دين اقوام سامي* ------ ويليام روبرتسون- سميت -1
يدالله موقن
سخن مترجم
ويليام روبرتسون- سميت( Robertson- Smith 1846-1896) پژوهشگري كم نظير درقلمرو نقد كتاب مقدس Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اقوام سامي بود. او تقريباً با همۀ زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø³Ø§Ù…ÙŠ آشنايي داشت Ùˆ كرسي استاد زبان عبري Ùˆ تورات شناسي دانشگاه آبردين اسكاتلند به او سپرده شده بود. بعد از آنكه از دانشگاه آبردین اخراج شد،کرسی استادی زبان عربی در دانشگاه كمبريج را به دست آورد. سميت با بيشتر زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ø±ÙˆÙ¾Ø§ÙŠÙŠ آشنايي داشت Ùˆ گويا زبان ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ Ø±Ø§ نيز Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ‡ است. او ØªØØª تاثير دوستش مك لنان به مسائل انسان شناسي علاقه مند Ø´Ø¯ÙˆØªØØª تاثير نظريات او در بارۀ توتميسم Ùˆ خويشاوندي از طريق مادري قرار Ú¯Ø±ÙØª. سميت زماني نيز به تدريس Ùيزيك پرداخت Ùˆ اگر به پژوهشâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ù†Ø³Ø§Ù† شناسي وتورات شناسي نپرداخته بود، Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³Øª در رياضيات ومنطق نيز به Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØªâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¹Ù„Ù…ÙŠ درخشاني نائل آيد. سميت در Ø¯Ø§Ø¦Ø±Ù‡â€Ø§Ù„معار٠بريتانيكا مقالاتي درباره Ø³ÙØ± تثنيه Ùˆ كتاب مقدس نوشت كه به مذاق اعضاي كليساي آزاد اسكاتلند خوش نيامد، بنابراین او را كه كشيش بود خلع لباس كردند واز دانشگاه نيز عذرش را خواستند. اين عمل، سبب اعتراضâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø´Ø¯ÙŠØ¯ شد؛ دانشگاهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¨Ø³ÙŠØ§Ø±ÙŠ در آمريكاو انگلستان كرسي استادي به او پيشنهاد كردند؛ از جمله دانشگاه كمبريج انگلستان كه كرسي استادي زبان عربي را به او سپرد. سميت، پژوهشگري پر كار بود؛ چهار كتاب نوشت كه هريك از آنها شاهدي بر نبوغ تاريخي، وانسان شناختي او هستند آثار او به اين شرØâ€ اند:
عهد عتيق در كنيسۀ يهودي
انبياي Ø¨Ù†ÙŠâ€Ø§Ø³Ø±Ø§ÙŠÙŠÙ„
خويشاوندي وازدواج در عربستان قديم (منظور پيش از اسلام است)
درس Ú¯ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ø¯Ø±Ø¨Ø§Ø±Ù‡ دين اقوام سامي
اين سخنراني ها به علت بيماري او ناتمام ماند Ùˆ روبرتسون- سميت در سن 48 سالگي در گذشت. دو كتاب اخير مهمترين آثار او هستند،مخصوصاً دين اقوام سامي تاثير زيادي بر ذهن Ø¯ÙŠÙ†â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù†ØŒ جامعه شناسان دين، مورخان دين، Ùˆ انسان شناسان داشته است. كوك(Cook) در Ù…Ù‚Ø¯Ù…Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ بر اثر مذكور نوشته ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه«اغراق آميز نخواهد بود چنانچه كتاب او را اساس علم دين شناسي Ùˆ نظریۀ دين بدانيم»
سميت براي نوشتن دو كتاب اخير به مصر، Ùلسطين، سوريه،عربستان Ùˆ تونس Ø³ÙØ± كرد. در هر دو كتاب،سميت تلاش ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه Ù‚Ø¯ÙŠÙ…ÙŠâ€ØªØ±ÙŠÙ† نهادها Ùˆ رسوم اعراب باديهâ€Ù†Ø´ÙŠÙ† پيش از اسلام Ùˆ عبريâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¨Ø§Ø³ØªØ§Ù†ÙŠ را بازسازي كند. از اين Ù„ØØ§Ø¸ او با نابغۀ ديگري قابل مقايسه است كه انقلاب عظيمي در تورات شناسي كرد. يوليوس ولهاوزن يهودشناس Ùˆ انجيل شناس واسلام شناس بود. او مدعي شد كه« Ø³ÙØ± پيدايش» Ùˆ Â«Ø³ÙØ± خروج» و« Ø³ÙØ± تثنيه» پس از تبعيد يهوديان به بابل نوشته Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ واصالت تاريخي ندارند.Ú¯ÙØªÙ†ÛŒ است Ú©Ù‡ اخیرًا اسرا ییل Ùیلکنشتاین (Israel Filkenstein: La bible devoilee) درکتاب خود: آشکارشدن دروغ های تورات مدعی شده است Ú©Ù‡ دوکشوربودند یکی اسراییل Ú©Ù‡ آباد Ùˆ ثروتمند بود ودر شمال قرار داشت Ùˆ دیگری کشور یهود Ú©Ù‡ در جنوب بودوÙقیر. پس از آن Ú©Ù‡ سوری ها به اسراییل(باستان) ØÙ…له کردند ساکنان اسراییل به سر زمین یهود گریختند.پادشاه یهود برای این Ú©Ù‡ از دو قومی Ú©Ù‡ هیچ گونه خویشاوندی نداشتند یک قوم ÙˆØ§ØØ¯ بسازد دستور داد Ú©Ù‡ منشا یگانه ای برای دو قوم یهود Ùˆ اسراییل جعل کنند.از این رو نویسندگان یهود Ø§Ø³ÙØ§Ø± تورات را جعل کردند. Ùیلکنشتاین Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ هیچ نشانۀ تاریخی در دست نیست Ú©Ù‡ یهودیان هرگز در مصر بوده اند.بعضی یهودشناسان به پیروی از مورخ یهودی ژوزÙوس(تولد: سی Ùˆ Ù‡ÙØª پس از میلاد-مرگ ØØ¯ÙˆØ¯ صد سال پس از میلاد) خروج یهودیان از مصر رابا عقب نشینی هایکسو ها از مصر در زمان سلطنت رامسس دوم مرتبط Ù…ÛŒ کردندو Ù…ÛŒ Ú¯ÙØªÙ†Ø¯ شاید اخراج هایکسو ها، Ú©Ù‡ جنگجویان مزدور عبری نیز بخشی از نیروی نظامی آنان را تشکیل Ù…ÛŒ دادند، در تورات به صورت اسطوره ای Ø³ÙØ± خروج در آمده باشد. اما Ùیلکنشتاین Ú©Ù‡ خود یهودی است Ùˆ استاد باستان شناسی است بکلی منکر ØØ¶ÙˆØ± یهودیان در مصر Ù…ÛŒ شود. طبق نظر او اورشلیم در زمان سلطنت داود Ùˆ سلیمان ده کوره ای بیش نبوده است.بنا براین همۀ مطالبی Ú©Ù‡ در خصوص خروج یهودیان از مصر ونیز عظمت اورشلیم در زمان سلطنت داود Ùˆ سلیمان در تورات آمده دروغ Ù…ØØ¶ اند( این نظریۀ به نظریۀ مکتب کپنهاگ مشهور است). Ùیلکنشتان معتقد است Ú©Ù‡ تورات کتاب ØÙ…اسی قوم یهود است؛ همچنان Ú©Ù‡ ایلیاد Ùˆ اودیسه کتاب های ØÙ…اسی یونانیان هستند.ØªÙØ§ÙˆØª درشخصیت های تورات باشخصیت های ایلیاد Ùˆ اودیسه ØªÙØ§ÙˆØª ذهنیت یهودیان با ذهنیت یونانیان را بیان Ù…ÛŒ کند. Ùیلکنشتاین بسیار ÙØ±Ø§ تر از ولهاوزن Ø±ÙØªÙ‡ است. .
روبرتسون- سميت به معرÙÙŠ نظريات ولهاوزن ÙˆØ¯ÙØ§Ø¹ از آنها پرداخت Ùˆ Ù…Ù‚Ø¯Ù…Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¨Ø± ترجمۀ انگليسي كتاب ولهاوزن: تاريخ اسرائيل نوشت. كتاب ولهاوزن به نام: بقاياي شرك عرب كه آن نيز به بازسازي اعتقادات اعراب باديه نشين پيش از ظهور اسلام اختصاص ÙŠØ§ÙØªÙ‡ است بادو كتاب اخير روبرتسون- سميت شباهت دارد Ùˆ در واقع مكمل آنها است. روبرتسون- سميت كتاب شهر باستان(1) اثر Ùوستل دوكولانژ را الگوي پژوهش خود قرار داد. كولانژ نيز كوشيده بود تا Ù‚Ø¯ÙŠÙ…ÙŠâ€ØªØ±ÙŠÙ† رسوم ونهادهاي هندو- اروپايي را بازسازي كند. روش كولانژ درپژوهش تاريخي،كه بعداً سميت از آن پيروي كرد ،اين است كه ميâ€ÙƒÙˆØ´Ø¯ دوران پيش- تاريخي را، كه از آن هيچâ€Ú¯ÙˆÙ†Ù‡ سند مستقيمي در دست نيست از طريق آثار مبهمي كه در دوران متاخرتر بر جای مانده Ùˆ در آنها به طور غير مستقيم اشارهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ø¨Ù‡ دوران پيش- تاريخي Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ØŒ Ø¨Ø§Ø²Ø¢ÙØ±ÙŠÙ†ÙŠ ÙƒÙ†Ø¯. او پيش از سميت بر تقدم رسوم وعادات بر انديشهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ نظرات تاكيد كرده بود. در كتاب دين اقوام سامي نظريات ØªØ§Ø²Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¯Ø±Ø¨Ø§Ø±Ù‡ رسم قرباني كردن Ùˆ ارتباط خدايان با پرستندگانشان Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. اميل دوركم با اشتياق زياد كتاب دين اقوام سامي را خواند Ùˆ ØªØØª تاثير آن قرار Ú¯Ø±ÙØª كه Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† تاثير آن رادر مقالات او ونيز در كتاب شكلâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ø¨ØªØ¯Ø§Ø¦ÙŠ زندگي ديني Ù…Ù„Ø§ØØ¸Ù‡ كرد. استون لوكس در كتاب خود:اميل دوركم، زندگي Ùˆ آثار او در اين خصوص ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:«دين اقوام سامي اثر روبرتسون--- سميت ÙˆÙ…ÙƒØªØ¨â€Ø§Ø´ØŒ پرسپكتيو كاملي در مورد دين به دوركم ارائه Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø¯ØŒÙ‡Ù… چنان كه مالينوسكي Ù…Ù„Ø§ØØ¸Ù‡ كرده است، سميت از نخستين كساني بود كه دين را در قالب سرشت Ø§Ø¬ØªÙ…Ø§Ø¹ÙŠâ€Ø§Ø´ Ù…ÙŠâ€Ø¯ÙŠØ¯ Ùˆ به ويژه اعمال شعائري را مورد توجه قرار Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø¯... يا به سخن خود روبرتسون - سميت دين كلاً عبارت از نهادها(= رسوم Ùˆ عادات) Ùˆ اعمال (= مناسك Ùˆ شعائر) بود، اين Ø±Ù‡ÛŒØ§ÙØª براي دوركم جالب بود.»(2) هانري هوبر Ùˆ مارسل موس نيز در نوشتن كتاب: قرباني كردن: سرشت وكاركرد آن (3)ØªØØª تاثير كتاب دين اقوام سامي Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. زيگموند ÙØ±ÙˆÙŠØ¯ در اثر خود: توتم Ùˆ تابو، روبرتسون –سميت را اين طور معرÙÙŠ ميâ€ÙƒÙ†Ø¯: «Ùيزيكدان، Ù„ØºØªâ€Ø¯Ø§Ù†(Philologist) متخصص در نقد كتاب مقدس، Ø§Ù†Ø³Ø§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³ØŒ دانشمندي بصير با علائق علمي بسيار Ùˆ ذهني منزه از پيشداوري»(4) ÙØ±ÙˆÙŠØ¯ كتاب خود را با اين جمله پايان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯:« در آغاز عمل بود.»(5) كه در واقع تكرار ØØ±Ù روبرتسون- سميت است كه مناسك Ùˆ اعمال ديني مقدم بر نظرات ديني Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. كاسيرر در جلد دوم ÙلسÙÛ€ صورتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø³Ù…Ø¨Ù„ÙŠÙƒ: انديشه Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ (ترجمه نگارنده، انتشارات هرمس1378)ØŒ نظريۀ سميت در خصوص تقدم مناسك بر اسطوره ونيز ØªÙØ³ÙŠØ± سميت از رسم قرباني كردن را Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØªÙ‡ است Ùˆ همه جا از او به عنوان Ùيلسو٠دين نام Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø±Ø¯. مقالهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ رسالهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø³Ù…ÙŠØª نيز پس از مرگ او با عنوان:( Lectures and Essays of William Robertson – Smith 1912) به چاپ رسيدند. آرزو دارم كه زماني دو كتاب اخير از سميت به ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ Ø¨Ø±Ú¯Ø±Ø¯Ø§Ù†Ø¯Ù‡ شوند.
دين اقوام سامي
موضوع پژوهش ما دين اقوام سامي است،يعني آن گروه از اقوام خويشاوندي كه شامل اعراب،عبريâ€Ù‡Ø§ØŒ Ùنيقيâ€Ù‡Ø§ØŒ آراميâ€Ù‡Ø§ØŒ بابليâ€Ù‡Ø§ Ùˆ آشوريâ€Ù‡Ø§ Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ كه در زمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù‚Ø¯ÙŠÙ… شبه جزيرۀ عربستان Ùˆ بخش اعظم سرزمينâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø³ÙˆØ±ÙŠÙ‡ØŒ Ø¨ÙŠÙ†â€Ø§Ù„نهرين Ùˆ عراق را اشغال كرده بودند واز سواØÙ„ مديترانه تا كوهپايهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† وارمنستان پراكنده شده بودند. در ميان اين اقوام،سه دين بزرگ جهان نشات Ú¯Ø±ÙØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯. بنابراين پژوهشگر اين سه دين بايد هميشه به اقوام سامي توجه خاصي داشته باشد. اما موضوع بررسيâ€Ù…ا،تاريخ دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ØªØ¹Ø¯Ø¯ كه منشا سامي دارند نيست؛ بلكه دين سامي، به منزله يك كل است، يعني خصوصيات مشترك دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø³Ø§Ù…ÙŠ Ùˆ نوع عمومي دين سامي موضوع پژوهش ما است. سه دين يهودي، مسيØÙŠ Ùˆ اسلام را Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† به تعاليم نوآوران ديني يعني]ØØ¶Ø±Øª[ موسي،]ØØ¶Ø±Øª[ عيسي Ùˆ ]ØØ¶Ø±Øª[Ù…ØÙ…د پيگيري كرد. اين دينâ€Ù‡Ø§ مانند نظامâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø´Ø±Ùƒ قديم كه بر اثر نيروي ناآگاهي كه به طور آرام Ùˆ Ø¨ÙŠâ€Ø³Ø± Ùˆ صدا، از Ø¯ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¨Ù‡ دوره ديگر عمل ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ØŒ به وجود نيامدند بلكه بنيانگذاراني Ø¯Ø§Ø´ØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯ كه خود را عامل ÙˆØÙŠ Ø§Ù„Ù‡ÙŠ معرÙÙŠ ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ از جانب خدا خود را مأمور Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯ كه نظام ديني ØªØ§Ø²Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø®Ù„Ù‚ كنند. از اين رو براي تمايز از دينâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ ÙƒÙ‡ بينانگذار شناخته Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§ÙŠ Ù†Ø¯Ø§Ø´ØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŒ دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ ÙŠÙ‡ÙˆØ¯ÙŠØŒ مسيØÙŠ Ùˆ اسلام را دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ÙˆØ¶ÙˆØ¹Ù‡(positive religions)( يا دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ ÙˆØ¶Ø¹ÙŠ) ميâ€Ù†Ø§Ù…يم. گرچه بنيانگذاران اين اديان آگاهانه از سنتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù‚Ø¯ÙŠÙ… Ú¯Ø³Ø³ØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯ اما به رغم اين گسستن از گذشته، در بن اين دينâ€Ù‡Ø§ØŒ سنتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¯ÙŠÙ†ÙŠ قديم نا آگاهانه پايدار Ù…Ø§Ù†Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. مسلم است كه هر نوآور ديني بايد با زبان Ùˆ با Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ…ÙŠ پيام خود را به مخاطبان خويش برساند كه براي آنان قابل درك باشد؛ در غير اين صورت، ايجاد رابطه ميان او Ùˆ شنوندگانش Ù…ØØ§Ù„ خواهد بود. بنابراين هر نوآور ديني، هر قدم هم خلاقيت داشته باشد Ùˆ در مقابل سنت به پا خيزد، باز هم ناگزير است كه زمينۀ ديني Ùˆ اعتقادي شنوندگان خود را در نظر گيرد. اين پس- زمينۀ ديني Ùˆ اعتقادي از زمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù‚Ø¯ÙŠÙ… تداوم داشته Ùˆ ميراثي بوده كه نسل به نسل منتقل Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯Ù‡ است. نسلâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù¾ÙŠØ§Ù¾ÙŠ اقوام سامي در بستر همين سنت رشد كرده، پرورش ÙŠØ§ÙØªÙ‡ Ùˆ Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´ÙŠØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. پذيرش اين سنت غير ارادي بوده است؛ زيرا شيوۀ انديشيدن Ùˆ زيستن ديگري در برابرشان قرار نداشته است.
