منوچهر جمالی / « جـان وخــرد »
چرا Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ « جان وخرد انسان»
با هم ØŒ « Ø¬ÙØª » هستند؟
اینکه Ùقط « خردانسان»، نگهبان جان( زندگی) است ØŒ
Ú†Ù‡ معنائی در«ØÙ‚وق اساسی » دارد ØŸ
------
منوچهر جمالی
« جـان وخــرد »
چرا Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ « جان وخرد انسان»
با هم ØŒ « Ø¬ÙØª » هستند؟
چرا Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، خردانسان، Ùقط ØŒ نگهبان زندگی است
نه نگهبان Ùیک شریعت ویا یک ایدئولوژی ویا یک آموزه
Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیاسی ایران،
اینکه Ùقط « خردانسان»، نگهبان جان( زندگی) است ØŒ
Ú†Ù‡ معنائی در«ØÙ‚وق اساسی » دارد ØŸ
(سخنرانی 39 )
امروزه با پدیده « روشنÙکری» ØŒ گرانیگاه Ø¨ØØ« ها ØŒ خرد گرائی یا عقل گرائیست ØŒ ولی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ « خرد Ùˆ زندگی » را دو پدیده Ø¬ÙØªØŒ یا پیوسته به هم، Ùˆ جداناپذیرازهم » میداند . خرد گرائی Ùˆ زندگی ÙØ²Ø§Ø¦ÛŒ ØŒ دو برآیند متصل بهمند . اندیشیدن باید زندگی را Ø¨ÛŒÙØ²Ø§ÛŒØ¯ . وهردورا باید همیشه درپیوند به هم بررسی کرد . این Ø¬ÙØª بودن خرد با جان ( جی+ یان ØŒ Ú˜ÛŒ ) ØŒ Ú†Ù‡ معنا Ùˆ Ù…ØØªÙˆØ§Ø¦ÛŒ درسیاست ( جهان آرائی) Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùˆ اقتصاد واجتماع داشته است Ùˆ دارد ØŸ Ø¬ÙØª بودن خرد وزندگی، Ù…ØÙˆØ± ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیاسی واجتماعی Ùˆ اقتصادی Ùˆ ØÙ‚وقی ایرانست .
این Ø¬ÙØª بودن « خرد وجان باهم » ØŒ یک Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø´Ø§Ø¹Ø±Ø§Ù†Ù‡ نیست، Ùˆ به تصاد٠درآغازشاهنامه این دو واژه Ø¬ÙØª با هم نیامده است ØŒ بلکه بنیاد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اجتماعی Ùˆ جهان آرائی ( سیاست ) Ùˆ شاخصه ØÙ‚انیت ØÚ©ÙˆÙ…ت درایران بوده است ØŒ Ú©Ù‡ امروزه ÙØ±Ø§Ù…وش ساخته شده است . « Ø¬ÙØª » Ú©Ù‡ دراصل همان واژه « یوغ= یوج= یوش » میباشد، بطورکلی، شاخصه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ارتائی بوده است . هخامنشی ها Ùˆ اشکانیها ØŒ خود را « ارتائی» میدانستند Ùˆ مینامیدند نه زرتشتی . یوغ ØŒ دونیروی به هم پیوسته است Ú©Ù‡ به طورکلی ØŒ اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ Ùˆ سامانده جهان وهستی شمرده میشد . نزد هخامنیشی ها، اندیشه یوغ ØŒ بنام « نریوسنگ » نامیده میشد Ù‡ است، چون واژه « سنگ = اسنگ = اسن » نیزمانند یوغ وگردونه ØŒ Ø§ÙØ§Ø¯Ù‡ امتزاج واتصال دونیرو را میکرد Ú©Ù‡ باهم Ø¨ÛŒØ§ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯ .
ازاین رو زندگی هم Ú©Ù‡ جی یا Ú˜ÛŒ یا Ú¯ÛŒ باشد ØŒ « جÙÙØª- گوهر» شمرده میشد . یا به عبارت دیگر، جایگاه یا زهدان ومØÙ„ پیوند نیروهای Ø¬ÙØª باهم بود ( این اندیشه، با Ø¬ÙØª بودن پرهای نیروهای مینوئی ØŒ نموده میشد ) . ازمعانی Ú©Ù‡ در زبانها یا گویشهای ایران باقی مانده ØŒ میتوان دید Ú©Ù‡ Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« جی= Ú˜ÛŒ » یا زندگی ØŒ دارای سه معنا، یا سه پهلو هست . 1- یک معنای آن همان زندگی است 2- معنای دیگرش، یوغ است Ú©Ù‡ بیان هم Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ یا هم-بغی Ùˆ انبازی Ùˆ دوستی ومهر است Ùˆ درترکی به معنای همداستان ویک جهت ومتÙÙ‚ باقی مانده است . هرکاری Ùˆ هراندیشه ای Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ از پیوند یابی دونیرو، پیدایش Ù…ÛŒ یابد ØŒ واین دو، Ùقط « مبدء کثرت » میباشد . به عبارت دیگر، هرکاری Ùˆ اندیشه ای ØŒ دراثرهمکاری وهماندیشی چندکس یا یک اجتماع بوجود میاید .3- معنای سومش ØŒ شاهین ترازوهست Ú©Ù‡ نماد « اندازه وسنجه» باشد . 1- جان( زندگی) Ùˆ 2- Ù‡Ù…Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ Ùˆ3 - اندازه بودن ( معیاربودن) ØŒ سه پهلوی یک مثلث یا یک هستی اند . اندازه بودن Ùˆ معیاربودن را ØŒ نمیتوان ازجان یا زندگی ØŒ جدا کرد Ùˆ برید .
این تخم جان Ú©Ù‡ « تخم آتش » خوانده میشود، Ùˆ از« ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯= سیمرغ= خدا » Ø§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯Ù‡ میشود ØŒ گوهرش ØŒ اندازه بودن Ùˆ همبغی( Ù‡Ù…Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ) است . با این اندیشه ØŒ بنیاد ÙلسÙÙ‡ سوسیال ٠خرمدینان درایران گزارده شد .
ازاین رو، « جی » نام « رام » ØŒ مادرو اصل زندگی نیز بوده است . به همین علت، شهرها Ùˆ آبادیها، « رام » یا « جی» نامیده میشدند . وازآنجا Ú©Ù‡ « Ø¬ÙØª گوهر= جی » بود، میشد هم اورا مادینه قلمداد کرد ( مانی ها ) Ùˆ هم نرینه دانست( مانند زرتشتی ها ) . هرجانی، تخم ارتای خوشه ( تخم سیمرغ ) هست Ú©Ù‡ گوهر« پیمان گیری ØŒ اندازه بودن ØŒ سنجه » دارد . این تخم جان ØŒ درتن هرانسانی یا در آتشکده هستی هرانسانی Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ‡ است ØŒ Ùˆ از روزنه های ØÙˆØ§Ø³ ØŒ به Ø´Ú©Ù„ دانائی Ùˆ خرد ØŒ زبانه میکشد . اساسا به آتشگاه ØŒ « تن » Ù…ÛŒÚ¯ÙØªÙ†Ø¯ . این آتش جان ØŒ درهرانسانی Ú©Ù‡ تخم خدابود، در روزنه های ØÙˆØ§Ø³ درتن ØŒ تبدیل به چهره های گوناگون خرد میشود . اینست Ú©Ù‡ خرد، شعله Ùˆ Ø§ÙØ±ÙˆØ²Ù‡ خود ٠زندگی ( خود مبدء زندگی، خود ٠جانان ) به « غایت » پاسداری Ùˆ نگهبانی زندگی( جان) هست . خویشکاری یا غایت هر خردی درهرجانی ØŒ نگهبان Ùˆ پاسبانی آن ØŒ Ùˆ جان به طورکلی هست ØŒ چون تخمی ازخوشه ارتا یا جانانست .
