به یاد عزیز جان Ù…ØÙ…ود پاینده لنگرودی / اØÙ…د پناهنده
*
Ú¯ÙØªÛŒÙ…:
ای ناشناس یاران!
دریای مهربانی تان بیکرانه باد!
در Ø´ÙØ±Ø´Ùر ٠مداوم ٠باران
هر Ù„ØØ¸Ù‡ØŒ بزم برکه ÛŒ ما شادمانه تر
پیوند آشنائی ما جاودانه باد!
به مناسبت دهمین سالگرد ٠خاموشی ٠غم انگیزش
بار ٠دیگر غروبی غم Ø§ÙØ²Ø§ØŒ تن Ùˆ جان ٠لنگرود را در Ø¨Ø±Ú¯Ø±ÙØª Ùˆ بیرق Ù Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø² ٠شهر ٠یاران، برجسته سالاری از دیار ٠مهربانان، Ù…ØÙ…ود ٠عزیز، پاینده در دل Ùˆ جان همه ÛŒ همزبانان ٠سرزمین ٠گیل Ùˆ دیلم ÙØ±ÙˆØ¯ آمد.
سالی دیگر از سالهای ٠اندوه ٠از دست دادن Ù Ù…ØÙ…ود، آه Ú†Ù‡ شرر بار گذشت Ùˆ دوباره روز Ù ÙØ±Ø§Ù‚ Ùˆ درد ÙØ±Ø§ رسید.
Ùˆ دردا Ú©Ù‡ ما غربت زدگان ٠غربت ÙØºØ±ÛŒØ¨ØŒ در این زمانه ÛŒ اشک Ùˆ آه، ØØªØ§ امکان ØØ¶ÙˆØ± بر مزارش را نداریم.
چه می شود کرد؟
این جریمه ای است Ú©Ù‡ بابت اشتباه ٠تاریخی خود پرداخت Ù…ÛŒ کنیم Ùˆ بایستی بسوزیم Ùˆ بعد هم بسوزیم تا Ù…ØÙ…ود پاینده را دیدار کنیم. آنجا در آن دیدار ٠ابدیّت، Ù…ØÙ…ود ٠گیلک زبان Ùˆ شیرین گوی، برایمان منظومه ÛŒ " یه شو بو شوم روخونه " را بخواند Ùˆ چشم Ùˆ دلمان را به Ù…ØÛŒØ· اجتماعی باز کند Ùˆ با منظومه ÛŒ " لیلا کوه " صبر Ùˆ استقامت را به ما بیاموزد.
در سالروز ٠از دست دادن Ù…ØÙ…ود پاینده شایسته است، ابیاتی از منظومه هایش را باز خوانی کنیم Ùˆ مثل خودش به شهر Ùˆ دیارمان عشق بورزیم. عشقی Ú©Ù‡ Ù…ØÙ…ود در تمامی ٠زندگی ٠کوتاهش پنهان نکرد Ùˆ بسان ٠پروانه گرد ٠یار Ù…ÛŒ گشت Ùˆ در این سود سودا، ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ لهجه ÛŒ گیل Ùˆ دیلم را از دل ٠پیران ٠زمانه بیرون کشید Ùˆ در مجموعه ای بنام کتاب " گیل Ùˆ دیلم " به ما بخشید.
باید در این زمانه ÛŒ Ø¹ÙØ³Ø±Øª Ùˆ درد، درس انسانیت Ùˆ دوستی را از Ù…ØÙ…ود آموخت. آنجا Ú©Ù‡ همگی ما را ØØªÛŒ از آزار یک پرنده ÛŒ ÙˆØØ´ÛŒ بنام " کشکرت " (1) بر ØØ°Ø± Ù…ÛŒ داشت Ùˆ یا نوع میهمان نوازی نوین را در دل ما Ù…ÛŒ کاشت. آنجا Ú©Ù‡ در شعر " نمه شکار " از نامردی میزبان سخن Ù…ÛŒ سراید Ú©Ù‡ چگونه میهمان ٠تازه از راه رسیده را بدست جلاد Ù…ÛŒ سپارد.
سخن کوتاه:
امروز در عرصه ÛŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ ادب، جائیکه Ù…ØÙ…ود پاینده شالوده ÛŒ عشق را کاشت Ùˆ رسم ٠دوستی را به ما آموخت، بیائیم مثل Ù…ØÙ…ود Ùˆ با نام Ùˆ یاد Ù…ØÙ…ود، عشق Ùˆ انسانیت را پاس بداریم Ùˆ از نامردمی Ùˆ کین خواهی دوری کنیم Ùˆ نهال دشمنی برکنیم Ùˆ درخت دوستی بنشانیم Ú©Ù‡ Ù…ØÙ…ود عزیز ما از ÙØ±Ø§Ø² آسمانها، نگران راه Ùˆ روش ماست.
