شب ٠چله، شب ÙØ²Ø§Ø¯ روز ٠بانو خورشید، نور Ø§ÙØ´Ø§Ù† باد! / دکتر اØÙ…د پناهنده

در شب یلدا نیاکانمان با بر Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ† ٠آتش، قلب تیرگی ٠ظلمت را Ù…ÛŒ دریدند Ùˆ به تماشای ٠بر Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù† جنازه شب، با نوشیدن شراب ٠ارغوانی Ùˆ شکستن آجیل Ùˆ خوردن انار Ùˆ هندوانه Ùˆ... Ù„ØØ¸Ø§Øª
امشب ز شراب ٠شهر ٠یاران، مستم
با یار نشستم و به او، دل بستم
ای! می! تو گواه باش که من از دل و جان
از شوق ٠وصال ٠رخ ٠یار سر مستم
شب ٠چله، شب ÙØ²Ø§Ø¯ روز ٠بانو خورشید، نور Ø§ÙØ´Ø§Ù† باد!
دکتر اØÙ…د پناهنده
مقدمه:
زمستان سنبل مرگ Ùˆ میرایی ٠طبیعت است Ùˆ با تیغ ٠سرما Ùˆ بلعیدن نور، تاریکی Ùˆ ظلمت را بر جان ٠طبیعت، ÙØ²ÙˆÙ† Ù…ÛŒ کند. جدال نور با ظلمت در این ÙØµÙ„ ٠مرگبار به آنجا راه Ù…ÛŒ برد Ú©Ù‡ جبهه ÛŒ نور هر Ú†Ù‡ ضعی٠تر Ùˆ کوتاه تر Ù…ÛŒ شود Ùˆ شب در بلندای زمان Ùˆ وسعت خود، نیشتر جهالت Ùˆ تیرگی را بر جان ٠بی رمق ٠نور ÙØ±ÙˆØ¯ Ù…ÛŒ آورد.
روز، بیمار، اما باردار، نطÙÙ‡ ÛŒ بهار را در بطن Ùˆ جان خود Ù…ÛŒ پروراند Ùˆ ÙØ±Ø³ÙˆØ¯Ú¯ÛŒ شب را، به نگاهی در انتظار، نظاره گر است Ú©Ù‡ عربده ÛŒ دیو سرشت ٠خود را، ک٠بر دهان، در ÙØ¶Ø§ÛŒ ٠ظلمت، نعره Ù…ÛŒ کشد.
یلدا تقابل و نقطه عط٠٠جشن ٠مرگ ٠شب و تولد ٠نور است.
پایان ٠پایداری ظلمانیت ٠شب و آغازگر ٠اقتدار ٠روز است.
جشن ٠تاج گزاری ٠خورشید و پادشاهی نور است
از این جهت است Ú©Ù‡ ما ایرانیان، چنین شبی را به انتظار Ù…ÛŒ نشینیم تا مرگ ٠شب Ùˆ تولد Ù ÙØ²ÙˆÙ†ÛŒ نور را جشن بگیریم.
در شب یلدا نیاکانمان با بر Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ† ٠آتش، قلب تیرگی ٠ظلمت را Ù…ÛŒ دریدند Ùˆ به تماشای ٠بر Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù† جنازه شب، با نوشیدن شراب ٠ارغوانی Ùˆ شکستن آجیل Ùˆ خوردن انار Ùˆ هندوانه Ùˆ... Ù„ØØ¸Ø§Øª ٠شورانگیز مرگ ٠اهریمن ٠تیرگی Ùˆ چیرگی نور را شادکامی ٠مستانه Ù…ÛŒ بخشیدند.
شادمانی و شادخواری و شاد خوانی و شادگویی و شاد رقصی در این شب زایش میترا و مهر یا زایش خورشید، تو دانی چه شور و شیدایی برانگیزد و چه رسوایی را در سرسرای هر خانه و کاشانه ای و در رخسار هر جنبنده ای آواز می دهد؟
Ùˆ Ú†Ù‡ شیرین منظری است Ú©Ù‡ در کنار خم Ùˆ شراره های آتش بنشینیم Ùˆ با شراب ارغوانی، گونه های ٠انارگون ٠مستان ٠شب را جلوه ای از یکرنگی Ùˆ نشاط ÙØ¹Ø§Ø´Ù‚انه ببینیم.
