Ú¯Ùتگو با آقای « آریابرزن زاگرسی »؛ نویسنده Ùˆ پژوهشگر----[ قسمت دوم ]
23- Ùکر نمی کنید، نیروهای اپوزیسیون بایستی دست از اختلاÙات گذشته بردارند Ùˆ با همبستگی خود، رنگ دیگری به تاریخ مبارزات معاصر بزنند ØŸ
من قبلا نوشته ام Ùˆ استدلال آورده ام Ú©Ù‡ « اپوزیسیون » در بیرون مرزها، Ùاقد « Ù…Øتوا Ùˆ معنای کلامی Ùˆ همچنین Ùاقد بار Øقوقی Ùˆ ÙلسÙÛŒ خودش » Ù…ÛŒ باشد. « اپوزیسیون » همانطور Ú©Ù‡ نامش Ùریاد Ù…ÛŒ زند، به Ùراکسیونهایی Ù…ÛŒ گویند Ú©Ù‡ برخاسته از جنبشهای متنوّع اجتماعی Ù…ÛŒ باشند Ùˆ واتاب دهنده ÛŒ آرمانها Ùˆ آرزوها Ùˆ خواسته های چنان جنبشهای اجتماعی هستند.
15- اگر به ایران برگردید به اولین جایی Ú©Ù‡ خواهید رÙت کجا خواهد بود Ùˆ آنجا Ú†Ù‡ خواهید کرد؟
اگر ایرانزمین، روزی روزگاری از « شرّ آشویتس Ø®Ùّت آور آخوندی » آزاد شد Ùˆ از غÙÙ„ Ùˆ زنجیرهای بدویّت موکّلان Ùˆ شمشیر کشان اسلامیّت توØØ´ÛŒ گسست Ùˆ هنوز جانی Ùˆ رمقی در تن خسته Ùˆ آزرده ÛŒ وجودم برای بازگشت به وطن بود، با خودم عهد کرده ام Ú©Ù‡ یکراست به سر قبر « خمینی » بروم Ùˆ یکی از زیباترین دسته گلهایی را Ú©Ù‡ وجود دارد از یه مغازه Ú¯Ù„Ùروشی بخرم Ùˆ بر سر قبر او بگذارم Ùˆ لختی به قبر این « نا انسان انسان نما » خیره شوم Ùˆ از ته دلم بر او درودها بÙرستم Ú©Ù‡ مرا از تمام آن خوش خیالیها Ùˆ اØترامی Ú©Ù‡ نسبت به « باتلاق اسلامیّت شمشیر اقتلویی » در دوران کودکی Ùˆ نوجوانی داشتم، برای همیشه Ùˆ ابد، آزاد Ùˆ رها کرد. اگر این نا انسان انسان نما نبود، شاید من تا آخرین Ù„Øظه های جان کندنم ØŒ تصوّر Ù…ÛŒ کردم Ú©Ù‡ « اسلامیّت » یه Ú¯ÙÙ‡ ارزشمندی Ù…ÛŒ باشد Ùˆ شایسته آن هست Ú©Ù‡ اØترامی به او، Ùˆ به مومنانش گذاشت. ولی رÙتار Ùˆ Ú¯Ùتار این « نا انسان انسان نما » Ùˆ تمام آنانی Ú©Ù‡ دور Ùˆ بر او بودند Ùˆ هنوز ارثیه خور دم Ùˆ دستگاه جنایتها Ùˆ تبهکاریها Ùˆ رذالتها Ùˆ خباثتها Ùˆ کتاÙتکاریها Ùˆ اراده ÛŒ خونخواهیهای ÙˆØشتناک او Ù…ÛŒ باشند، اثبات کردند Ú©Ù‡ باتلاق اسلامیّت همین است Ú©Ù‡ آنها مروّج Ùˆ مبلّغ Ùˆ مداÙع آن Ù…ÛŒ باشند Ùˆ « اسلام، هیچ چیز دیگری نیست؛ سوای جمیع رذالتهای بشری به طور کلّی Ú©Ù‡ در ساز Ùˆ کار کندوی ضØÙ‘Ú© صÙت ولایت Ùقاهتی به خودش پیکر گرÙته است ». تا Ùرا رسیدن چنین روز خجسته ای ØŒ بیدار Ù…ÛŒ مانم Ùˆ هرگز چشمان Ø±ÙˆØ Ùˆ خیالات Ùˆ جان Ùˆ هستی ام را از « گشتن Ùˆ گشتن گرداگرد وقایع وطن » وانخواهم گرداند. اگر چنین روزی Ùرا رسد Ùˆ من توانستم به آنچه Ú©Ù‡ در سر دارم، جامه ÛŒ واقعیّت بپوشانم، سپس خواهم رÙت در گوشه ای از یک روستای با صÙا در دل کوهستانهای دور اÙتاده ÛŒ ایرانزمین. دوست دارم به آواز Ùˆ Ù¾Ú†Ù¾Ú†Ù‡ ÛŒ طبیعت ایرانزمین، دل سپارم Ùˆ برای چندمین Ùˆ چندمین بار، غرق دنیای دوست داشتنی « تراژدیهای شاهنامه Ùˆ خدایان اساطیری مردم جهان Ùˆ دنیای لطی٠و ظری٠و عزیز اسکار وایلد Ùˆ هانس کریستیان آندرسن » شوم. از جوامع انسانهای زÙمخت Ùˆ خشن Ùˆ زورگو Ùˆ خونریز Ùˆ ریاکار Ùˆ Øقّ Ú©ÙØ´ØŒ گریزانم Ùˆ گریزانم.
16- برای مردم داخل ایران چه پیام و یا پیشنهادی دارید؟
پیام Ùرستادن، کار من نیست؛ زیرا Ù…Ùنجی Ùˆ رسول هیچ قاهر Ùراکائناتی یا مامور زمینی مقتدران Øریص Ùˆ بلعنده ÛŒ جهان نیز نیستم Ú©Ù‡ بخواهم تکلی٠دیگران کنم، Ú†Ù‡ باید یا نباید بکنند. برای من Ú©Ù‡ بیش از دو دهه است در غربت اجباری، Ù…Øکوم ماندن هستم Ùˆ نه تنها در بستر رویدادهای میهنی نمی باشم؛ بلکه هیچ نقشی نیز در ارگانهای تصمیم گیرنده ÛŒ کشوری ندارم، آنگاه نظر دادن در باره ÛŒ چگونه رÙتار کردن ملّت، خیلی مضØÚ© Ù…ÛŒ باشد. اگر کاری کارستان بتوانم برای میهنم Ùˆ مردم خودم Ùˆ جهان Ùˆ موجودات به طور کلّی بکنم، همین است Ú©Ù‡ در جهان، به گونه ای بزییم Ú©Ù‡ ارزش Ùˆ لیاقت زندگی Ùردی خودم را در « گیتی آرایی Ùˆ تلاش برای خوشزیستی Ùˆ سرÙرازی همنوعانم » نشان داده باشم؛ یعنی طوری زیستن Ú©Ù‡ بتوان به سهم خویش از خشونتهای مذهبی Ùˆ ایدئولوژیکی Ùˆ عقیدتی Ùˆ مرام Ùˆ مسلکی Ùˆ تجاری Ùˆ نظامی Ùˆ امثالهم کاست Ùˆ کاست؛ Øال در هر گوشه ای از جهان Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهد باشد.
هیچ چیزی در جهان، ویرانگرانه تر از « جنگهای مذهبی » نیست Ú©Ù‡ نیست. مذاهبی Ú©Ù‡ با ریختن خون انسانها Ùˆ دگر اندیشان بخواهند ملاط برای گسترش اجباری اعتقادات خود Ùˆ ساختن « مکانهای مثلا مقدّس برای الاهان مستبد Ùˆ خونریز خود » برپا دارند، مومنان به چنان مذاهبی، اصلا Ùˆ ابدا انسان نیستند Ùˆ باید در Ùکر این بود Ú©Ù‡ تمام رگ Ùˆ ریشه های Ùونکسیونالیستی چنین جانورانی را خنثا Ùˆ از کار انداخت. مذاهبی Ú©Ù‡ « شراب خوشیهای آدمی » را در میکده ÛŒ کنار دیگران بودن، ساقی نباشند، چنان مذاهبی، شکنجه گاه Ùˆ جهنّم آدمی هستند. من آرزو Ù…ÛŒ کنم ایرانیان در هر کجای جهان Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ باشند، روزی روزگاری به « پرنسیپهای Ùرهنگ باهمستان خود = مهر Ùˆ داد Ùˆ راستمنشی Ùˆ نگاهبانی از جان Ùˆ زندگی » با گشوده Ùکری Ùˆ مسئولیّت تام، رو آورند Ùˆ هرگز بسان Ú©Ùتاران Ùˆ لاشخورها، Ùقط نظاره گر « خونریزی Ùˆ ابزار جانستانی برای Øکومتگران بی لیاقت Ùˆ Ùرّ » نشوند. امیدوارم.
امروزه روز، طی٠تØصیل کرده گان ما، خیلی Ú©Ù‡ پیشرÙت Ùکری کرده اند، گاه گداری Ú©Ù‡ لبه ÛŒ تیز شمشیر خشونت مآب Ùقاهتی، سیلابوار خون Ù…ÛŒ ریزد، شعار « رعایت Øقوق بشر » را در گوشه Ùˆ کنار بر زبان Ùˆ قلم Ù…ÛŒ رانند. ولی همین Ø·ÛŒÙØŒ هنوز نمی داند Ùˆ شاید هم نمی خواهد به دلیل سوائق Ùˆ تعلّقات Ùرقه ای Ùˆ Ùردی Ùˆ سازمانی Ùˆ Øزبی Ùˆ گروهی Ùˆ صدها دلیل ریز Ùˆ درشت دیگر بپذیرد Ùˆ دریابد Ú©Ù‡ « اعلامیّه ÛŒ Øقوق بشر » در مقایسه با « پرنسیپهای Ùرهنگ باهمستان مردم سرزمین خودش »، Øکایت سطل آب Ùˆ وسعت گسترده ÛŒ دریا Ù…ÛŒ باشد. ملّتی Ú©Ù‡ Ø¢Øّادش « از Ù„Øاظ پرنسیپ رÙتاری برای جان Ùˆ زندگی دیگران »، هیچ مسئولیّت Ùˆ هوشیاری Ùˆ اØترامی نگزارند، نوشتن هزاران اعلامیّه ÛŒ Øقوق بشر Ùˆ Ùریاد زدن تبصره های آن در هر Ú©ÙˆÛŒ Ùˆ برزن، هرگز هیچ تاثیر Ùˆ Ù†Ùوذ Ùˆ کارکردی نخواهند داشت Ú©Ù‡ نخواهند داشت. چیزی بایستی پرنسیپ رÙتاری من بشود تا من به واقعیّتهای نامتعار٠و گوناگون، ارزش Ùˆ اØترام بگزارم. وقتی ما، تنوّع Ùˆ دگراندیشی Ùˆ نامتعارÙÛŒ Ùˆ کثیر خدایی را از ذهنیّت Ùˆ روان Ùˆ شعور Ùˆ Ùهم Ùˆ امکانهای باهمزیستی خود، تبعید Ùˆ گور به گور Ù…ÛŒ کنیم، آنگاه، بØØ« از آزادی Ùˆ Ùضای دمکراتیک، Øر٠بی پایه ای خواهد بود. نتیجه ÛŒ سالها شعار دادن مدّعیان را Ù…ÛŒ توان در پوزخندهای آن جوان خندانی تجربه کرد Ú©Ù‡ طناب دار را به گردنش آویختند Ùˆ ما نظاره گر ایستادیم؛ یعنی پوزخندی به Øماقتها Ùˆ Øقارتها Ùˆ تسلیم شدنها Ùˆ شاخه شونه کشیدنهای بی سبب ما مدّعیان Ú©Ù‡ به سیطره Ùˆ استیلای استبداد Øاکمان بی لیاقت، تن در Ù…ÛŒ دهیم Ùˆ زیستن زاغ وار خود را توجیه Ùˆ تبرئه Ù…ÛŒ کنیم. هنوز تصویر خنده بر لب آن رادمنش جانباخته در خاطر من، زنده Ùˆ Ø´Ùّا٠می درخشد Ùˆ شاید تا زنده ام، تصویر خندان او از برابر چشمانم، Ù…ØÙˆ نشود. لبخندهای او، تمسخر تمام آن ادّعاهایی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ ما ایرانیان برونمزری Ùˆ درونمرزی، Øدیث آنها را شبانه روز در وبسایتها Ùˆ وبلاگها Ùˆ نشریه ها Ùˆ رادیوها Ùˆ تلویزیونها Ùˆ رسانه های گوناگون، روضه وار بیخ گوش همدیگر Ù…ÛŒ خوانیم Ùˆ گامی برای واقعیّت پذیری آنها بر نمی داریم Ú©Ù‡ بر نمی داریم.
17- تلاشهای ادبی Ùˆ Ùرهنگی ایرانیان برونمرز ÛŒ را تا Ú†Ù‡ اندازه برای آینده ÛŒ ایران Ù…Ùید Ù…ÛŒ دانید؟
اگر ایران، آینده ای داشته باشد البته!. اکنونش Ú©Ù‡ خبر از Ùاجعه به دنبال Ùاجعه Ù…ÛŒ دهد Ùˆ من هنوز Ùرداها را نمی توانم در مخیله ام، مجسّم کنم؛ زیرا جهان، آنقدر در « اقیانوس خشونتها Ùˆ چپاولها Ùˆ خونریزها Ùˆ غارتگریها Ùˆ سرعت سرسام آور رقابتهای اقتصادی غوطه ور است » Ú©Ù‡ Øقیقتا نمی دانم سرنوشت میهن Ùˆ مردمش در لابلای این چرخ هولناک واقعیّتهای جهانی، به Ú†Ù‡ روزی خواهد اÙتاد. نمی دانم. آنقدر نگرانی Ùˆ دلهره بر آیینه ÛŒ خیالاتم، غبار Ø´Ú©Ù‘ Ùˆ اضطراب Ùˆ بدگمانی نشانده است Ú©Ù‡ دیگر نمی توانم با ضرس قاطع، چیزی بگویم؛ آنهم در باره ÛŒ آنچه به نام « Ùعالیّت Ùرهنگی برونمرزیان » نامیده Ù…ÛŒ شود. تازه باید پرسید کدام Ùعالیّتها؟ اگر این نشستها Ùˆ سخنرانیها Ùˆ پالتاک بازیها Ùˆ بگو مگوها Ùˆ شعر خوانیها باشد Ú©Ù‡ باید عرض کنم، اینگونه رویدادها، بیشتر به لا٠در غربت Ù…ÛŒ مانند تا کاری کارستان کردن. وقتی من ایرانی از بستر خاک میهنم Ùˆ واقعیّتهای زنده ÛŒ آن با زور Ùˆ اجبار Ùˆ ناخواسته، کنده Ùˆ آواره Ùˆ پرتاب به غربتها شده ام، چگونه Ù…ÛŒ توانم به جایی دوباره بند بخورم Ú©Ù‡ درد Ùˆ التیام پاره - پاره شدن ریشه هایم، هنوز التیام نیاÙته اند Ùˆ روز به روز نیز به استهلاک قوایم، شدّت Ù…ÛŒ دهند. Øدیث یک سال Ùˆ دو سال Ùˆ دهه ها Ùˆ قرنها نیست. Øدیت هزاره ایست Ú©Ù‡ از قادسیّه، شروع شد Ùˆ به امروز رسیده است Ùˆ همچنان ادامه دارد. مهاجران نیز با رویا Ùˆ خیال بازگشت به وطن، نقاب در خاک گور Ù…ÛŒ کشند Ùˆ آب از آب، تکان نیز نمی خورد. تنها تسلّای دل تمام آنانی Ú©Ù‡ هنوز مرگ در جایی به آنها کمین نزده است، همین Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ در Ù…ØÙÙ„ بزرگداشت دوستان رخت بر بسته در باره ÛŒ « عشق به وطن Ùˆ در Ùکر مردم Ùˆ آینده ÛŒ وطن بودن شخص رÙته » داد سخن بدهند Ùˆ باز، هیچ Ùˆ هیچ Ùˆ هیچ!. مدار واقعیّتها همچنان بر همان گردونه ای Ù…ÛŒ چرخد Ú©Ù‡ بیش از هزار سال آواره گیهای هولناک با عواقب وخیم برای میهن Ùˆ بازمانده گان، همچنان چرخیده است Ùˆ هنوز چرخان Ù…ÛŒ باشد.
وقتی من ایرانی Ù…ÛŒ بینم در همین سرزمینهای اروپایی، هر گاه کثیری از متÙکّران Ùˆ صاØب ایده ها Ùˆ اÙکار Ùˆ دانشورزان Ùˆ نویسنده گان Ùˆ هنرمندان معاصرشان بخواهند سخنرانی کنند در پای سخنرانی آنها، ردی٠به ردیÙØŒ صدی نود Ùعّالین اØزاب Ùˆ سازمانها Ùˆ موسسات کلیدی یک ملّت، برغم اختلاÙات شدید Ùکری Ùˆ عقیدتی Ùˆ مرام Ùˆ مسلکی، گرد آمده اند Ùˆ با جان Ùˆ دل به ØرÙهای سخنرانان گوش Ù…ÛŒ کنند تا چیزی از Ú¯Ùتارهای آنان بیاموزند Ùˆ در زندگی پراکتیکی برای مردم Ùˆ میهن خودشان، از آن آموخته ها Ùˆ شنیده ها، عصای رÙتار Ùˆ هنر تصمیمگیری بیاÙرینند، آنگاه بعدش Ù…ÛŒ آیم همسان چنین تجربه ای را نه در وطن؛ بلکه در غربت وانÙسا به دنبالش Ù…ÛŒ گردم Ùˆ هرگز پیدا نمی کنم، باور کنید این جاست Ú©Ù‡ به تمام آنچه Ú©Ù‡ « Ùعالیّت Ùرهنگی برونمرزیان » نامیده Ù…ÛŒ شود، خنده ام Ù…ÛŒ گیرد. شما اگر عمق Ùاجعه را بخواهید ببینید Ùˆ دریابید، امتØانش ضرر ندارد. من Øاضرم از « استاد منوچهر جمالی » تمنّا کنم Ú©Ù‡ دو ساعتی از وقت خودش را برای علاقمندان، بویژه مدّعیان عرصه ÛŒ سیاست خانمانسوز از نوع ایرانی اش البته، صر٠کند Ùˆ در باره ÛŒ « نقش Ùˆ تاثیر منش پهلوانی در دامنه ÛŒ کشور داری » سخنانی را بر زبان براند. اگر شما Ùˆ یا اØتمالا دیگر کنجکاوان توانستید در پای سخنرانی اØتمالی « استاد جمالی »، مدعیّان عرصه ÛŒ مثلا سیاست را از بخش مشروطه خواهان رنگارنگ بگیرید تا کرباس هزار رنگ ملیّها Ùˆ چپها Ùˆ مذهبیها Ùˆ لیبرالها Ùˆ غیره Ùˆ ذالک پیدا بکنید Ùˆ یکی یکی مدّعیان را به من نشان بدهید، همین جا به شما قول شر٠می دهم Ú©Ù‡ در برابر دیدگان شما Ùˆ دیگران، تمام آنچه را تا امروز Ú¯Ùته ام، بازپس بگیرم Ùˆ هر Ú†Ù‡ را نیز نوشته ام، در آتش بیÙکنم. امکان ندارد!. آنقدر رویای چنین روز خجسته ای؛ آنهم در ایرانزمین Ùˆ نه Ùقط در برونمرزها، برایم زیبا Ùˆ سرشار از امید است Ú©Ù‡ آرزو Ù…ÛŒ کنم ایکاش نقّاش بودم تا Ù…ÛŒ توانستم تصوّر خودم را از چنین گردآمدنهای رویایی بر بوم نقّاشی، مصوّر Ùˆ مجسّم کنم. ایکاش Ù…ÛŒ توانستم.
