در مقامات٠" دم٠خروس" / ر. رخشاني
اخيرا" آقاي گلستان مصاØبه ای با نشریۀ " شهروند٠امروز" انجام داده اند Ú©Ù‡ نمونۀ تداوم رÙتار٠سنتی گذشتۀ ایشان در اکنون٠ابراهیم گلستان است . ( شهروند امروز ØŒ
در Øوزۀ تجدد ØŒ مهم اين نيست كه انسان در Ù…Øيطي مدرن يا سنتي زندگي كند Ùˆ يا اينكه از Ú†Ù‡ درجه اي از تØصيلات برخوردار باشد . بلكه مهم اين است كه انسان متØول شود، " ديگر" شود. اين تØول نياز به كار برروي "پندار Ùˆ كردار" خويشتن ØŒ نقد نظريات Ùˆ رÙتارهاي سنتي گذشتۀ خود ØŒ Ùˆ بهينه سازي شيوۀ برخورد خويش Ùˆ بهبود منش ارتباطي خود، با " ديگران" دارد. اينگونه است كه انسان امروزه ØŒ با نقد گذشتۀ خود ØŒ از سنت به تجدد، گذاري ژر٠مي كند Ùˆ تغييري كيÙÙŠ مي پذيرد.
مدرنيسم يك شيوۀ نگرش و كردار نوين است.
اخيرا" آقاي گلستان مصاØبه ای با نشریۀ " شهروند٠امروز" انجام داده اند Ú©Ù‡ نمونۀ تداوم رÙتار٠سنتی گذشتۀ ایشان در اکنون٠ابراهیم گلستان است . ( شهروند امروز ØŒ شماره 32ØŒ16 دی 1386 ØŒ کتابچۀ شهروند )
جنبۀ رÙتاری٠استبدادی Ùˆ سنتی ØŒ نمود٠خود را در بی ادبی به زیردست ØŒ زورگویی به ضعی٠، Ùˆ تØÚ©Ù… از پشت٠تریبون نمایان Ù…ÛŒ سازد . اما منشÙ٠استبدادی وسنتی نمود٠دیگری هم دارد، Ú©Ù‡ آن کرنش در مقابل٠زورمندان Ùˆ سکوت بهنگام اعتراض به بدرÙتاری ØŒ Ùˆ به اجØاÙ٠خود کامگان است .
ابرو بالا انداختن٠ابراهیم گلستان، بدون٠هیچ اعتراضی به رÙتار٠بد٠آقاي میلانی) پس از پرخاشگری Ùˆ بی ادبی٠او به يكي از Øضار( در آن جلسۀ Ú¯Ùت Ùˆ شنودشان با ایشان را نیز، به تاريخ٠10 ماه مه 2007 در دانشگاه٠اÙستانÙورد كاليÙرنيا ( Stanford University) Ù…ÛŒ توان مورد٠مداقه قرار داد ØŒ Ùˆ نشان داد Ú©Ù‡ آن رÙتار هم، تداوم٠منش٠گذشتۀ آقاي گلستان بود.
رÙتار٠بد٠آقاي میلانی قبلا" نقد شده است . ) ر.Ùƒ. به ]در كرامات٠يك استاد٠" روستایي " متجدد! [ ر. رخشانی ØŒ مجلهی اينترنتي" MahMag" Ùˆ مجلهی اينترنتي" ادبيات Ùˆ Ùرهنگ") اما به منش٠گلستان هم بهتر است Ú©Ù‡ برخورد شود .
این روزها، آقای گلستان ادعای٠ضÙد استالین بودن Ùˆ مبارزه با سانسور دارد ØŒ Ùˆ Øتی در همان مصاØبه با نشریۀ " شهروند امروز" به Ú˜Ùدان٠روسی (سانسورچی٠استالین ) Ùˆ به شورای٠نویسندگان٠شوروی هم ایراد Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ Ù…ÛŒ گوید : " این جور است اثر٠هنر ØŒ نه اباطیل٠صدر٠شورای٠نویسندگان٠گوش به Ùرمان٠ژÙدانÙ" ( شهروند امروز ØŒ شماره 32ØŒ16 دی 1386 ØŒ کتابچۀ شهروند ØŒ ص 8 )
ایشان همچنین در این مصاØبه مصر هستند Ú©Ù‡ باید به عمل Ùˆ کار توجه کرد Ùˆ نه به ØرÙ٠آدم ها ØŒ Ùˆ Øتی Ù…ÛŒ- گویند : " پس مهم نیست Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ چیزی Ù…ÛŒ گویند بلکه باید کارشان را نگاه کرد . " ( همانجا ص 9)
خوب ، بد نیست نگاهی به کار و عمل٠آقای گلستان بکنیم .
گلستان Ù…ÛŒ گوید : –تاكيد ها از من است- " وقتی "Øاجی آقا"ÛŒ هدایت در آمد من یک مقاله نوشتم Ùˆ انتقاد از اینکه از هم گسیخته Ùˆ زورکی است ØŒ مضØÚ©Ù‡ است ØŒ رمان نیست، این مقاله را کیانوری سانسور کرد . " Ùˆ باز اینکه " هدایت به من Ú¯Ùت : شنیده ام اظهار لط٠کرده اید ! Ú¯Ùتم : بله ØŒ مگر Ú†Ù‡ اشکالی دارد؟ Ú¯Ùت : نه نه ØŒ Ù…ÛŒ دهی خودم بخوانم ØŸ Ú¯Ùتم : کیانوری رÙیق شماست . به او بگویید چرا اجازه نداده ! " (همانجا ص 7 )
اما Ú©Ù…ÛŒ پیشتر Ù…ÛŒ گوید : " من کیانوری را Ù…ÛŒ شناختم . رÙیقم بود آدم٠درستی بود Ùˆ خیلی هم خوب. " ( همانجا ص 13)
ابراهیم گلستان در آن زمان هم عملا" جلوی سانسور٠رÙیق٠شان کیانوری (Ú˜ÙدانÙ٠وطنی؟ ) اعتراض نکرد، سکوت کرد Ùˆ گوش به Ùرمان٠Ùردی سانسورچی بود، کرنش کرد.
