دين اقوام سامي* ------ ويليام روبرتسون- سميت -2
یدالله موقن
نتيجه گيري
در مطالعۀ اديان كهن بايد نه با اساطير بلكه با شعائر Ùˆ مناسك ديني شروع به پژوهش كنيم.(7) اما بعضي اسطورهâ€Ù‡Ø§ را نميâ€ØªÙˆØ§Ù† صرÙاً به اين دليل كه آنها تبيين اعمال ديني نيستند كنار نهاد،در واقع بعضي اسطورهâ€Ù‡Ø§ سرآغاز تÙكر ديني را نشان ميâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ يا تلاشي هستند در جهت انتظام بخشيدن اعتقادات ومرتب Ùˆ منظم كردن شعائر ديني. در این Øالت نيز اسطوره، خصلت Ùرعي بودن خود را بيشتر نشان ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯.اسطورهâ€Ù‡Ø§ Øاصل ÙلسÙÙ‡ بدوي هستند تا تÙكر درباره ماهيت جهان؛ اسطورهâ€Ù‡Ø§ ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯ سرشت سياسي نيز داشته باشند يعني براي اين ساخته شده باشندكه كيش هاي مختل٠را درون يك ارگانيسم سياسي Ùˆ اجتماعي يك كاسه كنند Ùˆ رشته اي از مودت Ùˆ ÙˆØدت ميان قبايل بياÙريند؛ يا اينكه اسطوره ها Ø¢Ùريدۀ بازي آزاد تخيل Øماسيâ€Ø§Ù†Ø¯. اما ÙلسÙه، سياست Ùˆ شعر چيزهايي غیر از دين خالص هستند.
شكي نيست كه در مراØÙ„ متاخرتر اديان قديم،اسطوره ها به طور Ùزايندهâ€Ø§ÙŠ اهميت ميâ€ÙŠØ§Ø¨Ù†Ø¯. در نبرد شرك با شكاكيت از يك سو Ùˆ با مسيØيت ازديگر سو، پشتيبانان دين قديم سنتي ناگزير بودهâ€Ø§Ù†Ø¯ به جستجوي انديشهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ از نوع انديشه هاي تازه برخيزند تا بتوانند معنايي دروني Ùˆ Øقيقي به مناسك سنتي بدهند. براي اين منظور آنان به اسطوره â€Ù‡Ø§ÙŠ كهن متوسل ميâ€Ø´Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ روش استعاري را براي تÙسير اسطورهâ€Ù‡Ø§ به كار ميâ€Ø¨Ø±Ø¯Ù†Ø¯. اسطورهâ€Ø§ÙŠ كه به كمك استعاره تÙسير شده باشد،وسيلهâ€Ø§ÙŠ مطلوب ومناسب براي تزريق معنايي تازه به قالبâ€Ù‡Ø§ÙŠ كهن ميâ€Ø´ÙˆØ¯. اما نظريهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ كه بدين سان تØول ميâ€ÙŠØ§Ø¨Ù†Ø¯ØŒÙ†Ø§Ù…ناسب ترين Ùˆ كاذب ترين راهنما براي درياÙت معناي اصلي Ùˆ آغازين اديان كهن هستند.(8)
از سوي ديگر چنانچه از اسطوره ها تÙسير استعاري نكنيم،در آن صورت آنها نظراتي را درباره ماهيت خدايان بيان ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ كه در زماني كه اسطوره ها شكل ميâ€Ú¯Ø±Ùتند، رايج بوده اند. گرچه جزئيات اسطورهâ€Ù‡Ø§ Ùاقد ارزش اعتقاديâ€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ بر دين،مرجعيتي بي چون Ùˆ چرا ندارند، با اين وص٠در اسطوره ها مطلبي نمي توانسته است وارد بشود كه مورد پذيرش مردم آن زمان نباشد. اما اگر شيوۀ انديشه اي كه در اسطوره بيان مي شود،در عين Øال در مناسك بيان نميâ€Ø´Ø¯ØŒ اسطوره از سوي دين تاييد نمي شد. اسطوره جداي از مناسك، سندي مشكوك Ùˆ ضعي٠است. پيش از آنكه بتوان اسطوره را با اطمينان بررسي كرد،بايد به انديشه هايي كه در مناسك سنتي متجسد شدهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ دست ياÙت؛ عناصر پايدار Ùˆ ثابت دين را Ùقط در مناسك ميâ€ØªÙˆØ§Ù† ياÙت.
اين نكته بسيار مهم را بايد از همان آغاز درياÙت كه كل اديان كهن عبارت از مناسك بود. دين در دوران قديم نظامي از باورهاي كلامي Ùˆ نظري كه كاربرد عملي داشته باشد نبود بلك به جاي آوردن اعمال سنتي ثابت Ùˆ تغيير ناپذير بود. هر عضو جامعه موظ٠بود كه آن اعمال را به جاي آورد. انسانâ€Ù‡Ø§ØŒ انسان نمي بودند چنانچه مواÙقت ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ كه بعضي اعمال را انجام دهند بيâ€Ø¢Ù†ÙƒÙ‡ دليل انجامش را بدانند. اما در اين دين هاي كهن اين نظر در آغاز ارائه نميâ€Ø´Ø¯ تا سپس در عمل بيان شود؛ بلكه برعكس عمل، مقدم بر نظر بود. انسانâ€Ù‡Ø§ قواعد كلي سلوك را در عمل ارائه ميâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù†Ø¯ØŒ پيش از آنكه اصول كلي را به قالب عبارات كشند. همچنان كه نهادهاي سياسي كهنâ€ØªØ± از نظريهâ€Ù‡Ø§ÙŠ سياسيâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ همين طور نيز نهادهاي ديني قديمâ€ØªØ± از نظريهâ€Ù‡Ø§ÙŠ ديني هستند. قياس ميان نهادهاي ديني با نهادهاي سياسي،ناموجه نيست. زيرا، در واقع در جامعۀ باستان ميان نهادهاي ديني ونهادهاي سياسي هماهنگي Ùˆ همانندي كامل وجود داشته است. گذشتگان، هم در مسائل ديني Ùˆ هم در امور سياسي، بهاي زيادي به سابقه Ùˆ پيشينه هر موضوعي ميâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù†Ø¯. اما چرا بايد از پيشينۀ يك عمل تقليد كرد Ùˆ آن را دقيقاً به جاي آورد؟ در پاسخ به اين پرسش، اÙسانهâ€Ø§ÙŠ در خصوص برقراري آن ساخته ميâ€Ø´Ø¯. ولي وقتي عملي نهادينه ميâ€Ø´Ø¯ Ùˆ پيشينه پيدا ميâ€ÙƒØ±Ø¯ خودش،مرجع خودش بود ونيازي به دليل تراشي نداشت. قواعد جامعه بر پيشينۀ امور يعني بر سنت متكي بود؛ Ùˆ استمرار جامعه دليل كاÙÙŠ بر اين بودكه چرا نهادي كه يك بار استقرار ياÙته بايد تداوم داشته باشد. در واقع هنگامي كه ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙŠÙ… ميان نهادهاي ديني Ùˆ سياسي در جامعه ابتدائي كهن هماهنگي وهمانندي وجود داشت سخني دقيق Ù†Ú¯Ùته â€Ø§ÙŠÙ… ØŒ زيرا اين نهادها اجزاي يك كل اجتماعي بودند.دين بخشي از Øيات اجتماعي سازمان ياÙته بودكه انسان درآن متولد ميâ€Ø´Ø¯ Ùˆ در طي Øيات خويش ميâ€Ø¨Ø§ÙŠØ³ØªÙŠ همان طور كه ناآگاهانه ازاعمال مرسوم درجامعه پيروي كند، از سنن ديني نيز تبيعيت كند. انسانâ€Ù‡Ø§ خدايان Ùˆ پرستش†آنان را بي چون Ùˆ چرا مي پذيرÙتند Ùˆ اگر دربارۀ آنان بØØ« ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ØŒ بر اساس اين پيش Ùرض بود كه اعمال سنتي اموري تغيير ناپذير Ùˆ ثابت بودند Ùˆ درباره اين اعمال نمي بايست بØØ« كرد؛ زيرا ممكن بود كه اساس آنها را متزلزل كند. از نظر ما كه در عصر نو به سر ميâ€Ø¨Ø±ÙŠÙ…ØŒ دين بيش از هر چيز اعتقادي Ùردي است Ùˆ باوري متكي به عقل است. اما در جامعۀ باستان، دين بخشي از زندگي عمومي هر شهروند بود ودين، شكل متØجر Ùˆ تغيير ناپذيري داشت؛ Ùˆ شهروند را اين انديشه نبود كه هد٠به جاي آوردن مناسك را درك كند Ùˆ آزاد نيز نبودكه بتواند آنها را مورد انتقاد قرار دهد Ùˆ اجازه هم نداشت كه از اجراي آنها سرباز زند. ناهمنوايي ديني جرمي بر ضد دولت بود، زيرا اگر سنت مقدس دستخوش تغيير Ùˆ تØري٠ميâ€Ø´Ø¯ شالودهâ€Ù‡Ø§ÙŠ جامعه متزلزل Ùˆ الطا٠خدايان قطع ميâ€Ø´Ø¯. اما تا زماني كه اشخاص Ùرائض ديني را به طور درست ودقيق به جاي ميâ€Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ù†Ø¯ØŒ كسي از آنان نميâ€Ù¾Ø±Ø³ÙŠØ¯ كه چگونه دين در دل او ريشه دوانده يا چگونه خرد او را متاثر ساخته است. در واقع انجام Ùرائض ديني جزئي از وظاي٠سياسي Ùرد بود،دين به تمامي عبارت از رعايت قواعد ثابت ومعين مناسك Ùˆ شعائر بود.
نتيجهâ€Ø§ÙŠ كه از اين بØØ« ميâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡ÙŠÙ… بگيريم ودر ارتباط با روش پژوهش ما است، اين است كه هنگامي كه ساخت سياسي يك جامعۀ ابتدائي را مطالعه ميâ€ÙƒÙ†ÙŠÙ…ØŒ هيچ گاه نبايد با اين پرسش بررسي خود را آغاز كنيم كه مدارك ثبت شده قانون گذاران كدام است يا Ú†Ù‡ نظريهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ در خصوص علت وجودي نهادهاي جامعه خويش ارائه دادهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŸ چون چنين پرسشي در خصوص چنين جامعهâ€Ø§ÙŠ بي مورد است. پس بايد بكوشيم تا درك كنيم كه رسوم Ú†Ù‡ بودهâ€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ چگونه زندگي عمومي را شكل ميâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. به همين شيوه نيز در مطالعۀ دين سامي نبايد بپرسيم در مورد خدايان Ú†Ù‡ Ú¯Ùته شده است بلكه بايد بپرسيم كه رسوم Ùˆ تكالي٠ديني Ú†Ù‡ كاري ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ چگونه زندگي پرستندگان را شكل ميâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù†Ø¯.
بنابراين هد٠بررسي ما اين است كه رسوم وتكالي٠ديني را مطالعه كنيم كه بر زندگي اقوام سامي Øاكم بودهâ€Ø§Ù†Ø¯. اما در پيروي از اين Ø·Ø±Ø Ù†Ø¨Ø§ÙŠØ¯ يكباره خود را در دريايي ازجزئيات مربوط به مناسك Ùˆ Ùرائض ديني غرق كنيم بلكه بايد توجه خود را به جنبه â€Ù‡Ø§ÙŠ كلي مناسك Ùˆ تكالي٠مقدسي كه كاملاً مشخص وتمايزند مبذول داريم. چنانچه ميâ€Ø®ÙˆØ§Ø³ØªÙŠÙ… كه نهادهاي سياسي باستان را بررسي كنيم، روش مناسب اين بود كه Ù…Ùهوم كلي از انواع Øكومت به دست آوريم سپس تØت هر يك از اين انواع،نهادهاي گوناگون آن را تنظيم كنيم. همين طور نيز به هنگام بررسي تكالي٠و شعائر ديني اقوام سامي،مÙيد است كه شناختي كلي از انواع Ùرمانبرداري از خدا كه Ù…Ùاهيم Øاكم بر رابطۀ انسان با خدايانâ€Ø§Ù†Ø¯ به دست آوريم؛ زيرا اين Ù…Ùاهيم شالودۀ مناسك Ùˆ اØكام دين در مكانâ€Ù‡Ø§ وزمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ مختل٠اند. چنين شناختي را ميâ€ØªÙˆØ§Ù†ÙŠÙ… از طريق بررسي القابي كه انسان ها به خدايان خويش ميâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ Ùˆ آنان را با آنها خطاب ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ Ùˆ زباني كه با آن وابستگي Ùˆ اتكاي خويش را به آنان اظهار ميâ€Ø¯Ø§Ø±Ù†Ø¯ به دست آوريم. از بررسی اينها ميâ€ØªÙˆØ§Ù† Ùوراً به شيوه اي كلي وگسترده درياÙت كه خدايان Ú†Ù‡ مكاني را در نظام اجتماعي قديم اشغال ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ رابطۀ آنان با پرستندگانشان تØت Ú†Ù‡ مقولاتي قرار ميâ€Ú¯Ø±Ùت. نتايج گسترده اي كه بدين طريق به دست ميâ€Ø¢ÙŠØ¯ بايد گسترش Ùˆ تØول يابند Ùˆ در عين Øال در تÙسير آنها دقت به عمل آيد واين تÙسيرها از طريق بررسي جزئيات كاركرد شعائر ديني، بيش از پيش، دقيقâ€ØªØ± شوند.
