Ú¯ÙØªâ€Œ Ùˆ Ú¯Ùˆ با دکتر علی ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒØŒ کاش٠قدیمی‌ترین نسخه غزلیات ØØ§Ùظ / مینو صابری

«ساقی بیا، Ú©Ù‡ یار ز رخ پرده Ø¨Ø±Ú¯Ø±ÙØªÂ»
------
Ú¯ÙØªâ€Œ Ùˆ Ú¯Ùˆ با دکتر علی ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒØŒ کاش٠قدیمی‌ترین نسخه غزلیات ØØ§Ùظ
«ساقی بیا، Ú©Ù‡ یار ز رخ پرده Ø¨Ø±Ú¯Ø±ÙØªÂ»
قدیمی‌ترین نسخه‌ی غزلیات ØØ§Ùظ در کتابخانه بادلیان دانشگاه آکسÙورد توسط دکتر علی ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ کش٠شد.
دکتر علی ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ Ú©Ù‡ سال‌هاست در دانشگاه‌های Ú©Ø§Ù„ÛŒÙØ±Ù†ÛŒØ§ (‌لس آنجلس Ùˆ برکلی) توکیو Ùˆ... مشغول تدریس Ùˆ پژوهش بوده، هم اکنون استاد Ùˆ مدیر گروه تاریخ در دانشگاه نتردام Ú©Ø§Ù„ÛŒÙØ±Ù†ÛŒØ§ است.
دکتر علی ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ پس از نزدیک به ربع قرن تØÙ‚یق Ùˆ پژوهش، چندی قبل موÙÙ‚ به کش٠نسخه قدیمی غزلیات ØØ§Ùظ شد Ú©Ù‡ قرار است روز دوشنبه در تهران این کتاب رونمایی شود. انتشارات دیبایه به مدیریت شهرداد میرزایی انتشار این کتاب را برعهده دارد Ú©Ù‡ به‌زودی در دسترس علاقمندان قرار خواهد داد.
با دکتر علی ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ Ú©Ù‡ هم اینک در آمریکا به سر می‌برد، ‌تلÙÙ†ÛŒ Ú¯ÙØª Ùˆ Ú¯Ùˆ کردم Ùˆ سوالاتی پیرامون چگونگی کش٠این نسخه Ùˆ مسائل مربوط به آن Ù…Ø·Ø±Ø Ú©Ø±Ø¯Ù….
زمانی Ú©Ù‡ می‌خواستم متن این Ú¯ÙØªâ€ŒÙˆÚ¯Ùˆ را پیاده کنم، دنبال یک جمله یا کلمه‌ی گویا بودم Ú©Ù‡ بالای متن به عنوان تیتر بیاورم، در Ù„ØØ¸Ù‡ به‌این Ùکر کردم Ú©Ù‡ از Ø®ÙˆØ¯Ù ØØ¶Ø±Øª ØØ§Ùظ بپرسم، دیوان را Ú©Ù‡ باز کردم اولین مصرعی Ú©Ù‡ به چشمم خورد این بود: «ساقی بیا، Ú©Ù‡ یار ز رخ پرده Ø¨Ø±Ú¯Ø±ÙØªÂ»
جناب دکتر ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ Ù„Ø·ÙØ§Ù‹ درباره‌ی کش٠نسخه‌ی قدیمی غزلیات ØØ§Ùظ برایمان بگویید.
کش٠شدن‌اش خیلی ساده Ùˆ کاملاً تصادÙÛŒ بود. یعنی واقعیت این بود Ú©Ù‡ یکی دو سال پیش برای Ú©Ù†ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÛŒ به «آکسÙورد» Ø±ÙØªÙ‡ بودم در آن‌جا یکی دوساعت وقت داشتم Ùˆ چون می‌دانستم کتابخانه بادلیان نسخه‌های قدیمی ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ دارد، چند کتاب از قبل در نظر داشتم Ú©Ù‡ نگاهی به آن‌ها بکنم.