آه! Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ گویم Ùˆ Ú†Ù‡ ØØ§Ù„ÛŒ مرا به آن سرای ٠دل Ùˆ جان در پرواز است؟
من Ú¯Ù… شده در این غربت ٠غریب غرب آرزوی ٠یلدای ٠رهایی وطنم را به درازای ربع قرن به انتظار نشسته ام Ùˆ با اهریمن ٠شب طولانی Ù ÙØ±ÙˆØ¯ آمده بر جان ٠جامعه ام با Ú†Ù†Ú¯ Ùˆ Ù†ÛŒ Ùˆ Ù…ÛŒ Ùˆ قلم Ùˆ قدم در ستیزم تا مرگ شب ٠وطن را به نظاره ÛŒ رها شدن ٠نور Ø³ØØ± کنم.
Ùˆ Ú†Ù‡ عاشقانه به زلالی ٠عشق ٠کبوتری Ú©Ù‡ گردن ÙØ±Ø§Ø²ØŒ معشوق ٠جگرسوزش را چرخشی مستانه Ù…ÛŒ زند. Ùˆ در ظلام شب ٠تاریک Ùˆ از خود بیگانگی، نور را در شریان جانش جاری Ùˆ عشق را در سرسرای هر منزلی ساری Ù…ÛŒ کند.
جان می بخشد و جانان به جای جای ٠جامعه، جار می زند تا عشق سپید ٠پیروزی ٠نور را به تماشا بنشیند.
ما جبهه ÙØ±Ùˆ Ø±ÙØªÚ¯Ø§Ù†ÛŒÙ… Ùˆ با رمق Ù ØØ±Ú©Øª بیمار اما تبدار Ùˆ باردار بر ÙØ±Ø³ÙˆØ¯Ú¯ÛŒ شب Ù…ÛŒ تازیم تا بر Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù† جنازه اش را در بیکران سرای ٠ایران، سرزمین جاوید ٠جانان به تماشای ٠شورانگیز ٠مستان، گریان اشکی شوق انگیز اما Ú¯Ù„ چهره ای خندان بنشینیم.
یلدا زایش است و تولد نور. و چه چشم نواز است که این زایش از پس اهریمن شب رخ نماید و روشنایی و امید و رعنایی را در هر بام خانه ای آواز دهد و شادابی و شادکامی را در رخسار و کام هر جنبنده ای، شور و شیدایی و شیرینی ٠شکربار بنشاند.
چرا به شب ٠اول ٠زمستان، شب چله می گویند؟
شب اول زمستان را به این دلیل " شب چله " Ù…ÛŒ گویند، Ú©Ù‡ آغازین شب ٠چله ÛŒ بزرگ Ùˆ سرد است. زیرا در پندار نیاکانمان، چهل روز Ùˆ چهل شب ٠آغاز ٠زمستان را چله ÛŒ بزرگ Ù…ÛŒ نامیدند Ú©Ù‡ تا روز ٠کش٠آتش توسط هوشنگ شاه، از پادشاهان ٠پیشدادی در دهم بهمن ماه ( سده ) ادامه داشت. به عبارت ٠دیگر ÙØ§ØµÙ„Ù‡ ÛŒ اول دی تا دهم بهمن ماه چهل روز Ùˆ چهل شب است Ùˆ این چهل روز Ùˆ شب ٠اول زمستان را نیاکانمان چله بزرگ Ù…ÛŒ Ú¯ÙØªÙ†Ø¯. پس از آن چله Ú©ÙˆÚ†Ú© شروع میشود Ú©Ù‡ بیست روز از بهمن ماه Ùˆ بیست روز از اسÙند ماه را شامل Ù…ÛŒ شد Ú©Ù‡ نسبت به چله ÛŒ بزرگ کمتر سرد است.
بد نیست بدانیم Ú©Ù‡ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ مردم عامیانه بیست روز آخر ماه بهمن به چله Ú©ÙˆÚ†Ú© معرو٠است. یعنی بیست روز Ùˆ بیست شب Ú©Ù‡ روی هم چهل Ù…ÛŒ شود.
از نظر نجومی در کوتاهترین روز سال، خورشید در دورترین نقطه جنوبی از استوا قرار Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ شب در بلندای وسعت ٠تیرگی، میدان دار جهالت است. به باور نیاکان ما در شب چله Ú©Ù‡ بلند ترین Ùˆ تاریک ترین شب ٠سال است، نبرد سنگینی میان نور Ùˆ تاریکی در Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ سر انجام به شکست تاریکی Ùˆ زایش دوباره نور منتهی Ù…ÛŒ گردد. بطوریکه امروز در ادبیات شعری ما این ضرب المثل برای نبرد Ù Ø¸ÙØ±Ù†Ù…ون ٠نور رایج است " پایان شب سیه سپید است ".
