آریابرزن زاگرسی / Ú©Ùّاره های ایراندوستی
[ زمامداران هر جامعه اي در گسترش Ùˆ دوام خباثتهاي اجتماعي اÙراد آن جامعه، مسئول Ùˆ مقصّر هستند. ]
Download the original attachment
آریابرزن زاگرسی
تاریخ نگارش: یازدهم ماه Ùوریه سال 2008 میلادی
Ú©Ùّاره های ایراندوستی
[ تراژدی خونبار باهمستان ایرانیان ]
[ زمامداران هر جامعه اي در گسترش Ùˆ دوام خباثتهاي اجتماعي اÙراد آن جامعه، مسئول Ùˆ مقصّر هستند. ]
« نيکلاي ماکياوللي » ( 1469 – 1527 Ù…. ) – از کتاب: Ú¯Ùتمان Øکومتمداري - متن ایتاليائي
1- آدرسهای نخود سیاهی.
تا زمانی Ú©Ù‡ « جانستانان Ùˆ قاهران غارتگر »، Ú†Ù‡ برخاسته از خاک وطن باشند، Ú†Ù‡ مهاجم Ùˆ سلطه گر بر وطن باشند، بایستی این Øقیقت تلخ Ùˆ زهر آلود را نیز تاب آورد Ú©Ù‡ هیچ ایرانی اصیل Ùˆ پایبند به « بÙنمایه های Ùرهنگی باهمستان مردم سرزمینش »، مجاز Ùˆ Ù…ÙØّق نیست « ایران » را دوست بدارد Ùˆ به آن مهر بورزد Ùˆ نگهبان Ùˆ باغبان آن باشد. ØÙکّام جانستان Ùˆ غارتگر Ùقط کرنش کردن Ùˆ تعظیم Ùˆ تسلیم شدن مردم را به اوامر Ùˆ مبانی عقیدتی Ùˆ ایدئولوÙژیکی خودشان را به رسیمّت Ù…ÛŒ شناسند Ùˆ هر چیزی را به رنگ دلخواه اوامر خود Ù…ÛŒ خواهند Ùˆ بس. در Øالیکه مهر به میهن Ùˆ مردمش Ùقط Ùˆ Ùقط Ù…ÛŒ تواند Ùراسوی تمام علایق Ùˆ وابسته گیهای مذهبی / عقیدتی / مرام Ùˆ مسلکی / ایدئولوژیکی پدیدار Ùˆ آشکار شود. آنانی Ú©Ù‡ ایران Ùˆ مردمش را با تمام تار – Ùˆ – پود وجود خویش، دوست Ù…ÛŒ دارند، هیچگاه Ùˆ هرگز نمی آیند « ایدئولوژی Ùˆ مذهب Ùˆ مرام Ùˆ اعتقادات Ùرقه ای خود » را « پیش شرط ایرانی بودن Ùˆ مهر به آب Ùˆ خاک Ùˆ مردمش » بدانند Ùˆ معیار Ùˆ ملاک ایرانی بودن را Ùقط در گردن نهادن به یوغ اسارتی / Øقارتی / صغارتی « مبانی مذهب / ایدئولوژی / اعتقادات ØÙکّام » بشمارند. آن میهنی Ú©Ù‡ به رنگ Ùˆ شمایل عقیده / مذهب / مرام Ùˆ مسلک / ایدئولوژی غالبان Ùˆ Øاکمان Ùˆ آمران Ùˆ مهاجمانش در بیاید، آن میهن، میهن نیست؛ بلکه اسارتگاهیست Ú©Ù‡ در سیطره ÛŒ Øاکمان جبّار Ùˆ خونریز Ùˆ طلبکار مردم، گام به گام به سوی قهقرائی Ùˆ Ùلاکت Ùˆ نیستی، رانده Ùˆ Ù…Øکوم Ù…ÛŒ باشد. من اگر از صمیم قلبم، میهنم Ùˆ مردمش را دوست بدارم، هرگز Ùˆ هیچگاه در این باره نمی اندیشم Ú©Ù‡ چگونه Ù…ÛŒ توانم عقاید Ùˆ مذهب Ùˆ مرام Ùˆ مسلک Ùˆ ایدئولوژی Ùˆ نظریّه ÛŒ خودم را آنهم با کاربست خشن ترین متدهای جبّاری Ùˆ ستمگری Ùˆ خونریزیهای ÙˆØشتناک Ùˆ توصی٠ناپذیر بر ذهنیّت Ùˆ قلب Ùˆ Ø±ÙˆØ Ùˆ روان مردم سرزمینم، Øاکم گیوتینی کنم. هرگز!. چنین کاری؛ یعنی خاصم سر سخت زندگی Ùˆ ویرانگر میهن Ùˆ جانخوار مردم شدن. کاری Ú©Ù‡ موکّلان الهی / اسلامی به توسعه Ùˆ دوام آن، اÙتخار کائناتی / عبادتی دارند.
نزدیک به یکصد سال آزگار است Ú©Ù‡ « خوبترین خوبان ایرانزمین » به جای آنکه بیایند « آزادی » را بیارآیند Ùˆ بال Ùˆ پر بدهند Ùˆ مرغزارها Ùˆ اÙقهای رنگارنگ آن را گسترش دهند Ùˆ Ùرابالانند Ùˆ نگهبان Ùˆ پداÙند آن باشند، آمده اند با « آدرسهای عوضی Ùˆ نخود سیاهی ( = سکولاریزم/ اسلامیّت / مارکسیسم / کمونیسم / سوسیالیسم / مدرن Ùˆ مدرنیته / لائیک بازی / لغتپرانیهای جمهوریخواهی با مخلّÙاتش / دمکراسی طلبیهای تقلیدی / چای نپتونی! Ùˆ ... Ùˆ ... Ùˆ .... Ùˆ .... Ùˆ ... )ØŒ تمام همّ Ùˆ غمّ خود را تا همین ثانیه های گذرا Ùˆ در سیطره ÛŒ یکی از خونریزترین Ùˆ خبیث ترین Øکومتهای تاریخ بشر (= ولایت گیوتین الهی ) صر٠این کرده اند Ú©Ù‡ خواسته Ùˆ ناخواسته Ùˆ آگاهانه Ùˆ نا آگاهانه به Ùولاد زرهی شدن ریشه های استبدادی Øکومت گیوتینی Ùقاهتی با خیر خواهی مطلق، شدّت مضاع٠بدهند.
