تا معنای « زمان » در روانها ، تغییر نیابد / منوچهرجمالی
تا معنای « زمان » در روانها ، تغییر نیابد
جامعه ، سکولار نمیشود
منوچهرجمالی
تا معنای « زمان » در روانها ، تغییر نیابد
جامعه ، سکولار نمیشود
تنش ٠« Ù…Ùهوم زمان دراسلام » ØŒ
با « تجربه زمان درÙرهنگ ایران»
ازلذّت Øیات ندارد تمتعی
امروز، هرکه وعده به Ùرداش میکنند
مراد دنیی و عقبی به من بخشید روزی بخش
بگوشم ، قول چنگ اوّل ، بدستم ، زل٠یار آخر
آمررزش نقد است کسی را که دراینجا
یاریست Ú†Ùˆ Øوری Ùˆ ØŒ سرائی Ú†Ùˆ بهشتی
دویارزیرک Ùˆ از باده کهن دومنی Ùراغتی Ùˆ کتابی Ùˆ گوشه چمنی
من این مقام ØŒ بدنیا Ùˆ آخرت ندهم اگرچه در Ù¾ÛŒ ام اÙتند، هردم انجمنی
این اندیشه Ú©Ù‡ ØاÙظ ،در غزلیاتش ØŒ به ما شادی درزندگی این گیتی را ارزشمند تر از عقبی ( آخرت ) میکند ،مارا آگاهانه، Ù…Ùتون خود میسازد ØŒ Ùˆ برغم آمیختگی گهگاه با «مÙهوم اسلامی زمان »، مارا به شادی زندگی درگیتی به کردار غایت ØŒ میانگیزد ØŒ تجربه ای زنده Ùˆ چشمگیر درÙرهنگ ایران از « زمان » است، Ú©Ù‡ نطÙÙ‡ « سکولاریته » را درما سده هاست Ú©Ù‡ پرورانده، وامروزه میپروراند ودرآینده خواهد پرورانید . درابیات نامبرده در بالا ØŒ تجربه دیگری از Ù…Ùهوم زمان ØŒ بیان میشود Ú©Ù‡ در قرآن Ùˆ سایرمتون اسلامی ØŒ ولو با آوردن یک خروار از آیات قرانی Ùˆ اØادیث ØŒ اندیشه بنیادی ØاÙظ ØŒ پوشیده Ùˆ تاریک ساخته بشود . ملت ØŒ برغم همه این تÙسیرات زورکی ØŒ این را در هرکلمه ØاÙظ، مستقیما بو میبرد Ùˆ میمزد Ùˆ میچشد .
« سکولاریته » ØŒ هنگامی درایران ریشه میدواند Ú©Ù‡ « Ù…Ùهوم اسلامی ما اززمان »، هم در خرد Ùˆ هم در روان ØŒ تغییر بیابد . آنچه در بØØ« های سیاسی Ùˆ Øقوقی ØŒ Ùراموش میشود ØŒ اینست Ú©Ù‡ ØŒ سکولار ØŒ اصلش در لاتینsecularis + seculum است، Ùˆ دارای معانی « نسل » ØŒ « دوره Ùˆ عصر » است ( واژه siecle Ùرانسوی ) . در لاتینی Ú©Ù‡ مسیØیان بکار میبردند ØŒ این واژه ØŒ به « دنیا آنچه دنیائیست » ØŒ اطلاق میشد، Ú©Ù‡ معنائی متضاد با « کلیسا » داشت . علت این بود Ú©Ù‡ سکولار، اشاره به « گذرا Ùˆ Ùانی Ùˆ موقت بودن زمان » میکرد . آنچه متعلق به دنیاست ØŒ Ùانی است ØŒ Ùˆ کلیسا Ùˆ مسیØیت، تنها با بقا Ùˆ جاودانگی کار دارد . این دادن دو گونه ارزش به دو گونه از زمان بود . آنچه با زمان جاودانه کاردارد ØŒ مقدس Ùˆ متعالیست ØŒ Ùˆ آنچه با زمان Ùانی کاردارد ØŒ بی ارزش Ùˆ خوار وبی اعتبار است . گذرا