چرا زرتشت، خدایان ایران را « دیو» ساخت؟ / استاد منوچهر جمالی
این شهر، Ú©Ù‡ هیچگاه سپاه وشاه را ندیده ونمی شناسد، همان شهر آرمانی « خرّمدینان » است Ú©Ù‡ همیشه ازخرّمی ØŒ شاد است . دراین شهر ٠بی شاه وبی سپاه ØŒ آنچه Ø´Ú¯ÙØª انگیزاست ØŒ «درخت دوبÙÙ† گشته Ø¬ÙØªÂ» است ØŒ Ú©Ù‡ هم اصل بینش درتاریکی وهم اصل بینش در روشنائیست .
خدائی که دیو ساخته میشود
چرا زرتشت، خدایان ایران را « دیو» ساخت؟
زرتشت، خدایان ایران را به نام٠«دیـو»
زشت وطردومنÙورودشمن٠انسان ساخت
تااصالت٠انسان وگیتی را نابودسازد
ÙØ±Ù‡Ù€Ù†Ú¯ اصیل ایران
آنگاه ازنـوزنده خواهـدشـد
که « دیوان » ، ازسر، « خدایان نوین» شوند
« دیو» چیست وکیست ØŸ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ دیو، اصطلاØÛŒ دیگر، ازاندیشه Ùˆ اصل Ù« Ø¬ÙØª بودن » است . گوهر جهان هستی ازخدایان Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ تا سراسرگیتی ØŒ « Ø¬ÙØªÛŒ یا دیوی، یا یاری، یا بندی ØŒ یا رادی( رته = راد= لاد= لات ) یا جیمی ( ژیم = چیم = ییما ) یا سنگی ( سم + Ú¯Ù‡ ) یا پیوندی .... » است . همه هستان ØŒ باهم Ø¬ÙØª وبه هم پیوسته اند. همه زمان، به هم پیوسته است . خرد، Ùقط Ø¯Ø±Ø¬ÙØª شدن با چیزی ØŒ میتواند بیندیشد . رابطه انسان با خدا Ùˆ با خدایان نیز، جÙـتی Ùˆ یاری وپیوندی یا دیوی است . خدا ØŒ خوشه Ú©Ù„ هستانست. پس پیوند Ø¬ÙØªÛŒ ( یوغی = یوجی= یوشی ) با خدا ØŒ Ù¾ÛŒÙˆÙ†Ø¯Ù Ø¬ÙØªÛŒ ویاری Ùˆ سنگی وپیوندی یا رادی یا دیوی با سراسرگیتی وباهستانست .
هنگامی سام به کوه البرزمیشتابد Ùˆ سیمرغ میخواهد نیازاو را برای باز ÛŒØ§ÙØªÙ† زال ØŒ برآورده کند ØŒ زال Ú©Ù‡ ØØ§Ø¶Ø±Ø¨Ù‡ Ø±ÙØªÙ† ازنزد سیمرغ ( خدا= ارتا) نیست ØŒ به سیمرغ میگوید :
به سیمرغ بنگر Ú©Ù‡ دستان Ú†Ù‡ Ú¯ÙØª
Ú©Ù‡ سـیرآمـدستی همانا زجـÙـت ØŸ
ای سیمرغ ØŒ ای ارتا ØŒ ای خدای من ØŒ آیا ازمن Ú©Ù‡ Ø¬ÙØª توهستم ØŒ سیرشده ای ØŸ آیا میخواهی پیوندت را ازانسان، بگسلی ØŸ برای Ø±ÙØ¹ این نگرانیست Ú©Ù‡ سیمرغ « Ø¬ÙØª پرهای خود » را به او میدهد ØŒ تا نشان بدهد Ú©Ù‡ این Ø¬ÙØªÛŒ در دورشدن ازاو هم ØŒ استوار باقی میماند . انسان Ú©Ù‡ ØŒ ازآشیانه خدا دور میشود، دارای بالهائیست Ú©Ù‡ گواه بر پیوند او باخداست .