منوچهرجمالی / «چرا نوروز ،جشنی شد که انسان، دشمن خرد٠جشن ساز ٠خود شد »

چنانکه دیده میشود ، واژه های « گیاه» و « گیتی » و « جان= گیان »، دارای پیشوند « گی » هستند که نام خود سیمرغ بوده است (مرغی که پرهای ابلق دارد .
منوچهرجمالی
درسکولاریته، هرروزی،جشن است
Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران
هرروزی، نوروزاست
جشن، همیشه با« نوشدن » کاردارد
«چرا نوروز ،جشنی شد که انسان، دشمن خرد٠جشن ساز ٠خود شد »
روایت شاهنامه ازنوروز، روایتی ازموبدان زرتشتی در دوره ساسانیانست
معنای « سکولاریته» اینست که: زندگی در زمان ، جشن است. زندگی، خندیدن درزمانست.
جنبش زمان، برپا کردن جشن درهرروزیست. هرروزی ØŒ نوروز است . « زمان » ØŒ جایگاه Ùˆ سرچشمه ( زما = پایکوبی Ùˆ عروسی ) رقص Ùˆ وصال است .هرروزی ØŒ زمان ØŒ نو میشود Ùˆ نوشدن ØŒ جشن است . « نو» Ù…Ùهومیست Ú©Ù‡ با « زادن ازنو» کار دارد . چیزی نو است ØŒ Ú©Ù‡ زاده میشود، Ùˆ هر روزی ØŒ بنا Ø¨Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ زاده میشود .ØØ±Ú©Øª زمان ØŒ جشن پیدایش Ùˆ زایش ØŒ درهرروزاست ØŒ نه ماتم Ùˆ سوگ٠« ناپایداری Ùˆ گذر Ùˆ Ùنای زمان » . روزی یا زمانی Ú©Ù‡ زاده میشود، توانائی Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† دارد . هر « زمانی » ØŒ « وَن» ØŒ یا « بند » ØŒ یا « یوغ = گردونه Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ= اصل عشق» یا « عروسی» است.جشن ٠عروسی در زمان ØŒ تبدیل به « جشن نوزائی زمان » میگردد . زمان ØŒ زنجیره به هم بسته عروسی Ùˆ زادن ØŒ عشق Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒØ³Øª . Ùˆ این ØŒ درست غایتی است Ú©Ù‡ « جنبش سکولاریته » میخواهد به آن برسد . سکولاریته ØŒ میکوشد ØŒ برمÙهوم « Ùنای زمان » Ú©Ù‡ در ادیان نوری ØŒ در Ùکرو روان Ùˆ ضمیرمردمان جا انداخته اند، چیره گردد . تا این Ù…Ùهوم ØŒ دگرگون نگردد ØŒ درگیتی نمیتوان بهشت ساخت . ملتی میتواند گیتی را تبدیل به جشنگاه کند ØŒ Ú©Ù‡ Ù…Ùهوم زمانش را در Ùکر Ùˆ در روان Ùˆ درضمیر ØŒ دگرگون سازد. به همین علت ØŒ تغییر Ù…Ùهوم « جشن نوروز» ØŒ نقش بزرگی در آباد کردن جهان Ùˆ در جهان آرائی ( = سیاست ) دارد . اینست Ú©Ù‡ Ù…Ùهوم « جشن » ØŒ زیربنای جهان آرائی ( = سیاست) است . تغییرمÙهوم جشن Ùˆ نوزائی درÙکرو در روان ودرضمیر ØŒ جهان را میآراید . این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ جشن Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ است Ú©Ù‡ باید در کاریز هرضمیری بجوشد تا بتوان جهان را آراست ( کاریز=ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯) .
نوروزی Ú©Ù‡ دیگر، روز نو نمÙÛŒ Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯
نوبودن Ùنخستین روز، نوبودن Ùیکروز نبود . نوروز، روزی بود Ú©Ù‡ ÙØ·Ø±ØªØ´ « نو» بود ØŒ Ùˆ ازخود ØŒ نو میزائید . نوروز ØŒ با گذشت زمان ØŒ کهنه نمیشد ØŒ چون ویژگی « نوزائی » داشت . این Ù…Ùهوم بزرگ Ùˆ ژر٠، دیگر در روایتی Ú©Ù‡ درشاهنامه ازنوروز آمده ØŒ نیست . در شاهنامه ØŒ روایتی ازجشن نوروز آمده ØŒ Ú©Ù‡ درست برضد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایرانست . این روایت ØŒ زیر Ù†Ùوذ الهیات زرتشتی به وجود آمده است ØŒ Ùˆ وظیÙÙ‡ ما آنست Ú©Ù‡ برضد آن برخیزیم ØŒ واین ØªØØ±ÛŒÙ بنیادی را بزدائیم . الهیات زرتشتی دراین روایت ØŒ جشن نوروز را ØŒ متلازم با « روند هبوط انسان» میسازد . درجشن ØŒ تخم تباهی Ùˆ گناه Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ است . جشن پیروزی خرد ØŒ در باطن ØŒ بیان پیدایش دیو آز ÙˆÙØ²ÙˆÙ†Ø®ÙˆØ§Ù‡ÛŒ Ùˆ کبر Ùˆ نخوتیست Ú©Ù‡ از خرد Ùˆ خواست انسانی پدیدارمیشود .
جشن پیروزیهای خرد Ùˆ خواست انسانی ØŒ بÙÙ† هبوط Ùˆ سقوط انسانست . جشن پیروزی خرد انسان ØŒ به شقه شدن انسان ازمیان ( به خود Ø´Ú©Ø§ÙØªÚ¯ÛŒ ØŒ Ùˆ ازخود بیگانگی ) میکشد . انسان ØŒ گوهری جدا Ùˆ گسسته از خدا دارد ØŒ ولی درجشن ØŒ درست به هوای « همگوهری با خدا » Ù…ÛŒØ§ÙØªØ¯ . جشن وسعادت، ویژگی گوهر خداست. Ùˆ در زندگی به جشن همیشه رسیدن ØŒ Ù†ÙÛŒ ÙØ§ØµÙ„Ù‡ میان خدا Ùˆ انسانست . درجشن همیشگی ØŒ انسان ØŒ خدا میشود . جشن را باید درگیتی زدود ØŒ تا انسان ØŒ ØªÙØ§ÙˆØª گوهرخود را از خدا دریابد . درروایت ٠شاهنامه ØŒ این روز، روزیست Ú©Ù‡ انسان باید درانتظار پیآمدهای شوم گناهی باشد Ú©Ù‡ ازکاربستن خردش در Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† مدنیت ØŒ پدیدار خواهد شد . نوروز، روز پیدایش گناهیست Ú©Ù‡ خرد انسانی ØŒ دچارآن میگردد . خرد انسانی ØŒ دراین روز ØŒ Ú©Ù‡ بÙÙ† همه روزهاست ØŒ با برترین گناه ÙˆÙØ¬Ø±Ù…Ø´ ØŒ آلوده میشود . به سخنی دیگر، طبیعت Ùˆ ÙØ·Ø±Øª خرد انسانی ØŒ آنست Ú©Ù‡ خود را سرچشمه مدنیت ÙˆØÚ©ÙˆÙ…ت Ùˆ سعادت درگیتی میداند ØŒ Ùˆ این ØŒ بزرگترین ÙØ¬Ø±Ù… Ùˆ گناهست . این ØŒ اندیشه موبدان زرتشتی ازنوروز واز جشن نوروزی بود . ولی این اندیشه ØŒ درست برضد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران بود. پیکار با « جشن نوروزی » ØŒ با دین اسلام آغازنشد ØŒ بلکه با همین موبدان آغازشد . نوروز ØŒ جشن زمان Ùˆ معنای زمانست ØŒ نه جشنی Ú©Ù‡ یادبود یک شخصیتی Ùˆ رسولی Ùˆ یک Ø§ØªÙØ§Ù‚ تاریخی باشد . منسوب ساختن جشن نوروز به اشخاص ØŒ نابود ساختن معنای اصیل زمان است . نوروز ØŒ « بÙÙ† زمان » بود . یعنی این روز ØŒ روز بعدی را از« خود» میزائید، Ùˆ روز بعد نیز، جشن تولد روز بعد را باید Ú¯Ø±ÙØª . پس نوروز باخود ØŒ جشن تولد هر روزی را پس ازخود میآورد . خود زائی زمان Ùˆ طبعا گیتی Ùˆ خدا، درزمان بود . این یک اندیشه سکولار است .ازاینگذشته ØŒ اندیشه نوزائی ØŒ پیوسته به اندیشه « نو اندیشی Ùˆ رسیدن به بینش نوین » بود . با این اندیشه ØŒ « خود زائی Ùˆ خود Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ » ØŒ در گوهر هرجانی Ùˆ هرانسانی بود . ولی خدایان والاهان نوری ØŒ میخواستند Ú©Ù‡ « نیروی Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ را در خواست خود ØŒ متمرکزسازند Ùˆ Ù…Ù†ØØµØ± به خود نمایند » . این بود Ú©Ù‡ میبایستی به هر Ù†ØÙˆÙ‡ ای شده است ØŒ معنای نوروز Ùˆ معنای جشن ØŒ ومعنای زمان را دگرگون سازند . این بود Ú©Ù‡ روز نخست را Ú©Ù‡ جشن نوزائی زمان ( Ùˆ گیتی Ùˆ خدا ) بود ØŒ با نخستین جرم Ùˆ گناه آمیختند، تا سراسر زمان ØŒ آلوده Ùˆ تباه بشود . درالهیات زرتشتی ØŒ این نخستین روز ØŒ روز ورود Ùˆ تازش اهریمن به گیتی میشود . او ØŒ ازهمان Ù„ØØ¸Ù‡ نخست ØŒ گیتی Ùˆ انسان را با گناه میآمیزد . این اندیشه در داستان جمشید درشاهنامه بازتابیده شده است .