دکتر علی ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒØŒ استاد Ùˆ مدیر گروه تاریخ دانشگاه نتردام Ú©Ø§Ù„ÛŒÙØ±Ù†ÛŒØ§
به کتابخانه مراجعه کردم Ùˆ دست برقضا وقتی از کتابدار خواهش کردم کتابی برای من بیاورد، اولین کتابی Ú©Ù‡ داد، همین کتاب بود. یک کتاب Ú©ÙˆÚ†Ú© در قطع ٠آلبومی Ú©Ù‡ اشعار گوناگونی در آن بود. به مجرد این‌که کتاب را باز کردم دیدم بیشتر شعرهایی Ú©Ù‡ در این Ø¯ÙØªØ± وارد شده ،شعرهای ØØ§Ùظ Ùˆ جلاالدین عضد یزدی است.
نکته‌ی دیگری Ú©Ù‡ Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ توجه‌ام را جلب کرد این بود Ú©Ù‡ بالای هر کدام از این غزل‌ها، به گونه‌ای از آن شخص نام برده بود Ú©Ù‡ معلوم بود شخص زنده است یا Ùوت کرده. اما ØØ§Ùظ را طوری نام برده بود Ú©Ù‡ مشخص بود هنوز زنده است، یعنی برای او طلب سلامتی کرده بود، طلب موÙقیت Ùˆ اوقات خوش کرده بود، در صورتی Ú©Ù‡ برای عضدالدین یزدی، طلب Ù…ØºÙØ±Øª Ùˆ آمرزش Ùˆ برای قبرش طلب نور کرده بود Ùˆ این نوع عنوان‌ها.
تعجب کردم، Ú¯ÙØªÙ… Ø§ØØªÙ…الاً این باید بعد از مرگ عضد باشد Ùˆ قبل از درگذشت ØØ§Ùظ.
این را بگویم که من سال‌هاست که روی تاریخ عصر مغول و به‌خصوص قرن هشتم هجری، معادل قرن چهارهم میلادی، در منطقه کار می‌کنم، یعنی یکی از کارهایی که من همیشه می‌کردم این بود که هر چه کتاب و دست‌نوشته‌ای در این زمینه در کتابخانه‌های دنیا هست، سعی می‌کنم بروم و بخوانم ببینم چه بوده و چه نبوده.
یکی از دلایلش ‌این‌ است Ú©Ù‡ عصر ØØ§Ùظ،عصر مهمی است. شاید یک دلیل دیگرش این‌ است Ú©Ù‡ آن صد سال از سقوط ایلخانی مغول تا یورش‌های بعدی امیرتیمور، این صد سال ٠ویژه‌ای در تاریخ ایران است. یعنی ده ØÚ©ÙˆÙ…ت در گوشه Ùˆ کنار این سرزمین دارند ØÚ©ÙˆÙ…ت می‌کنند Ùˆ از نظر ادبی هم عصر درخشانی است، دوران بسیار سختی هم هست، یعنی همان عصری است Ú©Ù‡ بیماری طاعون همه دنیا را Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ØŒ Ùˆ من خیلی به مطالعه درباره آن عصر علاقه دارم.
این کتاب را هم از آن بابت دنبال‌اش بودم، اصلاً دنبال پیدا کردن دیوان ØØ§Ùظ یا شعرهایی Ú©Ù‡ مربوط به زمان ØØ§Ùظ باشد، به خاطر این‌که دنبال ØØ§Ùظ باشم، نبودم.
این کتاب چند سال است که در کتابخانه بادلیان موجود بوده؟
ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ دویست سال. این‌ها جزو کتاب‌هایی است متعلق آقایی به نام کلارک در اواخر قرن هجدهم، یعنی ØØ¯ÙˆØ¯ سال‌های ١٧٩٢ در منطقه‌ی ما بوده. او تعداد زیادی کتاب خریداری کرده Ùˆ به انگلستان برده است. قبل از Ùوت ایشان، Ùکر می‌کنم سال ١٨٠٩ میلادی، این کتاب‌ها در کتابخانه بادلیان ثبت شده است، یعنی مدتی قبل از آن به کتابخانه بادلیان تقدیم شده، بنابراین بگوییم دویست سال.
عمده ØªÙØ§ÙˆØª این نسخه با نسخه‌های موجود چیست؟
عمده ØªÙØ§ÙˆØªâ€ŒØ§Ø´ این است Ú©Ù‡ همان‌طور Ú©Ù‡ Ú¯ÙØªÛŒØ¯ این کتاب مجموعه‌ای از غزلیات ØØ§Ùظ است Ú©Ù‡ در زمان خود ÙØØ§ÙØ¸ ثبت شده. ما تا ØØ§Ù„ا چنین مجموعه‌ای نداشتیم.
