یدالله موقن -------- ÙØ±Ù… اندیشه اسطوره ای - 4
زمان
گرچه ÙØ±Ù… ÙØ¶Ø§ براي ساخت جهان عيني Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¨Ø³ÙŠØ§Ø± مهم است؛ Ø¨Ø§â€Ø§ÙŠÙ† وص٠اگر در مقولۀ ÙØ¶Ø§ توق٠كنيم هرگز Ù†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†ÙŠÙ… به هستي واقعي يا به «قلب» جهان Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø±Ø§Ù‡ يابيم. خود اصطلاØÙŠ ÙƒÙ‡ زبان با آن، جهان Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø±Ø§ معرÙي†ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ØŒ بيانگر همين نكته است. زيرا معناي اصلي«ميتوس»(=اساطير)ØŒ نه بينشي ÙØ¶Ø§ÙŠÙŠ Ø¨Ù„ÙƒÙ‡ بينشي زماني را در بر دارد. â€Ù…يتوس به طور بارز«وجه» مربوط به زمان را Ø§Ø±Ø§Ø¦Ù‡â€ Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ كه در آن،جهان به منزلۀ يك كل ديده â€Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯
اسطوره راستين با شهود كيهان Ùˆ اجزا Ùˆ نيروهاي آن، كه به شكل تصاويري مشخص،يعني به ØµÙˆØ±Øªâ€Ø§ÙŠØ²Ø¯Ø§Ù† Ùˆ ديوان درآمده باشند، شروع Ù†Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯Ø› بلكه با«پيدايش» Ùˆ تكوين†اين تصاوير،با«شدن» يا ØÙŠØ§Øª در زمان آنها، آغازâ€Ù…ÛŒ گردد. هنگامي كه ديگر Ù†Ø¸Ø±ÙŠâ€Ø§ÙŠØ³ØªØ§ دربارۀ†ايزدان خرسند كننده نباشد،رواياتي نقل â€Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ كه در Ø¢Ù†Ù‡Ø§â€ Ø§ÙŠØ²Ø¯Ø§Ù†â€ØŒ وجود Ùˆ سرشت خويش رادر زمان متجلي â€Ù…ÙŠâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯.هنگامي كه آگاهي انسان گامي به پيش نهد Ùˆ از تصاوير خدايان به تاريخ آنان يا«روايات خدايان» Ø¨Ù¾Ø±Ø¯Ø§Ø²Ø¯â€ØŒ تنها در آن وقت است كه با «اساطير» به معناي اخص Ùˆ دقيق آن سرو كار پيداâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒÙ†ÙŠÙ…. اگر Ù…Ùهوم«تاريخ خدايان» را به مولÙÙ‡â€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¢Ù† تجزيه كنيم تاكيد نه بر خدايان بلكه بر تاريخ، يعني بر شهود زماني قرارâ€Ù…ÙŠâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯. زيرا«زمان» يكي از شرايط تØÙˆÙ„ كامل Ù…Ùهوم خدايان است. Ù‡Ø±â€Ø§ÙŠØ²Ø¯ÙŠ ØªÙ†Ù‡Ø§ با اتكا به تاريخ خود Ø¨Ø±Ø§ÙˆØ±Ù†Ú¯â€Ø§ÙŠØ²Ø¯ÙŠ â€Ù…ÙŠâ€Ù†Ø´ÙŠÙ†Ø¯. Ù‡Ø±â€Ø§ÙŠØ²Ø¯ÙŠ ØªÙ†Ù‡Ø§ از طريق تاريخ خود است كه از ديگر نيروهاي Ø¨ÙŠâ€Ø´Ù…ار Ùˆ غير