درک نادرست از جامعۀ سکولار غربی ونشناختن سرشت اسطوره ای اندیشۀ شرقی
Ú¯Ùتگو با یدالله موقن (2)
Ú¯Ùتگو کننده Ù…Øمد رضا ارشاد
*شما در برخي از نوشتهâ€Ù‡Ø§ÙŠØªØ§Ù†ØŒ به اسطورهâ€Ø§ÙŠ بودن ساخت تÙكر روشنÙكرانâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù†ÛŒ اشاره كرده ايد، درâ€Ø§ÙŠÙ† Ù…Ùهوم Ú†Ù‡ مرادي از اسطوره داريد Ùˆ چگونه آن را در ساخت تÙكر روشنÙكرانâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù†ÛŒ دخيل ميâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠØ¯ØŸ
- اكنون كه پرسش Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ØŒ ناگزيرم به آن پاسخ دهم. در پاسخ به پرسش قبلي چند نكته را در خصوص تÙاوت ميان انديشۀ اسطورهâ€Ø§ÙŠ Ùˆ انديشۀ علميâ€Ø¨ÙŠØ§Ù† كردم، چنانچه كسي كتاب ÙلسÙÛ€ صورتهاي سمبليك:انديشۀ اسطورهâ€Ø§ÙŠ را بخواند Ùˆ دقيقاً به ساختار انديشۀ اسطورهâ€Ø§ÙŠ Ùˆ انديشۀ علميâ€ÙˆØ§Ù‚٠شود Ùˆ مبادي Ùرهنگهاي شرق Ùˆ غرب را از طريق مطالعۀ كتاب مذكور دريابد Ùˆ چنانچه مباØØ« كتاب ديگر كاسيرر كه به قلمâ€Ø§ÙŠÙ†Ø¬Ø§Ù†Ø¨ به Ùارسي برگردانده شده يعني ÙلسÙÛ€ روشنگري را مورد تعمق قرار دهد، در خواهد ياÙت كه كساني چون يوس٠خان مستشار الدوله(نويسنده رسالۀ يك كلمه) ميرزا ملكم خان،ميرزا آقا خان كرماني، شيخ اØمد روØي،اØمد كسروي،جلال آل اØمد،اØمد Ùرديد، اØسان طبري، سيد Øسين نصر، Ùريدون آدميت،اØسان نراقي، داريوش شايگان،مهندس مهدي بازرگان وعلي شريعتي درك درستي از مبادي Ùرهنگ اسلاميâ€Ùˆâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù†ÛŒ Ùˆ تÙاوتش با Ùرهنگ غربي نداشتهâ€Ø§Ù†Ø¯.
*بنيانهاي اسطورهâ€Ø§ÙŠ مكاتب سياسي Ùˆâ€Ø§ÙŠØ¯Ø¦ÙˆÙ„وژيك مدرن كدامها هستند؟ يا اسطوره هاي سياسي جهان مدرن كدامها هستند؟
-مهمترين اسطورهâ€Ø§ÙŠ كه در قرن بيستم سر بر آورد ماركسيسم بود. با انقلاب اكتبر روسيه،ماركسيسم بر كرسي قدرت نشست؛ يعني يكâ€Ø§ÙŠØ¯Ø¦ÙˆÙ„ÙˆÚ˜ÙŠ سياسي شكل يك جنبش شبه ديني را به خود گرÙت.اين جنبش شبه ديني، نهادهاو موسسات خود رابر پا ساخت. گرچه ماركسيسم،ادعاي علميâ€Ø¨ÙˆØ¯Ù† ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ø› اما در Øقيقت اساطير يهودي Ùˆ اسطورۀ Ù…Ø³ÙŠØ Ù…Ù†Ø¬ÙŠ بودكه به نام سوسياليسم علميâ€Ø§Øيا شده بود. پيامبرâ€Ø§ÙŠÙ† دين جديد ماركس بود Ùˆ مجريان تعاليمش لنين Ùˆ سپس استالين بودند. بر خلا٠دينهاي قديم، براي ترويجâ€Ø§ÙŠÙ† شبه دين جديد از همۀ وسايل مدرن سود جسته ميâ€Ø´Ø¯. آثار ماركس Ùˆ انگلس همان قدر مقدس بودند كه تورات Ùˆ انجيل. Øزب كمونيست روسيه همان تقدس Ùˆ همان مقاميâ€Ø±Ø§ به دست آورد كه كليساي كاتوليك در مسيØيت داشت. دبير كل Øزب كمونيست كه معمولاً رهبر كشور بود مقام قديسان Ùˆ پيامبران را داشت Ùˆ مانند آنان مقدس بود Ùˆ معصوم. او قديسي بودكه Ù…ØµØ§Ù„Ø Ø¹Ø§Ù„ÙŠÙ‡ پرولتاريا را بهتر از خود پرولتاريا درك ميâ€ÙƒØ±Ø¯ Ùˆ كرامات بسياري از خود به ظهور ميâ€Ø±Ø³Ø§Ù†Ø¯. او در برابر قدرت مطلقی كه داشت به هيچ مرجعي پاسخگو نبود. ماركس كه پرولتاريا را به مقام خدايي رسانده بود، مدعي بودكه نبرد پرولتاريا با بورژوازي،يعني نبرد خدا با شيطان به نابودي شيطان ميâ€Ø§Ù†Ø¬Ø§Ù…د. ولي همچنان كه در اسطورۀ Ù…Ø³ÙŠØ Ù…Ù†Ø¬ÙŠ او خدايي است كه به صورت بشر درآمده Ùˆ بر صليب جان ميâ€Ø³Ù¾Ø§Ø±Ø¯ تا بشريت از گناه نخستين پاك شود ورستگار گردد، پرولتاريا نيز در ميدان نبرد از پا در ميâ€Ø¢ÙŠØ¯ تا بدين طريق بشريت رستگار گردد.â€Ø§ÙŠÙ† مضمون اسطورهâ€Ø§ÙŠ يعني نبرد اهورا با اهريمن در ماركسيسم به شكل نبرد طبقاتي ميان پرولتاريا Ùˆ بورژوازي در آمده است. انقلاب كمونيستي در روسيه باعث انزواي آن كشور شد. بنابراين بلشويكâ€Ù‡Ø§ تصميم گرÙتند كه مستعمرات را بر ضد كشورهاي استعمارگر اروپايي بشورانند. درâ€Ø§ÙŠÙ†Ø¬Ø§ نيز كمونيست ها از تصاوير اسطورهâ€Ø§ÙŠ مدد گرÙتندوâ€Ø§ÙŠÙ† بار مردم مستعمرات را به مقام خدايي رساندند Ùˆ كشورهاي استعماري را شيطان ترسيم كردند. كمونيست ها چنان بار اسطورهâ€Ø§ÙŠ به واژۀ امپرياليسم دادند كه آن را به واقع هم معناي شيطان كردند. به مردم مستعمرات Ú¯Ùتندكه علت هر بدبختي Ùˆ Ùلاكتي كه در جامعۀ شما وجود دارد امپرياليست ها هستند. Øتي قبل از ورود آنها به سرزمين شما باعث بدبختيهاي شما بودهâ€Ø§Ù†Ø¯. چونâ€Ø§ÙŠÙ† تبليغات موثر واقع ميâ€Ø´Ø¯ØŒ Ùاشيستها نيز به تقليد از كمونيست ها پرداختند Ùˆ آنان را سرمشق خود قرار دادند. Ùاشيستâ€Ù‡Ø§ نيز شعارهاي عوام پسند دادند. كمونيست ها خود را Øاميâ€Ù…ردم Ùˆ تهيدستان Ùˆ زØمتكشان قلمداد ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ در نوشته هاي تاريخي خود از جنبشهاي مردميâ€Ùˆ خلقي داد سخن ميâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù†Ø¯. Ùاشيستها نيز سخن از خلق راندند Ùˆ جنبش خود را مردميâ€Ø®ÙˆØ§Ù†Ø¯Ù†Ø¯. ماركسيست هاي آلماني هميشه خواهان مداخلۀ دولت در امور اقتصادي Ùˆ خواهان ملي يا دولتي كردن كارخانه ها Ùˆ صنايع بودند Ùˆ از تÙوق خلق بر Ùرد Ùˆ مالكيت عموميâ€Ø¨Ø± مالكيت خصوصي سخن ميâ€Ú¯Ùتند Ùˆ از Øكومت خلقي Ùˆ بر پايي ديكتاتوري پرولتاريا Øر٠ميâ€Ø²Ø¯Ù†Ø¯. همهâ€Ø§ÙŠÙ† تبليغات راه را براي استقرار يك Øكومت توتاليتر آماده كرده بود. هيتلر ازâ€Ø§ÙŠÙ† وضع نهايت استÙاده را كرد. معمولاً Øكومتهاي كمونيستي براي نشان دادن Øمايت توده ها از آنها،مردم را به خيابانها ميâ€ÙƒØ´Ø§Ù†Ù†Ø¯ تا در Øمايت از برنامه هاي آنان شعار دهند. Ùاشيست ها نيز از كمونيست ها درâ€Ø§ÙŠÙ† مورد پيروي كردند Ùˆ براي نشان دادن پايگاه مردميâ€Ø®ÙˆØ¯ دست به بسيج توده ها زدند Ùˆ آنان را انبوه انبوه براي راهپيمايي Ùˆ سر دادن شعار به خيابانها كشاندند. ماركس، نظريۀ طبقۀ توتاليتر را ارائه كرده بود. طبقâ€Ø§ÙŠÙ† نظريه Ùقط پرولتاريا شايستگي Øكومت كردن را دارد Ùˆ Ùقط پرولتاريا درك درستي از تاريخ Ùˆ جامعه Ùˆ اقتصاد دارد نه بورژوازي،نازيâ€Ù‡Ø§ نيز نظريۀ گوبينو در خصوص نژاد توتاليتر را عَلَم كردند. طبق نظريۀ گوبينو، Ùقط نژاد ژرمن Ø¢Ùريدگار Ùرهنگ بوده است، ديگر نژادها بايد خود را به پاي نژاد ژرمن بيندازند. پايگاه اجتماعي Ùاشيستها مانند پايگاه اجتماعي كمونيستâ€Ù‡Ø§ØŒ طبقات پايين اجتماع Ùˆ بويژه خرده بورژوازي بود وهر دو جنبش، دشمن سوگند خوردۀ دموكراسي Ùˆ ليبراليسم بودند Ùˆ درصدد بودند هر Ú†Ù‡ سريعتر طومار دموكراسي Ùˆ ليبراليسم را در هم بپيچند.