بدبختی ما ملّت، ریشه های عمیق تری دارد. کسی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهد Ùقدان واقعیّت پذیری چنین آرمانها Ùˆ آرزوهایی را با گوشت Ùˆ پوست خون خودش بÙهمد، باید در این باره بیندیشد Ú©Ù‡ چرا « امیر کبیرها » در خلوت خود، آنچنان با بغضی Ø®Ùقان آور گریستند Ú©Ù‡ هیچ ابر بهاری تا کنون نگریسته بود Ùˆ بعدش چرا شاهرگشان را بریدند؟. چرا آن « پیر اØمد آبادیها » برغم خطاهای پراکتیکی از جایگاهی Ú©Ù‡ لیاقتش را دارند به پایین کشیده Ù…ÛŒ شوند ومØکوم Ù‚Ùس تنهایی آلاچیق خودشان تا Ù„Øظه های مرگ Ù…ÛŒ شوند؟. چرا « صادق هدایتها Ùˆ غلامØسین ساعدیها » Ùˆ دهها Ù†Ùر امثال اینان در غربتها، خود را Ù…ÛŒ کشند؟. چرا « صادق چوبکها »، جلای وطن Ù…ÛŒ کنند Ùˆ برای Ú¯Ù… Ùˆ گور کردن خودشان، وصیّت Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ Øتّا جنازه شان را بسوزانند Ùˆ خاکسترشان را بر باد دهند؟. چرا با استعدادترینها Ùˆ لایقترینها، مجبور به گریختن Ùˆ مهاجرت از وطن یا خانه نشین Ùˆ معتک٠خرابات Ùˆ عزلت تنهایی Ù…ÛŒ شوند؟. چرا هر کسی Ú©Ù‡ خواست، گامی ارزشمند برای Øلّ Ùلاکتهای این سرزمین بردارد، تمام آبا Ùˆ اجداد Ùˆ خانواده Ùˆ خویشانش، ریشه Ú©Ù† Ùˆ قلع Ùˆ قمع شدند Ùˆ هنوز Ù…ÛŒ شوند؟. چرا دهان « ÙرÙّخی یزدیها » را Ù…ÛŒ دوزند؟ چرا « میرزاده عشقیها Ùˆ اØمد کسرویها Ùˆ رضا مطلومانها » Ùˆ امثالهم را ترور Ù…ÛŒ کنند؟. چرا برای « Ùروغ Ùرخزادها » در سرزمین قد کوتاهان [ = کوتوله مغزها، Øاسدان، دنباله روها، مومنان به هر Ú†ÛŒ آقا Ú¯Ùتنها، متابعین مقلّد مجتهد خودی Ùˆ مجتهد بیگانه!ØŒ مجیز گوها، Ú©Ù… مایه ها Ùˆ امثالهم ]ØŒ مدار زندگی بر صÙر درجه Ù…ÛŒ چرخد؟. باید دید Ùˆ پرسید چرا آن وطنی را Ú©Ù‡ « Øاج Ø³ÛŒÙ‘Ø§Ø Â» در Øدود یکصد Ùˆ چهل سال پیش، سیاØت کرده بود، هنوز Ú©Ù‡ هنوز است در « دوره ÛŒ خو٠و ÙˆØشت » به سر Ù…ÛŒ برد؟. چرا Ùˆ به کدامین دلایل ناپژوهیده Ùˆ ناکاویده Ùˆ کتمان شده ØŸ. Ùˆ چراهایی از این دست؟. شاید با اندیشیدن برای یاÙتن پاسخهای درخور برای این « چراها؟ » بتوان « معمّای بر آورده نشدن چنان آرزویی » را کش٠کرد Ùˆ شناخت. شاید!.
اشتباه برداشت نکنید. من نمی خواهم چیزی را سیاه مطلق ببینم Ùˆ ارزش تلاشها Ùˆ کوششهای برونمرزیان را؛ ولو اÙشاگری جنایتهای Øکومت Ùقها باشد، دست Ú©Ù… بگیرم. من امّا از آن دسته Ùعالیّتها Ú©Ù‡ هنوز ما ملّت پراکنده Ùˆ سرگردان را به هم نمی رسانند، دلخوش نیستم. Ùراموش نکنید Ú©Ù‡ مغزه ÛŒ « Ùرهنگ Ùˆ Ùعالیّت Ùرهنگی »؛ یعنی ایجاد شیره ÛŒ چسبنده Ùˆ انسجام بخش به تمام نیروهای از هم گریز. Ùعالیّت Ùرهنگی، تولید چیزنویسی Ùˆ ژورنالیسم خبری نیست. اشتباه نکنیم. تولید Ùرهنگی؛ سوای کاغذ سیاه کردن Ùˆ شاخه شونه کشیدن بر روی یکدیگر است. نزدیک به سی سال، مهاجرت Ùˆ پشتوانه ÛŒ تجربه ÛŒ آنهمه ÛŒ Ùلاکتها Ùˆ مصیبتهای قرن به قرن بایستی مدّعیان را به یک Øدّاقلی رضایت بخش از همگرایی Ùˆ هماندیشی Ùˆ همپرسی Ùˆ همدردی Ùˆ همپایی رسانده باشد تا آدم بتونه ØرÙهای خوشبینانه بزند Ùˆ امیدهای شمعسان نیز داشته باشد. بردارید تاریخ نویسنده گان تبعیدی آلمان را در دوران Øکومت هیتلری، مطالعه Ùˆ بررسی کنید تا متوجّه ÛŒ عمق تضاد Ùˆ تÙاوت ÙاØØ´ ما با دیگران بشوید. از یاد نیز نبرید Ú©Ù‡ Øکومت Ùقاهتی از Øکومت هیتلری، به مراتب، خشونت زاتر Ùˆ کثی٠تر Ù…ÛŒ باشد؛ زیرا نه به نام نژاد Ùˆ جهانخواری Ùˆ امثالهم؛ بلکه به نام « خدا Ùˆ دین » به نابودی ایران Ùˆ جهان، کمر بربسته اند. نویسنده گان تبعیدی آلمان بدون آنکه اختلاÙات عقیدتی Ùˆ نظری Ùˆ مرام Ùˆ مسلکی خود را بخواهند مانعی برای مبارزه Ùˆ گرد آمد خودشان در گلاویز شدن با Øکومت هیتلری بدانند، یکپارچه دست در دست یکدیگر دادند Ùˆ در پروسه ÛŒ سرنگونی Øکومت هیتلری، نقش به سزایی را ایÙا کردند. ولی ما کجا ایستاده ایم؟. کثیری از همین Ùعّالان مثلا دامنه ÛŒ سیاست Ú©Ù‡ بعضی از آنها Øتّا در سیاهچالهای همین Ùقها بوده اند Ùˆ بسیاری از بستگانشان را نیز همین سیستم مخوÙØŒ اعدام کرده اند، اکنون شده اند مشاور مستقیم Øکومتگران Ùقاهتی!. من نمی دانم اگر اینان اپوزیسیون Ùˆ داعیه ÛŒ مبارزه ÛŒ سیاسی دارند، پس مخالÙتشان با Øکومت Ùقاهتی Ùˆ مقیم خارج بودنشان دیگر Ú†Ù‡ صیغه ایه؟. ما با اینگونه Ùعّالین سیاسی به هیچ کجا نخواهیم رسید؛ سوای آنکه عمیق تر Ùˆ عمیق تر در باتلاق قهقرایی Ùˆ وامانده گیهای تاریخی Ùˆ توسعه ÛŒ مصائب میهنی Ùˆ Ùرهنگی، Ùروتر Ùˆ Ùروتر خواهیم رÙت. همین.
18- چه پیشنهادی به نویسندگان جوان دارید؟
یاد بگیرند برای اثبات « اوریژینالیته ÛŒ خود » ØŒ بسان « هزاردستانی » باشند Ú©Ù‡ « اسکار وایلد »، داستانش را به شیواترین Ùرم ممکن بیان کرده است؛ یعنی « ناممکنها را واقعیّت پذیر کردن ». یعنی با شور Ùˆ اشتیاق شعله ور خود بر خلا٠مسیر رودخانه شنا کردن. یعنی به مصا٠تمام دستگاه قدرتØریصان بی لیاقت Ùˆ Ùرّ رÙتن. یعنی یک تنه، پهلوان میدان خویشآزمایی شدن Ùˆ رÙتن به Ù‡Ùتخوان مجهولات. یعنی با تاثیر گذارترین واژگان Ùردی در برودت زمستان Ùˆ یخبندان اختناق میهن، آتش زندگی را به رگهای جامعه تزریق کردن؛ ولو نیک بدانند Ú©Ù‡ تمام جان اÙشانیهای روØÛŒ Ùˆ مادّی Ùˆ Ùکری Ùˆ پراکتیکی خودشان، پایان تلخی را همچون سرنوشت « Ú¯Ù„ سرخ در داستان اسکار وایلد = The Nightingale and the Rose » داشته باشد. یاد بگیرند در Ùضای یخبسته ÛŒ استبدادهای اجتماعی Ùˆ Øکومتی، « Ùروزاننده ÛŒ مشعل امیدهای انسانی » باشند. Ùقط نویسنده ای اصیل Ù…ÛŒ باشد Ùˆ بسیار تاثیر گذار خواهد نوشت Ú©Ù‡ گوهر تجربیات پخته Ùˆ پرورده ÛŒ خودش را در مقام « Ùردیّتی نامتعار٠و ناهمگون » با دلیری Ùˆ گستاخی Ùˆ رادمنشی در نوشته هایش، پدیدار Ùˆ عریان کند.
19- آیا جمهوری اسلامی، تن به قرارداد ترکمنچای یا گلستان دیگری خواهد داد؟
گرداننده گان Ùˆ ذینÙعان Ùˆ Øاکمان بی لیاقت Ùˆ Ùاقد Ùرّی Ú©Ù‡ ایرانزمین را « غنیمت غزواتی » خود Ù…ÛŒ دانند، هیچگاه باغبان این سرزمین نبوده اند Ùˆ نیستند Ú©Ù‡ بخواهند غم باغ وطن Ùˆ مردم آن را داشته باشند. Øکومتگرانی Ú©Ù‡ شمشیر به دست گرÙته اند Ùˆ در اوج تØقیر ایرانیان Ùˆ ستم Ùˆ زورگویی به قتل عام شهروندان این آب Ùˆ خاک Ùˆ قلع Ùˆ قمع کردن هر مخال٠اقتدار ناØقّ خودشان، سعی بلیغ الهی دارند Ùˆ به خونریزیها Ùˆ Ú©Ùشتارها Ùˆ شکنجه ها Ùˆ ترورها Ùˆ اجØا٠و غارت Ùˆ تجاوز خود، Øتّا اÙتخار Ù…ÛŒ کنند Ùˆ گزارش جنایتها Ùˆ اعدام کردنها را از برنامه های سراسری تلویزیون، پخش Ù…ÛŒ کنند، چنین Øکومتگرانی نه تنها مادر خود را Ù…ÛŒ گایند Ùˆ Ù…ÛŒ Ùروشند Ùˆ زن Ùˆ بچّه ÛŒ خودشان را قربانی همیشه Øاضر Ùˆ آماده ÛŒ غرایز Ùˆ سوائق Ùˆ ترضیه ÛŒ Øرص جاه طلبیها Ùˆ اقتدار خواهیهای خود Ù…ÛŒ کنند؛ بلکه از Ùروختن وجب به وجب غنیمت باد آورده نیز، هیچ ابایی ندارند؛ زیرا برای هیچ گوشه ای از این سرزمین، خردلی زØمت Ùˆ کوشش Ùˆ رنج شبانه روزی نکشیده اند Ú©Ù‡ نکشیده اند. اینان، سارقان تاریخ هستند Ú©Ù‡ غنائم خود را مدیون جنایتهایی Ù…ÛŒ دانند Ú©Ù‡ تا امروز در Øقّ ابناء بشر مرتکب شده اند. Øکومتگران Ùقاهتی، برای دو روز ماندن در اقتدار بی بنیان خود، Øاضرند تمام کائنات را نیز قربانی کنند Ùˆ هزاران انسان را روز به روز از دم تیغ اقتلویی خود بگذارند. اینان بی پرنسیپانند همچون خالق خود Ú©Ù‡ هیچ بویی از آدمیگری در هیچ سلولی از وجود آنان نمی توانید پیدا کنید. اینان اگر ایراندوست Ùˆ ایرانپرور Ùˆ آرزومند آبادانی Ùˆ پیشرÙت Ùˆ سرÙرازی ایران Ùˆ مردمش بودند، هیچگاه شمشیر به دست نمی گرÙتند. اتکّا به شمشیر Ùˆ Ùعّال کردن گیوتین اقتلویی الله؛ یعنی رسالتی Ú©Ù‡ آخوند جماعت، عبادت Ùˆ کاربست آن را امتداد شغل شری٠انبیاء Ùˆ ائمه اطهار خبیث Ù…ÛŒ داند. برای چنین Øاکمانی، وطن Ùˆ Ùرهنگ Ùˆ سرÙرازی Ùˆ ارجمندی گوهر آدمی Ùˆ شر٠و آبرو، هیچ معنایی ندارد Ú©Ù‡ در وجدان نداشته ÛŒ آنها بخواهد ایجاد شعله ÛŒ اخگر سانی از مسئولیّت بکند. اینان از روز اوّل پیدایش خود، نطÙÙ‡ شان در زهدان « کاسبکاری Ùˆ برده داری Ùˆ چپاول Ùˆ غارت » Ù¾ÛŒ ریخته شده بود. بنابر این، Ø´Ú© کردن به رÙتارهای آنها یا تعجّب کردن از اقدامهای ابلهانه Ùˆ اØمقانه ÛŒ آنها؛ یعنی نشناختن آنها در آنچه Ú©Ù‡ بالذّات هستند. اینان همینند Ú©Ù‡ هستند Ùˆ همینند Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ نمایند Ùˆ رÙتار Ù…ÛŒ کنند. انتظار اقدامهای میهندوستانه Ùˆ Ùرهنگی Ùˆ با شعور داشتن از آنها؛ یعنی خود Ùریبی. گرداننده گان آسیاب خونریز Ùقاهتی، برای به چرخش در آوردن ماشین اقتدار Ùˆ Øاکمیّت مطلق استبدادی خود بر ایران Ùˆ ذهنیّت Ùˆ روان Ùˆ شعور ایرانی جماعت، Øاضرند تن به هر کاری بدهند؛ ولو خود Ùروشی علنی در « وال استریت آمریکا » باشد.
20- اگر رژیم، چنین قراردادی را امضاء نماید، موضعگیری شما در مقابل آن چه خواهد بود؟
من با یک رÙتار Ùˆ دو رÙتار Ùˆ اقدامهای خاصّی از گرداننده گان این سیستم، مسئله ندارم Ú©Ù‡ بخواهم بخشی از رÙتارهای آنان را رد کنم Ùˆ بخشی را تایید؛ بلکه من با تمامیّت این سیستم Ùˆ گرداننده گان آن، مسئله دارم. این Øکومت برای من در هیچ Ùرمی Ùˆ شکلی، هرگز Øقّانیّت نداشته Ùˆ ندارد Ùˆ مخالÙت خودم را سالهاست Ú©Ù‡ با صدایی رسا Ùˆ گویا Ùˆ رک Ùˆ پوست کنده بر زبان Ùˆ قلم رانده ام. این سیستم، کلا Ùˆ اساسا، سیستم تØقیر کننده Ùˆ خاصم Ùˆ نابودگر تاریخ Ùˆ Ùرهنگ Ùˆ انسان ایرانی به معنای وسیع کلمه است. برای من، این تبهکاران الهی، هیچگاه ایرانی نبوده اند Ùˆ نیستد؛ بلکه چپاولگرانی هستند Ú©Ù‡ ماسک ایرانی به خود آویخته اند Ùˆ رسالت خود را نابودی Ùˆ نیست کردن هر آن چیزی Ù…ÛŒ دانند Ú©Ù‡ کوچکترین نشانه ای از ایران Ùˆ تاریخ Ùˆ Ùرهنگش دارد. اینان خاصمان همیشه Ú¯ÛŒ ایران Ùˆ ایرانی بوده اند Ùˆ هستند Ùˆ اگر آینده ای برای ایرانزمین، وجود داشته باشد، همچنان خاصم Ùطری آن خواهند ماند. بنابر این، من تمام گرداننده گان این سیستم ترور Ùˆ ÙˆØشت Ùˆ ØاÙظان Ùˆ مداÙعان Ùˆ دست اندر کاران مستقیم Ùˆ غیر مستقیم آن را خیانتکاران Ùˆ جنایتکارانی Ù…ÛŒ دانم Ú©Ù‡ مسئول تمام بدبختیها Ùˆ مصیبتها Ùˆ قهقرائیهای ایران Ùˆ مردمش Ù…ÛŒ باشند. جایی Ú©Ù‡ Øکومتگران یک سرزمین برای Ø¢Øّاد آن، هیچ Øقّ Ùˆ Øقوقی قائل نباشند Ùˆ تنها هنر Ùˆ ابتکار Ùˆ رسالت خود را غارت Øقوق مردم بدانند Ùˆ جانستان آنها باشند، دیگر Ú†Ù‡ توقعی از بیگانه گان طمّاع Ùˆ خرس اشتها Ù…ÛŒ توان داشت؟. این سیستم را بایستی با تمام تار Ùˆ پودش، Ù…ØÙˆ Ùˆ سر به نیست کرد؛ طوری Ú©Ù‡ در تاریخ ایران از آن به نام « جمهوری سیاهی Ú©Ù‡ مجموع تمام خباثتهای تاریخ بشری بود » به شمار آید. سیستمی Ú©Ù‡ همچون بختکی شوم Ùˆ منØوس در دورانی از تاریخ وطن بر میهن Ùˆ مردم، غالب اقتلویی شد؛ ولی سرانجام از پا در آمد Ùˆ ریشه Ú©Ù† شد. این سیستم Ùˆ گردانندگان آن تا زمانی Ú©Ù‡ به ایدئولوژی Ùˆ اصول مذهب منØØ· Ùˆ مزخر٠خود، اتّکا دارند Ùˆ خود را Ùعّال مایشاء Ù…ÛŒ دانند Ùˆ مسئولیّت هیچ چیزی را نیز به عهده نمی گیرند، سیستمیست Ùاقد Øقّانیت Ùˆ Øکومتگرانش مطلق ستمگر Ùˆ جبّار Ú©Ù‡ تلاش برای Ùروپاشی آن؛ یعنی بال Ùˆ پر دادن به درخت شکوهمند آزادی وسرÙرازی مردم Ùˆ آبادانی ایران Ùˆ Ùرهنگ پروری Ùˆ جهان آرایی.
