دين اقوام سامي* ------ ويليام روبرتسون- سميت -1
يدالله موقن
سخن مترجم
ويليام روبرتسون- سميت( Robertson- Smith 1846-1896) پژوهشگري كم نظير درقلمرو نقد كتاب مقدس Ùˆ Ùرهنگ اقوام سامي بود. او تقريباً با همۀ زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ سامي آشنايي داشت Ùˆ كرسي استاد زبان عبري Ùˆ تورات شناسي دانشگاه آبردين اسكاتلند به او سپرده شده بود. بعد از آنكه از دانشگاه آبردین اخراج شد،کرسی استادی زبان عربی در دانشگاه كمبريج را به دست آورد. سميت با بيشتر زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ اروپايي آشنايي داشت Ùˆ گويا زبان Ùارسي را نيز ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ‡ است. او تØت تاثير دوستش مك لنان به مسائل انسان شناسي علاقه مند شدوتØت تاثير نظريات او در بارۀ توتميسم Ùˆ خويشاوندي از طريق مادري قرار گرÙت. سميت زماني نيز به تدريس Ùيزيك پرداخت Ùˆ اگر به پژوهشâ€Ù‡Ø§ÙŠ انسان شناسي وتورات شناسي نپرداخته بود، ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³Øª در رياضيات ومنطق نيز به پيشرÙتâ€Ù‡Ø§ÙŠ علمي درخشاني نائل آيد. سميت در دائرهâ€Ø§Ù„معار٠بريتانيكا مقالاتي درباره سÙر تثنيه Ùˆ كتاب مقدس نوشت كه به مذاق اعضاي كليساي آزاد اسكاتلند خوش نيامد، بنابراین او را كه كشيش بود خلع لباس كردند واز دانشگاه نيز عذرش را خواستند. اين عمل، سبب اعتراضâ€Ù‡Ø§ÙŠ شديد شد؛ دانشگاهâ€Ù‡Ø§ÙŠ بسياري در آمريكاو انگلستان كرسي استادي به او پيشنهاد كردند؛ از جمله دانشگاه كمبريج انگلستان كه كرسي استادي زبان عربي را به او سپرد. سميت، پژوهشگري پر كار بود؛ چهار كتاب نوشت كه هريك از آنها شاهدي بر نبوغ تاريخي، وانسان شناختي او هستند آثار او به اين شر؆اند:
عهد عتيق در كنيسۀ يهودي
انبياي بنيâ€Ø§Ø³Ø±Ø§ÙŠÙŠÙ„
خويشاوندي وازدواج در عربستان قديم (منظور پيش از اسلام است)
درس Ú¯Ùتارهايي درباره دين اقوام سامي
اين سخنراني ها به علت بيماري او ناتمام ماند Ùˆ روبرتسون- سميت در سن 48 سالگي در گذشت. دو كتاب اخير مهمترين آثار او هستند،مخصوصاً دين اقوام سامي تاثير زيادي بر ذهن دينâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù†ØŒ جامعه شناسان دين، مورخان دين، Ùˆ انسان شناسان داشته است. كوك(Cook) در مقدمهâ€Ø§ÙŠ كه بر اثر مذكور نوشته ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه«اغراق آميز نخواهد بود چنانچه كتاب او را اساس علم دين شناسي Ùˆ نظریۀ دين بدانيم»
سميت براي نوشتن دو كتاب اخير به مصر، Ùلسطين، سوريه،عربستان Ùˆ تونس سÙر كرد. در هر دو كتاب،سميت تلاش ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه قديميâ€ØªØ±ÙŠÙ† نهادها Ùˆ رسوم اعراب باديهâ€Ù†Ø´ÙŠÙ† پيش از اسلام Ùˆ عبريâ€Ù‡Ø§ÙŠ باستاني را بازسازي كند. از اين Ù„Øاظ او با نابغۀ ديگري قابل مقايسه است كه انقلاب عظيمي در تورات شناسي كرد. يوليوس ولهاوزن يهودشناس Ùˆ انجيل شناس واسلام شناس بود. او مدعي شد كه« سÙر پيدايش» Ùˆ «سÙر خروج» و« سÙر تثنيه» پس از تبعيد يهوديان به بابل نوشته شدهâ€Ø§Ù†Ø¯ واصالت تاريخي ندارند.Ú¯Ùتنی است Ú©Ù‡ اخیرًا اسرا ییل Ùیلکنشتاین (Israel Filkenstein: La bible devoilee) درکتاب خود: آشکارشدن دروغ های تورات مدعی شده است Ú©Ù‡ دوکشوربودند یکی اسراییل Ú©Ù‡ آباد Ùˆ ثروتمند بود ودر شمال قرار داشت Ùˆ دیگری کشور یهود Ú©Ù‡ در جنوب بودوÙقیر. پس از آن Ú©Ù‡ سوری ها به اسراییل(باستان) Øمله کردند ساکنان اسراییل به سر زمین یهود گریختند.پادشاه یهود برای این Ú©Ù‡ از دو قومی Ú©Ù‡ هیچ گونه خویشاوندی نداشتند یک قوم واØد بسازد دستور داد Ú©Ù‡ منشا یگانه ای برای دو قوم یهود Ùˆ اسراییل جعل کنند.از این رو نویسندگان یهود اسÙار تورات را جعل کردند. Ùیلکنشتاین Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ هیچ نشانۀ تاریخی در دست نیست Ú©Ù‡ یهودیان هرگز در مصر بوده اند.بعضی یهودشناسان به پیروی از مورخ یهودی ژوزÙوس(تولد: سی Ùˆ Ù‡Ùت پس از میلاد-مرگ Øدود صد سال پس از میلاد) خروج یهودیان از مصر رابا عقب نشینی هایکسو ها از مصر در زمان سلطنت رامسس دوم مرتبط Ù…ÛŒ کردندو Ù…ÛŒ Ú¯Ùتند شاید اخراج هایکسو ها، Ú©Ù‡ جنگجویان مزدور عبری نیز بخشی از نیروی نظامی آنان را تشکیل Ù…ÛŒ دادند، در تورات به صورت اسطوره ای سÙر خروج در آمده باشد. اما Ùیلکنشتاین Ú©Ù‡ خود یهودی است Ùˆ استاد باستان شناسی است بکلی منکر Øضور یهودیان در مصر Ù…ÛŒ شود. طبق نظر او اورشلیم در زمان سلطنت داود Ùˆ سلیمان ده کوره ای بیش نبوده است.بنا براین همۀ مطالبی Ú©Ù‡ در خصوص خروج یهودیان از مصر ونیز عظمت اورشلیم در زمان سلطنت داود Ùˆ سلیمان در تورات آمده دروغ Ù…Øض اند( این نظریۀ به نظریۀ مکتب کپنهاگ مشهور است). Ùیلکنشتان معتقد است Ú©Ù‡ تورات کتاب Øماسی قوم یهود است؛ همچنان Ú©Ù‡ ایلیاد Ùˆ اودیسه کتاب های Øماسی یونانیان هستند.تÙاوت درشخصیت های تورات باشخصیت های ایلیاد Ùˆ اودیسه تÙاوت ذهنیت یهودیان با ذهنیت یونانیان را بیان Ù…ÛŒ کند. Ùیلکنشتاین بسیار Ùرا تر از ولهاوزن رÙته است. .
روبرتسون- سميت به معرÙÙŠ نظريات ولهاوزن ودÙاع از آنها پرداخت Ùˆ مقدمهâ€Ø§ÙŠ بر ترجمۀ انگليسي كتاب ولهاوزن: تاريخ اسرائيل نوشت. كتاب ولهاوزن به نام: بقاياي شرك عرب كه آن نيز به بازسازي اعتقادات اعراب باديه نشين پيش از ظهور اسلام اختصاص ياÙته است بادو كتاب اخير روبرتسون- سميت شباهت دارد Ùˆ در واقع مكمل آنها است. روبرتسون- سميت كتاب شهر باستان(1) اثر Ùوستل دوكولانژ را الگوي پژوهش خود قرار داد. كولانژ نيز كوشيده بود تا قديميâ€ØªØ±ÙŠÙ† رسوم ونهادهاي هندو- اروپايي را بازسازي كند. روش كولانژ درپژوهش تاريخي،كه بعداً سميت از آن پيروي كرد ،اين است كه ميâ€ÙƒÙˆØ´Ø¯ دوران پيش- تاريخي را، كه از آن هيچâ€Ú¯ÙˆÙ†Ù‡ سند مستقيمي در دست نيست از طريق آثار مبهمي كه در دوران متاخرتر بر جای مانده Ùˆ در آنها به طور غير مستقيم اشارهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ به دوران پيش- تاريخي ميâ€Ø´ÙˆØ¯ØŒ بازآÙريني كند. او پيش از سميت بر تقدم رسوم وعادات بر انديشهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ نظرات تاكيد كرده بود. در كتاب دين اقوام سامي نظريات تازهâ€Ø§ÙŠ درباره رسم قرباني كردن Ùˆ ارتباط خدايان با پرستندگانشان Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. اميل دوركم با اشتياق زياد كتاب دين اقوام سامي را خواند Ùˆ تØت تاثير آن قرار گرÙت كه ميâ€ØªÙˆØ§Ù† تاثير آن رادر مقالات او ونيز در كتاب شكلâ€Ù‡Ø§ÙŠ ابتدائي زندگي ديني ملاØظه كرد. استون لوكس در كتاب خود:اميل دوركم، زندگي Ùˆ آثار او در اين خصوص ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:«دين اقوام سامي اثر روبرتسون--- سميت ومكتبâ€Ø§Ø´ØŒ پرسپكتيو كاملي در مورد دين به دوركم ارائه ميâ€Ø¯Ø§Ø¯ØŒÙ‡Ù… چنان كه مالينوسكي ملاØظه كرده است، سميت از نخستين كساني بود كه دين را در قالب سرشت اجتماعيâ€Ø§Ø´ ميâ€Ø¯ÙŠØ¯ Ùˆ به ويژه اعمال شعائري را مورد توجه قرار ميâ€Ø¯Ø§Ø¯... يا به سخن خود روبرتسون - سميت دين كلاً عبارت از نهادها(= رسوم Ùˆ عادات) Ùˆ اعمال (= مناسك Ùˆ شعائر) بود، اين رهیاÙت براي دوركم جالب بود.»(2) هانري هوبر Ùˆ مارسل موس نيز در نوشتن كتاب: قرباني كردن: سرشت وكاركرد آن (3)تØت تاثير كتاب دين اقوام سامي بودهâ€Ø§Ù†Ø¯. زيگموند Ùرويد در اثر خود: توتم Ùˆ تابو، روبرتسون –سميت را اين طور معرÙÙŠ ميâ€ÙƒÙ†Ø¯: «Ùيزيكدان، لغتâ€Ø¯Ø§Ù†(Philologist) متخصص در نقد كتاب مقدس، انسانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ØŒ دانشمندي بصير با علائق علمي بسيار Ùˆ ذهني منزه از پيشداوري»(4) Ùرويد كتاب خود را با اين جمله پايان ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯:« در آغاز عمل بود.»(5) كه در واقع تكرار Øر٠روبرتسون- سميت است كه مناسك Ùˆ اعمال ديني مقدم بر نظرات ديني بودهâ€Ø§Ù†Ø¯. كاسيرر در جلد دوم ÙلسÙÛ€ صورتâ€Ù‡Ø§ÙŠ سمبليك: انديشه اسطورهâ€Ø§ÙŠ (ترجمه نگارنده، انتشارات هرمس1378)ØŒ نظريۀ سميت در خصوص تقدم مناسك بر اسطوره ونيز تÙسير سميت از رسم قرباني كردن را پذيرÙته است Ùˆ همه جا از او به عنوان Ùيلسو٠دين نام ميâ€Ø¨Ø±Ø¯. مقالهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ رسالهâ€Ù‡Ø§ÙŠ سميت نيز پس از مرگ او با عنوان:( Lectures and Essays of William Robertson – Smith 1912) به چاپ رسيدند. آرزو دارم كه زماني دو كتاب اخير از سميت به Ùارسي برگردانده شوند.
دين اقوام سامي
موضوع پژوهش ما دين اقوام سامي است،يعني آن گروه از اقوام خويشاوندي كه شامل اعراب،عبريâ€Ù‡Ø§ØŒ Ùنيقيâ€Ù‡Ø§ØŒ آراميâ€Ù‡Ø§ØŒ بابليâ€Ù‡Ø§ Ùˆ آشوريâ€Ù‡Ø§ ميâ€Ø´ÙˆØ¯ كه در زمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ قديم شبه جزيرۀ عربستان Ùˆ بخش اعظم سرزمينâ€Ù‡Ø§ÙŠ سوريه، بينâ€Ø§Ù„نهرين Ùˆ عراق را اشغال كرده بودند واز سواØÙ„ مديترانه تا كوهپايهâ€Ù‡Ø§ÙŠ ايران وارمنستان پراكنده شده بودند. در ميان اين اقوام،سه دين بزرگ جهان نشات گرÙتهâ€Ø§Ù†Ø¯. بنابراين پژوهشگر اين سه دين بايد هميشه به اقوام سامي توجه خاصي داشته باشد. اما موضوع بررسيâ€Ù…ا،تاريخ دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ متعدد كه منشا سامي دارند نيست؛ بلكه دين سامي، به منزله يك كل است، يعني خصوصيات مشترك دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ سامي Ùˆ نوع عمومي دين سامي موضوع پژوهش ما است. سه دين يهودي، مسيØÙŠ Ùˆ اسلام را ميâ€ØªÙˆØ§Ù† به تعاليم نوآوران ديني يعني]Øضرت[ موسي،]Øضرت[ عيسي Ùˆ ]Øضرت[Ù…Øمد پيگيري كرد. اين دينâ€Ù‡Ø§ مانند نظامâ€Ù‡Ø§ÙŠ شرك قديم كه بر اثر نيروي ناآگاهي كه به طور آرام Ùˆ بيâ€Ø³Ø± Ùˆ صدا، از دورهâ€Ø§ÙŠ به دوره ديگر عمل ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ØŒ به وجود نيامدند بلكه بنيانگذاراني داشتهâ€Ø§Ù†Ø¯ كه خود را عامل ÙˆØÙŠ الهي معرÙÙŠ ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ از جانب خدا خود را مأمور ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯ كه نظام ديني تازهâ€Ø§ÙŠ خلق كنند. از اين رو براي تمايز از دينâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ كه بينانگذار شناخته شدهâ€Ø§ÙŠ نداشتهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ يهودي، مسيØÙŠ Ùˆ اسلام را دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ موضوعه(positive religions)( يا دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ وضعي) ميâ€Ù†Ø§Ù…يم. گرچه بنيانگذاران اين اديان آگاهانه از سنتâ€Ù‡Ø§ÙŠ قديم گسستهâ€Ø§Ù†Ø¯ اما به رغم اين گسستن از گذشته، در بن اين دينâ€Ù‡Ø§ØŒ سنتâ€Ù‡Ø§ÙŠ ديني قديم نا آگاهانه پايدار ماندهâ€Ø§Ù†Ø¯. مسلم است كه هر نوآور ديني بايد با زبان Ùˆ با Ù…Ùاهيمي پيام خود را به مخاطبان خويش برساند كه براي آنان قابل درك باشد؛ در غير اين صورت، ايجاد رابطه ميان او Ùˆ شنوندگانش Ù…Øال خواهد بود. بنابراين هر نوآور ديني، هر قدم هم خلاقيت داشته باشد Ùˆ در مقابل سنت به پا خيزد، باز هم ناگزير است كه زمينۀ ديني Ùˆ اعتقادي شنوندگان خود را در نظر گيرد. اين پس- زمينۀ ديني Ùˆ اعتقادي از زمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ قديم تداوم داشته Ùˆ ميراثي بوده كه نسل به نسل منتقل ميâ€Ø´Ø¯Ù‡ است. نسلâ€Ù‡Ø§ÙŠ پياپي اقوام سامي در بستر همين سنت رشد كرده، پرورش ياÙته Ùˆ انديشيدهâ€Ø§Ù†Ø¯. پذيرش اين سنت غير ارادي بوده است؛ زيرا شيوۀ انديشيدن Ùˆ زيستن ديگري در برابرشان قرار نداشته است.
