نگاهی به رمان بار هستی نوشته میلان کوندرا- ترانه جوانبختHasti- Javanbakht
نگاهی به رمان بار هستی نوشته میلان کوندرا
ترانه جوانبخت
رمان بار هستی نوسته میلان کوندرا نویسنده Ù…Ø·Ø±Ø Ø§Ù‡Ù„ Ú†Ú© یک رمان ÙلسÙÛŒ ست Ú©Ù‡ کوندرا در آن به موضوع هستی بشر Ù…ÛŒ پردازد. شخصیت های اصلی این رمان عبارتند از: توما یک پزشک Ú©Ù‡ از همسر اول خود جدا شده ترزا Ú©Ù‡ بعدا به همسری توما درمی آید مادر ترزا سابینا دوست توما Ú©Ù‡ نقاش است ÙØ±Ø§Ù†Ø² دوست سابینا Ùˆ کارنین سگی Ú©Ù‡ توما به ترزا Ù…ÛŒ دهد. زمان ها در این رمان غیر خطی پیش Ù…ÛŒ روند به طوری Ú©Ù‡ کوندرا ابتدا درباره آشنایی ترزا Ùˆ توما Ù…ÛŒ نویسد Ùˆ بعد از چند قسمت Ù…ÙØµÙ„ از داستان Ú©Ù‡ به Ø´Ø±Ø Ù…Ø§Ø¬Ø±Ø§Ù‡Ø§ÛŒ آنها Ù…ÛŒ پردازد داستان را به چگونگی تولد ÛŒØ§ÙØªÙ† ترزا Ùˆ نیز سالهای سختی Ú©Ù‡ با مادرش برای بزرگ کردن برادرها Ùˆ خواهرهایش گذرانده برمی گرداند. کوندرا Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ طبق عقیده نیچه بازگشت ابدی در تکرار شدن ماجراها Ùˆ Ø§ØªÙØ§Ù‚ات است Ùˆ اگر آنها تکرار نشوند ابدی نخواهند شد. اگر Ú†Ù‡ آشنایی توما با ترزا بر ØØ³Ø¨ یک Ø§ØªÙØ§Ù‚ ساده رخ داده است Ø§ØªÙØ§Ù‚ÛŒ Ú©Ù‡ اگر همان یک بار پیش نمی آمد چون تکرار نشدنی بود مسلما به آشنایی آن دو منجر نمی شد Ùˆ ارزش این آشنایی به همین Ø§ØªÙØ§Ù‚ مطلق است
بار هستی Ú©Ù‡ در این رمان Ù…Ø·Ø±Ø Ø§Ø³Øª بار Ø±ÙˆØ Ø¢Ø¯Ù…ÛŒ ست. دو Ù…Ùهوم سبکی Ùˆ سنگینی از اهمیت خاصی برخوردار است Ú©Ù‡ به تضاد ÙلسÙÙ‡ پارمنیدس Ùˆ موسیقی بتهوون مربوط Ù…ÛŒ شود. در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ پارمنیدس ØªØØ³ÛŒÙ† کننده سبکی در زندگی ست موسیقی بتهوون تایید بر اهمیت Ùˆ ارزش سنگینی Ø±ÙˆØ Ø¯Ø§Ø±Ø¯ Ú©Ù‡ یک ضرورت بشری ست. دلهره هایی Ú©Ù‡ ترزا از خیانت های مداوم توما به او دارد سبب ایجاد دلرØÙ…ÛŒ Ùˆ همدلی در توما Ù…ÛŒ شود Ùˆ سنگینی در Ø±ÙˆØ Ø§Ùˆ ایجاد Ù…ÛŒ کند. کوندرا در این رمان Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ سبکی Ø±ÙˆØ Ø¨Ø§Ø¹Ø« دور شدن بشر از زندگی زمینی Ùˆ جدا شدن او از زمین Ùˆ سنگینی Ø±ÙˆØ Ø§Ùˆ سبب زمینی تر شدن او Ù…ÛŒ شود. تمایل Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ بشر به این است Ú©Ù‡ عشق خود را چیزی دارای سنگینی در زندگی ببینند Ú©Ù‡ بدون عشق زندگی ممکن نیست.
