Ùرهاد عرÙانی - مزدک----رابطهء ÙلسÙÛŒ واقعیات اجتماعی - سیاسی با آرمان
رابطهء ÙلسÙÛŒ واقعیات اجتماعی - سیاسی با آرمان
-آنان Ú©Ù‡ اندک آشنائی با تاریخ ØŒ به Ù…Ùهوم عام آن ØŒ دارند ØŒ نیک Ù…ÛŒ دانند Ú©Ù‡ آنچه Ú©Ù‡ امروز به عنوان واقعیات اجتماعی با آن سر Ùˆ کار دارند ØŒ در گذشته هائی نچندان دور ØŒ به Ù„Øاظ زمان تاریخی ØŒ آرزوها Ùˆ آرمانهائی دور Ùˆ دست نیاÙتنی بنظر Ù…ÛŒ رسیدند
رابطهء ÙلسÙÛŒ واقعیات اجتماعی - سیاسی با آرمانو اما (( زمان تاریخی )) به Ú†Ù‡ معناست؟
همین گذشتهء نچندان دور، در قیاس با عمر کوتاه آدمی ØŒ دورانی به درازای هزاره هاست ØŒ... Ú©Ù‡ نسلها باید Ù…ÛŒ آمدند Ùˆ Ù…ÛŒ رÙتند ØŒ تا آن آرزوها به واقعیت عینی تبدیل شوند... ØŒ این ØŒ همان (( زمان تاریخی )) است.
سراسر تاریخ مکتوب بشریت ØŒ انباشته از جنبش هائی ست Ú©Ù‡ زندگی بشر را دستخوش Øوادث پر Ùراز Ùˆ نشیب نموده ØŒ در تداوم خود ØŒ منجر به Ø´Ú©Ù„ گیری نظامهای نوین اجتماعی گشته است. واقعیات اجتماعی ØŒ یعنی ذهنیات دیروز Ùˆ واقعیات شیئیت یاÙته امروز ØŒ اگر Ú†Ù‡ از نظر تنوع در Ø´Ú©Ù„ ØŒ بسیار گوناگون بنظر Ù…ÛŒ رسند ØŒ اما از نظر ØŒ جنس نظری ( آرمان ) ØŒ تÙاوت چندانی با هم ندارند Ùˆ در راستای تداوم بخشیدن به یک Øقیقتند. آرزوها Ùˆ آرمانهای زرتشت Ùˆ کوروش Ùˆ اسپارتاکوس Ùˆ مزدک ØŒ با قرنها Ùاصله ØŒ به اÙکار ولتر Ùˆ روبسپیر Ùˆ روسو Ùˆ هوگو ØŒ Ùˆ مارکس Ùˆ انگلس Ùˆ لنین ØŒ پیوند Ù…ÛŒ خورند. Ù…Ùاهیمی همچون آزادی ØŒ عدالت ØŒ رهائی از جهل Ùˆ خراÙÙ‡ ØŒ Øاکمیت روشنائی Ùˆ درستی Ùˆ نیک اندیشی ØŒ Ùˆ بالیدن انسان به جایگاه انسانیت ØŒ اگر Ú†Ù‡ با تغییر صورتبندیهای اقتصادی - اجتماعی ØŒ صیقل یاÙته ØŒ عمق Ùˆ مبنای صØÛŒØ ØªØ±ÛŒ پیدا کرده اند ØŒ اما در جنسیت آرمانی ØŒ همانی هستند Ú©Ù‡ از ابتدای زندگی اجتماعی Ùˆ مدنی ØŒ انگیزه Ùˆ موتور Ù…Øرکه انسان در جنبش های مختل٠بوده اند. تÙاوت ØŒ در درک پدیدهء بسیار با اهمیت (( زمان )) Ùˆ نقش آن در تمایز ذهنیت از واقعیت ØŒ در یک سیکل پیش برنده است. به تعبیری ØŒ سلسلهء عشق به انسان Ùˆ Øرمت او را اگرچه پادشاهان مختل٠بوده ØŒ اما مسیر به سریر نشستن ØŒ یکی بوده است ! این مسیر ØŒ آرمان ØŒ بر بستر زمان بوده است وآن پادشاهان ØŒ واقعیاتی Ú©Ù‡ باید جای خود را به یکدیگر Ù…ÛŒ داده اند.