يعني جز با سنت موروثي، با آداب Ùˆ رسوم ديگري آشنايي Ùˆ آگاهي نداشتهâ€Ø§Ù†Ø¯. بينانگذاران اديان يهودي،مسيØÙŠ Ùˆ اسلام ناگزير بودهâ€Ø§Ù†Ø¯ كه با اين سنت به نوعي كنار آيند، برخي از عناصر آن را بپذيرند Ùˆ در نظام ديني خود جاي دهند وبقيه را باطل اعلام كنند. Øتي در بعضي موارد نوآوران ديني ناآگاهانه زير سلطۀ همين سنت بودهâ€Ø§Ù†Ø¯. چون بنيانگذاران دين نو نميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯ پيام خود را به گوش كساني Ùرو خوانندكه از هيچ گونه زمينۀ ديني كهن برخوردار نباشند، پس آنان ناگزيرند كه نظام تازه خود را ØŒ لااقل از Ù„Øاظ قالب Ùˆ شكل،اگر نه از Ù„Øاظ جوهر Ùˆ Ù…Øتوا، در ارتباط با دين پيشين بياÙريند. بنابراين براي درك Ùˆ شناخت كامل يك نظام ديني موضوعه Ùˆ Ùهم منشا تاريخي Ùˆ شكل Ùˆ اصول انتزاعي آن، شناخت دين سنتي مقدم بر آن ضروري است. از همين ديدگاه است كه بايد به دين قديم اقوام سامي توجه كرد، زيرا اين موضوع صرÙاً كنجكاوي باستان شناختي نيست بلكه بر مسئلۀ بزرگ منشاهاي معنوي دين كتاب مقدس اثر مستقيم Ùˆ مهمي دارد. با مثالي منظور خود را روشن ميâ€ÙƒÙ†Ù…. ميâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ… كه بخش اعظم تعاليم كتاب عهد جديد(انجيلâ€Ù‡Ø§) Ùˆ تمامي خداشناسي مسيØÙŠ بر تصورات مربوط به قرباني كردن Ùˆ خاخام ها متكي است. آنچه نويسندگان انجيلâ€Ù‡Ø§ در اين خصوص ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙ†Ø¯ØŒ بر اين اساس Ùˆ بر اين پيش Ùرض متكي است كه خواننده پيشاپيش با اين Ù…Ùاهيم آشناست؛ زيرا قرباني كردن Ùˆ خاخام ها، Ù…Ùاهيم رايجي در ميان يهوديان بودند Ùˆ در اØكام شرعي كنيسه تجسم ياÙته بودند. اما شعائر Ùˆ مناسك كنيسه از Ù„Øاظ منشا خود چيزي كاملاًتازه ای نبودند. اØكام سÙر تثنيه،خاخامâ€Ù‡Ø§ را نياÙريد Ùˆ رسم قرباني كردن را مرسوم نكرد. قرباني كردن Ùˆ خاخام ها با يهوديت پديد نيامدند بلكه رسوم يا نهادهاي كهني بودند كه ميان عبريâ€Ù‡Ø§ Ùˆ همسايگانشان مشترك بود. از اين رو در سÙر تثنيه Ùقط به اينها،مطابق تعاليم معنوي جديد، شكلي تازه داده شد. هر كس كه عهد عتيق(=تورات) را با دقت بخواند با اين Øقيقت روبرو ميâ€Ø´ÙˆØ¯ كه منشا قرباني كردن Ùˆ دليل قرباني كردن هيچ كجا ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ نشده است. اين كه رسم قرباني كردن بخش اساسي دين است،امري شناخته شده دانسته ميâ€Ø´ÙˆØ¯Ø› بنابراين نيازي به ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù†Ø¯Ø§Ø±Ø¯Ø› اما قرباني كردن Ùقط مختص اسراييليâ€Ù‡Ø§ نيست بلكه رسمي دانسته ميâ€Ø´ÙˆØ¯ جهانشمول، كه هم قوم برگزيدۀيهوه وهم ديگر اقوام آن را به جاي ميâ€Ø¢ÙˆØ±Ù†Ø¯. بنابراين هنگامي كه ميâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡ÙŠÙ… رسم قرباني كردن را در عهد جديد(=انجيلâ€Ù‡Ø§) به طور جامع مطالعه كنيم، ناگزيريم گام به گام به عقب برويم تا به جايي برسيم كه در آنجا قرباني كردن، Ùقط در ميان عبريâ€Ù‡Ø§ رسم نيست بلكه ميان همه اقوام سامي، كه عبريâ€Ù‡Ø§ نيز جزو آنها هستند، رسم است. با بررسيâ€Ù‡Ø§ÙŠ اين نوعي، اين نتيجه به دست ميâ€Ø¢ÙŠØ¯ كه هيچ يك از دينâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ كه منشا سامي دارند Ùˆ هنوز هم بر زندگي مردمان تاثير عظيمي دارند، كاملاً Ùهم پذير نيستند مگر آنكه دربارۀ دين سنتي كهن نژاد سامي تØقيق شود.
ملاØظه ميâ€ÙƒÙ†ÙŠØ¯ كه چنانچه كهنâ€ØªØ±ÙŠÙ† برداشتâ€Ù‡Ø§ Ùˆ رسوم ديني عبري ها را بررسي كنيم، در خواهيم ياÙت كه آن برداشتâ€Ù‡Ø§ Ùˆ رسوم،ميراث مشترك گروهي از اقوام خويشاوندند Ùˆ صرÙاً به قبايل اسراييلي تعلق ندارند. هر كس كه كتاب مقدس را خوانده باشد منكر اين موضوع نخواهد شد كه در تاريخ اسراييل قديم،يعني پيش ازاسارت يهوديان، هيچ مسئله اي به اين واضØÙŠ Ù…Ø·Ø±Ø Ù†Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ كه عوام در ØÙظ دين خود Ùˆ درنياميختن آن با دين â€Ù‡Ø§ÙŠ اقوام همسايۀ خود دشواري عظيمي داشتهâ€Ø§Ù†Ø¯. كساني كه دركي از اصل معنوي نداشتند ودين يهود را Ùقط رسوم موروثي ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯ØŒ ميان دين خود Ùˆ دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ همسايگان مشرك تÙاوت چنداني نميâ€Ø¯ÙŠØ¯Ù†Ø¯. بنابراين، رسوم Ùˆ مناسك كنعاني Ùˆ بيگانه را به طيب خاطر به جای ميâ€Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ù†Ø¯. اهميت اين Øقيقت هنگامي آشكار ميâ€Ø´ÙˆØ¯ كه به خاطر آوريم كه Øساسيتâ€Ù‡Ø§ÙŠ عميق ديني آدم عامي تا Ú†Ù‡ Øد در مقابل هر گونه نوآوري Ùˆ بدعت ديني تØريك ميâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯. هيچ چيز به اندازه امور مذهبي، آدم Ù…ØاÙظه كار را بر نمي انگيزاند Ùˆ Ù…ØاÙظه كاري جزو خلق Ùˆ خوي شرقيان است. كل تاريخ اسراييل درك ناپذير مي شود چنانچه بپنداريم كه شركي كه پيامبران با آن مي جنگيدند،چيزي كاملاً بيگانه با سنتâ€Ù‡Ø§ÙŠ ديني عبري ها بود. در اصل ميان دين اشعياء نبي با دين بت پرستان ،عالمي اختلا٠وجود داشت، اما تÙاوت در اصل كه به نظرما این همه ÙˆØ§Ø¶Ø Ø§Ø³Øª در نظر يك يهودي عادي، ÙˆØ§Ø¶Ø Ùˆ آشكار نبود؛ بنابراين او ميان امور سنتي Ùˆ شعائر Ùˆ اعمال ديني خود با دين بت پرستان همسايه بيشتر شباهت ميâ€Ø¯ÙŠØ¯ تا تÙاوت. آدم Ù…ØاÙظه كار از ديدن اصل سرباز ميâ€Ø²Ø¯ Ùˆ Ùقط به سنت Ùˆ رسم پاي بند است،بنابراين او در برابر انبياء ايستادگي ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ùˆ با تلاشâ€Ù‡Ø§ÙŠ انبياء براي قائل شدن تمايز ميان دين يهود Ùˆ دين خدايان بيگانه همدلي نشان نمي داد. بر پايۀ همين دلايل معتقدم كه اساس طبيعي دين يهوديان با دين â€Ù‡Ø§ÙŠ همسايگان مشركش يكي است. دين سنتي از پدر به Ùرزند ميâ€Ø±Ø³Ø¯Ø› بنابراين دين تا Øدودي موضوعي نژادي است. اقوام از تنه ای مشترك منشعب مي شوند از اين رو، رسوم Ùˆ اعتقادات سنتي مشتركي را در خصوص اينكه Ú†Ù‡ چيزي مقدس Ùˆ Ú†Ù‡ چيزي غير مقدس است به ارث ميâ€Ø¨Ø±Ù†Ø¯. به همين دلايل، سنت ديني عبري ها نيز با سنت ديني همسايگان مشركشان، وجوه مشترك بسياري داشت. اين موضوع را Øتي از منابع ديگر بجز تورات نيز مي توان درياÙت، دين قوم يهود تقريباً هماننددين اقوام مشرك سوريه Ùˆ عربستان بود.
رهياÙت هر پژوهشگری به دين معمولاً اين است كه اصول كلامي Ùˆ انتزاعي آن را بشناسد. اما خوانندۀ این کتاب در خواهد ياÙت كه دين در آغاز، شكل نظري مشخصي نداشته بلكه بيشتر شامل به جاي آوردن يك سلسله اعمال Ùˆ مناسك بوده است. اين يك اصل اساسي در شناخت اديان است كه هر Ú†Ù‡ ديني كهنâ€ØªØ± باشد،جنبۀ عملي آن بارزتر وغني تر است وجنبۀ نظري آن Ùقيرتر. بنابراين به هنگام بررسي زمينۀ ديني متقدم بر دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ موضوعه، نقش شعائر Ùˆ مناسك مهم تر ميâ€Ø´ÙˆØ¯ Ùˆ برخورد دين نو با آنها مسئله اي Øاد ميâ€Ú¯Ø±Ø¯Ø¯.
نوآوران ديني متÙكران ÙلسÙÙŠ نبودند كه نظام هايي عقلاني بنابر اصول دقيق بنا نهند. ادياني كه پيامبران بنا نهادند بيشتر شامل توصيه هايي در خصوص انجام بعضي مناسك Ùˆ عبادات است. آنان اعتقاد داشتند كه نظم اجتماعي Ùˆ سياسي جوامع شان با دين تازهâ€Ø§ÙŠ كه تبليغ ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ پيوند داشت. هد٠آنان تنها تبليغ دين تازه نبود بلكه Ø¢Ùريدن جامعۀ ديني جديدي نيز بود كه ميâ€Ø®ÙˆØ§Ø³ØªÙ†Ø¯ رهبري آن را به دست گيرند Ùˆ آن را طبق اصول دين جديد بازسازي كنند. Ú¯Ùتيم كه دين عبارت از توصيه هايي در خصوص به جاي آوردن بعضي اعمال ونهي از ارتكاب برخي ديگر است. بنابراين جنبۀ مناسكي دين قوي تر از جنبۀ نظري آن است. شعائر Ùˆ مناسك با دوامâ€ØªØ± Ùˆ قديميâ€ØªØ±Ù†Ø¯ تا اساطير يا اعتقادات نظري.