ایراندوستی، هرگز، « پان ایرانیست بازی » نیست. ایراندوستی، هرگز، « ناسیونالیسم » نیست. ایراندوستی، هرگز این قوم Ùˆ آن قومپرستی نیست. ایراندوستی، پروسه ÛŒ « مهر اÙشانی مسئولانه Ùˆ توام با رادمنشی Ùˆ دلاوری » به آب Ùˆ خاک Ùˆ مردمانیست Ú©Ù‡ در گذر بیش از Ù‡Ùت هزار سال تاریخ لت Ùˆ پار شده در زیر ساطور غارتگران Ùˆ مستبدان خودی Ùˆ همچنین بیگانه گان مهاجم Ùˆ طمّاع با Ùرهنگ به شدّت تØری٠و تقلیب Ùˆ متلاشی شده اش بر آن است راهی کورمال کورمال « برای به خود آمدن Ùˆ استقلال Ùˆ آسایش بر شالوده ÛŒ ÙلسÙÙ‡ ÛŒ خوشزیستی Ùرهنگ باهمستان » در گوشه ای از این جهان پهناور به دست آورد. یک ایرانی ایراندوست آرزومند است Ú©Ù‡ با ایستادن بر پاهای Ùهم Ùˆ شعور Ùˆ تجربیّات Ùˆ آگاهیها Ùˆ دانش شخصی Ùˆ داشته های دم دست خودش به ساختن Ùˆ پروردن آن سرزمینی کوشا شود Ú©Ù‡ در آن، زاده شده Ùˆ شاخ Ùˆ برگ گرÙته است؛ ولو تمام دارائیهای مادّی Ùˆ معنوی اش، Ùقط برای ساختن یک آلاچیق ساده Ùˆ بی غل Ùˆ غش، Ú©Ùایت کنند. آزادی Ùˆ سرÙرازی Ùˆ آبادانی Ùˆ نگاهبانی از میهن نبایستی هیچگاه به « عقاید Ùˆ مذاهب Ùˆ ایدئولوژیها Ùˆ مرام Ùˆ مسلکها Ùˆ نظریّه های آکبند آکادمیکی » منوط Ùˆ مشروط باشد؛ بلکه به « انسان ایرانی Ùˆ شخصیّت منØصر به Ùردش » بایستی استوار Ùˆ متّکی باشد.
نزدیک به یکصد سال است Ú©Ù‡ گرایشهای مختل٠با در دست گرÙتن شمشیر Ùˆ گیوتین اعتقادات خود به جان « ایرانزمین Ùˆ مردمش » اÙتاده اند Ùˆ هر کدام با ادّعاهای تهی مغز Ùˆ Ùریبنده Ùˆ آلوده به دروغ از ایراندوستی Ùˆ آزادی شعار Ù…ÛŒ دهند؛ ولی تنها Ùˆ تنها توانسته اند Ùقط نابودگر ایرانزمین Ùˆ غارتگر آزادی Ùˆ خوشی مردم ایران باشند. سهم تمام « خوبترین خوبان ایرانزمین » با آن گرایشهای ضدّ ایراندوستی Ùˆ ضدّ تاریخ Ùˆ Ùرهنگ ایرانی Ùقط Ùلاکت Ùˆ مصیبت Ùˆ ویرانی بوده است. تا زمانی Ú©Ù‡ گرایشهای مختل٠می آیند ایران Ùˆ مردمش را قربانی مرام Ùˆ مسلک Ùˆ مذهب Ùˆ ایدئولوژی Ùˆ نظریّه Ùˆ تز خودشان Ù…ÛŒ کنند، ایرانزمین Ùˆ مردمش، هرگز Ùˆ هرگز، رنگ Ùˆ روی آزادی Ùˆ آبادانی میهن را نخواهند دید Ú©Ù‡ نخواهند دید؛ ولو چنین کشمکشهای خونین Ùˆ Ùاجعه بار، هزار سال دیگر نیز طول بکشد. آنانی Ú©Ù‡ عقاید Ùˆ مذاهب Ùˆ ایدئولوژیهای خود را بر « ایران Ùˆ تاریخ Ùˆ Ùرهنگش » ارجØیّت Ù…ÛŒ دهند، همانان نیز قصّابان مردم Ùˆ نابودگران ایران Ùˆ ایرانی هستند. تنها ملاک Ùˆ معیار شناسایی Øقگزاران Ùˆ شهریاران دادگر Ùˆ Ùعّالین آگاه Ùˆ Ùرهیخته در هر دامنه ای Ú©Ù‡ تصوّر پذیر باشد، Ùقط Ù…ÛŒ تواند همعزمی Ùˆ هماندیشی Ùˆ همرزمی Ùˆ همدردی برای واقعیّت یاÙتن « مهر به ایران Ùˆ مردمش Ùˆ تلاش برای شناختن Ùˆ نگاهبانی از بÙنمایه های پرنسیپ Ùرهنگ باهمستان = گزند ناپذیری جان Ùˆ زندگی Ùˆ مهر Ùˆ داد Ùˆ راستی » باشند. تا چنین واقعیّت خجسته ای در کرد Ùˆ کار تمام گرایشهای متضاد Ùˆ مختلÙØŒ به خودش چهره ÛŒ ملموس Ùˆ Ø´Ùّا٠و گویا Ùˆ اصیل نگیرد، Ù…Øال است Ú©Ù‡ کوچکترین تØوّل کلیدی Ùˆ ریشه ای در ایرانزمین ایجاد شود؛ زیرا با همین نادیده گرÙتن Ùˆ پایمالی پرنسیپهاست Ú©Ù‡ در دوام Ùˆ استقرار مطلق Øاکمان Ùقاهتی، کوچکترین خللی نیز نخواهد رسید Ú©Ù‡ نخواهد رسید Ùˆ گیوتین الهی بدون خردلی شرم Ùˆ اØساس مسئولیّت Ùˆ پاسخور نبودن در قبال اینهمه جنایتها Ùˆ تبهکاریها دوام خواهد آورد Ùˆ همچنان به آسیاب Ù¾Ùر رونق کّشتارها Ùˆ خونریزیها Ùˆ ترورها Ùˆ تاراجهای نجومی خودش تا Ù…ØÙˆ کامل ایران Ùˆ مردمش با سماجت خودانتØاری، مقاومت خواهد کرد.