***********
Ø·Ø±Ø Ø§ÛŒÙ† مقدمه از آنجهت بود Ú©Ù‡ ØŒ نظر خواننده را بدین سمت سوق دهیم Ú©Ù‡ به جنس آرمان Ùˆ تÙاوت آن با جنس واقعیت اجتماعی (( بمثابه واقعیت ٠موجود Ùˆ Øاضر، Ùˆ نه واقعیتی Ú©Ù‡ زمانی یک آرمان بوده است )) توجه نماید: ( بخشی از آن ) یعنی زمان واقعی Ùˆ زمان آرمانی !
آنچه امروز واقعیت اجتماعی است ØŒ دیروز بخشی از یک آرمان بوده است Ùˆ آنچه Ú©Ù‡ امروز در Ù¾ÛŒ تغییر آنیم ØŒ واقعیتی ست Ú©Ù‡ باید به آرمان ببالد! واین ØŒ یعنی درک زمان آرمانی !! بی توجهی به این تÙاوت عمیق ØŒ انسان انقلابی Ùˆ ساعی را دچار ذهنی گرائی ساخته ØŒ ابتدا ÙˆÛŒ را از واقعیت دور کرده ØŒ سپس از هماهنگی با آن بازداشته ØŒ Ùˆ در نهایت در تقابل با آن قرار Ù…ÛŒ دهد!
***********
بنا براین ØŒ اولین خصوصیت مهم ØŒ از مجموعهء جنسیت آرمان ØŒ ذهنی بودن آن است. همانگونه Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ دانیم ØŒ ذهن ØŒ بمثابه ویژگی ٠دستگاه پردازشگر انسان ØŒ یعنی مغز ØŒ قادر است در Ù…Øدوده های بی نهایت متنوع ØŒ گسترش یاÙته ØŒ عمق یابد Ùˆ به اعماق زمان بی انتها پرواز کند. این خصوصیت Ùˆ این ویژگی خارق العاده ØŒ به همان اندازه Ú©Ù‡ در یک راهبرد منطبق بر واقعیت Ùˆ تجربه ØŒ یعنی نگاه علمی ØŒ قادر است دروازه های نامکشو٠بسیاری را بر روی انسان بگشاید ØŒ در یک Ùرآیند غیر علمی ØŒ یعنی بی توجهی به کارکردهای واقعیت موجود ØŒ این ویژگی منÙÛŒ را داراست Ú©Ù‡ انسان را به ورطهء تصورات بیگانه با زندگی ØŒ خوش بینی Ù…Ùرط ØŒ خیالباÙÛŒ Ùˆ یا در نهایت به انÙعال Ù…Øض Ùˆ سرخوردگی از همه چیز بکشاند !
دومین ویژگی آرمان ØŒ جذابیت مثبت آن است ! این ویژگی ØŒ سبب ساز همهء آن چیزی ست Ú©Ù‡ انگیزه اش Ù…ÛŒ نامیم. این ویژگی ØŒ در یک کارکرد درست ØŒ یعنی نظام مند شدن در قالب یک مجموعه تاکتیک Ùˆ راهبرد ØŒ قادر است موتور Ù…Øرکهء بسیار قوی ØŒ در به صØنه کشیدن انسان ØŒ برای آنچنان نبرد اجتماعی باشد ØŒ Ú©Ù‡ گام به گام ØŒ انسان کوشنده را در مسیر درست ØŒ به هد٠، رهنمون سازد. اما همین ویژگی ØŒ د رصورتیکه با یک نگاه اتوپیک ØŒ یعنی ذهنی گرائی مثبت Ùˆ خیالی ØŒ Ùاقد تاکتیک Ùˆ برنامه ØŒ در هم آمیزد، اگر Ú†Ù‡ در آغاز شور بسیاری بر Ù…ÛŒ انگیزد ØŒ اما به دلیل عدم تطابق با بطئیت ( کندی زمانی ٠دگرگونی در واقعیت ) ØŒ به همان سرعت ØŒ به یاس Ùˆ سرخوردگی Ùˆ اÙسردگی منجر Ù…ÛŒ شود.
