دين اقوام سامي* ------ ويليام روبرتسون- سميت -2
یدالله موقن
نتيجه گيري
در مطالعۀ اديان كهن بايد نه با اساطير بلكه با شعائر Ùˆ مناسك ديني شروع به پژوهش كنيم.(7) اما بعضي اسطورهâ€Ù‡Ø§ را Ù†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† ØµØ±ÙØ§Ù‹ به اين دليل كه آنها تبيين اعمال ديني نيستند كنار نهاد،در واقع بعضي اسطورهâ€Ù‡Ø§ سرآغاز تÙكر ديني را نشان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ يا تلاشي هستند در جهت انتظام بخشيدن اعتقادات ومرتب Ùˆ منظم كردن شعائر ديني. در این ØØ§Ù„ت نيز اسطوره، خصلت ÙØ±Ø¹ÙŠ Ø¨ÙˆØ¯Ù† خود را بيشتر نشان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯.اسطورهâ€Ù‡Ø§ ØØ§ØµÙ„ ÙلسÙÙ‡ بدوي هستند تا تÙكر درباره ماهيت جهان؛ اسطورهâ€Ù‡Ø§ Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯ سرشت سياسي نيز داشته باشند يعني براي اين ساخته شده باشندكه كيش هاي مختل٠را درون يك ارگانيسم سياسي Ùˆ اجتماعي يك كاسه كنند Ùˆ رشته اي از مودت Ùˆ ÙˆØØ¯Øª ميان قبايل Ø¨ÙŠØ§ÙØ±ÙŠÙ†Ø¯Ø› يا اينكه اسطوره ها Ø¢ÙØ±ÙŠØ¯Û€ بازي آزاد تخيل ØÙ…Ø§Ø³ÙŠâ€Ø§Ù†Ø¯. اما ÙلسÙه، سياست Ùˆ شعر چيزهايي غیر از دين خالص هستند.
شكي نيست كه در مراØÙ„ متاخرتر اديان قديم،اسطوره ها به طور ÙØ²Ø§ÙŠÙ†Ø¯Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ù‡Ù…ÙŠØª ميâ€ÙŠØ§Ø¨Ù†Ø¯. در نبرد شرك با شكاكيت از يك سو Ùˆ با مسيØÙŠØª ازديگر سو، پشتيبانان دين قديم سنتي ناگزير Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ به جستجوي انديشهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ø§Ø² نوع انديشه هاي تازه برخيزند تا بتوانند معنايي دروني Ùˆ ØÙ‚يقي به مناسك سنتي بدهند. براي اين منظور آنان به اسطوره â€Ù‡Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡Ù† متوسل Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ روش استعاري را براي ØªÙØ³ÙŠØ± اسطورهâ€Ù‡Ø§ به كار Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø±Ø¯Ù†Ø¯. Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ به كمك استعاره ØªÙØ³ÙŠØ± شده Ø¨Ø§Ø´Ø¯ØŒÙˆØ³ÙŠÙ„Ù‡â€Ø§ÙŠ Ù…Ø·Ù„ÙˆØ¨ ومناسب براي تزريق معنايي تازه به قالبâ€Ù‡Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡Ù† Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. اما نظريهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ ÙƒÙ‡ بدين سان تØÙˆÙ„ ميâ€ÙŠØ§Ø¨Ù†Ø¯ØŒÙ†Ø§Ù…ناسب ترين Ùˆ كاذب ترين راهنما براي Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØª معناي اصلي Ùˆ آغازين اديان كهن هستند.(8)
از سوي ديگر چنانچه از اسطوره ها ØªÙØ³ÙŠØ± استعاري نكنيم،در آن صورت آنها نظراتي را درباره ماهيت خدايان بيان ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ كه در زماني كه اسطوره ها شكل ميâ€Ú¯Ø±Ùتند، رايج بوده اند. گرچه جزئيات اسطورهâ€Ù‡Ø§ ÙØ§Ù‚د ارزش Ø§Ø¹ØªÙ‚Ø§Ø¯ÙŠâ€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ بر دين،مرجعيتي بي چون Ùˆ چرا ندارند، با اين وص٠در اسطوره ها مطلبي نمي توانسته است وارد بشود كه مورد پذيرش مردم آن زمان نباشد. اما اگر شيوۀ انديشه اي كه در اسطوره بيان مي شود،در عين ØØ§Ù„ در مناسك بيان Ù†Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ØŒ اسطوره از سوي دين تاييد نمي شد. اسطوره جداي از مناسك، سندي مشكوك Ùˆ ضعي٠است. پيش از آنكه بتوان اسطوره را با اطمينان بررسي كرد،بايد به انديشه هايي كه در مناسك سنتي متجسد Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŒ دست ÙŠØ§ÙØªØ› عناصر پايدار Ùˆ ثابت دين را Ùقط در مناسك Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† ÙŠØ§ÙØª.
اين نكته بسيار مهم را بايد از همان آغاز Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØª كه كل اديان كهن عبارت از مناسك بود. دين در دوران قديم نظامي از باورهاي كلامي Ùˆ نظري كه كاربرد عملي داشته باشد نبود بلك به جاي آوردن اعمال سنتي ثابت Ùˆ تغيير ناپذير بود. هر عضو جامعه موظ٠بود كه آن اعمال را به جاي آورد. انسانâ€Ù‡Ø§ØŒ انسان نمي بودند چنانچه مواÙقت ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ كه بعضي اعمال را انجام دهند Ø¨ÙŠâ€Ø¢Ù†ÙƒÙ‡ دليل انجامش را بدانند. اما در اين دين هاي كهن اين نظر در آغاز ارائه Ù†Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ تا سپس در عمل بيان شود؛ بلكه برعكس عمل، مقدم بر نظر بود. انسانâ€Ù‡Ø§ قواعد كلي سلوك را در عمل ارائه Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù†Ø¯ØŒ پيش از آنكه اصول كلي را به قالب عبارات كشند. همچنان كه نهادهاي سياسي ÙƒÙ‡Ù†â€ØªØ± از نظريهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø³ÙŠØ§Ø³ÙŠâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ همين طور نيز نهادهاي ديني Ù‚Ø¯ÙŠÙ…â€ØªØ± از نظريهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¯ÙŠÙ†ÙŠ هستند. قياس ميان نهادهاي ديني با نهادهاي سياسي،ناموجه نيست. زيرا، در واقع در جامعۀ باستان ميان نهادهاي ديني ونهادهاي سياسي هماهنگي Ùˆ همانندي كامل وجود داشته است. گذشتگان، هم در مسائل ديني Ùˆ هم در امور سياسي، بهاي زيادي به سابقه Ùˆ پيشينه هر موضوعي Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù†Ø¯. اما چرا بايد از پيشينۀ يك عمل تقليد كرد Ùˆ آن را دقيقاً به جاي آورد؟ در پاسخ به اين پرسش، Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¯Ø± خصوص برقراري آن ساخته Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯. ولي وقتي عملي نهادينه Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ Ùˆ پيشينه پيدا ميâ€ÙƒØ±Ø¯ خودش،مرجع خودش بود ونيازي به دليل تراشي نداشت. قواعد جامعه بر پيشينۀ امور يعني بر سنت متكي بود؛ Ùˆ استمرار جامعه دليل كاÙÙŠ بر اين بودكه چرا نهادي كه يك بار استقرار ÙŠØ§ÙØªÙ‡ بايد تداوم داشته باشد. در واقع هنگامي كه ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙŠÙ… ميان نهادهاي ديني Ùˆ سياسي در جامعه ابتدائي كهن هماهنگي وهمانندي وجود داشت سخني دقيق Ù†Ú¯ÙØªÙ‡ â€Ø§ÙŠÙ… ØŒ زيرا اين نهادها اجزاي يك كل اجتماعي بودند.دين بخشي از ØÙŠØ§Øª اجتماعي سازمان ÙŠØ§ÙØªÙ‡ بودكه انسان درآن متولد Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ Ùˆ در طي ØÙŠØ§Øª خويش Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø§ÙŠØ³ØªÙŠ Ù‡Ù…Ø§Ù† طور كه ناآگاهانه ازاعمال مرسوم درجامعه پيروي كند، از سنن ديني نيز تبيعيت كند. انسانâ€Ù‡Ø§ خدايان Ùˆ پرستش†آنان را بي چون Ùˆ چرا مي Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØªÙ†Ø¯ Ùˆ اگر دربارۀ آنان Ø¨ØØ« ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ØŒ بر اساس اين پيش ÙØ±Ø¶ بود كه اعمال سنتي اموري تغيير ناپذير Ùˆ ثابت بودند Ùˆ درباره اين اعمال نمي بايست Ø¨ØØ« كرد؛ زيرا ممكن بود كه اساس آنها را متزلزل كند. از نظر ما كه در عصر نو به سر Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø±ÙŠÙ…ØŒ دين بيش از هر چيز اعتقادي ÙØ±Ø¯ÙŠ Ø§Ø³Øª Ùˆ باوري متكي به عقل است. اما در جامعۀ باستان، دين بخشي از زندگي عمومي هر شهروند بود ودين، شكل Ù…ØªØØ¬Ø± Ùˆ تغيير ناپذيري داشت؛ Ùˆ شهروند را اين انديشه نبود كه هد٠به جاي آوردن مناسك را درك كند Ùˆ آزاد نيز نبودكه بتواند آنها را مورد انتقاد قرار دهد Ùˆ اجازه هم نداشت كه از اجراي آنها سرباز زند. ناهمنوايي ديني جرمي بر ضد دولت بود، زيرا اگر سنت مقدس دستخوش تغيير Ùˆ ØªØØ±ÙŠÙ Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ شالودهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡ متزلزل Ùˆ الطا٠خدايان قطع Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯. اما تا زماني كه اشخاص ÙØ±Ø§Ø¦Ø¶ ديني را به طور درست ودقيق به جاي Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ù†Ø¯ØŒ كسي از آنان نميâ€Ù¾Ø±Ø³ÙŠØ¯ كه چگونه دين در دل او ريشه دوانده يا چگونه خرد او را متاثر ساخته است. در واقع انجام ÙØ±Ø§Ø¦Ø¶ ديني جزئي از وظاي٠سياسي ÙØ±Ø¯ بود،دين به تمامي عبارت از رعايت قواعد ثابت ومعين مناسك Ùˆ شعائر بود.
Ù†ØªÙŠØ¬Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ از اين Ø¨ØØ« Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡ÙŠÙ… بگيريم ودر ارتباط با روش پژوهش ما است، اين است كه هنگامي كه ساخت سياسي يك جامعۀ ابتدائي را مطالعه ميâ€ÙƒÙ†ÙŠÙ…ØŒ هيچ گاه نبايد با اين پرسش بررسي خود را آغاز كنيم كه مدارك ثبت شده قانون گذاران كدام است يا Ú†Ù‡ نظريهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ø¯Ø± خصوص علت وجودي نهادهاي جامعه خويش ارائه Ø¯Ø§Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŸ چون چنين پرسشي در خصوص چنين Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¨ÙŠ مورد است. پس بايد بكوشيم تا درك كنيم كه رسوم Ú†Ù‡ Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ چگونه زندگي عمومي را شكل Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. به همين شيوه نيز در مطالعۀ دين سامي نبايد بپرسيم در مورد خدايان Ú†Ù‡ Ú¯ÙØªÙ‡ شده است بلكه بايد بپرسيم كه رسوم Ùˆ تكالي٠ديني Ú†Ù‡ كاري ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ چگونه زندگي پرستندگان را شكل Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù†Ø¯.
بنابراين هد٠بررسي ما اين است كه رسوم وتكالي٠ديني را مطالعه كنيم كه بر زندگي اقوام سامي ØØ§ÙƒÙ… Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. اما در پيروي از اين Ø·Ø±Ø Ù†Ø¨Ø§ÙŠØ¯ يكباره خود را در دريايي ازجزئيات مربوط به مناسك Ùˆ ÙØ±Ø§Ø¦Ø¶ ديني غرق كنيم بلكه بايد توجه خود را به جنبه â€Ù‡Ø§ÙŠ ÙƒÙ„ÙŠ مناسك Ùˆ تكالي٠مقدسي كه كاملاً مشخص وتمايزند مبذول داريم. چنانچه Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ø³ØªÙŠÙ… كه نهادهاي سياسي باستان را بررسي كنيم، روش مناسب اين بود كه Ù…Ùهوم كلي از انواع ØÙƒÙˆÙ…ت به دست آوريم سپس ØªØØª هر يك از اين انواع،نهادهاي گوناگون آن را تنظيم كنيم. همين طور نيز به هنگام بررسي تكالي٠و شعائر ديني اقوام سامي،مÙيد است كه شناختي كلي از انواع ÙØ±Ù…انبرداري از خدا كه Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… ØØ§ÙƒÙ… بر رابطۀ انسان با Ø®Ø¯Ø§ÙŠØ§Ù†â€Ø§Ù†Ø¯ به دست آوريم؛ زيرا اين Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… شالودۀ مناسك Ùˆ اØÙƒØ§Ù… دين در مكانâ€Ù‡Ø§ وزمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…Ø®ØªÙ„Ù Ø§Ù†Ø¯. چنين شناختي را Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†ÙŠÙ… از طريق بررسي القابي كه انسان ها به خدايان خويش Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ Ùˆ آنان را با آنها خطاب ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ Ùˆ زباني كه با آن وابستگي Ùˆ اتكاي خويش را به آنان اظهار Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø±Ù†Ø¯ به دست آوريم. از بررسی اينها Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† Ùوراً به شيوه اي كلي وگسترده Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØª كه خدايان Ú†Ù‡ مكاني را در نظام اجتماعي قديم اشغال ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ رابطۀ آنان با پرستندگانشان ØªØØª Ú†Ù‡ مقولاتي قرار ميâ€Ú¯Ø±Ùت. نتايج گسترده اي كه بدين طريق به دست Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙŠØ¯ بايد گسترش Ùˆ تØÙˆÙ„ يابند Ùˆ در عين ØØ§Ù„ در ØªÙØ³ÙŠØ± آنها دقت به عمل آيد واين ØªÙØ³ÙŠØ±Ù‡Ø§ از طريق بررسي جزئيات كاركرد شعائر ديني، بيش از پيش، Ø¯Ù‚ÙŠÙ‚â€ØªØ± شوند.
