آریابرزن زاگرسی / Ú©Ùّاره های ایراندوستی
[ زمامداران هر جامعه اي در گسترش Ùˆ دوام خباثتهاي اجتماعي Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ آن جامعه، مسئول Ùˆ مقصّر هستند. ]
Download the original attachment
آریابرزن زاگرسی
تاریخ نگارش: یازدهم ماه Ùوریه سال 2008 میلادی
Ú©Ùّاره های ایراندوستی
[ تراژدی خونبار باهمستان ایرانیان ]
[ زمامداران هر جامعه اي در گسترش Ùˆ دوام خباثتهاي اجتماعي Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ آن جامعه، مسئول Ùˆ مقصّر هستند. ]
« نيکلاي ماکياوللي » ( 1469 – 1527 Ù…. ) – از کتاب: Ú¯ÙØªÙ…ان ØÚ©ÙˆÙ…تمداري - متن ایتاليائي
1- آدرسهای نخود سیاهی.
تا زمانی Ú©Ù‡ « جانستانان Ùˆ قاهران غارتگر »، Ú†Ù‡ برخاسته از خاک وطن باشند، Ú†Ù‡ مهاجم Ùˆ سلطه گر بر وطن باشند، بایستی این ØÙ‚یقت تلخ Ùˆ زهر آلود را نیز تاب آورد Ú©Ù‡ هیچ ایرانی اصیل Ùˆ پایبند به « بÙنمایه های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ باهمستان مردم سرزمینش »، مجاز Ùˆ Ù…ÙØÙ‘Ù‚ نیست « ایران » را دوست بدارد Ùˆ به آن مهر بورزد Ùˆ نگهبان Ùˆ باغبان آن باشد. ØÙکّام جانستان Ùˆ غارتگر Ùقط کرنش کردن Ùˆ تعظیم Ùˆ تسلیم شدن مردم را به اوامر Ùˆ مبانی عقیدتی Ùˆ ایدئولوÙژیکی خودشان را به رسیمّت Ù…ÛŒ شناسند Ùˆ هر چیزی را به رنگ دلخواه اوامر خود Ù…ÛŒ خواهند Ùˆ بس. در ØØ§Ù„یکه مهر به میهن Ùˆ مردمش Ùقط Ùˆ Ùقط Ù…ÛŒ تواند ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ تمام علایق Ùˆ وابسته گیهای مذهبی / عقیدتی / مرام Ùˆ مسلکی / ایدئولوژیکی پدیدار Ùˆ آشکار شود. آنانی Ú©Ù‡ ایران Ùˆ مردمش را با تمام تار – Ùˆ – پود وجود خویش، دوست Ù…ÛŒ دارند، هیچگاه Ùˆ هرگز نمی آیند « ایدئولوژی Ùˆ مذهب Ùˆ مرام Ùˆ اعتقادات ÙØ±Ù‚Ù‡ ای خود » را « پیش شرط ایرانی بودن Ùˆ مهر به آب Ùˆ خاک Ùˆ مردمش » بدانند Ùˆ معیار Ùˆ ملاک ایرانی بودن را Ùقط در گردن نهادن به یوغ اسارتی / ØÙ‚ارتی / صغارتی « مبانی مذهب / ایدئولوژی / اعتقادات ØÙکّام » بشمارند. آن میهنی Ú©Ù‡ به رنگ Ùˆ شمایل عقیده / مذهب / مرام Ùˆ مسلک / ایدئولوژی غالبان Ùˆ ØØ§Ú©Ù…ان Ùˆ آمران Ùˆ مهاجمانش در بیاید، آن میهن، میهن نیست؛ بلکه اسارتگاهیست Ú©Ù‡ در سیطره ÛŒ ØØ§Ú©Ù…ان جبّار Ùˆ خونریز Ùˆ طلبکار مردم، گام به گام به سوی قهقرائی Ùˆ Ùلاکت Ùˆ نیستی، رانده Ùˆ Ù…ØÚ©ÙˆÙ… Ù…ÛŒ باشد. من اگر از صمیم قلبم، میهنم Ùˆ مردمش را دوست بدارم، هرگز Ùˆ هیچگاه در این باره نمی اندیشم Ú©Ù‡ چگونه Ù…ÛŒ توانم عقاید Ùˆ مذهب Ùˆ مرام Ùˆ مسلک Ùˆ ایدئولوژی Ùˆ نظریّه ÛŒ خودم را آنهم با کاربست خشن ترین متدهای جبّاری Ùˆ ستمگری Ùˆ خونریزیهای ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ú© Ùˆ توصی٠ناپذیر بر ذهنیّت Ùˆ قلب Ùˆ Ø±ÙˆØ Ùˆ روان مردم سرزمینم، ØØ§Ú©Ù… گیوتینی کنم. هرگز!. چنین کاری؛ یعنی خاصم سر سخت زندگی Ùˆ ویرانگر میهن Ùˆ جانخوار مردم شدن. کاری Ú©Ù‡ موکّلان الهی / اسلامی به توسعه Ùˆ دوام آن، Ø§ÙØªØ®Ø§Ø± کائناتی / عبادتی دارند.
نزدیک به یکصد سال آزگار است Ú©Ù‡ « خوبترین خوبان ایرانزمین » به جای آنکه بیایند « آزادی » را بیارآیند Ùˆ بال Ùˆ پر بدهند Ùˆ مرغزارها Ùˆ اÙقهای رنگارنگ آن را گسترش دهند Ùˆ ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ù„انند Ùˆ نگهبان Ùˆ پداÙند آن باشند، آمده اند با « آدرسهای عوضی Ùˆ نخود سیاهی ( = سکولاریزم/ اسلامیّت / مارکسیسم / کمونیسم / سوسیالیسم / مدرن Ùˆ مدرنیته / لائیک بازی / لغتپرانیهای جمهوریخواهی با Ù…Ø®Ù„Ù‘ÙØ§ØªØ´ / دمکراسی طلبیهای تقلیدی / چای نپتونی! Ùˆ ... Ùˆ ... Ùˆ .... Ùˆ .... Ùˆ ... )ØŒ تمام همّ Ùˆ غمّ خود را تا همین ثانیه های گذرا Ùˆ در سیطره ÛŒ یکی از خونریزترین Ùˆ خبیث ترین ØÚ©ÙˆÙ…تهای تاریخ بشر (= ولایت گیوتین الهی ) صر٠این کرده اند Ú©Ù‡ خواسته Ùˆ ناخواسته Ùˆ آگاهانه Ùˆ نا آگاهانه به Ùولاد زرهی شدن ریشه های استبدادی ØÚ©ÙˆÙ…ت گیوتینی Ùقاهتی با خیر خواهی مطلق، شدّت مضاع٠بدهند.
