به یاد عزیز جان Ù…Øمود پاینده لنگرودی / اØمد پناهنده
*
Ú¯Ùتیم:
ای ناشناس یاران!
دریای مهربانی تان بیکرانه باد!
در Ø´ÙرشÙر ٠مداوم ٠باران
هر Ù„Øظه، بزم برکه ÛŒ ما شادمانه تر
پیوند آشنائی ما جاودانه باد!
به مناسبت دهمین سالگرد ٠خاموشی ٠غم انگیزش
بار ٠دیگر غروبی غم اÙزا، تن Ùˆ جان ٠لنگرود را در برگرÙت Ùˆ بیرق ٠سرÙراز ٠شهر ٠یاران، برجسته سالاری از دیار ٠مهربانان، Ù…Øمود ٠عزیز، پاینده در دل Ùˆ جان همه ÛŒ همزبانان ٠سرزمین ٠گیل Ùˆ دیلم Ùرود آمد.
سالی دیگر از سالهای ٠اندوه ٠از دست دادن Ù Ù…Øمود، آه Ú†Ù‡ شرر بار گذشت Ùˆ دوباره روز Ù Ùراق Ùˆ درد Ùرا رسید.
Ùˆ دردا Ú©Ù‡ ما غربت زدگان ٠غربت Ùغریب، در این زمانه ÛŒ اشک Ùˆ آه، Øتا امکان Øضور بر مزارش را نداریم.
چه می شود کرد؟
این جریمه ای است Ú©Ù‡ بابت اشتباه ٠تاریخی خود پرداخت Ù…ÛŒ کنیم Ùˆ بایستی بسوزیم Ùˆ بعد هم بسوزیم تا Ù…Øمود پاینده را دیدار کنیم. آنجا در آن دیدار ٠ابدیّت، Ù…Øمود ٠گیلک زبان Ùˆ شیرین گوی، برایمان منظومه ÛŒ " یه شو بو شوم روخونه " را بخواند Ùˆ چشم Ùˆ دلمان را به Ù…Øیط اجتماعی باز کند Ùˆ با منظومه ÛŒ " لیلا کوه " صبر Ùˆ استقامت را به ما بیاموزد.
در سالروز ٠از دست دادن Ù…Øمود پاینده شایسته است، ابیاتی از منظومه هایش را باز خوانی کنیم Ùˆ مثل خودش به شهر Ùˆ دیارمان عشق بورزیم. عشقی Ú©Ù‡ Ù…Øمود در تمامی ٠زندگی ٠کوتاهش پنهان نکرد Ùˆ بسان ٠پروانه گرد ٠یار Ù…ÛŒ گشت Ùˆ در این سود سودا، Ùرهنگ Ùˆ لهجه ÛŒ گیل Ùˆ دیلم را از دل ٠پیران ٠زمانه بیرون کشید Ùˆ در مجموعه ای بنام کتاب " گیل Ùˆ دیلم " به ما بخشید.
باید در این زمانه ÛŒ عÙسرت Ùˆ درد، درس انسانیت Ùˆ دوستی را از Ù…Øمود آموخت. آنجا Ú©Ù‡ همگی ما را Øتی از آزار یک پرنده ÛŒ ÙˆØØ´ÛŒ بنام " کشکرت " (1) بر Øذر Ù…ÛŒ داشت Ùˆ یا نوع میهمان نوازی نوین را در دل ما Ù…ÛŒ کاشت. آنجا Ú©Ù‡ در شعر " نمه شکار " از نامردی میزبان سخن Ù…ÛŒ سراید Ú©Ù‡ چگونه میهمان ٠تازه از راه رسیده را بدست جلاد Ù…ÛŒ سپارد.
سخن کوتاه:
امروز در عرصه ÛŒ Ùرهنگ Ùˆ ادب، جائیکه Ù…Øمود پاینده شالوده ÛŒ عشق را کاشت Ùˆ رسم ٠دوستی را به ما آموخت، بیائیم مثل Ù…Øمود Ùˆ با نام Ùˆ یاد Ù…Øمود، عشق Ùˆ انسانیت را پاس بداریم Ùˆ از نامردمی Ùˆ کین خواهی دوری کنیم Ùˆ نهال دشمنی برکنیم Ùˆ درخت دوستی بنشانیم Ú©Ù‡ Ù…Øمود عزیز ما از Ùراز آسمانها، نگران راه Ùˆ روش ماست.