در مورد توده ای شدن خود هم ØŒ گلستان این روزها ادعا Ù…ÛŒ کند : –تاكيد ها از من است- " به این علت Ú©Ù‡ ایرادهایی Ú©Ù‡ لنین به انترناسیونال٠دوم Ù…ÛŒ گرÙت Øر٠هایی بود Ú©Ù‡ Øزب٠توده Ù…ÛŒ زد ØŒ Øزب٠توده را قبول نداشتم . " (همانجا ص 6)
اما ایشان ادعای مصدقی بودن هم Ù…ÛŒ کنند Ùˆ Ù…ÛŒ گویند: –تاكيد ها از من است- " سخت طرÙدار مصدق بودم " ( همانجا ص 5) Ùˆ " من از مصدق خیلی خوشم میامد" (ص 5 ) Ùˆ " پدر من خیلی با مصدق دوست بود . " (ص5) Ùˆ اینکه " مصدق آدم مردمداری بود . به خاطر پدرم خیلی به من Ù…Øبت داشت " (ص5) Ùˆ اینکه " من مصدق را در سال 1322 دیدم" (ص5) Ùˆ دیگر اینکه " پدرم در تهران برای دیدن مصدق رÙت ØŒ روزی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواست برگردد به شیراز به من Ú¯Ùت : مصدق Ú¯Ùته برای بازدید Ù…ÛŒ آید . با اینکه Ú¯Ùته ام من نیستم، ولی او اینقدر مبادی آداب هست Ú©Ù‡ بیاید ØŒ پس تو مواظ٠باش روزی Ú©Ù‡ میاید خانه باشی . مصدق آمد Ùˆ او را برای اولین بار در خانه خودم دیدم. خیلی با Ù…Øبت بود Ùˆ خیلی با دقت به Øر٠ها Ùˆ اختلا٠هایی Ú©Ù‡ با سیدضیاء داشتم گوش کرد. از من هم خواست پهلویش بروم ØŒ من هم رÙتم – چهار ØŒ پنج روز٠بعد . " (ص5)
ابراهیم گلستان در دادگاه٠مصدق هم Ùیلمبرداری Ù…ÛŒ کند Ùˆ در مورد٠مصدق Ù…ÛŒ گوید : " سرش را روی میز گذاشته بود . نزدیک Ú©Ù‡ رÙتم ØŒ سرش را بلند کرد Ùˆ من را دید Ùˆ Ú¯Ùت : Øال٠پاپا چطور است ØŸ" (ص6)
گلستان سپس Ù…ÛŒ گوید : " خیلی با Ù…Øبت رÙتار Ù…ÛŒ کرد . وقتی نزدیک٠صورتش رÙتم تا اندازۀ نور را بگیرم پرسید : این چیه ØŸ Ú¯Ùتم : این دستگاه٠اندازه گیری نور است . ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ù…ÛŒ دادم Ú©Ù‡ وسط٠Øر٠دوید Ùˆ Ú¯Ùت : Øال٠پاپا چطور است ØŸ " (ص6)
اما ابراهیم گلستان Ú©Ù‡ امروز ادعای ضد٠استالین بودن، سخت طرÙدار مصدق بودن ØŒ دوست داشتن٠مصدق Ùˆ آشنایی مصدق با " پاپایÙ" ایشان را دارند ØŒ علیرغم اینهمه آشنایی با مصدق ØŒ توده ای Ù…ÛŒ شود . اول در روزنامۀ " رهبر" قلم Ù…ÛŒ زند Ùˆ Øتی جزو هیات تØریریه Ùˆ سپس اداره کنندۀ نشریۀ " رهبر" ( استالینست های ضد مصدق ) Ù…ÛŒ شود Ùˆ سپس برای استالینیست های " عصر نو" قلم Ù…ÛŒ زند Ú©Ù‡ به Ú¯Ùتۀ او " همۀ اینها زیر نظر کامبخش Ùˆ کیانوری (بریا Ùˆ ژدان٠وطنی؟ تاکید از من است ) اتÙاق Ù…ÛŒ اÙتاد . " (ص6) Ùˆ بعد هم Ú©Ù‡ روزنامه توقی٠می شود، گلستان Ù…ÛŒ گوید : " همه در رÙتند Ùقط من مانده بودم Ùˆ روزنامۀ " مردم" را به جای " رهبر" در Ù…ÛŒ آوردم ." (ص6)
اما باز ایشان ادعا دارند Ú©Ù‡ سخت طرÙدار٠مصدق بودند، Øزب٠توده را قبول نداشتند، Ùˆ ضد٠استالین هم بودند .
گلستان درمورد٠مسئول بودن Ùˆ متعهد بودن آدم های آن زمان هم Ù…ÛŒ گوید : –تاكيد ها از من است- " اصلا" برای مسئول بودن Ùˆ متعهد بودن باید شعور باشد ØŒ در Øالی Ú©Ù‡ مسئولان Ùˆ متعهدین آن زمان Ùقط زبان داشتند Ùˆ Øر٠می زدند . " (ص10)
خوب، البته شعور داشتن هم ØŒ یعنی Øس کردن، دریاÙتن Ùˆ ادراک کردن، یعنی آگاهی، Ùˆ برای کسب٠این آگاهی، لازم است Ú©Ù‡ آدمی متÙکر باشد ØŒ Ú©Ù‡ البته گلستان Ù…ÛŒ گوید : " نه اولا من متÙکر نیستم. " (ص5)
دیگر اینکه مسئول بودن هم، پیش از هر چیز دیگر، از مسئولیت٠به Ùرزندان Ùˆ خانه شروع Ù…ÛŒ شود. اگر آدمی در مورد٠خانه Ùˆ Ùرزند٠خود مسئول نباشد ØŒ چگونه Ù…ÛŒ تواند در مورد٠اÙجتماع مسئول باشد؟
ابراهیم گلستان همچنین به یک مصاØبه گر٠28-27 ساله پرخاش Ù…ÛŒ کند Ùˆ با خنده Ù…ÛŒ گوید : " خب شما باید بروید پیش یک دکتر پسیکانالیز" (ص12) Ùˆ یا " باید بیماری روانی خودتان را درمان کنید ( Ù…ÛŒ خندد ) " (ص12) Ùˆ بارها توصیه Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ کار باید بکنید Ùˆ یا بروید کار٠خودتان را بکنید .