موضوع ماهيت ما بعدالطبيعي خدايان،متمايز از منزلت وموقعيت وكاركرد اجتماعي آنان، بايد تا تكميل اين پژوهشâ€Ù‡Ø§ كنار گذاشته شود.اين پرسش كه خدايان ÙÙŠ Ù†ÙØ³Ù‡ چيستند، پيش از مطالعۀ رابطۀ ميان خدايان Ùˆ پرستندگانشان، بیهوده است. اين رابطه، آنان را در ØÙŠØ§Øª اجتماع نشان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯.از طريق بررسي ÙØ±Ø§Ø¦Ø¶ Ùˆ عبادات Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† به چگونگي اين رابطه پي برد. از ديدگاه مردمان باستان، اين پرسش كه خدايان ÙÙŠ Ù†ÙØ³Ù‡ چيستند، نه پرسشي ديني بلكه ÙلسÙÙŠ بود. آنچه مومن نياز دارد، Ùقط آشنايي عملي با قواعدي است كه خداوند طبق آنها عمل ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ وانتظار دارد كه مومنان Ùˆ گروندگان به اونيز بنابر آن قواعد Ø±ÙØªØ§Ø± كنند؛ يعني آنچه كه كتاب دوم پادشاهان(باب Ù‡ÙØ¯Ù‡Ù… آيه26)«قاعده» يا قانون مرسوم خداي آن سرزمين ميâ€Ù†Ø§Ù…د:« پس به پادشاه آشور خبر داده Ú¯ÙØªÙ†Ø¯ طوايÙÙŠ كه كوچانيدي وساكن شهرهاي سامره گردانیدي قاعدۀ خداي آن سرزمين را نمي دانند Ùˆ او شيران در ميان ايشان ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯Ù‡ است Ùˆ اينك ايشان را ميâ€ÙƒØ´Ù†Ø¯ از اين جهت كه قاعدۀ خداي آن زمين را Ù†Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ù†Ø¯Â».(9) اين سخن در مورد دين اسراييلي نيز صادق است. هنگامي كه پيامبران يهود از خداشناسي سخن ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙ†Ø¯ØŒÙ…نظورشان هميشه شناخت عملي قوانين Ùˆ دستورات ØÙƒÙˆÙ…ت الهي در اسرائيل است. يوشع نبي(باب چهارم آيه1) ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯:« اي بني اسرائيل كلام خداوند را بشنويد، زيرا خداوند را با ساكنان زمين Ù…ØØ§ÙƒÙ…Ù‡ â€Ø§ÙŠ Ø§Ø³Øª چون كه نه راستي، ونه Ø±Ø§ÙØª ونه Ù…Ø¹Ø±ÙØª خدا در زمين Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø§Ø´Ø¯.» ودر آيۀ 10 ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯:« Ùˆ خواهند خورد اما سير نخواهند شد Ùˆ زنا خواهند كرد اما Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ نخواهند شد زيرا كه عبادات خداوند راترك ÙƒØ±Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯.» دين، به منزلۀ يك كل، عبارت از«شناخت يهوه Ùˆ ترس از او است». شناخت آنچه يهوه ÙØ±Ù…وده است به اضاÙÛ€ اطاعت خاشعانه از اوامر او(اشعيا نبي باب يازدهم آيه2) بدگماني شديد، به عنوان گرايش راستين دينداري،نسبت به هر گونه Ø¨ØØ« نظري ديني در كتاب جامعۀ سليمان توصيه Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯Ø› زيرا هيچ مقدار از Ø¨ØØ« نمي تواندانسان را ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÙŠ ÙŠÙƒ قاعده ساده ببرد:«از خدا بترس Ùˆ اوامر او را نگاه دار، چون كه تمامي تكلي٠انسان همين است». كتاب جامعۀ سليمان (باب دوازدهم آيه13) اين پند را مول٠در دهان سليمان ميâ€Ú¯Ø°Ø§Ø±Ø¯ Ùˆ آن را عصارۀ نظر قديمي در خصوص دين Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯ØŒÙ†Ø¸Ø±ÙŠ ÙƒÙ‡ در اين دوران Ù…ØªØ§Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ جدي Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ù†Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯.(10 ) در اينجا لازم است براي يك Ù„ØØ¸Ù‡ اين مسئله را در نظر آوريم كه ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† ومتÙكران هر Ú†Ù‡ كوشيدند تا براي دين سنتي Ùˆ سرشت خدايان نظريه اي ارائه دهند،دراين كار ناكام شدند. زيرا نتوانستند براي مناسك واعمال سنتي ديني،تبييني عقلاني ارائه دهند وكساني كه Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ø³ØªÙ†Ø¯ در اعتقادات خود ارتودوكس بمانندناگزير شدند براي مناسك Ùˆ شعائر ديني ØªÙØ³ÙŠØ±Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ø§Ø³ØªØ¹Ø§Ø±ÙŠ ارائه دهند.(در اين خصوص رجوع كنيد به پرسش يوناني Ùˆ رمي اثر پلوتارك). دليل اين شكست آشكار است؛ زيرا مناسك Ùˆ شعائر سنتي ديني به تدريج طي چندين قرن رشد ÙƒØ±Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ خصلت انديشۀ اقوام را،در مراØÙ„ گوناگون تØÙˆÙ„ عقلي Ùˆ اخلاقي شان، نشان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯. از اين رو هيچ Ù…Ùهومي از سرشت خدايان Ù†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ تبيينâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯Û€ مناسك Ùˆ مراسم پيچيده شرك متاخر باشد كه در هر يك از مراØÙ„ Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØª ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÙŠØŒ از ØªÙˆØØ´ عريان Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ تا مرØÙ„Û€ عالي، اجرا Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯Ù‡ است. ثبت انديشۀ ديني نوع بشر، بدان گونه كه در شعائر Ùˆ تكالي٠ديني تجسم ÙŠØ§ÙØªÙ‡ است، شبيه ثبت جغراÙيايي لايهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø²Ù…ÙŠÙ† است، يعني كهنه Ùˆ نو در كنار هم، يا بيشتر، بر روي هم قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯. Ø·Ø¨Ù‚Ù‡â€Ø¨Ù†Ø¯ÙŠ Ø´ÙƒÙ„ گيري مناسك Ùˆ شعائر ديني طبق ترتيب خاص،نخستين گام در جهت تبيين آنهاست. Ùˆ اين تبيين بايد نه به شكل Ù†Ø¸Ø±ÙŠÙ‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ù†Ú¯Ø§Ø±Ø´ÙŠ يا ÙلسÙÙŠ بلكه بايد به صورت تاريخ زندگي عقلاني باشد.
براي دستâ€ÙŠØ§Ø¨ÙŠ Ø¨Ù‡ چنين تبييني بايد با بررسي شكلâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ Ø¨Ø±Ø®ÙŠ انديشهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ø³Ø§Ø³ÙŠ درباره رابطۀ عملي خدايان دوران باستان با پرستندگانشان آغاز كنيم. بايد اين نكته را نيز Ø§ÙØ²ÙˆØ¯ كه لازم است از آغاز، بعضي Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… اساسي دربارۀ روابطي داشته باشيم كه نژادهاي اوليه نوع بشر تصور ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ ميان خدايان با آدميان از يك سو Ùˆ خدايان با جهان مادي از ديگر سو برقرار است. در دوران باستان همه اعمال مومن] يا پرستنده[ جنبه تجسمي Ùˆ مادي دارد، كه شكل آن با بررسي اين نكته مشخص Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ÙƒÙ‡ خدايان Ùˆ نيز آدميان بابخشâ€Ù‡Ø§ÙŠ ÙˆÙŠÚ˜Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙŠØ§ با جنبهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø®Ø§ØµÙŠ از طبيعت مادي، روابطي ثابت Ùˆ تغييرناپذير دارند. برخي مكان ها يا اشياء ØØªÙŠ Ø¨Ø¹Ø¶ÙŠ از انواع جانوران،مقدس شناخته Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ØŒÙŠØ¹Ù†ÙŠ Ø¢Ù†Ù‡Ø§ در Ø±Ø§Ø¨Ø·Ù‡â€Ø§ÙŠ Ù†Ø²Ø¯ÙŠÙƒ با خدايان هستند؛ بنابراين بايد Ø§ØØªØ±Ø§Ù… خاصي براي آنها قائل شد. همين Ù…Ùهوم، نقش Ø¹Ù…Ø¯Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¯Ø± رشد Ùˆ تØÙˆÙ„ شعائر وتكالي٠ديني بازي ميâ€ÙƒÙ†Ø¯.در اين جا Ù…Ø³Ø¦Ù„Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ وجود دارد اين است كه نمي توان آن را با روش هاي «از پيشي» ØÙ„ كرد بلكه بايد با تØÙ„يل جزءبه جز مناسك،گام به گام پيش Ø±ÙØª. تنها از اين طريق است كه Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† اميدوار بودكه از روابط خدايان با طبيعت مادي Ùهم كاملي به دست آيد.اما برخي جنبهâ€Ù‡Ø§ يا خصلتها در Ùهم انسان باستان از جهان وروابط ميان اجزاء آن با يكديگر وجود دارند كه Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† با يك بررسي مقدماتي يكباره آنها رادرك كرد.
Ù…Ùيد خواهد بود كه در آغاز به همين جنبهâ€Ù‡Ø§ بپردازيم. در اين صورت درخواهيم ÙŠØ§ÙØª كه تاريخ شعائر ديني،در واقع، تاريخ خود دين باستاني است كه در تØÙˆÙ„ نوع بشر به منزلۀ نيرويي عملي مشاركت داشته است Ùˆ بيانگر تلاش عقلاني انسان باستاني است براي Ùهم معناي دين Ùˆ سرشت خدايان Ùˆ اصولي كه خدايان طبق آنها با بشر Ø±ÙØªØ§Ø± ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯.اين تلاش عقلي به قالب Ø§Ù„ÙØ§Ø¸ در نيامده بلكه به صورت اعمال ديني ومناسك متجسد شده Ùˆ تجسم ÙŠØ§ÙØªÙ‡ است. كوشش آگاهانه متÙكران ديني عصر باستان، Ú†Ù‡ به شكل ابداع اسطورهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ Ú†Ù‡ به صورت ساختارهاي انگارشي،یعنی مواد خام كه آنان روي آن عمل ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ از خزانۀ سنتي مشترك برداشت های ديني اخذ شده بودند كه نسل به نسل منتقل Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯Ù†Ø¯ اما اين ميراث نه به قالب Ø§Ù„ÙØ§Ø¸ بلكه به شكل رسوم ومناسك ديني بود.