ایراندوستی، هرگز، « پان ایرانیست بازی » نیست. ایراندوستی، هرگز، « ناسیونالیسم » نیست. ایراندوستی، هرگز این قوم Ùˆ آن قومپرستی نیست. ایراندوستی، پروسه ÛŒ « مهر Ø§ÙØ´Ø§Ù†ÛŒ مسئولانه Ùˆ توام با رادمنشی Ùˆ دلاوری » به آب Ùˆ خاک Ùˆ مردمانیست Ú©Ù‡ در گذر بیش از Ù‡ÙØª هزار سال تاریخ لت Ùˆ پار شده در زیر ساطور غارتگران Ùˆ مستبدان خودی Ùˆ همچنین بیگانه گان مهاجم Ùˆ طمّاع با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ به شدّت ØªØØ±ÛŒÙ Ùˆ تقلیب Ùˆ متلاشی شده اش بر آن است راهی کورمال کورمال « برای به خود آمدن Ùˆ استقلال Ùˆ آسایش بر شالوده ÛŒ ÙلسÙÙ‡ ÛŒ خوشزیستی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ باهمستان » در گوشه ای از این جهان پهناور به دست آورد. یک ایرانی ایراندوست آرزومند است Ú©Ù‡ با ایستادن بر پاهای Ùهم Ùˆ شعور Ùˆ تجربیّات Ùˆ آگاهیها Ùˆ دانش شخصی Ùˆ داشته های دم دست خودش به ساختن Ùˆ پروردن آن سرزمینی کوشا شود Ú©Ù‡ در آن، زاده شده Ùˆ شاخ Ùˆ برگ Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است؛ ولو تمام دارائیهای مادّی Ùˆ معنوی اش، Ùقط برای ساختن یک آلاچیق ساده Ùˆ بی غل Ùˆ غش، Ú©ÙØ§ÛŒØª کنند. آزادی Ùˆ Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ Ùˆ آبادانی Ùˆ نگاهبانی از میهن نبایستی هیچگاه به « عقاید Ùˆ مذاهب Ùˆ ایدئولوژیها Ùˆ مرام Ùˆ مسلکها Ùˆ نظریّه های آکبند آکادمیکی » منوط Ùˆ مشروط باشد؛ بلکه به « انسان ایرانی Ùˆ شخصیّت Ù…Ù†ØØµØ± به ÙØ±Ø¯Ø´ » بایستی استوار Ùˆ متّکی باشد.
نزدیک به یکصد سال است Ú©Ù‡ گرایشهای مختل٠با در دست Ú¯Ø±ÙØªÙ† شمشیر Ùˆ گیوتین اعتقادات خود به جان « ایرانزمین Ùˆ مردمش » Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ اند Ùˆ هر کدام با ادّعاهای تهی مغز Ùˆ ÙØ±ÛŒØ¨Ù†Ø¯Ù‡ Ùˆ آلوده به دروغ از ایراندوستی Ùˆ آزادی شعار Ù…ÛŒ دهند؛ ولی تنها Ùˆ تنها توانسته اند Ùقط نابودگر ایرانزمین Ùˆ غارتگر آزادی Ùˆ خوشی مردم ایران باشند. سهم تمام « خوبترین خوبان ایرانزمین » با آن گرایشهای ضدّ ایراندوستی Ùˆ ضدّ تاریخ Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی Ùقط Ùلاکت Ùˆ مصیبت Ùˆ ویرانی بوده است. تا زمانی Ú©Ù‡ گرایشهای مختل٠می آیند ایران Ùˆ مردمش را قربانی مرام Ùˆ مسلک Ùˆ مذهب Ùˆ ایدئولوژی Ùˆ نظریّه Ùˆ تز خودشان Ù…ÛŒ کنند، ایرانزمین Ùˆ مردمش، هرگز Ùˆ هرگز، رنگ Ùˆ روی آزادی Ùˆ آبادانی میهن را نخواهند دید Ú©Ù‡ نخواهند دید؛ ولو چنین کشمکشهای خونین Ùˆ ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ بار، هزار سال دیگر نیز طول بکشد. آنانی Ú©Ù‡ عقاید Ùˆ مذاهب Ùˆ ایدئولوژیهای خود را بر « ایران Ùˆ تاریخ Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ø´ » ارجØÛŒÙ‘ت Ù…ÛŒ دهند، همانان نیز قصّابان مردم Ùˆ نابودگران ایران Ùˆ ایرانی هستند. تنها ملاک Ùˆ معیار شناسایی ØÙ‚گزاران Ùˆ شهریاران دادگر Ùˆ ÙØ¹Ù‘الین آگاه Ùˆ ÙØ±Ù‡ÛŒØ®ØªÙ‡ در هر دامنه ای Ú©Ù‡ تصوّر پذیر باشد، Ùقط Ù…ÛŒ تواند همعزمی Ùˆ هماندیشی Ùˆ همرزمی Ùˆ همدردی برای واقعیّت ÛŒØ§ÙØªÙ† « مهر به ایران Ùˆ مردمش Ùˆ تلاش برای شناختن Ùˆ نگاهبانی از بÙنمایه های پرنسیپ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ باهمستان = گزند ناپذیری جان Ùˆ زندگی Ùˆ مهر Ùˆ داد Ùˆ راستی » باشند. تا چنین واقعیّت خجسته ای در کرد Ùˆ کار تمام گرایشهای متضاد Ùˆ Ù…Ø®ØªÙ„ÙØŒ به خودش چهره ÛŒ ملموس Ùˆ Ø´Ùّا٠و گویا Ùˆ اصیل نگیرد، Ù…ØØ§Ù„ است Ú©Ù‡ کوچکترین تØÙˆÙ‘Ù„ کلیدی Ùˆ ریشه ای در ایرانزمین ایجاد شود؛ زیرا با همین نادیده Ú¯Ø±ÙØªÙ† Ùˆ پایمالی پرنسیپهاست Ú©Ù‡ در دوام Ùˆ استقرار مطلق ØØ§Ú©Ù…ان Ùقاهتی، کوچکترین خللی نیز نخواهد رسید Ú©Ù‡ نخواهد رسید Ùˆ گیوتین الهی بدون خردلی شرم Ùˆ Ø§ØØ³Ø§Ø³ مسئولیّت Ùˆ پاسخور نبودن در قبال اینهمه جنایتها Ùˆ تبهکاریها دوام خواهد آورد Ùˆ همچنان به آسیاب Ù¾ÙØ± رونق کّشتارها Ùˆ خونریزیها Ùˆ ترورها Ùˆ تاراجهای نجومی خودش تا Ù…ØÙˆ کامل ایران Ùˆ مردمش با سماجت Ø®ÙˆØ¯Ø§Ù†ØªØØ§Ø±ÛŒØŒ مقاومت خواهد کرد.