سومین ویژگی آرمان ØŒ ناشناخته بودن ابعاد آن ØŒ به تعبیری دیگر ØŒ عدم قطعیت در مکانیسم واقعیت پذیری آن است. اگر بپذیریم Ú©Ù‡ این واقعیت زندگی ست Ú©Ù‡ Ø´Ú©Ù„ دهندهء ذهنیت انسان است ØŒ دراینصورت ØŒ آن ذهنیتی Ú©Ù‡ مستقیما بر گرÙته از همین زندگی نیست ØŒ Ù…Ùهومی انتزاعی است Ú©Ù‡ تنها زمانی به واقعیت زندگی تبدیل Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ ØŒ در یک بده - بستان با واقعیت اجتماعی قرار گیرد Ùˆ بتدریج ابعاد آن روشن شده ØŒ از قوه به Ùعل در آید. اگر آرمان ØŒ مبتنی بر یک متدولوژی علمی ØŒ Ú©Ù‡ خود مبتنی بر یک جهان بینی علمی است ØŒ نباشد ØŒ در اینصورت این اØتمال Ùˆ این خطر ØŒ همواره وجود دارد Ú©Ù‡ آرمان ØŒ خود به سدی در برابر تغییرات اجتماعی تبدیل شده ØŒ خود Ùˆ جریان آرمانگرا را به جای نیروئی بالنده ØŒ به نیروئی ارتجاعی تبدیل نماید ! این اتÙاق معمولا زمانی رخ Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ جهان بینی Ùˆ متدولوژی در خدمت ایدئولوژی قرار گیرد ØŒ نه بالعکس ! ایدئولوژی ØŒ یعنی مجموعهء راهبردهای کوتاه Ùˆ میان مدت ØŒ با زمان Ùˆ واقعیت موجود رابطهء مستقیم دارند ØŒ یعنی برگرÙته از آن هستند ØŒ درست بر همین اساس ØŒ با تغییر واقعیت ØŒ باید بر اساس جهان بینی Ùˆ بر پایهء متدولوژی ØŒ تغییر یاÙته ØŒ به روز شوند ØŒ تا بتوانند نیروی آرمانگرا را در رسیدن به راهبردهای اصلی Ùˆ نهائی ( یعنی آرمان ) رهنمون باشند ØŒ در غیر اینصورت ØŒ تبدیل به مجموعه ای از آئین ها Ùˆ سنن شده Ùˆ در Øالیکه واقعیت ØŒ به پویائی خود ادامه Ù…ÛŒ دهد ØŒ آنها به عنوان پدیده ای ایستا ØŒ در برابر آن قرار Ù…ÛŒ گیرند . به تعبیر دیگر ØŒ به جای اینکه در خدمت همان جهان بینی ای Ú©Ù‡ خود را ØŒ بر مبنای آن تعری٠کرده اند ØŒ قرار گیرند ØŒ به ضد آن تبدیل شده ØŒ به مذهب تغییر Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ دهند !
بر این اساس ØŒ اÙراد Ùˆ نیروهای آرمانگرا ØŒ همواره باید قادر باشند ارکان ایدئولوژی خود را ØŒ بر مبنای واقعیت متغیر ØŒ سازمان مجدد داده ØŒ در راستای جهان بینی خویش ØŒ آنرا بازسازی نمایند. آنها باید هماره به خاطر داشته باشند Ú©Ù‡ ØŒ سازمان سیاسی ØŒ تاکتیک ها Ùˆ همچنین ایدئولوژی ایشان ØŒ همه Ùˆ همه ØŒ باید در یک روند دیالکتیکی با واقعیت ØŒ در خدمت آرمانی باشد Ú©Ù‡ برگزیده اند. ایده آرمان نیست ØŒ اگر Ú†Ù‡ یک آرمان ممکن است ØŒ Ùˆ قطعا ØŒ یک ایده است !! Ùˆ این تÙاوت ظری٠را باید مد نظر داشت ØŒ تا بتوان همواره ایده ها را د رخدمت انسان قرار داد ØŒ نه انسان را در خدمت ایده ها !!!
****
اگر سه ویژگی ذکر شده ØŒ یعنی ذهنی بودن ØŒ مثبت بودن Ùˆ همچنین ناشناخته بودن ابعاد مکانیسم عینیت یاÙتن آرمان را ØŒ درکنار هم بگذاریم ØŒ آنگاه در خواهیم یاÙت Ú©Ù‡ چرا Ùˆ چقدر مسالهء (( زمان )) ØŒ در رابطه با آرمان ØŒ اهمیت دارد !
