سرگذشت مه آلود! / Ùرهاد عرÙانی – مزدک
Øکایت شهریار، Øکایت غریبی ست! Øکایتی ست Ú©Ù‡ آب به چشم آورده ØŒ دل را به درد Ù…ÛŒ خواند! شاعر Ùˆ انسانی، Ú©Ù‡ مچاله شده Ùˆ خرد Ù…ÛŒ شود Ùˆ از عاشقی شوریده، به مداØÛŒ لهیده تبدیل Ù…ÛŒ گردد! کسی Ú©Ù‡ یکی از زیباترین اشعار پارسی در مورد (( پدر )) را سروده است، تبدیل Ù…ÛŒ کنند به شاعری Ú©Ù‡ زمخت ترین Ù…Ø¯Ø Ø±Ø§ در مورد هاشمی رÙسنجانی بسراید!
جاذبهء شخصیتی Ùˆ اندیشه بزرگان شعر ایران، گاهی آنچنان زیاد بوده است، Ú©Ù‡ ما را از کنکاش در ابعاد زندگی این اÙراد، Ùˆ چرائی کردار گوناگون ایشان، در عرصه های مختلÙØŒ دور کرده است. بعنوان مثال، ما همواره در بررسی تاریخ ادبیات ایران، با تخطئهء Ùرخی سیستانی یا قا آنی بعنوان اÙرادی مداØØŒ روبرو بوده ایم، اما کمتر به چرائی Ù…Ø¯Ø§Ø Ø´Ø¯Ù† این اÙراد، برخورده ایم.
گاهی نیز بسیار ساده پذیرÙته ایم، Ú©Ù‡ بخشی از شاعران، درباری Ùˆ Ù…Ø¯Ø§Ø Ø¨Ø§Ø´Ù†Ø¯ØŒ Ùˆ بخش دیگر، (( معترض ))ØŒ Ùˆ در Ùقر Ùˆ بیچارگی، کله پا شوند !
Ùˆ اما Øقیقت چیست؟ Øقیقت اینستکه؛ داشتن یک زندگی معمولی، همراه با آرامش، در سرزمینی بنام ایران، هماره مشکل بوده است، Ú†Ù‡ رسد به اینکه در چنین سرزمینی، بخواهی بار ٠یک اندیشه را نیز بدوش Ú©Ø´ÛŒ Ùˆ Øاضر نیز نباشی Ú©Ù‡ به قدرت Øاکمه باج بدهی !!
بغیر از مقاطعی کوتاه، شاعر Ùˆ نویسندهء ایرانی، در سراسر تاریخ دراز این سرزمین ØŒ هماره مجبور بوده است، در سخت ترین شرائط از نظر اقتصادی ØŒ اجتماعی Ùˆ سیاسی ( Ùˆ پس از ورود اسلام به ایران، از منظر Ùرهنگی ) بسر برده Ùˆ به تنهائی، بار ٠خلاقیت، تولید Ùرهنگ، Ùˆ انتقال اندیشه Ùˆ هنر را، از نسلی به نسل دیگر، بدوش کشد!...
Ú†Ù‡ بسیار بوده اند شاعران بزرگ Ùˆ با استعدادی Ú©Ù‡ در زیر چرخ دنده های Ùقر، خرد شده Ùˆ به باد Ùراموشی سپرده شده اند. Ú†Ù‡ بسیار شاعران ٠بزرگ ٠شورشگر Ùˆ گردنکشی که، در زیر تیغ تیز جنایتکاران Ùˆ Øاکمان ÙˆØشی، گرÙتار آمده، یا سر به راه آرمان انسانی خود داده، یا تن به Ø®Ùت سپرده، ذلت را، به Ù…Ø¯Ø Ù†Ø´Ø³ØªÙ‡ اند!