ماهيت اجتماع ديني(امت) و رابطۀ خدايان باپرستندگان
ديديم كه بايد به دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¨Ø§Ø³ØªØ§Ù†ÙŠ به منزلۀ نوعي نهاد يعني رسم Ùˆ شعائر سنتي نگريست نه نظامي از عقايد جزمي يا باورهاي ÙØ±Ù…ÙˆÙ„â€Ø¨Ù†Ø¯ÙŠ Ø´Ø¯Ù‡. نظام دين باستان جزئي از نظام اجتماعي بود كه پيروانش ØªØØª آن به سر Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø±Ø¯Ù†Ø¯Ø› بنابر اين، در اينجا بايد واژۀ«نظام»(يا«سيستم») به معناي عملي Ú¯Ø±ÙØª ØŒ همان طور كه به هنگام سخن Ú¯ÙØªÙ† از يك نظام سياسي، منظور بيشتر نهادهاي سياسي است ونه انديشهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø³ÙŠØ§Ø³ÙŠØŒ در مورد دين نيز بيشتر بايد به جنبهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¹Ù…Ù„ÙŠ Ùˆ مناسكي آن توجه داشت ونه به باورهاي نظري وكلامي آن؛ به طور كلي،دين عبارت از يك سلسله اعمال ومناسك Ùˆ ÙØ±Ø§Ø¦Ø¶ بود كه اجراي صØÙŠØ آنها واجب بود يا Ù…Ø³ØªØØ¨ تا لط٠خدايان را تضمين كند يا خشم آنان را ÙØ±Ùˆ خواباند.در اجراي اين ÙØ±Ø§Ø¦Ø¶ عملي هر عضو جامعه سهمي داشت كه يا بر اساس اين كه در Ú†Ù‡ خانواده يا Ú†Ù‡ جماعتي متولد شده بود تعيين Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ يا بر پايۀ منزلت Ùˆ Ø±ØªØ¨Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ در خانواده يا قوم به دست آورده بودمشخص Ù…ÛŒ گشت. . شخص، دين خود را بر نميâ€Ú¯Ø²ÙŠÙ†Ø¯ Ùˆ آن را شكل Ù†Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø¯ بلكه دين به منزلۀ جزئي از Ø·Ø±Ø ÙƒÙ„ÙŠ تكالي٠و وظاي٠اجتماعي به او Ù…ØÙˆÙ„ Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ØŒ البته بر ØØ³Ø¨ موقعيت Ùˆ منزلت او در خانواده يا قوم. Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ كم Ùˆ بيش مذهبي بودند، همان گونه كه امروز، Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ كم Ùˆ بيش ميهن Ù¾Ø±Ø³Øªâ€Ø§Ù†Ø¯. يعني آنان بر ØØ³Ø¨ خلق Ùˆ خوي خويش به تكالي٠ديني خود عمل ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯Ø› اما Ù¾Ø¯ÙŠØ¯Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¨Ù‡ نام آدم غير مذهبي يا لائيك مطلقاً وجود نداشت.هر ÙØ±Ø¯ÙŠ Ù…ÙˆØ¸Ù Ø¨ÙˆØ¯ÙƒÙ‡ تا ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠ Ù…Ø°Ù‡Ø¨ÙŠ باشد زيرا به جاي آوردن ÙØ±Ø§Ø¦Ø¶ ديني يك تكلي٠و وظيÙÛ€ اجتماعي بود. از تØÙ…Ù„ نكردن اعتقادات مغاير بااعتقادات رسمي، در جامعۀ باستان بر خلا٠امروز،اثري نبود. هيچ كس را به خاطر داشتن اعتقادات يا باورهاي خاصي براي خلوص Ø±ÙˆØ Ø®ÙˆØ¯ØŒÙ…Ø¬Ø§Ø²Ø§Øª نميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯. دين براي رستگاري Ø±ÙˆØ ÙØ±Ø¯ نبود بلكه براي ØÙظ Ùˆ بقاي جامعه Ùˆ سعادت آن بود Ùˆ تنها چيزي كه براي اين منظور لازم بود،اين بود كه هر كس به تكالي٠ديني خود عمل كند، چون در غير اين صورت او ناگزير بود كه خانواده Ùˆ قوم خود را ترك كند. شايد Ø³Ø§Ø¯Ù‡â€ØªØ±ÙŠÙ† شيوه براي بيان موضوع اين باشد: هر شخص Ø¨ÙŠâ€Ø¢Ù†ÙƒÙ‡ ØÙ‚ گزينش داشته باشد، Ùقط بر اساس تولدومنزلت اجتماعي خويش، عضو آن چيزي Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ كه ما آن را جامعۀ طبيعي ميâ€Ù†Ø§Ù…يم.از اين Ù„ØØ§Ø¸ جهان باستان Ùˆ جهان نو همانند يكديگرند. اما ÙØ±Ù‚ مهمي نيز ميان آن دو وجود دارد؛ بدين معني كه جوامع Ù‚Ø¨ÙŠÙ„Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙŠØ§ قومي جهان باستان دقيقاً به معناي جديد كلمه، طبيعي نبودند. زيرا خدايان نيز در آنها نقش داشتند ومكاني همانندانسانâ€Ù‡Ø§ اشغال ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯. در جمعي كه شخص در آن متولد Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ ØµØ±ÙØ§Ù‹ از خويشاوندان وهم ميهنان تشكيل Ù†Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ بلكه خدايان نيز ØØ¶ÙˆØ± داشتند مانند:خدايان خانواده Ùˆ خدايان دولت كه در ذهن انسان باستاني جزئي از جامعه بودند وهمان Ø±Ø§Ø¨Ø·Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø±Ø§ با جامعه داشتند كه انسانâ€Ù‡Ø§Ø¨Ø§ آن دارند. رابطۀ ميان خدايان باستان Ùˆ پرستندگانشان در قالب روابط بشري بيان Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯Ø› اما نه به معناي مجازي بلكه به معناي ØªØØª Ø§Ù„Ù„ÙØ¸ÙŠ. مثلاًاگر خدا، پدر Ùˆ پرستندگانش، ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† او خوانده Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯Ù†Ø¯ در اينجا رابطۀ پدر Ùˆ ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ÙŠ Ø¨Ù‡ معناي ØªØØª Ø§Ù„Ù„ÙØ¸ÙŠ Ø¨ÙˆØ¯Ø› يعني خدا، پدر جسماني(Ùˆ نه پدر Ø±ÙˆØØ§Ù†ÙŠ) پرستندگانش شناخته Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ Ùˆ چنانچه خدا را پادشاه خطاب ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ØŒ پرستندگانش، خود راخادمان او ميâ€Ù†Ø§Ù…يدند واعتقاد داشتندكه خدا رهبري دولت را در دست دارد. بنابراين دولت به Ú¯ÙˆÙ†Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø³Ø§Ø²Ù…Ø§Ù† ميâ€ÙŠØ§Ùت كه ارادۀ خدا را متØÙ‚Ù‚ سازد Ùˆ درامور مهم نظر او را جويا Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯Ù†Ø¯. از اين رو براي شرÙيابي به بارگاه او Ùˆ پي بردن به Ø§Ø±Ø§Ø¯Ù‡â€Ø§Ø´ همه ØªØ´Ø±ÙŠÙØ§ØªÙŠ ÙƒÙ‡ براي Ø±ÙØªÙ† به دربار پادشاهان انجام ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯ØŒØ¨Ù‡ جاي آورده Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯. هدايا به پيشگاه او تقديم وعرض بندگي Ùˆ چاكري Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯. بنابراين شخص در رابطۀ ثابت Ùˆ تغيير ناپذيري با خدايان متولد Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯.مسلماً شخص با همنوعان خويش نيز رابطه داشت اما اين رابطه نيز ناشي از دين او بود Ùˆ ملزم به پذيرش سلوكي بود كه آن نيز در رابطه با خدايان معين Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯.اما اين روابط ØµØ±ÙØ§Ù‹ يك Ø·Ø±Ù Ø·Ø±Ø Ø¹Ù…ÙˆÙ…ÙŠ سلوكی بودكه موقعيت او را به عنوان عضو جامعه برايش معين ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯.
ميان قلمرو امور ديني Ùˆ قلمرو امور زندگي عادي، جدايي Ùˆ تمايزي وجود نداشت.هر عمل اجتماعي را هم به خدايان وهم به انسانâ€Ù‡Ø§ منسوب ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯Ø› زيرا پيكر اجتماعي ØµØ±ÙØ§Ù‹ از انسانâ€Ù‡Ø§ تشكيل نشده بود بلكه خدايان نيز همانند انسانâ€Ù‡Ø§ØŒØ§Ø¹Ø¶Ø§ÙŠ Ø¢Ù† بودند.
اين گزارش از وضع دين در نظام اجتماعي در مراØÙ„ اوليۀ تاريخ در مورد همه نژادها وتمام بخشâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¬Ù‡Ø§Ù† باستان صادق است. علل چنين يكنواختي ÙÙˆÙ‚â€Ø§Ù„Ø¹Ø§Ø¯Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¯Ø± ساختار اجتماعي وتصورات ديني در زمان پيش تاريخي Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ است. بنابراين چنين ÙŠÙƒÙ†ÙˆØ§Ø®ØªÙŠâ€Ø§ÙŠ Ø¨Ø§ÙŠØ¯ آشكارا جنبۀ عمومي داشته باشد كه بر تمامي نوع بشر بدون تمايز نژاد ومØÙŠØ· جغراÙيايي Ù…Ù†Ø·Ù‚Ù‡â€Ø§ÙŠ ØØ§ÙƒÙ… بوده است. زيرا در هر Ù…Ù†Ø·Ù‚Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø² جهان، همين كه قوم يا Ù‚Ø¨ÙŠÙ„Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø±Ø§ ميâ€ÙŠØ§Ø¨ÙŠÙ… كه از تاريكي زمان پيش- تاريخي پا بيرون گذاشته Ùˆ به نور تاريخ واقعي رسيده است پي Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø±ÙŠÙ… كه دين اونيز با همين نوع عمومي كه خصوصياتش ØªØ´Ø±ÙŠØ Ø´Ø¯ØŒ همخواني دارد.با گذشت زمان ÙˆÙ¾ÙŠØ´Ø±ÙØª جامعۀ ابتدايي در اين وضع تغييراتي صورت ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯. در دين نيز مانند ديگر امور در روند گذر از زندگي نوع باستاني به زندگي نوع مدرن تغييراتي به وجود Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙŠØ¯ØŒ اما همچنان كه Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØª جامعه كند است، تغييرات ديني نيز با تمهيدات بسيار به تدريج صورت ميâ€Ù¾Ø°ÙŠØ±Ø¯ØŒ يعني با متلاشي شدن مداوم ساختار قديمي جامعه كه با رشد تصورات Ùˆ نهادهاي جديد همراه است،دين نيز ناگزير از تغيير Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. مثلاً در يونان ارتباط تنگاتگ دين با خانواده Ùˆ دولت خيلي زود،از طريق تصورات پان- هلني كه بيان خداشناختي خود را در اشعار هومر ÙŠØ§ÙØªÙ†Ø¯ØŒØ³Ø³Øª شد.اگر ايلياد Ùˆ اوديسه هومر را كتاب مقدس] يعني تورات Ùˆ انجيل[ يونانيان بدانيم، همچنان كه اغلب چنين ادعايي شده است،معناي ØÙ‚يقي اين سخن اين است كه در اشعار هومري،تصوراتي درباره خدايان بيان شده كه از ØØ¯ÙˆØ¯ پرستش خدايان Ù…ØÙ„ÙŠ Ùˆ خدايان Ù‚Ø¨ÙŠÙ„Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙØ±Ø§ØªØ± Ù…ÙŠâ€Ø±ÙˆØ¯ Ùˆ تصورات ديني ØªØ§Ø²Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø±Ø§ به همۀ يونانيان ارائه Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯Ø› چيزي كه قبلاً اجازه داده Ù†Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯Ø› يعني هر ديني با علائق خويشاوندي Ùˆ با گروه سياسي خاص Ùˆ با خدا Ùˆ پرستشگاه Ù…ØÙ„ÙŠ خاصي رابطه تنگاتنگ داشت.اما خدايان المپياد هومر ديگر اين Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠØªâ€Ù‡Ø§ را نداشتند. در ايتاليا هيچ گاه تصوراتي نظير تصورات پان- هلني، كه در يونان شكل Ú¯Ø±ÙØª Ùˆ تاثیرعملي بر تصورات ديني Ùˆ اجتماعي گذاشت، به وجود نيامد. از اين رو يگانگي دين Ùˆ دولت، همبستگي خدايان با انسانâ€Ù‡Ø§ به منزلۀ اجزاي Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙˆØ§ØØ¯ØŒØ¨Ø§ علائق Ùˆ هدÙâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…Ø´ØªØ±ÙƒØŒ به طور شاخص در نهادهاي رمي تا زمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ØªØ§Ø®Ø± باقي ماند،اما در يونان ورم دين سنتي Ùˆ عادي عوام هرگز از نوع دين ابتدائي Ù…Ù†ØØ±Ù نشد. ÙØ±ÙˆÙ¾Ø§Ø´ÙŠ Ù†Ù‡Ø§ÙŠÙŠ دين باستان در تمدن يوناني- رمي در درجۀ نخست كار ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† Ùˆ بعد كار مسيØÙŠØª بود.اما در جنوب اروپا، مسيØÙŠØª كه جاي دين مشركان را Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ بود، خصوصيات آن را از ميان نبرد. اما در جهان سامي جماعتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¨Ø§Ø³ØªØ§Ù†ÙŠØŒØ¬Ù…Ø§Ø¹Øªâ€Ù‡Ø§ÙŠ ÙƒÙˆÚ†ÙƒÙŠ بودند كه مدام با يكديگر در منازعه بودند.از اين رو جداي از يكديگر به سر Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø±Ø¯Ù†Ø¯. بنابراين، ويژگيâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ùˆ خصوصيات شاخص جامعۀ سياسي يعني همبستگي ميان خدايان Ùˆ پرستندگانش در قلمرو دين نيز تجلي ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ø› تا آن ØØ¯ كه خداي يك طايÙÙ‡ يا يك شهر ادعاي ØØ§ÙƒÙ…يت بلامنازع بر پرستش Ùˆ بر امور اجتماعي Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø±Ø§ داشت كه خود جزئي از آن بود.او ضرورتاً دشمن دشمنان پرستندگانش Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ Ùˆ با كساني بيگانه بودكه پرستندگانش با آنان بيگانه بودند . Ø´ÙŠÙˆÙ‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ تورات درباره رابطۀ اقوام با خدايانشان سخن ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ØŒ در اين خصوص شواهد كاÙÙŠ ارائه ميâ€Ù‡Ø¯. مثلاً هنگامي كه داود به تلخي از كساني شكايت ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه «او را از ميراث يهوه Ù…ØØ±ÙˆÙ… ÙƒØ±Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯Â» Ùˆ به او ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙ†Ø¯:«برو Ùˆ خدايان غير را عبادت نما» (كتاب اول سموئيل باب بيست Ùˆ ششم، آيه19). زيرا با تبعيد او به سرزمين قومي ديگر،او ناگزير بودكه دين خود را تغيير دهد، زيرا دين شخص، جزئي از ارتباط سياسي او بود.نعومي به روت ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯:«اينک زن برادر شوهرت نزد قوم خود Ùˆ خدايان خويش برگشته است، تو نيز در عقب زن برادر شوهرت برگرد. روت ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯: بر من اصرار مكن كه ترا ترك كنم Ùˆ از تو برگردم، زيرا هر جايي كه روي Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙŠÙ… وهرجا كه منزل كني،منزل ميâ€ÙƒÙ†Ù…ØŒ قوم تو، قوم من Ùˆ خداي تو خداي من خواهد بود.»(كتاب روت، باب اول، آيه16 Ùˆ17). ارمياء نبي با آگاهي كامل از باطل بودن ساير اديان، جز دين اسراييل ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯:«آيا هيچ امتي خدايان خويش را عوض كرده باشد، با آن كه آنها خدا نيستند.»(ارمياء نبي، باب دوم آيه 11). دين هر قوم مانند هويت سياسي اش ثابت Ùˆ تغييرناپذير بود. Ø³ÙØ± تثنيه از ديدگاه يكتاپرستي به شيوۀ Ù‡Ù…Ø§Ù†Ù†Ø¯ÙŠØŒØØ§ÙƒÙ…يت يهوه را با واقعيات دين مشركان ]يعني خدايان ديگر[ سازش Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯. ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯:«مبادا چشمان خود رابه سوي آسمان بلندكني Ùˆ Ø¢ÙØªØ§Ø¨ Ùˆ ماه Ùˆ ستارگان Ùˆ جميع جنود آسمان را ديده ÙØ±ÙŠÙته شوي Ùˆ سجده كرده آنان را كه يهوه خدايت براي تمامي قومâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ ÙƒÙ‡ زير تمام آسمانند تقسيم كرده است عبادت نمايي»(Ø³ÙØ± تثنيه، باب چهارم، آيه19). تقسيم خدايان دروغين ميان اقوام،هم چنان كه اموال را تقسيم ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ØŒ به دقت اين تصور را بيان ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ كه هر خدايي قلمروي معيني دارد كه در Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Û€ آن، پرستندگاني دارد Ùˆ او با آنها رابطۀ خاص Ùˆ Ø§Ù†ØØµØ§Ø±ÙŠ Ø¯Ø§Ø±Ø¯.] اساس ØÙƒÙˆÙ…تâ€Ù‡Ø§ÙŠ ØªØ¦ÙˆÙƒØ±Ø§ØªÙŠÙƒ در اسرائيل Ùˆ ديگر جاها همين تصورات بوده است[. Ø§Ù†ØØµØ§Ø±ÙŠ Ø¨ÙˆØ¯Ù† پرستش هر خداي خاصي براي قوم خاصي به واضØâ€ØªØ±ÙŠÙ† وجه در رزم خدايان با يكديگر ديده Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. خدايان با دشمنان پرستندگان خود Ùˆ با خدايان آنان، دشمن â€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ با آنها Ù…ÙŠâ€Ø¬Ù†Ú¯Ù†Ø¯. دشمنان خدا Ùˆ دشمنان قوم در واقع يكي هستند. ØØªÙŠ Ø¯Ø± تورات«دشمنان يهوه» در اصل كساني جز دشمنان اسرائيل نيستند.در كتاب اول سموئيل(باب بيست Ùˆ ششم، آيه19) مي گويد:« Ùˆ چون داود به صقلغ رسيد بعضي از غنايم را براي مشايخ يهودا Ùˆ دوستان خود ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯ Ú¯ÙØª اين Ù‡Ø¯ÙŠÙ‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø³Øª به شما از غنايم دشمنان خداوند». در جنگ،هر خدايي براي قوم خود وارد نبرد Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ Ùˆ پيروزي در جنگ را به مداخله Ùˆ كمك اونسبت Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù†Ø¯ مثلاً شموش،موآبيان را پيروز ميâ€ÙƒØ±Ø¯ Ùˆ آشور، آشوريان را.