شخصی طبيعت متمايز شده به منزلۀ وجودی مستقل در برابر آنها قرارâ€Ù…ÙŠâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯ Ùˆ بر آنها Ú†ÙŠØ±Ù‡â€ Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. Ùقط هنگامي كه جهان اسطوره â€Ø§ÛŒ به جريان Ø§ÙØªØ¯ØŒ يعني هنگامي كه ديگر ØµØ±ÙØ§Ù‹ جهان موجودات Ø¨ÙŠâ€ØªØØ±Ùƒ نباشد بلكه جهان عمل Ø´ÙˆØ¯ØŒÙ…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† ÙØ±Ø¯ÙŠØª مستقل هر يك Ø§Ø²â€Ø§ÙŠØ²Ø¯Ø§Ù† Ùˆ ديوان را مشخص كرد. Ø¯Ø±â€Ø§ÙŠÙ†Ø¬Ø§ خصلت ويژۀ تغيير ÙˆØ¹Ù…Ù„â€ØŒ تاثيركردن Ùˆ متاثر شدن است كه شالودۀ تعريÙâ€Ø§ÙŠØ²Ø¯Ø§Ù† Ùˆ ديوان قرارâ€Ù…ÙŠâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯. درست است كه تقسيم جهان به مقدس Ùˆ غير مقدس شالودۀ آگاهي Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø³ØªØŒØ§Ù…Ø§ جهان اسطوره â€Ø§ÛŒ وقتی بيان واقعي خود راâ€Ù…ÛŒ â€ÙŠØ§Ø¨Ø¯ كه Ø¨ÙØ¹Ø¯ زمان آن را عمق بخشيده باشد. سرشت موجود اسطوره†ای، نخست هنگامي متجليâ€Ù…ÙŠâ€Ú¯Ø±Ø¯Ø¯ كه به منزلۀ موجود مبداها Ùˆ منشاها نمايان شود. تمامي تقدس موجود اسطوره†اي سرانجام به قداست منشا آن بازâ€Ù…ÙŠâ€Ú¯Ø±Ø¯Ø¯. تقدس آن بيâ€ÙˆØ§Ø³Ø·Ù‡ درامر ارائه شده نيست بلكه در مبدا آن است. در كيÙيات Ùˆ ØµÙØ§Øª آن نيست بلكه در تكوين آن در گذشته است. با قرار دادن موجود Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¯Ø± گذشتۀ دور Ùˆ در اعماق زمان، نه تنها Ù…ØØªÙˆØ§ÙŠÙŠ Ø®Ø§Øµ به منزلۀ مقدس،يعني چيزي كه از Ù„ØØ§Ø¸ Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ù…Ù‡Ù… است، به آن دادهâ€Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ بلكه Ø¨Ù‡â€Ø§ÙŠÙ† طريق تقدس Ùˆ مقام Ùˆ منزلتش توجيه â€Ù…ÙŠâ€Ú¯Ø±Ø¯Ø¯.«زمان» عامل اصلي براي توجيه امور معنوي است؛ بويژه عادات، رسوم،هنجارها Ùˆ پيوندهاي اجتماعي Ùˆ اØÚ©Ø§Ù… ÙˆÙØ±Ø§ÛŒØ¶ دینی Ø¨Ù‡â€Ø§ÙŠÙ† طريق تقديس Ùˆ توجيهâ€Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ كه آنها از نهادهايی ناشي Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ كه در گذشتۀ آغازين Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ ØØ§ÙƒÙ… Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. از ديدگاه Ø§ØØ³Ø§Ø³ Ùˆ انديشۀ اسطوره†ای، خود هستي وطبيعت اشياء Ùقط هنگامي Ùهم â€Ù¾Ø°ÙŠØ±â€Ù…ÙŠâ€Ú¯Ø±Ø¯Ù†Ø¯ كه در چنين پرسپكتيوي گذاشته شوند.