نام Ùˆ نشان Ùˆ یاد Ùˆ یادگار Ù Ù…Øمود پاینده ÛŒ عزیز ما جاودان باد!
استاد Ù…Øمود پاینده ÛŒ لنگرودی شاعر، مردم شناس، Ùرهنگ نویس، مورخ Ùˆ خوشنویس در 12 آذر ماه 1310ØŒ ماه آتش Ùˆ نور روشنائی Ùˆ انرژی در لنگرود دیده به این هستی گشود.
دوران کودکی و نوجوانی را چون همه ی بچه های بازیگوش آن دوران در کنار بازی و شیطنت، به کار نزد پدر خود مشغول شد.
در پایان این دوره ÛŒ نوجوانی به Øزب توده پیوست Ùˆ به عنوان یکی از Ùعالین Ùˆ مسئولین Øزب در کنار Øسن اسکندری یکی از همشهری هایش به Ùعالیت پرداخت.
Ù…Øمود پاینده در سن 22 سالگی، Ú©Ù‡ از سالهای لبریز از خیانت ٠پنهان Ùˆ عریان Øزب توده Ùˆ مستی Ùˆ بی مسئولیتی جبهه ÛŒ ملی است، به تهران مهاجرت کرد.
او در این زمان Ùˆ دوری از Øزب، Ùرصتی برایش ایجاد Ù…ÛŒ شود تا به خویشتن ٠خویش برگردد Ùˆ به اصل ٠خویش پیوند بخورد.
Ù…Øمود پاینده در آن سالهای پر تکاپو Ùˆ خیانت Øزب توده به این نتیجه رسیده بود Ú©Ù‡ یگانه راه پیشرÙت Ùˆ ترقی ٠کشور، بالا بردن Ø³Ø·Ø Ù Ø¹Ù„Ù… Ùˆ Ùرهنگ Ùˆ مبارزه با جهل است. به همین منظور به کارهای Ùرهنگی روی آورد Ùˆ با مجله امید ایران آغاز به کار کرد. سپس با نشریات دیگر خصوصاً با روزنامه ÛŒ کیهان کار مطبوعاتی خودش را Ú©Ù‡ تا " انقلاب شکوهمند " ادامه داشت، همکاری کرد.
Ù…Øمود پاینده سپس در سن 67 سالگی در شامگاه 27 آبان ماه 1377 در تهران دیده از جهان Ùرو بست Ùˆ در زادگاه خود لنگرود Ú©Ù‡ به آن بسیار عشق Ù…ÛŒ ورزید به خاک سپرده شد.
او این عشق به لنگرود Ùˆ دیارش را هیچ وقت پنهان نکرد Ùˆ در هر جا Ú©Ù‡ Ùرصت Ù…ÛŒ یاÙت، بر زبان Ù…ÛŒ آورد Ùˆ یا Ù…ÛŒ نوشت.
بطوریکه در مقدمه ی کتاب ٠آئین ها و باور داشت های ٠گیل و دیلم می نویسد:
" . . . . Ùˆ من Ú©Ù‡ عزیزترین سالهای زندگی را با مردم مهر پرور همین دیار Ùˆ با عزیز داشت ٠همین آئین ها Ùˆ در گیری با همین باورداشتها زیستم، به هنگام ٠نوشتن شادی ها ÛŒ ٠مردم نیک آئین این سرزمین، اØساس غرور Ùˆ سربلندی کردم Ùˆ به تهیدستی Ùˆ ناتوانی آنان در توان بخشی Ùˆ رستگاری ٠همنوعان ٠آرزومندشان گریستم.
Ùˆ در این ÙØªØ Ùˆ شکست، به ایمان ٠سخت بنیان ٠آنان Ú©Ù‡ به استواری سربلند Ùˆ روسپید ( درÙÚ© وسمام )* بود Ùˆ به Ùروتنی آنان Ú©Ù‡ خرمی Ùˆ سر سبزی جلگه های دور دست Ùˆ پر برکت را داشت Ùˆ به خشم ٠بی امان آنان Ú©Ù‡ به گستردگی دریای ٠خروشان ولایت ٠ما بود، رشک بردم.