«پـَر» Ú©Ù‡ همان pair انگلیسی Ùˆ همان Paar آلمانی است ØŒ به معنای Ø¬ÙØª است، وخود واژه Ù« پری» Ú©Ù‡ نام دیگراین خداست ØŒ به معنای Ø¬ÙØª شدن Ùˆ عشق Ùˆ دوستی است . گوهرخدا ØŒ پریا Ø¬ÙØªÛŒ هست . ساختارهرپری نیز، بیانگردو دسته تارهای نازک مو است Ú©Ù‡ بریک ساقه درمیان روئیده اند . اینکه ضمیرانسان مرغ چهارپر( چهارنیرو) هست، بیان پیوند وبـنـد Ùˆ یاری (ایار) Ùˆ Ø¬ÙØªÛŒ Ùˆ دیوی بودن انسان با خداست . برشالوده این پیوند وبند ویاری Ùˆ مری هست Ú©Ù‡ مولوی به خدا ( به الله دراسلام ) یاد آوری میکند :
درگوش من Ø¨Ú¯ÙØªÛŒ ØŒ چیزی زسرّ جـÙـتی
منکرمشو . مگو کی . دانم که هست یادت
Ù†Ú¯ÙØªÛŒ تا قیامت باتو Ø¬ÙØªÙ… کنون با جور، Ø¬ÙØªÛŒ یاد میدار
مرا بیداردرشب های تاریک رهاکردی ÙˆØ®ÙØªÛŒØŸ یاد میدار
با من آمیختی چوشیرو شکر چون شکر، درگدازازآن شیرم
طاقتم طاق شد، Ø²Ø¬ÙØªÛŒ خویش درمیÙÚ©Ù† دگربه تاءخیرم
عجب ای عشق، Ú†Ù‡ Ø¬ÙØªÛŒ . Ú†Ù‡ غریبی ØŒ Ú†Ù‡ Ø´Ú©ÙØªÛŒ
Ú†Ùˆ دهانم Ø¨Ú¯Ø±ÙØªÛŒ ØŒ به درون Ø±ÙØª ØŒ بیانم
این اصل Ø¬ÙØªÛŒ یا دیوی یا یاری (ایاری= عیاری، عشق ومهر) یا سنگی یا « مـری » درهمه هستی ØŒ Ø§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯Ù‡ شده است . این جهان ØŒ جهان٠به هم پیوسته ØŒ یعنی جهانیست Ú©Ù‡ همه چیزآن به هم Ø¬ÙØª ومتصل است ØŒ Ùˆ خدا یا خدایان هم، با Ú©Ù„ هستان به هم پیوسته اند . خدا با هرجانی وهرانسانی، Ø¬ÙØª Ùˆ دیو است. همه هستان به هم « بند= یوغ = یوج = یوش = Ø¬ÙØª » هستند .
اگرنیستی Ø¬ÙØª اندرجهان بماندی توانائی اندر نهان
« توانائی » ØŒ Ùقط ازاصل Ø¬ÙØªÛŒ ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . خدا ØŒ خودش ØŒ همین اصل Ø¬ÙØªÛŒ درهمه جانها Ùˆ درگیتی هست ( خودش، گره ÙˆØÙ„قه وبند Ùˆ مهرهست ) ØŒ نه آنکه خدا، Ø¬ÙØª ÙˆØ¬ÙØªÛŒØŒ گوهری، ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ Ø¬ÙØªÛŒ باشد ÙˆØ¬ÙØªÛŒ ها را خلق کند . توانائی خدا ØŒ پیآیند همین Ú¯ÙˆÙ‡Ø±Ø¬ÙØªÛŒ ( پیوند) اوست. او میان همه چیزها را به هم گره میزند . او، بند یا کمربندیست Ú©Ù‡ میان همه چیزها بسته شده است . هرچیزی هست، چون درمیانش ØŒ خدا، بـنـد وکمربند ورشته شده است .
