هـمیشه سبز وتـازه : چـَمَـن / منوچهر جمالی
چرا انسان، درچمن ØŒ خودرÙÙˆ میشود؟
انسان، سرویست که باید درچمن باشد
چرا ØØ§Ùظ شیرازی ØŒ آرزو میکند Ú©Ù‡ « درگوشه چمنی » با دویارزیرک وسبوئی ازباده وکتابی ØŒ شاد وسبزباشند ØŒ Ùˆ این مقام را ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ø¨Ù‡ دنیا وآخرت میدهد ØŸ
........
هـمیشه سبز وتـازه : چـَمَـن
بÙÙ†Ù Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ جهان، چَمن هست
چمن ، پریس ، بیدگیاه ومـَرغ ( مرغزار)
به معنای«همیشه سبزوتازه شونده »اند
چرا انسان، درچمن ØŒ خودرÙÙˆ میشود؟
انسان، سرویست که باید درچمن باشد
«چـمـن »،ØÚ©Ø§ÛŒØªÙ «اردیبهشت» میگوید
نه عاقلست که نسیه خریدو،نقد، بهشت
ØØ§Ùظ شیرازی
اردیبهشت= ارتای ÙØ®ÙˆØ´Ù‡ = هوچیتره= تخم نیک
ای باد ÙØ®ÙˆØ´ Ú©Ù‡ از« چمن عشق » میرسی
برمن گـذر، که بوی گلستانم آرزوست
مولوی
هرچند Ú©Ù‡ به باغ وبستان وگلزار Ùˆ به ویژه به زمین سبزوخرّم وهمیشه تروتازه ØŒ « چمن » Ú¯ÙØªÙ‡ میشود، ولی از یاد ها Ø±ÙØªÙ‡ است Ú©Ù‡ این واژه ØŒ Ú©Ù‡ اینهمانی با واژه های « پریز= ÙØ±ÛŒØ³ ØŒ Ú©Ù‡ درآلمان frischÙØ±ÛŒØ´ ودرانگلیسی freshشده است» Ùˆ بیدگیاه Ùˆ مَرغ ( مرغزار) دارد ØŒ Ùˆ دراصل به معنای « اصل همیشه سبزوتازه شونده واصل جنبش٠شاد » بوده است ØŒ Ú©Ù‡ بنیاد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران است . چرا سبزی ØŒ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ نشان عشق ØŒ وعشق به زندگی درگیتی ØŒ ÙˆÙØ±ÙˆØ§Ù†ÛŒ وسرشاری درزندگی بوده است ØŸ چرا سبزی چمن ØŒ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، بیان اصالت زندگی ØŒ وبیان Ù ØÙ‚ Ùˆ توانائی انسان به خود روئی ØŒ Ùˆ بیان راستی ÙˆØ´ÙØ§Ùیت ( سـَهیک ) بوده است؟ چرا گیتی چمنی است Ú©Ù‡ انسان درآن میتواند خودرو باشد ØŸ این یقین به خود روئی درچمن ØŒ بیان دو ویژگی بنیادی Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران است . یکی آنکه انسان Ø¯Ø±ÙØ·Ø±ØªØ´ ØŒ بیگناه است وآنچه گناه وبزه نامیده میشود ØŒ عارضیست، Ùˆ پیآیند « پرورشی است Ú©Ù‡ شرائط اجتماعی به او میدهد » . وآنچه در داستان آدم ÙˆØÙˆØ§ درباره« گناه نخستین» Ú¯ÙØªÙ‡ میشود، دعوی باطل ودروغست . دیگرآنکه توانائی خود روئی درچمن ØŒ بیان « ØÙ‚ به داشتن آزادی ÙØ±Ø¯ÛŒ » است . سرچشمه این سخن ØØ§Ùظ کجاست ØŸ چرا « چمن گیتی » ØŒ چنین ویژگی را دارد ØŸ
مکن دراین چمنم ، سرزنش به خود روئی
چنانکه پرورشم میدهند ،می رویم
گرم نه پیرمغان در به روی بگشاید
کدام در بزنم ، چاره از کجا جویم ؟
چرا مولوی بلخی، گوهر ÙØ§Ù†Ø¯ÛŒØ´Ù‡ خود را دراین Ù…ÛŒ یابد Ú©Ù‡ اسیردرگرو ٠کتابی، یا زندانی در تنگنای ØØ¬Ø±Ù‡ ای ومکتبی نیست ØŒ بلکه مرغیست Ú©Ù‡ به سوی چمن Ù…ÛŒ پرد ØŸ چمن سبزو تازه ØŒ ÙØ¶Ø§ÛŒ باز برای پرواز اندیشه٠زنده Ùˆ آزاد او هست .