هر دو جنبش ذاتاً هگلي بودند Ùˆ دولت را خداي متجسد بر زمين ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯ يعني برداشتشان از دولت، تئوكراتيك بود نه دموكراتيك. Ùرد در برابر دولت يعني در برابر خداي متجسد از هيچ Øقي برخوردار نبود. در راسâ€Ø§ÙŠÙ† دولت تئوكراتيك خود خدا بايست جلوس ميâ€ÙƒØ±Ø¯ ازâ€Ø§ÙŠÙ† رو دبير كل Øزب كمونيست روسيه Ùˆ رهبر آن يعني ژوز٠استالين Ùˆ آدول٠هيتلر پيشواي Øكومت نازي كوس خدايي ميâ€Ø²Ø¯Ù†Ø¯. هر دو خود را انقلابي ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯. يكي پيشواي انقلاب سرخ بود وديگري پيشواي «انقلاب ملي». موسوليني رهبر Øكومت Ùاشيستيâ€Ø§ÙŠØªØ§Ù„يا ميâ€Ú¯Ùت كه او« يك انقلابي Ùˆ يك مرتجع» است. . بعضی از مارکسیست های آلمانی اعترا٠کرده اند Ú©Ù‡ نازیسم شبه مارکسیسم بود.Øتی برتراند راسل مدعی بود Ú©Ù‡ Ùاشیسم از درون مارکسیسم بیرون آمده است. هم كمونيست ها Ùˆ هم Ùاشيست ها ميâ€Ø®ÙˆØ§Ø³ØªÙ†Ø¯ با خشونت جامعه را زير Ùˆ زبر كنند Ùˆ آن را مطابق خواسته هاي خود بازسازي كنند.Ùاشيست ها يا به قول خودشان انقلابيون مرتجع ميâ€Ø®ÙˆØ§Ø³ØªÙ†Ø¯ جامعه را مطابق انديشه ها Ùˆ آمال گروه هاي ارتجاعي Ùˆ Ù…ØاÙظه كار جامعه در آورند Ùˆ جامعه را به عقب Ùˆ به قرون وسطي باز گردانند.Ùاشيست ها نماينده گروههاي سنت پرست Ùˆ ارتجاعي Ùˆ Ù…ØاÙظه كار جامعه بودند كه به جهان مدرن Ùˆ انديشه هاي نو Ùˆ مناسبات جديد اجتماعي اعلان جنگ داده بودند. به همين دليل Ùاشيسم به رغم راديكال بودنش جنبشي ارتجاعي است ولي با پايگاه تودهâ€Ø§ÙŠ وسيع. Ùاشيسم جز خشونت Ùˆ سبعيت راه ديگري براي ØÙ„ معضلات اجتماعي سراغ ندارد. در زمان Øكومت هيتلر در آلمان، انتقاد چنان بي اثر شده بودكه اگر كسي Øاضر به همكاري با Øكومت نبود يا ميâ€Ø¨Ø§ÙŠØ³Øª آلمان را ترك گويد يا به نوعي كناره گيري كند Ùˆ به «درون مهاجرت» كند.â€Ø§ÙŠÙ† وضع صرÙاً به خاطر به كارگيري غير عادي خشونت Ùˆ سركوب نبود بلكه علتش Øمايت تودۀ مردم از Øكومت توتاليتر نيز بود. آمادگي مردم براي اطاعت از Ùرمانها Ùˆ دستورات دولت بودكه به رايش سوم نيرو ميâ€Ø¨Ø®Ø´ÙŠØ¯. علت پايبندي به Ùرمانبرداري از دولت در ÙØوايâ€Ø§ÙŠØ¯Ø¦ÙˆÙ„ÙˆÚ˜ÙŠ نازيسم قرار نداشت؛زيرا عقايدي كه نازي هاي تبليغ ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ در مقام انديشه نه جديد بودند نه عقلاني. كاميابيâ€Ø§ÙŠØ¯Ø¦ÙˆÙ„ÙˆÚ˜ÙŠ نازیسم بدين علت بودكه بهâ€Ø§ÙŠÙ†â€Ø§ÙŠØ¯Ø¦ÙˆÙ„ÙˆÚ˜ÙŠ شكل اسطورهâ€Ø§ÙŠ داده بودند تادر برابر انتقاد عقلاني مصونيت داشته باشد؛ واين شكل اسطورهâ€Ø§ÙŠ را عمداً يعني با به كارگيري تكنيكهاي خاصي بدان بخشيده بودند. در كشورهاي جهان سوم نيز ما معجوني از تركيبâ€Ø§ÙŠÙ† دو جنبش يعني كمونيسم Ùˆ Ùاشيسم را ميâ€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠÙ…Ø› Ùˆ چون كشورهاي جهان سوم Ùاقد سنتهاي عقلاني Ùˆ آزاد انديشي غربي هستند Ùاجعۀ تقليد از Ùاشيسم Ùˆ كمونيسم عظيمتر ميâ€Ø´ÙˆØ¯.
*شما در برخي از نوشتهâ€Ù‡Ø§ÙŠØªØ§Ù†ØŒ به اسطورهâ€Ø§ÙŠ بودن ساخت تÙكر روشنÙكرانâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù†ÛŒ اشاره كرده ايد، درâ€Ø§ÙŠÙ† Ù…Ùهوم Ú†Ù‡ مرادي از اسطوره داريد Ùˆ چگونه آن را در ساخت تÙكر روشنÙكرانâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù†ÛŒ دخيل ميâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠØ¯ØŸ
- اكنون كه پرسش Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ØŒ ناگزيرم به آن پاسخ دهم. در پاسخ به پرسش قبلي چند نكته را در خصوص تÙاوت ميان انديشۀ اسطورهâ€Ø§ÙŠ Ùˆ انديشۀ علميâ€Ø¨ÙŠØ§Ù† كردم، چنانچه كسي كتاب ÙلسÙÛ€ صورتهاي سمبليك:انديشۀ اسطورهâ€Ø§ÙŠ را بخواند Ùˆ دقيقاً به ساختار انديشۀ اسطورهâ€Ø§ÙŠ Ùˆ انديشۀ علميâ€ÙˆØ§Ù‚٠شود Ùˆ مبادي Ùرهنگهاي شرق Ùˆ غرب را از طريق مطالعۀ كتاب مذكور دريابد Ùˆ چنانچه مباØØ« كتاب ديگر كاسيرر كه به قلمâ€Ø§ÙŠÙ†Ø¬Ø§Ù†Ø¨ به Ùارسي برگردانده شده يعني ÙلسÙÛ€ روشنگري را مورد تعمق قرار دهد، در خواهد ياÙت كه كساني چون يوس٠خان مستشار الدوله(نويسنده رسالۀ يك كلمه) ميرزا ملكم خان،ميرزا آقا خان كرماني، شيخ اØمد روØي،اØمد كسروي،جلال آل اØمد،اØمد Ùرديد، اØسان طبري، سيد Øسين نصر، Ùريدون آدميت،اØسان نراقي، داريوش شايگان،مهندس مهدي بازرگان وعلي شريعتي درك درستي از مبادي Ùرهنگ اسلاميâ€Ùˆâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù†ÛŒ Ùˆ تÙاوتش با Ùرهنگ غربي نداشتهâ€Ø§Ù†Ø¯. بنده â€Ø§ÙŠÙ† ليست بلند بالا را از آن رو ذكر كردم كه همه طيÙها را در بر بگيرد. مثلاً مرØوم مهدي بازرگان با آنكه در Ùرانسه ترمودنياميك خوانده بود Ùˆ استاد همين رشته در دانشگاه بود چون Ùيلسو٠علم نبود از ساختار انديشۀ علميâ€Ø¯Ø±Ùƒ درستي نداشت Ùˆ از آن سو چون درك علمي- ÙلسÙÙŠ استواری نيز در مباØØ« ديني نداشت، دو قلمرو Ùكري متÙاوت را در ذهن خود چنان در هم خلط كرده بود كه انسان Øيرت ميâ€ÙƒÙ†Ø¯.