ایرانزمین Ùˆ مردمش، زمانی از غÙÙ„ Ùˆ زنجیرهای اسارتی Ùˆ ØÙ‚ارتی Ùˆ صغارتی Ùˆ چپاولی، « آزاد » خواهند شد Ú©Ù‡ « آزادی Ùˆ ایراندوستی »، پرنسیپ کلیدی Ø±ÙØªØ§Ø± Ùˆ Ú¯ÙØªØ§Ø± Ùˆ نوشتار Ùˆ اندیشه ÛŒ تمام گرایشهای متنوّع Ùˆ مخال٠و متضاد Ùˆ ناهمگون بشود Ùˆ هیچ گرایشی نیز بر آن نباشد Ú©Ù‡ « ایران Ùˆ مردمش » را به رنگ Ùˆ لباس عقیده / مرام / مسلک / مذهب ÙØ±Ù‚Ù‡ ای / گروهی / ØØ²Ø¨ÛŒ / سازمانی ببیند؛ بلکه « ایران Ùˆ مردمش » را به « تنوّع رنگ آمیزی مجهولزار آزادی Ùˆ ایرانزمین رنگین کمانی » ببیند Ùˆ آرزومند باشد. آنانی Ú©Ù‡ بر آنند ایرانزمین Ùˆ مردمش را به رنگ اسلامیّت یا مارکسیسم یا سوسیالیسم یا کمونیسم یا لباسهای عاریتی بیگانه ببینند، هرگز ایرانی اصیل نیستند Ú©Ù‡ نیستند؛ بلکه ØÙ‚یرانی به تقصیر Ù…ÛŒ باشند Ú©Ù‡ در چنگال توهّمات عقیدتی Ùˆ مرام Ùˆ مسلکی Ùˆ مذهبی Ùˆ ایدئولوژیکی خودشان به غارتگران Ùˆ خاصمان سر سخت ایران Ùˆ مردمش، تبدیل شده اند.
2- ÙØ±Ùˆ Ø®ÙØªÙ† لهیب مسائل میهنی در سردابه های غربت نشینی خوبان.
انسان زمانی Ù…ÛŒ تواند در « تغییر Ùˆ تØÙˆÙ‘لات Ùˆ سرنوشت خودش Ùˆ میهنش »، سهیم Ùˆ دخیل Ùˆ نقش گذار باشد Ú©Ù‡ از نزدیک در بستر تمام « مسائل میهنی »، شناور Ùˆ درگیر Ùˆ عجین بشود؛ یعنی آن سرزمینی Ú©Ù‡ Ø¢ÙØª قدرتپرستان خونریز به مزرعه ÛŒ میهن Ùˆ جان Ùˆ زندگی مردمش، هجوم آورده اند. از دامنه ÛŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ تا ریزترین دامنه های کشوری. گریختن از میهن به هر دلیلی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهد باشد، هیچگاه مسائل میهن را « ØÙ„Ù‘ Ùˆ ÙØµÙ„ » نخواهد کرد؛ بلکه پیچیده Ú¯ÛŒ Ùˆ توسعه Ùˆ زنگار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ú¯ÛŒ مسائل را شدّت نیز خواهد داد. مهاجرتها Ùˆ گریختنهای اجباری / دلبخواهی از میهن باعث شده اند Ùˆ همچنان Ù…ÛŒ شوند Ú©Ù‡ به مرور زمان با استقرار مهاجران در سرزمینهای بیگانه، شدّت « درد جانسوز مسائل میهنی » در ذهنیّت Ùˆ Ø±ÙˆØ Ùˆ روان آنها، نم نم در پروسه ÛŒ زمان، کاهش نیز پیدا کند Ùˆ از این راه، زجر آور بودن شعله های لهیب مسائل جانسوز میهنی در روان Ùˆ ذهنیّت Ùˆ Ø±ÙˆØ Ù…Ù‡Ø§Ø¬Ø±Ø§Ù† ÙØ±Ùˆ کاهد Ùˆ واکنشهای Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† را به ØØ¯Ù‘اقل تاثیر Ùˆ Ù†Ùوذ سوق دهد. دقیقا با کاسته شدن « شدّت درد » است Ú©Ù‡ انسانهای مهاجر، هر چقدر نیز از Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† سر سخت ØÚ©ÙˆÙ…تهای وقت در میهن باشند، نمی توانند نقشی کلیدی Ùˆ ریشه ای در رویدادهای میهنی Ø§ÛŒÙØ§ کنند؛ زیرا قایقرانی Ú©Ù‡ بیرون از رودخانه ÛŒ Ù¾ÙØ± طلاتم ØÙˆØ§Ø¯Ø« همآوردخواه Ù…ÛŒ ایستد، Ùقط خودش هست Ú©Ù‡ از غرق شدن Ø§ØØªÙ…الی نجات Ù…ÛŒ یابد؛ نه میهن Ùˆ مردمی Ú©Ù‡ در سنگلاخ مسائل جانسوز میهنی / منطقه ای / جهانی با شتابها Ùˆ پیچ Ùˆ قوسهای ویرانگرانه به قعر نیستی، Ù…ØÚ©ÙˆÙ… هستند.
3- زندگی در پشت ماسکها.
از میزان « سوگندها / قسمهایی » Ú©Ù‡ ما هر روز بر زبان Ù…ÛŒ رانیم، Ù…ÛŒ توان وسعت « دروغگویی Ùˆ پوچی Ùˆ هیچی » مناسبات انسانی را در اجتماع ایرانی، تخمین زد. جامعه ÛŒ ما به همّت شمشیر دو لبه ÛŒ الهی از « قسم خوردنهای مکرّر دروغ آلود٠» انسانها در ØÙ‚Ù‘ یکدیگر انباشته Ùˆ در ØØ§Ù„ ترکیدن Ù…ÛŒ باشد. در چنین جامعه ای هیچکس آن امکان Ùˆ آزادی را ندارد Ú©Ù‡ « ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘ت Ùˆ جهاننگری خودش » را در کنار مومنین مستبد Ùˆ Ù…ÙØªØ´ پدیدار کند Ùˆ بزیید؛ زیرا در سیطره ÛŒ خونبار ولایت Ùقیه، شهادت دادن به « لا الله الّا الله »، ارجØÛŒÙ‘ت ازلی - ابدی دارد؛ نه Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ú¯ÙˆÛŒÛŒ بر ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘ت Ùˆ کرامت Ùˆ شخصیّت Ùˆ وجدان Ø®ÙˆÛŒØ´Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ ÛŒ ÙØ±Ø¯ÛŒ انسانها.