هنگامي يك خاصيت بارز طبيعت(يا خصلت مهم شيئي يا ØµÙØª نمايان نوعي از جانوران)Â«Ù…ØªØ¹ÙŠÙ†Â»Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ كه با واقعه â€Ø§ÛŒ بيâ€Ù‡Ù…تا در گذشته ارتباط يابد.â€Ø§ÙŠÙ† واقعه بيâ€Ù‡Ù…تا تكوين اسطوره†ای آن را نشانâ€Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯. داستان هاي اسطوره â€Ø§ÙŠ Ù‡Ù…Ù‡ اقوام Ø§Ø²â€Ø§ÙŠÙ† گونه «تبيين»ها ØºÙ†ÙŠâ€Ø§Ù†Ø¯. Ø¯Ø±â€Ø§ÙŠÙ†Ø¬Ø§ انديشۀ انسان به مرØÙ„ه†ای رسيده است كه بايد دليل وجودي رسوم، سنت ها Ùˆ اØÙƒØ§Ù… را بداند. بدين منظور وجود آنها را به گذشتۀ اسطوره†ای منتقلâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒÙ†Ø¯. از ديدگاه اسطوره، خود٠گذشته ديگر «چرا» ندارد. «گذشته»،چرایي وجود چيزهاست. آنچه زمان اسطوره†ای را از زمان تاريخي متمايزâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒÙ†Ø¯ â€Ø§ÙŠÙ† است كه براي زمان اسطوره â€Ø§ÛŒØŒÚ¯Ø°Ø´ØªÛ€ مطلقي وجود دارد كه نه نيازي به تبيين دارد ونه تبيينâ€Ù¾Ø°ÙŠØ± است.تاريخ، وجود يك رویداد را به رشته â€Ø§ÛŒ بيâ€Ù¾Ø§ÙŠØ§Ù† از «شدن» تجزيه†ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه در آن هيچ نقطه â€Ø§ÛŒ به منزلۀ مبدا متمايز نميâ€Ú¯Ø±Ø¯Ø¯ بلكه نقطۀ پيش از خود را Ù†Ø´Ø§Ù†â€ Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯Ø› Ùˆâ€Ø§ÙŠÙ† رشته تا بيâ€Ù†Ù‡Ø§ÙŠØª در گذشته به عقبâ€Ù…ÙŠâ€Ø±ÙˆØ¯. مسلم است كه اسطوره نيزâ€Ù…يان «بودن» Ùˆ «شدن» Ùˆâ€Ù…يان «اكنون» Ùˆ «گذشته» خطي رسم â€Ù…ÙŠâ€ÙƒÙ†Ø¯. اما ÙˆÙ‚ØªÙŠâ€Ø§ÙŠÙ† «گذشته» به دست آمد،اسطوره آن را به منزلۀ چيزی ابدی ØŒ پایدار Ùˆ «چون Ùˆ چرا برندار»â€Ù…ÙŠâ€Ø§Ù†Ú¯Ø§Ø±Ø¯. براي اسطوره، زمان به شكل نسبت Ù…ØØ¶ نيست كه در آن، گذشته،اكنون Ùˆâ€Ø¢ÙŠÙ†Ø¯Ù‡ مدام تغيير كنند Ùˆ به يكديگر تبديل شوند. در زمان اسطوره â€Ø§ÛŒ مانعي Ù†Ùوذناپذير، «اكنون» تجربي را از مبدا اسطوره â€Ø§ÛŒ جداâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ به هر يك «خصلت» انتقال ناپذيری â€Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø®Ø´Ø¯. بدين ØªØ±ØªÙŠØ¨â€Ø§ÙŠÙ† موضوع Ùهم پذيرâ€Ù…ÙŠâ€Ú¯Ø±Ø¯Ø¯ كه چرا گاهي اوقات آگاهي اسطوره â€Ø§ÛŒ(با همۀ اهميتي كه شهود زمان در شكلâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ Ø¢Ù† دارد) آگاهی بی â€Ø²Ù…ان ناميدهâ€Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. زيرا زمان اسطوره†ای در مقايسه با زمان عيني(Ú†Ù‡ زمان Ùيزيكي Ùˆ Ú†Ù‡ زمان تاريخي) براستي بی â€Ø²Ù…ان است.
تقسيم زمان به مراØÙ„ گوناگون به موازات تقسيم ÙØ¶Ø§ به جهات Ùˆ نواØÙŠ Ù…Ø®ØªÙ„Ù ØµÙˆØ±Øªâ€Ù…ÙŠâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯. زمان نيز مانند ÙØ¶Ø§ به مقدس Ùˆ غير مقدس تقسيمâ€Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. Ø§ØØ³Ø§Ø³ اسطوره â€Ø§ÛŒ به «وضعيت» Ùˆ «جهت» در ÙØ¶Ø§ نه به منزلۀ نسبت Ù…ØØ¶ بلكه به منزلۀ جايگاه موجودي خاص، يعني جايگاه†ايزد يا ديو،ميâ€Ù†Ú¯Ø±Ø¯. همين موضوع در مورد زمان Ùˆ تقسيمات آن صادق است.
