داوود بهرامی / ÙلسÙÙ‡ سکوی پرش تمامی تار Ùˆ پود جامعه
بزرگترین عامل درد در کشورهای جهان سومی Ú©Ù‡ از منابع Ùˆ دارائی مناسب ملی بهره‌‌مندند، از خود بیگانگی جامعه‌ی روشنÙکرانش است. روشنÙکران چنین جامعه‌هائی از یک سو از عقب‌ماندگی جامعه‌ی خود دردمند Ùˆ آشÙته می‌شوند، Ùˆ از سوئی دیگر،
"اگر Ùکر من، تÙکر تو را از آن باز می‌دارد Ú©Ù‡ ورای آن بروی، من از Ùکر خود شرم خواهم ‌برد."
ÙلسÙÙ‡ در ایران با جمالی از خواب عمیق چندین سد ساله برمی‌خیزد Ùˆ از پیله‌ی سخت پرسش‌های مزمن سر برون می‌آورد. در ÙلسÙÙ‡ پرسش‌ها همواره برتر از پاسخ‌هایند. هر پرسش پیش‌پا اÙتاده‌ای پاسخی متناسب با ارزش‌های Øاکم بر جامعه دارد. اما هیچ پرسشی برای یک Ùیلسو٠بی‌ارزش نیست. Ú†Ù‡ نخستین چیزی Ú©Ù‡ یک Ùیلسو٠را از دیگر اندیشمندان جامعه‌اش متمایز می‌سازد، نادیده‌گرÙتن ارزش‌های Øاکم از سوی او Ùˆ تلاش برای جایگزینی آنها با Ú©Ø´Ù Ùˆ یا Ø¢Ùرینش Ùˆ برتر شمردن ارزش‌های نوین است.
Ù…ØÙوظات ÙلسÙÛŒ کسی را Ùیلسو٠نمی‌کند، گرچه آنها لازمه‌ی کار ÙیلسوÙ‌اند؛ Ùˆ نه Øتا این Ùˆ یا آن اندیشه‌ی ÙلسÙÛŒ Ú©Ù‡ هر از گاه از انسان تراوش می‌کند. Ùیلسو٠پژوهشگری بی‌امان است Ú©Ù‡ با پرسش‌های خود در زمینه‌ی چگونه‌اندیشی Ùˆ چگونه‌زیستی به Ú©Ø´Ùیات Ùˆ از همین راه نیز به Ø¢Ùرینشی نوین دست می‌زند.
استاد جمالی به پشتوانه‌ی چهار سده پژوهش در Ùرهنگ ایران باستان Ùˆ کارزار اندیشه‌های آن دوران، با تکیه بر آموزش‌های آکادمیک خود، Ùˆ نوآوری خود در Ú©Ø´Ù Ùˆ ژرÙØ´ در آن Ùرهنگ بی‌تردید پدر ÙلسÙه‌ی معاصر ایران Ùˆ منطقه‌ایست Ú©Ù‡ انباشته از تجربیات کم‌مانند در خانواده‌ی جهانی انسان است.
او ÙلسÙÙ‡ را دوباره در ایران زنده کرده‌است. اکنون می‌توان با ÙلسÙÙ‡ بی‌آنکه در میان چرخ‌دنده‌های زبان‌های بیگانه به عذاب Ú©Ú˜ Ùˆ یا ناÙهمی گرÙتار شویم، بار دیگر پیوند برقرار نماییم. او پایان دهنده‌ی زبان ÙیلسوÙان ایرانی است Ú©Ù‡ از گزند ساطور اسلام با زبان بسیار سخت Ùˆ گاه غیرقابل Ù†Ùوذ Ùˆ آلوده به آن، اÙکار ÙلسÙÛŒ خود را با مردم در میان می‌گذاشتند.
سده‌ها خلاء بزرگ نبود ÙیلسوÙÛŒ در ایران جامعه‌ی ما را دچار بØران هویتی‌یه دردناکی کرده‌است. آنچه از آخرین متÙکران Ùیلسو٠ما باقی مانده‌است، آنچنان در پرده‌های ابهام، Ú†Ù‡ به Ù„Øاظ کاربرد زبانی بیگانه Ùˆ Ú†Ù‡ از دیدگاهی ÙلسÙی، باقی مانده‌اند Ú©Ù‡ کمتر به کاری آمده‌‌ Ùˆ به ویژه اکنون می‌آیند. کار اندیشه‌پردازی در ایران مدت‌هاست روند رقت‌انگیزی داشته‌است.