4- بلاهتهای قرون.
هر قرنی، بلاهتهای خاصّ خودش را دارد. اینکه برای شالوده ریزی Ùˆ پرورش Ùˆ زایش Ùˆ ÙØ±Ù…ولبندی کردن « ایده ها » نمی توان صد در صد به واقعیّتهایی قیراطی تاسی کرد Ùˆ برایشان، ØÙ‚ّانیّتهای بی چون Ùˆ چرا تراشید، Ø¨ÙØ±Ù‡Ø§Ù†ÛŒØ³Øª Ú©Ù‡ قطعیّت آن را « تجربیّات بشری » نشان Ù…ÛŒ دهند Ùˆ اثبات Ù…ÛŒ کنند. تمام ایده های بشری را Ù…ÛŒ توان به نام « ÙØ±Ø¶ÛŒÙ‘Ù‡ هایی » در نظر Ú¯Ø±ÙØª Ú©Ù‡ انسان را Ù…ÛŒ توانند در ÙØ±Ø§Ø² Ùˆ نشیبهای زندگی اجتماعی Ùˆ کورمالی برای « نو جویی Ùˆ نو خواهی Ùˆ نو اندیشی Ùˆ نو اÙقهای دیگر » Ùقط مددکار Ùˆ ابزار Ú©Ù…Ú©ÛŒ باشند. آنچه در ساختمایه ÛŒ هستی ابناء بشر هرگز تغییر پذیر نیست، اینست Ú©Ù‡ آدمی از کهنترین ایّام ØÛŒØ§ØªØ´ بر روی کره زمین تا امروز Ùˆ ÙØ±Ø¯Ø§Ù‡Ø§ÛŒ دیگر با ØÙ‚یقتهایی مثل : « مرگ Ùˆ درد Ùˆ گذرایی زمان Ùˆ مرزهای گریز ناپذیر »، گلاویز Ùˆ درگیر بوده است Ùˆ تا کنون نتوانسته است به تمام آن اهدا٠و مقاصد Ùˆ آرمانها Ùˆ آرزوها Ùˆ ایده آلها Ùˆ ناکجا آبادهایی دست یابد Ú©Ù‡ همواره ÙØ±Ø§ راه خودش با شور Ùˆ اشتیاق Ùˆ انرژی Ø¢ØªØ´ÙØ´Ø§Ù†ÛŒØŒ آنها را آذین بندی Ùˆ خجسته آرایی Ù…ÛŒ کند. باید از خود پرسید چرا بشر هر ایده ای Ùˆ اصول Ùˆ مبانی هر مذهب Ùˆ ایدئولوژی Ùˆ نظریّه Ùˆ مرام Ùˆ مسلکی را Ú©Ù‡ بخواهد تا آخرین Ø³Ø±ØØ¯Ù‘ات Ùˆ جزئیّاتش را واقعیّت پذیر کند، Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ با Ùلاکت نیستی Ùˆ نابودی خودش Ùˆ پدیده ها مواجه Ù…ÛŒ شود؟. چرا؟. آن معنویّت خواهی اسلامیّت با تمام ادّعاهای دروغین Ùˆ شارلاتانبازی موکّلان معمّم Ùˆ بی عمّامه اش، چرا در گسترش جزئیات قیراطی اش به ÙØ¹Ù‘ال مایشاء شدن گیوتین الهی / Ùقاهتی انجامید؟. چرا آن آرمانخواهی سوسیالیستی با تمام عَلَم Ùˆ کَتل ساینسی / روشنگری اش در جزئیّات ØØ²Ø¨ÛŒ / سازمانی /چریکی اش به ØÚ©ÙˆÙ…ت مخو٠استالینی مختوم شد ØŸ. چرا نژادگرائی Ùˆ قوم یکدست داشتن Ùˆ آرزوی استقلال مطلق در واقعیّت پذیری جزئیّات توتالیتری اش ØØªÙ‘ا از راه قانونی به ÙØ§Ø´ÛŒØ³Ù… هیتلری انجامید؟. چرا Ùˆ بر اساس کدامین دلایل مجهول Ùˆ تاریک Ùˆ معمّایی؟. Ùˆ چرایی بسیاری از اینگونه مثالها Ùˆ واقعیّتهای تاریخی.
تدقیق شدن Ùˆ تلاش برای ÛŒØ§ÙØªÙ† پاسخ شایسته ÛŒ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù‡Ø§ به چنین پرسشهایی Ù…ÛŒ تواند به ما بیاموزاند Ú©Ù‡ سر سپرده Ú¯ÛŒ Ùˆ تبعیّت بی چون Ùˆ چرا کردن Ùˆ ایمان Ø³ÙØª Ùˆ سخت Ùˆ هرگز انعطا٠ناپذیر داشتن به اصول Ùˆ مبانی عقیده ای / مذهبی / ایدئولوژیی / ایده ای / نظریّه ای » Ù…ÛŒ توانند در اوج گسترشهای ریز ریزشان به بدیلی ضدّ خودشان تبدیل شوند Ùˆ ÙØ¬Ø§ÛŒØ¹ اجتماعی Ùˆ گیتایی Ùˆ کیهانی را ایجاد کنند. به همین سبب است Ú©Ù‡ برای مثال، آن Ù¾ÙØªØ§Ù†Ø³ÛŒÙ„ ساینسگرایی / ماوراء الطّبیعی بشر در عرصه های تکنیکی / معنوی به مرزی رسیده اند Ú©Ù‡ « تکنیک Ùˆ الاهان »، آمر Ùˆ مالک انسان شده اند؛ نه اینکه انسان، تکنیک Ùˆ صنعت Ùˆ الاهان Ùˆ امثالهم را در اختیار Ùهم Ùˆ شعور Ùˆ مسئولیّت Ùˆ زندگی Ùˆ مسائل باهمزیستی خودش داشته باشد. انسان امروزی، برده ایست اسیر شده در چنگال Ù…ØØµÙˆÙ„ات ایده ای Ùˆ آرمانی خودش. ///
Download the original attachment
آریابرزن زاگرسی
تاریخ نگارش: یازدهم ماه Ùوریه سال 2008 میلادی
Ú©Ùّاره های ایراندوستی
[ تراژدی خونبار باهمستان ایرانیان ]
[ زمامداران هر جامعه اي در گسترش Ùˆ دوام خباثتهاي اجتماعي Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ آن جامعه، مسئول Ùˆ مقصّر هستند. ]
« نيکلاي ماکياوللي » ( 1469 – 1527 Ù…. ) – از کتاب: Ú¯ÙØªÙ…ان ØÚ©ÙˆÙ…تمداري - متن ایتاليائي
1- آدرسهای نخود سیاهی.
تا زمانی Ú©Ù‡ « جانستانان Ùˆ قاهران غارتگر »، Ú†Ù‡ برخاسته از خاک وطن باشند، Ú†Ù‡ مهاجم Ùˆ سلطه گر بر وطن باشند، بایستی این ØÙ‚یقت تلخ Ùˆ زهر آلود را نیز تاب آورد Ú©Ù‡ هیچ ایرانی اصیل Ùˆ پایبند به « بÙنمایه های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ باهمستان مردم سرزمینش »، مجاز Ùˆ Ù…ÙØÙ‘Ù‚ نیست « ایران » را دوست بدارد Ùˆ به آن مهر بورزد Ùˆ نگهبان Ùˆ باغبان آن باشد. ØÙکّام جانستان Ùˆ غارتگر Ùقط کرنش کردن Ùˆ تعظیم Ùˆ تسلیم شدن مردم را به اوامر Ùˆ مبانی عقیدتی Ùˆ ایدئولوÙژیکی خودشان را به رسیمّت Ù…ÛŒ شناسند Ùˆ هر چیزی را به رنگ دلخواه اوامر خود Ù…ÛŒ خواهند Ùˆ بس. در ØØ§Ù„یکه مهر به میهن Ùˆ مردمش Ùقط Ùˆ Ùقط Ù…ÛŒ تواند ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÛŒ تمام علایق Ùˆ وابسته گیهای مذهبی / عقیدتی / مرام Ùˆ مسلکی / ایدئولوژیکی پدیدار Ùˆ آشکار شود. آنانی Ú©Ù‡ ایران Ùˆ مردمش را با تمام تار – Ùˆ – پود وجود خویش، دوست Ù…ÛŒ دارند، هیچگاه Ùˆ هرگز نمی آیند « ایدئولوژی Ùˆ مذهب Ùˆ مرام Ùˆ اعتقادات ÙØ±Ù‚Ù‡ ای خود » را « پیش شرط ایرانی بودن Ùˆ مهر به آب Ùˆ خاک Ùˆ مردمش » بدانند Ùˆ معیار Ùˆ ملاک ایرانی بودن را Ùقط در گردن نهادن به یوغ اسارتی / ØÙ‚ارتی / صغارتی « مبانی مذهب / ایدئولوژی / اعتقادات ØÙکّام » بشمارند. آن میهنی Ú©Ù‡ به رنگ Ùˆ شمایل عقیده / مذهب / مرام Ùˆ مسلک / ایدئولوژی غالبان Ùˆ ØØ§Ú©Ù…ان Ùˆ آمران Ùˆ مهاجمانش در بیاید، آن میهن، میهن نیست؛ بلکه اسارتگاهیست Ú©Ù‡ در سیطره ÛŒ ØØ§Ú©Ù…ان جبّار Ùˆ خونریز Ùˆ طلبکار مردم، گام به گام به سوی قهقرائی Ùˆ Ùلاکت Ùˆ نیستی، رانده Ùˆ Ù…ØÚ©ÙˆÙ… Ù…ÛŒ باشد. من اگر از صمیم قلبم، میهنم Ùˆ مردمش را دوست بدارم، هرگز Ùˆ هیچگاه در این باره نمی اندیشم Ú©Ù‡ چگونه Ù…ÛŒ توانم عقاید Ùˆ مذهب Ùˆ مرام Ùˆ مسلک Ùˆ ایدئولوژی Ùˆ نظریّه ÛŒ خودم را آنهم با کاربست خشن ترین متدهای جبّاری Ùˆ ستمگری Ùˆ خونریزیهای ÙˆØØ´ØªÙ†Ø§Ú© Ùˆ توصی٠ناپذیر بر ذهنیّت Ùˆ قلب Ùˆ Ø±ÙˆØ Ùˆ روان مردم سرزمینم، ØØ§Ú©Ù… گیوتینی کنم. هرگز!. چنین کاری؛ یعنی خاصم سر سخت زندگی Ùˆ ویرانگر میهن Ùˆ جانخوار مردم شدن. کاری Ú©Ù‡ موکّلان الهی / اسلامی به توسعه Ùˆ دوام آن، Ø§ÙØªØ®Ø§Ø± کائناتی / عبادتی دارند.
نزدیک به یکصد سال آزگار است Ú©Ù‡ « خوبترین خوبان ایرانزمین » به جای آنکه بیایند « آزادی » را بیارآیند Ùˆ بال Ùˆ پر بدهند Ùˆ مرغزارها Ùˆ اÙقهای رنگارنگ آن را گسترش دهند Ùˆ ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ù„انند Ùˆ نگهبان Ùˆ پداÙند آن باشند، آمده اند با « آدرسهای عوضی Ùˆ نخود سیاهی ( = سکولاریزم/ اسلامیّت / مارکسیسم / کمونیسم / سوسیالیسم / مدرن Ùˆ مدرنیته / لائیک بازی / لغتپرانیهای جمهوریخواهی با Ù…Ø®Ù„Ù‘ÙØ§ØªØ´ / دمکراسی طلبیهای تقلیدی / چای نپتونی! Ùˆ ... Ùˆ ... Ùˆ .... Ùˆ .... Ùˆ ... )ØŒ تمام همّ Ùˆ غمّ خود را تا همین ثانیه های گذرا Ùˆ در سیطره ÛŒ یکی از خونریزترین Ùˆ خبیث ترین ØÚ©ÙˆÙ…تهای تاریخ بشر (= ولایت گیوتین الهی ) صر٠این کرده اند Ú©Ù‡ خواسته Ùˆ ناخواسته Ùˆ آگاهانه Ùˆ نا آگاهانه به Ùولاد زرهی شدن ریشه های استبدادی ØÚ©ÙˆÙ…ت گیوتینی Ùقاهتی با خیر خواهی مطلق، شدّت مضاع٠بدهند.
