مهدی جلیل خانی / روشنÙکر ایرانی Ùˆ تهاجم Ùرهنگی ــ بخش پنجم
گلوله در میان دو چشم بینا زیبا نیست
چه دختر دشتستانی باشد، چه رهزن کوهستانی
زیبا Ùقط،
خال زمرّدین میان دو ابروی کولی‌ست.
منوچهر آتشی
------
روشنÙکر ایرانی Ùˆ تهاجم Ùرهنگی ــ بخش پنجم
یادی از دکتر سیدغÙار Øسینی [1]
به بهانه‌ی سالگرد قتل‌های زنجیره‌ای
گلوله در میان دو چشم بینا زیبا نیست
چه دختر دشتستانی باشد، چه رهزن کوهستانی
زیبا Ùقط،
خال زمرّدین میان دو ابروی کولی‌ست.
منوچهر آتشی [2]
دکتر سیدغÙار Øسینی، شاعر، مترجم، پژوهشگر Ùˆ استاد دانشگاه در بیستم آبان‌ماه 1375 (دوازده پاییز قبل) در خانه‌ی Ú©ÙˆÚ†Ú© خود در تهران به دست مأموران وزارت اطلاعات Ùˆ با تزریق آمپول پتاسیم از پای درآمد. او از امضاءکنندگان متن 134 نویسنده معرو٠به "ما نویسنده‌ایم"[3] بود.
غÙار Øسینی در سال 1313 در دهکده‌ای در لرستان Ùˆ در خانواده‌ای کشاورز Ùˆ تنگ‌دست چشم به جهان می‌گشاید. در آغاز نوجوانی دل از روستا برمی‌دارد Ùˆ رنجور از Ùقر Ùˆ تنگ‌دستی Ùˆ برای یاÙتن روزگاری بهتر رهسپار شهر الیگودرز می‌شود. ولی یاÙتن بیش‌تر در شهر، جز توهمی بیش نیست. شهر، Ùقر را بیش‌تر جلوه می‌دهد Ùˆ غÙار برای تأمین معاش به هر کار مشروعی هر Ú†Ù‡ قدر سخت، تن می‌سپارد. خدمتکاری می‌کند، شاگرد بقال Ù…Øله می‌شود، Ùˆ با تØمل همه‌ی دشواری‌ها در کنار کار، به اکابر می‌رود تا سواد اولیه را به جایی برساند. غÙار 14 ساله است Ú©Ù‡ راهی آبادان می‌شود Ùˆ در پالایشگاه به کار می‌پردازد. با پیوستن به سازمان جوانان Øزب توده، دانش سیاسی Ùˆ اقتصادی در او جرقه می‌زند. چندی بعد کارگر روشنÙکر Ùˆ انگلیسی‌خوانده‌ی تلمبه‌خانه‌های اهواز Ùˆ آبادان در کنکور دانشگاه تهران شرکت می‌کند Ùˆ پس از قبولی در رشته‌ی ادبیات انگلیسی در دانشکده‌ی ادبیات، نام می‌نویسد.
از سال 1345 پس از به پایان رسیدن دوران دانشگاه، کار Ùرهنگی غÙار Øسینی آغاز می‌شود؛ شعر می‌گوید، نقد تئاتر Ùˆ مقاله می‌نویسد Ùˆ ترجمه می‌کند. در سال 1348 Ùوق لیسانس خود را در رشته‌ی جامعه‌شناسی می‌گیرد Ùˆ به عضویت کانون نویسندگان ایران درمی‌آید Ùˆ در دانشکده‌ی هنرهای زیبا به تدریس جامعه‌شناسی هنر می‌پردازد.
غÙار Øسینی در سال 1355 رهسپار پاریس می‌شود Ùˆ دانایی‌های خود را اÙزایش دهد. عاقبت در سال 1360 در دانشگاه سوربون به دریاÙت درجه‌ی دکترا در جامعه‌شناسی نایل می‌شود.
با وقوع انقلاب غÙار به ایران باز می‌گردد. چیزی نمی‌گذرد Ú©Ù‡ دانشگاه‌ها را می‌بندند Ùˆ او نیز چون بسیاری از استادان Ùˆ Ùرهیختگان گرÙتار پاکسازی می‌شود Ùˆ از نو به پاریس باز می‌گردد؛ به خیل گریختگان.
