منوچهر جمالی / « جـان وخــرد »
چرا درÙرهنگ ایران ØŒ « جان وخرد انسان»
با هم ØŒ « جÙت » هستند؟
اینکه Ùقط « خردانسان»، نگهبان جان( زندگی) است ØŒ
Ú†Ù‡ معنائی در«Øقوق اساسی » دارد ØŸ
------
منوچهر جمالی
« جـان وخــرد »
چرا درÙرهنگ ایران ØŒ « جان وخرد انسان»
با هم ØŒ « جÙت » هستند؟
چرا درÙرهنگ ایران، خردانسان، Ùقط ØŒ نگهبان زندگی است
نه نگهبان Ùیک شریعت ویا یک ایدئولوژی ویا یک آموزه
درÙرهنگ سیاسی ایران،
اینکه Ùقط « خردانسان»، نگهبان جان( زندگی) است ØŒ
Ú†Ù‡ معنائی در«Øقوق اساسی » دارد ØŸ
(سخنرانی 39 )
امروزه با پدیده « روشنÙکری» ØŒ گرانیگاه بØØ« ها ØŒ خرد گرائی یا عقل گرائیست ØŒ ولی Ùرهنگ ایران ØŒ « خرد Ùˆ زندگی » را دو پدیده جÙت، یا پیوسته به هم، Ùˆ جداناپذیرازهم » میداند . خرد گرائی Ùˆ زندگی Ùزائی ØŒ دو برآیند متصل بهمند . اندیشیدن باید زندگی را بیÙزاید . وهردورا باید همیشه درپیوند به هم بررسی کرد . این جÙت بودن خرد با جان ( جی+ یان ØŒ Ú˜ÛŒ ) ØŒ Ú†Ù‡ معنا Ùˆ Ù…Øتوائی درسیاست ( جهان آرائی) Ùˆ Øکومت Ùˆ اقتصاد واجتماع داشته است Ùˆ دارد ØŸ جÙت بودن خرد وزندگی، Ù…Øور Ùرهنگ سیاسی واجتماعی Ùˆ اقتصادی Ùˆ Øقوقی ایرانست .
این جÙت بودن « خرد وجان باهم » ØŒ یک Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø´Ø§Ø¹Ø±Ø§Ù†Ù‡ نیست، Ùˆ به تصاد٠درآغازشاهنامه این دو واژه جÙت با هم نیامده است ØŒ بلکه بنیاد Ùرهنگ اجتماعی Ùˆ جهان آرائی ( سیاست ) Ùˆ شاخصه Øقانیت Øکومت درایران بوده است ØŒ Ú©Ù‡ امروزه Ùراموش ساخته شده است . « جÙت » Ú©Ù‡ دراصل همان واژه « یوغ= یوج= یوش » میباشد، بطورکلی، شاخصه Ùرهنگ ارتائی بوده است . هخامنشی ها Ùˆ اشکانیها ØŒ خود را « ارتائی» میدانستند Ùˆ مینامیدند نه زرتشتی . یوغ ØŒ دونیروی به هم پیوسته است Ú©Ù‡ به طورکلی ØŒ اصل Ø¢Ùریننده Ùˆ سامانده جهان وهستی شمرده میشد . نزد هخامنیشی ها، اندیشه یوغ ØŒ بنام « نریوسنگ » نامیده میشد Ù‡ است، چون واژه « سنگ = اسنگ = اسن » نیزمانند یوغ وگردونه ØŒ اÙاده امتزاج واتصال دونیرو را میکرد Ú©Ù‡ باهم بیاÙرینند .