برای شناختن Ù…Ùهوم ØÙ‚یقی « جشن نوروز»
و اینکه « هرروز، نوروز» است ،
باید « Ù…Ùهوم زمان » را درضمیرخود تغییر بدهیم
جشنهای ایران ØŒ همه « جشن های زمان » بوده اند . ولی سپس کوشیده شده Ú©Ù‡ ازآنها « جشنهای بزرگداشت Ø§ØªÙØ§Ù‚ات وزاده شدن یا پیروزی ٠بزرگان ... » بسازند ØŒ تا معنای اصیل « زمان » را بزدایند . « جشن زمان ØŒ به معنای آنست Ú©Ù‡ « ØØ±Ú©Øª زمان » ØŒ بخودی خود ØŒ جشن دارد . Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª زمان ØŒ Ùˆ جنبش Ùˆ رویش Ùˆ Ø§ÙØ²Ø§ÛŒØ´ جهان وجانست Ùˆ طبعا به خودی خود ØŒ جشن وشادیست . به عبارت دیگر، جشن ØŒ سکولاراست . جشن، بیان ٠« ØØ±Ú©Øª زمان » است . اینکه سپس ØŒ به « جهان گذرا » ØŒ جان « سپنجی » Ú¯ÙØªÙ†Ø¯ ØŒ خوارشماری همان « سپنتا مینوئی » بود Ú©Ù‡ درگیتی ØŒ خود را میگسترد Ùˆ Ù…ÛŒØ§ÙØ²ÙˆØ¯ .« سپنج=سه پنج» ØŒ مانند « سپند= سه پند» ØŒ به معنای « سه خوشه Ùˆ سه تخم Ùˆ سه زهدانی » است Ú©Ù‡ بÙÙ† پیدایش جهان شمرده میشد . جهان سپنجی ØŒ همان جهان سپنتائی است Ú©Ù‡ « رویش Ùˆ زایش Ùˆ گسترش خدا در زمان Ùˆ درگیتی » میباشد . خدا ØŒ در زمان ØŒ خود را گیتی میکند (خودرا آسمان ابری Ùˆ آب Ùˆ زمین Ùˆ گیاه Ùˆ جانور Ùˆ انسان میکند Ùˆ در پایان باز، تخم خدا = سپند میشود » . خدا ØŒ از زمان Ùˆ ازگیتی Ùˆ از تØÙˆÙ„ Ùˆ نوشوی ØŒ جداشدنی نیست . تغییر Ùˆ تØÙˆÙ„ Ùˆ نوشوی ØŒ ویژگی خداست . با نسبت دادن جشنهای زمان ØŒ به اشخاص Ùˆ Ø§ØªÙØ§Ù‚ات تاریخی ØŒ خود زمان ØŒ دیگر جشن نداشت ØŒ بلکه عمل آن شخص یا Ø§ØªÙØ§Ù‚ آن ØØ§Ø¯Ø«Ù‡ ØŒ معنا به زمان میداد . بدینسان خدا Ùˆ بÙÙ† Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ Ùˆ نوسازنده گیتی ØŒ از زمان Ùˆ گیتی ØŒ پاره Ùˆ گسسته ساخته میشد . ازاین پس ØŒ ØØ±Ú©Øª زمان ØŒ گسترش روزبروزخود خدا نیست Ùˆ طبعا ØŒ جشن سازنیست ØŒ بلکه یک Ø§ØªÙØ§Ù‚ ØŒ یک عمل یا امر شخص هست Ú©Ù‡ جشن وسعادت وشادی میسازد . با چنین جشن هائی ØŒ ØØ±Ú©Øª زمان ØŒ بیخدا میشود ØŒ Ùˆ ارزش خود را در تØÙˆÙ„ Ùˆ تغییر از دست میدهد . زمان ØŒ ازاین پس ØŒ گذرا یا ÙØ§Ù†ÛŒ Ùˆ بی معنا میشود . تا ما معنائی را Ú©Ù‡ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ به زمان ( خودگستری بÙÙ† Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ جهان= سه پنت = سه پنج درزمان ) میداد نشناسیم ØŒ پدیده « جشن » Ú©Ù‡ درایران ØŒ « معنا Ùˆ غایت زندگی » بوده است ØŒ نخواهیم Ùهمید . غایت Ùˆ معنای زندگی انسان Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ پیدایش همین بÙÙ† Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ ØŒ پیدایش همین « عشق ازلی خدایان دربÙÙ† هستی او » میباشد .
برای درک دقیق Ù…Ùهوم زمان، باید با همین « نوروز» آغازکرد . چون زمان ØŒ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ همیشه Ø¯Ø±ØªØºÛŒÛŒØ±ÛŒØ§ÙØªÙ† ØŒ « نو» میشود ØŒ و« Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª » میکند .« نوروز » برای ما ØŒ Ùقط یکروز، از سراسر روزهای سالست . البته پس از گذشتن نوروز، روزهای دیگر میآیند Ùˆ « آنچه روز نو » بوده است ØŒ کهنه Ùˆ بیات میشود ØŒ وباید سالی درانتظارنشست تا باز، یک روز نوروزی بیاید . درست این Ù…Ùهوم زمان ØŒ Ù…Ùهوم امروزی ما از زمانست ØŒ نه Ù…Ùهوم آنها از زمان . برای آنها ØŒ نوروز ØŒ تنها یکمین روز سال Ùˆ تنها یکروز از سال نبود . بلکه نوروز ØŒ بÙÙ† زمان Ùˆ زهدان زمان و« بند زمان» بود ØŒ Ú©Ù‡ روزبعدی را میزائید ØŒ میزوئید ØŒ Ù…ÛŒØ¢ÙØ±ÛŒØ¯ . خود زائی Ùˆ خود Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ ØŒ درخود٠زمان بود . بدینسان مشخص میشود Ú©Ù‡ زمان ØŒ روند رویش Ùˆ بلندی یابی( تعالی =معراج) Ùˆ Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª Ùˆ ÙØ±Ø§Ø® شوی Ú©Ù„ گیتی بود ØŒ چون دراین جهان بینی ØŒ Ú©Ù„ جهان جان ØŒ ماهیت گیاهی داشت .
چنانکه دیده میشود ØŒ واژه های « گیاه» Ùˆ « گیتی » Ùˆ « جان= گیان »، دارای پیشوند « Ú¯ÛŒ » هستند Ú©Ù‡ نام خود سیمرغ بوده است (مرغی Ú©Ù‡ پرهای ابلق دارد . اینها همه گسترش یا پرهای او هستند . ازاین رو« گیاه » ØŒ تنها گیاه ØŒ به معنای امروزه نبود ØŒ بلکه آب Ùˆ زمین Ùˆ جانورو انسان Ùˆ خدا ØŒ همه ØŒ گوهر گیاهی داشتند . سیمرغ Ú©Ù‡ Ø¨Ø±ÙØ±Ø§Ø² درخت « ÙˆÙŽÙ† وس تخمک » Ù…ÛŒ نشیند ØŒ به معنای آنست Ú©Ù‡ سیمرغ ØŒ اینهمانی با تخمهای درخت زندگی دارد ØŒ Ùˆ خوشه ایست Ú©Ù‡ دارای همه تخمهای درخت هستی است . وقتی همه جهان هستی را گیاهی Ù…ÛŒÚ¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯ Ú©Ù‡ ازیک بÙÙ† در زمان میروید ØŒ این تصویر ØŒ به Ú©Ù„ÛŒ با جهانی Ú©Ù‡ از« امر وخواست وکلمه ٠یک اÙلاه » خلق میشود ØŒ به Ú©Ù„ÛŒ ÙØ±Ù‚ داشت . البته این تصویر، یک تصویر انتزاعی بود . تصویر نگاری نبود ØŒ بلکه « صورت ادیشی » بود . آنها درصورت ØŒ میاندیشیدند . ازجمله اینکه ØŒ تازه شوی یا ÙØ±Ø´Ú©Ø±Ø¯ ØŒ خویشکاری هرروزه این درخت زمان Ùˆ درخت هستی بود . Ù…Ùهوم رستاخیز یا ÙØ±Ø´Ú©Ø±Ø¯ ØŒ در «آخرالزمان » ØŒ اندیشه ای بود Ú©Ù‡ ادیان نوری جایگزین این Ù…Ùهوم ساختند ØŒ Ùˆ اندیشه اصلی را مسخ Ùˆ ØªØØ±ÛŒÙ ساختند . هرروز ØŒ شاخه ای تازه Ùˆ نو ازاین بÙÙ† میروید . این بÙÙ† ØŒ درهرچه Ù…ÛŒØ¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ ØŒ هست . ازاین رو هرچه Ù…ÛŒØ¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ ØŒ همانند Ùˆ برابر با او ØŒ نیروی Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ دارد . نیروی Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ یا نوشوی یا ÙØ±Ø´Ú©Ø±Ø¯ در هر جانی ØŒ درهرانسانی ØŒ درهر روزی Ùˆ زمانی هست . به سعادت Ùˆ شادی Ùˆ خوشی ØÙ‚یقی نباید صبرکرد تا پس ازمرگ ودرجائیکه زمان به آخر میرسد ( ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ زمان ) بدان رسید . سعادت Ùˆ شادی Ùˆ خوشی ØÙ‚یقی ØŒ همان گسترش Ùˆ رویش Ùˆ پیدایش در زمان است . سعادت Ùˆ شادی ØŒ همان ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ Ùˆ نوشوی در هرروزی است . هر روزی ØŒ نوروزاست . هر روزی ØŒ رستاخیزاست . هر روزی ØŒ جشن Ùˆ سعادت Ùˆ شادی است . وما نیازبه ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ روزانه در زمان Ùˆ درگیتی داریم . تصویر رستاخیزو بهشت در ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ زمان ØŒ باید در اÙکارها Ùˆ ضمیرها دور ریخته شود . ما نیاز به ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ داریم Ú©Ù‡ ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ یا رستاخیز را از ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ زمان ØŒ باز به روند زمان بازگرداند . این همان « جنبش سکولاریته » است . شادی Ùˆ جشن Ùˆ سعادت ØŒ پدیده ایست ضروری ØŒ در زمان Ùˆ از زمان . این نیاز است Ú©Ù‡ مارا بدان میکشاند Ú©Ù‡ درپی رستاخیزو ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران برویم ØŒ چون ما سعادت Ùˆ شادی Ùˆ بهی Ùˆ خوشی Ùˆ آشتی Ùˆ Ø´Ú©ÙˆÙØ§Ø¦ÛŒ نقد ØŒ در گیتی Ùˆ درزمان میخواهیم .