موضوع ماهيت ما بعدالطبيعي خدايان،متمايز از منزلت وموقعيت وكاركرد اجتماعي آنان، بايد تا تكميل اين پژوهشâ€Ù‡Ø§ كنار گذاشته شود.اين پرسش كه خدايان ÙÙŠ Ù†Ùسه چيستند، پيش از مطالعۀ رابطۀ ميان خدايان Ùˆ پرستندگانشان، بیهوده است. اين رابطه، آنان را در Øيات اجتماع نشان ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯.از طريق بررسي Ùرائض Ùˆ عبادات ميâ€ØªÙˆØ§Ù† به چگونگي اين رابطه پي برد. از ديدگاه مردمان باستان، اين پرسش كه خدايان ÙÙŠ Ù†Ùسه چيستند، نه پرسشي ديني بلكه ÙلسÙÙŠ بود. آنچه مومن نياز دارد، Ùقط آشنايي عملي با قواعدي است كه خداوند طبق آنها عمل ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ وانتظار دارد كه مومنان Ùˆ گروندگان به اونيز بنابر آن قواعد رÙتار كنند؛ يعني آنچه كه كتاب دوم پادشاهان(باب Ù‡Ùدهم آيه26)«قاعده» يا قانون مرسوم خداي آن سرزمين ميâ€Ù†Ø§Ù…د:« پس به پادشاه آشور خبر داده Ú¯Ùتند طوايÙÙŠ كه كوچانيدي وساكن شهرهاي سامره گردانیدي قاعدۀ خداي آن سرزمين را نمي دانند Ùˆ او شيران در ميان ايشان Ùرستاده است Ùˆ اينك ايشان را ميâ€ÙƒØ´Ù†Ø¯ از اين جهت كه قاعدۀ خداي آن زمين را نميâ€Ø¯Ø§Ù†Ù†Ø¯Â».(9) اين سخن در مورد دين اسراييلي نيز صادق است. هنگامي كه پيامبران يهود از خداشناسي سخن ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙ†Ø¯ØŒÙ…نظورشان هميشه شناخت عملي قوانين Ùˆ دستورات Øكومت الهي در اسرائيل است. يوشع نبي(باب چهارم آيه1) ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯:« اي بني اسرائيل كلام خداوند را بشنويد، زيرا خداوند را با ساكنان زمين Ù…Øاكمه â€Ø§ÙŠ است چون كه نه راستي، ونه راÙت ونه معرÙت خدا در زمين ميâ€Ø¨Ø§Ø´Ø¯.» ودر آيۀ 10 ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯:« Ùˆ خواهند خورد اما سير نخواهند شد Ùˆ زنا خواهند كرد اما اÙزوده نخواهند شد زيرا كه عبادات خداوند راترك كردهâ€Ø§Ù†Ø¯.» دين، به منزلۀ يك كل، عبارت از«شناخت يهوه Ùˆ ترس از او است». شناخت آنچه يهوه Ùرموده است به اضاÙÛ€ اطاعت خاشعانه از اوامر او(اشعيا نبي باب يازدهم آيه2) بدگماني شديد، به عنوان گرايش راستين دينداري،نسبت به هر گونه بØØ« نظري ديني در كتاب جامعۀ سليمان توصيه ميâ€Ø´ÙˆØ¯Ø› زيرا هيچ مقدار از بØØ« نمي تواندانسان را Ùراسوي يك قاعده ساده ببرد:«از خدا بترس Ùˆ اوامر او را نگاه دار، چون كه تمامي تكلي٠انسان همين است». كتاب جامعۀ سليمان (باب دوازدهم آيه13) اين پند را مول٠در دهان سليمان ميâ€Ú¯Ø°Ø§Ø±Ø¯ Ùˆ آن را عصارۀ نظر قديمي در خصوص دين ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯ØŒÙ†Ø¸Ø±ÙŠ كه در اين دوران متاسÙانه جدي گرÙته نميâ€Ø´ÙˆØ¯.(10 ) در اينجا لازم است براي يك Ù„Øظه اين مسئله را در نظر آوريم كه ÙيلسوÙان ومتÙكران هر Ú†Ù‡ كوشيدند تا براي دين سنتي Ùˆ سرشت خدايان نظريه اي ارائه دهند،دراين كار ناكام شدند. زيرا نتوانستند براي مناسك واعمال سنتي ديني،تبييني عقلاني ارائه دهند وكساني كه ميâ€Ø®ÙˆØ§Ø³ØªÙ†Ø¯ در اعتقادات خود ارتودوكس بمانندناگزير شدند براي مناسك Ùˆ شعائر ديني تÙسيرهايي استعاري ارائه دهند.(در اين خصوص رجوع كنيد به پرسش يوناني Ùˆ رمي اثر پلوتارك). دليل اين شكست آشكار است؛ زيرا مناسك Ùˆ شعائر سنتي ديني به تدريج طي چندين قرن رشد كردهâ€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ خصلت انديشۀ اقوام را،در مراØÙ„ گوناگون تØول عقلي Ùˆ اخلاقي شان، نشان ميâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯. از اين رو هيچ Ù…Ùهومي از سرشت خدايان نميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ تبيينâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯Û€ مناسك Ùˆ مراسم پيچيده شرك متاخر باشد كه در هر يك از مراØÙ„ پيشرÙت Ùرهنگي، از توØØ´ عريان گرÙته تا مرØÙ„Û€ عالي، اجرا ميâ€Ø´Ø¯Ù‡ است. ثبت انديشۀ ديني نوع بشر، بدان گونه كه در شعائر Ùˆ تكالي٠ديني تجسم ياÙته است، شبيه ثبت جغراÙيايي لايهâ€Ù‡Ø§ÙŠ زمين است، يعني كهنه Ùˆ نو در كنار هم، يا بيشتر، بر روي هم قرار گرÙتهâ€Ø§Ù†Ø¯. طبقهâ€Ø¨Ù†Ø¯ÙŠ شكل گيري مناسك Ùˆ شعائر ديني طبق ترتيب خاص،نخستين گام در جهت تبيين آنهاست. Ùˆ اين تبيين بايد نه به شكل نظريهâ€Ø§ÙŠ انگارشي يا ÙلسÙÙŠ بلكه بايد به صورت تاريخ زندگي عقلاني باشد.
براي دستâ€ÙŠØ§Ø¨ÙŠ به چنين تبييني بايد با بررسي شكلâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ برخي انديشهâ€Ù‡Ø§ÙŠ اساسي درباره رابطۀ عملي خدايان دوران باستان با پرستندگانشان آغاز كنيم. بايد اين نكته را نيز اÙزود كه لازم است از آغاز، بعضي Ù…Ùاهيم اساسي دربارۀ روابطي داشته باشيم كه نژادهاي اوليه نوع بشر تصور ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ ميان خدايان با آدميان از يك سو Ùˆ خدايان با جهان مادي از ديگر سو برقرار است. در دوران باستان همه اعمال مومن] يا پرستنده[ جنبه تجسمي Ùˆ مادي دارد، كه شكل آن با بررسي اين نكته مشخص ميâ€Ø´ÙˆØ¯ÙƒÙ‡ خدايان Ùˆ نيز آدميان بابخشâ€Ù‡Ø§ÙŠ ويژهâ€Ø§ÙŠ يا با جنبهâ€Ù‡Ø§ÙŠ خاصي از طبيعت مادي، روابطي ثابت Ùˆ تغييرناپذير دارند. برخي مكان ها يا اشياء Øتي بعضي از انواع جانوران،مقدس شناخته ميâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ØŒÙŠØ¹Ù†ÙŠ آنها در رابطهâ€Ø§ÙŠ نزديك با خدايان هستند؛ بنابراين بايد اØترام خاصي براي آنها قائل شد. همين Ù…Ùهوم، نقش عمدهâ€Ø§ÙŠ در رشد Ùˆ تØول شعائر وتكالي٠ديني بازي ميâ€ÙƒÙ†Ø¯.در اين جا مسئلهâ€Ø§ÙŠ كه وجود دارد اين است كه نمي توان آن را با روش هاي «از پيشي» ØÙ„ كرد بلكه بايد با تØليل جزءبه جز مناسك،گام به گام پيش رÙت. تنها از اين طريق است كه ميâ€ØªÙˆØ§Ù† اميدوار بودكه از روابط خدايان با طبيعت مادي Ùهم كاملي به دست آيد.اما برخي جنبهâ€Ù‡Ø§ يا خصلتها در Ùهم انسان باستان از جهان وروابط ميان اجزاء آن با يكديگر وجود دارند كه ميâ€ØªÙˆØ§Ù† با يك بررسي مقدماتي يكباره آنها رادرك كرد.
Ù…Ùيد خواهد بود كه در آغاز به همين جنبهâ€Ù‡Ø§ بپردازيم. در اين صورت درخواهيم ياÙت كه تاريخ شعائر ديني،در واقع، تاريخ خود دين باستاني است كه در تØول نوع بشر به منزلۀ نيرويي عملي مشاركت داشته است Ùˆ بيانگر تلاش عقلاني انسان باستاني است براي Ùهم معناي دين Ùˆ سرشت خدايان Ùˆ اصولي كه خدايان طبق آنها با بشر رÙتار ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯.اين تلاش عقلي به قالب الÙاظ در نيامده بلكه به صورت اعمال ديني ومناسك متجسد شده Ùˆ تجسم ياÙته است. كوشش آگاهانه متÙكران ديني عصر باستان، Ú†Ù‡ به شكل ابداع اسطورهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ Ú†Ù‡ به صورت ساختارهاي انگارشي،یعنی مواد خام كه آنان روي آن عمل ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ از خزانۀ سنتي مشترك برداشت های ديني اخذ شده بودند كه نسل به نسل منتقل ميâ€Ø´Ø¯Ù†Ø¯ اما اين ميراث نه به قالب الÙاظ بلكه به شكل رسوم ومناسك ديني بود.