زيرا يك نوع مناسك را در زمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ مختل٠واماكن†متÙاوت به جای ميâ€Ø¢ÙˆØ±Ù†Ø¯Ø› ولي توجيه نظري آنها متÙاوت است. معمولاً اساطير،مناسك را تبيين ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯. اما براي يك نوع مناسك ميâ€ØªÙˆØ§Ù† اساطيري متÙاوت يا Øتي متناقض ياÙت.اساطير راه مطالعۀ مناسك واعمال ديني نيستند.اساطير ما رادر شناخت ساختار انديشۀ اقوام باستاني ياري ميâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ØŒØ§Ù…ا نبايد دچار اين Ùريب شد كه آنها راهي به شناخت اعمال ديني ميâ€Ú¯Ø´Ø§ÙŠÙ†Ø¯. اساطير را تخيل شاعرانه براي توجيه اعمال Ùˆ مناسك ديني ساخته است. هنگامي كه براي نخستين بار مناسكي به جاي آورده شد، تثبيت Ùˆ تداوم آن در ميان اÙراد قبيله يا قوم بستگي به اساطير نداشت بلكه بر اثر مرجعيتي بود كه چون Ùˆ چر اكردن در ØÙكم او روا نبود، از آن پس اÙراد مكل٠بودند كه آن مناسك Ùˆ اعمال شعائري را به جاي آورند. سرپيچي از اجراي آنها در ØÙكم قيام بر ضد قبيله يا جامعه بود. نتيجه اين كه شعائر يا نهادهاي ديني شالودۀ نظام سياسي جامعه بودند. ساختار سياسي Ùˆ شكل Øكومتي هر جامعهâ€Ø§ÙŠ ارتباط تنگاتنگ با نهادهاي ديني آن جامعه دارد. قوانين كيÙري Ùˆ Øقوق مدني هر جامعه بر نهادهاي دينيâ€Ø§Ø´ متكي هستند. در واقع نه تنها در جوامع ابتدائي بلكه در جوامع پيشرÙته نيز،ساختار سياسي- اجتماعي كشور از نهادهاي ديني اش ناشي شدهâ€Ø§Ù†Ø¯. همان گونه كه يك Ùرد پيش از آنكه نهادهاي اجتماعي جامعهâ€Ø§ÙŠ را كه در آن متولد شده است مورد ترديد قرار دهد، در آنها پرورش ميâ€ÙŠØ§Ø¨Ø¯ Ùˆ رشد ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ از آنها استÙاده ميâ€ÙƒÙ†Ø¯Ø› همين طور نيز او در ميان نهادهاي ديني چشم ميâ€Ú¯Ø´Ø§ÙŠØ¯ØŒ به آنها باور پيدا ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ØŒ به دستورات ديني عمل ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ با هنجارهاي جامعه همنوا ميâ€Ø´ÙˆØ¯. از اين رو مطالعۀ منشا تاريخي اديان موضوعه مستلزم بررسي نهادهاي دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ متقدم برآنهاست، يا دقيقâ€ØªØ± مستلزم مطالعه همان سنت ناآگاه است كه نسل به نسل منتقل ميâ€Ø´Ø¯Ù‡ است. ولي نهادها يا مناسك پيچيدۀ ديني را چگونه ميâ€ØªÙˆØ§Ù† بررسي كرد؟ اين كلا٠سر در Ú¯Ù… را چگونه ميâ€ØªÙˆØ§Ù† از هم گشود،همان گونه كه سادهâ€ØªØ±ÙŠÙ† راه براي مطالعۀ نهادهاي سياسي Ùˆ اجتماعي يك جامعه بررسي نوع Øكومت آن است؛ همين طور نيز بهترين راه مطالعۀ نهادهاي ديني، رابطۀ انسان با خدايان(يا خدا) است. زيرا اعمالي كه انسان در راه نزديكي به درگاه خدا يا خدايان انجام ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯ØŒ Ù…Øور Ùˆ مركز همۀ نهادهاي ديني است. بايد اين نكته را يك بار ديگر تكرار كرد كه اديان كهن، نظامي از اعتقادات كلامي Ùˆ ÙلسÙÙŠ نبودند بلكه عبارت از يك سلسله مناسك Ùˆ اعمال ديني بودند. معتقدان به دين در دورهâ€Ù‡Ø§ÙŠ اخير كوشيدهâ€Ø§Ù†Ø¯ كه جنبۀ صر٠مناسكي اديان قديم را منكر شوند Ùˆ با ارایۀ تÙسيرهاي تمثيلي Ùˆ استعاري از اعمال ديني، نظامـي كلامي بنا نهند. انسان دوران گذشته همانند انسان متÙكر امروزي نميâ€Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´ÙŠØ¯Ù‡ است. برداشتي كه ما امروزه از اعمال Ùˆ مناسك داریم، هيچâ€Ú¯Ø§Ù‡ به ذهن او خطور نمی کرده است. هد٠اصلی اين مطالعه بازسازي«جهانâ€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠÂ» دوران پيشين است. ولي شيوۀ تÙكر بيشتر امري جمعي است Ùˆ Øتي ميâ€ØªÙˆØ§Ù† پيشتر رÙت Ùˆ وجوه مشتركي در تÙكر اقوام مختل٠يك نژاد را پيدا كرد. بنابراين شايد لازم باشد كه دربارۀ اقوام سامي توضيØاتي داده شود.
تعري٠علمي يك گروه قومي وابسته به بررسي هاي گوناگوني است. زيرا سند متقن تاريخي در مورد Ù…ØÙ„ اصلي اقوام قديم Ùˆ خويشاوندي ميانشان وجود ندارد. بنابراين، اين نقص تاريخي رابايد به گونهâ€Ø§ÙŠ جبران كرد. مثلاً با مطالعۀ خصوصيات جسماني موروثي Ùˆ نيز تا Øدودي مشخصات ذهني، رسوم Ùˆ سنتâ€Ù‡Ø§ كه معمولاً نسل به نسل منتقل ميâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯. در ميان معيارهاي غير مستقيم براي تعيين خويشاوندي ميان اقوام، آشكارترين معيار، Ùˆ نيز يگانه معياري كه به دقت مطالعه شده، معيار زبان است. زيرا مشاهده شده است كه زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ نوع بشر يك مجموعه از گروهâ€Ù‡Ø§ÙŠ طبيعي را تشكيل ميâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ كه ميâ€ØªÙˆØ§Ù† در درون هر گروه، زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ متعددی را جاي داد Ùˆ آنها را برØسب خويشاوندي شان مرتب كرد. اما زبان اقوام سامي Ùقط يك جنبه از ÙˆØدت كليâ€ØªØ± آنان را بيان ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. البته اين سخن بدان معنا نيست كه خصائل اعراب باديه نشين را به همۀ اقوام سامي از جمله بابليâ€Ù‡Ø§ نيز تعميم دهيم. زيرا اعراب باديه نشين Ùˆ بابليâ€Ù‡Ø§ تØت شرايط جغراÙيايي Ùˆ اخلاقي كاملاً متÙاوتي ميâ€Ø²ÙŠØ³ØªÙ†Ø¯Ø› از سوي ديگر اعراب باديه نشين از زمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ قديم به صورت نژادي خالص باقي مانده بودند، ولي بابليâ€Ù‡Ø§ Ùˆ آشوريâ€Ù‡Ø§ در مرز قلمرو اقوام سامي زندگي ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ به اØتمال قوي با ديگر نژادها در آميخته بودند.
ولي به رغم اين تÙاوتâ€Ù‡Ø§ØŒ اقوام سامي،گروه متجانسي را تشكیل ميâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯. از اين Ù„Øاظ، زبان آنان گواه قاطعي است. اين زبانâ€Ù‡Ø§ چنان به هم شبيهâ€Ø§Ù†Ø¯ كه Øتي يك Ù†Ùر غير متخصص نيز متوجه خويشاوندي Ùˆ شباهت آنها ميâ€Ø´ÙˆØ¯. علم جديد زبان شناسي هيچ مشكلي در پيâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ اين زبانâ€Ù‡Ø§ به يك زبان واØد ابتدائي Ùˆ تعيين جنبهâ€Ù‡Ø§ÙŠ مختل٠آن نداشته است. از سوي ديگر تÙاوت ميان اين زبانâ€Ù‡Ø§ Ùˆ آن زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ كه به وسيلۀ همسايگان اين اقوام تكلم ميâ€Ø´ÙˆØ¯ØŒ چنان زياد است كه هيچ رابطهâ€Ø§ÙŠ ميان زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ اقوام سامي با زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ اقوام همسايۀ آنان نميâ€ØªÙˆØ§Ù† برقرار كرد. گرچه زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ سامي با زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ شمال Ø¢Ùريقا از بعضي جنبهâ€Ù‡Ø§ شباهت دارند، اما Øتي در اينجا نيز شباهتâ€Ù‡Ø§ با تÙاوتâ€Ù‡Ø§ÙŠ عميق همراه است. بر اساس خويشاوندي زباني ميâ€ØªÙˆØ§Ù† اين نتيجه را گرÙت كه دورهâ€Ø§ÙŠ Ú©Ù‡ اقوام سامي با اين زبان مشترك سخن مي Ú¯Ùته اند Ùˆ با زبان هاي ديگر اقوام غير سامي برخوردي نداشتهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ در مقايسه با زماني كه گويشâ€Ù‡Ø§ÙŠ عبري ØŒ آرامي Ùˆ عربي به طور جدا از هم تكامل ياÙته اند ØŒ زماني بسيار طولاني بوده است؛ يا به سخن ديگر، نياكان آراميâ€Ù‡Ø§ØŒØ¹Ø¨Ø±ÙŠâ€Ù‡Ø§ Ùˆ اعراب پيش از آنكه هر يك تØول قومي جداگانه اي در تاريخ در پيش گيرند Ùˆ در منطقه اي پهناور پراكنده شوند، زماني دراز با يكديگر ميâ€Ø²ÙŠØ³ØªÙ‡ Ùˆ به زباني واØد سخن ميâ€Ú¯Ùتهâ€Ø§Ù†Ø¯.
اين زمان متعلق به دورۀ كودكي نوع بشر است؛ در اين دوره هيچ Ù…Ùهومي از Ùرديت وجود نداشت،خصائل مشترك يك قوم، نيروي عظيمي بود كه خود را بر يكايك اÙراد قوم تØميل ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ø› در اين دوره نياكان اقوام سامي خصلت كاملاً مشخصي به دست آورده بودند كه آنان را از ساير نژادها متمايز ميâ€ÙƒØ±Ø¯. اقوام سامي، در اين دوره علاوه بر زبان مشترك، سنت ها Ùˆ رسوم Ùˆ عقايد مشتركي نيز داشتند. نكته مهم ديگر اينكه اقوام سامي هيچ گاه به اندازۀ اقوام آريايي پراكنده نشدند. اگر مستعمرات اعراب در Ø¢Ùريقاي شرقي Ùˆ مستعمرات Ùنيقي ها را در سواØÙ„ Ùˆ جزاير درياي مديترانه كنار بگذاريم، منطقهâ€Ø§ÙŠ كه نژاد سامي اشغال كرده از اين قرار است:مركز آن شبۀ جزيره عربستان است كه به طور طبيعي مجزاست Ùˆ به واسطۀ خصوصيات جغراÙيايي اش،مهاجرت وسيعي از خارج آن به درونش صورت نگرÙته Ùˆ از اين رو دژ مركزي نژاد سامي بوده Ùˆ Ù…Øتمل است كه مركز اصلي آن نژاد بوده باشد كه قبايل سامي از آنجا به ديگر جاها مهاجرت ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù‡ اند. نژاد سامي در اطرا٠كوير سوريه پراكنده ميâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ تا به موانع طبيعي برسند يعني درياي مديترانه،كوه تاروس Taurus Ùˆ كوهâ€Ù‡Ø§ÙŠ ارمنستان Ùˆ ايران. اين منطقه را از همان سپيده دم تاريخ،اقوام سامي اشغال ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯. زماني كه اقوام سامي در تماس مستقيم با يكديگر نبودند، موانع طبيعي آنها را از يكديگر جدا ميâ€ÙƒØ±Ø¯ نه جوامع بيگانۀ غير سامي. در واقع همين موانع طبيعي، نژاد سامي را به اقوام يا قبايل گوناگون تقسيم ميâ€ÙƒÙ†Ø¯Ø› اما اين جدايي چنان نبودكه آنها را براي هميشه از يكديگر جدا Ù†Ú¯Ù‡ دارد، آنها يا بر اثر جنگ يا ØµÙ„Ø ÙŠØ§ يكديگر ميâ€Ø¢Ù…يختند، Ùˆ بدين طريق خصلت اين نژاد همواره ثابت ميâ€Ù…اند. نشانهâ€Ø§ÙŠ در دست نيست كه نشان دهد كه مهاجرت وسيعي از خارج به درون اين منطقه صورت گرÙته باشد. غير از هلني شدن موقت برخي شهرهاي بزرگ سوريه، اين منطقه از Ù„Øاظ نژادي، خالص باقي مانده است. در هيچ جاي جهان مانند اين منطقه خويشاوندي زباني بر اساس دلايل تاريخي Ù…Øكم، مبين خويشاوندي نژادي نيست. هر كس كه خود را با تاريخ Ùˆ ادبيات اقوام سامي آشنا كرده باشد، ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ شاهدي بر اين مدعا باشد كه اين اقوام همه،مانند يك خانوادهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒâ€ŒØ§Ù„بته طبيعي است كه اين تجانس در گونه. تنها در مرزهاي اين منطقه تا Øدودي به هم بخورد. در غرب اين منطقه، هر گاه مستعمرات آن سوي درياي مديترانه را كنار بگذاريم، شرايط طبيعي، مرز مشخصي ميان اقوام سامي وهسمايگان بيگانه رسم ميâ€ÙƒÙ†Ø¯.
درياي سرخ Ùˆ كوير شمال،موانع طبيعي ديگري هستند. گرچه نيروي توسعه طلب نژاد سامي مانع درياي سرخ را در نورديده است؛ اما از ورود Ø¢Ùريقاييâ€Ù‡Ø§ به درون آسيا جلوگيري كرده است. اما در شرق، جلگه Øاصلخيز بين النهرين، هم در دوران گذشته Ùˆ هم در دوران جديد، بستر آميختگي نژادها بوده است؛ از اين رو، برخي از آشور شناسان Ùˆ بابلâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† بر اين عقيدهâ€Ø§Ù†Ø¯ كه تمدنâ€Ù‡Ø§ÙŠ آشوري Ùˆ بابلي صرÙاً سامي نبوده اند، بلكه سكنۀ قديم آنها، غير سامي بودهâ€Ø§Ù†Ø¯ كه Ù†Ùوذ Ùˆ تاثير آنها به ويژه در دين Ùˆ در متون مقدس Ùˆ كتيبه â€Ù‡Ø§ قابل تشخيص است.