جدا کردن وپاره کردن Ùˆ استثناء کردن ٠خدا یا خدایان ازجهان ØŒ Ù†ÙÛŒ وطرد اصل عشق ومهرو پیوند Ùˆ دیوی Ùˆ همبغی ( انبازی) بود . Ù†ÙÛŒ رشته وبند بودن خدا ØŒ نابودساختن جهان هستی است. خدا ØŒ هم « دیو » یا « زوش = Ù…ØØ¨ÙˆØ¨Ù‡ ودوست » یا « یار= Ø¬ÙØª » بود . خـرد هم، درگوهرش سنگی (= آسن خرد ) ØŒ یعنی Ø¬ÙØª جو هست ØŒ Ùˆ Ø¯Ø±Ø¬ÙØªÛŒ با همه پدیده ها میتوانست رازنهان را بجوید وبیابد Ùˆ توانائی را درچیزها بزایاند . این اندیشه بنیادی ØŒ چنان Ø¯Ø±Ø³Ø±Ø§Ø³Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ ریشه٠ژر٠داشت Ú©Ù‡ زرتشت ØŒ برغم ضدیت با آن ØŒ هرگزنتوانست آنرا از جا بکند، Ùˆ یزدانشناسی زرتشتی وخود٠آموزه زرتشت ØŒ همیشه گلاویزو درتنش با این اندیشه باقی ماند . هنوز نیزاین اندیشه دیوی یا Ø¬ÙØªÛŒ ØŒ Ú©Ù‡ « پیوند یا مهریا یاری یا انبازی » باشد، نه تنها Ø¯Ø±Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ مسائل اجتماعی وسیاسی Ùˆ اقتصادی ÙˆØÙ‚وق ٠بشری ØØ¶ÙˆØ± دارد ØŒ بلکه بدون اولویت ÛŒØ§ÙØªÙ† آن ØŒ گره های کور ٠مسائل٠جهانی را نمیتوان گشود.
ناپاک سازی Ùˆ زشت Ùˆ منÙور وخوارسازی Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« دیو» ØŒ
چیزی جز « زشت سازی Ùˆ منÙورو خوارسازی ØÙ‚یقتی » نیست، Ú©Ù‡ بیان ÙØ·Ø±Øª واصالت انسان میباشد . نوزائی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ زدودن این زشتی واین خواری Ùˆ اکراه Ùˆ Ù†ÙØ±Øª از « دیوان » است . ما نیاز به همین خدایان ٠خود داریم Ú©Ù‡ زرتشت ØŒ آنها را دیو ساخته است . همه امشاسپندان یزدانشناسی زرتشتی ØŒ دراصل ØŒ همان دیوان بوده اند Ú©Ù‡ « دیوی » ازآنها زدوده شده است . از« بهمن » ØŒ «اکومن » Ú©Ù‡ خدای اندیشیدن برشالوده چون وچرا وشک بوده هست ØŒ زدوده شده Ùˆ یک « دیو کماله » ازاو ساخته شده است . هرکدام از خدایان اصیل ایران ØŒ به دونیمه اره شده اند ØŒ Ùˆ از یک نیمه اشان ØŒ یک دیو ساخته شده است . همانسان این ارّه شدگی Ùˆ « دیوسازی نیمی ازآن » ØŒ درهمه پدیده های انسانی واجتماعی وسیاسی، روی داده است . بی پیوند یابی ازنو ÙØ¯ÛŒÙˆÙ‡Ø§ با خدایان ØŒ این خدایان ØŒ منÙورو پرخاشگرو دورو Ùˆ کینه توز وجهاد گر،باقی میمانند .
چرا زرتشت برضد « دیو» Ùˆ خدایان ایران Ú©Ù‡ همه بدون استثناء، دیو بودند برخاست ØŸ چرا خانواده زال ØŒ در برابراین اندیشه زرتشت، ایستادند Ùˆ از اصالت انسان وگیتی Ú©Ù‡ پیآیند مستقیم همین « دیو پرستی » بود Ø¯ÙØ§Ø¹ کردند . واژه « دیو=div = deva» دراصل « dva » میباشد Ùˆ به معنای « دوبÙÙ† ٠به هم پیوسته » است . این « dva» همان واژه « دو» یا « two » درانگلیسی Ùˆ « Zwei» درآلمانیست . نام خدای ایران Ú©Ù‡ « سرچشمه زندگی وجان بخشی وجان Ø§ÙØ´Ø§Ù†ÛŒ » شمرده میشد، « وای به » است . این « وایvaya » ØŒ هم به 1- خدای هوا وباد، Ùˆ هم به 2- هوا ØŒ Ùˆ هم به 3- مرغ Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . چرا مرغ Ùˆ باد وخدا ØŒ هرسه ØŒ یک نام دارند ØŸ چرا این هرسه ،« وای » نامیده میشدند، چون آنها پیکریابی « اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ ازخود = قائم بالذات » شمرده میشدند ØŒ به علت آنکه هرسه ØŒ « Ú¯ÙˆÙ‡Ø±Ø¬ÙØª داشتند» . باد Ùˆ خدا وهوا ØŒ مانند مرغ دربهم پیوستن دوبال به هم درتن ØŒ اصل جنبش وپروازوبرخاستن هستند . این واژه « vaya » ØŒ دراصل سانسکریت « dvayaa » است Ú©Ù‡ دوتای به هم پیوسته باشد ØŒ Ùˆ سپس به « وای ØŒ ÙˆÛŒ vi ØŒ ویس vis» ØŒ سبک شده است . این سراندیشه بزرگ دراین « نقش – اندیشه ها » ØŒ معمولا درکاسته شدن به نقشهائی Ú©Ù‡ برای ما معنای خود را از دست داده اند ØŒ Ú¯Ù… میشود . ما دراثرهزاران سال ستیزندگی Ùˆ زشت سازی یا مسخ سازی این نقش ها وصورتها ØŒ نمیتوانیم دیگر آن اندیشه بزرگ را دریابیم . آنها دراین تصاویر گوناگون ØŒ میاندیشیدند Ú©Ù‡ « پیوند = pat-vand » درهرجانی ودرهرانسانی ØŒ اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ هست . اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ پیوند یا « Ø¬ÙØª Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ » یا « Ø¬ÙØªÛŒ = یوغی= همبغی » ØŒ خدائی هست. « دیویاdva » نیز اصطلاØÛŒ برای بیان این « اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ پیوند » بود . هرچند این اندیشه از تجربه « نروماده » هم برخاسته باشد، ولی درهمان بÙÙ† ØŒ معنای انتزاعی وگسترده داشته ØŒ وبه هیچ روی معنای تنگ جنسی ØŒ Ú†Ù‡ رسد به شهوانی امروزه را نداشته است . جمع بودن اصل نری Ùˆ اصل مادگی دریک جا ØŒ معنای ٠انتزاعی وگسترده٠« پیوند Ùˆ امتزاج واتصال دونیری گوناگون » را ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است . چیزی اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ است Ú©Ù‡ میتواند درخود، دواصل گوناگون را به هم بپیوندد . همه چیزها درجهان هستی « ازهم ØŒ دیگرگونه اند » ØŒ وازاین رو اتصال Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙˆØ¬ÙØª شدنی Ùˆ دیوی هستند . هیچ چیز ٠متضاد درجهان نیست .
مثلا به « ابـر» دراوستا ØŒ deva-nara Ú¯ÙØªÙ‡ میشود Ú©Ù‡ به معنای « دوجنسه » هست ØŒ چون ابر ØŒ اصل ٠پیدایش Ù« باران = آب » Ùˆ « آذرخش = آتش وروشنائی » با همست . همچنین به ابرو آذرخش ØŒ « سنگ » Ú¯ÙØªÙ‡ میشده است ØŒ چون واژه ٠سنگ هم، به معنای اتصال وامتزاج دوچیزاست . ازاین رو به خرد بنیادی هم Ú©Ù‡ دربÙÙ† یا ÙØ·Ø±Øª هرانسانی هست ØŒ آسن خرد ØŒ یعنی « خرد سنگی » Ú¯ÙØªÙ‡ میشود ( Ú©Ù‡ به غلط به خرد غریزی برگردانیده میشود ) ØŒ چون خرد یست Ú©Ù‡ گوهرش ،پیوند دادن تجربه ها Ùˆ پدیده ها است ØŒ وباهمه چیزها Ø¬ÙØª Ùˆ انبازمیشود وبدینوسیله « اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ » درانسانست . این دیوی بودن ( Ø¬ÙØª بهم پیوسته بودن =dva =a-mara= mar ( Ú©Ù‡ درطی٠تصاویرگوناگون مانده است ØŒ بهترین گواه برآنست Ú©Ù‡ یک سراندیشه بزرگ Ùˆ ژر٠و انتزاعی ÙˆÚ©Ù„ÛŒ بوده است ØŒ ودراین تصاویر، نباید آن اندیشه بزرگ وژرÙ٠« پیوند Ùˆ دوستی Ùˆ عشق » را Ú¯Ù… کرد، Ú©Ù‡ « اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ وسامانده وجنبنده وشادی Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† » درهرجانی درگیتی شمرده میشده است . انسان ( مر+ تخم ) ØŒ نیز همین گوهردیوی را دارد، Ùˆ « مـر» Ú©Ù‡ پیشوند واژه « مردم » است ØŒ یکی ازمعانیش درسانسکریت « Ø¬ÙØªÛŒ » هست ØŒ وهمان معنای « دیو » را دارد. جمشید هم Ú©Ù‡ نخستین انسان Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران بوده است، وهمان « ییما =yima » میباشد به معنای « Ø¬ÙØª Ùˆ دوقلوی به هم چسبیده » است . هرانسانی درگوهرخودش ØŒ Ø¬ÙØª یا دیویا « مره » است، چون هستی قائم به ذات Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ وسامانده شمرده میشود .هنوز درکردی به انسان، مره Ú¯ÙØªÙ‡ میشود .
اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ ØŒ همان « آتش جان یا ÙØ±Ù†Ùتار» ØŒ یا ارتا هست ØŒ Ùˆ ارتا(a-rtha )یا « ratha » Ú©Ù‡ خداست ØŒ همچنین نخستین عنصر یا گردونه نخستینی ( اگرا رته = اغریرث ) است Ú©Ù‡ در بÙÙ† هرجانی ÙˆÙ‡Ø±ÙØ±Ø¯ÛŒ هست ØŒ Ùˆ دواسب یا دوگاو یا دونیرو ØŒ در پیوند وهم آهنگی باهم آن را به جنبش میآورند . نام دیگراین یوغ یا یوش ØŒ همان « جی = Ú˜ÛŒ » ØŒ زندگی است. پیوند ( pat-vand) Ú©Ù‡ « همبستگی Ùیک Ø¬ÙØª » باشد، Ùˆ معانی دوستی Ùˆ Ø±ÙØ§Ù‚ت ÙˆÙ‡Ù…Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ Ùˆ همبغی وتواÙÙ‚ دارد ØŒ همین اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ است . اینست Ú©Ù‡ « جی= Ú˜ÛŒ = Ú¯ÛŒ » ØŒ یا زندگی بطورکلی ØŒ Ú©Ù‡ نام خدا هم هست، « جوت گوهر» ØŒ یعنی « دیوی » یا Ø¬ÙØª گوهراست . زشت وطرد ساختن خدایان ØŒ بنام « دیو» ØŒ چیزی جز کندن ریشه اصالت ازبÙÙ† ÙˆÙØ·Ø±Øª انسان نیست . این اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ انتزاغی Ù« پیوند، یا همبغی، یا سنگی، یا مری، یا دیوی، یوگائی، یوشی » درطیÙÛŒ ازتصاویرگوناگون ØŒ به آن صورت داده شده است ØŒ Ùˆ همه آنها ØŒ یک سراندیشه بزرگ وباشکوه را در تراشهای گوناگون، مینمایند .
1- ازجمله این تصاویر، پیله ابریشم وکرم ابریشم است . کرم پیله ابریشم ØŒ « دیوه » خوانده میشود Ú©Ù‡ همان واژه « devi » میباشد. کرم ابریشم با پیله اش بیان ØŒ یکی ازپیکریابیهای سراندیشه « دیو= یوغ = مر= سنگ = پیوند » است . به ابریشم ØŒ « بهرامه » Ú¯ÙØªÙ‡ میشود Ú©Ù‡ مقصود « سیمرغ= ارتا » باشد Ú©Ù‡ با بهرام، دوبÙÙ† Ø¬ÙØª کیهانی درهرجانی هستند. در گویش هرزندی به کرم ابریشم (ÛŒØÛŒÛŒ ذکاء) بارام کرمی، یا کرم بهرام Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . پیله ابریشم وکرم ابریشم باهم یک دیـوهستند . ازاین رو نام دیگرابریشم ØŒ «کج = قز= Ú©Ú˜= قژ» میباشد ØŒ چون کج یا کچه، Ú©Ù‡ دراصل به معنای دوشیزه جوان هست نام سیمرغ، زنخدای ایران بوده است، Ùˆ نیایشگاههای این زنخدا درایران ØŒ « دیرکچین = درکچین » نامیده میشده است . یزدانشناسی زرتشتی ØŒ از پوشیدن جامه های ابریشمی میپرهیزد واکراه دارد، چون ابریشم ( دیبا = دیوا = دیوه ) ØŒ پیکریابی این دیوه یا زنخدای ایرانست . هنوزهم درآلمان به زنی Ú©Ù‡ دارای شاءن ÙˆØ§ØØªØ±Ø§Ù… هست ØŒ « دیوا » Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . Ùˆ درجنگ نیز درایران ØŒ جامه « قژآکند » میپوشیدند، نه تنها برای اینکه تیغ به سختی میتواند ابریشم را ببرد ØŒ بلکه برای اینکه ØŒ این خدا Ú©Ù‡ خدای قداست جانست ØŒ جان را ازگزند نگاه میدارد .