واین نیاز به « Ø±Ø³ØªØ§Ø®ÛŒØ²ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران » ØŒ نیازیست Ú©Ù‡ جامعه را در Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒØ´ تکان داده Ùˆ ÙØ±Ø§Ú¯Ø±Ùته است ØŒ ودیگر جامعه را رها نخواهد کرد. این نیاز، نیاز نیرومند ØŒ به « جستجوی خود » است، Ùˆ انسان Ùˆ ملت ØŒ آنچیزیست Ú©Ù‡ از بÙÙ† ٠وجودش ØŒ میجوید . ولی برای برآوردن این نیاز، مردم درگامهای نخستین ØŒ Ú¯Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒÚ© Ù…ÙØ´Øª دروغ Ùˆ ØªØØ±ÛŒÙ میشوند. « هنروبزرگی وخرد Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ » مارا ØŒ هزاره ها تØÙ‚یرکرده اند ØŒ Ùˆ زشت ساخته اند Ùˆ گناه وجرم بزرگ خوانده اند ØŒ Ùˆ تا توانسته اند آنهارا نکوهیده اند . پدیده « جشن »، به ویژه « جشن نوروز » ØŒ Ú©Ù‡ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ « بÙÙ† زمان Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´Â» شمرده میشود ØŒ بکلی زشت Ùˆ تباه Ùˆ منÙÛŒ ساخته شده است . موبدان زرتشتی Ú©Ù‡ رابطه بسیارنا به هنجاری با جشن بطورکلی، Ùˆ جشن نوروز به ویژه ØŒ داشته اند ØŒ این پدیده را در روایتی Ú©Ù‡ ازدوره ساسانیان ØŒ بدست ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ است ØŒ به Ú©Ù„ÛŒ مسخ Ùˆ ØªØØ±ÛŒÙ ساخته اند . Ùˆ امروزه در درک معنای ÙØ¬Ø´Ù† نوروز، Ùˆ برپا داشتن جشن نوروز، همه ازاین « بخش ØªØØ±ÛŒÙ شده شاهنامه » الهام میگیرند .
مسئله ØÙ‚یقت ØŒ همیشه مسئله « Ú©Ø´Ù ØÙ‚یقت در دروغ Ùˆ ÙØ±ÛŒØ¨ » است . هر ØÙ‚یقتی Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ØŒ دراثر کششی Ú©Ù‡ دارد ØŒ Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ از قدرتمندان Ùˆ قدرت پرستان ØŒ ابزاری برای پیشبرد هدÙهایشان ساخته میشود . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران هم هزاره ها ابزار قدرتهای سیاسی Ùˆ دینی Ùˆ اقتصادی شده است Ùˆ ما با توده ای از این ØªØØ±ÛŒÙات Ùˆ مسخسازیها روبروئیم . اینست Ú©Ù‡ باید راه Ùˆ روش Ù Ú©Ø´Ù ØÙ‚یقت را در دروع Ùˆ ÙØ±ÛŒØ¨ Ùˆ مسخسازی پیداکرد. دلیری ØŒ جستجوی ØÙ‚یقت درست در ÙØ±ÛŒØ¨Ù‡Ø§ Ùˆ دروغهاست . سیاست ØŒ با Ù…ÙØ´Øª برسر مردمان میکوبد ØŒ ولی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØŒ تلنگر به جانها میزند . سیاست ØŒ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØŒ ابزارقدرت Ù…ÛŒ بیند . ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØŒ چشمه ایست Ú©Ù‡ از Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ ضمیر مردمان میجوشد Ùˆ روان میگردد Ùˆ میخواهد ØŒ جهان را در آبیاری کردن ØŒ بیاراید. ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØŒ درپی جهان آرائیست ( نظم در زیبائی وزیبائی درنظم خودجوش )ØŒ نه درپی سیاستمداری Ùˆ قدرتیابی وتهدید Ùˆ خشونت Ùˆ شکنجه گری .
برای شناختن Ù…Ùهوم ØÙ‚یقی« جشن نوروز»
باید «مÙهوم زمان » را در ذهن خود تغییر بدهیم
چناننکه آمد ØŒ جشنهای ایران ØŒ همه « جشنهای زمان» بوده اند، نه « جشنهای بزرگداشت اشخاص» ØŒ نه «جشن Ø§ØªÙØ§Ù‚ات بزرگ تاریخی » . ØØ±Ú©Øª زمان ØŒ روند « زاده شده خدا یا سیمرغ یا رپیتاوین Ú©Ù‡ دخترجوان Ù†ÛŒ نواز میباشد » میباشد ØŒ پس زمان ØŒ به خودی خودش ØŒ جشن است، چون این خداست Ú©Ù‡ نوبه نو، زاده میشود ØŒ Ùˆ جشن زادن را میگیر. ما درجشن« زاد روز» ØŒ متوجه « کسی هستیم Ú©Ù‡ زاده شده است » . Ø¯Ø±ØØ§Ù„یکه « زاج سور» ØŒ جشنی بوده است Ú©Ù‡ مادر هم، مرکزتوجه جشن بوده است . این جشن ØŒ همانسان جشن عمل زاینده Ùˆ همچنین جشن پیدایش زاده شده است . جشن زاد روز ØŒ باید جشنی باشد Ú©Ù‡ « Ù…Ø§Ø¯Ø±ÙˆÙØ±Ø²Ù†Ø¯ باهم ØŒ جشن بگیرند . زاد روز، جشن Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ با Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ باهمست. هر روزی ØŒ خدا ØŒ بهره ای ازگیتی وجان میشود Ùˆ این پیوند همیشگی میان خدا Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ ØŒ جشن هردو باهمست . تا ما معنای ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ خود را از « زمان » نشناسیم ØŒ پدیده « جش »، Ú©Ù‡ درایران « معنا Ùˆ غایت زندگی » بوده است ØŒ نخواهیم Ùهمید .
« نوروز» برای ما ØŒ یک روز از زمانست . نوروز، نقطه « آغاز روزهای دیگردرهرسالیست » Ú©Ù‡ بدنبال آن، یکی پس از دیگری میآید، ولی هیچیک ازآنها دیگر، ویژگی « نوبودن » ندارد . با نوروز، روزی Ú©Ù‡ نو باشد ØŒ پایان Ù…ÛŒ یابد . البته پس ازگذشتن ØŒ نوروز، هرچه روزها بیشتر میشوند، نوروز ØŒ دورترو کهنه ترمیشود ØŒ ونوروز، طبعا ÙØ±Ø§Ù…وش میشود، Ùˆ باید درانتظار سال دیگر Ùˆ نوروزی دیگر، Ùˆ « نوشدن طبیعت بطورکلی » درانتظارچشم به راه بود . با نوروز ØŒ « نوبودن » ØŒ پایان Ù…ÛŒ یابد . درست این Ù…Ùهوم زمان ØŒ Ù…Ùهوم آنها از زمان نبوده است . برای آنها ØŒ « نوروز» ØŒ تنها روز یکم سال تازه نبوده است ØŒ بلکه « بÙÙ† زمان » بوده است، Ú©Ù‡ روزهای بعدی ØŒ یکی پس از دیگری ØŒ ازآن بÙÙ† میرویند Ùˆ میزایند. Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران بطورکلی، Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ ØŒ برابر با Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ است . Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ ØŒ همان نیروی Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ را دارد Ú©Ù‡ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ اش ØŒ داشته است . خالق Ùˆ مخلوق به Ù…Ùهوم ادیان نوری Ùˆ ابراهیمی ØŒ Ú©Ù‡ خالق ØŒ نا برابر با مخلوقست ØŒ Ùˆ قدرت خلاقه ØŒ Ù…Ù†ØØµØ±Ø§ در وجود خالق میماند ØŒ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ وجود نداشته است . گیتی شدن خدا ØŒ یعنی Ø§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯Ù‡ شدن نیروی Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ ازخدا درگیتی ( درهمه جانها ) . خدا ØŒ درگیتی شدن) گی، در گیاه ودر گیان ودرگیتی شدن ØŒ یک معنای گیتی، نان است )ØŒ خدا میشود. ØŒ دو پدیده « روئیدن Ùˆ زائیدن »
نوروز ØŒ یک تخم Ùˆ بزر، بسخنی دیگر، « بÙÙ† »است، Ùˆ روزهای بعدی ØŒ شاخه هائی هستند Ú©Ù‡ ازاین« بÙÙ† » ØŒ میرویند .نوروز، بریده Ùˆ گسسته از « روزبعدی Ú©Ù‡ میآید » نیست ØŒ بلکه متصل به آنست ØŒ وازنیروی Ø¢ÙØ±ÛŒÛŒÙ†Ø¯Ù‡ Ú©Ù‡ درانجام نوروزهست ØŒ روزتازه ای زاده میشود . بدینسان مشخص میشود Ú©Ù‡ « زمان» ØŒ « روند روئیدن Ùˆ بلندی ÛŒØ§ÙØªÙ† Ùˆ رشد Ùˆ Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª ÙˆÙØ±Ø§Ø®ÛŒ ÛŒØ§ÙØªÙ† گیاهی» است . البته در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران باهم بشیوه ای اینهمانی داده میشد ØŒ Ùˆ معنای « Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† » ازآن ØŒ Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ میشد .از نوروز ØŒ روزهای دیگر، میروید Ùˆ میزاید Ùˆ بسخنی دیگر، Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ میشود Ùˆ Ù…ÛŒØ§ÙØ²Ø§ÛŒØ¯ . در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ دو پدیده « روئیدن Ùˆ زائیدن » باهم آمیخته شده اند Ùˆ Ù…Ùهوم پیدایش Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† را پدید آورده اند . همیشه پدیده زائیدن ØŒ پدیده روئیدن را در ذهن برمیانگیزد ØŒ Ùˆ پدیده روئیدن ØŒ پدیده زائیدن را در ضمیر ÙØ±Ø§Ù…یخواند . Ùˆ روئیدن Ùˆ زائیدن نیز ØŒ همیشه با « شادی Ùˆ جشن » آمیخته است . پیدایش ÛŒØ§ÙØªÙ† بطورکلی در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ شادی زا Ùˆ رقص آور Ùˆ سرخوش کننده است . « هستی ÛŒØ§ÙØªÙ† درگیتی ودرزمان » ØŒ « شادشدن » است . این اندیشه درست برضد ادیان ابراهیمی Ùˆ ادیان نوری Ùˆ بودائی است . با این اندیشه بنیادی ØŒ بنیاد ٠سکولاریته گذارده میشود .در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران به « زمان، یا زمان بیکرانه » ØŒ زرون zarvan Ù…ÛŒÚ¯ÙØªÙ†Ø¯ . ازسوئی به کاشتن، « زریتونتن » Ùˆ از سوی دیگر، به زائیدن zarhonitan زرهونیتن Ú¯ÙØªÙ‡ میشد . Ø§ÙØºØ§Ù†ÛŒÙ‡Ø§ Ùˆ ÙØ±Ø§Ø±ÙˆØ¯ÛŒÙ‡Ø§ به ویار، یا آنچه زن بارداربشدت به آن هوس میکند ØŒ زروانه میگویند ØŒ Ùˆ به Ú¯Ù„ خیری، Ú©Ù‡ Ú¯Ù„ رام است ØŒ ورد الزروانی Ú¯ÙØªÙ‡ میشود ØŒ Ùˆ « رام » ØŒ نخستین زاده سیمرغست . البته دراستان خراسان به واژه ٠« یکم » ØŒ زروَنه Ú¯ÙØªÙ‡ میشود، چون مقصود ØŒ آنچه تازه زاده شده است میباشد .