يعني جز با سنت موروثي، با آداب Ùˆ رسوم ديگري آشنايي Ùˆ آگاهي Ù†Ø¯Ø§Ø´ØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯. بينانگذاران اديان يهودي،مسيØÙŠ Ùˆ اسلام ناگزير Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ كه با اين سنت به نوعي كنار آيند، برخي از عناصر آن را بپذيرند Ùˆ در نظام ديني خود جاي دهند وبقيه را باطل اعلام كنند. ØØªÙŠ Ø¯Ø± بعضي موارد نوآوران ديني ناآگاهانه زير سلطۀ همين سنت Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. چون بنيانگذاران دين نو Ù†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯ پيام خود را به گوش كساني ÙØ±Ùˆ خوانندكه از هيچ گونه زمينۀ ديني كهن برخوردار نباشند، پس آنان ناگزيرند كه نظام تازه خود را ØŒ لااقل از Ù„ØØ§Ø¸ قالب Ùˆ شكل،اگر نه از Ù„ØØ§Ø¸ جوهر Ùˆ Ù…ØØªÙˆØ§ØŒ در ارتباط با دين پيشين Ø¨ÙŠØ§ÙØ±ÙŠÙ†Ø¯. بنابراين براي درك Ùˆ شناخت كامل يك نظام ديني موضوعه Ùˆ Ùهم منشا تاريخي Ùˆ شكل Ùˆ اصول انتزاعي آن، شناخت دين سنتي مقدم بر آن ضروري است. از همين ديدگاه است كه بايد به دين قديم اقوام سامي توجه كرد، زيرا اين موضوع ØµØ±ÙØ§Ù‹ كنجكاوي باستان شناختي نيست بلكه بر مسئلۀ بزرگ منشاهاي معنوي دين كتاب مقدس اثر مستقيم Ùˆ مهمي دارد. با مثالي منظور خود را روشن ميâ€ÙƒÙ†Ù…. Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ… كه بخش اعظم تعاليم كتاب عهد جديد(انجيلâ€Ù‡Ø§) Ùˆ تمامي خداشناسي مسيØÙŠ Ø¨Ø± تصورات مربوط به قرباني كردن Ùˆ خاخام ها متكي است. آنچه نويسندگان انجيلâ€Ù‡Ø§ در اين خصوص ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙ†Ø¯ØŒ بر اين اساس Ùˆ بر اين پيش ÙØ±Ø¶ متكي است كه خواننده پيشاپيش با اين Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… آشناست؛ زيرا قرباني كردن Ùˆ خاخام ها، Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… رايجي در ميان يهوديان بودند Ùˆ در اØÙƒØ§Ù… شرعي كنيسه تجسم ÙŠØ§ÙØªÙ‡ بودند. اما شعائر Ùˆ مناسك كنيسه از Ù„ØØ§Ø¸ منشا خود چيزي كاملاًتازه ای نبودند. اØÙƒØ§Ù… Ø³ÙØ± تثنيه،خاخامâ€Ù‡Ø§ را Ù†ÙŠØ§ÙØ±ÙŠØ¯ Ùˆ رسم قرباني كردن را مرسوم نكرد. قرباني كردن Ùˆ خاخام ها با يهوديت پديد نيامدند بلكه رسوم يا نهادهاي كهني بودند كه ميان عبريâ€Ù‡Ø§ Ùˆ همسايگانشان مشترك بود. از اين رو در Ø³ÙØ± تثنيه Ùقط به اينها،مطابق تعاليم معنوي جديد، شكلي تازه داده شد. هر كس كه عهد عتيق(=تورات) را با دقت بخواند با اين ØÙ‚يقت روبرو Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ كه منشا قرباني كردن Ùˆ دليل قرباني كردن هيچ كجا ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ نشده است. اين كه رسم قرباني كردن بخش اساسي دين است،امري شناخته شده دانسته Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯Ø› بنابراين نيازي به ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù†Ø¯Ø§Ø±Ø¯Ø› اما قرباني كردن Ùقط مختص اسراييليâ€Ù‡Ø§ نيست بلكه رسمي دانسته Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ جهانشمول، كه هم قوم برگزيدۀيهوه وهم ديگر اقوام آن را به جاي Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙˆØ±Ù†Ø¯. بنابراين هنگامي كه Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡ÙŠÙ… رسم قرباني كردن را در عهد جديد(=انجيلâ€Ù‡Ø§) به طور جامع مطالعه كنيم، ناگزيريم گام به گام به عقب برويم تا به جايي برسيم كه در آنجا قرباني كردن، Ùقط در ميان عبريâ€Ù‡Ø§ رسم نيست بلكه ميان همه اقوام سامي، كه عبريâ€Ù‡Ø§ نيز جزو آنها هستند، رسم است. با بررسيâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§ÙŠÙ† نوعي، اين نتيجه به دست Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙŠØ¯ كه هيچ يك از دينâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ ÙƒÙ‡ منشا سامي دارند Ùˆ هنوز هم بر زندگي مردمان تاثير عظيمي دارند، كاملاً Ùهم پذير نيستند مگر آنكه دربارۀ دين سنتي كهن نژاد سامي تØÙ‚يق شود.
Ù…Ù„Ø§ØØ¸Ù‡ ميâ€ÙƒÙ†ÙŠØ¯ كه چنانچه ÙƒÙ‡Ù†â€ØªØ±ÙŠÙ† برداشتâ€Ù‡Ø§ Ùˆ رسوم ديني عبري ها را بررسي كنيم، در خواهيم ÙŠØ§ÙØª كه آن برداشتâ€Ù‡Ø§ Ùˆ رسوم،ميراث مشترك گروهي از اقوام خويشاوندند Ùˆ ØµØ±ÙØ§Ù‹ به قبايل اسراييلي تعلق ندارند. هر كس كه كتاب مقدس را خوانده باشد منكر اين موضوع نخواهد شد كه در تاريخ اسراييل قديم،يعني پيش ازاسارت يهوديان، هيچ مسئله اي به اين واضØÙŠ Ù…Ø·Ø±Ø Ù†Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ كه عوام در ØÙظ دين خود Ùˆ درنياميختن آن با دين â€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ù‚ÙˆØ§Ù… همسايۀ خود دشواري عظيمي Ø¯Ø§Ø´ØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯. كساني كه دركي از اصل معنوي نداشتند ودين يهود را Ùقط رسوم موروثي Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯ØŒ ميان دين خود Ùˆ دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù‡Ù…Ø³Ø§ÙŠÚ¯Ø§Ù† مشرك ØªÙØ§ÙˆØª چنداني Ù†Ù…ÙŠâ€Ø¯ÙŠØ¯Ù†Ø¯. بنابراين، رسوم Ùˆ مناسك كنعاني Ùˆ بيگانه را به طيب خاطر به جای Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ù†Ø¯. اهميت اين ØÙ‚يقت هنگامي آشكار Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ كه به خاطر آوريم كه ØØ³Ø§Ø³ÙŠØªâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¹Ù…ÙŠÙ‚ ديني آدم عامي تا Ú†Ù‡ ØØ¯ در مقابل هر گونه نوآوري Ùˆ بدعت ديني ØªØØ±ÙŠÙƒ Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯. هيچ چيز به اندازه امور مذهبي، آدم Ù…ØØ§Ùظه كار را بر نمي انگيزاند Ùˆ Ù…ØØ§Ùظه كاري جزو خلق Ùˆ خوي شرقيان است. كل تاريخ اسراييل درك ناپذير مي شود چنانچه بپنداريم كه شركي كه پيامبران با آن مي جنگيدند،چيزي كاملاً بيگانه با سنتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¯ÙŠÙ†ÙŠ عبري ها بود. در اصل ميان دين اشعياء نبي با دين بت پرستان ،عالمي اختلا٠وجود داشت، اما ØªÙØ§ÙˆØª در اصل كه به نظرما این همه ÙˆØ§Ø¶Ø Ø§Ø³Øª در نظر يك يهودي عادي، ÙˆØ§Ø¶Ø Ùˆ آشكار نبود؛ بنابراين او ميان امور سنتي Ùˆ شعائر Ùˆ اعمال ديني خود با دين بت پرستان همسايه بيشتر شباهت Ù…ÙŠâ€Ø¯ÙŠØ¯ تا ØªÙØ§ÙˆØª. آدم Ù…ØØ§Ùظه كار از ديدن اصل سرباز Ù…ÙŠâ€Ø²Ø¯ Ùˆ Ùقط به سنت Ùˆ رسم پاي بند است،بنابراين او در برابر انبياء ايستادگي ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ùˆ با تلاشâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ù†Ø¨ÙŠØ§Ø¡ براي قائل شدن تمايز ميان دين يهود Ùˆ دين خدايان بيگانه همدلي نشان نمي داد. بر پايۀ همين دلايل معتقدم كه اساس طبيعي دين يهوديان با دين â€Ù‡Ø§ÙŠ Ù‡Ù…Ø³Ø§ÙŠÚ¯Ø§Ù† مشركش يكي است. دين سنتي از پدر به ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ Ù…ÙŠâ€Ø±Ø³Ø¯Ø› بنابراين دين تا ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠ Ù…ÙˆØ¶ÙˆØ¹ÙŠ نژادي است. اقوام از تنه ای مشترك منشعب مي شوند از اين رو، رسوم Ùˆ اعتقادات سنتي مشتركي را در خصوص اينكه Ú†Ù‡ چيزي مقدس Ùˆ Ú†Ù‡ چيزي غير مقدس است به ارث Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø±Ù†Ø¯. به همين دلايل، سنت ديني عبري ها نيز با سنت ديني همسايگان مشركشان، وجوه مشترك بسياري داشت. اين موضوع را ØØªÙŠ Ø§Ø² منابع ديگر بجز تورات نيز مي توان Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØªØŒ دين قوم يهود تقريباً هماننددين اقوام مشرك سوريه Ùˆ عربستان بود.
Ø±Ù‡ÙŠØ§ÙØª هر پژوهشگری به دين معمولاً اين است كه اصول كلامي Ùˆ انتزاعي آن را بشناسد. اما خوانندۀ این کتاب در خواهد ÙŠØ§ÙØª كه دين در آغاز، شكل نظري مشخصي نداشته بلكه بيشتر شامل به جاي آوردن يك سلسله اعمال Ùˆ مناسك بوده است. اين يك اصل اساسي در شناخت اديان است كه هر Ú†Ù‡ ديني ÙƒÙ‡Ù†â€ØªØ± باشد،جنبۀ عملي آن بارزتر وغني تر است وجنبۀ نظري آن Ùقيرتر. بنابراين به هنگام بررسي زمينۀ ديني متقدم بر دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ÙˆØ¶ÙˆØ¹Ù‡ØŒ نقش شعائر Ùˆ مناسك مهم تر Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ Ùˆ برخورد دين نو با آنها مسئله اي ØØ§Ø¯ ميâ€Ú¯Ø±Ø¯Ø¯.
نوآوران ديني متÙكران ÙلسÙÙŠ نبودند كه نظام هايي عقلاني بنابر اصول دقيق بنا نهند. ادياني كه پيامبران بنا نهادند بيشتر شامل توصيه هايي در خصوص انجام بعضي مناسك Ùˆ عبادات است. آنان اعتقاد داشتند كه نظم اجتماعي Ùˆ سياسي جوامع شان با دين ØªØ§Ø²Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ تبليغ ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ پيوند داشت. هد٠آنان تنها تبليغ دين تازه نبود بلكه Ø¢ÙØ±ÙŠØ¯Ù† جامعۀ ديني جديدي نيز بود كه Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ø³ØªÙ†Ø¯ رهبري آن را به دست گيرند Ùˆ آن را طبق اصول دين جديد بازسازي كنند. Ú¯ÙØªÙŠÙ… كه دين عبارت از توصيه هايي در خصوص به جاي آوردن بعضي اعمال ونهي از ارتكاب برخي ديگر است. بنابراين جنبۀ مناسكي دين قوي تر از جنبۀ نظري آن است. شعائر Ùˆ مناسك با Ø¯ÙˆØ§Ù…â€ØªØ± Ùˆ Ù‚Ø¯ÙŠÙ…ÙŠâ€ØªØ±Ù†Ø¯ تا اساطير يا اعتقادات نظري.