من برخورد کرده بودم به یک بیت، یک غزل، ØØªÛŒ دوغزل، ولی مجموعه بزرگی از شعرهای ØØ§Ùظ نداشتیم. دیگر این‌که یک سری سوال‌ها ما قبلاً داشتیم Ú©Ù‡ این مجموعه به ما Ú©Ù…Ú© کرده Ú©Ù‡ به آن‌ها جواب بدهیم، یعنی Ø¨ØØ«ÛŒ بوده Ú©Ù‡ آیا ØØ§Ùظ در سال Ù‡ÙØªØµØ¯ Ùˆ نود یک هجری درگذشته یا در Ù‡ÙØªØµØ¯Ùˆ نود Ùˆ دو؟
با پیدا کردن این کتاب معلوم Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ Ø§ØØªÙ…الاً ØØ§Ùظ، ماه اول سال Ù‡ÙØªâ€ŒØµØ¯ Ùˆ نود Ùˆ دو هجری یعنی ماه Ù…ØØ±Ù… Ù‡ÙØª صد Ùˆ نود Ùˆ دو هجری زنده بوده Ùˆ Ø§ØØªÙ…ال دارد Ú©Ù‡ همان موقع‌ها در بستر بیماری هم بوده باشد. برای این Ú©Ù‡ در یک جاهایی توی عنوان این غزل‌ها از کسی ØµØØ¨Øª می‌شود Ú©Ù‡ هنوز به خاک سپرده نشده، ولی ممکن است مشر٠به مرگ باشد. بنابراین این Ú©Ù…Ú© مستندی می‌تواند باشد.
نکته‌ی جالب دیگر این‌که این روایت‌هایی Ú©Ù‡ در عصر خود Ù ØØ§Ùظ داریم با هیچ‌کدام از نسخه‌‌های کهنی Ú©Ù‡ ما تا به ØØ§Ù„ پیدا کردیم Ú©Ù‡ قدیمی‌ترین‌شان هشتصد Ùˆ سه هجری بوده، یعنی یازده سال بعد از درگذشت ØØ§Ùظ؛ با آن‌ها یکی نیست. من با خیلی از این‌ها مقایسه کردم یعنی با تعداد زیادی از آن‌ها Ú©Ù‡ در ده‌ بیست سال بعد از مرگ ØØ§Ùظ نوشته شدند، مقایسه کردم، Ø´Ú©Ù„Ù٠هیچ‌کدام از آن‌ها نیست. تک تک‌شان Ùˆ ØØªÛŒ اگر مجموعه‌ی آن‌ها را هم سر Ùهم کنیم، باز می‌بینیم نمی‌توانیم بگوییم Ú©Ù¾ÛŒ است. یک نوع تلÙیقی هست از آن‌ها، Ùˆ بنابراین ویژه است.
نکته سوم Ùˆ مهم ‌به ‌نظر من این است که، کسی Ú©Ù‡ شعرها را وارد می‌کرده، شخصی بوده به نام «علاء مرندی»، این آقای علاء مرندی یکی از شعرها را دوبار روایت کرده Ùˆ آگاهانه هم این‌کار را کرده یعنی یک‌جوری به ما Ú¯ÙØªÙ‡ Ú©Ù‡ روایت‌های گوناگون Ùˆ متعدد شعرهای ØØ§Ùظ، در زمان خود Ù ØØ§Ùظ موجود بوده، یعنی امری نیست Ú©Ù‡ بعدها به خاطر اشتباه نسخه‌نویس‌ها Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ باشد. این است Ú©Ù‡ ØØªÙ…اً می‌شود از این به بعد با اعتماد Ú¯ÙØª.
نکته دیگری هم Ú©Ù‡ براین مبنی می‌توانیم بگوییم این است Ú©Ù‡ این نظریه Ú©Ù‡ به عقیده من تا ØØ¯ÛŒ نظریه درستی هست Ú©Ù‡ ØØ§Ùظ شعرهاش را دستکاری می‌کرده، در زمانی Ú©Ù‡ زندگی می‌کرده Ùˆ برای همین ما روایت‌های گوناگون داریم. Ùکر می‌کنم ØØ§Ù„ا ما می‌توانیم یک نظریه دیگر هم به آن اضاÙÙ‡ کنیم Ùˆ آن هم نظریه‌ای Ú©Ù‡ می‌توانیم به آن بگوییم «نظریه اجرایی شعر»، آن‌زمان Ú©Ù‡ مثل ØØ§Ù„ا نبوده که‌ آدم ناشر داشته باشد، کتاب را بدهد ناشر‌‌ منتشر کند. بیشتر شعرهای ØØ§Ùظ ØØ§Ù„ت اجرایی داشته، یعنی در جاهای مختل٠اجرا می‌شده.