خامش Ú©Ù‡ مرغ Ú¯ÙØª ٠من ØŒ پـرّد همی سوی چمن
نبود گرو در دÙـتـری ØŒ Ø¯Ø±ØØ¬Ø±Ù‡ ای بنهاده ای
چرا ØØ§Ùظ شیرازی ØŒ آرزو میکند Ú©Ù‡ « درگوشه چمنی » با دویارزیرک وسبوئی ازباده وکتابی ØŒ شاد وسبزباشند ØŒ Ùˆ این مقام را ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ø¨Ù‡ دنیا وآخرت میدهد ØŸ
دویار زیرک وازباده کهن دومنی
ÙØ±Ø§ØºØªÛŒ Ùˆ کتابی Ùˆ « گوشه چمنی »
من این مقام ، به دنیا وآخرت ندهم
اگرچه درپی ام Ø§ÙØªÙ†Ø¯ هردم انجمنی
درچمن ØŒ ØØªØ§ نیازی به کتابی هم ندارد ØŒ چون هربرگی، Ø¯ÙØªØ± ØØ§Ù„ÛŒ دیگراست Ú©Ù‡ میتوان درآن غنا وسرشاری زندگی را ÛŒØ§ÙØª
درچمن ØŒ هرورقی ØŒ Ø¯ÙØªØ± ØØ§Ù„ÛŒ دگراست
ØÛŒÙ باشد Ú©Ù‡ زکار همه ØŒ غاÙÙ„ باشی
درمتون پهلوی ( اساطیر، رØÛŒÙ… عÙÛŒÙÛŒ) معانی رنگ سبز، درمتنی Ú©Ù‡ درباره Ù…Ùهره ها باقی مانده، Ùˆ ØÚ©Ø§ÛŒØª ازپیشینه غیر زرتشتی میکند، وهمه رنگها را ازگوهرخود یزدان میداند ØŒ باقی مانده است .
1- سبزی ØŒ ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù†ÛŒ را Ù…ÛŒØ§ÙØ²Ø§ÛŒØ¯ وهرکجارسد Ù†Ø§ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù†ÛŒ نبود
2- باران را می باراند
3- مهره سبزرا ، میان نیازان ( عاشقان) باید داشتن
4- سبز، منش مردان جنباند Ùˆ به ØØ±Ú©Øª آورد
5- سبز، همه گزندها را ازجان یا زندگی ، دورمیدارد
( جانوران موذی اورا نگزند ØŒ درکارزار، چیزی اززخم ونیش ازنیزه Ùˆ شمشیر نبود ) . بدین علتست Ú©Ù‡ درادبیات ،درخشش زمرد Ú©Ù‡ سبزاست ØŒ Ø¯ÙØ¹ اژدها ( غم ØŒ یا هرچه ضد زندگیست ) را میکند.مولوی میگوید :
کان زمردیم ما ØŒ Ø¢ÙØª چشم Ùمـارغـم
آنکه اسیرغم بود ØŒ ØØµÙ‡ اوست وا اسÙ
ازآنجا Ú©Ù‡ رنگ سبز، نمودار ویژگیها ئیست Ú©Ù‡ اصالت زندگی رادراین گیتی مینمایند، وآنچه را « ضد زندگیست » از زندگی میزدایند ØŒ وانگیزنده « عشق به زندگی دراین گیتی » هست ØŒ جامه عروس ØŒ درجشن عروسی ØŒ به رنگ سبزبود . ØØªØ§ مولوی این اندیشه باستانی را نگاه داشته است Ú©Ù‡ خدا ØŒ هوا( اصل ازخود بودن زندگی ) را ØŒ از نه سپهرآسمان Ú©Ù‡ زمردین ( سبز) هست، میسازد ØŒ تا صورتهای خاکی (جانداران وگیاهان ) را به جنبش Ùˆ رقص وشادی بیاورد :
نه چرخ زمرد را ØŒ Ù…ØØ¨ÙˆØ³ هوا کردی
تا صورت خاکی را ، درچرخ درآوردی
ای آب چه میشوئی ، وی باد چه میجوئی
ای رعد چه می غرّی ، وی چرخ چه میگردی
ای عشق چه می خندی ، وی عقل چه می بندی
وی صبرچه خرسندی ، وی چهره چرا زردی
آب وباد Ùˆ رعد وچرخ وعشق وصبروچهره ØŒ همه ازگوهرسبز Ùهوا ( اصل قائم به ذات بودن هرجانی ) هستند .این عشق ØŒ درآسمان سبز، Ùˆ در سبزی سرو( انسان ) ودرچمن سبزگیتی هست Ú©Ù‡ زندگی را Ù…ÛŒØ§ÙØ²Ø§ÛŒØ¯ Ùˆ دربرابرآنچه ضد زندگیست ØŒ میایستد وهمه را به رقص میآورد :
چونک ØØ²ÛŒÙ† غم شوم ØŒ عشق ØŒ ندیمی ام کند
عشق ØŒ زمرّدی بود ØŒ باشد اژدها ØŒ ØØ²Ù†
گر اژدهاست برره ، عشقیست چون زمرد
از برق این زمرد ØŒ Ù‡ÛŒ Ø¯ÙØ¹ اژدها Ú©Ù†
1- سرو ØŒ Ùˆ 2- چمن ØŒ Ùˆ3- زمرد ØŒ پیکریابی های این « اصل همیشه سبزوهمیشه تازه یا خود روئی Ùˆ خود Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ » بودند .