بی ÙˆÙØ§ÛŒÛŒ های توما اضطراب ترزا را تبدیل به رنج های پیاپی در کابوس های شبانه اش Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ با ترس از دست دادن توما درآمیخته است. این کابوس ها سه نوع است: در سری اول کابوس ها ترزا Ù…ÛŒ بیند Ú©Ù‡ گربه ها به او ØÙ…له Ù…ÛŒ کنند Ùˆ آنها را سمبل زنانی Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ توما با آنها رابطه دارد Ùˆ ممکن است او را از ÙˆÛŒ جدا کنند. در کابوس دوم استخری را Ù…ÛŒ بیند Ú©Ù‡ او همراه با زنها دور تا دور استخر راه Ù…ÛŒ روند Ùˆ توما Ú©Ù‡ در سبدی نشسته Ùˆ صورتش به دلیل کلاهی Ú©Ù‡ به سر دارد دیده نمی شود زن هایی را Ú©Ù‡ خم Ù…ÛŒ شوند ونمی توانند درست راه روند با تÙÙ†Ú¯ Ù…ÛŒ کشد. در کابوس سوم ترزا نعش Ú©Ø´ÛŒ را Ù…ÛŒ بیند Ú©Ù‡ همراه چند جنازه زن در داخل آن است Ùˆ اجساد زنها به او Ù…ÛŒ گویند Ú©Ù‡ او هم مثل آنها به زودی خواهد مرد. ترزا از شدت Ù†Ø§Ø±Ø§ØØªÛŒ ØØ§ØµÙ„ از کابوس ها دائم به توما گله Ùˆ شکایت Ù…ÛŒ کند Ùˆ توما دست آخر برای اطمینان خاطر دادن به او با ÙˆÛŒ ازدواج Ù…ÛŒ کند. کابوس های ترزا تقابل تن Ùˆ روان را نشان Ù…ÛŒ دهد Ùˆ عریانی جسم های بی ارزش را از ذهن او به خواننده داستان منتقل Ù…ÛŒ کند. سابینا دیگر شخصیت رمان کوندرا با توما رابطه دارد Ùˆ به دوست خود ÙØ±Ø§Ù†Ø² هم خیانت Ù…ÛŒ کند. او Ú©Ù‡ در چهارده سالگی عاشق یک پسر نوجوان Ù…ÛŒ شود به دلیل ممانعت پدرش از دوستی با آن پسر خیانت به عشق را Ù…ÛŒ آموزد زیرا عشق خیانت شده او با وجود نارضایتی اش از این مورد در خاطرش باقی Ù…ÛŒ ماند. او گریزان از هر قانونمندی در روابط خود با دیگران است. او ØØªÛŒ Ø±ÙˆØ Ø§ÛŒÙ† خیانت را در ناامید کردن هم وطنان مهاجرش در کشوری دیگر با بی ØªÙØ§ÙˆØªÛŒ نسبت به شرایط موجود آنها جواب Ù…ÛŒ دهد Ùˆ در درون خود را مواخذه Ù…ÛŒ کند. او خودش از این Ø±ÙØªØ§Ø± نسبت به هم وطنانش پریشان است اما این پریشانی را Ù…ÛŒ پذیرد Ùˆ برای آن Ù†ÙØ³ Ù…ÛŒ کشد چون Ù…ÛŒ داند این پریشانی همان خیانت نسبت به عشق در نوجوانی اش است Ú©Ù‡ پدرش به او تØÙ…یل کرد Ùˆ ØØ§Ù„ا به آن عادت کرده است. تاثیر جنگ روسیه Ùˆ چکسلواکی در سال 1968 Ùˆ اشغال این کشور توسط روس ها از دیگر مواردی ست Ú©Ù‡ کوندرا به طور عمده در ÙØ¶Ø§ÛŒ ذهنی داستان آن را پرداخته است. مردم Ú†Ú© برای ثبت تجاوز ÙˆØØ´ÛŒØ§Ù†Ù‡ روس ها به کشورشان از آنها عکس Ù…ÛŒ گیرند Ùˆ ترزا هم با Ú¯Ø±ÙØªÙ† عکس از سربازان روسی سعی در ثبت وقایع آن سال دارد.