از اين رو بايد در بكار بردن Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø¨ÙŠÙ†â€Ø§Ù„نهرين Ùˆ تÙسير آنها اØتياط بسيار به عمل آورد. برخي كسان معتقدند كه بابل براي مطالعۀ تطبيقي اعتقادات Ùˆ اعمال ديني اقوام سامي نقطه آغاز خوبي است، اما بايد ميان باستاني بودن Ùˆ ابتدائي بودن Ùرق گذاشت. دين بابليâ€Ù‡Ø§ باستاني است اما اين بدان معني نيست كه دين آنان ابتدائي است. برعكس به نظر ميâ€Ø¢ÙŠØ¯ كه جامعۀ بابلي Ùˆ دين بابلي بر اثر آميزش دو نژاد پديد آمده باشند. از اين رو سازمان اجتماعي بابل Ùˆ دين بابلي ساختاري پيچيده داشتند. نظام رسمي دين بابلي Ùˆ آشوري كه از طريق متوني كه روØانيان نوشتهâ€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ از طريق Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´Ù†Ø§Ø®ØªÙ‡ ميâ€Ø´ÙˆØ¯ØŒ به روشني نشان ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯ كه اين دين، چيزي بيش از يك دين سنتي متعلق به تودۀ مردم بوده است؛ اين دين را روØانيان Ùˆ دولتمردان،مانند دين رسمي مصر، به طور مصنوعي Ùˆ براي مقاصد دربار ساختند؛ بدين معني كه از تركيب عناصر متعلق به پرستشگاهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…Øلي مختل٠يك دين التقاطي درست كردند. به اØتمال قوي دين عوام از اين نظام رسمي بسيار سادهâ€ØªØ± بوده است. Ùˆ به نظر ميâ€Ø¢ÙŠØ¯ كه آشور در زمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ متاخر، هم از Ù„Øاظ دين Ùˆ هم از Ù„Øاظ نژاد، با كشورهاي آرامي همسايه خود تا Øدودي متÙاوت بوده است. ذكر اين نكات به اين منظور نيست كه از اهميت مطالعۀ Ø§Ù„ÙˆØ§Ø ÙˆÙƒØªÙŠØ¨Ù‡â€Ù‡Ø§ براي درك تاريخ دين سامي بكاهيم،اين ياÙته â€Ù‡Ø§ براي مقايسه با آنچه ما از اعتقادات وكيشâ€Ù‡Ø§ÙŠ ديگر اقوام سامي ميâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ… با ارزشâ€â€Ø§Ù†Ø¯ØŒ به ويژه از اين بابت كه تمدن جلگۀ بينâ€Ø§Ù„نهرين تاثير تاريخي ژرÙÙŠ بر بخش بزرگي از قلمرو سامي داشته است، اما مبداً درست براي مطالعۀ عمومي دين سامي را بايد د ر منطقهâ€Ø§ÙŠ جستجو كرد كه گرچه دانش†ما درباره آن از زمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ متاخرتري آغاز ميâ€Ø´ÙˆØ¯ØŒ اما در آن منطقه، ابتدائيâ€ØªØ±ÙŠÙ† وضع اجتماعي Ùˆ سادهâ€ØªØ±ÙŠÙ† اعتقاد ديني Ùˆ جود داشته است؛ از اين رو مبدا مطمئنâ€ØªØ±ÙŠ براي مطالعه اعتقادات اقوام سامي است. ] اگر براي اميل دوركم توتم پرستي بوميان استراليا ابتدائيâ€ØªØ±ÙŠÙ† شكل دين بود، براي ويليام روبرتسون- سميت اعتقادات مشركان عرب ابتدائيâ€ØªØ±ÙŠÙ† شكل دين اقوام سامي است[ گرچه اطلاعات كمي از اعتقادات مشركان عرب در دست است Ùˆ اين اطلاعات نيز پس از رÙتن مبلغان مسيØÙŠ به عربستان گردآوري شده اند، با اين همه، اين اعتقادات نوع بسيار سادهâ€Ø§ÙŠ از دين را ارائه ميâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ كه متناسب با سرشت بدوي Ùˆ تغيير ناپذير زندگي باديه نشيني است. اين اطلاعات را ميâ€ØªÙˆØ§Ù† با اطلاعات با ارزشي مقايسه كرد كه تورات درباره دين دولت هاي كوچك سرزمين Ùلسطينâ€ØŒ پيش از تسخير آنها به وسيلۀ امپراتوري هاي بزرگ خاور، در اختيار ما ميâ€Ú¯Ø°Ø§Ø±Ø¯Ø› براي اين دوره جز سنگ نوشته هاي آشوري Ùˆ قطعات بعضي از كتيبه ها هيچ سند Ùˆ مدرك همزمان آنها جز كتاب مقدس وجود ندارد. اما در خصوص زمان هاي متاخرتر شواهد چند برابر مي شوند Ùˆ منابع يوناني كمك شايان توجهي مي كنند. ولي در اين زمان به دورۀ التقاط دين هاي گوناگون مي رسيمâ€ØŒ يعني دوره اي كه دين ها Ùˆ پرستش هاي مختل٠بر يكديگر تاثير مي گذارند Ùˆ شكل هاي تازه Ùˆ پيچيده اي از دين را به وجود مي آورند . در اينجا مانند مورد التقاط ديني بابل Ùˆ آشور بايد اØتياط كرد تا از طريق سنجش Ùˆ مقايسه دقيقâ€ØŒ رسم كهن را از بدعت تازه Ùˆ ميراث ديني كهن اقوام سامي را از چيزهايي كه از خارج به قلمرو آنها راه ياÙته اند باز شناخت.
از همان آغاز بايد اين نكته را خاطر نشان كرد كه منابع Ùˆ اطلاعات كاÙÙŠ براي بررسي تاريخ تطبيقي اديان سامي در دست نداريم. اما مطالعۀ دقيق ومقايسه منابع گوناگون، آن اندازه هست كه تقريباً بينشي دقيق از خصوصيات كلي دين اقوام سامي به دست بدهد كه به طور Ùوق العاده اي در همۀ قلمرو سامي مشابه اندو تكرار مي شوند Ùˆ بر تكامل دين Ùˆ پرستش تا زمان هاي متاخرتر Øاكم بوده اند. همين خصوصيات ثابت كه در سراسر قلمرو اقوام سامي ياÙت مي شوند، بايد مورد توجه پژوهشگر دين سامي ها قرار گيرد. قدرت Ùˆ قوت دين سامي ها در همين خصوصيات ثابت Ùˆ مشترك است ونه در چيزهايي كه از منطقه اي به منطقه ديگر، يا از زماني تا زمان ديگر تغيير مي كنند، ازهمين هاست كه بايد براي كاربردهاي عملي مطالعۀ خود كمك بگيريم تا به موضوع مهم رابطۀاديان موضوعۀ سامي با دين كهن تر آن نژاد، پرتوي اÙكنده شود.
پيش از آنكه به ويژگيâ€Ù‡Ø§ÙŠ پژوهش خود بپردازیم بايد چند كلمه اي درباره روش بررسي كه سرشت موضوع، آن را ايجاب كرده است سخن گويیم. براي آنكه تصويري Øقيقي از دين اوليۀ سامي وتعري٠جامع Ùˆ مانعي از آن به دست آوريم بايد نه Ùقط بخش ها يا اجزا را به طور جداي از يكديگر مطالعه كنيم بلكه بايد نظري روشن از مكان Ùˆ تناسب هر جز در رابطهâ€Ø§Ø´ با كل داشته باشيم. در اينجا راه خطا خواهيم پيمود چنانچه اين نظر را بديهي بدانيم كه آنچه مهم ترين Ùˆ برجسته ترين جنبۀ دين در نظر ما است، در نظر جامعۀ كهن – كه مي خواهيم آن را بررسي كنيم- نيز بوده است. در ارتباط با دين، Ú†Ù‡ كهن Ùˆ Ú†Ù‡ نو، از يك سو اعتقادات Ùˆ باورهايي تعّين ياÙته وجود دارند واز سو ديگر، نهادهايي مشخص براي اجراي اعمال شعائري Ùˆ مناسك Ùˆ قواعد رÙتار Ùˆ سلوك.
در عصر نو، معمولاً به دين از منظر اعتقادات نظري مي نگرند نه از منظر مناسك Ùˆ مراسم.تا اواخر قرن نوزدهم تقريباً آن شكل هايي از دين مورد مطالعۀ جدي اروپاييان قرار ميâ€Ú¯Ø±Ùت كه به كليساهاي مختل٠مسيØÙŠ تعلق داشتند Ùˆ همه Ùرقه هاي مسيØÙŠ بر سر اين نكته با هم تواÙÙ‚ داشتند كه مناسك Ùقط در رابطه با تÙسيري كه از آنها مي شود مهم اند.
بنابراين مطالعۀ دين با وظاي٠و تكالي٠ديني آغاز شده است، اما آنها را طوري به مومنان عرضه ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ كه گويي از Øقايق جزمي ناشي شده اند. همين رويه سبب شده است كه هر گاه ديني كهن يا بيگانه را پژوهش مي كنيم ØŒ بر اثر عادت درصدد برآييم تا اعتقاد نامه(Creed) آن را بررسي كنيم Ùˆ در آن كليدي براي Ùهم اعمال Ùˆ مناسك ديني اش بيابيم. اما دين هاي كهن غالباً Ùاقد اعتقادنامه هستند، آنها صرÙا از اعمال ومناسك Ùˆ مراسم تشكيل شده اند. بي شك انسان ها برØسب عادت، اعمال معيني را بي â€Ø¢Ù†ÙƒÙ‡ معنايي براي آنها قائل شوند، انجام نمي دهند. اما مناسك Ùˆ شعائر، ثابت Ùˆ تغيير ناپذير بودند. در Øاليكه معنايي كه براي آنها قائل مي شدند مبهم بود. براي يك عمل شعائري تبيين هاي متÙاوتي وجود داشت بيâ€Ø¢Ù†ÙƒÙ‡ براي شخصي كه تبيين متÙاوتي ارائه مي داد يا آن را پذيرÙته بود، مشكلي پيش آيد Ùˆ به انØرا٠از دين راستين متهم شود.مثلاً در يونان باستان، در يك پرستشگاه اعمال معيني انجام مي دادند وعوام نيز اعتقاد داشتند كه انجام ندادن آنها، بي ديني است.اما اگر از آنها مي پرسيدند چرا اين اعمال را به جاي ميâ€Ø¢ÙˆØ±Ù†Ø¯ØŒ شايد پاسخ هایي متÙاوت Ùˆ Øتي متناقض از اشخاص مختل٠شننيده مي شد. ولي هيچ كس، ديگري را به سبب اين پاسخ سرزنش نمي كرد. زيرا تبيين مناسك هيچ اØساس تندي را بر نميâ€Ø§Ù†Ú¯ÙŠØ®ØªØŒ چون تبيين ها در بيشتر موارد صرÙاً اÙسانه هايي بودند درباره شرايطي كه مناسك Ùˆ شعائر تØت آنها، نخست به Ùرمان خدا يابه راهنمايي مستقيم او، مستقر شده بودند. مناسك يا شعائر ديني نه با عقايد جزمي]=دگم ها[بلكه با اسطوره ها ارتباط ميâ€ÙŠØ§Ùتند.در همۀ اديان كهن اساطير،يعني داستان هاي مقدسي كه روØانيان Ùˆ عوام ساخته بودند، جاي دگم ها را مي گيرند. اساطير شامل قواعدي در خصوص به جاي آوردن اعمال ديني نبودند بلكه بيشتر داستان هايي دربارۀ خدايان بودندو در مواردي نيز اساطير، اØكام دين Ùˆ قواعد اجراي مناسك Ùˆ شعائر را تبيين مي كردند. اما اين اساطير بخش اساسي دين هاي كهن را تشكيل نمي دادند، زيرا اساطير را هيچ مرجع مقدسي تاييد نكرده بود وهيچگونه نيروي الزام آوري بر مومنان نداشت. اسطوره اي كه به پرستشگاه يا به يك مراسم خاص مرتبط مي شد بدين منظور ساخته شده بود تا تخيل مومنان را برانگيزد Ùˆ علاقه مومن رابه آن پرستشگاه يا به آن مراسم باقي نگاه دارد. گزارشâ€Ù‡Ø§ÙŠ مختلÙÙŠ در خصوص همان مراسم يا پرستشگاه به مومن ارائه ميâ€Ø´Ø¯Ø› ولي اگر مومن اعمال ومناسك را دقيقا به جاي مي آورد،ديگر كسي توجهي به اين نداشت كه او Ú†Ù‡ تبييني را برگزيده است. اعتقاد داشتن به مجموعه اي از اساطير،نه اجباري بود ونه بخشي از دين راستين،و مومن نيز با باور داشتن به اين اساطير،امتياز ديني به دست نميâ€Ø¢ÙˆØ±Ø¯ Ùˆ نعمات الهي نصيب او نمي شد.(6)
آنچه اجباري]= واجب[ يا شايان پاداش]= مستØب[ بود، اعمال مقدس مشخصي بود كه سنت ديني تجويز كرده بود كه به طور دقيق به جاي آورده شوند. بنابراين نتيجهâ€Ø§ÙŠ كه ميâ€ØªÙˆØ§Ù† گرÙت اين است كه اساطير، شايسته آن جاي برجستهâ€Ø§ÙŠ نيستند كه معمولاً در مطالعات علمي اديان كهن به آنها اختصاص ميâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯. تا آنجا كه اساطير، تبيين هاي شعائرند،ارزشي Ùرعي دارند؛ Ùˆ اين مطلب را نيز ميâ€ØªÙˆØ§Ù† با اطمينان اثبات كرد كه تقريباً در هر موردي،اسطوره از مناسك مشتق شده است ونه مناسك از اسطوره. مناسك،ثابت وتغييرناپذير بود Ùˆ اسطوره،متغير، اجراي مناسك اجباري بود Ùˆ پذيرش اسطوره اختياري؛ بخش اعظم اساطير مربوط به پرستشگاه ها يا مراسم وتشريÙات ديني قبيله اي خاص يا منطقه اي به خصوص ميâ€Ø´Ø¯. در همه اين موارد Ù…Øتمل Ùˆ در اغلب موارد مسلم است كه اسطوره صرÙاً تبيين مناسك Ùˆ اعمال ديني بوده است.البته چنين تبيين هايي به طور عادي نمي تواند خلق شود مگر آنكه معناي آغازين آن عمل ديني Ùراموش شده باشد. بنابراين اسطوره تبيين منشا مناسك نيست؛ اما اگر اسطوره، منشا مناسك را تبيين نمي كند پس خود اسطوره نياز به تبيين دارد. اما تبيين اسطوره نبايد بر اساس نظريه هاي دلبخواهي استعاري صورت گيرد، بلكه بايد بر اساس اسناد ومدارك واقعي مناسك Ùˆ مراسم ديني كه اسطوره بدانها وابسته است تبيين شود.