در تاریخ سه هزار سالهء اخیر ایران، Øتی برای مدتی کوتاه، مشکل Ù…ÛŒ توان دوره ای را دید که، شاعر ایرانی، آزادانه بتواند دست بقلم برده، آنچه را در دل Ùˆ سردارد، به زبان آورده Ùˆ مکتوب گرداند. او همواره از جهات مختل٠تهدید Ù…ÛŒ شود، به زندان Ù…ÛŒ Ùتد، شکنجه Ù…ÛŒ شود، بر دار به رقص اش Ù…ÛŒ کنند، پوستش Ù…ÛŒ کنند Ùˆ Ù…ÛŒ سوزانندش، ØÚ©Ù… ارتداد Ù…ÛŒ دهندش ... تبعید Ù…ÛŒ شود، ... از کار بیکار شده، کتک Ù…ÛŒ خورد Ùˆ خوار Ù…ÛŒ شود! تو گوئی قرار است او سنگ زیرین آسیاب تاریخ این سرزمین باشد! دیوار او از همه کوتاهتر است. هر Ú©Ù‡ از راه Ù…ÛŒ رسد، اول مشت بر سر او Ù…ÛŒ کوبد!! در هرم Ùرهنگ (( ضعی٠کشی ))ØŒ در پائین ترین Ø³Ø·Ø Ù‚Ø±Ø§Ø± دارد ... Ùˆ تنها زمانی از او یاد Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ در گور Ø®Ùته باشد، آنهم اگر بلند اقبال باشد Ùˆ از وی، چیزی به کسی ماسیده باشد!!!
از جملهء این شاعران، Ú©Ù‡ به معنای واقعی، Øال رقت انگیزی داشت Ùˆ گاهگاهی Øس ترØÙ… Ùˆ Ù†Ùرت را، همزمان، در انسان بر Ù…ÛŒ انگیخت، Ù…Øمد Øسین بهجت تبریزی، متخلص به (( شهریار )) بود!
شهریار، به معنای واقعی کلمه ØŒ شاعری بدبخت Ùˆ بیچاره بود! بیچاره از اینجهت Ú©Ù‡ خودش هم تا آخر عمر Ù†Ùهمید Ú©Ù‡ چکاره است؟! کسانیکه با شعر Ùˆ زندگی او Ùˆ شخصیت اØساساتی Ùˆ Øس لطی٠و دوست داشتنی اش، از نزدیک آشنایند، Ù…ÛŒ دانند Ú©Ù‡ وی، تا Ú†Ù‡ Øد ظری٠و شکننده بود Ùˆ آماده برای بالا بردن پرچم سÙید !
شهریار، نماد Ùˆ نمونهء شاعری است که، در تنگنای Ùشارهای اجتماعی Ùˆ اقتصادی Ùˆ سیاسی، آنچنان مچاله Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ کیستی خویش را بطور کامل از دست داده Ùˆ تبدیل به موجودی قابل ترØÙ… Ù…ÛŒ شود! موجودی Ú©Ù‡ قدرت Øاکمه، اول ÙˆÛŒ را Ù„ÙÙ‡ Ùˆ خمیر Ù…ÛŒ کند، سپس به Ø´Ú©Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ خود Ù…ÛŒ خواهد ØŒ در Ù…ÛŒ آوردش، پس از آن، به ستایش ساخت دست خود Ù…ÛŒ پردازد! از ÙˆÛŒ مجسمه Ù…ÛŒ سازد، آرامگاه برایش برپا Ù…ÛŒ کند Ùˆ برای سالگردش، مراسم باشکوه! Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ سطØÛŒ ترین مداØÛŒ های بی ارزشش را، بعنوان شعر ناب! به خورد خلق الله Ù…ÛŒ دهد!... Ùˆ از همه خنده دارتر، تعیین روز تولدش، بعنوان روز ملی شعر Ùˆ ادب؟! است، آنهم در سرزمین بزرگان شعر Ùˆ ادب جهان Ùˆ کسانی از زمرهء رودکی Ùˆ Ùردوسی Ùˆ خیام Ùˆ نظامی Ùˆ ØاÙظ Ùˆ سعدی Ùˆ ناصر خسرو ومولوی Ùˆ عطار Ùˆ سنائی Ùˆ صائب Ùˆ ... هزاران ادیب برجستهء دیگر!
ببینید خود او راجع به بزرگترین Øماسه سرا Ùˆ شاعر جهان Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ گوید؛
توÙنده از او Øميت Ùˆ اØساسات
داننده راز انÙجار كلمات
اÙتاده به روي نقشه‌هاي جنگي
Ùرمانده جنگهاي Ùرهنگي ماست
خلاق غرور قوميت ما
او شاعر ايده آل ما Ùردوسي است
(ديوان ـ‌ج 2 ـ ‌1116)
..........................................