هنگامي كه خدايان جماعتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ØªØ¹Ø¯Ø¯ سامي بدين طريق در جنگâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¢Ø¨Ø§ Ùˆ اجدادي پرستندگان خود شركت ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ØŒ براي شخص غير ممكن بود كه دين خود را بدون تغيير دادن قوميت خود عوض كند، Ùˆ كل يك جماعت به دشواري Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³Øª تغيير پرستش دهد مگر آن كه مغلوب قوم ديگري Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ Ùˆ پرستش خداي ديگري بر او تØÙ…يل ميâ€Ú¯Ø´Øª يا در قوم ديگري مستØÙŠÙ„ Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯. يك شخص Ù†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³Øª به ارادۀ خود، خداي جديدي برگزيند. خدايان پدرانش،خداياني بودند كه او Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³Øª به كمك آنها اعتماد داشته باشد Ùˆ آنها تنها خداياني بودند كه هدايا Ùˆ پيشكشيâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ùˆ را ميâ€Ù¾Ø°ÙŠØ±Ùتند.
از سوي ديگر Ø§ØªØØ§Ø¯ ميان دو قبيله يا دو اجتماع، سبب التقاط ديني آنان Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ØŒÙŠØ¹Ù†ÙŠ ÛŒØ§ خدايان آنان يكي Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ خداي ÙˆØ§ØØ¯ÙŠ Ø±Ø§ØªØ´ÙƒÙŠÙ„ Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ يا خدايان آنان،متمايز از يكديگر Ùˆ در كنار يكديگر پرستيده Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯Ù†Ø¯. در ميان اقوام سامي بيشتر نوع نخست شرك رشد كرده است؛ يعني چيزي مانند پانتئون دين دولتي مصر يا خدايان المپياد هومري] كه از نوع دوم شرك است[ در ميان اقوام سامي ديده Ù†Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯.
*اين مقاله بخشي از كتاب« درس Ú¯ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§Ø¦ÙŠ Ø¯Ø±Ø¨Ø§Ø±Ù‡ دين اقوام سامي» اثر ويليام روبرتسون- سميت است. در ترجمه وتلخيص آن براي رواني مطلب به سبك نويسنده پاي بند Ù†Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù…،مطالبي را نيز بر متن Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù… تا خواننده آسانتر به كنه مطلب پي ببردو عباراتي را نيز ØØ°Ù ÙƒØ±Ø¯Ù‡â€Ø§Ù…،از اين بابت از خوانندگان سختگير پوزش Ù…ÙŠâ€Ø·Ù„بم..-Ù…
مشخصات كتابشناختي:
William Robertson – Smith , Lectures on the Religion of the Semites , 3rd edition , 1927 , pp.1-39.
پي نوشت ها :
1- اين كتاب با عنوان تمدن قديم(ترجمه نصر الله ÙلسÙÙŠØŒ تهران،كتابخانه ابن سينا، 1309(ØŸ)) به ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ Ø¯Ø±Ø¢Ù…Ø¯Ù‡ است.
2- Steven Lukes , Emile Durkheim , His Life and Work , Penguin Books , 1973 , P. 239.
3- henri Hubert and Marcel Mauss, Sacrifice: Its Nature and Function ( Translated by W.D.Halls) The University of Chicago Press , 1964.
4- Sigmund Freud , Totem and Taboo
در: The Standard edition of the Complete Pysychological Works of Sigmund Freud ,(Hograth Press , London) , vol.XIII,P.132.
5- Ibid, P.161.
6- شايد در اينجا بي مورد نباشد كه براي تاييد نظر سميت از كتاب كيمياي سعادت غزالي شاهد بياوريم. غزالي ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
« بدان كه نماز ستون دين مسلماني است، Ùˆ بنياد دين است Ùˆ پيشرو همه عبادتâ€Ù‡Ø§Ø³Øª Ùˆ هر كه اين پنج نماز ÙØ±ÙŠØ¶Ù‡ به شرط خويش Ùˆ به وقت به جاي آورد عهديست وي را با ØÙ‚ تعالي كه در امان ÙˆØÙ…ايت آن باشد، چون از كباير دست بازداشت هر گناه ديگر كه بر روي رود اين نماز ÙƒÙØ§Ø±Øª آن باشد.»...« رسول عليه السلام Ú¯ÙØª كه نماز ستون دين است هر كه نماز از دست بداشت،دين خود را ويران كرد» پرسيدند از وي كه«از كارها Ú†Ù‡ ÙØ§Ø¶Ù„â€ØªØ± Ø§Ø³ØªØŸÚ¯ÙØª:«نماز به وقت خويش به پاي داشتن» Ùˆ Ú¯ÙØªÂ«ÙƒÙ„يد بهشت نماز است» Ùˆ Ú¯ÙØª:«خداي تعالي بر بندگان خود هيچ چيز ÙØ±ÙŠØ¶Ù‡ نگردانيد پس ازتوØÙŠØ¯ØŒ دوست تر نزديك وي ازنماز، Ùˆ اگر چيزي Ø¯ÙˆØ³Øªâ€ØªØ± از اين داشتي ÙØ±Ø´ØªÚ¯Ø§Ù† خود را بدان مشغول گردانيدي، Ùˆ ايشان همه در نماز باشند, گروهي در ركوع گروهي در سجود، گروهي بر پاي، گروهي نشسته» ÙˆÚ¯ÙØª: هر كه نماز به عمد بماند ÙƒØ§ÙØ± گشت، يعني نزديك شد بدان كه اصل ايمان وي به خلل شود».. Ùˆ Ú¯ÙØª :«اول چيزي كه شمار كنند روز قيامت، نماز بود: اگر تمام بود Ùˆ به شرط باشد بپذيرند Ùˆ ديگر عملâ€Ù‡Ø§ به تبعيت وي چنان كه باشد بپذيرند، Ùˆ اگر ناقص بود بر روي وي باز زنند با همه اعمال ديگرش.»
كيمياي سعادت(تهران،كتابخانه مركزي چاپ چهارم1352)صص136-137.-م
7- اين نتيجهâ€Ú¯ÙŠØ± ÙŠ مهم كاملاً با نظر مراجع تقليد شيعه همخواني دارد. رسالهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¹Ù…Ù„ÙŠÛ€ مراجع تاييدي براين نتيجهâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ Ø¹Ù„Ù…ÙŠ است. در واقع مراجع شيعه در خصوص دين،نظري Ø§ØµÙŠÙ„â€ØªØ± Ùˆ صائب تر Ø¯Ø§Ø´ØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯ تا نوانديشان ديني معاصر.-Ù…
8- Ù…ØªØ§Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ آثار نوانديشان ديني معاصر از همين نوع ØªÙØ§Ø³ÙŠØ±Ù†Ø¯-Ù…
9- در اين آيه،موضوع مهمي بيان شده است Ùˆ آن اين است كه در قديم ØÙŠØ·Û€ Ù†Ùوذ Ùˆ ÙØ±Ù…انروايي هر خدايي Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ به منطقۀ خاصي بوده است. چون طايÙÙ‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø² سرزميني به سرزمين ديگر به اجبار يا به اختيار كوچ ميâ€ÙƒØ±Ø¯ØŒ Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø§ÙŠØ³Øª خداي سرزمين جديد را بپرستد ومقررات او را رعايت كند. ØØªÙŠ ÙŠÙ‡ÙˆÙ‡ØŒ خداي يهود، ØÙŠØ·Û€ Ù†Ùوذش Ùقط سرزمين یهود بود. هرگاه يك یهودی از آنجا خارج Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ يا Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø§ÙŠØ³Øª خداي سرزمين جديد را بپرستدو از او پيروي كند يامقداری ازخاک سر زمین یهود را با خود ببردتا بتواند یهوه را بپرستد.یهوه خدای ØªÙˆÙØ§Ù† Ùˆ كوهستان بود، بنابراین بخت نصر به هنگام ØÙ…له به سر زمین یهود ونيز به هنگام بازگشت، سربازان خود را از جلگهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ درهâ€Ù‡Ø§ عبور Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø¯ تا در آن مناطق قدرت يهوه كمتر باشد Ùˆ نتواند به سربازانش آسيب برساند. با مطالعۀ دقيق تورات در ميâ€ÙŠØ§Ø¨ÙŠÙ… كه در كنار يهوه خدايان ديگري نيز قرار Ø¯Ø§Ø´ØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŒ Ùقط يهوه از آنها Ù‚ÙˆÙŠâ€ØªØ± بوده است. يكتاپرستي يهود بيشتر جنبه عملي دارد تا انگارشي ونظري. البته يهوه كم كم خداي يكتاي يهود Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ اما نه يكتا خداي ديگر اقوام Ùˆ سرزمينâ€Ù‡Ø§. در اين خصوص نك: به تاريخ آغازين اسرائيل** اثر مورخ برجسته ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÙŠ Ø±ÙˆÙ„Ø§Ù† دو وآ Ú©Ù‡ يكي از بزرگترين يهودشناسان اين قرن Ùˆ در عين ØØ§Ù„ سراسق٠كليساي اورشليم بود.-Ù…
** Roland de Vaux , The Early History of Israel ( translated by David Smith London), 1978 , vol 1
, pp.462-4.
10-در تایید همین نظر Ù…ÛŒ توان این عبارت را از ترجمۀ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ ØªÙØ³ÛŒØ± قرآن جریر طبری آورد :«و پیغامبر علیه السلام چنین Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ از Ù†ØÙˆ بیاموزید بدان قدر Ú©Ù‡ سخن راست گویید،و هر Ú†Ù‡ بر خوانید راست بر خوانید.Ùˆ از نسب پدران Ùˆ مادران بدانید بدان قدر Ú©Ù‡ خویشاوندان را بدانید Ùˆ بشناسید. Ùˆ ازشمار نجوم چندان بیاموزید بدان مقدار Ú©Ù‡ اوقات نماز ها بدانید،و روزگار ØÛŒØ¶ زنان بدانید، Ùˆ زادن ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† بدانید، Ùˆ شمار روز ها بدانید .این قدر بسنده باشد بیش از ین نه. پس اگر بدین علمها بیشتر از ین آموختن ÙØ§ÛŒØ¯Ù‡ بودی اندر اسلام،پیغامبر علیه السلام نهی نکردی. »
(ترجمۀ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ ØªÙØ³ÛŒØ± قرآن جریر طبری مجلد اول ،به تصØÛŒØ Ùˆ اهتمام ØØ¨ÛŒØ¨ یغمایی ØŒ تهران ØŒ1339 ØŒØµÙØÛ€ 18 ).