زیرا در ÙØ±Ø¯Ø§ÛŒ ٠این نبرد ٠زندگی بخش ٠طبیعت ٠جان، روز با دمیدن خورشید ٠روشنایی Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ØŒ بزرگ Ùˆ بزرگتر Ù…ÛŒ شود Ùˆ تابش نور ایزدی Ø§ÙØ²ÙˆÙ† تر Ù…ÛŒ گردد تا در تولد ٠بهار به تعادل دلخواه برسد Ùˆ طبیعت را نشو نمایی از بر انگیختگی ٠زندگی، در مداری نوین ÙØ±Ø§ گیرد. به همین منظور است Ú©Ù‡ نیاکان ٠مان شب آخر پائیز را شب ٠زایش ٠مهر Ùˆ یا زایش خورشید Ù…ÛŒ نامیدند Ùˆ به یمن آن جشن باشکوهی بر پا Ù…ÛŒ کردند. Ùˆ رسم بر این بود Ú©Ù‡ پیران Ùˆ پاکان نیاکان ٠ما به تپه ای Ù…ÛŒ Ø±ÙØªÙ†Ø¯ Ùˆ با لباس نو، Ø·ÛŒ مراسمی از آسمان Ù…ÛŒ خواستند Ú©Ù‡ آن " رهبر بزرگ " را برای رهایی آدمیان گسیل دارد. زیرا باور داشتند Ú©Ù‡ نشانه شب یلدا، ستاره ای است Ú©Ù‡ بالای کوهی بنام کوه پیروزی پدیدار خواهد شد Ùˆ همراه موبد بزرگ دعایی Ù…ÛŒ خواندند Ú©Ù‡ هنوز قسمتی از آن در کتاب " بهمن یشت " برجای مانده است.
آن شب که سرورم زاید
نشانه ای از ملک آید
ستاره از آسمان ببارد
هم آنگونه که رهبرم در آید
ستاره اش نشان نماید
چرا به شب ٠چله، شب ٠یلدا می گویند؟
از نظر لغوی، یلدا واژه ای است سریانی Ú©Ù‡ به معنای تولد Ùˆ یا زاده شدن است Ú©Ù‡ Ø§Ø¨ÙˆØ±ÛŒØØ§Ù† بیرونی آن را " شب زادان " ترجمه کرد Ù‡ است.
جالب است بدانیم Ú©Ù‡ رومیان پس از گرویدن به دین مسیØÛŒØª تا سیصد سال، روز مشخصی را برای تولد عیسی Ù…Ø³ÛŒØ Ù†Ù…ÛŒ شناختند تا اینکه کلیسا، جشن تولد مهر را به عنوان زاد روز عیسی Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØª. دلیل اینکه امروز بابا نوئل با لباس Ùˆ کلاه موبدان ظاهر Ù…ÛŒ شود Ùˆ همچنین برپا داشتن درخت سرو Ùˆ ستاره بالای آن در ایام کریسمس همگی یادگار Ùˆ یادمان Ùˆ یاد آور جشن مهر Ùˆ مهربانیها Ùˆ مهرورزی هاست.
به عبارت دیگر روز 25 دسامبر روز واقعی زاده شدن عیسی Ù…Ø³ÛŒØ Ù†ÛŒØ³ØªØŒ بلکه روز تولد میترا یا مهر است. تا امروز هم Ù…ØÙ‚قین جهان مسیØÛŒØª Ùˆ غیره نتوانستند تاریخ دقیق تولد Ù…Ø³ÛŒØ Ø±Ø§ پیدا کنند. دلیل اینکه روز تولد میترا را برای زادروز عیسی Ù…Ø³ÛŒØ Ø§Ù†ØªØ®Ø§Ø¨ کردند، دلیلی است تاریخی Ú©Ù‡ آئین میترائیسم قبل از ظهور Ù…Ø³ÛŒØ Ùˆ ØØªÛŒ تا سال 354 میلادی آئین غالب امپراتوری رم بود.