خود ØØ§Ùظ ممکن است امروز در این Ù…ØÙÙ„ شعرش را بخواند، ÙØ±Ø¯Ø§ در یک جای دیگر. به نظر می‌آید Ú©Ù‡ در جاهای گوناگونی Ú©Ù‡ شعرش را اجرا می‌کرده به مناسبت موقعیت، جا Ùˆ مکان Ùˆ ØØ¶Ø§Ø±ØŒ خودش اندکی در شعرش دستکاری می‌کرده Ú©Ù‡ آن را تا ØØ¯ زیادی، با آن وضعیت جور کند. بنابراین انداختن بعضی از مصرع‌ها یا عوض کردن بعضی از بیت‌ها یا عوض کردن بعضی از واژه‌گان یا عوض کردن ترتیب بیت‌ها، هر بار یک روایت جدیدی از غزل به ما می‌دهد Ú©Ù‡ در رابطه با یک موقعیت ویژه‌ای اجرا شده. Ùکر می‌کنم این نسخه Ú©Ù…Ú© می‌کند Ú©Ù‡ ما این‌ را بهتر بÙهمیم.
این نسخه ÙØ±Ø³ÙˆØ¯Ù‡ نبود؟
خوشبختانه نه، خیلی Ú©Ù… بود، سعادتی Ú©Ù‡ من داشتم Ùˆ Ùکر می‌کنم از این پس سعادتی است Ú©Ù‡ همه ما خواهیم داشت این بوده Ú©Ù‡ چون موقعی Ú©Ù‡ من خواستم Ú©Ù¾ÛŒ این نسخه را از کتابخانه بادلیان بگیرم،‌ چون در آکسÙورد نبودم، مطمئن‌ترین Ùˆ ارزان‌ترین Ø´Ú©Ù„ نسخه این بود Ú©Ù‡ آن را به Ø´Ú©Ù„ دیجیتال Ø¨ÙØ±Ø³ØªÙ†Ø¯ Ùˆ آن‌ها هم این کار را برای من کردند.
من تا آن موقع متوجه نشده بودم. چون قبلاً Ú©Ù‡ نسخه‌های خطی پیدا کرده بودم Ùˆ نتوانسته بودم خودش را قرض بگیرم، همین‌جور Ú©Ù¾ÛŒ معمولی کاغذی از آن Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ بودم Ùˆ Ø§ÛŒÙ†â€ŒØ¯ÙØ¹Ù‡ چون Ú©Ù¾ÛŒ دیجیتال برایم آمد متوجه شدم با این امکاناتی Ú©Ù‡ هست، مثل امکان ÙØªÙˆØ´Ø§Ù¾ØŒ روی این نسخه دیجیتال خیلی کارها می‌شود کرد.
شما می‌توانید این نسخه را بچرخانید، بزرگ کنید، Ú©ÙˆÚ†Ú© کنید، رنگ متن را عوض کنید، می‌توانید تمیزش کنید. این اجازه را داد Ú©Ù‡ ØØªÛŒ جاهایی Ú©Ù‡ Ú©Ù…ÛŒ ناخوانا بود، قابل خواندن بشود، ‌طوری Ú©Ù‡ ‌Ùکر نمی‌کنم â€ŒØØªÛŒ یک کلمه در آن مجموعه باشد Ú©Ù‡ من نتوانسته باشم بخوانم.
نسخه، هم خوب نگهداری شده بود. یعنی کاغذ ÙØ±Ø³ÙˆØ¯Ú¯ÛŒ عجیب Ùˆ غریب نداشت، نمی‌دانم دیده‌اید در بعضی از این نوع نسخه‌ها، Ú©ÙØ±Ù… به کاغذ‌ Ù…ÛŒâ€ŒØ§ÙØªØ¯ Ùˆ سوراخ سوراخ است Ùˆ یا آب روی آن ریخته Ùˆ رطوبت باعث شده قارچ ٠کاغذ به آن Ø¨ÛŒÙØªØ¯ Ùˆ ÙØ±Ø³ÙˆØ¯Ù‡ Ùˆ خراب Ùˆ لکه‌دار‌شان می‌کند.