او ولی نه دلسرد می‌شود Ùˆ نه آرام می‌گیرد. به Ùعالیت در کانون نویسندگان ایران در تبعید می‌پردازد. در میانه‌ی سال‌های 70-1362 به کارهای پژوهشی خود می‌رسد. شعر می‌سراید Ùˆ مقاله می‌نویسد Ùˆ ترجمه می‌کند. بعد از هشت سال تاب او برای زندگی در غربت به پایان می‌رسد. در سال پایانی اقامت در Ùرانسه یک مغازه‌ی روزنامه‌Ùروشی در Øومه‌ی پاریس بر پا می‌کند Ùˆ می‌کوشد تا به اوضاع مالی خود سر Ùˆ سامانی دهد. این مشغله‌ی تمام وقت، او را از نوشتن Ùˆ پژوهش دور می‌کند. هر بار Ú©Ù‡ از او می‌پرسند: «در Ú†Ù‡ Øالی؟» می‌گوید: «دست‌هایم در لجن است».
در چنین شرایطی به ایران بازمی‌گردد Ùˆ به کار نوشتن Ùˆ ترجمه‌ی کتاب می‌پردازد Ùˆ با شاعران Ùˆ نویسندگان دیگر در نوسازی کانون نویسندگان شرکت می‌کند. دوـ‌سه سال بعد برای دیدار Ùرزندانش مانلی Ùˆ مزدک چند Ù‡Ùته‌ای به پاریس برمی‌گردد. ملاØظات سیاسی Ùˆ امنیتی او، یاران پیشین‌اش را به Ø´Ú© Ùˆ تردید می‌برد. تهمت‌های زبانی در Ùضا پخش می‌شود. او را چون علی‌اکبر سعیدی‌سیرجانی سÙیر سیار Ùرهنگی Øکومت می‌نامند. غÙار از نو به ایران می‌آید. Ùˆ درست 26 روز بعد از بازگشت نهایی‌اش، Ùاجعه رخ می‌دهد. در 20 آبان‌ماه سال 1375 به آپارتمان Ú©ÙˆÚ†Ú© Ùˆ Ùقیرانه‌ی او یورش می‌برند Ùˆ...
دو سه روزی باید می‌گذشت تا دوستان Ùˆ همسایگان غÙار Øسینی با جسد او روبرو می‌شدند. پزشکی قانونی علت مرگ را سکته‌ی مغزی اعلام کرد Ùˆ تمام.
کمیته‌ی دÙاع از Øقوق بشر در ایران‌ـ‌سوئد در گزارش خود [4] مرگ غÙار Øسینی را ناشی از تزریق آمپول پتاسیم اعلام می‌کند.
غÙار Øسینی قبل از ماجرای اتوبوس نویسندگان در جلسه‌ی جمع مشورتی کانون نویسندگان به دیگر اعضا هشدار داده بود. هوشنگ گلشیری درباره‌ی هوشیاری سیاسی غÙّار در اوج سرکوب نویسندگان ایران Ùˆ خصوصاً در توطئـه‌ی سقوط اتوبوس نویسندگان به وسیله‌ی Ù…ØÙÙ„ سعید امامی (اسلامی) می‌نویسد: «در جلسات ما، غÙّار Øسینی معمولاً جملات Øکیمانه می‌گÙت Ùˆ گاهی توی خال می‌زد. یک بار (در جریان سÙر نویسندگان به ارمنستان) Ú¯Ùت: «همه‌تان را Ù…ÛŒ اندازند توی درّه»[5]
Ùرج سرکوهی در مورد ماجرای این سÙر، بعدها در نامه‌ای به پیام امروز نوشته ‌است: «خبر را آقای‌هاشمی (مهرداد عالیخانی)ØŒ در یک جلسه‌ی بازجویی به من داد Ùˆ Ú¯Ùت "غÙار را هم Øذ٠کردیم" شبی را به یاد آوردم Ú©Ù‡ غÙار در جلسه‌ی مشورتی کانون نویسندگان گزارش داد Ú©Ù‡ او را در یکی از هتل‌های تهران، تØت Ùشار قرار داده‌اند Ùˆ تهدید به مرگ کرده‌اند».[6]