در ادامه داستان کوندرا با نوشتن ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ کلمه های نامÙهموم در سه بخش به ØªÙØ§ÙˆØª ذهنی سابینا Ùˆ ÙØ±Ø§Ù†Ø² Ù…ÛŒ پردازد. زن بودن از نظر سابینا اختیاری نیست Ùˆ چون بدون اراده خودش زن خلق شده نه آن را مایه Ø§ÙØªØ®Ø§Ø± Ù…ÛŒ داند نه باعث شرمندگی Ùˆ عصیان زنانه را نکوهش Ù…ÛŒ کند اگر Ú†Ù‡ آنچه از شخصیت زن در ذهن ÙØ±Ø§Ù†Ø² است مادرش است Ùˆ او Ø±ÙˆØØ§ به مادرش وابستگی شدید دارد. او به زن بودن مادرش Ø§ØØªØ±Ø§Ù… Ù…ÛŒ گذارد. در دوازده سالگی اش پدرش او Ùˆ مادرش را ترک Ù…ÛŒ کند ولی مادرش با کلمات سنجیده این Ø§ØªÙØ§Ù‚ را از او پنهان Ù…ÛŒ کند. خیانت دومین کلمه ای ست Ú©Ù‡ در ذهن سابینا Ùˆ ÙØ±Ø§Ù†Ø² Ù…ØªÙØ§ÙˆØª است. سابینا Ú©Ù‡ به دلیل Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª پدرش از دوستی با عشق دوران نوجوانی اش بازمانده خیانت را عادی Ù…ÛŒ داند اما ÙØ±Ø§Ù†Ø² خیانت را نکوهش Ù…ÛŒ کند Ùˆ با پرداختن به Ù…Ùهوم ÙˆÙØ§Ø¯Ø§Ø±ÛŒ سعی در جلب زن جوان برای ماندن با او دارد. علاقه ÙØ±Ø§Ù†Ø² به موسیقی Ùˆ بی علاقگی سابینا به آن از دیگر اختلا٠های Ùکری آنهاست. سابینا زندگی را به معنی دیدن Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ مرزی برای روشنایی وجود دارد Ùˆ در آن سوی این مرز زندگی به پایان Ù…ÛŒ رسد. او تاریکی زمانی Ú©Ù‡ چشمانش بسته است را لایتناهی نمی داند بلکه Ù†ÙÛŒ آنچه دیده Ù…ÛŒ شود Ùˆ راهی برای دوری کردن از دیدن Ù…ÛŒ داند. ÙØ±Ø§Ù†Ø² برعکس سابینا درباره روشنایی واقعیت گراست. او منبع روشنایی را یک لامپ یا یک نوراÙÚ©Ù† Ù…ÛŒ داند. او وقتی چشمان سابینا بسته است این تاریکی را لایتناهی Ù…ÛŒ داند زیرا برایش تاریکی ØØ¯ Ùˆ مرز ندارد. از دیگر موارد اختلا٠سلیقه آنها درباره رژه Ùˆ راه پیمایی ست. سابینا از تظاهرات دانشجویی به قدری Ù…ØªÙ†ÙØ± است Ú©Ù‡ برای ÙØ±Ø§Ø± از آن در دستشویی پنهان Ù…ÛŒ شود در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ ÙØ±Ø§Ù†Ø² مشتاقانه در این راه پیمایی ها شرکت Ù…ÛŒ کند. ÙØ±Ø§Ù†Ø² بودن با دیگران در این راه پیمایی ها را واقعی Ù…ÛŒ داند Ùˆ سر Ùˆ کله زدن با کتاب هایش در کتابخانه ها را غیر واقعی Ù…ÛŒ پندارد در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ زندگی واقعی او در مطالعه بی وقÙÙ‡ Ù…ÛŒ گذرد. درباره زیبایی نیویورک نیز آنها اختلا٠نظر دارند. ÙØ±Ø§Ù†Ø² زیبایی نیویورک را Ú©Ù‡ از تجمع ساختمان های نازیبا به وجود آمده غیر ارادی Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ زادگاهش سوییس را به یادش Ù…ÛŒ آورد. نیویورک برای ÙØ±Ø§Ù†Ø² دورنمایی از اروپاست اما سابینا این زیبایی را تصادÙÛŒ Ù…ÛŒ داند درست مثل تابلوهایی Ú©Ù‡ نقاشی Ù…ÛŒ کند Ùˆ به طور تصادÙÛŒ Ùˆ Ø§ØªÙØ§Ù‚ÛŒ رنگ روی تابلوها Ù…ÛŒ ریزد Ùˆ زیبایی خاصی به آنها Ù…ÛŒ دهد. درباره وطن سابینا نیز آنها نظرات