ارتا ØŒ بدین سان ØŒ تنها خوشه جانها ( جانان ) نبود، بلکه « خوشه خردها» نیز بود . جامعه Ùˆ ملت ØŒ خوشه جانها وخردها هستند . Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ اصل ØŒ درگسترش ÙˆØ§ÙØ²Ø§ÛŒØ´ ØŒ نه تنها « کثرت » بلکه « تنوع Ùˆ گوناگونی » میشود . اصل ØŒ درپیدایش ÛŒØ§ÙØªÙ† ØŒ رنگین کمان ÙØªÙ†ÙˆØ¹ میگردد . اینست Ú©Ù‡ خردهای ٠تراویده ازجانهای جامعه ØŒ عهده دار نگهبانی Ùˆ پاسداری جامعه هستند . ارتا ØŒ خوشه « جی » هست ØŒ Ùˆ این تخم ها ( axv=xva ) یا ( uva) Ú©Ù‡ اصل گرمی یعنی آتش هستند، درهرانسانی از روزنه های ØÙˆØ§Ø³ ØŒ تبدیل به روشنائی Ùˆ بینش گوناگون میشوند Ú©Ù‡ نام آن « خرد » هست ØŒ Ùˆ این روشنی های رنگارنگ، گزند ØŒ یعنی « اژی ØŒ آزار» را Ú©Ù‡ خشم وقهر باشد، از زندگی ( Ú˜ÛŒ) بازمیدارند .
خوشه ،که پیوستگی جانهای جامعه است ، همزمان ، پیوستگی و « همپرسی » خردهای جامعه نیرهست .
این اندیشه بسیارژر٠و متعالی، بنیاد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اجتماعی وسیاسی Ùˆ اقتصادی Ùˆ ØÙ‚وقی ایران بوده است . ولی دریغ Ú©Ù‡ ازهمان آغاز، قدرتخواهان ØŒ Ú†Ù‡ سیاسی Ùˆ Ú†Ù‡ دینی اش ØŒ برضد آن برخاسته اند Ùˆ آن را تامیتوانسته اند ØŒ ØªØØ±ÛŒÙ Ùˆ مسخ کرده اند ØŒ تا همان اندیشه را ØŒ ابزاربرای ØÙ‚انیت بخشیدن به قدرت خود سازند . این سراندیشه ٠ژر٠و متعالی ØŒ Ú†Ù‡ میگوید ØŸ
جی Ú©Ù‡ در تن ما ØŒ همان جان هست ( جی+ یان = جان ) تخم ارتای خوشه ( اردیبهشت ) ØŒ یا اصل Ùˆ مبدء زندگی هست . زندگی یا جی ØŒ آتش است ØŒ یعنی اصل گرمی هست . زندگی( جی) ØŒ یوغ هست ØŒ یعنی همبغ ( انباز) است Ùˆ به سخنی دیگر، اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ در همکاری Ùˆ همپرسی Ùˆ همروشی Ùˆ همداستانی Ùˆ تواÙÙ‚ است . هرانسانی ØŒ خودش سرچشمه Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ است ØŒ چون درگوهرش Ùˆ ساختار تنش ØŒ « جی » هست ØŒ وهرانسانی ØŒ خودش بذاته ØŒ اصل اندازه Ùˆ سنجه Ùˆ معیاراست ØŒ چون جی ( جان ) هست . این تخم آتش ØŒ درØÙˆØ§Ø³ ØŒ تبدیل به روشنائی یا خرد میشود ØŒ ودر اندازه Ùˆ سنجه، پیدایش Ù…ÛŒ یابد تا جان را ØŒ تا آتشکده زندگی را ØŒ ازگزند دور دارد .
غایت زندگی، Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ Ø¬ÙØªÙ خود ٠جانست . «آماج » Ú©Ù‡ به معنای غایت است ØŒ دراصل به معنای « یوغ= Ø¬ÙØª » میباشد. وازآنجا Ú©Ù‡ جامعه ØŒ خوشه است ØŒ جامعه ØŒ برپایه همپرسی Ùˆ همداستانی Ùˆ هماندیشی Ùˆ « هم خردی » میاندیشد، تا گزند Ùˆ قهر Ùˆ ترس Ùˆ تنگی را اززندگی بطور Ú©Ù„ÛŒ دور دارد . این اندیشه ØŒ بر بنیاد « اولویت جان Ùˆ اولویت خرد » گذاشته شده است. نظم Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت ( سامان) Ùˆ اقتصاد Ùˆ ØÙ‚وق ØŒ از خرد ØŒ برای نگهبانی جان ØŒ نگهبانی خوشه جان ( جامعه) تاءسیس میشود .
