منوچهرجمالی / سکولاریته ØŒ سرکشی از Ù…Ùهوم « زمان Ùانی » است
سکولاریته، میخواهد زندگی را درزمان بیاراید (= زیباسازد )
منوچهرجمالی
سکولاریته ØŒ سرکشی از Ù…Ùهوم « زمان Ùانی » است
سکولاریته، میخواهد زندگی را درزمان بیاراید (= زیباسازد )
سیاست ، آراستن زندگی درزمان است
هنگامی این زمان ØŒ Ùانی ØŒ
و طبعا متاعی قلیل و لهو ولعب شمرده شد ،
دیگر نمیتواند ، « غایت انسان » بشود
سکولاریته ØŒ با تØقیر « زمان Ùانی یا زمان گذرا» از طر٠کلیسا در اروپا آغازشد . زندگی در دنیا ØŒ Ú©Ù… ارزش Ùˆ بی معناست ØŒ چون گذرا Ùˆ Ùانیست ØŒ Ùˆ آنچه باقی Ùˆ جاودانست ØŒ ارزش دارد، Ùˆ خیر اعلی است ØŒ Ùˆ طبعا باید زندگی دردنیا ØŒ تابع ارزش باقی Ùˆ Ø±ÙˆØ Ùˆ ملکوت Ùˆ آخرت باشد . زندگی در دنیای Ùانی ØŒ باید از این « Ùناء » نجات داده ØŒ تا رستگارشود Ùˆ به بقاء برسد . خوشی Ùˆ شادی، Ú©Ù‡ با اØساس Ùانی بودن آن ØŒ آمیخته شود ØŒ تلخ است ØŒ Ùˆ انسان را تشنه سعادتی میکند Ú©Ù‡ درآن ØŒ چنین اØساسی نیست . پس سعادت دلخواه انسان ØŒ درزمانیست Ú©Ù‡ باقیست . اینست Ú©Ù‡ کار دین Ùˆ سازمان دینی Ùˆ کارØکومت ،آنست Ú©Ù‡ « سعادت درملکوت Ùˆ آخرت » را غایت زندگی در دنیا قرار دهند ØŒ Ùˆ این سعادت اخروی را تاءمین کند ØŒ تا انسان را Ùنا Ùˆ لهو ولعب Ùˆ بی ارزشی برهانند . البته این اندیشه ØŒ سبب پیوند یابی Øکومت با دین در شکلهای گوناگون میگردد. Øکومت نیر Ú©Ù‡ سازمان دنیویست، چون گوهر دنیائی دارد ØŒ باید تابع این « سلسله مراتب ارزشی » باشد ،و خود را تابع این غایت سازد .
خوشیها Ùˆ لذت های دنیوی ØŒ انسان را بیشتر گرÙتار Ùناء میکند ØŒ Ùˆ بیتشر پای بند دنیا میسازد . در قرآن ØŒ الله ØŒ درست با دادن نعمت های دنیوی Ùˆ لذت های دنیوی به Ú©Ùار ØŒ Ú©Ùار را غریق در همین دنیای Ùانی میسازد، Ùˆ درواقع آنها را با این کار، Ú©ÛŒÙرمیدهد، تا سپس گرÙتار دوزخ بشوند . الله ØŒ امکانات شادی به ناموءمنان میدهد ØŒ تا آنها را به عذاب بیشترگرÙتارسازد Ùˆ آنها را در زمان باقی ØŒ Ú©Ù‡ باید جشنگاه موءمنان بشود ØŒ بیشتر شکنجه کند
دخالت در امور دنیوی کردن ØŒ تا زندگی ØŒ از چنگال « زمان Ùانی » نجات داده شود ØŒ اندیشه Øاکم بر مسیØیت Ùˆ اسلام هردو بود، هرچند برداشتهایشان ،اندکی باهم متÙاوت باشند . این تÙاوت در برداشتها ØŒ تغییری دراین برتری « زمان باقی Ùˆ ارزشهایش » بر « زمان Ùانی Ùˆ خوارشماریش » نمیدهد .