Ù…ØªØ§Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ خیلی از این نسخه‌ها دچار این Ø¢ÙØª هستند، ولی این نسخه بسیار تمیز نگه‌داشته شده بود. Ùقط ظاهراً Ø§ØØªÙ…ال دارد Ùقط یک بار شیرازه‌ی این کتاب از هم پاشیده شده بود Ùˆ دوباره کتاب را ØµØØ§ÙÛŒ کرده بودند، البته ØµÙØÙ‡â€ŒÙ‡Ø§ را عقب Ùˆ جلو ØµØØ§ÙÛŒ کرده بودند.
با توجه به نوع چرم Ùˆ شعرهای کوتاهی کنار Ùمتن نوشته شده بود، من ØØ¯Ø³ می‌زنم در وسط‌های دوران صÙویه ØµØØ§ÙÛŒ شده بود. ولی در مجموع خوب مانده بود البته Ùکر Ù…ÛŒ کنم چون همین به هم پاشیدن شیرازه‌ی کتاب Ùˆ این‌که از نو ØµØØ§ÙÛŒ شده بود شاید برای کسانی Ú©Ù‡ با دقت به کتاب نگاه نکرده بودند یا مثل من این ØØ¶ÙˆØ± ذهن را نداشتند، متوجه نمی‌شدند. چون من بیست Ùˆ پنج سال از زندگی‌ام را وق٠Ùهمیدن آن کردم Ùˆ بارها Ùˆ بارها ØØ§Ùظ خوانده‌ام Ùˆ ØØªÛŒ در دانشگاه «برکلی» درس داده‌ام، در نتیجه ØØ¶ÙˆØ± ذهن داشتم.
با شعرهای جلال عضد یزدی هم آشنا بودم Ùˆ خیلی هم شعرهاش را دوست دارم Ùˆ Ùکر می‌کنم از نظر Ø±ÙˆØØŒ جلال Ùˆ ØØ§Ùظ شاید نزدیک‌ترین شاعرانی هستند Ú©Ù‡ ما در آن دوران، می‌توانیم در زبان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ پیدا کنیم.
‌نکته جالب این‌که این دو هم‌شهری هستند، در شیراز Ùˆ مدتی در یک دربار بودند Ùˆ البته ظاهراً جلال جوان‌مرگ شده برای این‌که بعد از اواسط سال‌های Ù‡ÙØªØµØ¯ Ùˆ چهل هجری هیچ خبری از او نیست.
ظاهراً با ØØ§Ùظ هم‌سن Ùˆ سال بوده‌اند. ولی آن زمان Ú©Ù‡ ØØ§Ùظ یک جوان بیست‌ Ùˆ هشت‌ نه ساله است، جلال عضد هم، بیست Ùˆ هشت‌ نه ساله است. ‌ظاهراً هر دوشان از یک نوع جهان‌بینی برخوردارند، رابطه‌شان با طبیعت، رابطه‌شان با بزم با خواندن، شعر با دنیایی Ú©Ù‡ می‌خواهند، خیلی شبیه به هم است.
من Ùکر می‌کنم‌ آقای مرندی این دو را کنار هم گذاشته، یعنی آمده شاعرانی را Ú©Ù‡ شبیه هم بوده‌اند یکی را در این ستون Ùˆ دیگری را در ستون دیگر گذاشته است. مثلاً سعدی را با Ù‡Ùمام تبریزی Ú©Ù‡ ما می‌دانیم هم‌عصر بودند Ùˆ Ø§ØØªÙ…الاً با هم مکاتبه‌ای Ùˆ ØØªÛŒ رو در رو Ùˆ Ø´ÙØ§Ù‡ÛŒ رابطه داشتند،‌ این‌ها را کنار هم گذاشته است.
Ø§ÙˆØØ¯ÛŒ مراغه‌ای را با نزاری قهستانی کنار هم گذاشته، ØØ§Ùظ Ùˆ جلال عضد را کنار هم گذاشته Ùˆ این برای من خیلی جالب بود Ùˆ من Ùکر می‌کنم «علا» این کار را آگاهانه انجام داده است.