Ù…ØªÙØ§ÙˆØªÛŒ دارند. ÙØ±Ø§Ù†Ø² کشور Ú†Ú© را Ú©Ù‡ زیر یوغ روسها در آمده کشوری Ø³ØØ±Ø¢Ù…یز Ù…ÛŒ داند Ùˆ برایش آنچه سابینا از مواجه شدن با مرگ برای Ø¯ÙØ§Ø¹ از وطن تعری٠می کند شکوه سرنوشت بشر را تایید Ù…ÛŒ کند اما برای سابینا هیچ چیزی در این ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ زیبا Ùˆ باشکوه نیست. برای او این تجاوز ÙˆØØ´ÛŒØ§Ù†Ù‡ به خاک کشورش غیرقابل تØÙ…Ù„ است Ùˆ تنها کلمه Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ای Ú©Ù‡ در ذهنش Ù…ÛŒ چرخد کلمه گورستان است. برای سابینا دور شدن از Ù†Ø§Ø±Ø§ØØªÛŒ اشغال وطنش توسط روسها Ùقط با Ø±ÙØªÙ† به گورستان های خارج از شهر Ú©Ù‡ با گلها تزیین شده Ùˆ شبها شمع در آنها روشن بود Ùˆ زیبایی خاصی داشت ممکن بود. این شادی به گورستان این نمود را Ù…ÛŒ داد Ú©Ù‡ مرده ها مثل کودکان به رقص آمده اند. او آن گورستان ها را زیبا Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØª Ø¯Ø±ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ برای ÙØ±Ø§Ù†Ø² گورستان Ùقط جایی آکنده از استخوان Ùˆ سنگ بود. در ادامه داستان تناسب قدرت بین زن ÙØ±Ø§Ù†Ø² Ùˆ سابینا در مجلس مهمانی عصرانه Ú©Ù‡ ترتیب داده بودند مشخص Ù…ÛŒ شود. زن ÙØ±Ø§Ù†Ø² با ØµØ±Ø§ØØª مدالی Ú©Ù‡ سابینا خودش ساخته Ùˆ به گردن آویخته زشت Ù…ÛŒ داند Ùˆ این را با صدای بلند بین مدعوین Ù…ÛŒ گوید تا همه دریابند Ú©Ù‡ او از سابینا قدرتمند تر است Ùˆ اجازه اظهار نظر در هر موردی را دارد. در بخش پایانی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ کلمه های نامÙهوم نویسنده به وص٠کلیسای جامع آمستردام Ù…ÛŒ پردازد Ùˆ از نمای درونی آن Ú©Ù‡ معماری گوتیک دارد Ù…ÛŒ نویسد. سابینا Ùˆ ÙØ±Ø§Ù†Ø² داخل این کلیسا هستند. زیبایی کلیسا برای سابینا مثل جهان ÙØ±Ø§Ù…وش شده است Ú©Ù‡ ستمگران آن را به خطا از یاد برده اند. برای ÙØ±Ø§Ù†Ø² زیبایی کلیسا با جاروی جادویی هرکول Ú©Ù‡ آن را Ø±ÙˆÙØªÙ‡ هماهنگی دارد Ùˆ به او این امکان را Ù…ÛŒ دهد تا Ú©Ù†ÙØ±Ø§Ù†Ø³ ها Ú¯ÙØªÚ¯ÙˆÙ‡Ø§ زندگی با زنش Ùˆ همه سخنان بی ÙØ§ÛŒØ¯Ù‡ را از زندگیش پاک کند. نیروی بدنی ÙØ±Ø§Ù†Ø² دیگر موردی ست Ú©Ù‡ کوندرا به آن پرداخته است. سابینا قدرت بازوهای ÙØ±Ø§Ù†Ø² را ØªØØ³ÛŒÙ† Ù…ÛŒ کند اما از این Ú©Ù‡ ÙØ±Ø§Ù†Ø² برخلا٠توما مردی نیست Ú©Ù‡ به او دستور دهد Ø§ØØ³Ø§Ø³ Ø±Ø§ØØªÛŒ Ù…ÛŒ کند اگر Ú†Ù‡ قدرت نمایی توما را شرط عشق Ù…ÛŒ داند. برای سابینا در ØÙ‚یقت زیستن امکان ندارد زیرا به منزله راست Ú¯ÙØªÙ† است Ùˆ آدمی چون با دیگران است نمی تواند راست بگوید اما برای ÙØ±Ø§Ù†Ø² در ØÙ‚یقت زیستن به معنای از بین بردن مرز بین زندگی خصوصی Ùˆ عمومی ست. او از زنش جدا Ù…ÛŒ شود تا با سابینا زندگی کند اما پس از یک Ø³ÙØ± دو روزه به رم سابینا بدون اطلاع دادن به ÙØ±Ø§Ù†Ø² از منزلش اسباب Ú©Ø´ÛŒ Ù…ÛŒ کند Ùˆ ØØªÛŒ نشانی جدیدش را به ÙˆÛŒ نمی دهد.