اما همین آقای گلستان، در متØول ترین دوران٠معاصر٠ایران ØŒ یعنی در چهل سال٠گذشته ØŒ هیچ کاری نکرده است جز مصاØبه برای پرخاشگری Ùˆ بی ادبی به دیگران Ùˆ ادعاهای٠دروغ ØŒ Ùˆ از موضع٠بالا به زیردست درشتی کردن از یک سو، Ùˆ تمکین Ùˆ کرنش در مقابل٠قدرت از سوی دیگر، Ùˆ همچنین تداوم٠سنت٠تقیه، پیرامون توده ای بودن خویش.
این است تداوم٠گذشته در اکنون، یعنی پیوستگی٠تراژیک٠منشی خودکامه Ú©Ù‡ به زیردست بی ادبی Ù…ÛŒ کند Ùˆ درمقابل٠رÙتار٠خودکامگان کرنش، بعد هم اÙدعا پشت اÙدعا. Øر٠می زند Ùˆ بیش از چهل سال است Ú©Ù‡ در عمل کاری نکرده است .
این منش٠گلستان ریشه در جوهر٠وجودی ÙˆÛŒ دارد . ایشان Ù…ÛŒ گویند : " جوهر٠انسان را باید پیدا کرد ØŒ نشان داد . " (ص9) Ùˆ در پاسخ به مصاØبه گر Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ پرسد : " Øالا این جوهر٠وجودی را چطور پیدا Ù…ÛŒ کنید ØŸ" Ù…ÛŒ گویند : –تاكيد ها از من است- " برØسب٠تÙکر ØŒ دید Ùˆ ÙلسÙÙ‡ ای Ú©Ù‡ داری به اشخاص نگاه Ù…ÛŒ Ú©Ù†ÛŒ Ùˆ Ù…ÛŒ بینی Ú†Ù‡ کار Ù…ÛŒ کنند ØŒ" Ùˆ " آن آدمی را تا آنجایی Ú©Ù‡ شعورت Ù…ÛŒ رسد از راه روانشناسی بشناسی Ùˆ تا آنجا Ú©Ù‡ شده در جایگاه اجتماعی اش بگذاری Ùˆ ببینی در مسائل٠اجتماعی چطور دارد رÙتار Ù…ÛŒ کند . " (ص9)
بنابراین تعریÙ٠گلستان از جوهر٠وجودی ØŒ اگر رÙتار٠اجتماعی ایشان را ببینیم ØŒ به این نتیجه Ù…ÛŒ توان رسید Ú©Ù‡ گلستان آدم٠بد ØŒ بدآموز Ùˆ بد دهنی است Ú©Ù‡ آنچنان تناقض Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند با استÙاده از این مصاØبه، پس از چهل سال بیکاری، داستان٠جدیدی بنام٠" دم٠خروس" بنویسد .
بیهوده نیست که گلستان می گوید : –تاكيد ها از من است- " آدم باید کار٠خودش را بکند – اگر درست باشد کار درست . اگر نباشد بازهم همان کار کج را به درستی و با کنترل . " (ص10) و نکته در این است که گلستان همان کار٠کج را از جوانی تا 85 سالگی به درستی و با کنترل ادامه می دهد ، همان بدآموزی و کج آموزی را .
ابراهیم گلستان به کارهای غلط٠ترجمه هم در این مصاØبه ایراد Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ درمورد٠ترجمۀ کتاب٠"دن آرام" شولوخ٠توسط٠شاملو Ù…ÛŒ نویسد : –تاكيد ها از من است- " آخر تو Ú©Ù‡ نه انگلیسی Ù…ÛŒ دانستی ØŒ نه Ùرانسه Ùˆ نه روسی Ù…ÛŒ دانستی برداشته ای ترجمه این آدم ( منظور٠گلستان رÙیق٠شان ØŒ آقای اعتماد زاده است ) را جلوی خودت گذاشتی Ùˆ بازنویسی Ù…ÛŒ Ú©Ù†ÛŒ. " ( شهروند امروز ØŒ شماره 32ØŒ16 دی 1386 ØŒ کتابچۀ شهروند ØŒ ص11 )
گلستان درست Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ مترجم باید با زبان٠اصلي متن، آشنايي كامل داشته باشد، اما درمورد٠ترجمۀ متون، مهم تر اینست Ú©Ù‡ مترجم باید، پیش از شروع٠کار٠ترجمه، شناخت٠لازم Ùˆ دانش٠كاÙÙŠ با Øوزهي (علمی ØŒ ÙلسÙی، Ùˆ یا هنری ) كار٠ترجمه را داشته ØŒ با موضوع متن Ùˆ با Ùرآيند٠تØول٠موضوع متن، Ùˆ همچنين با شيوههاي درست Ùˆ نوين٠پژوهش در آن Øوزه ØŒ آشنايي داشته باشد .
همین آقای گلستان Ú©Ù…ÛŒ جلوتر، در جایÙ٠دیگر٠همان مصاØبه، در مورد٠خود Ù…ÛŒ نویسد : –تاكيد ها از من است- " یک قرارداد برای یک سری کتاب٠علمی دقیق Ùˆ ساده بسته بودم – Ú†Ù‡ کتاب های درجه اولی هم بود . " ( شهروند امروز ØŒ شماره 32ØŒ16 دی 1386 ØŒ کتابچۀ شهروند ØŒ ص25 )
آخر گلستان نه دانش٠علمی داشته است Ùˆ نه دارد Ú©Ù‡ کتاب٠علمی بنویسد یا ترجمه کند . مردم٠ایران شانس آوردند Ú©Ù‡ این یک سری کتاب چاپ نشد وگرنه لابد Ù…ÛŒ باید در اشاعۀ بدآموزی ایشان ØŒ " هم گدازیÙ٠هسته ای به زبان٠ساده" ( Nuclear Fusion Made Easy ) Ùˆ " جراØÛŒ دقیق٠قلب برای کودن ها"
Precision Heart Surgery for Dummies)) ترجمۀ گلستان را می خواندند .