بودن در زمان ( temporal)ØŒ Ù…Ùهر Ú©Ù… ارزش یا بی ارزش Ùˆ پستی، به همه چیزهای گذرا میزد . آنچه تغییر میکند ØŒ Ùانیست، Ùˆ نباید « غایت زندگی » باشد . طبعا « زندگی کردن در گیتی » ØŒ Ùˆ « شادی Ùˆ خوشی در گیتی » نباید غایت انسان باشد . در گیتی ØŒ جشن نیست . درگیتی ØŒ انسان نمیتواند با کارو کوشش وخردش ØŒ بهشت باقی ØŒ خوشی باقی بسازد . خوشی باقی ØŒ در زمان Ùانی ØŒ Ù…Øالست . بخوبی دیده میشود Ú©Ù‡ سکولار، با Ù…Ùهوم ویژه ای از زمان کار دارد . اسلام نیز همین « ایده زمان » را داشت ØŒ هرچند Ú©Ù‡ با اندکی تÙاوت ØŒ آنرا بیان میکرد . این تÙاوت درجات در ارزیابی دنیاست ولی ØŒ دست به « برتری Ùوق العاده آخرت Ùˆ سعادت ملکوتی » بر خوشی دنیوی Ùانی نمیزند . « والدار آخرة خیر ( اعرا٠). Ùˆ قرآن کسانیکه دنیا را با گذشتن از آخرت میخرند ØŒ بسختی ملامت میشوند ( الذین اشتروا الØیات الدنیا بالاخره ØŒ بقره ). البته در اسلام « Ùˆ لاتنس نصیبک من الدنیا – سوره القصص » - بهره ات را از گیتی Ùراموش Ù…Ú©Ù† ØŒ هست Ùˆ بکلی « زندگی درگیتی یا زندگی Ùانی » ØŒ طرد Ùˆ رد نمیشد . البته درمسیØیت هم کاملا رد نمیشد ØŒ Ùقط اندکی تÙاوت میان هردو دراین زمینه هست. ولی در هردو ØŒ آخرت یا ملکوت آسمانی ØŒ برترین ارزش وغایت میماند . آخرت Ùˆ ملکوت آسمانی ØŒ Ú©Ù‡ « زمان باقی » هستند ØŒ اساس هردو دین قرار میگیرند . ایمان به الله Ùˆ آخرت در قرآن ازهم جدا ناپذیرند، Ùˆ مرتبا باهم تکرار میشوند . آمنا بالله Ùˆ بالیوم آلاخره ( بقره ) ØŒ من آمن بالله Ùˆ الیوم الآخر ( بقره ) . متاع دنیا ØŒ Ú©Ù… ارزش ( قلیل ) Ùˆ Ùریب Ùˆ لهوولعب است . دنیا ØŒ ارزش به جد گرÙته شدن ندارد . آنچه باقیست Ùˆ بقا دارد ØŒ نزد الله است ØŒ Ùˆ الله است Ú©Ù‡ خیر است Ùˆ بدین علت ØŒ باقی است ( والله خیر وابقی – طه ØŒ Ùˆ ماعندالله باق النØÙ„ ) البته « باق Ùˆ باقی »، به همان ریشه « بغ » بازمیگردد Ú©Ù‡ سیمرغست( دراصل بقا ØŒ Ùقط پیآیند بهمبستگی Ùˆ عشق بود ØŒ وکلمه باغه ØŒ Ú©Ù‡ درکردی به معنای بسته گیاهست ØŒ دارای همین معناست ) . Øیات دنیا ØŒ Øیات Ùانی است ØŒ Ùˆ Øیات آخرت ØŒ Øیات باقیست . درگوهر دنیا ØŒ زمانیست Ú©Ù‡ « Ùان » یعنی نیست Ùˆ نابود میشود ØŒ ناپایدار است، Ùˆ سپری میشود ØŒ وآنچه Ú©Ù‡ باقیست ØŒ Ùقط خیر است. البته این « Ùناء » ØŒ چیزی جز همان درخت « ونه = ونا » نیست Ú©Ù‡ Ùرازش سیمرغ (= خوشه همه زندگان ) نشسته هست . رد پای آن، در