این معنای ٠اصلی « چمن » Ú©Ù‡ همیشه سبزو همیشه تروتازه Ùˆ همیشه ازنو Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ میباشد ØŒ آرمانیست Ú©Ù‡ سایه٠جدا ناپذیر Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª Ù« چمن وچمان » در ادبیات ایران میمانند . Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« Ùـرش+ گـرد » در متون پهلوی ØŒ همین واژه است Ú©Ù‡ سپس معنای ٠تنگ آخرالزمانی بدان داده شده است، Ùˆ به رستاخیزدرپایان زمان ØŒ اطلاق شده است. پسوند Ù« گـرد» ØŒ همان واژه « ورت Ùˆ رتن = شدن وگردیدن وگشتن » هست . ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ØŒ زندگانی Ùهمیشه وتازه Ùˆ پویا در زمانست . این واژه Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ù ارتائی ایران ØŒ با « بÙÙ† همیشه Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ Ùˆ تازه شونده٠گیتی درروند ٠زمان » کار داشته است . سبزشوی Ùˆ تازه وخرّم شوی ØŒ با هستی یابی درخود Ùگیتی کار داشته است ØŒ Ùˆ رویدادی نبوده است Ú©Ù‡ بتوان از زمان ØŒ درتاریخ ØŒ Ø¨Ù€ÙØ±ÛŒØ¯ Ùˆ آن را به آخرالزمان یا به جنت وخلد وبهشت انداخت . واژه « بهشت » ØŒ Ùقط در پیوند با « اردیبهشت = ارتا واهیشت » معنا دارد . این ارتا هست Ú©Ù‡ تخمهای خوشه خود را در زمین Ù…ÛŒ « هـÙـشـتـه » است ØŒ تا برویند Ùˆ گیتی ØŒ یا بهشت شوند .ارتا ØŒ ارتای هشتنده = واهشتنده است ØŒ و« وهشیت » ØŒ چنانکه ادعا میشود ØŒ معنای « بهترین » ندارد . ارتای خوشه Ú©Ù‡ هوچیتره ( تخم خوب ) است ØŒ برای Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† ØŒ تخمهای خود را Ù…ÛŒ هشتد Ù…ÛŒ Ø§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯ ( تخم هشتن : اساطیر ٠عÙÛŒÙÛŒ ØŒ ص5 ) . به عبارت دیگر، ارتا Ú©Ù‡ نخستین عنصرهرجانیست( هوچیتره= تخم خوب ) درسبزشدن وگیتی شدن ØŒ بهشت ( ارتا واهیشت ) میشود . ارتا ØŒ ارتای بهشت است . جشن ØŒ شیوه زندگی درزمانست، نه Ø¯Ø±ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ زمان وتاریخ . جشن Ú©Ù‡ همان بهشت باشد ØŒ اززندگی درزمان ØŒ بریده Ùˆ به پس از زمان ØŒ تبعید نمیشود Ùˆ درانتظارآن بسرنمی برد . بهشت ØŒ ویژگی ٠زندگی درگیتی است. واژه دیگر بهشت Ú©Ù‡ ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ ( پری + دیس ) باشد ØŒ چنانکه ادعا میشود ØŒ به معنای باغی نیست Ú©Ù‡ پیرامونش دیوار است . پری Ú©Ù‡ به معنای « دوستی وعشق » هست ØŒ نام خود این زنخدا ØŒ سیمرغ ( ارتا ) بوده است ÙˆÙØ±Ø¯ÙˆØ³ به معنای « خانه عشق ودوستی ØŒ یا خانه سیمرغ Ùˆ Ù…ØØ¨ÙˆØ¨Ù‡ » هست .
ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ Ú©Ù‡ سیمرغ باشد، اینهمانی با « Ú¯Ù„ بوستان Ø§ÙØ±ÙˆØ²Â» دارد Ú©Ù‡ نام دیگرش ØŒ « همیشک جوان » است، Ùˆ همیشک جوان ØŒ به گیاهی Ú¯ÙØªÙ‡ میشود Ú©Ù‡ برگهایش همیشه سبزوخرّم Ùˆ تازه میباشد ØŒ Ùˆ نامهای دیگرش 1- اردشیرجان 2- ارشیردارو Ùˆ 3- ضیمـران Ùˆ4- Ø¯Ø§Ø ( = داه ) Ùˆ5- Ùـرّخ است ( صیدنه Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† ÙˆÙ…ÙØ§ØªÛŒØ العلوم ) . این نامها ØŒ همه نامهای گوناگون سیمرغند. ارتا ( سیمرغ ) ØŒ Ú©Ù‡ اصل Ùˆ تخم هرجانی است ØŒ اصل همیشه سبزشونده Ùˆ اصل همیشه تروتازه وخرّم شونده درگیتی دردرازای زمان هست . ارتا ØŒ تخم یا نطÙÙ‡ ایست Ú©Ù‡ درزمین ( تن ها ) هشته میشود ØŒ تاسبزشوند، Ùˆ زمین (ارتا= ارد = ارض =Erde = earth) بهشت شود . جشن وخوشی وشادی باید در زندگی کردن در زمان ØŒ پیکریابد ( تنکرد ) ØŒ نه آنکه زندگی در دنیا ØŒ Ù…ØØ±ÙˆÙ… ازآن بماند Ùˆ Ùقط آرزوئی باشد Ú©Ù‡ Ø¯Ø±ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ زندگی درزمان ØŒ تØÙ‚Ù‚ پذیر است . غایت زندگی درگیتی ØŒ جشن یا بهشت وهمیشه سبزوتازه وخودروبودنست . ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ ØŒ واقعیت دادن این غایت در زندگی درزمانست .
« ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ Ù» یزدانشناسی ÙØ²Ø±ØªØ´ØªÛŒ ØŒ به Ú©Ù„ÛŒ معنای ØÙ‚یقی « ÙØ±Ø´ = پریس = پریز= چمن » را مسخ ÙˆØªØØ±ÛŒÙ وواژگونه میسازد . پریز یا پریس یا چمن ØŒ « نجم » و« تخم وتخمه » ومَزغ Ùˆ بیدگیاه نیزنامیده میشود ( ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ گیاهان ØŒ ماهوان )ØŒ Ùˆ به خوبی ازاین واژه ها میتوان اندیشه نخستین را Ø¨Ø§Ø²ÛŒØ§ÙØª . نجم ( Ú©Ù‡ همان نج= ناژ است، Ú©Ù‡ به درخت سرو Ú©Ù‡ همیشه سبزاست Ù†ÛŒØ²Ú¯ÙØªÙ‡ میشود= ناژن ØŒ سروناز ) ØŒ نام « خوشه پروین » است . نام دیگر سرو، « پیرو» نیز هست Ú©Ù‡ درکردی هنوز به معنای خوشه پروین میباشد. اینهمانی دادن سرو٠همیشه سبز، با ارتا ( اردوج ) وبا پروین ØŒ بازتاب اندیشه بÙÙ† Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانست . بÙÙ† Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ هستی ØŒ اینهمانی با سرو Ùهمیشه سبزو چمن دارد . خوشه پروین، شش ستاره پیدا ( ارتا ) هست، Ú©Ù‡ ازیک ستاره ناپیدا ( بهمن ) پیدایش Ù…ÛŒ یابند، ÙˆØ§Ø²Ø§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯Ù‡ شدن این خوشه ( ارتا خوشت ) ØŒ Ú©Ù„ جهان ØŒ سبزمیشود . این است Ú©Ù‡ معانی دیگر نجم 1- اصل ( اقرب الموارد) Ùˆ 2- برآمدن گیاه ( دهخدا) Ùˆ 3- دورنگ آمیخته سÙید وسرخ درتن اسب است ( ØµØ¨Ø Ø§Ù„Ø§Ø¹Ø´ÛŒ ) ØŒ Ú©Ù‡ بیان اصل Ø¬ÙØªÛŒ است (لغت نامه دهخدا ) . این اصل Ø¬ÙØªÛŒ است Ú©Ù‡ اصل سبزشوی ( چمن ) Ùˆ اصل جنبش (= چمان ) است ØŒ واین گواه برآنست Ú©Ù‡ واژه « چمن وچمان » دراصل « جمان ØŒ جمه = ییما = همزاد » بوده است ØŒ Ùˆ Ú¯Ù„ بوستان Ø§ÙØ±ÙˆØ² نیز « بقله یمانی » نامیده میشود (صیدنه ) Ú©Ù‡ « بقله جمانی » بوده است ØŒ Ú©Ù‡ به معنای « تخم Ø¬ÙØªÛŒ » است . این اصل پیوند ( Ø¬ÙØªÛŒ) هست Ú©Ù‡ بÙÙ† پیدایش ØØ±Ú©Øª ( چمیدن ØŒ چمان ) وسبزشدن وروشن شدنست . ییما ( = جم ) تنها به نخستین انسان اطلاق نمیشده است ØŒ بلکه به بÙÙ† Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ Ú©Ù„ جانها Ù†ÛŒØ²Ú¯ÙØªÙ‡ میشده است . ازآنجا Ú©Ù‡ -اصل Ø¬ÙØªÛŒ ØŒ Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ ازاصل پیوند ( ییما = سنگ = مر= سپنج = سیم = ) از زرتشت، Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ‡ نمیشود ØŒ طبعا این واژه، میان عوام Ú©Ù‡ خرمدین بودند باقی میماند . اینکه « جمان » به معنای « لوء لوء» هست ØŒ همان معنای « تخم » را دارد Ú©Ù‡ اینهمانی با واژه « چمن » دارد ØŒ چون « لوءلوء درصدÙ= جمان » ØŒ متناظر با « تخم یا نطÙÙ‡ در زهدان » میباشد . پس بدون Ø´Ú© ØŒ چمن ØŒ همان « جمان » ØŒ یا اصل همیشه سبزشونده Ùˆ همیشه تروتازه شونده است .
یزدانشاسی زرتشتی ØŒ ناچاربود Ú©Ù‡ معنای « جم = ییما » را به Ú©Ù„ÛŒ واژگونه سازد . اینست Ú©Ù‡ « جمی تونین jamitonitan » را به معنای « مردنmurtan » بکار میبرد . بدینسان « اصالت را ازگیتی ØŒ وجان وانسان درگیتی » به Ú©Ù„ÛŒ سلب میکند . جم، مردنیست . آنچه میمرد ØŒ نمیتواند ØŒ ازخودش بوده باشد . انسان Ú©Ù‡ بÙنش « جم = ییما » هست ØŒ نمیتواند ازخودش، سبزوتروتازه شود Ùˆ ازخودش بجنبش آید ØŒ وازخودش روشن شود ( به بینش برسد) . این واژه جمان ØŒ درشکل « چمن وچمان » وهمچین درشکل « پیسه یمانی = سنگ دورنگه٠جزع » ØŒ نزد عوام ٠خرّمدین زنده باقی میماند.