بندرت Øتی یک کار٠ترجمۀ دقیق ØŒ درست Ùˆ کامل به Ùارسی از نویسندگان٠بزرگ٠روسی ØŒ توسط٠رÙقای هم مسلک٠گلستان، Ú©Ù‡ زبان٠روسی را Ù…ÛŒ دانستند، انجام گرÙته است، نه از پوشکین ØŒ نه از داستایوÙسکی یا تولستوی ØŒ نه از تورگن٠یا چخو٠، نه از گورکی یا مایاکوÙسکی، Ùˆ نه از همین شولوخ٠. ماندلشتام، پاسترناک، آخماتووا ØŒ میخاییل زوشچنکو ( Mikhail Zoshchenko ) Ùˆ سولژینتسین Ú©Ù‡ بجای٠خود.
بیشتر٠ترجمه ها ناقص، Ùˆ برØسب٠سلائق٠مسلکی Ùˆ Øزبی ØŒ سانسور شده، نادرست Ùˆ بریده بریده اند .
ايشان كه در همين مصاØبه ادعا دارند كه اداره كنندۀ نشريۀ " رهبر" بوده اند ØŒ بلاÙاصله پس از كودتاي 28 مرداد به عنوان٠عكاس٠خبرنگار٠مجاز٠دولت٠پس از كودتا ØŒ وارد٠دادگاه٠آقاي دكتر مصدق مي شوند كه Ùيلمبرداري كنند ØŒ Ùˆ اين خاطره نيز براي ايشان باقي مانده كه آقاي دكتر مصدق ØŒ سرشان را از روي ميز بلند كردند Ùˆ پرسيدند : " Øال٠پاپا چطور است ؟‌" (ص6)
ابراهيم گلستان در تمام Ú¯Ùت Ùˆ گوها ØŒ يادشان مي رود كه بگويند پيوسته هم از توبره مي خورده اند Ùˆ هم از آخور. هرگز نمي گويند درسال هاي پس از 28 مرداد كه " همه در رÙتند " (ص6) ايشان Ú†Ù‡ قدر پول از شركت٠نÙت Ùˆ ساير٠ادارات٠دولتي مي گرÙتند تا برايشان Ùيلم هاي مستند بسازند كه در آن موقع Ùˆ شرايط جز براي٠تبليغات٠دستگاه به كار ديگري نمي آمد Ùˆ درجامعۀ بدبختي زدۀ آن روزگار، اين پول هاي ميليوني كاربردهاي بهتري مي توانست داشته باشد.
بنا برآنچه كه ايشان در پس Ùˆ پشت پنهان كرده اند (سنت٠تقيه ) Ùˆ Ù†Ú¯Ùته اند ØŒ بايد Ú¯Ùت كه جناب٠استاد، شما
" كار٠خودتان را هرگز نكرديد " ( اين طور كه همه را نصيØت مي كنيد ) ØŒ شما پيوسته آش٠خودتان را خورده- ايد Ùˆ Øليم٠ملاباقر را هم زده ايد ØŒ Øداقل شما نخود٠هر آشي بوده ايد . هرجا كه بوي پول مي آمده ØŒ شما آنجا بوده ايد.
اين را هم بگويم كه در دورۀ صدسالۀ اخير چندين نويسندۀ خوب داشته ايم كه پيوسته به آثار آنها اÙتخار مي كنيم . صادق هدايت ØŒ صادق چوبك ØŒ اØمد Ù…Øمود ØŒ Ù…Øمود دولت آبادي ØŒ بهرام صادقي ØŒ گلشيري Ùˆ گلستان Ùˆ بسياري كسان ديگر كه آثار گرانبهائي از خود براي ادبيات٠معاصر به جا گذاشته اند.
آثار هنري هم پس از Ø¢Ùرينش ØŒ زندگي٠مستقل٠خود را دارند Ùˆ لزوما" ديگر ربطي به Ø¢Ùريينندۀ اثر ندارند.
از آقاي گلستان هم چهار داستان٠كوتاه كه در موقع٠انتشار شهرت٠بسياري ياÙتند داريم كه گذشت٠زمان نشان داد كه هيچيك به اندازۀ " همسايگان٠" اØمد٠مØمود جاودان نخواهد ماند. از استاد يك رمان٠كوتاه٠خوب باقي مانده است Ùˆ بس.
" خروس " يكي از بهترين هاي ادبيات٠معاصر است Ùˆ هر ايراني متÙكري مي بايست قدر٠اين كتاب را بداند. اما Ù†Ú¯Ùته نماند كه ديگران هم كه بسياري آثار٠خوب از خود به يادگار باقي گذاشته اند ØŒ اين همه به اين Ùˆ آن اهانت نكردند. اين همه گرد Ùˆ خاك به راه نيانداختند. اين همه ديگران را در زير ÙØاشي هاي خود لگد مال نكردند. من٠خوانندۀ اين مصاØبه ها Ùˆ يادواره ها ازخود مي پرسم نكند اين استاد دچار٠بيماري خاصي شده است. اما Øقيقت اين است كه ØاÙظ Ùرمود : " چون پيرشدي از ميكده خارج شو . "
اين استاد٠ما ØŒ متاسÙانه دو رويه دارد كه پيوسته يك رويه را پنهان مي كند Ùˆ راجع به آن به كسي چيزي نمي گويد Ùˆ طوري رÙتار مي كند كه جوانان٠مصاØبه گر جرات٠سوال كردن را نداشته باشند. Øالا من از اينسوي٠دنيا سوال مي كنم :
استاد، اين قصر نشيني از كجا آمده است ؟‌ جز از طريق٠قراردادهاي آنچناني با دولت هاي پس از كودتا ؟
ترا به خدا كوتاه بيا پدرجان ØŒ كه Øداقل ØŒ با رويهم گذاشتن در رويۀ شما ØŒ تنها چيزي كه بيرون مي آيد ØŒ يك دلال٠دوربين به چشم Ùˆ قلم به دست است Ùˆ بس.
پدرجان، همانگونه كه خودت در آن مصاØبه در مورد٠مردم Ú¯Ùته اي :‌" گاهي نردبان٠تصاد٠سبب٠بالا رÙتن آنها شده ØŒ گاهي پرتي هاي اساسي Ùˆ پرورش نياÙتن هاي مرتب Ùˆ Øساب شده ØŒ آنها را به مرØÙ„Û€ پستي Ùˆ دريوزگي Ùˆ ادا Ùˆ ادعا انداخته ØŒ گاهي صبر Ùˆ تØمل مقداري به كمك٠آنها رÙته Ùˆ بسوي٠جلو برده شان ØŒ گاهي هم خودشان را گول زده اند Ùˆ براي خود اهميت٠خاصي كه اساسا" جعل Ùˆ دروغ Ùˆ قزميت است قائل شده اند . " (‌ص 7 ).