« زمان Ùانی Ùˆ ارزشی Ú©Ù‡ به آن داده میشد » ØŒ یکی از « خراÙات بزرگ » است Ú©Ù‡ با مسیØیت Ùˆ اسلام آمده است ØŒ Ùˆ از همان ابتدا ØŒ مردمان برضد این اندیشه ØŒ Ú†Ù‡ درعمل ÙˆÚ†Ù‡ در تÙکر، اعتراض کرده اند . سکولاریته ØŒ بیان این اعتراض Ùˆ سرکشی است ØŒ Ú©Ù‡ درست در آنچه این ادیان ØŒ Ùناء Ùˆ خواری Ùˆ ناچیزی Ù…ÛŒ بینند ØŒ آنها ØŒ آن را گرانیگاه زندگی میشمرد ØŒ Ùˆ به آن معنائی بسیار مثبت میدهد، Ùˆ این تصویر از زمان را Ú©Ù‡ درآن دوبخش 1- زمان Ùانی Ùˆ 2- زمان باقی Ù…ÛŒ یابد، بکلی غلط میداند . البته Ù€ تجربه مثبت از زمان در گیتی ØŒ تازگی ندارد ØŒ بلکه در Ùرهنگ زنخدائی ایران ØŒ زمان درگیتی ØŒ ارزش Ùوق العاده مثبتی داشته است Ùˆ بکلی برضد اندیشه Ùانی بودن زمان بوده است . به همین علت نیز Ùرهنگ ایران ØŒ سیاست را « آراستن زندگی در زمان » میدانسته است . این اعتراض به پدیده بی ارزش بودن زندگی در زمان ØŒ در پشت کردن به جنت Ùˆ « نسیه » ØŒ در ادبیات ما ØŒ ریشه درهمان تجربیات باستانی ایران از زمان دارد . عبید زاکان ØŒ بطور آشکار اندیشه دوزخ Ùˆ بهشت را بی ارزش میداند
نه میاندیشم از دوزخ بیک جو نه بر Ùردوس Ùˆ رضوان میبرم رشک
یا معاصرش ØاÙظ شیرازی میگوید:
به خلدم دعوت ای زاهد Ù…Ùرما
که این سیب زنخ ، زان بوستان به
قصه جنت و آوازه بیت المعمور
شرØÛŒ از جلوه خمخانه بیت العنب است
اینها همه بیان ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯Ù† خوشی نقد ØŒ بربهشت نسیه ایست Ú©Ù‡ الله وواعظانش ØŒ وعده میدهند. سکولاریته ØŒ برپایه اندیشه « خوشی نقد» نهاده شده است . زیستن درگیتی ØŒ خوش بودن است . در گویش هرزندی ØŒ اساسا « خوش » ØŒ به معنای « زنده » است . خوشی ØŒ زندگی است . این اینهمانی ØŒ از Ùرهنگ اصیل ایران سرچشمه میگیرد .
Ùˆ خیام ØŒ جنت را ØŒ نسیه ای بیش نمیداند، Ùˆ مدار زندگی را « خوشی نقد » میداند، Ùˆ میگوید Ú©Ù‡ ایمان به آخرت ØŒ آواز دهل شنیدن از دور، میباشد ØŒ با آنکه همان اØساس Ùنای ٠زمان ØŒ آمیخته با شادیهای اوست . این « ارزش نقد Ú©Ù‡ همان cash value باشد »، بنیاد ÙلسÙÙ‡ پراگماتیسم آمریکائی است .
البته اگر اینها را « نکته ها Ùˆ لطیÙÙ‡ ها Ùˆ طیبت ها شاعرانه » نگیریم ØŒ دیده میشود Ú©Ù‡ این شعرا ØŒ با صراØت بی نظیری ØŒ اندیشه سکولاریته را درصدها عبارت نه تنها بیان کرده اند ØŒ بلکه Ùریاد زده اند . این گناه ماست Ú©Ù‡ این ایده ها را ØŒ دربرآیندهای ÙلسÙÛŒ Ùˆ اجتماعی Ùˆ سیاسی اش Ùˆ درخلوصش ØŒ نگسترده ایم .