همين خلط اسطوره Ùˆ سياست وعلم در آثار شريعتي مشهود است. مرØوم شريعتي آن چنان مجذوب كمونيسم Ùˆ Ùاشيسم شده بودكه در جيب Ú†Ù¾ عباي هر پيامبري، در هر دوره تاريخي كه Ù…ÛŒ خواهد ظهور كرده باشد، يك مانيÙست كمونيست ميâ€Ú¯Ø°Ø§Ø´Øª Ùˆ در جيب راست عبایش يك نبرد من هيتلر. درك او از دين Ùˆ پيامبري نه درك سنتي بود Ùˆ نه درك علمي. او شيÙتهâ€Ø§ÙŠØ¯Ø¦ÙˆÙ„ÙˆÚ˜ÙŠâ€Ù‡Ø§ يا اسطوره هاي سياسي قرن بيستم شده بود Ùˆ ميâ€Ø®ÙˆØ§Ø³Øª تعاليم پيامبران را به قالب آنâ€Ø§ÙŠØ¯Ø¦ÙˆÙ„ÙˆÚ˜ÙŠ ها بريزد. در آثار او ميان شخصيتهاي اساطيري Ùˆ شخصيتهاي تاريخي تمايزي نيست.â€Ø§ÙŠÙ† نكته كه â€Ø¢ÙŠØ§ پيامبري مانند ابراهيم كه در دوره باديه نشيني به سر ميâ€Ø¨Ø±Ø¯Ù‡ است، ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ اÙكاري مانند كارل مارکس قرن نوزدهمی اروپا داشته باشد يا انبياي بني اسرائيل ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³ØªÙ‡ اند يهود ستيزاني مانند نازي ها باشند هرگز به خاطر او خطور نميâ€ÙƒØ±Ø¯. او مكتبي كمونيستي – Ùاشيستي درست كرده بود Ùˆ پيامبران را بدانجا ميâ€Ùرستاد تا تعليم ببينند؛ واين كار بسيار خطاست.
ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙ†Ø¯ او جامعه شناس دين بود. نخستين درس در جامعه شناسيâ€Ø§ÙŠÙ† است كه هر پيامبري در ميان قوميâ€ÙƒÙ‡ ظهور كرده ناچار بوده است در Øدود Ùهم آن قوم سخن گويد. جامعه شناسي دين، پيامبران را در متن اجتماعشان قرار ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯ نه آنكه از آنان يكâ€Ø§ÙŠØ¯Ø¦ÙˆÙ„ÙˆÚ¯ هایی از نوع اØزاب كمونيستي يا Ùاشيستي بسازد. جامعه شناسي دين مانند ديگر شاخه هاي علوم اجتماعي Ùˆ انساني بر بينش سكولار بنا شده است اما ذهن شريعتي همه چيز بود جز سكولار! درد شريعتي درد علم Ùˆ دانش نبود؛ او تجددستيز Ùˆ غرب ستيزي بود كه ميâ€Ø®ÙˆØ§Ø³Øª از دين بهره برداري سياسي كند مانند مرØوم بازرگان. همين موضوع در مورد مرØوم جلال آل اØمد هم صادق است.
اگر به بØØ« تباين علم Ùˆ اسطوره باز گرديم يكي از مقولهâ€Ù‡Ø§ÙŠ اساسي در تÙكر اسطورهâ€Ø§ÙŠ Ùˆ تÙكر علمي،عليت است. اما الگوي عليت در علم Ùˆ اسطوره متÙاوت است. عليت در علم،از نوع مكانيكي، ساختاري، تاريخي، آماري، اجتماعي، روان شناختي ونظيرâ€Ø§ÙŠÙ†Ù‡Ø§Ø³Øª. اما در اسطوره عليت هميشه يك شخص است.â€Ø§ÙŠÙ† شخص ميâ€â€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ جادوگر قبيله باشد يا ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ يكي از شياطين ياâ€Ø§ÙŠØ²Ø¯Ø§Ù† باشد. در پاسخ به پرسش قبل Ú¯Ùتم كه اسطوره براي شناخت جهان، Ø¢ نرا زير سلطه خدايان Ùˆ شياطين قرار ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯Ø› سپس از طريق اعمال آنان Ùˆ نسبت دادن هر واقعهâ€Ø§ÙŠ به آنان، جهان را درك Ù…ÛŒ كند. همين نگاه را روشنÙكران ما نسبت به امور سياسي Ùˆ ديني Ùˆ Ùرهنگي دارند. روشنÙكرâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù†ÙŠ وقتي به دنبال علت ميâ€Ú¯Ø±Ø¯Ø¯â€Ø§ÙŠÙ† علت هميشه برايش يك شخص است Ùˆâ€Ø§ÙŠÙ† شخص نيز جادوگر دشمن است. او جهان سياست را زير سلطه قدرتهاي استعماري قرار ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯ Ùˆ همه Øوادث را،Øتي Øوادثي را كه خود او در آنها نقش موثري داشته است، به آن قدرتها نسبت ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯ Ùˆ آن Øوادث را كار آنان ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯. يعني او آمريكا، انگليس Ùˆ روسيه را يك شخص ميâ€Ø¨ÙŠÙ†Ø¯. گرچه خدايان Ùˆ شياطين تÙكر اسطورهâ€Ø§ÙŠØŒâ€Ø§ÙŠÙ† جهاني Ùˆ زميني شده اند اما Ùرم Ùˆ شكل شان تغييري نكرده است. Ù…Øتواي اسطوره عوض شده ولي Ùرم آن دست نخورده بر جاي مانده است.
*چرا جهان بيني اسطورهâ€Ø§ÙŠ در تÙكر â€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù†ÙŠ به نظر شما هنوز جايگاه نخستين را دارد؟
- علت اساسي آن بازنمايها يا تصورات قوميâ€Ù…است كه سلطه اش بر ذهنâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù†ÛŒ پا برجاست واز هزاران سال پيش تا كنون تغييري در آن پديد نيامده است.â€Ø§ÙŠÙ† تصورات اسطورهâ€Ø§ÙŠ طي Ù‡Ùتاد، هشتاد سال گذشته با ورود ماركسيسم Ùˆ Ùاشيسم بهâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† مقاومتر Ùˆ متØجر تر نيز شده اند. بنابراين اسطوره هاي سياسي قرن بيستم بر كشور ما تاثير بسيار مخربي داشته اند.
نيروهاي سنت پرست، جبهۀ ملي Ùˆ Øزب توده هر يك به سهم خود Ùˆ بنابر مقاصد خويشâ€Ø§ÙŠÙ† اسطوره ها را پروردهâ€Ø§Ù†Ø¯. Øزب توده، اسطورۀ كمونيسم Ùˆ اسطورۀ سوسياليسم تØقق ياÙته(يعني نظام شوروي پيشين)،اسطورۀ ماركس Ùˆ انگلس Ùˆ لنين Ùˆ استالين را تبليغ ميâ€ÙƒØ±Ø¯ Ùˆ همواره از توطئه امپرياليست ها سخن ميâ€Ú¯Ùت، ولي از مقاصد استعمار ÙŠ روسيه دÙاع ميâ€ÙƒØ±Ø¯. جبهۀ ملي نيز اسطورۀ مصدق Ùˆ اسطورۀمبارزۀ ضد استعماري را در بوق وكرنا ميâ€Ø¯Ù…يد Ùˆâ€Ø§ÙŠÙ† سه جريان، همه عقب ماندگي كشور Ùˆ كشورهاي آسيايي Ùˆ Ø¢Ùريقايي را به پاي قدرتهاي استعماري ميâ€Ú¯Ø°Ø§Ø´ØªÙ†Ø¯. جلال آل اØمد غرب زدگي را نوشت وبخش بزرگي از جريان روشنÙكريâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† به اردوگاه ارتجاع برد. علي شريعتي اسطوره هاي شرقي را به اسطوره هاي سياسي در هم آميخت Ùˆ معجون عجيب Ùˆ غربي درست كرد كه نتيجه اش گيج كردن خواننده Ùˆ زدودن عقل Ùˆ شعور از او بود. بدين ترتيب اسطوره هاي كهن مقاومتر شدند واسطوره هاي سياسي جديد را نيز به خدمت خود گرÙتند. جريان روشنÙكريâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† كه از اول هم پايه Ùرهنگي Ù…Øكميâ€Ù†Ø¯Ø§Ø´Øª وايدئولوژيك زده بود Ùˆ تÙكر اسطورهâ€Ø§ÙŠ وجه غالب تÙكر در آن بود، بيش از پيش بهâ€Ø§ÙŠÙ† شيوه تÙكر راه داد Ùˆ در آن مستغرق شد. روشنÙكر اروپايي ثمره دوران روشنگري است يعني Øاصل عصر ÙلسÙÙ‡ Ùˆ عقل گرايي قرنهاي Ù‡Ùدهم Ùˆ هجدهم است؛ روشنÙكري اروپا وارث ولتر،لاك،هيوم،هولباخ، ديدروو Ùˆ كانت وامثالهم است. روشنÙكري اروپا خراÙÙ‡ ستیز Ùˆ سنت شكن است، روشنÙكرâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù†ÛŒØŒ سنت پرست Ùˆ غرب ستيز است. آن عقل گرايي Ùˆ مباني تئوريك كه بستر پرورش روشنÙكر غربي است در كشور ما وجود خارجي ندارند. درâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† روشنÙكر كسي است كه به ميراث ملي بنازد Ùˆ هر كمبودي را در Ùرهنگ Ùˆ جامعه خود به پاي استعماري غرب بگذارد.روشنÙکر ایرانی همیشه دنبال رهبرانی رÙته است Ú©Ù‡ پرچم دار رویارویی با غرب بوده اندو نگهبان سر سخت سنت Ùˆ دشمن آشتی نا پذیر مدرنیته.