Ø§ØØ³Ø§Ø³ شما از این‌که این نسخه توسط شخص شما کش٠شده، چیست؟
چند روز قبل یکی از دوستانم به من Ú¯ÙØª چطور شد Ú©Ù‡ قسمت تو بود این کتاب را پیدا کنی؟ من Ú¯ÙØªÙ…ØŒ ما به Ù‡Ø±ØØ§Ù„ Ú†Ù‡ اعتقادات دینی داشته باشیم، Ú†Ù‡ نداشته باشیم، Ú†Ù‡ اعتقادات معنوی داشته باشیم، Ú†Ù‡ نداشته باشیم، Ú†Ù‡ اعتقادات‌مان اسلامی باشد Ùˆ Ú†Ù‡ نباشد؛ یکی از ویژه‌گی‌های ØØ§Ùظ این است‌که از هر روØÛŒÙ‡â€ŒØ§ÛŒ برخوردار باشیم، ØØªÛŒ آدم‌هایی Ú©Ù‡ مطمئن‌ام هیچ اعتقادی به ماوراءالطبیعه، به خدا، به آخرت ندارند، با ØØ§Ùظ ÙØ§Ù„ می‌گیرند.
یعنی این عجیب Ùˆ غریب است Ú©Ù‡ یک متنی در ادبیات ما هست Ú©Ù‡ جدا از اعتقادات مذهبی‌ ٠ما، همه را یک‌جوری در مقابل خودش را وادار به یک نوع باورهایی می‌کند Ú©Ù‡ هر چقدر هم شیمی‌دان باشیم، Ùیزیک‌دان Ùˆ ... باشیم، با او رابطه داشته باشیم.
چگونه است Ú©Ù‡ یک آدمی Ú©Ù‡ شش‌صد سال پیش از میان ما Ø±ÙØªÙ‡ می‌تواند الآن با ما رابطه داشته باشد؟ ولی این رابطه را ما همه‌مان ØØ³ می‌کنیم Ùˆ من هم کاملاً این رابطه را ØØ³ می‌کنم. وقتی دوست من این سوال را از من کرد Ú©Ù‡ چرا قسمتت شد، Ú¯ÙØªÙ… ØØ§Ùظ می‌داند Ú©Ù‡ من، بیست Ùˆ چهار پنج سالی است Ú©Ù‡ تمام زندگی‌ام را گذاشتم روی Ùهمیدن زمانه Ùˆ شرایطی Ú©Ù‡ آن شاعر بزرگ در آن ØØ¶ÙˆØ± داشته. کوشش من این بود Ú©Ù‡ بÙهمم ØØ§Ùظ چگونه پاسخی است به زمانه‌اش.
ما بیشتر تØÙ‚یقات‌مان این است Ú©Ù‡ ØØ§Ùظ، زمانه‌اش را چگونه منعکس می‌کند، ولی من دنبال جنبه‌ی ÙØ¹Ø§Ù„‌تر Ùˆ عاملیت ØØ§Ùظ در آن تاریخ بودم، این‌که چگونه می‌تواند از شرایطی Ú©Ù‡ تاریخ به او تØÙ…یل کرده بیرون بیاید Ùˆ نسبت به آن تاریخ قضاوت کند، نسبت به جهان قضاوت کند Ùˆ آن‌گونه قضاوت کند Ú©Ù‡ این‌همه ماندگار بشود.
من Ùکر می‌کنم ØØ§Ùظ به من به Ø´Ú©Ù„ÛŒ Ù…ØØ¨ØªÛŒ کرده، اشاره‌ای کرده Ùˆ من را تشویق کرده است.
قرار است روز دوشنبه نسخه‌ی اصلی رونمایی شود یا نسخه‌ی منتشر شده‌‌ای Ú©Ù‡ چاپ شده؟ ‌چرا خود شما در این مراسم رونمایی ØØ¶ÙˆØ± ندارید؟
اجازه بدهید اول سوال دوم‌تان را جواب بدهم. من یک معلم ساده هستم در یک دانشگاه کوچولو. مدیر بخش تاریخ Ùˆ علوم سیاسی این‌جا هم هستم. Ú¯Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒâ€ŒÙ‡Ø§ÛŒÙ… خیلی زیاد است Ùˆ واقعاً نمی‌توانم الآن کلاس Ùˆ مدرسه Ùˆ دانشگاه را رها کنم Ùˆ بروم ایران. هر Ú†Ù‡ هم Ùکر کردم دیدم واقعاً مشکل است.