ازاین رو زندگی هم Ú©Ù‡ جی یا Ú˜ÛŒ یا Ú¯ÛŒ باشد ØŒ « جÙÙت- گوهر» شمرده میشد . یا به عبارت دیگر، جایگاه یا زهدان ومØÙ„ پیوند نیروهای جÙت باهم بود ( این اندیشه، با جÙت بودن پرهای نیروهای مینوئی ØŒ نموده میشد ) . ازمعانی Ú©Ù‡ در زبانها یا گویشهای ایران باقی مانده ØŒ میتوان دید Ú©Ù‡ Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« جی= Ú˜ÛŒ » یا زندگی ØŒ دارای سه معنا، یا سه پهلو هست . 1- یک معنای آن همان زندگی است 2- معنای دیگرش، یوغ است Ú©Ù‡ بیان هم Ø¢Ùرینی یا هم-بغی Ùˆ انبازی Ùˆ دوستی ومهر است Ùˆ درترکی به معنای همداستان ویک جهت ومتÙÙ‚ باقی مانده است . هرکاری Ùˆ هراندیشه ای درÙرهنگ ایران ØŒ از پیوند یابی دونیرو، پیدایش Ù…ÛŒ یابد ØŒ واین دو، Ùقط « مبدء کثرت » میباشد . به عبارت دیگر، هرکاری Ùˆ اندیشه ای ØŒ دراثرهمکاری وهماندیشی چندکس یا یک اجتماع بوجود میاید .3- معنای سومش ØŒ شاهین ترازوهست Ú©Ù‡ نماد « اندازه وسنجه» باشد . 1- جان( زندگی) Ùˆ 2- همآÙرینی Ùˆ3 - اندازه بودن ( معیاربودن) ØŒ سه پهلوی یک مثلث یا یک هستی اند . اندازه بودن Ùˆ معیاربودن را ØŒ نمیتوان ازجان یا زندگی ØŒ جدا کرد Ùˆ برید .
این تخم جان Ú©Ù‡ « تخم آتش » خوانده میشود، Ùˆ از« ارتا Ùرورد= سیمرغ= خدا » اÙشانده میشود ØŒ گوهرش ØŒ اندازه بودن Ùˆ همبغی( همآÙرینی) است . با این اندیشه ØŒ بنیاد ÙلسÙÙ‡ سوسیال ٠خرمدینان درایران گزارده شد .
ازاین رو، « جی » نام « رام » ØŒ مادرو اصل زندگی نیز بوده است . به همین علت، شهرها Ùˆ آبادیها، « رام » یا « جی» نامیده میشدند . وازآنجا Ú©Ù‡ « جÙت گوهر= جی » بود، میشد هم اورا مادینه قلمداد کرد ( مانی ها ) Ùˆ هم نرینه دانست( مانند زرتشتی ها ) . هرجانی، تخم ارتای خوشه ( تخم سیمرغ ) هست Ú©Ù‡ گوهر« پیمان گیری ØŒ اندازه بودن ØŒ سنجه » دارد . این تخم جان ØŒ درتن هرانسانی یا در آتشکده هستی هرانسانی اÙروخته است ØŒ Ùˆ از روزنه های Øواس ØŒ به Ø´Ú©Ù„ دانائی Ùˆ خرد ØŒ زبانه میکشد . اساسا به آتشگاه ØŒ « تن » میگÙتند . این آتش جان ØŒ درهرانسانی Ú©Ù‡ تخم خدابود، در روزنه های Øواس درتن ØŒ تبدیل به چهره های گوناگون خرد میشود . اینست Ú©Ù‡ خرد، شعله Ùˆ اÙروزه خود ٠زندگی ( خود مبدء زندگی، خود ٠جانان ) به « غایت » پاسداری Ùˆ نگهبانی زندگی( جان) هست . خویشکاری یا غایت هر خردی درهرجانی ØŒ نگهبان Ùˆ پاسبانی آن ØŒ Ùˆ جان به طورکلی هست ØŒ چون تخمی ازخوشه ارتا یا جانانست .