ماهيت اجتماع ديني(امت) و رابطۀ خدايان باپرستندگان
ديديم كه بايد به دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ باستاني به منزلۀ نوعي نهاد يعني رسم Ùˆ شعائر سنتي نگريست نه نظامي از عقايد جزمي يا باورهاي Ùرمولâ€Ø¨Ù†Ø¯ÙŠ شده. نظام دين باستان جزئي از نظام اجتماعي بود كه پيروانش تØت آن به سر ميâ€Ø¨Ø±Ø¯Ù†Ø¯Ø› بنابر اين، در اينجا بايد واژۀ«نظام»(يا«سيستم») به معناي عملي گرÙت ØŒ همان طور كه به هنگام سخن Ú¯Ùتن از يك نظام سياسي، منظور بيشتر نهادهاي سياسي است ونه انديشهâ€Ù‡Ø§ÙŠ سياسي، در مورد دين نيز بيشتر بايد به جنبهâ€Ù‡Ø§ÙŠ عملي Ùˆ مناسكي آن توجه داشت ونه به باورهاي نظري وكلامي آن؛ به طور كلي،دين عبارت از يك سلسله اعمال ومناسك Ùˆ Ùرائض بود كه اجراي صØÙŠØ Ø¢Ù†Ù‡Ø§ واجب بود يا مستØب تا لط٠خدايان را تضمين كند يا خشم آنان را Ùرو خواباند.در اجراي اين Ùرائض عملي هر عضو جامعه سهمي داشت كه يا بر اساس اين كه در Ú†Ù‡ خانواده يا Ú†Ù‡ جماعتي متولد شده بود تعيين ميâ€Ø´Ø¯ يا بر پايۀ منزلت Ùˆ رتبهâ€Ø§ÙŠ كه در خانواده يا قوم به دست آورده بودمشخص Ù…ÛŒ گشت. . شخص، دين خود را بر نميâ€Ú¯Ø²ÙŠÙ†Ø¯ Ùˆ آن را شكل نميâ€Ø¯Ø§Ø¯ بلكه دين به منزلۀ جزئي از Ø·Ø±Ø ÙƒÙ„ÙŠ تكالي٠و وظاي٠اجتماعي به او Ù…Øول ميâ€Ø´Ø¯ØŒ البته بر Øسب موقعيت Ùˆ منزلت او در خانواده يا قوم. اÙراد كم Ùˆ بيش مذهبي بودند، همان گونه كه امروز، اÙراد كم Ùˆ بيش ميهن پرستâ€Ø§Ù†Ø¯. يعني آنان بر Øسب خلق Ùˆ خوي خويش به تكالي٠ديني خود عمل ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯Ø› اما پديدهâ€Ø§ÙŠ به نام آدم غير مذهبي يا لائيك مطلقاً وجود نداشت.هر Ùردي موظ٠بودكه تا Øدودي مذهبي باشد زيرا به جاي آوردن Ùرائض ديني يك تكلي٠و وظيÙÛ€ اجتماعي بود. از تØمل نكردن اعتقادات مغاير بااعتقادات رسمي، در جامعۀ باستان بر خلا٠امروز،اثري نبود. هيچ كس را به خاطر داشتن اعتقادات يا باورهاي خاصي براي خلوص Ø±ÙˆØ Ø®ÙˆØ¯ØŒÙ…Ø¬Ø§Ø²Ø§Øª نميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯. دين براي رستگاري Ø±ÙˆØ Ùرد نبود بلكه براي ØÙظ Ùˆ بقاي جامعه Ùˆ سعادت آن بود Ùˆ تنها چيزي كه براي اين منظور لازم بود،اين بود كه هر كس به تكالي٠ديني خود عمل كند، چون در غير اين صورت او ناگزير بود كه خانواده Ùˆ قوم خود را ترك كند. شايد سادهâ€ØªØ±ÙŠÙ† شيوه براي بيان موضوع اين باشد: هر شخص بيâ€Ø¢Ù†ÙƒÙ‡ ØÙ‚ گزينش داشته باشد، Ùقط بر اساس تولدومنزلت اجتماعي خويش، عضو آن چيزي ميâ€Ø´Ø¯ كه ما آن را جامعۀ طبيعي ميâ€Ù†Ø§Ù…يم.از اين Ù„Øاظ جهان باستان Ùˆ جهان نو همانند يكديگرند. اما Ùرق مهمي نيز ميان آن دو وجود دارد؛ بدين معني كه جوامع قبيلهâ€Ø§ÙŠ يا قومي جهان باستان دقيقاً به معناي جديد كلمه، طبيعي نبودند. زيرا خدايان نيز در آنها نقش داشتند ومكاني همانندانسانâ€Ù‡Ø§ اشغال ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯. در جمعي كه شخص در آن متولد ميâ€Ø´Ø¯ صرÙاً از خويشاوندان وهم ميهنان تشكيل نميâ€Ø´Ø¯ بلكه خدايان نيز Øضور داشتند مانند:خدايان خانواده Ùˆ خدايان دولت كه در ذهن انسان باستاني جزئي از جامعه بودند وهمان رابطهâ€Ø§ÙŠ را با جامعه داشتند كه انسانâ€Ù‡Ø§Ø¨Ø§ آن دارند. رابطۀ ميان خدايان باستان Ùˆ پرستندگانشان در قالب روابط بشري بيان ميâ€Ø´Ø¯Ø› اما نه به معناي مجازي بلكه به معناي تØت اللÙظي. مثلاًاگر خدا، پدر Ùˆ پرستندگانش، Ùرزندان او خوانده ميâ€Ø´Ø¯Ù†Ø¯ در اينجا رابطۀ پدر Ùˆ Ùرزندي به معناي تØت اللÙظي بود؛ يعني خدا، پدر جسماني(Ùˆ نه پدر روØاني) پرستندگانش شناخته ميâ€Ø´Ø¯ Ùˆ چنانچه خدا را پادشاه خطاب ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ØŒ پرستندگانش، خود راخادمان او ميâ€Ù†Ø§Ù…يدند واعتقاد داشتندكه خدا رهبري دولت را در دست دارد. بنابراين دولت به گونهâ€Ø§ÙŠ سازمان ميâ€ÙŠØ§Ùت كه ارادۀ خدا را متØقق سازد Ùˆ درامور مهم نظر او را جويا ميâ€Ø´Ø¯Ù†Ø¯. از اين رو براي شرÙيابي به بارگاه او Ùˆ پي بردن به ارادهâ€Ø§Ø´ همه تشريÙاتي كه براي رÙتن به دربار پادشاهان انجام ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯ØŒØ¨Ù‡ جاي آورده ميâ€Ø´Ø¯. هدايا به پيشگاه او تقديم وعرض بندگي Ùˆ چاكري ميâ€Ø´Ø¯. بنابراين شخص در رابطۀ ثابت Ùˆ تغيير ناپذيري با خدايان متولد ميâ€Ø´Ø¯.مسلماً شخص با همنوعان خويش نيز رابطه داشت اما اين رابطه نيز ناشي از دين او بود Ùˆ ملزم به پذيرش سلوكي بود كه آن نيز در رابطه با خدايان معين ميâ€Ø´Ø¯.اما اين روابط صرÙاً يك Ø·Ø±Ù Ø·Ø±Ø Ø¹Ù…ÙˆÙ…ÙŠ سلوكی بودكه موقعيت او را به عنوان عضو جامعه برايش معين ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯.
ميان قلمرو امور ديني Ùˆ قلمرو امور زندگي عادي، جدايي Ùˆ تمايزي وجود نداشت.هر عمل اجتماعي را هم به خدايان وهم به انسانâ€Ù‡Ø§ منسوب ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯Ø› زيرا پيكر اجتماعي صرÙاً از انسانâ€Ù‡Ø§ تشكيل نشده بود بلكه خدايان نيز همانند انسانâ€Ù‡Ø§ØŒØ§Ø¹Ø¶Ø§ÙŠ آن بودند.
اين گزارش از وضع دين در نظام اجتماعي در مراØÙ„ اوليۀ تاريخ در مورد همه نژادها وتمام بخشâ€Ù‡Ø§ÙŠ جهان باستان صادق است. علل چنين يكنواختي Ùوقâ€Ø§Ù„عادهâ€Ø§ÙŠ در ساختار اجتماعي وتصورات ديني در زمان پيش تاريخي نهÙته است. بنابراين چنين يكنواختيâ€Ø§ÙŠ بايد آشكارا جنبۀ عمومي داشته باشد كه بر تمامي نوع بشر بدون تمايز نژاد ومØيط جغراÙيايي منطقهâ€Ø§ÙŠ Øاكم بوده است. زيرا در هر منطقهâ€Ø§ÙŠ از جهان، همين كه قوم يا قبيلهâ€Ø§ÙŠ را ميâ€ÙŠØ§Ø¨ÙŠÙ… كه از تاريكي زمان پيش- تاريخي پا بيرون گذاشته Ùˆ به نور تاريخ واقعي رسيده است پي ميâ€Ø¨Ø±ÙŠÙ… كه دين اونيز با همين نوع عمومي كه خصوصياتش ØªØ´Ø±ÙŠØ Ø´Ø¯ØŒ همخواني دارد.با گذشت زمان وپيشرÙت جامعۀ ابتدايي در اين وضع تغييراتي صورت ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯. در دين نيز مانند ديگر امور در روند گذر از زندگي نوع باستاني به زندگي نوع مدرن تغييراتي به وجود ميâ€Ø¢ÙŠØ¯ØŒ اما همچنان كه پيشرÙت جامعه كند است، تغييرات ديني نيز با تمهيدات بسيار به تدريج صورت ميâ€Ù¾Ø°ÙŠØ±Ø¯ØŒ يعني با متلاشي شدن مداوم ساختار قديمي جامعه كه با رشد تصورات Ùˆ نهادهاي جديد همراه است،دين نيز ناگزير از تغيير ميâ€Ø´ÙˆØ¯. مثلاً در يونان ارتباط تنگاتگ دين با خانواده Ùˆ دولت خيلي زود،از طريق تصورات پان- هلني كه بيان خداشناختي خود را در اشعار هومر ياÙتند،سست شد.اگر ايلياد Ùˆ اوديسه هومر را كتاب مقدس] يعني تورات Ùˆ انجيل[ يونانيان بدانيم، همچنان كه اغلب چنين ادعايي شده است،معناي Øقيقي اين سخن اين است كه در اشعار هومري،تصوراتي درباره خدايان بيان شده كه از Øدود پرستش خدايان Ù…Øلي Ùˆ خدايان قبيلهâ€Ø§ÙŠ Ùراتر ميâ€Ø±ÙˆØ¯ Ùˆ تصورات ديني تازهâ€Ø§ÙŠ را به همۀ يونانيان ارائه ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯Ø› چيزي كه قبلاً اجازه داده نميâ€Ø´Ø¯Ø› يعني هر ديني با علائق خويشاوندي Ùˆ با گروه سياسي خاص Ùˆ با خدا Ùˆ پرستشگاه Ù…Øلي خاصي رابطه تنگاتنگ داشت.اما خدايان المپياد هومر ديگر اين Ù…Øدوديتâ€Ù‡Ø§ را نداشتند. در ايتاليا هيچ گاه تصوراتي نظير تصورات پان- هلني، كه در يونان شكل گرÙت Ùˆ تاثیرعملي بر تصورات ديني Ùˆ اجتماعي گذاشت، به وجود نيامد. از اين رو يگانگي دين Ùˆ دولت، همبستگي خدايان با انسانâ€Ù‡Ø§ به منزلۀ اجزاي جامعهâ€Ø§ÙŠ واØد،با علائق Ùˆ هدÙâ€Ù‡Ø§ÙŠ مشترك، به طور شاخص در نهادهاي رمي تا زمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ متاخر باقي ماند،اما در يونان ورم دين سنتي Ùˆ عادي عوام هرگز از نوع دين ابتدائي منØر٠نشد. Ùروپاشي نهايي دين باستان در تمدن يوناني- رمي در درجۀ نخست كار ÙيلسوÙان Ùˆ بعد كار مسيØيت بود.اما در جنوب اروپا، مسيØيت كه جاي دين مشركان را گرÙته بود، خصوصيات آن را از ميان نبرد. اما در جهان سامي جماعتâ€Ù‡Ø§ÙŠ باستاني،جماعتâ€Ù‡Ø§ÙŠ كوچكي بودند كه مدام با يكديگر در منازعه بودند.از اين رو جداي از يكديگر به سر ميâ€Ø¨Ø±Ø¯Ù†Ø¯. بنابراين، ويژگيâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ùˆ خصوصيات شاخص جامعۀ سياسي يعني همبستگي ميان خدايان Ùˆ پرستندگانش در قلمرو دين نيز تجلي ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ø› تا آن Øد كه خداي يك طايÙÙ‡ يا يك شهر ادعاي Øاكميت بلامنازع بر پرستش Ùˆ بر امور اجتماعي جامعهâ€Ø§ÙŠ را داشت كه خود جزئي از آن بود.او ضرورتاً دشمن دشمنان پرستندگانش ميâ€Ø´Ø¯ Ùˆ با كساني بيگانه بودكه پرستندگانش با آنان بيگانه بودند . شيوهâ€Ø§ÙŠ كه تورات درباره رابطۀ اقوام با خدايانشان سخن ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ØŒ در اين خصوص شواهد كاÙÙŠ ارائه ميâ€Ù‡Ø¯. مثلاً هنگامي كه داود به تلخي از كساني شكايت ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه «او را از ميراث يهوه Ù…Øروم كردهâ€Ø§Ù†Ø¯Â» Ùˆ به او ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙ†Ø¯:«برو Ùˆ خدايان غير را عبادت نما» (كتاب اول سموئيل باب بيست Ùˆ ششم، آيه19). زيرا با تبعيد او به سرزمين قومي ديگر،او ناگزير بودكه دين خود را تغيير دهد، زيرا دين شخص، جزئي از ارتباط سياسي او بود.نعومي به روت ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯:«اينک زن برادر شوهرت نزد قوم خود Ùˆ خدايان خويش برگشته است، تو نيز در عقب زن برادر شوهرت برگرد. روت ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯: بر من اصرار مكن كه ترا ترك كنم Ùˆ از تو برگردم، زيرا هر جايي كه روي ميâ€Ø¢ÙŠÙ… وهرجا كه منزل كني،منزل ميâ€ÙƒÙ†Ù…ØŒ قوم تو، قوم من Ùˆ خداي تو خداي من خواهد بود.»(كتاب روت، باب اول، آيه16 Ùˆ17). ارمياء نبي با آگاهي كامل از باطل بودن ساير اديان، جز دين اسراييل ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯:«آيا هيچ امتي خدايان خويش را عوض كرده باشد، با آن كه آنها خدا نيستند.»(ارمياء نبي، باب دوم آيه 11). دين هر قوم مانند هويت سياسي اش ثابت Ùˆ تغييرناپذير بود. سÙر تثنيه از ديدگاه يكتاپرستي به شيوۀ همانندي،Øاكميت يهوه را با واقعيات دين مشركان ]يعني خدايان ديگر[ سازش ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯. ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯:«مبادا چشمان خود رابه سوي آسمان بلندكني Ùˆ Ø¢Ùتاب Ùˆ ماه Ùˆ ستارگان Ùˆ جميع جنود آسمان را ديده ÙريÙته شوي Ùˆ سجده كرده آنان را كه يهوه خدايت براي تمامي قومâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ كه زير تمام آسمانند تقسيم كرده است عبادت نمايي»(سÙر تثنيه، باب چهارم، آيه19). تقسيم خدايان دروغين ميان اقوام،هم چنان كه اموال را تقسيم ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ØŒ به دقت اين تصور را بيان ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ كه هر خدايي قلمروي معيني دارد كه در Ù…Øدودۀ آن، پرستندگاني دارد Ùˆ او با آنها رابطۀ خاص Ùˆ انØصاري دارد.] اساس Øكومتâ€Ù‡Ø§ÙŠ تئوكراتيك در اسرائيل Ùˆ ديگر جاها همين تصورات بوده است[. انØصاري بودن پرستش هر خداي خاصي براي قوم خاصي به واضØâ€ØªØ±ÙŠÙ† وجه در رزم خدايان با يكديگر ديده ميâ€Ø´ÙˆØ¯. خدايان با دشمنان پرستندگان خود Ùˆ با خدايان آنان، دشمن â€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ با آنها ميâ€Ø¬Ù†Ú¯Ù†Ø¯. دشمنان خدا Ùˆ دشمنان قوم در واقع يكي هستند. Øتي در تورات«دشمنان يهوه» در اصل كساني جز دشمنان اسرائيل نيستند.در كتاب اول سموئيل(باب بيست Ùˆ ششم، آيه19) مي گويد:« Ùˆ چون داود به صقلغ رسيد بعضي از غنايم را براي مشايخ يهودا Ùˆ دوستان خود Ùرستاد Ú¯Ùت اين هديهâ€Ø§ÙŠ است به شما از غنايم دشمنان خداوند». در جنگ،هر خدايي براي قوم خود وارد نبرد ميâ€Ø´Ø¯ Ùˆ پيروزي در جنگ را به مداخله Ùˆ كمك اونسبت ميâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù†Ø¯ مثلاً شموش،موآبيان را پيروز ميâ€ÙƒØ±Ø¯ Ùˆ آشور، آشوريان را.