نام Ùˆ نشان Ùˆ یاد Ùˆ یادگار Ù Ù…ØÙ…ود پاینده ÛŒ عزیز ما جاودان باد!
استاد Ù…ØÙ…ود پاینده ÛŒ لنگرودی شاعر، مردم شناس، ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ نویس، مورخ Ùˆ خوشنویس در 12 آذر ماه 1310ØŒ ماه آتش Ùˆ نور روشنائی Ùˆ انرژی در لنگرود دیده به این هستی گشود.
دوران کودکی و نوجوانی را چون همه ی بچه های بازیگوش آن دوران در کنار بازی و شیطنت، به کار نزد پدر خود مشغول شد.
در پایان این دوره ÛŒ نوجوانی به ØØ²Ø¨ توده پیوست Ùˆ به عنوان یکی از ÙØ¹Ø§Ù„ین Ùˆ مسئولین ØØ²Ø¨ در کنار ØØ³Ù† اسکندری یکی از همشهری هایش به ÙØ¹Ø§Ù„یت پرداخت.
Ù…ØÙ…ود پاینده در سن 22 سالگی، Ú©Ù‡ از سالهای لبریز از خیانت ٠پنهان Ùˆ عریان ØØ²Ø¨ توده Ùˆ مستی Ùˆ بی مسئولیتی جبهه ÛŒ ملی است، به تهران مهاجرت کرد.
او در این زمان Ùˆ دوری از ØØ²Ø¨ØŒ ÙØ±ØµØªÛŒ برایش ایجاد Ù…ÛŒ شود تا به خویشتن ٠خویش برگردد Ùˆ به اصل ٠خویش پیوند بخورد.
Ù…ØÙ…ود پاینده در آن سالهای پر تکاپو Ùˆ خیانت ØØ²Ø¨ توده به این نتیجه رسیده بود Ú©Ù‡ یگانه راه Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª Ùˆ ترقی ٠کشور، بالا بردن Ø³Ø·Ø Ù Ø¹Ù„Ù… Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ مبارزه با جهل است. به همین منظور به کارهای ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ روی آورد Ùˆ با مجله امید ایران آغاز به کار کرد. سپس با نشریات دیگر خصوصاً با روزنامه ÛŒ کیهان کار مطبوعاتی خودش را Ú©Ù‡ تا " انقلاب شکوهمند " ادامه داشت، همکاری کرد.
Ù…ØÙ…ود پاینده سپس در سن 67 سالگی در شامگاه 27 آبان ماه 1377 در تهران دیده از جهان ÙØ±Ùˆ بست Ùˆ در زادگاه خود لنگرود Ú©Ù‡ به آن بسیار عشق Ù…ÛŒ ورزید به خاک سپرده شد.
او این عشق به لنگرود Ùˆ دیارش را هیچ وقت پنهان نکرد Ùˆ در هر جا Ú©Ù‡ ÙØ±ØµØª Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØªØŒ بر زبان Ù…ÛŒ آورد Ùˆ یا Ù…ÛŒ نوشت.
بطوریکه در مقدمه ی کتاب ٠آئین ها و باور داشت های ٠گیل و دیلم می نویسد:
" . . . . Ùˆ من Ú©Ù‡ عزیزترین سالهای زندگی را با مردم مهر پرور همین دیار Ùˆ با عزیز داشت ٠همین آئین ها Ùˆ در گیری با همین باورداشتها زیستم، به هنگام ٠نوشتن شادی ها ÛŒ ٠مردم نیک آئین این سرزمین، Ø§ØØ³Ø§Ø³ غرور Ùˆ سربلندی کردم Ùˆ به تهیدستی Ùˆ ناتوانی آنان در توان بخشی Ùˆ رستگاری ٠همنوعان ٠آرزومندشان گریستم.
Ùˆ در این ÙØªØ Ùˆ شکست، به ایمان ٠سخت بنیان ٠آنان Ú©Ù‡ به استواری سربلند Ùˆ روسپید ( درÙÚ© وسمام )* بود Ùˆ به ÙØ±ÙˆØªÙ†ÛŒ آنان Ú©Ù‡ خرمی Ùˆ سر سبزی جلگه های دور دست Ùˆ پر برکت را داشت Ùˆ به خشم ٠بی امان آنان Ú©Ù‡ به گستردگی دریای ٠خروشان ولایت ٠ما بود، رشک بردم.