21- چرا آقای پوتین با تØریمهای بیشتر جمهوری اسلامی ایران مخال٠است؟
یک واقعیّت را هر چقدر نیز تلخ Ùˆ ناگوار باشد، بایستی بپذیریم Ùˆ آن اینکه، روسها هیچگاه دوستان ما نبودند Ùˆ نیستند Ùˆ پیوسته، ذلالت Ùˆ Øقارت Ùˆ ضع٠و زبونی Ùˆ بیچاره Ú¯ÛŒ Ùˆ نوکر صÙتی Ùˆ وطن Ùروشی ما را از همان عهد تزارها تا همین امروز در سر داشته اند Ùˆ هنوز دارند Ùˆ در آینده نیز خواهند داشت. اینکه ما ایرانیها به طور کلّی، خواه خیر خواه وطن باشیم، خواه غارتگر وطن، بخواهیم با این تصوّر بزییم یا به این مرض، مبتلا باشیم Ú©Ù‡ روسها، دوستان ما هستند؛ چونکه همسایه ÛŒ ما Ù…ÛŒ باشند، خود Ùریبی Ù…Øض است Ùˆ خبر از Ùقدان آگاهی عمیق از تاریخ ایران Ùˆ جهان Ùˆ از واقعیّت زندگی بر روی کره زمین Ù…ÛŒ دهد. رسم همسایه داری را آموختن Ùˆ ارج گزاشتن، سوای دل خوش داشتن به همسایه های طمّاع Ùˆ Øاسد Ùˆ کینه توز Ù…ÛŒ باشد. ایرانزمین در هیچ کجای جهان، دوستان خیرخواه Ùˆ خادم مطلق ندارد. مسئله اینه Ú©Ù‡ ما ایرانیها، هنوز نمی دونیم « دیپلماسی » یعنی چی؟ Ùˆ مناÙع Ùˆ راه Ùˆ رسم مردم ما در همسایه داری چیه؟. وقتی Øکومتگران ایرانی ندانند Ùˆ Ù†Ùهمند Ú©Ù‡ « اصلهای Ùرهنگ باهمستان مردم ایرانزمین » چیست Ùˆ کدامین پرنسیپها را برای کشور آرایی Ùˆ شیوه های رویاروی با همسایه گان خودش پرورانیده است- Ú†Ù‡ آنانی Ú©Ù‡ دیوار به دیوار مرزهایش هستند، Ú†Ù‡ آنانی Ú©Ù‡ آن سوی آبها Ùˆ مرزهای وطن Ù…ÛŒ باشند - خود به خود پیداست Ú©Ù‡ هر گونه Øرکت Ùˆ رÙتار Ùˆ تصمیمگیری گردانندگان سکّان کشتی وطن، اقدامی بخار معده ای Ù…ÛŒ باشد Ùˆ Ùاقد چشم اندازهای عاقبت اندیشی. اگر باورتان نمی شود، سÙرهای « ناصرالدّین شاهی » را در مدّ نظر بگیرید Ùˆ برآورد کنید تا تئاترهای مضØÚ© Ùˆ سرا پا Øقارت آمیز « اØمدی نژاد » در سازمان ملل. مخالÙت سیاستگران روسیه در هر دورانی Ú©Ù‡ بوده باشد، مخالÙتشان به معنای دل سوزاندن Ùˆ از جیب خود مایه گذاشتن برای ایران Ùˆ مردمش نبوده Ùˆ نیست Ùˆ هرگز نیز نخواهد بود؛ بلکه مخالÙت آنها با سیاستگران جهانی، مخالÙت Ùˆ Ú†Ú© Ùˆ چونه زدن بر سر میزان Ùˆ مقدار بلعیدن Ùˆ Ù„Ùت Ùˆ لیس کردن طعمه ای Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ نامش ایرانزمین Ù…ÛŒ باشد. سیاستگران روسیه، اگر مخالÙتی Ù„Ùظی در مجامع بین المللی از خود بروز Ù…ÛŒ دهند، صر٠نظر از جار Ùˆ جنجالهای عرصه ÛŒ بی مقدار پولیتیک جهانی Ùˆ شاخه شونه کشیدنهای اقتدارخواهی بیشتر، بØØ« بر سر Ùقط Ùˆ Ùقط « تقسیم غارت منابع جهان » Ù…ÛŒ باشد؛ نه آرایش Ùˆ نگاهبانی Ùˆ پرورش Ùˆ بهره برداری Ùˆ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø®Ø±Ø¯Ù…Ù†Ø¯Ø§Ù†Ù‡ منابع جهان؛ ولو گوشه ای از منابع جهان، نامش ایرانزمین باشد.
22- دلیل پرا کندگی و ناهمبسته بودن ٠ایرانیان به ویژه نیروهای سیاسی در خارج از کشور چیست وچگونه می توان آن را برطر٠نمود؟
هیچکس به دلخواه خودش، ترک وطن نمی کند. Øتما شرایطی زمخت Ùˆ نادلچسب بر اجتماع Ùˆ میهن، Øاکم Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ کثیری خواسته Ùˆ ناخواسته Ùˆ از روی اجبار Ù…ÛŒ گریزند Ùˆ ترک یار Ùˆ دیار Ù…ÛŒ کنند. مسئله ÛŒ پراکنده بودن ایرانیان، نه تنها گرایشها Ùˆ نیروهای سیاسی را در برمی گیرد؛ بلکه اÙراد سر خورده از هر نوع گرایش سیاسی را نیز شامل Ù…ÛŒ شود. وقتی سرزمینی را عده ای خونریز تسخیر کنند Ùˆ تمام راهها Ùˆ بیراهه های Ù†Ùس کشیدن ساده را نیز از آدمها به غارت ببرند، پیداست Ú©Ù‡ انسانها به هر روزنه ای برای نجات جان خویش خواهند گریخت. پراکنده Ú¯ÛŒ ایرانیان در سراسر جهان، گزینشی از سر اجبار بود Ùˆ امکانهای دم دست؛ نه دلبخواهی Ùˆ خوشآمدگویی بیگانه گان. گرایشها Ùˆ Øزبها Ùˆ سازمانها Ùˆ گروههای پراکنده نیز به همدیگر نخواهند رسید Ùˆ به همدیگر نخواهند پیوست؛ زیرا هر کدام از یک طرÙØŒ مقهور مناسبات اجتماعی Ùˆ Ùرهنگی Ùˆ قوانین Ùˆ وضعیّت اقتصادی Ùˆ غیره Ùˆ ذالک تمام آن ممالکی هستند Ú©Ù‡ مقیم آن Ù…ÛŒ باشند Ùˆ از طر٠دیگر، اختلاÙات عقیدتی Ùˆ مرام Ùˆ مسلکی شدید با یکدیگر دارند.
بالطّبع دوران طولانی شدن اقامتهای اجباری Ùˆ دوام سیطره ÛŒ Øکومت آخوندی به ایجاد Ùاصله های جبران ناپذیر مابین نسلها انجامیده است Ú©Ù‡ اگر چنین آژیر خطری در سمت Ùˆ سوی بازگشت به میهن Ùˆ سکنا گرÙتن صدی نود مهاجران نیانجامد، دیگر هیچ امیدی به نیروهای برونمرزی برای پیوند خوردن با تØوّلات درونمرزی نیست Ú©Ù‡ نیست Ùˆ سرزمین ایران برای مهاجران اجباری Ùˆ تبعیدی Ùˆ دلبخواهی Ùقط به عنوان « کشور توریستی » قلمداد Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ جهت دید Ùˆ بازدید خویشان Ùˆ Ùامیلها Ùˆ اقوام Ùˆ امثالهم به شمار خواهد آمد Ùˆ پیشا پیش نیز پیداست، سرزمینی Ú©Ù‡ برای Ùرزندان Ùˆ نواده گان من به عنوان « کشور توریستی » به Øساب آید، هیچگاه مسائلش به آنها ربطی ندارند Ú©Ù‡ بخواهند هم Ùˆ غم خود را برای راهکاری Ùˆ یاÙتن امکانهایی از بهر در اÙتادن با مسائل میهن، برنامه ÛŒ Ùکری خود بدانند Ùˆ به طور Ùعّال Ùˆ توام با مسئولیّت در ØÙ„ Ùˆ Ùصل کردن مسائل با دیگران Ùˆ در کنار دیگران، همّت کنند Ùˆ مسئولیّت از خود نشان دهند. واقعه ÛŒ تلخ مهاجرت به هر Ùرم Ùˆ Ø´Ú©Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ بخواهیم آن را در نظر نیز بگیریم، اگر از یک طر٠به وسعت دامنه ÛŒ تجربیات Ùˆ شناخت مردم ایران از Ùرهنگها Ùˆ زیستبومهای دیگر ملل انجامید Ùˆ در بسیاری زمینه ها، نقش مثبت Ùˆ بار آوری داشت از طر٠دیگر به خالی شدن Ùضایی انجامید Ú©Ù‡ قهقرایی Ùˆ واپس مانده Ú¯ÛŒ میهن را در چنگال یکی از تخریبگرترین Ùˆ مخوÙترین Øکومتهای بشری، تنها Ùˆ اسیر Ùˆ ذلیل شده گذاشت.
اگر روزی روزگاری در دوران « شاهان پهلوی » این امید بود Ú©Ù‡ با صر٠کردن پانزده سال انتقاد Ùˆ سنجشگری Ùˆ مبارزه Ùˆ پیگیری Ùˆ مسئولیّت بتوان تØوّلاتی کلیدی در ساختار نظام شاهنشاهی ایجاد کرد Ùˆ راه دویست ساله ÛŒ پیشرÙت Ùˆ تØوّلات اساسی را Ø·ÛŒ کرد، امروزه روز در سیطره ÛŒ Øکومت Ùقاهتی بایستی Øداقل، دویست سال تمام، مبارزه ÛŒ پیگیر Ùˆ روشنگری شبانه روزی در تمام ابعاد تصوّر شدنی کرد تا بتوان امیدی به دو سال تØوّل تق Ùˆ لقی در عرصه ÛŒ اجتماع Ùˆ کشور داری داشت. Ùاجعه ÛŒ انقلاب اسلامی، ایستایی Ùˆ انجماد ایران را سالها Ùˆ دهه ها Ùˆ یک قرن Ùˆ دو قرن، آسیب نرساند؛ بلکه پرتاب ایرانی بود به قعر قهقرائی اجتماعی Ùˆ Ùرهنگی Ùˆ تاریخی Ùˆ هنری Ùˆ همچنین بر باد رÙتن ثروتها Ùˆ منابع ملّی Ùˆ بدنامی Ùˆ ملعون Ùˆ منÙور شدن ایرانی در بین ملل جهان. خودمان را هیچ وقت گول نزنیم Ùˆ بند یقه مان نیز تنگ نشود. امروزه روز هر ایرانی را با « کوروش Ùˆ داریوش Ùˆ Øقوق بشر Ùˆ امثالهم » نمی شناسند؛ بلکه ما را با اتکیت باتلاق اسلامیّت شمشیر اقتلویی Ùˆ Øکومت اسلامی Ùقها در کنار جمعی تروریست Ù…ÛŒ شناسند Ùˆ به شمار Ù…ÛŒ آورند. واقع بین باشیم.
23- Ùکر نمی کنید، نیروهای اپوزیسیون بایستی دست از اختلاÙات گذشته بردارند Ùˆ با همبستگی خود، رنگ دیگری به تاریخ مبارزات معاصر بزنند ØŸ
من قبلا نوشته ام Ùˆ استدلال آورده ام Ú©Ù‡ « اپوزیسیون » در بیرون مرزها، Ùاقد « Ù…Øتوا Ùˆ معنای کلامی Ùˆ همچنین Ùاقد بار Øقوقی Ùˆ ÙلسÙÛŒ خودش » Ù…ÛŒ باشد. « اپوزیسیون » همانطور Ú©Ù‡ نامش Ùریاد Ù…ÛŒ زند، به Ùراکسیونهایی Ù…ÛŒ گویند Ú©Ù‡ برخاسته از جنبشهای متنوّع اجتماعی Ù…ÛŒ باشند Ùˆ واتاب دهنده ÛŒ آرمانها Ùˆ آرزوها Ùˆ خواسته های چنان جنبشهای اجتماعی هستند. بنابر این، من نمی توانم در گوشه ای از جهان، سنگر بگیرم Ùˆ برای خودم، Øزبی یا سازمانی برپا کنم Ùˆ اسمش را بگذارم، « اپوزیسیون Øکومت وقت »؛ ولو خیلی Ùعّال نیز باشم. چنین کاری، مسخره کردن خود Ù…ÛŒ باشد. اپوزیسیون به کسانی Ù…ÛŒ گویند Ú©Ù‡ در مصا٠و رویارویی با ØÙکّامی Ù…ÛŒ ایستند Ú©Ù‡ هیچ Øقّانیّتی به Øکومت کردن ندارند Ùˆ مثل سرطان به جان شریانهای Øیاتی ملّت اÙتاده اند Ùˆ تقلّا Ù…ÛŒ کنند به یک تمامیّت استبدادی تبدیل شوند. اپوزیسیون باید در وطن Ùˆ در مجلس Ùˆ بیرون از مجلس Ùˆ در سراسر اجتماعی Ú©Ù‡ نامش ایرانزمین Ù…ÛŒ باشد، اهرمهای مقاومت Ùˆ پیکار Ùˆ ایستاده Ú¯ÛŒ براÙراشته باشد تا شایسته ÛŒ نام « اپوزیسیون » باشد. در برون از مرزها، ادّعای اپوزیسیون داشتن، یک توهّم امید دهنده است؛ نه یک واقعیّت تاثیر گذار Ùˆ راهگشاینده ÛŒ Ù…Ùعضلات Ùˆ Ùلاکتهای میهن Ùˆ مردم. کسانی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهند نقشی در رویدادهای میهنی ایÙا کنند، بایستی در بطن آن رویدادها بزییند. من نمی توانم بیرون از کشتی نشینم؛ ولی ادّعای سکّانداری داشته باشم Ùˆ با لنگش Ú©Ù†! لنگش Ú©Ù†! بخواهم آن کشتی ای را از غرق شدن نجات دهم Ú©Ù‡ اسیر طوÙان باتلاق بلاهتهای Øکومتگران وقت Ù…ÛŒ باشد. این کار ناممکن است. من تا در ارگانهای کلیدی Ùˆ تاثیر گذار Ùˆ تعیین کننده ÛŒ دولتی، Ù¾ÙÙست Ùˆ مقام Ùونکسیونالیستی Ùˆ نقشگذارنده نداشته نباشم، Ù…Øال است از بیرون مرزها، کاری کارستان را بتوانم از پیش ببرم؛ ولو با هوشترین Ùˆ خبره ترین Ùˆ داناترین سیاستمدار عصر خودم نیز باشم. کار را کسانی Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ وارد میدان هماوردی Ù…ÛŒ شوند؛ نه آنانی Ú©Ù‡ Ùقط ØرÙØ´ را Ù…ÛŒ زنند Ùˆ در باره اش رساله ها Ù…ÛŒ نویسند Ùˆ داد سخن Ù…ÛŒ دهند.
مسئله ÛŒ گریز از همدیگر در گستره ÛŒ زیستی تمام آنانی Ú©Ù‡ خود را نیروی Ùعّال دامنه ÛŒ سیاست Ù…ÛŒ دانند، برمی گردد به تاریخچه ÛŒ این نیروها Ùˆ شیوه های Ø´Ú©Ù„ گیری Ùˆ Øضور آنها در تاریخ Ùˆ واقعیّت ایرانزمین. اگر بخواهیم علل درگیریها Ùˆ خصومت گرایشهای مختل٠را در Øقّ یکدیگر ریشه یابی کنیم، بایستی وجود Ùˆ اÙول Ùˆ متلاشی شدن اØزاب Ùˆ سازمانهای سیاسی را از تک Ù†Ùره اش گرÙته تا کثیرالعضو از عصر مشروطه تا امروز در نظر بگیریم. Ùراموش نکنید Ú©Ù‡ تمام سازمانها Ùˆ اØزاب Ùˆ گروهها Ùˆ جبهه بندیها به طور جدّی Ùˆ Ùعّال در « عصر پهلویها ( = پدر Ùˆ پسر ) » تا رویداد انقلاب نکبتی، Ø´Ú©Ù„ گرÙته اند. از گرایشهای Ú†Ù¾ گرÙته تا ملّیها Ùˆ گروههای مذهبی مختلÙ. تمام این سازمانها Ùˆ گروههای موجود، تعری٠تاریخ وجودی خود را از موضعگیری در برابر سیستم « شاهان پهلوی » استنباط Ùˆ اخذ Ù…ÛŒ کنند؛ یعنی بدون چنان عصری، هیچ کدام از سازمانها Ùˆ گروههای Ùوق، هویّتی پیدا نمی کنند Øدّاقل برای اعضاء Ùˆ هواداران خودشان؛ Ú†Ù‡ رسد برای مردم یک کشور به طور کلّی. بنابر این، بØØ« اختلاÙات Ùقط بر سر موضعگیریهای عقیدتی Ùˆ نظری نیست؛ بلکه بیش از هر چیز، بØØ« به Øول Ùˆ Øوش « Øقّانیتها Ùˆ پرنسیپها Ùˆ اصلها » Ù…ÛŒ چرخد. برآمدن Øکومت Ùقاهتی با تسخیر مصادره به مطلوب اهرمهای قدرت باعث شد Ú©Ù‡ تمام همّ Ùˆ غم ذینÙعان Øکومتی در این باشد Ú©Ù‡ Øکومت خود را مدیون مبارزه ای بدانند Ú©Ù‡ مثلا در مصا٠با « شاهان پهلوی » به پیش برده اند Ùˆ سعی دارند بدین وسیله برای تمام رÙتارهای خودشان از جنایتکاری Ùˆ خونریزی گرÙته تا انواع Ùˆ اقسام تئاترهای مردمÙریب، Øقّانیّت بتراشند. ولی Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ برغم تمام تبلیغات گسترده Ùˆ تبهکاریهای Øکومتگران Ùقاهتی Ú©Ù‡ کثیری از مانده گان Ùˆ رÙته گان آنها همان مخالÙان مذهبی « عصر پهلویها » بودند، باز ØŒ هیچ Øقّانیتی به Ùرمانروایی بر ایران ندارند Ú©Ù‡ ندارند؛ زیرا « بØØ« Øقّانیّت نداشتن آنها » به « پرنسیپها Ùˆ اصلهای Ùرهنگ باهمستان ایرانیان = مهر Ùˆ داد Ùˆ راستمنشی Ùˆ نگاهبانی از جان Ùˆ زندگی » بازمی گردد Ú©Ù‡ معیار Ùˆ « Øقّانیّت ارگانها Ùˆ سازمانها Ùˆ Øزبها Ùˆ گرایشها Ùˆ گروهها Ùˆ Ù¾Ùست Ùˆ مقامها Ùˆ کارگذاران » را متعیّن Ù…ÛŒ کند. دÙرست همین « پرنسیپها Ùˆ اصلهای باهمستان Ùرهنگ ملّت » هستند Ú©Ù‡ ارزش Ùˆ دوام Ùˆ Øقّانیّت Øکومتها Ùˆ دولتها Ùˆ گرایشها Ùˆ شخصیّتها Ùˆ اÙراد را به Ù…ØÚ© Ù…ÛŒ زنند Ùˆ رÙتارها Ùˆ اقدامهای آنان را ارزشیابی Ù…ÛŒ کنند.