Ù…Øمد Ù…Øمدعلی در روایت خود از سÙر نویسندگان به ارمنستان می‌گوید: غÙار Øسینی هم پیغام داده كه به این سÙر نروید، ‌ولی Ù†Ú¯Ùته چرا. برخی هم معتقدند،‌ چون انجمن نویسندگان ارمنستان چنین بودجه‌هایی ندارد،‌ به اØتمال زیاد هزینه‌ی سÙر را وزارت ارشاد می‌پردازد برای تبلیغات... غÙار Øسینی بار دیگر Ùˆ این بار با جمله‌ای ÙˆØ§Ø¶Ø Ùˆ روشن Ùˆ زنگ‌دار Ú¯Ùت: اگر با اتوبوس بروید پرت می‌شوید تو درّه... علی‌اشر٠درویشیان خواهش كرد اسمش را خط بزنند. هنوز هم معلوم نبود Ú†Ù‡ كسانی جزو لیست هستند...[7]
از مهم‌ترین Ùعالیت‌های Ùرهنگی غÙار Øسینی، پیشتازی Ùˆ پی‌گیری او در Ø·Ø±Ø Ø¯ÛŒØ¯Ú¯Ø§Ù‡â€ŒÙ‡Ø§ÛŒ نو در عرصه‌ی جامعه‌شناسی هنر Ùˆ به‌ویژه جامعه‌شناسی ادبیات است.
تØول در باب رابطه‌ی هنر با جامعه نیز نتیجه‌ی Ùعالیت Ùˆ آثار اوست. از آثار چاپ‌شده‌ی او می‌توان به: خون سÙید شمشیر (مجموعه شعر)ØŒ شهر Ú©ÙˆÚ†Ú© ما (نوشته‌ی مادموازل اولی) تاریخ ترکان آسیای میانه (نوشته‌ی Ùˆ. بارتولد)ØŒ هنر Ùˆ جامعه (نوشته‌ی رژه باستید)ØŒ جامعه‌شناسی رمان (نوشته‌ی گلدمن)ØŒ ساخت‌سرای سلطانی، مجموعه‌ی شعرهای ریتسوس، Ù‡Ùت جلد کتاب از مجموعــه‌ی نسل قلم (ترجمه)ØŒ اشاره کرد.
پی‌نوشت‌ها:
1. این مقاله پیش‌تر در Ù‡Ùته‌نامه‌ی مهرزنجان، یکشنبه 19 آبان 1381ØŒ شماره‌ی 18ØŒ ص 4ØŒ منتشر شده است.
2. چه تلخ است این سیب!، منوچهر آتشی، نگاه، 1380
3. این نامه Ú©Ù‡ با امضای 134 نویسنده در مهرماه 73 منتشر شد، سر آغاز Ùعالیت دوباره‌ی کانون نویسندگان بود Ú©Ù‡ با واکنش تند نهادهای Øکومتی مواجه شد.
4. گزارش کمیته‌ی دÙاع از Øقوق بشر در ایران‌ـ‌سوئد، 10 مرداد 1381/1 آگوست 2002
5. ماهنامه‌ی پیام امروز، شماره‌ی ۳۳، شهریور و مهر ۱۳۷۸، ص ۳۱
6. ویکی‌پدیای Ùارسی، مدخل غÙار Øسینی
7. جان می‌دهد دریا...ØŒ روایت Ù…Øمد Ù…Øمدعلی از توطئه‌ی سقوط اتوبوس نویسندگان، روزنامه‌ی ÙتØØŒ شنبه 20 Ùروردین 1379
منابع:
o از سلسله Ú¯Ùتارهای Øسین Ùرجی در یکی از رادیوهای برون‌مرزی پیرامون قتل Ùˆ آزار نویسندگان ایرانی با عنوان «Ùرهنگ پایداری»
o برای اطلاع بیش‌تر بنگرید به: «مرگ یک روستایی Ùرنگی مآب» از اسماعیل نوری‌علا، دوست دیرین غÙار Øسینی، به نشانی: این‌جا
o همچنین بنگرید به: پرونده‌ای Ú©Ù‡ اسماعیل نوری‌علا برای غÙار Øسینی در سایت پویشگران ترتیب داده، به نشانی: این‌جا
چه دختر دشتستانی باشد، چه رهزن کوهستانی
زیبا Ùقط،
خال زمرّدین میان دو ابروی کولی‌ست.
