تیرگان ٠شاداب، شادمان باد / دکتر اØمد پناهنده
تیرگان
آبریزگان و یا آبریزان است
تیرگان
جشنی شاداب، از ستایش ٠آب است
تیرگان ٠شاداب، شادمان باد
دکتر اØمد پناهنده
یاد آوری:
تیرگان، تیر روز از ماه ٠تیر است که در سیزدهم تیر ماه ٠زرتشتی برگزار می شود.
ولی امروز این جشن نه در سیزدهم تیر ماه، بلکه در دهم تیر ماه ٠کنونی برگزار می گردد. دلیل این اختلا٠٠زمان ٠بر گزاری ٠دیروز با امروز، تغییر سال شمار ٠نیاکانمان در امروز است. زیرا در دوره ی باستان سال به دوازده ماه و هر ماه به سی روز تقسیم می شد. اما امروز شش ماه اول ٠سال به سی و یک روز و پنج ماه بعدی به سی روز و ماه آخر سال به بیست و نه روز واگر سال کبیسه باشد به سی روز تقسیم می گردد. به همین دلیل، جشن ٠تیرگان، نسبت به سال شمار ٠دیروز، سه روز جلوتر، یعنی دهم تیر ماه برگزار می شود که این روز منطبق با روز ٠سیزدهم تیر ماه، در دوران ٠نیاکانمان است.
آب گوید من Ùرزند ٠لاله کویم ( آب Ù…ÛŒ گوید من Ùرزند ٠کوه ٠لاله هستم )
یکسر به دریا بندم و صد سر بکویم ( یکسرم به دریا وصل است و صد سرم به کوه ها )
هزارته سیه سنگونه سره یکساله شویم ( هزاران سنگهای سیاه را در مدت یکسال می شویم )
سرگذشت یکساله خوا امشو بگویم ( ولی امشب می خواهم سرگذشت یکساله را تعری٠کنم )
تیرگان
آبریزگان و یا آبریزان است
تیرگان
جشنی شاداب، از ستایش ٠آب است
آب
مظهر Ù Øیات
Ùˆ Øیات
یعنی
آب
تابستان از پس ٠غنچه ÛŒ بهار Ù…ÛŒ Ø´Ú©Ùد Ùˆ عطر ٠معطر ٠گلباران ٠گلستان ٠گندم زار را در دیده Ùˆ دل، گلاب اÙشان Ù…ÛŒ کند.
دشت و دمن و کوه و چمن را، سبز چون نارنج، در باغ ٠تورنج چلچراغ می آویزد
جویبارها را نسیم اÙشان، با زلالیت ٠آینه گون ٠آبش، بر چهره ها طراوت Ù…ÛŒ Ùروشد
رودها را آرام Ùˆ رام، با بستر ٠نشاط انگیزش، بر روی ٠عاشقان، پنجره Ù…ÛŒ گشاید Ùˆ آب ونسیم را Ùروتنانه بخشش گر است
دریا را آبی Ùˆ زلال، در گرمای تیر، به هم Ù…ÛŒ آمیزد Ùˆ خنکی ٠خوشنواز را در تن ٠گرما زده گان Ùرو Ù…ÛŒ دمد
جنگل را معطر Ùˆ سبز، سپر ٠برکه ها Ùˆ نهرها Ù…ÛŒ کند تا در مقابل Ø¢Ùتاب ٠سوزنده ÛŒ تیرماه، زندگی سبزه ها Ùˆ بوته ها وگلها را طراوت ببخشد
درختان را پر بر، در ازدØام برگها از شاخه ها، گوشوار آویزان است
تابستان Ùصل چلچله هاست
Ùصل آواز ٠زلزله* هاست
Ùصل دریاست
Ùˆ
همآغوشی با آب
آه ه ه
ای آب، ای آب
که در دوران ٠شباب
در زیر ٠چراغ ٠مهتاب
با نسمیت
عاشقان را
عاشقانه
می کردی خواب
Ùˆ
مستی ٠شب ٠شراب ٠ارغوانرا
در جان ٠جانان
ناب
Ùˆ
بی قراران را
بی تاب
هنوز شادمانی ٠جشن ٠سرخ ٠آتش و چرخ زنان و هلهله کنان به دور ٠شراره های ٠ظلمت سوز ٠شب ٠چهارشنبه سوری را در کام ٠جان داشتیم که شادی و نشاط ٠نوروز، در هر سرایی، آواز ٠سبز ٠نوبر ٠بهار را در دیده و دل ترنّم کرد و جهان ٠ایرانیان را رقصان و پایکوبان، بر بام ٠خانه ها، در گوش ٠عاشقان زمزمه کرد.