نخست Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ ØŒ خرد را شناس نگهبان جانست Ùˆ آن را سپاس
این شعر، دارای این معنی نیست Ú©Ù‡ خدائی، خرد را نخست خلق کرده است ØŒ بلکه « تخم خوشه خدا » Ú©Ù‡ در تن هرانسانی Ø§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯Ù‡ ونهاده میشود ØŒ با پیدایش چشم در زهدان آغازمیشود . ازنطÙÙ‡ در زهدان ØŒ نخست، چشمان پدیدارمیشوند، Ùˆ چشن Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، اینهمانی با خرد داشت . این بود Ú©Ù‡ نگاه ØŒ یا بینش چشم ØŒ بازدارنده گزند وقهروآزاراز زندگی هست Ú©Ù‡ مقصد غائی است . خرد، واقعیت بخشنده٠برترین غایت یا ارزش هست . اینست Ú©Ù‡ « نگهبانی » ØŒ به معنای « خرد وزری » هست . ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùˆ نظام Ùˆ ØÙ‚وق Ùˆ اقتصاد، نگهبانی زندگی اجتماعی هستند . گوهر ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ نگهبانی است . به عبارت دیگر، سازمانیست Ú©Ù‡ با خرد ورزیدن ØŒ راه وروش آنرا Ù…ÛŒ یابد Ú©Ù‡ زندگی را دراجتماع ØŒ از گزند ( هراس وقهرو تنگی ) دور دارد . ØÚ©ÙˆÙ…ت یا شاهی، کاری جزاین نگهبانی « جان یا زندگی » ندارد . ØÚ©ÙˆÙ…ت یا ØÙ‚وق یا اقتصاد، نگهبان زندگی مردمان با خردی هست Ú©Ù‡ ازجان هریک از Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ این خوشه برخاسته Ùˆ به هم پیوسته است .
البته خرد Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ تنها Ù…Ù†ØØµØ±Ø¨Ù‡ « نگاه= دید چشم » نیست ØŒ بلکه خرد ØŒ به طی٠روشنائی Ú©Ù‡ ازجان در « همه ØÙˆØ§Ø³Â» پدیدارمیشود ØŒ Ú¯ÙØªÙ‡ میشود. انسان ØŒ با همه ØÙˆØ§Ø³Ø´ØŒ Ù…ÛŒ اندیشد ومی بیند Ùˆ نگاه میدارد . جان، دربسودن وبوئیدن ومزیدن (کام) وشنیدن ودیدن ØŒ میاندیشد وخرد میشود .
جان دردرون همه ØÙˆØ§Ø³ ØŒ تبدیل به خرد میشود ØŒ تا نگاهبان Ùˆ پاسدارزندگی خود باشد . در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، این اولویت جان ( زندگی) ØŒ Ùˆ این « جدا ناپذیربودن خرد ازØÙˆØ§Ø³ » ØŒ اهمیت Ùوق العاده دارد ØŒ Ú©Ù‡ پیآیند مستقیمش ØŒ همان چیزیست Ú©Ù‡ سکولاریته نامیده میشود .
Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ سکولاریته ØŒ یک امر بدیهی است Ùˆ نیاز به بیان هم ندارد . ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ سکولاریته هنگامی بلند میشود Ú©Ù‡ سکولاریته ØŒ دیگر امری بدیهی نیست ومنکر ØÙ‚انیت آن هم هست .
با اولویت جان و« خرد ٠زاده اززندگی » ، « ایمان »، به این عقیده ، یا به آن خدا ، یا به این آموزه وشریعت ، یا به آن ایدئولوژی یا پیغمبر، هیچکدام، اولویت ندارند.