من به ÙØ±Ø®Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ زندگی Ùˆ روان مهربان مردم پر ØÚ©Ø§ÛŒØª ولایت خود عشق Ù…ÛŒ ورزم Ùˆ به شایستگی ٠این ویژگی ٠خاص است Ú©Ù‡ همه ÛŒ ÙØ±ØµØª های دوست داشتنی خود را بی دریغ نثار چگونگی زندگی آنان ساختم Ùˆ به گرد آوری Ù " آئین ها Ùˆ باور داشت ها " یشان پرداختم. . . ."
اهمیت این پژوهش ها در باورداشت ها، آئین ها Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ٠گیل Ùˆ دیلم به ØØ¯ÛŒ برجسته Ùˆ سزاوار بود Ú©Ù‡ استاد ٠ممتاز Ùˆ بی نظیر Ù ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ù ÙØ§Ø±Ø³ÛŒØŒ دکتر پرویز ناتل خانلری مقدمه ای بر کتاب Ù Ù…ØÙ…ود پاینده ÛŒ لنگرودی نوشت.
Ù…ØÙ…ود پاینده انسانی خود ساخته با استعدادهای بسیار Ùˆ Ú©Ù… نظیر در زمینه های شعر، نویسندگی، ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ عامه، تاریخ، زبان Ùˆ خوش نویسی بود.
بطوریکه کار نامه ÛŒ پر بار زندگی کوتاهش را Ù…ÛŒ توان Ùهرست وار چنین گزارش کرد.
- Ú¯Ù„ عصیان، مجموعه شعر به ÙØ§Ø±Ø³ÛŒØŒ 1334
- یه شو، بوشوم، روخئونه ( شبی به ردود خانه Ø±ÙØªÙ… )ØŒ این شعر را شاعر در سال 1338 به لهجه گیلکی سروده Ùˆ سپس خود آنرا به ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ برگرداند.
- لیله کو ( لیلا کوه ). این شعر در سال 1347 سروده شده و نخستین بار در سال 1358 چاپ شد.
- مثلها Ùˆ Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª گیل Ùˆ دیلم، انتشارات بنیاد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران در سال 1352
- آئینها Ùˆ باور داشتهای گیل Ùˆ دیلم، تهران انتشارات بنیاد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران در سال 1353
- قیام غریب شاه گیلانی مشهور به عادلشاه در دوره صÙویه، تهران انتشارات Ø³ØØ± سال 1357
- پژوهشی در باره پل خشتی لنگرود، خشته پل، مصور، زمستان 1358
- یادی از دکتر ØØ´Ù…ت جنگلی، تهران انتشارات شعله، سال 1368
- خونینه های تاریخ دارالمرز ( گیلان و مازندران ) سال 1370
- ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ گیل Ùˆ دیلم، ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ به گیلکی، تهران مؤسسه انتشارات امیرکبیر، سال 1366
این کتاب در همین سال، به عنوان ٠بهترین کتاب سال شناخته شد Ùˆ جایزه Ú¯Ø±ÙØª.
در کنار اثرات ارزنده ÛŒ بالا، شعرهای متنوع گیلکی Ùˆ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ Ùˆ هم چنین داستهای کوتاه Ùˆ دلنشینی از این شاعر، نویسنده، تاریخ نگار، پژوهشگر Ùˆ خوشنویس باقی مانده است. Ø±ÙˆØØ´ شاد بادا
این قلم در تابستان 1357 خورشیدی این سعادت را داشت که در چندین نوبت در مؤسسه ی کیهان با او دیدار داشته باشد و با یادی از دیارمان شادی و گریه را توأمان بین خود تقسیم کند.
هر بار Ú©Ù‡ با او هم ØµØØ¨Øª Ù…ÛŒ شدم، ضمن Ù…Ø²Ø§Ø Ùˆ خنده Ùˆ طنز، به من Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª:
" گیله مرد لنگرود، چرا می خواهی به آمریکا بروی؟ تو بهتر است همین جا بمانی و هر استعدادی داری برای این دیار بکار بگیری و اگر ورزشکاری، برای لنگرود و بزرگی ٠لنگرود، ورزش کنی "
دلیلش هم این بود Ú©Ù‡ من Ù…ÛŒ خواستم، Ù…ØÙ…ود، از طریق برادرش اØÙ…د نباتچی ( پاینده ) Ú©Ù‡ در پنسلوانیا پزشک بود، برایم پذیرش بگیرد Ùˆ در آغاز نزد آنها بروم.