هنگامي كه خدايان جماعتâ€Ù‡Ø§ÙŠ متعدد سامي بدين طريق در جنگâ€Ù‡Ø§ÙŠ آبا Ùˆ اجدادي پرستندگان خود شركت ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ØŒ براي شخص غير ممكن بود كه دين خود را بدون تغيير دادن قوميت خود عوض كند، Ùˆ كل يك جماعت به دشواري ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³Øª تغيير پرستش دهد مگر آن كه مغلوب قوم ديگري ميâ€Ø´Ø¯ Ùˆ پرستش خداي ديگري بر او تØميل ميâ€Ú¯Ø´Øª يا در قوم ديگري مستØيل ميâ€Ø´Ø¯. يك شخص نميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³Øª به ارادۀ خود، خداي جديدي برگزيند. خدايان پدرانش،خداياني بودند كه او ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³Øª به كمك آنها اعتماد داشته باشد Ùˆ آنها تنها خداياني بودند كه هدايا Ùˆ پيشكشيâ€Ù‡Ø§ÙŠ او را ميâ€Ù¾Ø°ÙŠØ±Ùتند.
از سوي ديگر اتØاد ميان دو قبيله يا دو اجتماع، سبب التقاط ديني آنان ميâ€Ø´Ø¯ØŒÙŠØ¹Ù†ÙŠ یا خدايان آنان يكي ميâ€Ø´Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ خداي واØدي راتشكيل ميâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ يا خدايان آنان،متمايز از يكديگر Ùˆ در كنار يكديگر پرستيده ميâ€Ø´Ø¯Ù†Ø¯. در ميان اقوام سامي بيشتر نوع نخست شرك رشد كرده است؛ يعني چيزي مانند پانتئون دين دولتي مصر يا خدايان المپياد هومري] كه از نوع دوم شرك است[ در ميان اقوام سامي ديده نميâ€Ø´ÙˆØ¯.
*اين مقاله بخشي از كتاب« درس Ú¯Ùتارهائي درباره دين اقوام سامي» اثر ويليام روبرتسون- سميت است. در ترجمه وتلخيص آن براي رواني مطلب به سبك نويسنده پاي بند نبودهâ€Ø§Ù…،مطالبي را نيز بر متن اÙزودهâ€Ø§Ù… تا خواننده آسانتر به كنه مطلب پي ببردو عباراتي را نيز Øذ٠كردهâ€Ø§Ù…،از اين بابت از خوانندگان سختگير پوزش ميâ€Ø·Ù„بم..-Ù…
مشخصات كتابشناختي:
William Robertson – Smith , Lectures on the Religion of the Semites , 3rd edition , 1927 , pp.1-39.
پي نوشت ها :
1- اين كتاب با عنوان تمدن قديم(ترجمه نصر الله ÙلسÙÙŠØŒ تهران،كتابخانه ابن سينا، 1309(ØŸ)) به Ùارسي درآمده است.
2- Steven Lukes , Emile Durkheim , His Life and Work , Penguin Books , 1973 , P. 239.
3- henri Hubert and Marcel Mauss, Sacrifice: Its Nature and Function ( Translated by W.D.Halls) The University of Chicago Press , 1964.
4- Sigmund Freud , Totem and Taboo
در: The Standard edition of the Complete Pysychological Works of Sigmund Freud ,(Hograth Press , London) , vol.XIII,P.132.
5- Ibid, P.161.
6- شايد در اينجا بي مورد نباشد كه براي تاييد نظر سميت از كتاب كيمياي سعادت غزالي شاهد بياوريم. غزالي ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
« بدان كه نماز ستون دين مسلماني است، Ùˆ بنياد دين است Ùˆ پيشرو همه عبادتâ€Ù‡Ø§Ø³Øª Ùˆ هر كه اين پنج نماز Ùريضه به شرط خويش Ùˆ به وقت به جاي آورد عهديست وي را با ØÙ‚ تعالي كه در امان ÙˆØمايت آن باشد، چون از كباير دست بازداشت هر گناه ديگر كه بر روي رود اين نماز ÙƒÙارت آن باشد.»...« رسول عليه السلام Ú¯Ùت كه نماز ستون دين است هر كه نماز از دست بداشت،دين خود را ويران كرد» پرسيدند از وي كه«از كارها Ú†Ù‡ Ùاضلâ€ØªØ± است؟گÙت:«نماز به وقت خويش به پاي داشتن» Ùˆ Ú¯Ùت«كليد بهشت نماز است» Ùˆ Ú¯Ùت:«خداي تعالي بر بندگان خود هيچ چيز Ùريضه نگردانيد پس ازتوØيد، دوست تر نزديك وي ازنماز، Ùˆ اگر چيزي دوستâ€ØªØ± از اين داشتي Ùرشتگان خود را بدان مشغول گردانيدي، Ùˆ ايشان همه در نماز باشند, گروهي در ركوع گروهي در سجود، گروهي بر پاي، گروهي نشسته» ÙˆÚ¯Ùت: هر كه نماز به عمد بماند كاÙر گشت، يعني نزديك شد بدان كه اصل ايمان وي به خلل شود».. Ùˆ Ú¯Ùت :«اول چيزي كه شمار كنند روز قيامت، نماز بود: اگر تمام بود Ùˆ به شرط باشد بپذيرند Ùˆ ديگر عملâ€Ù‡Ø§ به تبعيت وي چنان كه باشد بپذيرند، Ùˆ اگر ناقص بود بر روي وي باز زنند با همه اعمال ديگرش.»
كيمياي سعادت(تهران،كتابخانه مركزي چاپ چهارم1352)صص136-137.-م
7- اين نتيجهâ€Ú¯ÙŠØ± ÙŠ مهم كاملاً با نظر مراجع تقليد شيعه همخواني دارد. رسالهâ€Ù‡Ø§ÙŠ عمليۀ مراجع تاييدي براين نتيجهâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ علمي است. در واقع مراجع شيعه در خصوص دين،نظري اصيلâ€ØªØ± Ùˆ صائب تر داشتهâ€Ø§Ù†Ø¯ تا نوانديشان ديني معاصر.-Ù…
8- متاسÙانه آثار نوانديشان ديني معاصر از همين نوع تÙاسيرند-Ù…
9- در اين آيه،موضوع مهمي بيان شده است Ùˆ آن اين است كه در قديم Øيطۀ Ù†Ùوذ Ùˆ Ùرمانروايي هر خدايي Ù…Øدود به منطقۀ خاصي بوده است. چون طايÙÙ‡â€Ø§ÙŠ از سرزميني به سرزمين ديگر به اجبار يا به اختيار كوچ ميâ€ÙƒØ±Ø¯ØŒ ميâ€Ø¨Ø§ÙŠØ³Øª خداي سرزمين جديد را بپرستد ومقررات او را رعايت كند. Øتي يهوه، خداي يهود، Øيطۀ Ù†Ùوذش Ùقط سرزمين یهود بود. هرگاه يك یهودی از آنجا خارج ميâ€Ø´Ø¯ يا ميâ€Ø¨Ø§ÙŠØ³Øª خداي سرزمين جديد را بپرستدو از او پيروي كند يامقداری ازخاک سر زمین یهود را با خود ببردتا بتواند یهوه را بپرستد.یهوه خدای توÙان Ùˆ كوهستان بود، بنابراین بخت نصر به هنگام Øمله به سر زمین یهود ونيز به هنگام بازگشت، سربازان خود را از جلگهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ درهâ€Ù‡Ø§ عبور ميâ€Ø¯Ø§Ø¯ تا در آن مناطق قدرت يهوه كمتر باشد Ùˆ نتواند به سربازانش آسيب برساند. با مطالعۀ دقيق تورات در ميâ€ÙŠØ§Ø¨ÙŠÙ… كه در كنار يهوه خدايان ديگري نيز قرار داشتهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ Ùقط يهوه از آنها قويâ€ØªØ± بوده است. يكتاپرستي يهود بيشتر جنبه عملي دارد تا انگارشي ونظري. البته يهوه كم كم خداي يكتاي يهود ميâ€Ø´ÙˆØ¯ اما نه يكتا خداي ديگر اقوام Ùˆ سرزمينâ€Ù‡Ø§. در اين خصوص نك: به تاريخ آغازين اسرائيل** اثر مورخ برجسته Ùرانسوي رولان دو وآ Ú©Ù‡ يكي از بزرگترين يهودشناسان اين قرن Ùˆ در عين Øال سراسق٠كليساي اورشليم بود.-Ù…
** Roland de Vaux , The Early History of Israel ( translated by David Smith London), 1978 , vol 1
, pp.462-4.
10-در تایید همین نظر Ù…ÛŒ توان این عبارت را از ترجمۀ Ùارسی تÙسیر قرآن جریر طبری آورد :«و پیغامبر علیه السلام چنین Ú¯Ùت Ú©Ù‡ از Ù†ØÙˆ بیاموزید بدان قدر Ú©Ù‡ سخن راست گویید،و هر Ú†Ù‡ بر خوانید راست بر خوانید.Ùˆ از نسب پدران Ùˆ مادران بدانید بدان قدر Ú©Ù‡ خویشاوندان را بدانید Ùˆ بشناسید. Ùˆ ازشمار نجوم چندان بیاموزید بدان مقدار Ú©Ù‡ اوقات نماز ها بدانید،و روزگار Øیض زنان بدانید، Ùˆ زادن Ùرزندان بدانید، Ùˆ شمار روز ها بدانید .این قدر بسنده باشد بیش از ین نه. پس اگر بدین علمها بیشتر از ین آموختن Ùایده بودی اندر اسلام،پیغامبر علیه السلام نهی نکردی. »
(ترجمۀ Ùارسی تÙسیر قرآن جریر طبری مجلد اول ،به تصØÛŒØ Ùˆ اهتمام Øبیب یغمایی ØŒ تهران ØŒ1339 ،صÙØÛ€ 18 ).