در Øوزۀ تجدد ØŒ مهم اين نيست كه انسان در Ù…Øيطي مدرن يا سنتي زندگي كند Ùˆ يا اينكه از Ú†Ù‡ درجه اي از تØصيلات برخوردار باشد . بلكه مهم اين است كه انسان متØول شود، " ديگر" شود. اين تØول نياز به كار برروي "پندار Ùˆ كردار" خويشتن ØŒ نقد نظريات Ùˆ رÙتارهاي سنتي گذشتۀ خود ØŒ Ùˆ بهينه سازي شيوۀ برخورد خويش Ùˆ بهبود منش ارتباطي خود، با " ديگران" دارد. اينگونه است كه انسان امروزه ØŒ با نقد گذشتۀ خود ØŒ از سنت به تجدد، گذاري ژر٠مي كند Ùˆ تغييري كيÙÙŠ مي پذيرد.
مدرنيسم يك شيوۀ نگرش و كردار نوين است.
اخيرا" آقاي گلستان مصاØبه ای با نشریۀ " شهروند٠امروز" انجام داده اند Ú©Ù‡ نمونۀ تداوم رÙتار٠سنتی گذشتۀ ایشان در اکنون٠ابراهیم گلستان است . ( شهروند امروز ØŒ شماره 32ØŒ16 دی 1386 ØŒ کتابچۀ شهروند )
جنبۀ رÙتاری٠استبدادی Ùˆ سنتی ØŒ نمود٠خود را در بی ادبی به زیردست ØŒ زورگویی به ضعی٠، Ùˆ تØÚ©Ù… از پشت٠تریبون نمایان Ù…ÛŒ سازد . اما منشÙ٠استبدادی وسنتی نمود٠دیگری هم دارد، Ú©Ù‡ آن کرنش در مقابل٠زورمندان Ùˆ سکوت بهنگام اعتراض به بدرÙتاری ØŒ Ùˆ به اجØاÙ٠خود کامگان است .
ابرو بالا انداختن٠ابراهیم گلستان، بدون٠هیچ اعتراضی به رÙتار٠بد٠آقاي میلانی) پس از پرخاشگری Ùˆ بی ادبی٠او به يكي از Øضار( در آن جلسۀ Ú¯Ùت Ùˆ شنودشان با ایشان را نیز، به تاريخ٠10 ماه مه 2007 در دانشگاه٠اÙستانÙورد كاليÙرنيا ( Stanford University) Ù…ÛŒ توان مورد٠مداقه قرار داد ØŒ Ùˆ نشان داد Ú©Ù‡ آن رÙتار هم، تداوم٠منش٠گذشتۀ آقاي گلستان بود.
رÙتار٠بد٠آقاي میلانی قبلا" نقد شده است . ) ر.Ùƒ. به ]در كرامات٠يك استاد٠" روستایي " متجدد! [ ر. رخشانی ØŒ مجلهی اينترنتي" MahMag" Ùˆ مجلهی اينترنتي" ادبيات Ùˆ Ùرهنگ") اما به منش٠گلستان هم بهتر است Ú©Ù‡ برخورد شود .
این روزها، آقای گلستان ادعای٠ضÙد استالین بودن Ùˆ مبارزه با سانسور دارد ØŒ Ùˆ Øتی در همان مصاØبه با نشریۀ " شهروند امروز" به Ú˜Ùدان٠روسی (سانسورچی٠استالین ) Ùˆ به شورای٠نویسندگان٠شوروی هم ایراد Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ Ù…ÛŒ گوید : " این جور است اثر٠هنر ØŒ نه اباطیل٠صدر٠شورای٠نویسندگان٠گوش به Ùرمان٠ژÙدانÙ" ( شهروند امروز ØŒ شماره 32ØŒ16 دی 1386 ØŒ کتابچۀ شهروند ØŒ ص 8 )
ایشان همچنین در این مصاØبه مصر هستند Ú©Ù‡ باید به عمل Ùˆ کار توجه کرد Ùˆ نه به ØرÙ٠آدم ها ØŒ Ùˆ Øتی Ù…ÛŒ- گویند : " پس مهم نیست Ú©Ù‡ Ú†Ù‡ چیزی Ù…ÛŒ گویند بلکه باید کارشان را نگاه کرد . " ( همانجا ص 9)
خوب ، بد نیست نگاهی به کار و عمل٠آقای گلستان بکنیم .
گلستان Ù…ÛŒ گوید : –تاكيد ها از من است- " وقتی "Øاجی آقا"ÛŒ هدایت در آمد من یک مقاله نوشتم Ùˆ انتقاد از اینکه از هم گسیخته Ùˆ زورکی است ØŒ مضØÚ©Ù‡ است ØŒ رمان نیست، این مقاله را کیانوری سانسور کرد . " Ùˆ باز اینکه " هدایت به من Ú¯Ùت : شنیده ام اظهار لط٠کرده اید ! Ú¯Ùتم : بله ØŒ مگر Ú†Ù‡ اشکالی دارد؟ Ú¯Ùت : نه نه ØŒ Ù…ÛŒ دهی خودم بخوانم ØŸ Ú¯Ùتم : کیانوری رÙیق شماست . به او بگویید چرا اجازه نداده ! " (همانجا ص 7 )
اما Ú©Ù…ÛŒ پیشتر Ù…ÛŒ گوید : " من کیانوری را Ù…ÛŒ شناختم . رÙیقم بود آدم٠درستی بود Ùˆ خیلی هم خوب. " ( همانجا ص 13)
ابراهیم گلستان در آن زمان هم عملا" جلوی سانسور٠رÙیق٠شان کیانوری (Ú˜ÙدانÙ٠وطنی؟ ) اعتراض نکرد، سکوت کرد Ùˆ گوش به Ùرمان٠Ùردی سانسورچی بود، کرنش کرد.