ارتا ØŒ بدین سان ØŒ تنها خوشه جانها ( جانان ) نبود، بلکه « خوشه خردها» نیز بود . جامعه Ùˆ ملت ØŒ خوشه جانها وخردها هستند . درÙرهنگ ایران ØŒ اصل ØŒ درگسترش واÙزایش ØŒ نه تنها « کثرت » بلکه « تنوع Ùˆ گوناگونی » میشود . اصل ØŒ درپیدایش یاÙتن ØŒ رنگین کمان Ùتنوع میگردد . اینست Ú©Ù‡ خردهای ٠تراویده ازجانهای جامعه ØŒ عهده دار نگهبانی Ùˆ پاسداری جامعه هستند . ارتا ØŒ خوشه « جی » هست ØŒ Ùˆ این تخم ها ( axv=xva ) یا ( uva) Ú©Ù‡ اصل گرمی یعنی آتش هستند، درهرانسانی از روزنه های Øواس ØŒ تبدیل به روشنائی Ùˆ بینش گوناگون میشوند Ú©Ù‡ نام آن « خرد » هست ØŒ Ùˆ این روشنی های رنگارنگ، گزند ØŒ یعنی « اژی ØŒ آزار» را Ú©Ù‡ خشم وقهر باشد، از زندگی ( Ú˜ÛŒ) بازمیدارند .
خوشه ،که پیوستگی جانهای جامعه است ، همزمان ، پیوستگی و « همپرسی » خردهای جامعه نیرهست .
این اندیشه بسیارژر٠و متعالی، بنیاد Ùرهنگ اجتماعی وسیاسی Ùˆ اقتصادی Ùˆ Øقوقی ایران بوده است . ولی دریغ Ú©Ù‡ ازهمان آغاز، قدرتخواهان ØŒ Ú†Ù‡ سیاسی Ùˆ Ú†Ù‡ دینی اش ØŒ برضد آن برخاسته اند Ùˆ آن را تامیتوانسته اند ØŒ تØری٠و مسخ کرده اند ØŒ تا همان اندیشه را ØŒ ابزاربرای Øقانیت بخشیدن به قدرت خود سازند . این سراندیشه ٠ژر٠و متعالی ØŒ Ú†Ù‡ میگوید ØŸ
جی Ú©Ù‡ در تن ما ØŒ همان جان هست ( جی+ یان = جان ) تخم ارتای خوشه ( اردیبهشت ) ØŒ یا اصل Ùˆ مبدء زندگی هست . زندگی یا جی ØŒ آتش است ØŒ یعنی اصل گرمی هست . زندگی( جی) ØŒ یوغ هست ØŒ یعنی همبغ ( انباز) است Ùˆ به سخنی دیگر، اصل Ø¢Ùرینندگی در همکاری Ùˆ همپرسی Ùˆ همروشی Ùˆ همداستانی Ùˆ تواÙÙ‚ است . هرانسانی ØŒ خودش سرچشمه Ø¢Ùرینندگی است ØŒ چون درگوهرش Ùˆ ساختار تنش ØŒ « جی » هست ØŒ وهرانسانی ØŒ خودش بذاته ØŒ اصل اندازه Ùˆ سنجه Ùˆ معیاراست ØŒ چون جی ( جان ) هست . این تخم آتش ØŒ درØواس ØŒ تبدیل به روشنائی یا خرد میشود ØŒ ودر اندازه Ùˆ سنجه، پیدایش Ù…ÛŒ یابد تا جان را ØŒ تا آتشکده زندگی را ØŒ ازگزند دور دارد .
غایت زندگی، درÙرهنگ ایران ØŒ جÙت٠خود ٠جانست . «آماج » Ú©Ù‡ به معنای غایت است ØŒ دراصل به معنای « یوغ= جÙت » میباشد. وازآنجا Ú©Ù‡ جامعه ØŒ خوشه است ØŒ جامعه ØŒ برپایه همپرسی Ùˆ همداستانی Ùˆ هماندیشی Ùˆ « هم خردی » میاندیشد، تا گزند Ùˆ قهر Ùˆ ترس Ùˆ تنگی را اززندگی بطور Ú©Ù„ÛŒ دور دارد . این اندیشه ØŒ بر بنیاد « اولویت جان Ùˆ اولویت خرد » گذاشته شده است. نظم Ùˆ Øکومت ( سامان) Ùˆ اقتصاد Ùˆ Øقوق ØŒ از خرد ØŒ برای نگهبانی جان ØŒ نگهبانی خوشه جان ( جامعه) تاءسیس میشود .