ایرانزمین Ùˆ مردمش، زمانی از غÙÙ„ Ùˆ زنجیرهای اسارتی Ùˆ Øقارتی Ùˆ صغارتی Ùˆ چپاولی، « آزاد » خواهند شد Ú©Ù‡ « آزادی Ùˆ ایراندوستی »، پرنسیپ کلیدی رÙتار Ùˆ Ú¯Ùتار Ùˆ نوشتار Ùˆ اندیشه ÛŒ تمام گرایشهای متنوّع Ùˆ مخال٠و متضاد Ùˆ ناهمگون بشود Ùˆ هیچ گرایشی نیز بر آن نباشد Ú©Ù‡ « ایران Ùˆ مردمش » را به رنگ Ùˆ لباس عقیده / مرام / مسلک / مذهب Ùرقه ای / گروهی / Øزبی / سازمانی ببیند؛ بلکه « ایران Ùˆ مردمش » را به « تنوّع رنگ آمیزی مجهولزار آزادی Ùˆ ایرانزمین رنگین کمانی » ببیند Ùˆ آرزومند باشد. آنانی Ú©Ù‡ بر آنند ایرانزمین Ùˆ مردمش را به رنگ اسلامیّت یا مارکسیسم یا سوسیالیسم یا کمونیسم یا لباسهای عاریتی بیگانه ببینند، هرگز ایرانی اصیل نیستند Ú©Ù‡ نیستند؛ بلکه Øقیرانی به تقصیر Ù…ÛŒ باشند Ú©Ù‡ در چنگال توهّمات عقیدتی Ùˆ مرام Ùˆ مسلکی Ùˆ مذهبی Ùˆ ایدئولوژیکی خودشان به غارتگران Ùˆ خاصمان سر سخت ایران Ùˆ مردمش، تبدیل شده اند.
2- Ùرو Ø®Ùتن لهیب مسائل میهنی در سردابه های غربت نشینی خوبان.
انسان زمانی Ù…ÛŒ تواند در « تغییر Ùˆ تØوّلات Ùˆ سرنوشت خودش Ùˆ میهنش »، سهیم Ùˆ دخیل Ùˆ نقش گذار باشد Ú©Ù‡ از نزدیک در بستر تمام « مسائل میهنی »، شناور Ùˆ درگیر Ùˆ عجین بشود؛ یعنی آن سرزمینی Ú©Ù‡ Ø¢Ùت قدرتپرستان خونریز به مزرعه ÛŒ میهن Ùˆ جان Ùˆ زندگی مردمش، هجوم آورده اند. از دامنه ÛŒ Øکومت گرÙته تا ریزترین دامنه های کشوری. گریختن از میهن به هر دلیلی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهد باشد، هیچگاه مسائل میهن را « Øلّ Ùˆ Ùصل » نخواهد کرد؛ بلکه پیچیده Ú¯ÛŒ Ùˆ توسعه Ùˆ زنگار گرÙته Ú¯ÛŒ مسائل را شدّت نیز خواهد داد. مهاجرتها Ùˆ گریختنهای اجباری / دلبخواهی از میهن باعث شده اند Ùˆ همچنان Ù…ÛŒ شوند Ú©Ù‡ به مرور زمان با استقرار مهاجران در سرزمینهای بیگانه، شدّت « درد جانسوز مسائل میهنی » در ذهنیّت Ùˆ Ø±ÙˆØ Ùˆ روان آنها، نم نم در پروسه ÛŒ زمان، کاهش نیز پیدا کند Ùˆ از این راه، زجر آور بودن شعله های لهیب مسائل جانسوز میهنی در روان Ùˆ ذهنیّت Ùˆ Ø±ÙˆØ Ù…Ù‡Ø§Ø¬Ø±Ø§Ù† Ùرو کاهد Ùˆ واکنشهای مخالÙان را به Øدّاقل تاثیر Ùˆ Ù†Ùوذ سوق دهد. دقیقا با کاسته شدن « شدّت درد » است Ú©Ù‡ انسانهای مهاجر، هر چقدر نیز از مخالÙان سر سخت Øکومتهای وقت در میهن باشند، نمی توانند نقشی کلیدی Ùˆ ریشه ای در رویدادهای میهنی ایÙا کنند؛ زیرا قایقرانی Ú©Ù‡ بیرون از رودخانه ÛŒ Ù¾Ùر طلاتم Øوادث همآوردخواه Ù…ÛŒ ایستد، Ùقط خودش هست Ú©Ù‡ از غرق شدن اØتمالی نجات Ù…ÛŒ یابد؛ نه میهن Ùˆ مردمی Ú©Ù‡ در سنگلاخ مسائل جانسوز میهنی / منطقه ای / جهانی با شتابها Ùˆ پیچ Ùˆ قوسهای ویرانگرانه به قعر نیستی، Ù…Øکوم هستند.
3- زندگی در پشت ماسکها.