بازرتشت ØŒ این اولویت ØŒ متزلزل شد ØŒ چون زرتشت ØŒ به روشنائی بر آتش ØŒ اولویت داد . این « اولویت روشنائی بر آتش » Ú©Ù‡ با زرتشت آمد، اندیشه اولویت جان وخردی Ú©Ù‡ ازجان درØÙˆØ§Ø³ Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ‡ میشد ØŒ نابود ساخته شد . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سکولار ایران ØŒ با زرتشت ØŒ ازبین Ø±ÙØª . معنای اولویت روشنائی برآتش چیست؟ اولویت روشنائی برآتش ØŒ بدین معنی هست Ú©Ù‡ « بینش Ùˆ علم اهورامزدا، یا به عبارت دیگر، آموزه زرتشت ØŒ اصل است، Ùˆ جان Ú©Ù‡ آتش باشد ØŒ ÙØ±Ø¹ این روشنائی یعنی علم اهورامزداست » . البته درهمه ادیان نوری Ùˆ ابراهیمی ØŒ این اولویت، ØØ§Ú©Ù…ست . ازعلم الله یا همه آگاهی ٠خدایشان هست Ú©Ù‡ جان ( زندگی) وخرد ØŒ خلق میشود . Ø¯Ø±ØØ§Ù„یکه Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران، ازخوشه جانها یا انسانها، یعنی از اجتماع هست Ú©Ù‡ بینش( روشنائی ) قانون Ùˆ نظم وسامان ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . به عبارت دیگر، آتش برروشنائی ( زندگی بر بینش) اولویت دارد . دراینجا، یهوه Ùˆ الله وپدرآسمانی، واضع Ùˆ جاعل اندازه نیستند ØŒ بلکه اندازه Ùˆ معیار نیک وبد ØŒ گوهرذاتی خود جان انسانهاست Ú©Ù‡ درهمپرسی Ùˆ Ù‡Ù…Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒØŒ بتدریج پیدایش Ù…ÛŒ یابد ودرآزمایش ØŒ تصØÛŒØ کرده میشود .
خوب دیده میشود Ú©Ù‡ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ خدا ØŒ اینهمانی با اجتماع یا بشریت داشت، چون خدا ØŒ خوشه همه تخم های جانهاست ØŒ Ùˆ این تخم ها در رویش Ùˆ پیدایش درگیتی ØŒ در بینش های ØØ³ÛŒ ØŒ روشن میشوند ØŒ تا درد Ùˆ آزار وترس را درهمه شکلهایش ازخود ØŒ باز دارند . این روشن شدن Ùˆ پیدایش جان Ú©Ù‡ همسرشت خداهست درØÙˆØ§Ø³ØŒ « خرد» خوانده میشود . اندازه Ùˆ Ù‡Ù…Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ ØŒ گوهر جداناپذیرازجان هرانسانیست Ú©Ù‡ در روند گسترش ( گستاخی axv= + =vistaگسترده شدن تخم )پیدایش Ù…ÛŒ یابند . این روند « خرد شدن تخم یا آتش خدا ØŒ در بینش های ØØ³ÛŒ ØŒ برای نگاهبانی آن آتش جان، نیازی به « ایمان » ندارد . خرد، Ùقط Ø¬ÙØª زندگیست ØŒ Ùˆ تنها غایتش، نگهبانی از زندگی در گیتی هست . خود ٠اصل زندگی ØŒ Ø´Ú©Ù„ خرد ØŒ به خود میدهد، تا ازخود، گزند Ùˆ قهرو ارهاب Ùˆ کین Ùˆ زخم را دور دارد . مسئله « ایمان » ØŒ جائی Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒØ´ÙˆØ¯ Ú©Ù‡ « روشنی » ØŒ اولویت برجان Ùˆ زندگی ( آتش= گرمی) بیابد . آنگاهست Ú©Ù‡ « ایمان به آموزه ای ضروری میشود Ú©Ù‡ از تنها سرچشمه روشنائی لازمست ØŒ تا زندگی وجان را دورازگزند نگاه دارد ØŒ چون جان هم، ازهمان علم یا سرچشمه Ø§Ù†ØØµØ§Ø±ÛŒ روشنی ØŒ خلق شده است .