ادامۀ مطلب در بخش بعدی ارائه می شود
سخن مترجم
ويليام روبرتسون- سميت( Robertson- Smith 1846-1896) پژوهشگري كم نظير درقلمرو نقد كتاب مقدس Ùˆ Ùرهنگ اقوام سامي بود. او تقريباً با همۀ زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ سامي آشنايي داشت Ùˆ كرسي استاد زبان عبري Ùˆ تورات شناسي دانشگاه آبردين اسكاتلند به او سپرده شده بود. بعد از آنكه از دانشگاه آبردین اخراج شد،کرسی استادی زبان عربی در دانشگاه كمبريج را به دست آورد. سميت با بيشتر زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ اروپايي آشنايي داشت Ùˆ گويا زبان Ùارسي را نيز ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ‡ است. او تØت تاثير دوستش مك لنان به مسائل انسان شناسي علاقه مند شدوتØت تاثير نظريات او در بارۀ توتميسم Ùˆ خويشاوندي از طريق مادري قرار گرÙت. سميت زماني نيز به تدريس Ùيزيك پرداخت Ùˆ اگر به پژوهشâ€Ù‡Ø§ÙŠ انسان شناسي وتورات شناسي نپرداخته بود، ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³Øª در رياضيات ومنطق نيز به پيشرÙتâ€Ù‡Ø§ÙŠ علمي درخشاني نائل آيد. سميت در دائرهâ€Ø§Ù„معار٠بريتانيكا مقالاتي درباره سÙر تثنيه Ùˆ كتاب مقدس نوشت كه به مذاق اعضاي كليساي آزاد اسكاتلند خوش نيامد، بنابراین او را كه كشيش بود خلع لباس كردند واز دانشگاه نيز عذرش را خواستند. اين عمل، سبب اعتراضâ€Ù‡Ø§ÙŠ شديد شد؛ دانشگاهâ€Ù‡Ø§ÙŠ بسياري در آمريكاو انگلستان كرسي استادي به او پيشنهاد كردند؛ از جمله دانشگاه كمبريج انگلستان كه كرسي استادي زبان عربي را به او سپرد. سميت، پژوهشگري پر كار بود؛ چهار كتاب نوشت كه هريك از آنها شاهدي بر نبوغ تاريخي، وانسان شناختي او هستند آثار او به اين شر؆اند:
عهد عتيق در كنيسۀ يهودي
انبياي بنيâ€Ø§Ø³Ø±Ø§ÙŠÙŠÙ„
خويشاوندي وازدواج در عربستان قديم (منظور پيش از اسلام است)
درس Ú¯Ùتارهايي درباره دين اقوام سامي
اين سخنراني ها به علت بيماري او ناتمام ماند Ùˆ روبرتسون- سميت در سن 48 سالگي در گذشت. دو كتاب اخير مهمترين آثار او هستند،مخصوصاً دين اقوام سامي تاثير زيادي بر ذهن دينâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù†ØŒ جامعه شناسان دين، مورخان دين، Ùˆ انسان شناسان داشته است. كوك(Cook) در مقدمهâ€Ø§ÙŠ كه بر اثر مذكور نوشته ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه«اغراق آميز نخواهد بود چنانچه كتاب او را اساس علم دين شناسي Ùˆ نظریۀ دين بدانيم»
سميت براي نوشتن دو كتاب اخير به مصر، Ùلسطين، سوريه،عربستان Ùˆ تونس سÙر كرد. در هر دو كتاب،سميت تلاش ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه قديميâ€ØªØ±ÙŠÙ† نهادها Ùˆ رسوم اعراب باديهâ€Ù†Ø´ÙŠÙ† پيش از اسلام Ùˆ عبريâ€Ù‡Ø§ÙŠ باستاني را بازسازي كند. از اين Ù„Øاظ او با نابغۀ ديگري قابل مقايسه است كه انقلاب عظيمي در تورات شناسي كرد. يوليوس ولهاوزن يهودشناس Ùˆ انجيل شناس واسلام شناس بود. او مدعي شد كه« سÙر پيدايش» Ùˆ «سÙر خروج» و« سÙر تثنيه» پس از تبعيد يهوديان به بابل نوشته شدهâ€Ø§Ù†Ø¯ واصالت تاريخي ندارند.Ú¯Ùتنی است Ú©Ù‡ اخیرًا اسرا ییل Ùیلکنشتاین (Israel Filkenstein: La bible devoilee) درکتاب خود: آشکارشدن دروغ های تورات مدعی شده است Ú©Ù‡ دوکشوربودند یکی اسراییل Ú©Ù‡ آباد Ùˆ ثروتمند بود ودر شمال قرار داشت Ùˆ دیگری کشور یهود Ú©Ù‡ در جنوب بودوÙقیر. پس از آن Ú©Ù‡ سوری ها به اسراییل(باستان) Øمله کردند ساکنان اسراییل به سر زمین یهود گریختند.پادشاه یهود برای این Ú©Ù‡ از دو قومی Ú©Ù‡ هیچ گونه خویشاوندی نداشتند یک قوم واØد بسازد دستور داد Ú©Ù‡ منشا یگانه ای برای دو قوم یهود Ùˆ اسراییل جعل کنند.از این رو نویسندگان یهود اسÙار تورات را جعل کردند. Ùیلکنشتاین Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ هیچ نشانۀ تاریخی در دست نیست Ú©Ù‡ یهودیان هرگز در مصر بوده اند.بعضی یهودشناسان به پیروی از مورخ یهودی ژوزÙوس(تولد: سی Ùˆ Ù‡Ùت پس از میلاد-مرگ Øدود صد سال پس از میلاد) خروج یهودیان از مصر رابا عقب نشینی هایکسو ها از مصر در زمان سلطنت رامسس دوم مرتبط Ù…ÛŒ کردندو Ù…ÛŒ Ú¯Ùتند شاید اخراج هایکسو ها، Ú©Ù‡ جنگجویان مزدور عبری نیز بخشی از نیروی نظامی آنان را تشکیل Ù…ÛŒ دادند، در تورات به صورت اسطوره ای سÙر خروج در آمده باشد. اما Ùیلکنشتاین Ú©Ù‡ خود یهودی است Ùˆ استاد باستان شناسی است بکلی منکر Øضور یهودیان در مصر Ù…ÛŒ شود. طبق نظر او اورشلیم در زمان سلطنت داود Ùˆ سلیمان ده کوره ای بیش نبوده است.بنا براین همۀ مطالبی Ú©Ù‡ در خصوص خروج یهودیان از مصر ونیز عظمت اورشلیم در زمان سلطنت داود Ùˆ سلیمان در تورات آمده دروغ Ù…Øض اند( این نظریۀ به نظریۀ مکتب کپنهاگ مشهور است). Ùیلکنشتان معتقد است Ú©Ù‡ تورات کتاب Øماسی قوم یهود است؛ همچنان Ú©Ù‡ ایلیاد Ùˆ اودیسه کتاب های Øماسی یونانیان هستند.تÙاوت درشخصیت های تورات باشخصیت های ایلیاد Ùˆ اودیسه تÙاوت ذهنیت یهودیان با ذهنیت یونانیان را بیان Ù…ÛŒ کند. Ùیلکنشتاین بسیار Ùرا تر از ولهاوزن رÙته است. .
روبرتسون- سميت به معرÙÙŠ نظريات ولهاوزن ودÙاع از آنها پرداخت Ùˆ مقدمهâ€Ø§ÙŠ بر ترجمۀ انگليسي كتاب ولهاوزن: تاريخ اسرائيل نوشت. كتاب ولهاوزن به نام: بقاياي شرك عرب كه آن نيز به بازسازي اعتقادات اعراب باديه نشين پيش از ظهور اسلام اختصاص ياÙته است بادو كتاب اخير روبرتسون- سميت شباهت دارد Ùˆ در واقع مكمل آنها است. روبرتسون- سميت كتاب شهر باستان(1) اثر Ùوستل دوكولانژ را الگوي پژوهش خود قرار داد. كولانژ نيز كوشيده بود تا قديميâ€ØªØ±ÙŠÙ† رسوم ونهادهاي هندو- اروپايي را بازسازي كند. روش كولانژ درپژوهش تاريخي،كه بعداً سميت از آن پيروي كرد ،اين است كه ميâ€ÙƒÙˆØ´Ø¯ دوران پيش- تاريخي را، كه از آن هيچâ€Ú¯ÙˆÙ†Ù‡ سند مستقيمي در دست نيست از طريق آثار مبهمي كه در دوران متاخرتر بر جای مانده Ùˆ در آنها به طور غير مستقيم اشارهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ به دوران پيش- تاريخي ميâ€Ø´ÙˆØ¯ØŒ بازآÙريني كند. او پيش از سميت بر تقدم رسوم وعادات بر انديشهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ نظرات تاكيد كرده بود. در كتاب دين اقوام سامي نظريات تازهâ€Ø§ÙŠ درباره رسم قرباني كردن Ùˆ ارتباط خدايان با پرستندگانشان Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. اميل دوركم با اشتياق زياد كتاب دين اقوام سامي را خواند Ùˆ تØت تاثير آن قرار گرÙت كه ميâ€ØªÙˆØ§Ù† تاثير آن رادر مقالات او ونيز در كتاب شكلâ€Ù‡Ø§ÙŠ ابتدائي زندگي ديني ملاØظه كرد. استون لوكس در كتاب خود:اميل دوركم، زندگي Ùˆ آثار او در اين خصوص ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:«دين اقوام سامي اثر روبرتسون--- سميت ومكتبâ€Ø§Ø´ØŒ پرسپكتيو كاملي در مورد دين به دوركم ارائه ميâ€Ø¯Ø§Ø¯ØŒÙ‡Ù… چنان كه مالينوسكي ملاØظه كرده است، سميت از نخستين كساني بود كه دين را در قالب سرشت اجتماعيâ€Ø§Ø´ ميâ€Ø¯ÙŠØ¯ Ùˆ به ويژه اعمال شعائري را مورد توجه قرار ميâ€Ø¯Ø§Ø¯... يا به سخن خود روبرتسون - سميت دين كلاً عبارت از نهادها(= رسوم Ùˆ عادات) Ùˆ اعمال (= مناسك Ùˆ شعائر) بود، اين رهیاÙت براي دوركم جالب بود.»(2) هانري هوبر Ùˆ مارسل موس نيز در نوشتن كتاب: قرباني كردن: سرشت وكاركرد آن (3)تØت تاثير كتاب دين اقوام سامي بودهâ€Ø§Ù†Ø¯. زيگموند Ùرويد در اثر خود: توتم Ùˆ تابو، روبرتسون –سميت را اين طور معرÙÙŠ ميâ€ÙƒÙ†Ø¯: «Ùيزيكدان، لغتâ€Ø¯Ø§Ù†(Philologist) متخصص در نقد كتاب مقدس، انسانâ€Ø´Ù†Ø§Ø³ØŒ دانشمندي بصير با علائق علمي بسيار Ùˆ ذهني منزه از پيشداوري»(4) Ùرويد كتاب خود را با اين جمله پايان ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯:« در آغاز عمل بود.»(5) كه در واقع تكرار Øر٠روبرتسون- سميت است كه مناسك Ùˆ اعمال ديني مقدم بر نظرات ديني بودهâ€Ø§Ù†Ø¯. كاسيرر در جلد دوم ÙلسÙÛ€ صورتâ€Ù‡Ø§ÙŠ سمبليك: انديشه اسطورهâ€Ø§ÙŠ (ترجمه نگارنده، انتشارات هرمس1378)ØŒ نظريۀ سميت در خصوص تقدم مناسك بر اسطوره ونيز تÙسير سميت از رسم قرباني كردن را پذيرÙته است Ùˆ همه جا از او به عنوان Ùيلسو٠دين نام ميâ€Ø¨Ø±Ø¯. مقالهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ رسالهâ€Ù‡Ø§ÙŠ سميت نيز پس از مرگ او با عنوان:( Lectures and Essays of William Robertson – Smith 1912) به چاپ رسيدند. آرزو دارم كه زماني دو كتاب اخير از سميت به Ùارسي برگردانده شوند.
دين اقوام سامي
موضوع پژوهش ما دين اقوام سامي است،يعني آن گروه از اقوام خويشاوندي كه شامل اعراب،عبريâ€Ù‡Ø§ØŒ Ùنيقيâ€Ù‡Ø§ØŒ آراميâ€Ù‡Ø§ØŒ بابليâ€Ù‡Ø§ Ùˆ آشوريâ€Ù‡Ø§ ميâ€Ø´ÙˆØ¯ كه در زمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ قديم شبه جزيرۀ عربستان Ùˆ بخش اعظم سرزمينâ€Ù‡Ø§ÙŠ سوريه، بينâ€Ø§Ù„نهرين Ùˆ عراق را اشغال كرده بودند واز سواØÙ„ مديترانه تا كوهپايهâ€Ù‡Ø§ÙŠ ايران وارمنستان پراكنده شده بودند. در ميان اين اقوام،سه دين بزرگ جهان نشات گرÙتهâ€Ø§Ù†Ø¯. بنابراين پژوهشگر اين سه دين بايد هميشه به اقوام سامي توجه خاصي داشته باشد. اما موضوع بررسيâ€Ù…ا،تاريخ دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ متعدد كه منشا سامي دارند نيست؛ بلكه دين سامي، به منزله يك كل است، يعني خصوصيات مشترك دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ سامي Ùˆ نوع عمومي دين سامي موضوع پژوهش ما است. سه دين يهودي، مسيØÙŠ Ùˆ اسلام را ميâ€ØªÙˆØ§Ù† به تعاليم نوآوران ديني يعني]Øضرت[ موسي،]Øضرت[ عيسي Ùˆ ]Øضرت[Ù…Øمد پيگيري كرد. اين دينâ€Ù‡Ø§ مانند نظامâ€Ù‡Ø§ÙŠ شرك قديم كه بر اثر نيروي ناآگاهي كه به طور آرام Ùˆ بيâ€Ø³Ø± Ùˆ صدا، از دورهâ€Ø§ÙŠ به دوره ديگر عمل ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ØŒ به وجود نيامدند بلكه بنيانگذاراني داشتهâ€Ø§Ù†Ø¯ كه خود را عامل ÙˆØÙŠ الهي معرÙÙŠ ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ از جانب خدا خود را مأمور ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯ كه نظام ديني تازهâ€Ø§ÙŠ خلق كنند. از اين رو براي تمايز از دينâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ كه بينانگذار شناخته شدهâ€Ø§ÙŠ نداشتهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ يهودي، مسيØÙŠ Ùˆ اسلام را دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ موضوعه(positive religions)( يا دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ وضعي) ميâ€Ù†Ø§Ù…يم. گرچه بنيانگذاران اين اديان آگاهانه از سنتâ€Ù‡Ø§ÙŠ قديم گسستهâ€Ø§Ù†Ø¯ اما به رغم اين گسستن از گذشته، در بن اين دينâ€Ù‡Ø§ØŒ سنتâ€Ù‡Ø§ÙŠ ديني قديم نا آگاهانه پايدار ماندهâ€Ø§Ù†Ø¯. مسلم است كه هر نوآور ديني بايد با زبان Ùˆ با Ù…Ùاهيمي پيام خود را به مخاطبان خويش برساند كه براي آنان قابل درك باشد؛ در غير اين صورت، ايجاد رابطه ميان او Ùˆ شنوندگانش Ù…Øال خواهد بود. بنابراين هر نوآور ديني، هر قدم هم خلاقيت داشته باشد Ùˆ در مقابل سنت به پا خيزد، باز هم ناگزير است كه زمينۀ ديني Ùˆ اعتقادي شنوندگان خود را در نظر گيرد. اين پس- زمينۀ ديني Ùˆ اعتقادي از زمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ قديم تداوم داشته Ùˆ ميراثي بوده كه نسل به نسل منتقل ميâ€Ø´Ø¯Ù‡ است. نسلâ€Ù‡Ø§ÙŠ پياپي اقوام سامي در بستر همين سنت رشد كرده، پرورش ياÙته Ùˆ انديشيدهâ€Ø§Ù†Ø¯. پذيرش اين سنت غير ارادي بوده است؛ زيرا شيوۀ انديشيدن Ùˆ زيستن ديگري در برابرشان قرار نداشته است.