با اینکه پذیرش Ú¯Ø±ÙØªÙ…ØŒ اما نتوانستم ویزا برای آمریکا بگیرم Ùˆ عاقبت به آلمان آمدم Ùˆ کماکان در آلمان بسر Ù…ÛŒ برم.
در پایان دو نمونه از شعرهای درخشان Ùˆ ماندگار این دوست Ùˆ شاعر توانای گیل Ùˆ دیلم Ùˆ ایران را تقدیم عاشقان ادب Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانزمین Ù…ÛŒ کنیم باشد Ú©Ù‡ با خواندن این ابیات Ø±ÙˆØ Ùˆ روان اورا شاد گردانیم.
کشکرت
با آن که از هر بچه ی شیطان ٠سنگ انداز
می بیند به جان ٠خویشتن آزار
در پرواز
باز می خواند برای ٠شهریان آواز
کشکرت، مرغ ٠بلند آوازه ی شهر است
در زمستان های ٠بی پایاب
کشکرت!
خوش، خوش
کشکرت!
سیمای ٠آن عشق Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† را دیده بودی بر ÙØ±Ø§Ø² راه
باز خندان است
چشم در راه عزیزان است؟
کشکرت، در وا پسین دیدار زد ÙØ±ÛŒØ§Ø¯
آری خوش خبر... خوش، خوش!
نمه شکار
شکارچیان، اردک های دست آموز را بر آب ٠برکه رها Ù…ÛŒ سازند Ùˆ خود در کلبه ÛŒ پوشالی Ù Ú©ÙˆÚ†Ú©ØŒ کنار ٠برکه به کمین Ù…ÛŒ نشینند. اردک ها به شادمانی ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ Ù…ÛŒ کشند Ùˆ مرغابیان Ù ÙˆØØ´ÛŒ ٠خسته از راه رسیده، آنان را از خود Ù…ÛŒ پندارند Ùˆ Ù…ÛŒ نشینند Ùˆ با آنان جستجو Ùˆ جست Ùˆ خیز Ù…ÛŒ کنند. اردک ها Ú©Ù… Ú©Ù… خود را کنار Ù…ÛŒ کشند Ùˆ شکارچیان به ناگاه آتش Ù…ÛŒ گشایند...
مرغابیان ٠اهلی ٠دست آموز
در Ø´ÙØ± Ø´ÙØ± ٠مداوم ٠باران
مست و ترانه خوان
بر آب صا٠برکه نشستند
*
ما نیز آمدیم و نشستیم
با بال های خسته
از رنج راه و دوری ٠پرواز
بی واهمه ز ØÛŒÙ„Ù‡ ÛŒ تیرانداز
*
Ú¯ÙØªÙ†Ø¯:
ای نورسیدگان ٠ز دیاران ٠دوردست
اینجا خوش آمدید!
*
Ú¯ÙØªÛŒÙ…:
ای ناشناس یاران!
دریای مهربانی تان بیکرانه باد!
در Ø´ÙØ±Ø´Ùر ٠مداوم ٠باران
هر Ù„ØØ¸Ù‡ØŒ بزم برکه ÛŒ ما شادمانه تر
پیوند آشنائی ما جاودانه باد!
*
یاران میزبان
Ú©Ù… Ú©Ù… ز ما کناره Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯ Ùˆ ما به مهر
پنداشتیم برکه به ما وا گذاشتند
ای دریغ و درد!
که صیادها به خشم
داغ ٠هزار Ú¯ÙÙ„ØŒ به دل ٠ما گذاشتند
*
هان ای ز راه آمده نا آزموده کار!
با مرد در عزای ٠عزیزان گریستن
خوشتر که با برادر ٠نامرد زیستن!
(1) زاغ Ùˆ زاغچه را در لهجه گیلکی " کشکرت" Ù…ÛŒ گویند. این پرنده Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Ù‹ در باور مردم ٠گیلان Ùˆ یا ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ لنگرود ØØ§Ù…Ù„ خبر خوش است. به همین سبب وقتی بر روی درخت هر خانه ای بنشیند Ùˆ آواز بخواند، Ù…ÛŒ گویند: خوش خبر باشی یا خبر خوش داشته باشی
apanahan@t-online.de
a_panahan@yahoo.de
Ú¯ÙØªÛŒÙ…:
ای ناشناس یاران!