در Øال Ùˆ هوای ٠نوروز ٠شادمان بودیم Ú©Ù‡ تولد پیامبر ٠خرد، آشو زرتشت را در سراسر ٠پهن دشت ٠بی کران سرای ٠ایرانزمین، Ú¯Ù„ پاشیدیم Ùˆ چلچراغ آویختیم Ùˆ گلاب اÙشان کردیم.
شاداب Ùˆ شادمان در هیاهوی ٠نشاط انگیز ٠بهار، با پای ٠سر به کوه Ùˆ جویبار، آغوش گشودیم Ùˆ سÙره در دشت Ùˆ صØرا گستردیم Ùˆ در لازاران، همسایه شقایق زاران شدیم .
بوی ٠برنجزاران را در چای زاران، در جان Ùرودادیم Ùˆ با آواز ٠پرندگان، چون کبوتری گردن Ùراز، در چمن زاران با یار Ùˆ دلدار، جشن ٠معطر ٠شاداب ٠سیزده بدر را، بدری جانانه کردیم.
لذت ٠شادمانی ٠جشن ٠سبز ٠بدر را در جان Ùˆ خردمان Øمل Ù…ÛŒ کنیم Ú©Ù‡ پختگی آن را در جشنی سزاوارتر Ùˆ شاداب تر، در گرمی ٠تیر ماه، جان Ùˆ جهانمان را آبریزان کنیم.
آری:
یکی از آئین های بسیار با شکوه و پر طراوت ٠کهن ایرانی، برپا داشتن جشن ٠شاداب و شادمان ٠آبریزان، آبریزگان یا تیرگان است.
در این مختصر کوشش Ù…ÛŒ کنیم تا این جشن را از منظر تاریخی، نجومی Ùˆ اجتماعی در Øد توان Ùˆ سواد برسی کنیم.
پیشینه تاریخی:
در یشت ها آمده است:
دومین گاهنبار از شش گاهنبار، در روز 15 تیر ماه واقع می شود و در این روز، آب به وجود آمده است.
در اسطورها Ùˆ اÙسانه ها، پیدایش ٠این جشن را به پیروزی آب Ùˆ زندگی بر خشکسالی Ùˆ مردگی Ùˆ یا پیروزی " تیشتر " ستاره Ùˆ ایزد باران بر " آپوش " سنبل مرگ Ùˆ خشکسالی نسبت Ù…ÛŒ دهند.
آمده است Ú©Ù‡ " تیشتر " ستاره باران برای آبیاری زمین ونباتات به دریای Ùراخ ٠کرت رÙت تا آب برگیرد Ùˆ به آسمان بَرَد Ùˆ به Ø´Ú©Ù„ باران بر زمین بباراند. اما در بین راه " آپوش " دیو خشکسالی سد ٠راهش Ù…ÛŒ شود تا نگذارد آب به زمین برساند.
سه شبانه روز بین این دو جنگ در Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ عاقبت " تیشتر " شکست Ù…ÛŒ خورد Ùˆ دیو خشکسالی Ùˆ مرگ Øاکم Ù…ÛŒ شود. " تیشتر "ØŒ دردمند Ùˆ اÙسرده شکایت به هرمز Ù…ÛŒ برد Ú©Ù‡ Ú©Ù…Ú©Ø´ کند تا جهان را به زندگی Ùˆ سرسبزی برگرداند.
اینبار " تیشتر " به یاری هرمز، بار دیگر به دریای کرت می رود و پس از برداشتن آب به سوی آسمان پروازمی کند. اما در بین راه دوباره با " آپوش " در گیر می شود ولی در این نبرد " تیشتر " پیروز می شود و آب را به آسمان می بَرَد و زندگی و سرسبزی و شادابی را به جهان بر می گرداند.