درمخزن الادویه Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ نام گیاه « راسن » ØŒ « ÙØ±ÛŒØ³Ù‡ غول » است Ùˆ این نام ØŒ مارا به ÛŒØ§ÙØªÙ† اصل معنای « ÙØ±ÛŒØ³= ÙØ±Ø´ = چمن »راهبری میکند . «راسن »که دراصل « ئور وَسنا » نامیده میشده است ØŒ Ùˆ به معنای « اصل Ø¬ÙØªÛŒ Ùˆ همبغی = Ù‡Ù…Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ = انبازی » هست ØŒ نماد چیست ØŸ دربندهش ØŒ بخش 9/ 93 دیده میشود Ú©Ù‡ ازجگرگاوی Ú©Ù‡ نماد Ú©Ù„ زندگی هست ( دارای همه تخمهای زندگیست ) ØŒ راسن Ùˆ آویشن میرویند . جگر( جی + گر) Ú©Ù‡ بÙنکده گرما Ùˆ خون ØŒ واصل زندگی (جی ) شمرده میشد با بهمن ØŒ یا « اقتران دواصل نخستین Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ » اینهمانی داده میشد .
جگر ودل ومغز باهم ØŒ مثلث خرد را تشکیل میدادند . خون ازجگر به دل میرود Ùˆ از دل به مغز رسانیده میشود Ùˆ این آتش وگرما ØŒ از روزنه های ØÙˆØ§Ø³ ØŒ تبدیل به بینش خرد ( سهی وسهیدن ) میشوند . اینست Ú©Ù‡ « راسن » ØŒ در آئین های کهن ایران ØŒ اهمیت ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù† داشته است . دربندهش میآید Ú©Ù‡ ازاین گاو( اصل Ú©Ù„ زندگی ) : « ازمیان جگر، راسن Ùˆ آویشن برای باز داشتن گند اکومن Ùˆ مقابله کردن با درد » میروید . پس راسن Ú©Ù‡ « ÙØ±ÛŒØ³Ù‡ غول » Ùˆ « Ø¬Ù†Ø§Ø Â» نیزنامیده میشود ØŒ هم درد ها را بازمیدارد Ùˆ همه برضد « گند اکومن » است . گند اکومن ØŒ Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø ÛŒØ²Ø¯Ø§Ù†Ø´Ù†Ø§Ø³ÛŒ زرتشتی برای « Ù…Ø¹Ø±ÙØª برشالوده پرسش وشک وچون وچرا » هست . ولی دراصل بهمن ØŒ خودش همین اکومن بوده است Ùˆ این Ù…Ùهوم « بهمن = اکومن » ارتائی ØŒ دیگرسازگار با « روشنی بیکران اهورامزدا » نبوده است . راسن Ú©Ù‡ ازجگر میروید ØŒ وهم « Ø¬Ù†Ø§Ø Â» وهم « ÙØ±ÛŒØ³Ù‡ غول » نامیده میشود ØŒ مینماید Ú©Ù‡ جگر، پیکریابی « اقتران ماه با پروین » Ùˆ این « اصل همیشه سبزوتازه شونده = ÙØ±ÛŒØ³= چمن » بوده است . Ø¬Ù†Ø§Ø Ú©Ù‡ به « ماه پروین » Ú¯ÙØªÙ‡ میشود ØŒ معرب واژه « ویناس » است ØŒ Ú©Ù‡ دراصل به دودست Ùˆ دوبال Ú¯ÙØªÙ‡ میشوند Ú©Ù‡ پیکریابی اصل Ø¬ÙØªÛŒ هستند . معنای دیگر« Ø¬Ù†Ø§Ø Â» ØŒ ذات هر چیز ( منتهی الارب) Ùˆ Ù†ÙØ³ هرچیزاست. اقتران خوشه پروین با ماه ØŒ ذات همه چیزها شمرده میشد . درزبان ترکی ØŒ این واژه ویناس با ØªÙ„ÙØ¸ « قوناس Ùˆ قوناخ وقوناشیق » باقی مانده است وبه اقتران ماه با پروین Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . البته هم میترائیان وهم زرتشت Ùˆ یزدانشناسی زرتشتی ØŒ برضد چنین روند Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ از اصل Ø¬ÙØªÛŒ بوده اند . ازاین رو این واژه « ویناس = قوناس = Ø¬Ù†Ø§Ø Â» را Ú©Ù‡ بیان با هم آمیختن Ùˆ عشق ورزی بوده است ØŒ درست واژگونه Ùˆ زشت واصل هم تباهی ها ساخته است . بدینسان ØŒ «ویناس= قوناس » Ú©Ù‡ اصل« Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ جهان وهرچیزی ØŒ ازعشق » میباشد ØŒ تبدیل به واژه « Ø¬Ù†Ø§Ø ØŒØ¬Ù†Ø¬Ù‡ وجنایت » درعربی Ùˆ به Ù…Ùهوم Ùˆ واژه « گناه » Ø¯Ø±ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ شده است . عشق نخستین Ú©Ù‡ اقتران ماه با پروین میباشد Ùˆ تخمش درجگرانسان هشته شده است تا زندگی ازآن سبزشود ÙˆÙØ±ÛŒØ³ ( چمن = اصل ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯Ù مداوم زندگی ) گردد ØŒ تبدیل به گناه شده است . vinaasitan درپهلوی ØŒ دارای معانی ØŒ گناه کردن ØŒ مرتکب گناه شدن ØŒ ویران کردن ØŒ آسیب رساندن میباشد . همچنین vinaastih به معنای ناپاکی Ùˆ ÙØ³Ø§Ø¯ Ùˆ پوسیدگیست . اینکه جگربا راسن = ÙØ±ÛŒØ³Ù‡ غول = Ø¬Ù†Ø§Ø = ماه پروین اینهمانی دارد ØŒ به معنای آنست Ú©Ù‡ زندگی درانسان ØŒ ازذات خود بودنست . زندگی ØŒ خودروست Ùˆ ازبÙÙ† ÙˆÙØ·Ø±Øª خودش میروید ØŒ Ú©Ù‡ به Ù…Ùهوم « بی گناهی انسان درطبیعتش » میکشد ØŒ Ú©Ù‡ اندیشه ای برضد یزدانشناسی زرتشتی Ùˆ ادیان ابراهیمیست . این اندیشه ØŒ زیربنای همه این ادیان را Ù…Ù†ÙØ¬Ø±Ù…یسازد .