زیرا یک قرن پیش از تولد Ù…Ø³ÛŒØ Ø¢ÛŒÛŒÙ† تازه ای قدرتمندانه وارد امپراتوری پهناور رم شد Ùˆ به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø ÙØ±Ø§Ù†ØªØ³ کومون میترا شناس بلژیکی ٠معرو٠قرن نوزدهم، چون ÙØªÛŒÙ„Ù‡ باروتی سرتاسر امپراتوری را از رود دانوب Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ تا اقیانوس اطلس Ùˆ از بریتانیا Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ تا ØµØØ±Ø§ÛŒ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ‚ا درنوردید. این آیین تازه ÛŒ ایرانی، مهر ( میترا ) بود. به نوشته همین Ù…ØÙ‚Ù‚ گسترش این کیش ایرانی با سرعتی چنان Ø´Ú¯ÙØª آور انجام Ú¯Ø±ÙØª Ú©Ù‡ ØØªÛŒ امروز هم درک علل آن به صورت کامل دشوار است.
میترا ایزد بزرگ آریایی، روشنایی، دادگستری، پای بندی به پیمان، دوستی Ùˆ پیروزی بود. در دوران ØÚ©ÙˆÙ…ت پانصدساله پارت ها ( اشکانیان ) آیین میترا، کیش ٠برتر ٠این امپراتوری بود. پادشاهان متعددی از خاندان اشکانی به همین مناسبت مهرداد نام Ú¯Ø±ÙØªÙ†Ø¯. Ùˆ در بیرون از امپراتوری ٠پارت نیز شاهان مختلÙÛŒ میتریدات ( نام یونانی شده مهرداد ) نامیده شدند Ú©Ù‡ سرشناس ترین آنها میتریدات کبیر ØØ±ÛŒÙ قدرتمند امپراتوری رم در قرن پیش از میلاد است.
به نوشته پلوتارک آیین میترا به وسیله لژیون های رومی Ú©Ù‡ با پارت ها Ù…ÛŒ جنگیدند. در سال 71 پیش از میلاد Ù…Ø³ÛŒØ Ø¨Ù‡ امپراتوری رم آورده شد Ùˆ تدریجاً از منطقه دانوب به سراسر امپراتوری، شامل ایتالیا Ùˆ ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ Ùˆ انگلستان Ùˆ اسپانیا Ùˆ بالکان Ùˆ Ø§ÙØ±ÛŒÙ‚ای شمالی Ùˆ خاور نزدیک امروزی گسترش ÛŒØ§ÙØª.امر استثنایی این بود Ú©Ù‡ چندین تن از امپراتوران رم شخصاً بدین آیین گرویدند Ùˆ بطوری Ú©Ù‡ از طر٠سه تن از آنها ( دیو کلسین، گالرین Ùˆ لیسینین ) معبد با شکوهی در نزدیکی شهر وین کنونی ( اتریش ) به Ø§ÙØªØ®Ø§Ø± او با عنوان " خدای نگاهبان امپراتوری " بر پا شد. در خود شهر رم نیز، در تپه مقدس کاپیتول، پرستشگاهی برای میترا با عنوان خورشید جاودانی ساخته شد Ùˆ این امری بود Ú©Ù‡ تا آن وقت در امپراتوری رم سابقه نداشت.
نیروی بنیادی میترائیسم زیربنای بزرگ اخلاقی آن بود. زیرا از نظر پیروان این آیین، زندگی مبارزه دائم در راه پاکی Ùˆ سازندگی بود، از طریق ÙØ¶ÛŒÙ„ت های والای برادری، ÙˆÙØ§Ø¯Ø§Ø±ÛŒØŒ راستی، جوانمردی، مردانگی Ùˆ میهن پرستی Ùˆ همه اینها ویژگی هایی بود Ú©Ù‡ جاذبه ای پر قدرت بر رومیان داشت.
استیلای کیش میترا در امپراتوری رم چهار قرن تمام ادامه ÛŒØ§ÙØª تا اینکه کنستانتین امپراتور رم آیین Ù…Ø³ÛŒØØª را به عنوان کیش رسمی امپراتوری اعلام کرد Ùˆ از آن پس Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª با آیین میترایی شروع شد.