(بر Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ از مجلۀ ناقد،تهران ،شمارۀ دوم،1383)
پایان
نتيجه گيري
در مطالعۀ اديان كهن بايد نه با اساطير بلكه با شعائر Ùˆ مناسك ديني شروع به پژوهش كنيم.(7) اما بعضي اسطورهâ€Ù‡Ø§ را Ù†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† ØµØ±ÙØ§Ù‹ به اين دليل كه آنها تبيين اعمال ديني نيستند كنار نهاد،در واقع بعضي اسطورهâ€Ù‡Ø§ سرآغاز تÙكر ديني را نشان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ يا تلاشي هستند در جهت انتظام بخشيدن اعتقادات ومرتب Ùˆ منظم كردن شعائر ديني. در این ØØ§Ù„ت نيز اسطوره، خصلت ÙØ±Ø¹ÙŠ Ø¨ÙˆØ¯Ù† خود را بيشتر نشان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯.اسطورهâ€Ù‡Ø§ ØØ§ØµÙ„ ÙلسÙÙ‡ بدوي هستند تا تÙكر درباره ماهيت جهان؛ اسطورهâ€Ù‡Ø§ Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯ سرشت سياسي نيز داشته باشند يعني براي اين ساخته شده باشندكه كيش هاي مختل٠را درون يك ارگانيسم سياسي Ùˆ اجتماعي يك كاسه كنند Ùˆ رشته اي از مودت Ùˆ ÙˆØØ¯Øª ميان قبايل Ø¨ÙŠØ§ÙØ±ÙŠÙ†Ø¯Ø› يا اينكه اسطوره ها Ø¢ÙØ±ÙŠØ¯Û€ بازي آزاد تخيل ØÙ…Ø§Ø³ÙŠâ€Ø§Ù†Ø¯. اما ÙلسÙه، سياست Ùˆ شعر چيزهايي غیر از دين خالص هستند.
شكي نيست كه در مراØÙ„ متاخرتر اديان قديم،اسطوره ها به طور ÙØ²Ø§ÙŠÙ†Ø¯Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ù‡Ù…ÙŠØª ميâ€ÙŠØ§Ø¨Ù†Ø¯. در نبرد شرك با شكاكيت از يك سو Ùˆ با مسيØÙŠØª ازديگر سو، پشتيبانان دين قديم سنتي ناگزير Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ به جستجوي انديشهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ø§Ø² نوع انديشه هاي تازه برخيزند تا بتوانند معنايي دروني Ùˆ ØÙ‚يقي به مناسك سنتي بدهند. براي اين منظور آنان به اسطوره â€Ù‡Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡Ù† متوسل Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ روش استعاري را براي ØªÙØ³ÙŠØ± اسطورهâ€Ù‡Ø§ به كار Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø±Ø¯Ù†Ø¯. Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ به كمك استعاره ØªÙØ³ÙŠØ± شده Ø¨Ø§Ø´Ø¯ØŒÙˆØ³ÙŠÙ„Ù‡â€Ø§ÙŠ Ù…Ø·Ù„ÙˆØ¨ ومناسب براي تزريق معنايي تازه به قالبâ€Ù‡Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡Ù† Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. اما نظريهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ ÙƒÙ‡ بدين سان تØÙˆÙ„ ميâ€ÙŠØ§Ø¨Ù†Ø¯ØŒÙ†Ø§Ù…ناسب ترين Ùˆ كاذب ترين راهنما براي Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØª معناي اصلي Ùˆ آغازين اديان كهن هستند.(8)
از سوي ديگر چنانچه از اسطوره ها ØªÙØ³ÙŠØ± استعاري نكنيم،در آن صورت آنها نظراتي را درباره ماهيت خدايان بيان ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ كه در زماني كه اسطوره ها شكل ميâ€Ú¯Ø±Ùتند، رايج بوده اند. گرچه جزئيات اسطورهâ€Ù‡Ø§ ÙØ§Ù‚د ارزش Ø§Ø¹ØªÙ‚Ø§Ø¯ÙŠâ€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ بر دين،مرجعيتي بي چون Ùˆ چرا ندارند، با اين وص٠در اسطوره ها مطلبي نمي توانسته است وارد بشود كه مورد پذيرش مردم آن زمان نباشد. اما اگر شيوۀ انديشه اي كه در اسطوره بيان مي شود،در عين ØØ§Ù„ در مناسك بيان Ù†Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ØŒ اسطوره از سوي دين تاييد نمي شد. اسطوره جداي از مناسك، سندي مشكوك Ùˆ ضعي٠است. پيش از آنكه بتوان اسطوره را با اطمينان بررسي كرد،بايد به انديشه هايي كه در مناسك سنتي متجسد Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŒ دست ÙŠØ§ÙØªØ› عناصر پايدار Ùˆ ثابت دين را Ùقط در مناسك Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† ÙŠØ§ÙØª.
اين نكته بسيار مهم را بايد از همان آغاز Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØª كه كل اديان كهن عبارت از مناسك بود. دين در دوران قديم نظامي از باورهاي كلامي Ùˆ نظري كه كاربرد عملي داشته باشد نبود بلك به جاي آوردن اعمال سنتي ثابت Ùˆ تغيير ناپذير بود. هر عضو جامعه موظ٠بود كه آن اعمال را به جاي آورد. انسانâ€Ù‡Ø§ØŒ انسان نمي بودند چنانچه مواÙقت ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ كه بعضي اعمال را انجام دهند Ø¨ÙŠâ€Ø¢Ù†ÙƒÙ‡ دليل انجامش را بدانند. اما در اين دين هاي كهن اين نظر در آغاز ارائه Ù†Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ تا سپس در عمل بيان شود؛ بلكه برعكس عمل، مقدم بر نظر بود. انسانâ€Ù‡Ø§ قواعد كلي سلوك را در عمل ارائه Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù†Ø¯ØŒ پيش از آنكه اصول كلي را به قالب عبارات كشند. همچنان كه نهادهاي سياسي ÙƒÙ‡Ù†â€ØªØ± از نظريهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø³ÙŠØ§Ø³ÙŠâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ همين طور نيز نهادهاي ديني Ù‚Ø¯ÙŠÙ…â€ØªØ± از نظريهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¯ÙŠÙ†ÙŠ هستند. قياس ميان نهادهاي ديني با نهادهاي سياسي،ناموجه نيست. زيرا، در واقع در جامعۀ باستان ميان نهادهاي ديني ونهادهاي سياسي هماهنگي Ùˆ همانندي كامل وجود داشته است. گذشتگان، هم در مسائل ديني Ùˆ هم در امور سياسي، بهاي زيادي به سابقه Ùˆ پيشينه هر موضوعي Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù†Ø¯. اما چرا بايد از پيشينۀ يك عمل تقليد كرد Ùˆ آن را دقيقاً به جاي آورد؟ در پاسخ به اين پرسش، Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¯Ø± خصوص برقراري آن ساخته Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯. ولي وقتي عملي نهادينه Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ Ùˆ پيشينه پيدا ميâ€ÙƒØ±Ø¯ خودش،مرجع خودش بود ونيازي به دليل تراشي نداشت. قواعد جامعه بر پيشينۀ امور يعني بر سنت متكي بود؛ Ùˆ استمرار جامعه دليل كاÙÙŠ بر اين بودكه چرا نهادي كه يك بار استقرار ÙŠØ§ÙØªÙ‡ بايد تداوم داشته باشد. در واقع هنگامي كه ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙŠÙ… ميان نهادهاي ديني Ùˆ سياسي در جامعه ابتدائي كهن هماهنگي وهمانندي وجود داشت سخني دقيق Ù†Ú¯ÙØªÙ‡ â€Ø§ÙŠÙ… ØŒ زيرا اين نهادها اجزاي يك كل اجتماعي بودند.دين بخشي از ØÙŠØ§Øª اجتماعي سازمان ÙŠØ§ÙØªÙ‡ بودكه انسان درآن متولد Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ Ùˆ در طي ØÙŠØ§Øª خويش Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø§ÙŠØ³ØªÙŠ Ù‡Ù…Ø§Ù† طور كه ناآگاهانه ازاعمال مرسوم درجامعه پيروي كند، از سنن ديني نيز تبيعيت كند. انسانâ€Ù‡Ø§ خدايان Ùˆ پرستش†آنان را بي چون Ùˆ چرا مي Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØªÙ†Ø¯ Ùˆ اگر دربارۀ آنان Ø¨ØØ« ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ØŒ بر اساس اين پيش ÙØ±Ø¶ بود كه اعمال سنتي اموري تغيير ناپذير Ùˆ ثابت بودند Ùˆ درباره اين اعمال نمي بايست Ø¨ØØ« كرد؛ زيرا ممكن بود كه اساس آنها را متزلزل كند. از نظر ما كه در عصر نو به سر Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø±ÙŠÙ…ØŒ دين بيش از هر چيز اعتقادي ÙØ±Ø¯ÙŠ Ø§Ø³Øª Ùˆ باوري متكي به عقل است. اما در جامعۀ باستان، دين بخشي از زندگي عمومي هر شهروند بود ودين، شكل Ù…ØªØØ¬Ø± Ùˆ تغيير ناپذيري داشت؛ Ùˆ شهروند را اين انديشه نبود كه هد٠به جاي آوردن مناسك را درك كند Ùˆ آزاد نيز نبودكه بتواند آنها را مورد انتقاد قرار دهد Ùˆ اجازه هم نداشت كه از اجراي آنها سرباز زند. ناهمنوايي ديني جرمي بر ضد دولت بود، زيرا اگر سنت مقدس دستخوش تغيير Ùˆ ØªØØ±ÙŠÙ Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ شالودهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡ متزلزل Ùˆ الطا٠خدايان قطع Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯. اما تا زماني كه اشخاص ÙØ±Ø§Ø¦Ø¶ ديني را به طور درست ودقيق به جاي Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ù†Ø¯ØŒ كسي از آنان نميâ€Ù¾Ø±Ø³ÙŠØ¯ كه چگونه دين در دل او ريشه دوانده يا چگونه خرد او را متاثر ساخته است. در واقع انجام ÙØ±Ø§Ø¦Ø¶ ديني جزئي از وظاي٠سياسي ÙØ±Ø¯ بود،دين به تمامي عبارت از رعايت قواعد ثابت ومعين مناسك Ùˆ شعائر بود.
Ù†ØªÙŠØ¬Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ از اين Ø¨ØØ« Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡ÙŠÙ… بگيريم ودر ارتباط با روش پژوهش ما است، اين است كه هنگامي كه ساخت سياسي يك جامعۀ ابتدائي را مطالعه ميâ€ÙƒÙ†ÙŠÙ…ØŒ هيچ گاه نبايد با اين پرسش بررسي خود را آغاز كنيم كه مدارك ثبت شده قانون گذاران كدام است يا Ú†Ù‡ نظريهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ø¯Ø± خصوص علت وجودي نهادهاي جامعه خويش ارائه Ø¯Ø§Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŸ چون چنين پرسشي در خصوص چنين Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¨ÙŠ مورد است. پس بايد بكوشيم تا درك كنيم كه رسوم Ú†Ù‡ Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ چگونه زندگي عمومي را شكل Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. به همين شيوه نيز در مطالعۀ دين سامي نبايد بپرسيم در مورد خدايان Ú†Ù‡ Ú¯ÙØªÙ‡ شده است بلكه بايد بپرسيم كه رسوم Ùˆ تكالي٠ديني Ú†Ù‡ كاري ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ چگونه زندگي پرستندگان را شكل Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù†Ø¯.
بنابراين هد٠بررسي ما اين است كه رسوم وتكالي٠ديني را مطالعه كنيم كه بر زندگي اقوام سامي ØØ§ÙƒÙ… Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. اما در پيروي از اين Ø·Ø±Ø Ù†Ø¨Ø§ÙŠØ¯ يكباره خود را در دريايي ازجزئيات مربوط به مناسك Ùˆ ÙØ±Ø§Ø¦Ø¶ ديني غرق كنيم بلكه بايد توجه خود را به جنبه â€Ù‡Ø§ÙŠ ÙƒÙ„ÙŠ مناسك Ùˆ تكالي٠مقدسي كه كاملاً مشخص وتمايزند مبذول داريم. چنانچه Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ø³ØªÙŠÙ… كه نهادهاي سياسي باستان را بررسي كنيم، روش مناسب اين بود كه Ù…Ùهوم كلي از انواع ØÙƒÙˆÙ…ت به دست آوريم سپس ØªØØª هر يك از اين انواع،نهادهاي گوناگون آن را تنظيم كنيم. همين طور نيز به هنگام بررسي تكالي٠و شعائر ديني اقوام سامي،مÙيد است كه شناختي كلي از انواع ÙØ±Ù…انبرداري از خدا كه Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… ØØ§ÙƒÙ… بر رابطۀ انسان با Ø®Ø¯Ø§ÙŠØ§Ù†â€Ø§Ù†Ø¯ به دست آوريم؛ زيرا اين Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… شالودۀ مناسك Ùˆ اØÙƒØ§Ù… دين در مكانâ€Ù‡Ø§ وزمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…Ø®ØªÙ„Ù Ø§Ù†Ø¯. چنين شناختي را Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†ÙŠÙ… از طريق بررسي القابي كه انسان ها به خدايان خويش Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ Ùˆ آنان را با آنها خطاب ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ Ùˆ زباني كه با آن وابستگي Ùˆ اتكاي خويش را به آنان اظهار Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø±Ù†Ø¯ به دست آوريم. از بررسی اينها Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† Ùوراً به شيوه اي كلي وگسترده Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØª كه خدايان Ú†Ù‡ مكاني را در نظام اجتماعي قديم اشغال ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ رابطۀ آنان با پرستندگانشان ØªØØª Ú†Ù‡ مقولاتي قرار ميâ€Ú¯Ø±Ùت. نتايج گسترده اي كه بدين طريق به دست Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙŠØ¯ بايد گسترش Ùˆ تØÙˆÙ„ يابند Ùˆ در عين ØØ§Ù„ در ØªÙØ³ÙŠØ± آنها دقت به عمل آيد واين ØªÙØ³ÙŠØ±Ù‡Ø§ از طريق بررسي جزئيات كاركرد شعائر ديني، بيش از پيش، Ø¯Ù‚ÙŠÙ‚â€ØªØ± شوند.