آنچه هنوز منشاء اختلا٠و کشمکشهای شدید مابین گرایشهای مختل٠سیاسی در معنای وسیع کلمه Ù…ÛŒ باشد، دقیقا از همین دامنه ÛŒ « پرنسیپها » ریشه Ù…ÛŒ گیرد. باید دید Ùˆ بررسی کرد Ú©Ù‡ گرایشهای مختل٠سیاسی در سرزمین ما از یکصد سال پیش تا همین امروز، وقتی Ù…ÛŒ خواهند Øقّانیّت وجودی Ùˆ عقیدتی خود را نشان دهند Ùˆ اثبات کنند، کدامین Ùقدانها Ùˆ موانع آزادی را در « دوران پهلویها » ردی٠می کنند Ùˆ باید پرسید چرا آنانی Ú©Ù‡ انواع Ùˆ اقسام موانع آزادیهای Ùردی Ùˆ اجتماعی را در « عصر پهلویها » برمی شمارند، وقتی خودشان به قدرت دست Ù…ÛŒ یابند، از کلیدی ترین ایجاد کننده گان Ùˆ استØکام Ùˆ گسترش دهنده گان همان موانع هستند؟. از یاد نبرید Ú©Ù‡ « تبهکاری مثل رÙسنجانی » با تقلید مضØÚ© کردن از پژوهشگر نامدار، « Ùریدون آدمیّت »، آمد Ùˆ سطØیّاتی را در کتابی به نام « امیر کبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار » نوشت Ùˆ منتشر کرد. ولی همین انسان، پس از آنکه به قدرت رسید Ùˆ کلیدی ترین موضعهای قدرت را در دست خودش گرÙت از نقش گذارترین خونریزان Ùˆ قصّابان « امیرکبیرها » در وطن شد Ùˆ جان Ùˆ زندگی هزاران « قهرمان وطنی » را قبضه کرد. همینطور در نظر داشته باشید Ú©Ù‡ « سیّد علی خامنه ای » از اÙرادی بود Ú©Ù‡ آن نامه ÛŒ معرو٠« کانون نویسنده گان ایران را به هویدا »، امضاء کرده بود. ولی وقتی، ولی Ùˆ قائد اعظم در سیستم Ùقاهتی شد Ùˆ جای چای خودش را Ù…ØÚ©Ù… یاÙت از کلیدی ترین نقش گذاران ترور Ùˆ Ú©Ùشتار نویسنده گان Ùˆ دگر اندیشان از آب در آمد.
مسئله اینه Ú©Ù‡ آنچه، روزی روزگاری نکوهیده Ù…ÛŒ شود Ùˆ رانه ای برای موجودیّت تاریخی « سازمانها Ùˆ Øزبها Ùˆ گروهها » را پایه ریزی Ù…ÛŒ کند، همان نکوهیده ها Ùˆ منÙور شده ها، پس از تسخیر اهرمهای قدرت به دست هر کدام از سازمانها Ùˆ گرایشها Ùˆ Øزبهای آنچنانی، بلاÙاصله به « Ùضیلتهای اعلاء » تبدیل Ù…ÛŒ شوند؟. چرا Ùˆ به کدامین دلایل؟. اختلا٠گرایشهای مختل٠سیاسی در جامعه ÛŒ ایرانی - مهم نیست کجا مقیم باشند Ùˆ به چند شاخه Ùˆ Ùرقه ÛŒ عجیب Ùˆ غریب با نامهای دهن پر Ú©Ù† یا بعضا مضØÚ©ØŒ تقسیم شده باشند - در اینست Ú©Ù‡ گرایشهای سیاسی در سرزمین ما برغم یکصد سال، تجربه ÛŒ هولناک کشمکشها Ùˆ خصومتها Ùˆ زد Ùˆ خوردها Ùˆ تل٠کردن نیروهای بسیار Ù…Ùید Ùˆ بار آور خودشان Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توانستند نه تنها با دست در دست یکدیگر دادن، ایران را آباد زمین کنند؛ بلکه کشورهای منطقه را نیز یار Ùˆ یاور باشند، هنوز Ú©Ù‡ هنوز است با وجود Øاکم بودن یکی از خطرناکترین Øکومتهای خونریزی Ú©Ù‡ تاریخ بشر تا کنون به خود دیده است، باز همچنان بسان شتر عصّار خانه در Øال « کاه کهنه بر باد دادن در باره ÛŒ رÙتارهایی هستند Ú©Ù‡ در Øقّ یکدیگر »، مرتکب شده اند. آنها هنوز « پرنسیپها Ùˆ اصلهای Ùرهنگ باهمستان این ملّت » را درنیاÙته اند تا متوجّه شوند Ú©Ù‡ « مخرج مشترک آنها = مهر Ùˆ داد Ùˆ راستمنشی Ùˆ نگاهبانی از جان Ùˆ زندگی » برای ایجاد کارهای کارستان در ایران، همان ÙˆÙاداری به « پرنسیپها Ùˆ اصلهای Ùرهنگ مردم سرزمین خودشان » Ù…ÛŒ باشند؛ نه اعتقادات Ùˆ اصول مذاهب Ùˆ ایدئولوژیها Ùˆ گرایشهای Ùکری Ùˆ غیره Ùˆ ذالک تک، تکشان. تا مسئله ÛŒ شناخت Ùˆ ÙˆÙاداری سÙت Ùˆ سخت Ùˆ امید Ùˆ یقین قلبی Ùˆ Ùکری برای واقعیّت پذیر کردن Ùˆ اجرای تمام سویه ÛŒ « پرنسیپهای Ùرهنگ باهمستان ایرانی »، ملکه ÛŒ ذهن Ùˆ رÙتار Ùˆ منش Ùˆ موضعگیری Ùˆ خمیر مایه Ùˆ شیرازه ÛŒ اساسنامه ای تمام گرایشهای سیاسی قرار نگیرد، ایران Ùˆ مردمش، هیچگاه روی خوشی Ùˆ شادمانی Ùˆ آزادیهای Ùردی Ùˆ اجتماعی را نخواهند دید Ú©Ù‡ نخواهند دید Ùˆ ایران، میدانی خواهد شد برای ترکتازی انواع Ùˆ اقسام آدمهای عقده ای Ùˆ گرایشهای کینه توز. همین.
ناگÙته نگذارم Ú©Ù‡ بیشترین Ùˆ Ùعّالترین Ùرزندان این آب Ùˆ خاک به « گرایشهای Ú†Ù¾ » تعلّق دارند. این طی٠از همان روز اول نطÙÙ‡ اش تا همین امروز، تمام سنگبنای اقدامها Ùˆ روشها Ùˆ Øرکتها Ùˆ موضعگیریها Ùˆ قلمÙرسودگیهای خودشان را بر توهّمی Ù¾ÛŒ ریختند Ú©Ù‡ خانمانسوز وطن بود Ùˆ بر باد دهنده ÛŒ پتانسیل کرداری Ùˆ جان Ùˆ عمر Ùˆ زندگی منØصر به Ùرد تک، تک Ùعّالین آن. اینان به جای آنکه بیایند بر آخرین Ùریادها Ùˆ هشدارها Ùˆ بیدار باشیهای « شاعران Ùˆ نویسنده گان Ùˆ کوشنده گان Ùˆ روشنگران عصر مشروطیّت »، پایه ÛŒ اقدامهای روشنگری عمیق Ùˆ بیداربخش خود را Ù¾ÛŒ بریزند، آمدند Ùˆ بر « دگمها Ùˆ شابلونها Ùˆ کلیشه های ایدئولوژیهای وارداتی » شالوده ریزی کردند؛ طوری Ú©Ù‡ با چنین گرایشی، تمام آنچه را نیز به طور پخش Ùˆ پلا در گوشه Ùˆ کنار وطن، از دوران روشنگریهای مشروطیّت باقی مانده بود، در زیر آوار Ú©Ú˜Ùهمیها Ùˆ Ú©Ú˜ رÙتارهای خودشان، مدÙون Ùˆ Ø®ÙÙ‡ کردند. ولی اگر این طی٠متنوّع در یک دهه ÛŒ گذشته، آن دلیری را از خود نشان داده اند Ú©Ù‡ تا اندازه ای به سنجشگری مواضع سیاسی Ùˆ نگرشهای Ùکری Ùˆ رÙتاری خود در گذشته ها رو آورند Ùˆ به گشوده Ùکری Ùˆ دگراندیشی، میدان بدهند. در عوض، Ø·ÛŒÙهای مشروطه خواهان از هر نوعش را Ú©Ù‡ Øساب کنید، همچنان تلاش دارند سنجشگریهای دیگران را به Øساب Øقّانیّت داشتنهای خود به قدرت، Ú†Ù‡ در گذشته، Ú†Ù‡ در آینده ÛŒ اØتمالی، مصادره به مطلوب کنند. آنها متوجّه نیستند Ú©Ù‡ کتمان Ùˆ لاپوشانی Ùˆ توجیه Ùˆ تÙسیر Ùˆ نادیده گرÙتن خطاهای اساسی عصر پهلویها، نه تنها تمام خدمات ارزنده Ùˆ شایسته ÛŒ قدر دانی آن « شاهان » را آسیب خواهد زد؛ بلکه اعتبار Ùˆ ارزش مبارزات خودشان را در مصا٠با ولایت Ùقاهتی نیز خدشه دار خواهد کرد. در عصر پهلویها، از تمام آن آرمانها Ùˆ آرزوها Ùˆ نتایج پیکارهای آوازه گران Ùˆ تلاشگران انقلاب مشروطیّت، Ùقط اسکلتی باقی مانده بود Ú©Ù‡ لق Ùˆ لوق بودن آن را دو رویداد « جنبش دکتر مصدّق Ùˆ قضیه ÛŒ پانزده خرداد خمینی » هشدار داده بودند تا سرانجام با وزیدن کوچکترین نسیمی در سال 1357 از هم Ùرو پاشید Ùˆ متلاشی شد. امروزه روز ایرانزمین در یک پروسه ÛŒ طولانی هزاره ای از عصر ساسانیان تا همین امروز، کشمکشهای آشکار Ùˆ پنهان Ùˆ گاه به گاهی با اسلامیّت داشته است. ولی اکنون یکراست Ùˆ مستقیم با واقعیّت بسیار گزنده Ùˆ آزارنده Ùˆ چندش آور « اسلامیّت Ùˆ موکّلان رنگارنگش » روبروست. پیکار گسترده ÛŒ Ùکری Ùˆ سنجشگری علنی Ùˆ موضعگیری Ø´Ùّا٠و رو راست با چنین پدیده ÛŒ مخرّب در تمام ابعاد نموداری اش هست Ú©Ù‡ « زایش ایرانی نو Ùˆ انسانی نو » را به ارمغان خواهد آورد. بنابر این، دورانی Ú©Ù‡ هر گرایشی بخواهد به خودش تØمیل Ùˆ تلقین بکند Ú©Ù‡ من، تنها آلترناتیو Øکومت Ùقاهتی هستم Ùˆ دیر یا زود بر ایرانزمین، Øاکم خواهم شد، رویای شیرینی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ هرگز واقعیّتی پیدا نخواهد کرد.
امروز، هر گرایشی بایستی بÙهمد Ú©Ù‡ اسلامیّت نوع Ùقاهتی شده اش، داعیه یّ سیطره ÛŒ جهانی دارد Ùˆ با وعظ Ùˆ خطابه Ùˆ Ú©Ù„Ú©Ù„ کردنهای سکولاریستی مخالÙان درونمرزی Ùˆ برونمرزی، هیچگاه از داعیه ÛŒ اقتدار خواهی Ùˆ Øرص توتالیتگرای خودش تا آخرین Ù†Ùسها، میلیمتری به دلخواه، واپس نخواهد نشست Ú©Ù‡ نخواهد نشست؛ ولو برای هر مویرگ تملّک خواهی اش، جان Ùˆ زندگی Ùˆ هستی Ùˆ نیستی میلیونها انسان را از دم تیغ بگذارند Ùˆ قربانی کند. چنین سیستم مخوÙÛŒ را بایستی یکپارچه در « Øلقه ÛŒ پیکارهای گسترده ÛŒ Ùرهنگی » گذاشت تا بتوان امیدی به متلاشی شدن کندوی استبدای Ùˆ ستمگری آنها داشت. پیدایش Ùˆ قلع Ùˆ قمع اØزاب Ùˆ سازمانها Ùˆ گروهها در سرزمین ما از این جا ریشه Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ هنوز هیچ کدام از آنها نمیخواهند دریابند Ùˆ تصدیق کنند Ú©Ù‡ واریاسیونی از مجموعه ای به نام دریای تØوّلات Ùˆ مسائل وطن هستند؛ یعنی واریاسیونهایی Ú©Ù‡ بایستی بتوانند در یک هارمونی با دگراندیشان Ùˆ دیگر سازمانها Ùˆ اØزاب، نقش پله های نردبان پیشرÙت Ùˆ تØوّل Ùˆ یارشاطری را برای مردم خود ایÙا کنند؛ نه اینکه خود را جامع تمام Ùˆ کمال یک Øکومت مطلق به Øساب آورند Ùˆ با ایجاد سیستمی مخو٠همچون ولایت Ùقاهتی بر Øلقوم ملّت، Øاکم اقتلویی شوند. مردم، اØزاب را برای آن Ù…ÛŒ خواهند Ú©Ù‡ به Ú©Ù…Ú© آنها بر مسائل Ùˆ مّعضلات باهمزیستی چیره شوند؛ نه اینکه در جستجوی قصّاب برّه ÛŒ وجود خودشان Ùˆ Ùرزندانشان Ùˆ ویرانگر مام وطن باشند.
24- شما سالها از دور و نزدیک با ایرانیان در تماس هستید، چه پیام و پیشنهادی به ایرانیان به ویژه هنرمندان ، نویسندگان و شاعران دارید؟
همانطور Ú©Ù‡ به مردم، هیچ پیامی ندادم، به این Ø·ÛŒÙها نیز هیچ پیامی نمی دهم Ùˆ توقّع Ùˆ انتظاری نیز از هیچ انسانی ندارم. امّا اگر کسانی آن جرات Ùˆ دلیری را دارند Ú©Ù‡ خود را در مجامع عمومی Ùˆ در برابر دیگران، « نویسنده Ùˆ هنرمند Ùˆ شاعر » بشمارند، پس شایسته Ùˆ خجسته است Ú©Ù‡ چنان انسانهایی، « گوهر گرانقدر آدمیگری » را نه تنها در Øقّ خودشان؛ بلکه در Øقّ تک، تک همنوعان خود در میهن Ùˆ جهان با رادمنشی Ùˆ گستاخی Ùˆ دلاوری، نگاهبانی کنند Ùˆ ارج گزارند. نویسنده ای Ú©Ù‡ در زیر گوشش Ùˆ در برابر چشمانش Ùˆ سرزمینش، گروه گروه، خون جوانان Ùˆ انسانها را به اتّهامات واهی Ùˆ ناØقّ Ù…ÛŒ ریزند Ùˆ آنها هیچ کوششی نمی کنند Ú©Ù‡ گذرگاهی برای Ùریاد در گلو Ø®Ùته ÛŒ آن قربانیان شوند، چنان نویسنده گان Ùˆ شاعران Ùˆ هنرمندانی، تبهکار Ùˆ پوساننده ÛŒ همان چیزی هستند Ú©Ù‡ زندگی خود را Ù…ÛŒ خواهند وق٠آن کنند. نویسنده ای Ú©Ù‡ برای زیبا آرایی جهان Ùˆ زندگی، گام بر ندارد، نویسنده نیست؛ بلکه یک « چیز نویس » تمام عیار است. هنرمندانی Ú©Ù‡ در برابر ضØّاکان وقت، سکوت Ù…ÛŒ کنند Ùˆ لام تا کام، اعتراض علنی Ùˆ تلاش برای در بند کردن ضØّاکیان نمی کنند، چنان هنرمندانی، هیچ سنخیّتی با هنر Ùˆ هنر زایی ندارند. هنرمندی Ú©Ù‡ به بهای شهرت Ùˆ معروÙیّت Ùˆ چاپ Ùˆ Ùروش Ùˆ پخش نوشته هایش، Øاضر باشد، تن به هر نوع Øقارتی بدهد Ùˆ در برابر آمران ستمگر، کوتاه بیاید Ùˆ زبونی Ùˆ ذلیل شدن خود را در برابر « قدرتمندان بی لیاقت Ùˆ Ùرّ » بپذیرد، چنان هنرمندانی، به باتلاق مصائب انسانی، شدّت Ù…ÛŒ دهند؛ ولی درمانگر دردهای بشری نخواهند شد Ú©Ù‡ نخواهند شد Ùˆ با ادّعای هنرمند بودن خودشان نیز نخواهند توانست Øتّا یک لبخند خشک Ùˆ خالی بر دهان دلسوخته گان ایجاد کنند. من ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ù…ÛŒ دهم قرنهای قرن، نامم در قرنطینه ÛŒ ملعونیّت Ùˆ مطرودیّت بماند Ùˆ آثارم، طعمه ÛŒ آتشسوزیهای مکرّر Ùˆ آماج لعن Ùˆ Ù†Ùرین Ùˆ سرزنش باشند؛ به جای آنکه بخواهم کرامت Ùˆ ارجمندی Ùˆ آزادی Ùˆ سرÙرازی خودم را پایمال کنم Ùˆ زبون ØÙکّام خبیث Ùˆ تسلیم اراده ÛŒ استبدادی آنها بمانم. تکرو زیستن Ùˆ زندگی دهساله ÛŒ عقاب وار توام با غرور Ùˆ سرÙرازی، شر٠دارد به سیصد سال غوطه خوردن زاغ وار در لجن جنایتها Ùˆ کثاÙتکاریهای طایÙÙ‡ ÛŒ بی لیاقت ترینهای Øاکم Ùˆ ستمگر بر میهن. یک نویسنده ÛŒ باید بتواند آیینه ÛŒ پانورامایی Ùریادهایی باشد Ú©Ù‡ در گلوی قربانیان اجتماع ایرانزمین در زیر سیطره ÛŒ Øکومتگران Ùˆ ارگانها Ùˆ سازمانها Ùˆ روابط ماÙیایی شرکتها Ùˆ موسسات Ùˆ غیره Ùˆ ذالک در Øال Ø®ÙÙ‡ شدن Ùˆ گورسپاری Ù…ÛŒ باشند. همین.