منوچهر آتشی
------
روشنÙکر ایرانی Ùˆ تهاجم Ùرهنگی ــ بخش پنجم
یادی از دکتر سیدغÙار Øسینی [1]
به بهانه‌ی سالگرد قتل‌های زنجیره‌ای
گلوله در میان دو چشم بینا زیبا نیست
چه دختر دشتستانی باشد، چه رهزن کوهستانی
زیبا Ùقط،
خال زمرّدین میان دو ابروی کولی‌ست.
منوچهر آتشی [2]
دکتر سیدغÙار Øسینی، شاعر، مترجم، پژوهشگر Ùˆ استاد دانشگاه در بیستم آبان‌ماه 1375 (دوازده پاییز قبل) در خانه‌ی Ú©ÙˆÚ†Ú© خود در تهران به دست مأموران وزارت اطلاعات Ùˆ با تزریق آمپول پتاسیم از پای درآمد. او از امضاءکنندگان متن 134 نویسنده معرو٠به "ما نویسنده‌ایم"[3] بود.
غÙار Øسینی در سال 1313 در دهکده‌ای در لرستان Ùˆ در خانواده‌ای کشاورز Ùˆ تنگ‌دست چشم به جهان می‌گشاید. در آغاز نوجوانی دل از روستا برمی‌دارد Ùˆ رنجور از Ùقر Ùˆ تنگ‌دستی Ùˆ برای یاÙتن روزگاری بهتر رهسپار شهر الیگودرز می‌شود. ولی یاÙتن بیش‌تر در شهر، جز توهمی بیش نیست. شهر، Ùقر را بیش‌تر جلوه می‌دهد Ùˆ غÙار برای تأمین معاش به هر کار مشروعی هر Ú†Ù‡ قدر سخت، تن می‌سپارد. خدمتکاری می‌کند، شاگرد بقال Ù…Øله می‌شود، Ùˆ با تØمل همه‌ی دشواری‌ها در کنار کار، به اکابر می‌رود تا سواد اولیه را به جایی برساند. غÙار 14 ساله است Ú©Ù‡ راهی آبادان می‌شود Ùˆ در پالایشگاه به کار می‌پردازد. با پیوستن به سازمان جوانان Øزب توده، دانش سیاسی Ùˆ اقتصادی در او جرقه می‌زند. چندی بعد کارگر روشنÙکر Ùˆ انگلیسی‌خوانده‌ی تلمبه‌خانه‌های اهواز Ùˆ آبادان در کنکور دانشگاه تهران شرکت می‌کند Ùˆ پس از قبولی در رشته‌ی ادبیات انگلیسی در دانشکده‌ی ادبیات، نام می‌نویسد.
از سال 1345 پس از به پایان رسیدن دوران دانشگاه، کار Ùرهنگی غÙار Øسینی آغاز می‌شود؛ شعر می‌گوید، نقد تئاتر Ùˆ مقاله می‌نویسد Ùˆ ترجمه می‌کند. در سال 1348 Ùوق لیسانس خود را در رشته‌ی جامعه‌شناسی می‌گیرد Ùˆ به عضویت کانون نویسندگان ایران درمی‌آید Ùˆ در دانشکده‌ی هنرهای زیبا به تدریس جامعه‌شناسی هنر می‌پردازد.
غÙار Øسینی در سال 1355 رهسپار پاریس می‌شود Ùˆ دانایی‌های خود را اÙزایش دهد. عاقبت در سال 1360 در دانشگاه سوربون به دریاÙت درجه‌ی دکترا در جامعه‌شناسی نایل می‌شود.
با وقوع انقلاب غÙار به ایران باز می‌گردد. چیزی نمی‌گذرد Ú©Ù‡ دانشگاه‌ها را می‌بندند Ùˆ او نیز چون بسیاری از استادان Ùˆ Ùرهیختگان گرÙتار پاکسازی می‌شود Ùˆ از نو به پاریس باز می‌گردد؛ به خیل گریختگان.