منتهی الارب باقی مانده است Ú©Ù‡ « شجره Ùناء » ØŒ به معنی درخت بسیار شاخ است . گذشته ازاینکه در اوستا « ونه = ونا » ØŒ به معنای درخت است ØŒ ونه ØŒ به معنای « عشق = باÙته» است . تخم های همه جانداران در گیتی ØŒ به این درخت بازمیگشت ØŒ Ùˆ باز، خوشه Ùراز این درخت ( Ú©Ù‡ سیمرغ باشد= قوش= خوشه ) همه تخم ها را در همه جهان میاÙشاند ØŒ Ùˆ همه جانها ازآن تخمها باز میروئیدند . ازاین رو دیده میشود Ú©Ù‡ وادی Ù‡Ùتم در منطق الطیر، Ùنا ÙÛŒ الله Ùˆ بقا بالله ØŒ یا به عبارت دیگر « بقا درÙنا » است( پیوستن به بغ درونا = Ùنا Ú©Ù‡ مجموعه همه جانان است ) . در Ùرهنگ سیمرغی ØŒ هیچ چیزی نابود، یا Ùانی نمیشد ØŒ بلکه همه چیزها ØŒ Ú†Ù‡ جسمانی ØŒ Ú†Ù‡ روØانی بدون هیچ تÙاوتی ØŒ به اصلشان Ú©Ù‡ خدا بودند بازمیگشتند. Øتا در غزلیات مولوی رد پای این اندیشه باقی مانده است Ú©Ù‡ اصل Øواس جسمانی Ùˆ Øواس باطنی ØŒ همه ازیک چشمه میجوشند Ú©Ù‡ پری ( سیمرغ ) درآن وثاق گرÙته است . Ø±ÙˆØ Ùˆ جسم ( = تن ) همه ØŒ همیشه پایدار ند ØŒ Ùˆ برای دوام به اصل خدائیشان میپیوندند . دنیوی Ùˆ روØانی، دراین Ùرهنگ وجود نداشت Ú©Ù‡ تابع دو Ù…Ùهوم از زمان باشند . بریدن زمان در دوبخش متÙاوت Ùˆ متضاد ( زمان بیکرانه + زمان درنگ خدای ) Ù…Ùاهیمی بودند Ú©Ù‡ از میترائیسم آمد، وسپس ØŒ جزو الهیات زرتشتی شد، Ùˆ به ادیان ابراهیمی به ارث رسید . شق القمر، یکی از Ø´Ú©Ù„ گیریهای همین اندیشه بود ØŒ چون قمر، هم ØŒ مجموعه تخم زندگانست، Ùˆ هم ØŒ معیار سنجش زمان Ùˆ اصل زمان ( جانان = اصل زمان ) . در Ùرهنگ زنخدائی ایران ØŒ زمان ØŒ پیوسته بهم بود Ùˆ هرگز، به دو زمان گوناگون ØŒ ازهم بریده نمیشد Ú©Ù‡ بخشی از جهان هستی، تا بع این زمان کرانه مند ØŒ Ùˆ بخشی دیگر، تابع آن زمان بیکرانه باشد ( در کردی ØŒ Ú©Ù‡ راندن ØŒ به معنای گسستن Ùˆ ازهم پاره کردن است ) . ازاین رو نیز Ùرهنگ اصیل ایران ØŒ نیاز به جنبش سکولاریته ندارد . چون جنبش سکولاریته ØŒ جنبشی است برای Ù†ÙÛŒ Ùˆ Ù…ØÙˆ امتیار « زمان باقی » بر « زمان Ùانی » . سکولاریته ØŒ زمانی را Ú©Ù‡ میگذرد Ùˆ سپری میشود ØŒ به هیچ رو ØŒ Ùانی ( نیست شونده ) Ùˆ بی ارزش نمیشمارد ØŒ بلکه ØŒ « شدن در زمان » ØŒ غیر از « Ùانی شدن زمان است . چنانکه درشاهنامه دیده میشود Ú©Ù‡ « زمان ØŒ درختیست Ú©Ù‡ میروید Ùˆ هر روزش ØŒ شاخه ای نوین براین درخت اÙزوده میشود »، Ùˆ درسایر متون پهلوی دیده میشود Ú©Ù‡ اعصار