*بد نيست كميâ€Ø§ÙŠÙ† موضوع را از نظر گاه كاسيرر بشكاÙيم. طبق ديدگاه كاسيرر اساطير هر ملت،تاريخ آن را رقم ميâ€Ø²Ù†Ù†Ø¯. به نظر شما در مقايسه با يونان كه تÙكر ÙلسÙÙŠ Ùˆ آزاد از درون انديشه اسطورهâ€Ø§ÙŠ جوانه زد،چرا درâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† چنين اتÙاقي رخ ننمود؟â€Ø§ÙŠØ§ بايدâ€Ø§ÙŠÙ† دو نوع تØول Ùكري را در ساختار اساطير آنها(يونان Ùˆâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù†) جستجو كرد يا در عوامل ديگري؟
- گمان ميâ€ÙƒÙ†Ù… جامعهâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† باستان نيز مانند جامعه اسرائيل باستان بر شالوده دين بنا شده بود نه بر پايه Ùرهنگ. در عربستان نيز جامعه بر پايه دين اسلام شكل گرÙت. در چنين جوامعي Ùرهنگ Ùˆ دولت زير سلطه تÙكر ديني قرار دارند. كتابهاي مقدس چارچوب تÙكر را مشخص ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ كه Ùراتر رÙتن از آنها گناهي نابخشودني تلقي ميâ€Ø´ÙˆØ¯ كه مجازات سختي در پي دارد. قوانين شرع وجود دارند كه تقدس جاوداني Ùˆ ابدي دارند Ùˆ در خصوص آنها چون Ùˆ چرا نبايد كرد.
كاست روØانيون وجود دارد كه امور ديني Ùˆ قضايي ÙˆÙرهنگي جامعه Ùˆ Øتي عزل Ùˆ نصب مقامات سياسي را در دست خود قبضه كردهâ€Ø§Ù†Ø¯.
اما در يونان باستان Ùˆ رم باستان چنين وضعي را مشاهده نميâ€ÙƒÙ†ÙŠÙ…. جامعه يونان باستان Ùˆ رم باستان. جوامعي لائيك(ياغير ديني) بودند. چيزي به نام قوانين شرع وجود نداشت كه Øاملانش روØانيون باشند. كتاب مقدسي نبود كه چارچوب انديشه ديني Ùˆ غير ديني را تعيني كند.عقل ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³Øª در همه امور چون Ùˆ چرا كند Ùˆ به كنكاش بپردازد. ولي درâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† باستان مغâ€Ù‡Ø§ Ùˆ موبدان عقل را زنجير كرده بودند. در يونان با هراكليتوس Ùˆ اÙلاطون انديشه ÙلسÙÙŠ از درون انديشه اسطورهâ€Ø§ÙŠ سر بر كشيد. ÙيلسوÙان پيش از سقراط با همان روشي كه امور طبيعي را بررسي كرده بودند امور ديني Ùˆ سياسي را نيز بررسي كردند. انديشه هندي همه چيز را سيال Ùˆ ناپايدار ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³Øª Ùˆ انديشه چيني همه چيز را پايدار Ùˆ تغييرناپذير تصور ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ø› اما انديشه يوناني در جستجوي پايداري در ناپايداري بود، در پي ياÙتن امر تغييرناپذير در تغييرات بود؛ يعني ميâ€Ø®ÙˆØ§Ø³Øª قوانين Øاكم بر تغييرات را بيابد.
براي انديشهâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù†ÙŠ كه نبرد اهورا Ùˆ اهريمن را Øاكم برجهان ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªØŒ ميâ€Ø¨Ø§ÙŠØ³Øª انديشه يوناني برايش عجيب Ùˆ غريب بوده باشد. پانتئون يا بارگان خدايان المپ برخلا٠اهورا Ùˆ اهريمنâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù†ÙŠ يا يهوه يهودي مطيع قوانين طبيعت شد. اراده خدايان يوناني، بر خلا٠اراده خدايان ديگر اقوام، نميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯ قوانين طبيعت را نقض كنند.†اين موضوع†اين معني را ميâ€Ø±Ø³Ø§Ù†Ø¯ÙƒÙ‡ انديشه عقلي يا Ùرهنگ بر اساطير يا دين يوناني غلبه ياÙته Ùˆ دين زير دست Ùرهنگ قرار گرÙته بود. زبان يوناني نيز براي تÙكر ÙلسÙÙŠ بسيار انعطاÙâ€Ù¾Ø°ÙŠØ± بود. با پيدايش تÙكر ÙلسÙÙŠØŒ اساطير Ùˆ سنت نقد شدند Ùˆ تقدس خود را بيش از پيش از دست دادند.ا نديشه ÙلسÙÙŠ به بØØ« در مباني Øكومت سياسي پرداخت Ùˆ بر شيوه Øكومت كردن غلبه ياÙت. به سخن ديگر ØŒ Ùرهنگ، دين Ùˆ سياست را زير سلطه خود گرÙت. اما درâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† باستان موبد موبدان قدرتمندترين ومتنÙذترين Ùرد در كشور بود. موبدان نه تنها Øاملان دين Ùˆ Ùرهنگ بلكه كارگزاران Øكومت نيز بودند يعني در اداره كشور نقش اول را داشتند.
ميâ€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠÙ… كه اساطير يك قوم، تاريخ آن قوم را پيشاپيش رقم ميâ€Ø²Ù†Ù†Ø¯. گمان نميâ€ÙƒÙ†Ù… چيزي به نام تÙكر عقلاني- انتقادي درâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† باستان وجود داشته است. در يهوديت نيز وضع مانندâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† بوده است؛ يعني بر پايه دين، جامعه شكل گرÙته بود Ùˆ دين، شكل Øكومت Ùˆ Ùرهنگ را معين كرده بود.اسلام نيز مانند يهوديت است. درجامعهâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† باستان Ùˆ اسرائيل باستان Ùˆ جوامع اسلامي، Ú†Ù‡ در گذشته Ùˆ Ú†Ù‡ در Øال، دين تعيين گر Ùرهنگ Ùˆ Øكومت ونظام قضايي بوده است. بعضي از جوانان كشورمان دچارâ€Ø§ÙŠÙ† توهم شدهâ€Ø§Ù†Ø¯ كه ما پيش از اسلام Ùرهنگ عقلاني درخشاني داشتهâ€Ø§ÙŠÙ… Ùˆ Øمله اعراب بهâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù†â€Ø§ÙŠÙ† Ùرهنگ درخشان را از ميان برده است. گرچهâ€Ø§ÙŠÙ† اØساسات درك شدني است، اما بايد Ú¯Ùت كه در ايران پيش از اسلام هم موبد موبدان وموبدان Ù†Ùسها را بريده بودند وخونها را در شيشه كرده بودند. علت پذيرش اسلام از سويâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù†ÙŠØ§Ù† به خاطرâ€Ø§ÙŠÙ† بود كه آيين زرتشتي مقاومت چنداني در برابر پيشروي اسلام نشان نميâ€Ø¯Ø§Ø¯ØŒ Ùˆ از Ù„Øاظ سادگي مانند اسلام بود. Ùرهنگ پيشرÙتهâ€Ø§ÙŠ Øاميâ€Ø¢ÙŠÙŠÙ† زرتشتي نبودكه بتوا ند مقاومت كند. تÙكرâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù†ÙŠ سراسر خراÙÙŠ بود Ùˆ موبدان بهâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù†ÙŠ اجازه تعقل نداده بودند. آنچه بود خراÙات بود Ùˆ خراÙات. اسطوره سوشيانت هنوز هم بر سير تاريخâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† Ùرمان ميâ€Ø±Ø§Ù†Ø¯. ميâ€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠÙ… كه اساطير يك قوم، تاريخ آن قوم را رقم ميâ€Ø²Ù†Ù†Ø¯ Ùˆ سير آن را پيشاپيش معين ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯.