ایراندوستی، هرگز، « پان ایرانیست بازی » نیست. ایراندوستی، هرگز، « ناسیونالیسم » نیست. ایراندوستی، هرگز این قوم Ùˆ آن قومپرستی نیست. ایراندوستی، پروسه ÛŒ « مهر Ø§ÙØ´Ø§Ù†ÛŒ مسئولانه Ùˆ توام با رادمنشی Ùˆ دلاوری » به آب Ùˆ خاک Ùˆ مردمانیست Ú©Ù‡ در گذر بیش از Ù‡ÙØª هزار سال تاریخ لت Ùˆ پار شده در زیر ساطور غارتگران Ùˆ مستبدان خودی Ùˆ همچنین بیگانه گان مهاجم Ùˆ طمّاع با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ به شدّت ØªØØ±ÛŒÙ Ùˆ تقلیب Ùˆ متلاشی شده اش بر آن است راهی کورمال کورمال « برای به خود آمدن Ùˆ استقلال Ùˆ آسایش بر شالوده ÛŒ ÙلسÙÙ‡ ÛŒ خوشزیستی ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ باهمستان » در گوشه ای از این جهان پهناور به دست آورد. یک ایرانی ایراندوست آرزومند است Ú©Ù‡ با ایستادن بر پاهای Ùهم Ùˆ شعور Ùˆ تجربیّات Ùˆ آگاهیها Ùˆ دانش شخصی Ùˆ داشته های دم دست خودش به ساختن Ùˆ پروردن آن سرزمینی کوشا شود Ú©Ù‡ در آن، زاده شده Ùˆ شاخ Ùˆ برگ Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است؛ ولو تمام دارائیهای مادّی Ùˆ معنوی اش، Ùقط برای ساختن یک آلاچیق ساده Ùˆ بی غل Ùˆ غش، Ú©ÙØ§ÛŒØª کنند. آزادی Ùˆ Ø³Ø±ÙØ±Ø§Ø²ÛŒ Ùˆ آبادانی Ùˆ نگاهبانی از میهن نبایستی هیچگاه به « عقاید Ùˆ مذاهب Ùˆ ایدئولوژیها Ùˆ مرام Ùˆ مسلکها Ùˆ نظریّه های آکبند آکادمیکی » منوط Ùˆ مشروط باشد؛ بلکه به « انسان ایرانی Ùˆ شخصیّت Ù…Ù†ØØµØ± به ÙØ±Ø¯Ø´ » بایستی استوار Ùˆ متّکی باشد.
نزدیک به یکصد سال است Ú©Ù‡ گرایشهای مختل٠با در دست Ú¯Ø±ÙØªÙ† شمشیر Ùˆ گیوتین اعتقادات خود به جان « ایرانزمین Ùˆ مردمش » Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ اند Ùˆ هر کدام با ادّعاهای تهی مغز Ùˆ ÙØ±ÛŒØ¨Ù†Ø¯Ù‡ Ùˆ آلوده به دروغ از ایراندوستی Ùˆ آزادی شعار Ù…ÛŒ دهند؛ ولی تنها Ùˆ تنها توانسته اند Ùقط نابودگر ایرانزمین Ùˆ غارتگر آزادی Ùˆ خوشی مردم ایران باشند. سهم تمام « خوبترین خوبان ایرانزمین » با آن گرایشهای ضدّ ایراندوستی Ùˆ ضدّ تاریخ Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ایرانی Ùقط Ùلاکت Ùˆ مصیبت Ùˆ ویرانی بوده است. تا زمانی Ú©Ù‡ گرایشهای مختل٠می آیند ایران Ùˆ مردمش را قربانی مرام Ùˆ مسلک Ùˆ مذهب Ùˆ ایدئولوژی Ùˆ نظریّه Ùˆ تز خودشان Ù…ÛŒ کنند، ایرانزمین Ùˆ مردمش، هرگز Ùˆ هرگز، رنگ Ùˆ روی آزادی Ùˆ آبادانی میهن را نخواهند دید Ú©Ù‡ نخواهند دید؛ ولو چنین کشمکشهای خونین Ùˆ ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ بار، هزار سال دیگر نیز طول بکشد. آنانی Ú©Ù‡ عقاید Ùˆ مذاهب Ùˆ ایدئولوژیهای خود را بر « ایران Ùˆ تاریخ Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ø´ » ارجØÛŒÙ‘ت Ù…ÛŒ دهند، همانان نیز قصّابان مردم Ùˆ نابودگران ایران Ùˆ ایرانی هستند. تنها ملاک Ùˆ معیار شناسایی ØÙ‚گزاران Ùˆ شهریاران دادگر Ùˆ ÙØ¹Ù‘الین آگاه Ùˆ ÙØ±Ù‡ÛŒØ®ØªÙ‡ در هر دامنه ای Ú©Ù‡ تصوّر پذیر باشد، Ùقط Ù…ÛŒ تواند همعزمی Ùˆ هماندیشی Ùˆ همرزمی Ùˆ همدردی برای واقعیّت ÛŒØ§ÙØªÙ† « مهر به ایران Ùˆ مردمش Ùˆ تلاش برای شناختن Ùˆ نگاهبانی از بÙنمایه های پرنسیپ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ باهمستان = گزند ناپذیری جان Ùˆ زندگی Ùˆ مهر Ùˆ داد Ùˆ راستی » باشند. تا چنین واقعیّت خجسته ای در کرد Ùˆ کار تمام گرایشهای متضاد Ùˆ Ù…Ø®ØªÙ„ÙØŒ به خودش چهره ÛŒ ملموس Ùˆ Ø´Ùّا٠و گویا Ùˆ اصیل نگیرد، Ù…ØØ§Ù„ است Ú©Ù‡ کوچکترین تØÙˆÙ‘Ù„ کلیدی Ùˆ ریشه ای در ایرانزمین ایجاد شود؛ زیرا با همین نادیده Ú¯Ø±ÙØªÙ† Ùˆ پایمالی پرنسیپهاست Ú©Ù‡ در دوام Ùˆ استقرار مطلق ØØ§Ú©Ù…ان Ùقاهتی، کوچکترین خللی نیز نخواهد رسید Ú©Ù‡ نخواهد رسید Ùˆ گیوتین الهی بدون خردلی شرم Ùˆ Ø§ØØ³Ø§Ø³ مسئولیّت Ùˆ پاسخور نبودن در قبال اینهمه جنایتها Ùˆ تبهکاریها دوام خواهد آورد Ùˆ همچنان به آسیاب Ù¾ÙØ± رونق کّشتارها Ùˆ خونریزیها Ùˆ ترورها Ùˆ تاراجهای نجومی خودش تا Ù…ØÙˆ کامل ایران Ùˆ مردمش با سماجت Ø®ÙˆØ¯Ø§Ù†ØªØØ§Ø±ÛŒØŒ مقاومت خواهد کرد.