رویارو با این تجربه Ùانی بودن زمان ØŒ Ùرهنگ ایران، تجربه ای کاملا متضاد با آن داشت، Ú©Ù‡ بسیج ساختن آن ØŒ بÙنمایه ای برای استوارساختن سیاست Ùˆ Øکومت برشالوده سکولاریته است .
در Ùرهنگ ایران ØŒ اندیشه زمان ØŒ در پیوند با « روند روئیدن Ùˆ زائیدن » ØŒ پیدایش یاÙته است . واژه زمان Ùˆ زروانzrvan ØŒ هردو بیان یک پدیده اند . « زمان » ØŒ به معنای « خانه پایکوبی Ùˆ موسیقی » است . « زما » هنوز درکردی به معنای پایکوبیست . پیشوند « زم » ØŒ نام روز بیست Ùˆ هشتم هرماهیست ( خرده اوستا ØŒ پورداود ) Ùˆ این روز را اهل Ùارس « رام جید » میخوانده اند( آثارالباقیه ) . رام جید ØŒ هم به معنای « رام Ù†ÛŒ نواز» است، Ú©Ù‡ خدای موسیقی Ùˆ شعرو رقص Ùˆ شناخت بود ØŒ Ùˆ هم به معنای« رام ØŒ Ùرزند نای یعنی سیمرغ » است ØŒ Ú©Ù‡ اینهمانی با سیمرغ هم داشت. ولی زرتشتیان، این روز را « زامیاد» میخوانند Ùˆ اورا با خدای زمین اینهمانی میدهند . علت اینست Ú©Ù‡ زمین ØŒ بصورت گاوی نشسته نموده میشد Ú©Ù‡ Ø´Ú©Ù„ هلال ماه داشت . به عبارت دیگر رام (= هلال ماه ) Ùˆ زمین ØŒ باهم اینهمانی یاÙته بودند . گیتی ØŒ اینهمانی با خدای موسیقی Ùˆ رقص Ù…ÛŒ یاÙت( این نشان جسم یابی خدای رقص وموسیقی وشناخت، درگیتی Ùˆ زمان گذرنده است ). پسوند « زمان » ØŒ Ú©Ù‡ «آن » یا « یان» باشد ØŒ به معنای « خانه یا اجتماع Ùˆ آشتی اضداد » است Ú©Ù‡ سرچشمه Ø¢Ùرینندگی میشود . نام دیگر زمان Ú©Ù‡ « زرون» باشد ØŒ رد پاهائی از خود باقی گذارده است . ازجمله ØŒ درتØÙÙ‡ Øکیم موءمن ØŒ نام Ú¯Ù„ خیری است ( ورد الزروانی ) Ùˆ این Ú¯Ù„ ØŒ Ú¯Ù„ « رام » است ( بندهش ØŒ بخش نهم ) . از اینگذشته در اÙغانی Ùˆ Ùرارودی زروانه ØŒ به ویار، یا هوس شدید زن بارداربه خوردن ویژه ای Ú¯Ùته میشود . پس زروانه با آبستنی کار داشته است . در هزوراش ها ØŒ دیده میشود Ú©Ù‡ زرهونتنzarhuntan +zarhonitan به معنای زادن است، Ùˆ زریتونتن zaritonitan به معنای کاشتن Ùˆ Ú©Ùشتن است . ازاین داده ها ØŒ روشن میشود Ú©Ù‡ روند زمان ØŒ ازدو تجربه 1- پدیده کاشتن Ùˆ روئیدن Ùˆ2- زائیدن ØŒ شناخته Ùˆ Ùهمیده شده است، Ùˆ خرمن Ùˆ زادن ØŒ همیشه باپدیده جشن به هم پیوستگی دارند .