در پایان از اینکه لط٠کردید Ùˆ دلی Ùˆ گوشی به شنیدن ØرÙهای من سپردید، بسیار بسیار سپاسگزارم. امیدوارم تلخی Ú¯Ùتارهایم، شیرینی اهدا٠و آرزوها Ùˆ کوششهای شما را منقلب نکند Ùˆ همچنان با پشتکار Ùˆ بیدار وجدانی به تلاشهای خودتان ساعی باشید؛ ولو اÙروختن Ùˆ زدن « کبریتی در تاریکی ظلمات الهی Øاکم بر وطن » باشد. ایدون باد!. تاریخ: Ù‡Ùتم نوامبر سال
من قبلا نوشته ام Ùˆ استدلال آورده ام Ú©Ù‡ « اپوزیسیون » در بیرون مرزها، Ùاقد « Ù…Øتوا Ùˆ معنای کلامی Ùˆ همچنین Ùاقد بار Øقوقی Ùˆ ÙلسÙÛŒ خودش » Ù…ÛŒ باشد. « اپوزیسیون » همانطور Ú©Ù‡ نامش Ùریاد Ù…ÛŒ زند، به Ùراکسیونهایی Ù…ÛŒ گویند Ú©Ù‡ برخاسته از جنبشهای متنوّع اجتماعی Ù…ÛŒ باشند Ùˆ واتاب دهنده ÛŒ آرمانها Ùˆ آرزوها Ùˆ خواسته های چنان جنبشهای اجتماعی هستند.
15- اگر به ایران برگردید به اولین جایی Ú©Ù‡ خواهید رÙت کجا خواهد بود Ùˆ آنجا Ú†Ù‡ خواهید کرد؟
اگر ایرانزمین، روزی روزگاری از « شرّ آشویتس Ø®Ùّت آور آخوندی » آزاد شد Ùˆ از غÙÙ„ Ùˆ زنجیرهای بدویّت موکّلان Ùˆ شمشیر کشان اسلامیّت توØØ´ÛŒ گسست Ùˆ هنوز جانی Ùˆ رمقی در تن خسته Ùˆ آزرده ÛŒ وجودم برای بازگشت به وطن بود، با خودم عهد کرده ام Ú©Ù‡ یکراست به سر قبر « خمینی » بروم Ùˆ یکی از زیباترین دسته گلهایی را Ú©Ù‡ وجود دارد از یه مغازه Ú¯Ù„Ùروشی بخرم Ùˆ بر سر قبر او بگذارم Ùˆ لختی به قبر این « نا انسان انسان نما » خیره شوم Ùˆ از ته دلم بر او درودها بÙرستم Ú©Ù‡ مرا از تمام آن خوش خیالیها Ùˆ اØترامی Ú©Ù‡ نسبت به « باتلاق اسلامیّت شمشیر اقتلویی » در دوران کودکی Ùˆ نوجوانی داشتم، برای همیشه Ùˆ ابد، آزاد Ùˆ رها کرد. اگر این نا انسان انسان نما نبود، شاید من تا آخرین Ù„Øظه های جان کندنم ØŒ تصوّر Ù…ÛŒ کردم Ú©Ù‡ « اسلامیّت » یه Ú¯ÙÙ‡ ارزشمندی Ù…ÛŒ باشد Ùˆ شایسته آن هست Ú©Ù‡ اØترامی به او، Ùˆ به مومنانش گذاشت. ولی رÙتار Ùˆ Ú¯Ùتار این « نا انسان انسان نما » Ùˆ تمام آنانی Ú©Ù‡ دور Ùˆ بر او بودند Ùˆ هنوز ارثیه خور دم Ùˆ دستگاه جنایتها Ùˆ تبهکاریها Ùˆ رذالتها Ùˆ خباثتها Ùˆ کتاÙتکاریها Ùˆ اراده ÛŒ خونخواهیهای ÙˆØشتناک او Ù…ÛŒ باشند، اثبات کردند Ú©Ù‡ باتلاق اسلامیّت همین است Ú©Ù‡ آنها مروّج Ùˆ مبلّغ Ùˆ مداÙع آن Ù…ÛŒ باشند Ùˆ « اسلام، هیچ چیز دیگری نیست؛ سوای جمیع رذالتهای بشری به طور کلّی Ú©Ù‡ در ساز Ùˆ کار کندوی ضØÙ‘Ú© صÙت ولایت Ùقاهتی به خودش پیکر گرÙته است ». تا Ùرا رسیدن چنین روز خجسته ای ØŒ بیدار Ù…ÛŒ مانم Ùˆ هرگز چشمان Ø±ÙˆØ Ùˆ خیالات Ùˆ جان Ùˆ هستی ام را از « گشتن Ùˆ گشتن گرداگرد وقایع وطن » وانخواهم گرداند. اگر چنین روزی Ùرا رسد Ùˆ من توانستم به آنچه Ú©Ù‡ در سر دارم، جامه ÛŒ واقعیّت بپوشانم، سپس خواهم رÙت در گوشه ای از یک روستای با صÙا در دل کوهستانهای دور اÙتاده ÛŒ ایرانزمین. دوست دارم به آواز Ùˆ Ù¾Ú†Ù¾Ú†Ù‡ ÛŒ طبیعت ایرانزمین، دل سپارم Ùˆ برای چندمین Ùˆ چندمین بار، غرق دنیای دوست داشتنی « تراژدیهای شاهنامه Ùˆ خدایان اساطیری مردم جهان Ùˆ دنیای لطی٠و ظری٠و عزیز اسکار وایلد Ùˆ هانس کریستیان آندرسن » شوم. از جوامع انسانهای زÙمخت Ùˆ خشن Ùˆ زورگو Ùˆ خونریز Ùˆ ریاکار Ùˆ Øقّ Ú©ÙØ´ØŒ گریزانم Ùˆ گریزانم.
16- برای مردم داخل ایران چه پیام و یا پیشنهادی دارید؟
پیام Ùرستادن، کار من نیست؛ زیرا Ù…Ùنجی Ùˆ رسول هیچ قاهر Ùراکائناتی یا مامور زمینی مقتدران Øریص Ùˆ بلعنده ÛŒ جهان نیز نیستم Ú©Ù‡ بخواهم تکلی٠دیگران کنم، Ú†Ù‡ باید یا نباید بکنند. برای من Ú©Ù‡ بیش از دو دهه است در غربت اجباری، Ù…Øکوم ماندن هستم Ùˆ نه تنها در بستر رویدادهای میهنی نمی باشم؛ بلکه هیچ نقشی نیز در ارگانهای تصمیم گیرنده ÛŒ کشوری ندارم، آنگاه نظر دادن در باره ÛŒ چگونه رÙتار کردن ملّت، خیلی مضØÚ© Ù…ÛŒ باشد. اگر کاری کارستان بتوانم برای میهنم Ùˆ مردم خودم Ùˆ جهان Ùˆ موجودات به طور کلّی بکنم، همین است Ú©Ù‡ در جهان، به گونه ای بزییم Ú©Ù‡ ارزش Ùˆ لیاقت زندگی Ùردی خودم را در « گیتی آرایی Ùˆ تلاش برای خوشزیستی Ùˆ سرÙرازی همنوعانم » نشان داده باشم؛ یعنی طوری زیستن Ú©Ù‡ بتوان به سهم خویش از خشونتهای مذهبی Ùˆ ایدئولوژیکی Ùˆ عقیدتی Ùˆ مرام Ùˆ مسلکی Ùˆ تجاری Ùˆ نظامی Ùˆ امثالهم کاست Ùˆ کاست؛ Øال در هر گوشه ای از جهان Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهد باشد.
هیچ چیزی در جهان، ویرانگرانه تر از « جنگهای مذهبی » نیست Ú©Ù‡ نیست. مذاهبی Ú©Ù‡ با ریختن خون انسانها Ùˆ دگر اندیشان بخواهند ملاط برای گسترش اجباری اعتقادات خود Ùˆ ساختن « مکانهای مثلا مقدّس برای الاهان مستبد Ùˆ خونریز خود » برپا دارند، مومنان به چنان مذاهبی، اصلا Ùˆ ابدا انسان نیستند Ùˆ باید در Ùکر این بود Ú©Ù‡ تمام رگ Ùˆ ریشه های Ùونکسیونالیستی چنین جانورانی را خنثا Ùˆ از کار انداخت. مذاهبی Ú©Ù‡ « شراب خوشیهای آدمی » را در میکده ÛŒ کنار دیگران بودن، ساقی نباشند، چنان مذاهبی، شکنجه گاه Ùˆ جهنّم آدمی هستند. من آرزو Ù…ÛŒ کنم ایرانیان در هر کجای جهان Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ باشند، روزی روزگاری به « پرنسیپهای Ùرهنگ باهمستان خود = مهر Ùˆ داد Ùˆ راستمنشی Ùˆ نگاهبانی از جان Ùˆ زندگی » با گشوده Ùکری Ùˆ مسئولیّت تام، رو آورند Ùˆ هرگز بسان Ú©Ùتاران Ùˆ لاشخورها، Ùقط نظاره گر « خونریزی Ùˆ ابزار جانستانی برای Øکومتگران بی لیاقت Ùˆ Ùرّ » نشوند. امیدوارم.
امروزه روز، طی٠تØصیل کرده گان ما، خیلی Ú©Ù‡ پیشرÙت Ùکری کرده اند، گاه گداری Ú©Ù‡ لبه ÛŒ تیز شمشیر خشونت مآب Ùقاهتی، سیلابوار خون Ù…ÛŒ ریزد، شعار « رعایت Øقوق بشر » را در گوشه Ùˆ کنار بر زبان Ùˆ قلم Ù…ÛŒ رانند. ولی همین Ø·ÛŒÙØŒ هنوز نمی داند Ùˆ شاید هم نمی خواهد به دلیل سوائق Ùˆ تعلّقات Ùرقه ای Ùˆ Ùردی Ùˆ سازمانی Ùˆ Øزبی Ùˆ گروهی Ùˆ صدها دلیل ریز Ùˆ درشت دیگر بپذیرد Ùˆ دریابد Ú©Ù‡ « اعلامیّه ÛŒ Øقوق بشر » در مقایسه با « پرنسیپهای Ùرهنگ باهمستان مردم سرزمین خودش »، Øکایت سطل آب Ùˆ وسعت گسترده ÛŒ دریا Ù…ÛŒ باشد. ملّتی Ú©Ù‡ Ø¢Øّادش « از Ù„Øاظ پرنسیپ رÙتاری برای جان Ùˆ زندگی دیگران »، هیچ مسئولیّت Ùˆ هوشیاری Ùˆ اØترامی نگزارند، نوشتن هزاران اعلامیّه ÛŒ Øقوق بشر Ùˆ Ùریاد زدن تبصره های آن در هر Ú©ÙˆÛŒ Ùˆ برزن، هرگز هیچ تاثیر Ùˆ Ù†Ùوذ Ùˆ کارکردی نخواهند داشت Ú©Ù‡ نخواهند داشت. چیزی بایستی پرنسیپ رÙتاری من بشود تا من به واقعیّتهای نامتعار٠و گوناگون، ارزش Ùˆ اØترام بگزارم. وقتی ما، تنوّع Ùˆ دگراندیشی Ùˆ نامتعارÙÛŒ Ùˆ کثیر خدایی را از ذهنیّت Ùˆ روان Ùˆ شعور Ùˆ Ùهم Ùˆ امکانهای باهمزیستی خود، تبعید Ùˆ گور به گور Ù…ÛŒ کنیم، آنگاه، بØØ« از آزادی Ùˆ Ùضای دمکراتیک، Øر٠بی پایه ای خواهد بود. نتیجه ÛŒ سالها شعار دادن مدّعیان را Ù…ÛŒ توان در پوزخندهای آن جوان خندانی تجربه کرد Ú©Ù‡ طناب دار را به گردنش آویختند Ùˆ ما نظاره گر ایستادیم؛ یعنی پوزخندی به Øماقتها Ùˆ Øقارتها Ùˆ تسلیم شدنها Ùˆ شاخه شونه کشیدنهای بی سبب ما مدّعیان Ú©Ù‡ به سیطره Ùˆ استیلای استبداد Øاکمان بی لیاقت، تن در Ù…ÛŒ دهیم Ùˆ زیستن زاغ وار خود را توجیه Ùˆ تبرئه Ù…ÛŒ کنیم. هنوز تصویر خنده بر لب آن رادمنش جانباخته در خاطر من، زنده Ùˆ Ø´Ùّا٠می درخشد Ùˆ شاید تا زنده ام، تصویر خندان او از برابر چشمانم، Ù…ØÙˆ نشود. لبخندهای او، تمسخر تمام آن ادّعاهایی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ ما ایرانیان برونمزری Ùˆ درونمرزی، Øدیث آنها را شبانه روز در وبسایتها Ùˆ وبلاگها Ùˆ نشریه ها Ùˆ رادیوها Ùˆ تلویزیونها Ùˆ رسانه های گوناگون، روضه وار بیخ گوش همدیگر Ù…ÛŒ خوانیم Ùˆ گامی برای واقعیّت پذیری آنها بر نمی داریم Ú©Ù‡ بر نمی داریم.
17- تلاشهای ادبی Ùˆ Ùرهنگی ایرانیان برونمرز ÛŒ را تا Ú†Ù‡ اندازه برای آینده ÛŒ ایران Ù…Ùید Ù…ÛŒ دانید؟
اگر ایران، آینده ای داشته باشد البته!. اکنونش Ú©Ù‡ خبر از Ùاجعه به دنبال Ùاجعه Ù…ÛŒ دهد Ùˆ من هنوز Ùرداها را نمی توانم در مخیله ام، مجسّم کنم؛ زیرا جهان، آنقدر در « اقیانوس خشونتها Ùˆ چپاولها Ùˆ خونریزها Ùˆ غارتگریها Ùˆ سرعت سرسام آور رقابتهای اقتصادی غوطه ور است » Ú©Ù‡ Øقیقتا نمی دانم سرنوشت میهن Ùˆ مردمش در لابلای این چرخ هولناک واقعیّتهای جهانی، به Ú†Ù‡ روزی خواهد اÙتاد. نمی دانم. آنقدر نگرانی Ùˆ دلهره بر آیینه ÛŒ خیالاتم، غبار Ø´Ú©Ù‘ Ùˆ اضطراب Ùˆ بدگمانی نشانده است Ú©Ù‡ دیگر نمی توانم با ضرس قاطع، چیزی بگویم؛ آنهم در باره ÛŒ آنچه به نام « Ùعالیّت Ùرهنگی برونمرزیان » نامیده Ù…ÛŒ شود. تازه باید پرسید کدام Ùعالیّتها؟ اگر این نشستها Ùˆ سخنرانیها Ùˆ پالتاک بازیها Ùˆ بگو مگوها Ùˆ شعر خوانیها باشد Ú©Ù‡ باید عرض کنم، اینگونه رویدادها، بیشتر به لا٠در غربت Ù…ÛŒ مانند تا کاری کارستان کردن. وقتی من ایرانی از بستر خاک میهنم Ùˆ واقعیّتهای زنده ÛŒ آن با زور Ùˆ اجبار Ùˆ ناخواسته، کنده Ùˆ آواره Ùˆ پرتاب به غربتها شده ام، چگونه Ù…ÛŒ توانم به جایی دوباره بند بخورم Ú©Ù‡ درد Ùˆ التیام پاره - پاره شدن ریشه هایم، هنوز التیام نیاÙته اند Ùˆ روز به روز نیز به استهلاک قوایم، شدّت Ù…ÛŒ دهند. Øدیث یک سال Ùˆ دو سال Ùˆ دهه ها Ùˆ قرنها نیست. Øدیت هزاره ایست Ú©Ù‡ از قادسیّه، شروع شد Ùˆ به امروز رسیده است Ùˆ همچنان ادامه دارد. مهاجران نیز با رویا Ùˆ خیال بازگشت به وطن، نقاب در خاک گور Ù…ÛŒ کشند Ùˆ آب از آب، تکان نیز نمی خورد. تنها تسلّای دل تمام آنانی Ú©Ù‡ هنوز مرگ در جایی به آنها کمین نزده است، همین Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ در Ù…ØÙÙ„ بزرگداشت دوستان رخت بر بسته در باره ÛŒ « عشق به وطن Ùˆ در Ùکر مردم Ùˆ آینده ÛŒ وطن بودن شخص رÙته » داد سخن بدهند Ùˆ باز، هیچ Ùˆ هیچ Ùˆ هیچ!. مدار واقعیّتها همچنان بر همان گردونه ای Ù…ÛŒ چرخد Ú©Ù‡ بیش از هزار سال آواره گیهای هولناک با عواقب وخیم برای میهن Ùˆ بازمانده گان، همچنان چرخیده است Ùˆ هنوز چرخان Ù…ÛŒ باشد.
وقتی من ایرانی Ù…ÛŒ بینم در همین سرزمینهای اروپایی، هر گاه کثیری از متÙکّران Ùˆ صاØب ایده ها Ùˆ اÙکار Ùˆ دانشورزان Ùˆ نویسنده گان Ùˆ هنرمندان معاصرشان بخواهند سخنرانی کنند در پای سخنرانی آنها، ردی٠به ردیÙØŒ صدی نود Ùعّالین اØزاب Ùˆ سازمانها Ùˆ موسسات کلیدی یک ملّت، برغم اختلاÙات شدید Ùکری Ùˆ عقیدتی Ùˆ مرام Ùˆ مسلکی، گرد آمده اند Ùˆ با جان Ùˆ دل به ØرÙهای سخنرانان گوش Ù…ÛŒ کنند تا چیزی از Ú¯Ùتارهای آنان بیاموزند Ùˆ در زندگی پراکتیکی برای مردم Ùˆ میهن خودشان، از آن آموخته ها Ùˆ شنیده ها، عصای رÙتار Ùˆ هنر تصمیمگیری بیاÙرینند، آنگاه بعدش Ù…ÛŒ آیم همسان چنین تجربه ای را نه در وطن؛ بلکه در غربت وانÙسا به دنبالش Ù…ÛŒ گردم Ùˆ هرگز پیدا نمی کنم، باور کنید این جاست Ú©Ù‡ به تمام آنچه Ú©Ù‡ « Ùعالیّت Ùرهنگی برونمرزیان » نامیده Ù…ÛŒ شود، خنده ام Ù…ÛŒ گیرد. شما اگر عمق Ùاجعه را بخواهید ببینید Ùˆ دریابید، امتØانش ضرر ندارد. من Øاضرم از « استاد منوچهر جمالی » تمنّا کنم Ú©Ù‡ دو ساعتی از وقت خودش را برای علاقمندان، بویژه مدّعیان عرصه ÛŒ سیاست خانمانسوز از نوع ایرانی اش البته، صر٠کند Ùˆ در باره ÛŒ « نقش Ùˆ تاثیر منش پهلوانی در دامنه ÛŒ کشور داری » سخنانی را بر زبان براند. اگر شما Ùˆ یا اØتمالا دیگر کنجکاوان توانستید در پای سخنرانی اØتمالی « استاد جمالی »، مدعیّان عرصه ÛŒ مثلا سیاست را از بخش مشروطه خواهان رنگارنگ بگیرید تا کرباس هزار رنگ ملیّها Ùˆ چپها Ùˆ مذهبیها Ùˆ لیبرالها Ùˆ غیره Ùˆ ذالک پیدا بکنید Ùˆ یکی یکی مدّعیان را به من نشان بدهید، همین جا به شما قول شر٠می دهم Ú©Ù‡ در برابر دیدگان شما Ùˆ دیگران، تمام آنچه را تا امروز Ú¯Ùته ام، بازپس بگیرم Ùˆ هر Ú†Ù‡ را نیز نوشته ام، در آتش بیÙکنم. امکان ندارد!. آنقدر رویای چنین روز خجسته ای؛ آنهم در ایرانزمین Ùˆ نه Ùقط در برونمرزها، برایم زیبا Ùˆ سرشار از امید است Ú©Ù‡ آرزو Ù…ÛŒ کنم ایکاش نقّاش بودم تا Ù…ÛŒ توانستم تصوّر خودم را از چنین گردآمدنهای رویایی بر بوم نقّاشی، مصوّر Ùˆ مجسّم کنم. ایکاش Ù…ÛŒ توانستم.