همین ØªÙØ§ÙˆØª ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ارتائی با آموزه زرتشت بود . همین ØªÙØ§ÙˆØª ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ارتائی-سیمرغی با اسلام Ùˆ یهودیت ومسیØÛŒØª است . همین مسئله اولویت آتش ( جان وزندگی) بر روشنائی ( آموزه بینشی ) است ØŒ Ú©Ù‡ بنیاد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ارتائی بوده است ØŒ Ùˆ در آموزه زرتشت ØŒ وارونه ساخته شده است . دراین اولویت روشنائی بر آتش ( زندگی) ØŒ همان مسئله ای را میاندیشیده اند Ú©Ù‡ ما نیز با آن ربروهستیم . برتری روشن برآتش ( جان ورندگی ) همان مسئله برتری واولویت شریعت اسلام ØŒ برزندگی اجتماعی ÙˆÙØ±Ø¯ÛŒØ³Øª . Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ارتائی یا ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران ØŒ زندگی اجتماعی Ùˆ ÙØ±Ø¯ÛŒ ØŒ اولویت بر شریعت اسلام Ùˆ آموزه دینی زرتشتی یا مسیØÛŒ یا یهودی دارد .
روشنی خرد ØŒ باید مستقیما از « بÙÙ† جان خود انسان Ùˆ اجتماع » اززندگی خود انسان ØŒ سرچشمه بگیرد ØŒ تا بتواند تاءسیس نظام Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت وسامان وقانون بکند . به قول ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ : « از اندیشه ØŒ جان Ø¨Ø±ÙØ´Ø§Ù†Ø¯ همی » . ازاندیشه ما ØŒ باید ØŒ جان یا زندگی ما مستقیما Ùوران کند . از اندیشه ØŒ باید زندگی ØŒ لبریزشود . از اندیشه انسانی ما ØŒ باید زندگانی ما ØŒ بÙÙ† زندگانی ما، بجوشد ØŒ تا آن را روشنی به خوانیم . درجان هرانسانی ( Ú©Ù‡ جایگاه همان جی ØŒ ترازوهست ) تخم اندازه Ùˆ معیارنیک وبدهست .
خـرد ، می ســنجـد ( می سـنگـد )
«سنج » ØŒ همان واژه « سنگ » است . « هنج » هم Ú©Ù‡ ازآن « هنجیدن » و« هنجار» برآمده است ØŒ همان واژه سنگ است. هنجیدن Ú©Ù‡ هنج کردن باشد به معنای به هم متصل کردن Ùˆ بهم رسانیدن است . و« انجمن » هم Ú©Ù‡ دراصل « هنجمن » بوده است ØŒ به معنای جایگاه به هم رسیدن Ùˆ باهم متصل شدنست . این معانی Ù…Ùهوم نخستین «سنگ » برخاسته Ú©Ù‡ زرتشت آنرا طرد Ùˆ Ù†ÙÛŒ کرده است . معنای « سنگ وسنگم وسنگار» چنانچه درسانسکریت متداولست به معنای « اتصال Ùˆ امتزاج دونیرو یا دوچیزباهم » است ØŒ و« سنگ» مانند پدیده « یوغ » Ùˆ « همزاد= جم » Ùˆ « جی »، معنای « Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ Ùˆ اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ بودن » دارد . ازاین رو خرد بنیادی انسان « آسن خرد = خرد سنگی » خوانده میشد . خرد، Ù…ÛŒ سنجد ØŒ چون خرد سنگی یا « آسن خرد » هست . یعنی خردیست Ú©Ù‡ گوهرش ØŒ ازخود، Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† Ùˆ ازخود، سنجه ومعیاربودنست . خرد سنگی یا آسن خرد ØŒ خرد ٠ارزشگذارو معیارگذاراست . خردیست Ú©Ù‡ ازاو، معیاد نیک وبد ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . سنجیدن