ایرانزمین Ùˆ مردمش، زمانی از غÙÙ„ Ùˆ زنجیرهای اسارتی Ùˆ ØÙ‚ارتی Ùˆ صغارتی Ùˆ چپاولی، « آزاد » خواهند شد Ú©Ù‡ « آزادی Ùˆ ایراندوستی »، پرنسیپ کلیدی Ø±ÙØªØ§Ø± Ùˆ Ú¯ÙØªØ§Ø± Ùˆ نوشتار Ùˆ اندیشه ÛŒ تمام گرایشهای متنوّع Ùˆ مخال٠و متضاد Ùˆ ناهمگون بشود Ùˆ هیچ گرایشی نیز بر آن نباشد Ú©Ù‡ « ایران Ùˆ مردمش » را به رنگ Ùˆ لباس عقیده / مرام / مسلک / مذهب ÙØ±Ù‚Ù‡ ای / گروهی / ØØ²Ø¨ÛŒ / سازمانی ببیند؛ بلکه « ایران Ùˆ مردمش » را به « تنوّع رنگ آمیزی مجهولزار آزادی Ùˆ ایرانزمین رنگین کمانی » ببیند Ùˆ آرزومند باشد. آنانی Ú©Ù‡ بر آنند ایرانزمین Ùˆ مردمش را به رنگ اسلامیّت یا مارکسیسم یا سوسیالیسم یا کمونیسم یا لباسهای عاریتی بیگانه ببینند، هرگز ایرانی اصیل نیستند Ú©Ù‡ نیستند؛ بلکه ØÙ‚یرانی به تقصیر Ù…ÛŒ باشند Ú©Ù‡ در چنگال توهّمات عقیدتی Ùˆ مرام Ùˆ مسلکی Ùˆ مذهبی Ùˆ ایدئولوژیکی خودشان به غارتگران Ùˆ خاصمان سر سخت ایران Ùˆ مردمش، تبدیل شده اند.
2- ÙØ±Ùˆ Ø®ÙØªÙ† لهیب مسائل میهنی در سردابه های غربت نشینی خوبان.
انسان زمانی Ù…ÛŒ تواند در « تغییر Ùˆ تØÙˆÙ‘لات Ùˆ سرنوشت خودش Ùˆ میهنش »، سهیم Ùˆ دخیل Ùˆ نقش گذار باشد Ú©Ù‡ از نزدیک در بستر تمام « مسائل میهنی »، شناور Ùˆ درگیر Ùˆ عجین بشود؛ یعنی آن سرزمینی Ú©Ù‡ Ø¢ÙØª قدرتپرستان خونریز به مزرعه ÛŒ میهن Ùˆ جان Ùˆ زندگی مردمش، هجوم آورده اند. از دامنه ÛŒ ØÚ©ÙˆÙ…ت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ تا ریزترین دامنه های کشوری. گریختن از میهن به هر دلیلی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهد باشد، هیچگاه مسائل میهن را « ØÙ„Ù‘ Ùˆ ÙØµÙ„ » نخواهد کرد؛ بلکه پیچیده Ú¯ÛŒ Ùˆ توسعه Ùˆ زنگار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ú¯ÛŒ مسائل را شدّت نیز خواهد داد. مهاجرتها Ùˆ گریختنهای اجباری / دلبخواهی از میهن باعث شده اند Ùˆ همچنان Ù…ÛŒ شوند Ú©Ù‡ به مرور زمان با استقرار مهاجران در سرزمینهای بیگانه، شدّت « درد جانسوز مسائل میهنی » در ذهنیّت Ùˆ Ø±ÙˆØ Ùˆ روان آنها، نم نم در پروسه ÛŒ زمان، کاهش نیز پیدا کند Ùˆ از این راه، زجر آور بودن شعله های لهیب مسائل جانسوز میهنی در روان Ùˆ ذهنیّت Ùˆ Ø±ÙˆØ Ù…Ù‡Ø§Ø¬Ø±Ø§Ù† ÙØ±Ùˆ کاهد Ùˆ واکنشهای Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† را به ØØ¯Ù‘اقل تاثیر Ùˆ Ù†Ùوذ سوق دهد. دقیقا با کاسته شدن « شدّت درد » است Ú©Ù‡ انسانهای مهاجر، هر چقدر نیز از Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† سر سخت ØÚ©ÙˆÙ…تهای وقت در میهن باشند، نمی توانند نقشی کلیدی Ùˆ ریشه ای در رویدادهای میهنی Ø§ÛŒÙØ§ کنند؛ زیرا قایقرانی Ú©Ù‡ بیرون از رودخانه ÛŒ Ù¾ÙØ± طلاتم ØÙˆØ§Ø¯Ø« همآوردخواه Ù…ÛŒ ایستد، Ùقط خودش هست Ú©Ù‡ از غرق شدن Ø§ØØªÙ…الی نجات Ù…ÛŒ یابد؛ نه میهن Ùˆ مردمی Ú©Ù‡ در سنگلاخ مسائل جانسوز میهنی / منطقه ای / جهانی با شتابها Ùˆ پیچ Ùˆ قوسهای ویرانگرانه به قعر نیستی، Ù…ØÚ©ÙˆÙ… هستند.
3- زندگی در پشت ماسکها.
از میزان « سوگندها / قسمهایی » Ú©Ù‡ ما هر روز بر زبان Ù…ÛŒ رانیم، Ù…ÛŒ توان وسعت « دروغگویی Ùˆ پوچی Ùˆ هیچی » مناسبات انسانی را در اجتماع ایرانی، تخمین زد. جامعه ÛŒ ما به همّت شمشیر دو لبه ÛŒ الهی از « قسم خوردنهای مکرّر دروغ آلود٠» انسانها در ØÙ‚Ù‘ یکدیگر انباشته Ùˆ در ØØ§Ù„ ترکیدن Ù…ÛŒ باشد. در چنین جامعه ای هیچکس آن امکان Ùˆ آزادی را ندارد Ú©Ù‡ « ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘ت Ùˆ جهاننگری خودش » را در کنار مومنین مستبد Ùˆ Ù…ÙØªØ´ پدیدار کند Ùˆ بزیید؛ زیرا در سیطره ÛŒ خونبار ولایت Ùقیه، شهادت دادن به « لا الله الّا الله »، ارجØÛŒÙ‘ت ازلی - ابدی دارد؛ نه Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ú¯ÙˆÛŒÛŒ بر ÙØ±Ø¯ÛŒÙ‘ت Ùˆ کرامت Ùˆ شخصیّت Ùˆ وجدان Ø®ÙˆÛŒØ´Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ ÛŒ ÙØ±Ø¯ÛŒ انسانها.