من به Ùرخندگی زندگی Ùˆ روان مهربان مردم پر Øکایت ولایت خود عشق Ù…ÛŒ ورزم Ùˆ به شایستگی ٠این ویژگی ٠خاص است Ú©Ù‡ همه ÛŒ Ùرصت های دوست داشتنی خود را بی دریغ نثار چگونگی زندگی آنان ساختم Ùˆ به گرد آوری Ù " آئین ها Ùˆ باور داشت ها " یشان پرداختم. . . ."
اهمیت این پژوهش ها در باورداشت ها، آئین ها Ùˆ Ùرهنگ ٠گیل Ùˆ دیلم به Øدی برجسته Ùˆ سزاوار بود Ú©Ù‡ استاد ٠ممتاز Ùˆ بی نظیر Ù Ùرهنگ Ù Ùارسی، دکتر پرویز ناتل خانلری مقدمه ای بر کتاب Ù Ù…Øمود پاینده ÛŒ لنگرودی نوشت.
Ù…Øمود پاینده انسانی خود ساخته با استعدادهای بسیار Ùˆ Ú©Ù… نظیر در زمینه های شعر، نویسندگی، Ùرهنگ عامه، تاریخ، زبان Ùˆ خوش نویسی بود.
بطوریکه کار نامه ÛŒ پر بار زندگی کوتاهش را Ù…ÛŒ توان Ùهرست وار چنین گزارش کرد.
- Ú¯Ù„ عصیان، مجموعه شعر به Ùارسی، 1334
- یه شو، بوشوم، روخئونه ( شبی به ردود خانه رÙتم )ØŒ این شعر را شاعر در سال 1338 به لهجه گیلکی سروده Ùˆ سپس خود آنرا به Ùارسی برگرداند.
- لیله کو ( لیلا کوه ). این شعر در سال 1347 سروده شده و نخستین بار در سال 1358 چاپ شد.
- مثلها Ùˆ اصطلاØات گیل Ùˆ دیلم، انتشارات بنیاد Ùرهنگ ایران در سال 1352
- آئینها Ùˆ باور داشتهای گیل Ùˆ دیلم، تهران انتشارات بنیاد Ùرهنگ ایران در سال 1353
- قیام غریب شاه گیلانی مشهور به عادلشاه در دوره صÙویه، تهران انتشارات سØر سال 1357
- پژوهشی در باره پل خشتی لنگرود، خشته پل، مصور، زمستان 1358
- یادی از دکتر Øشمت جنگلی، تهران انتشارات شعله، سال 1368
- خونینه های تاریخ دارالمرز ( گیلان و مازندران ) سال 1370
- Ùرهنگ گیل Ùˆ دیلم، Ùارسی به گیلکی، تهران مؤسسه انتشارات امیرکبیر، سال 1366
این کتاب در همین سال، به عنوان ٠بهترین کتاب سال شناخته شد Ùˆ جایزه گرÙت.
در کنار اثرات ارزنده ÛŒ بالا، شعرهای متنوع گیلکی Ùˆ Ùارسی Ùˆ هم چنین داستهای کوتاه Ùˆ دلنشینی از این شاعر، نویسنده، تاریخ نگار، پژوهشگر Ùˆ خوشنویس باقی مانده است. روØØ´ شاد بادا
این قلم در تابستان 1357 خورشیدی این سعادت را داشت که در چندین نوبت در مؤسسه ی کیهان با او دیدار داشته باشد و با یادی از دیارمان شادی و گریه را توأمان بین خود تقسیم کند.
هر بار Ú©Ù‡ با او هم صØبت Ù…ÛŒ شدم، ضمن Ù…Ø²Ø§Ø Ùˆ خنده Ùˆ طنز، به من Ù…ÛŒ Ú¯Ùت:
" گیله مرد لنگرود، چرا می خواهی به آمریکا بروی؟ تو بهتر است همین جا بمانی و هر استعدادی داری برای این دیار بکار بگیری و اگر ورزشکاری، برای لنگرود و بزرگی ٠لنگرود، ورزش کنی "
دلیلش هم این بود Ú©Ù‡ من Ù…ÛŒ خواستم، Ù…Øمود، از طریق برادرش اØمد نباتچی ( پاینده ) Ú©Ù‡ در پنسلوانیا پزشک بود، برایم پذیرش بگیرد Ùˆ در آغاز نزد آنها بروم.