نخست Ø¢Ùرینش ØŒ خرد را شناس نگهبان جانست Ùˆ آن را سپاس
این شعر، دارای این معنی نیست Ú©Ù‡ خدائی، خرد را نخست خلق کرده است ØŒ بلکه « تخم خوشه خدا » Ú©Ù‡ در تن هرانسانی اÙشانده ونهاده میشود ØŒ با پیدایش چشم در زهدان آغازمیشود . ازنطÙÙ‡ در زهدان ØŒ نخست، چشمان پدیدارمیشوند، Ùˆ چشن درÙرهنگ ایران، اینهمانی با خرد داشت . این بود Ú©Ù‡ نگاه ØŒ یا بینش چشم ØŒ بازدارنده گزند وقهروآزاراز زندگی هست Ú©Ù‡ مقصد غائی است . خرد، واقعیت بخشنده٠برترین غایت یا ارزش هست . اینست Ú©Ù‡ « نگهبانی » ØŒ به معنای « خرد وزری » هست . Øکومت Ùˆ نظام Ùˆ Øقوق Ùˆ اقتصاد، نگهبانی زندگی اجتماعی هستند . گوهر Øکومت ØŒ نگهبانی است . به عبارت دیگر، سازمانیست Ú©Ù‡ با خرد ورزیدن ØŒ راه وروش آنرا Ù…ÛŒ یابد Ú©Ù‡ زندگی را دراجتماع ØŒ از گزند ( هراس وقهرو تنگی ) دور دارد . Øکومت یا شاهی، کاری جزاین نگهبانی « جان یا زندگی » ندارد . Øکومت یا Øقوق یا اقتصاد، نگهبان زندگی مردمان با خردی هست Ú©Ù‡ ازجان هریک از اÙراد این خوشه برخاسته Ùˆ به هم پیوسته است .
البته خرد درÙرهنگ ایران ØŒ تنها منØصربه « نگاه= دید چشم » نیست ØŒ بلکه خرد ØŒ به طی٠روشنائی Ú©Ù‡ ازجان در « همه Øواس» پدیدارمیشود ØŒ Ú¯Ùته میشود. انسان ØŒ با همه Øواسش، Ù…ÛŒ اندیشد ومی بیند Ùˆ نگاه میدارد . جان، دربسودن وبوئیدن ومزیدن (کام) وشنیدن ودیدن ØŒ میاندیشد وخرد میشود .
جان دردرون همه Øواس ØŒ تبدیل به خرد میشود ØŒ تا نگاهبان Ùˆ پاسدارزندگی خود باشد . در Ùرهنگ ایران، این اولویت جان ( زندگی) ØŒ Ùˆ این « جدا ناپذیربودن خرد ازØواس » ØŒ اهمیت Ùوق العاده دارد ØŒ Ú©Ù‡ پیآیند مستقیمش ØŒ همان چیزیست Ú©Ù‡ سکولاریته نامیده میشود .
درÙرهنگ ایران ØŒ سکولاریته ØŒ یک امر بدیهی است Ùˆ نیاز به بیان هم ندارد . Ùریاد سکولاریته هنگامی بلند میشود Ú©Ù‡ سکولاریته ØŒ دیگر امری بدیهی نیست ومنکر Øقانیت آن هم هست .
با اولویت جان و« خرد ٠زاده اززندگی » ، « ایمان »، به این عقیده ، یا به آن خدا ، یا به این آموزه وشریعت ، یا به آن ایدئولوژی یا پیغمبر، هیچکدام، اولویت ندارند.