روند روئیدن بزر، زمان بود ØŒ همانسان روند زادن٠پی در Ù¾ÛŒ ØŒ زمان بود . به سخنی دیگر ØŒ زمان ØŒ در جنبش ØŒ نیست Ùˆ نابود در گذشته نمیشود ØŒ سپری نمیشود ØŒ Ùˆ زمان هرگز با خود ØŒ اندیشه Ùناء را نمیآورد . بلکه زمان باخود ØŒ اندیشه « اÙزایش Ùˆ رشد Ùˆ گسترش یابی Ùˆ نوآÙرینی Ùˆ Ùپرشدگی Ùˆ لبریزی » را میآورد . رد پای این اندیشه، در شاهنامه باقی مانده است . در پرسشی Ú©Ù‡ موبدان از زال میکنند میآید Ú©Ù‡ :
بپرسید اززال زر ، موبدی ازین تیزهش ره بین بخردی
Ú©Ù‡ دیدم ده Ùˆ دو، درختی سهی Ú©Ù‡ رÙستست شاداب Ùˆ با Ùرّهی
ازآن برزند هریکی شاخ سی نگردد کم و بیش در پارسی
و زال سپس پاسخ میدهد که این درخت ، ماه سی روزه است
زمان، درختیست Ú©Ù‡ هرروز شاخه ای برتنه اش میروید Ùˆ میاÙزاید Ùˆ شاداب Ùˆ با Ùرّهی بالا میرود . این به Ú©Ù„ÛŒ تجربه ای دیگر از زمانست Ú©Ù‡ درتضاد با « اندیشه Ùانی بودن زمان » قرار میگیرد . شب ØŒ روزرا میزاید. نه تاریکی ØŒ اینهمانی با بدی Ù…ÛŒ یابد ØŒ نه روشنائی ØŒ اینهمانی با نیکی Ù…ÛŒ یابد . نه تنها ØŒ زمان ØŒ روند روئیدن یک روز در روز دیگر است ØŒ بلکه این اندیشه، درتک تک Ù„Øظات نیز بازتابیده میشود . هرآنی در آن دیگر میزاید ØŒ هرآنی در آن دیگر، میروید . «آنه» در کردی، هنوز به معنای مادر است . «کنون» Ú©Ù‡ همان اکنون باشد، خم غله ،یا مجموعه تخمهاست. یک کنون، میروید Ùˆ به خوشه ای از تخمها میانجامد Ú©Ù‡ « کنون دیگر» باشد . در این تجربه ØŒ هیچگونه اØساس ازبین رÙتن Ùˆ نابودشدن نیست . هرآنی میروید Ùˆ گیاه میشود Ùˆ بازخوشه ای دیگرمیشود . همه آنات ØŒ درهم Ùˆ ازهم روئیده اند . هنوز در ادبیات ماهست Ú©Ù‡ Ú¯Ùته میشود ØŒ پیمانه عمرÙلانی ØŒ پرشد . اÙزایش عمر، به کردارپرولبریز شدن یک ظر٠اØساس میگردد . عمرخیام میگوید :
عمرت چو بسر رسد چه بغداد و چه بلخ
پیمانه چو پرشود ، چه شیرین و چه تلخ
مولوی در شعری این اØساس زندگی Ùˆ رابطه آن را با مرگ، بسیارگویا بیان میکند .
میمرد یکی عاشق ØŒ میگÙت یکی اورا
درØالت جان کندن ØŒ چونست Ú©Ù‡ خندانی
Ú¯Ùتا ØŒ Ú†Ùˆ بپردازم ØŒ من جمله دهان گردم
صد مرده همی خندم ، بی خنده دندانی
زیرا که یکی نیمم ، نی بود ، شکر گشتم
نیم دگرم دارد ØŒ عزم شکر اÙشانی
عاشق میگوید Ú©Ù‡ من در درازای زندگی ام ØŒ نائی بود Ú©Ù‡ پراز شکر شده ام Ùˆ اکنون ØŒ هنگام مرگ ØŒ عزم اÙشاندن این شکر را دارم . درمرگ ØŒ اØساس تجربه لبریزشدگی میکند ØŒ نه اØساس از دست دادن Ùˆ Ùناء .