با اینکه پذیرش گرÙتم، اما نتوانستم ویزا برای آمریکا بگیرم Ùˆ عاقبت به آلمان آمدم Ùˆ کماکان در آلمان بسر Ù…ÛŒ برم.
در پایان دو نمونه از شعرهای درخشان Ùˆ ماندگار این دوست Ùˆ شاعر توانای گیل Ùˆ دیلم Ùˆ ایران را تقدیم عاشقان ادب Ùˆ Ùرهنگ ایرانزمین Ù…ÛŒ کنیم باشد Ú©Ù‡ با خواندن این ابیات Ø±ÙˆØ Ùˆ روان اورا شاد گردانیم.
کشکرت
با آن که از هر بچه ی شیطان ٠سنگ انداز
می بیند به جان ٠خویشتن آزار
در پرواز
باز می خواند برای ٠شهریان آواز
کشکرت، مرغ ٠بلند آوازه ی شهر است
در زمستان های ٠بی پایاب
کشکرت!
خوش، خوش
کشکرت!
سیمای ٠آن عشق Ø¢Ùرین را دیده بودی بر Ùراز راه
باز خندان است
چشم در راه عزیزان است؟
کشکرت، در وا پسین دیدار زد Ùریاد
آری خوش خبر... خوش، خوش!
نمه شکار
شکارچیان، اردک های دست آموز را بر آب ٠برکه رها Ù…ÛŒ سازند Ùˆ خود در کلبه ÛŒ پوشالی Ù Ú©ÙˆÚ†Ú©ØŒ کنار ٠برکه به کمین Ù…ÛŒ نشینند. اردک ها به شادمانی Ùریاد Ù…ÛŒ کشند Ùˆ مرغابیان Ù ÙˆØØ´ÛŒ ٠خسته از راه رسیده، آنان را از خود Ù…ÛŒ پندارند Ùˆ Ù…ÛŒ نشینند Ùˆ با آنان جستجو Ùˆ جست Ùˆ خیز Ù…ÛŒ کنند. اردک ها Ú©Ù… Ú©Ù… خود را کنار Ù…ÛŒ کشند Ùˆ شکارچیان به ناگاه آتش Ù…ÛŒ گشایند...
مرغابیان ٠اهلی ٠دست آموز
در Ø´Ùر Ø´Ùر ٠مداوم ٠باران
مست و ترانه خوان
بر آب صا٠برکه نشستند
*
ما نیز آمدیم و نشستیم
با بال های خسته
از رنج راه و دوری ٠پرواز
بی واهمه ز Øیله ÛŒ تیرانداز
*
Ú¯Ùتند:
ای نورسیدگان ٠ز دیاران ٠دوردست
اینجا خوش آمدید!
*
Ú¯Ùتیم:
ای ناشناس یاران!
دریای مهربانی تان بیکرانه باد!
در Ø´ÙرشÙر ٠مداوم ٠باران
هر Ù„Øظه، بزم برکه ÛŒ ما شادمانه تر
پیوند آشنائی ما جاودانه باد!
*
یاران میزبان
Ú©Ù… Ú©Ù… ز ما کناره گرÙتند Ùˆ ما به مهر
پنداشتیم برکه به ما وا گذاشتند
ای دریغ و درد!
که صیادها به خشم
داغ ٠هزار Ú¯ÙÙ„ØŒ به دل ٠ما گذاشتند
*
هان ای ز راه آمده نا آزموده کار!
با مرد در عزای ٠عزیزان گریستن
خوشتر که با برادر ٠نامرد زیستن!
(1) زاغ Ùˆ زاغچه را در لهجه گیلکی " کشکرت" Ù…ÛŒ گویند. این پرنده اصطلاØاً در باور مردم ٠گیلان Ùˆ یا Øداقل لنگرود Øامل خبر خوش است. به همین سبب وقتی بر روی درخت هر خانه ای بنشیند Ùˆ آواز بخواند، Ù…ÛŒ گویند: خوش خبر باشی یا خبر خوش داشته باشی
apanahan@t-online.de
a_panahan@yahoo.de
Ú¯Ùتیم:
ای ناشناس یاران!