بازرتشت ØŒ این اولویت ØŒ متزلزل شد ØŒ چون زرتشت ØŒ به روشنائی بر آتش ØŒ اولویت داد . این « اولویت روشنائی بر آتش » Ú©Ù‡ با زرتشت آمد، اندیشه اولویت جان وخردی Ú©Ù‡ ازجان درØواس اÙروخته میشد ØŒ نابود ساخته شد . Ùرهنگ سکولار ایران ØŒ با زرتشت ØŒ ازبین رÙت . معنای اولویت روشنائی برآتش چیست؟ اولویت روشنائی برآتش ØŒ بدین معنی هست Ú©Ù‡ « بینش Ùˆ علم اهورامزدا، یا به عبارت دیگر، آموزه زرتشت ØŒ اصل است، Ùˆ جان Ú©Ù‡ آتش باشد ØŒ Ùرع این روشنائی یعنی علم اهورامزداست » . البته درهمه ادیان نوری Ùˆ ابراهیمی ØŒ این اولویت، Øاکمست . ازعلم الله یا همه آگاهی ٠خدایشان هست Ú©Ù‡ جان ( زندگی) وخرد ØŒ خلق میشود . درØالیکه درÙرهنگ اصیل ایران، ازخوشه جانها یا انسانها، یعنی از اجتماع هست Ú©Ù‡ بینش( روشنائی ) قانون Ùˆ نظم وسامان ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . به عبارت دیگر، آتش برروشنائی ( زندگی بر بینش) اولویت دارد . دراینجا، یهوه Ùˆ الله وپدرآسمانی، واضع Ùˆ جاعل اندازه نیستند ØŒ بلکه اندازه Ùˆ معیار نیک وبد ØŒ گوهرذاتی خود جان انسانهاست Ú©Ù‡ درهمپرسی Ùˆ همآÙرینی، بتدریج پیدایش Ù…ÛŒ یابد ودرآزمایش ØŒ تصØÛŒØ Ú©Ø±Ø¯Ù‡ میشود .
خوب دیده میشود Ú©Ù‡ درÙرهنگ ایران ØŒ خدا ØŒ اینهمانی با اجتماع یا بشریت داشت، چون خدا ØŒ خوشه همه تخم های جانهاست ØŒ Ùˆ این تخم ها در رویش Ùˆ پیدایش درگیتی ØŒ در بینش های Øسی ØŒ روشن میشوند ØŒ تا درد Ùˆ آزار وترس را درهمه شکلهایش ازخود ØŒ باز دارند . این روشن شدن Ùˆ پیدایش جان Ú©Ù‡ همسرشت خداهست درØواس، « خرد» خوانده میشود . اندازه Ùˆ همآÙرینی ØŒ گوهر جداناپذیرازجان هرانسانیست Ú©Ù‡ در روند گسترش ( گستاخی axv= + =vistaگسترده شدن تخم )پیدایش Ù…ÛŒ یابند . این روند « خرد شدن تخم یا آتش خدا ØŒ در بینش های Øسی ØŒ برای نگاهبانی آن آتش جان، نیازی به « ایمان » ندارد . خرد، Ùقط جÙت زندگیست ØŒ Ùˆ تنها غایتش، نگهبانی از زندگی در گیتی هست . خود ٠اصل زندگی ØŒ Ø´Ú©Ù„ خرد ØŒ به خود میدهد، تا ازخود، گزند Ùˆ قهرو ارهاب Ùˆ کین Ùˆ زخم را دور دارد . مسئله « ایمان » ØŒ جائی Ø·Ø±Ø Ù…ÛŒØ´ÙˆØ¯ Ú©Ù‡ « روشنی » ØŒ اولویت برجان Ùˆ زندگی ( آتش= گرمی) بیابد . آنگاهست Ú©Ù‡ « ایمان به آموزه ای ضروری میشود Ú©Ù‡ از تنها سرچشمه روشنائی لازمست ØŒ تا زندگی وجان را دورازگزند نگاه دارد ØŒ چون جان هم، ازهمان علم یا سرچشمه انØصاری روشنی ØŒ خلق شده است .
همین تÙاوت Ùرهنگ ارتائی با آموزه زرتشت بود . همین تÙاوت Ùرهنگ ارتائی-سیمرغی با اسلام Ùˆ یهودیت ومسیØیت است . همین مسئله اولویت آتش ( جان وزندگی) بر روشنائی ( آموزه بینشی ) است ØŒ Ú©Ù‡ بنیاد Ùرهنگ ارتائی بوده است ØŒ Ùˆ در آموزه زرتشت ØŒ وارونه ساخته شده است . دراین اولویت روشنائی بر آتش ( زندگی) ØŒ همان مسئله ای را میاندیشیده اند Ú©Ù‡ ما نیز با آن ربروهستیم . برتری روشن برآتش ( جان ورندگی ) همان مسئله برتری واولویت شریعت اسلام ØŒ برزندگی اجتماعی ÙˆÙردیست . درÙرهنگ ارتائی یا Ùرهنگ اصیل ایران ØŒ زندگی اجتماعی Ùˆ Ùردی ØŒ اولویت بر شریعت اسلام Ùˆ آموزه دینی زرتشتی یا مسیØÛŒ یا یهودی دارد .