او شاعر قهرمان ما Ùردوسي است
او را قلم آن كرد كه شمشير نكرد...
او كاخ زبان پارسي كرد بلند ...
او شاعر ايده‌آل ما Ùردوسي است
تصوير كند عشق Ùˆ Ùداكاري‌ها
والا منشي‌ها Ùˆ Ùداكاري‌ها
تصوير كند Ù…Ùاخر ايران را ...
(همانجا ـ ص 1118)
............................................
دنيا همه يك دهن به پهناي Ùلك
بگشوده به اعجاب Ùˆ به تØسين تمام
با هر چه زبان و ترجمان دل و جان
در گوش تو با دهان پر مي‌گويند:
Ùردوسي Ùˆ شاهنامه جاويدانند
(همانجا ـ 1121)
Ùˆ اما در سوی دیگر ٠این شخصیت سازی واژگونه از شهریار، کسانی قرار دارند، Ú©Ù‡ پلشتی های اندیشهء نژادپرستانهء خویش را، در پشت نام Ùˆ زبان مادری وی، پنهان کرده، از او چیزی Ù…ÛŒ سازند، Ú©Ù‡ به هرکسی شباهت دارد جز شهریار! کسی Ú©Ù‡ همواره به ایرانی بودن خود اÙتخار Ù…ÛŒ کرد Ùˆ بزرگان شعر Ùˆ ادب پارسی را Ù…ÛŒ ستود!
تو همايون مهد زرتشتي Ùˆ Ùرزندان تو
پور ايرانند و پاك آئين نژاد آريان
اختلا٠لهجه مليت نزايد بهر كس
ملتي با يك زبان كمتر به ياد آرد زمان
گر بدين منطق ترا Ú¯Ùتند ايراني نه ايي
ØµØ¨Ø Ø±Ø§ خواندند شام Ùˆ آسمان را ريسمان
( ديوان ـ ج 1 ـ ص 352)
......................................
اين قصيدت را كه جوش خون ايرانيت است
گوهر اÙشان خواستم در پاي ايران جوان
شهريارا تا بود از آب، آتش را گزند
باد خاك پاك ايران جوان مهدامان
(ديوان ـ ج 1ـ ص 365)
..................................
در قعر هزار سالهء غار قرون
از كشور يادهاي يك قوم اصيل
كانجا قرق غرور قوميت اوست
يك منظره شكوهمندي Ø®Ùته است
يك دورنماي دلÙروز تاريخ
ايران قديم!
(ديوان ـ ج 2 ـ ص 1115)
بازماندگان Ùˆ نوادگان سلطان سنجر، چنگیز Ùˆ هلاکو Ùˆ تیمور Ùˆ خونخوارانی از این دست، Ú©Ù‡ در کشور های همسایه Ùˆ انگلیس Ùˆ آمریکا لانه کرده اند، از میان هزاران بیت شعر زیبا Ùˆ دلکش Ùˆ عمیق شهریار به زبان پارسی، به یک شعر آذری وی، Ú©Ù‡ بگÙتهء خودش (( آنرا برای کسانی سروده است Ú©Ù‡ بیسوادند Ùˆ قادر نیستند Ùارسی را بÙهمند Ùˆ ØاÙظ بخوانند ! )) آویزان شده، Øیدر بابایه را تبدیل به بیرق عثمان Ù…ÛŒ کنند، تا سیاست کثی٠و ضد انسانی Ùˆ استعماری خویش را، ملبس به نام شاعر دردمند روزگار کنند، تا بلکه برای خویش، Ùˆ Øرکت ضد ایرانی خویش، آبروئی بخرند Ùˆ مردم ایران را بر علیه یکدیگر تØریک کنند!
Øکایت شهریار، Øکایت غریبی ست! Øکایتی ست Ú©Ù‡ آب به چشم آورده ØŒ دل را به درد Ù…ÛŒ خواند! شاعر Ùˆ انسانی، Ú©Ù‡ مچاله شده Ùˆ خرد Ù…ÛŒ شود Ùˆ از عاشقی شوریده، به مداØÛŒ لهیده تبدیل Ù…ÛŒ گردد! کسی Ú©Ù‡ یکی از زیباترین اشعار پارسی در مورد (( پدر )) را سروده است، تبدیل Ù…ÛŒ کنند به شاعری Ú©Ù‡ زمخت ترین Ù…Ø¯Ø Ø±Ø§ در مورد هاشمی رÙسنجانی بسراید!