همچنین در Ùرهنگ ایرانی چنین Ù…ÛŒ خوانیم:
آبریزگان نام جشنی است باستانی که نیاکانمان در روز سیزدهم تیر ماه یعنی روز تیر از ماه تیر بر پا می داشتند و در این جشن، آب بر یکدیگر می پاشیدند و می گویند:
" در زمان Ùیروز، جدّ ٠انوشیروان، خشکسالی شد Ùˆ شاه Ùˆ مردم در این روز دست به دعا برداشتند Ùˆ باران آمد Ùˆ مردم به شادی، آب Ùˆ گلاب به یکدیگر Ù…ÛŒ پاشیدند Ùˆ از این روآن را آبریزان Ùˆ یا آب تیرگان نیز میگویند Ùˆ بنا به روایت ابوریØان، منشاء این جشن به زمان جمشید Ù…ÛŒ رسد. در این زمان جانوران Ùˆ آدمیان آنقدر زیاد شدند Ú©Ù‡ دیگر جایی برای زنده ماندن باقی نماند. خداوند زمین را سه برابر Ùراخ تر گردانید Ùˆ Ùرمود مردم غسل کنند تا از گناهان پاک شوند Ùˆ از آن زمان جشن آبریزگان به یادگار ماند."
اما پیدایش تاریخی این جشن را سوای اÙسانه ها، در دروران پادشاهی منوچهر، نوه ایرج، پسر Ú©ÙˆÚ†Ú© Ùریدون شاه از پادشاهان پیشدادی، Ù…ÛŒ توان سراغ گرÙت.
همانگونه Ú©Ù‡ تاریخ باستان Ùˆ شاهنامه Ùردوسی گواهی Ù…ÛŒ دهند:
Ùریدون سه پسر داشت Ú©Ù‡ نامشان ایرج، سلم Ùˆ تور بود Ùˆ در پایان عمرش، سرزمین وسیع قلمرو خود را بین آنها تقسیم کرد. بطوری Ú©Ù‡ سرزمین ایران را به ایرج، روم را به سلم Ùˆ توران را به تور بخشید.سلم با برادر بزرگش تور، بر برادر کوچکتر Øسد Ù…ÛŒ برند Ùˆ او را با نیرنگ Ù…ÛŒ کشند تا بلکه سرزمین ایران را بدست آورند اما Ùریدون، از پس این مرگ جانگداز Ù Ùرزند، ایران را به نوه ایرج، منوچهر بخشید.
در جنگی بین منوچهر Ùˆ اÙراسیاب، منوچهر در مازندران به Ù…Øاصره اÙراسیاب در Ù…ÛŒ آید Ú©Ù‡ پس از چند روز مقاومت، سرانجام نمایندگانی جهت ØµÙ„Ø Ù†Ø²Ø¯ اÙراسیاب Ù…ÛŒ Ùرستد Ùˆ قرار بر این Ù…ÛŒ گذارند Ú©Ù‡ برای تعیین مرز ایران Ùˆ توران از سپاه ایران تیراندازی برگزیده شود تا با انداختن تیر از کمان، هر جا Ú©Ù‡ تیر Ùرود آید، آنجا مرز ایران Ùˆ توران گردد.
آرش قهرمان اسطوره ای ٠سپاه ایران Ú©Ù‡ در تیراندازی Ùˆ قدرت ٠بازو، شهره بود؛ جهت این کار انتخاب شد Ùˆ برای انداختن تیر، کوه البرز را بالا رÙت Ùˆ از بالای کوه با تمامی جان وتوان Ùˆ خرد خود، زه کمان را کشید Ùˆ تیر را پرتاب کرد. بطوری Ú©Ù‡ این تیر تا نیمروز در راه بود Ùˆ عاقبت در کنار رود جیØون بر تنه ÛŒ درخت ٠گردویی دوخت شد Ùˆ آن نقطه مرز ایران Ùˆ توران گردید.
اما آرش از پس ٠این کار سترگ، در راه ایران ٠جانش، جان بداد و پودر گشت.