روشنی خرد ØŒ باید مستقیما از « بÙÙ† جان خود انسان Ùˆ اجتماع » اززندگی خود انسان ØŒ سرچشمه بگیرد ØŒ تا بتواند تاءسیس نظام Ùˆ Øکومت وسامان وقانون بکند . به قول Ùردوسی : « از اندیشه ØŒ جان برÙشاند همی » . ازاندیشه ما ØŒ باید ØŒ جان یا زندگی ما مستقیما Ùوران کند . از اندیشه ØŒ باید زندگی ØŒ لبریزشود . از اندیشه انسانی ما ØŒ باید زندگانی ما ØŒ بÙÙ† زندگانی ما، بجوشد ØŒ تا آن را روشنی به خوانیم . درجان هرانسانی ( Ú©Ù‡ جایگاه همان جی ØŒ ترازوهست ) تخم اندازه Ùˆ معیارنیک وبدهست .
خـرد ، می ســنجـد ( می سـنگـد )
«سنج » ØŒ همان واژه « سنگ » است . « هنج » هم Ú©Ù‡ ازآن « هنجیدن » و« هنجار» برآمده است ØŒ همان واژه سنگ است. هنجیدن Ú©Ù‡ هنج کردن باشد به معنای به هم متصل کردن Ùˆ بهم رسانیدن است . و« انجمن » هم Ú©Ù‡ دراصل « هنجمن » بوده است ØŒ به معنای جایگاه به هم رسیدن Ùˆ باهم متصل شدنست . این معانی Ù…Ùهوم نخستین «سنگ » برخاسته Ú©Ù‡ زرتشت آنرا طرد Ùˆ Ù†ÙÛŒ کرده است . معنای « سنگ وسنگم وسنگار» چنانچه درسانسکریت متداولست به معنای « اتصال Ùˆ امتزاج دونیرو یا دوچیزباهم » است ØŒ و« سنگ» مانند پدیده « یوغ » Ùˆ « همزاد= جم » Ùˆ « جی »، معنای « Ø¢Ùرینندگی Ùˆ اصل Ø¢Ùریننده بودن » دارد . ازاین رو خرد بنیادی انسان « آسن خرد = خرد سنگی » خوانده میشد . خرد، Ù…ÛŒ سنجد ØŒ چون خرد سنگی یا « آسن خرد » هست . یعنی خردیست Ú©Ù‡ گوهرش ØŒ ازخود، Ø¢Ùریدن Ùˆ ازخود، سنجه ومعیاربودنست . خرد سنگی یا آسن خرد ØŒ خرد ٠ارزشگذارو معیارگذاراست . خردیست Ú©Ù‡ ازاو، معیاد نیک وبد ØŒ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . سنجیدن ØŒ معنائی به مراتب بیش از « مقایسه کردن دوچیزباهم » را داشته است . انجمن، جائیست Ú©Ù‡ خردهای سنگی ØŒ انسان هارا دراندیشیدن به هم متصل میکند Ùˆ باهم ØŒ « اندازه ومعیارمیگذارند » ØŒ بد ونیک را معین میسازند . درکردی، سنگاندن ØŒ به معنای ارزیابی کردن Ùˆ تجربه کردنست ØŒ Ùˆ سنجر، به معنای « شعله بلند آتش» است Ùˆ سنجراندن، اÙروختن تنور است Ú©Ù‡ به خوبی ردپای« آتش اÙروزی» را درخود نگاهداشته است . وواژه « سنجاق » هم ØŒ Ù…Ùهوم به هم پیوستن را نگاه داشته است . جی یا جان ØŒ یوغی ( سنگی ) است Ú©Ù‡ ازخود ØŒ آتش زندگی را شعله ورمیسازد Ùˆ ازآن خرد معیاری Ùˆ سنجه ای پیدایش Ù…ÛŒ یابد . سنگیدن Ùˆ سنگاندن ØŒ طبعا معنای Ø¢Ùریننده بودن را داشته است Ùˆ وآسن خرد Ú©Ù‡ خرد سنگی باشد، خرد ٠آÙریننده معیاروارزشگذاردر هرانسانیست . جان، درپیداشدن درخرد، ازخود ØŒ ارزش ومعیارمیگذارد . زندگی اجتماع ØŒ اصل ارزش Ø¢Ùرین درهمخردیست . این برآیند « ارزش Ø¢Ùرینی وارزشگذاری دراندیشیدنی Ú©Ù‡ مستقیما ازجان خود٠انسان میاÙروزد » ØŒ با زرتشت Ùˆ آموزه اش ازبین میرود ØŒ Ùˆ خرد ØŒ تنها میان « Ú˜ÛŒ Ùˆ اژی = ارزشهای زندگی وازرشهای ضد زندگی » Ú©Ù‡ مشخص Ùˆ روشن ازهم هستند ØŒ Ùقط نقش برگزیدن را دارد . خرد ØŒ Ùقط میان این جدول ارزشها Ú©Ù‡ ازهم متمایزند، برمیگزیند . خرد ØŒ دیگر، ارزشگذارنیست ØŒ Ùˆ طبعا از« جان یا زندگی یا آتش » بریده شده است . مسائل امروزه ما همه ØŒ پیآیند « بریده شدن جان از خرد » هستند .
اژی ØŒ درآموزه زرتشت ØŒ یا ارزشهای ضد زندگی، چون به Ú©Ù„ÛŒ درتضاد با « Ú˜ÛŒ یا ارزشهای زندگی » هست ØŒ در بÙÙ† ودراصل ØŒ روشن است ØŒ Ùˆ نیاز به آزمودن Ùˆ پژوهیدن درتاریکیهای تجربه Ùˆ پدیده ها ورویدادها ندارد . همه دربÙÙ† کیهان یا هستی ØŒ روشن هستند ØŒ واین از همان روشنائی بیکرانه اهورامزدا ØŒ ساخته Ùˆ پرداخته شده است .
اینست Ú©Ù‡ در زرتشتیگری ØŒ خرد ØŒ Ùقط به برگزیننده ارزشهائی Ú©Ù‡ روشن هستند، کاسته میشود، Ùˆ اصالتش را Ú©Ù‡ « ارزشگذاری درآزمودن وجستن درتاریکی پدیده هاست » ازدست میدهد . خرد، خودش، ازاین پس، نیروی روشن کردن ندارد ØŒ بلکه آنچه روشن است، انتخاب میکند . دردوبیت Ùردوسی میتوان دوویژگی بنیادی خرد را بازیاÙت . یکی آنکه خردی Ú©Ù‡ مستقیما ازجان برمیخیزد، Ú©Ù… وبیشی کارها را Ù…ÛŒ نگرد Ùˆ « Ù…ÛŒ سنجد» ØŒ به عبارت دیگر اندازه جوهست
هرآنکس که جانش ندارد خرد کم و بیشی کارها ننگرد
ودرچکامه دیگری ØŒ ویژگی دیگر خرد را میتوان یاÙت Ú©Ù‡ خرد ØŒ با « مایه بنیادی هر پدیده ای » کار دارد .
هرآنکس که دارد روانش خرد سر ٠مـایـــه ٠کارها بنگرد
مایه هرکاری ØŒ همان بÙÙ† Ùˆ اصل کارهاست ØŒ Ùˆ تخم Ú©Ù‡ بÙÙ† هست ،تاریکست ( توم= هم به معنای تخم + وهم به معنای تاریکی است ) Ùˆ نیاز به بینش درتاریکی یا آزمودن وپژوهیدن هست. خرد ØŒ از نگرشهای در بÙÙ† هاست Ú©Ù‡ اندازه میگیرد واندازه میگذارد ØŒ چون « اندازه » درهمان بÙÙ† جان ( جی ) هست ،و ازتاریکی باید ØŒ زائیده بشود Ùˆ پیدایش یابد.