پس بخوبی دیده میشود Ú©Ù‡ « زروان ØŒ یا زمان بیکرانه » با ترکیب روندهای روئیدن Ùˆ زائیدن کاردارد . اینکه به زروان ØŒ زمان بیکرانه میگویند ØŒ ما ازآن چنین Ù…ÛŒÙهمیم Ú©Ù‡ مقصود ØŒ زمان بی انتها ØŒ زمان بی آغاز Ùˆ بی پایان است . ولی « کرانیدن » هنوز درکردی ØŒ به معنای گسستن Ùˆ پاره کردن است . زمان بیکرانه ØŒ دراصل، به معنای « زمانی بوده است Ú©Ù‡ همه زمانها به هم چسبیده Ùˆ آمیخته اند، Ùˆ ازهمدیگر، پاره ناشدنی هستند . وقتی زمان را نمیشود ازهم گسست Ùˆ پاره کرد ØŒ هیچ چیزی Ùˆ هیچ جانی Ùˆ هیچ بخشی ازجهان را نمیشود ازهم پاره کرد ØŒ چون همه ازیک تخم میرویند . وقتی زمان را نمیشود ازهم گسست ØŒ دوجهان ( جهان گذرا Ùˆ جهان جاوید ) وجود ندارد . آسمان ØŒ گوهری جدا با زمین ندارد . روشنی از تاریکی ØŒ بریده نیست. خدا ØŒ ازگیتی بریده نیست . جهان جان ØŒ همه یک جهان است . همه بخشهای جهان ØŒ آسمان + آب + زمین + گیاه + جانور+ انسان + خدا ØŒ همه به هم متصل Ùˆ آمیخته اند . این اندیشه ایست Ú©Ù‡ سپس در Ø¹Ø±ÙØ§Ù† ایرانی زنده بجای میماند . وقتی خدا Ùˆ همه جهان جان به من متصلند ØŒ Ùˆ با من آمیخته اند ØŒ پس چرا من Ø§ØØ³Ø§Ø³ جداشدگی میکنم؟ پس چرا مردم ازهم جدایند ØŸ پس چرا خدا نیاز به واسطه دارد ØŸ پس چرا خالق ØŒ گوهری جز مخلوق دارد ØŸ پس چرا نام « جدائی » هست ØŸ وهرانسانی دراثر این Ø§ØØ³Ø§Ø³ پارگی Ùˆ جدائی Ùˆ غربتست Ú©Ù‡ مینالد، چون درواقع ØŒ او از جان ÙØ¬Ù‡Ø§Ù† Ùˆ ازخدا ØŒ جدا نیست . این همان « ازخود بیگانگی » است . دربÙÙ† خود هرانسانی ØŒ خود او، جان جهان Ùˆ خدا Ùˆ معنی Ùˆ غایت هست. این همان « جدا Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù† از نیستان نزد مولوی » است . مولوی جهان را دراین آمیختگی ودر اتصال انسان وجان با خدا ØŒ یا با بÙÙ† هستی Ù…ÛŒ بیند .
همه در بخت ØŒ Ø´Ú©ÙØªÙ‡ ØŒ همه با لط٠تو Ø®ÙØªÙ‡
همه « دروصل » ØŒ Ø¨Ú¯ÙØªÙ‡ Ú©Ù‡ : خدایا تو کجائی ØŸ
همه همخوابه رØÙ…ت ØŒ همه پرورده نعمت
همه شه زاده دولت ، شده در دلق گدائی
چومن ØŒ این وصل بدیدم ØŒ همه Ø¢ÙØ§Ù‚ دویدم
طلبیدم ØŒ نشنیدم Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ Ø¨ÙØ¯ نام « جدائی »
دراین جهان وصل ( Ú©Ù‡ جهان بی + کرانه است ) ØŒ این ØÙ‚یقت وصل Ùˆ آمیختگی وبهم بستگی را نشناختن Ùˆ ØØ³ نکردن ØŒ Ùˆ دم ازجدائی زدن ØŒ مسئله بنیادی همه Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ است . درواقع ØŒ همه از اصالت خود ØŒ بیخبرند . همه باوجود آنکه دربÙÙ† یا درمیان خود، متصلند، ولی در آگاهبودشان ØŒØ§ØØ³Ø§Ø³ Ø§Ù†ÙØµØ§Ù„ Ùˆ گسستگی ( کرانیدن ) میکنند . برای آنکه زمان ØŒ بریده Ùˆ کرانمند شده است . ما درآگاهبود خود، در ÙØ±Ø¯ÛŒØª خود، درعقل خود ØŒ در زمان کرانمند، زندگی میکنیم .
این Ù…Ùهوم « زمان بیکرانه » ازکجا آمده بود ØŸ واژه « زرونzrvan »، به معنای« بند Ù Ù†ÛŒ » هم هست .البته ØŒ معنای « زر» ØŒ دراصل ØŒ همان « Ù†ÛŒ » بوده است ØŒ چنانچه در ترکی به زر، « آلتون= آل+ تون » Ú¯ÙØªÙ‡ میشود ØŒ Ú©Ù‡ به معنای« زهدان سیمرغ » است. به Ù†ÛŒ نهاوندی ØŒ زریره میگویند ( زر+ ایره = سه نای = سئنا ) .زمان ØŒ « بند های Ù†ÛŒ » است . این تصویر « بند Ù†ÛŒ » ØŒ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ زنخدائی ایران ØŒ معانی بسیارژرÙÛŒ داشته است . بند Ù†ÛŒ ØŒ Ù…ØØµÙ„ اتصال دوبخش نای بهمست . Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù Â« بند نای » ØŒ به ÙØ§ØµÙ„Ù‡ میان دوبند Ù†ÛŒ Ú¯ÙØªÙ‡ میشود . این تصویربند نای ØŒ نقش بنیادی را در Ù…Ùهوم زمان، برای ایرانیان بازی میکرده است . درخت زمان Ú©Ù‡ درخت زندگی نیزهست ØŒ نائی بوده است Ú©Ù‡ Ù¾ÙØ±Ø§Ø² بندهای Ù†ÛŒ است . آنها براین باوربودند Ú©Ù‡ این بند = ÙˆÙŽÙ† = بَن ØŒ اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ هست . وقتی یک بخش روئید، Ùˆ به انجامش رسید ØŒ این بند= ون ØŒ پیدا میشود . و« انجام» یک چیزی ØŒ آخرو پایان Ùˆ انتهای آن چیز نیست ØŒ بلکه هرانجامی ØŒ جایگاه اتصال Ùˆ جایگاه Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒØ³Øª . به سخنی دیگر،« کمال » یک چیز ØŒ نهایت Ùˆ پایان آن چیز نیست ØŒ بلکه « اصل میان = اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ » است Ú©Ù‡ بخش دوم آن چیز را Ù…ÛŒØ¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯. Ù…Ùهوم « کمال » در ادیان نوری ØŒ به Ú©Ù„ÛŒ با Ù…Ùهوم « کمال » Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ ÙØ±Ù‚ دارد . در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ درکمال ØŒ بÙÙ† نوشوی هست . چنانچه همان واژه « انجام » ØŒ Ú©Ù‡ Ø¯Ø±ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ ØŒ به معنای پایان Ùˆ آخر است ØŒ درکردی ØŒ « هه نجامه » Ú©Ù‡ همان واژه است ØŒ به معنای « لولا » است . « هنج کردن » ØŒ به هم رسانیدن Ùˆ متصل ساختن دوچیزبه همست . انجام هرچیزی ØŒ آن جا نیست Ú©Ù‡ آنچیز، پایان Ù…ÛŒ یابد ØŒ بلکه آنجائیست Ú©Ù‡ به چیزدیگر، بسته ولولا میشود . انجام هربرهه ای از زمان ØŒ جائیست Ú©Ù‡ به زمان تازه ای ØŒ لولا میشود . Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ براین ØŒ معنائی دیگرهم این نقطه اتصال داشته است Ú©Ù‡ ازبین Ø±ÙØªÙ‡ است ØŒ این نقطه انجام ØŒ درست خودش، اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ بخش تازه است . به همین علت « انجمن » Ú©Ù‡ « هنجمن » باشد ØŒ به معنای « مینوی متصل سازنده مردمان باهم + Ùˆ اصل Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ اندیشه های تازه در سنتزآنها با همدیگردرهمپرسی» است . Ùˆ « انگ » هم Ú©Ù‡ همان « تنبوشه یا ممرآب Ø§Ø²Ø³ÙØ§Ù„ست » برای آنست Ú©Ù‡ جریان آب را ازیکجا به جای دیگر، متصل میسازد. به همین علت نیز به « شیره Ùˆ عصاره » Ú©Ù‡ ماده چسبنده Ùˆ متصل سازنده است ØŒ « انگ » میگویند ( انگبین ). Ùˆ « انگاردن Ùˆ انگاشتن » نیز ØŒ ازهمین هنجیدن Ùˆ انگیدن میآید، Ú©Ù‡ متصل ساختن تصاویر Ùˆ داستانها Ùˆ اتقاقات Ùˆ بخشها به همست . پس « انجام زمان» ØŒ آخر Ùˆ پایان Ùˆ نهایت زمان نیست ØŒ بلکه این انجام ØŒ ویژگی اتصال Ùˆ بسته شدن دارد ØŒ ÙˆØ§ÙØ²Ø¯Ù‡ براین ØŒ « انجام » ØŒ هنج Ùˆ هنگ (= آهنگ)ØŒ Ùˆ یژگی Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ هم دارد . زمان ØŒ هیچگاه پاره نمیشود ØŒ بلکه همیشه امتداد Ù…ÛŒ یابد . این به معنای آنست Ú©Ù‡ جان Ùˆ هستی ØŒ هیچگاه مرگ ندارد ØŒ بلکه آنچه هست ØŒ جان ØŒ همیشه ازخود ØŒ درانجام ØŒ خودرا ازنو Ù…ÛŒØ¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ . طبعا « نوروز» هم ØŒ همین ویژگی را دارد . « بند = ÙˆÙŽÙ† » معنای Ú˜Ø±ÙØªØ±ÛŒ دارد Ùˆ این معنا ØŒ در نامی Ú©Ù‡ منزل بیست Ùˆ دوم قمر داده شده است ØŒ باقی مانده است .
