در بستر ØØ§Ø¯Ø«Ù‡ - ر . رخشانی R- Rakhshani
«در بستر جاذبه»

در بسترت
بيدار مي شوم
مي دانم
كه خواب ديده ام.
ساعاتي قبل،
اين ساعت شماطه اي
جدايي را
رقم زده بود
و من
قرنهاست
كه مي نويسم
اين سطرهاي عشق را .
تو،
آن شعري
كه هر صبØÚ¯Ø§Ù‡
بر گونه ام بوسه مي زند
و من،
با لبخندي
دوباره به خواب مي روم
Ùˆ از ØØ¶ÙˆØ± ساده ÙŠ جاذبه ات
ديگر بار
در بستر
بيدار مي شوم.
پیپ قرمز نوشت