*آيا تبادلات Ùرهنگي ما با يونان Ùˆ بويژه تÙكر وانديشه يوناني، Ú†Ù‡ در پيش از اسلام Ùˆ Ú†Ù‡ در دوره اسلامي، زمينهâ€Ø§ÙŠ جهت رشد عقلâ€Ú¯Ø±Ø§ÙŠÙŠ Ùˆ Ùرديت Ùˆ تÙكر در زمينه دين باستانيâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† Ùˆ در Øوزه تÙكر اسلامي، براي نمونه در آراي متÙكراني چون ابن سينا، Ùارابي Ùˆ يا در منازعات كلاميâ€Ù…عتزله Ùˆ اشاعره Ùˆ ... Ùراهم نساخت؟
-در پاسخ به پرسش پيشين شما Ú¯Ùتم كه درâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù†ØŒ Ú†Ù‡ پيش از اسلام Ùˆ Ú†Ù‡ پس از آن، دين تعيين گر Ùرهنگ Ùˆ ساخت Øكومت Ùˆ نظام قضايي بوده است. دين زرتشتي Ùˆ اسلام اجازه نميâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù†Ø¯ كه پيروانشان Ùرهنگ ديگري را بپذيرند. متÙكراني مانند ابوريØان بيروني، ابنâ€Ø³ÙŠÙ†Ø§ØŒ Ùارابي، جرجاني Ùˆ زكرياي رازي از Ùرهنگ دينيâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† برنخاستند، آنان دست پروردگان Ùرهنگ يوناني بودند؛ وازâ€Ø§ÙŠÙ† رو در معرض انواع تهمتها Ùˆ تØقيرها قرار داشتند. ابوريØان بيروني در ديباچه كتاب تØديد نهايات الاماكن لتصØÙŠØ Ù…Ø³Ø§Ùات المساكن ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
چون در كار مردمâ€Ø§ÙŠÙ† روزگار ميâ€Ù†Ú¯Ø±Ù… ميâ€Ø¨ÙŠÙ†Ù… كه همگان د رهمه جا سيماي ناداني به خود گرÙتهâ€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ با اصØاب Ùضل دشمني ميâ€ÙˆØ±Ø²Ù†Ø¯ Ùˆ هر كس را كه به زيور دانش آراسته است ميâ€â€Ø¢Ø²Ø§Ø±Ù†Ø¯ Ùˆ گونه گونه ستم Ùˆ بيداد درباره او روا ميâ€Ø¯Ø§Ø±Ù†Ø¯.(...) درâ€Ø§ÙŠÙ† باره بر مركب هم چشميâ€Ø³ÙˆØ§Ø±Ù†Ø¯ Ùˆ از هر Ùرصتي براي بيشتر نمودنâ€Ø§ÙŠÙ† آزمندي بهره ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ù†Ø¯Ø› Ùˆ كار به جايي كشيده است كه يكباره دانشها را ترك Ú¯Ùتهâ€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ به خدمتگزاران دانش بيزاري ميâ€Ù†Ù…ايند. كساني ازâ€Ø§ÙŠØ´Ø§Ù† كه درâ€Ø§ÙŠÙ† راه زيادهâ€Ø±ÙˆÙŠ پيشه كردهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ دانش را به گمراهي نسبت ميâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ تا همانندان نادان خود را به آن دشمن سازند Ùˆ به آن رنگ بد ديني â€Ø²Ù†Ù†Ø¯.
ترجمه آثار ÙيلسوÙان يوناني در زمان مامون خليÙÙ‡ عباسي صورت گرÙت ولي هم زمان با آن،متشرعين نيز به مخالÙت با ÙلسÙÙ‡ برخاستند Ùˆ ÙلاسÙÙ‡ را ملØد Ùˆ زنديق خواندند. در ميان دانشمندان قرنهاي چهارم تا ششم هجري كمتر كسي را ميâ€ØªÙˆØ§Ù† سراغ گرÙت كه به ÙƒÙر Ùˆ زندقه Ùˆ الØادمتهم نشده باشد. از اوايل قرن چهارم هجري تا امروز كتابهاي زيادي در رد ÙلسÙÙ‡ Ùˆ علم يوناني Ùˆ غربي نوشته شده اند كه شايد كتاب غربزدگي جلال آل اØمد يكي از موارد اخير آن باشد.
شهاب الدين ابوØÙض عمر سهروردي عار٠قرن ششم هجري(539-632) در كتاب Ø±Ø´Ù Ø§Ù„Ù†ØµØ§ÛŒØ Ø§Ù„Ø§ÙŠÙ…Ø§Ù†ÙŠÙ‡ Ùˆ كش٠الÙØ¶Ø§Ø¦Ø Ø§Ù„ÙŠÙˆÙ†Ø§Ù†ÙŠÙ‡ØŒ ÙلاسÙÙ‡ يونان Ùˆ ابن سينا Ùˆ Ùارابي Ùˆ ديگران را«مناÙقان زمانه» و«مخانيث دهريه» ميâ€Ù†Ø§Ù…د Ùˆ خليقه الناصر الدين الله را ستايش بسيار ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه به اعدام مآثر ÙلاسÙÙ‡ دست يازيده است. او كتاب Ø´Ùاي ابن سينا را كه كتاب شقا ميâ€Ù†Ø§Ù…يد به آب بشست. خاقاني در ذم Ùˆ رد ÙلسÙÙ‡ يواني Ùˆ تØقير ÙيلسوÙان ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯:
مركب دين كه زاده عرب است داغ يونانش بر ÙƒÙÙ„ مهيد
و يا:
ÙلسÙÙŠ گرچه نيست اميرالنØÙ„ همچو زنبور نامسلمان است
ميâ€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠÙ… كه از همان آغاز علم Ùˆ Ùرهنگ يوناني را زائهâ€Ø§ÙŠ بيگانه با اعتقادات ديني تصور ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ آن را چيزي مذموم ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯ كه ميâ€Ø¨Ø§ÙŠØ³Øª هر Ú†Ù‡ سريعتر از شرش خلاصي ياÙت. در چنين جايي نميâ€ØªÙˆØ§Ù† از تÙكر آزاد Ùˆ رشد Ùرديت سخن Ú¯Ùت.
ترجمه آثار يوناني به عربي نيز موضوع پيچدهâ€Ø§ÙŠ است.â€Ø§ÙŠÙ† آثار نخست به سرياني ترجمه ميâ€Ø´Ø¯Ù†Ø¯ØŒ سپس از ترجمه سرياني به عربي بازگردانده ميâ€Ø´Ø¯Ù†Ø¯. مسلماً نه زبان عربي با زبان يوناني خويشاوندي داشت ونه تÙكر عربي با تÙكر يواني شباهت. ازâ€Ø§ÙŠÙ† رو ÙلسÙÙ‡ يوناني در روند ترجمه به عربي تغيير معنا ميâ€Ø¯Ø§Ø¯ Ùˆ بار اوليه خود را ديگر نداشت. زبان ÙلسÙÙŠ يوناني از Ù…Ùاهيم اسطورهâ€Ø§ÙŠ يوناني تكوين ياÙته بود؛ اما اساطير يوناني يعني تÙكر اسطورهâ€Ø§ÙŠ يوناني با تÙكر اسطورهâ€Ø§ÙŠ عربي قرابتي نداشت،ازâ€Ø§ÙŠÙ† رو تاريخچه Ù…Ùاهيم ÙلسÙÙŠ يوناني با تاريخچه اصطلاØتي كه در زبان عربي براي آن Ù…Ùاهيم جعل شدهâ€Ø§Ù†Ø¯ همخواني ندارند. به همين سبب توشهيكوâ€Ø§ÙŠØ²ÙˆØªØ³ÙˆØŒØ§Ø³Ù„ام شناس ژاپني،ÙلسÙÙ‡ اسلاميâ€Ø±Ø§ نظاميâ€Ø§Ø² واژهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ اصطلاØات مبهم Ùˆ نيمه Ø´Ùا٠ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯. همين ابهاميâ€ÙƒÙ‡ در ترجمه آثار يوناني به عربي وجود دارد، در ترجمه آثار ÙلسÙÙŠ به زبان Ùارسي يا شرØÙŠ كه بر آنها نوشتهâ€Ø§Ù†Ø¯ نيز موجود است.â€Ø§ÙŠØ§ دانشنامه علايي تالي٠ابن سينا همان وضوØÙŠ را دارد كه ترجمه آثار يوناني به زبانهاي اروپايي دارا ميâ€Ø¨Ø§Ø´Ù†Ø¯ØŸâ€Ø§ÙŠØ§ كتاب ÙÙ† سماع طبيعي تالي٠ابن سينا كه مرØوم Ù…Øمدعلي Ùروغي آن را از عربي به Ùارسي برگردانده است همان Ø´ÙاÙيتي را دارد كه مثلاً ترجمه انگليسي Ùيزيك ارسطو به زبان انگليسي داراست؟ شايد وقت آن رسيده باشد كه از بعضي توهمات ذهني رها شويم Ùˆ كار علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ را جديتر بگيريم.