درمیان ٠منازل قمر، منزل بیست Ùˆ دوم ØŒ « بند» خوانده میشود Ùˆ درپهلوی همین منزل ØŒ « یوغ » نام دارد . بنابراین،« بند» ØŒ همان «یوغ» است . این برابری بند با یوغ ØŒ مارا به معنای اصلی راهبری میکند . هنوز نیز Ø¯Ø±ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ به « Ø¬ÙØª گاو Ú©Ù‡ بجهت زراعت یا بردن گردونه Ùˆ ارابه بکار برده میشود ØŒ Ú©Ù‡ همان یوغست ØŒ یک بند هم میگویند . ایرانیان براین باور بودند Ú©Ù‡ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ ØŒ گردونه ایست – یایوغیست - Ú©Ù‡ دونیرو، Ú©Ù‡ همان سیمرغ Ùˆ بهرام باشند ( سپنتامینو+ انگره مینو)ØŒ آنرامیکشند ØŒ واین بند را « سیم = لاو = یوغ = Ø¬ÙØª Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯= همزاد = درخت ذوالقرنین = گلچهره Ùˆ اورنگ = بهروج الصنم = اخوان= پیروز Ùˆ بهروز..» مینامیدند . انگره مینو ØŒ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ اصل زشتی Ùˆ تباهی نبود ØŒ ودر دین زرتشتی ØŒ چنین معنائی ÛŒØ§ÙØª .چنانکه « انجرک » Ú©Ù‡ همان « انگرک» باشد، مرزنگوش است Ú©Ù‡ Ú¯Ù„ ارتا واهیشت است Ùˆ « عنقر» هم Ú©Ù‡ همان « انگره » است ØŒ مرزنگوش ÙˆÚ¯Ù„ ارتاست. همزاد ( Ú©Ù‡ همان یوغ یا Ø¬ÙØª Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯ یا –لاو- باشد ) برای زرتشت والهیات زرتشتی ØŒ دو اصل متضاد خیروشرّمیشوند Ú©Ù‡ باهم درستیزند، چون بکلی ازهم « بریده Ùˆ گسسته وکرانمندند » . به عبارت دیگر، بÙÙ† جهان ØŒ Ú©Ù‡ بند و« ÙˆÙŽÙ† » یا « اصل عشق » بود ØŒ تبدیل به « بÙÙ† پارگی Ùˆ ستیزو نا پیوستنی» میشود . Ø¯Ø±ØØ§Ù„یکه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران انگره مینو Ùˆ سپنتا مینو را دونیروی گوناگون میدانست Ú©Ù‡ Ùقط در « هم آهنگی باهم » میتوانند Ø¨ÛŒØ§ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯ Ùˆ دراین هم آهنگی ØŒ اصل خیر بودند . بدی وشرّ Ùˆ تباهی ØŒ هنگامی پدید میآید Ú©Ù‡ این دونیرو، « ناهم آهنگ » بشوند . این همآهنگی را ØŒ « اندازه » ØŒ Ùˆ آن ناهم آهنگی را « بی اندازه » مینامیدند. شرÙÙ‘ Ùˆ تباهی Ùˆ بدی Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ یک اصل نبود ØŒ بلکه وقتی دواسب یا دوگاو Ú©Ù‡ گردونه را میکشند، باهم دیگر درنظم ندوند Ùˆ نتازند ( اندازه = هم تازه ) آنگاه بدی Ùˆ تباهی Ùˆ شرّ پیدایش Ù…ÛŒ یابد . بدین معنا Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ نه اهریمن ØŒ به معنای الهیات زرتشتی وجود داشت ØŒ Ùˆ نه شیطان Ùˆ ابلیس به معنای یهودیت Ùˆ اسلام . عشق یا مهر Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ همآهنگی است Ú©Ù‡ سرچشمه جنبش Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ Ùˆ نیکی است . اینست Ú©Ù‡ تصویر « یوغ یا Ø¬ÙØª Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯ یا بند » بیان همآهنگی Ùˆ اندازه است . زرتشت ومانی ØŒ این یوغ یا همزاد را تبدیل به دواصل متضاد تاریکی Ùˆ روشنائی ØŒ شرّ وخیر.. کردند Ùˆ با این برداشت از « همزاد یا یوغ » ØŒ دوتاگرائی ( ثنویت ) درتاریخ ایران ØŒ پیدایش ÛŒØ§ÙØª . بریدن ( کرانیدن) روشنی از تاریکی ØŒ Ú©Ù‡ همان کرانیدن زمان بود ØŒ به انواع « ثنویت ها » رسید Ú©Ù‡ برغم Ù…ØØ³Ù†Ø§ØªØ´ ØŒ پیچیدگیهای ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù† داشت . آن سه تا یکتائی ØŒ بیان « ÙˆØØ¯Øª Ùˆ یگانگی کثرت درهمآهنگی » بود Ú©Ù‡ در Ù…Ùهوم « اندازه = باهم تاختن = هم روشی = همبغی » بازتابیده میشد . البته درک اجتماع Ùˆ جهان آرائی ( سیاست ) Ùˆ انسان Ùˆ ØÙ‚وق Ùˆ قوانین برپایه اصل همآهنگی( اندازه ) ØŒ ویژگی بنیادی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران بوده است ØŒ Ú©Ù‡ با چیرگی الهیات زرتشتی ØŒ از همه گستره ها تبعید گردید . این اصل هم آهنگی واندازه است Ú©Ù‡ برضد « تمرکز Ùˆ Ø§Ù†ØØµØ§Ø±Ù‚درت Ùˆ Ø§Ù†ØØµØ§Ø± Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ Ùˆ Ø§Ù†ØØµØ§Ø±Ø§ØµØ§Ù„ت » است .
این بند یا یوغ یا همزاد یا سیم ØŒ بیان ٠بÙÙ† ٠« عشق همیشگی میان دونیروی کیهانی بود » Ú©Ù‡ در هرجانی وهرانسانی ØŒ هست . این« بستگی Ùˆ پیوند ØŒ میان دو اصل جهان » ØŒ اصل سوم شمرده میشد . درهر « بندی ازنی » ØŒ یا از زمان ØŒ میان دوبخش ØŒ این سه اصل، Ú©Ù‡ نماد عشق Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ باشد ØŒ بودند. پیوند این سه اصل باهم ØŒ بیان « عشق ازلی» بودند ØŒ Ú©Ù‡ زمان Ùˆ جهان جان Ùˆ انسان ازآن میروئید .
این بود Ú©Ù‡ پایان Ùˆ انجام روزها ØŒ « رام + بهرام + ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯Â» در هرشبی بودند . اینها، بند Ùˆ Ù…ØÙ„ اتصال یک روز به روز دیگر بودند . هرروزی، یک بند نای بود Ú©Ù‡ انجامش ØŒ یک بند میروئید، Ùˆ ازاین بند ØŒ روز دیگر، پیدایش Ù…ÛŒ ÛŒØ§ÙØª ومیروئید . همینگونه ØŒ هرماهی، درپایانش این بند بود ØŒ Ú©Ù‡ یک ماه سی روزه را ØŒ به ماه سیروزه دیگر، Ù…ÛŒ بست ØŒ Ùˆ ماه دیگر ازهمین بند ØŒ ازهمین سه تای یکتا میروئید . همینسان در انجام زندگی انسان هم ØŒ مرگ نبود ØŒ بلکه سه روز پس از آنچه مرگ خوانده میشد ØŒ بند نائی بود ØŒ Ú©Ù‡ ازآن، زندگی تازه میروئید . اصل نوشوی Ùˆ رستاخیزنده Ùˆ ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ ØŒ درخود ØØ±Ú©Øª زمان Ùˆ جان Ùˆ انسان بود . قدرتی ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ او نبود Ú©Ù‡ نوکند Ùˆ رستاخیز بیاورد. کسی انتظار قائم Ùˆ مهدی Ùˆ ØµØ§ØØ¨ الزمان را نمیکشید . این اندیشه های هوشیدر وهوشیدرماه Ùˆ سوشیانس را الهیات زرتشتی اختراع کرده است ØŒ چون اصالت Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ را ØŒ از جان انسانها ØØ°Ù کرده است . درواقع ØŒ زندگی ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ این گیتی نیز،امتداد همین زندگی درگیتی بود ØŒ Ùˆ جهان دیگر، پیوسته Ùˆ چسبیده با گیتی بود . البته درمیان Ù‡Ø±ÙØ±Ø¯ انسانی نیز ØŒ همین بند یا یوغ یا سیمرغ Ùˆ بهرام بود ØŒ چنانکه « جم Ú©Ù‡ ییما » باشد، همان معنای «همزاد» را دارد، Ú©Ù‡ چنانکه Ú¯ÙØªÙ‡ میشود ØŒ معنای دوقلو ندارد ØŒ بلکه به معنای « اصل مهریست Ú©Ù‡ Ù…ÛŒØ¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ » . درهرانسانی ØŒ این « ون » یا این « بÙÙ† Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ » هست، Ú©Ù‡ همیشه Ù…ÛŒ Ø¨Ø§ÙØ¯ Ùˆ میریسد ( وَن، درکردی، به معنای نخ Ùˆ بند Ùˆ Ø¨Ø§ÙØª ) است . « ÙÙ‡ ناندن » به معنای نهادن اساس + ایجاد کردن+ Ú©ÙˆÚ© کردن ساعت است، تا ازسر زمان به راه Ø¨ÛŒÙØªØ¯ . در بÙÙ† انسان، نیروی نو Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ ونیروی موءسس هست .