Â«ÙØ±ÛŒØ³Ù‡ غول » Ú©Ù‡ راسن ØŒ نخستین « همبغ = انباغ = انباز= نریوسنگ » میباشد ØŒ به معنای « خوشه همیشه سبزوتازه ØŒ یا چمنی » هست . ÙØ±ÛŒØ³ ØŒ همان چمن ومَرغ Ùˆ « Ùـرش » است . غول ØŒ دراصل به معنای « یوج=همزاد = جم = vi » است ( برهان قاطع) وپیشوند « ویناس= naatha- vi» نیز معنای Ø¬ÙØª وهمزاد دارد . Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ارتائی، Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§ØªÛŒ Ú©Ù‡ معنای « Ø¬ÙØª وهمزاد » داشتند ØŒ معانی مثبت ÙˆØ¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ داشتند ØŒ ولی در یزدانشناسی زرتشتی ØŒ این Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª ØŒ معانی « ترس ØŒ Ø´Ú© ØŒ ضد ØŒ گمراهی » پیدا میکنند . انسان میان دوچیزازهم بریده ØŒ سرگردان میماند Ú©Ù‡ کدام را برگزیند Ùˆ Ú¯Ø±ÙØªØ§Ø± بیم ( vi-m) وشک Ùˆ گمراهی میشود Ùˆ باید برضد آن باشد . غول هم ØŒ همان واژه « گول » است Ú©Ù‡ تبدیل به « Ú¯Ù„ » شده است . ازیکسو، زیرنÙوذ یزدانشناسی زرتشتی ØŒ معنای « گمراه کننده= ترساننده » ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است ØŒ Ùˆ ازسوی دیگر، معنای « Ú¯Ù„ Ùˆ خوشه » را نگاه داشته است .همزاد یا دوتای به هم چسبیده ØŒ بÙÙ† « خوشه یا Ú¯Ù„ » هست . ازاین رو ØŒ Ú¯Ù„ = گول را درکردی به خوشه هم میگویند . این خدا « Ú¯Ù„ چهره » نامیده میشود ØŒ چون « گوهر خوشه ای دارد » ØŒ نه برای آنکه چهره اش مانند Ú¯Ù„ میباشد . درکردی به اردیبهشت ØŒ « گولان » Ú¯ÙØªÙ‡ میشود، Ú©Ù‡ بیان « خوشه بودن ارتا » بوده است . بدینسان ما با معنای ØÙ‚یقی « ÙØ±ÛŒØ´ = ÙØ±ÛŒØ³ » آشنا میگردیم Ú©Ù‡ چمن ØŒ اصل همیشه سبزوتازه شونده باشد Ùˆ این خون (رنگ ØŒ یکی از نامهای خونست ) یا اصل زندگیست Ú©Ù‡ دربنکده گرما ( جگر) دگردیسی به « راسن = خوشه همیشه ÙØ±ÛŒØ³ = خوشه همیشه سبزو تازه » میبابد .