همینسان ØŒ Ù…Ùهوم زمان در این Ùرهنگ ØŒ در تصویر « پنگ Ùˆ پنگان » بازتابیده شده است ØŒ Ú©Ù‡ همان واژه « Ùنجان» امروزیست . این واژه را برای آبیاری Ùˆ تقسیم آب میان کشاورزان بکار میبرده اند . هرشبانروزی، ده هزارپنگ یا پنگان بود . پنگ یا پنگان ØŒ طاس مسی بود Ú©Ù‡ سوراخی درته اش داشت Ùˆ وقتی ازآب پرمیشد ØŒ یک واØد زمان، کامل میشد . زمان با پرشدن Ùنجان ازآب، شمرده میشد . Ùˆ درست همین واژه « پنگ » به معنای « خوشه خرما » نیزهست . بخوبی دیده میشود Ú©Ù‡ زمان، با تجربه اÙزودن در روئیدن Ùˆ زائیدن Ùˆ پرشدن و« روند پیدایش امکان تازه Ø¢Ùرینندگی » کارداشته است . آنان ،وارونه خیام Ùˆ یا پیروان اسلام Ùˆ مسیØیت ØŒ در زمان ØŒ تداعی نابودشدن Ùˆ نیست شدن Ùˆ از دست رÙتن نمیکردند . روند روئیدن ØŒ زمان بود . با این برابری ØŒ آنها Ú†Ù‡ تداعی میکردند ØŸ آنها در پیشرÙت زمان، Ú†Ù‡ اØساساتی داشتند ØŸ این اØساسات، همه درواژه هائی Ú©Ù‡ از « روئیدن » ساخته شده اند ØŒ باقی مانده اند . روئیدن Ú©Ù‡ واکس waxØŒ وَخش vakhshØŒ اوÙرواز باشد urvaazØŒ همزمان با روئیدن ØŒ معانی دیگری هم دارد Ú©Ù‡ این تجربه زمان را روشن میسازند . واخشیدن waxshidanÚ©Ù‡ به معنای رویش Ùˆ رشد کردن است ØŒ دارای معانی 1- اÙروختن 2- زبانه کشیدن 3- آتش گرÙتن است . Ùˆ بالاخره واخشیگwaxshig به معنای « روØانی » است Ùˆ به پیامبر وخش ور waxshwarÙˆ بالاخره به Ø±ÙˆØ ØŒ وخشwaxsh میگÙتند . Ø±ÙˆØ ØŒ چیزیست Ú©Ù‡ ازتن ØŒ میروید . همچنین به سود Ùˆ Ø±Ø¨Ø ØŒ وخش Ú¯Ùته میشد . زمان Ú©Ù‡ روند روئیدن باشد ØŒ روند پیدایش Ø±ÙˆØ Ø¨ÙˆØ¯ ØŒ روند پیدایش « Ú¯Ùته» بود . Ú¯Ùته از Ú©Ù„ درخت وجود انسان ØŒ میروئید . روئیدن ØŒ روند اÙروزش ØŒ زبانه کشیدن آتش Ùˆ آتش گرÙتن Ùˆ سود آوری بود . ازاینجا میتوان به درختی Ú©Ù‡ موسی نزدیک شد Ùˆ خدا با او سخن میگÙت ØŒ Ù¾ÛŒ برد Ú©Ù‡ نورمیاÙشاند ولی نمیسوخت . همچنین روئیدن Ú©Ù‡ درپایان به تخم میرسد ØŒ بیان امکان تازه ٠نو Ø¢Ùرینی بود . دیدن درتاریکی ØŒ وخش چشم بود . آتش Ùروزی ØŒ کار بهمن Ùˆ سیمرغ ( عنقا ) بود، Ùˆ آتش Ùروزی ØŒ ابداع Ùˆ نوآوری است . Ùراموش نباید کرد Ú©Ù‡ دربرابر این تجربه از زمان بود Ú©Ù‡ ادیان مسیØیت Ùˆ اسلام Ùˆ الهیات زرتشتی ØŒ تجربه « Ùناء درزمان