(بر گرÙته از مجلۀ ناقد،تهران ،شمارۀ دوم،1383)
پایان
نتيجه گيري
در مطالعۀ اديان كهن بايد نه با اساطير بلكه با شعائر Ùˆ مناسك ديني شروع به پژوهش كنيم.(7) اما بعضي اسطورهâ€Ù‡Ø§ را نميâ€ØªÙˆØ§Ù† صرÙاً به اين دليل كه آنها تبيين اعمال ديني نيستند كنار نهاد،در واقع بعضي اسطورهâ€Ù‡Ø§ سرآغاز تÙكر ديني را نشان ميâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ يا تلاشي هستند در جهت انتظام بخشيدن اعتقادات ومرتب Ùˆ منظم كردن شعائر ديني. در این Øالت نيز اسطوره، خصلت Ùرعي بودن خود را بيشتر نشان ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯.اسطورهâ€Ù‡Ø§ Øاصل ÙلسÙÙ‡ بدوي هستند تا تÙكر درباره ماهيت جهان؛ اسطورهâ€Ù‡Ø§ ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯ سرشت سياسي نيز داشته باشند يعني براي اين ساخته شده باشندكه كيش هاي مختل٠را درون يك ارگانيسم سياسي Ùˆ اجتماعي يك كاسه كنند Ùˆ رشته اي از مودت Ùˆ ÙˆØدت ميان قبايل بياÙريند؛ يا اينكه اسطوره ها Ø¢Ùريدۀ بازي آزاد تخيل Øماسيâ€Ø§Ù†Ø¯. اما ÙلسÙه، سياست Ùˆ شعر چيزهايي غیر از دين خالص هستند.
شكي نيست كه در مراØÙ„ متاخرتر اديان قديم،اسطوره ها به طور Ùزايندهâ€Ø§ÙŠ اهميت ميâ€ÙŠØ§Ø¨Ù†Ø¯. در نبرد شرك با شكاكيت از يك سو Ùˆ با مسيØيت ازديگر سو، پشتيبانان دين قديم سنتي ناگزير بودهâ€Ø§Ù†Ø¯ به جستجوي انديشهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ از نوع انديشه هاي تازه برخيزند تا بتوانند معنايي دروني Ùˆ Øقيقي به مناسك سنتي بدهند. براي اين منظور آنان به اسطوره â€Ù‡Ø§ÙŠ كهن متوسل ميâ€Ø´Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ روش استعاري را براي تÙسير اسطورهâ€Ù‡Ø§ به كار ميâ€Ø¨Ø±Ø¯Ù†Ø¯. اسطورهâ€Ø§ÙŠ كه به كمك استعاره تÙسير شده باشد،وسيلهâ€Ø§ÙŠ مطلوب ومناسب براي تزريق معنايي تازه به قالبâ€Ù‡Ø§ÙŠ كهن ميâ€Ø´ÙˆØ¯. اما نظريهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ كه بدين سان تØول ميâ€ÙŠØ§Ø¨Ù†Ø¯ØŒÙ†Ø§Ù…ناسب ترين Ùˆ كاذب ترين راهنما براي درياÙت معناي اصلي Ùˆ آغازين اديان كهن هستند.(8)
از سوي ديگر چنانچه از اسطوره ها تÙسير استعاري نكنيم،در آن صورت آنها نظراتي را درباره ماهيت خدايان بيان ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ كه در زماني كه اسطوره ها شكل ميâ€Ú¯Ø±Ùتند، رايج بوده اند. گرچه جزئيات اسطورهâ€Ù‡Ø§ Ùاقد ارزش اعتقاديâ€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ بر دين،مرجعيتي بي چون Ùˆ چرا ندارند، با اين وص٠در اسطوره ها مطلبي نمي توانسته است وارد بشود كه مورد پذيرش مردم آن زمان نباشد. اما اگر شيوۀ انديشه اي كه در اسطوره بيان مي شود،در عين Øال در مناسك بيان نميâ€Ø´Ø¯ØŒ اسطوره از سوي دين تاييد نمي شد. اسطوره جداي از مناسك، سندي مشكوك Ùˆ ضعي٠است. پيش از آنكه بتوان اسطوره را با اطمينان بررسي كرد،بايد به انديشه هايي كه در مناسك سنتي متجسد شدهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ دست ياÙت؛ عناصر پايدار Ùˆ ثابت دين را Ùقط در مناسك ميâ€ØªÙˆØ§Ù† ياÙت.
اين نكته بسيار مهم را بايد از همان آغاز درياÙت كه كل اديان كهن عبارت از مناسك بود. دين در دوران قديم نظامي از باورهاي كلامي Ùˆ نظري كه كاربرد عملي داشته باشد نبود بلك به جاي آوردن اعمال سنتي ثابت Ùˆ تغيير ناپذير بود. هر عضو جامعه موظ٠بود كه آن اعمال را به جاي آورد. انسانâ€Ù‡Ø§ØŒ انسان نمي بودند چنانچه مواÙقت ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ كه بعضي اعمال را انجام دهند بيâ€Ø¢Ù†ÙƒÙ‡ دليل انجامش را بدانند. اما در اين دين هاي كهن اين نظر در آغاز ارائه نميâ€Ø´Ø¯ تا سپس در عمل بيان شود؛ بلكه برعكس عمل، مقدم بر نظر بود. انسانâ€Ù‡Ø§ قواعد كلي سلوك را در عمل ارائه ميâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù†Ø¯ØŒ پيش از آنكه اصول كلي را به قالب عبارات كشند. همچنان كه نهادهاي سياسي كهنâ€ØªØ± از نظريهâ€Ù‡Ø§ÙŠ سياسيâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ همين طور نيز نهادهاي ديني قديمâ€ØªØ± از نظريهâ€Ù‡Ø§ÙŠ ديني هستند. قياس ميان نهادهاي ديني با نهادهاي سياسي،ناموجه نيست. زيرا، در واقع در جامعۀ باستان ميان نهادهاي ديني ونهادهاي سياسي هماهنگي Ùˆ همانندي كامل وجود داشته است. گذشتگان، هم در مسائل ديني Ùˆ هم در امور سياسي، بهاي زيادي به سابقه Ùˆ پيشينه هر موضوعي ميâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù†Ø¯. اما چرا بايد از پيشينۀ يك عمل تقليد كرد Ùˆ آن را دقيقاً به جاي آورد؟ در پاسخ به اين پرسش، اÙسانهâ€Ø§ÙŠ در خصوص برقراري آن ساخته ميâ€Ø´Ø¯. ولي وقتي عملي نهادينه ميâ€Ø´Ø¯ Ùˆ پيشينه پيدا ميâ€ÙƒØ±Ø¯ خودش،مرجع خودش بود ونيازي به دليل تراشي نداشت. قواعد جامعه بر پيشينۀ امور يعني بر سنت متكي بود؛ Ùˆ استمرار جامعه دليل كاÙÙŠ بر اين بودكه چرا نهادي كه يك بار استقرار ياÙته بايد تداوم داشته باشد. در واقع هنگامي كه ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙŠÙ… ميان نهادهاي ديني Ùˆ سياسي در جامعه ابتدائي كهن هماهنگي وهمانندي وجود داشت سخني دقيق Ù†Ú¯Ùته â€Ø§ÙŠÙ… ØŒ زيرا اين نهادها اجزاي يك كل اجتماعي بودند.دين بخشي از Øيات اجتماعي سازمان ياÙته بودكه انسان درآن متولد ميâ€Ø´Ø¯ Ùˆ در طي Øيات خويش ميâ€Ø¨Ø§ÙŠØ³ØªÙŠ همان طور كه ناآگاهانه ازاعمال مرسوم درجامعه پيروي كند، از سنن ديني نيز تبيعيت كند. انسانâ€Ù‡Ø§ خدايان Ùˆ پرستش†آنان را بي چون Ùˆ چرا مي پذيرÙتند Ùˆ اگر دربارۀ آنان بØØ« ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ØŒ بر اساس اين پيش Ùرض بود كه اعمال سنتي اموري تغيير ناپذير Ùˆ ثابت بودند Ùˆ درباره اين اعمال نمي بايست بØØ« كرد؛ زيرا ممكن بود كه اساس آنها را متزلزل كند. از نظر ما كه در عصر نو به سر ميâ€Ø¨Ø±ÙŠÙ…ØŒ دين بيش از هر چيز اعتقادي Ùردي است Ùˆ باوري متكي به عقل است. اما در جامعۀ باستان، دين بخشي از زندگي عمومي هر شهروند بود ودين، شكل متØجر Ùˆ تغيير ناپذيري داشت؛ Ùˆ شهروند را اين انديشه نبود كه هد٠به جاي آوردن مناسك را درك كند Ùˆ آزاد نيز نبودكه بتواند آنها را مورد انتقاد قرار دهد Ùˆ اجازه هم نداشت كه از اجراي آنها سرباز زند. ناهمنوايي ديني جرمي بر ضد دولت بود، زيرا اگر سنت مقدس دستخوش تغيير Ùˆ تØري٠ميâ€Ø´Ø¯ شالودهâ€Ù‡Ø§ÙŠ جامعه متزلزل Ùˆ الطا٠خدايان قطع ميâ€Ø´Ø¯. اما تا زماني كه اشخاص Ùرائض ديني را به طور درست ودقيق به جاي ميâ€Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ù†Ø¯ØŒ كسي از آنان نميâ€Ù¾Ø±Ø³ÙŠØ¯ كه چگونه دين در دل او ريشه دوانده يا چگونه خرد او را متاثر ساخته است. در واقع انجام Ùرائض ديني جزئي از وظاي٠سياسي Ùرد بود،دين به تمامي عبارت از رعايت قواعد ثابت ومعين مناسك Ùˆ شعائر بود.
نتيجهâ€Ø§ÙŠ كه از اين بØØ« ميâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡ÙŠÙ… بگيريم ودر ارتباط با روش پژوهش ما است، اين است كه هنگامي كه ساخت سياسي يك جامعۀ ابتدائي را مطالعه ميâ€ÙƒÙ†ÙŠÙ…ØŒ هيچ گاه نبايد با اين پرسش بررسي خود را آغاز كنيم كه مدارك ثبت شده قانون گذاران كدام است يا Ú†Ù‡ نظريهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ در خصوص علت وجودي نهادهاي جامعه خويش ارائه دادهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŸ چون چنين پرسشي در خصوص چنين جامعهâ€Ø§ÙŠ بي مورد است. پس بايد بكوشيم تا درك كنيم كه رسوم Ú†Ù‡ بودهâ€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ چگونه زندگي عمومي را شكل ميâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. به همين شيوه نيز در مطالعۀ دين سامي نبايد بپرسيم در مورد خدايان Ú†Ù‡ Ú¯Ùته شده است بلكه بايد بپرسيم كه رسوم Ùˆ تكالي٠ديني Ú†Ù‡ كاري ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ چگونه زندگي پرستندگان را شكل ميâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù†Ø¯.
بنابراين هد٠بررسي ما اين است كه رسوم وتكالي٠ديني را مطالعه كنيم كه بر زندگي اقوام سامي Øاكم بودهâ€Ø§Ù†Ø¯. اما در پيروي از اين Ø·Ø±Ø Ù†Ø¨Ø§ÙŠØ¯ يكباره خود را در دريايي ازجزئيات مربوط به مناسك Ùˆ Ùرائض ديني غرق كنيم بلكه بايد توجه خود را به جنبه â€Ù‡Ø§ÙŠ كلي مناسك Ùˆ تكالي٠مقدسي كه كاملاً مشخص وتمايزند مبذول داريم. چنانچه ميâ€Ø®ÙˆØ§Ø³ØªÙŠÙ… كه نهادهاي سياسي باستان را بررسي كنيم، روش مناسب اين بود كه Ù…Ùهوم كلي از انواع Øكومت به دست آوريم سپس تØت هر يك از اين انواع،نهادهاي گوناگون آن را تنظيم كنيم. همين طور نيز به هنگام بررسي تكالي٠و شعائر ديني اقوام سامي،مÙيد است كه شناختي كلي از انواع Ùرمانبرداري از خدا كه Ù…Ùاهيم Øاكم بر رابطۀ انسان با خدايانâ€Ø§Ù†Ø¯ به دست آوريم؛ زيرا اين Ù…Ùاهيم شالودۀ مناسك Ùˆ اØكام دين در مكانâ€Ù‡Ø§ وزمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ مختل٠اند. چنين شناختي را ميâ€ØªÙˆØ§Ù†ÙŠÙ… از طريق بررسي القابي كه انسان ها به خدايان خويش ميâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ Ùˆ آنان را با آنها خطاب ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ Ùˆ زباني كه با آن وابستگي Ùˆ اتكاي خويش را به آنان اظهار ميâ€Ø¯Ø§Ø±Ù†Ø¯ به دست آوريم. از بررسی اينها ميâ€ØªÙˆØ§Ù† Ùوراً به شيوه اي كلي وگسترده درياÙت كه خدايان Ú†Ù‡ مكاني را در نظام اجتماعي قديم اشغال ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ رابطۀ آنان با پرستندگانشان تØت Ú†Ù‡ مقولاتي قرار ميâ€Ú¯Ø±Ùت. نتايج گسترده اي كه بدين طريق به دست ميâ€Ø¢ÙŠØ¯ بايد گسترش Ùˆ تØول يابند Ùˆ در عين Øال در تÙسير آنها دقت به عمل آيد واين تÙسيرها از طريق بررسي جزئيات كاركرد شعائر ديني، بيش از پيش، دقيقâ€ØªØ± شوند.