همچنین پیدایش این روز را چنین گزارش کرده اند:
".... چون کيخسرو از جنگ با اÙراسياب برگشت در اين روز ( تيرگان ) به ناØيه ساوه عبور نمود Ùˆ به کوهي Ú©Ù‡ به ساوه مشر٠بود بالا رÙت Ùˆ تـنها خود او، بدون هيچيک از لشکريان به چشمه اي وارد شد Ùˆ Ùرشته اي را ديد، در دم مدهوش شد. ولي اين کار با رسيدن بـيـژن، پسر گودرز مصاد٠شد Ùˆ قدري از آب چشمه بر روي کيخسرو ريخت (...) Ùˆ رسم اغتسال Ùˆ شست Ùˆ شوي به اين آب Ùˆ ديگر آبهاي چشمه سارها باقي Ùˆ پايدار ماند، از راه تبرک. Ùˆ اهل آمل در اين روز به درياي خزر مي روند Ùˆ همه روز را آب بازي مي کنند ..."
Ùˆ ابوريØان بيروني در التÙهيم آورده است :
... بدين جهت تيرگان Ú¯Ùتـند، Ú©Ù‡ آرش تير انداخت از بهر ØµÙ„Ø Ù…Ù†ÙˆÚ†Ù‡Ø± Ú©Ù‡ با اÙراسياب ترکي کرده است، بر تير پرتابي از مملکت؛ Ùˆ آن تير Ú¯Ùـتـند : او از کوه هاي طبرستان بکشيد تا بر سوي تخارستان. ابوريØان همچنین در آثار الباقیه، پيدايش جشن تيرگان را چنین نقل کرده است؛ " ... تيراندازي آرش براي مرز ايران Ùˆ توران بود Ú©Ù‡ : ... کمان را تا بنا گوش خود کشيد Ùˆ خود پاره پاره شد. Ùˆ تير از کوه رويان به اقصاي خراسان Ú©Ù‡ ميان Ùرغانه Ùˆ تخارستان است، به درخت گردوي بزرگي Ùرود آمد به مساÙت هزار Ùرسنگ Ùˆ مردم آن روز را عيد گرÙـتـند (...) Ùˆ چون در وقت Ù…Øاصره کار بر منوچهر Ùˆ ايرانيان سخت Ùˆ دشوار شده بود، بقسمي Ú©Ù‡ ديگر به آرد کردن گندم Ùˆ پختن نان نمي رسيدند، گندم Ùˆ ميوه کال مي پخـتـند. بدين جهت شکستن ظرÙها Ùˆ پختن ميوه کال Ùˆ گندم در اين روز رسم شد...."
از نظر نجومی:
از نظر نجومی تیرگان در مقابل دیگان قراردارد. بطوری Ú©Ù‡ اگر در دیگان، خورشید در دورترین نقطه جنوبی از استوا قرار Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ شب Ùˆ تاریکی در بلندای زمان خود بر نور Ùرمانروا هستند، اما در تیرگان خورشید در دورترین نقطه شمالی از استوا قرار Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ روز Ùˆ نور در درازای طول زمانشان، میدان دار Ùˆ پادشاه هستند. در تیرگان روز به بلندترین قد Ùˆ قامت خود رشد Ù…ÛŒ کند Ùˆ شب را هر Ú†Ù‡ بیشتر از هستی Ùˆ بودن ٠خود دور Ù…ÛŒ نماید.
امروز بر خلا٠گذشته، جشن تیرگان در روز 10 تیرماه برگزار می شود. اما در گذشته ی دور، نیاکنمان این جشن را در روز 13 تیر ماه بر گزار می کردند. دلیل این اختلا٠٠زمان ٠برگزاری جشن این است که در زمان باستان، هرماه 30 روز بوده است اما به دلیل تغییراتی که در تقویم ٠سال شمار ایرانی بوجود آمده است، شش ماه اول سال، هر ماهش 31 روز رقم خورده است که مطابق با سال شمار قدیم، جشن تیرگان سه روز جلوتر، یعنی در دهم تیر ماه برگزار می شود.