در مورد توده ای شدن خود هم ØŒ گلستان این روزها ادعا Ù…ÛŒ کند : –تاكيد ها از من است- " به این علت Ú©Ù‡ ایرادهایی Ú©Ù‡ لنین به انترناسیونال٠دوم Ù…ÛŒ گرÙت Øر٠هایی بود Ú©Ù‡ Øزب٠توده Ù…ÛŒ زد ØŒ Øزب٠توده را قبول نداشتم . " (همانجا ص 6)
اما ایشان ادعای مصدقی بودن هم Ù…ÛŒ کنند Ùˆ Ù…ÛŒ گویند: –تاكيد ها از من است- " سخت طرÙدار مصدق بودم " ( همانجا ص 5) Ùˆ " من از مصدق خیلی خوشم میامد" (ص 5 ) Ùˆ " پدر من خیلی با مصدق دوست بود . " (ص5) Ùˆ اینکه " مصدق آدم مردمداری بود . به خاطر پدرم خیلی به من Ù…Øبت داشت " (ص5) Ùˆ اینکه " من مصدق را در سال 1322 دیدم" (ص5) Ùˆ دیگر اینکه " پدرم در تهران برای دیدن مصدق رÙت ØŒ روزی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواست برگردد به شیراز به من Ú¯Ùت : مصدق Ú¯Ùته برای بازدید Ù…ÛŒ آید . با اینکه Ú¯Ùته ام من نیستم، ولی او اینقدر مبادی آداب هست Ú©Ù‡ بیاید ØŒ پس تو مواظ٠باش روزی Ú©Ù‡ میاید خانه باشی . مصدق آمد Ùˆ او را برای اولین بار در خانه خودم دیدم. خیلی با Ù…Øبت بود Ùˆ خیلی با دقت به Øر٠ها Ùˆ اختلا٠هایی Ú©Ù‡ با سیدضیاء داشتم گوش کرد. از من هم خواست پهلویش بروم ØŒ من هم رÙتم – چهار ØŒ پنج روز٠بعد . " (ص5)
ابراهیم گلستان در دادگاه٠مصدق هم Ùیلمبرداری Ù…ÛŒ کند Ùˆ در مورد٠مصدق Ù…ÛŒ گوید : " سرش را روی میز گذاشته بود . نزدیک Ú©Ù‡ رÙتم ØŒ سرش را بلند کرد Ùˆ من را دید Ùˆ Ú¯Ùت : Øال٠پاپا چطور است ØŸ" (ص6)
گلستان سپس Ù…ÛŒ گوید : " خیلی با Ù…Øبت رÙتار Ù…ÛŒ کرد . وقتی نزدیک٠صورتش رÙتم تا اندازۀ نور را بگیرم پرسید : این چیه ØŸ Ú¯Ùتم : این دستگاه٠اندازه گیری نور است . ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ù…ÛŒ دادم Ú©Ù‡ وسط٠Øر٠دوید Ùˆ Ú¯Ùت : Øال٠پاپا چطور است ØŸ " (ص6)
اما ابراهیم گلستان Ú©Ù‡ امروز ادعای ضد٠استالین بودن، سخت طرÙدار مصدق بودن ØŒ دوست داشتن٠مصدق Ùˆ آشنایی مصدق با " پاپایÙ" ایشان را دارند ØŒ علیرغم اینهمه آشنایی با مصدق ØŒ توده ای Ù…ÛŒ شود . اول در روزنامۀ " رهبر" قلم Ù…ÛŒ زند Ùˆ Øتی جزو هیات تØریریه Ùˆ سپس اداره کنندۀ نشریۀ " رهبر" ( استالینست های ضد مصدق ) Ù…ÛŒ شود Ùˆ سپس برای استالینیست های " عصر نو" قلم Ù…ÛŒ زند Ú©Ù‡ به Ú¯Ùتۀ او " همۀ اینها زیر نظر کامبخش Ùˆ کیانوری (بریا Ùˆ ژدان٠وطنی؟ تاکید از من است ) اتÙاق Ù…ÛŒ اÙتاد . " (ص6) Ùˆ بعد هم Ú©Ù‡ روزنامه توقی٠می شود، گلستان Ù…ÛŒ گوید : " همه در رÙتند Ùقط من مانده بودم Ùˆ روزنامۀ " مردم" را به جای " رهبر" در Ù…ÛŒ آوردم ." (ص6)
اما باز ایشان ادعا دارند Ú©Ù‡ سخت طرÙدار٠مصدق بودند، Øزب٠توده را قبول نداشتند، Ùˆ ضد٠استالین هم بودند .
گلستان درمورد٠مسئول بودن Ùˆ متعهد بودن آدم های آن زمان هم Ù…ÛŒ گوید : –تاكيد ها از من است- " اصلا" برای مسئول بودن Ùˆ متعهد بودن باید شعور باشد ØŒ در Øالی Ú©Ù‡ مسئولان Ùˆ متعهدین آن زمان Ùقط زبان داشتند Ùˆ Øر٠می زدند . " (ص10)
خوب، البته شعور داشتن هم ØŒ یعنی Øس کردن، دریاÙتن Ùˆ ادراک کردن، یعنی آگاهی، Ùˆ برای کسب٠این آگاهی، لازم است Ú©Ù‡ آدمی متÙکر باشد ØŒ Ú©Ù‡ البته گلستان Ù…ÛŒ گوید : " نه اولا من متÙکر نیستم. " (ص5)
دیگر اینکه مسئول بودن هم، پیش از هر چیز دیگر، از مسئولیت٠به Ùرزندان Ùˆ خانه شروع Ù…ÛŒ شود. اگر آدمی در مورد٠خانه Ùˆ Ùرزند٠خود مسئول نباشد ØŒ چگونه Ù…ÛŒ تواند در مورد٠اÙجتماع مسئول باشد؟
ابراهیم گلستان همچنین به یک مصاØبه گر٠28-27 ساله پرخاش Ù…ÛŒ کند Ùˆ با خنده Ù…ÛŒ گوید : " خب شما باید بروید پیش یک دکتر پسیکانالیز" (ص12) Ùˆ یا " باید بیماری روانی خودتان را درمان کنید ( Ù…ÛŒ خندد ) " (ص12) Ùˆ بارها توصیه Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ کار باید بکنید Ùˆ یا بروید کار٠خودتان را بکنید .