موضوع ماهيت ما بعدالطبيعي خدايان،متمايز از منزلت وموقعيت وكاركرد اجتماعي آنان، بايد تا تكميل اين پژوهشâ€Ù‡Ø§ كنار گذاشته شود.اين پرسش كه خدايان ÙÙŠ Ù†Ùسه چيستند، پيش از مطالعۀ رابطۀ ميان خدايان Ùˆ پرستندگانشان، بیهوده است. اين رابطه، آنان را در Øيات اجتماع نشان ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯.از طريق بررسي Ùرائض Ùˆ عبادات ميâ€ØªÙˆØ§Ù† به چگونگي اين رابطه پي برد. از ديدگاه مردمان باستان، اين پرسش كه خدايان ÙÙŠ Ù†Ùسه چيستند، نه پرسشي ديني بلكه ÙلسÙÙŠ بود. آنچه مومن نياز دارد، Ùقط آشنايي عملي با قواعدي است كه خداوند طبق آنها عمل ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ وانتظار دارد كه مومنان Ùˆ گروندگان به اونيز بنابر آن قواعد رÙتار كنند؛ يعني آنچه كه كتاب دوم پادشاهان(باب Ù‡Ùدهم آيه26)«قاعده» يا قانون مرسوم خداي آن سرزمين ميâ€Ù†Ø§Ù…د:« پس به پادشاه آشور خبر داده Ú¯Ùتند طوايÙÙŠ كه كوچانيدي وساكن شهرهاي سامره گردانیدي قاعدۀ خداي آن سرزمين را نمي دانند Ùˆ او شيران در ميان ايشان Ùرستاده است Ùˆ اينك ايشان را ميâ€ÙƒØ´Ù†Ø¯ از اين جهت كه قاعدۀ خداي آن زمين را نميâ€Ø¯Ø§Ù†Ù†Ø¯Â».(9) اين سخن در مورد دين اسراييلي نيز صادق است. هنگامي كه پيامبران يهود از خداشناسي سخن ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙ†Ø¯ØŒÙ…نظورشان هميشه شناخت عملي قوانين Ùˆ دستورات Øكومت الهي در اسرائيل است. يوشع نبي(باب چهارم آيه1) ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯:« اي بني اسرائيل كلام خداوند را بشنويد، زيرا خداوند را با ساكنان زمين Ù…Øاكمه â€Ø§ÙŠ است چون كه نه راستي، ونه راÙت ونه معرÙت خدا در زمين ميâ€Ø¨Ø§Ø´Ø¯.» ودر آيۀ 10 ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯:« Ùˆ خواهند خورد اما سير نخواهند شد Ùˆ زنا خواهند كرد اما اÙزوده نخواهند شد زيرا كه عبادات خداوند راترك كردهâ€Ø§Ù†Ø¯.» دين، به منزلۀ يك كل، عبارت از«شناخت يهوه Ùˆ ترس از او است». شناخت آنچه يهوه Ùرموده است به اضاÙÛ€ اطاعت خاشعانه از اوامر او(اشعيا نبي باب يازدهم آيه2) بدگماني شديد، به عنوان گرايش راستين دينداري،نسبت به هر گونه بØØ« نظري ديني در كتاب جامعۀ سليمان توصيه ميâ€Ø´ÙˆØ¯Ø› زيرا هيچ مقدار از بØØ« نمي تواندانسان را Ùراسوي يك قاعده ساده ببرد:«از خدا بترس Ùˆ اوامر او را نگاه دار، چون كه تمامي تكلي٠انسان همين است». كتاب جامعۀ سليمان (باب دوازدهم آيه13) اين پند را مول٠در دهان سليمان ميâ€Ú¯Ø°Ø§Ø±Ø¯ Ùˆ آن را عصارۀ نظر قديمي در خصوص دين ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯ØŒÙ†Ø¸Ø±ÙŠ كه در اين دوران متاسÙانه جدي گرÙته نميâ€Ø´ÙˆØ¯.(10 ) در اينجا لازم است براي يك Ù„Øظه اين مسئله را در نظر آوريم كه ÙيلسوÙان ومتÙكران هر Ú†Ù‡ كوشيدند تا براي دين سنتي Ùˆ سرشت خدايان نظريه اي ارائه دهند،دراين كار ناكام شدند. زيرا نتوانستند براي مناسك واعمال سنتي ديني،تبييني عقلاني ارائه دهند وكساني كه ميâ€Ø®ÙˆØ§Ø³ØªÙ†Ø¯ در اعتقادات خود ارتودوكس بمانندناگزير شدند براي مناسك Ùˆ شعائر ديني تÙسيرهايي استعاري ارائه دهند.(در اين خصوص رجوع كنيد به پرسش يوناني Ùˆ رمي اثر پلوتارك). دليل اين شكست آشكار است؛ زيرا مناسك Ùˆ شعائر سنتي ديني به تدريج طي چندين قرن رشد كردهâ€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ خصلت انديشۀ اقوام را،در مراØÙ„ گوناگون تØول عقلي Ùˆ اخلاقي شان، نشان ميâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯. از اين رو هيچ Ù…Ùهومي از سرشت خدايان نميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ تبيينâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯Û€ مناسك Ùˆ مراسم پيچيده شرك متاخر باشد كه در هر يك از مراØÙ„ پيشرÙت Ùرهنگي، از توØØ´ عريان گرÙته تا مرØÙ„Û€ عالي، اجرا ميâ€Ø´Ø¯Ù‡ است. ثبت انديشۀ ديني نوع بشر، بدان گونه كه در شعائر Ùˆ تكالي٠ديني تجسم ياÙته است، شبيه ثبت جغراÙيايي لايهâ€Ù‡Ø§ÙŠ زمين است، يعني كهنه Ùˆ نو در كنار هم، يا بيشتر، بر روي هم قرار گرÙتهâ€Ø§Ù†Ø¯. طبقهâ€Ø¨Ù†Ø¯ÙŠ شكل گيري مناسك Ùˆ شعائر ديني طبق ترتيب خاص،نخستين گام در جهت تبيين آنهاست. Ùˆ اين تبيين بايد نه به شكل نظريهâ€Ø§ÙŠ انگارشي يا ÙلسÙÙŠ بلكه بايد به صورت تاريخ زندگي عقلاني باشد.
براي دستâ€ÙŠØ§Ø¨ÙŠ به چنين تبييني بايد با بررسي شكلâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ برخي انديشهâ€Ù‡Ø§ÙŠ اساسي درباره رابطۀ عملي خدايان دوران باستان با پرستندگانشان آغاز كنيم. بايد اين نكته را نيز اÙزود كه لازم است از آغاز، بعضي Ù…Ùاهيم اساسي دربارۀ روابطي داشته باشيم كه نژادهاي اوليه نوع بشر تصور ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ ميان خدايان با آدميان از يك سو Ùˆ خدايان با جهان مادي از ديگر سو برقرار است. در دوران باستان همه اعمال مومن] يا پرستنده[ جنبه تجسمي Ùˆ مادي دارد، كه شكل آن با بررسي اين نكته مشخص ميâ€Ø´ÙˆØ¯ÙƒÙ‡ خدايان Ùˆ نيز آدميان بابخشâ€Ù‡Ø§ÙŠ ويژهâ€Ø§ÙŠ يا با جنبهâ€Ù‡Ø§ÙŠ خاصي از طبيعت مادي، روابطي ثابت Ùˆ تغييرناپذير دارند. برخي مكان ها يا اشياء Øتي بعضي از انواع جانوران،مقدس شناخته ميâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ØŒÙŠØ¹Ù†ÙŠ آنها در رابطهâ€Ø§ÙŠ نزديك با خدايان هستند؛ بنابراين بايد اØترام خاصي براي آنها قائل شد. همين Ù…Ùهوم، نقش عمدهâ€Ø§ÙŠ در رشد Ùˆ تØول شعائر وتكالي٠ديني بازي ميâ€ÙƒÙ†Ø¯.در اين جا مسئلهâ€Ø§ÙŠ كه وجود دارد اين است كه نمي توان آن را با روش هاي «از پيشي» ØÙ„ كرد بلكه بايد با تØليل جزءبه جز مناسك،گام به گام پيش رÙت. تنها از اين طريق است كه ميâ€ØªÙˆØ§Ù† اميدوار بودكه از روابط خدايان با طبيعت مادي Ùهم كاملي به دست آيد.اما برخي جنبهâ€Ù‡Ø§ يا خصلتها در Ùهم انسان باستان از جهان وروابط ميان اجزاء آن با يكديگر وجود دارند كه ميâ€ØªÙˆØ§Ù† با يك بررسي مقدماتي يكباره آنها رادرك كرد.
Ù…Ùيد خواهد بود كه در آغاز به همين جنبهâ€Ù‡Ø§ بپردازيم. در اين صورت درخواهيم ياÙت كه تاريخ شعائر ديني،در واقع، تاريخ خود دين باستاني است كه در تØول نوع بشر به منزلۀ نيرويي عملي مشاركت داشته است Ùˆ بيانگر تلاش عقلاني انسان باستاني است براي Ùهم معناي دين Ùˆ سرشت خدايان Ùˆ اصولي كه خدايان طبق آنها با بشر رÙتار ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯.اين تلاش عقلي به قالب الÙاظ در نيامده بلكه به صورت اعمال ديني ومناسك متجسد شده Ùˆ تجسم ياÙته است. كوشش آگاهانه متÙكران ديني عصر باستان، Ú†Ù‡ به شكل ابداع اسطورهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ Ú†Ù‡ به صورت ساختارهاي انگارشي،یعنی مواد خام كه آنان روي آن عمل ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ از خزانۀ سنتي مشترك برداشت های ديني اخذ شده بودند كه نسل به نسل منتقل ميâ€Ø´Ø¯Ù†Ø¯ اما اين ميراث نه به قالب الÙاظ بلكه به شكل رسوم ومناسك ديني بود.