دریای مهربانی تان بیکرانه باد!
در Ø´ÙرشÙر ٠مداوم ٠باران
هر Ù„Øظه، بزم برکه ÛŒ ما شادمانه تر
پیوند آشنائی ما جاودانه باد!
به مناسبت دهمین سالگرد ٠خاموشی ٠غم انگیزش
بار ٠دیگر غروبی غم اÙزا، تن Ùˆ جان ٠لنگرود را در برگرÙت Ùˆ بیرق ٠سرÙراز ٠شهر ٠یاران، برجسته سالاری از دیار ٠مهربانان، Ù…Øمود ٠عزیز، پاینده در دل Ùˆ جان همه ÛŒ همزبانان ٠سرزمین ٠گیل Ùˆ دیلم Ùرود آمد.
سالی دیگر از سالهای ٠اندوه ٠از دست دادن Ù Ù…Øمود، آه Ú†Ù‡ شرر بار گذشت Ùˆ دوباره روز Ù Ùراق Ùˆ درد Ùرا رسید.
Ùˆ دردا Ú©Ù‡ ما غربت زدگان ٠غربت Ùغریب، در این زمانه ÛŒ اشک Ùˆ آه، Øتا امکان Øضور بر مزارش را نداریم.
چه می شود کرد؟
این جریمه ای است Ú©Ù‡ بابت اشتباه ٠تاریخی خود پرداخت Ù…ÛŒ کنیم Ùˆ بایستی بسوزیم Ùˆ بعد هم بسوزیم تا Ù…Øمود پاینده را دیدار کنیم. آنجا در آن دیدار ٠ابدیّت، Ù…Øمود ٠گیلک زبان Ùˆ شیرین گوی، برایمان منظومه ÛŒ " یه شو بو شوم روخونه " را بخواند Ùˆ چشم Ùˆ دلمان را به Ù…Øیط اجتماعی باز کند Ùˆ با منظومه ÛŒ " لیلا کوه " صبر Ùˆ استقامت را به ما بیاموزد.
در سالروز ٠از دست دادن Ù…Øمود پاینده شایسته است، ابیاتی از منظومه هایش را باز خوانی کنیم Ùˆ مثل خودش به شهر Ùˆ دیارمان عشق بورزیم. عشقی Ú©Ù‡ Ù…Øمود در تمامی ٠زندگی ٠کوتاهش پنهان نکرد Ùˆ بسان ٠پروانه گرد ٠یار Ù…ÛŒ گشت Ùˆ در این سود سودا، Ùرهنگ Ùˆ لهجه ÛŒ گیل Ùˆ دیلم را از دل ٠پیران ٠زمانه بیرون کشید Ùˆ در مجموعه ای بنام کتاب " گیل Ùˆ دیلم " به ما بخشید.
باید در این زمانه ÛŒ عÙسرت Ùˆ درد، درس انسانیت Ùˆ دوستی را از Ù…Øمود آموخت. آنجا Ú©Ù‡ همگی ما را Øتی از آزار یک پرنده ÛŒ ÙˆØØ´ÛŒ بنام " کشکرت " (1) بر Øذر Ù…ÛŒ داشت Ùˆ یا نوع میهمان نوازی نوین را در دل ما Ù…ÛŒ کاشت. آنجا Ú©Ù‡ در شعر " نمه شکار " از نامردی میزبان سخن Ù…ÛŒ سراید Ú©Ù‡ چگونه میهمان ٠تازه از راه رسیده را بدست جلاد Ù…ÛŒ سپارد.
سخن کوتاه:
امروز در عرصه ÛŒ Ùرهنگ Ùˆ ادب، جائیکه Ù…Øمود پاینده شالوده ÛŒ عشق را کاشت Ùˆ رسم ٠دوستی را به ما آموخت، بیائیم مثل Ù…Øمود Ùˆ با نام Ùˆ یاد Ù…Øمود، عشق Ùˆ انسانیت را پاس بداریم Ùˆ از نامردمی Ùˆ کین خواهی دوری کنیم Ùˆ نهال دشمنی برکنیم Ùˆ درخت دوستی بنشانیم Ú©Ù‡ Ù…Øمود عزیز ما از Ùراز آسمانها، نگران راه Ùˆ روش ماست.