از نظر اجتماعی:
در این روز مردم Ùˆ بویژه زرتشتیان، این پاسداران ٠سنن Ùˆ اعیاد ٠پاک گذشته، پس از به جای آوردن مراسم ٠جشن ونیایش ٠اهورامزدا، اÙراد هر خانواده Ùˆ Ùامیل در خانه Ùامیل ٠بزرگتر جمع Ù…ÛŒ شوند. بچه ها به هم آب Ù…ÛŒ پاشند Ùˆ نامزدها برای هم هدیه Ù…ÛŒ برند. بزرگان هم از داخل کوزه ای Ú©Ù‡ نام های اÙراد از قبل در آن ریخته شده بود، بوسیله کودکی بیرون آورده Ù…ÛŒ شود Ùˆ در این هنگام شخص خوش صدایی از روی کتاب Ù ØاÙظ Ùˆ یا کتب دیگری Ùال Ù…ÛŒ گیرد.
خوردن آجیل Ùˆ خواندن سرود همراه با پایکوبی Ùˆ دست اÙشانی از Ù„Øظات ٠پرشور ٠شادمان Ùˆ شاداب این جشن است Ú©Ù‡ با آب ریختن در اوج تکان دادن بدن بر یکدیگر، جلوه هایی از نشاط Ùˆ نسیم ٠زندگی بخش را در جان Ùˆ دل ٠جمع شدگان در آن جشن Ù…ÛŒ نشاند.
Øال مایل هستم برای شادمانی ٠همه شادی سالاران ٠ایرانزمین، شما را به جایی ببرم Ú©Ù‡ این قلم از آن سامان به این دیار ٠غریب پرت شده است.
آری:
این جشن ٠سزاوار Ùˆ شاداب، در گیلان ٠جان ٠همه گیله زنان Ùˆ گیله مردان تا دوره صÙویه بویژه در زمان پادشاهی شاه عباس، با شکوه هر Ú†Ù‡ تمامتر در کنار دریا برگزار Ù…ÛŒ شده است. بطوریکه در این روز هزاران Ù†Ùر از Ú©ÙˆÚ†Ú© Ùˆ بزرگ بساط عیش Ùˆ نوش را جمع Ù…ÛŒ کردند Ùˆ با ساز Ùˆ نقاره به سمت دریای لنگرود Ùˆ رودسر راه Ù…ÛŒ اÙتادند. بعد از برگزاری مراسم ٠نیایش Ùˆ آداب جشن، Ù„Øظات ٠پر شور Ùˆ طراوت ٠آب پاشیدن به یکدیگر، در هلهله Ùˆ غریو شادمانی ٠شادی سالاران، در زلالی آب دریا، همراه با گرمای خورشید ٠تیر ماه، Ùرا Ù…ÛŒ رسید Ùˆ عاشقان ٠آب Ùˆ نسیم، رقصان Ùˆ پایکوبان، مهمان آب دریا Ù…ÛŒ شدند Ùˆ تنشان را در جان دریا Ùرو Ù…ÛŒ بردند Ùˆ گرمای تیر را در خنکی ٠آب Ù…ÛŒ شستند Ùˆ چون صدÙØŒ شاداب Ù…ÛŒ شدند.
بطوریکه اسکندر بیک ترکمان، وقایع نگار ٠شاه عباس می نویسد:
" رسم مردم گیلان است Ú©Ù‡ در ایام ( خمسه مسترقه ) هر سال Ú©Ù‡ به Øساب اهل تنجیم ٠آن Ù…ÙÙ„Ú©ØŒ بعد از انقضای سه ماه بهار قرار داده اند Ùˆ در میان ٠اهل عجم " روز آب پاشان " است، بزرگ Ùˆ Ú©ÙˆÚ†Ú© Ùˆ مذکّر Ùˆ مؤنث به کنار دریا آمده Ùˆ در آن ( پنج روز ) به سور Ùˆ سرور Ù…ÛŒ پردازند Ùˆ همگی از لباس تکلی٠( یعنی لباس رسمی ) عریان گشته، هر جماعت با اهل خود به آب در آمده با یکدیگر آب بازی کرده، بدین طرب Ùˆ خرمی Ù…ÛŒ گذرانند Ùˆ الØÙ‚ تماشای غریبی است ..."
هر چند این جشن دلربا Ùˆ شاداب، در دوره جوانی ما، از یادها Ú¯Ù… شده بود اما رسم آب بازی Ùˆ آب پاشی همچنان، در ماه تیر متداول بوده Ùˆ جلوه Ù…ÛŒ Ùروخت.