بدبختی ما ملّت، ریشه های عمیق تری دارد. کسی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهد Ùقدان واقعیّت پذیری چنین آرمانها Ùˆ آرزوهایی را با گوشت Ùˆ پوست خون خودش بÙهمد، باید در این باره بیندیشد Ú©Ù‡ چرا « امیر کبیرها » در خلوت خود، آنچنان با بغضی Ø®Ùقان آور گریستند Ú©Ù‡ هیچ ابر بهاری تا کنون نگریسته بود Ùˆ بعدش چرا شاهرگشان را بریدند؟. چرا آن « پیر اØمد آبادیها » برغم خطاهای پراکتیکی از جایگاهی Ú©Ù‡ لیاقتش را دارند به پایین کشیده Ù…ÛŒ شوند ومØکوم Ù‚Ùس تنهایی آلاچیق خودشان تا Ù„Øظه های مرگ Ù…ÛŒ شوند؟. چرا « صادق هدایتها Ùˆ غلامØسین ساعدیها » Ùˆ دهها Ù†Ùر امثال اینان در غربتها، خود را Ù…ÛŒ کشند؟. چرا « صادق چوبکها »، جلای وطن Ù…ÛŒ کنند Ùˆ برای Ú¯Ù… Ùˆ گور کردن خودشان، وصیّت Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ Øتّا جنازه شان را بسوزانند Ùˆ خاکسترشان را بر باد دهند؟. چرا با استعدادترینها Ùˆ لایقترینها، مجبور به گریختن Ùˆ مهاجرت از وطن یا خانه نشین Ùˆ معتک٠خرابات Ùˆ عزلت تنهایی Ù…ÛŒ شوند؟. چرا هر کسی Ú©Ù‡ خواست، گامی ارزشمند برای Øلّ Ùلاکتهای این سرزمین بردارد، تمام آبا Ùˆ اجداد Ùˆ خانواده Ùˆ خویشانش، ریشه Ú©Ù† Ùˆ قلع Ùˆ قمع شدند Ùˆ هنوز Ù…ÛŒ شوند؟. چرا دهان « ÙرÙّخی یزدیها » را Ù…ÛŒ دوزند؟ چرا « میرزاده عشقیها Ùˆ اØمد کسرویها Ùˆ رضا مطلومانها » Ùˆ امثالهم را ترور Ù…ÛŒ کنند؟. چرا برای « Ùروغ Ùرخزادها » در سرزمین قد کوتاهان [ = کوتوله مغزها، Øاسدان، دنباله روها، مومنان به هر Ú†ÛŒ آقا Ú¯Ùتنها، متابعین مقلّد مجتهد خودی Ùˆ مجتهد بیگانه!ØŒ مجیز گوها، Ú©Ù… مایه ها Ùˆ امثالهم ]ØŒ مدار زندگی بر صÙر درجه Ù…ÛŒ چرخد؟. باید دید Ùˆ پرسید چرا آن وطنی را Ú©Ù‡ « Øاج Ø³ÛŒÙ‘Ø§Ø Â» در Øدود یکصد Ùˆ چهل سال پیش، سیاØت کرده بود، هنوز Ú©Ù‡ هنوز است در « دوره ÛŒ خو٠و ÙˆØشت » به سر Ù…ÛŒ برد؟. چرا Ùˆ به کدامین دلایل ناپژوهیده Ùˆ ناکاویده Ùˆ کتمان شده ØŸ. Ùˆ چراهایی از این دست؟. شاید با اندیشیدن برای یاÙتن پاسخهای درخور برای این « چراها؟ » بتوان « معمّای بر آورده نشدن چنان آرزویی » را کش٠کرد Ùˆ شناخت. شاید!.
اشتباه برداشت نکنید. من نمی خواهم چیزی را سیاه مطلق ببینم Ùˆ ارزش تلاشها Ùˆ کوششهای برونمرزیان را؛ ولو اÙشاگری جنایتهای Øکومت Ùقها باشد، دست Ú©Ù… بگیرم. من امّا از آن دسته Ùعالیّتها Ú©Ù‡ هنوز ما ملّت پراکنده Ùˆ سرگردان را به هم نمی رسانند، دلخوش نیستم. Ùراموش نکنید Ú©Ù‡ مغزه ÛŒ « Ùرهنگ Ùˆ Ùعالیّت Ùرهنگی »؛ یعنی ایجاد شیره ÛŒ چسبنده Ùˆ انسجام بخش به تمام نیروهای از هم گریز. Ùعالیّت Ùرهنگی، تولید چیزنویسی Ùˆ ژورنالیسم خبری نیست. اشتباه نکنیم. تولید Ùرهنگی؛ سوای کاغذ سیاه کردن Ùˆ شاخه شونه کشیدن بر روی یکدیگر است. نزدیک به سی سال، مهاجرت Ùˆ پشتوانه ÛŒ تجربه ÛŒ آنهمه ÛŒ Ùلاکتها Ùˆ مصیبتهای قرن به قرن بایستی مدّعیان را به یک Øدّاقلی رضایت بخش از همگرایی Ùˆ هماندیشی Ùˆ همپرسی Ùˆ همدردی Ùˆ همپایی رسانده باشد تا آدم بتونه ØرÙهای خوشبینانه بزند Ùˆ امیدهای شمعسان نیز داشته باشد. بردارید تاریخ نویسنده گان تبعیدی آلمان را در دوران Øکومت هیتلری، مطالعه Ùˆ بررسی کنید تا متوجّه ÛŒ عمق تضاد Ùˆ تÙاوت ÙاØØ´ ما با دیگران بشوید. از یاد نیز نبرید Ú©Ù‡ Øکومت Ùقاهتی از Øکومت هیتلری، به مراتب، خشونت زاتر Ùˆ کثی٠تر Ù…ÛŒ باشد؛ زیرا نه به نام نژاد Ùˆ جهانخواری Ùˆ امثالهم؛ بلکه به نام « خدا Ùˆ دین » به نابودی ایران Ùˆ جهان، کمر بربسته اند. نویسنده گان تبعیدی آلمان بدون آنکه اختلاÙات عقیدتی Ùˆ نظری Ùˆ مرام Ùˆ مسلکی خود را بخواهند مانعی برای مبارزه Ùˆ گرد آمد خودشان در گلاویز شدن با Øکومت هیتلری بدانند، یکپارچه دست در دست یکدیگر دادند Ùˆ در پروسه ÛŒ سرنگونی Øکومت هیتلری، نقش به سزایی را ایÙا کردند. ولی ما کجا ایستاده ایم؟. کثیری از همین Ùعّالان مثلا دامنه ÛŒ سیاست Ú©Ù‡ بعضی از آنها Øتّا در سیاهچالهای همین Ùقها بوده اند Ùˆ بسیاری از بستگانشان را نیز همین سیستم مخوÙØŒ اعدام کرده اند، اکنون شده اند مشاور مستقیم Øکومتگران Ùقاهتی!. من نمی دانم اگر اینان اپوزیسیون Ùˆ داعیه ÛŒ مبارزه ÛŒ سیاسی دارند، پس مخالÙتشان با Øکومت Ùقاهتی Ùˆ مقیم خارج بودنشان دیگر Ú†Ù‡ صیغه ایه؟. ما با اینگونه Ùعّالین سیاسی به هیچ کجا نخواهیم رسید؛ سوای آنکه عمیق تر Ùˆ عمیق تر در باتلاق قهقرایی Ùˆ وامانده گیهای تاریخی Ùˆ توسعه ÛŒ مصائب میهنی Ùˆ Ùرهنگی، Ùروتر Ùˆ Ùروتر خواهیم رÙت. همین.
18- چه پیشنهادی به نویسندگان جوان دارید؟
یاد بگیرند برای اثبات « اوریژینالیته ÛŒ خود » ØŒ بسان « هزاردستانی » باشند Ú©Ù‡ « اسکار وایلد »، داستانش را به شیواترین Ùرم ممکن بیان کرده است؛ یعنی « ناممکنها را واقعیّت پذیر کردن ». یعنی با شور Ùˆ اشتیاق شعله ور خود بر خلا٠مسیر رودخانه شنا کردن. یعنی به مصا٠تمام دستگاه قدرتØریصان بی لیاقت Ùˆ Ùرّ رÙتن. یعنی یک تنه، پهلوان میدان خویشآزمایی شدن Ùˆ رÙتن به Ù‡Ùتخوان مجهولات. یعنی با تاثیر گذارترین واژگان Ùردی در برودت زمستان Ùˆ یخبندان اختناق میهن، آتش زندگی را به رگهای جامعه تزریق کردن؛ ولو نیک بدانند Ú©Ù‡ تمام جان اÙشانیهای روØÛŒ Ùˆ مادّی Ùˆ Ùکری Ùˆ پراکتیکی خودشان، پایان تلخی را همچون سرنوشت « Ú¯Ù„ سرخ در داستان اسکار وایلد = The Nightingale and the Rose » داشته باشد. یاد بگیرند در Ùضای یخبسته ÛŒ استبدادهای اجتماعی Ùˆ Øکومتی، « Ùروزاننده ÛŒ مشعل امیدهای انسانی » باشند. Ùقط نویسنده ای اصیل Ù…ÛŒ باشد Ùˆ بسیار تاثیر گذار خواهد نوشت Ú©Ù‡ گوهر تجربیات پخته Ùˆ پرورده ÛŒ خودش را در مقام « Ùردیّتی نامتعار٠و ناهمگون » با دلیری Ùˆ گستاخی Ùˆ رادمنشی در نوشته هایش، پدیدار Ùˆ عریان کند.
19- آیا جمهوری اسلامی، تن به قرارداد ترکمنچای یا گلستان دیگری خواهد داد؟
گرداننده گان Ùˆ ذینÙعان Ùˆ Øاکمان بی لیاقت Ùˆ Ùاقد Ùرّی Ú©Ù‡ ایرانزمین را « غنیمت غزواتی » خود Ù…ÛŒ دانند، هیچگاه باغبان این سرزمین نبوده اند Ùˆ نیستند Ú©Ù‡ بخواهند غم باغ وطن Ùˆ مردم آن را داشته باشند. Øکومتگرانی Ú©Ù‡ شمشیر به دست گرÙته اند Ùˆ در اوج تØقیر ایرانیان Ùˆ ستم Ùˆ زورگویی به قتل عام شهروندان این آب Ùˆ خاک Ùˆ قلع Ùˆ قمع کردن هر مخال٠اقتدار ناØقّ خودشان، سعی بلیغ الهی دارند Ùˆ به خونریزیها Ùˆ Ú©Ùشتارها Ùˆ شکنجه ها Ùˆ ترورها Ùˆ اجØا٠و غارت Ùˆ تجاوز خود، Øتّا اÙتخار Ù…ÛŒ کنند Ùˆ گزارش جنایتها Ùˆ اعدام کردنها را از برنامه های سراسری تلویزیون، پخش Ù…ÛŒ کنند، چنین Øکومتگرانی نه تنها مادر خود را Ù…ÛŒ گایند Ùˆ Ù…ÛŒ Ùروشند Ùˆ زن Ùˆ بچّه ÛŒ خودشان را قربانی همیشه Øاضر Ùˆ آماده ÛŒ غرایز Ùˆ سوائق Ùˆ ترضیه ÛŒ Øرص جاه طلبیها Ùˆ اقتدار خواهیهای خود Ù…ÛŒ کنند؛ بلکه از Ùروختن وجب به وجب غنیمت باد آورده نیز، هیچ ابایی ندارند؛ زیرا برای هیچ گوشه ای از این سرزمین، خردلی زØمت Ùˆ کوشش Ùˆ رنج شبانه روزی نکشیده اند Ú©Ù‡ نکشیده اند. اینان، سارقان تاریخ هستند Ú©Ù‡ غنائم خود را مدیون جنایتهایی Ù…ÛŒ دانند Ú©Ù‡ تا امروز در Øقّ ابناء بشر مرتکب شده اند. Øکومتگران Ùقاهتی، برای دو روز ماندن در اقتدار بی بنیان خود، Øاضرند تمام کائنات را نیز قربانی کنند Ùˆ هزاران انسان را روز به روز از دم تیغ اقتلویی خود بگذارند. اینان بی پرنسیپانند همچون خالق خود Ú©Ù‡ هیچ بویی از آدمیگری در هیچ سلولی از وجود آنان نمی توانید پیدا کنید. اینان اگر ایراندوست Ùˆ ایرانپرور Ùˆ آرزومند آبادانی Ùˆ پیشرÙت Ùˆ سرÙرازی ایران Ùˆ مردمش بودند، هیچگاه شمشیر به دست نمی گرÙتند. اتکّا به شمشیر Ùˆ Ùعّال کردن گیوتین اقتلویی الله؛ یعنی رسالتی Ú©Ù‡ آخوند جماعت، عبادت Ùˆ کاربست آن را امتداد شغل شری٠انبیاء Ùˆ ائمه اطهار خبیث Ù…ÛŒ داند. برای چنین Øاکمانی، وطن Ùˆ Ùرهنگ Ùˆ سرÙرازی Ùˆ ارجمندی گوهر آدمی Ùˆ شر٠و آبرو، هیچ معنایی ندارد Ú©Ù‡ در وجدان نداشته ÛŒ آنها بخواهد ایجاد شعله ÛŒ اخگر سانی از مسئولیّت بکند. اینان از روز اوّل پیدایش خود، نطÙÙ‡ شان در زهدان « کاسبکاری Ùˆ برده داری Ùˆ چپاول Ùˆ غارت » Ù¾ÛŒ ریخته شده بود. بنابر این، Ø´Ú© کردن به رÙتارهای آنها یا تعجّب کردن از اقدامهای ابلهانه Ùˆ اØمقانه ÛŒ آنها؛ یعنی نشناختن آنها در آنچه Ú©Ù‡ بالذّات هستند. اینان همینند Ú©Ù‡ هستند Ùˆ همینند Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ نمایند Ùˆ رÙتار Ù…ÛŒ کنند. انتظار اقدامهای میهندوستانه Ùˆ Ùرهنگی Ùˆ با شعور داشتن از آنها؛ یعنی خود Ùریبی. گرداننده گان آسیاب خونریز Ùقاهتی، برای به چرخش در آوردن ماشین اقتدار Ùˆ Øاکمیّت مطلق استبدادی خود بر ایران Ùˆ ذهنیّت Ùˆ روان Ùˆ شعور ایرانی جماعت، Øاضرند تن به هر کاری بدهند؛ ولو خود Ùروشی علنی در « وال استریت آمریکا » باشد.
20- اگر رژیم، چنین قراردادی را امضاء نماید، موضعگیری شما در مقابل آن چه خواهد بود؟
من با یک رÙتار Ùˆ دو رÙتار Ùˆ اقدامهای خاصّی از گرداننده گان این سیستم، مسئله ندارم Ú©Ù‡ بخواهم بخشی از رÙتارهای آنان را رد کنم Ùˆ بخشی را تایید؛ بلکه من با تمامیّت این سیستم Ùˆ گرداننده گان آن، مسئله دارم. این Øکومت برای من در هیچ Ùرمی Ùˆ شکلی، هرگز Øقّانیّت نداشته Ùˆ ندارد Ùˆ مخالÙت خودم را سالهاست Ú©Ù‡ با صدایی رسا Ùˆ گویا Ùˆ رک Ùˆ پوست کنده بر زبان Ùˆ قلم رانده ام. این سیستم، کلا Ùˆ اساسا، سیستم تØقیر کننده Ùˆ خاصم Ùˆ نابودگر تاریخ Ùˆ Ùرهنگ Ùˆ انسان ایرانی به معنای وسیع کلمه است. برای من، این تبهکاران الهی، هیچگاه ایرانی نبوده اند Ùˆ نیستد؛ بلکه چپاولگرانی هستند Ú©Ù‡ ماسک ایرانی به خود آویخته اند Ùˆ رسالت خود را نابودی Ùˆ نیست کردن هر آن چیزی Ù…ÛŒ دانند Ú©Ù‡ کوچکترین نشانه ای از ایران Ùˆ تاریخ Ùˆ Ùرهنگش دارد. اینان خاصمان همیشه Ú¯ÛŒ ایران Ùˆ ایرانی بوده اند Ùˆ هستند Ùˆ اگر آینده ای برای ایرانزمین، وجود داشته باشد، همچنان خاصم Ùطری آن خواهند ماند. بنابر این، من تمام گرداننده گان این سیستم ترور Ùˆ ÙˆØشت Ùˆ ØاÙظان Ùˆ مداÙعان Ùˆ دست اندر کاران مستقیم Ùˆ غیر مستقیم آن را خیانتکاران Ùˆ جنایتکارانی Ù…ÛŒ دانم Ú©Ù‡ مسئول تمام بدبختیها Ùˆ مصیبتها Ùˆ قهقرائیهای ایران Ùˆ مردمش Ù…ÛŒ باشند. جایی Ú©Ù‡ Øکومتگران یک سرزمین برای Ø¢Øّاد آن، هیچ Øقّ Ùˆ Øقوقی قائل نباشند Ùˆ تنها هنر Ùˆ ابتکار Ùˆ رسالت خود را غارت Øقوق مردم بدانند Ùˆ جانستان آنها باشند، دیگر Ú†Ù‡ توقعی از بیگانه گان طمّاع Ùˆ خرس اشتها Ù…ÛŒ توان داشت؟. این سیستم را بایستی با تمام تار Ùˆ پودش، Ù…ØÙˆ Ùˆ سر به نیست کرد؛ طوری Ú©Ù‡ در تاریخ ایران از آن به نام « جمهوری سیاهی Ú©Ù‡ مجموع تمام خباثتهای تاریخ بشری بود » به شمار آید. سیستمی Ú©Ù‡ همچون بختکی شوم Ùˆ منØوس در دورانی از تاریخ وطن بر میهن Ùˆ مردم، غالب اقتلویی شد؛ ولی سرانجام از پا در آمد Ùˆ ریشه Ú©Ù† شد. این سیستم Ùˆ گردانندگان آن تا زمانی Ú©Ù‡ به ایدئولوژی Ùˆ اصول مذهب منØØ· Ùˆ مزخر٠خود، اتّکا دارند Ùˆ خود را Ùعّال مایشاء Ù…ÛŒ دانند Ùˆ مسئولیّت هیچ چیزی را نیز به عهده نمی گیرند، سیستمیست Ùاقد Øقّانیت Ùˆ Øکومتگرانش مطلق ستمگر Ùˆ جبّار Ú©Ù‡ تلاش برای Ùروپاشی آن؛ یعنی بال Ùˆ پر دادن به درخت شکوهمند آزادی وسرÙرازی مردم Ùˆ آبادانی ایران Ùˆ Ùرهنگ پروری Ùˆ جهان آرایی.