*امروزه در مقايسه با گذشته ترجمه Ùˆ چاپ متون ÙلسÙÙŠ Ùˆ انسانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ غرب ما را تا Øدودي با بنيانهاي Ùكري Ùˆ اجتماعي غرب آشنا كرده،â€Ø§ÙŠØ§ Ùكر نميâ€ÙƒÙ†ÙŠØ¯ كهâ€Ø§ÙŠÙ† مسئله (يعني آشنايي با غرب) ما را از شيوه تÙكر Øكميâ€ÙŠØ§ اسطورهâ€Ø§ÙŠ يا عرÙاني دور كرده باشد؟
ترجمه متون ÙلسÙÙŠ به Ùارسي براي تغيير دادن شيوه تÙكر ما نابسندهâ€Ø§Ù†Ø¯. ما به خاطر ساختار اسطورهâ€Ø§ÙŠ تÙكرمان از متون ÙلسÙÙŠ استنباطهاي غلطي ميâ€ÙƒÙ†ÙŠÙ…. آقاي داريوش شايگان كه نامشان بر خواص Ùˆ عوام آشناست در كتاب خودشان بت هاي ذهني Ùˆ خاطره ازلي از كتاب كاسيرر ÙلسÙÙ‡ صورتهاي سمبلكي: انديشه اسطورهâ€Ø§ÙŠ نام ميâ€Ø¨Ø±Ù†Ø¯ ومطالبي از آن را نقل ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ كه براي من كه مترجم كتاب به Ùارسي هستم Øيرت آور است.â€Ø§ÙŠØ´Ø§Ù† همه چيز را در هالهâ€Ø§ÙŠ از تقدس قرار ميâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ Ùˆ در Ùضاي قدسي سير وسلوك ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯. اما كاسيرر در كتاب ياد شده ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯: چون انديشه اسطورهâ€Ø§ÙŠ Ùاقد ابزارهاي تØليلي Ùˆ انتقادي است همه چيز را در هالهâ€Ø§ÙŠ از تقدس Ùˆ رمز Ùˆ راز قرار ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯ ولي رمز Ùˆ رازي وجود ندارد.
وقتي داريوش شايگان بر داشتتش از كتاب كاسيرر وارونه باشد واي به Øال خوانندهمیان مایۀ متون ÙلسÙÙŠ. بنده كسان زيادي را ميâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ù… كه كتابهاي ÙلسÙÙŠ را ميâ€Ø®ÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯: اما پس از خواندن آنها ØرÙهاي كليشهâ€Ø§ÙŠ هميشگي خود را تكرار ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯.â€Ø§ÙŠÙ† وضع بيانگرâ€Ø§ÙŠÙ† است كه كتابهاي ÙلسÙÙŠ را خوانندهâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù†ÙŠ چندان در نميâ€ÙŠØ§Ø¨Ø¯ Ùˆ بر ساخت انديشه اش نيز اثر گذار نيست.ترجمه آثار دكارت را مثال ميâ€Ø²Ù†Ù…:â€Ø§ÙŠØ§ ترجمه Ùارسي آنها همان تاثيري را درâ€Ø§ÙŠÙ†Ø¬Ø§ داشتند كه در تÙكر اروپايي بر جاي گذاشتند؟ مسلماً نه! وقتي ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙŠÙ… ساخت تÙكرâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù†ÙŠ اسطورهâ€Ø§ÙŠ است يكي از پيامدهايâ€Ø§ÙŠÙ† ساخت اسطورهâ€Ø§ÙŠâ€Ø§ÙŠÙ† است كه تÙكر استدلالي برايش اگر Ù…Øال نباشد لااقل مشكل است، تا Ú†Ù‡ رسد بهâ€Ø§ÙŠÙ†ÙƒÙ‡â€Ø§ÙŠÙ† ساخت ذهني بتواند نظامهاي ÙلسÙÙŠ را درك كند Ùˆ به نقد بكشد. تÙكر در Ùرهنگ ما هنوز شكل منطقي Ùˆ سيستماتيك پيدا نكرده است.
*در همين رابطه، برخي براي ارائه شيوه تÙكر در شرق Ùˆ از جملهâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† به تÙكر عرÙاني Ùˆ Øكميâ€Ø´Ø±Ù‚ در برابر تÙكر عقلاني غرب روي آوردهâ€Ø§Ù†Ø¯ واين دو شيوه را در Øكم جنبه هايي از بيان وجود انساني دانستهâ€Ø§Ù†Ø¯Ø› لذا مدعي گشتهâ€Ø§Ù†Ø¯ كه بايد از تÙكر ÙلسÙÙŠ- Øكميâ€Ø¯Ø±â€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† سخن Ú¯Ùت نه از تÙكر ÙلسÙÙŠ ناب.â€Ø§ÙŠØ§ شما بهâ€Ø§ÙŠÙ† شيوه نگاه Ùˆ تØليل معتقديد.
همان گونه كه اقوام گوناگونâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ Ùرهنگهايي كه ميâ€Ø¢Ùريند نيز متÙاوتâ€Ø§Ù†Ø¯. زادگاه تÙكر ÙلسÙÙŠ يونان باستان است. درâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† باستان، هند، چين، مصر Ùˆ بينâ€Ø§Ù„نهرين تÙكر اسطورهâ€Ø§ÙŠ- ديني Øاكم بوده است. شايد بتوان Ú¯Ùت كه هند زادگاه تÙكر عرÙاني- ÙلسÙÙŠ است. تÙكر Øاكم ب رجامعه ما پيش از اسلام تÙكر شديداً متØجر زرتشتي بوده است Ùˆ پس از اسلام نيزâ€Ø§ÙŠÙ† تعصب شديد را به اسلام سرايت ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯. براي گريز ازâ€Ø§ÙŠÙ† تعصب وتØجر، بعضي كسان به عرÙان روي ميâ€Ø¢ÙˆØ±Ù†Ø¯. ولي عرÙان بر تÙكر عقلاني استوار نيست بلكه بر اØساس تكيه دارد. مولوي ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯: پاي استدلاليان چوبين است.» Ùˆ بارها ÙيلسوÙان را با عنوان «ÙلسÙيك» به تمسخر ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯. پس عرÙان نيز در عقل ستيزي Ùˆ علم ستيزي همسنگر تÙكر اسطورهâ€Ø§ÙŠ بوده است. تÙكر ÙلسÙÙŠ ميâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡Ø¯ بر پايه يك يا چند اصل، نظاميâ€Ùكري براي تبيين امور بر پا دارد. چنين تÙكر سيستماتيكي با ساخت تÙكر ما بيگانه است. شايد بگوييد با نسينا Ùˆ Ùارابيâ€Ø§ÙŠÙ† كا را كردهâ€Ø§Ù†Ø¯. در پاسخ بايد Ú¯Ùت كه ابن سينا Ùˆ Ùارابي نيز التقاطي است Ùˆ يكدست Ùˆ همساز نيست. ÙلاسÙÙ‡ اسلاميâ€Ø´Ø§Ø±Ø ÙلسÙÙ‡ يوناني Ùˆ بويژه ÙلسÙÙ‡ ارسطو بودند ولي خود نظاميâ€ÙلسÙÙŠ بنا ننهادند.
درâ€Ø§ÙŠÙ†Ø¬Ø§ شايد ذكرâ€Ø§ÙŠÙ† نكته، بي ربط نباشد كه دانشمنداني مثل بيروني Ùˆ خيام به رغم نبوغي كه در نجوم Ùˆ رياضيات داشتند Ùاقد آن توانايي Ùكري بودند كه از چارچوب جهانâ€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠ ارسطويي- بطلميوسي گاميâ€Ùراتر نهند Ùˆ نظام زمين- مركز يكنار را بگذارند Ùˆ نظريه خورشيد- مركزي را كه قبلاً آريستارخوس اهل ساموس ارائه داده بود اØيا كنند. ولي كوپر نيكâ€Ø§ÙŠÙ† شجاعت Ùكري را داشت كه نظام زمين- مركزي را مردود بداند. ميâ€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠÙ… كه Øتي ابوريØان بيروني Ùˆ خيام نيز نتوانستند نوآوري لازم را داشته باشند.