خوب دیده میشود Ú©Ù‡ دراین Ù…Ùهوم زمان ØŒ خبری Ùˆ اثری ØŒ از« گذرابودن = Ùنا »، به معنای نابود شدن Ùˆ Ú¯Ù… کردن Ùˆ از دست دادن نیست . دراین Ù…Ùهوم زمان ØŒ Ùقط رشد Ùˆ Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª Ùˆ گسترش خدا یا بÙÙ† جهان هست، وطبعا، سرچشمه شادی Ùˆ مهرهست .
ودرست « جم » Ú©Ù‡ « ییما» باشد، خودش همین « Ø¬ÙØª Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯=همزاد» هست. Ùˆ درشاهنامه ØŒ این اندشه روئیدن جمشید از کیومرث ØŒ باقی مانده است . کیومرث ØŒ Ú©Ù‡ دراصل « گیامرتن » باشد ØŒ هرچند درالهیات زرتشتی ودرشاهنامه ØŒ یک شخص شده است، ولی درواقع ØŒ به معنای « گیاه مردم = مهرگیاه » بوده است Ú©Ù‡ همان « ون = بند = یوغ » یا بÙÙ† انسانست . به همین علت دیده میشود Ú©Ù‡ کیومرث درشاهنامه « اصل مهر، شمرده میشود Ú©Ù‡ همه کیهان اورا دوست میدارند ودد ودام همه گرد او جمع میشوند » . سیامک Ùˆ هوشنگ Ùˆ تهمورث ØŒ Ú©Ù‡ درشاهنامه به Ø´Ú©Ù„ سه شاه درآمده اند ØŒ همان « بند» میان کیومرث Ùˆ جمشیدند . سیامک ØŒ سیمرغست ØŒ هوشنگ ØŒ بهمن است، Ùˆ تهمورث ØŒ بهرام است . جمشید ( جم وجما ) ØŒ ازبهروج الصنم ØŒ یعنی بهروز Ùˆ سیمرغ Ùˆ بهمن Ú©Ù‡ میان آندوست ØŒ میروید . این اندیشه ها، برغم ØªØØ±ÛŒÙاتی Ú©Ù‡ موبدان کرده اند ØŒ درنام گیاهان باقی میماند .
جم اسپرم از شاه اسپرم میروید . جم از« بÙÙ† کیهان = ازعشق بهرام Ùˆ سیمرغ = ازمهرگیاه » میروید .
رویش زمان( =وَخش) چه معنائی دارد ؟
وَخش ØŒ به معنای کلمه+ ÙˆØÛŒ + Ø±ÙˆØ Ø§Ø³Øª
ÙØ±Ø§Ù…وش نشود Ú©Ù‡ واژه روئیدن( درآلمانی wachsen) ØŒ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران، « وَخش » است . « واژه Ú©Ù‡ معنای Ú¯ÙØªØ§Ø± را هم دارد Ùˆ آواز، از همین ریشه اند . برای اینکه بدانیم Ú©Ù‡ ایرانی ازاین واژه ØŒ Ú†Ù‡ ها درضمیرش تجربه میکرده است ØŒ باید نگاهی به طی٠٠معانی آن بکنیم . برای« ما» ØŒ همینکه میگوئیم ØŒ زمان ØŒ تخمی داشت، Ùˆ سراسر روزها ØŒ ازآن میروئیدند ØŒ یک تشبیه شاعرانه تلقی میشود . ولی آنها ØŒ Ú©Ù„ جهان را روئیده Ùˆ پیدایش ÛŒØ§ÙØªÙ‡ ازیک بÙÙ† میدانستند، وچنین Ù…Ø¹Ø±ÙØªÛŒ را« بÙندهش » مینامیدند . ابرو آب Ùˆ زمین Ùˆ گیاه Ùˆ جانور Ùˆ انسان Ùˆ ØØªØ§ خدا ØŒ ازهمین تخم میروئیدند . درایران، Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« بÙندهش» متداول بوده است ØŒ نه Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Â« اسطوره » . مقصود ازبندهش این بود Ú©Ù‡ ØŒ روئیدن زمان ØŒ چیزی جز پیدایش Ú©Ù„ گیتی Ùˆ خدا یکی پس از دیگری ازیک بÙÙ† نیست . الهیات زرتشتی میکوشد Ú©Ù‡ اهورامزدا را Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ زمان سازد ØŒ Ú©Ù‡ به Ú©Ù„ÛŒ با اندیشه « رویش زمان ازیک بÙÙ† » ÙØ±Ù‚ داشت .ØØ±Ú©Øª زمان ØŒ رویش این تخم در زنجیره پیدایش هایش بود . اینست Ú©Ù‡ واژه « وَخش » ØŒ بیان یک تجربه ژر٠، از Ú©Ù„ کیهان Ùˆ طبیعت Ùˆ خدا Ùˆ انسان بود. مثلا به « Ú¯ÙØªÙ† » ØŒ وخش Ù…ÛŒÚ¯ÙØªÙ†Ø¯ . Ú¯ÙØªØ§Ø± ØŒ از بÙÙ† زمان در Ú˜Ø±ÙØ§ÛŒ ØŒ میروید . Ú¯ÙØªØ§Ø± ØŒ مانند امروزه ØŒ لق لقی نبود Ú©Ù‡ برسر زبان میآید Ùˆ با اندیشه Ùˆ کردار Ùˆ استواری ونهاد ØŒ کاری ندارد . Ú¯ÙØªÙ‡ ØŒ از بÙÙ† انسان ØŒ ازبÙÙ† کیهان درانسان ØŒ میروئید . به همین علت نیز سپس به« کلام ایزدی » یعنی « ÙˆØÛŒ یا الهام » ØŒ وخش Ù…ÛŒÚ¯ÙØªÙ†Ø¯ . ÙˆØÛŒ یا الهام ØŒ چیزی نبود Ú©Ù‡ ازآسمان ÙØ±ÙˆØ§Ùتد ØŒ یا جبرئیل یا Ø±ÙˆØ Ø§Ù„Ù‚Ø¯Ø³ ÙØ±ÙˆØ¯ آورد ØŒ بلکه الهام Ùˆ ÙˆØÛŒ ØŒ تجربه پیدایش از بÙÙ† هستی درخود انسان بود . یک اندیشه ای Ú©Ù‡ از بÙÙ† انسان برمیخاست، ÙˆØÛŒ Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø¨ÙˆØ¯ .« واخشیک » به معنای « Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ » است . ازجمله به « Ø±ÙˆØ Â» یا « Ø±ÙˆØ Ø§Ù„Ù‚Ø¯Ø³ درمسیØÛŒØª » ØŒ وخش Ù…ÛŒÚ¯ÙØªÙ†Ø¯ . Ø±ÙˆØ Ù…Ø§Ù†Ù†Ø¯ قرآن ØŒ به « امرالله در انسان ØŒ خلق نمیشد » . بلکه Ø±ÙˆØ ØŒ پیدایش این بÙÙ† ازهرانسانی بود .
آنها در« وخش » ØŒ پدیده های بزرگشدن Ùˆ Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª را درمی ÛŒØ§ÙØªÙ†Ø¯ . انسان، موقعی Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª میکند یا بزرگ میشود Ú©Ù‡ ازبÙÙ†ÛŒ Ú©Ù‡ درتخم اوهست ØŒ بروید . این تخم زمان ØŒ در بÙÙ† هرجانی بود .
نه تنها ،« وخش » ØŒ نمو کردن Ùˆ رشد کردن بود ØŒ بلکه بالیدن Ùˆ پرواز کردن هم بود . این بود Ú©Ù‡ انسان ØŒ دارای « ÙØ±Ù‡ ورد = آنچه ÙØ±Ø§Ù…ÛŒ بالد » بود . ÙØ±Ù‡ ورد یا ÙØ±ÙˆÙ‡Ø±ØŒ به معنای « ÙØ±Ø§ روئیدن Ùˆ ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ù„یدن » است . گیاه Ø¯Ø±ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ù„یدن ØŒ خوشه ای میشود Ùˆ این خوشه ØŒ مرغیست Ú©Ù‡ بسوی سیمرغ پروازمیکند . ازاین رو ØŒ بینش Ùˆ اندیشیدن ØŒ همیشه به Ø´Ú©Ù„ پرواز Ùˆ معراج انسان درک میشد . هرانسانی ØŒ دراندیشیدن Ùˆ ÛŒØ§ÙØªÙ† بینش، به معراج Ù…ÛŒØ±ÙØª. معراج Ùˆ بینش انسانی ØŒ ازهم جدا ناپذیر بودند . معراج ØŒ خویشکاری برگزیده ای Ùˆ پیامبری نبود ØŒ بلکه ویژگی همه انسانها بود . بینش بنیادی هرانسانی ØŒ بینش معراجی بود .به قول مولوی:
تو مرغ چهارپری تا برآسمان پری
تو ازکجا وره بام و نردبان زکجا
همای ضمیر، مرغ ضمیر، همان قوای ضمیرند، Ú©Ù‡ بنا Ø¨Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ چهارتا یند ØŒ Ú©Ù‡ پرهای تخم انسان شمرده میشدند. تخم سیمرغ ØŒ درهرانسانی Ø§ÙØ´Ø§Ù†Ø¯Ù‡ شده بود . هرکسی ØŒ رابطه مستقیم با بÙÙ† بینش کیهانی داشت ونیازبه نردبان( رسول Ùˆ انبیاءومظاهرالهی ندارد ) .
الهیات زرتشتی برضد این « پروازمستقیم هرانسانی، یا معراج هرانسان دربینش » بود . ازاین رو ØŒ برضد این « معراج بینش مستقیم انسانی »، بسیار میجنگیدند . چنا Ù†Ú©Ù‡ ØªØØ±ÛŒÙ این اندیشه از موبدان، درداستان جمشید Ùˆ داستان کاوس درشاهنامه دیده میشود .