او ولی نه دلسرد می‌شود Ùˆ نه آرام می‌گیرد. به Ùعالیت در کانون نویسندگان ایران در تبعید می‌پردازد. در میانه‌ی سال‌های 70-1362 به کارهای پژوهشی خود می‌رسد. شعر می‌سراید Ùˆ مقاله می‌نویسد Ùˆ ترجمه می‌کند. بعد از هشت سال تاب او برای زندگی در غربت به پایان می‌رسد. در سال پایانی اقامت در Ùرانسه یک مغازه‌ی روزنامه‌Ùروشی در Øومه‌ی پاریس بر پا می‌کند Ùˆ می‌کوشد تا به اوضاع مالی خود سر Ùˆ سامانی دهد. این مشغله‌ی تمام وقت، او را از نوشتن Ùˆ پژوهش دور می‌کند. هر بار Ú©Ù‡ از او می‌پرسند: «در Ú†Ù‡ Øالی؟» می‌گوید: «دست‌هایم در لجن است».
در چنین شرایطی به ایران بازمی‌گردد Ùˆ به کار نوشتن Ùˆ ترجمه‌ی کتاب می‌پردازد Ùˆ با شاعران Ùˆ نویسندگان دیگر در نوسازی کانون نویسندگان شرکت می‌کند. دوـ‌سه سال بعد برای دیدار Ùرزندانش مانلی Ùˆ مزدک چند Ù‡Ùته‌ای به پاریس برمی‌گردد. ملاØظات سیاسی Ùˆ امنیتی او، یاران پیشین‌اش را به Ø´Ú© Ùˆ تردید می‌برد. تهمت‌های زبانی در Ùضا پخش می‌شود. او را چون علی‌اکبر سعیدی‌سیرجانی سÙیر سیار Ùرهنگی Øکومت می‌نامند. غÙار از نو به ایران می‌آید. Ùˆ درست 26 روز بعد از بازگشت نهایی‌اش، Ùاجعه رخ می‌دهد. در 20 آبان‌ماه سال 1375 به آپارتمان Ú©ÙˆÚ†Ú© Ùˆ Ùقیرانه‌ی او یورش می‌برند Ùˆ...
دو سه روزی باید می‌گذشت تا دوستان Ùˆ همسایگان غÙار Øسینی با جسد او روبرو می‌شدند. پزشکی قانونی علت مرگ را سکته‌ی مغزی اعلام کرد Ùˆ تمام.
کمیته‌ی دÙاع از Øقوق بشر در ایران‌ـ‌سوئد در گزارش خود [4] مرگ غÙار Øسینی را ناشی از تزریق آمپول پتاسیم اعلام می‌کند.
غÙار Øسینی قبل از ماجرای اتوبوس نویسندگان در جلسه‌ی جمع مشورتی کانون نویسندگان به دیگر اعضا هشدار داده بود. هوشنگ گلشیری درباره‌ی هوشیاری سیاسی غÙّار در اوج سرکوب نویسندگان ایران Ùˆ خصوصاً در توطئـه‌ی سقوط اتوبوس نویسندگان به وسیله‌ی Ù…ØÙÙ„ سعید امامی (اسلامی) می‌نویسد: «در جلسات ما، غÙّار Øسینی معمولاً جملات Øکیمانه می‌گÙت Ùˆ گاهی توی خال می‌زد. یک بار (در جریان سÙر نویسندگان به ارمنستان) Ú¯Ùت: «همه‌تان را Ù…ÛŒ اندازند توی درّه»[5]
Ùرج سرکوهی در مورد ماجرای این سÙر، بعدها در نامه‌ای به پیام امروز نوشته ‌است: «خبر را آقای‌هاشمی (مهرداد عالیخانی)ØŒ در یک جلسه‌ی بازجویی به من داد Ùˆ Ú¯Ùت "غÙار را هم Øذ٠کردیم" شبی را به یاد آوردم Ú©Ù‡ غÙار در جلسه‌ی مشورتی کانون نویسندگان گزارش داد Ú©Ù‡ او را در یکی از هتل‌های تهران، تØت Ùشار قرار داده‌اند Ùˆ تهدید به مرگ کرده‌اند».[6]