ØŒ معنائی به مراتب بیش از « مقایسه کردن دوچیزباهم » را داشته است . انجمن، جائیست Ú©Ù‡ خردهای سنگی ØŒ انسان هارا دراندیشیدن به هم متصل میکند Ùˆ باهم ØŒ « اندازه ومعیارمیگذارند » ØŒ بد ونیک را معین میسازند . درکردی، سنگاندن ØŒ به معنای ارزیابی کردن Ùˆ تجربه کردنست ØŒ Ùˆ سنجر، به معنای « شعله بلند آتش» است Ùˆ سنجراندن، Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ† تنور است Ú©Ù‡ به خوبی ردپای« آتش Ø§ÙØ±ÙˆØ²ÛŒÂ» را درخود نگاهداشته است . وواژه « سنجاق » هم ØŒ Ù…Ùهوم به هم پیوستن را نگاه داشته است . جی یا جان ØŒ یوغی ( سنگی ) است Ú©Ù‡ ازخود ØŒ آتش زندگی را شعله ورمیسازد Ùˆ ازآن خرد معیاری Ùˆ سنجه ای پیدایش Ù…ÛŒ یابد . سنگیدن Ùˆ سنگاندن ØŒ طبعا معنای Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ بودن را داشته است Ùˆ وآسن خرد Ú©Ù‡ خرد سنگی باشد، خرد Ù Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ معیاروارزشگذاردر هرانسانیست . جان، درپیداشدن درخرد، ازخود ØŒ ارزش ومعیارمیگذارد . زندگی اجتماع ØŒ اصل ارزش Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† درهمخردیست . این برآیند « ارزش Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ وارزشگذاری دراندیشیدنی Ú©Ù‡ مستقیما ازجان خود٠انسان Ù…ÛŒØ§ÙØ±ÙˆØ²Ø¯ » ØŒ با زرتشت Ùˆ آموزه اش ازبین میرود ØŒ Ùˆ خرد ØŒ تنها میان « Ú˜ÛŒ Ùˆ اژی = ارزشهای زندگی وازرشهای ضد زندگی » Ú©Ù‡ مشخص Ùˆ روشن ازهم هستند ØŒ Ùقط نقش برگزیدن را دارد . خرد ØŒ Ùقط میان این جدول ارزشها Ú©Ù‡ ازهم متمایزند، برمیگزیند . خرد ØŒ دیگر، ارزشگذارنیست ØŒ Ùˆ طبعا از« جان یا زندگی یا آتش » بریده شده است . مسائل امروزه ما همه ØŒ پیآیند « بریده شدن جان از خرد » هستند .
اژی ØŒ درآموزه زرتشت ØŒ یا ارزشهای ضد زندگی، چون به Ú©Ù„ÛŒ درتضاد با « Ú˜ÛŒ یا ارزشهای زندگی » هست ØŒ در بÙÙ† ودراصل ØŒ روشن است ØŒ Ùˆ نیاز به آزمودن Ùˆ پژوهیدن درتاریکیهای تجربه Ùˆ پدیده ها ورویدادها ندارد . همه دربÙÙ† کیهان یا هستی ØŒ روشن هستند ØŒ واین از همان روشنائی بیکرانه اهورامزدا ØŒ ساخته Ùˆ پرداخته شده است .
اینست Ú©Ù‡ در زرتشتیگری ØŒ خرد ØŒ Ùقط به برگزیننده ارزشهائی Ú©Ù‡ روشن هستند، کاسته میشود، Ùˆ اصالتش را Ú©Ù‡ « ارزشگذاری درآزمودن وجستن درتاریکی پدیده هاست » ازدست میدهد . خرد، خودش، ازاین پس، نیروی روشن کردن ندارد ØŒ بلکه آنچه روشن است، انتخاب میکند . دردوبیت ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ میتوان دوویژگی بنیادی خرد را Ø¨Ø§Ø²ÛŒØ§ÙØª . یکی آنکه خردی Ú©Ù‡ مستقیما ازجان برمیخیزد، Ú©Ù… وبیشی کارها را Ù…ÛŒ نگرد Ùˆ « Ù…ÛŒ سنجد» ØŒ به عبارت دیگر اندازه جوهست
هرآنکس که جانش ندارد خرد کم و بیشی کارها ننگرد
ودرچکامه دیگری ØŒ ویژگی دیگر خرد را میتوان ÛŒØ§ÙØª Ú©Ù‡ خرد ØŒ با « مایه بنیادی هر پدیده ای » کار دارد .