زيرا يك نوع مناسك را در زمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…Ø®ØªÙ„Ù ÙˆØ§Ù…Ø§ÙƒÙ†â€ Ù…ØªÙØ§ÙˆØª به جای Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙˆØ±Ù†Ø¯Ø› ولي توجيه نظري آنها Ù…ØªÙØ§ÙˆØª است. معمولاً اساطير،مناسك را تبيين ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯. اما براي يك نوع مناسك Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† اساطيري Ù…ØªÙØ§ÙˆØª يا ØØªÙŠ Ù…ØªÙ†Ø§Ù‚Ø¶ ÙŠØ§ÙØª.اساطير راه مطالعۀ مناسك واعمال ديني نيستند.اساطير ما رادر شناخت ساختار انديشۀ اقوام باستاني ياري Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ØŒØ§Ù…ا نبايد دچار اين ÙØ±ÙŠØ¨ شد كه آنها راهي به شناخت اعمال ديني ميâ€Ú¯Ø´Ø§ÙŠÙ†Ø¯. اساطير را تخيل شاعرانه براي توجيه اعمال Ùˆ مناسك ديني ساخته است. هنگامي كه براي نخستين بار مناسكي به جاي آورده شد، تثبيت Ùˆ تداوم آن در ميان Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ قبيله يا قوم بستگي به اساطير نداشت بلكه بر اثر مرجعيتي بود كه چون Ùˆ چر اكردن در ØÙكم او روا نبود، از آن پس Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ مكل٠بودند كه آن مناسك Ùˆ اعمال شعائري را به جاي آورند. سرپيچي از اجراي آنها در ØÙكم قيام بر ضد قبيله يا جامعه بود. نتيجه اين كه شعائر يا نهادهاي ديني شالودۀ نظام سياسي جامعه بودند. ساختار سياسي Ùˆ شكل ØÙƒÙˆÙ…تي هر Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø±ØªØ¨Ø§Ø· تنگاتنگ با نهادهاي ديني آن جامعه دارد. قوانين ÙƒÙŠÙØ±ÙŠ Ùˆ ØÙ‚وق مدني هر جامعه بر نهادهاي Ø¯ÙŠÙ†ÙŠâ€Ø§Ø´ متكي هستند. در واقع نه تنها در جوامع ابتدائي بلكه در جوامع Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØªÙ‡ نيز،ساختار سياسي- اجتماعي كشور از نهادهاي ديني اش ناشي Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. همان گونه كه يك ÙØ±Ø¯ پيش از آنكه نهادهاي اجتماعي Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø±Ø§ كه در آن متولد شده است مورد ترديد قرار دهد، در آنها پرورش ميâ€ÙŠØ§Ø¨Ø¯ Ùˆ رشد ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ از آنها Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ ميâ€ÙƒÙ†Ø¯Ø› همين طور نيز او در ميان نهادهاي ديني چشم ميâ€Ú¯Ø´Ø§ÙŠØ¯ØŒ به آنها باور پيدا ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ØŒ به دستورات ديني عمل ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ با هنجارهاي جامعه همنوا Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. از اين رو مطالعۀ منشا تاريخي اديان موضوعه مستلزم بررسي نهادهاي دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ØªÙ‚Ø¯Ù… برآنهاست، يا Ø¯Ù‚ÙŠÙ‚â€ØªØ± مستلزم مطالعه همان سنت ناآگاه است كه نسل به نسل منتقل Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯Ù‡ است. ولي نهادها يا مناسك پيچيدۀ ديني را چگونه Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† بررسي كرد؟ اين كلا٠سر در Ú¯Ù… را چگونه Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† از هم گشود،همان گونه كه Ø³Ø§Ø¯Ù‡â€ØªØ±ÙŠÙ† راه براي مطالعۀ نهادهاي سياسي Ùˆ اجتماعي يك جامعه بررسي نوع ØÙƒÙˆÙ…ت آن است؛ همين طور نيز بهترين راه مطالعۀ نهادهاي ديني، رابطۀ انسان با خدايان(يا خدا) است. زيرا اعمالي كه انسان در راه نزديكي به درگاه خدا يا خدايان انجام Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ØŒ Ù…ØÙˆØ± Ùˆ مركز همۀ نهادهاي ديني است. بايد اين نكته را يك بار ديگر تكرار كرد كه اديان كهن، نظامي از اعتقادات كلامي Ùˆ ÙلسÙÙŠ نبودند بلكه عبارت از يك سلسله مناسك Ùˆ اعمال ديني بودند. معتقدان به دين در دورهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ø®ÙŠØ± ÙƒÙˆØ´ÙŠØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ كه جنبۀ صر٠مناسكي اديان قديم را منكر شوند Ùˆ با ارایۀ ØªÙØ³ÙŠØ±Ù‡Ø§ÙŠ ØªÙ…Ø«ÙŠÙ„ÙŠ Ùˆ استعاري از اعمال ديني، نظامـي كلامي بنا نهند. انسان دوران گذشته همانند انسان متÙكر امروزي Ù†Ù…ÙŠâ€Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´ÙŠØ¯Ù‡ است. برداشتي كه ما امروزه از اعمال Ùˆ مناسك داریم، هيچâ€Ú¯Ø§Ù‡ به ذهن او خطور نمی کرده است. هد٠اصلی اين مطالعه Ø¨Ø§Ø²Ø³Ø§Ø²ÙŠÂ«Ø¬Ù‡Ø§Ù†â€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠÂ» دوران پيشين است. ولي شيوۀ تÙكر بيشتر امري جمعي است Ùˆ ØØªÙŠ Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† پيشتر Ø±ÙØª Ùˆ وجوه مشتركي در تÙكر اقوام مختل٠يك نژاد را پيدا كرد. بنابراين شايد لازم باشد كه دربارۀ اقوام سامي ØªÙˆØ¶ÙŠØØ§ØªÙŠ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ شود.
تعري٠علمي يك گروه قومي وابسته به بررسي هاي گوناگوني است. زيرا سند متقن تاريخي در مورد Ù…ØÙ„ اصلي اقوام قديم Ùˆ خويشاوندي ميانشان وجود ندارد. بنابراين، اين نقص تاريخي رابايد به Ú¯ÙˆÙ†Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¬Ø¨Ø±Ø§Ù† كرد. مثلاً با مطالعۀ خصوصيات جسماني موروثي Ùˆ نيز تا ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠ Ù…Ø´Ø®ØµØ§Øª ذهني، رسوم Ùˆ سنتâ€Ù‡Ø§ كه معمولاً نسل به نسل منتقل Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯. در ميان معيارهاي غير مستقيم براي تعيين خويشاوندي ميان اقوام، آشكارترين معيار، Ùˆ نيز يگانه معياري كه به دقت مطالعه شده، معيار زبان است. زيرا مشاهده شده است كه زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù†ÙˆØ¹ بشر يك مجموعه از گروهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø·Ø¨ÙŠØ¹ÙŠ را تشكيل Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ كه Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† در درون هر گروه، زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ØªØ¹Ø¯Ø¯ÛŒ را جاي داد Ùˆ آنها را Ø¨Ø±ØØ³Ø¨ خويشاوندي شان مرتب كرد. اما زبان اقوام سامي Ùقط يك جنبه از ÙˆØØ¯Øª ÙƒÙ„ÙŠâ€ØªØ± آنان را بيان ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. البته اين سخن بدان معنا نيست كه خصائل اعراب باديه نشين را به همۀ اقوام سامي از جمله بابليâ€Ù‡Ø§ نيز تعميم دهيم. زيرا اعراب باديه نشين Ùˆ بابليâ€Ù‡Ø§ ØªØØª شرايط جغراÙيايي Ùˆ اخلاقي كاملاً Ù…ØªÙØ§ÙˆØªÙŠ Ù…ÙŠâ€Ø²ÙŠØ³ØªÙ†Ø¯Ø› از سوي ديگر اعراب باديه نشين از زمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù‚Ø¯ÙŠÙ… به صورت نژادي خالص باقي مانده بودند، ولي بابليâ€Ù‡Ø§ Ùˆ آشوريâ€Ù‡Ø§ در مرز قلمرو اقوام سامي زندگي ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ به Ø§ØØªÙ…ال قوي با ديگر نژادها در آميخته بودند.
ولي به رغم اين ØªÙØ§ÙˆØªâ€Ù‡Ø§ØŒ اقوام سامي،گروه متجانسي را تشكیل Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯. از اين Ù„ØØ§Ø¸ØŒ زبان آنان گواه قاطعي است. اين زبانâ€Ù‡Ø§ چنان به هم Ø´Ø¨ÙŠÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯ كه ØØªÙŠ ÙŠÙƒ Ù†ÙØ± غير متخصص نيز متوجه خويشاوندي Ùˆ شباهت آنها Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. علم جديد زبان شناسي هيچ مشكلي در پيâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ Ø§ÙŠÙ† زبانâ€Ù‡Ø§ به يك زبان ÙˆØ§ØØ¯ ابتدائي Ùˆ تعيين جنبهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…Ø®ØªÙ„Ù Ø¢Ù† نداشته است. از سوي ديگر ØªÙØ§ÙˆØª ميان اين زبانâ€Ù‡Ø§ Ùˆ آن زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ ÙƒÙ‡ به وسيلۀ همسايگان اين اقوام تكلم Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ØŒ چنان زياد است كه هيچ Ø±Ø§Ø¨Ø·Ù‡â€Ø§ÙŠ Ù…ÙŠØ§Ù† زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ù‚ÙˆØ§Ù… سامي با زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ù‚ÙˆØ§Ù… همسايۀ آنان Ù†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† برقرار كرد. گرچه زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø³Ø§Ù…ÙŠ با زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø´Ù…Ø§Ù„ Ø¢ÙØ±ÙŠÙ‚ا از بعضي جنبهâ€Ù‡Ø§ شباهت دارند، اما ØØªÙŠ Ø¯Ø± اينجا نيز شباهتâ€Ù‡Ø§ با ØªÙØ§ÙˆØªâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¹Ù…ÙŠÙ‚ همراه است. بر اساس خويشاوندي زباني Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† اين نتيجه را Ú¯Ø±ÙØª كه Ø¯ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ú©Ù‡ اقوام سامي با اين زبان مشترك سخن مي Ú¯ÙØªÙ‡ اند Ùˆ با زبان هاي ديگر اقوام غير سامي برخوردي Ù†Ø¯Ø§Ø´ØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŒ در مقايسه با زماني كه گويشâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¹Ø¨Ø±ÙŠ ØŒ آرامي Ùˆ عربي به طور جدا از هم تكامل ÙŠØ§ÙØªÙ‡ اند ØŒ زماني بسيار طولاني بوده است؛ يا به سخن ديگر، نياكان آراميâ€Ù‡Ø§ØŒØ¹Ø¨Ø±ÙŠâ€Ù‡Ø§ Ùˆ اعراب پيش از آنكه هر يك تØÙˆÙ„ قومي جداگانه اي در تاريخ در پيش گيرند Ùˆ در منطقه اي پهناور پراكنده شوند، زماني دراز با يكديگر Ù…ÙŠâ€Ø²ÙŠØ³ØªÙ‡ Ùˆ به زباني ÙˆØ§ØØ¯ سخن ميâ€Ú¯ÙØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯.
اين زمان متعلق به دورۀ كودكي نوع بشر است؛ در اين دوره هيچ Ù…Ùهومي از ÙØ±Ø¯ÙŠØª وجود نداشت،خصائل مشترك يك قوم، نيروي عظيمي بود كه خود را بر يكايك Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ قوم تØÙ…يل ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ø› در اين دوره نياكان اقوام سامي خصلت كاملاً مشخصي به دست آورده بودند كه آنان را از ساير نژادها متمايز ميâ€ÙƒØ±Ø¯. اقوام سامي، در اين دوره علاوه بر زبان مشترك، سنت ها Ùˆ رسوم Ùˆ عقايد مشتركي نيز داشتند. نكته مهم ديگر اينكه اقوام سامي هيچ گاه به اندازۀ اقوام آريايي پراكنده نشدند. اگر مستعمرات اعراب در Ø¢ÙØ±ÙŠÙ‚اي شرقي Ùˆ مستعمرات Ùنيقي ها را در سواØÙ„ Ùˆ جزاير درياي مديترانه كنار بگذاريم، Ù…Ù†Ø·Ù‚Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ نژاد سامي اشغال كرده از اين قرار است:مركز آن شبۀ جزيره عربستان است كه به طور طبيعي مجزاست Ùˆ به واسطۀ خصوصيات جغراÙيايي اش،مهاجرت وسيعي از خارج آن به درونش صورت Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ از اين رو دژ مركزي نژاد سامي بوده Ùˆ Ù…ØØªÙ…Ù„ است كه مركز اصلي آن نژاد بوده باشد كه قبايل سامي از آنجا به ديگر جاها مهاجرت ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù‡ اند. نژاد سامي در اطرا٠كوير سوريه پراكنده Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ تا به موانع طبيعي برسند يعني درياي مديترانه،كوه تاروس Taurus Ùˆ كوهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ø±Ù…Ù†Ø³ØªØ§Ù† Ùˆ ايران. اين منطقه را از همان سپيده دم تاريخ،اقوام سامي اشغال ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯. زماني كه اقوام سامي در تماس مستقيم با يكديگر نبودند، موانع طبيعي آنها را از يكديگر جدا ميâ€ÙƒØ±Ø¯ نه جوامع بيگانۀ غير سامي. در واقع همين موانع طبيعي، نژاد سامي را به اقوام يا قبايل گوناگون تقسيم ميâ€ÙƒÙ†Ø¯Ø› اما اين جدايي چنان نبودكه آنها را براي هميشه از يكديگر جدا Ù†Ú¯Ù‡ دارد، آنها يا بر اثر جنگ يا ØµÙ„Ø ÙŠØ§ يكديگر Ù…ÙŠâ€Ø¢Ù…يختند، Ùˆ بدين طريق خصلت اين نژاد همواره ثابت ميâ€Ù…اند. Ù†Ø´Ø§Ù†Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¯Ø± دست نيست كه نشان دهد كه مهاجرت وسيعي از خارج به درون اين منطقه صورت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ باشد. غير از هلني شدن موقت برخي شهرهاي بزرگ سوريه، اين منطقه از Ù„ØØ§Ø¸ نژادي، خالص باقي مانده است. در هيچ جاي جهان مانند اين منطقه خويشاوندي زباني بر اساس دلايل تاريخي Ù…ØÙƒÙ…ØŒ مبين خويشاوندي نژادي نيست. هر كس كه خود را با تاريخ Ùˆ ادبيات اقوام سامي آشنا كرده باشد، Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ شاهدي بر اين مدعا باشد كه اين اقوام همه،مانند يك Ø®Ø§Ù†ÙˆØ§Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŒâ€ŒØ§Ù„بته طبيعي است كه اين تجانس در گونه. تنها در مرزهاي اين منطقه تا ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠ Ø¨Ù‡ هم بخورد. در غرب اين منطقه، هر گاه مستعمرات آن سوي درياي مديترانه را كنار بگذاريم، شرايط طبيعي، مرز مشخصي ميان اقوام سامي وهسمايگان بيگانه رسم ميâ€ÙƒÙ†Ø¯.
درياي سرخ Ùˆ كوير شمال،موانع طبيعي ديگري هستند. گرچه نيروي توسعه طلب نژاد سامي مانع درياي سرخ را در نورديده است؛ اما از ورود Ø¢ÙØ±ÙŠÙ‚اييâ€Ù‡Ø§ به درون آسيا جلوگيري كرده است. اما در شرق، جلگه ØØ§ØµÙ„خيز بين النهرين، هم در دوران گذشته Ùˆ هم در دوران جديد، بستر آميختگي نژادها بوده است؛ از اين رو، برخي از آشور شناسان Ùˆ Ø¨Ø§Ø¨Ù„â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† بر اين Ø¹Ù‚ÙŠØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ كه تمدنâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¢Ø´ÙˆØ±ÙŠ Ùˆ بابلي ØµØ±ÙØ§Ù‹ سامي نبوده اند، بلكه سكنۀ قديم آنها، غير سامي Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ كه Ù†Ùوذ Ùˆ تاثير آنها به ويژه در دين Ùˆ در متون مقدس Ùˆ كتيبه â€Ù‡Ø§ قابل تشخيص است.