يعني جز با سنت موروثي، با آداب Ùˆ رسوم ديگري آشنايي Ùˆ آگاهي نداشتهâ€Ø§Ù†Ø¯. بينانگذاران اديان يهودي،مسيØÙŠ Ùˆ اسلام ناگزير بودهâ€Ø§Ù†Ø¯ كه با اين سنت به نوعي كنار آيند، برخي از عناصر آن را بپذيرند Ùˆ در نظام ديني خود جاي دهند وبقيه را باطل اعلام كنند. Øتي در بعضي موارد نوآوران ديني ناآگاهانه زير سلطۀ همين سنت بودهâ€Ø§Ù†Ø¯. چون بنيانگذاران دين نو نميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯ پيام خود را به گوش كساني Ùرو خوانندكه از هيچ گونه زمينۀ ديني كهن برخوردار نباشند، پس آنان ناگزيرند كه نظام تازه خود را ØŒ لااقل از Ù„Øاظ قالب Ùˆ شكل،اگر نه از Ù„Øاظ جوهر Ùˆ Ù…Øتوا، در ارتباط با دين پيشين بياÙريند. بنابراين براي درك Ùˆ شناخت كامل يك نظام ديني موضوعه Ùˆ Ùهم منشا تاريخي Ùˆ شكل Ùˆ اصول انتزاعي آن، شناخت دين سنتي مقدم بر آن ضروري است. از همين ديدگاه است كه بايد به دين قديم اقوام سامي توجه كرد، زيرا اين موضوع صرÙاً كنجكاوي باستان شناختي نيست بلكه بر مسئلۀ بزرگ منشاهاي معنوي دين كتاب مقدس اثر مستقيم Ùˆ مهمي دارد. با مثالي منظور خود را روشن ميâ€ÙƒÙ†Ù…. ميâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ… كه بخش اعظم تعاليم كتاب عهد جديد(انجيلâ€Ù‡Ø§) Ùˆ تمامي خداشناسي مسيØÙŠ بر تصورات مربوط به قرباني كردن Ùˆ خاخام ها متكي است. آنچه نويسندگان انجيلâ€Ù‡Ø§ در اين خصوص ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙ†Ø¯ØŒ بر اين اساس Ùˆ بر اين پيش Ùرض متكي است كه خواننده پيشاپيش با اين Ù…Ùاهيم آشناست؛ زيرا قرباني كردن Ùˆ خاخام ها، Ù…Ùاهيم رايجي در ميان يهوديان بودند Ùˆ در اØكام شرعي كنيسه تجسم ياÙته بودند. اما شعائر Ùˆ مناسك كنيسه از Ù„Øاظ منشا خود چيزي كاملاًتازه ای نبودند. اØكام سÙر تثنيه،خاخامâ€Ù‡Ø§ را نياÙريد Ùˆ رسم قرباني كردن را مرسوم نكرد. قرباني كردن Ùˆ خاخام ها با يهوديت پديد نيامدند بلكه رسوم يا نهادهاي كهني بودند كه ميان عبريâ€Ù‡Ø§ Ùˆ همسايگانشان مشترك بود. از اين رو در سÙر تثنيه Ùقط به اينها،مطابق تعاليم معنوي جديد، شكلي تازه داده شد. هر كس كه عهد عتيق(=تورات) را با دقت بخواند با اين Øقيقت روبرو ميâ€Ø´ÙˆØ¯ كه منشا قرباني كردن Ùˆ دليل قرباني كردن هيچ كجا ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ نشده است. اين كه رسم قرباني كردن بخش اساسي دين است،امري شناخته شده دانسته ميâ€Ø´ÙˆØ¯Ø› بنابراين نيازي به ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù†Ø¯Ø§Ø±Ø¯Ø› اما قرباني كردن Ùقط مختص اسراييليâ€Ù‡Ø§ نيست بلكه رسمي دانسته ميâ€Ø´ÙˆØ¯ جهانشمول، كه هم قوم برگزيدۀيهوه وهم ديگر اقوام آن را به جاي ميâ€Ø¢ÙˆØ±Ù†Ø¯. بنابراين هنگامي كه ميâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡ÙŠÙ… رسم قرباني كردن را در عهد جديد(=انجيلâ€Ù‡Ø§) به طور جامع مطالعه كنيم، ناگزيريم گام به گام به عقب برويم تا به جايي برسيم كه در آنجا قرباني كردن، Ùقط در ميان عبريâ€Ù‡Ø§ رسم نيست بلكه ميان همه اقوام سامي، كه عبريâ€Ù‡Ø§ نيز جزو آنها هستند، رسم است. با بررسيâ€Ù‡Ø§ÙŠ اين نوعي، اين نتيجه به دست ميâ€Ø¢ÙŠØ¯ كه هيچ يك از دينâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ كه منشا سامي دارند Ùˆ هنوز هم بر زندگي مردمان تاثير عظيمي دارند، كاملاً Ùهم پذير نيستند مگر آنكه دربارۀ دين سنتي كهن نژاد سامي تØقيق شود.
ملاØظه ميâ€ÙƒÙ†ÙŠØ¯ كه چنانچه كهنâ€ØªØ±ÙŠÙ† برداشتâ€Ù‡Ø§ Ùˆ رسوم ديني عبري ها را بررسي كنيم، در خواهيم ياÙت كه آن برداشتâ€Ù‡Ø§ Ùˆ رسوم،ميراث مشترك گروهي از اقوام خويشاوندند Ùˆ صرÙاً به قبايل اسراييلي تعلق ندارند. هر كس كه كتاب مقدس را خوانده باشد منكر اين موضوع نخواهد شد كه در تاريخ اسراييل قديم،يعني پيش ازاسارت يهوديان، هيچ مسئله اي به اين واضØÙŠ Ù…Ø·Ø±Ø Ù†Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ كه عوام در ØÙظ دين خود Ùˆ درنياميختن آن با دين â€Ù‡Ø§ÙŠ اقوام همسايۀ خود دشواري عظيمي داشتهâ€Ø§Ù†Ø¯. كساني كه دركي از اصل معنوي نداشتند ودين يهود را Ùقط رسوم موروثي ميâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯ØŒ ميان دين خود Ùˆ دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ همسايگان مشرك تÙاوت چنداني نميâ€Ø¯ÙŠØ¯Ù†Ø¯. بنابراين، رسوم Ùˆ مناسك كنعاني Ùˆ بيگانه را به طيب خاطر به جای ميâ€Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ù†Ø¯. اهميت اين Øقيقت هنگامي آشكار ميâ€Ø´ÙˆØ¯ كه به خاطر آوريم كه Øساسيتâ€Ù‡Ø§ÙŠ عميق ديني آدم عامي تا Ú†Ù‡ Øد در مقابل هر گونه نوآوري Ùˆ بدعت ديني تØريك ميâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯. هيچ چيز به اندازه امور مذهبي، آدم Ù…ØاÙظه كار را بر نمي انگيزاند Ùˆ Ù…ØاÙظه كاري جزو خلق Ùˆ خوي شرقيان است. كل تاريخ اسراييل درك ناپذير مي شود چنانچه بپنداريم كه شركي كه پيامبران با آن مي جنگيدند،چيزي كاملاً بيگانه با سنتâ€Ù‡Ø§ÙŠ ديني عبري ها بود. در اصل ميان دين اشعياء نبي با دين بت پرستان ،عالمي اختلا٠وجود داشت، اما تÙاوت در اصل كه به نظرما این همه ÙˆØ§Ø¶Ø Ø§Ø³Øª در نظر يك يهودي عادي، ÙˆØ§Ø¶Ø Ùˆ آشكار نبود؛ بنابراين او ميان امور سنتي Ùˆ شعائر Ùˆ اعمال ديني خود با دين بت پرستان همسايه بيشتر شباهت ميâ€Ø¯ÙŠØ¯ تا تÙاوت. آدم Ù…ØاÙظه كار از ديدن اصل سرباز ميâ€Ø²Ø¯ Ùˆ Ùقط به سنت Ùˆ رسم پاي بند است،بنابراين او در برابر انبياء ايستادگي ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ùˆ با تلاشâ€Ù‡Ø§ÙŠ انبياء براي قائل شدن تمايز ميان دين يهود Ùˆ دين خدايان بيگانه همدلي نشان نمي داد. بر پايۀ همين دلايل معتقدم كه اساس طبيعي دين يهوديان با دين â€Ù‡Ø§ÙŠ همسايگان مشركش يكي است. دين سنتي از پدر به Ùرزند ميâ€Ø±Ø³Ø¯Ø› بنابراين دين تا Øدودي موضوعي نژادي است. اقوام از تنه ای مشترك منشعب مي شوند از اين رو، رسوم Ùˆ اعتقادات سنتي مشتركي را در خصوص اينكه Ú†Ù‡ چيزي مقدس Ùˆ Ú†Ù‡ چيزي غير مقدس است به ارث ميâ€Ø¨Ø±Ù†Ø¯. به همين دلايل، سنت ديني عبري ها نيز با سنت ديني همسايگان مشركشان، وجوه مشترك بسياري داشت. اين موضوع را Øتي از منابع ديگر بجز تورات نيز مي توان درياÙت، دين قوم يهود تقريباً هماننددين اقوام مشرك سوريه Ùˆ عربستان بود.
رهياÙت هر پژوهشگری به دين معمولاً اين است كه اصول كلامي Ùˆ انتزاعي آن را بشناسد. اما خوانندۀ این کتاب در خواهد ياÙت كه دين در آغاز، شكل نظري مشخصي نداشته بلكه بيشتر شامل به جاي آوردن يك سلسله اعمال Ùˆ مناسك بوده است. اين يك اصل اساسي در شناخت اديان است كه هر Ú†Ù‡ ديني كهنâ€ØªØ± باشد،جنبۀ عملي آن بارزتر وغني تر است وجنبۀ نظري آن Ùقيرتر. بنابراين به هنگام بررسي زمينۀ ديني متقدم بر دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ موضوعه، نقش شعائر Ùˆ مناسك مهم تر ميâ€Ø´ÙˆØ¯ Ùˆ برخورد دين نو با آنها مسئله اي Øاد ميâ€Ú¯Ø±Ø¯Ø¯.
نوآوران ديني متÙكران ÙلسÙÙŠ نبودند كه نظام هايي عقلاني بنابر اصول دقيق بنا نهند. ادياني كه پيامبران بنا نهادند بيشتر شامل توصيه هايي در خصوص انجام بعضي مناسك Ùˆ عبادات است. آنان اعتقاد داشتند كه نظم اجتماعي Ùˆ سياسي جوامع شان با دين تازهâ€Ø§ÙŠ كه تبليغ ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ پيوند داشت. هد٠آنان تنها تبليغ دين تازه نبود بلكه Ø¢Ùريدن جامعۀ ديني جديدي نيز بود كه ميâ€Ø®ÙˆØ§Ø³ØªÙ†Ø¯ رهبري آن را به دست گيرند Ùˆ آن را طبق اصول دين جديد بازسازي كنند. Ú¯Ùتيم كه دين عبارت از توصيه هايي در خصوص به جاي آوردن بعضي اعمال ونهي از ارتكاب برخي ديگر است. بنابراين جنبۀ مناسكي دين قوي تر از جنبۀ نظري آن است. شعائر Ùˆ مناسك با دوامâ€ØªØ± Ùˆ قديميâ€ØªØ±Ù†Ø¯ تا اساطير يا اعتقادات نظري.