قژآکند پوشید بهرام گرد گرامی تنش را به یزدان سپرد
2- تصویر دیگرهمین « دیوخدائی» یا خدایان Ø¬ÙØª گوهر، « درخت دوبÙÙ† گشته Ø¬ÙØª » درشاهنامه است، Ú©Ù‡ جزو ØÚ©Ø§ÛŒØ§Øª اسکندرآورده شده است. اسکندرازراه بیابان به شهری میرسد Ú©Ù‡
همه بوم وبر باغ آباد بود دل مردم ازخرّمی، شاد بود
بدین شهر، هرگرنیامد سپاه نه هرگزشنیدست کس نام شاه
این شهر، Ú©Ù‡ هیچگاه سپاه وشاه را ندیده ونمی شناسد، همان شهر آرمانی « خرّمدینان » است Ú©Ù‡ همیشه ازخرّمی ØŒ شاد است . دراین شهر ٠بی شاه وبی سپاه ØŒ آنچه Ø´Ú¯ÙØª انگیزاست ØŒ «درخت دوبÙÙ† گشته Ø¬ÙØªÂ» است ØŒ Ú©Ù‡ هم اصل بینش درتاریکی وهم اصل بینش در روشنائیست .
درختیست ایدر، دوبن گشته Ø¬ÙØª
Ú©Ù‡ چون آن Ø´Ú¯ÙØªÛŒ Ù†Ø´Ø§ÛŒØ¯Ù†Ù‡ÙØª
یکی ماده و دیگری ، نرّ اوی
سخن گوی وباشاخ و با رنگ وبوی
به شب، ماده گویا و بویا شود
چو روشن شود ، نرّ ، گویا شود
3- تصویر Ø¯ÛŒÚ¯Ø±Ø¬ÙØªÛŒ یا دیوی ØŒ همان تصویرمشی ومشیانه دریزدانشناسی زرتشتی است. هرچند بنیاد آموزه ٠زرتشت،برضد اندیشه « Ø¬ÙØªÛŒ= همزادی= یوغی = سنگی» بود، ØŒ Ùˆ Ù„ÛŒ سراسر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ استواربراین اندیشه بود ویزدانشناسی زرتشتی نیز به آسانی نمیتوانست ازآن یگریزد . چنانچه خود زرتشت نیز همین اندیشه همزاد یا دوقلو را نگاه داشت ØŒ ÙˆÙقط این دوقلوی بهم پیوسته را ازهم جدا ساخته Ùˆ آن دورا برضد هم ساخت . سراسرآموزه ٠زرتشت از « برگزیدن » Ùˆ « جهاد دینی ومÙهوم دشمنی » ومÙهوم « روشنی» Ùˆ... پیآیند Ùهمین سراندیشه اش هست ØŒ Ú©Ù‡ درتضاد کامل با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانست . این Ø¯ÙˆØ¬ÙØª زرتشت ØŒ دیگردرپیوند باهم نمی Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯ØŒ بلکه درهمان ÙØ·Ø±Øª ØŒ ازهم جدا Ùˆ ضد هم هستند. این جدائی ØŒ Ù…Ùهوم روشنی را درآموزه زرتشت، معین میسازد . خوبی (= زندگی) Ùˆ بدی ( =ضد زندگی) درهمان اصل، ازهم روشن هستند Ùˆ انسان باید با خردش ØŒ Ùقط برگزیند ØŒ Ùˆ دربرگزیدن یکی ازآنها ØŒ موظ٠و مکل٠بجنگیدن با ضدش هست Ú©Ù‡ همان Ù…Ùهوم جهاد میباشد.
دربندهش ( بخش نهم ) ØŒ تخم کیومرث Ú©Ù‡ به زمین ریخته شد ازآن ریباسی میروید Ú©Ù‡ مهلی ومهلیانه ( نخستین Ø¬ÙØª انسانی ) به هم چسبیده میباشند Ú©Ù‡ هم بالا وهم دیسه ( همشکل) هستند. البته « ریواس » ØŒ یک گیاه « نرماده ای » « دوبÙÙ† Ø¬ÙØª گشته » یا « دیوی » یا « همزاد به هم چسبیده » است Ú©Ù‡ یزدانشناسی زرتشتی آنرا Ù†Ø§Ú¯ÙØªÙ‡ میگذارد.