نام Ùˆ نشان Ùˆ یاد Ùˆ یادگار Ù Ù…Øمود پاینده ÛŒ عزیز ما جاودان باد!
استاد Ù…Øمود پاینده ÛŒ لنگرودی شاعر، مردم شناس، Ùرهنگ نویس، مورخ Ùˆ خوشنویس در 12 آذر ماه 1310ØŒ ماه آتش Ùˆ نور روشنائی Ùˆ انرژی در لنگرود دیده به این هستی گشود.
دوران کودکی و نوجوانی را چون همه ی بچه های بازیگوش آن دوران در کنار بازی و شیطنت، به کار نزد پدر خود مشغول شد.
در پایان این دوره ÛŒ نوجوانی به Øزب توده پیوست Ùˆ به عنوان یکی از Ùعالین Ùˆ مسئولین Øزب در کنار Øسن اسکندری یکی از همشهری هایش به Ùعالیت پرداخت.
Ù…Øمود پاینده در سن 22 سالگی، Ú©Ù‡ از سالهای لبریز از خیانت ٠پنهان Ùˆ عریان Øزب توده Ùˆ مستی Ùˆ بی مسئولیتی جبهه ÛŒ ملی است، به تهران مهاجرت کرد.
او در این زمان Ùˆ دوری از Øزب، Ùرصتی برایش ایجاد Ù…ÛŒ شود تا به خویشتن ٠خویش برگردد Ùˆ به اصل ٠خویش پیوند بخورد.
Ù…Øمود پاینده در آن سالهای پر تکاپو Ùˆ خیانت Øزب توده به این نتیجه رسیده بود Ú©Ù‡ یگانه راه پیشرÙت Ùˆ ترقی ٠کشور، بالا بردن Ø³Ø·Ø Ù Ø¹Ù„Ù… Ùˆ Ùرهنگ Ùˆ مبارزه با جهل است. به همین منظور به کارهای Ùرهنگی روی آورد Ùˆ با مجله امید ایران آغاز به کار کرد. سپس با نشریات دیگر خصوصاً با روزنامه ÛŒ کیهان کار مطبوعاتی خودش را Ú©Ù‡ تا " انقلاب شکوهمند " ادامه داشت، همکاری کرد.
Ù…Øمود پاینده سپس در سن 67 سالگی در شامگاه 27 آبان ماه 1377 در تهران دیده از جهان Ùرو بست Ùˆ در زادگاه خود لنگرود Ú©Ù‡ به آن بسیار عشق Ù…ÛŒ ورزید به خاک سپرده شد.
او این عشق به لنگرود Ùˆ دیارش را هیچ وقت پنهان نکرد Ùˆ در هر جا Ú©Ù‡ Ùرصت Ù…ÛŒ یاÙت، بر زبان Ù…ÛŒ آورد Ùˆ یا Ù…ÛŒ نوشت.
بطوریکه در مقدمه ی کتاب ٠آئین ها و باور داشت های ٠گیل و دیلم می نویسد:
" . . . . Ùˆ من Ú©Ù‡ عزیزترین سالهای زندگی را با مردم مهر پرور همین دیار Ùˆ با عزیز داشت ٠همین آئین ها Ùˆ در گیری با همین باورداشتها زیستم، به هنگام ٠نوشتن شادی ها ÛŒ ٠مردم نیک آئین این سرزمین، اØساس غرور Ùˆ سربلندی کردم Ùˆ به تهیدستی Ùˆ ناتوانی آنان در توان بخشی Ùˆ رستگاری ٠همنوعان ٠آرزومندشان گریستم.
Ùˆ در این ÙØªØ Ùˆ شکست، به ایمان ٠سخت بنیان ٠آنان Ú©Ù‡ به استواری سربلند Ùˆ روسپید ( درÙÚ© وسمام )* بود Ùˆ به Ùروتنی آنان Ú©Ù‡ خرمی Ùˆ سر سبزی جلگه های دور دست Ùˆ پر برکت را داشت Ùˆ به خشم ٠بی امان آنان Ú©Ù‡ به گستردگی دریای ٠خروشان ولایت ٠ما بود، رشک بردم.