با توجه به اینکه واقعیت سیاسی Ùˆ واقعیت اجتماعی ØŒ اگر تلخ Ùˆ ناقص نبود ØŒ انسان آرمانگرا نمی شد ! بخوبی Ù…ÛŒ توان دریاÙت Ú©Ù‡ چرا آرمانگرای اØساساتی ØŒ Ù…ÛŒ تواند عجول ØŒ عصبی ØŒ پرخاشگر ØŒ پر مدعا ØŒ زود رنج بوده Ùˆ یا انتظارات غیر واقعی از Ù…Øیط پیرامون خویش داشته باشد !
یک آرمانگرای واقعی ØŒ با درک تÙاوت Ùˆ Ùاصلهء عمیق واقعیت موجود با ذهنیت ØŒ از منظر زمان Ùˆ Ø³Ø·Ø ØªÚ©Ø§Ù…Ù„ Ùˆ امکانات جامعه ØŒ آغاز Ùˆ پایان تاریخ را با آغاز Ùˆ پایان زندگی خود نمی سنجد !! Ùˆ از سر خودخواهی Ùˆ خود Ù…Øوری ( Ú©Ù‡ از نظر طبقاتی ØŒ پدیده ای مربوط به طبقات میانی است ) همه چیز را ØŒ با عیار عمر کوتاه خود Ù…ØÚ© نمی زند. او با هوشیاری Ùˆ صبوری Ùˆ متانت ØŒ تلاش Ù…ÛŒ کند ØŒ با شناخت دقیق سدها Ùˆ موانع ØŒ آنها را از سر راه برداشته ØŒ امکانات لازمه را برای تغییرات اجتماعی ØŒ در جهت رسیدن به آرمان ØŒ Ùراهم آورد. او Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ اینکار ØŒ تدریجی ØŒ خسته کننده Ùˆ گاه خرد کننده است Ùˆ گاهی منجر به Øذ٠خود ÙˆÛŒ ØŒ بمثابه بخشی از واقعیت موجود ØŒ Ù…ÛŒ شود . اما او Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ واقعیت Ùردا ØŒ از گذر ٠به گذشته پیوستن واقعیت امروز ØŒ Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ پذیرد ! بر این اساس ØŒ نه دلخور Ù…ÛŒ شود ØŒ نه قهر Ù…ÛŒ کند ØŒ نه ناله Ù…ÛŒ کند ØŒ نه ناز Ù…ÛŒ کند ØŒ نه شکوه Ù…ÛŒ کند ØŒ نه عصبانی Ù…ÛŒ شود Ùˆ نه به در Ùˆ دیوار ناسزا Ù…ÛŒ گوید ! Ùˆ نه جامعه را به بی تØرکی متهم Ù…ÛŒ کند ØŒ چرا Ú©Ù‡ او Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ اگر جامعه تØرک لازم را ندارد ØŒ دلیلی برای آن وجود دارد. پس در جستجوی علت برآمده ØŒ با شناخت آن ØŒ به Ú©Ø´Ù Ùˆ ارائه راه ØÙ„ Ù…ÛŒ پردازد !
او انتظارات خود را Ùˆ آرمانهای خویش را ØŒ بجای واقعیت نمی نشاند. بلکه با شناخت واقعیت ØŒ در Ù¾ÛŒ دگرگونی آن بر Ù…ÛŒ آید Ùˆ اگر یک خردگرا Ùˆ (( انسان Ù…Øور )) واقعی ست ØŒ از این نیز باک ندارد ØŒ Ú©Ù‡ روزگارش با تلخی به سر آمده ØŒ خود ØŒ طعم شیرین خوشبختی را نچشد ! چرا Ú©Ù‡ او ØŒ خود ØŒ آرمان را برگزیده است ØŒ نه واقعیت موجود را !!! پس آگاه است Ú©Ù‡ این واقعیت موجود ØŒ Ù…ÛŒ تواند بسی تلخ Ùˆ دردناک Ùˆ زجرآور باشد Ùˆ بجای شهد شیرین خوشبختی ØŒ شرنگ تلخ یک عمر تنهائی Ùˆ رنج را در کام او بریزد !