3- درگرشاسپ نامه (یغمائی، ص 322 ) داستانی ازگرشاسپ ( نیای رستم ) میآورد Ú©Ù‡ در دیدارپادشاه روم رامشگری Ø¬ÙØª Ù…ÛŒ بیند . روم ØŒ سبکشده واژه « هروم » هست Ú©Ù‡ شهر« زنخدایان » باشد. شاه روم ( هروم ) :
Ø¨Ù€ÙØ¯Ø´ نغزرامشگری چنگزن یکی نیمه مرد ویکی نیمه زن
سرهردو از تن بهم رسته بود تنانشان بهم بازپیوسته بود
چنان کان زدی ، این زدی نیز رود
وران Ú¯ÙØªÛŒ ØŒ این Ù†ÛŒØ²Ú¯ÙØªÛŒ سرود
یکی گرشدی سیر ازخورد وچیز
بدی آن دگر همچنو سیر نیز
Ø¨ÙØ±Ù…ود تا هردو Ù…ÛŒ خواستند ره Ú†Ù†Ú¯ رومی بیاراستند
نواشان زخوشی همی بردهوش Ùکند ازهوا مرغ را درخروش
پیآیند این پیوند ÙˆØ¬ÙØªÛŒ ودیوی ØŒ رامش Ùˆ سرود ودستانیست Ú©Ù‡ هوش هارا ازخوشی Ù…ÛŒ برد Ùˆ مرغ را درهوا ازشادی خروشان میکند .
4- تصویر دیگراین Ø¬ÙØª Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ یا « اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ درپیوند»
ترکیب کردن بخشی ازØÛŒÙˆØ§Ù† با بخشی ازانسان هست . مانند سرانسان، با تن شیر درتخت جمشید، یا سرانسان با تن ماهی . نام دیگرماهی، سینا ( تØÙÙ‡ ØÚ©ÛŒÙ… موءمن ) یعنی سیمرغست . یا سرانسان با تن گاو در مرزبان نامه ØŒ Ùˆ مینوی خرد ØŒ یا نیمسپ Ú©Ù‡ سرانسان وتن اسپ باشد درتصویر« مارÙÙ„Ú©ØŒ تنین » دربندهش ØŒ Ú©Ù‡ نقطه انقلاب خزانیست . همانسان Ú©Ù‡ سراین مار، « گوازچهره = Ø¬ÙØª تخم » ØŒ اصل انقلاب یا گشتگاه بهاریست . اینها نیازبه بررسی گسترده دارند . انقلاب ØŒ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، پیآیند « تراکم وتکاث٠خشم های به هم انباشته» نیست . انقلابی Ú©Ù‡ ازتکاث٠خشم دراجتماع ( پرخاشگری، کینه توزی ØŒ Ù†ÙØ±Øª Ùˆ دشمنی ) برمیخیزد سرانجام، ضد زندگی وخرد میشود . Ø§Ù†Ù‚Ù„Ø§Ø¨Ù Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ همیشه متناظر با « انقلاب بهاری » است . بهار Ú©Ù‡ « ÙˆÙŽÙ† – غره » باشد ØŒ به معنای « نای به یا وای به » است . انقلاب، نسیمیست Ú©Ù‡ با آهنگ دلنوازش، همه تخمه های Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ را ازهم میگشاید .
5- Ø¨ÙØª های Ù…ÙØ±ØºÛŒ Ú©Ù‡ درلرستان ÛŒØ§ÙØªÙ‡ شده اند، همه برشالوده این اندیشه Ø¬ÙØª Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ میباشند.
6- سرستونهای تخت جمشید Ú©Ù‡ همه بیان Ø¬ÙØª Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ هستند Ùˆ اندیشه ایست ضد آموزه زرتشت .