از میزان « سوگندها / قسمهایی » Ú©Ù‡ ما هر روز بر زبان Ù…ÛŒ رانیم، Ù…ÛŒ توان وسعت « دروغگویی Ùˆ پوچی Ùˆ هیچی » مناسبات انسانی را در اجتماع ایرانی، تخمین زد. جامعه ÛŒ ما به همّت شمشیر دو لبه ÛŒ الهی از « قسم خوردنهای مکرّر دروغ آلود٠» انسانها در Øقّ یکدیگر انباشته Ùˆ در Øال ترکیدن Ù…ÛŒ باشد. در چنین جامعه ای هیچکس آن امکان Ùˆ آزادی را ندارد Ú©Ù‡ « Ùردیّت Ùˆ جهاننگری خودش » را در کنار مومنین مستبد Ùˆ Ù…Ùتش پدیدار کند Ùˆ بزیید؛ زیرا در سیطره ÛŒ خونبار ولایت Ùقیه، شهادت دادن به « لا الله الّا الله »، ارجØیّت ازلی - ابدی دارد؛ نه Ø¢Ùرینگویی بر Ùردیّت Ùˆ کرامت Ùˆ شخصیّت Ùˆ وجدان خویشآÙریده ÛŒ Ùردی انسانها.
4- بلاهتهای قرون.
هر قرنی، بلاهتهای خاصّ خودش را دارد. اینکه برای شالوده ریزی Ùˆ پرورش Ùˆ زایش Ùˆ Ùرمولبندی کردن « ایده ها » نمی توان صد در صد به واقعیّتهایی قیراطی تاسی کرد Ùˆ برایشان، Øقّانیّتهای بی چون Ùˆ چرا تراشید، بÙرهانیست Ú©Ù‡ قطعیّت آن را « تجربیّات بشری » نشان Ù…ÛŒ دهند Ùˆ اثبات Ù…ÛŒ کنند. تمام ایده های بشری را Ù…ÛŒ توان به نام « Ùرضیّه هایی » در نظر گرÙت Ú©Ù‡ انسان را Ù…ÛŒ توانند در Ùراز Ùˆ نشیبهای زندگی اجتماعی Ùˆ کورمالی برای « نو جویی Ùˆ نو خواهی Ùˆ نو اندیشی Ùˆ نو اÙقهای دیگر » Ùقط مددکار Ùˆ ابزار Ú©Ù…Ú©ÛŒ باشند. آنچه در ساختمایه ÛŒ هستی ابناء بشر هرگز تغییر پذیر نیست، اینست Ú©Ù‡ آدمی از کهنترین ایّام Øیاتش بر روی کره زمین تا امروز Ùˆ Ùرداهای دیگر با Øقیقتهایی مثل : « مرگ Ùˆ درد Ùˆ گذرایی زمان Ùˆ مرزهای گریز ناپذیر »، گلاویز Ùˆ درگیر بوده است Ùˆ تا کنون نتوانسته است به تمام آن اهدا٠و مقاصد Ùˆ آرمانها Ùˆ آرزوها Ùˆ ایده آلها Ùˆ ناکجا آبادهایی دست یابد Ú©Ù‡ همواره Ùرا راه خودش با شور Ùˆ اشتیاق Ùˆ انرژی آتشÙشانی، آنها را آذین بندی Ùˆ خجسته آرایی Ù…ÛŒ کند. باید از خود پرسید چرا بشر هر ایده ای Ùˆ اصول Ùˆ مبانی هر مذهب Ùˆ ایدئولوژی Ùˆ نظریّه Ùˆ مرام Ùˆ مسلکی را Ú©Ù‡ بخواهد تا آخرین سرØدّات Ùˆ جزئیّاتش را واقعیّت پذیر کند، بلاÙاصله با Ùلاکت نیستی Ùˆ نابودی خودش Ùˆ پدیده ها مواجه Ù…ÛŒ شود؟. چرا؟. آن معنویّت خواهی اسلامیّت با تمام ادّعاهای دروغین Ùˆ شارلاتانبازی موکّلان معمّم Ùˆ بی عمّامه اش، چرا در گسترش جزئیات قیراطی اش به Ùعّال مایشاء شدن گیوتین الهی / Ùقاهتی انجامید؟. چرا آن آرمانخواهی سوسیالیستی با تمام عَلَم Ùˆ کَتل ساینسی / روشنگری اش در جزئیّات Øزبی / سازمانی /چریکی اش به Øکومت مخو٠استالینی مختوم شد ØŸ. چرا نژادگرائی Ùˆ قوم یکدست داشتن Ùˆ آرزوی استقلال مطلق در واقعیّت پذیری جزئیّات توتالیتری اش Øتّا از راه قانونی به Ùاشیسم هیتلری انجامید؟. چرا Ùˆ بر اساس کدامین دلایل مجهول Ùˆ تاریک Ùˆ معمّایی؟. Ùˆ چرایی بسیاری از اینگونه مثالها Ùˆ واقعیّتهای تاریخی.
تدقیق شدن Ùˆ تلاش برای یاÙتن پاسخ شایسته ÛŒ Ø¢Ùرینها به چنین پرسشهایی Ù…ÛŒ تواند به ما بیاموزاند Ú©Ù‡ سر سپرده Ú¯ÛŒ Ùˆ تبعیّت بی چون Ùˆ چرا کردن Ùˆ ایمان سÙت Ùˆ سخت Ùˆ هرگز انعطا٠ناپذیر داشتن به اصول Ùˆ مبانی عقیده ای / مذهبی / ایدئولوژیی / ایده ای / نظریّه ای » Ù…ÛŒ توانند در اوج گسترشهای ریز ریزشان به بدیلی ضدّ خودشان تبدیل شوند Ùˆ Ùجایع اجتماعی Ùˆ گیتایی Ùˆ کیهانی را ایجاد کنند. به همین سبب است Ú©Ù‡ برای مثال، آن Ù¾Ùتانسیل ساینسگرایی / ماوراء الطّبیعی بشر در عرصه های تکنیکی / معنوی به مرزی رسیده اند Ú©Ù‡ « تکنیک Ùˆ الاهان »، آمر Ùˆ مالک انسان شده اند؛ نه اینکه انسان، تکنیک Ùˆ صنعت Ùˆ الاهان Ùˆ امثالهم را در اختیار Ùهم Ùˆ شعور Ùˆ مسئولیّت Ùˆ زندگی Ùˆ مسائل باهمزیستی خودش داشته باشد. انسان امروزی، برده ایست اسیر شده در چنگال Ù…Øصولات ایده ای Ùˆ آرمانی خودش. ///
Download the original attachment
آریابرزن زاگرسی
تاریخ نگارش: یازدهم ماه Ùوریه سال 2008 میلادی
Ú©Ùّاره های ایراندوستی
[ تراژدی خونبار باهمستان ایرانیان ]
[ زمامداران هر جامعه اي در گسترش Ùˆ دوام خباثتهاي اجتماعي اÙراد آن جامعه، مسئول Ùˆ مقصّر هستند. ]
« نيکلاي ماکياوللي » ( 1469 – 1527 Ù…. ) – از کتاب: Ú¯Ùتمان Øکومتمداري - متن ایتاليائي
1- آدرسهای نخود سیاهی.