زيرا يك نوع مناسك را در زمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ مختل٠واماكن†متÙاوت به جای ميâ€Ø¢ÙˆØ±Ù†Ø¯Ø› ولي توجيه نظري آنها متÙاوت است. معمولاً اساطير،مناسك را تبيين ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯. اما براي يك نوع مناسك ميâ€ØªÙˆØ§Ù† اساطيري متÙاوت يا Øتي متناقض ياÙت.اساطير راه مطالعۀ مناسك واعمال ديني نيستند.اساطير ما رادر شناخت ساختار انديشۀ اقوام باستاني ياري ميâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ØŒØ§Ù…ا نبايد دچار اين Ùريب شد كه آنها راهي به شناخت اعمال ديني ميâ€Ú¯Ø´Ø§ÙŠÙ†Ø¯. اساطير را تخيل شاعرانه براي توجيه اعمال Ùˆ مناسك ديني ساخته است. هنگامي كه براي نخستين بار مناسكي به جاي آورده شد، تثبيت Ùˆ تداوم آن در ميان اÙراد قبيله يا قوم بستگي به اساطير نداشت بلكه بر اثر مرجعيتي بود كه چون Ùˆ چر اكردن در ØÙكم او روا نبود، از آن پس اÙراد مكل٠بودند كه آن مناسك Ùˆ اعمال شعائري را به جاي آورند. سرپيچي از اجراي آنها در ØÙكم قيام بر ضد قبيله يا جامعه بود. نتيجه اين كه شعائر يا نهادهاي ديني شالودۀ نظام سياسي جامعه بودند. ساختار سياسي Ùˆ شكل Øكومتي هر جامعهâ€Ø§ÙŠ ارتباط تنگاتنگ با نهادهاي ديني آن جامعه دارد. قوانين كيÙري Ùˆ Øقوق مدني هر جامعه بر نهادهاي دينيâ€Ø§Ø´ متكي هستند. در واقع نه تنها در جوامع ابتدائي بلكه در جوامع پيشرÙته نيز،ساختار سياسي- اجتماعي كشور از نهادهاي ديني اش ناشي شدهâ€Ø§Ù†Ø¯. همان گونه كه يك Ùرد پيش از آنكه نهادهاي اجتماعي جامعهâ€Ø§ÙŠ را كه در آن متولد شده است مورد ترديد قرار دهد، در آنها پرورش ميâ€ÙŠØ§Ø¨Ø¯ Ùˆ رشد ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ از آنها استÙاده ميâ€ÙƒÙ†Ø¯Ø› همين طور نيز او در ميان نهادهاي ديني چشم ميâ€Ú¯Ø´Ø§ÙŠØ¯ØŒ به آنها باور پيدا ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ØŒ به دستورات ديني عمل ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ با هنجارهاي جامعه همنوا ميâ€Ø´ÙˆØ¯. از اين رو مطالعۀ منشا تاريخي اديان موضوعه مستلزم بررسي نهادهاي دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ متقدم برآنهاست، يا دقيقâ€ØªØ± مستلزم مطالعه همان سنت ناآگاه است كه نسل به نسل منتقل ميâ€Ø´Ø¯Ù‡ است. ولي نهادها يا مناسك پيچيدۀ ديني را چگونه ميâ€ØªÙˆØ§Ù† بررسي كرد؟ اين كلا٠سر در Ú¯Ù… را چگونه ميâ€ØªÙˆØ§Ù† از هم گشود،همان گونه كه سادهâ€ØªØ±ÙŠÙ† راه براي مطالعۀ نهادهاي سياسي Ùˆ اجتماعي يك جامعه بررسي نوع Øكومت آن است؛ همين طور نيز بهترين راه مطالعۀ نهادهاي ديني، رابطۀ انسان با خدايان(يا خدا) است. زيرا اعمالي كه انسان در راه نزديكي به درگاه خدا يا خدايان انجام ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯ØŒ Ù…Øور Ùˆ مركز همۀ نهادهاي ديني است. بايد اين نكته را يك بار ديگر تكرار كرد كه اديان كهن، نظامي از اعتقادات كلامي Ùˆ ÙلسÙÙŠ نبودند بلكه عبارت از يك سلسله مناسك Ùˆ اعمال ديني بودند. معتقدان به دين در دورهâ€Ù‡Ø§ÙŠ اخير كوشيدهâ€Ø§Ù†Ø¯ كه جنبۀ صر٠مناسكي اديان قديم را منكر شوند Ùˆ با ارایۀ تÙسيرهاي تمثيلي Ùˆ استعاري از اعمال ديني، نظامـي كلامي بنا نهند. انسان دوران گذشته همانند انسان متÙكر امروزي نميâ€Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´ÙŠØ¯Ù‡ است. برداشتي كه ما امروزه از اعمال Ùˆ مناسك داریم، هيچâ€Ú¯Ø§Ù‡ به ذهن او خطور نمی کرده است. هد٠اصلی اين مطالعه بازسازي«جهانâ€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠÂ» دوران پيشين است. ولي شيوۀ تÙكر بيشتر امري جمعي است Ùˆ Øتي ميâ€ØªÙˆØ§Ù† پيشتر رÙت Ùˆ وجوه مشتركي در تÙكر اقوام مختل٠يك نژاد را پيدا كرد. بنابراين شايد لازم باشد كه دربارۀ اقوام سامي توضيØاتي داده شود.
تعري٠علمي يك گروه قومي وابسته به بررسي هاي گوناگوني است. زيرا سند متقن تاريخي در مورد Ù…ØÙ„ اصلي اقوام قديم Ùˆ خويشاوندي ميانشان وجود ندارد. بنابراين، اين نقص تاريخي رابايد به گونهâ€Ø§ÙŠ جبران كرد. مثلاً با مطالعۀ خصوصيات جسماني موروثي Ùˆ نيز تا Øدودي مشخصات ذهني، رسوم Ùˆ سنتâ€Ù‡Ø§ كه معمولاً نسل به نسل منتقل ميâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯. در ميان معيارهاي غير مستقيم براي تعيين خويشاوندي ميان اقوام، آشكارترين معيار، Ùˆ نيز يگانه معياري كه به دقت مطالعه شده، معيار زبان است. زيرا مشاهده شده است كه زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ نوع بشر يك مجموعه از گروهâ€Ù‡Ø§ÙŠ طبيعي را تشكيل ميâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ كه ميâ€ØªÙˆØ§Ù† در درون هر گروه، زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ متعددی را جاي داد Ùˆ آنها را برØسب خويشاوندي شان مرتب كرد. اما زبان اقوام سامي Ùقط يك جنبه از ÙˆØدت كليâ€ØªØ± آنان را بيان ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. البته اين سخن بدان معنا نيست كه خصائل اعراب باديه نشين را به همۀ اقوام سامي از جمله بابليâ€Ù‡Ø§ نيز تعميم دهيم. زيرا اعراب باديه نشين Ùˆ بابليâ€Ù‡Ø§ تØت شرايط جغراÙيايي Ùˆ اخلاقي كاملاً متÙاوتي ميâ€Ø²ÙŠØ³ØªÙ†Ø¯Ø› از سوي ديگر اعراب باديه نشين از زمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ قديم به صورت نژادي خالص باقي مانده بودند، ولي بابليâ€Ù‡Ø§ Ùˆ آشوريâ€Ù‡Ø§ در مرز قلمرو اقوام سامي زندگي ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ به اØتمال قوي با ديگر نژادها در آميخته بودند.
ولي به رغم اين تÙاوتâ€Ù‡Ø§ØŒ اقوام سامي،گروه متجانسي را تشكیل ميâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯. از اين Ù„Øاظ، زبان آنان گواه قاطعي است. اين زبانâ€Ù‡Ø§ چنان به هم شبيهâ€Ø§Ù†Ø¯ كه Øتي يك Ù†Ùر غير متخصص نيز متوجه خويشاوندي Ùˆ شباهت آنها ميâ€Ø´ÙˆØ¯. علم جديد زبان شناسي هيچ مشكلي در پيâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ اين زبانâ€Ù‡Ø§ به يك زبان واØد ابتدائي Ùˆ تعيين جنبهâ€Ù‡Ø§ÙŠ مختل٠آن نداشته است. از سوي ديگر تÙاوت ميان اين زبانâ€Ù‡Ø§ Ùˆ آن زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ كه به وسيلۀ همسايگان اين اقوام تكلم ميâ€Ø´ÙˆØ¯ØŒ چنان زياد است كه هيچ رابطهâ€Ø§ÙŠ ميان زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ اقوام سامي با زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ اقوام همسايۀ آنان نميâ€ØªÙˆØ§Ù† برقرار كرد. گرچه زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ سامي با زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ شمال Ø¢Ùريقا از بعضي جنبهâ€Ù‡Ø§ شباهت دارند، اما Øتي در اينجا نيز شباهتâ€Ù‡Ø§ با تÙاوتâ€Ù‡Ø§ÙŠ عميق همراه است. بر اساس خويشاوندي زباني ميâ€ØªÙˆØ§Ù† اين نتيجه را گرÙت كه دورهâ€Ø§ÙŠ Ú©Ù‡ اقوام سامي با اين زبان مشترك سخن مي Ú¯Ùته اند Ùˆ با زبان هاي ديگر اقوام غير سامي برخوردي نداشتهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ در مقايسه با زماني كه گويشâ€Ù‡Ø§ÙŠ عبري ØŒ آرامي Ùˆ عربي به طور جدا از هم تكامل ياÙته اند ØŒ زماني بسيار طولاني بوده است؛ يا به سخن ديگر، نياكان آراميâ€Ù‡Ø§ØŒØ¹Ø¨Ø±ÙŠâ€Ù‡Ø§ Ùˆ اعراب پيش از آنكه هر يك تØول قومي جداگانه اي در تاريخ در پيش گيرند Ùˆ در منطقه اي پهناور پراكنده شوند، زماني دراز با يكديگر ميâ€Ø²ÙŠØ³ØªÙ‡ Ùˆ به زباني واØد سخن ميâ€Ú¯Ùتهâ€Ø§Ù†Ø¯.
اين زمان متعلق به دورۀ كودكي نوع بشر است؛ در اين دوره هيچ Ù…Ùهومي از Ùرديت وجود نداشت،خصائل مشترك يك قوم، نيروي عظيمي بود كه خود را بر يكايك اÙراد قوم تØميل ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ø› در اين دوره نياكان اقوام سامي خصلت كاملاً مشخصي به دست آورده بودند كه آنان را از ساير نژادها متمايز ميâ€ÙƒØ±Ø¯. اقوام سامي، در اين دوره علاوه بر زبان مشترك، سنت ها Ùˆ رسوم Ùˆ عقايد مشتركي نيز داشتند. نكته مهم ديگر اينكه اقوام سامي هيچ گاه به اندازۀ اقوام آريايي پراكنده نشدند. اگر مستعمرات اعراب در Ø¢Ùريقاي شرقي Ùˆ مستعمرات Ùنيقي ها را در سواØÙ„ Ùˆ جزاير درياي مديترانه كنار بگذاريم، منطقهâ€Ø§ÙŠ كه نژاد سامي اشغال كرده از اين قرار است:مركز آن شبۀ جزيره عربستان است كه به طور طبيعي مجزاست Ùˆ به واسطۀ خصوصيات جغراÙيايي اش،مهاجرت وسيعي از خارج آن به درونش صورت نگرÙته Ùˆ از اين رو دژ مركزي نژاد سامي بوده Ùˆ Ù…Øتمل است كه مركز اصلي آن نژاد بوده باشد كه قبايل سامي از آنجا به ديگر جاها مهاجرت ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù‡ اند. نژاد سامي در اطرا٠كوير سوريه پراكنده ميâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ تا به موانع طبيعي برسند يعني درياي مديترانه،كوه تاروس Taurus Ùˆ كوهâ€Ù‡Ø§ÙŠ ارمنستان Ùˆ ايران. اين منطقه را از همان سپيده دم تاريخ،اقوام سامي اشغال ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯. زماني كه اقوام سامي در تماس مستقيم با يكديگر نبودند، موانع طبيعي آنها را از يكديگر جدا ميâ€ÙƒØ±Ø¯ نه جوامع بيگانۀ غير سامي. در واقع همين موانع طبيعي، نژاد سامي را به اقوام يا قبايل گوناگون تقسيم ميâ€ÙƒÙ†Ø¯Ø› اما اين جدايي چنان نبودكه آنها را براي هميشه از يكديگر جدا Ù†Ú¯Ù‡ دارد، آنها يا بر اثر جنگ يا ØµÙ„Ø ÙŠØ§ يكديگر ميâ€Ø¢Ù…يختند، Ùˆ بدين طريق خصلت اين نژاد همواره ثابت ميâ€Ù…اند. نشانهâ€Ø§ÙŠ در دست نيست كه نشان دهد كه مهاجرت وسيعي از خارج به درون اين منطقه صورت گرÙته باشد. غير از هلني شدن موقت برخي شهرهاي بزرگ سوريه، اين منطقه از Ù„Øاظ نژادي، خالص باقي مانده است. در هيچ جاي جهان مانند اين منطقه خويشاوندي زباني بر اساس دلايل تاريخي Ù…Øكم، مبين خويشاوندي نژادي نيست. هر كس كه خود را با تاريخ Ùˆ ادبيات اقوام سامي آشنا كرده باشد، ميâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ شاهدي بر اين مدعا باشد كه اين اقوام همه،مانند يك خانوادهâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒâ€ŒØ§Ù„بته طبيعي است كه اين تجانس در گونه. تنها در مرزهاي اين منطقه تا Øدودي به هم بخورد. در غرب اين منطقه، هر گاه مستعمرات آن سوي درياي مديترانه را كنار بگذاريم، شرايط طبيعي، مرز مشخصي ميان اقوام سامي وهسمايگان بيگانه رسم ميâ€ÙƒÙ†Ø¯.
درياي سرخ Ùˆ كوير شمال،موانع طبيعي ديگري هستند. گرچه نيروي توسعه طلب نژاد سامي مانع درياي سرخ را در نورديده است؛ اما از ورود Ø¢Ùريقاييâ€Ù‡Ø§ به درون آسيا جلوگيري كرده است. اما در شرق، جلگه Øاصلخيز بين النهرين، هم در دوران گذشته Ùˆ هم در دوران جديد، بستر آميختگي نژادها بوده است؛ از اين رو، برخي از آشور شناسان Ùˆ بابلâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† بر اين عقيدهâ€Ø§Ù†Ø¯ كه تمدنâ€Ù‡Ø§ÙŠ آشوري Ùˆ بابلي صرÙاً سامي نبوده اند، بلكه سكنۀ قديم آنها، غير سامي بودهâ€Ø§Ù†Ø¯ كه Ù†Ùوذ Ùˆ تاثير آنها به ويژه در دين Ùˆ در متون مقدس Ùˆ كتيبه â€Ù‡Ø§ قابل تشخيص است.