چمخاله این جایگاه ٠ایام ٠شادی سالار ٠دوران ٠شباب، دوران همآغوشی با آب بود Ùˆ آب بر چهره وتن، غنچه ÛŒ جوان ٠عاشقان ٠بی قرار را Ø´Ú©Ùته Ù…ÛŒ کرد. آنجا Ú©Ù‡ تن جوانمان، در Ø¢Ùتاب ٠تبر ماه، گرما Ù…ÛŒ گرÙت Ùˆ عطش را در جانمان به Ùریاد Ù…ÛŒ کشید، این آب بود Ùˆ چاه Ú©Ù‡ به دادمان Ù…ÛŒ رسید. سطل ها یکی پس از دیگری پر Ù…ÛŒ شد Ùˆ در ضیاÙتی از جشن آب پاشان، آب را بر روی یکدیگر Ù…ÛŒ ریختیم Ùˆ خنکی ٠نسیمگون ٠آب را در جانمان Ùرو Ù…ÛŒ مکیدیم.
اما اÙسوس Ùˆ هزاران دریغ Ùˆ درد، امروز در این دوران Ù Ùسون Ùˆ جنون، سیاه پوشان Ùˆ ماتم سالاران Ùˆ عزا باوران ٠خراÙÙ‡ دوست، نه اینکه شادی Ùˆ شادمانی را بر عاشقان ٠زندگی شاداب، به ناله Ùˆ لابه Ùˆ گریه تبدیل کردند بلکه دریا را دیوار بر سرش هموار کردند Ùˆ زن Ùˆ مرد را از هم جدا نمودند تا آن هلهله Ùˆ شادی Ùˆ غریو جشن را، در گریه دریا، از چشمان ٠عاشقان خون جاری کنند.
Øال با هم کتاب پر بار ٠عاشق ٠گیل ودیلم، Ù…Øمود پاینده لنگرودی را ورق Ù…ÛŒ زنیم Ùˆ با او به گیلان ٠جانمان Ù…ÛŒ رویم تا ببینیم همزبانان گیل Ùˆ دیلم، این جشن را چگونه برگزار Ù…ÛŒ کردند:
Ù…Øمود پاینده لنگرودی در کتاب " آئین ها Ùˆ باورداشتهای گیل Ùˆ دیلم "Ù…ÛŒ نویسد:
" ...ودر (واژه نامۀ طبری )نوشتۀ آقای دکتر صادق کیا-دربارۀ گاهشماری و جشن های طبری چنین آمده است:
[ازجشن های باستانی Ú©Ù‡ دراین گاهشماری باز مانده ،پس از جشن نوروز ازهمه نامی تر ،تیرما سینزه(سیزده تیرماه)است.واین همان جشن تیرگان یا آبریزگان Ùˆ آبریزان است Ú©Ù‡ در روز تیر(سیزدهم) از ماه تیر درسراسر ایران گرÙته Ù…ÛŒ شد.نام دیگر این جشن در Ø´Ø±Ø Ø¨ÛŒØ³Øª باب ملا مظÙر،نوروز طبری یاد شده]
..اما عبدالرØمن عمادی در سومین کنگرۀ تØقیقات ایرانی زیر عنوان "واژه هایی از گاهشماری کهن دیلمی "Ù…ÛŒ نویسد:«ماه چهارم : تیر است .روز سیزدهم آن را Ú©Ù‡ بسیار گرامی است،تیرما سین زه گویند Ùˆ در آن مراسمی برپا کنند Ùˆ سرودهایی Ù…ÛŒ خوانند Ú©Ù‡ در ستایش آب Ùˆ اسب Ùˆ ایزد مهر است."ص142
آیین تیر ما سینزه
" در گاهشماری دیلمی ،تیر ماtir ma تیر ماه دیلمی ،مقارن با آبانماه خورشیدی است .کوه نشینان در ستایش از آب ØŒ آیین دل انگیزی دارند.شب سیزدهم تیر ماه دیلمی ØŒ Ùرزند اول یک خانواده با Ùرزند آخر یک خانوادۀ دیگر –دختر یا پسر یک آبادی Ú©Ù‡ باهم آشنای دیرینه اند-با همدیگر Øر٠نمی زنند وبه پای یک چشمه میروند ویک [قابدون qabdon= ظر٠مسی استوانه ای Ùˆ دسته دار] آب برمی دارند Ùˆ روی طاقچۀ اطاق خانه ای Ú©Ù‡ باید مردم، آن جا جمع شوند Ùˆ مراسم تیرما سینزه را برگزار کنند ØŒ میگذارند.(به روایت دیگر ØŒ هنگام برگشتن، بچۀ بزرگتر بچۀ کوچکتر را «کول.ا.گیرهkul .a.gira»= به دوش Ù…ÛŒ کشد Ùˆ به خانه Ù…ÛŒ آورد.)