اما این کیش جدید نتوانست ØØªÛŒ با ØÙ…ایت امپراتوری بر Ù†Ùوذ چهارصد ساله میترائیسم خاتمه دهد Ùˆ در نهایت کوشید به جای جنگیدن با این کیش با آن به تعامل Ùˆ همزیستی روی آورد. به همین منظور به جای تدوین سالروزها Ùˆ سنتهای جدید کوشید همان سالروزها Ùˆ سنت های شناخته شده Ùˆ آشنای میترایی را به مسیØÛŒØª منتقل کند Ú©Ù‡ Ù…Ø¹Ø±ÙˆÙØªØ±ÛŒÙ† آنها تعیین روز تولد عیسی Ù…Ø³ÛŒØ Ø¯Ø± 25 دسامبر است. Ùˆ این همان روزی است Ú©Ù‡ از صدها سال پیش از آن به عنوان روز تولد مهر ( خورشید ) در امپراتوری رم جشن Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ù…ÛŒ شد.
همین سازشکاری در مورد روز مقدس مسیØÛŒØª ( یکشنبه ) صورت Ú¯Ø±ÙØª Ú©Ù‡ قبلاً روز مقدس میترا ( مهر ) بود Ùˆ به همین مناسبت روز خورشید نامیده Ù…ÛŒ شد Ú©Ù‡ هنوز هم عنوان روز خورشید را در زبان آلمانی Ùˆ انگلیسی ØªØØª نام " زون تاگ " Ùˆ " سان دی " ØÙظ کرده است.
آثار بنیادی دیگری از کیش میترا در مسیØÛŒØª باقی مانده است Ú©Ù‡ همه آنها نیز توسط خود پژوهشگران جهان مسیØÛŒ ارزیابی شده اند از مهمترین آنها Ù…ÛŒ توان از نظریه تولد عیسی از مادری باکره یاد کرد Ú©Ù‡ یادآور تولد میترا از آناهیتا باکره است. Ùˆ از تولد عیسی در یک طویله Ú©Ù‡ یادآور تولد میترا در یک غار است. Ùˆ از Ø±ÙØªÙ† مغان سه گانه به Ù…ØÙ„ تولد عیسی به راهنمایی یک ستاره Ú©Ù‡ یاد آور Ø±ÙØªÙ† چوپان به غار زایش میترا به راهنمایی ستاره ای است. Ùˆ از مراسم تعمید Ù…Ø³ÛŒØ Ú©Ù‡ عیناً یاد آور مراسم تعمید میترایی است. Ùˆ تقسیم نان Ùˆ شراب در مراسم " عشای ربانی " مسیØÛŒØª Ú©Ù‡ یاد آور همین مراسم در شاگرد پذیری میترایی است Ùˆ رسم آواز خوانی کلیسائی Ú©Ù‡ یاد آور موسیقی ها Ùˆ آواز های میترایی است Ùˆ نماد علامت صلیب Ú©Ù‡ به توارد در میترائیسم وجود دارد.
همچنین کلاه بلند پاپ ها Ú©Ù‡ میتر نامیده Ù…ÛŒ شود Ùˆ کلاه " ÙØ±ÛŒÚ¯ÛŒ " Ú©Ù‡ " ماریان " سمبل جمهوری ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ هر دو یاد آور کلاه سنتی میترا هستند.
ورمازرن برجسته ترین پژوهشگر معاصر میترائیسم، Ùهرستی از بقایای 125 مهرابه را در خاک ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ کنونی Ùˆ 68 مهرابه را در انگلستان به دست داده است Ú©Ù‡ بسیاری از کلیساهای کنونی بر ÙØ±Ø§Ø² آنها ساخته شده اند Ùˆ نتردام معرو٠پاریس یکی از آنها است. ( 1 )
*****
در شب یلدا نیاکانمان در کنار آتش گرد آمده و به ترانه خوانی و پایکوبی می پرداختند. امروز هم ایرانیان در گوشه و کنار ٠پهن دشت ٠بی کران سرای ٠ایران زمین، آئین شب یلدا را به خوردن آجیل ٠مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه های خشک و تر ٠دیگر در پرتو روشنایی شمع و یا نور چراغ، با شکوه هرچه تمامتر در سرسرای ٠خانه و کاشانه شان مشغول می شوند، جشن می گیرند و به رقص و آواز و پایکوبی می پردازند.