دریای مهربانی تان بیکرانه باد!
در Ø´ÙØ±Ø´Ùر ٠مداوم ٠باران
هر Ù„ØØ¸Ù‡ØŒ بزم برکه ÛŒ ما شادمانه تر
پیوند آشنائی ما جاودانه باد!
به مناسبت دهمین سالگرد ٠خاموشی ٠غم انگیزش
بار ٠دیگر غروبی غم Ø§ÙØ²Ø§ØŒ تن Ùˆ جان ٠لنگرود را در Ø¨Ø±Ú¯Ø±ÙØª Ùˆ بیرق Ù Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø² ٠شهر ٠یاران، برجسته سالاری از دیار ٠مهربانان، Ù…ØÙ…ود ٠عزیز، پاینده در دل Ùˆ جان همه ÛŒ همزبانان ٠سرزمین ٠گیل Ùˆ دیلم ÙØ±ÙˆØ¯ آمد.
سالی دیگر از سالهای ٠اندوه ٠از دست دادن Ù Ù…ØÙ…ود، آه Ú†Ù‡ شرر بار گذشت Ùˆ دوباره روز Ù ÙØ±Ø§Ù‚ Ùˆ درد ÙØ±Ø§ رسید.
Ùˆ دردا Ú©Ù‡ ما غربت زدگان ٠غربت ÙØºØ±ÛŒØ¨ØŒ در این زمانه ÛŒ اشک Ùˆ آه، ØØªØ§ امکان ØØ¶ÙˆØ± بر مزارش را نداریم.
چه می شود کرد؟
این جریمه ای است Ú©Ù‡ بابت اشتباه ٠تاریخی خود پرداخت Ù…ÛŒ کنیم Ùˆ بایستی بسوزیم Ùˆ بعد هم بسوزیم تا Ù…ØÙ…ود پاینده را دیدار کنیم. آنجا در آن دیدار ٠ابدیّت، Ù…ØÙ…ود ٠گیلک زبان Ùˆ شیرین گوی، برایمان منظومه ÛŒ " یه شو بو شوم روخونه " را بخواند Ùˆ چشم Ùˆ دلمان را به Ù…ØÛŒØ· اجتماعی باز کند Ùˆ با منظومه ÛŒ " لیلا کوه " صبر Ùˆ استقامت را به ما بیاموزد.
در سالروز ٠از دست دادن Ù…ØÙ…ود پاینده شایسته است، ابیاتی از منظومه هایش را باز خوانی کنیم Ùˆ مثل خودش به شهر Ùˆ دیارمان عشق بورزیم. عشقی Ú©Ù‡ Ù…ØÙ…ود در تمامی ٠زندگی ٠کوتاهش پنهان نکرد Ùˆ بسان ٠پروانه گرد ٠یار Ù…ÛŒ گشت Ùˆ در این سود سودا، ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ لهجه ÛŒ گیل Ùˆ دیلم را از دل ٠پیران ٠زمانه بیرون کشید Ùˆ در مجموعه ای بنام کتاب " گیل Ùˆ دیلم " به ما بخشید.
باید در این زمانه ÛŒ Ø¹ÙØ³Ø±Øª Ùˆ درد، درس انسانیت Ùˆ دوستی را از Ù…ØÙ…ود آموخت. آنجا Ú©Ù‡ همگی ما را ØØªÛŒ از آزار یک پرنده ÛŒ ÙˆØØ´ÛŒ بنام " کشکرت " (1) بر ØØ°Ø± Ù…ÛŒ داشت Ùˆ یا نوع میهمان نوازی نوین را در دل ما Ù…ÛŒ کاشت. آنجا Ú©Ù‡ در شعر " نمه شکار " از نامردی میزبان سخن Ù…ÛŒ سراید Ú©Ù‡ چگونه میهمان ٠تازه از راه رسیده را بدست جلاد Ù…ÛŒ سپارد.
سخن کوتاه:
امروز در عرصه ÛŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ ادب، جائیکه Ù…ØÙ…ود پاینده شالوده ÛŒ عشق را کاشت Ùˆ رسم ٠دوستی را به ما آموخت، بیائیم مثل Ù…ØÙ…ود Ùˆ با نام Ùˆ یاد Ù…ØÙ…ود، عشق Ùˆ انسانیت را پاس بداریم Ùˆ از نامردمی Ùˆ کین خواهی دوری کنیم Ùˆ نهال دشمنی برکنیم Ùˆ درخت دوستی بنشانیم Ú©Ù‡ Ù…ØÙ…ود عزیز ما از ÙØ±Ø§Ø² آسمانها، نگران راه Ùˆ روش ماست.