Ùˆ ادوار ØŒ به Ø´Ú©Ù„ شاخه های یک درخت برتنه درخت اÙزوده میشوند . سکولاریته ØŒ شدن در زمان را ØŒ Ùنا نمیداند ØŒ بلکه تØول واÙزایش میداند . البته درخت Ùنا = ÙˆÙŽ نا Ú©Ù‡ درخت عشق بود ØŒ Ùˆ بیان اندیشه « همبستگی ÙÚ©Ù„ هستی » بود ØŒ طبعا هستی ØŒ یک واØد نابریدنی Ùˆ بخش ناشدنی ازهم بود ØŒ نه زمان را میشد ازهم برید Ùˆ دوبخش کرد ( دنیا Ùˆ آخرت ساخت )ØŒ نه جسم Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø±Ø§ میشد ازهم پاره کرد . عشق را هم نمیشد ØŒ در دوقسمت ازهم پاره کرد ØŒ Ùˆ یک بخش ØŒ « عشق Ùانی Ùˆ جسمانی» یاÙت ØŒ Ú©Ù‡ شهوت جنسی باشد ØŒ Ùˆ یک بخش پدید آورد Ú©Ù‡ « Ù…Øبت الهی یا روØانی » باشد . در Ù…Ùهوم « مهر » ایرانی ØŒ نمیتوان، ارتباط جنسی را ØŒ از عشق الهی یا آسمانی، ازهم برید . اینها( دوگونه عشق ومØبت ) با کرانه مند کردن زمان ØŒ کار دارد . در مهر ایرانی ØŒ عشق جسمانی Ùˆ Ù…Øبت اÙلاطونی ØŒ Ú©Ù‡ ازهم جدا Ùˆ متضاد باهم باشند ØŒ وجود ندارد . درÙرهنگ ایرانی ØŒ دردسری Ú©Ù‡ برای ابراهیم دربرگزیدن عشق یا ایمان به یهوه ØŒ Ùˆ عشق به اسØÙ‚ پدیدار شده بود ØŒ معنا ندارد . اینها همه از همان بریدگی زمان میآیند . درÙرهنگ ایران ØŒ همه گونه مهرها ØŒ طی٠یا رنگین کمان مهرند . یک مهراست Ú©Ù‡ رنگین کمانی از مهرهای گوناگونست ØŒ Ú©Ù‡ همه به هم چسبیده اند .ولی درمسیØیت ØŒ Ø±ÙˆØ ØŒ باجسم (= تن )ØŒ آن جهان با این جهان در تضاد قرار گرÙتند ØŒ Ùˆ طبعا « Ù…Øبت روØانی » ØŒ درتضاد با « عشق شهوانی Ùˆ جسمی Ùˆ جنسی » درآمد . برای نخستین بار، Ù…Ùهوم « شهوت جنسی » Ú©Ù‡ کاملا جسمی ( از تن Ùˆ گوشت ) بود ØŒ در اثر بریدگی زمان ØŒ Ùˆ تضاد دو گونه زمان ØŒ درمسیØیت به وجود آمد ØŒ Ùˆ منطقا ØŒ Ù…Øبت روØانی ØŒ پذیرÙته Ùˆ اعتلاء یاÙت ØŒ Ùˆ « شهوت جسمانی » ØŒ خوارو پست، Ùˆ درپایان طرد شد Ùˆ Ùقط به کردار ابزار پذیرÙته شد . بدینسان ØŒ نام « روØانی » ØŒ نامی بود برای Ù…Øبتی Ú©Ù‡ درآن شهوت جنسی Ùˆ جسمی نباشد . شهوت جسمی Ùˆ جنسی ØŒ برترین نماد ØŒ تعلق به دنیای Ùانی یا جسمانی بود . دنیائی بودن ØŒ درست از همین شهوت جنسی، معین میشد . از این رو بود Ú©Ù‡ به کشیش های عیسوی ØŒ « روØانی » Ú¯Ùته شد ØŒ Ùˆ به همین علت آنها ØÙ‚ نداشتند ØŒ زناشوئی کنند ØŒ ولی این Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø±Ø§ هرگز نمیتوان برای « علمای اسلام » بکاربرد . رابطه جنسی Ùˆ جسمی ØŒ معیار