*************
(( 12/4/1383 ))
-آنان Ú©Ù‡ اندک آشنائی با تاریخ ØŒ به Ù…Ùهوم عام آن ØŒ دارند ØŒ نیک Ù…ÛŒ دانند Ú©Ù‡ آنچه Ú©Ù‡ امروز به عنوان واقعیات اجتماعی با آن سر Ùˆ کار دارند ØŒ در گذشته هائی نچندان دور ØŒ به Ù„Øاظ زمان تاریخی ØŒ آرزوها Ùˆ آرمانهائی دور Ùˆ دست نیاÙتنی بنظر Ù…ÛŒ رسیدند
رابطهء ÙلسÙÛŒ واقعیات اجتماعی - سیاسی با آرمانو اما (( زمان تاریخی )) به Ú†Ù‡ معناست؟
همین گذشتهء نچندان دور، در قیاس با عمر کوتاه آدمی ØŒ دورانی به درازای هزاره هاست ØŒ... Ú©Ù‡ نسلها باید Ù…ÛŒ آمدند Ùˆ Ù…ÛŒ رÙتند ØŒ تا آن آرزوها به واقعیت عینی تبدیل شوند... ØŒ این ØŒ همان (( زمان تاریخی )) است.
سراسر تاریخ مکتوب بشریت ØŒ انباشته از جنبش هائی ست Ú©Ù‡ زندگی بشر را دستخوش Øوادث پر Ùراز Ùˆ نشیب نموده ØŒ در تداوم خود ØŒ منجر به Ø´Ú©Ù„ گیری نظامهای نوین اجتماعی گشته است. واقعیات اجتماعی ØŒ یعنی ذهنیات دیروز Ùˆ واقعیات شیئیت یاÙته امروز ØŒ اگر Ú†Ù‡ از نظر تنوع در Ø´Ú©Ù„ ØŒ بسیار گوناگون بنظر Ù…ÛŒ رسند ØŒ اما از نظر ØŒ جنس نظری ( آرمان ) ØŒ تÙاوت چندانی با هم ندارند Ùˆ در راستای تداوم بخشیدن به یک Øقیقتند. آرزوها Ùˆ آرمانهای زرتشت Ùˆ کوروش Ùˆ اسپارتاکوس Ùˆ مزدک ØŒ با قرنها Ùاصله ØŒ به اÙکار ولتر Ùˆ روبسپیر Ùˆ روسو Ùˆ هوگو ØŒ Ùˆ مارکس Ùˆ انگلس Ùˆ لنین ØŒ پیوند Ù…ÛŒ خورند. Ù…Ùاهیمی همچون آزادی ØŒ عدالت ØŒ رهائی از جهل Ùˆ خراÙÙ‡ ØŒ Øاکمیت روشنائی Ùˆ درستی Ùˆ نیک اندیشی ØŒ Ùˆ بالیدن انسان به جایگاه انسانیت ØŒ اگر Ú†Ù‡ با تغییر صورتبندیهای اقتصادی - اجتماعی ØŒ صیقل یاÙته ØŒ عمق Ùˆ مبنای صØÛŒØ ØªØ±ÛŒ پیدا کرده اند ØŒ اما در جنسیت آرمانی ØŒ همانی هستند Ú©Ù‡ از ابتدای زندگی اجتماعی Ùˆ مدنی ØŒ انگیزه Ùˆ موتور Ù…Øرکه انسان در جنبش های مختل٠بوده اند. تÙاوت ØŒ در درک پدیدهء بسیار با اهمیت (( زمان )) Ùˆ نقش آن در تمایز ذهنیت از واقعیت ØŒ در یک سیکل پیش برنده است. به تعبیری ØŒ سلسلهء عشق به انسان Ùˆ Øرمت او را اگرچه پادشاهان مختل٠بوده ØŒ اما مسیر به سریر نشستن ØŒ یکی بوده است ! این مسیر ØŒ آرمان ØŒ بر بستر زمان بوده است وآن پادشاهان ØŒ واقعیاتی Ú©Ù‡ باید جای خود را به یکدیگر Ù…ÛŒ داده اند.
***********
Ø·Ø±Ø Ø§ÛŒÙ† مقدمه از آنجهت بود Ú©Ù‡ ØŒ نظر خواننده را بدین سمت سوق دهیم Ú©Ù‡ به جنس آرمان Ùˆ تÙاوت آن با جنس واقعیت اجتماعی (( بمثابه واقعیت ٠موجود Ùˆ Øاضر، Ùˆ نه واقعیتی Ú©Ù‡ زمانی یک آرمان بوده است )) توجه نماید: ( بخشی از آن ) یعنی زمان واقعی Ùˆ زمان آرمانی !
آنچه امروز واقعیت اجتماعی است ØŒ دیروز بخشی از یک آرمان بوده است Ùˆ آنچه Ú©Ù‡ امروز در Ù¾ÛŒ تغییر آنیم ØŒ واقعیتی ست Ú©Ù‡ باید به آرمان ببالد! واین ØŒ یعنی درک زمان آرمانی !! بی توجهی به این تÙاوت عمیق ØŒ انسان انقلابی Ùˆ ساعی را دچار ذهنی گرائی ساخته ØŒ ابتدا ÙˆÛŒ را از واقعیت دور کرده ØŒ سپس از هماهنگی با آن بازداشته ØŒ Ùˆ در نهایت در تقابل با آن قرار Ù…ÛŒ دهد!
***********
بنا براین ØŒ اولین خصوصیت مهم ØŒ از مجموعهء جنسیت آرمان ØŒ ذهنی بودن آن است. همانگونه Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ دانیم ØŒ ذهن ØŒ بمثابه ویژگی ٠دستگاه پردازشگر انسان ØŒ یعنی مغز ØŒ قادر است در Ù…Øدوده های بی نهایت متنوع ØŒ گسترش یاÙته ØŒ عمق یابد Ùˆ به اعماق زمان بی انتها پرواز کند. این خصوصیت Ùˆ این ویژگی خارق العاده ØŒ به همان اندازه Ú©Ù‡ در یک راهبرد منطبق بر واقعیت Ùˆ تجربه ØŒ یعنی نگاه علمی ØŒ قادر است دروازه های نامکشو٠بسیاری را بر روی انسان بگشاید ØŒ در یک Ùرآیند غیر علمی ØŒ یعنی بی توجهی به کارکردهای واقعیت موجود ØŒ این ویژگی منÙÛŒ را داراست Ú©Ù‡ انسان را به ورطهء تصورات بیگانه با زندگی ØŒ خوش بینی Ù…Ùرط ØŒ خیالباÙÛŒ Ùˆ یا در نهایت به انÙعال Ù…Øض Ùˆ سرخوردگی از همه چیز بکشاند !
دومین ویژگی آرمان ØŒ جذابیت مثبت آن است ! این ویژگی ØŒ سبب ساز همهء آن چیزی ست Ú©Ù‡ انگیزه اش Ù…ÛŒ نامیم. این ویژگی ØŒ در یک کارکرد درست ØŒ یعنی نظام مند شدن در قالب یک مجموعه تاکتیک Ùˆ راهبرد ØŒ قادر است موتور Ù…Øرکهء بسیار قوی ØŒ در به صØنه کشیدن انسان ØŒ برای آنچنان نبرد اجتماعی باشد ØŒ Ú©Ù‡ گام به گام ØŒ انسان کوشنده را در مسیر درست ØŒ به هد٠، رهنمون سازد. اما همین ویژگی ØŒ د رصورتیکه با یک نگاه اتوپیک ØŒ یعنی ذهنی گرائی مثبت Ùˆ خیالی ØŒ Ùاقد تاکتیک Ùˆ برنامه ØŒ در هم آمیزد، اگر Ú†Ù‡ در آغاز شور بسیاری بر Ù…ÛŒ انگیزد ØŒ اما به دلیل عدم تطابق با بطئیت ( کندی زمانی ٠دگرگونی در واقعیت ) ØŒ به همان سرعت ØŒ به یاس Ùˆ سرخوردگی Ùˆ اÙسردگی منجر Ù…ÛŒ شود.