از اين رو بايد در بكار بردن Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø¨ÙŠÙ†â€Ø§Ù„نهرين Ùˆ ØªÙØ³ÙŠØ± آنها Ø§ØØªÙŠØ§Ø· بسيار به عمل آورد. برخي كسان معتقدند كه بابل براي مطالعۀ تطبيقي اعتقادات Ùˆ اعمال ديني اقوام سامي نقطه آغاز خوبي است، اما بايد ميان باستاني بودن Ùˆ ابتدائي بودن ÙØ±Ù‚ گذاشت. دين بابليâ€Ù‡Ø§ باستاني است اما اين بدان معني نيست كه دين آنان ابتدائي است. برعكس به نظر Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙŠØ¯ كه جامعۀ بابلي Ùˆ دين بابلي بر اثر آميزش دو نژاد پديد آمده باشند. از اين رو سازمان اجتماعي بابل Ùˆ دين بابلي ساختاري پيچيده داشتند. نظام رسمي دين بابلي Ùˆ آشوري كه از طريق متوني كه Ø±ÙˆØØ§Ù†ÙŠØ§Ù† Ù†ÙˆØ´ØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ از طريق Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´Ù†Ø§Ø®ØªÙ‡ Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ØŒ به روشني نشان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ كه اين دين، چيزي بيش از يك دين سنتي متعلق به تودۀ مردم بوده است؛ اين دين را Ø±ÙˆØØ§Ù†ÙŠØ§Ù† Ùˆ دولتمردان،مانند دين رسمي مصر، به طور مصنوعي Ùˆ براي مقاصد دربار ساختند؛ بدين معني كه از تركيب عناصر متعلق به پرستشگاهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ØÙ„ÙŠ مختل٠يك دين التقاطي درست كردند. به Ø§ØØªÙ…ال قوي دين عوام از اين نظام رسمي بسيار Ø³Ø§Ø¯Ù‡â€ØªØ± بوده است. Ùˆ به نظر Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙŠØ¯ كه آشور در زمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ØªØ§Ø®Ø±ØŒ هم از Ù„ØØ§Ø¸ دين Ùˆ هم از Ù„ØØ§Ø¸ نژاد، با كشورهاي آرامي همسايه خود تا ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠ Ù…ØªÙØ§ÙˆØª بوده است. ذكر اين نكات به اين منظور نيست كه از اهميت مطالعۀ Ø§Ù„ÙˆØ§Ø ÙˆÙƒØªÙŠØ¨Ù‡â€Ù‡Ø§ براي درك تاريخ دين سامي بكاهيم،اين ÙŠØ§ÙØªÙ‡ â€Ù‡Ø§ براي مقايسه با آنچه ما از اعتقادات وكيشâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¯ÙŠÚ¯Ø± اقوام سامي Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ… با ارزشâ€â€Ø§Ù†Ø¯ØŒ به ويژه از اين بابت كه تمدن جلگۀ Ø¨ÙŠÙ†â€Ø§Ù„نهرين تاثير تاريخي ژرÙÙŠ بر بخش بزرگي از قلمرو سامي داشته است، اما مبداً درست براي مطالعۀ عمومي دين سامي را بايد د ر Ù…Ù†Ø·Ù‚Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¬Ø³ØªØ¬Ùˆ كرد كه گرچه دانش†ما درباره آن از زمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ØªØ§Ø®Ø±ØªØ±ÙŠ آغاز Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ØŒ اما در آن منطقه، Ø§Ø¨ØªØ¯Ø§Ø¦ÙŠâ€ØªØ±ÙŠÙ† وضع اجتماعي Ùˆ Ø³Ø§Ø¯Ù‡â€ØªØ±ÙŠÙ† اعتقاد ديني Ùˆ جود داشته است؛ از اين رو مبدا Ù…Ø·Ù…Ø¦Ù†â€ØªØ±ÙŠ Ø¨Ø±Ø§ÙŠ مطالعه اعتقادات اقوام سامي است. ] اگر براي اميل دوركم توتم پرستي بوميان استراليا Ø§Ø¨ØªØ¯Ø§Ø¦ÙŠâ€ØªØ±ÙŠÙ† شكل دين بود، براي ويليام روبرتسون- سميت اعتقادات مشركان عرب Ø§Ø¨ØªØ¯Ø§Ø¦ÙŠâ€ØªØ±ÙŠÙ† شكل دين اقوام سامي است[ گرچه اطلاعات كمي از اعتقادات مشركان عرب در دست است Ùˆ اين اطلاعات نيز پس از Ø±ÙØªÙ† مبلغان مسيØÙŠ Ø¨Ù‡ عربستان گردآوري شده اند، با اين همه، اين اعتقادات نوع بسيار Ø³Ø§Ø¯Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø² دين را ارائه Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ كه متناسب با سرشت بدوي Ùˆ تغيير ناپذير زندگي باديه نشيني است. اين اطلاعات را Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† با اطلاعات با ارزشي مقايسه كرد كه تورات درباره دين دولت هاي كوچك سرزمين ÙÙ„Ø³Ø·ÙŠÙ†â€ØŒ پيش از تسخير آنها به وسيلۀ امپراتوري هاي بزرگ خاور، در اختيار ما ميâ€Ú¯Ø°Ø§Ø±Ø¯Ø› براي اين دوره جز سنگ نوشته هاي آشوري Ùˆ قطعات بعضي از كتيبه ها هيچ سند Ùˆ مدرك همزمان آنها جز كتاب مقدس وجود ندارد. اما در خصوص زمان هاي متاخرتر شواهد چند برابر مي شوند Ùˆ منابع يوناني كمك شايان توجهي مي كنند. ولي در اين زمان به دورۀ التقاط دين هاي گوناگون مي Ø±Ø³ÙŠÙ…â€ØŒ يعني دوره اي كه دين ها Ùˆ پرستش هاي مختل٠بر يكديگر تاثير مي گذارند Ùˆ شكل هاي تازه Ùˆ پيچيده اي از دين را به وجود مي آورند . در اينجا مانند مورد التقاط ديني بابل Ùˆ آشور بايد Ø§ØØªÙŠØ§Ø· كرد تا از طريق سنجش Ùˆ مقايسه Ø¯Ù‚ÙŠÙ‚â€ØŒ رسم كهن را از بدعت تازه Ùˆ ميراث ديني كهن اقوام سامي را از چيزهايي كه از خارج به قلمرو آنها راه ÙŠØ§ÙØªÙ‡ اند باز شناخت.
از همان آغاز بايد اين نكته را خاطر نشان كرد كه منابع Ùˆ اطلاعات كاÙÙŠ براي بررسي تاريخ تطبيقي اديان سامي در دست نداريم. اما مطالعۀ دقيق ومقايسه منابع گوناگون، آن اندازه هست كه تقريباً بينشي دقيق از خصوصيات كلي دين اقوام سامي به دست بدهد كه به طور Ùوق العاده اي در همۀ قلمرو سامي مشابه اندو تكرار مي شوند Ùˆ بر تكامل دين Ùˆ پرستش تا زمان هاي متاخرتر ØØ§ÙƒÙ… بوده اند. همين خصوصيات ثابت كه در سراسر قلمرو اقوام سامي ÙŠØ§ÙØª مي شوند، بايد مورد توجه پژوهشگر دين سامي ها قرار گيرد. قدرت Ùˆ قوت دين سامي ها در همين خصوصيات ثابت Ùˆ مشترك است ونه در چيزهايي كه از منطقه اي به منطقه ديگر، يا از زماني تا زمان ديگر تغيير مي كنند، ازهمين هاست كه بايد براي كاربردهاي عملي مطالعۀ خود كمك بگيريم تا به موضوع مهم رابطۀاديان موضوعۀ سامي با دين كهن تر آن نژاد، پرتوي اÙكنده شود.
پيش از آنكه به ويژگيâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù¾Ú˜ÙˆÙ‡Ø´ خود بپردازیم بايد چند كلمه اي درباره روش بررسي كه سرشت موضوع، آن را ايجاب كرده است سخن گويیم. براي آنكه تصويري ØÙ‚يقي از دين اوليۀ سامي وتعري٠جامع Ùˆ مانعي از آن به دست آوريم بايد نه Ùقط بخش ها يا اجزا را به طور جداي از يكديگر مطالعه كنيم بلكه بايد نظري روشن از مكان Ùˆ تناسب هر جز در Ø±Ø§Ø¨Ø·Ù‡â€Ø§Ø´ با كل داشته باشيم. در اينجا راه خطا خواهيم پيمود چنانچه اين نظر را بديهي بدانيم كه آنچه مهم ترين Ùˆ برجسته ترين جنبۀ دين در نظر ما است، در نظر جامعۀ كهن – كه مي خواهيم آن را بررسي كنيم- نيز بوده است. در ارتباط با دين، Ú†Ù‡ كهن Ùˆ Ú†Ù‡ نو، از يك سو اعتقادات Ùˆ باورهايي تعّين ÙŠØ§ÙØªÙ‡ وجود دارند واز سو ديگر، نهادهايي مشخص براي اجراي اعمال شعائري Ùˆ مناسك Ùˆ قواعد Ø±ÙØªØ§Ø± Ùˆ سلوك.
در عصر نو، معمولاً به دين از منظر اعتقادات نظري مي نگرند نه از منظر مناسك Ùˆ مراسم.تا اواخر قرن نوزدهم تقريباً آن شكل هايي از دين مورد مطالعۀ جدي اروپاييان قرار ميâ€Ú¯Ø±Ùت كه به كليساهاي مختل٠مسيØÙŠ ØªØ¹Ù„Ù‚ داشتند Ùˆ همه ÙØ±Ù‚Ù‡ هاي مسيØÙŠ Ø¨Ø± سر اين نكته با هم تواÙÙ‚ داشتند كه مناسك Ùقط در رابطه با ØªÙØ³ÙŠØ±ÙŠ ÙƒÙ‡ از آنها مي شود مهم اند.
بنابراين مطالعۀ دين با وظاي٠و تكالي٠ديني آغاز شده است، اما آنها را طوري به مومنان عرضه ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ كه گويي از ØÙ‚ايق جزمي ناشي شده اند. همين رويه سبب شده است كه هر گاه ديني كهن يا بيگانه را پژوهش مي كنيم ØŒ بر اثر عادت درصدد برآييم تا اعتقاد نامه(Creed) آن را بررسي كنيم Ùˆ در آن كليدي براي Ùهم اعمال Ùˆ مناسك ديني اش بيابيم. اما دين هاي كهن غالباً ÙØ§Ù‚د اعتقادنامه هستند، آنها ØµØ±ÙØ§ از اعمال ومناسك Ùˆ مراسم تشكيل شده اند. بي شك انسان ها Ø¨Ø±ØØ³Ø¨ عادت، اعمال معيني را بي â€Ø¢Ù†ÙƒÙ‡ معنايي براي آنها قائل شوند، انجام نمي دهند. اما مناسك Ùˆ شعائر، ثابت Ùˆ تغيير ناپذير بودند. در ØØ§Ù„يكه معنايي كه براي آنها قائل مي شدند مبهم بود. براي يك عمل شعائري تبيين هاي Ù…ØªÙØ§ÙˆØªÙŠ ÙˆØ¬ÙˆØ¯ داشت Ø¨ÙŠâ€Ø¢Ù†ÙƒÙ‡ براي شخصي كه تبيين Ù…ØªÙØ§ÙˆØªÙŠ Ø§Ø±Ø§Ø¦Ù‡ مي داد يا آن را Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØªÙ‡ بود، مشكلي پيش آيد Ùˆ به Ø§Ù†ØØ±Ø§Ù از دين راستين متهم شود.مثلاً در يونان باستان، در يك پرستشگاه اعمال معيني انجام مي دادند وعوام نيز اعتقاد داشتند كه انجام ندادن آنها، بي ديني است.اما اگر از آنها مي پرسيدند چرا اين اعمال را به جاي Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙˆØ±Ù†Ø¯ØŒ شايد پاسخ هایي Ù…ØªÙØ§ÙˆØª Ùˆ ØØªÙŠ Ù…ØªÙ†Ø§Ù‚Ø¶ از اشخاص مختل٠شننيده مي شد. ولي هيچ كس، ديگري را به سبب اين پاسخ سرزنش نمي كرد. زيرا تبيين مناسك هيچ Ø§ØØ³Ø§Ø³ تندي را بر Ù†Ù…ÙŠâ€Ø§Ù†Ú¯ÙŠØ®ØªØŒ چون تبيين ها در بيشتر موارد ØµØ±ÙØ§Ù‹ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ هايي بودند درباره شرايطي كه مناسك Ùˆ شعائر ØªØØª آنها، نخست به ÙØ±Ù…ان خدا يابه راهنمايي مستقيم او، مستقر شده بودند. مناسك يا شعائر ديني نه با عقايد جزمي]=دگم ها[بلكه با اسطوره ها ارتباط ميâ€ÙŠØ§Ùتند.در همۀ اديان كهن اساطير،يعني داستان هاي مقدسي كه Ø±ÙˆØØ§Ù†ÙŠØ§Ù† Ùˆ عوام ساخته بودند، جاي دگم ها را مي گيرند. اساطير شامل قواعدي در خصوص به جاي آوردن اعمال ديني نبودند بلكه بيشتر داستان هايي دربارۀ خدايان بودندو در مواردي نيز اساطير، اØÙƒØ§Ù… دين Ùˆ قواعد اجراي مناسك Ùˆ شعائر را تبيين مي كردند. اما اين اساطير بخش اساسي دين هاي كهن را تشكيل نمي دادند، زيرا اساطير را هيچ مرجع مقدسي تاييد نكرده بود وهيچگونه نيروي الزام آوري بر مومنان نداشت. اسطوره اي كه به پرستشگاه يا به يك مراسم خاص مرتبط مي شد بدين منظور ساخته شده بود تا تخيل مومنان را برانگيزد Ùˆ علاقه مومن رابه آن پرستشگاه يا به آن مراسم باقي نگاه دارد. گزارشâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…Ø®ØªÙ„ÙÙŠ در خصوص همان مراسم يا پرستشگاه به مومن ارائه Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯Ø› ولي اگر مومن اعمال ومناسك را دقيقا به جاي مي آورد،ديگر كسي توجهي به اين نداشت كه او Ú†Ù‡ تبييني را برگزيده است. اعتقاد داشتن به مجموعه اي از اساطير،نه اجباري بود ونه بخشي از دين راستين،و مومن نيز با باور داشتن به اين اساطير،امتياز ديني به دست Ù†Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙˆØ±Ø¯ Ùˆ نعمات الهي نصيب او نمي شد.(6)
آنچه اجباري]= واجب[ يا شايان پاداش]= Ù…Ø³ØªØØ¨[ بود، اعمال مقدس مشخصي بود كه سنت ديني تجويز كرده بود كه به طور دقيق به جاي آورده شوند. بنابراين Ù†ØªÙŠØ¬Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† Ú¯Ø±ÙØª اين است كه اساطير، شايسته آن جاي Ø¨Ø±Ø¬Ø³ØªÙ‡â€Ø§ÙŠ Ù†ÙŠØ³ØªÙ†Ø¯ كه معمولاً در مطالعات علمي اديان كهن به آنها اختصاص Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯. تا آنجا كه اساطير، تبيين هاي شعائرند،ارزشي ÙØ±Ø¹ÙŠ Ø¯Ø§Ø±Ù†Ø¯Ø› Ùˆ اين مطلب را نيز Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† با اطمينان اثبات كرد كه تقريباً در هر موردي،اسطوره از مناسك مشتق شده است ونه مناسك از اسطوره. مناسك،ثابت وتغييرناپذير بود Ùˆ اسطوره،متغير، اجراي مناسك اجباري بود Ùˆ پذيرش اسطوره اختياري؛ بخش اعظم اساطير مربوط به پرستشگاه ها يا مراسم ÙˆØªØ´Ø±ÙŠÙØ§Øª ديني قبيله اي خاص يا منطقه اي به خصوص Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯. در همه اين موارد Ù…ØØªÙ…Ù„ Ùˆ در اغلب موارد مسلم است كه اسطوره ØµØ±ÙØ§Ù‹ تبيين مناسك Ùˆ اعمال ديني بوده است.البته چنين تبيين هايي به طور عادي نمي تواند خلق شود مگر آنكه معناي آغازين آن عمل ديني ÙØ±Ø§Ù…وش شده باشد. بنابراين اسطوره تبيين منشا مناسك نيست؛ اما اگر اسطوره، منشا مناسك را تبيين نمي كند پس خود اسطوره نياز به تبيين دارد. اما تبيين اسطوره نبايد بر اساس نظريه هاي دلبخواهي استعاري صورت گيرد، بلكه بايد بر اساس اسناد ومدارك واقعي مناسك Ùˆ مراسم ديني كه اسطوره بدانها وابسته است تبيين شود.