غروب روز سینزدهم - شب چهاردهم - همۀ کسانی Ú©Ù‡ در جشن شرکت Ù…ÛŒ کنند ØŒ در خانه ای Ú©Ù‡ «آب قابدون »در آنجاست جمع Ù…ÛŒ شوند Ùˆ نیت Ù…ÛŒ کنند Ùˆ چیزی از قبیل : انگشتر ØŒ دکمه ØŒ گردن بند Ùˆ...را در آن ظر٠آب Ù…ÛŒ اندازند. ظر٠را وسط اطاق Ù…ÛŒ نهند Ùˆ خود Øلقه وار Ù…ÛŒ نشینند.
رباعي خون rabbaai xon = رباعي خوان = طبري خون tabari xon = طبري خوان Øاضر مي شود
کودک خردسالی Ú©Ù‡ نمی داند اشیاء داخل ظر٠٠آب از آن Ú†Ù‡ کسی است، در ظر٠آب دست Ù…ÛŒ کند ویکی از آن ها را بیرون Ù…ÛŒ آورد Ùˆ به Øاضرین نشان Ù…ÛŒ دهد - صاØبش آن را میشناسد- در این هنگام رباعی خوان مشغول خواندن شعرهای خاص تیرما سینزه است.صاØب آن انگشتری یا گوشوار Ùˆ... از باÙت کلام رباعی Ù…ÛŒ Ùهمد Ú©Ù‡ مرادش برآورده Ù…ÛŒ شود یا نه؟
رباعی خوان به تعداد اÙراد شرکت کننده در این جشن رباعی Ù…ÛŒ خواند Ùˆ این رباعی ها Ú©Ù‡ وزن Ùˆ آهنگ خاصی غیر از «لاØول ولا قوه الا بالله » ندارند منسوب به امیر پازواری ،شاعر Ùˆ عار٠دلسوختۀ مازندران است Ú©Ù‡ «آهنگ امیری »آن بسیار معرو٠می باشد. (البته در مناطق کوه نشین جنوب شرقی گیلان علاوه بر اشعار امیر پازواری ØŒ اشعار دیگری نیز خوانده Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ ساختار کاملا گالشی گیلان را دارد ( ."
" در پاره ای از آبادی های دیلمستان، همانند ٠اشکور ... و ... جشن ٠( تیر ما سینزه ) با ویژگیهای دلپذیر ٠دیگری همراه است:
سÙره ای از انواع ٠خوردنی های ٠زمان Ù…ÛŒ چینند Ùˆ در آن شب، سیزده گونه خوردنی، Ù…ÛŒ خورند. بر Ùˆ بچه های ٠آبادی Ú©Ù‡ با همگان آشنایی دیرینه دارند، شوش یا ترکه یا چوب ٠باریکی را بنام ( لال ٠شوش ) به دست Ù…ÛŒ گیرند Ùˆ وارد اطاق های ٠خانه ها Ù…ÛŒ شوند Ùˆ بی آنکه سخنی بگویند ( لال لالکی ) به خواب Ùرو رÙتگان، چند ترکه یا شوش Ù…ÛŒ زنند Ùˆ آنان را بیدار Ù…ÛŒ کنند تا شرکت در برگزاری ٠آئین ٠تیر ماه سیزده را از یاد نبرند. آنگاه جوانان، با شور ٠بی پایان، بر Ùراز ٠بام ها Ù…ÛŒ روند Ùˆ از ( روزن بام یا لوجون )ØŒ دستکش ( دس جورو٠یا جوراب ٠دست ) Ùˆ ... به پائین Ù…ÛŒ آویزند Ùˆ خدایان خانه، انواع خوردنی ها را در آن Ù…ÛŒ ریزند Ùˆ آن آشنایان ٠ناشناس، به بالای ٠بام Ù…ÛŒ کشند.