سومین ویژگی آرمان ØŒ ناشناخته بودن ابعاد آن ØŒ به تعبیری دیگر ØŒ عدم قطعیت در مکانیسم واقعیت پذیری آن است. اگر بپذیریم Ú©Ù‡ این واقعیت زندگی ست Ú©Ù‡ Ø´Ú©Ù„ دهندهء ذهنیت انسان است ØŒ دراینصورت ØŒ آن ذهنیتی Ú©Ù‡ مستقیما بر گرÙته از همین زندگی نیست ØŒ Ù…Ùهومی انتزاعی است Ú©Ù‡ تنها زمانی به واقعیت زندگی تبدیل Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ ØŒ در یک بده - بستان با واقعیت اجتماعی قرار گیرد Ùˆ بتدریج ابعاد آن روشن شده ØŒ از قوه به Ùعل در آید. اگر آرمان ØŒ مبتنی بر یک متدولوژی علمی ØŒ Ú©Ù‡ خود مبتنی بر یک جهان بینی علمی است ØŒ نباشد ØŒ در اینصورت این اØتمال Ùˆ این خطر ØŒ همواره وجود دارد Ú©Ù‡ آرمان ØŒ خود به سدی در برابر تغییرات اجتماعی تبدیل شده ØŒ خود Ùˆ جریان آرمانگرا را به جای نیروئی بالنده ØŒ به نیروئی ارتجاعی تبدیل نماید ! این اتÙاق معمولا زمانی رخ Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ جهان بینی Ùˆ متدولوژی در خدمت ایدئولوژی قرار گیرد ØŒ نه بالعکس ! ایدئولوژی ØŒ یعنی مجموعهء راهبردهای کوتاه Ùˆ میان مدت ØŒ با زمان Ùˆ واقعیت موجود رابطهء مستقیم دارند ØŒ یعنی برگرÙته از آن هستند ØŒ درست بر همین اساس ØŒ با تغییر واقعیت ØŒ باید بر اساس جهان بینی Ùˆ بر پایهء متدولوژی ØŒ تغییر یاÙته ØŒ به روز شوند ØŒ تا بتوانند نیروی آرمانگرا را در رسیدن به راهبردهای اصلی Ùˆ نهائی ( یعنی آرمان ) رهنمون باشند ØŒ در غیر اینصورت ØŒ تبدیل به مجموعه ای از آئین ها Ùˆ سنن شده Ùˆ در Øالیکه واقعیت ØŒ به پویائی خود ادامه Ù…ÛŒ دهد ØŒ آنها به عنوان پدیده ای ایستا ØŒ در برابر آن قرار Ù…ÛŒ گیرند . به تعبیر دیگر ØŒ به جای اینکه در خدمت همان جهان بینی ای Ú©Ù‡ خود را ØŒ بر مبنای آن تعری٠کرده اند ØŒ قرار گیرند ØŒ به ضد آن تبدیل شده ØŒ به مذهب تغییر Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ دهند !
بر این اساس ØŒ اÙراد Ùˆ نیروهای آرمانگرا ØŒ همواره باید قادر باشند ارکان ایدئولوژی خود را ØŒ بر مبنای واقعیت متغیر ØŒ سازمان مجدد داده ØŒ در راستای جهان بینی خویش ØŒ آنرا بازسازی نمایند. آنها باید هماره به خاطر داشته باشند Ú©Ù‡ ØŒ سازمان سیاسی ØŒ تاکتیک ها Ùˆ همچنین ایدئولوژی ایشان ØŒ همه Ùˆ همه ØŒ باید در یک روند دیالکتیکی با واقعیت ØŒ در خدمت آرمانی باشد Ú©Ù‡ برگزیده اند. ایده آرمان نیست ØŒ اگر Ú†Ù‡ یک آرمان ممکن است ØŒ Ùˆ قطعا ØŒ یک ایده است !! Ùˆ این تÙاوت ظری٠را باید مد نظر داشت ØŒ تا بتوان همواره ایده ها را د رخدمت انسان قرار داد ØŒ نه انسان را در خدمت ایده ها !!!
****
اگر سه ویژگی ذکر شده ØŒ یعنی ذهنی بودن ØŒ مثبت بودن Ùˆ همچنین ناشناخته بودن ابعاد مکانیسم عینیت یاÙتن آرمان را ØŒ درکنار هم بگذاریم ØŒ آنگاه در خواهیم یاÙت Ú©Ù‡ چرا Ùˆ چقدر مسالهء (( زمان )) ØŒ در رابطه با آرمان ØŒ اهمیت دارد !