از شاعری شاد Ùˆ عاشق پیشه، به شاعری غمگین Ùˆ Ù…Ø¯Ø§Ø ØªØ¨Ø¯ÛŒÙ„ Ù…ÛŒ شود، آنگونه Ú©Ù‡ دل آدم به Øالش Ù…ÛŒ سوزد Ùˆ آرزو Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ هر Ú†Ù‡ زودتر بمیرد، بلکه کمتر خوار شود !!! این با کمال تأسÙØŒ Øقیقت است!!! Ùˆ Ú†Ù‡ Øقیقت تلخی ...
Øالا Ú©Ù‡ بØØ« مردن پیش آمد! بد نیست خاطره ای را هم Ú©Ù‡ زیاد بی ربط به این نوشته نیست، در اینجا بیاورم؛
روزی از روزها، دور Ùˆ بر بیست سال پیش، به جهت عیادت استاد ابوالØسن ورزی، Ú©Ù‡ در آنزمان کسالت مختصری داشت، به منزل ایشان در بهجت آباد رÙته بودم. تاجبخش هم بود. برای استاد، تصنی٠مرغ سØر را خوانده Ùˆ با سه تار نواخته بود، برای همین وقتی من وارد شدم، ابوالØسن خان، سرØال بود....
استاد، چون از علاقهء من به هدایت مطلع بود، شروع کرد به تعری٠خاطرات Ùˆ ماجرا های مشترک خود با هدایت، Ú©Ù‡ نمی دانم Ú†Ù‡ شد، Ú©Ù‡ بØØ« شهریار Ùˆ شرکت ÙˆÛŒ در کلاسهای اØضار روØ!ØŒ در ایام جوانی، پیش آمد، استاد Ú¯Ùت: (( او ( شهریار ) از اول هم آدمی خراÙاتی! Ùˆ متعصب بود. من Ùˆ بقیه دوستان، هیچوقت نتونستیم با این ویژگی اش کنار بیائیم. ولی رویهمرÙته، آدم با Øال Ùˆ با صÙائی بود، باهم خیلی صÙا کردیم... اهل بخیه بود!... )).
من Ú¯Ùتم:(( Ù…Ø¯Ø Ø§Ùˆ را در مورد آقا! خوندی؟)).
ورزی Ú¯Ùت: (( اتÙاقأ چند شب پیش، ابراهیم ( استاد ابراهیم صهبا ) اینجا بود. صØبت همین شعرش بود. پیرمرد خیلی دلخور بود. Ù…ÛŒ Ú¯Ùت این ممد Øسین Ú©ÛŒ میخواد آدم بشه؟ نمی بینه مردم چقدر از وضعیت ناراØتند؟ باز Ù…ÛŒ شینه این چرت Ùˆ پرت ها رو سر هم میکنه...)).
من Ú¯Ùتم: (( میخوام در باره Ø´ یک مقاله بنویسم ( با خنده ) به اسم شاعر شیره ای – Ù…Ø¯Ø§Ø ØرÙÙ‡ ای! )).
استاد در Øالیکه سرÙÙ‡ Ù…ÛŒ کرد Ùˆ همزمان غش غش Ù…ÛŒ خندید، Ú¯Ùت(( نه بابا، ولش Ú©Ù†. الان نه، بگذار برای بعد، شنیدم اینروز ها Øالش زیاد خوب نیست، گناه داره! بگذار برای بعد...)).
...
یادش را گرامی Ù…ÛŒ داریم، با خواندن Ù…Ø¯Ø§ÛŒØ Ø¨ÛŒ صÙلهء ÙˆÛŒ !!!
آذر ماه هزار و سیصد و هشتاد و شش
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد Øسین --------- روی دل با کاروان کربلا دارد Øسین
ازØریم کعبه جدش به اشکی شست دست ------مروه پشت سرنهاداماصÙا دارد Øسین... .