Ú¯Ùتيم كه زادگاه تÙكر ÙلسÙÙŠ يونان باستان است. بعداًâ€Ø§ÙŠÙ† ميراث به قرون وسطاي مسيØÙŠ ميâ€Ø±Ø³Ø¯ Ùˆ شكل متØجري پيدا ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ تاâ€Ø§ÙŠÙ†ÙƒÙ‡ دكارت ظهور ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ اعلام ميâ€Ø¯Ø§Ø±Ø¯ كه بايد عقل را از پيشداوريهايي كه آن را تيره Ùˆ تار كرده است پاك كرد Ùˆ بايد عقل را Ù…ØÙƒ قرار داد Ùˆ اعتقادات سنتي Ùˆ مراجعي مانند كتاب مقدس، پاپ، Ùˆ Øكومت را كه نيرويي خارج از عقل انسانâ€Ø§Ù†Ø¯ مردود شمرد Ùˆ به جز عقل خود به چيز ديگري اعتماد نكرد. بادكارت ÙلسÙÙ‡ جديد پا به عرصه وجود ميâ€Ú¯Ø°Ø§Ø±Ø¯ Ùˆ به سلطه خراÙات در اروپا پايان ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯.â€Ø§ÙŠØ§ هيچ يك از ÙيلسوÙان جوامع اسلاميâ€Ø¬Ø±Ø¦Øª در اÙتادن با سنت را داشته است؟ بعضيها ممكن است بگويند Øلاج بر بالاي دار رÙت. ولي Øلاج عار٠بود ونه ÙيلسوÙØ› Ùˆ در تاريك انديشي Ùˆ عقل ستيزي اگر از متشرعين اÙراطيتر نبوده ملايتمر نيز نبوده است. كتابهاي Øكميâ€Ù…انند جاويدان خرد ابن مسكويه، سياستنامه خواجه نظام الملك Ùˆ نصيØÙ‡ الملوك غزالي، اندرزنامه Ùˆ كتابهاي امثال Ùˆ Øكم اند نه آثاري ÙلسÙÙŠ مانند كتابهاي جمهوري Ùˆ قوانين اÙلاطون يا كتاب سياست ارسطو يا Ø±ÙˆØ Ø§Ù„Ù‚ÙˆØ§Ù†ÙŠÙ† منتسكيو.
ذهن روشنÙکر ایرانی زندانی اسطوره ها ست Ùˆ ذهنیتی پیش مدرن است. این ذهنیت پیش مدرن را بازنمایی های جمعی ما ایجاد Ù…ÛŒ کنند.
*پس به نظر شما ما هنوز به درك مدرنيته نرسيدهâ€Ø§ÙŠÙ… Ùˆ نتوانستهâ€Ø§ÙŠÙ… هنوز شالودهâ€Ø§ÙŠ استوار براي تÙكرمان از قيد اسطوره Ùراهم سازيم. Ùكر ميâ€ÙƒÙ†Ù… كه بنابراين شما بØØ« Ùˆ بررسي درباره ÙلسÙÙ‡ Ùˆ ادبيات پسامدرن در جامعه ما را گونهâ€Ø§ÙŠ برخورد خردستيزانه با مقولهâ€Ù‡Ø§ÙŠ مدرنيته ميâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠØ¯ Ùˆ آن را بØثي انØراÙÙŠ قلمداد ميâ€ÙƒÙ†ÙŠØ¯ØŸ درست است؟
مدرنيته در كشور ما خود را پيش از انقلاب مشروطه به صورت نوگرايي ديني نشان داد.نوگرايي در دژ تÙكر سنتي شكاÙâ€Ø§ÙŠØ¬Ø§Ø¯ كرد. شكستâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† در برابر روسيه، ورشكستگي جهان كهن را در برابر جهان نو لااقل بر خواص آشكار كرد. چارهâ€Ø§ÙŠ نبود جزâ€Ø§ÙŠÙ†ÙƒÙ‡ جامعهâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù†ÙŠ راه تجدد در پيش گيرد. انقلاب مشروطه برخاسته از همين نياز بود. اما انقلاب مشروطه پيش رس بود Ùˆ وارداتي. مباني آن Øتي براي خواص نامÙهوم بود تا Ú†Ù‡ رسد به عوام. مخالÙان مشروطه Ùˆ درصدر آنان شيخ Ùضل الله نوري درك درستâ€ØªØ±ÙŠ از پيامدهاي قانون گذاري، آزادي خواهي Ùˆ برابري داشتند تا هوادارن مشروطه. همين مخالÙتها سبب شد كه انقلاب مشروطه راديكال نباشد Ùˆ از همان آغاز با ارتجاع سازش كند Ùˆ خواستهâ€Ù‡Ø§ÙŠ ارتجاع را نيز برآورده سازد. اما هنوز انقلاب مشروطه بر پاهاي خود نايستاده بود كه نيروي تازه Ù†Ùسي براي تخطئه نظام پارلماني Ùˆ دموكراسي به ميدان آمد Ùˆ در جنگ با مدرنيته Ù…ØاÙظه كار Ùˆ ناتوانâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† به ياري ارتجاع نيرومند شتاÙت.â€Ø§ÙŠÙ† نيروي تازه Ù†Ùس كه ادعاي علميâ€Ø¨ÙˆØ¯Ù† هم ميâ€ÙƒØ±Ø¯ ماركسيسم- لنينيسم بود كه دموكراسي را مسخره ميâ€ÙƒØ±Ø¯ Ùˆ نظام پارلماني را پديدهâ€Ø§ÙŠ بورژوايي ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³Øª. دولت پارلماني را نماينده مناÙع بورژوازي ميâ€Ø´Ù†Ø§Ø®Øª Ùˆ آن را وسيله سركوب پرولتاريا ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³Øª. ارتجاع متكي به سنت بود ولي ادعاي علميâ€Ø¨ÙˆØ¯Ù† نميâ€ÙƒØ±Ø¯ØŒØ§Ù…ا كمونيسمâ€Ø§ÙŠÙ† ادعا را نيز داشت. پيوند ناميمون ارتجاع Ùˆ Ú†Ù¾ از همين هنگام در تاريخâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† بسته ميâ€Ø´ÙˆØ¯ÙƒÙ‡ عواقب شوميâ€Ø¨Ø±Ø§ÙŠ جامعهâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† داشته است. هد٠كمونيستâ€Ù‡Ø§ انقلاب سوسياليستي Ùˆ سرنگوني Øكومت بودوميâ€Ø®ÙˆØ§Ø³ØªÙ†Ø¯ با معجزه برقراري ديكتاتوري پرولتاريا نه تنها عقب ماندگي Ùرهنگي، اقتصادي Ùˆ سياسي Ùˆ اجتماعيâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† را از ميان ببرند بلكه بهشتâ€Ø§ÙŠØ¬Ø§Ø¯ كنند. الگوي آنهادرâ€Ø§ÙŠÙ† خصوص ديكتاتوري استالين در شوروي بود وبهشتي كه او در آنجا ساخته بود! البته بعداً الگوي مائر Ùˆ الگوي ششلول بندهاي آمريكاي لاتين جاي الگوي استالين را گرÙتند. مدرنيته كه از همان آغاز ورود خود بهâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† مباني نظريâ€Ø§Ø´ درك نشده بود وشديداً Ù…ØاÙظه كار Ùˆ ترسو بود اكنون ازدو سو مورد Øمله قرار ميâ€Ú¯Ø±Ùت: ارتجاع Ùˆ ماركسيسم- لنينيسم.
اسطورهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ كه ماركس Ùˆ انگلس ساخته بودند در غرب به خاطر رشد عقلانيت خريداري نياÙت؛ اما در شرق كه تÙكر اسطورهâ€Ø§ÙŠ Øاكم بودâ€Ø§ÙŠÙ† اسطوره ها مورد توجه قرار گرÙت. با انقلاب اكتبر1917 جامعه سنتي Ùˆ عقب مانده روسي با مستعمراتش در Ù‚Ùقاز Ùˆ آسياي ميانه زره ماركسيسم – لنينيسم به تن كرد. البته روسيه نسبت بهâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† Ùˆ كشور آسياي ميانه Ùˆ Ù‚Ùقاز پيشرÙته بود؛ اما نسبت به جوامع غربي، جامعâ€Ø§ÙŠ عقبâ€Ù…انده Ùˆ سنتي بود. پس از روسيه، جامعه عقبâ€Ù…اندهâ€ØªØ± از روسيه يعني چين زره ماركسيسم- لنينيسم را به تن كرد.