ماهيت اجتماع ديني(امت) و رابطۀ خدايان باپرستندگان
ديديم كه بايد به دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ باستاني به منزلۀ نوعي نهاد يعني رسم Ùˆ شعائر سنتي نگريست نه نظامي از عقايد جزمي يا باورهاي Ùرمولâ€Ø¨Ù†Ø¯ÙŠ شده. نظام دين باستان جزئي از نظام اجتماعي بود كه پيروانش تØت آن به سر ميâ€Ø¨Ø±Ø¯Ù†Ø¯Ø› بنابر اين، در اينجا بايد واژۀ«نظام»(يا«سيستم») به معناي عملي گرÙت ØŒ همان طور كه به هنگام سخن Ú¯Ùتن از يك نظام سياسي، منظور بيشتر نهادهاي سياسي است ونه انديشهâ€Ù‡Ø§ÙŠ سياسي، در مورد دين نيز بيشتر بايد به جنبهâ€Ù‡Ø§ÙŠ عملي Ùˆ مناسكي آن توجه داشت ونه به باورهاي نظري وكلامي آن؛ به طور كلي،دين عبارت از يك سلسله اعمال ومناسك Ùˆ Ùرائض بود كه اجراي صØÙŠØ Ø¢Ù†Ù‡Ø§ واجب بود يا مستØب تا لط٠خدايان را تضمين كند يا خشم آنان را Ùرو خواباند.در اجراي اين Ùرائض عملي هر عضو جامعه سهمي داشت كه يا بر اساس اين كه در Ú†Ù‡ خانواده يا Ú†Ù‡ جماعتي متولد شده بود تعيين ميâ€Ø´Ø¯ يا بر پايۀ منزلت Ùˆ رتبهâ€Ø§ÙŠ كه در خانواده يا قوم به دست آورده بودمشخص Ù…ÛŒ گشت. . شخص، دين خود را بر نميâ€Ú¯Ø²ÙŠÙ†Ø¯ Ùˆ آن را شكل نميâ€Ø¯Ø§Ø¯ بلكه دين به منزلۀ جزئي از Ø·Ø±Ø ÙƒÙ„ÙŠ تكالي٠و وظاي٠اجتماعي به او Ù…Øول ميâ€Ø´Ø¯ØŒ البته بر Øسب موقعيت Ùˆ منزلت او در خانواده يا قوم. اÙراد كم Ùˆ بيش مذهبي بودند، همان گونه كه امروز، اÙراد كم Ùˆ بيش ميهن پرستâ€Ø§Ù†Ø¯. يعني آنان بر Øسب خلق Ùˆ خوي خويش به تكالي٠ديني خود عمل ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯Ø› اما پديدهâ€Ø§ÙŠ به نام آدم غير مذهبي يا لائيك مطلقاً وجود نداشت.هر Ùردي موظ٠بودكه تا Øدودي مذهبي باشد زيرا به جاي آوردن Ùرائض ديني يك تكلي٠و وظيÙÛ€ اجتماعي بود. از تØمل نكردن اعتقادات مغاير بااعتقادات رسمي، در جامعۀ باستان بر خلا٠امروز،اثري نبود. هيچ كس را به خاطر داشتن اعتقادات يا باورهاي خاصي براي خلوص Ø±ÙˆØ Ø®ÙˆØ¯ØŒÙ…Ø¬Ø§Ø²Ø§Øª نميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯. دين براي رستگاري Ø±ÙˆØ Ùرد نبود بلكه براي ØÙظ Ùˆ بقاي جامعه Ùˆ سعادت آن بود Ùˆ تنها چيزي كه براي اين منظور لازم بود،اين بود كه هر كس به تكالي٠ديني خود عمل كند، چون در غير اين صورت او ناگزير بود كه خانواده Ùˆ قوم خود را ترك كند. شايد سادهâ€ØªØ±ÙŠÙ† شيوه براي بيان موضوع اين باشد: هر شخص بيâ€Ø¢Ù†ÙƒÙ‡ ØÙ‚ گزينش داشته باشد، Ùقط بر اساس تولدومنزلت اجتماعي خويش، عضو آن چيزي ميâ€Ø´Ø¯ كه ما آن را جامعۀ طبيعي ميâ€Ù†Ø§Ù…يم.از اين Ù„Øاظ جهان باستان Ùˆ جهان نو همانند يكديگرند. اما Ùرق مهمي نيز ميان آن دو وجود دارد؛ بدين معني كه جوامع قبيلهâ€Ø§ÙŠ يا قومي جهان باستان دقيقاً به معناي جديد كلمه، طبيعي نبودند. زيرا خدايان نيز در آنها نقش داشتند ومكاني همانندانسانâ€Ù‡Ø§ اشغال ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯. در جمعي كه شخص در آن متولد ميâ€Ø´Ø¯ صرÙاً از خويشاوندان وهم ميهنان تشكيل نميâ€Ø´Ø¯ بلكه خدايان نيز Øضور داشتند مانند:خدايان خانواده Ùˆ خدايان دولت كه در ذهن انسان باستاني جزئي از جامعه بودند وهمان رابطهâ€Ø§ÙŠ را با جامعه داشتند كه انسانâ€Ù‡Ø§Ø¨Ø§ آن دارند. رابطۀ ميان خدايان باستان Ùˆ پرستندگانشان در قالب روابط بشري بيان ميâ€Ø´Ø¯Ø› اما نه به معناي مجازي بلكه به معناي تØت اللÙظي. مثلاًاگر خدا، پدر Ùˆ پرستندگانش، Ùرزندان او خوانده ميâ€Ø´Ø¯Ù†Ø¯ در اينجا رابطۀ پدر Ùˆ Ùرزندي به معناي تØت اللÙظي بود؛ يعني خدا، پدر جسماني(Ùˆ نه پدر روØاني) پرستندگانش شناخته ميâ€Ø´Ø¯ Ùˆ چنانچه خدا را پادشاه خطاب ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ØŒ پرستندگانش، خود راخادمان او ميâ€Ù†Ø§Ù…يدند واعتقاد داشتندكه خدا رهبري دولت را در دست دارد. بنابراين دولت به گونهâ€Ø§ÙŠ سازمان ميâ€ÙŠØ§Ùت كه ارادۀ خدا را متØقق سازد Ùˆ درامور مهم نظر او را جويا ميâ€Ø´Ø¯Ù†Ø¯. از اين رو براي شرÙيابي به بارگاه او Ùˆ پي بردن به ارادهâ€Ø§Ø´ همه تشريÙاتي كه براي رÙتن به دربار پادشاهان انجام ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯ØŒØ¨Ù‡ جاي آورده ميâ€Ø´Ø¯. هدايا به پيشگاه او تقديم وعرض بندگي Ùˆ چاكري ميâ€Ø´Ø¯. بنابراين شخص در رابطۀ ثابت Ùˆ تغيير ناپذيري با خدايان متولد ميâ€Ø´Ø¯.مسلماً شخص با همنوعان خويش نيز رابطه داشت اما اين رابطه نيز ناشي از دين او بود Ùˆ ملزم به پذيرش سلوكي بود كه آن نيز در رابطه با خدايان معين ميâ€Ø´Ø¯.اما اين روابط صرÙاً يك Ø·Ø±Ù Ø·Ø±Ø Ø¹Ù…ÙˆÙ…ÙŠ سلوكی بودكه موقعيت او را به عنوان عضو جامعه برايش معين ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯.
ميان قلمرو امور ديني Ùˆ قلمرو امور زندگي عادي، جدايي Ùˆ تمايزي وجود نداشت.هر عمل اجتماعي را هم به خدايان وهم به انسانâ€Ù‡Ø§ منسوب ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯Ø› زيرا پيكر اجتماعي صرÙاً از انسانâ€Ù‡Ø§ تشكيل نشده بود بلكه خدايان نيز همانند انسانâ€Ù‡Ø§ØŒØ§Ø¹Ø¶Ø§ÙŠ آن بودند.
اين گزارش از وضع دين در نظام اجتماعي در مراØÙ„ اوليۀ تاريخ در مورد همه نژادها وتمام بخشâ€Ù‡Ø§ÙŠ جهان باستان صادق است. علل چنين يكنواختي Ùوقâ€Ø§Ù„عادهâ€Ø§ÙŠ در ساختار اجتماعي وتصورات ديني در زمان پيش تاريخي نهÙته است. بنابراين چنين يكنواختيâ€Ø§ÙŠ بايد آشكارا جنبۀ عمومي داشته باشد كه بر تمامي نوع بشر بدون تمايز نژاد ومØيط جغراÙيايي منطقهâ€Ø§ÙŠ Øاكم بوده است. زيرا در هر منطقهâ€Ø§ÙŠ از جهان، همين كه قوم يا قبيلهâ€Ø§ÙŠ را ميâ€ÙŠØ§Ø¨ÙŠÙ… كه از تاريكي زمان پيش- تاريخي پا بيرون گذاشته Ùˆ به نور تاريخ واقعي رسيده است پي ميâ€Ø¨Ø±ÙŠÙ… كه دين اونيز با همين نوع عمومي كه خصوصياتش ØªØ´Ø±ÙŠØ Ø´Ø¯ØŒ همخواني دارد.با گذشت زمان وپيشرÙت جامعۀ ابتدايي در اين وضع تغييراتي صورت ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯. در دين نيز مانند ديگر امور در روند گذر از زندگي نوع باستاني به زندگي نوع مدرن تغييراتي به وجود ميâ€Ø¢ÙŠØ¯ØŒ اما همچنان كه پيشرÙت جامعه كند است، تغييرات ديني نيز با تمهيدات بسيار به تدريج صورت ميâ€Ù¾Ø°ÙŠØ±Ø¯ØŒ يعني با متلاشي شدن مداوم ساختار قديمي جامعه كه با رشد تصورات Ùˆ نهادهاي جديد همراه است،دين نيز ناگزير از تغيير ميâ€Ø´ÙˆØ¯. مثلاً در يونان ارتباط تنگاتگ دين با خانواده Ùˆ دولت خيلي زود،از طريق تصورات پان- هلني كه بيان خداشناختي خود را در اشعار هومر ياÙتند،سست شد.اگر ايلياد Ùˆ اوديسه هومر را كتاب مقدس] يعني تورات Ùˆ انجيل[ يونانيان بدانيم، همچنان كه اغلب چنين ادعايي شده است،معناي Øقيقي اين سخن اين است كه در اشعار هومري،تصوراتي درباره خدايان بيان شده كه از Øدود پرستش خدايان Ù…Øلي Ùˆ خدايان قبيلهâ€Ø§ÙŠ Ùراتر ميâ€Ø±ÙˆØ¯ Ùˆ تصورات ديني تازهâ€Ø§ÙŠ را به همۀ يونانيان ارائه ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯Ø› چيزي كه قبلاً اجازه داده نميâ€Ø´Ø¯Ø› يعني هر ديني با علائق خويشاوندي Ùˆ با گروه سياسي خاص Ùˆ با خدا Ùˆ پرستشگاه Ù…Øلي خاصي رابطه تنگاتنگ داشت.اما خدايان المپياد هومر ديگر اين Ù…Øدوديتâ€Ù‡Ø§ را نداشتند. در ايتاليا هيچ گاه تصوراتي نظير تصورات پان- هلني، كه در يونان شكل گرÙت Ùˆ تاثیرعملي بر تصورات ديني Ùˆ اجتماعي گذاشت، به وجود نيامد. از اين رو يگانگي دين Ùˆ دولت، همبستگي خدايان با انسانâ€Ù‡Ø§ به منزلۀ اجزاي جامعهâ€Ø§ÙŠ واØد،با علائق Ùˆ هدÙâ€Ù‡Ø§ÙŠ مشترك، به طور شاخص در نهادهاي رمي تا زمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ متاخر باقي ماند،اما در يونان ورم دين سنتي Ùˆ عادي عوام هرگز از نوع دين ابتدائي منØر٠نشد. Ùروپاشي نهايي دين باستان در تمدن يوناني- رمي در درجۀ نخست كار ÙيلسوÙان Ùˆ بعد كار مسيØيت بود.اما در جنوب اروپا، مسيØيت كه جاي دين مشركان را گرÙته بود، خصوصيات آن را از ميان نبرد. اما در جهان سامي جماعتâ€Ù‡Ø§ÙŠ باستاني،جماعتâ€Ù‡Ø§ÙŠ كوچكي بودند كه مدام با يكديگر در منازعه بودند.از اين رو جداي از يكديگر به سر ميâ€Ø¨Ø±Ø¯Ù†Ø¯. بنابراين، ويژگيâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ùˆ خصوصيات شاخص جامعۀ سياسي يعني همبستگي ميان خدايان Ùˆ پرستندگانش در قلمرو دين نيز تجلي ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ø› تا آن Øد كه خداي يك طايÙÙ‡ يا يك شهر ادعاي Øاكميت بلامنازع بر پرستش Ùˆ بر امور اجتماعي جامعهâ€Ø§ÙŠ را داشت كه خود جزئي از آن بود.او ضرورتاً دشمن دشمنان پرستندگانش ميâ€Ø´Ø¯ Ùˆ با كساني بيگانه بودكه پرستندگانش با آنان بيگانه بودند . شيوهâ€Ø§ÙŠ كه تورات درباره رابطۀ اقوام با خدايانشان سخن ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ØŒ در اين خصوص شواهد كاÙÙŠ ارائه ميâ€Ù‡Ø¯. مثلاً هنگامي كه داود به تلخي از كساني شكايت ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه «او را از ميراث يهوه Ù…Øروم كردهâ€Ø§Ù†Ø¯Â» Ùˆ به او ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙ†Ø¯:«برو Ùˆ خدايان غير را عبادت نما» (كتاب اول سموئيل باب بيست Ùˆ ششم، آيه19). زيرا با تبعيد او به سرزمين قومي ديگر،او ناگزير بودكه دين خود را تغيير دهد، زيرا دين شخص، جزئي از ارتباط سياسي او بود.نعومي به روت ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯:«اينک زن برادر شوهرت نزد قوم خود Ùˆ خدايان خويش برگشته است، تو نيز در عقب زن برادر شوهرت برگرد. روت ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯: بر من اصرار مكن كه ترا ترك كنم Ùˆ از تو برگردم، زيرا هر جايي كه روي ميâ€Ø¢ÙŠÙ… وهرجا كه منزل كني،منزل ميâ€ÙƒÙ†Ù…ØŒ قوم تو، قوم من Ùˆ خداي تو خداي من خواهد بود.»(كتاب روت، باب اول، آيه16 Ùˆ17). ارمياء نبي با آگاهي كامل از باطل بودن ساير اديان، جز دين اسراييل ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯:«آيا هيچ امتي خدايان خويش را عوض كرده باشد، با آن كه آنها خدا نيستند.»(ارمياء نبي، باب دوم آيه 11). دين هر قوم مانند هويت سياسي اش ثابت Ùˆ تغييرناپذير بود. سÙر تثنيه از ديدگاه يكتاپرستي به شيوۀ همانندي،Øاكميت يهوه را با واقعيات دين مشركان ]يعني خدايان ديگر[ سازش ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯. ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯:«مبادا چشمان خود رابه سوي آسمان بلندكني Ùˆ Ø¢Ùتاب Ùˆ ماه Ùˆ ستارگان Ùˆ جميع جنود آسمان را ديده ÙريÙته شوي Ùˆ سجده كرده آنان را كه يهوه خدايت براي تمامي قومâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ كه زير تمام آسمانند تقسيم كرده است عبادت نمايي»(سÙر تثنيه، باب چهارم، آيه19). تقسيم خدايان دروغين ميان اقوام،هم چنان كه اموال را تقسيم ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ØŒ به دقت اين تصور را بيان ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ كه هر خدايي قلمروي معيني دارد كه در Ù…Øدودۀ آن، پرستندگاني دارد Ùˆ او با آنها رابطۀ خاص Ùˆ انØصاري دارد.] اساس Øكومتâ€Ù‡Ø§ÙŠ تئوكراتيك در اسرائيل Ùˆ ديگر جاها همين تصورات بوده است[. انØصاري بودن پرستش هر خداي خاصي براي قوم خاصي به واضØâ€ØªØ±ÙŠÙ† وجه در رزم خدايان با يكديگر ديده ميâ€Ø´ÙˆØ¯. خدايان با دشمنان پرستندگان خود Ùˆ با خدايان آنان، دشمن â€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ با آنها ميâ€Ø¬Ù†Ú¯Ù†Ø¯. دشمنان خدا Ùˆ دشمنان قوم در واقع يكي هستند. Øتي در تورات«دشمنان يهوه» در اصل كساني جز دشمنان اسرائيل نيستند.در كتاب اول سموئيل(باب بيست Ùˆ ششم، آيه19) مي گويد:« Ùˆ چون داود به صقلغ رسيد بعضي از غنايم را براي مشايخ يهودا Ùˆ دوستان خود Ùرستاد Ú¯Ùت اين هديهâ€Ø§ÙŠ است به شما از غنايم دشمنان خداوند». در جنگ،هر خدايي براي قوم خود وارد نبرد ميâ€Ø´Ø¯ Ùˆ پيروزي در جنگ را به مداخله Ùˆ كمك اونسبت ميâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù†Ø¯ مثلاً شموش،موآبيان را پيروز ميâ€ÙƒØ±Ø¯ Ùˆ آشور، آشوريان را.