21- چرا آقای پوتین با تØریمهای بیشتر جمهوری اسلامی ایران مخال٠است؟
یک واقعیّت را هر چقدر نیز تلخ Ùˆ ناگوار باشد، بایستی بپذیریم Ùˆ آن اینکه، روسها هیچگاه دوستان ما نبودند Ùˆ نیستند Ùˆ پیوسته، ذلالت Ùˆ Øقارت Ùˆ ضع٠و زبونی Ùˆ بیچاره Ú¯ÛŒ Ùˆ نوکر صÙتی Ùˆ وطن Ùروشی ما را از همان عهد تزارها تا همین امروز در سر داشته اند Ùˆ هنوز دارند Ùˆ در آینده نیز خواهند داشت. اینکه ما ایرانیها به طور کلّی، خواه خیر خواه وطن باشیم، خواه غارتگر وطن، بخواهیم با این تصوّر بزییم یا به این مرض، مبتلا باشیم Ú©Ù‡ روسها، دوستان ما هستند؛ چونکه همسایه ÛŒ ما Ù…ÛŒ باشند، خود Ùریبی Ù…Øض است Ùˆ خبر از Ùقدان آگاهی عمیق از تاریخ ایران Ùˆ جهان Ùˆ از واقعیّت زندگی بر روی کره زمین Ù…ÛŒ دهد. رسم همسایه داری را آموختن Ùˆ ارج گزاشتن، سوای دل خوش داشتن به همسایه های طمّاع Ùˆ Øاسد Ùˆ کینه توز Ù…ÛŒ باشد. ایرانزمین در هیچ کجای جهان، دوستان خیرخواه Ùˆ خادم مطلق ندارد. مسئله اینه Ú©Ù‡ ما ایرانیها، هنوز نمی دونیم « دیپلماسی » یعنی چی؟ Ùˆ مناÙع Ùˆ راه Ùˆ رسم مردم ما در همسایه داری چیه؟. وقتی Øکومتگران ایرانی ندانند Ùˆ Ù†Ùهمند Ú©Ù‡ « اصلهای Ùرهنگ باهمستان مردم ایرانزمین » چیست Ùˆ کدامین پرنسیپها را برای کشور آرایی Ùˆ شیوه های رویاروی با همسایه گان خودش پرورانیده است- Ú†Ù‡ آنانی Ú©Ù‡ دیوار به دیوار مرزهایش هستند، Ú†Ù‡ آنانی Ú©Ù‡ آن سوی آبها Ùˆ مرزهای وطن Ù…ÛŒ باشند - خود به خود پیداست Ú©Ù‡ هر گونه Øرکت Ùˆ رÙتار Ùˆ تصمیمگیری گردانندگان سکّان کشتی وطن، اقدامی بخار معده ای Ù…ÛŒ باشد Ùˆ Ùاقد چشم اندازهای عاقبت اندیشی. اگر باورتان نمی شود، سÙرهای « ناصرالدّین شاهی » را در مدّ نظر بگیرید Ùˆ برآورد کنید تا تئاترهای مضØÚ© Ùˆ سرا پا Øقارت آمیز « اØمدی نژاد » در سازمان ملل. مخالÙت سیاستگران روسیه در هر دورانی Ú©Ù‡ بوده باشد، مخالÙتشان به معنای دل سوزاندن Ùˆ از جیب خود مایه گذاشتن برای ایران Ùˆ مردمش نبوده Ùˆ نیست Ùˆ هرگز نیز نخواهد بود؛ بلکه مخالÙت آنها با سیاستگران جهانی، مخالÙت Ùˆ Ú†Ú© Ùˆ چونه زدن بر سر میزان Ùˆ مقدار بلعیدن Ùˆ Ù„Ùت Ùˆ لیس کردن طعمه ای Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ نامش ایرانزمین Ù…ÛŒ باشد. سیاستگران روسیه، اگر مخالÙتی Ù„Ùظی در مجامع بین المللی از خود بروز Ù…ÛŒ دهند، صر٠نظر از جار Ùˆ جنجالهای عرصه ÛŒ بی مقدار پولیتیک جهانی Ùˆ شاخه شونه کشیدنهای اقتدارخواهی بیشتر، بØØ« بر سر Ùقط Ùˆ Ùقط « تقسیم غارت منابع جهان » Ù…ÛŒ باشد؛ نه آرایش Ùˆ نگاهبانی Ùˆ پرورش Ùˆ بهره برداری Ùˆ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø®Ø±Ø¯Ù…Ù†Ø¯Ø§Ù†Ù‡ منابع جهان؛ ولو گوشه ای از منابع جهان، نامش ایرانزمین باشد.
22- دلیل پرا کندگی و ناهمبسته بودن ٠ایرانیان به ویژه نیروهای سیاسی در خارج از کشور چیست وچگونه می توان آن را برطر٠نمود؟
هیچکس به دلخواه خودش، ترک وطن نمی کند. Øتما شرایطی زمخت Ùˆ نادلچسب بر اجتماع Ùˆ میهن، Øاکم Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ کثیری خواسته Ùˆ ناخواسته Ùˆ از روی اجبار Ù…ÛŒ گریزند Ùˆ ترک یار Ùˆ دیار Ù…ÛŒ کنند. مسئله ÛŒ پراکنده بودن ایرانیان، نه تنها گرایشها Ùˆ نیروهای سیاسی را در برمی گیرد؛ بلکه اÙراد سر خورده از هر نوع گرایش سیاسی را نیز شامل Ù…ÛŒ شود. وقتی سرزمینی را عده ای خونریز تسخیر کنند Ùˆ تمام راهها Ùˆ بیراهه های Ù†Ùس کشیدن ساده را نیز از آدمها به غارت ببرند، پیداست Ú©Ù‡ انسانها به هر روزنه ای برای نجات جان خویش خواهند گریخت. پراکنده Ú¯ÛŒ ایرانیان در سراسر جهان، گزینشی از سر اجبار بود Ùˆ امکانهای دم دست؛ نه دلبخواهی Ùˆ خوشآمدگویی بیگانه گان. گرایشها Ùˆ Øزبها Ùˆ سازمانها Ùˆ گروههای پراکنده نیز به همدیگر نخواهند رسید Ùˆ به همدیگر نخواهند پیوست؛ زیرا هر کدام از یک طرÙØŒ مقهور مناسبات اجتماعی Ùˆ Ùرهنگی Ùˆ قوانین Ùˆ وضعیّت اقتصادی Ùˆ غیره Ùˆ ذالک تمام آن ممالکی هستند Ú©Ù‡ مقیم آن Ù…ÛŒ باشند Ùˆ از طر٠دیگر، اختلاÙات عقیدتی Ùˆ مرام Ùˆ مسلکی شدید با یکدیگر دارند.
بالطّبع دوران طولانی شدن اقامتهای اجباری Ùˆ دوام سیطره ÛŒ Øکومت آخوندی به ایجاد Ùاصله های جبران ناپذیر مابین نسلها انجامیده است Ú©Ù‡ اگر چنین آژیر خطری در سمت Ùˆ سوی بازگشت به میهن Ùˆ سکنا گرÙتن صدی نود مهاجران نیانجامد، دیگر هیچ امیدی به نیروهای برونمرزی برای پیوند خوردن با تØوّلات درونمرزی نیست Ú©Ù‡ نیست Ùˆ سرزمین ایران برای مهاجران اجباری Ùˆ تبعیدی Ùˆ دلبخواهی Ùقط به عنوان « کشور توریستی » قلمداد Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ جهت دید Ùˆ بازدید خویشان Ùˆ Ùامیلها Ùˆ اقوام Ùˆ امثالهم به شمار خواهد آمد Ùˆ پیشا پیش نیز پیداست، سرزمینی Ú©Ù‡ برای Ùرزندان Ùˆ نواده گان من به عنوان « کشور توریستی » به Øساب آید، هیچگاه مسائلش به آنها ربطی ندارند Ú©Ù‡ بخواهند هم Ùˆ غم خود را برای راهکاری Ùˆ یاÙتن امکانهایی از بهر در اÙتادن با مسائل میهن، برنامه ÛŒ Ùکری خود بدانند Ùˆ به طور Ùعّال Ùˆ توام با مسئولیّت در ØÙ„ Ùˆ Ùصل کردن مسائل با دیگران Ùˆ در کنار دیگران، همّت کنند Ùˆ مسئولیّت از خود نشان دهند. واقعه ÛŒ تلخ مهاجرت به هر Ùرم Ùˆ Ø´Ú©Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ بخواهیم آن را در نظر نیز بگیریم، اگر از یک طر٠به وسعت دامنه ÛŒ تجربیات Ùˆ شناخت مردم ایران از Ùرهنگها Ùˆ زیستبومهای دیگر ملل انجامید Ùˆ در بسیاری زمینه ها، نقش مثبت Ùˆ بار آوری داشت از طر٠دیگر به خالی شدن Ùضایی انجامید Ú©Ù‡ قهقرایی Ùˆ واپس مانده Ú¯ÛŒ میهن را در چنگال یکی از تخریبگرترین Ùˆ مخوÙترین Øکومتهای بشری، تنها Ùˆ اسیر Ùˆ ذلیل شده گذاشت.
اگر روزی روزگاری در دوران « شاهان پهلوی » این امید بود Ú©Ù‡ با صر٠کردن پانزده سال انتقاد Ùˆ سنجشگری Ùˆ مبارزه Ùˆ پیگیری Ùˆ مسئولیّت بتوان تØوّلاتی کلیدی در ساختار نظام شاهنشاهی ایجاد کرد Ùˆ راه دویست ساله ÛŒ پیشرÙت Ùˆ تØوّلات اساسی را Ø·ÛŒ کرد، امروزه روز در سیطره ÛŒ Øکومت Ùقاهتی بایستی Øداقل، دویست سال تمام، مبارزه ÛŒ پیگیر Ùˆ روشنگری شبانه روزی در تمام ابعاد تصوّر شدنی کرد تا بتوان امیدی به دو سال تØوّل تق Ùˆ لقی در عرصه ÛŒ اجتماع Ùˆ کشور داری داشت. Ùاجعه ÛŒ انقلاب اسلامی، ایستایی Ùˆ انجماد ایران را سالها Ùˆ دهه ها Ùˆ یک قرن Ùˆ دو قرن، آسیب نرساند؛ بلکه پرتاب ایرانی بود به قعر قهقرائی اجتماعی Ùˆ Ùرهنگی Ùˆ تاریخی Ùˆ هنری Ùˆ همچنین بر باد رÙتن ثروتها Ùˆ منابع ملّی Ùˆ بدنامی Ùˆ ملعون Ùˆ منÙور شدن ایرانی در بین ملل جهان. خودمان را هیچ وقت گول نزنیم Ùˆ بند یقه مان نیز تنگ نشود. امروزه روز هر ایرانی را با « کوروش Ùˆ داریوش Ùˆ Øقوق بشر Ùˆ امثالهم » نمی شناسند؛ بلکه ما را با اتکیت باتلاق اسلامیّت شمشیر اقتلویی Ùˆ Øکومت اسلامی Ùقها در کنار جمعی تروریست Ù…ÛŒ شناسند Ùˆ به شمار Ù…ÛŒ آورند. واقع بین باشیم.
23- Ùکر نمی کنید، نیروهای اپوزیسیون بایستی دست از اختلاÙات گذشته بردارند Ùˆ با همبستگی خود، رنگ دیگری به تاریخ مبارزات معاصر بزنند ØŸ
من قبلا نوشته ام Ùˆ استدلال آورده ام Ú©Ù‡ « اپوزیسیون » در بیرون مرزها، Ùاقد « Ù…Øتوا Ùˆ معنای کلامی Ùˆ همچنین Ùاقد بار Øقوقی Ùˆ ÙلسÙÛŒ خودش » Ù…ÛŒ باشد. « اپوزیسیون » همانطور Ú©Ù‡ نامش Ùریاد Ù…ÛŒ زند، به Ùراکسیونهایی Ù…ÛŒ گویند Ú©Ù‡ برخاسته از جنبشهای متنوّع اجتماعی Ù…ÛŒ باشند Ùˆ واتاب دهنده ÛŒ آرمانها Ùˆ آرزوها Ùˆ خواسته های چنان جنبشهای اجتماعی هستند. بنابر این، من نمی توانم در گوشه ای از جهان، سنگر بگیرم Ùˆ برای خودم، Øزبی یا سازمانی برپا کنم Ùˆ اسمش را بگذارم، « اپوزیسیون Øکومت وقت »؛ ولو خیلی Ùعّال نیز باشم. چنین کاری، مسخره کردن خود Ù…ÛŒ باشد. اپوزیسیون به کسانی Ù…ÛŒ گویند Ú©Ù‡ در مصا٠و رویارویی با ØÙکّامی Ù…ÛŒ ایستند Ú©Ù‡ هیچ Øقّانیّتی به Øکومت کردن ندارند Ùˆ مثل سرطان به جان شریانهای Øیاتی ملّت اÙتاده اند Ùˆ تقلّا Ù…ÛŒ کنند به یک تمامیّت استبدادی تبدیل شوند. اپوزیسیون باید در وطن Ùˆ در مجلس Ùˆ بیرون از مجلس Ùˆ در سراسر اجتماعی Ú©Ù‡ نامش ایرانزمین Ù…ÛŒ باشد، اهرمهای مقاومت Ùˆ پیکار Ùˆ ایستاده Ú¯ÛŒ براÙراشته باشد تا شایسته ÛŒ نام « اپوزیسیون » باشد. در برون از مرزها، ادّعای اپوزیسیون داشتن، یک توهّم امید دهنده است؛ نه یک واقعیّت تاثیر گذار Ùˆ راهگشاینده ÛŒ Ù…Ùعضلات Ùˆ Ùلاکتهای میهن Ùˆ مردم. کسانی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهند نقشی در رویدادهای میهنی ایÙا کنند، بایستی در بطن آن رویدادها بزییند. من نمی توانم بیرون از کشتی نشینم؛ ولی ادّعای سکّانداری داشته باشم Ùˆ با لنگش Ú©Ù†! لنگش Ú©Ù†! بخواهم آن کشتی ای را از غرق شدن نجات دهم Ú©Ù‡ اسیر طوÙان باتلاق بلاهتهای Øکومتگران وقت Ù…ÛŒ باشد. این کار ناممکن است. من تا در ارگانهای کلیدی Ùˆ تاثیر گذار Ùˆ تعیین کننده ÛŒ دولتی، Ù¾ÙÙست Ùˆ مقام Ùونکسیونالیستی Ùˆ نقشگذارنده نداشته نباشم، Ù…Øال است از بیرون مرزها، کاری کارستان را بتوانم از پیش ببرم؛ ولو با هوشترین Ùˆ خبره ترین Ùˆ داناترین سیاستمدار عصر خودم نیز باشم. کار را کسانی Ù…ÛŒ کنند Ú©Ù‡ وارد میدان هماوردی Ù…ÛŒ شوند؛ نه آنانی Ú©Ù‡ Ùقط ØرÙØ´ را Ù…ÛŒ زنند Ùˆ در باره اش رساله ها Ù…ÛŒ نویسند Ùˆ داد سخن Ù…ÛŒ دهند.
مسئله ÛŒ گریز از همدیگر در گستره ÛŒ زیستی تمام آنانی Ú©Ù‡ خود را نیروی Ùعّال دامنه ÛŒ سیاست Ù…ÛŒ دانند، برمی گردد به تاریخچه ÛŒ این نیروها Ùˆ شیوه های Ø´Ú©Ù„ گیری Ùˆ Øضور آنها در تاریخ Ùˆ واقعیّت ایرانزمین. اگر بخواهیم علل درگیریها Ùˆ خصومت گرایشهای مختل٠را در Øقّ یکدیگر ریشه یابی کنیم، بایستی وجود Ùˆ اÙول Ùˆ متلاشی شدن اØزاب Ùˆ سازمانهای سیاسی را از تک Ù†Ùره اش گرÙته تا کثیرالعضو از عصر مشروطه تا امروز در نظر بگیریم. Ùراموش نکنید Ú©Ù‡ تمام سازمانها Ùˆ اØزاب Ùˆ گروهها Ùˆ جبهه بندیها به طور جدّی Ùˆ Ùعّال در « عصر پهلویها ( = پدر Ùˆ پسر ) » تا رویداد انقلاب نکبتی، Ø´Ú©Ù„ گرÙته اند. از گرایشهای Ú†Ù¾ گرÙته تا ملّیها Ùˆ گروههای مذهبی مختلÙ. تمام این سازمانها Ùˆ گروههای موجود، تعری٠تاریخ وجودی خود را از موضعگیری در برابر سیستم « شاهان پهلوی » استنباط Ùˆ اخذ Ù…ÛŒ کنند؛ یعنی بدون چنان عصری، هیچ کدام از سازمانها Ùˆ گروههای Ùوق، هویّتی پیدا نمی کنند Øدّاقل برای اعضاء Ùˆ هواداران خودشان؛ Ú†Ù‡ رسد برای مردم یک کشور به طور کلّی. بنابر این، بØØ« اختلاÙات Ùقط بر سر موضعگیریهای عقیدتی Ùˆ نظری نیست؛ بلکه بیش از هر چیز، بØØ« به Øول Ùˆ Øوش « Øقّانیتها Ùˆ پرنسیپها Ùˆ اصلها » Ù…ÛŒ چرخد. برآمدن Øکومت Ùقاهتی با تسخیر مصادره به مطلوب اهرمهای قدرت باعث شد Ú©Ù‡ تمام همّ Ùˆ غم ذینÙعان Øکومتی در این باشد Ú©Ù‡ Øکومت خود را مدیون مبارزه ای بدانند Ú©Ù‡ مثلا در مصا٠با « شاهان پهلوی » به پیش برده اند Ùˆ سعی دارند بدین وسیله برای تمام رÙتارهای خودشان از جنایتکاری Ùˆ خونریزی گرÙته تا انواع Ùˆ اقسام تئاترهای مردمÙریب، Øقّانیّت بتراشند. ولی Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ برغم تمام تبلیغات گسترده Ùˆ تبهکاریهای Øکومتگران Ùقاهتی Ú©Ù‡ کثیری از مانده گان Ùˆ رÙته گان آنها همان مخالÙان مذهبی « عصر پهلویها » بودند، باز ØŒ هیچ Øقّانیتی به Ùرمانروایی بر ایران ندارند Ú©Ù‡ ندارند؛ زیرا « بØØ« Øقّانیّت نداشتن آنها » به « پرنسیپها Ùˆ اصلهای Ùرهنگ باهمستان ایرانیان = مهر Ùˆ داد Ùˆ راستمنشی Ùˆ نگاهبانی از جان Ùˆ زندگی » بازمی گردد Ú©Ù‡ معیار Ùˆ « Øقّانیّت ارگانها Ùˆ سازمانها Ùˆ Øزبها Ùˆ گرایشها Ùˆ گروهها Ùˆ Ù¾Ùست Ùˆ مقامها Ùˆ کارگذاران » را متعیّن Ù…ÛŒ کند. دÙرست همین « پرنسیپها Ùˆ اصلهای باهمستان Ùرهنگ ملّت » هستند Ú©Ù‡ ارزش Ùˆ دوام Ùˆ Øقّانیّت Øکومتها Ùˆ دولتها Ùˆ گرایشها Ùˆ شخصیّتها Ùˆ اÙراد را به Ù…ØÚ© Ù…ÛŒ زنند Ùˆ رÙتارها Ùˆ اقدامهای آنان را ارزشیابی Ù…ÛŒ کنند.