موضوع ماهيت ما بعدالطبيعي خدايان،متمايز از منزلت وموقعيت وكاركرد اجتماعي آنان، بايد تا تكميل اين پژوهشâ€Ù‡Ø§ كنار گذاشته شود.اين پرسش كه خدايان ÙÙŠ Ù†ÙØ³Ù‡ چيستند، پيش از مطالعۀ رابطۀ ميان خدايان Ùˆ پرستندگانشان، بیهوده است. اين رابطه، آنان را در ØÙŠØ§Øª اجتماع نشان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯.از طريق بررسي ÙØ±Ø§Ø¦Ø¶ Ùˆ عبادات Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† به چگونگي اين رابطه پي برد. از ديدگاه مردمان باستان، اين پرسش كه خدايان ÙÙŠ Ù†ÙØ³Ù‡ چيستند، نه پرسشي ديني بلكه ÙلسÙÙŠ بود. آنچه مومن نياز دارد، Ùقط آشنايي عملي با قواعدي است كه خداوند طبق آنها عمل ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ وانتظار دارد كه مومنان Ùˆ گروندگان به اونيز بنابر آن قواعد Ø±ÙØªØ§Ø± كنند؛ يعني آنچه كه كتاب دوم پادشاهان(باب Ù‡ÙØ¯Ù‡Ù… آيه26)«قاعده» يا قانون مرسوم خداي آن سرزمين ميâ€Ù†Ø§Ù…د:« پس به پادشاه آشور خبر داده Ú¯ÙØªÙ†Ø¯ طوايÙÙŠ كه كوچانيدي وساكن شهرهاي سامره گردانیدي قاعدۀ خداي آن سرزمين را نمي دانند Ùˆ او شيران در ميان ايشان ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯Ù‡ است Ùˆ اينك ايشان را ميâ€ÙƒØ´Ù†Ø¯ از اين جهت كه قاعدۀ خداي آن زمين را Ù†Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ù†Ø¯Â».(9) اين سخن در مورد دين اسراييلي نيز صادق است. هنگامي كه پيامبران يهود از خداشناسي سخن ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙ†Ø¯ØŒÙ…نظورشان هميشه شناخت عملي قوانين Ùˆ دستورات ØÙƒÙˆÙ…ت الهي در اسرائيل است. يوشع نبي(باب چهارم آيه1) ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯:« اي بني اسرائيل كلام خداوند را بشنويد، زيرا خداوند را با ساكنان زمين Ù…ØØ§ÙƒÙ…Ù‡ â€Ø§ÙŠ Ø§Ø³Øª چون كه نه راستي، ونه Ø±Ø§ÙØª ونه Ù…Ø¹Ø±ÙØª خدا در زمين Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø§Ø´Ø¯.» ودر آيۀ 10 ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯:« Ùˆ خواهند خورد اما سير نخواهند شد Ùˆ زنا خواهند كرد اما Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ نخواهند شد زيرا كه عبادات خداوند راترك ÙƒØ±Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯.» دين، به منزلۀ يك كل، عبارت از«شناخت يهوه Ùˆ ترس از او است». شناخت آنچه يهوه ÙØ±Ù…وده است به اضاÙÛ€ اطاعت خاشعانه از اوامر او(اشعيا نبي باب يازدهم آيه2) بدگماني شديد، به عنوان گرايش راستين دينداري،نسبت به هر گونه Ø¨ØØ« نظري ديني در كتاب جامعۀ سليمان توصيه Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯Ø› زيرا هيچ مقدار از Ø¨ØØ« نمي تواندانسان را ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÙŠ ÙŠÙƒ قاعده ساده ببرد:«از خدا بترس Ùˆ اوامر او را نگاه دار، چون كه تمامي تكلي٠انسان همين است». كتاب جامعۀ سليمان (باب دوازدهم آيه13) اين پند را مول٠در دهان سليمان ميâ€Ú¯Ø°Ø§Ø±Ø¯ Ùˆ آن را عصارۀ نظر قديمي در خصوص دين Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯ØŒÙ†Ø¸Ø±ÙŠ ÙƒÙ‡ در اين دوران Ù…ØªØ§Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ جدي Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ù†Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯.(10 ) در اينجا لازم است براي يك Ù„ØØ¸Ù‡ اين مسئله را در نظر آوريم كه ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† ومتÙكران هر Ú†Ù‡ كوشيدند تا براي دين سنتي Ùˆ سرشت خدايان نظريه اي ارائه دهند،دراين كار ناكام شدند. زيرا نتوانستند براي مناسك واعمال سنتي ديني،تبييني عقلاني ارائه دهند وكساني كه Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ø³ØªÙ†Ø¯ در اعتقادات خود ارتودوكس بمانندناگزير شدند براي مناسك Ùˆ شعائر ديني ØªÙØ³ÙŠØ±Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ø§Ø³ØªØ¹Ø§Ø±ÙŠ ارائه دهند.(در اين خصوص رجوع كنيد به پرسش يوناني Ùˆ رمي اثر پلوتارك). دليل اين شكست آشكار است؛ زيرا مناسك Ùˆ شعائر سنتي ديني به تدريج طي چندين قرن رشد ÙƒØ±Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ خصلت انديشۀ اقوام را،در مراØÙ„ گوناگون تØÙˆÙ„ عقلي Ùˆ اخلاقي شان، نشان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯. از اين رو هيچ Ù…Ùهومي از سرشت خدايان Ù†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ تبيينâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯Û€ مناسك Ùˆ مراسم پيچيده شرك متاخر باشد كه در هر يك از مراØÙ„ Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØª ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÙŠØŒ از ØªÙˆØØ´ عريان Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ تا مرØÙ„Û€ عالي، اجرا Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯Ù‡ است. ثبت انديشۀ ديني نوع بشر، بدان گونه كه در شعائر Ùˆ تكالي٠ديني تجسم ÙŠØ§ÙØªÙ‡ است، شبيه ثبت جغراÙيايي لايهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø²Ù…ÙŠÙ† است، يعني كهنه Ùˆ نو در كنار هم، يا بيشتر، بر روي هم قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯. Ø·Ø¨Ù‚Ù‡â€Ø¨Ù†Ø¯ÙŠ Ø´ÙƒÙ„ گيري مناسك Ùˆ شعائر ديني طبق ترتيب خاص،نخستين گام در جهت تبيين آنهاست. Ùˆ اين تبيين بايد نه به شكل Ù†Ø¸Ø±ÙŠÙ‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ù†Ú¯Ø§Ø±Ø´ÙŠ يا ÙلسÙÙŠ بلكه بايد به صورت تاريخ زندگي عقلاني باشد.
براي دستâ€ÙŠØ§Ø¨ÙŠ Ø¨Ù‡ چنين تبييني بايد با بررسي شكلâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ Ø¨Ø±Ø®ÙŠ انديشهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ø³Ø§Ø³ÙŠ درباره رابطۀ عملي خدايان دوران باستان با پرستندگانشان آغاز كنيم. بايد اين نكته را نيز Ø§ÙØ²ÙˆØ¯ كه لازم است از آغاز، بعضي Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… اساسي دربارۀ روابطي داشته باشيم كه نژادهاي اوليه نوع بشر تصور ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ ميان خدايان با آدميان از يك سو Ùˆ خدايان با جهان مادي از ديگر سو برقرار است. در دوران باستان همه اعمال مومن] يا پرستنده[ جنبه تجسمي Ùˆ مادي دارد، كه شكل آن با بررسي اين نكته مشخص Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ÙƒÙ‡ خدايان Ùˆ نيز آدميان بابخشâ€Ù‡Ø§ÙŠ ÙˆÙŠÚ˜Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙŠØ§ با جنبهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø®Ø§ØµÙŠ از طبيعت مادي، روابطي ثابت Ùˆ تغييرناپذير دارند. برخي مكان ها يا اشياء ØØªÙŠ Ø¨Ø¹Ø¶ÙŠ از انواع جانوران،مقدس شناخته Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ØŒÙŠØ¹Ù†ÙŠ Ø¢Ù†Ù‡Ø§ در Ø±Ø§Ø¨Ø·Ù‡â€Ø§ÙŠ Ù†Ø²Ø¯ÙŠÙƒ با خدايان هستند؛ بنابراين بايد Ø§ØØªØ±Ø§Ù… خاصي براي آنها قائل شد. همين Ù…Ùهوم، نقش Ø¹Ù…Ø¯Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¯Ø± رشد Ùˆ تØÙˆÙ„ شعائر وتكالي٠ديني بازي ميâ€ÙƒÙ†Ø¯.در اين جا Ù…Ø³Ø¦Ù„Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ وجود دارد اين است كه نمي توان آن را با روش هاي «از پيشي» ØÙ„ كرد بلكه بايد با تØÙ„يل جزءبه جز مناسك،گام به گام پيش Ø±ÙØª. تنها از اين طريق است كه Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† اميدوار بودكه از روابط خدايان با طبيعت مادي Ùهم كاملي به دست آيد.اما برخي جنبهâ€Ù‡Ø§ يا خصلتها در Ùهم انسان باستان از جهان وروابط ميان اجزاء آن با يكديگر وجود دارند كه Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† با يك بررسي مقدماتي يكباره آنها رادرك كرد.
Ù…Ùيد خواهد بود كه در آغاز به همين جنبهâ€Ù‡Ø§ بپردازيم. در اين صورت درخواهيم ÙŠØ§ÙØª كه تاريخ شعائر ديني،در واقع، تاريخ خود دين باستاني است كه در تØÙˆÙ„ نوع بشر به منزلۀ نيرويي عملي مشاركت داشته است Ùˆ بيانگر تلاش عقلاني انسان باستاني است براي Ùهم معناي دين Ùˆ سرشت خدايان Ùˆ اصولي كه خدايان طبق آنها با بشر Ø±ÙØªØ§Ø± ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯.اين تلاش عقلي به قالب Ø§Ù„ÙØ§Ø¸ در نيامده بلكه به صورت اعمال ديني ومناسك متجسد شده Ùˆ تجسم ÙŠØ§ÙØªÙ‡ است. كوشش آگاهانه متÙكران ديني عصر باستان، Ú†Ù‡ به شكل ابداع اسطورهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ Ú†Ù‡ به صورت ساختارهاي انگارشي،یعنی مواد خام كه آنان روي آن عمل ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ از خزانۀ سنتي مشترك برداشت های ديني اخذ شده بودند كه نسل به نسل منتقل Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯Ù†Ø¯ اما اين ميراث نه به قالب Ø§Ù„ÙØ§Ø¸ بلكه به شكل رسوم ومناسك ديني بود.