با توجه به اینکه واقعیت سیاسی Ùˆ واقعیت اجتماعی ØŒ اگر تلخ Ùˆ ناقص نبود ØŒ انسان آرمانگرا نمی شد ! بخوبی Ù…ÛŒ توان دریاÙت Ú©Ù‡ چرا آرمانگرای اØساساتی ØŒ Ù…ÛŒ تواند عجول ØŒ عصبی ØŒ پرخاشگر ØŒ پر مدعا ØŒ زود رنج بوده Ùˆ یا انتظارات غیر واقعی از Ù…Øیط پیرامون خویش داشته باشد !
یک آرمانگرای واقعی ØŒ با درک تÙاوت Ùˆ Ùاصلهء عمیق واقعیت موجود با ذهنیت ØŒ از منظر زمان Ùˆ Ø³Ø·Ø ØªÚ©Ø§Ù…Ù„ Ùˆ امکانات جامعه ØŒ آغاز Ùˆ پایان تاریخ را با آغاز Ùˆ پایان زندگی خود نمی سنجد !! Ùˆ از سر خودخواهی Ùˆ خود Ù…Øوری ( Ú©Ù‡ از نظر طبقاتی ØŒ پدیده ای مربوط به طبقات میانی است ) همه چیز را ØŒ با عیار عمر کوتاه خود Ù…ØÚ© نمی زند. او با هوشیاری Ùˆ صبوری Ùˆ متانت ØŒ تلاش Ù…ÛŒ کند ØŒ با شناخت دقیق سدها Ùˆ موانع ØŒ آنها را از سر راه برداشته ØŒ امکانات لازمه را برای تغییرات اجتماعی ØŒ در جهت رسیدن به آرمان ØŒ Ùراهم آورد. او Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ اینکار ØŒ تدریجی ØŒ خسته کننده Ùˆ گاه خرد کننده است Ùˆ گاهی منجر به Øذ٠خود ÙˆÛŒ ØŒ بمثابه بخشی از واقعیت موجود ØŒ Ù…ÛŒ شود . اما او Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ واقعیت Ùردا ØŒ از گذر ٠به گذشته پیوستن واقعیت امروز ØŒ Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ پذیرد ! بر این اساس ØŒ نه دلخور Ù…ÛŒ شود ØŒ نه قهر Ù…ÛŒ کند ØŒ نه ناله Ù…ÛŒ کند ØŒ نه ناز Ù…ÛŒ کند ØŒ نه شکوه Ù…ÛŒ کند ØŒ نه عصبانی Ù…ÛŒ شود Ùˆ نه به در Ùˆ دیوار ناسزا Ù…ÛŒ گوید ! Ùˆ نه جامعه را به بی تØرکی متهم Ù…ÛŒ کند ØŒ چرا Ú©Ù‡ او Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ اگر جامعه تØرک لازم را ندارد ØŒ دلیلی برای آن وجود دارد. پس در جستجوی علت برآمده ØŒ با شناخت آن ØŒ به Ú©Ø´Ù Ùˆ ارائه راه ØÙ„ Ù…ÛŒ پردازد !
او انتظارات خود را Ùˆ آرمانهای خویش را ØŒ بجای واقعیت نمی نشاند. بلکه با شناخت واقعیت ØŒ در Ù¾ÛŒ دگرگونی آن بر Ù…ÛŒ آید Ùˆ اگر یک خردگرا Ùˆ (( انسان Ù…Øور )) واقعی ست ØŒ از این نیز باک ندارد ØŒ Ú©Ù‡ روزگارش با تلخی به سر آمده ØŒ خود ØŒ طعم شیرین خوشبختی را نچشد ! چرا Ú©Ù‡ او ØŒ خود ØŒ آرمان را برگزیده است ØŒ نه واقعیت موجود را !!! پس آگاه است Ú©Ù‡ این واقعیت موجود ØŒ Ù…ÛŒ تواند بسی تلخ Ùˆ دردناک Ùˆ زجرآور باشد Ùˆ بجای شهد شیرین خوشبختی ØŒ شرنگ تلخ یک عمر تنهائی Ùˆ رنج را در کام او بریزد !
*************
(( 12/4/1383 ))