اول کوشش ما بر این بود Ú©Ù‡ این مراسم رونمایی در زمانی برگزار شود Ú©Ù‡ بین تعطیلات دو ترم باشد Ú©Ù‡ من بتوانم بیایم. ولی Ù…ØªØ§Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ ممکن نشد. ولی باور کنید اگر می‌توانستم یک آرزو کنم، آرزویم این بود Ú©Ù‡ یک جوری الآن بتوانم پرواز کنم Ùˆ به سرعت به آن‌جا بیایم Ùˆ برای همان یکی، دو ساعت آن‌جا باشم Ùˆ دوباره برگردم. اگر می‌توانستم ØØªÙ…اً این‌کار را می‌کردم.
شهرداد میرزایی،‌ مدیر انتشارات دیبایه
اما در پاسخ به قسمت اول سوال‌تان در مورد Ù†ØÙˆÙ‡â€ŒÛŒ مراسم رونمایی، باید بگویم Ú©Ù‡ جناب آقای میرزایی Ú©Ù‡ ناشر ٠نشر دیبایه هستند، ØµØ§ØØ¨ اختیار کامل بودند. من Ùکر می‌کنم ایشان واقعاً سهم بزرگی در معرÙÛŒ این کتاب دارند، چون می‌توانست این کتاب چاپ شود بدون این‌که کسی متوجه شده باشد.
من Ùکر می‌کنم Ú©Ù‡ به هر ØØ§Ù„ جنبه‌ی اصلی، معرÙÛŒ کردن است. این است Ú©Ù‡ ما یک چنین بختی نصیب‌مان شده Ùˆ من امیدوارم Ú©Ù‡ این تشویقی باشد برای این‌که بقیه‌ی ما این‌طر٠آن‌طر٠بگردیم Ùˆ نسخه‌های جدیدتر پیدا کنیم Ùˆ در ضمن ناشران ما هم کوشش بیشتری کنند تا وقتی کتابی مثل این در می‌آید، بتوانیم معرÙÛŒ کنیم Ùˆ کاری کنیم Ú©Ù‡ مردم بیشتر بخوانند. آن هم کتابی Ú©Ù‡ تا این ØØ¯ به جوهر این‌که ما Ú©ÛŒ هستیم Ùˆ زیست جهان ایرانی Ùˆ به شاعری مربوط می‌شود Ú©Ù‡ باور کنید به اندازه‌ی سیاستمداران ما، بلکه بیشتر از آنان، در روزگاران درازی باعث ÙˆØØ¯Øª ملی ما شده، باعث هم‌دلی ٠ما شده، ما را ØØªÛŒ به عنوان یک کشور ØÙظ کرده Ùˆ زنده Ù†Ú¯Ù‡ داشته است
برای این‌که اشتراک ما در ØØ§Ùظ، یک اشتراک معنوی است Ú©Ù‡ از ما یک جامعه، یک جماعت هم‌دل می‌سازد، یک کشور می‌سازد Ùˆ قدر این‌ها را باید بدانیم Ùˆ نباید بگذاریم Ú©Ù‡ از میان ما بروند. اگر این‌ها یکی یکی از میان ما بروند، ادبیات مشترکی نداشته باشیم، شاعران مشترکی نداشته باشیم،Ùقط می‌شویم یک جمعیت، نه یک جماعت.
من از آقای میرزایی خیلی باید تشکر کنم Ùˆ از شما Ùˆ همه کسانی Ú©Ù‡ سعی می‌کنند این کتاب معرÙÛŒ شود. واقعاً امتیاز این کتاب یا هر Ú†Ù‡ هست، مربوط به من نیست، مربوط به ØØ§Ùظ است. این کتاب‌ مقاله‌ای نیست Ú©Ù‡ من در مورد ØØ§Ùظ نوشته باشم Ú©Ù‡ بخواهم امتیازی بگیرم، وسیله‌ای بودم در این راه Ùˆ امیدوارم Ú©Ù‡ همه‌مان Ú©Ù…Ú© کنیم به آشنا کردن مردم با این کتاب.
مینو صابری
minoo.saberi@radiozamaneh.com