گاهی نیز به نشانه مطایبه و شوخ طبعی، زغال و دیگر چیزهای ٠خنده آور، در دستکش یا جوراب می گذارند.
این شادمانی ها تا دیرگاه ٠شب ٠تیرماه سیزده یا سیزدهم تیر ماه ٠دیلمی، ادامه می یابد."
نمونه هایی از اشعار طبره خوانی یا طبری خوانی گالشی:
(1)
می جونه دوستی /
گوسن ورا پوسّه کولا چی خوبه/مو بز وچه پوسّه کلا دارم
یار /دوره راه چی خوبه / مو می بره /بون /دارم
می دیل خانه /ه٠روزو ه٠شو/عروسی / بدارم
دس/بیاردم/به جیÙ/بدی Ù…/دیناری/ندارم/للی...
برگردان Ùارسی:
دوست عزیزم/کلاه پشمی از پوست برۀ گوسÙند چقدر خوب است Ú©Ù‡ آدم داشته باشد، من ØŒ کلاه از پوست بچۀ بز دارم ..
اگر یار دلدار آدم از ولایات دور دست باشد/بسیار ارزشمند است ولی ای دریغ/ یار Ùمن از دختران همسایه است
دلم میخواهد Ú©Ù‡ به رسم دیلمیان Ùˆ خوانیین "Ù‡Ùت شبانه روز مجلس عروسی برپا کنم"
ولی ای دریغ/دست به جیب که شدم دیدم که پولی در بساط ندارم...
(2)
" تیر ما " بگوته: می سینزه چره سنگینه؟
هر که آب ویگیته، خوشته مآره اولینه
انگشتره طلا، Ùیروزه Ùˆ ÙŽ Ù†ÛŒ نگینه
بهشته قربان، چه جای نازنینه
برگردان Ùارسی:
تیرماه Ú¯Ùت، سیزده ÛŒ من چرا سنگین است؟
هر کس آب برداشت، اولین Ùرزند مادرش است
انگشتری طلا، Ùیروزه، نگین آن است
بهشت را قربان، چه جای ٠نازنینی است
(3)
میان ٠دریا، گل بَد ئَم خالَ بَبیه
بلبول بَنشینه، شصت وچهار بَبیه
تاسه آب بریختم، زلال بَبیه
می دوست بخوره، دشمن لال بَبیه
برگردان Ùارسی:
میان دریا، درخت کاشتم، سرسبز شود
بلبل بنشیند، شصت وچهار تا شود
در تاس ( ظر٠مسی ) آب ریختم زلال شود
دوستم بخورد، دشمن لال شود
(4)
تنی دوری، مره دور بساته
تنی دوری، Ù…ÛŒ جانه، تَندÙور بساته
چشم اشک و دامن ٠شور بساته
نامرده ÙÙ„Ú©ØŒ Ù…ÛŒ منزله دور بساته
برگردان Ùارسی:
دوری تو، مرا دور کرده است
دوری تو، جانم را چون تنور ساخته است
چشمانم را اشک آلود و دامنم را شور ساخته است
ÙÙ„Ú© نامرد، منزلم را دور ساخته است
تیرگان شاداب بر همه ی ملت ایران خجسته باد
* زلزله در لهجه Ùˆ یا زبان مردم لنگرود نام جیر جیرکی است Ú©Ù‡ تابستانها در هوای گرم روی شاخه درختان بویژه شاخه لطی٠توت Ù…ÛŒ نشیند Ùˆ از بهار Ùˆ زیبایی طبیعت در تابستان ساعتها بدون وقÙÙ‡ در دستگاهی مخصوص Ù…ÛŒ سراید. Ù„Øظات ٠شور انگیز این نوای ٠خوش آهنگ زمانی است Ú©Ù‡ چندین زلزله، سمÙونی وار بنوازند Ùˆ بسرایند.
apanahan@t-online.de
A_panahan@yahoo.de