در غربت غریب غرب Ùˆ شرق هم، ایرانیان باورمند Ùˆ عاشق به آداب Ùˆ رسوم زندگی بخش ٠نیاکانمان Ú©Ù‡ سراسر شاد خواری Ùˆ شاد خوانی Ùˆ شاد رقصی Ùˆ شاد گویی بوده است، با جمع شدن در هیئت یک کنسرت Ùˆ یا Ù…ØÙÙ„ ٠رقص Ùˆ آواز، این شب نبرد نور با اهریمن شب را تا ØµØ¨Ø Ø¨Ù‡ پایکوبی مشغول Ù…ÛŒ شوند Ùˆ با نوشیدن خون رگ ٠تاک، گونه ها را به رنگ ٠ارغوانی عاشقانه نقش Ù…ÛŒ زنند. با هم این دوبیتی را Ú©Ù‡ از دل بر آمده است، بخوانیم:
امشب ز شراب ٠شهر ٠یاران، مستم
با یار نشستم و به او، دل بستم
ای! می! تو گواه باش که من از دل و جان
از شوق ٠وصال ٠رخ ٠یار سر مستم
در پایان ٠این نوشته جشن گون، شما را به یکی از روستاهای شهر " ملایر " به نام " دره میانه " می برم و مراسمی را در این شب به تماشا می نشینیم و شادی و شادخواری خودمان را با روستاهیان دیار یاران و جانان تقسیم می کنیم.
در این روستا دو سه روز پیش از شب چله به خانه تکانی Ùˆ شستشوی ظر٠و وسائل خانه Ù…ÛŒ پردازند تا شب چله Ú©Ù‡ آن را چله ÛŒ پائیز یا شب چله زری Ù…ÛŒ نامند، ÙØ±Ø§ رسد. در این روز مردمان رخت های نو یا شسته خود را Ù…ÛŒ پوشند.
نزدیک های غروب Ù Ø¢ÙØªØ§Ø¨ØŒ کدبانوی هر خانه جامی از آب چشمه پر کرده Ùˆ در تاقچه ÛŒ اتاق Ù…ÛŒ نهد. پس از صر٠شام همه ÛŒ اهل خانه به دور کرسی Ú©Ù‡ روی آن یک سینی با دو بشقاب پر از نقل های رنگارنگ گذاشته شده است، گرد Ù…ÛŒ آیند. سپس هر یک از اهل خانه به این باور Ú©Ù‡ تا سال دیگر هم چون شمع روشن بمانند، شمعی روشن کرده، درون سینی جای Ù…ÛŒ دهند.
بخش بسیار زیبای مراسم، گزینش دختری است از میان دختران شوی نکرده ÛŒ روستا Ú©Ù‡ پس از گزینش، زنان با Ú©Ù„ زدن Ùˆ هلهله به همراه نوازندگان Ù…ØÙ„ی، این ترانه را Ù…ÛŒ خوانند:
چله زری، چله زری امسال و سال دگری
اروس کیه، اروس کیه چله زری می باشد
چو ماه تابان رخش چهره پری می باشد
چشمش چو چشم آهو چه میگه تاق ابرو
دختر به نام زری ابروی او یک وری
چله زری، چله زری عزیزم ماه تابان
مبارک، مبارک شب چله مبارک
سپس چله زری را همچون اروس، رخت سپید پوشانیده بر تختی که روی پشت بام نهاده شده، می نشانند و هر خانواده به سهم خود شمعی در کنار تختی که اروس روی آن نشسته است، روشن می کنند. مردان و زنان با گرمای شمع دستان خود را گرم کرده به صورت می کشند و می خوانند:
زردی من از تو سرخی تو از من ( این نغمه در جشن چهارشنبه سوری هنگام پریدن از روی بوته های آتش Ú©Ù‡ جلوه ای از شرارهای Ø´ÙÙ‚ گون آتش را در رخسار ٠پرنده نقاشی Ù…ÛŒ کند، شور Ùˆ شیدایی دیگری را آواز Ù…ÛŒ دهد. )
جشن با نقل پاشون بر سر چله زری ادامه Ù…ÛŒ یابد، چله زری نقل هایی Ú©Ù‡ روی سر Ùˆ دوربرش Ø±ÛŒØØªÙ‡ شده است، جمع Ù…ÛŒ کند Ùˆ یک دانه نقل به زن Ùˆ یک دانه به مرد Ù…ÛŒ دهد. زن نقلش را به مردش Ù…ÛŒ دهد Ùˆ مرد نیز نقل را به زنش. سپس دو زن، چله زری را از روی تخت بلند Ù…ÛŒ کنند، پدر چله زری در سمت جلو Ùˆ برادرش در پشت سر Ùˆ مادرش در سمت چپ، چله زری را رو به سوی خانه اش Ù…ÛŒ برند Ùˆ نوازندگان Ù…ÛŒ نوازند Ùˆ مردم پایکوبان Ù…ÛŒ روند تا به خانه چله زری برسند. در خانه، پدر اناری به دست چله زری Ù…ÛŒ دهد. چله زری انار را دون Ù…ÛŒ کند، نخست خود چند دانه Ù…ÛŒ خورد. باور چنین دارند Ú©Ù‡ دختر شوی نکرده اگر یک دانه از این انار به نیت شوهر کردن بخورد، ØØªÙ…اً در سال آینده به خانه ÛŒ بخت خواهد Ø±ÙØª...