من به Ùرخندگی زندگی Ùˆ روان مهربان مردم پر Øکایت ولایت خود عشق Ù…ÛŒ ورزم Ùˆ به شایستگی ٠این ویژگی ٠خاص است Ú©Ù‡ همه ÛŒ Ùرصت های دوست داشتنی خود را بی دریغ نثار چگونگی زندگی آنان ساختم Ùˆ به گرد آوری Ù " آئین ها Ùˆ باور داشت ها " یشان پرداختم. . . ."
اهمیت این پژوهش ها در باورداشت ها، آئین ها Ùˆ Ùرهنگ ٠گیل Ùˆ دیلم به Øدی برجسته Ùˆ سزاوار بود Ú©Ù‡ استاد ٠ممتاز Ùˆ بی نظیر Ù Ùرهنگ Ù Ùارسی، دکتر پرویز ناتل خانلری مقدمه ای بر کتاب Ù Ù…Øمود پاینده ÛŒ لنگرودی نوشت.
Ù…Øمود پاینده انسانی خود ساخته با استعدادهای بسیار Ùˆ Ú©Ù… نظیر در زمینه های شعر، نویسندگی، Ùرهنگ عامه، تاریخ، زبان Ùˆ خوش نویسی بود.
بطوریکه کار نامه ÛŒ پر بار زندگی کوتاهش را Ù…ÛŒ توان Ùهرست وار چنین گزارش کرد.
- Ú¯Ù„ عصیان، مجموعه شعر به Ùارسی، 1334
- یه شو، بوشوم، روخئونه ( شبی به ردود خانه رÙتم )ØŒ این شعر را شاعر در سال 1338 به لهجه گیلکی سروده Ùˆ سپس خود آنرا به Ùارسی برگرداند.
- لیله کو ( لیلا کوه ). این شعر در سال 1347 سروده شده و نخستین بار در سال 1358 چاپ شد.
- مثلها Ùˆ اصطلاØات گیل Ùˆ دیلم، انتشارات بنیاد Ùرهنگ ایران در سال 1352
- آئینها Ùˆ باور داشتهای گیل Ùˆ دیلم، تهران انتشارات بنیاد Ùرهنگ ایران در سال 1353
- قیام غریب شاه گیلانی مشهور به عادلشاه در دوره صÙویه، تهران انتشارات سØر سال 1357
- پژوهشی در باره پل خشتی لنگرود، خشته پل، مصور، زمستان 1358
- یادی از دکتر Øشمت جنگلی، تهران انتشارات شعله، سال 1368
- خونینه های تاریخ دارالمرز ( گیلان و مازندران ) سال 1370
- Ùرهنگ گیل Ùˆ دیلم، Ùارسی به گیلکی، تهران مؤسسه انتشارات امیرکبیر، سال 1366
این کتاب در همین سال، به عنوان ٠بهترین کتاب سال شناخته شد Ùˆ جایزه گرÙت.
در کنار اثرات ارزنده ÛŒ بالا، شعرهای متنوع گیلکی Ùˆ Ùارسی Ùˆ هم چنین داستهای کوتاه Ùˆ دلنشینی از این شاعر، نویسنده، تاریخ نگار، پژوهشگر Ùˆ خوشنویس باقی مانده است. روØØ´ شاد بادا
این قلم در تابستان 1357 خورشیدی این سعادت را داشت که در چندین نوبت در مؤسسه ی کیهان با او دیدار داشته باشد و با یادی از دیارمان شادی و گریه را توأمان بین خود تقسیم کند.
هر بار Ú©Ù‡ با او هم صØبت Ù…ÛŒ شدم، ضمن Ù…Ø²Ø§Ø Ùˆ خنده Ùˆ طنز، به من Ù…ÛŒ Ú¯Ùت:
" گیله مرد لنگرود، چرا می خواهی به آمریکا بروی؟ تو بهتر است همین جا بمانی و هر استعدادی داری برای این دیار بکار بگیری و اگر ورزشکاری، برای لنگرود و بزرگی ٠لنگرود، ورزش کنی "
دلیلش هم این بود Ú©Ù‡ من Ù…ÛŒ خواستم، Ù…Øمود، از طریق برادرش اØمد نباتچی ( پاینده ) Ú©Ù‡ در پنسلوانیا پزشک بود، برایم پذیرش بگیرد Ùˆ در آغاز نزد آنها بروم.