ماهيت اجتماع ديني(امت) و رابطۀ خدايان باپرستندگان
ديديم كه بايد به دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¨Ø§Ø³ØªØ§Ù†ÙŠ به منزلۀ نوعي نهاد يعني رسم Ùˆ شعائر سنتي نگريست نه نظامي از عقايد جزمي يا باورهاي ÙØ±Ù…ÙˆÙ„â€Ø¨Ù†Ø¯ÙŠ Ø´Ø¯Ù‡. نظام دين باستان جزئي از نظام اجتماعي بود كه پيروانش ØªØØª آن به سر Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø±Ø¯Ù†Ø¯Ø› بنابر اين، در اينجا بايد واژۀ«نظام»(يا«سيستم») به معناي عملي Ú¯Ø±ÙØª ØŒ همان طور كه به هنگام سخن Ú¯ÙØªÙ† از يك نظام سياسي، منظور بيشتر نهادهاي سياسي است ونه انديشهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø³ÙŠØ§Ø³ÙŠØŒ در مورد دين نيز بيشتر بايد به جنبهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¹Ù…Ù„ÙŠ Ùˆ مناسكي آن توجه داشت ونه به باورهاي نظري وكلامي آن؛ به طور كلي،دين عبارت از يك سلسله اعمال ومناسك Ùˆ ÙØ±Ø§Ø¦Ø¶ بود كه اجراي صØÙŠØ آنها واجب بود يا Ù…Ø³ØªØØ¨ تا لط٠خدايان را تضمين كند يا خشم آنان را ÙØ±Ùˆ خواباند.در اجراي اين ÙØ±Ø§Ø¦Ø¶ عملي هر عضو جامعه سهمي داشت كه يا بر اساس اين كه در Ú†Ù‡ خانواده يا Ú†Ù‡ جماعتي متولد شده بود تعيين Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ يا بر پايۀ منزلت Ùˆ Ø±ØªØ¨Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ در خانواده يا قوم به دست آورده بودمشخص Ù…ÛŒ گشت. . شخص، دين خود را بر نميâ€Ú¯Ø²ÙŠÙ†Ø¯ Ùˆ آن را شكل Ù†Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø¯ بلكه دين به منزلۀ جزئي از Ø·Ø±Ø ÙƒÙ„ÙŠ تكالي٠و وظاي٠اجتماعي به او Ù…ØÙˆÙ„ Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ØŒ البته بر ØØ³Ø¨ موقعيت Ùˆ منزلت او در خانواده يا قوم. Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ كم Ùˆ بيش مذهبي بودند، همان گونه كه امروز، Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ كم Ùˆ بيش ميهن Ù¾Ø±Ø³Øªâ€Ø§Ù†Ø¯. يعني آنان بر ØØ³Ø¨ خلق Ùˆ خوي خويش به تكالي٠ديني خود عمل ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯Ø› اما Ù¾Ø¯ÙŠØ¯Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¨Ù‡ نام آدم غير مذهبي يا لائيك مطلقاً وجود نداشت.هر ÙØ±Ø¯ÙŠ Ù…ÙˆØ¸Ù Ø¨ÙˆØ¯ÙƒÙ‡ تا ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠ Ù…Ø°Ù‡Ø¨ÙŠ باشد زيرا به جاي آوردن ÙØ±Ø§Ø¦Ø¶ ديني يك تكلي٠و وظيÙÛ€ اجتماعي بود. از تØÙ…Ù„ نكردن اعتقادات مغاير بااعتقادات رسمي، در جامعۀ باستان بر خلا٠امروز،اثري نبود. هيچ كس را به خاطر داشتن اعتقادات يا باورهاي خاصي براي خلوص Ø±ÙˆØ Ø®ÙˆØ¯ØŒÙ…Ø¬Ø§Ø²Ø§Øª نميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯. دين براي رستگاري Ø±ÙˆØ ÙØ±Ø¯ نبود بلكه براي ØÙظ Ùˆ بقاي جامعه Ùˆ سعادت آن بود Ùˆ تنها چيزي كه براي اين منظور لازم بود،اين بود كه هر كس به تكالي٠ديني خود عمل كند، چون در غير اين صورت او ناگزير بود كه خانواده Ùˆ قوم خود را ترك كند. شايد Ø³Ø§Ø¯Ù‡â€ØªØ±ÙŠÙ† شيوه براي بيان موضوع اين باشد: هر شخص Ø¨ÙŠâ€Ø¢Ù†ÙƒÙ‡ ØÙ‚ گزينش داشته باشد، Ùقط بر اساس تولدومنزلت اجتماعي خويش، عضو آن چيزي Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ كه ما آن را جامعۀ طبيعي ميâ€Ù†Ø§Ù…يم.از اين Ù„ØØ§Ø¸ جهان باستان Ùˆ جهان نو همانند يكديگرند. اما ÙØ±Ù‚ مهمي نيز ميان آن دو وجود دارد؛ بدين معني كه جوامع Ù‚Ø¨ÙŠÙ„Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙŠØ§ قومي جهان باستان دقيقاً به معناي جديد كلمه، طبيعي نبودند. زيرا خدايان نيز در آنها نقش داشتند ومكاني همانندانسانâ€Ù‡Ø§ اشغال ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯. در جمعي كه شخص در آن متولد Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ ØµØ±ÙØ§Ù‹ از خويشاوندان وهم ميهنان تشكيل Ù†Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ بلكه خدايان نيز ØØ¶ÙˆØ± داشتند مانند:خدايان خانواده Ùˆ خدايان دولت كه در ذهن انسان باستاني جزئي از جامعه بودند وهمان Ø±Ø§Ø¨Ø·Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø±Ø§ با جامعه داشتند كه انسانâ€Ù‡Ø§Ø¨Ø§ آن دارند. رابطۀ ميان خدايان باستان Ùˆ پرستندگانشان در قالب روابط بشري بيان Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯Ø› اما نه به معناي مجازي بلكه به معناي ØªØØª Ø§Ù„Ù„ÙØ¸ÙŠ. مثلاًاگر خدا، پدر Ùˆ پرستندگانش، ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† او خوانده Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯Ù†Ø¯ در اينجا رابطۀ پدر Ùˆ ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ÙŠ Ø¨Ù‡ معناي ØªØØª Ø§Ù„Ù„ÙØ¸ÙŠ Ø¨ÙˆØ¯Ø› يعني خدا، پدر جسماني(Ùˆ نه پدر Ø±ÙˆØØ§Ù†ÙŠ) پرستندگانش شناخته Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ Ùˆ چنانچه خدا را پادشاه خطاب ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ØŒ پرستندگانش، خود راخادمان او ميâ€Ù†Ø§Ù…يدند واعتقاد داشتندكه خدا رهبري دولت را در دست دارد. بنابراين دولت به Ú¯ÙˆÙ†Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø³Ø§Ø²Ù…Ø§Ù† ميâ€ÙŠØ§Ùت كه ارادۀ خدا را متØÙ‚Ù‚ سازد Ùˆ درامور مهم نظر او را جويا Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯Ù†Ø¯. از اين رو براي شرÙيابي به بارگاه او Ùˆ پي بردن به Ø§Ø±Ø§Ø¯Ù‡â€Ø§Ø´ همه ØªØ´Ø±ÙŠÙØ§ØªÙŠ ÙƒÙ‡ براي Ø±ÙØªÙ† به دربار پادشاهان انجام ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯ØŒØ¨Ù‡ جاي آورده Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯. هدايا به پيشگاه او تقديم وعرض بندگي Ùˆ چاكري Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯. بنابراين شخص در رابطۀ ثابت Ùˆ تغيير ناپذيري با خدايان متولد Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯.مسلماً شخص با همنوعان خويش نيز رابطه داشت اما اين رابطه نيز ناشي از دين او بود Ùˆ ملزم به پذيرش سلوكي بود كه آن نيز در رابطه با خدايان معين Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯.اما اين روابط ØµØ±ÙØ§Ù‹ يك Ø·Ø±Ù Ø·Ø±Ø Ø¹Ù…ÙˆÙ…ÙŠ سلوكی بودكه موقعيت او را به عنوان عضو جامعه برايش معين ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯.
ميان قلمرو امور ديني Ùˆ قلمرو امور زندگي عادي، جدايي Ùˆ تمايزي وجود نداشت.هر عمل اجتماعي را هم به خدايان وهم به انسانâ€Ù‡Ø§ منسوب ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯Ø› زيرا پيكر اجتماعي ØµØ±ÙØ§Ù‹ از انسانâ€Ù‡Ø§ تشكيل نشده بود بلكه خدايان نيز همانند انسانâ€Ù‡Ø§ØŒØ§Ø¹Ø¶Ø§ÙŠ Ø¢Ù† بودند.
اين گزارش از وضع دين در نظام اجتماعي در مراØÙ„ اوليۀ تاريخ در مورد همه نژادها وتمام بخشâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¬Ù‡Ø§Ù† باستان صادق است. علل چنين يكنواختي ÙÙˆÙ‚â€Ø§Ù„Ø¹Ø§Ø¯Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¯Ø± ساختار اجتماعي وتصورات ديني در زمان پيش تاريخي Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ است. بنابراين چنين ÙŠÙƒÙ†ÙˆØ§Ø®ØªÙŠâ€Ø§ÙŠ Ø¨Ø§ÙŠØ¯ آشكارا جنبۀ عمومي داشته باشد كه بر تمامي نوع بشر بدون تمايز نژاد ومØÙŠØ· جغراÙيايي Ù…Ù†Ø·Ù‚Ù‡â€Ø§ÙŠ ØØ§ÙƒÙ… بوده است. زيرا در هر Ù…Ù†Ø·Ù‚Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø² جهان، همين كه قوم يا Ù‚Ø¨ÙŠÙ„Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø±Ø§ ميâ€ÙŠØ§Ø¨ÙŠÙ… كه از تاريكي زمان پيش- تاريخي پا بيرون گذاشته Ùˆ به نور تاريخ واقعي رسيده است پي Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø±ÙŠÙ… كه دين اونيز با همين نوع عمومي كه خصوصياتش ØªØ´Ø±ÙŠØ Ø´Ø¯ØŒ همخواني دارد.با گذشت زمان ÙˆÙ¾ÙŠØ´Ø±ÙØª جامعۀ ابتدايي در اين وضع تغييراتي صورت ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯. در دين نيز مانند ديگر امور در روند گذر از زندگي نوع باستاني به زندگي نوع مدرن تغييراتي به وجود Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙŠØ¯ØŒ اما همچنان كه Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØª جامعه كند است، تغييرات ديني نيز با تمهيدات بسيار به تدريج صورت ميâ€Ù¾Ø°ÙŠØ±Ø¯ØŒ يعني با متلاشي شدن مداوم ساختار قديمي جامعه كه با رشد تصورات Ùˆ نهادهاي جديد همراه است،دين نيز ناگزير از تغيير Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. مثلاً در يونان ارتباط تنگاتگ دين با خانواده Ùˆ دولت خيلي زود،از طريق تصورات پان- هلني كه بيان خداشناختي خود را در اشعار هومر ÙŠØ§ÙØªÙ†Ø¯ØŒØ³Ø³Øª شد.اگر ايلياد Ùˆ اوديسه هومر را كتاب مقدس] يعني تورات Ùˆ انجيل[ يونانيان بدانيم، همچنان كه اغلب چنين ادعايي شده است،معناي ØÙ‚يقي اين سخن اين است كه در اشعار هومري،تصوراتي درباره خدايان بيان شده كه از ØØ¯ÙˆØ¯ پرستش خدايان Ù…ØÙ„ÙŠ Ùˆ خدايان Ù‚Ø¨ÙŠÙ„Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙØ±Ø§ØªØ± Ù…ÙŠâ€Ø±ÙˆØ¯ Ùˆ تصورات ديني ØªØ§Ø²Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø±Ø§ به همۀ يونانيان ارائه Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯Ø› چيزي كه قبلاً اجازه داده Ù†Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯Ø› يعني هر ديني با علائق خويشاوندي Ùˆ با گروه سياسي خاص Ùˆ با خدا Ùˆ پرستشگاه Ù…ØÙ„ÙŠ خاصي رابطه تنگاتنگ داشت.اما خدايان المپياد هومر ديگر اين Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠØªâ€Ù‡Ø§ را نداشتند. در ايتاليا هيچ گاه تصوراتي نظير تصورات پان- هلني، كه در يونان شكل Ú¯Ø±ÙØª Ùˆ تاثیرعملي بر تصورات ديني Ùˆ اجتماعي گذاشت، به وجود نيامد. از اين رو يگانگي دين Ùˆ دولت، همبستگي خدايان با انسانâ€Ù‡Ø§ به منزلۀ اجزاي Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙˆØ§ØØ¯ØŒØ¨Ø§ علائق Ùˆ هدÙâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…Ø´ØªØ±ÙƒØŒ به طور شاخص در نهادهاي رمي تا زمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ØªØ§Ø®Ø± باقي ماند،اما در يونان ورم دين سنتي Ùˆ عادي عوام هرگز از نوع دين ابتدائي Ù…Ù†ØØ±Ù نشد. ÙØ±ÙˆÙ¾Ø§Ø´ÙŠ Ù†Ù‡Ø§ÙŠÙŠ دين باستان در تمدن يوناني- رمي در درجۀ نخست كار ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† Ùˆ بعد كار مسيØÙŠØª بود.اما در جنوب اروپا، مسيØÙŠØª كه جاي دين مشركان را Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ بود، خصوصيات آن را از ميان نبرد. اما در جهان سامي جماعتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¨Ø§Ø³ØªØ§Ù†ÙŠØŒØ¬Ù…Ø§Ø¹Øªâ€Ù‡Ø§ÙŠ ÙƒÙˆÚ†ÙƒÙŠ بودند كه مدام با يكديگر در منازعه بودند.از اين رو جداي از يكديگر به سر Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø±Ø¯Ù†Ø¯. بنابراين، ويژگيâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ùˆ خصوصيات شاخص جامعۀ سياسي يعني همبستگي ميان خدايان Ùˆ پرستندگانش در قلمرو دين نيز تجلي ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ø› تا آن ØØ¯ كه خداي يك طايÙÙ‡ يا يك شهر ادعاي ØØ§ÙƒÙ…يت بلامنازع بر پرستش Ùˆ بر امور اجتماعي Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø±Ø§ داشت كه خود جزئي از آن بود.او ضرورتاً دشمن دشمنان پرستندگانش Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ Ùˆ با كساني بيگانه بودكه پرستندگانش با آنان بيگانه بودند . Ø´ÙŠÙˆÙ‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ تورات درباره رابطۀ اقوام با خدايانشان سخن ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ØŒ در اين خصوص شواهد كاÙÙŠ ارائه ميâ€Ù‡Ø¯. مثلاً هنگامي كه داود به تلخي از كساني شكايت ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه «او را از ميراث يهوه Ù…ØØ±ÙˆÙ… ÙƒØ±Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯Â» Ùˆ به او ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙ†Ø¯:«برو Ùˆ خدايان غير را عبادت نما» (كتاب اول سموئيل باب بيست Ùˆ ششم، آيه19). زيرا با تبعيد او به سرزمين قومي ديگر،او ناگزير بودكه دين خود را تغيير دهد، زيرا دين شخص، جزئي از ارتباط سياسي او بود.نعومي به روت ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯:«اينک زن برادر شوهرت نزد قوم خود Ùˆ خدايان خويش برگشته است، تو نيز در عقب زن برادر شوهرت برگرد. روت ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯: بر من اصرار مكن كه ترا ترك كنم Ùˆ از تو برگردم، زيرا هر جايي كه روي Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙŠÙ… وهرجا كه منزل كني،منزل ميâ€ÙƒÙ†Ù…ØŒ قوم تو، قوم من Ùˆ خداي تو خداي من خواهد بود.»(كتاب روت، باب اول، آيه16 Ùˆ17). ارمياء نبي با آگاهي كامل از باطل بودن ساير اديان، جز دين اسراييل ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯:«آيا هيچ امتي خدايان خويش را عوض كرده باشد، با آن كه آنها خدا نيستند.»(ارمياء نبي، باب دوم آيه 11). دين هر قوم مانند هويت سياسي اش ثابت Ùˆ تغييرناپذير بود. Ø³ÙØ± تثنيه از ديدگاه يكتاپرستي به شيوۀ Ù‡Ù…Ø§Ù†Ù†Ø¯ÙŠØŒØØ§ÙƒÙ…يت يهوه را با واقعيات دين مشركان ]يعني خدايان ديگر[ سازش Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯. ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯:«مبادا چشمان خود رابه سوي آسمان بلندكني Ùˆ Ø¢ÙØªØ§Ø¨ Ùˆ ماه Ùˆ ستارگان Ùˆ جميع جنود آسمان را ديده ÙØ±ÙŠÙته شوي Ùˆ سجده كرده آنان را كه يهوه خدايت براي تمامي قومâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ ÙƒÙ‡ زير تمام آسمانند تقسيم كرده است عبادت نمايي»(Ø³ÙØ± تثنيه، باب چهارم، آيه19). تقسيم خدايان دروغين ميان اقوام،هم چنان كه اموال را تقسيم ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ØŒ به دقت اين تصور را بيان ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ كه هر خدايي قلمروي معيني دارد كه در Ù…ØØ¯ÙˆØ¯Û€ آن، پرستندگاني دارد Ùˆ او با آنها رابطۀ خاص Ùˆ Ø§Ù†ØØµØ§Ø±ÙŠ Ø¯Ø§Ø±Ø¯.] اساس ØÙƒÙˆÙ…تâ€Ù‡Ø§ÙŠ ØªØ¦ÙˆÙƒØ±Ø§ØªÙŠÙƒ در اسرائيل Ùˆ ديگر جاها همين تصورات بوده است[. Ø§Ù†ØØµØ§Ø±ÙŠ Ø¨ÙˆØ¯Ù† پرستش هر خداي خاصي براي قوم خاصي به واضØâ€ØªØ±ÙŠÙ† وجه در رزم خدايان با يكديگر ديده Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. خدايان با دشمنان پرستندگان خود Ùˆ با خدايان آنان، دشمن â€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ با آنها Ù…ÙŠâ€Ø¬Ù†Ú¯Ù†Ø¯. دشمنان خدا Ùˆ دشمنان قوم در واقع يكي هستند. ØØªÙŠ Ø¯Ø± تورات«دشمنان يهوه» در اصل كساني جز دشمنان اسرائيل نيستند.در كتاب اول سموئيل(باب بيست Ùˆ ششم، آيه19) مي گويد:« Ùˆ چون داود به صقلغ رسيد بعضي از غنايم را براي مشايخ يهودا Ùˆ دوستان خود ÙØ±Ø³ØªØ§Ø¯ Ú¯ÙØª اين Ù‡Ø¯ÙŠÙ‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø³Øª به شما از غنايم دشمنان خداوند». در جنگ،هر خدايي براي قوم خود وارد نبرد Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ Ùˆ پيروزي در جنگ را به مداخله Ùˆ كمك اونسبت Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù†Ø¯ مثلاً شموش،موآبيان را پيروز ميâ€ÙƒØ±Ø¯ Ùˆ آشور، آشوريان را.