اینست Ú©Ù‡ اندیشیدن Ú©Ù‡ خرد ورزی با « آسن خرد یا خرد سنگی » هست، ارزشگذارو ارزش Ø¢Ùرین هست . علت هم اینست Ú©Ù‡ درÙرهنگ ارتائی ØŒ Ú˜ÛŒ Ùˆ اژی ØŒ بریده ازهم Ùˆ جدا ومشخص ازهم ØŒ مانند آموزه زرتشت نیستند ØŒ بلکه باید در تاریکی تجربیات ØŒ آنهارا جست Ùˆ درآزمایشهای گوناگون ØŒ ازهم بازشناخت Ùˆ درهر« هنگامی » آنها را ازنو، یاÙت Ùˆ نیکی وبدی را درهرهنگامی ازهم کش٠کرد . اساسا درÙرهنگ ارتائی، اژی یا ضد زندگی، Ùقط « از اندازه خارج شدن زندگی » هست ØŒ Ùˆ موجویت جداگانه ای مانند اهریمن ندارد Ú©Ù‡ در آموزه زرتشت دارد . ازاین رو ØŒ این آسن خرد یا خرد سنگی هرانسانی هست Ú©Ù‡ « سامانده اجتماع » است ØŒ Ùˆ جامعه را میآراید ( سیاست= جامعه آرائی ).
بسیاراز خوانندگان که درآغازشاهنامه این سخن را می یابند که :
بنام خداوند « جان وخرد » کرین برتر ، اندیشه بر نگذرد
میاندیشند Ú©Ù‡ مسئله گواهی دادن به خدائیست Ú©Ù‡ « جان وخرد » را اÙریده است؟
وبندرت به آن میاندیشند Ú©Ù‡ چرا « جان وخرد » به هم پیوسته آورده شده است ØŒ Ùˆ این جÙت بودن « جان وخرد » ازچه زمینه ای پیدایش یاÙته است، Ùˆ Ú†Ù‡ پیآیندهای ژر٠و متعالی در گستره های سیاسی Ùˆ Øکومتی واقتصادی Ùˆ اجتماعی دارد . با درک این بستگی جدا ناپذیر ازهمست Ú©Ù‡ گرانیگاه Ùرهنگ سیاسی Ùˆ اجتماعی Ùˆ اقتصادی Ùˆ Øقوقی Ùرهنگ ایران را خواهند شناخت .
دراین Ú¯Ùتار، مقصود آن بود Ú©Ù‡ روشن ساخته شود Ú©Ù‡ درÙرهنگ ارتائی- سیمرغی ایران، « روشنی» ØŒ «بـَر یا میوه ٠تخم ØŒ یا آتش » است ØŒ همان سان Ú©Ù‡ « خرد Ùˆ بینش » ØŒ بـَر ومیوه « جان = زندگی » است ØŒ Ú©Ù‡ بÙÙ† ٠خرد است ØŒ Ùˆ تخم درÙرهنگ ایران ØŒ Ú©Ù‡ معنای « اصل » دارد ØŒ جمع بÙÙ† وبـَر( جÙت بÙÙ† وبر) است . روشنائی Ú©Ù‡ از سرچشمه دیگری غیر از جان خود، غیراز جانهای خود٠جامعه ØŒ وام کرده شود ØŒ نه تنها روشنائی نیست ØŒ بلکه این چنین روشنائی ØŒ عصائیست Ú©Ù‡ کور دردست میگیرد . عصای کور، روشنائی چشم خود او نیست . Ùرهنگ ایران ØŒ نمیخواهد به دست یک ملت وجامعه ØŒ عصا بدهد ØŒ بلکه میخواهد همه چشمها را خورشید گونه سازد، تا جامعه از روشنی خردهای خود ببینند Ú©Ù‡ مستقیما از زندگیشان، براÙروخته شده است .