ادامۀ مطلب در بخش بعدی ارائه می شود
سخن مترجم
ويليام روبرتسون- سميت( Robertson- Smith 1846-1896) پژوهشگري كم نظير درقلمرو نقد كتاب مقدس Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ اقوام سامي بود. او تقريباً با همۀ زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø³Ø§Ù…ÙŠ آشنايي داشت Ùˆ كرسي استاد زبان عبري Ùˆ تورات شناسي دانشگاه آبردين اسكاتلند به او سپرده شده بود. بعد از آنكه از دانشگاه آبردین اخراج شد،کرسی استادی زبان عربی در دانشگاه كمبريج را به دست آورد. سميت با بيشتر زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ø±ÙˆÙ¾Ø§ÙŠÙŠ آشنايي داشت Ùˆ گويا زبان ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ Ø±Ø§ نيز Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ‡ است. او ØªØØª تاثير دوستش مك لنان به مسائل انسان شناسي علاقه مند Ø´Ø¯ÙˆØªØØª تاثير نظريات او در بارۀ توتميسم Ùˆ خويشاوندي از طريق مادري قرار Ú¯Ø±ÙØª. سميت زماني نيز به تدريس Ùيزيك پرداخت Ùˆ اگر به پژوهشâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ù†Ø³Ø§Ù† شناسي وتورات شناسي نپرداخته بود، Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³Øª در رياضيات ومنطق نيز به Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØªâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¹Ù„Ù…ÙŠ درخشاني نائل آيد. سميت در Ø¯Ø§Ø¦Ø±Ù‡â€Ø§Ù„معار٠بريتانيكا مقالاتي درباره Ø³ÙØ± تثنيه Ùˆ كتاب مقدس نوشت كه به مذاق اعضاي كليساي آزاد اسكاتلند خوش نيامد، بنابراین او را كه كشيش بود خلع لباس كردند واز دانشگاه نيز عذرش را خواستند. اين عمل، سبب اعتراضâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø´Ø¯ÙŠØ¯ شد؛ دانشگاهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¨Ø³ÙŠØ§Ø±ÙŠ در آمريكاو انگلستان كرسي استادي به او پيشنهاد كردند؛ از جمله دانشگاه كمبريج انگلستان كه كرسي استادي زبان عربي را به او سپرد. سميت، پژوهشگري پر كار بود؛ چهار كتاب نوشت كه هريك از آنها شاهدي بر نبوغ تاريخي، وانسان شناختي او هستند آثار او به اين شرØâ€ اند:
عهد عتيق در كنيسۀ يهودي
انبياي Ø¨Ù†ÙŠâ€Ø§Ø³Ø±Ø§ÙŠÙŠÙ„
خويشاوندي وازدواج در عربستان قديم (منظور پيش از اسلام است)
درس Ú¯ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ø¯Ø±Ø¨Ø§Ø±Ù‡ دين اقوام سامي
اين سخنراني ها به علت بيماري او ناتمام ماند Ùˆ روبرتسون- سميت در سن 48 سالگي در گذشت. دو كتاب اخير مهمترين آثار او هستند،مخصوصاً دين اقوام سامي تاثير زيادي بر ذهن Ø¯ÙŠÙ†â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù†ØŒ جامعه شناسان دين، مورخان دين، Ùˆ انسان شناسان داشته است. كوك(Cook) در Ù…Ù‚Ø¯Ù…Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ بر اثر مذكور نوشته ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه«اغراق آميز نخواهد بود چنانچه كتاب او را اساس علم دين شناسي Ùˆ نظریۀ دين بدانيم»
سميت براي نوشتن دو كتاب اخير به مصر، Ùلسطين، سوريه،عربستان Ùˆ تونس Ø³ÙØ± كرد. در هر دو كتاب،سميت تلاش ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه Ù‚Ø¯ÙŠÙ…ÙŠâ€ØªØ±ÙŠÙ† نهادها Ùˆ رسوم اعراب باديهâ€Ù†Ø´ÙŠÙ† پيش از اسلام Ùˆ عبريâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¨Ø§Ø³ØªØ§Ù†ÙŠ را بازسازي كند. از اين Ù„ØØ§Ø¸ او با نابغۀ ديگري قابل مقايسه است كه انقلاب عظيمي در تورات شناسي كرد. يوليوس ولهاوزن يهودشناس Ùˆ انجيل شناس واسلام شناس بود. او مدعي شد كه« Ø³ÙØ± پيدايش» Ùˆ Â«Ø³ÙØ± خروج» و« Ø³ÙØ± تثنيه» پس از تبعيد يهوديان به بابل نوشته Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ واصالت تاريخي ندارند.Ú¯ÙØªÙ†ÛŒ است Ú©Ù‡ اخیرًا اسرا ییل Ùیلکنشتاین (Israel Filkenstein: La bible devoilee) درکتاب خود: آشکارشدن دروغ های تورات مدعی شده است Ú©Ù‡ دوکشوربودند یکی اسراییل Ú©Ù‡ آباد Ùˆ ثروتمند بود ودر شمال قرار داشت Ùˆ دیگری کشور یهود Ú©Ù‡ در جنوب بودوÙقیر. پس از آن Ú©Ù‡ سوری ها به اسراییل(باستان) ØÙ…له کردند ساکنان اسراییل به سر زمین یهود گریختند.پادشاه یهود برای این Ú©Ù‡ از دو قومی Ú©Ù‡ هیچ گونه خویشاوندی نداشتند یک قوم ÙˆØ§ØØ¯ بسازد دستور داد Ú©Ù‡ منشا یگانه ای برای دو قوم یهود Ùˆ اسراییل جعل کنند.از این رو نویسندگان یهود Ø§Ø³ÙØ§Ø± تورات را جعل کردند. Ùیلکنشتاین Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ هیچ نشانۀ تاریخی در دست نیست Ú©Ù‡ یهودیان هرگز در مصر بوده اند.بعضی یهودشناسان به پیروی از مورخ یهودی ژوزÙوس(تولد: سی Ùˆ Ù‡ÙØª پس از میلاد-مرگ ØØ¯ÙˆØ¯ صد سال پس از میلاد) خروج یهودیان از مصر رابا عقب نشینی هایکسو ها از مصر در زمان سلطنت رامسس دوم مرتبط Ù…ÛŒ کردندو Ù…ÛŒ Ú¯ÙØªÙ†Ø¯ شاید اخراج هایکسو ها، Ú©Ù‡ جنگجویان مزدور عبری نیز بخشی از نیروی نظامی آنان را تشکیل Ù…ÛŒ دادند، در تورات به صورت اسطوره ای Ø³ÙØ± خروج در آمده باشد. اما Ùیلکنشتاین Ú©Ù‡ خود یهودی است Ùˆ استاد باستان شناسی است بکلی منکر ØØ¶ÙˆØ± یهودیان در مصر Ù…ÛŒ شود. طبق نظر او اورشلیم در زمان سلطنت داود Ùˆ سلیمان ده کوره ای بیش نبوده است.بنا براین همۀ مطالبی Ú©Ù‡ در خصوص خروج یهودیان از مصر ونیز عظمت اورشلیم در زمان سلطنت داود Ùˆ سلیمان در تورات آمده دروغ Ù…ØØ¶ اند( این نظریۀ به نظریۀ مکتب کپنهاگ مشهور است). Ùیلکنشتان معتقد است Ú©Ù‡ تورات کتاب ØÙ…اسی قوم یهود است؛ همچنان Ú©Ù‡ ایلیاد Ùˆ اودیسه کتاب های ØÙ…اسی یونانیان هستند.ØªÙØ§ÙˆØª درشخصیت های تورات باشخصیت های ایلیاد Ùˆ اودیسه ØªÙØ§ÙˆØª ذهنیت یهودیان با ذهنیت یونانیان را بیان Ù…ÛŒ کند. Ùیلکنشتاین بسیار ÙØ±Ø§ تر از ولهاوزن Ø±ÙØªÙ‡ است. .
روبرتسون- سميت به معرÙÙŠ نظريات ولهاوزن ÙˆØ¯ÙØ§Ø¹ از آنها پرداخت Ùˆ Ù…Ù‚Ø¯Ù…Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¨Ø± ترجمۀ انگليسي كتاب ولهاوزن: تاريخ اسرائيل نوشت. كتاب ولهاوزن به نام: بقاياي شرك عرب كه آن نيز به بازسازي اعتقادات اعراب باديه نشين پيش از ظهور اسلام اختصاص ÙŠØ§ÙØªÙ‡ است بادو كتاب اخير روبرتسون- سميت شباهت دارد Ùˆ در واقع مكمل آنها است. روبرتسون- سميت كتاب شهر باستان(1) اثر Ùوستل دوكولانژ را الگوي پژوهش خود قرار داد. كولانژ نيز كوشيده بود تا Ù‚Ø¯ÙŠÙ…ÙŠâ€ØªØ±ÙŠÙ† رسوم ونهادهاي هندو- اروپايي را بازسازي كند. روش كولانژ درپژوهش تاريخي،كه بعداً سميت از آن پيروي كرد ،اين است كه ميâ€ÙƒÙˆØ´Ø¯ دوران پيش- تاريخي را، كه از آن هيچâ€Ú¯ÙˆÙ†Ù‡ سند مستقيمي در دست نيست از طريق آثار مبهمي كه در دوران متاخرتر بر جای مانده Ùˆ در آنها به طور غير مستقيم اشارهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ø¨Ù‡ دوران پيش- تاريخي Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ØŒ Ø¨Ø§Ø²Ø¢ÙØ±ÙŠÙ†ÙŠ ÙƒÙ†Ø¯. او پيش از سميت بر تقدم رسوم وعادات بر انديشهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ نظرات تاكيد كرده بود. در كتاب دين اقوام سامي نظريات ØªØ§Ø²Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¯Ø±Ø¨Ø§Ø±Ù‡ رسم قرباني كردن Ùˆ ارتباط خدايان با پرستندگانشان Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. اميل دوركم با اشتياق زياد كتاب دين اقوام سامي را خواند Ùˆ ØªØØª تاثير آن قرار Ú¯Ø±ÙØª كه Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† تاثير آن رادر مقالات او ونيز در كتاب شكلâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ø¨ØªØ¯Ø§Ø¦ÙŠ زندگي ديني Ù…Ù„Ø§ØØ¸Ù‡ كرد. استون لوكس در كتاب خود:اميل دوركم، زندگي Ùˆ آثار او در اين خصوص ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:«دين اقوام سامي اثر روبرتسون--- سميت ÙˆÙ…ÙƒØªØ¨â€Ø§Ø´ØŒ پرسپكتيو كاملي در مورد دين به دوركم ارائه Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø¯ØŒÙ‡Ù… چنان كه مالينوسكي Ù…Ù„Ø§ØØ¸Ù‡ كرده است، سميت از نخستين كساني بود كه دين را در قالب سرشت Ø§Ø¬ØªÙ…Ø§Ø¹ÙŠâ€Ø§Ø´ Ù…ÙŠâ€Ø¯ÙŠØ¯ Ùˆ به ويژه اعمال شعائري را مورد توجه قرار Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø¯... يا به سخن خود روبرتسون - سميت دين كلاً عبارت از نهادها(= رسوم Ùˆ عادات) Ùˆ اعمال (= مناسك Ùˆ شعائر) بود، اين Ø±Ù‡ÛŒØ§ÙØª براي دوركم جالب بود.»(2) هانري هوبر Ùˆ مارسل موس نيز در نوشتن كتاب: قرباني كردن: سرشت وكاركرد آن (3)ØªØØª تاثير كتاب دين اقوام سامي Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. زيگموند ÙØ±ÙˆÙŠØ¯ در اثر خود: توتم Ùˆ تابو، روبرتسون –سميت را اين طور معرÙÙŠ ميâ€ÙƒÙ†Ø¯: «Ùيزيكدان، Ù„ØºØªâ€Ø¯Ø§Ù†(Philologist) متخصص در نقد كتاب مقدس، Ø§Ù†Ø³Ø§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³ØŒ دانشمندي بصير با علائق علمي بسيار Ùˆ ذهني منزه از پيشداوري»(4) ÙØ±ÙˆÙŠØ¯ كتاب خود را با اين جمله پايان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯:« در آغاز عمل بود.»(5) كه در واقع تكرار ØØ±Ù روبرتسون- سميت است كه مناسك Ùˆ اعمال ديني مقدم بر نظرات ديني Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. كاسيرر در جلد دوم ÙلسÙÛ€ صورتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø³Ù…Ø¨Ù„ÙŠÙƒ: انديشه Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ (ترجمه نگارنده، انتشارات هرمس1378)ØŒ نظريۀ سميت در خصوص تقدم مناسك بر اسطوره ونيز ØªÙØ³ÙŠØ± سميت از رسم قرباني كردن را Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØªÙ‡ است Ùˆ همه جا از او به عنوان Ùيلسو٠دين نام Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø±Ø¯. مقالهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ رسالهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø³Ù…ÙŠØª نيز پس از مرگ او با عنوان:( Lectures and Essays of William Robertson – Smith 1912) به چاپ رسيدند. آرزو دارم كه زماني دو كتاب اخير از سميت به ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ Ø¨Ø±Ú¯Ø±Ø¯Ø§Ù†Ø¯Ù‡ شوند.
دين اقوام سامي
موضوع پژوهش ما دين اقوام سامي است،يعني آن گروه از اقوام خويشاوندي كه شامل اعراب،عبريâ€Ù‡Ø§ØŒ Ùنيقيâ€Ù‡Ø§ØŒ آراميâ€Ù‡Ø§ØŒ بابليâ€Ù‡Ø§ Ùˆ آشوريâ€Ù‡Ø§ Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ كه در زمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù‚Ø¯ÙŠÙ… شبه جزيرۀ عربستان Ùˆ بخش اعظم سرزمينâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø³ÙˆØ±ÙŠÙ‡ØŒ Ø¨ÙŠÙ†â€Ø§Ù„نهرين Ùˆ عراق را اشغال كرده بودند واز سواØÙ„ مديترانه تا كوهپايهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§ÙŠØ±Ø§Ù† وارمنستان پراكنده شده بودند. در ميان اين اقوام،سه دين بزرگ جهان نشات Ú¯Ø±ÙØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯. بنابراين پژوهشگر اين سه دين بايد هميشه به اقوام سامي توجه خاصي داشته باشد. اما موضوع بررسيâ€Ù…ا،تاريخ دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ØªØ¹Ø¯Ø¯ كه منشا سامي دارند نيست؛ بلكه دين سامي، به منزله يك كل است، يعني خصوصيات مشترك دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø³Ø§Ù…ÙŠ Ùˆ نوع عمومي دين سامي موضوع پژوهش ما است. سه دين يهودي، مسيØÙŠ Ùˆ اسلام را Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† به تعاليم نوآوران ديني يعني]ØØ¶Ø±Øª[ موسي،]ØØ¶Ø±Øª[ عيسي Ùˆ ]ØØ¶Ø±Øª[Ù…ØÙ…د پيگيري كرد. اين دينâ€Ù‡Ø§ مانند نظامâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø´Ø±Ùƒ قديم كه بر اثر نيروي ناآگاهي كه به طور آرام Ùˆ Ø¨ÙŠâ€Ø³Ø± Ùˆ صدا، از Ø¯ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¨Ù‡ دوره ديگر عمل ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ØŒ به وجود نيامدند بلكه بنيانگذاراني Ø¯Ø§Ø´ØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯ كه خود را عامل ÙˆØÙŠ Ø§Ù„Ù‡ÙŠ معرÙÙŠ ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ از جانب خدا خود را مأمور Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯ كه نظام ديني ØªØ§Ø²Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø®Ù„Ù‚ كنند. از اين رو براي تمايز از دينâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ ÙƒÙ‡ بينانگذار شناخته Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§ÙŠ Ù†Ø¯Ø§Ø´ØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŒ دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ ÙŠÙ‡ÙˆØ¯ÙŠØŒ مسيØÙŠ Ùˆ اسلام را دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ÙˆØ¶ÙˆØ¹Ù‡(positive religions)( يا دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ ÙˆØ¶Ø¹ÙŠ) ميâ€Ù†Ø§Ù…يم. گرچه بنيانگذاران اين اديان آگاهانه از سنتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù‚Ø¯ÙŠÙ… Ú¯Ø³Ø³ØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯ اما به رغم اين گسستن از گذشته، در بن اين دينâ€Ù‡Ø§ØŒ سنتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¯ÙŠÙ†ÙŠ قديم نا آگاهانه پايدار Ù…Ø§Ù†Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. مسلم است كه هر نوآور ديني بايد با زبان Ùˆ با Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ…ÙŠ پيام خود را به مخاطبان خويش برساند كه براي آنان قابل درك باشد؛ در غير اين صورت، ايجاد رابطه ميان او Ùˆ شنوندگانش Ù…ØØ§Ù„ خواهد بود. بنابراين هر نوآور ديني، هر قدم هم خلاقيت داشته باشد Ùˆ در مقابل سنت به پا خيزد، باز هم ناگزير است كه زمينۀ ديني Ùˆ اعتقادي شنوندگان خود را در نظر گيرد. اين پس- زمينۀ ديني Ùˆ اعتقادي از زمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù‚Ø¯ÙŠÙ… تداوم داشته Ùˆ ميراثي بوده كه نسل به نسل منتقل Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯Ù‡ است. نسلâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù¾ÙŠØ§Ù¾ÙŠ اقوام سامي در بستر همين سنت رشد كرده، پرورش ÙŠØ§ÙØªÙ‡ Ùˆ Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´ÙŠØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. پذيرش اين سنت غير ارادي بوده است؛ زيرا شيوۀ انديشيدن Ùˆ زيستن ديگري در برابرشان قرار نداشته است.
يعني جز با سنت موروثي، با آداب Ùˆ رسوم ديگري آشنايي Ùˆ آگاهي Ù†Ø¯Ø§Ø´ØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯. بينانگذاران اديان يهودي،مسيØÙŠ Ùˆ اسلام ناگزير Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ كه با اين سنت به نوعي كنار آيند، برخي از عناصر آن را بپذيرند Ùˆ در نظام ديني خود جاي دهند وبقيه را باطل اعلام كنند. ØØªÙŠ Ø¯Ø± بعضي موارد نوآوران ديني ناآگاهانه زير سلطۀ همين سنت Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. چون بنيانگذاران دين نو Ù†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯ پيام خود را به گوش كساني ÙØ±Ùˆ خوانندكه از هيچ گونه زمينۀ ديني كهن برخوردار نباشند، پس آنان ناگزيرند كه نظام تازه خود را ØŒ لااقل از Ù„ØØ§Ø¸ قالب Ùˆ شكل،اگر نه از Ù„ØØ§Ø¸ جوهر Ùˆ Ù…ØØªÙˆØ§ØŒ در ارتباط با دين پيشين Ø¨ÙŠØ§ÙØ±ÙŠÙ†Ø¯. بنابراين براي درك Ùˆ شناخت كامل يك نظام ديني موضوعه Ùˆ Ùهم منشا تاريخي Ùˆ شكل Ùˆ اصول انتزاعي آن، شناخت دين سنتي مقدم بر آن ضروري است. از همين ديدگاه است كه بايد به دين قديم اقوام سامي توجه كرد، زيرا اين موضوع ØµØ±ÙØ§Ù‹ كنجكاوي باستان شناختي نيست بلكه بر مسئلۀ بزرگ منشاهاي معنوي دين كتاب مقدس اثر مستقيم Ùˆ مهمي دارد. با مثالي منظور خود را روشن ميâ€ÙƒÙ†Ù…. Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ… كه بخش اعظم تعاليم كتاب عهد جديد(انجيلâ€Ù‡Ø§) Ùˆ تمامي خداشناسي مسيØÙŠ Ø¨Ø± تصورات مربوط به قرباني كردن Ùˆ خاخام ها متكي است. آنچه نويسندگان انجيلâ€Ù‡Ø§ در اين خصوص ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙ†Ø¯ØŒ بر اين اساس Ùˆ بر اين پيش ÙØ±Ø¶ متكي است كه خواننده پيشاپيش با اين Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… آشناست؛ زيرا قرباني كردن Ùˆ خاخام ها، Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… رايجي در ميان يهوديان بودند Ùˆ در اØÙƒØ§Ù… شرعي كنيسه تجسم ÙŠØ§ÙØªÙ‡ بودند. اما شعائر Ùˆ مناسك كنيسه از Ù„ØØ§Ø¸ منشا خود چيزي كاملاًتازه ای نبودند. اØÙƒØ§Ù… Ø³ÙØ± تثنيه،خاخامâ€Ù‡Ø§ را Ù†ÙŠØ§ÙØ±ÙŠØ¯ Ùˆ رسم قرباني كردن را مرسوم نكرد. قرباني كردن Ùˆ خاخام ها با يهوديت پديد نيامدند بلكه رسوم يا نهادهاي كهني بودند كه ميان عبريâ€Ù‡Ø§ Ùˆ همسايگانشان مشترك بود. از اين رو در Ø³ÙØ± تثنيه Ùقط به اينها،مطابق تعاليم معنوي جديد، شكلي تازه داده شد. هر كس كه عهد عتيق(=تورات) را با دقت بخواند با اين ØÙ‚يقت روبرو Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ كه منشا قرباني كردن Ùˆ دليل قرباني كردن هيچ كجا ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ نشده است. اين كه رسم قرباني كردن بخش اساسي دين است،امري شناخته شده دانسته Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯Ø› بنابراين نيازي به ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù†Ø¯Ø§Ø±Ø¯Ø› اما قرباني كردن Ùقط مختص اسراييليâ€Ù‡Ø§ نيست بلكه رسمي دانسته Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ جهانشمول، كه هم قوم برگزيدۀيهوه وهم ديگر اقوام آن را به جاي Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙˆØ±Ù†Ø¯. بنابراين هنگامي كه Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡ÙŠÙ… رسم قرباني كردن را در عهد جديد(=انجيلâ€Ù‡Ø§) به طور جامع مطالعه كنيم، ناگزيريم گام به گام به عقب برويم تا به جايي برسيم كه در آنجا قرباني كردن، Ùقط در ميان عبريâ€Ù‡Ø§ رسم نيست بلكه ميان همه اقوام سامي، كه عبريâ€Ù‡Ø§ نيز جزو آنها هستند، رسم است. با بررسيâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§ÙŠÙ† نوعي، اين نتيجه به دست Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙŠØ¯ كه هيچ يك از دينâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ ÙƒÙ‡ منشا سامي دارند Ùˆ هنوز هم بر زندگي مردمان تاثير عظيمي دارند، كاملاً Ùهم پذير نيستند مگر آنكه دربارۀ دين سنتي كهن نژاد سامي تØÙ‚يق شود.
Ù…Ù„Ø§ØØ¸Ù‡ ميâ€ÙƒÙ†ÙŠØ¯ كه چنانچه ÙƒÙ‡Ù†â€ØªØ±ÙŠÙ† برداشتâ€Ù‡Ø§ Ùˆ رسوم ديني عبري ها را بررسي كنيم، در خواهيم ÙŠØ§ÙØª كه آن برداشتâ€Ù‡Ø§ Ùˆ رسوم،ميراث مشترك گروهي از اقوام خويشاوندند Ùˆ ØµØ±ÙØ§Ù‹ به قبايل اسراييلي تعلق ندارند. هر كس كه كتاب مقدس را خوانده باشد منكر اين موضوع نخواهد شد كه در تاريخ اسراييل قديم،يعني پيش ازاسارت يهوديان، هيچ مسئله اي به اين واضØÙŠ Ù…Ø·Ø±Ø Ù†Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ كه عوام در ØÙظ دين خود Ùˆ درنياميختن آن با دين â€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ù‚ÙˆØ§Ù… همسايۀ خود دشواري عظيمي Ø¯Ø§Ø´ØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯. كساني كه دركي از اصل معنوي نداشتند ودين يهود را Ùقط رسوم موروثي Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯ØŒ ميان دين خود Ùˆ دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù‡Ù…Ø³Ø§ÙŠÚ¯Ø§Ù† مشرك ØªÙØ§ÙˆØª چنداني Ù†Ù…ÙŠâ€Ø¯ÙŠØ¯Ù†Ø¯. بنابراين، رسوم Ùˆ مناسك كنعاني Ùˆ بيگانه را به طيب خاطر به جای Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ù†Ø¯. اهميت اين ØÙ‚يقت هنگامي آشكار Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ كه به خاطر آوريم كه ØØ³Ø§Ø³ÙŠØªâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¹Ù…ÙŠÙ‚ ديني آدم عامي تا Ú†Ù‡ ØØ¯ در مقابل هر گونه نوآوري Ùˆ بدعت ديني ØªØØ±ÙŠÙƒ Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯. هيچ چيز به اندازه امور مذهبي، آدم Ù…ØØ§Ùظه كار را بر نمي انگيزاند Ùˆ Ù…ØØ§Ùظه كاري جزو خلق Ùˆ خوي شرقيان است. كل تاريخ اسراييل درك ناپذير مي شود چنانچه بپنداريم كه شركي كه پيامبران با آن مي جنگيدند،چيزي كاملاً بيگانه با سنتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¯ÙŠÙ†ÙŠ عبري ها بود. در اصل ميان دين اشعياء نبي با دين بت پرستان ،عالمي اختلا٠وجود داشت، اما ØªÙØ§ÙˆØª در اصل كه به نظرما این همه ÙˆØ§Ø¶Ø Ø§Ø³Øª در نظر يك يهودي عادي، ÙˆØ§Ø¶Ø Ùˆ آشكار نبود؛ بنابراين او ميان امور سنتي Ùˆ شعائر Ùˆ اعمال ديني خود با دين بت پرستان همسايه بيشتر شباهت Ù…ÙŠâ€Ø¯ÙŠØ¯ تا ØªÙØ§ÙˆØª. آدم Ù…ØØ§Ùظه كار از ديدن اصل سرباز Ù…ÙŠâ€Ø²Ø¯ Ùˆ Ùقط به سنت Ùˆ رسم پاي بند است،بنابراين او در برابر انبياء ايستادگي ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ùˆ با تلاشâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ù†Ø¨ÙŠØ§Ø¡ براي قائل شدن تمايز ميان دين يهود Ùˆ دين خدايان بيگانه همدلي نشان نمي داد. بر پايۀ همين دلايل معتقدم كه اساس طبيعي دين يهوديان با دين â€Ù‡Ø§ÙŠ Ù‡Ù…Ø³Ø§ÙŠÚ¯Ø§Ù† مشركش يكي است. دين سنتي از پدر به ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ Ù…ÙŠâ€Ø±Ø³Ø¯Ø› بنابراين دين تا ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠ Ù…ÙˆØ¶ÙˆØ¹ÙŠ نژادي است. اقوام از تنه ای مشترك منشعب مي شوند از اين رو، رسوم Ùˆ اعتقادات سنتي مشتركي را در خصوص اينكه Ú†Ù‡ چيزي مقدس Ùˆ Ú†Ù‡ چيزي غير مقدس است به ارث Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø±Ù†Ø¯. به همين دلايل، سنت ديني عبري ها نيز با سنت ديني همسايگان مشركشان، وجوه مشترك بسياري داشت. اين موضوع را ØØªÙŠ Ø§Ø² منابع ديگر بجز تورات نيز مي توان Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØªØŒ دين قوم يهود تقريباً هماننددين اقوام مشرك سوريه Ùˆ عربستان بود.
Ø±Ù‡ÙŠØ§ÙØª هر پژوهشگری به دين معمولاً اين است كه اصول كلامي Ùˆ انتزاعي آن را بشناسد. اما خوانندۀ این کتاب در خواهد ÙŠØ§ÙØª كه دين در آغاز، شكل نظري مشخصي نداشته بلكه بيشتر شامل به جاي آوردن يك سلسله اعمال Ùˆ مناسك بوده است. اين يك اصل اساسي در شناخت اديان است كه هر Ú†Ù‡ ديني ÙƒÙ‡Ù†â€ØªØ± باشد،جنبۀ عملي آن بارزتر وغني تر است وجنبۀ نظري آن Ùقيرتر. بنابراين به هنگام بررسي زمينۀ ديني متقدم بر دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ÙˆØ¶ÙˆØ¹Ù‡ØŒ نقش شعائر Ùˆ مناسك مهم تر Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ Ùˆ برخورد دين نو با آنها مسئله اي ØØ§Ø¯ ميâ€Ú¯Ø±Ø¯Ø¯.
نوآوران ديني متÙكران ÙلسÙÙŠ نبودند كه نظام هايي عقلاني بنابر اصول دقيق بنا نهند. ادياني كه پيامبران بنا نهادند بيشتر شامل توصيه هايي در خصوص انجام بعضي مناسك Ùˆ عبادات است. آنان اعتقاد داشتند كه نظم اجتماعي Ùˆ سياسي جوامع شان با دين ØªØ§Ø²Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ تبليغ ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ پيوند داشت. هد٠آنان تنها تبليغ دين تازه نبود بلكه Ø¢ÙØ±ÙŠØ¯Ù† جامعۀ ديني جديدي نيز بود كه Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ø³ØªÙ†Ø¯ رهبري آن را به دست گيرند Ùˆ آن را طبق اصول دين جديد بازسازي كنند. Ú¯ÙØªÙŠÙ… كه دين عبارت از توصيه هايي در خصوص به جاي آوردن بعضي اعمال ونهي از ارتكاب برخي ديگر است. بنابراين جنبۀ مناسكي دين قوي تر از جنبۀ نظري آن است. شعائر Ùˆ مناسك با Ø¯ÙˆØ§Ù…â€ØªØ± Ùˆ Ù‚Ø¯ÙŠÙ…ÙŠâ€ØªØ±Ù†Ø¯ تا اساطير يا اعتقادات نظري.