دنیوی بودن شده بود . آنها تابع منطقی بریدگی دوزمان ازهم ØŒ Ùˆ طبعا جسم Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø§Ø²Ù‡Ù… بودند . اساسا درایران ØŒ به جسم انسان ØŒ « تن » Ú¯Ùته میشود ØŒ Ùˆ تن ØŒ دراصل ( وهنوز در گویشهای مختل٠) به معنای « زهدان Ùˆ واژینا » بوده است . در بندهش ØŒ به جسمانیات Ùˆ دنیای جسمانی ØŒ « تنکردی » Ú¯Ùته میشود . Ù…Øمد ØŒ ارضاء شهوت جنسی را ( Ú©Ù‡ متعلق به دنیاست ) ØŒ متضاد با آخرت Ùˆ جهان باقی نگرÙت ØŒ ولی رابطه جنسی ØŒ همان مقوله « شهوت » ماند، Ùˆ هنوزمتعلق به « دنیا Ùˆ جهان Ùانی » وارزشی Ú©Ù‡ دنیا دارد ØŒ بود . انسان برغم ارضاء شهوات پست ØŒ میتواند آخرت را ØŒ برترین ارزش Ùˆ غایت زندگی بداند Ùˆ همین سبب میشود Ú©Ù‡ ارضاء شهوت جنسی را Ùقط به کردار، ابزار Ù…ÛŒ پذیرد . Ù†ÙÛŒ Ùˆ طرد رهبانیت ØŒ Ùˆ زنبارگی رسول الله Ùˆ امامها ØŒ دلیل بر سکولاریته بودن اسلام نیست . سکولاریته ØŒ ارزش برتر به «زمان زندگی در گیتی» دادنست . با این ارزش ØŒ رابطه جنسی ØŒ دیگر در مقوله « شهوت جنسی دنیوی » نمیگنجد . این امکان شهوت رانی ØŒ از اسلام ØŒ سکولاریته نمیسازد . Ù…Ùهوم سکولاریته ØŒ با تضاد، با کرانمند شدن زمان به دوبخش جدا ازهم، پدید آمد . کلیسای مسیØیت ØŒ ارزشها Ùˆ غایت زندگی را بر پایه « جاودانگی Ùˆ ابدیت » معین میساخت . چنانکه اسلام نیز برترین ارزش Ùˆ غایت را ØŒ همان آخرت Ùˆ رسیدن به قرار Ùˆ سعادت در جهان باقی میداند . ولی سکولاریته ØŒ درگیتی بودن Ùˆ درزمان زیستن را گرانیگاه خود میکند . این به معنای آن نیست Ú©Ù‡ انسان ØŒ غرق در کامبریها Ùˆ شهوت رانیها بشود . غرق شدن درشهوت رانی Ùˆ کامرانی ØŒ دراثر Ù…Ùهوم « شهوت در مسیØیت Ùˆ اسلام » پیدایش Ù…ÛŒ یابد . چنین چیزی ØŒ Ùقط با پیدایش Ù…Ùهوم « شهوت جنسی Ùˆ جسمی » در اسلام Ùˆ مسیØیت ØŒ آرزوی همه میگردد . در سکولاریته ØŒ ارزش Ùˆ غایت زیستن ØŒ زیستن ٠به ( بهزیستی ) در همین زمان بهم پیوسته واØد است . در اسلام Ùˆ مسیØیت ØŒ Øقیقت Ùˆ خیر Ùˆ سعادت ØŒ در آن چیزهاست Ú©Ù‡ جاودانه اند Ùˆ باقی اند . اینها غایت زندگی هستند . آنچه Ú©Ù‡ Ùانی است ( نیست میشود ) باطل Ùˆ خوار Ùˆ Øقیر Ùˆ بی ارزش است، Ùˆ باید به آن پشت کرد . به همان شهوت جنسی نیز Ú©Ù‡ میپردازد ØŒ بدید پستی Ùˆ بی ارزشی Ùˆ قلیل Ùˆ متاع غرور Ùˆ لهو ولعب مینگرد . بی ارزش ساختن تمتع دراین تمتعات ØŒ همه این تمتعات را بی مزه Ùˆ پوچ میکند.