تا زمانی Ú©Ù‡ « جانستانان Ùˆ قاهران غارتگر »، Ú†Ù‡ برخاسته از خاک وطن باشند، Ú†Ù‡ مهاجم Ùˆ سلطه گر بر وطن باشند، بایستی این Øقیقت تلخ Ùˆ زهر آلود را نیز تاب آورد Ú©Ù‡ هیچ ایرانی اصیل Ùˆ پایبند به « بÙنمایه های Ùرهنگی باهمستان مردم سرزمینش »، مجاز Ùˆ Ù…ÙØّق نیست « ایران » را دوست بدارد Ùˆ به آن مهر بورزد Ùˆ نگهبان Ùˆ باغبان آن باشد. ØÙکّام جانستان Ùˆ غارتگر Ùقط کرنش کردن Ùˆ تعظیم Ùˆ تسلیم شدن مردم را به اوامر Ùˆ مبانی عقیدتی Ùˆ ایدئولوÙژیکی خودشان را به رسیمّت Ù…ÛŒ شناسند Ùˆ هر چیزی را به رنگ دلخواه اوامر خود Ù…ÛŒ خواهند Ùˆ بس. در Øالیکه مهر به میهن Ùˆ مردمش Ùقط Ùˆ Ùقط Ù…ÛŒ تواند Ùراسوی تمام علایق Ùˆ وابسته گیهای مذهبی / عقیدتی / مرام Ùˆ مسلکی / ایدئولوژیکی پدیدار Ùˆ آشکار شود. آنانی Ú©Ù‡ ایران Ùˆ مردمش را با تمام تار – Ùˆ – پود وجود خویش، دوست Ù…ÛŒ دارند، هیچگاه Ùˆ هرگز نمی آیند « ایدئولوژی Ùˆ مذهب Ùˆ مرام Ùˆ اعتقادات Ùرقه ای خود » را « پیش شرط ایرانی بودن Ùˆ مهر به آب Ùˆ خاک Ùˆ مردمش » بدانند Ùˆ معیار Ùˆ ملاک ایرانی بودن را Ùقط در گردن نهادن به یوغ اسارتی / Øقارتی / صغارتی « مبانی مذهب / ایدئولوژی / اعتقادات ØÙکّام » بشمارند. آن میهنی Ú©Ù‡ به رنگ Ùˆ شمایل عقیده / مذهب / مرام Ùˆ مسلک / ایدئولوژی غالبان Ùˆ Øاکمان Ùˆ آمران Ùˆ مهاجمانش در بیاید، آن میهن، میهن نیست؛ بلکه اسارتگاهیست Ú©Ù‡ در سیطره ÛŒ Øاکمان جبّار Ùˆ خونریز Ùˆ طلبکار مردم، گام به گام به سوی قهقرائی Ùˆ Ùلاکت Ùˆ نیستی، رانده Ùˆ Ù…Øکوم Ù…ÛŒ باشد. من اگر از صمیم قلبم، میهنم Ùˆ مردمش را دوست بدارم، هرگز Ùˆ هیچگاه در این باره نمی اندیشم Ú©Ù‡ چگونه Ù…ÛŒ توانم عقاید Ùˆ مذهب Ùˆ مرام Ùˆ مسلک Ùˆ ایدئولوژی Ùˆ نظریّه ÛŒ خودم را آنهم با کاربست خشن ترین متدهای جبّاری Ùˆ ستمگری Ùˆ خونریزیهای ÙˆØشتناک Ùˆ توصی٠ناپذیر بر ذهنیّت Ùˆ قلب Ùˆ Ø±ÙˆØ Ùˆ روان مردم سرزمینم، Øاکم گیوتینی کنم. هرگز!. چنین کاری؛ یعنی خاصم سر سخت زندگی Ùˆ ویرانگر میهن Ùˆ جانخوار مردم شدن. کاری Ú©Ù‡ موکّلان الهی / اسلامی به توسعه Ùˆ دوام آن، اÙتخار کائناتی / عبادتی دارند.
نزدیک به یکصد سال آزگار است Ú©Ù‡ « خوبترین خوبان ایرانزمین » به جای آنکه بیایند « آزادی » را بیارآیند Ùˆ بال Ùˆ پر بدهند Ùˆ مرغزارها Ùˆ اÙقهای رنگارنگ آن را گسترش دهند Ùˆ Ùرابالانند Ùˆ نگهبان Ùˆ پداÙند آن باشند، آمده اند با « آدرسهای عوضی Ùˆ نخود سیاهی ( = سکولاریزم/ اسلامیّت / مارکسیسم / کمونیسم / سوسیالیسم / مدرن Ùˆ مدرنیته / لائیک بازی / لغتپرانیهای جمهوریخواهی با مخلّÙاتش / دمکراسی طلبیهای تقلیدی / چای نپتونی! Ùˆ ... Ùˆ ... Ùˆ .... Ùˆ .... Ùˆ ... )ØŒ تمام همّ Ùˆ غمّ خود را تا همین ثانیه های گذرا Ùˆ در سیطره ÛŒ یکی از خونریزترین Ùˆ خبیث ترین Øکومتهای تاریخ بشر (= ولایت گیوتین الهی ) صر٠این کرده اند Ú©Ù‡ خواسته Ùˆ ناخواسته Ùˆ آگاهانه Ùˆ نا آگاهانه به Ùولاد زرهی شدن ریشه های استبدادی Øکومت گیوتینی Ùقاهتی با خیر خواهی مطلق، شدّت مضاع٠بدهند.