زيرا يك نوع مناسك را در زمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…Ø®ØªÙ„Ù ÙˆØ§Ù…Ø§ÙƒÙ†â€ Ù…ØªÙØ§ÙˆØª به جای Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙˆØ±Ù†Ø¯Ø› ولي توجيه نظري آنها Ù…ØªÙØ§ÙˆØª است. معمولاً اساطير،مناسك را تبيين ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯. اما براي يك نوع مناسك Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† اساطيري Ù…ØªÙØ§ÙˆØª يا ØØªÙŠ Ù…ØªÙ†Ø§Ù‚Ø¶ ÙŠØ§ÙØª.اساطير راه مطالعۀ مناسك واعمال ديني نيستند.اساطير ما رادر شناخت ساختار انديشۀ اقوام باستاني ياري Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ØŒØ§Ù…ا نبايد دچار اين ÙØ±ÙŠØ¨ شد كه آنها راهي به شناخت اعمال ديني ميâ€Ú¯Ø´Ø§ÙŠÙ†Ø¯. اساطير را تخيل شاعرانه براي توجيه اعمال Ùˆ مناسك ديني ساخته است. هنگامي كه براي نخستين بار مناسكي به جاي آورده شد، تثبيت Ùˆ تداوم آن در ميان Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ قبيله يا قوم بستگي به اساطير نداشت بلكه بر اثر مرجعيتي بود كه چون Ùˆ چر اكردن در ØÙكم او روا نبود، از آن پس Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ مكل٠بودند كه آن مناسك Ùˆ اعمال شعائري را به جاي آورند. سرپيچي از اجراي آنها در ØÙكم قيام بر ضد قبيله يا جامعه بود. نتيجه اين كه شعائر يا نهادهاي ديني شالودۀ نظام سياسي جامعه بودند. ساختار سياسي Ùˆ شكل ØÙƒÙˆÙ…تي هر Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø±ØªØ¨Ø§Ø· تنگاتنگ با نهادهاي ديني آن جامعه دارد. قوانين ÙƒÙŠÙØ±ÙŠ Ùˆ ØÙ‚وق مدني هر جامعه بر نهادهاي Ø¯ÙŠÙ†ÙŠâ€Ø§Ø´ متكي هستند. در واقع نه تنها در جوامع ابتدائي بلكه در جوامع Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØªÙ‡ نيز،ساختار سياسي- اجتماعي كشور از نهادهاي ديني اش ناشي Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. همان گونه كه يك ÙØ±Ø¯ پيش از آنكه نهادهاي اجتماعي Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø±Ø§ كه در آن متولد شده است مورد ترديد قرار دهد، در آنها پرورش ميâ€ÙŠØ§Ø¨Ø¯ Ùˆ رشد ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ از آنها Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ ميâ€ÙƒÙ†Ø¯Ø› همين طور نيز او در ميان نهادهاي ديني چشم ميâ€Ú¯Ø´Ø§ÙŠØ¯ØŒ به آنها باور پيدا ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ØŒ به دستورات ديني عمل ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ با هنجارهاي جامعه همنوا Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. از اين رو مطالعۀ منشا تاريخي اديان موضوعه مستلزم بررسي نهادهاي دينâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ØªÙ‚Ø¯Ù… برآنهاست، يا Ø¯Ù‚ÙŠÙ‚â€ØªØ± مستلزم مطالعه همان سنت ناآگاه است كه نسل به نسل منتقل Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯Ù‡ است. ولي نهادها يا مناسك پيچيدۀ ديني را چگونه Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† بررسي كرد؟ اين كلا٠سر در Ú¯Ù… را چگونه Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† از هم گشود،همان گونه كه Ø³Ø§Ø¯Ù‡â€ØªØ±ÙŠÙ† راه براي مطالعۀ نهادهاي سياسي Ùˆ اجتماعي يك جامعه بررسي نوع ØÙƒÙˆÙ…ت آن است؛ همين طور نيز بهترين راه مطالعۀ نهادهاي ديني، رابطۀ انسان با خدايان(يا خدا) است. زيرا اعمالي كه انسان در راه نزديكي به درگاه خدا يا خدايان انجام Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ØŒ Ù…ØÙˆØ± Ùˆ مركز همۀ نهادهاي ديني است. بايد اين نكته را يك بار ديگر تكرار كرد كه اديان كهن، نظامي از اعتقادات كلامي Ùˆ ÙلسÙÙŠ نبودند بلكه عبارت از يك سلسله مناسك Ùˆ اعمال ديني بودند. معتقدان به دين در دورهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ø®ÙŠØ± ÙƒÙˆØ´ÙŠØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ كه جنبۀ صر٠مناسكي اديان قديم را منكر شوند Ùˆ با ارایۀ ØªÙØ³ÙŠØ±Ù‡Ø§ÙŠ ØªÙ…Ø«ÙŠÙ„ÙŠ Ùˆ استعاري از اعمال ديني، نظامـي كلامي بنا نهند. انسان دوران گذشته همانند انسان متÙكر امروزي Ù†Ù…ÙŠâ€Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´ÙŠØ¯Ù‡ است. برداشتي كه ما امروزه از اعمال Ùˆ مناسك داریم، هيچâ€Ú¯Ø§Ù‡ به ذهن او خطور نمی کرده است. هد٠اصلی اين مطالعه Ø¨Ø§Ø²Ø³Ø§Ø²ÙŠÂ«Ø¬Ù‡Ø§Ù†â€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠÂ» دوران پيشين است. ولي شيوۀ تÙكر بيشتر امري جمعي است Ùˆ ØØªÙŠ Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† پيشتر Ø±ÙØª Ùˆ وجوه مشتركي در تÙكر اقوام مختل٠يك نژاد را پيدا كرد. بنابراين شايد لازم باشد كه دربارۀ اقوام سامي ØªÙˆØ¶ÙŠØØ§ØªÙŠ Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ شود.
تعري٠علمي يك گروه قومي وابسته به بررسي هاي گوناگوني است. زيرا سند متقن تاريخي در مورد Ù…ØÙ„ اصلي اقوام قديم Ùˆ خويشاوندي ميانشان وجود ندارد. بنابراين، اين نقص تاريخي رابايد به Ú¯ÙˆÙ†Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¬Ø¨Ø±Ø§Ù† كرد. مثلاً با مطالعۀ خصوصيات جسماني موروثي Ùˆ نيز تا ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠ Ù…Ø´Ø®ØµØ§Øª ذهني، رسوم Ùˆ سنتâ€Ù‡Ø§ كه معمولاً نسل به نسل منتقل Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯. در ميان معيارهاي غير مستقيم براي تعيين خويشاوندي ميان اقوام، آشكارترين معيار، Ùˆ نيز يگانه معياري كه به دقت مطالعه شده، معيار زبان است. زيرا مشاهده شده است كه زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù†ÙˆØ¹ بشر يك مجموعه از گروهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø·Ø¨ÙŠØ¹ÙŠ را تشكيل Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ كه Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† در درون هر گروه، زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ØªØ¹Ø¯Ø¯ÛŒ را جاي داد Ùˆ آنها را Ø¨Ø±ØØ³Ø¨ خويشاوندي شان مرتب كرد. اما زبان اقوام سامي Ùقط يك جنبه از ÙˆØØ¯Øª ÙƒÙ„ÙŠâ€ØªØ± آنان را بيان ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. البته اين سخن بدان معنا نيست كه خصائل اعراب باديه نشين را به همۀ اقوام سامي از جمله بابليâ€Ù‡Ø§ نيز تعميم دهيم. زيرا اعراب باديه نشين Ùˆ بابليâ€Ù‡Ø§ ØªØØª شرايط جغراÙيايي Ùˆ اخلاقي كاملاً Ù…ØªÙØ§ÙˆØªÙŠ Ù…ÙŠâ€Ø²ÙŠØ³ØªÙ†Ø¯Ø› از سوي ديگر اعراب باديه نشين از زمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù‚Ø¯ÙŠÙ… به صورت نژادي خالص باقي مانده بودند، ولي بابليâ€Ù‡Ø§ Ùˆ آشوريâ€Ù‡Ø§ در مرز قلمرو اقوام سامي زندگي ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ به Ø§ØØªÙ…ال قوي با ديگر نژادها در آميخته بودند.
ولي به رغم اين ØªÙØ§ÙˆØªâ€Ù‡Ø§ØŒ اقوام سامي،گروه متجانسي را تشكیل Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯. از اين Ù„ØØ§Ø¸ØŒ زبان آنان گواه قاطعي است. اين زبانâ€Ù‡Ø§ چنان به هم Ø´Ø¨ÙŠÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯ كه ØØªÙŠ ÙŠÙƒ Ù†ÙØ± غير متخصص نيز متوجه خويشاوندي Ùˆ شباهت آنها Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. علم جديد زبان شناسي هيچ مشكلي در پيâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ Ø§ÙŠÙ† زبانâ€Ù‡Ø§ به يك زبان ÙˆØ§ØØ¯ ابتدائي Ùˆ تعيين جنبهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…Ø®ØªÙ„Ù Ø¢Ù† نداشته است. از سوي ديگر ØªÙØ§ÙˆØª ميان اين زبانâ€Ù‡Ø§ Ùˆ آن زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ ÙƒÙ‡ به وسيلۀ همسايگان اين اقوام تكلم Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ØŒ چنان زياد است كه هيچ Ø±Ø§Ø¨Ø·Ù‡â€Ø§ÙŠ Ù…ÙŠØ§Ù† زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ù‚ÙˆØ§Ù… سامي با زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ù‚ÙˆØ§Ù… همسايۀ آنان Ù†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† برقرار كرد. گرچه زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø³Ø§Ù…ÙŠ با زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø´Ù…Ø§Ù„ Ø¢ÙØ±ÙŠÙ‚ا از بعضي جنبهâ€Ù‡Ø§ شباهت دارند، اما ØØªÙŠ Ø¯Ø± اينجا نيز شباهتâ€Ù‡Ø§ با ØªÙØ§ÙˆØªâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¹Ù…ÙŠÙ‚ همراه است. بر اساس خويشاوندي زباني Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† اين نتيجه را Ú¯Ø±ÙØª كه Ø¯ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ú©Ù‡ اقوام سامي با اين زبان مشترك سخن مي Ú¯ÙØªÙ‡ اند Ùˆ با زبان هاي ديگر اقوام غير سامي برخوردي Ù†Ø¯Ø§Ø´ØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŒ در مقايسه با زماني كه گويشâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¹Ø¨Ø±ÙŠ ØŒ آرامي Ùˆ عربي به طور جدا از هم تكامل ÙŠØ§ÙØªÙ‡ اند ØŒ زماني بسيار طولاني بوده است؛ يا به سخن ديگر، نياكان آراميâ€Ù‡Ø§ØŒØ¹Ø¨Ø±ÙŠâ€Ù‡Ø§ Ùˆ اعراب پيش از آنكه هر يك تØÙˆÙ„ قومي جداگانه اي در تاريخ در پيش گيرند Ùˆ در منطقه اي پهناور پراكنده شوند، زماني دراز با يكديگر Ù…ÙŠâ€Ø²ÙŠØ³ØªÙ‡ Ùˆ به زباني ÙˆØ§ØØ¯ سخن ميâ€Ú¯ÙØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯.
اين زمان متعلق به دورۀ كودكي نوع بشر است؛ در اين دوره هيچ Ù…Ùهومي از ÙØ±Ø¯ÙŠØª وجود نداشت،خصائل مشترك يك قوم، نيروي عظيمي بود كه خود را بر يكايك Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ قوم تØÙ…يل ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ø› در اين دوره نياكان اقوام سامي خصلت كاملاً مشخصي به دست آورده بودند كه آنان را از ساير نژادها متمايز ميâ€ÙƒØ±Ø¯. اقوام سامي، در اين دوره علاوه بر زبان مشترك، سنت ها Ùˆ رسوم Ùˆ عقايد مشتركي نيز داشتند. نكته مهم ديگر اينكه اقوام سامي هيچ گاه به اندازۀ اقوام آريايي پراكنده نشدند. اگر مستعمرات اعراب در Ø¢ÙØ±ÙŠÙ‚اي شرقي Ùˆ مستعمرات Ùنيقي ها را در سواØÙ„ Ùˆ جزاير درياي مديترانه كنار بگذاريم، Ù…Ù†Ø·Ù‚Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ نژاد سامي اشغال كرده از اين قرار است:مركز آن شبۀ جزيره عربستان است كه به طور طبيعي مجزاست Ùˆ به واسطۀ خصوصيات جغراÙيايي اش،مهاجرت وسيعي از خارج آن به درونش صورت Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ از اين رو دژ مركزي نژاد سامي بوده Ùˆ Ù…ØØªÙ…Ù„ است كه مركز اصلي آن نژاد بوده باشد كه قبايل سامي از آنجا به ديگر جاها مهاجرت ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù‡ اند. نژاد سامي در اطرا٠كوير سوريه پراكنده Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ تا به موانع طبيعي برسند يعني درياي مديترانه،كوه تاروس Taurus Ùˆ كوهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ø±Ù…Ù†Ø³ØªØ§Ù† Ùˆ ايران. اين منطقه را از همان سپيده دم تاريخ،اقوام سامي اشغال ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯. زماني كه اقوام سامي در تماس مستقيم با يكديگر نبودند، موانع طبيعي آنها را از يكديگر جدا ميâ€ÙƒØ±Ø¯ نه جوامع بيگانۀ غير سامي. در واقع همين موانع طبيعي، نژاد سامي را به اقوام يا قبايل گوناگون تقسيم ميâ€ÙƒÙ†Ø¯Ø› اما اين جدايي چنان نبودكه آنها را براي هميشه از يكديگر جدا Ù†Ú¯Ù‡ دارد، آنها يا بر اثر جنگ يا ØµÙ„Ø ÙŠØ§ يكديگر Ù…ÙŠâ€Ø¢Ù…يختند، Ùˆ بدين طريق خصلت اين نژاد همواره ثابت ميâ€Ù…اند. Ù†Ø´Ø§Ù†Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¯Ø± دست نيست كه نشان دهد كه مهاجرت وسيعي از خارج به درون اين منطقه صورت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ باشد. غير از هلني شدن موقت برخي شهرهاي بزرگ سوريه، اين منطقه از Ù„ØØ§Ø¸ نژادي، خالص باقي مانده است. در هيچ جاي جهان مانند اين منطقه خويشاوندي زباني بر اساس دلايل تاريخي Ù…ØÙƒÙ…ØŒ مبين خويشاوندي نژادي نيست. هر كس كه خود را با تاريخ Ùˆ ادبيات اقوام سامي آشنا كرده باشد، Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ شاهدي بر اين مدعا باشد كه اين اقوام همه،مانند يك Ø®Ø§Ù†ÙˆØ§Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŒâ€ŒØ§Ù„بته طبيعي است كه اين تجانس در گونه. تنها در مرزهاي اين منطقه تا ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠ Ø¨Ù‡ هم بخورد. در غرب اين منطقه، هر گاه مستعمرات آن سوي درياي مديترانه را كنار بگذاريم، شرايط طبيعي، مرز مشخصي ميان اقوام سامي وهسمايگان بيگانه رسم ميâ€ÙƒÙ†Ø¯.
درياي سرخ Ùˆ كوير شمال،موانع طبيعي ديگري هستند. گرچه نيروي توسعه طلب نژاد سامي مانع درياي سرخ را در نورديده است؛ اما از ورود Ø¢ÙØ±ÙŠÙ‚اييâ€Ù‡Ø§ به درون آسيا جلوگيري كرده است. اما در شرق، جلگه ØØ§ØµÙ„خيز بين النهرين، هم در دوران گذشته Ùˆ هم در دوران جديد، بستر آميختگي نژادها بوده است؛ از اين رو، برخي از آشور شناسان Ùˆ Ø¨Ø§Ø¨Ù„â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† بر اين Ø¹Ù‚ÙŠØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ كه تمدنâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¢Ø´ÙˆØ±ÙŠ Ùˆ بابلي ØµØ±ÙØ§Ù‹ سامي نبوده اند، بلكه سكنۀ قديم آنها، غير سامي Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ كه Ù†Ùوذ Ùˆ تاثير آنها به ويژه در دين Ùˆ در متون مقدس Ùˆ كتيبه â€Ù‡Ø§ قابل تشخيص است.