در داستان کاوس درشاهنامه ØŒ معراج بینش به آسمان ØŒ گناه کبیره ساخته میشود . هیچ انسانی نباید به Ùکر « معراج به سیمرغ = ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ » Ø¨ÛŒÙØªØ¯ . این کار، Ùقط ویژه زرتشت است . در داستان جمشید درشاهنامه ØŒ معراج ØŒ کاری دیوی ساخته میشود . این دیوان، Ú©Ù‡ تباهکاران هستند ØŒ به ÙØ±Ù…ان جمشید ØŒ اورا به آسمان میبرند Ùˆ برمیگردانند . بینش جمشیدی Ú©Ù‡ ازخردش ØŒ مدنیت Ùˆ ØÚ©ÙˆÙ…ت را میسازد ØŒ با همکاری دیوان صورت Ù…ÛŒ پذیرد . شوم بختی جمشید درست ازهمین جا آغازمیشود Ú©Ù‡ به دیوان امر میکند ØŒ اورا به آسمان ببرند . او ØŒ خودش نمیتواند به آسمان پروازکند . او، چهارپر ضمیر را ندارد . جشن نوروز، Ú©Ù‡ این معراج بینش است ØŒ با همکاری دیوان ممکن میگردد . جمشید ØŒ قوای دیوان را بکار میبرد تا به معراج برود . به عبارت دیگر، بینشهای خردی Ú©Ù‡ برای ØÚ©ÙˆÙ…تگری Ùˆ ایجاد مدنیت بکار برده است ØŒ همه آلوده با تاریکی دیوانست .
ما از واژه « وخش » سخن Ù…ÛŒÚ¯ÙØªÛŒÙ… . وخشیدن ØŒ « پروازکردن به آسمان » بود . اصلا واژه « خوشه » ØŒ همان « قوش » است Ú©Ù‡ یکی ازنامهای هماست . درترکی به هما ØŒ « بوغدایتو= بوغدای + دایتو) میگویند Ú©Ù‡ به معنای « خدای خوشه گندم » است . نام « درویش Ú©Ù‡ دری+ غوش » باشد همه به معنای « سه خوشه » است Ùˆ هم به معنای « سیمرغ = سه + مرغ » است . درویشان، پیروان سیمرغ بودند، Ú©Ù‡ همان « مغان Ùˆ خرمدینان» باشند .
مثلا سپاری ،خوشه گندم وجو است Ùˆ کبوتر، سپاروک نامیده میشود ( برهان قاطع ) Ùˆ نام منزل چهاردهم ماه ØŒ Ø¢ÙØ³Ù¾ÙˆØ± است Ú©Ù‡ نشان رسیدن ماه به کمالش هست. تبدیل خوشه گیاه به مرغ Ùˆ پرواز ومعراج ØŒ در رسیدن گیاه به کمال ØŒ دراین سه واژه به خوبی نمایانست . این تجربه Ú©Ù‡ خوشه به آسمان میرود ØŒ در همان واژه « مینو » نیز میماند . تخم در زمین Ú©Ù‡ مینو است ØŒ بهشت ÙØ±Ø§Ø²Ø¢Ø³Ù…ان میشود ØŒ Ú©Ù‡ باز « مینو» است . آسمان ØŒ جایگاه « Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÛŒ تخم ØŒ بازروئی خوشه » است . خود واژه آس یا اس ( پیشوند آسمان ) ØŒ دربلوچی به معنای « آتش» است، Ùˆ درکردی « هاس » به خوشه کاردو Ú¯ÙØªÙ‡ میشود .
همچنین « وََخش » ØŒ به معنای Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ† Ùˆ برق زدن Ùˆ زبانه کشیدن بکاربرده میشد . Ùˆ بالاخره به معنای «شکوÙÙ‡ کردن Ùˆ خودرا بازکردن Ùˆ گشودن » بود Ú©Ù‡ متلازم «خندیدن Ùˆ شادی کردن » است . دراین رابطه است Ú©Ù‡ میتوان « تجربه موسی را در کوه سینا = سئنا » Ùهمید . او خدا را در بوته Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ‡ Ù…ÛŒ بیند Ú©Ù‡ نمیسوزد . خدا درکوه سینا ØŒ همان سئنا بود Ú©Ù‡ زبانه وخوشه درخت زندگی است .
تخم زمان ØŒ در روئیدن ØŒ درآب شدن ØŒ در جان شدن درگیاه Ùˆ جانور Ùˆ انسان ØŒ Ù…ÛŒØ§ÙØ²Ø§ÛŒØ¯ Ùˆ شادی میآورد Ùˆ میدرخشد . این بود Ú©Ù‡ در روئیدن ØŒ Ú©Ù„ زندگی ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ شادی میکرد . پیدایش بینش درانسان، Ø§ØØ³Ø§Ø³ رویش تخم ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ شادی ØŒ Ø§ØØ³Ø§Ø³ تعالی Ùˆ سبکشدگی Ùˆ پرواز به آسمان Ùˆ Ø§ØØ³Ø§ÛŒ « همپرس شدن باخدایان درانجمن خدایان » را میکرد . این بود Ú©Ù‡ بینشی Ú©Ù‡ ازانسان میروئید Ùˆ میزائید ( دین ) ØŒ Ú©Ù‡ تجربه زایش خدا ازخود باشد ØŒ انسان را سرخوش Ùˆ شاد Ùˆ دیوانه میکند . واژه دین ØŒ هنوز درکردی دارای سه معنیست 1- آبستن 2- دیدن Ùˆ بینش 3- دیوانه
نوروز ØŒ بÙÙ† نوشدن هرروز، درهمه سال بود
Ú¯ÙØªÙ‡ شد Ú©Ù‡ « نوروز» ØŒ یک روز از روزها نبود ØŒ بلکه « بÙÙ† همه روزها » بود . نوروز ØŒ ویژگی تازگی Ùˆ نوی داشت . نخستین تابش تخم زمان بود ØŒ طبعا ØŒ گوهر زمان را نشان میداد . گوهر زمان ØŒ همین « نوی Ùˆ تازگی » است . زمان ØŒ هرروز ØŒ نو Ùˆ تازه زائیده میشود . با نوروز ØŒ هرروزی Ú©Ù‡ میآمد ØŒ این ویژگی تازه زائی را داشت . این بود Ú©Ù‡ Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ هرروز ØŒ روزجشن بود . هرروز ØŒ نوروز بود . بخوبی دیده میشود Ú©Ù‡ درهیچ برهه ای از زمان ØŒ تجربه گذرو Ùنا ( تجربه سکولاریته ) نیست .در هرشبی ØŒ رام Ùˆ بهرام Ùˆ ارتا ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ ( سیمرغ ) باهم بودند ØŒ واینها ØŒ هم بÙÙ† زمان هستند ØŒ Ùˆ هم بÙÙ† جهان جان ( گیتی ) ØŒ Ùˆ هم بÙÙ† انسان( جمشید ) . هر روز، خورشید ازنو زاده میشد ØŒ هرروز ØŒ انسان ØŒ نو میشد . هرروز، جهان نو میشد . هرروزی سپیده دم ØŒ جشن تولد روز نوین بود . زمان ØŒ زنجیره به هم پیوسته نوزائی Ùˆ نو روئی Ùˆ رستاخیز Ùˆ ÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ بود . « سرشب تا میان شب » ØŒ جایگاه « بÙÙ† زمان» بود . پایان ماه سی روزه ØŒ پایان منازل قمر، بÙÙ† زمان قرار داشت . پایان سال شمسی ØŒ بÙÙ† زمان قرار داشت . سه Ø³Ù¾Ù‡Ø±ÙØ±Ø§Ø²Ø¢Ø³Ù…ان ØŒ بÙÙ† زمان بودند .
این بود Ú©Ù‡ وارونه اندیشه « گذرا بودن گیتی درالهیات زرتشتی » ØŒ هرروز ØŒ روز نو روئی Ùˆ نو Ø§ÙØ²Ø§Ø¦ÛŒ Ùˆ نوزائی Ùˆ طبعا جشن تازه بود . نوشوی ÙˆÙØ±Ø´Ú¯Ø±Ø¯ ØŒ هر روز بود ØŒ Ùˆ مانند ادیان نوری ØŒ به آخرت یا پایان زمان یا ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ گیتی ØŒ تبعید نشده بود .