درست زرتشت ØŒ این سراندیشه را Ú©Ù‡ Ø³Ø±Ø§Ø³Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران برآن استواراست ØŒ مورد تهاجم قرارداد . ولی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ هیچگاه این اصل کیهانی را برغم چیرگی ØÚ©ÙˆÙ…ت٠زرتشتی ØŒ در دوره ساسانیان رها نکرد . همه خدایان ایران را Ú©Ù‡ سپس یزدانشناسی زرتشتی Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØª ØŒ همه بدون استثناء « دیو» ØŒ یعنی « Ø¬ÙØª گوهر= پیوندی » بوده اند. به همین علت ØŒ زرتشت، « ییما» را Ú©Ù‡ دراصل نام جمشید است ØŒ بطور اصل Ú©Ù„ÛŒ Ù« همزاد = Ø¬ÙØª »، مورد ØÙ…له قرارمیدهد . او این اصل را ØŒ درهمین Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø ØŒ وارونه ساخت ØŒ تا گرانیگاه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران را ازهم بپاشد . از همزاد یا Ø¬ÙØª یا یوغ ÙØ¨Ù‡ هم چسبیده وهمآهنگ وهمروش ÙˆÙ‡Ù…Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† وهمبغ ØŒ همزاد٠یا Ø¬ÙØª ٠ازهم جدا Ùˆ متضاد باهم ساخت. با دگرگونه ساختن همین اصل ØŒ Ú©Ù„ آموزه زرتشت ØŒ Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ یابد .
1. همزاد ازهم جدا ومشخص ، به معنای آنست که
خیروشر، درهمان اصل ØŒ روشن هستند Ùˆ انسان Ùقط با خردش باید یکی را برگزیند Ùˆ بپذیرد . بدینسان « اولویت روشنی » ØŒ سبب میشود Ú©Ù‡ اهورامزدا را درجایگاه « روشنی بیکران Ùˆ روشنی Ú©Ù‡ پیدایش نمی یابد » قراربدهند .
2-گزینش یکی از این Ø¬ÙØª ØŒ ضرورتا Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ به « جنگ وجهاد با Ø¬ÙØª دیگر» کشیده میشود . انسان بایستی ازهمان آن Ùگزینش Ù ØŒ برضد آنچه برنگزیده است بجنگد Ùˆ این همان جهاد مقدس است . ازاینجا Ù…Ùهوم دشمنی ویژه ای پیدایش Ù…ÛŒ یابد Ú©Ù‡ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران نمیشناخت .
«همزاد به هم پیوسته» Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ معنای « مهروعشق » داشت. شرّی واهریمنی وگناهی نیزدراصل، وجود نداشت ØŒ بلکه شرّوگناه ØŒ Ùقط پیآیند به هم خوردن اندازه (ناهم آهنگی دوپله ترازو، ناهم آهنگی دو اسبی Ú©Ù‡ گردونه٠جان یا جی را میکشند ) بود . اهریمن ØŒ اصل ومÙهوم دشمنیست Ú©Ù‡ در همین تصویر همزاد زرتشت ریشه دارد . همین اندیشه « همزاد به هم پیوسته = جی = Ú˜ÛŒ » Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران ØŒ سپس Ø¯Ø±Ø¹Ø±ÙØ§Ù† ازنوعبارتی تازه ÛŒØ§ÙØª .
« قدیم بودن عشق » Ø¯Ø±Ø¹Ø±ÙØ§Ù† ØŒ چیزی جزهمان اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ پیوند یا دیوی درهرجانی نیست . Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ اژی ( ضد زندگی = شرّ) مانند آموزه زرتشت، ضد « Ú˜ÛŒ » دراصل، وجود نداشت ØŒ بلکه این « به هم خوردگی اندازه در Ú˜ÛŒ » ØŒ سبب پیدایش « ا- Ú˜ÛŒ » میشد.
یزدانشناسی زرتشتی ØŒ چاره ای جزاین نداشت Ú©Ù‡ برضد همه Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… ÙˆØ§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª Ø¬ÙØªÛŒ بجنگد ØŒ Ùˆ همه Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª Ùˆ واژه هارا Ú©Ù‡ Ø¨Ø³ÛŒØ§Ø±ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯ ØŒ ØªØØ±ÛŒÙ ومسخ Ùˆ وارونه سازد ØŒ واز راستا وسوی اصلی بگرداند . دراثر این مسخسازیها Ùˆ ØªØØ±ÛŒÙات این واژه ها Ùˆ Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§ØªØŒ واژه نامه های علمی ! ( مزدیسنان ) پیدایش ÛŒØ§ÙØªÙ‡ اند Ú©Ù‡ همه تاریک سازنده Ùˆ پوشاننده وخÙÙ‡ کننده ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران هستند .
Lila Ghobady نوشت