از اين رو بايد در بكار بردن Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø¨ÙŠÙ†â€Ø§Ù„نهرين Ùˆ ØªÙØ³ÙŠØ± آنها Ø§ØØªÙŠØ§Ø· بسيار به عمل آورد. برخي كسان معتقدند كه بابل براي مطالعۀ تطبيقي اعتقادات Ùˆ اعمال ديني اقوام سامي نقطه آغاز خوبي است، اما بايد ميان باستاني بودن Ùˆ ابتدائي بودن ÙØ±Ù‚ گذاشت. دين بابليâ€Ù‡Ø§ باستاني است اما اين بدان معني نيست كه دين آنان ابتدائي است. برعكس به نظر Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙŠØ¯ كه جامعۀ بابلي Ùˆ دين بابلي بر اثر آميزش دو نژاد پديد آمده باشند. از اين رو سازمان اجتماعي بابل Ùˆ دين بابلي ساختاري پيچيده داشتند. نظام رسمي دين بابلي Ùˆ آشوري كه از طريق متوني كه Ø±ÙˆØØ§Ù†ÙŠØ§Ù† Ù†ÙˆØ´ØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ از طريق Ø§Ù„ÙˆØ§Ø Ø´Ù†Ø§Ø®ØªÙ‡ Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ØŒ به روشني نشان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ كه اين دين، چيزي بيش از يك دين سنتي متعلق به تودۀ مردم بوده است؛ اين دين را Ø±ÙˆØØ§Ù†ÙŠØ§Ù† Ùˆ دولتمردان،مانند دين رسمي مصر، به طور مصنوعي Ùˆ براي مقاصد دربار ساختند؛ بدين معني كه از تركيب عناصر متعلق به پرستشگاهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ØÙ„ÙŠ مختل٠يك دين التقاطي درست كردند. به Ø§ØØªÙ…ال قوي دين عوام از اين نظام رسمي بسيار Ø³Ø§Ø¯Ù‡â€ØªØ± بوده است. Ùˆ به نظر Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙŠØ¯ كه آشور در زمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ØªØ§Ø®Ø±ØŒ هم از Ù„ØØ§Ø¸ دين Ùˆ هم از Ù„ØØ§Ø¸ نژاد، با كشورهاي آرامي همسايه خود تا ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠ Ù…ØªÙØ§ÙˆØª بوده است. ذكر اين نكات به اين منظور نيست كه از اهميت مطالعۀ Ø§Ù„ÙˆØ§Ø ÙˆÙƒØªÙŠØ¨Ù‡â€Ù‡Ø§ براي درك تاريخ دين سامي بكاهيم،اين ÙŠØ§ÙØªÙ‡ â€Ù‡Ø§ براي مقايسه با آنچه ما از اعتقادات وكيشâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¯ÙŠÚ¯Ø± اقوام سامي Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ… با ارزشâ€â€Ø§Ù†Ø¯ØŒ به ويژه از اين بابت كه تمدن جلگۀ Ø¨ÙŠÙ†â€Ø§Ù„نهرين تاثير تاريخي ژرÙÙŠ بر بخش بزرگي از قلمرو سامي داشته است، اما مبداً درست براي مطالعۀ عمومي دين سامي را بايد د ر Ù…Ù†Ø·Ù‚Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¬Ø³ØªØ¬Ùˆ كرد كه گرچه دانش†ما درباره آن از زمانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ØªØ§Ø®Ø±ØªØ±ÙŠ آغاز Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ØŒ اما در آن منطقه، Ø§Ø¨ØªØ¯Ø§Ø¦ÙŠâ€ØªØ±ÙŠÙ† وضع اجتماعي Ùˆ Ø³Ø§Ø¯Ù‡â€ØªØ±ÙŠÙ† اعتقاد ديني Ùˆ جود داشته است؛ از اين رو مبدا Ù…Ø·Ù…Ø¦Ù†â€ØªØ±ÙŠ Ø¨Ø±Ø§ÙŠ مطالعه اعتقادات اقوام سامي است. ] اگر براي اميل دوركم توتم پرستي بوميان استراليا Ø§Ø¨ØªØ¯Ø§Ø¦ÙŠâ€ØªØ±ÙŠÙ† شكل دين بود، براي ويليام روبرتسون- سميت اعتقادات مشركان عرب Ø§Ø¨ØªØ¯Ø§Ø¦ÙŠâ€ØªØ±ÙŠÙ† شكل دين اقوام سامي است[ گرچه اطلاعات كمي از اعتقادات مشركان عرب در دست است Ùˆ اين اطلاعات نيز پس از Ø±ÙØªÙ† مبلغان مسيØÙŠ Ø¨Ù‡ عربستان گردآوري شده اند، با اين همه، اين اعتقادات نوع بسيار Ø³Ø§Ø¯Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø² دين را ارائه Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ كه متناسب با سرشت بدوي Ùˆ تغيير ناپذير زندگي باديه نشيني است. اين اطلاعات را Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† با اطلاعات با ارزشي مقايسه كرد كه تورات درباره دين دولت هاي كوچك سرزمين ÙÙ„Ø³Ø·ÙŠÙ†â€ØŒ پيش از تسخير آنها به وسيلۀ امپراتوري هاي بزرگ خاور، در اختيار ما ميâ€Ú¯Ø°Ø§Ø±Ø¯Ø› براي اين دوره جز سنگ نوشته هاي آشوري Ùˆ قطعات بعضي از كتيبه ها هيچ سند Ùˆ مدرك همزمان آنها جز كتاب مقدس وجود ندارد. اما در خصوص زمان هاي متاخرتر شواهد چند برابر مي شوند Ùˆ منابع يوناني كمك شايان توجهي مي كنند. ولي در اين زمان به دورۀ التقاط دين هاي گوناگون مي Ø±Ø³ÙŠÙ…â€ØŒ يعني دوره اي كه دين ها Ùˆ پرستش هاي مختل٠بر يكديگر تاثير مي گذارند Ùˆ شكل هاي تازه Ùˆ پيچيده اي از دين را به وجود مي آورند . در اينجا مانند مورد التقاط ديني بابل Ùˆ آشور بايد Ø§ØØªÙŠØ§Ø· كرد تا از طريق سنجش Ùˆ مقايسه Ø¯Ù‚ÙŠÙ‚â€ØŒ رسم كهن را از بدعت تازه Ùˆ ميراث ديني كهن اقوام سامي را از چيزهايي كه از خارج به قلمرو آنها راه ÙŠØ§ÙØªÙ‡ اند باز شناخت.
از همان آغاز بايد اين نكته را خاطر نشان كرد كه منابع Ùˆ اطلاعات كاÙÙŠ براي بررسي تاريخ تطبيقي اديان سامي در دست نداريم. اما مطالعۀ دقيق ومقايسه منابع گوناگون، آن اندازه هست كه تقريباً بينشي دقيق از خصوصيات كلي دين اقوام سامي به دست بدهد كه به طور Ùوق العاده اي در همۀ قلمرو سامي مشابه اندو تكرار مي شوند Ùˆ بر تكامل دين Ùˆ پرستش تا زمان هاي متاخرتر ØØ§ÙƒÙ… بوده اند. همين خصوصيات ثابت كه در سراسر قلمرو اقوام سامي ÙŠØ§ÙØª مي شوند، بايد مورد توجه پژوهشگر دين سامي ها قرار گيرد. قدرت Ùˆ قوت دين سامي ها در همين خصوصيات ثابت Ùˆ مشترك است ونه در چيزهايي كه از منطقه اي به منطقه ديگر، يا از زماني تا زمان ديگر تغيير مي كنند، ازهمين هاست كه بايد براي كاربردهاي عملي مطالعۀ خود كمك بگيريم تا به موضوع مهم رابطۀاديان موضوعۀ سامي با دين كهن تر آن نژاد، پرتوي اÙكنده شود.
پيش از آنكه به ويژگيâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù¾Ú˜ÙˆÙ‡Ø´ خود بپردازیم بايد چند كلمه اي درباره روش بررسي كه سرشت موضوع، آن را ايجاب كرده است سخن گويیم. براي آنكه تصويري ØÙ‚يقي از دين اوليۀ سامي وتعري٠جامع Ùˆ مانعي از آن به دست آوريم بايد نه Ùقط بخش ها يا اجزا را به طور جداي از يكديگر مطالعه كنيم بلكه بايد نظري روشن از مكان Ùˆ تناسب هر جز در Ø±Ø§Ø¨Ø·Ù‡â€Ø§Ø´ با كل داشته باشيم. در اينجا راه خطا خواهيم پيمود چنانچه اين نظر را بديهي بدانيم كه آنچه مهم ترين Ùˆ برجسته ترين جنبۀ دين در نظر ما است، در نظر جامعۀ كهن – كه مي خواهيم آن را بررسي كنيم- نيز بوده است. در ارتباط با دين، Ú†Ù‡ كهن Ùˆ Ú†Ù‡ نو، از يك سو اعتقادات Ùˆ باورهايي تعّين ÙŠØ§ÙØªÙ‡ وجود دارند واز سو ديگر، نهادهايي مشخص براي اجراي اعمال شعائري Ùˆ مناسك Ùˆ قواعد Ø±ÙØªØ§Ø± Ùˆ سلوك.
در عصر نو، معمولاً به دين از منظر اعتقادات نظري مي نگرند نه از منظر مناسك Ùˆ مراسم.تا اواخر قرن نوزدهم تقريباً آن شكل هايي از دين مورد مطالعۀ جدي اروپاييان قرار ميâ€Ú¯Ø±Ùت كه به كليساهاي مختل٠مسيØÙŠ ØªØ¹Ù„Ù‚ داشتند Ùˆ همه ÙØ±Ù‚Ù‡ هاي مسيØÙŠ Ø¨Ø± سر اين نكته با هم تواÙÙ‚ داشتند كه مناسك Ùقط در رابطه با ØªÙØ³ÙŠØ±ÙŠ ÙƒÙ‡ از آنها مي شود مهم اند.
بنابراين مطالعۀ دين با وظاي٠و تكالي٠ديني آغاز شده است، اما آنها را طوري به مومنان عرضه ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ كه گويي از ØÙ‚ايق جزمي ناشي شده اند. همين رويه سبب شده است كه هر گاه ديني كهن يا بيگانه را پژوهش مي كنيم ØŒ بر اثر عادت درصدد برآييم تا اعتقاد نامه(Creed) آن را بررسي كنيم Ùˆ در آن كليدي براي Ùهم اعمال Ùˆ مناسك ديني اش بيابيم. اما دين هاي كهن غالباً ÙØ§Ù‚د اعتقادنامه هستند، آنها ØµØ±ÙØ§ از اعمال ومناسك Ùˆ مراسم تشكيل شده اند. بي شك انسان ها Ø¨Ø±ØØ³Ø¨ عادت، اعمال معيني را بي â€Ø¢Ù†ÙƒÙ‡ معنايي براي آنها قائل شوند، انجام نمي دهند. اما مناسك Ùˆ شعائر، ثابت Ùˆ تغيير ناپذير بودند. در ØØ§Ù„يكه معنايي كه براي آنها قائل مي شدند مبهم بود. براي يك عمل شعائري تبيين هاي Ù…ØªÙØ§ÙˆØªÙŠ ÙˆØ¬ÙˆØ¯ داشت Ø¨ÙŠâ€Ø¢Ù†ÙƒÙ‡ براي شخصي كه تبيين Ù…ØªÙØ§ÙˆØªÙŠ Ø§Ø±Ø§Ø¦Ù‡ مي داد يا آن را Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØªÙ‡ بود، مشكلي پيش آيد Ùˆ به Ø§Ù†ØØ±Ø§Ù از دين راستين متهم شود.مثلاً در يونان باستان، در يك پرستشگاه اعمال معيني انجام مي دادند وعوام نيز اعتقاد داشتند كه انجام ندادن آنها، بي ديني است.اما اگر از آنها مي پرسيدند چرا اين اعمال را به جاي Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙˆØ±Ù†Ø¯ØŒ شايد پاسخ هایي Ù…ØªÙØ§ÙˆØª Ùˆ ØØªÙŠ Ù…ØªÙ†Ø§Ù‚Ø¶ از اشخاص مختل٠شننيده مي شد. ولي هيچ كس، ديگري را به سبب اين پاسخ سرزنش نمي كرد. زيرا تبيين مناسك هيچ Ø§ØØ³Ø§Ø³ تندي را بر Ù†Ù…ÙŠâ€Ø§Ù†Ú¯ÙŠØ®ØªØŒ چون تبيين ها در بيشتر موارد ØµØ±ÙØ§Ù‹ Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ هايي بودند درباره شرايطي كه مناسك Ùˆ شعائر ØªØØª آنها، نخست به ÙØ±Ù…ان خدا يابه راهنمايي مستقيم او، مستقر شده بودند. مناسك يا شعائر ديني نه با عقايد جزمي]=دگم ها[بلكه با اسطوره ها ارتباط ميâ€ÙŠØ§Ùتند.در همۀ اديان كهن اساطير،يعني داستان هاي مقدسي كه Ø±ÙˆØØ§Ù†ÙŠØ§Ù† Ùˆ عوام ساخته بودند، جاي دگم ها را مي گيرند. اساطير شامل قواعدي در خصوص به جاي آوردن اعمال ديني نبودند بلكه بيشتر داستان هايي دربارۀ خدايان بودندو در مواردي نيز اساطير، اØÙƒØ§Ù… دين Ùˆ قواعد اجراي مناسك Ùˆ شعائر را تبيين مي كردند. اما اين اساطير بخش اساسي دين هاي كهن را تشكيل نمي دادند، زيرا اساطير را هيچ مرجع مقدسي تاييد نكرده بود وهيچگونه نيروي الزام آوري بر مومنان نداشت. اسطوره اي كه به پرستشگاه يا به يك مراسم خاص مرتبط مي شد بدين منظور ساخته شده بود تا تخيل مومنان را برانگيزد Ùˆ علاقه مومن رابه آن پرستشگاه يا به آن مراسم باقي نگاه دارد. گزارشâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…Ø®ØªÙ„ÙÙŠ در خصوص همان مراسم يا پرستشگاه به مومن ارائه Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯Ø› ولي اگر مومن اعمال ومناسك را دقيقا به جاي مي آورد،ديگر كسي توجهي به اين نداشت كه او Ú†Ù‡ تبييني را برگزيده است. اعتقاد داشتن به مجموعه اي از اساطير،نه اجباري بود ونه بخشي از دين راستين،و مومن نيز با باور داشتن به اين اساطير،امتياز ديني به دست Ù†Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙˆØ±Ø¯ Ùˆ نعمات الهي نصيب او نمي شد.(6)
آنچه اجباري]= واجب[ يا شايان پاداش]= Ù…Ø³ØªØØ¨[ بود، اعمال مقدس مشخصي بود كه سنت ديني تجويز كرده بود كه به طور دقيق به جاي آورده شوند. بنابراين Ù†ØªÙŠØ¬Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† Ú¯Ø±ÙØª اين است كه اساطير، شايسته آن جاي Ø¨Ø±Ø¬Ø³ØªÙ‡â€Ø§ÙŠ Ù†ÙŠØ³ØªÙ†Ø¯ كه معمولاً در مطالعات علمي اديان كهن به آنها اختصاص Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯. تا آنجا كه اساطير، تبيين هاي شعائرند،ارزشي ÙØ±Ø¹ÙŠ Ø¯Ø§Ø±Ù†Ø¯Ø› Ùˆ اين مطلب را نيز Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† با اطمينان اثبات كرد كه تقريباً در هر موردي،اسطوره از مناسك مشتق شده است ونه مناسك از اسطوره. مناسك،ثابت وتغييرناپذير بود Ùˆ اسطوره،متغير، اجراي مناسك اجباري بود Ùˆ پذيرش اسطوره اختياري؛ بخش اعظم اساطير مربوط به پرستشگاه ها يا مراسم ÙˆØªØ´Ø±ÙŠÙØ§Øª ديني قبيله اي خاص يا منطقه اي به خصوص Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯. در همه اين موارد Ù…ØØªÙ…Ù„ Ùˆ در اغلب موارد مسلم است كه اسطوره ØµØ±ÙØ§Ù‹ تبيين مناسك Ùˆ اعمال ديني بوده است.البته چنين تبيين هايي به طور عادي نمي تواند خلق شود مگر آنكه معناي آغازين آن عمل ديني ÙØ±Ø§Ù…وش شده باشد. بنابراين اسطوره تبيين منشا مناسك نيست؛ اما اگر اسطوره، منشا مناسك را تبيين نمي كند پس خود اسطوره نياز به تبيين دارد. اما تبيين اسطوره نبايد بر اساس نظريه هاي دلبخواهي استعاري صورت گيرد، بلكه بايد بر اساس اسناد ومدارك واقعي مناسك Ùˆ مراسم ديني كه اسطوره بدانها وابسته است تبيين شود.
ادامۀ مطلب در بخش بعدی ارائه می شود