رد پای رابطه تبدیل خون ( Ú©Ù‡ یکی از آبها شمرده میشد ) ØŒ به برگ سبز،یا درخت سبز، درجاهای گوناگون پیش آمده . ازجمله در Ù†ÙØ´Ù‡Ø§ÛŒ برجسته میترائی دراروپا میتوان دید Ú©Ù‡ رگی را ازگاو Ú©Ù‡ میترا برای Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† جهان Ù…ÛŒ برد ØŒ ازآن « سه برگ » میروید . یا درشاهنامه با ریخته شدن خون سیاوشان برخاک ØŒ سرو آزاد Ùˆ نـرد میروید :
برید آن سرشاهوارش زتن Ùکندش چوسروسهی برچمن
همه خاک آن شارستان ، شاد شد
گیا برچمن ، سرو آزاد شد
زخاکی که خون سیاوش بخورد
به ابر اندرآمد ، درختی ز نرد
نگاریده بر برگها ، چهر او همه بوی مشک آمد ازمهراو
« نرد » نام درخت غاریا برگ بوهست ( Laurel tree=Lorbeer Baum) ( مخزن الادویه ) Ú©Ù‡ درختیست همیشه سبزوخوشبو Ú©Ù‡ نام دیگر آن « سنگ = اصل امتزاج واتصال » Ùˆ « دهم – است = تخم دهما » است . این درخت، Ú©Ù‡ ماه بهشتان نیز نامیده میشود ØŒ اینهمانی با خدای « مر- سپنتا= ماراسÙند » ØŒ خدای روز بیست ونهم دارد، Ú©Ù‡ « بهرام ( روز30 )Ùˆ رام ( روز28 ) را به هم Ù…ÛŒ پیوندد » تا زمان وجهان ØŒ باز ازاین تخم Ø›Ø¨Ø±ÙØ±Ø§Ø² درخت زمان ( کات = آکات = آزاد ) بروید . نام دیگراین درخت « رند Ø¢ÙØ±ÛŒØ³ یا رند Ø¢ÙØ±ÛŒØª » بوده است . ریختن خون برزمین ØŒ Ú©Ù‡ با ریختن باران بر زمین اینهمانی دارد ØŒ به معنای آنست Ú©Ù‡ سیمرغ ØŒ همیشه ازخاکسترش ( خاک= هاگ = تخم ØŒ هاگ = استر= تخم پاشیده Ùˆ هشته شده ) ازنو برمیخیزد Ùˆ همیشه دراثر این نیروی « ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ = سبزوتازه شوی = ÙØ±ÛŒØ³ » پیروز است .
شکست ØÙ‚یقت وخدای ایران ØŒ هرگز به نابودی آن نمیکشد ØŒ بلکه این ØÙ‚یقت Ùˆ این خدا ØŒ همیشه نیروی ازنوسبزشونده درگوهر Ùˆ ذات خود دارد ØŒ Ùˆ این نیرو را نمیشود هرگز ازاوسلب کرد Ùˆ زدود . او بر ای پیروزی ØŒ نیاز به کاربرد قهروخشونت Ùˆ تجاوز وارهاب Ùˆ تهدید ÙˆÙˆØØ´Øª انگیزی Ùˆ خدعه ومکربرای غلبه کردن ندارد ØŒ بلکه ذاتش ØŒ « اصل همیشه ازنو سبزشونده وتازه شونده » است . ازاین رو نام دیگر سیمرغ یا هما ،« پیروز» است Ú©Ù‡ به سنگ Ùیروزه هم داده شده است . اینست Ú©Ù‡ درتبدیل «داستان سیاوش ایرانی » به « اسطوره ØØ³ÛŒÙ† » در تشیع ØŒ این نکته ژر٠، نادیده Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ شد ومسخ وبه Ú©Ù„ÛŒ پایمال گردید ØŒ Ùˆ شهادت ØØ³ÛŒÙ† ØŒ شالوده ٠اصل کینه توزی Ùˆ انتقام جوئی کیهانی Ùˆ همیشگی (ثارالله ) درمذهب شیعه گردید.
انسان، سرویست که باید درچمن باشد
گـیتی واجتماع ، باید چـمـنی
برای « سرو ٠انسان » باشد
ماه پروین یا Ø¬Ù†Ø§Ø ÛŒØ§ ارتا ØŒ تخمیست Ú©Ù‡ در ذات همه جانها درگیتی هست ØŒ Ùˆ انسان ØŒ Ø¬ÙØª ٠این گیتی Ùˆ Ù…ØÛŒØ· Ùˆ اجتماعست . ازاین رو هست Ú©Ù‡ بایستی « Ù…ØÛŒØ· واجتماع » ØŒ چمن یا زمینه همیشه نوشونده وتازه شونده Ùˆ باز، برای انسان باشد ØŒ Ú©Ù‡ گوهر « سرو آزاد ØŒ سرو سهی ØŒ سرو ناز » دارد .