ایراندوستی، هرگز، « پان ایرانیست بازی » نیست. ایراندوستی، هرگز، « ناسیونالیسم » نیست. ایراندوستی، هرگز این قوم Ùˆ آن قومپرستی نیست. ایراندوستی، پروسه ÛŒ « مهر اÙشانی مسئولانه Ùˆ توام با رادمنشی Ùˆ دلاوری » به آب Ùˆ خاک Ùˆ مردمانیست Ú©Ù‡ در گذر بیش از Ù‡Ùت هزار سال تاریخ لت Ùˆ پار شده در زیر ساطور غارتگران Ùˆ مستبدان خودی Ùˆ همچنین بیگانه گان مهاجم Ùˆ طمّاع با Ùرهنگ به شدّت تØری٠و تقلیب Ùˆ متلاشی شده اش بر آن است راهی کورمال کورمال « برای به خود آمدن Ùˆ استقلال Ùˆ آسایش بر شالوده ÛŒ ÙلسÙÙ‡ ÛŒ خوشزیستی Ùرهنگ باهمستان » در گوشه ای از این جهان پهناور به دست آورد. یک ایرانی ایراندوست آرزومند است Ú©Ù‡ با ایستادن بر پاهای Ùهم Ùˆ شعور Ùˆ تجربیّات Ùˆ آگاهیها Ùˆ دانش شخصی Ùˆ داشته های دم دست خودش به ساختن Ùˆ پروردن آن سرزمینی کوشا شود Ú©Ù‡ در آن، زاده شده Ùˆ شاخ Ùˆ برگ گرÙته است؛ ولو تمام دارائیهای مادّی Ùˆ معنوی اش، Ùقط برای ساختن یک آلاچیق ساده Ùˆ بی غل Ùˆ غش، Ú©Ùایت کنند. آزادی Ùˆ سرÙرازی Ùˆ آبادانی Ùˆ نگاهبانی از میهن نبایستی هیچگاه به « عقاید Ùˆ مذاهب Ùˆ ایدئولوژیها Ùˆ مرام Ùˆ مسلکها Ùˆ نظریّه های آکبند آکادمیکی » منوط Ùˆ مشروط باشد؛ بلکه به « انسان ایرانی Ùˆ شخصیّت منØصر به Ùردش » بایستی استوار Ùˆ متّکی باشد.
نزدیک به یکصد سال است Ú©Ù‡ گرایشهای مختل٠با در دست گرÙتن شمشیر Ùˆ گیوتین اعتقادات خود به جان « ایرانزمین Ùˆ مردمش » اÙتاده اند Ùˆ هر کدام با ادّعاهای تهی مغز Ùˆ Ùریبنده Ùˆ آلوده به دروغ از ایراندوستی Ùˆ آزادی شعار Ù…ÛŒ دهند؛ ولی تنها Ùˆ تنها توانسته اند Ùقط نابودگر ایرانزمین Ùˆ غارتگر آزادی Ùˆ خوشی مردم ایران باشند. سهم تمام « خوبترین خوبان ایرانزمین » با آن گرایشهای ضدّ ایراندوستی Ùˆ ضدّ تاریخ Ùˆ Ùرهنگ ایرانی Ùقط Ùلاکت Ùˆ مصیبت Ùˆ ویرانی بوده است. تا زمانی Ú©Ù‡ گرایشهای مختل٠می آیند ایران Ùˆ مردمش را قربانی مرام Ùˆ مسلک Ùˆ مذهب Ùˆ ایدئولوژی Ùˆ نظریّه Ùˆ تز خودشان Ù…ÛŒ کنند، ایرانزمین Ùˆ مردمش، هرگز Ùˆ هرگز، رنگ Ùˆ روی آزادی Ùˆ آبادانی میهن را نخواهند دید Ú©Ù‡ نخواهند دید؛ ولو چنین کشمکشهای خونین Ùˆ Ùاجعه بار، هزار سال دیگر نیز طول بکشد. آنانی Ú©Ù‡ عقاید Ùˆ مذاهب Ùˆ ایدئولوژیهای خود را بر « ایران Ùˆ تاریخ Ùˆ Ùرهنگش » ارجØیّت Ù…ÛŒ دهند، همانان نیز قصّابان مردم Ùˆ نابودگران ایران Ùˆ ایرانی هستند. تنها ملاک Ùˆ معیار شناسایی Øقگزاران Ùˆ شهریاران دادگر Ùˆ Ùعّالین آگاه Ùˆ Ùرهیخته در هر دامنه ای Ú©Ù‡ تصوّر پذیر باشد، Ùقط Ù…ÛŒ تواند همعزمی Ùˆ هماندیشی Ùˆ همرزمی Ùˆ همدردی برای واقعیّت یاÙتن « مهر به ایران Ùˆ مردمش Ùˆ تلاش برای شناختن Ùˆ نگاهبانی از بÙنمایه های پرنسیپ Ùرهنگ باهمستان = گزند ناپذیری جان Ùˆ زندگی Ùˆ مهر Ùˆ داد Ùˆ راستی » باشند. تا چنین واقعیّت خجسته ای در کرد Ùˆ کار تمام گرایشهای متضاد Ùˆ مختلÙØŒ به خودش چهره ÛŒ ملموس Ùˆ Ø´Ùّا٠و گویا Ùˆ اصیل نگیرد، Ù…Øال است Ú©Ù‡ کوچکترین تØوّل کلیدی Ùˆ ریشه ای در ایرانزمین ایجاد شود؛ زیرا با همین نادیده گرÙتن Ùˆ پایمالی پرنسیپهاست Ú©Ù‡ در دوام Ùˆ استقرار مطلق Øاکمان Ùقاهتی، کوچکترین خللی نیز نخواهد رسید Ú©Ù‡ نخواهد رسید Ùˆ گیوتین الهی بدون خردلی شرم Ùˆ اØساس مسئولیّت Ùˆ پاسخور نبودن در قبال اینهمه جنایتها Ùˆ تبهکاریها دوام خواهد آورد Ùˆ همچنان به آسیاب Ù¾Ùر رونق کّشتارها Ùˆ خونریزیها Ùˆ ترورها Ùˆ تاراجهای نجومی خودش تا Ù…ØÙˆ کامل ایران Ùˆ مردمش با سماجت خودانتØاری، مقاومت خواهد کرد.