هرآنکس که دارد روانش خرد سر ٠مـایـــه ٠کارها بنگرد
مایه هرکاری ØŒ همان بÙÙ† Ùˆ اصل کارهاست ØŒ Ùˆ تخم Ú©Ù‡ بÙÙ† هست ،تاریکست ( توم= هم به معنای تخم + وهم به معنای تاریکی است ) Ùˆ نیاز به بینش درتاریکی یا آزمودن وپژوهیدن هست. خرد ØŒ از نگرشهای در بÙÙ† هاست Ú©Ù‡ اندازه میگیرد واندازه میگذارد ØŒ چون « اندازه » درهمان بÙÙ† جان ( جی ) هست ،و ازتاریکی باید ØŒ زائیده بشود Ùˆ پیدایش یابد.
اینست Ú©Ù‡ اندیشیدن Ú©Ù‡ خرد ورزی با « آسن خرد یا خرد سنگی » هست، ارزشگذارو ارزش Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† هست . علت هم اینست Ú©Ù‡ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ارتائی ØŒ Ú˜ÛŒ Ùˆ اژی ØŒ بریده ازهم Ùˆ جدا ومشخص ازهم ØŒ مانند آموزه زرتشت نیستند ØŒ بلکه باید در تاریکی تجربیات ØŒ آنهارا جست Ùˆ درآزمایشهای گوناگون ØŒ ازهم بازشناخت Ùˆ درهر« هنگامی » آنها را ازنو، ÛŒØ§ÙØª Ùˆ نیکی وبدی را درهرهنگامی ازهم کش٠کرد . اساسا Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ارتائی، اژی یا ضد زندگی، Ùقط « از اندازه خارج شدن زندگی » هست ØŒ Ùˆ موجویت جداگانه ای مانند اهریمن ندارد Ú©Ù‡ در آموزه زرتشت دارد . ازاین رو ØŒ این آسن خرد یا خرد سنگی هرانسانی هست Ú©Ù‡ « سامانده اجتماع » است ØŒ Ùˆ جامعه را میآراید ( سیاست= جامعه آرائی ).
بسیاراز خوانندگان که درآغازشاهنامه این سخن را می یابند که :
بنام خداوند « جان وخرد » کرین برتر ، اندیشه بر نگذرد
میاندیشند Ú©Ù‡ مسئله گواهی دادن به خدائیست Ú©Ù‡ « جان وخرد » را Ø§ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ است؟
وبندرت به آن میاندیشند Ú©Ù‡ چرا « جان وخرد » به هم پیوسته آورده شده است ØŒ Ùˆ این Ø¬ÙØª بودن « جان وخرد » ازچه زمینه ای پیدایش ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است، Ùˆ Ú†Ù‡ پیآیندهای ژر٠و متعالی در گستره های سیاسی Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…تی واقتصادی Ùˆ اجتماعی دارد . با درک این بستگی جدا ناپذیر ازهمست Ú©Ù‡ گرانیگاه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیاسی Ùˆ اجتماعی Ùˆ اقتصادی Ùˆ ØÙ‚وقی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران را خواهند شناخت .
دراین Ú¯ÙØªØ§Ø±ØŒ مقصود آن بود Ú©Ù‡ روشن ساخته شود Ú©Ù‡ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ارتائی- سیمرغی ایران، « روشنی» ØŒ «بـَر یا میوه ٠تخم ØŒ یا آتش » است ØŒ همان سان Ú©Ù‡ « خرد Ùˆ بینش » ØŒ بـَر ومیوه « جان = زندگی » است ØŒ Ú©Ù‡ بÙÙ† ٠خرد است ØŒ Ùˆ تخم Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ Ú©Ù‡ معنای « اصل » دارد ØŒ جمع بÙÙ† وبـَر( Ø¬ÙØª بÙÙ† وبر) است . روشنائی Ú©Ù‡ از سرچشمه دیگری غیر از جان خود، غیراز جانهای خود٠جامعه ØŒ وام کرده شود ØŒ نه تنها روشنائی نیست ØŒ بلکه این چنین روشنائی ØŒ عصائیست Ú©Ù‡ کور دردست میگیرد . عصای کور، روشنائی چشم خود او نیست . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ نمیخواهد به دست یک ملت وجامعه ØŒ عصا بدهد ØŒ بلکه میخواهد همه چشمها را خورشید گونه سازد، تا جامعه از روشنی خردهای خود ببینند Ú©Ù‡ مستقیما از زندگیشان، Ø¨Ø±Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ‡ شده است .