آنچه هنوز منشاء اختلا٠و کشمکشهای شدید مابین گرایشهای مختل٠سیاسی در معنای وسیع کلمه Ù…ÛŒ باشد، دقیقا از همین دامنه ÛŒ « پرنسیپها » ریشه Ù…ÛŒ گیرد. باید دید Ùˆ بررسی کرد Ú©Ù‡ گرایشهای مختل٠سیاسی در سرزمین ما از یکصد سال پیش تا همین امروز، وقتی Ù…ÛŒ خواهند Øقّانیّت وجودی Ùˆ عقیدتی خود را نشان دهند Ùˆ اثبات کنند، کدامین Ùقدانها Ùˆ موانع آزادی را در « دوران پهلویها » ردی٠می کنند Ùˆ باید پرسید چرا آنانی Ú©Ù‡ انواع Ùˆ اقسام موانع آزادیهای Ùردی Ùˆ اجتماعی را در « عصر پهلویها » برمی شمارند، وقتی خودشان به قدرت دست Ù…ÛŒ یابند، از کلیدی ترین ایجاد کننده گان Ùˆ استØکام Ùˆ گسترش دهنده گان همان موانع هستند؟. از یاد نبرید Ú©Ù‡ « تبهکاری مثل رÙسنجانی » با تقلید مضØÚ© کردن از پژوهشگر نامدار، « Ùریدون آدمیّت »، آمد Ùˆ سطØیّاتی را در کتابی به نام « امیر کبیر یا قهرمان مبارزه با استعمار » نوشت Ùˆ منتشر کرد. ولی همین انسان، پس از آنکه به قدرت رسید Ùˆ کلیدی ترین موضعهای قدرت را در دست خودش گرÙت از نقش گذارترین خونریزان Ùˆ قصّابان « امیرکبیرها » در وطن شد Ùˆ جان Ùˆ زندگی هزاران « قهرمان وطنی » را قبضه کرد. همینطور در نظر داشته باشید Ú©Ù‡ « سیّد علی خامنه ای » از اÙرادی بود Ú©Ù‡ آن نامه ÛŒ معرو٠« کانون نویسنده گان ایران را به هویدا »، امضاء کرده بود. ولی وقتی، ولی Ùˆ قائد اعظم در سیستم Ùقاهتی شد Ùˆ جای چای خودش را Ù…ØÚ©Ù… یاÙت از کلیدی ترین نقش گذاران ترور Ùˆ Ú©Ùشتار نویسنده گان Ùˆ دگر اندیشان از آب در آمد.
مسئله اینه Ú©Ù‡ آنچه، روزی روزگاری نکوهیده Ù…ÛŒ شود Ùˆ رانه ای برای موجودیّت تاریخی « سازمانها Ùˆ Øزبها Ùˆ گروهها » را پایه ریزی Ù…ÛŒ کند، همان نکوهیده ها Ùˆ منÙور شده ها، پس از تسخیر اهرمهای قدرت به دست هر کدام از سازمانها Ùˆ گرایشها Ùˆ Øزبهای آنچنانی، بلاÙاصله به « Ùضیلتهای اعلاء » تبدیل Ù…ÛŒ شوند؟. چرا Ùˆ به کدامین دلایل؟. اختلا٠گرایشهای مختل٠سیاسی در جامعه ÛŒ ایرانی - مهم نیست کجا مقیم باشند Ùˆ به چند شاخه Ùˆ Ùرقه ÛŒ عجیب Ùˆ غریب با نامهای دهن پر Ú©Ù† یا بعضا مضØÚ©ØŒ تقسیم شده باشند - در اینست Ú©Ù‡ گرایشهای سیاسی در سرزمین ما برغم یکصد سال، تجربه ÛŒ هولناک کشمکشها Ùˆ خصومتها Ùˆ زد Ùˆ خوردها Ùˆ تل٠کردن نیروهای بسیار Ù…Ùید Ùˆ بار آور خودشان Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توانستند نه تنها با دست در دست یکدیگر دادن، ایران را آباد زمین کنند؛ بلکه کشورهای منطقه را نیز یار Ùˆ یاور باشند، هنوز Ú©Ù‡ هنوز است با وجود Øاکم بودن یکی از خطرناکترین Øکومتهای خونریزی Ú©Ù‡ تاریخ بشر تا کنون به خود دیده است، باز همچنان بسان شتر عصّار خانه در Øال « کاه کهنه بر باد دادن در باره ÛŒ رÙتارهایی هستند Ú©Ù‡ در Øقّ یکدیگر »، مرتکب شده اند. آنها هنوز « پرنسیپها Ùˆ اصلهای Ùرهنگ باهمستان این ملّت » را درنیاÙته اند تا متوجّه شوند Ú©Ù‡ « مخرج مشترک آنها = مهر Ùˆ داد Ùˆ راستمنشی Ùˆ نگاهبانی از جان Ùˆ زندگی » برای ایجاد کارهای کارستان در ایران، همان ÙˆÙاداری به « پرنسیپها Ùˆ اصلهای Ùرهنگ مردم سرزمین خودشان » Ù…ÛŒ باشند؛ نه اعتقادات Ùˆ اصول مذاهب Ùˆ ایدئولوژیها Ùˆ گرایشهای Ùکری Ùˆ غیره Ùˆ ذالک تک، تکشان. تا مسئله ÛŒ شناخت Ùˆ ÙˆÙاداری سÙت Ùˆ سخت Ùˆ امید Ùˆ یقین قلبی Ùˆ Ùکری برای واقعیّت پذیر کردن Ùˆ اجرای تمام سویه ÛŒ « پرنسیپهای Ùرهنگ باهمستان ایرانی »، ملکه ÛŒ ذهن Ùˆ رÙتار Ùˆ منش Ùˆ موضعگیری Ùˆ خمیر مایه Ùˆ شیرازه ÛŒ اساسنامه ای تمام گرایشهای سیاسی قرار نگیرد، ایران Ùˆ مردمش، هیچگاه روی خوشی Ùˆ شادمانی Ùˆ آزادیهای Ùردی Ùˆ اجتماعی را نخواهند دید Ú©Ù‡ نخواهند دید Ùˆ ایران، میدانی خواهد شد برای ترکتازی انواع Ùˆ اقسام آدمهای عقده ای Ùˆ گرایشهای کینه توز. همین.
ناگÙته نگذارم Ú©Ù‡ بیشترین Ùˆ Ùعّالترین Ùرزندان این آب Ùˆ خاک به « گرایشهای Ú†Ù¾ » تعلّق دارند. این طی٠از همان روز اول نطÙÙ‡ اش تا همین امروز، تمام سنگبنای اقدامها Ùˆ روشها Ùˆ Øرکتها Ùˆ موضعگیریها Ùˆ قلمÙرسودگیهای خودشان را بر توهّمی Ù¾ÛŒ ریختند Ú©Ù‡ خانمانسوز وطن بود Ùˆ بر باد دهنده ÛŒ پتانسیل کرداری Ùˆ جان Ùˆ عمر Ùˆ زندگی منØصر به Ùرد تک، تک Ùعّالین آن. اینان به جای آنکه بیایند بر آخرین Ùریادها Ùˆ هشدارها Ùˆ بیدار باشیهای « شاعران Ùˆ نویسنده گان Ùˆ کوشنده گان Ùˆ روشنگران عصر مشروطیّت »، پایه ÛŒ اقدامهای روشنگری عمیق Ùˆ بیداربخش خود را Ù¾ÛŒ بریزند، آمدند Ùˆ بر « دگمها Ùˆ شابلونها Ùˆ کلیشه های ایدئولوژیهای وارداتی » شالوده ریزی کردند؛ طوری Ú©Ù‡ با چنین گرایشی، تمام آنچه را نیز به طور پخش Ùˆ پلا در گوشه Ùˆ کنار وطن، از دوران روشنگریهای مشروطیّت باقی مانده بود، در زیر آوار Ú©Ú˜Ùهمیها Ùˆ Ú©Ú˜ رÙتارهای خودشان، مدÙون Ùˆ Ø®ÙÙ‡ کردند. ولی اگر این طی٠متنوّع در یک دهه ÛŒ گذشته، آن دلیری را از خود نشان داده اند Ú©Ù‡ تا اندازه ای به سنجشگری مواضع سیاسی Ùˆ نگرشهای Ùکری Ùˆ رÙتاری خود در گذشته ها رو آورند Ùˆ به گشوده Ùکری Ùˆ دگراندیشی، میدان بدهند. در عوض، Ø·ÛŒÙهای مشروطه خواهان از هر نوعش را Ú©Ù‡ Øساب کنید، همچنان تلاش دارند سنجشگریهای دیگران را به Øساب Øقّانیّت داشتنهای خود به قدرت، Ú†Ù‡ در گذشته، Ú†Ù‡ در آینده ÛŒ اØتمالی، مصادره به مطلوب کنند. آنها متوجّه نیستند Ú©Ù‡ کتمان Ùˆ لاپوشانی Ùˆ توجیه Ùˆ تÙسیر Ùˆ نادیده گرÙتن خطاهای اساسی عصر پهلویها، نه تنها تمام خدمات ارزنده Ùˆ شایسته ÛŒ قدر دانی آن « شاهان » را آسیب خواهد زد؛ بلکه اعتبار Ùˆ ارزش مبارزات خودشان را در مصا٠با ولایت Ùقاهتی نیز خدشه دار خواهد کرد. در عصر پهلویها، از تمام آن آرمانها Ùˆ آرزوها Ùˆ نتایج پیکارهای آوازه گران Ùˆ تلاشگران انقلاب مشروطیّت، Ùقط اسکلتی باقی مانده بود Ú©Ù‡ لق Ùˆ لوق بودن آن را دو رویداد « جنبش دکتر مصدّق Ùˆ قضیه ÛŒ پانزده خرداد خمینی » هشدار داده بودند تا سرانجام با وزیدن کوچکترین نسیمی در سال 1357 از هم Ùرو پاشید Ùˆ متلاشی شد. امروزه روز ایرانزمین در یک پروسه ÛŒ طولانی هزاره ای از عصر ساسانیان تا همین امروز، کشمکشهای آشکار Ùˆ پنهان Ùˆ گاه به گاهی با اسلامیّت داشته است. ولی اکنون یکراست Ùˆ مستقیم با واقعیّت بسیار گزنده Ùˆ آزارنده Ùˆ چندش آور « اسلامیّت Ùˆ موکّلان رنگارنگش » روبروست. پیکار گسترده ÛŒ Ùکری Ùˆ سنجشگری علنی Ùˆ موضعگیری Ø´Ùّا٠و رو راست با چنین پدیده ÛŒ مخرّب در تمام ابعاد نموداری اش هست Ú©Ù‡ « زایش ایرانی نو Ùˆ انسانی نو » را به ارمغان خواهد آورد. بنابر این، دورانی Ú©Ù‡ هر گرایشی بخواهد به خودش تØمیل Ùˆ تلقین بکند Ú©Ù‡ من، تنها آلترناتیو Øکومت Ùقاهتی هستم Ùˆ دیر یا زود بر ایرانزمین، Øاکم خواهم شد، رویای شیرینی Ù…ÛŒ باشد Ú©Ù‡ هرگز واقعیّتی پیدا نخواهد کرد.
امروز، هر گرایشی بایستی بÙهمد Ú©Ù‡ اسلامیّت نوع Ùقاهتی شده اش، داعیه یّ سیطره ÛŒ جهانی دارد Ùˆ با وعظ Ùˆ خطابه Ùˆ Ú©Ù„Ú©Ù„ کردنهای سکولاریستی مخالÙان درونمرزی Ùˆ برونمرزی، هیچگاه از داعیه ÛŒ اقتدار خواهی Ùˆ Øرص توتالیتگرای خودش تا آخرین Ù†Ùسها، میلیمتری به دلخواه، واپس نخواهد نشست Ú©Ù‡ نخواهد نشست؛ ولو برای هر مویرگ تملّک خواهی اش، جان Ùˆ زندگی Ùˆ هستی Ùˆ نیستی میلیونها انسان را از دم تیغ بگذارند Ùˆ قربانی کند. چنین سیستم مخوÙÛŒ را بایستی یکپارچه در « Øلقه ÛŒ پیکارهای گسترده ÛŒ Ùرهنگی » گذاشت تا بتوان امیدی به متلاشی شدن کندوی استبدای Ùˆ ستمگری آنها داشت. پیدایش Ùˆ قلع Ùˆ قمع اØزاب Ùˆ سازمانها Ùˆ گروهها در سرزمین ما از این جا ریشه Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ هنوز هیچ کدام از آنها نمیخواهند دریابند Ùˆ تصدیق کنند Ú©Ù‡ واریاسیونی از مجموعه ای به نام دریای تØوّلات Ùˆ مسائل وطن هستند؛ یعنی واریاسیونهایی Ú©Ù‡ بایستی بتوانند در یک هارمونی با دگراندیشان Ùˆ دیگر سازمانها Ùˆ اØزاب، نقش پله های نردبان پیشرÙت Ùˆ تØوّل Ùˆ یارشاطری را برای مردم خود ایÙا کنند؛ نه اینکه خود را جامع تمام Ùˆ کمال یک Øکومت مطلق به Øساب آورند Ùˆ با ایجاد سیستمی مخو٠همچون ولایت Ùقاهتی بر Øلقوم ملّت، Øاکم اقتلویی شوند. مردم، اØزاب را برای آن Ù…ÛŒ خواهند Ú©Ù‡ به Ú©Ù…Ú© آنها بر مسائل Ùˆ مّعضلات باهمزیستی چیره شوند؛ نه اینکه در جستجوی قصّاب برّه ÛŒ وجود خودشان Ùˆ Ùرزندانشان Ùˆ ویرانگر مام وطن باشند.
24- شما سالها از دور و نزدیک با ایرانیان در تماس هستید، چه پیام و پیشنهادی به ایرانیان به ویژه هنرمندان ، نویسندگان و شاعران دارید؟
همانطور Ú©Ù‡ به مردم، هیچ پیامی ندادم، به این Ø·ÛŒÙها نیز هیچ پیامی نمی دهم Ùˆ توقّع Ùˆ انتظاری نیز از هیچ انسانی ندارم. امّا اگر کسانی آن جرات Ùˆ دلیری را دارند Ú©Ù‡ خود را در مجامع عمومی Ùˆ در برابر دیگران، « نویسنده Ùˆ هنرمند Ùˆ شاعر » بشمارند، پس شایسته Ùˆ خجسته است Ú©Ù‡ چنان انسانهایی، « گوهر گرانقدر آدمیگری » را نه تنها در Øقّ خودشان؛ بلکه در Øقّ تک، تک همنوعان خود در میهن Ùˆ جهان با رادمنشی Ùˆ گستاخی Ùˆ دلاوری، نگاهبانی کنند Ùˆ ارج گزارند. نویسنده ای Ú©Ù‡ در زیر گوشش Ùˆ در برابر چشمانش Ùˆ سرزمینش، گروه گروه، خون جوانان Ùˆ انسانها را به اتّهامات واهی Ùˆ ناØقّ Ù…ÛŒ ریزند Ùˆ آنها هیچ کوششی نمی کنند Ú©Ù‡ گذرگاهی برای Ùریاد در گلو Ø®Ùته ÛŒ آن قربانیان شوند، چنان نویسنده گان Ùˆ شاعران Ùˆ هنرمندانی، تبهکار Ùˆ پوساننده ÛŒ همان چیزی هستند Ú©Ù‡ زندگی خود را Ù…ÛŒ خواهند وق٠آن کنند. نویسنده ای Ú©Ù‡ برای زیبا آرایی جهان Ùˆ زندگی، گام بر ندارد، نویسنده نیست؛ بلکه یک « چیز نویس » تمام عیار است. هنرمندانی Ú©Ù‡ در برابر ضØّاکان وقت، سکوت Ù…ÛŒ کنند Ùˆ لام تا کام، اعتراض علنی Ùˆ تلاش برای در بند کردن ضØّاکیان نمی کنند، چنان هنرمندانی، هیچ سنخیّتی با هنر Ùˆ هنر زایی ندارند. هنرمندی Ú©Ù‡ به بهای شهرت Ùˆ معروÙیّت Ùˆ چاپ Ùˆ Ùروش Ùˆ پخش نوشته هایش، Øاضر باشد، تن به هر نوع Øقارتی بدهد Ùˆ در برابر آمران ستمگر، کوتاه بیاید Ùˆ زبونی Ùˆ ذلیل شدن خود را در برابر « قدرتمندان بی لیاقت Ùˆ Ùرّ » بپذیرد، چنان هنرمندانی، به باتلاق مصائب انسانی، شدّت Ù…ÛŒ دهند؛ ولی درمانگر دردهای بشری نخواهند شد Ú©Ù‡ نخواهند شد Ùˆ با ادّعای هنرمند بودن خودشان نیز نخواهند توانست Øتّا یک لبخند خشک Ùˆ خالی بر دهان دلسوخته گان ایجاد کنند. من ØªØ±Ø¬ÛŒØ Ù…ÛŒ دهم قرنهای قرن، نامم در قرنطینه ÛŒ ملعونیّت Ùˆ مطرودیّت بماند Ùˆ آثارم، طعمه ÛŒ آتشسوزیهای مکرّر Ùˆ آماج لعن Ùˆ Ù†Ùرین Ùˆ سرزنش باشند؛ به جای آنکه بخواهم کرامت Ùˆ ارجمندی Ùˆ آزادی Ùˆ سرÙرازی خودم را پایمال کنم Ùˆ زبون ØÙکّام خبیث Ùˆ تسلیم اراده ÛŒ استبدادی آنها بمانم. تکرو زیستن Ùˆ زندگی دهساله ÛŒ عقاب وار توام با غرور Ùˆ سرÙرازی، شر٠دارد به سیصد سال غوطه خوردن زاغ وار در لجن جنایتها Ùˆ کثاÙتکاریهای طایÙÙ‡ ÛŒ بی لیاقت ترینهای Øاکم Ùˆ ستمگر بر میهن. یک نویسنده ÛŒ باید بتواند آیینه ÛŒ پانورامایی Ùریادهایی باشد Ú©Ù‡ در گلوی قربانیان اجتماع ایرانزمین در زیر سیطره ÛŒ Øکومتگران Ùˆ ارگانها Ùˆ سازمانها Ùˆ روابط ماÙیایی شرکتها Ùˆ موسسات Ùˆ غیره Ùˆ ذالک در Øال Ø®ÙÙ‡ شدن Ùˆ گورسپاری Ù…ÛŒ باشند. همین.
در پایان از اینکه لط٠کردید Ùˆ دلی Ùˆ گوشی به شنیدن ØرÙهای من سپردید، بسیار بسیار سپاسگزارم. امیدوارم تلخی Ú¯Ùتارهایم، شیرینی اهدا٠و آرزوها Ùˆ کوششهای شما را منقلب نکند Ùˆ همچنان با پشتکار Ùˆ بیدار وجدانی به تلاشهای خودتان ساعی باشید؛ ولو اÙروختن Ùˆ زدن « کبریتی در تاریکی ظلمات الهی Øاکم بر وطن » باشد. ایدون باد!. تاریخ: Ù‡Ùتم نوامبر سال