ایرانزمین Ùˆ مردمش، زمانی از غÙÙ„ Ùˆ زنجیرهای اسارتی Ùˆ Øقارتی Ùˆ صغارتی Ùˆ چپاولی، « آزاد » خواهند شد Ú©Ù‡ « آزادی Ùˆ ایراندوستی »، پرنسیپ کلیدی رÙتار Ùˆ Ú¯Ùتار Ùˆ نوشتار Ùˆ اندیشه ÛŒ تمام گرایشهای متنوّع Ùˆ مخال٠و متضاد Ùˆ ناهمگون بشود Ùˆ هیچ گرایشی نیز بر آن نباشد Ú©Ù‡ « ایران Ùˆ مردمش » را به رنگ Ùˆ لباس عقیده / مرام / مسلک / مذهب Ùرقه ای / گروهی / Øزبی / سازمانی ببیند؛ بلکه « ایران Ùˆ مردمش » را به « تنوّع رنگ آمیزی مجهولزار آزادی Ùˆ ایرانزمین رنگین کمانی » ببیند Ùˆ آرزومند باشد. آنانی Ú©Ù‡ بر آنند ایرانزمین Ùˆ مردمش را به رنگ اسلامیّت یا مارکسیسم یا سوسیالیسم یا کمونیسم یا لباسهای عاریتی بیگانه ببینند، هرگز ایرانی اصیل نیستند Ú©Ù‡ نیستند؛ بلکه Øقیرانی به تقصیر Ù…ÛŒ باشند Ú©Ù‡ در چنگال توهّمات عقیدتی Ùˆ مرام Ùˆ مسلکی Ùˆ مذهبی Ùˆ ایدئولوژیکی خودشان به غارتگران Ùˆ خاصمان سر سخت ایران Ùˆ مردمش، تبدیل شده اند.
2- Ùرو Ø®Ùتن لهیب مسائل میهنی در سردابه های غربت نشینی خوبان.
انسان زمانی Ù…ÛŒ تواند در « تغییر Ùˆ تØوّلات Ùˆ سرنوشت خودش Ùˆ میهنش »، سهیم Ùˆ دخیل Ùˆ نقش گذار باشد Ú©Ù‡ از نزدیک در بستر تمام « مسائل میهنی »، شناور Ùˆ درگیر Ùˆ عجین بشود؛ یعنی آن سرزمینی Ú©Ù‡ Ø¢Ùت قدرتپرستان خونریز به مزرعه ÛŒ میهن Ùˆ جان Ùˆ زندگی مردمش، هجوم آورده اند. از دامنه ÛŒ Øکومت گرÙته تا ریزترین دامنه های کشوری. گریختن از میهن به هر دلیلی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهد باشد، هیچگاه مسائل میهن را « Øلّ Ùˆ Ùصل » نخواهد کرد؛ بلکه پیچیده Ú¯ÛŒ Ùˆ توسعه Ùˆ زنگار گرÙته Ú¯ÛŒ مسائل را شدّت نیز خواهد داد. مهاجرتها Ùˆ گریختنهای اجباری / دلبخواهی از میهن باعث شده اند Ùˆ همچنان Ù…ÛŒ شوند Ú©Ù‡ به مرور زمان با استقرار مهاجران در سرزمینهای بیگانه، شدّت « درد جانسوز مسائل میهنی » در ذهنیّت Ùˆ Ø±ÙˆØ Ùˆ روان آنها، نم نم در پروسه ÛŒ زمان، کاهش نیز پیدا کند Ùˆ از این راه، زجر آور بودن شعله های لهیب مسائل جانسوز میهنی در روان Ùˆ ذهنیّت Ùˆ Ø±ÙˆØ Ù…Ù‡Ø§Ø¬Ø±Ø§Ù† Ùرو کاهد Ùˆ واکنشهای مخالÙان را به Øدّاقل تاثیر Ùˆ Ù†Ùوذ سوق دهد. دقیقا با کاسته شدن « شدّت درد » است Ú©Ù‡ انسانهای مهاجر، هر چقدر نیز از مخالÙان سر سخت Øکومتهای وقت در میهن باشند، نمی توانند نقشی کلیدی Ùˆ ریشه ای در رویدادهای میهنی ایÙا کنند؛ زیرا قایقرانی Ú©Ù‡ بیرون از رودخانه ÛŒ Ù¾Ùر طلاتم Øوادث همآوردخواه Ù…ÛŒ ایستد، Ùقط خودش هست Ú©Ù‡ از غرق شدن اØتمالی نجات Ù…ÛŒ یابد؛ نه میهن Ùˆ مردمی Ú©Ù‡ در سنگلاخ مسائل جانسوز میهنی / منطقه ای / جهانی با شتابها Ùˆ پیچ Ùˆ قوسهای ویرانگرانه به قعر نیستی، Ù…Øکوم هستند.
3- زندگی در پشت ماسکها.