اما همین آقای گلستان، در متØول ترین دوران٠معاصر٠ایران ØŒ یعنی در چهل سال٠گذشته ØŒ هیچ کاری نکرده است جز مصاØبه برای پرخاشگری Ùˆ بی ادبی به دیگران Ùˆ ادعاهای٠دروغ ØŒ Ùˆ از موضع٠بالا به زیردست درشتی کردن از یک سو، Ùˆ تمکین Ùˆ کرنش در مقابل٠قدرت از سوی دیگر، Ùˆ همچنین تداوم٠سنت٠تقیه، پیرامون توده ای بودن خویش.
این است تداوم٠گذشته در اکنون، یعنی پیوستگی٠تراژیک٠منشی خودکامه Ú©Ù‡ به زیردست بی ادبی Ù…ÛŒ کند Ùˆ درمقابل٠رÙتار٠خودکامگان کرنش، بعد هم اÙدعا پشت اÙدعا. Øر٠می زند Ùˆ بیش از چهل سال است Ú©Ù‡ در عمل کاری نکرده است .
این منش٠گلستان ریشه در جوهر٠وجودی ÙˆÛŒ دارد . ایشان Ù…ÛŒ گویند : " جوهر٠انسان را باید پیدا کرد ØŒ نشان داد . " (ص9) Ùˆ در پاسخ به مصاØبه گر Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ پرسد : " Øالا این جوهر٠وجودی را چطور پیدا Ù…ÛŒ کنید ØŸ" Ù…ÛŒ گویند : –تاكيد ها از من است- " برØسب٠تÙکر ØŒ دید Ùˆ ÙلسÙÙ‡ ای Ú©Ù‡ داری به اشخاص نگاه Ù…ÛŒ Ú©Ù†ÛŒ Ùˆ Ù…ÛŒ بینی Ú†Ù‡ کار Ù…ÛŒ کنند ØŒ" Ùˆ " آن آدمی را تا آنجایی Ú©Ù‡ شعورت Ù…ÛŒ رسد از راه روانشناسی بشناسی Ùˆ تا آنجا Ú©Ù‡ شده در جایگاه اجتماعی اش بگذاری Ùˆ ببینی در مسائل٠اجتماعی چطور دارد رÙتار Ù…ÛŒ کند . " (ص9)
بنابراین تعریÙ٠گلستان از جوهر٠وجودی ØŒ اگر رÙتار٠اجتماعی ایشان را ببینیم ØŒ به این نتیجه Ù…ÛŒ توان رسید Ú©Ù‡ گلستان آدم٠بد ØŒ بدآموز Ùˆ بد دهنی است Ú©Ù‡ آنچنان تناقض Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند با استÙاده از این مصاØبه، پس از چهل سال بیکاری، داستان٠جدیدی بنام٠" دم٠خروس" بنویسد .
بیهوده نیست که گلستان می گوید : –تاكيد ها از من است- " آدم باید کار٠خودش را بکند – اگر درست باشد کار درست . اگر نباشد بازهم همان کار کج را به درستی و با کنترل . " (ص10) و نکته در این است که گلستان همان کار٠کج را از جوانی تا 85 سالگی به درستی و با کنترل ادامه می دهد ، همان بدآموزی و کج آموزی را .
ابراهیم گلستان به کارهای غلط٠ترجمه هم در این مصاØبه ایراد Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ درمورد٠ترجمۀ کتاب٠"دن آرام" شولوخ٠توسط٠شاملو Ù…ÛŒ نویسد : –تاكيد ها از من است- " آخر تو Ú©Ù‡ نه انگلیسی Ù…ÛŒ دانستی ØŒ نه Ùرانسه Ùˆ نه روسی Ù…ÛŒ دانستی برداشته ای ترجمه این آدم ( منظور٠گلستان رÙیق٠شان ØŒ آقای اعتماد زاده است ) را جلوی خودت گذاشتی Ùˆ بازنویسی Ù…ÛŒ Ú©Ù†ÛŒ. " ( شهروند امروز ØŒ شماره 32ØŒ16 دی 1386 ØŒ کتابچۀ شهروند ØŒ ص11 )
گلستان درست Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ مترجم باید با زبان٠اصلي متن، آشنايي كامل داشته باشد، اما درمورد٠ترجمۀ متون، مهم تر اینست Ú©Ù‡ مترجم باید، پیش از شروع٠کار٠ترجمه، شناخت٠لازم Ùˆ دانش٠كاÙÙŠ با Øوزهي (علمی ØŒ ÙلسÙی، Ùˆ یا هنری ) كار٠ترجمه را داشته ØŒ با موضوع متن Ùˆ با Ùرآيند٠تØول٠موضوع متن، Ùˆ همچنين با شيوههاي درست Ùˆ نوين٠پژوهش در آن Øوزه ØŒ آشنايي داشته باشد .
همین آقای گلستان Ú©Ù…ÛŒ جلوتر، در جایÙ٠دیگر٠همان مصاØبه، در مورد٠خود Ù…ÛŒ نویسد : –تاكيد ها از من است- " یک قرارداد برای یک سری کتاب٠علمی دقیق Ùˆ ساده بسته بودم – Ú†Ù‡ کتاب های درجه اولی هم بود . " ( شهروند امروز ØŒ شماره 32ØŒ16 دی 1386 ØŒ کتابچۀ شهروند ØŒ ص25 )
آخر گلستان نه دانش٠علمی داشته است Ùˆ نه دارد Ú©Ù‡ کتاب٠علمی بنویسد یا ترجمه کند . مردم٠ایران شانس آوردند Ú©Ù‡ این یک سری کتاب چاپ نشد وگرنه لابد Ù…ÛŒ باید در اشاعۀ بدآموزی ایشان ØŒ " هم گدازیÙ٠هسته ای به زبان٠ساده" ( Nuclear Fusion Made Easy ) Ùˆ " جراØÛŒ دقیق٠قلب برای کودن ها"
Precision Heart Surgery for Dummies)) ترجمۀ گلستان را می خواندند .
بندرت Øتی یک کار٠ترجمۀ دقیق ØŒ درست Ùˆ کامل به Ùارسی از نویسندگان٠بزرگ٠روسی ØŒ توسط٠رÙقای هم مسلک٠گلستان، Ú©Ù‡ زبان٠روسی را Ù…ÛŒ دانستند، انجام گرÙته است، نه از پوشکین ØŒ نه از داستایوÙسکی یا تولستوی ØŒ نه از تورگن٠یا چخو٠، نه از گورکی یا مایاکوÙسکی، Ùˆ نه از همین شولوخ٠. ماندلشتام، پاسترناک، آخماتووا ØŒ میخاییل زوشچنکو ( Mikhail Zoshchenko ) Ùˆ سولژینتسین Ú©Ù‡ بجای٠خود.