ÙلسÙÙ‡ سکوی پرش تمامی تار Ùˆ پود جامعه به پیش است Ùˆ تاثیر آن به یک Ùˆ چند تن "نخبه" Ù…Øدود نمی‌شود. اما لازمه‌ی سودمندی ÙلسÙÙ‡ به Øال جامعه، توانائی آن جامعه در بازشناسی ÙلسÙÙ‡ Ùˆ ÙیلسوÙانش است. تا زمانی Ú©Ù‡ جامعه به پتانسیل خودش Ù¾ÛŒ نبرد، هیچ اندیشه‌ای، هر چقدر هم بزرگ، جامعه را از ایستائی به جنبش وا نمی‌دارد. از سوئی دیگر، می‌توان سدها اندیشه‌ی ناب را از خارج به جامعه تزریق کرد، اما تا زمانی Ú©Ù‡ پیکر جامعه تØمل هضم موجود خارجی را نداشته‌باشد، نه تنها سودرسانی آن اندیشه‌ها پوچ می‌گردد، بلکه اعتماد‌به‌نÙس جامعه از اینکه خودش دست به Ø¢Ùرینش بزند، ازو ربوده‌خواهدشد Ùˆ او را به اØتضار مضاع٠برده Ùˆ نگاه خواهد داشت. پیکر جامعه‌ی ما با وجود تمامی ویژگی‌های خاص خودش هرگز سازگاری با تزریق واکسن‌هائی Ú©Ù‡ توسط غرب در بازار موسسه‌های اندیشه‌Ùروشی‌اش (دانشگاه‌ها) بسته‌بندی می‌شوند، نشان نداده Ùˆ نمی‌دهد.
بزرگترین عامل درد در کشورهای جهان سومی Ú©Ù‡ از منابع Ùˆ دارائی مناسب ملی بهره‌‌مندند، از خود بیگانگی جامعه‌ی روشنÙکرانش است. روشنÙکران چنین جامعه‌هائی از یک سو از عقب‌ماندگی جامعه‌ی خود دردمند Ùˆ آشÙته می‌شوند، Ùˆ از سوئی دیگر، چون می‌خواهند ره سد ساله را یک شبه بپیمایند، شکیبائی خود را از دست می‌دهند Ùˆ بی‌پروا به تزریق Ùرمول‌های بسته‌بندی شده به پیکر جامعه‌ی خود دست می‌زنند Ùˆ آن را بیش از پیش به اØتضار Ùرو می‌برند. در Øالیکه آنان باید از اندیشه‌ورزان غرب انگیخته‌شوند، اÙسون آنها شده Ùˆ هویت Ùˆ نقش منØصر به‌Ùرد خود را نه تنها از دست می‌دهند، بلکه ناخواسته بر ضد این دو برمی‌خیزند. تجربه‌ی مستقیم تاریخی نشان می‌دهد Ú©Ù‡ هر گاه اندیشمندان این کشورها، Øتا تنها در دامنه‌ی سیاست، به نیروی زاینده‌ی خودی Ú©Ù‡ با Ø±ÙˆØ Ùˆ روان مردم‌شان سازگار است، تکیه نموده‌اند دست به ابتکار Ùˆ نوآوری زده‌اند، دنیا را به شادی Ùˆ Ø´Ú¯Ùتی بر‌انگیخته‌اند Ùˆ گامی به سوی ازجمندی Ú©Ù„ انسان‌ها برداشته‌اند.
Ùاصله‌ای Ú©Ù‡ تا همین چند سده پیش بین غرب Ùˆ ایران به هیچ می‌مانست، اکنون بیشتر به هزاره‌ها شبیه است. تنها زمانی Ú©Ù‡ در عرصه‌ی اندیشه‌ورزی به این دو قطب نگریسته‌شود، می‌توان دریاÙت چرا ایران اینگونه در جا زده‌است. اگر ÙیلسوÙانی Ú©Ù‡ ترجمه‌ی آثارشان به زبان پارسی ویترین کتابخانه‌هامان را زیور می‌دهند، وجود نداشتند، غرب هرگز به جایگاهی Ú©Ù‡ اکنون رسیده‌است، Øتا در عالم خیال هم دست نمی‌یازید.
کشورهائی Ú©Ù‡ از وجود اندیشمندان ملی خود بی‌بهره باشند، قادر به تضمین زندگی متمدنانه برای شهروندان خود نیستند Ùˆ هرگز به قامت Ùˆ هیئت یک کشور واقعی در نخواهند آمد. این کشورها همواره دستاویز Ùˆ بازیچه‌ی آنهائی Ú©Ù‡ نوشداری خود را از کاسه‌ی سر ÙیلسوÙان خویش می‌نوشند Ùˆ روئین‌تن می‌شوند، باقی خواهند ماند.