اكنون جنگ ميان عقب ماندگي Ùˆ مدرنيته را جنگ ميان سوسياليسم Ùˆ امپرياليسم ناميدند. كشورهاي عقب مانده سوسياليستي كشورهاي عقب مانده Ùˆ مستعمرات غرب را بر ضد غرب شوراندند. اكنون عقب ماندگي كشورها نه تنها پديده زشتي نبود، بلكه عقب ماندگي به عنوان Ùرهنگ بوميâ€Ø§Ù‚وام تقديس ميâ€Ø´Ø¯Ø› Ùˆ مدرنيته متهم بهâ€Ø§ÙŠÙ† ميâ€Ú¯Ø±Ø¯ÙŠØ¯ كه ابزار امپرياليستâ€Ù‡Ø§ براي نابودي Ùرهنگهاي بوميâ€Ø§Ø³Øª. درâ€Ø§ÙŠÙ† ميان مرØوم مصدق زمان نخست وزيري را به دست ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯ Ùˆ شعار ملي كردن شركت Ù†Ùت را سر ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯ وتب غرب ستیزی را در جامعهâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† بالا ميâ€Ø¨Ø±Ø¯. وجه اشتراكâ€Ø§ÙŠÙ† سه جريان ارتجاع، Øزب توده Ùˆ جبهه مليâ€Ø§ÙŠÙ† بودكه همه غرب ستيز بودند وغرب را مسبب همه عقب ماندگيهايâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† Ùˆ شرق ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯. سازمانهاي Ùاشيستي،كه خصلت اصليشان بيگانه ستيزي است، نام جبهه ملي(National front) را بر خود ميâ€Ú¯Ø°Ø§Ø±Ù†Ø¯Ø¢ÙŠØ§ مصدق Ùˆ ديگر رهبران جبهه مليâ€Ø§ÙŠÙ† عنوان را از سازمانها ÙŠ Ùاشيستي غربي اخذ كردهâ€Ø§Ù†Ø¯ يا نه، موضوعي است كه بنده نميâ€Ø¯Ø§Ù†Ù…. ولي مسلم است كه مصدق ليبرال به معناي غربی نبود كه خواهان برقراري دولتي لائيك مبتني بر نظام پارلماني Ùˆ متكي بر قوانين موضوعه باشد. او Ù…ØاÙظه كار وسنت پرست بود نه سنت ستيز Ùˆ هوادار مدرنيته.ذهنیت مصدق ،ذهنیتی اسطوره ای Ùˆ عقب مانده بود مانند ذهنیت مهندس بازرگان.با مصدق هد٠انقلاب مشروطه Ú©Ù‡ اخذ Ùرهنگ Ùˆ تمدن غربی بودبه گور سپرده شد Ùˆ رویارویی با غرب جای آن را گرÙت. روشنÙکران ما همیشه از سیاستمدارانی پشتیبانی کرده اند Ú©Ù‡ خواهان رویارویی با غرب بوده اند. ما شاهد موضع گیری های ماورای ارتجاعی جبهۀ ملی در مقاطع گوناگون بوده ایم.شايد مصدق بيشتر تØت تاثير موسوليني بود تا استالين. پايگاه طبقاتي جنبش Ùاشيسم،خرده بورژوازي است Ùˆ مصدق نيز به خرده بورژوازي تكيه ميâ€ÙƒØ±Ø¯. با ملي شدن شركت Ù†Ùت ذهن اسطوره سازâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù†ÙŠ در خصوصâ€Ø§ÙŠÙ† واقعه نه چندان مهم اسطورهâ€Ù‡Ø§ÙŠ عجيب Ùˆ غريبي ساخت.پیروان مصدق، سقوط او را «هبوط » از بهشت Ù…ÛŒ دانند.
اكنون نبرد با غرب Ùˆ با مدرنيته را سه جريان دنبال ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯: نيروهاي سنتي، پيروان مصدق Ùˆ نيروهاي Ú†Ù¾. شاه هم ميâ€Ú¯Ùت:من«پدر ملتم» Ùˆ قانون اساسي را قبول ندارم زيرا منطبق با مقاميâ€ÙƒÙ‡ شاه در جامعه سنتيâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† داشته است نيست؛ Ùˆâ€Ø§ÙŠÙ† قانون اساسي از قانون اساسي بلژيك برگرÙته شده است. ميâ€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠÙ… كه همه، دموكراسي ليبرالي را مردود ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯. اصلاپيش از انقلاب كسي درباره دولت لائيك Ùˆ جامعۀ لائيك بØØ« نميâ€ÙƒØ±Ø¯. شايد اصلاًâ€Ø§ÙŠÙ† اصطلاØات را كسي نشنيده بود. همه بØثها بر سر مبارزات ضد استعماري Ùˆ ضد امپرياليستي بود. رژيم گذشته نيز غرق در شكوه Ùˆ جلال دورۀ هخامنشي بود. مثلاً جشن دو هزار Ùˆ پانصد ساله شاهنشاهي ميâ€Ú¯Ø±Ùت اما تاريخ دو هزار Ùˆ پانصد ساله شاهنشاهي خود يكي از بزگترين دروغهاي تاريخي است كهâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù†ÙŠ ساخته است. كشوري كه در پيش از اسلام چندين قرن زير سلطه سلوكيان بوده است Ùˆ پس از سقوط ساسانيان چندين قرن زير سيطره اعراب به سر ميâ€â€Ø¨Ø±Ø¯Ù‡ Ùˆ پس از سقوط امپراتوري عرب زير يوغ تركهاي آسياي ميانه قرار گرÙته است، از Ú†Ù‡ تاريخي Ùˆ Ú†Ù‡ تداوم تاريخي ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ سخن بگويد؟ از كدام استقلال ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ داد سخن بدهد؟ د رچنين Ùضايي كه نيروهاي مختل٠اجتماعي Ùˆ سياسي ساخته بودند چگونه ميâ€Ø´Ø¯ از دموكراسي، Øقوق بشر،تØمل عقايد مخالÙØŒ Ùˆ مداراي ديني سخن Ú¯Ùت؟â€Ø§ÙŠÙ† Ùضاي آكنده از Ù†Ùرت به غرب Ùˆ هرچه غربي است انقلاب سال 57 را پديد آورد. رژيم شاه مظهر وابستگي به غرب Ùˆ غربزدگي شناخته ميâ€Ø´Ø¯. گرچه رژيم شاه در جنگ با مدرنيته خود در كنار ساير نيروها قرار داشت ولي بعضي مظاهر مدرنيته، البته به شكل بسيار Ù…ØاÙظه كارانه،اجازه تجلي پيدا ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯. شاه Ùقط ارتشي مدرن ميâ€Ø®ÙˆØ§Ø³ØªØŒØ§Ù…ا مباني نظري مدرنيته را نميâ€Ù¾Ø°ÙŠØ±Ùت.مدرنیتۀ شاه Ùˆ رضا شاه مدرنیتۀ ساختاری بود یعنی نهاد های مدرن مانند دبستان Ùˆ دبیرستان Ùˆ دانشگاه وآرتش ودوایر دولتی ایجاد شدند؛ اما ذهنیت مدرن یا سکولار بطور گسترده در جامعۀ ایران نهادینه نشد؛همچنان Ú©Ù‡ در ترکیه نهادینه نشده است. با پيروزي انقلاب، نيروهاي سنتي Ùˆ Ú†Ù¾ Ùˆ پيروان مصدق با مسائلي رو به رو شدند كه در خواب هم نميâ€Ø¯ÙŠØ¯Ù†Ø¯. رژيم گذشته را از ميان برده بودند اما با روشهاي سنتي هم نميâ€Ø´Ø¯ جامعه را اداره كرد. كم كم كمونيستها درياÙتند كه تصوراتشان منطبق با واقعيت نيست. مصدقي ها ديدندكه با قطع يد استعمارگران،â€Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† بهشت نشده است. نيروهاي سنتي،با مسائلي روبه رو شدند كه در كتابهاي قدما نيامده بود،بنابراين راه Øلي براي آنها در دست نداشتند. Ùضای قبل از انقلاب از ميان رÙته بود.
علي نوشت
در تعري٠سكولار آمده است جدائي دين از سياست
علت اينكه عده اي طبل جدائي دين از سياست را مي زنند از دوØال خارج نيست يا نا كارمدي دين در ØÙ„ مشكلات بشري است! ويا دين مزاØÙ… سياست مداران زور Ú¯Ùˆ ميباشد در Øالت دوم طبيعي است كه دين با طبيعت زور گويان سازگاري ندارد ولي مسئله اي كه مي خواهيم بررسي نمائيم علل ناكارامدي دين در مشكلات بشري است
تنها چيزي كه ناكارمدي دين را در ديدگاه سكولاريسم نمايان مي كند برداشت غلت از دين است چون در ديدگاه مردم قشري مشكلات بشر از اول خلقت در دين گنجانيده شده است كار را به جائي برده اند كه مي گويند تمام اختراعات بشر نيز در دين گنجانيده شده است وبعد نمي توانند مشكلات خود را از دين استخراج كنند مي گويند دين ناكارآمد است و بايد كنار گذاشت و قضيه سكولار پيش مي آيد و اين يك طر٠قضيه است !
دينداران براي رهائي از اين نابساماني مي بايستي تعري٠جامعي از دين داشته باشند Ùˆ تا بØال تعريÙÙŠ جامع از دين نشده است Ùˆ برداشتهاي كنوني از دين نيز با خلقت بشر Ùˆ رسالت پيام آوران هم خواني ندارد
اولا هيچ پيام آوري براي بشر از اختراعات Ùˆ تكنولو‌â€Ú˜ÙŠ صØبت نكرده اند Ùقط دو پيام براي بشر داشته اند يكي اينكه خدائي هست Ùˆ دوم اينكه بعد از اين دنيا دنياي ديگري وجود دارد Ùˆ از طرÙÙŠ غايت خلقت بشر چنين اقتضاء نمي كند كه تمام برنامه هاي او از قبل طراØÙŠ شده باشند