نام Ùˆ نشان Ùˆ یاد Ùˆ یادگار Ù Ù…ØÙ…ود پاینده ÛŒ عزیز ما جاودان باد!
استاد Ù…ØÙ…ود پاینده ÛŒ لنگرودی شاعر، مردم شناس، ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ نویس، مورخ Ùˆ خوشنویس در 12 آذر ماه 1310ØŒ ماه آتش Ùˆ نور روشنائی Ùˆ انرژی در لنگرود دیده به این هستی گشود.
دوران کودکی و نوجوانی را چون همه ی بچه های بازیگوش آن دوران در کنار بازی و شیطنت، به کار نزد پدر خود مشغول شد.
در پایان این دوره ÛŒ نوجوانی به ØØ²Ø¨ توده پیوست Ùˆ به عنوان یکی از ÙØ¹Ø§Ù„ین Ùˆ مسئولین ØØ²Ø¨ در کنار ØØ³Ù† اسکندری یکی از همشهری هایش به ÙØ¹Ø§Ù„یت پرداخت.
Ù…ØÙ…ود پاینده در سن 22 سالگی، Ú©Ù‡ از سالهای لبریز از خیانت ٠پنهان Ùˆ عریان ØØ²Ø¨ توده Ùˆ مستی Ùˆ بی مسئولیتی جبهه ÛŒ ملی است، به تهران مهاجرت کرد.
او در این زمان Ùˆ دوری از ØØ²Ø¨ØŒ ÙØ±ØµØªÛŒ برایش ایجاد Ù…ÛŒ شود تا به خویشتن ٠خویش برگردد Ùˆ به اصل ٠خویش پیوند بخورد.
Ù…ØÙ…ود پاینده در آن سالهای پر تکاپو Ùˆ خیانت ØØ²Ø¨ توده به این نتیجه رسیده بود Ú©Ù‡ یگانه راه Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª Ùˆ ترقی ٠کشور، بالا بردن Ø³Ø·Ø Ù Ø¹Ù„Ù… Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ùˆ مبارزه با جهل است. به همین منظور به کارهای ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ روی آورد Ùˆ با مجله امید ایران آغاز به کار کرد. سپس با نشریات دیگر خصوصاً با روزنامه ÛŒ کیهان کار مطبوعاتی خودش را Ú©Ù‡ تا " انقلاب شکوهمند " ادامه داشت، همکاری کرد.
Ù…ØÙ…ود پاینده سپس در سن 67 سالگی در شامگاه 27 آبان ماه 1377 در تهران دیده از جهان ÙØ±Ùˆ بست Ùˆ در زادگاه خود لنگرود Ú©Ù‡ به آن بسیار عشق Ù…ÛŒ ورزید به خاک سپرده شد.
او این عشق به لنگرود Ùˆ دیارش را هیچ وقت پنهان نکرد Ùˆ در هر جا Ú©Ù‡ ÙØ±ØµØª Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØªØŒ بر زبان Ù…ÛŒ آورد Ùˆ یا Ù…ÛŒ نوشت.
بطوریکه در مقدمه ی کتاب ٠آئین ها و باور داشت های ٠گیل و دیلم می نویسد:
" . . . . Ùˆ من Ú©Ù‡ عزیزترین سالهای زندگی را با مردم مهر پرور همین دیار Ùˆ با عزیز داشت ٠همین آئین ها Ùˆ در گیری با همین باورداشتها زیستم، به هنگام ٠نوشتن شادی ها ÛŒ ٠مردم نیک آئین این سرزمین، Ø§ØØ³Ø§Ø³ غرور Ùˆ سربلندی کردم Ùˆ به تهیدستی Ùˆ ناتوانی آنان در توان بخشی Ùˆ رستگاری ٠همنوعان ٠آرزومندشان گریستم.
Ùˆ در این ÙØªØ Ùˆ شکست، به ایمان ٠سخت بنیان ٠آنان Ú©Ù‡ به استواری سربلند Ùˆ روسپید ( درÙÚ© وسمام )* بود Ùˆ به ÙØ±ÙˆØªÙ†ÛŒ آنان Ú©Ù‡ خرمی Ùˆ سر سبزی جلگه های دور دست Ùˆ پر برکت را داشت Ùˆ به خشم ٠بی امان آنان Ú©Ù‡ به گستردگی دریای ٠خروشان ولایت ٠ما بود، رشک بردم.