سابینا Ú©Ù‡ پس از جدایی از ÙØ±Ø§Ù†Ø² در پاریس اقامت دارد از پسر توما Ùˆ ترزا نامه ای Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ خبر مرگ آنها را به او Ù…ÛŒ دهد. آنها در ØØ§Ø¯Ø«Ù‡ سقوط کامیون در دره مرده اند. این خبر او را سخت متاثر Ù…ÛŒ کند. او به گورستان مون پارناس Ù…ÛŒ رود تا قدری Ø±ÙˆØØ´ آرام گیرد Ùˆ در مراسم به خاک سپاری یک مرده شرکت Ù…ÛŒ کند Ùˆ سنگ قبری Ú©Ù‡ روی تابوت Ù…ÛŒ گذارند گورستانی Ú©Ù‡ پدرش در آن دÙÙ† شده را به یادش Ù…ÛŒ آورد Ùˆ نیز به یاد Ú¯ÙØªÚ¯ÙˆÛŒØ´ درباره گورستان با ÙØ±Ø§Ù†Ø² Ù…ÛŒ Ø§ÙØªØ¯. او ÙØ¶Ø§ÛŒ Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ Ùˆ جذاب گورستان را ØªØØ³ÛŒÙ† Ù…ÛŒ کند در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ ÙØ±Ø§Ù†Ø² گورستان را Ùقط مکانی پر از استخوان مرده ها Ùˆ سنگ ها Ù…ÛŒ داند Ùˆ آن روز Ú©Ù‡ این Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ بین آنها رخ Ù…ÛŒ دهد به اختلا٠Ùکری اش با ÙØ±Ø§Ù†Ø² Ù¾ÛŒ Ù…ÛŒ برد اما ØØ§Ù„ا Ú©Ù‡ از او جدا شده Ùˆ دیگر در زندگی اش نیست میل دارد در کنار ÙØ±Ø§Ù†Ø² باشد Ùˆ پشیمان است Ú©Ù‡ چرا سر این موضوع انقدر به او سخت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است. سابینا از خلاء ناشی از جدایی از ÙØ±Ø§Ù†Ø² Ø§ØØ³Ø§Ø³ تلخی Ù…ÛŒ کند زیرا این خلاء نشانه هد٠و غایت خیانت هایی ست Ú©Ù‡ در زندگی اش به تکرار مرتکب شده است. این در واقع Ø§ØØ³Ø§Ø³ سبکی زندگی ست Ú©Ù‡ برایش خوشایند نیست. ÙØ±Ø§Ù†Ø² بعد از جدایی از سابینا با یکی از دانشجویانش رابطه برقرار Ù…ÛŒ کند Ùˆ از این دختر جوان عینکی Ù…ÛŒ خواهد Ú©Ù‡ برای ادامه زندگی با ÙˆÛŒ بماند.
شخصیت مادر ترزا طوری در دخترش اثر دارد Ú©Ù‡ ÙˆÛŒ ØØªÛŒ وقتی جلوی آینه است مادرش را در آینه Ù…ÛŒ بیند Ùˆ به جستجوی Ø±ÙˆØ Ø®ÙˆØ¯ Ù…ÛŒ گردد تا از جسمش Ú©Ù‡ به مادرش شبیه است خلاص شود زیرا مادرش عریانی را دوست دارد Ùˆ معتقد است Ú©Ù‡ نباید آنچه به جسم تعلق دارد از خود Ù…ØØ±ÙˆÙ… کرد. ترزا از بی ÙˆÙØ§ÛŒÛŒ های توما به تنگ Ù…ÛŒ آید. یک شب بوی زنی را از موهای توما ØØ³ Ù…ÛŒ کند Ùˆ درمی یابد Ú©Ù‡ باز توما به او خیانت کرده است. ترزا Ú©Ù‡ دیگر کارش در عکاس خانه را به دلیل یک Ù‡ÙØªÙ‡ Ú¯Ø±ÙØªÙ† عکس از سربازان روسی در هنگام اشغال کشورش از دست داده است در یک بار به عنوان پیشخدمت کار Ù…ÛŒ کند. وقتی به توما Ù…ÛŒ Ùهماند Ú©Ù‡ از بی ÙˆÙØ§ÛŒÛŒ هایش به ستوه آمده توما به او پیشنهاد Ø±ÙØªÙ† به بالای تپه ای Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ مرگ در انتظارش است. ترزا ØØ±Ù او را گوش Ù…ÛŒ کند Ùˆ بالای تپه به مردانی برخورد Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ داوطلب را با اسلØÙ‡ پای درختان Ù…ÛŒ کشند. ترزا در آخرین دقیقه به مردی Ú©Ù‡ دستش را برای بردن پای درخت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ از مردن منصر٠شده Ùˆ مرد او را رها Ù…ÛŒ کند. ترزا Ú©Ù‡ اسیر Ø±ÙˆØ Ù†Ø§Ø±Ø§Ø¶ÛŒ اش از توماست دوباره به خانه برمی گردد. او در باری Ú©Ù‡ کار Ù…ÛŒ کند با یک مهندس آشنا Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ او را به خانه اش دعوت Ù…ÛŒ کند اما اصلا به Ùکر خیانت به توما نیست Ùˆ عشق آنها با ÙˆÙØ§Ø¯Ø§Ø±ÛŒ یک طرÙÙ‡ ترزا ادامه Ù…ÛŒ یابد.