این مراسم در واقع یک جشن نور است که با رقص و پایکوبی و خواندن ترانه:
چله زری نشونه اروس کهکشونه میون گلرخونه
تاوسون او دخوره زمستون او وتوره زمستون او وروده
تا ایسیه او خو کرده چله زری دکاره پشت سرش بهاره
ادامه پیدا می کند ( 2).
همانطوریکه تاریخ باستان ایرانیان گواهی Ù…ÛŒ دهد، سراسر زندگی مردم پهن دشت ایرانزمین بر بستر شاد خوانی Ùˆ شاد خواری Ùˆ شاد گویی Ùˆ شاد رقصی، Ø³ÙØ±Ù‡ شادمانی پهن کرده بود Ùˆ غم را در سرسرای کاشانه نیاکانمان مکانی نبوده است Ùˆ ØØªÛŒ در مرگ عزیزان خود لباس سÙید Ù…ÛŒ پوشیدند Ùˆ باور داشتند Ú©Ù‡ شادمانی ÙØ±ÙˆØ®Ùته در عزیز از دست Ø±ÙØªÙ‡ را باید در زندگان Ø´Ú©ÙˆÙØ§ کرد. به همین مناسبت سراسر ایام سال را با جشن Ùˆ سرور بدرقه Ù…ÛŒ کردند.
اما Ø§ÙØ³ÙˆØ³ Ùˆ صد Ø§ÙØ³ÙˆØ³ با ØÙ…له تازیان به ایران، اعراب بیابان گرد ٠مهاجم، این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ غنی شاد را به ماتم Ùˆ ناله Ùˆ لابه Ùˆ عزا تبدیل کردند. بطوریکه سکان دار این ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ عزا از طایÙÙ‡ تازی شده، امام Ù…ØÙ…د غزالی در کیمیای سعادت Ø³ÙØ§Ø±Ø´ Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡:
" ایرانیان جشن نوروز و سده را نگیرند! چراغانی نکنند! لباس نو نپوشند! بر عکس عزاداری کنند تا مجوس از بین برود!"
اما بر خلا٠خواست او مردم ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ دوست ایرانی، آن جشن ها را به کوری چشمان ٠ذلت پرست Ùˆ عزا خو، زنده نگاه داشتند. بویژه از جشن های ملی، سه جشن نوروز، مهرگان Ùˆ سده، امروز هم با شکوه هر Ú†Ù‡ تمامتر در پهن دشت بی کران سرای ایران زمین برگزار Ù…ÛŒ شود Ùˆ در کنارشان جشن های سوری Ùˆ یلدا با جلوه های خیره کننده چشمان در هر سرا Ùˆ مکانی از ایرانیان، با شادی Ùˆ شادمانی Ùˆ شادخواری برگزار Ù…ÛŒ شود.
( 1 ) بر Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ از نوشته دانشمندانه استاد دکتر شجاع الدین Ø´ÙØ§ در کیهان ( چاپ لندن ) شماره 1087
( 2 ) بر Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ از مقاله ادیبانه Ùˆ پر درس Ùˆ دانش ÙŽ دوست دانشمندم استاد دکتر تورج پارسی Ú©Ù‡ ایشان هم از کتاب انجوی شیرازی در باره جشن Ùˆ آداب زمستان، جلد دوم، رویه Û±ÛµÛ³ از انتشارات امیرکبیر سال Û±Û³ÛµÛ´ بهره جسته اند.
*** همچنین برای غنا بخشیدن به این نوشته از کتاب پر بار دکتر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ مهر ØªØØª عنوان " ÙلسÙÙ‡ زرتشت " یا " دیدی نو از دین کهن " بهره جسته ام.
a_panahan@yahoo.de
panahandeh@t-online.de
apanahan@t-online.de