Ù…Øمد Ù…Øمدعلی در روایت خود از سÙر نویسندگان به ارمنستان می‌گوید: غÙار Øسینی هم پیغام داده كه به این سÙر نروید، ‌ولی Ù†Ú¯Ùته چرا. برخی هم معتقدند،‌ چون انجمن نویسندگان ارمنستان چنین بودجه‌هایی ندارد،‌ به اØتمال زیاد هزینه‌ی سÙر را وزارت ارشاد می‌پردازد برای تبلیغات... غÙار Øسینی بار دیگر Ùˆ این بار با جمله‌ای ÙˆØ§Ø¶Ø Ùˆ روشن Ùˆ زنگ‌دار Ú¯Ùت: اگر با اتوبوس بروید پرت می‌شوید تو درّه... علی‌اشر٠درویشیان خواهش كرد اسمش را خط بزنند. هنوز هم معلوم نبود Ú†Ù‡ كسانی جزو لیست هستند...[7]
از مهم‌ترین Ùعالیت‌های Ùرهنگی غÙار Øسینی، پیشتازی Ùˆ پی‌گیری او در Ø·Ø±Ø Ø¯ÛŒØ¯Ú¯Ø§Ù‡â€ŒÙ‡Ø§ÛŒ نو در عرصه‌ی جامعه‌شناسی هنر Ùˆ به‌ویژه جامعه‌شناسی ادبیات است.
تØول در باب رابطه‌ی هنر با جامعه نیز نتیجه‌ی Ùعالیت Ùˆ آثار اوست. از آثار چاپ‌شده‌ی او می‌توان به: خون سÙید شمشیر (مجموعه شعر)ØŒ شهر Ú©ÙˆÚ†Ú© ما (نوشته‌ی مادموازل اولی) تاریخ ترکان آسیای میانه (نوشته‌ی Ùˆ. بارتولد)ØŒ هنر Ùˆ جامعه (نوشته‌ی رژه باستید)ØŒ جامعه‌شناسی رمان (نوشته‌ی گلدمن)ØŒ ساخت‌سرای سلطانی، مجموعه‌ی شعرهای ریتسوس، Ù‡Ùت جلد کتاب از مجموعــه‌ی نسل قلم (ترجمه)ØŒ اشاره کرد.
پی‌نوشت‌ها:
1. این مقاله پیش‌تر در Ù‡Ùته‌نامه‌ی مهرزنجان، یکشنبه 19 آبان 1381ØŒ شماره‌ی 18ØŒ ص 4ØŒ منتشر شده است.
2. چه تلخ است این سیب!، منوچهر آتشی، نگاه، 1380
3. این نامه Ú©Ù‡ با امضای 134 نویسنده در مهرماه 73 منتشر شد، سر آغاز Ùعالیت دوباره‌ی کانون نویسندگان بود Ú©Ù‡ با واکنش تند نهادهای Øکومتی مواجه شد.
4. گزارش کمیته‌ی دÙاع از Øقوق بشر در ایران‌ـ‌سوئد، 10 مرداد 1381/1 آگوست 2002
5. ماهنامه‌ی پیام امروز، شماره‌ی ۳۳، شهریور و مهر ۱۳۷۸، ص ۳۱
6. ویکی‌پدیای Ùارسی، مدخل غÙار Øسینی
7. جان می‌دهد دریا...ØŒ روایت Ù…Øمد Ù…Øمدعلی از توطئه‌ی سقوط اتوبوس نویسندگان، روزنامه‌ی ÙتØØŒ شنبه 20 Ùروردین 1379
منابع:
o از سلسله Ú¯Ùتارهای Øسین Ùرجی در یکی از رادیوهای برون‌مرزی پیرامون قتل Ùˆ آزار نویسندگان ایرانی با عنوان «Ùرهنگ پایداری»
o برای اطلاع بیش‌تر بنگرید به: «مرگ یک روستایی Ùرنگی مآب» از اسماعیل نوری‌علا، دوست دیرین غÙار Øسینی، به نشانی: این‌جا
o همچنین بنگرید به: پرونده‌ای Ú©Ù‡ اسماعیل نوری‌علا برای غÙار Øسینی در سایت پویشگران ترتیب داده، به نشانی: این‌جا