چنانچه ØاÙظ بسیار عمیق این نکته را درمی یابد Ùˆ میگوید :
از لذت Øیات ندارد تمتعی امروز ØŒ هرکه وعده به Ùرداش میکنند
همه خوشیها Ùˆ شادیها ØŒ تلخ میگردند ØŒ چون در Øین تمتع ØŒ اندیشه Ùنا با آنها میآمیزند . همه تمتع های زندگی در دنیا ØŒ Ùانی است ØŒ بدینسان ØŒ کام بردن از خوشیها Ùˆ شادیها ØŒ همه متاعی قلیل Ùˆ دروغ Ùˆ Ùریب Ùˆ توخالی اند . Ùقط تمتع جاودانی ØŒ Øقیقی است ،و لذت بردن Ùˆ کام بردن گذرا ØŒ Ùریب است . سکولاریته ØŒ گذرا بودن Ùˆ تغییر زمان را ØŒ Ùنا ( نابودشدن ) نمیداند . سکولاریته درست ØŒ آنچه میگذرد ØŒ Ùانی Ùˆ Ú©Ù… ارزش Ùˆ خوار نمیداند ØŒ Ùˆ زمان برایش بریده Ùˆ به دوبخش نمیشود . زندگی در هرلØظه Ùˆ آنی ØŒ چهره ای دیگر از شادی Ùˆ خوشی دارد . انسان ØŒ خوشی Ùˆ شادی را در هرآنی میتواند در چهره های گوناگونش دریابد . نام خدای ایران ØŒ « شــــاد» بود ØŒ Ùˆ این خدا ØŒ خودش ØŒ گیتی = دنیا میشد ØŒ تا گیتی ( گیتی ØŒ به معنای جانان یا مجموعه همه جانهاست) گسترش شادی Ùˆ جایگاه بهره ورشدن ازشادی باشد . شادی ØŒ به جشن عروسی Ú¯Ùته میشود. شادی کردن در هرآنی ØŒ همان شادی را دارد Ú©Ù‡ جشن عروسی دارد . ( گیتی ØŒ از واژه – Ú¯ÛŒ – ساخته شده است Ú©Ù‡ نام سیمرغ بوده است ) ØŒ اینهمانی با شادی داشته باشد . خدائی Ú©Ù‡ گوهرش شادی است ØŒ تØول به گیتی Ù…ÛŒ یابد Ùˆ گیتی ØŒ امتداد Ùˆ گسترش اوست. به سخنی دیگر، انسان درشادی کردن درگیتی ØŒ لبریز از خدا میشود . سکولاریته ØŒ درست سیخ را وارونه میکند Ùˆ میگوید Ú©Ù‡ شادیها Ùˆ خوشیهای گذرا ØŒ خوبند . درست گذر، تازگی Ùˆ نوی را میآورد، Ú©Ù‡ بنیاد شادی Ùˆ خوشی است . خوشی ØŒ خوشی است ØŒ وقتی نو Ùˆ تازه بشود . از اینگذشته ØŒ خوشی Ùˆ شادی در یک Ù„Øظه ØŒ چنان سرشارو لبریز است Ú©Ù‡ روشنی ØŒ به سراسر زندگی میاÙکند . یک اتÙاق خوش ØŒ میتواند همه زندگی را تغییر بدهد . Ùˆ تمتع جاودانه Ùˆ یکنواخت ØŒ نه تنها ملالت آور است ØŒ بلکه بدترین جهنم هاست . شادیها ،از این رو با Øواس کار دارند ØŒ چون Øواس ØŒ اندام درک تازگی Ùˆ تغییرند . سکولاریته ØŒ Øواس را ازنو، با ارزش میسازد ØŒ برای آنکه Øواس ØŒ نیاز به تازگی Ùˆ تغییر دارند، Ùˆ طبعا شادی در زمان ØŒ با Øواس، بهم گره تنگاتنگ خورده اند . به همین علت ØŒ Øواس ØŒ از ادیان Ùˆ مکاتب ÙلسÙÛŒ Ú©Ù‡ « باقی» را میستایند وبه آنچه بقا دارد ØŒ برترین ارزش را میدهند ØŒ تØقیر کرده میشوند . اینست ØاÙظ ØŒ زندگی خوش را درگیتی Ùˆ در زمان Øاضر، در همان راستای سکولاریته ØŒ برترین ارزش میداند، Ùˆ پشت به Ù…Ùهوم کامیابی در جهان بقا به کردار برترین ارزش Ùˆ غایت میکند .
آمرزش نقد است کسی را که در اینجا
یاریست Ú†Ùˆ Øوری Ùˆ سرائی Ú†Ùˆ بهشتی
همچنین مولوی بلخی ازسر « ایده جشن همیشگی » Ùˆ ایده همیشه نوشوی را Ú©Ù‡ استوار بر« شدن » Ùˆ « گذرا»بودنست ØŒ از Ùرهنگ سیمرغی ØŒ زنده میکند . تصو٠، ارزش Ùوق العاده به « آن » میدهد. همچنین Ù…Ùهوم « نقد » در رباعیات خیام ØŒ یکی ازگرانیگاه های سکولاریته هست . بدینسان گرانیگاه Ùˆ غایت زندگی را به Ùراسوی زمان Øاضر، نمیاÙکند . درØاضر ØŒ در پیشادست ØŒ در دستادست ØŒ نقد ØŒ میتوان شاد بود . همچنین سراسر Ù…Ùاهیم « عشق جاودانی » ØŒ چیزی جر متعالی ساختن « وصال عشقی گذرای زن ومرد » ØŒ نیست . انسان ØŒ چنان ازآن ØŒ خوشی Ùˆ شادی Ù…ÛŒ یابد Ú©Ù‡ آرمان خودرا ØŒ دوام Ùˆ گسترش آن ØŒ Ùراسوی زمان Ùˆ مکان ØŒ Ùراسوی رابطه جنسی هم میخواهد . انسان میخواهد هر شادیش ØŒ یک جشن عروسی باشد ØŒ ازاین رو، کام بردن Ú©Ù‡ به هرکامی Ú¯Ùته میشود ØŒ دراصل به عشق ورزی Ú¯Ùته میشده است Ùˆ کام در ویس Ùˆ رامین نام آلت آمیزشی است. این تجربه جنسی ØŒ Ú©Ù„ تجربیات Ùˆ Ù…Ùاهیم انسان را میانگیزد . این تجربه کوتاه Ùˆ گذرا ØŒ مثل Øریقیست Ú©Ù‡ به Ú©Ù„ خرمن وجود بیÙتد . شادی Ùˆ خوشی ØŒ Ø´Ú©ÙˆÙائی Ùˆ رویش زندگی درهمین گیتی است . این تجربه مهرو آمیزش میان زن ومرد ØŒ Ùقط در روند Ù…Ùهومی از « زمان » صورت میگیرد ØŒ نه دربریدگی زمان باقی آخرتی ØŒ از زمان Ùانی دنیوی . دردامنه چنین Ù…Ùهومی ØŒ مهر آمیزشی ØŒ بلاÙاصله تبدیل به « شهوت جنسی Ùˆ Ù†Ùس