کوندرا در این رمان از کمونیست های Ú†Ú© انتقاد Ù…ÛŒ کند Ùˆ معتقد است Ú©Ù‡ چون آنان باعث بدبختی مردم Ú†Ú© شده اند بهتر است مثل ادیپ خود را نابینا کنند. ادیپ ندانسته پدرش را به قتل Ù…ÛŒ رساند Ùˆ با مادر خود همبستر Ù…ÛŒ شود ولی وقتی Ù¾ÛŒ به اشتباه خود Ù…ÛŒ برد با وجود آن Ú©Ù‡ ندانسته مرتکب این دو اشتباه شد اما خودش را تبرئه نکرد Ùˆ برای مجازات خودش را نابینا کرد Ùˆ از شهر خود Ø±ÙØª. توما شخصیت اصلی رمان با انتقاد از کمونیست های Ú†Ú© متنی را در یک مجله منتشر Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ موجب برکنار شدنش از شغل پزشکی Ù…ÛŒ شود Ùˆ مجبور به انتخاب شغل شیشه پاک Ú©Ù†ÛŒ برای مغازه ها Ù…ÛŒ شود.
کوندرا موسیقی بتهوون Ùˆ تÙکر پارمنیدس را در بخشی دیگر از رمان با هم مقایسه Ù…ÛŒ کند Ùˆ Ù…ÛŒ نویسد Ú©Ù‡ بتهوون عبارت â€Ø¶Ø±ÙˆØ±ÛŒ است“ را Ú©Ù‡ معنای جدیت تصمیم گیری را نشان Ù…ÛŒ دهد در موسیقی اش به صورت کوارتت جدی در آورده Ùˆ درواقع سبکی را به سنگینی تبدیل کرده است. این تبدیل به نظر پارمنیدس تبدیل مثبت به منÙÛŒ ست. علاقه توما به پزشکی یک ضرورت درونی ست. جراØÛŒ برای او ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ â€Ø¶Ø±ÙˆØ±ÛŒ است“ Ù…ÛŒ باشد یعنی یک تعهد اجباری Ùˆ سنگین است. پسر توما Ùˆ یک روزنامه نگار از توما خواستند Ú©Ù‡ بیانیه ای برای Ø¯ÙØ§Ø¹ از زندانیان سیاسی امضاء کند اما او از این کار سر باز Ù…ÛŒ زند. کوندرا نگارش رمان را Ø§Ø¹ØªØ±Ø§ÙØ§Øª نویسنده نمی داند بلکه جست Ùˆ جو Ùˆ کاوش زندگی بشری Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ در دام جهان Ú¯Ø±ÙØªØ§Ø± است. از نظر کوندرا تاریخ کشور Ú†Ú© Ùˆ نیز تاریخ اروپا تکرار نمی شود بنابراین سبک است مثل گرد Ùˆ غبار Ú©Ù‡ در هوا ناپدید Ù…ÛŒ شود.