از اين رو بايد در بكار بردن Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø¨ÙŠÙ†â€Ø§Ù„نهرين Ùˆ تÙسير آنها اØتياط بسيار به عمل آورد. برخي كسان معتقدند كه بابل براي مطالعۀ تطبيقي اعتقادات Ùˆ اعمال ديني اقوام سامي نقطه آغاز خوبي است، اما بايد ميان باستاني بودن Ùˆ ابتدائي بودن Ùرق گذاشت. دين بابليâ€Ù‡Ø§ باستاني است اما اين بدان معني نيست كه دين آنان ابتدائي است. برعكس به نظر ميâ€Ø¢ÙŠØ¯ كه جامعۀ بابلي Ùˆ دين بابلي بر اثر آميزش دو نژاد پديد آمده باشند. از اين رو سازمان اجتماعي بابل Ùˆ دين بابلي ساختاري پيچيده داشتند. نظام رسمي دين بابلي Ùˆ آشوري كه از طريق متوني كه روØانيان نوشتهâ€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ از طريق Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´Ù†Ø§Ø®ØªÙ‡ ميâ€Ø´ÙˆØ¯ØŒ به روشني نشان ميâ€Ø¯Ù‡Ø¯ كه اين دين، چيزي بيش از يك دين سنتي متعلق به تودۀ مردم بوده است؛ اين دين را روØانيان Ùˆ دولتمردان،مانند دين رسمي مصر، به طور مصنوعي Ùˆ براي مقاصد دربار ساختند؛ بدين معني كه از تركيب عناصر متعلق به پرستشگاهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…Øلي مختل٠يك دين التقاطي درست كردند. به اØتمال قوي دين عوام از اين نظام رسمي بسيار سادهâ€ØªØ± بوده است. Ùˆ به نظر ميâ€Ø¢ÙŠØ¯ كه آشور در زمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ متاخر، هم از Ù„Øاظ دين Ùˆ هم از Ù„Øاظ نژاد، با كشورهاي آرامي همسايه خود تا Øدودي متÙاوت بوده است. ذكر اين نكات به اين منظور نيست كه از اهميت مطالعۀ Ø§Ù„ÙˆØ§Ø ÙˆÙƒØªÙŠØ¨Ù‡â€Ù‡Ø§ براي درك تاريخ دين سامي بكاهيم،اين ياÙته â€Ù‡Ø§ براي مقايسه با آنچه ما از اعتقادات وكيشâ€Ù‡Ø§ÙŠ ديگر اقوام سامي ميâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ… با ارزشâ€â€Ø§Ù†Ø¯ØŒ به ويژه از اين بابت كه تمدن جلگۀ بينâ€Ø§Ù„نهرين تاثير تاريخي ژرÙÙŠ بر بخش بزرگي از قلمرو سامي داشته است، اما مبداً درست براي مطالعۀ عمومي دين سامي را بايد د ر منطقهâ€Ø§ÙŠ جستجو كرد كه گرچه دانش†ما درباره آن از زمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ متاخرتري آغاز ميâ€Ø´ÙˆØ¯ØŒ اما در آن منطقه، ابتدائيâ€ØªØ±ÙŠÙ† وضع اجتماعي Ùˆ سادهâ€ØªØ±ÙŠÙ† اعتقاد ديني Ùˆ جود داشته است؛ از اين رو مبدا مطمئنâ€ØªØ±ÙŠ براي مطالعه اعتقادات اقوام سامي است. ] اگر براي اميل دوركم توتم پرستي بوميان استراليا ابتدائيâ€ØªØ±ÙŠÙ† شكل دين بود، براي ويليام روبرتسون- سميت اعتقادات مشركان عرب ابتدائيâ€ØªØ±ÙŠÙ† شكل دين اقوام سامي است[ گرچه اطلاعات كمي از اعتقادات مشركان عرب در دست است Ùˆ اين اطلاعات نيز پس از رÙتن مبلغان مسيØÙŠ به عربستان گردآوري شده اند، با اين همه، اين اعتقادات نوع بسيار سادهâ€Ø§ÙŠ از دين را ارائه ميâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ كه متناسب با سرشت بدوي Ùˆ تغيير ناپذير زندگي باديه نشيني است. اين اطلاعات را ميâ€ØªÙˆØ§Ù† با اطلاعات با ارزشي مقايسه كرد كه تورات درباره دين دولت هاي كوچك سرزمين Ùلسطينâ€ØŒ پيش از تسخير آنها به وسيلۀ امپراتوري هاي بزرگ خاور، در اختيار ما ميâ€Ú¯Ø°Ø§Ø±Ø¯Ø› براي اين دوره جز سنگ نوشته هاي آشوري Ùˆ قطعات بعضي از كتيبه ها هيچ سند Ùˆ مدرك همزمان آنها جز كتاب مقدس وجود ندارد. اما در خصوص زمان هاي متاخرتر شواهد چند برابر مي شوند Ùˆ منابع يوناني كمك شايان توجهي مي كنند. ولي در اين زمان به دورۀ التقاط دين هاي گوناگون مي رسيمâ€ØŒ يعني دوره اي كه دين ها Ùˆ پرستش هاي مختل٠بر يكديگر تاثير مي گذارند Ùˆ شكل هاي تازه Ùˆ پيچيده اي از دين را به وجود مي آورند . در اينجا مانند مورد التقاط ديني بابل Ùˆ آشور بايد اØتياط كرد تا از طريق سنجش Ùˆ مقايسه دقيقâ€ØŒ رسم كهن را از بدعت تازه Ùˆ ميراث ديني كهن اقوام سامي را از چيزهايي كه از خارج به قلمرو آنها راه ياÙته اند باز شناخت.
از همان آغاز بايد اين نكته را خاطر نشان كرد كه منابع Ùˆ اطلاعات كاÙÙŠ براي بررسي تاريخ تطبيقي اديان سامي در دست نداريم. اما مطالعۀ دقيق ومقايسه منابع گوناگون، آن اندازه هست كه تقريباً بينشي دقيق از خصوصيات كلي دين اقوام سامي به دست بدهد كه به طور Ùوق العاده اي در همۀ قلمرو سامي مشابه اندو تكرار مي شوند Ùˆ بر تكامل دين Ùˆ پرستش تا زمان هاي متاخرتر Øاكم بوده اند. همين خصوصيات ثابت كه در سراسر قلمرو اقوام سامي ياÙت مي شوند، بايد مورد توجه پژوهشگر دين سامي ها قرار گيرد. قدرت Ùˆ قوت دين سامي ها در همين خصوصيات ثابت Ùˆ مشترك است ونه در چيزهايي كه از منطقه اي به منطقه ديگر، يا از زماني تا زمان ديگر تغيير مي كنند، ازهمين هاست كه بايد براي كاربردهاي عملي مطالعۀ خود كمك بگيريم تا به موضوع مهم رابطۀاديان موضوعۀ سامي با دين كهن تر آن نژاد، پرتوي اÙكنده شود.
پيش از آنكه به ويژگيâ€Ù‡Ø§ÙŠ پژوهش خود بپردازیم بايد چند كلمه اي درباره روش بررسي كه سرشت موضوع، آن را ايجاب كرده است سخن گويیم. براي آنكه تصويري Øقيقي از دين اوليۀ سامي وتعري٠جامع Ùˆ مانعي از آن به دست آوريم بايد نه Ùقط بخش ها يا اجزا را به طور جداي از يكديگر مطالعه كنيم بلكه بايد نظري روشن از مكان Ùˆ تناسب هر جز در رابطهâ€Ø§Ø´ با كل داشته باشيم. در اينجا راه خطا خواهيم پيمود چنانچه اين نظر را بديهي بدانيم كه آنچه مهم ترين Ùˆ برجسته ترين جنبۀ دين در نظر ما است، در نظر جامعۀ كهن – كه مي خواهيم آن را بررسي كنيم- نيز بوده است. در ارتباط با دين، Ú†Ù‡ كهن Ùˆ Ú†Ù‡ نو، از يك سو اعتقادات Ùˆ باورهايي تعّين ياÙته وجود دارند واز سو ديگر، نهادهايي مشخص براي اجراي اعمال شعائري Ùˆ مناسك Ùˆ قواعد رÙتار Ùˆ سلوك.
در عصر نو، معمولاً به دين از منظر اعتقادات نظري مي نگرند نه از منظر مناسك Ùˆ مراسم.تا اواخر قرن نوزدهم تقريباً آن شكل هايي از دين مورد مطالعۀ جدي اروپاييان قرار ميâ€Ú¯Ø±Ùت كه به كليساهاي مختل٠مسيØÙŠ تعلق داشتند Ùˆ همه Ùرقه هاي مسيØÙŠ بر سر اين نكته با هم تواÙÙ‚ داشتند كه مناسك Ùقط در رابطه با تÙسيري كه از آنها مي شود مهم اند.
بنابراين مطالعۀ دين با وظاي٠و تكالي٠ديني آغاز شده است، اما آنها را طوري به مومنان عرضه ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ كه گويي از Øقايق جزمي ناشي شده اند. همين رويه سبب شده است كه هر گاه ديني كهن يا بيگانه را پژوهش مي كنيم ØŒ بر اثر عادت درصدد برآييم تا اعتقاد نامه(Creed) آن را بررسي كنيم Ùˆ در آن كليدي براي Ùهم اعمال Ùˆ مناسك ديني اش بيابيم. اما دين هاي كهن غالباً Ùاقد اعتقادنامه هستند، آنها صرÙا از اعمال ومناسك Ùˆ مراسم تشكيل شده اند. بي شك انسان ها برØسب عادت، اعمال معيني را بي â€Ø¢Ù†ÙƒÙ‡ معنايي براي آنها قائل شوند، انجام نمي دهند. اما مناسك Ùˆ شعائر، ثابت Ùˆ تغيير ناپذير بودند. در Øاليكه معنايي كه براي آنها قائل مي شدند مبهم بود. براي يك عمل شعائري تبيين هاي متÙاوتي وجود داشت بيâ€Ø¢Ù†ÙƒÙ‡ براي شخصي كه تبيين متÙاوتي ارائه مي داد يا آن را پذيرÙته بود، مشكلي پيش آيد Ùˆ به انØرا٠از دين راستين متهم شود.مثلاً در يونان باستان، در يك پرستشگاه اعمال معيني انجام مي دادند وعوام نيز اعتقاد داشتند كه انجام ندادن آنها، بي ديني است.اما اگر از آنها مي پرسيدند چرا اين اعمال را به جاي ميâ€Ø¢ÙˆØ±Ù†Ø¯ØŒ شايد پاسخ هایي متÙاوت Ùˆ Øتي متناقض از اشخاص مختل٠شننيده مي شد. ولي هيچ كس، ديگري را به سبب اين پاسخ سرزنش نمي كرد. زيرا تبيين مناسك هيچ اØساس تندي را بر نميâ€Ø§Ù†Ú¯ÙŠØ®ØªØŒ چون تبيين ها در بيشتر موارد صرÙاً اÙسانه هايي بودند درباره شرايطي كه مناسك Ùˆ شعائر تØت آنها، نخست به Ùرمان خدا يابه راهنمايي مستقيم او، مستقر شده بودند. مناسك يا شعائر ديني نه با عقايد جزمي]=دگم ها[بلكه با اسطوره ها ارتباط ميâ€ÙŠØ§Ùتند.در همۀ اديان كهن اساطير،يعني داستان هاي مقدسي كه روØانيان Ùˆ عوام ساخته بودند، جاي دگم ها را مي گيرند. اساطير شامل قواعدي در خصوص به جاي آوردن اعمال ديني نبودند بلكه بيشتر داستان هايي دربارۀ خدايان بودندو در مواردي نيز اساطير، اØكام دين Ùˆ قواعد اجراي مناسك Ùˆ شعائر را تبيين مي كردند. اما اين اساطير بخش اساسي دين هاي كهن را تشكيل نمي دادند، زيرا اساطير را هيچ مرجع مقدسي تاييد نكرده بود وهيچگونه نيروي الزام آوري بر مومنان نداشت. اسطوره اي كه به پرستشگاه يا به يك مراسم خاص مرتبط مي شد بدين منظور ساخته شده بود تا تخيل مومنان را برانگيزد Ùˆ علاقه مومن رابه آن پرستشگاه يا به آن مراسم باقي نگاه دارد. گزارشâ€Ù‡Ø§ÙŠ مختلÙÙŠ در خصوص همان مراسم يا پرستشگاه به مومن ارائه ميâ€Ø´Ø¯Ø› ولي اگر مومن اعمال ومناسك را دقيقا به جاي مي آورد،ديگر كسي توجهي به اين نداشت كه او Ú†Ù‡ تبييني را برگزيده است. اعتقاد داشتن به مجموعه اي از اساطير،نه اجباري بود ونه بخشي از دين راستين،و مومن نيز با باور داشتن به اين اساطير،امتياز ديني به دست نميâ€Ø¢ÙˆØ±Ø¯ Ùˆ نعمات الهي نصيب او نمي شد.(6)
آنچه اجباري]= واجب[ يا شايان پاداش]= مستØب[ بود، اعمال مقدس مشخصي بود كه سنت ديني تجويز كرده بود كه به طور دقيق به جاي آورده شوند. بنابراين نتيجهâ€Ø§ÙŠ كه ميâ€ØªÙˆØ§Ù† گرÙت اين است كه اساطير، شايسته آن جاي برجستهâ€Ø§ÙŠ نيستند كه معمولاً در مطالعات علمي اديان كهن به آنها اختصاص ميâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯. تا آنجا كه اساطير، تبيين هاي شعائرند،ارزشي Ùرعي دارند؛ Ùˆ اين مطلب را نيز ميâ€ØªÙˆØ§Ù† با اطمينان اثبات كرد كه تقريباً در هر موردي،اسطوره از مناسك مشتق شده است ونه مناسك از اسطوره. مناسك،ثابت وتغييرناپذير بود Ùˆ اسطوره،متغير، اجراي مناسك اجباري بود Ùˆ پذيرش اسطوره اختياري؛ بخش اعظم اساطير مربوط به پرستشگاه ها يا مراسم وتشريÙات ديني قبيله اي خاص يا منطقه اي به خصوص ميâ€Ø´Ø¯. در همه اين موارد Ù…Øتمل Ùˆ در اغلب موارد مسلم است كه اسطوره صرÙاً تبيين مناسك Ùˆ اعمال ديني بوده است.البته چنين تبيين هايي به طور عادي نمي تواند خلق شود مگر آنكه معناي آغازين آن عمل ديني Ùراموش شده باشد. بنابراين اسطوره تبيين منشا مناسك نيست؛ اما اگر اسطوره، منشا مناسك را تبيين نمي كند پس خود اسطوره نياز به تبيين دارد. اما تبيين اسطوره نبايد بر اساس نظريه هاي دلبخواهي استعاري صورت گيرد، بلكه بايد بر اساس اسناد ومدارك واقعي مناسك Ùˆ مراسم ديني كه اسطوره بدانها وابسته است تبيين شود.
ادامۀ مطلب در بخش بعدی ارائه می شود