4- بلاهتهای قرون.
هر قرنی، بلاهتهای خاصّ خودش را دارد. اینکه برای شالوده ریزی Ùˆ پرورش Ùˆ زایش Ùˆ ÙØ±Ù…ولبندی کردن « ایده ها » نمی توان صد در صد به واقعیّتهایی قیراطی تاسی کرد Ùˆ برایشان، ØÙ‚ّانیّتهای بی چون Ùˆ چرا تراشید، Ø¨ÙØ±Ù‡Ø§Ù†ÛŒØ³Øª Ú©Ù‡ قطعیّت آن را « تجربیّات بشری » نشان Ù…ÛŒ دهند Ùˆ اثبات Ù…ÛŒ کنند. تمام ایده های بشری را Ù…ÛŒ توان به نام « ÙØ±Ø¶ÛŒÙ‘Ù‡ هایی » در نظر Ú¯Ø±ÙØª Ú©Ù‡ انسان را Ù…ÛŒ توانند در ÙØ±Ø§Ø² Ùˆ نشیبهای زندگی اجتماعی Ùˆ کورمالی برای « نو جویی Ùˆ نو خواهی Ùˆ نو اندیشی Ùˆ نو اÙقهای دیگر » Ùقط مددکار Ùˆ ابزار Ú©Ù…Ú©ÛŒ باشند. آنچه در ساختمایه ÛŒ هستی ابناء بشر هرگز تغییر پذیر نیست، اینست Ú©Ù‡ آدمی از کهنترین ایّام ØÛŒØ§ØªØ´ بر روی کره زمین تا امروز Ùˆ ÙØ±Ø¯Ø§Ù‡Ø§ÛŒ دیگر با ØÙ‚یقتهایی مثل : « مرگ Ùˆ درد Ùˆ گذرایی زمان Ùˆ مرزهای گریز ناپذیر »، گلاویز Ùˆ درگیر بوده است Ùˆ تا کنون نتوانسته است به تمام آن اهدا٠و مقاصد Ùˆ آرمانها Ùˆ آرزوها Ùˆ ایده آلها Ùˆ ناکجا آبادهایی دست یابد Ú©Ù‡ همواره ÙØ±Ø§ راه خودش با شور Ùˆ اشتیاق Ùˆ انرژی Ø¢ØªØ´ÙØ´Ø§Ù†ÛŒØŒ آنها را آذین بندی Ùˆ خجسته آرایی Ù…ÛŒ کند. باید از خود پرسید چرا بشر هر ایده ای Ùˆ اصول Ùˆ مبانی هر مذهب Ùˆ ایدئولوژی Ùˆ نظریّه Ùˆ مرام Ùˆ مسلکی را Ú©Ù‡ بخواهد تا آخرین Ø³Ø±ØØ¯Ù‘ات Ùˆ جزئیّاتش را واقعیّت پذیر کند، Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ با Ùلاکت نیستی Ùˆ نابودی خودش Ùˆ پدیده ها مواجه Ù…ÛŒ شود؟. چرا؟. آن معنویّت خواهی اسلامیّت با تمام ادّعاهای دروغین Ùˆ شارلاتانبازی موکّلان معمّم Ùˆ بی عمّامه اش، چرا در گسترش جزئیات قیراطی اش به ÙØ¹Ù‘ال مایشاء شدن گیوتین الهی / Ùقاهتی انجامید؟. چرا آن آرمانخواهی سوسیالیستی با تمام عَلَم Ùˆ کَتل ساینسی / روشنگری اش در جزئیّات ØØ²Ø¨ÛŒ / سازمانی /چریکی اش به ØÚ©ÙˆÙ…ت مخو٠استالینی مختوم شد ØŸ. چرا نژادگرائی Ùˆ قوم یکدست داشتن Ùˆ آرزوی استقلال مطلق در واقعیّت پذیری جزئیّات توتالیتری اش ØØªÙ‘ا از راه قانونی به ÙØ§Ø´ÛŒØ³Ù… هیتلری انجامید؟. چرا Ùˆ بر اساس کدامین دلایل مجهول Ùˆ تاریک Ùˆ معمّایی؟. Ùˆ چرایی بسیاری از اینگونه مثالها Ùˆ واقعیّتهای تاریخی.
تدقیق شدن Ùˆ تلاش برای ÛŒØ§ÙØªÙ† پاسخ شایسته ÛŒ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù‡Ø§ به چنین پرسشهایی Ù…ÛŒ تواند به ما بیاموزاند Ú©Ù‡ سر سپرده Ú¯ÛŒ Ùˆ تبعیّت بی چون Ùˆ چرا کردن Ùˆ ایمان Ø³ÙØª Ùˆ سخت Ùˆ هرگز انعطا٠ناپذیر داشتن به اصول Ùˆ مبانی عقیده ای / مذهبی / ایدئولوژیی / ایده ای / نظریّه ای » Ù…ÛŒ توانند در اوج گسترشهای ریز ریزشان به بدیلی ضدّ خودشان تبدیل شوند Ùˆ ÙØ¬Ø§ÛŒØ¹ اجتماعی Ùˆ گیتایی Ùˆ کیهانی را ایجاد کنند. به همین سبب است Ú©Ù‡ برای مثال، آن Ù¾ÙØªØ§Ù†Ø³ÛŒÙ„ ساینسگرایی / ماوراء الطّبیعی بشر در عرصه های تکنیکی / معنوی به مرزی رسیده اند Ú©Ù‡ « تکنیک Ùˆ الاهان »، آمر Ùˆ مالک انسان شده اند؛ نه اینکه انسان، تکنیک Ùˆ صنعت Ùˆ الاهان Ùˆ امثالهم را در اختیار Ùهم Ùˆ شعور Ùˆ مسئولیّت Ùˆ زندگی Ùˆ مسائل باهمزیستی خودش داشته باشد. انسان امروزی، برده ایست اسیر شده در چنگال Ù…ØØµÙˆÙ„ات ایده ای Ùˆ آرمانی خودش. ///