در ادامه داستان ترزا باز هم کابوس Ù…ÛŒ بیند Ùˆ خودش را در قبری Ù…ÛŒ بیند Ùˆ توما از دیدن چهره زشت Ùˆ رقت انگیز او Ú©Ù‡ در قبر منتظر توما بوده Ùˆ یک ماه نخوابیده مایوس Ù…ÛŒ شود. ترزا به توما پیشنهاد Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ از زندگی شهری دل بکنند Ùˆ برای ادامه زندگی به روستا بروند. توما قبول Ù…ÛŒ کند Ùˆ آنها پس از مستقر شدن در یک دهکده به زندگی جدید خود عادت Ù…ÛŒ کنند. توما با کامیون کشاورزان را به مزارع Ù…ÛŒ برد Ùˆ وسایل آنها را جابه جا Ù…ÛŒ کند Ùˆ ترزا گاوها را به چرا Ù…ÛŒ برد. کوندرا از پسر استالین Ù…ÛŒ نویسد Ú©Ù‡ در جنگ جهانی دوم توسط آلمانها اسیر شده Ùˆ چون به دلیل آلودگی توالت مورد سرزنش ÙØ±Ù…انده اردوگاه قرار Ù…ÛŒ گیرد این تØÙ‚یر را تØÙ…Ù„ نمی کند Ùˆ با پرتاب خود روی سیم های خاردار جان Ù…ÛŒ دهد. علت این تاب نیاوردن در برابر تØÙ‚یر این است Ú©Ù‡ عذاب ابدی Ùˆ شرایط ممتاز ÙØ±Ø¯ÛŒ یکسان شد Ùˆ هستی ابعاد خود را از دست داد Ùˆ سبک شد وچون این سبکی برای پسر استالین قابل تØÙ…Ù„ نیست خودکشی Ù…ÛŒ کند. رویاهای ترزا پرده ای ست Ú©Ù‡ مرگ را از نظر Ù…ÛŒ پوشاند مثل نقاشی های سابینا Ú©Ù‡ در جلو دروغ قابل Ùهم Ùˆ در زمینه عقب ØÙ‚یقت غیر قابل درک است. سابینا بعد از جدایی از ÙØ±Ø§Ù†Ø² نزد یک زوج مسن زندگی Ù…ÛŒ کند. او در اصطبل قدیمی آنها Ú©Ù‡ تبدیل به کارگاه نقاشی کرده اند به کشیدن تابلوهایش ادامه Ù…ÛŒ دهد. کوندرا آدمها را Ø¨Ø±ØØ³Ø¨ نوع نیازی Ú©Ù‡ به نگاه دیگران دارند به چهار گروه تقسیم Ù…ÛŒ کند. گروه اول نیاز به نگاه عموم دارند. گروه دوم Ø§ØØªÛŒØ§Ø¬ به توجه تعداد زبادی از آشنایان خود دارند. دسته سوم کسانی هستند Ú©Ù‡ Ø§ØØªÛŒØ§Ø¬ به پرتو چشمان یار دلخواه خود دارند. گروه آخر به نگاه موجودات خیالی نیازمندند. کوندرا شخصیت های رمان خود را در این چهار گروه جا Ù…ÛŒ دهد. ÙØ±Ø§Ù†Ø² با گروهی از روشنÙکران برای راه پیمایی جهت نشان دادن Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª خود با اشغال کامبوج توسط ویتنامی ها به کامبوج Ù…ÛŒ رود. راه پیمایی این گروه کنار مرز با سکوتی Ú©Ù‡ آنجا برقرار است بی نتیجه Ù…ÛŒ ماند Ùˆ آنها ناکام برای برگشت سوار اتوبوس Ù…ÛŒ شوند. ÙØ±Ø§Ù†Ø² با Ùکر سابینا به این Ø³ÙØ± Ø±ÙØªÙ‡ بود اما در پایان Ø³ÙØ± با Ùکر دانشجوی جوانش برمی گردد. برای او واقعیت نهایی ÙØ±Ø§ØªØ± از رویای اولیه است. در پایان داستان سگ توما Ùˆ ترزا Ù…ÛŒ میرد Ùˆ کوندرا Ù…ÛŒ نویسد Ú©Ù‡ تکرار خوشبختی ست Ùˆ چون زندگی بشر بدون تکرار است پس بشر خوشبخت نیست.
رمان بار هستی شامل Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… ÙلسÙÛŒ عمیقی ست Ú©Ù‡ کوندرا با دقت Ùˆ Ø¸Ø±Ø§ÙØª در شخصیت های داستان به آنها پرداخته است. مقایسه سنگینی Ùˆ سبکی در بخش های مختل٠داستان نشان دهنده اهمیتی ست Ú©Ù‡ ÙˆÛŒ به این Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… داده است. برداشت روانشناختی نویسنده از هر یک از شخصیت های داستان در این مقایسه ها نمود Ù…ÛŒ یابد. در واقع بررسی زندگی شخصیت های این داستان بدون این Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… امکان ندارد Ùˆ این ÙØ±Ù‚ اصلی این رمان را با آثار ادبی دیگر نویسندگان جهان به خوبی نشان Ù…ÛŒ دهد.