ÙلسÙÙ‡ لزومن راه Ùˆ چاه را به ما نشان نمی‌دهد. اما جامعه را در تمامی دامنه‌ی اندیشه‌ورزی‌هایش به چالش می‌کشد Ùˆ جریان خونی را Ú©Ù‡ لازمه‌ی زیست هر پیکری است به گردش می‌آورد. ÙلسÙÙ‡ تعریÙÛŒ نوین از دگرگونی‌های جامعه است Ú©Ù‡ یا باید اتÙاق بیاÙتند Ùˆ یا پیشاپیش در آن رخ داده‌اند Ùˆ جامعه در ناآگاهی از وجود آنان به زندگی ایستای خود در همان پوسته‌ی کهن Ùˆ چغر ادامه می‌دهد، بی‌آنکه به پالایش Ùˆ نوسازی خود دست زند. انÙعال Ùکری جامعه نقش سنت Ùˆ مذهب Ùˆ دیگر ایدئولوژی‌ها را در آن غالب می‌سازد Ùˆ بازار مکاره‌ی عجوزه‌های بزک کرده، همچنان گرم باقی می‌ماند.
ÙلسÙÙ‡ بدون وجود ÙیلسوÙ‌‌ها بی‌معناست. کار Ùیلسو٠آن است Ú©Ù‡ نه تنها این تغییرات را در نطÙÙ‡ بیابد، بلکه خط مسیر Ú©Ù„ÛŒ آنها را باز شناسد Ùˆ راهکارهای مزمن، تجربه شده Ùˆ "معقول" را به کنار زند Ùˆ زمینه‌ساز طرØÛŒ نو توسط خودش Ùˆ دیگر اندیشه‌ورزان در زمینه‌های دیگر در جامعه گردد. وجود هر Ùیلسو٠شوکی است Ú©Ù‡ هر جامعه‌ای را از عادت‌های رخوت‌آور Ùˆ ایستایش بیرون می‌آورد. عدم وجود یک Ùیلسو٠در هر جامعه‌ای نشان از نازائی آن جامعه دارد، Øتا اگر آن جامعه با کالاهای Ùکری وارداتی Ùˆ پر زرق Ùˆ برق از جامعه‌های دیگر انباشته شده‌باشد.
تجربه‌های نوین مردم در هر جامعه‌ای نیاز مداوم به بازنگری بنیان‌های Ùکری Ùˆ روشنگری دارد تا جامعه به هنگام تغییرات گریزناپذیر Ùˆ پی‌درپی، پویا Ùˆ تنومند گردد. اما این همه ÙیلسوÙÛŒ را می‌طلبد تا این تجربه‌ها را در قامت سامانی Ùکری در جهت ارجمندی انسانی آن جامعه عبارت‌بندی کند Ùˆ به آن ارائه دهد تا جامعه نیرومندتر گردد. هر Ú†Ù‡ شمار ÙیلسوÙان جامعه بیشتر، سایش اندیشه‌های نوین Ùˆ در نتیجه برنائی جامعه بیشتر. اما جامعه‌ای Ú©Ù‡ ÙیلسوÙÛŒ ندارد تمامی این تجربیات در آن راکد می‌مانند Ùˆ یا برای همیشه از بین می‌روند Ùˆ جامعه در پوستی Ú©Ù‡ هر آن بر ضخامت آن اÙزوده می‌گردد، با درد در خود می‌پیچد Ùˆ بدین سان، در٠همه چیز باز بر روی همان پاشنه‌ی قدیمی، هر بار با صدای چندش‌آور تازه‌‌تری، خواهد چرخید.
استاد منوچهر جمالی، نه تنها پدر ÙلسÙه‌ی آزاد ØŒ بلکه ÙلسÙه‌ی نوین در Ú©Ù„ØŒ در ایران است. چکیده‌ای از اندیشه‌های ایشان در کتاب نعش‌ها سنگین هستند، Ú©Ù‡ نزدیک به دو دهه پیش نگاشته‌شده‌است، گنجینه‌ای از برخی از اندیشه‌های ناب ایشان است Ú©Ù‡ هر خواننده‌ای را به وجد می‌آورد. در زمستان سرد تجربیات تلخ جامعه‌ی ما زاد روز Ùیلسو٠گرانمایه، استاد منوچهر جمالی، یادآور نیرومندی درونی اندیشه‌های نیاکان ما در ایرا‌ن‌زمین است.
زاد روز ایشان هماره خجسته و خرم باد!
داوود بهرامی
davoudbahrami@yahoo.com