نامهای « سروآزاد » Ùˆ « سروناز» Ùˆ « سروکوهی » و« سروسهی » همه همان « سرویست Ú©Ù‡ Ø¨Ø±ÙØ±Ø§Ø²Ø´ ماه پر» میباشد . این تصویر « درخت Ú©Ù„ زندگی » Ùˆ « تصویرانسان بطورکلی » میباشد وهرکدام ازاین نامها، گواهی Ø¨Ø±ØµÙØ§Øª او میدهند . ماه پر، Ø¨Ø±ÙØ±Ø§Ø² سرو، تصویر « اقتران هلال ماه با خوشه پروین » است Ú©Ù‡ « ماه پروین » نامیده میشده است، Ùˆ بÙÙ† Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ جهان شمرده میشده است. هلال ماه ØŒ زهدان آسمانست، Ùˆ خوشه پروین ØŒ تخمهائی دراین زهدان هستند Ú©Ù‡ شش بخش گیتی ازآن میرویند . کوه ØŒ چنانکه درکردی هنوز ردپایش باقی مانده ØŒ نام « خوشه پروین » است . سروکوهی، پیرو نیز خوانده میشود Ú©Ù‡ بازدرکردی همان خوشه پروین است . درمورد پورسام Ú©Ù‡ زال باشد درشاهنامه میآید Ú©Ù‡ :
به بالای تو برچمن، سرونیست چورخسارتو، تابش پرو نیست
« پرو» همان « پیرو» وپروین است . زال سرویست Ú©Ù‡ رخسارش تابش پروین را دارد . سرو کوهی ØŒ ناژون نیزخوانده میشود . وناژ، همان « نج = نجم » است Ú©Ù‡ خوشه پروین ÙˆÙØ±ÛŒØ³( چمن= ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯) اصل هرچیزیست . نام دیگرسروکوهی ØŒ « اردوج = ارتا- وج » یا تخم ارتا ( ارتا خوشت = پروین ) هست . وازآنجا Ú©Ù‡ تخم ØŒ اصل روشنی هست Ùˆ ماه پروین ØŒ دارنده Ú©Ù„ تخمهاست ØŒ اصل بینائی است . ازاین رو چشم ومغز ( گزیده های زاداسپرم بخش 30) ØŒ با ماه اینهمانی داده میشد ØŒ چون سراسرØÙˆØ§Ø³ به مغز پیوند داشتند . ازاین رو سهشن sahishn به معنای « Ù…Ø¹Ø±ÙØª ØØ³ÛŒÂ» Ùˆ « روءیت » میباشد. بدین گونه سرو آزاد ( آکات ) Ú©Ù‡ خوشه یا تخم Ø¨Ø±ÙØ±Ø§Ø²Ø³Ø±Ùˆ باشد، « سهی » بود . البته « سهی = sahik » ØŒ به معنای « Ø´ÙØ§Ù Ùˆ درون نما » میباشد Ùˆ این بیان « راستی Ùˆ آزادی » دراین ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ø³Øª . چون راستی ØŒ توانائی برپیدایش گوهر وجود خود انسان یا خود تخم هست . ØØ§Ùظ میگوید :
طریق صدق بیاموز از آب صاÙÛŒ دل
به راستی طلب آزادگی ز « سرو ٠چمن »
اینست Ú©Ù‡ درشاهنامه نیز درختی Ú©Ù‡ Ø¨Ø±ÙØ±Ø§Ø²Ø´ سیمرغ لانه دارد، سر به پروین میساید( داستان زال ) ØŒ به عبارت دیگر، سیمرغ Ú©Ù‡ خودش اینهمانی یا خوشه دارد ØŒ ÙØ±ÛŒØ³Ù‡ غول ØŒ خوشه ٠تخمهای همیشه سبزوتازه است. ازآنجا Ú©Ù‡ گوهرانسان ØŒ سرو همیشه سبزاست ØŒ طبعا همیشه جویای چمن ٠همیشه سبزوتازه است ØŒ Ùˆ درآنجاست Ú©Ù‡ به Ø¬ÙØª خود Ù…ÛŒ پیوندد. گیتی Ùˆ اجتماع باید این چمن همیشه سبز برای درخت سرو انسانی باشند ØŒ تا ازسر اصالت زندگی وخرد خود را درنوشوی دریابد . ØØ§Ùظ میگوید :
یارب آن آهوی مشکین به ختن باز رسان
وان سهی سرو خزان را به چمن باز رسان
دل آزرده ما را به نسیمی بنواز
یعنی آن جان زتن Ø±ÙØªÙ‡ به تن باز رسان
درچمن هست که از« زهد گران » علمای دین ، که زندگی و خرد را میخشکانند و بارگران بردوش انسان میسازند ، بازخود را رهائی می بخشد و سبکبال میگردد .
زهدگران که شاهد وساقی نمی خرند
درØÙ„قه چمن ØŒ به نسیم بهار بخش
Ùˆ مولوی هست Ú©Ù‡ آرزوی آزادی ازاین Ù‚ÙØ³ تنگ دراجتماع را میکند Ú©Ù‡ شریعت Ùˆ عقل خشک Ùˆ زمهریری شریعتی ÙØ±Ø§Ù‡Ù… ساخته اند ،و میخواهد Ú©Ù‡ این Ù‚ÙØ³ را ØŒ با برقی Ú©Ù‡ زمرد عشق Ù…ÛŒ تابد ØŒ تØÙˆÙ„ به همان « چمن یا اصل همیشه سبزوتازه شونده ØŒ همان ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ » بدهد :
Ú©ÛŒ باشد کاین Ù‚ÙØ³ ØŒ چمن گردد
واندر خور گام و کام من گردد
این Ø²Ù‡Ø±Ú©ÙØ´Ù†Ø¯Ù‡ ØŒ انگبین بخشد
وین خار خلیده ، یا سمن گردد
آن Ú†Ù†Ú¯ نشاط، ساز نو یابد وین گوش ØØ±ÛŒÙØŒ تن تنن گردد
درخرمن ماه ، سنبله کوبیم چون نور سهیل ، دریمن گردد
سیمرغ هوای ما زقا٠آید دام شبلی Ùˆ Ø¨ÙˆØ§Ù„ØØ³Ù† گردد
هربره ، زگرگ ، شیرآشامد هرپیل ، انیس کرکدن گردد
زانبوهی دلیران و مه رویان هرگوشه شهرما ، ختن گردد
هرعاشق بی مراد سرگشته مستغرق عشق باختن گردد
چون قالب مرده ØŒ جان نو یابد ÙØ§Ø±Øº Ø²Ù„ÙØ§ÙÙ‡ Ùˆ Ú©ÙÙ† گردد