با اینکه پذیرش گرÙتم، اما نتوانستم ویزا برای آمریکا بگیرم Ùˆ عاقبت به آلمان آمدم Ùˆ کماکان در آلمان بسر Ù…ÛŒ برم.
در پایان دو نمونه از شعرهای درخشان Ùˆ ماندگار این دوست Ùˆ شاعر توانای گیل Ùˆ دیلم Ùˆ ایران را تقدیم عاشقان ادب Ùˆ Ùرهنگ ایرانزمین Ù…ÛŒ کنیم باشد Ú©Ù‡ با خواندن این ابیات Ø±ÙˆØ Ùˆ روان اورا شاد گردانیم.
کشکرت
با آن که از هر بچه ی شیطان ٠سنگ انداز
می بیند به جان ٠خویشتن آزار
در پرواز
باز می خواند برای ٠شهریان آواز
کشکرت، مرغ ٠بلند آوازه ی شهر است
در زمستان های ٠بی پایاب
کشکرت!
خوش، خوش
کشکرت!
سیمای ٠آن عشق Ø¢Ùرین را دیده بودی بر Ùراز راه
باز خندان است
چشم در راه عزیزان است؟
کشکرت، در وا پسین دیدار زد Ùریاد
آری خوش خبر... خوش، خوش!
نمه شکار
شکارچیان، اردک های دست آموز را بر آب ٠برکه رها Ù…ÛŒ سازند Ùˆ خود در کلبه ÛŒ پوشالی Ù Ú©ÙˆÚ†Ú©ØŒ کنار ٠برکه به کمین Ù…ÛŒ نشینند. اردک ها به شادمانی Ùریاد Ù…ÛŒ کشند Ùˆ مرغابیان Ù ÙˆØØ´ÛŒ ٠خسته از راه رسیده، آنان را از خود Ù…ÛŒ پندارند Ùˆ Ù…ÛŒ نشینند Ùˆ با آنان جستجو Ùˆ جست Ùˆ خیز Ù…ÛŒ کنند. اردک ها Ú©Ù… Ú©Ù… خود را کنار Ù…ÛŒ کشند Ùˆ شکارچیان به ناگاه آتش Ù…ÛŒ گشایند...
مرغابیان ٠اهلی ٠دست آموز
در Ø´Ùر Ø´Ùر ٠مداوم ٠باران
مست و ترانه خوان
بر آب صا٠برکه نشستند
*
ما نیز آمدیم و نشستیم
با بال های خسته
از رنج راه و دوری ٠پرواز
بی واهمه ز Øیله ÛŒ تیرانداز
*
Ú¯Ùتند:
ای نورسیدگان ٠ز دیاران ٠دوردست
اینجا خوش آمدید!
*
Ú¯Ùتیم:
ای ناشناس یاران!
دریای مهربانی تان بیکرانه باد!
در Ø´ÙرشÙر ٠مداوم ٠باران
هر Ù„Øظه، بزم برکه ÛŒ ما شادمانه تر
پیوند آشنائی ما جاودانه باد!
*
یاران میزبان
Ú©Ù… Ú©Ù… ز ما کناره گرÙتند Ùˆ ما به مهر
پنداشتیم برکه به ما وا گذاشتند
ای دریغ و درد!
که صیادها به خشم
داغ ٠هزار Ú¯ÙÙ„ØŒ به دل ٠ما گذاشتند
*
هان ای ز راه آمده نا آزموده کار!
با مرد در عزای ٠عزیزان گریستن
خوشتر که با برادر ٠نامرد زیستن!
(1) زاغ Ùˆ زاغچه را در لهجه گیلکی " کشکرت" Ù…ÛŒ گویند. این پرنده اصطلاØاً در باور مردم ٠گیلان Ùˆ یا Øداقل لنگرود Øامل خبر خوش است. به همین سبب وقتی بر روی درخت هر خانه ای بنشیند Ùˆ آواز بخواند، Ù…ÛŒ گویند: خوش خبر باشی یا خبر خوش داشته باشی
apanahan@t-online.de
a_panahan@yahoo.de