اماره » میگردد ØŒ Ùˆ Ùقط مسیØیت Ùˆ اسلام ØŒ دو گونه واکنش، نسبت به « شهوت جسمانی دنیوی » دارند . شهوت جنسی ØŒ دنیوی Ùˆ جسمانی میماند، Ùˆ از Ø±ÙˆØ ØŒ پاره Ùˆ بریده میشود . درست در هردو ØŒ این پیوند ØŒ نماد دنیائی بودنست . در اسلام ØŒ رهبانیت ( ترک شهوات جسمانی ØŒ بویژه شهوت جنسی ) نیست ØŒ ولی سکولاریته ØŒ به معنای آنست Ú©Ù‡ « دنیای شونده Ùˆ متغیر» ØŒ یا زیستن در زمان گذرا ØŒ برترین ارزش را دارد ØŒ Ùˆ درست با این گرانیگاه است ØŒ Ú©Ù‡ ارزش رابطه جنسی میان زن ومرد ØŒ Ùرق میکند . درست ØŒ نخست باید همین رابطه آمیزشی را ØŒ از چنگال Ù…Ùهوم شهوت در مسیØیت Ùˆ اسلام رهائی بخشید . پدیده « شهوت جنسی » Ú©Ù‡ استوار بر پاره کردن زمان ازهمست ( زمان کرانه مند در بندهش )ØŒ همیشه نماد تØقیردنیا Ùˆ تØقیر زن است ØŒ Ú©Ù‡ البته ریشه در زمین دارد . زن ØŒ زمینی است Ùˆ دنیائیست، Ùˆ انسان را پای بند جسم Ùˆ مادیات Ùˆ دنیا میکند . سکولاریته ØŒ برضد کاهش دادن رابطه آمیزشی ØŒ بنام شهوت پست Ùˆ Ùانی Ùˆ دنیائی Ùˆ جسمانی است ØŒ Ú©Ù‡ دربرابر ارزش Ø±ÙˆØ Ùˆ آخرت ØŒ هیچ Ùˆ پوچ است . رد پای این بی ارزشی رابطه جنسی ØŒ درهمان خود واژه « پوچ » مانده است ØŒ چون « پوچ » همان واژه « بوچ Ùˆ بوشیا » است Ú©Ù‡ دراصل به معنای زهدان Ùˆ واژیناست . آمیرش با زن ØŒ کردن یک کار« پوچ » است . اینها همه پیایند بریدن وکرانمند کردن زمان ØŒ به دوبخش باقی Ùˆ Ùانی است . « باقی» ازآن روØانیان در مسیØیت است ØŒ Ùˆ « سکولار=Ùانی »ازآن Øکومتگران وشاهان Ùˆ سیاست است . در اسلام ،« باقی» Ú©Ù‡ کامل Ùˆ خیرو غایت است ØŒ باید بر ناقص Ùˆ Ùانی ØŒ Øکومت کند . همین بریدن زمان ،به دوبخش جدا ازهم Ù Ø±ÙˆØ Ùˆ جسم ØŒ آخرت Ùˆ دنیا ØŒ به پوچ ساختن زن ØŒ Ùˆ پوچ ساختن همه کام بری دردنیا میکشد ØŒ چون این کامبری ،« رد » ویا « برترین نماد » همه کامبریها در گیتی است . سکولاریته ØŒ کامبری های درهرآنی را ØŒ در زیر مقوله « دنیا Ùˆ Ùانی » Ú©Ù‡ مقوله ایست Ú©Ù‡ در این ادیان ØŒ با پارگی زمان پیدایش یاÙته ØŒ جا نمیدهد .