از میزان « سوگندها / قسمهایی » Ú©Ù‡ ما هر روز بر زبان Ù…ÛŒ رانیم، Ù…ÛŒ توان وسعت « دروغگویی Ùˆ پوچی Ùˆ هیچی » مناسبات انسانی را در اجتماع ایرانی، تخمین زد. جامعه ÛŒ ما به همّت شمشیر دو لبه ÛŒ الهی از « قسم خوردنهای مکرّر دروغ آلود٠» انسانها در Øقّ یکدیگر انباشته Ùˆ در Øال ترکیدن Ù…ÛŒ باشد. در چنین جامعه ای هیچکس آن امکان Ùˆ آزادی را ندارد Ú©Ù‡ « Ùردیّت Ùˆ جهاننگری خودش » را در کنار مومنین مستبد Ùˆ Ù…Ùتش پدیدار کند Ùˆ بزیید؛ زیرا در سیطره ÛŒ خونبار ولایت Ùقیه، شهادت دادن به « لا الله الّا الله »، ارجØیّت ازلی - ابدی دارد؛ نه Ø¢Ùرینگویی بر Ùردیّت Ùˆ کرامت Ùˆ شخصیّت Ùˆ وجدان خویشآÙریده ÛŒ Ùردی انسانها.
4- بلاهتهای قرون.
هر قرنی، بلاهتهای خاصّ خودش را دارد. اینکه برای شالوده ریزی Ùˆ پرورش Ùˆ زایش Ùˆ Ùرمولبندی کردن « ایده ها » نمی توان صد در صد به واقعیّتهایی قیراطی تاسی کرد Ùˆ برایشان، Øقّانیّتهای بی چون Ùˆ چرا تراشید، بÙرهانیست Ú©Ù‡ قطعیّت آن را « تجربیّات بشری » نشان Ù…ÛŒ دهند Ùˆ اثبات Ù…ÛŒ کنند. تمام ایده های بشری را Ù…ÛŒ توان به نام « Ùرضیّه هایی » در نظر گرÙت Ú©Ù‡ انسان را Ù…ÛŒ توانند در Ùراز Ùˆ نشیبهای زندگی اجتماعی Ùˆ کورمالی برای « نو جویی Ùˆ نو خواهی Ùˆ نو اندیشی Ùˆ نو اÙقهای دیگر » Ùقط مددکار Ùˆ ابزار Ú©Ù…Ú©ÛŒ باشند. آنچه در ساختمایه ÛŒ هستی ابناء بشر هرگز تغییر پذیر نیست، اینست Ú©Ù‡ آدمی از کهنترین ایّام Øیاتش بر روی کره زمین تا امروز Ùˆ Ùرداهای دیگر با Øقیقتهایی مثل : « مرگ Ùˆ درد Ùˆ گذرایی زمان Ùˆ مرزهای گریز ناپذیر »، گلاویز Ùˆ درگیر بوده است Ùˆ تا کنون نتوانسته است به تمام آن اهدا٠و مقاصد Ùˆ آرمانها Ùˆ آرزوها Ùˆ ایده آلها Ùˆ ناکجا آبادهایی دست یابد Ú©Ù‡ همواره Ùرا راه خودش با شور Ùˆ اشتیاق Ùˆ انرژی آتشÙشانی، آنها را آذین بندی Ùˆ خجسته آرایی Ù…ÛŒ کند. باید از خود پرسید چرا بشر هر ایده ای Ùˆ اصول Ùˆ مبانی هر مذهب Ùˆ ایدئولوژی Ùˆ نظریّه Ùˆ مرام Ùˆ مسلکی را Ú©Ù‡ بخواهد تا آخرین سرØدّات Ùˆ جزئیّاتش را واقعیّت پذیر کند، بلاÙاصله با Ùلاکت نیستی Ùˆ نابودی خودش Ùˆ پدیده ها مواجه Ù…ÛŒ شود؟. چرا؟. آن معنویّت خواهی اسلامیّت با تمام ادّعاهای دروغین Ùˆ شارلاتانبازی موکّلان معمّم Ùˆ بی عمّامه اش، چرا در گسترش جزئیات قیراطی اش به Ùعّال مایشاء شدن گیوتین الهی / Ùقاهتی انجامید؟. چرا آن آرمانخواهی سوسیالیستی با تمام عَلَم Ùˆ کَتل ساینسی / روشنگری اش در جزئیّات Øزبی / سازمانی /چریکی اش به Øکومت مخو٠استالینی مختوم شد ØŸ. چرا نژادگرائی Ùˆ قوم یکدست داشتن Ùˆ آرزوی استقلال مطلق در واقعیّت پذیری جزئیّات توتالیتری اش Øتّا از راه قانونی به Ùاشیسم هیتلری انجامید؟. چرا Ùˆ بر اساس کدامین دلایل مجهول Ùˆ تاریک Ùˆ معمّایی؟. Ùˆ چرایی بسیاری از اینگونه مثالها Ùˆ واقعیّتهای تاریخی.
تدقیق شدن Ùˆ تلاش برای یاÙتن پاسخ شایسته ÛŒ Ø¢Ùرینها به چنین پرسشهایی Ù…ÛŒ تواند به ما بیاموزاند Ú©Ù‡ سر سپرده Ú¯ÛŒ Ùˆ تبعیّت بی چون Ùˆ چرا کردن Ùˆ ایمان سÙت Ùˆ سخت Ùˆ هرگز انعطا٠ناپذیر داشتن به اصول Ùˆ مبانی عقیده ای / مذهبی / ایدئولوژیی / ایده ای / نظریّه ای » Ù…ÛŒ توانند در اوج گسترشهای ریز ریزشان به بدیلی ضدّ خودشان تبدیل شوند Ùˆ Ùجایع اجتماعی Ùˆ گیتایی Ùˆ کیهانی را ایجاد کنند. به همین سبب است Ú©Ù‡ برای مثال، آن Ù¾Ùتانسیل ساینسگرایی / ماوراء الطّبیعی بشر در عرصه های تکنیکی / معنوی به مرزی رسیده اند Ú©Ù‡ « تکنیک Ùˆ الاهان »، آمر Ùˆ مالک انسان شده اند؛ نه اینکه انسان، تکنیک Ùˆ صنعت Ùˆ الاهان Ùˆ امثالهم را در اختیار Ùهم Ùˆ شعور Ùˆ مسئولیّت Ùˆ زندگی Ùˆ مسائل باهمزیستی خودش داشته باشد. انسان امروزی، برده ایست اسیر شده در چنگال Ù…Øصولات ایده ای Ùˆ آرمانی خودش. ///