من به ÙØ±Ø®Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ زندگی Ùˆ روان مهربان مردم پر ØÚ©Ø§ÛŒØª ولایت خود عشق Ù…ÛŒ ورزم Ùˆ به شایستگی ٠این ویژگی ٠خاص است Ú©Ù‡ همه ÛŒ ÙØ±ØµØª های دوست داشتنی خود را بی دریغ نثار چگونگی زندگی آنان ساختم Ùˆ به گرد آوری Ù " آئین ها Ùˆ باور داشت ها " یشان پرداختم. . . ."
اهمیت این پژوهش ها در باورداشت ها، آئین ها Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ٠گیل Ùˆ دیلم به ØØ¯ÛŒ برجسته Ùˆ سزاوار بود Ú©Ù‡ استاد ٠ممتاز Ùˆ بی نظیر Ù ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ù ÙØ§Ø±Ø³ÛŒØŒ دکتر پرویز ناتل خانلری مقدمه ای بر کتاب Ù Ù…ØÙ…ود پاینده ÛŒ لنگرودی نوشت.
Ù…ØÙ…ود پاینده انسانی خود ساخته با استعدادهای بسیار Ùˆ Ú©Ù… نظیر در زمینه های شعر، نویسندگی، ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ عامه، تاریخ، زبان Ùˆ خوش نویسی بود.
بطوریکه کار نامه ÛŒ پر بار زندگی کوتاهش را Ù…ÛŒ توان Ùهرست وار چنین گزارش کرد.
- Ú¯Ù„ عصیان، مجموعه شعر به ÙØ§Ø±Ø³ÛŒØŒ 1334
- یه شو، بوشوم، روخئونه ( شبی به ردود خانه Ø±ÙØªÙ… )ØŒ این شعر را شاعر در سال 1338 به لهجه گیلکی سروده Ùˆ سپس خود آنرا به ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ برگرداند.
- لیله کو ( لیلا کوه ). این شعر در سال 1347 سروده شده و نخستین بار در سال 1358 چاپ شد.
- مثلها Ùˆ Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª گیل Ùˆ دیلم، انتشارات بنیاد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران در سال 1352
- آئینها Ùˆ باور داشتهای گیل Ùˆ دیلم، تهران انتشارات بنیاد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران در سال 1353
- قیام غریب شاه گیلانی مشهور به عادلشاه در دوره صÙویه، تهران انتشارات Ø³ØØ± سال 1357
- پژوهشی در باره پل خشتی لنگرود، خشته پل، مصور، زمستان 1358
- یادی از دکتر ØØ´Ù…ت جنگلی، تهران انتشارات شعله، سال 1368
- خونینه های تاریخ دارالمرز ( گیلان و مازندران ) سال 1370
- ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ گیل Ùˆ دیلم، ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ به گیلکی، تهران مؤسسه انتشارات امیرکبیر، سال 1366
این کتاب در همین سال، به عنوان ٠بهترین کتاب سال شناخته شد Ùˆ جایزه Ú¯Ø±ÙØª.
در کنار اثرات ارزنده ÛŒ بالا، شعرهای متنوع گیلکی Ùˆ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ Ùˆ هم چنین داستهای کوتاه Ùˆ دلنشینی از این شاعر، نویسنده، تاریخ نگار، پژوهشگر Ùˆ خوشنویس باقی مانده است. Ø±ÙˆØØ´ شاد بادا
این قلم در تابستان 1357 خورشیدی این سعادت را داشت که در چندین نوبت در مؤسسه ی کیهان با او دیدار داشته باشد و با یادی از دیارمان شادی و گریه را توأمان بین خود تقسیم کند.
هر بار Ú©Ù‡ با او هم ØµØØ¨Øª Ù…ÛŒ شدم، ضمن Ù…Ø²Ø§Ø Ùˆ خنده Ùˆ طنز، به من Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª:
" گیله مرد لنگرود، چرا می خواهی به آمریکا بروی؟ تو بهتر است همین جا بمانی و هر استعدادی داری برای این دیار بکار بگیری و اگر ورزشکاری، برای لنگرود و بزرگی ٠لنگرود، ورزش کنی "
دلیلش هم این بود Ú©Ù‡ من Ù…ÛŒ خواستم، Ù…ØÙ…ود، از طریق برادرش اØÙ…د نباتچی ( پاینده ) Ú©Ù‡ در پنسلوانیا پزشک بود، برایم پذیرش بگیرد Ùˆ در آغاز نزد آنها بروم.