کوندرا در این رمان ذهنیت مردم Ú†Ú© Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ آنها را به خوبی نشان داده است. میهن پرستی Ú†Ú© ها در جنگ با روسیه به خوبی بیان شده Ùˆ خواننده ØÛŒÙ† خواندن این رمان در جریان وقایع این جنگ قرار Ù…ÛŒ گیرد.
رویاهای ترزا همگی تعبیرهای ÙلسÙÛŒ دارند Ùˆ کوندرا از این رویاها برای پرداختن به شخصیت ترزا Ùˆ نیز منعکس کردن عکس العمل های توما بهره برده است. ترزا Ú©Ù‡ از بی ÙˆÙØ§ÛŒÛŒ های توما در رنج دائمی ست کابوس هایش را برای او تعری٠می کند Ùˆ توما به جای پشیمان شدن از Ø±ÙØªØ§Ø±Ø´ به بی ÙˆÙØ§ÛŒÛŒ هایش ادامه Ù…ÛŒ دهد Ùˆ ØØªÛŒ به ترزا مردن را پیشنهاد Ù…ÛŒ کند تا از دست او خلاص شود. این مورد وابستگی روØÛŒ ترزا به توما Ùˆ استقلال Ùکری توما از بودن با ترزا را نشان Ù…ÛŒ دهد.
علاوه بر شخصیت های داستان مکان های داستان هم معنای خاصی در خود دارند. گورستان برای سابینا جایی برای دور شدن از Ù†Ø§Ø±Ø§ØØªÛŒ اشغال وطنش است Ùˆ کلیسا را مکانی جذاب Ù…ÛŒ یابد Ú©Ù‡ در ØÚ©Ù… جهان گمشده است.
بین شخصیت های داستان سابینا از همه آزادانه تر Ù…ÛŒ اندیشد Ùˆ عمل Ù…ÛŒ کند. او در قید هیچ رابطه ای نیست Ùˆ از ÙØ±Ø§Ù†Ø²Ù‡Ù…انند مردان دیگری Ú©Ù‡ قبلا در زندگی اش بوده اند به Ø±Ø§ØØªÛŒ جدا Ù…ÛŒ شود. برای سابینا سیر Ùˆ Ø³ÛŒØ§ØØª در دنیای نقاشی همه زندگی ست Ùˆ او در غم تشکیل خانواده نیست. توما با وجود آن Ú©Ù‡ در رابطه با زن ها آزادی عمل دارد Ùˆ ترزا را مانعی برای روابط خود با دیگر زن ها نمی داند اما تا پایان عمر به زندگی با ترزا ادامه Ù…ÛŒ دهد Ùˆ شخصیت توما کمتر از سابینا آزادی عمل را نشان Ù…ÛŒ دهد. در این میان ÙØ±Ø§Ù†Ø² مردی ست Ú©Ù‡ در ایده های ØµÙ„Ø Ùˆ نوعدوستی Ù†ÙØ³ Ù…ÛŒ کشد Ùˆ رابطه اش با سابینا او را از دنیای کتاب قدری بیرون آورده است.
رمان بار هستی از پیوند خوردن شخصیت ها با Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… ÙلسÙÛŒ Ú©Ù‡ در آنها درونی شده تصویری زیبا Ùˆ عمیق از هستی بشر را نشان Ù…ÛŒ دهد Ùˆ این تصویر در خلال جنگ روسیه با Ú†Ú© Ùˆ مشکلاتی Ú©Ù‡ شخصیت های داستان Ú¯Ø±ÙØªØ§Ø± آنها Ù…ÛŒ شوند به ذهن خواننده منتقل Ù…ÛŒ شود.
کوندرا زمان رمان را از ØØ§Ù„ت خطی در آورده Ùˆ پس از اعلام خبر مرگ توما Ùˆ ترزا توسط پسرشان به سابینا مجددا زندگی توما Ùˆ ترزا قبل از مرگشان را به تصویر کشیده اما این بار زندگی آن دو در روستا Ù…ÛŒ گذرد. اگر Ú†Ù‡ رمان بار هستی از Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… ÙلسÙÛŒ برخوردار است اما سبک نگارش رمان پیچیده نیست Ùˆ زمان ØÙˆØ§Ø¯Ø« Ùˆ شخصیت های داستان باعث پیچیده شدن Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ آن نشده است.
ØÛŒØ¯Ø± ذبیØÛŒ نوشت
ÙلسÙÙ‡ زندگی چیست؟
نتیجه میلیون ها سال تاریخ چه بوده است؟