ستون عرش خدا قائم ازقیام Ù…Øمد------- ببین Ú©Ù‡ سر بکجا Ù…ÛŒ کشد مقام Ù…Øمد
بجز Ùرشته عرش آسمان ÙˆØÛŒ الهی------- پرنده پر نتوان زد به بام Ù…Øمد
به کارنامه منشور آسمانی قرآ Ù†-------- Ú©Ù‡ نقش مهر نبوت بود بنام Ù…Øمد...
علی خامنه ای:
سروده هاى شهريار در دوران جوانى در وص٠اميرالمومنين على (ع) Ùˆ امام Øسين (ع) Øاكى از اين عشق Ùˆ ارادت است. ضمن آن كه وى پس از پيروزى انقلاب اسلامى بدون هيچگونه توقعى اشعارى براى انقلاب Ùˆ بسيجيان سروده است.
شهریار در Ù…Ø¯Ø Ù‡Ø§Ø´Ù…ÛŒ رÙسنجانی Ùˆ خطبهء نماز جمعه اش! :
اي غريو تو ارغنون دلم
سطوت خطبه‌ات ستون دلم
خطبه‌هاي نماز جمعه تو
نقشه Øمله با قشون دلم
Ú†Ù‡ Ùسوني است در Ùسانه تو
كه Ùسانه‌ات از او Ùسون دلم
با دلي لاله‌گون ترا گوشم
اي لبت لعل لاله گون دلم
چشم از نقش تو نگارين است
مي‌نگارد مگر بخون دلم
عقل من پاره مي‌كند زنجير
كه به سر مي‌زند جنون دلم
من هم از آن ÙÙ† Ùˆ Ùنون دانم
كه جنون زايد از Ùنون دلم
كلماتت Ú†Ùˆ تيشه Ùرهاد
مي‌شكاÙند بيستون دلم
وز مواعظ كه مي‌كني آنگاه
صبر ميزايد از سكون دلم
انقلاب من از تو اسلامي است
كه ØريÙÙŠ به چند Ùˆ چون دلم
گوهر شب چراغ رÙسنجان
اي چراغ تو رهنمون دلم
ÙƒÙه‌اي هم‌تراز خامنه‌اي
در ترازوي آزمون دلم
بازوان امام آنكه دگر
بي قرين است در قرون دلم
چشم اميدي و چراغ نويد
هم شكوهي و هم شكون دلم
در ركوع و سجود خامنه‌اي
من هم از دور سرنگون دلم
خاصه وقت قنوت او كز غيب
دست‌ها مي‌شود ستون دلم
او به يك دست و من هزاران دست
با وي اÙشانم از بطون دلم
عرشيان مي‌كنند ص٠به نماز
از درون دل و برون دلم
من بروني نيم خدا داند
كاين صلا خيزد از درون دلم
من زبان دلم ولي اÙسوس
بسكه بي همزبان زبون دلم
پيرم از چرخ واژگون و عليل
بشنو از بخت واژگون دلم
چون كماني خميده ايم ليكن
تيرآهي است در كمون دلم
طوطي عشقم و زبان از بر
جمله ماكان و ما يكون دلم
در ترازوي سنجشم مگذار
اي كم عشق تو Ùزون دلم
درس من خارج است Ùˆ Øاشيه نيست
كه دگر Ùارغ از متون دلم
دگرم بخشي از تن و جان نيست
دل به جانان رسيده چون دلم
شهريارم لسان ØاÙظ غيب
شعر هم شاني از شئون دلم
به نقل از پایگاه Ùرهنگی – هنری اداره ارشاد آذربایجان شرقی:
در سال 1357 شهریار با Øرکت توÙنده انقلاب اسلامی همصدا شد وبا اعتقاد راسخ وقلبی مالامال از عشق به امام خمینی (ره) دهه آخر عمر خود را سپری کرد، در اردیبهشت ماه سال 1363 تجلیل با شکوهی از استاد در تبریز بعمل آمد. استاد شهریار به Ù„Øاظ اشتهاردر سرودن اشعار Ú©Ù… نظیر در Ù…Ø¯Ø Ø§Ù…ÛŒØ± مومنان Ùˆ ائمه اطهار علیه السلام به شاعر اهل بیت (ع)شهرت یاÙت اوپس از یک دوره بیماری در 27 شهریور ماه 1367 دار Ùانی را وداع ودر مقبرةالشعرا به خاک سپرده شد.
جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را----- نجستم زندگانـــی را و گم کـردم جوانی را
anahid نوشت