با اینکه پذیرش Ú¯Ø±ÙØªÙ…ØŒ اما نتوانستم ویزا برای آمریکا بگیرم Ùˆ عاقبت به آلمان آمدم Ùˆ کماکان در آلمان بسر Ù…ÛŒ برم.
در پایان دو نمونه از شعرهای درخشان Ùˆ ماندگار این دوست Ùˆ شاعر توانای گیل Ùˆ دیلم Ùˆ ایران را تقدیم عاشقان ادب Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانزمین Ù…ÛŒ کنیم باشد Ú©Ù‡ با خواندن این ابیات Ø±ÙˆØ Ùˆ روان اورا شاد گردانیم.
کشکرت
با آن که از هر بچه ی شیطان ٠سنگ انداز
می بیند به جان ٠خویشتن آزار
در پرواز
باز می خواند برای ٠شهریان آواز
کشکرت، مرغ ٠بلند آوازه ی شهر است
در زمستان های ٠بی پایاب
کشکرت!
خوش، خوش
کشکرت!
سیمای ٠آن عشق Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† را دیده بودی بر ÙØ±Ø§Ø² راه
باز خندان است
چشم در راه عزیزان است؟
کشکرت، در وا پسین دیدار زد ÙØ±ÛŒØ§Ø¯
آری خوش خبر... خوش، خوش!
نمه شکار
شکارچیان، اردک های دست آموز را بر آب ٠برکه رها Ù…ÛŒ سازند Ùˆ خود در کلبه ÛŒ پوشالی Ù Ú©ÙˆÚ†Ú©ØŒ کنار ٠برکه به کمین Ù…ÛŒ نشینند. اردک ها به شادمانی ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ Ù…ÛŒ کشند Ùˆ مرغابیان Ù ÙˆØØ´ÛŒ ٠خسته از راه رسیده، آنان را از خود Ù…ÛŒ پندارند Ùˆ Ù…ÛŒ نشینند Ùˆ با آنان جستجو Ùˆ جست Ùˆ خیز Ù…ÛŒ کنند. اردک ها Ú©Ù… Ú©Ù… خود را کنار Ù…ÛŒ کشند Ùˆ شکارچیان به ناگاه آتش Ù…ÛŒ گشایند...
مرغابیان ٠اهلی ٠دست آموز
در Ø´ÙØ± Ø´ÙØ± ٠مداوم ٠باران
مست و ترانه خوان
بر آب صا٠برکه نشستند
*
ما نیز آمدیم و نشستیم
با بال های خسته
از رنج راه و دوری ٠پرواز
بی واهمه ز ØÛŒÙ„Ù‡ ÛŒ تیرانداز
*
Ú¯ÙØªÙ†Ø¯:
ای نورسیدگان ٠ز دیاران ٠دوردست
اینجا خوش آمدید!
*
Ú¯ÙØªÛŒÙ…:
ای ناشناس یاران!
دریای مهربانی تان بیکرانه باد!
در Ø´ÙØ±Ø´Ùر ٠مداوم ٠باران
هر Ù„ØØ¸Ù‡ØŒ بزم برکه ÛŒ ما شادمانه تر
پیوند آشنائی ما جاودانه باد!
*
یاران میزبان
Ú©Ù… Ú©Ù… ز ما کناره Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯ Ùˆ ما به مهر
پنداشتیم برکه به ما وا گذاشتند
ای دریغ و درد!
که صیادها به خشم
داغ ٠هزار Ú¯ÙÙ„ØŒ به دل ٠ما گذاشتند
*
هان ای ز راه آمده نا آزموده کار!
با مرد در عزای ٠عزیزان گریستن
خوشتر که با برادر ٠نامرد زیستن!
(1) زاغ Ùˆ زاغچه را در لهجه گیلکی " کشکرت" Ù…ÛŒ گویند. این پرنده Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Ù‹ در باور مردم ٠گیلان Ùˆ یا ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ لنگرود ØØ§Ù…Ù„ خبر خوش است. به همین سبب وقتی بر روی درخت هر خانه ای بنشیند Ùˆ آواز بخواند، Ù…ÛŒ گویند: خوش خبر باشی یا خبر خوش داشته باشی
apanahan@t-online.de
a_panahan@yahoo.de