هنگامي كه خدايان جماعتâ€Ù‡Ø§ÙŠ متعدد سامي بدين طريق در جنگâ€Ù‡Ø§ÙŠ آبا Ùˆ اجدادي پرستندگان خود شركت ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ØŒ براي شخص غير ممكن بود كه دين خود را بدون تغيير دادن قوميت خود عوض كند، Ùˆ كل يك جماعت به دشواري ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³Øª تغيير پرستش دهد مگر آن كه مغلوب قوم ديگري ميâ€Ø´Ø¯ Ùˆ پرستش خداي ديگري بر او تØميل ميâ€Ú¯Ø´Øª يا در قوم ديگري مستØيل ميâ€Ø´Ø¯. يك شخص نميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³Øª به ارادۀ خود، خداي جديدي برگزيند. خدايان پدرانش،خداياني بودند كه او ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³Øª به كمك آنها اعتماد داشته باشد Ùˆ آنها تنها خداياني بودند كه هدايا Ùˆ پيشكشيâ€Ù‡Ø§ÙŠ او را ميâ€Ù¾Ø°ÙŠØ±Ùتند.
از سوي ديگر اتØاد ميان دو قبيله يا دو اجتماع، سبب التقاط ديني آنان ميâ€Ø´Ø¯ØŒÙŠØ¹Ù†ÙŠ یا خدايان آنان يكي ميâ€Ø´Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ خداي واØدي راتشكيل ميâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ يا خدايان آنان،متمايز از يكديگر Ùˆ در كنار يكديگر پرستيده ميâ€Ø´Ø¯Ù†Ø¯. در ميان اقوام سامي بيشتر نوع نخست شرك رشد كرده است؛ يعني چيزي مانند پانتئون دين دولتي مصر يا خدايان المپياد هومري] كه از نوع دوم شرك است[ در ميان اقوام سامي ديده نميâ€Ø´ÙˆØ¯.
*اين مقاله بخشي از كتاب« درس Ú¯Ùتارهائي درباره دين اقوام سامي» اثر ويليام روبرتسون- سميت است. در ترجمه وتلخيص آن براي رواني مطلب به سبك نويسنده پاي بند نبودهâ€Ø§Ù…،مطالبي را نيز بر متن اÙزودهâ€Ø§Ù… تا خواننده آسانتر به كنه مطلب پي ببردو عباراتي را نيز Øذ٠كردهâ€Ø§Ù…،از اين بابت از خوانندگان سختگير پوزش ميâ€Ø·Ù„بم..-Ù…
مشخصات كتابشناختي:
William Robertson – Smith , Lectures on the Religion of the Semites , 3rd edition , 1927 , pp.1-39.
پي نوشت ها :
1- اين كتاب با عنوان تمدن قديم(ترجمه نصر الله ÙلسÙÙŠØŒ تهران،كتابخانه ابن سينا، 1309(ØŸ)) به Ùارسي درآمده است.
2- Steven Lukes , Emile Durkheim , His Life and Work , Penguin Books , 1973 , P. 239.
3- henri Hubert and Marcel Mauss, Sacrifice: Its Nature and Function ( Translated by W.D.Halls) The University of Chicago Press , 1964.
4- Sigmund Freud , Totem and Taboo
در: The Standard edition of the Complete Pysychological Works of Sigmund Freud ,(Hograth Press , London) , vol.XIII,P.132.
5- Ibid, P.161.
6- شايد در اينجا بي مورد نباشد كه براي تاييد نظر سميت از كتاب كيمياي سعادت غزالي شاهد بياوريم. غزالي ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
« بدان كه نماز ستون دين مسلماني است، Ùˆ بنياد دين است Ùˆ پيشرو همه عبادتâ€Ù‡Ø§Ø³Øª Ùˆ هر كه اين پنج نماز Ùريضه به شرط خويش Ùˆ به وقت به جاي آورد عهديست وي را با ØÙ‚ تعالي كه در امان ÙˆØمايت آن باشد، چون از كباير دست بازداشت هر گناه ديگر كه بر روي رود اين نماز ÙƒÙارت آن باشد.»...« رسول عليه السلام Ú¯Ùت كه نماز ستون دين است هر كه نماز از دست بداشت،دين خود را ويران كرد» پرسيدند از وي كه«از كارها Ú†Ù‡ Ùاضلâ€ØªØ± است؟گÙت:«نماز به وقت خويش به پاي داشتن» Ùˆ Ú¯Ùت«كليد بهشت نماز است» Ùˆ Ú¯Ùت:«خداي تعالي بر بندگان خود هيچ چيز Ùريضه نگردانيد پس ازتوØيد، دوست تر نزديك وي ازنماز، Ùˆ اگر چيزي دوستâ€ØªØ± از اين داشتي Ùرشتگان خود را بدان مشغول گردانيدي، Ùˆ ايشان همه در نماز باشند, گروهي در ركوع گروهي در سجود، گروهي بر پاي، گروهي نشسته» ÙˆÚ¯Ùت: هر كه نماز به عمد بماند كاÙر گشت، يعني نزديك شد بدان كه اصل ايمان وي به خلل شود».. Ùˆ Ú¯Ùت :«اول چيزي كه شمار كنند روز قيامت، نماز بود: اگر تمام بود Ùˆ به شرط باشد بپذيرند Ùˆ ديگر عملâ€Ù‡Ø§ به تبعيت وي چنان كه باشد بپذيرند، Ùˆ اگر ناقص بود بر روي وي باز زنند با همه اعمال ديگرش.»
كيمياي سعادت(تهران،كتابخانه مركزي چاپ چهارم1352)صص136-137.-م
7- اين نتيجهâ€Ú¯ÙŠØ± ÙŠ مهم كاملاً با نظر مراجع تقليد شيعه همخواني دارد. رسالهâ€Ù‡Ø§ÙŠ عمليۀ مراجع تاييدي براين نتيجهâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ علمي است. در واقع مراجع شيعه در خصوص دين،نظري اصيلâ€ØªØ± Ùˆ صائب تر داشتهâ€Ø§Ù†Ø¯ تا نوانديشان ديني معاصر.-Ù…
8- متاسÙانه آثار نوانديشان ديني معاصر از همين نوع تÙاسيرند-Ù…
9- در اين آيه،موضوع مهمي بيان شده است Ùˆ آن اين است كه در قديم Øيطۀ Ù†Ùوذ Ùˆ Ùرمانروايي هر خدايي Ù…Øدود به منطقۀ خاصي بوده است. چون طايÙÙ‡â€Ø§ÙŠ از سرزميني به سرزمين ديگر به اجبار يا به اختيار كوچ ميâ€ÙƒØ±Ø¯ØŒ ميâ€Ø¨Ø§ÙŠØ³Øª خداي سرزمين جديد را بپرستد ومقررات او را رعايت كند. Øتي يهوه، خداي يهود، Øيطۀ Ù†Ùوذش Ùقط سرزمين یهود بود. هرگاه يك یهودی از آنجا خارج ميâ€Ø´Ø¯ يا ميâ€Ø¨Ø§ÙŠØ³Øª خداي سرزمين جديد را بپرستدو از او پيروي كند يامقداری ازخاک سر زمین یهود را با خود ببردتا بتواند یهوه را بپرستد.یهوه خدای توÙان Ùˆ كوهستان بود، بنابراین بخت نصر به هنگام Øمله به سر زمین یهود ونيز به هنگام بازگشت، سربازان خود را از جلگهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ درهâ€Ù‡Ø§ عبور ميâ€Ø¯Ø§Ø¯ تا در آن مناطق قدرت يهوه كمتر باشد Ùˆ نتواند به سربازانش آسيب برساند. با مطالعۀ دقيق تورات در ميâ€ÙŠØ§Ø¨ÙŠÙ… كه در كنار يهوه خدايان ديگري نيز قرار داشتهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ Ùقط يهوه از آنها قويâ€ØªØ± بوده است. يكتاپرستي يهود بيشتر جنبه عملي دارد تا انگارشي ونظري. البته يهوه كم كم خداي يكتاي يهود ميâ€Ø´ÙˆØ¯ اما نه يكتا خداي ديگر اقوام Ùˆ سرزمينâ€Ù‡Ø§. در اين خصوص نك: به تاريخ آغازين اسرائيل** اثر مورخ برجسته Ùرانسوي رولان دو وآ Ú©Ù‡ يكي از بزرگترين يهودشناسان اين قرن Ùˆ در عين Øال سراسق٠كليساي اورشليم بود.-Ù…
** Roland de Vaux , The Early History of Israel ( translated by David Smith London), 1978 , vol 1
, pp.462-4.
10-در تایید همین نظر Ù…ÛŒ توان این عبارت را از ترجمۀ Ùارسی تÙسیر قرآن جریر طبری آورد :«و پیغامبر علیه السلام چنین Ú¯Ùت Ú©Ù‡ از Ù†ØÙˆ بیاموزید بدان قدر Ú©Ù‡ سخن راست گویید،و هر Ú†Ù‡ بر خوانید راست بر خوانید.Ùˆ از نسب پدران Ùˆ مادران بدانید بدان قدر Ú©Ù‡ خویشاوندان را بدانید Ùˆ بشناسید. Ùˆ ازشمار نجوم چندان بیاموزید بدان مقدار Ú©Ù‡ اوقات نماز ها بدانید،و روزگار Øیض زنان بدانید، Ùˆ زادن Ùرزندان بدانید، Ùˆ شمار روز ها بدانید .این قدر بسنده باشد بیش از ین نه. پس اگر بدین علمها بیشتر از ین آموختن Ùایده بودی اندر اسلام،پیغامبر علیه السلام نهی نکردی. »
(ترجمۀ Ùارسی تÙسیر قرآن جریر طبری مجلد اول ،به تصØÛŒØ Ùˆ اهتمام Øبیب یغمایی ØŒ تهران ØŒ1339 ،صÙØÛ€ 18 ).
(بر گرÙته از مجلۀ ناقد،تهران ،شمارۀ دوم،1383)
پایان