هنگامي كه خدايان جماعتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ØªØ¹Ø¯Ø¯ سامي بدين طريق در جنگâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¢Ø¨Ø§ Ùˆ اجدادي پرستندگان خود شركت ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ØŒ براي شخص غير ممكن بود كه دين خود را بدون تغيير دادن قوميت خود عوض كند، Ùˆ كل يك جماعت به دشواري Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³Øª تغيير پرستش دهد مگر آن كه مغلوب قوم ديگري Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ Ùˆ پرستش خداي ديگري بر او تØÙ…يل ميâ€Ú¯Ø´Øª يا در قوم ديگري مستØÙŠÙ„ Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯. يك شخص Ù†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³Øª به ارادۀ خود، خداي جديدي برگزيند. خدايان پدرانش،خداياني بودند كه او Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³Øª به كمك آنها اعتماد داشته باشد Ùˆ آنها تنها خداياني بودند كه هدايا Ùˆ پيشكشيâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ùˆ را ميâ€Ù¾Ø°ÙŠØ±Ùتند.
از سوي ديگر Ø§ØªØØ§Ø¯ ميان دو قبيله يا دو اجتماع، سبب التقاط ديني آنان Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ØŒÙŠØ¹Ù†ÙŠ ÛŒØ§ خدايان آنان يكي Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ خداي ÙˆØ§ØØ¯ÙŠ Ø±Ø§ØªØ´ÙƒÙŠÙ„ Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ يا خدايان آنان،متمايز از يكديگر Ùˆ در كنار يكديگر پرستيده Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯Ù†Ø¯. در ميان اقوام سامي بيشتر نوع نخست شرك رشد كرده است؛ يعني چيزي مانند پانتئون دين دولتي مصر يا خدايان المپياد هومري] كه از نوع دوم شرك است[ در ميان اقوام سامي ديده Ù†Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯.
*اين مقاله بخشي از كتاب« درس Ú¯ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§Ø¦ÙŠ Ø¯Ø±Ø¨Ø§Ø±Ù‡ دين اقوام سامي» اثر ويليام روبرتسون- سميت است. در ترجمه وتلخيص آن براي رواني مطلب به سبك نويسنده پاي بند Ù†Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù…،مطالبي را نيز بر متن Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù… تا خواننده آسانتر به كنه مطلب پي ببردو عباراتي را نيز ØØ°Ù ÙƒØ±Ø¯Ù‡â€Ø§Ù…،از اين بابت از خوانندگان سختگير پوزش Ù…ÙŠâ€Ø·Ù„بم..-Ù…
مشخصات كتابشناختي:
William Robertson – Smith , Lectures on the Religion of the Semites , 3rd edition , 1927 , pp.1-39.
پي نوشت ها :
1- اين كتاب با عنوان تمدن قديم(ترجمه نصر الله ÙلسÙÙŠØŒ تهران،كتابخانه ابن سينا، 1309(ØŸ)) به ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ Ø¯Ø±Ø¢Ù…Ø¯Ù‡ است.
2- Steven Lukes , Emile Durkheim , His Life and Work , Penguin Books , 1973 , P. 239.
3- henri Hubert and Marcel Mauss, Sacrifice: Its Nature and Function ( Translated by W.D.Halls) The University of Chicago Press , 1964.
4- Sigmund Freud , Totem and Taboo
در: The Standard edition of the Complete Pysychological Works of Sigmund Freud ,(Hograth Press , London) , vol.XIII,P.132.
5- Ibid, P.161.
6- شايد در اينجا بي مورد نباشد كه براي تاييد نظر سميت از كتاب كيمياي سعادت غزالي شاهد بياوريم. غزالي ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
« بدان كه نماز ستون دين مسلماني است، Ùˆ بنياد دين است Ùˆ پيشرو همه عبادتâ€Ù‡Ø§Ø³Øª Ùˆ هر كه اين پنج نماز ÙØ±ÙŠØ¶Ù‡ به شرط خويش Ùˆ به وقت به جاي آورد عهديست وي را با ØÙ‚ تعالي كه در امان ÙˆØÙ…ايت آن باشد، چون از كباير دست بازداشت هر گناه ديگر كه بر روي رود اين نماز ÙƒÙØ§Ø±Øª آن باشد.»...« رسول عليه السلام Ú¯ÙØª كه نماز ستون دين است هر كه نماز از دست بداشت،دين خود را ويران كرد» پرسيدند از وي كه«از كارها Ú†Ù‡ ÙØ§Ø¶Ù„â€ØªØ± Ø§Ø³ØªØŸÚ¯ÙØª:«نماز به وقت خويش به پاي داشتن» Ùˆ Ú¯ÙØªÂ«ÙƒÙ„يد بهشت نماز است» Ùˆ Ú¯ÙØª:«خداي تعالي بر بندگان خود هيچ چيز ÙØ±ÙŠØ¶Ù‡ نگردانيد پس ازتوØÙŠØ¯ØŒ دوست تر نزديك وي ازنماز، Ùˆ اگر چيزي Ø¯ÙˆØ³Øªâ€ØªØ± از اين داشتي ÙØ±Ø´ØªÚ¯Ø§Ù† خود را بدان مشغول گردانيدي، Ùˆ ايشان همه در نماز باشند, گروهي در ركوع گروهي در سجود، گروهي بر پاي، گروهي نشسته» ÙˆÚ¯ÙØª: هر كه نماز به عمد بماند ÙƒØ§ÙØ± گشت، يعني نزديك شد بدان كه اصل ايمان وي به خلل شود».. Ùˆ Ú¯ÙØª :«اول چيزي كه شمار كنند روز قيامت، نماز بود: اگر تمام بود Ùˆ به شرط باشد بپذيرند Ùˆ ديگر عملâ€Ù‡Ø§ به تبعيت وي چنان كه باشد بپذيرند، Ùˆ اگر ناقص بود بر روي وي باز زنند با همه اعمال ديگرش.»
كيمياي سعادت(تهران،كتابخانه مركزي چاپ چهارم1352)صص136-137.-م
7- اين نتيجهâ€Ú¯ÙŠØ± ÙŠ مهم كاملاً با نظر مراجع تقليد شيعه همخواني دارد. رسالهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¹Ù…Ù„ÙŠÛ€ مراجع تاييدي براين نتيجهâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ Ø¹Ù„Ù…ÙŠ است. در واقع مراجع شيعه در خصوص دين،نظري Ø§ØµÙŠÙ„â€ØªØ± Ùˆ صائب تر Ø¯Ø§Ø´ØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯ تا نوانديشان ديني معاصر.-Ù…
8- Ù…ØªØ§Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ آثار نوانديشان ديني معاصر از همين نوع ØªÙØ§Ø³ÙŠØ±Ù†Ø¯-Ù…
9- در اين آيه،موضوع مهمي بيان شده است Ùˆ آن اين است كه در قديم ØÙŠØ·Û€ Ù†Ùوذ Ùˆ ÙØ±Ù…انروايي هر خدايي Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ به منطقۀ خاصي بوده است. چون طايÙÙ‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø² سرزميني به سرزمين ديگر به اجبار يا به اختيار كوچ ميâ€ÙƒØ±Ø¯ØŒ Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø§ÙŠØ³Øª خداي سرزمين جديد را بپرستد ومقررات او را رعايت كند. ØØªÙŠ ÙŠÙ‡ÙˆÙ‡ØŒ خداي يهود، ØÙŠØ·Û€ Ù†Ùوذش Ùقط سرزمين یهود بود. هرگاه يك یهودی از آنجا خارج Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ يا Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø§ÙŠØ³Øª خداي سرزمين جديد را بپرستدو از او پيروي كند يامقداری ازخاک سر زمین یهود را با خود ببردتا بتواند یهوه را بپرستد.یهوه خدای ØªÙˆÙØ§Ù† Ùˆ كوهستان بود، بنابراین بخت نصر به هنگام ØÙ…له به سر زمین یهود ونيز به هنگام بازگشت، سربازان خود را از جلگهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ درهâ€Ù‡Ø§ عبور Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø¯ تا در آن مناطق قدرت يهوه كمتر باشد Ùˆ نتواند به سربازانش آسيب برساند. با مطالعۀ دقيق تورات در ميâ€ÙŠØ§Ø¨ÙŠÙ… كه در كنار يهوه خدايان ديگري نيز قرار Ø¯Ø§Ø´ØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŒ Ùقط يهوه از آنها Ù‚ÙˆÙŠâ€ØªØ± بوده است. يكتاپرستي يهود بيشتر جنبه عملي دارد تا انگارشي ونظري. البته يهوه كم كم خداي يكتاي يهود Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ اما نه يكتا خداي ديگر اقوام Ùˆ سرزمينâ€Ù‡Ø§. در اين خصوص نك: به تاريخ آغازين اسرائيل** اثر مورخ برجسته ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÙŠ Ø±ÙˆÙ„Ø§Ù† دو وآ Ú©Ù‡ يكي از بزرگترين يهودشناسان اين قرن Ùˆ در عين ØØ§Ù„ سراسق٠كليساي اورشليم بود.-Ù…
** Roland de Vaux , The Early History of Israel ( translated by David Smith London), 1978 , vol 1
, pp.462-4.
10-در تایید همین نظر Ù…ÛŒ توان این عبارت را از ترجمۀ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ ØªÙØ³ÛŒØ± قرآن جریر طبری آورد :«و پیغامبر علیه السلام چنین Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ از Ù†ØÙˆ بیاموزید بدان قدر Ú©Ù‡ سخن راست گویید،و هر Ú†Ù‡ بر خوانید راست بر خوانید.Ùˆ از نسب پدران Ùˆ مادران بدانید بدان قدر Ú©Ù‡ خویشاوندان را بدانید Ùˆ بشناسید. Ùˆ ازشمار نجوم چندان بیاموزید بدان مقدار Ú©Ù‡ اوقات نماز ها بدانید،و روزگار ØÛŒØ¶ زنان بدانید، Ùˆ زادن ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù† بدانید، Ùˆ شمار روز ها بدانید .این قدر بسنده باشد بیش از ین نه. پس اگر بدین علمها بیشتر از ین آموختن ÙØ§ÛŒØ¯Ù‡ بودی اندر اسلام،پیغامبر علیه السلام نهی نکردی. »
(ترجمۀ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ ØªÙØ³ÛŒØ± قرآن جریر طبری مجلد اول ،به تصØÛŒØ Ùˆ اهتمام ØØ¨ÛŒØ¨ یغمایی ØŒ تهران ØŒ1339 ØŒØµÙØÛ€ 18 ).
(بر Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ از مجلۀ ناقد،تهران ،شمارۀ دوم،1383)
پایان