بیشتر٠ترجمه ها ناقص، Ùˆ برØسب٠سلائق٠مسلکی Ùˆ Øزبی ØŒ سانسور شده، نادرست Ùˆ بریده بریده اند .
ايشان كه در همين مصاØبه ادعا دارند كه اداره كنندۀ نشريۀ " رهبر" بوده اند ØŒ بلاÙاصله پس از كودتاي 28 مرداد به عنوان٠عكاس٠خبرنگار٠مجاز٠دولت٠پس از كودتا ØŒ وارد٠دادگاه٠آقاي دكتر مصدق مي شوند كه Ùيلمبرداري كنند ØŒ Ùˆ اين خاطره نيز براي ايشان باقي مانده كه آقاي دكتر مصدق ØŒ سرشان را از روي ميز بلند كردند Ùˆ پرسيدند : " Øال٠پاپا چطور است ؟‌" (ص6)
ابراهيم گلستان در تمام Ú¯Ùت Ùˆ گوها ØŒ يادشان مي رود كه بگويند پيوسته هم از توبره مي خورده اند Ùˆ هم از آخور. هرگز نمي گويند درسال هاي پس از 28 مرداد كه " همه در رÙتند " (ص6) ايشان Ú†Ù‡ قدر پول از شركت٠نÙت Ùˆ ساير٠ادارات٠دولتي مي گرÙتند تا برايشان Ùيلم هاي مستند بسازند كه در آن موقع Ùˆ شرايط جز براي٠تبليغات٠دستگاه به كار ديگري نمي آمد Ùˆ درجامعۀ بدبختي زدۀ آن روزگار، اين پول هاي ميليوني كاربردهاي بهتري مي توانست داشته باشد.
بنا برآنچه كه ايشان در پس Ùˆ پشت پنهان كرده اند (سنت٠تقيه ) Ùˆ Ù†Ú¯Ùته اند ØŒ بايد Ú¯Ùت كه جناب٠استاد، شما
" كار٠خودتان را هرگز نكرديد " ( اين طور كه همه را نصيØت مي كنيد ) ØŒ شما پيوسته آش٠خودتان را خورده- ايد Ùˆ Øليم٠ملاباقر را هم زده ايد ØŒ Øداقل شما نخود٠هر آشي بوده ايد . هرجا كه بوي پول مي آمده ØŒ شما آنجا بوده ايد.
اين را هم بگويم كه در دورۀ صدسالۀ اخير چندين نويسندۀ خوب داشته ايم كه پيوسته به آثار آنها اÙتخار مي كنيم . صادق هدايت ØŒ صادق چوبك ØŒ اØمد Ù…Øمود ØŒ Ù…Øمود دولت آبادي ØŒ بهرام صادقي ØŒ گلشيري Ùˆ گلستان Ùˆ بسياري كسان ديگر كه آثار گرانبهائي از خود براي ادبيات٠معاصر به جا گذاشته اند.
آثار هنري هم پس از Ø¢Ùرينش ØŒ زندگي٠مستقل٠خود را دارند Ùˆ لزوما" ديگر ربطي به Ø¢Ùريينندۀ اثر ندارند.
از آقاي گلستان هم چهار داستان٠كوتاه كه در موقع٠انتشار شهرت٠بسياري ياÙتند داريم كه گذشت٠زمان نشان داد كه هيچيك به اندازۀ " همسايگان٠" اØمد٠مØمود جاودان نخواهد ماند. از استاد يك رمان٠كوتاه٠خوب باقي مانده است Ùˆ بس.
" خروس " يكي از بهترين هاي ادبيات٠معاصر است Ùˆ هر ايراني متÙكري مي بايست قدر٠اين كتاب را بداند. اما Ù†Ú¯Ùته نماند كه ديگران هم كه بسياري آثار٠خوب از خود به يادگار باقي گذاشته اند ØŒ اين همه به اين Ùˆ آن اهانت نكردند. اين همه گرد Ùˆ خاك به راه نيانداختند. اين همه ديگران را در زير ÙØاشي هاي خود لگد مال نكردند. من٠خوانندۀ اين مصاØبه ها Ùˆ يادواره ها ازخود مي پرسم نكند اين استاد دچار٠بيماري خاصي شده است. اما Øقيقت اين است كه ØاÙظ Ùرمود : " چون پيرشدي از ميكده خارج شو . "
اين استاد٠ما ØŒ متاسÙانه دو رويه دارد كه پيوسته يك رويه را پنهان مي كند Ùˆ راجع به آن به كسي چيزي نمي گويد Ùˆ طوري رÙتار مي كند كه جوانان٠مصاØبه گر جرات٠سوال كردن را نداشته باشند. Øالا من از اينسوي٠دنيا سوال مي كنم :
استاد، اين قصر نشيني از كجا آمده است ؟‌ جز از طريق٠قراردادهاي آنچناني با دولت هاي پس از كودتا ؟
ترا به خدا كوتاه بيا پدرجان ØŒ كه Øداقل ØŒ با رويهم گذاشتن در رويۀ شما ØŒ تنها چيزي كه بيرون مي آيد ØŒ يك دلال٠دوربين به چشم Ùˆ قلم به دست است Ùˆ بس.
پدرجان، همانگونه كه خودت در آن مصاØبه در مورد٠مردم Ú¯Ùته اي :‌" گاهي نردبان٠تصاد٠سبب٠بالا رÙتن آنها شده ØŒ گاهي پرتي هاي اساسي Ùˆ پرورش نياÙتن هاي مرتب Ùˆ Øساب شده ØŒ آنها را به مرØÙ„Û€ پستي Ùˆ دريوزگي Ùˆ ادا Ùˆ ادعا انداخته ØŒ گاهي صبر Ùˆ تØمل مقداري به كمك٠آنها رÙته Ùˆ بسوي٠جلو برده شان ØŒ گاهي هم خودشان را گول زده اند Ùˆ براي خود اهميت٠خاصي كه اساسا" جعل Ùˆ دروغ Ùˆ قزميت است قائل شده اند . " (‌ص 7 ).