درگیتی » عرضه کرده بودند Ú©Ù‡ درست برضد آن بود . ولی این تجربه از زمان ØŒ برغم چیرگی این ادیان ØŒ هنوز در رگ Ùˆ ریشه انسانها وهمچنین ایرانیها باقیمانده است . این تجربه اززمان ØŒ پیوند Ù…Ùهوم زمان با شادی Ùˆ دوستی یا مهر بود . جشن Ùˆ زمان، ازهم جداناپذیر بودند . Ùˆ درست این ادیان، درصدد بریدن روند زمان درگیتی از اندیشه جشن بودند . جشن وشادی Ùˆ مهر، نباید در زمان Ùانی باشد . اینست Ú©Ù‡ سکولاریته ØŒ درست درپی « پیوند دادن اندیشه زمان با پدیده جشن زندگی در گیتی » است Ú©Ù‡ باید آنرا بطورگسترده بررسی کرد .
به واژه دیگری از روئیدن باز میگردیم تا این پیوند را چشمگیر سازیم .
به روئیدن – اورواز urvaaz - هم Ú¯Ùته میشد ØŒ Ú©Ù‡ همزمان با روئیدن ØŒ معنای « شادی کردن » را هم داشت . زمان، دررویش ØŒ متلازما با خود ØŒ شادی میآورد . همچنین urvaazemmeØŒ معنای دوست داشته شدن را هم داشت .اوروازه urvaaza به معنای « دوستانه » بود. به آتش در گیاهان urvasistaÚ¯Ùته میشد( آتشی Ú©Ù‡ همیشه مینوشد Ùˆ هیچگاه نمیسوزاند ) . باید درپیش چشم داشت Ú©Ù‡ برای آنها گیتی ØŒ یک درخت Ùˆ گیاه بود، Ú©Ù‡ هرچیزی ازچیز دیگر میروئید . Ùˆ درست معنای دیگر این واژه « بسیار سعادتمند » است ( برای همه این واژه ها به کتابJusti یوستی مراجعه گردد ) . اورواخش urvaakhsh به معنای شادی Ùˆ دوستی است . ودرست نام نخستین قانونگذار ایرانی برپایه داوری، اورواخشیه نام دارد Ú©Ù‡ برادرگرشاسپ است . بسخنی دیگر، قانونگزاری برپایه داوری کردن ØŒ باید ریشه در شادی Ùˆ دوستی داشته باشد . زمان، روند روئیدن است ØŒ Ùˆ همزمان Ùˆ متلازم با آن ØŒ روند پیدایش شادی Ùˆ خوشی Ùˆ جشن است . این دو تجربه را درÙرهنگ ایران نمیشد ازهم برید . در Ù…Ùهوم زمان، Øرکت به پیش ØŒ باشادی Ùˆ دوستی Ùˆ Ø¢Ùرینندگی با همند . این جدا ناپذیری تمتع از زیستن ( روئیدن ØŒ معنای زیستن را داشت ØŒ چون همه جانها ازهم میرویند ) ØŒ برضد Ù…Ùهوم « زمان Ùانی» است Ú©Ù‡ این ادیان آورده اند ØŒ Ùˆ جشن را از زندگی درگیتی Ù…ÛŒ برّند ØŒ Ùˆ به زمانی Ùراسوی آن Øواله میدهند . زمان ØŒ جایگاه شادی وجشن است . این بود Ú©Ù‡ خویشکاری هم دین Ùˆ هم جهان آرائی ( = سیاست ) درÙرهنگ اصیل ایران ØŒ Ø¢Ùرینش شادی در زندگی درگیتی برای همگان بود .