تبعید و طرد خدایان از زمان
از روزی Ú©Ù‡ الهیات زرتشتی ØŒ روزنوروز را ØŒ روز تاختن اهریمن به گیتی شمرد ØŒ جشن نوروز، Ùˆ « بÙÙ† زمان» ØŒ Ùˆ پدیده جشن بطورکلی ØŒ Ù†ÙØ±ÛŒÙ† کرده شد . گیتی ازهمان آغاز، با گناه Ùˆ دروغ Ùˆ تباهی آلوده میشود . دروغ Ùˆ دوروئی Ùˆ درد Ùˆ گناهدوستی با آب وگیاه وزمین Ùˆ جانور Ùˆ انسان ØŒ آلوده میگردد. با این عبارت در بندهش ( بخش پنجم ØŒ پاره 42 ) موبدان زرتشتی ØŒ معنای جشن Ùˆ نوروز Ùˆ بÙÙ† زمان را در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ Ø¯Ú†Ø§Ø±Ù†ÙØ±ÛŒÙ† کردند . میآید Ú©Ù‡ « او- اهریمن – چون ماری آسمان زیر این زمین را Ø¨Ø³ÙØª Ùˆ خواست Ú©Ù‡ آنرا ÙØ±Ø§Ø² بشکند. ماه ÙØ±ÙˆØ±Ø¯ÛŒÙ† ØŒ روزهرمزد به هنگام نیمروز درتاخت . آسمان آنگونه ازاو بترسید Ú©Ù‡ گوسپند ازگرگ » . با نوروز، در الهیات زرتشتی ØŒ اهریمن ØŒ گیتی را با تباهی Ùˆ گناه Ùˆ دوروئی Ùˆ زدارکامگی ( تجاوز خواهی Ùˆ پرخاشگری وتهدید ) میآلاید . نوروز، بÙÙ† تباه شدن گیتی Ùˆ ÙˆØØ´Øª زدگی جهان جانست . ناگهان ØŒ « جشن زادروز سیمرغ ،از عشق دربÙÙ† » ØŒ تبدیل به « بÙÙ† جنگ Ùˆ ستیزو دشمنی Ùˆ ترس» درسراسر جهان جان میگردد . نوروز، سرآغاز تباهی Ùˆ پلشتی Ùˆ شومی درگیتی ( در زمان گذرا ) میگردد . جشن نوروز، از موبدان زرتشتی ØŒ Ù†ÙØ±ÛŒÙ† میگردد ØŒ Ùˆ این Ù†ÙØ±ÛŒÙ† شدگی نوروز، در داستان جمشید در شاهنامه ØŒ بیادگارباقی مانده است ØŒ Ùˆ بکلی پدیده جشن Ùˆ زمان را درتاریخ ایران ØŒ تباه ساخته است . جشن نوروز، سرآغازهبوط انسان ØŒ سرآغاز « پشت کردن به خرد Ùˆ خواست انسان ØŒ در ساختن بهشت درگیتی » شده است . نوروز، روز رسیدن انسان به سرمستی Ùˆ غرور Ùˆ بیش از اندازه خواهی شده است . نوروز، روز پیدایش گناه اصلی انسان شده است Ú©Ù‡ خرد Ùˆ اندیشه Ùˆ بینش خود را مانند خدا ØŒ سازنده بهشت میداند. جشن نوروز ØŒ روز پیدایش « بÙÙ† گناه Ùˆ ÙØ¬Ø±Ù… اصلی انسان» است Ú©Ù‡ علت هبوط او میشود ØŒ Ùˆ باید ازاین گناه بزرگ ØŒ توبه کند . این جرم « اندیشیدن باخرد خود برای ساختن ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùˆ مدنیت » ØŒ علت « به دونیمه ارّه شدن = Ø¯Ø±Ø®ÙˆØ¯Ø´Ú©Ø§ÙØªÚ¯ÛŒ= ازخود بیگانگی انسان » میگردد . در جنوب اسپانیا همین جشن نورزوز را ( Ú©Ù‡ همان Ostern=Eastern باشد ) درمسیØÛŒØª تبدیل به « هنگام Ú©ÙØ§Ø±Ù‡ دهی Ùˆ توبه penitenzia » کرده اند . جشن درهمه ادیان نوری ØŒ Ú©ÙØ±ÙˆØ´Ø±Ú©ØŒ Ùˆ برترین گناهست Ùˆ باید ازآن توبه کرد . بقول یکی از اندیشمندان آلمانی، جشن ØŒ بطورکلی ØŒ اوج Ú©ÙØ±ÙˆØ´Ø±Ú© است. هرچه بیشتر درجامعه وملت ØŒ روزها Ùˆ زندگی Ùˆ غایت زندگی ØŒ تبدیل به جشن شود، جامعه سکولارتر میگردد . هنگامی ØŒ غایت ØÚ©ÙˆÙ…ت ØŒ ایجاد جشن اجتماعی شد ØŒ جامعه سکولارشده است . درست داستان شاهنامه ØŒ چنین روایتی از بزرگترین جشن ما ست ØŒ Ú©Ù‡ Ù…Ùهوم « بÙÙ† زمان » را معین میسازد، Ú©Ù‡ رابطه مستقیم با « جنبش سکولاریته » دارد. روایت ٠جشن نوروز درشاهنامه ØŒ Ú©Ù‡ زیر تاءثیر الهیات زرتشتی پیدایش ÛŒØ§ÙØªÙ‡ ØŒ بÙÙ† هبوط انسان ازاوج غروریست Ú©Ù‡ در پیروزیهایش ،ازکاربردخرد Ùˆ خواستش ØŒ ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است . خردو خواست انسان، سرچشمه خوشیها Ùˆ پیروزیهائیست Ú©Ù‡ مستی نخوت Ùˆ غرور میآورند، تا بجائیکه انسان خودرا خدا میانگارد . انسان درجشن است ØŒ Ú©Ù‡ « منی میکند » . ولی « منی کردن » Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایران ØŒ به معنای « اندیشیدن ØŒ بر پایه جستجو کردن Ùˆ پژوهیدن خود » است . واژه « منی کردن » را Ø¯Ø±ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ بکلی مسخ کرده اند . اندیشیدن (= منی کردن) ØŒ به معنای « تکبر انسان Ùˆ خود را همتای خدا دانستن Ùˆ شرک » دانسته میشود. خردورزیدن انسان برای ایجاد قانون Ùˆ نظام ØŒ شرک Ùˆ گناه اصلی انسان گردیده است . این Ú†Ù‡ جشن نوروزی است Ú©Ù‡ ما میگیریم! درواقع ØŒ این برترین گناه Ùˆ جرم انسانست Ú©Ù‡ خود ØŒ برپایه پژوهشهای خود بیندیشد ØŒ Ùˆ گیتی را اندیشه هایش آباد سازد . کاربرد خرد انسان، برای ساختن جشن زندگی در گیتی Ùˆ در زمان، برترین جرم Ùˆ گناه انسانست . Ùˆ این برترین جرم Ùˆ گناه جمشید بوده است Ú©Ù‡ خودش Ù…ÛŒ منیده است ÙˆØÚ©ÙˆÙ…ت را ( خشت Ùˆ خشتره ) را برپایه خرد انسانی خود میساخته است . انسانی Ú©Ù‡ خود، برپایه جستجو میاندیشد، کارخدائی میکند ØŒ Ùˆ این کار را نباید بکند ØŒ چون برترین جرم Ùˆ گناهست . با این داستان، Ú©Ù‡ همه نویسندگان ناÙهمیده ØŒ برای کوبیدن غرور انسان، در مقالات وسخنرانیها ØŒ Ø¯Ø±ÙØ´ میکنند، بنیاد سکولاریته را نابود میسازند ØŒ Ú©Ù‡ آباد کردن گیتی با خرد Ùˆ خواست خود انسانست . اندیشیدن ØŒ دراین داستان جمشید ØŒ اصل همه گناهان Ùˆ جنایت ها ساخته میشود. بدینسان ØŒ یقین انسان را به خرد خودش ØŒ نابود میسازد Ú©Ù‡ توانائی خود را، در آباد سازی گیتی درمی یابد . درهر نوروزی ØŒ با روایت جشن نوروزی جمشیدی ØŒ بدون نقد Ù…ØØªÙˆÛŒØ§Øª آن ØŒ این یقین ازخرد ورزی ٠خود است Ú©Ù‡ بنام « منی کردن انسان» همیشه Ù†ÙØ±ÛŒÙ† کرده میشود . انسان باید ØŒ از « خود اندیشی Ùˆ خواست بهشت وجشن سازی درگیتی Ùˆ در زمان » توبه کند، واگرخود، اندیشیده است ØŒ با شکنجه دادن خود ØŒ با دونیمه کردن خود ØŒ Ú©ÙØ§Ø±Ù‡ چنین گناهی را بدهد . « منی کردن » ØŒ Ø¬ÙØ±Ù… Ùˆ گناه انسان نیست ØŒ بلکه نیندیشیدن Ùˆ تابع Ùˆ مقلد موبد Ùˆ آخوند بودن ( سلب نیروی خرد نواندیش ازخود ) بزرگترین گناه Ùˆ جرمست .
نگاهی کوتاه به داستان جمشید درشاهنامه
داستان جمشید در شاهنامه ØŒ دارای سه بخش گوناگونست . بخش آغازش ØŒ از ملØÙ‚ات مهرگرایانست ØŒ Ú©Ù‡ آهن Ùˆ تیغ Ùˆ شمشیر برنده را هسته آئین خود ساخته بودند. Ùˆ ازآنجا Ú©Ù‡ جمشید ØŒ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ زنخدائی ایران ØŒ نخستین انسان بوده ØŒ Ùˆ طبعا نماد ÙØ·Ø±Øª Ùˆ بÙÙ† انسان بطورکلی بوده است ØŒ این کار، بدان معنا بوده است Ú©Ù‡ مهرگرایان ØŒ ÙØ·Ø±Øª انسان را جنگ Ùˆ ستیزمیدانسته اند . البته الهیات زرتشتی نیز همین اندیشه را با تغییر گرانیگاه Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ‡ است . میتراس ØŒ در نقشهای برجسته غرب ØŒ با تیغ دریک دستش Ùˆ آتش سوزان ØŒ در دست دیگرش زاده میشود . این نخستین ØªØØ±ÛŒÙ در داستانست Ú©Ù‡ باید دور ریخت . البته جشن دراین راستا ØŒ معنای « کام بردن از قربانی خونی » دارد . انسان، وقتی به امر خدا میکشد (= Ø°Ø¨Ø Ù…Ù‚Ø¯Ø³ ) آنگاه جشن میگیرد . همین جشن را میتراس با خدای خورشید باهم ØŒ درکناریک میزمیگیرند Ùˆ درست پوست گاوی را Ú©Ù‡ قربانی کرده اند ØŒ روی میز میاندازند Ú©Ù‡ Ø³ÙØ±Ù‡ جشنشان باشد. همین پوست گاو، یا « Ùگش » است Ú©Ù‡ کاوه برضد Ø¶ØØ§Ú© Ú©Ù‡ همان میتراس است ØŒ بر Ø³Ø±Ø¯Ø±ÙØ´ÛŒ میکند Ú©Ù‡ در اصل « Ø¯Ø±ÙØ´ Ùگش » خوانده میشده است ØŒ Ùˆ سپس Ø¯Ø±ÙØ´ کاویان شده است . همین جش میترائیست Ú©Ù‡ به ادیان ابراهیمی به ارث میرسد .دراین ادیان ØŒ خونریختن Ùˆ عذاب دادن به اراده اÙلاه ØŒ شادی آوروجشن است .
همچنین « ایجاد طبقات به وسیله جمشید » برای ÙØ·Ø±ÛŒ ساختن طبقات است Ú©Ù‡ ساخته Ùˆ پرداخته موبدان زرتشتی بود ØŒ Ùˆ هیچ ربطی به ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اصیل ایران ØŒ Ùˆ هیچ ربطی به ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÛŒ نداØ