شهود اسطوره†ای زمان مانند شهود اسطوره†ای ÙØ¶Ø§ به تمامي كيÙÛŒ Ùˆ ملموس است نه كمي Ùˆ انتزاعي. براي اسطوره، زمان«كمي وانتزاعي»، زماني كه آهنگي يكنواخت داشته باشد Ùˆ Ù„ØØ¸Ø§Øª بيâ€ÙˆÙ‚ÙÙ‡ در پي يكديگرآيند Ùˆ طبق قاعده â€Ø§ÛŒ معين تكرار شوند،وجود ندارد. تنها چيزي كه اسطوره†می â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø¯ تصاوير است كه Ù…ØØªÙˆØ§ÙŠÙŠ ÙˆÙŠÚ˜Ù‡ دارند Ùˆ آنها«گشتالت» (يا هيئت) زماني معينی را آشكارâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯Ø› مانند: آمدن Ùˆ Ø±ÙØªÙ†ØŒ پا به عرصۀ وجود گذاشتن ادواري Ùˆ تغييرات Ø¯ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ.
بدين ترتيب زمان، به منزلۀ يك كل، به مرزهای مشخص مانند خط â€Ù…يزان در نت موسيقي ØªÙ‚Ø³ÙŠÙ…â€ Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. اما«ضربه â€Ù‡Ø§ÛŒÂ» آن شمرده واندازهâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ Ù†Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ بلكه Ùقط Ø§ØØ³Ø§Ø³â€Ù…ÙŠâ€Ú¯Ø±Ø¯Ø¯.
ØÙ‚ÙŠÙ‚Øªâ€Ø§ÙŠÙ† است كه آگاهي انسان، زماني دراز پيش ازآنكه بتواند نخستين Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… مربوط به خواص اصلي وعيني ÙØ¶Ø§ØŒ زمان وعدد را شكل دهد،â€Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø§ÙŠØ¯ نسبت به دورۀ گردش Ùˆ آهنگ ØÙŠØ§Øª بشر ØØ³Ø§Ø³ÙŠØª ظريÙÙŠ به دست آورده باشد. ØØªÙŠ Ø¯Ø± Ù¾Ø§ÙŠÙŠÙ†â€ØªØ±ÙŠÙ† مراØÙ„ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ØŒ ØØªÙŠâ€Ù…يان اقوام ابتدايي كه هنوز به مرØÙ„Û€ شمارش اعداد Ù†Ø±Ø³ÙŠØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ به همين سبب Ù†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯ Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØª روشني از روابط كمي زمان داشته Ø¨Ø§Ø´Ù†Ø¯ØŒØ§ØºÙ„Ø¨â€Ø§ÙŠÙ† Ø§ØØ³Ø§Ø³ ذهني نسبت به ديناميك ØÙŠØ§ØªÙŠ ÙØ±Ø¢ÙŠÙ†Ø¯ زمان به طور Ø´Ú¯ÙØªâ€Ø¢ÙˆØ±ÙŠ Ø±Ø´Ø¯ كرده Ùˆ بسيار ظري٠و دقيق شده است.â€Ø§ÙŠÙ† اقوام آنچه را Â«ØØ³ مراØÙ„» اسطوره â€Ø§ÛŒ â€Ù…ÙŠâ€Ù†Ø§Ù…ند، دارا هستند Ùˆ آن رادر همۀ رويدادهاي زندگي، بويژه به هنگام گذر از يك مرØÙ„Ù‡ سني به مرØÙ„Û€ سني ديگر يا به هنگام انتقال از يك مقام Ùˆ منزلت اجتماعي به مقام Ùˆ منزلت اجتماعي ديگر، به كارâ€Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø±Ù†Ø¯. ØØªÙŠ Ø¯Ø± Ù¾Ø§ÙŠÙŠÙ†â€ØªØ±ÙŠÙ† Ø³Ø·ÙˆØØŒ مهم ترين تغييرات در زندگي ÙØ±Ø¯ يا قوم با مناسك Ùˆ انجام مراسم مخصوص همراهâ€Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ تا از سير يكنواخت رويدادها جدا Ùˆ مجزا گردند. اجراي دقيق مناسك Ùˆ ØªØ´Ø±ÙŠÙØ§ØªØŒØ³ÙŠØ± تغييرات را از آغاز تا پايان Ù…ØØ§Ùظت خواهد كرد. از Ø·Ø±ÙŠÙ‚â€Ø§ÙŠÙ† مناسك، سير يكنواخت زندگي ياجريان يكنواخت زمان به مراØÙ„ÙŠ تقسيم â€Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. هر مرØÙ„Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø² زندگي،خصلت يكنواخت زمان به مراØÙ„ÙŠ ØªÙ‚Ø³ÙŠÙ…â€ Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. هر مرØÙ„Ù‡ â€Ø§ÛŒ از زندگي،خصلت اسطوره†ای خاصي به دستâ€Ù…ÛŒâ€Ø¢ÙˆØ±Ø¯ كه بدان معناي ويژه†ای â€Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø®Ø´Ø¯. زايش Ùˆ مرگ، آبستني Ùˆ مادر شدن، بلوغ جنسي Ùˆ ازدواج،همه با مراسم Ùˆ مناسك خاص گذر كردن Ùˆâ€Ø¢ÙŠÙŠÙ† های تشر٠مشخصâ€Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯.â€Ø§ÙŠÙ† مناسك Ùˆ مراسم به مراØÙ„ مختل٠زندگي چنان ويژگي اسطوره†ای â€Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø®Ø´Ù†Ø¯ كه به نظرâ€Ù…ÙŠâ€Ø±Ø³Ø¯ پيوسته بودن زندگی را ازâ€Ù…يان ببرند.â€Ø§ÙŠÙ† عقيده†ميان اقوام گوناگون رايج است Ùˆ به شكل هاي مختل٠تكرارâ€Ù…ÛŒ â€Ø´ÙˆØ¯ØŒÙƒÙ‡ به هنگام گذر از يك مرØÙ„Ù‡ زندگي به مرØÙ„Ù‡ ديگر،انسان من تازه â€Ø§ÛŒ به دستâ€Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙˆØ±Ø¯. مثلاً كودك با رسيدن به مرØÙ„Ù‡ بلوغâ€Ù…ÙŠâ€Ù…يرد،كودكâ€Ù…ÙŠâ€Ù…يرد تا دوباره به منزله يك جوان بالغ متولد شود. به طور كلي «مرØÙ„Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¨ØØ±Ø§Ù†ÙŠÂ» كه مدتش كوتاه يا طولاني است دو مر ØÙ„Ù‡ مهم زندگي را از يكديگر جداâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒÙ†Ø¯. براي شخصی كه Ø¯Ø±â€Ø§ÙŠÙ† مرØÙ„Ù‡ Ø¨ØØ±Ø§Ù†ÙŠ Ù‚Ø±Ø§Ø± دارد، انجام بعضي از امور واجب Ùˆ انجام برخي ØØ±Ø§Ù… است.
بدين ترتيبâ€Ù…ÙŠâ€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠÙ… كه براي آگاهي ÙˆØ§ØØ³Ø§Ø³ اسطوره â€Ø§ ی، شهود نوعي زمان زيست شناختي يا تناوب جزر Ùˆ مد زندگی مقدم بر شهود زمان كيهاني، به معناي اخص،است. در واقع اسطوره، زمان كيهاني را به همين شكل Ø²ÙŠØ³Øªâ€Ø´Ù†Ø§Ø®ØªÙŠ Ø®Ø§Øµ دركâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒÙ†Ø¯. زيرا از ديدگاه آگاهي اسطوره ای نظم ÙØ±Ø¢ÙŠÙ†Ø¯Ù‡Ø§ÛŒ طبيعي مانند دوره گردش ÙØµÙˆÙ„ Ùˆ سيارات كاملا به منزلۀ ÙØ±Ø¢ÙŠÙ†Ø¯ ØÙŠØ§Øª نمايانâ€Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯. آگاهی اسطوره â€Ø§ÛŒ نخست تغيير روز به شب، روييدن Ùˆ ازâ€Ù…يان Ø±ÙØªÙ† گياهان Ùˆ گردش ÙØµÙˆÙ„ را Ùقط با ÙØ±Ø§ اÙÙƒÙ†Ø¯Ù†â€Ø§ÙŠÙ† پديدارها به درون وجود بشر درك â€Ù…ÙŠâ€ÙƒÙ†Ø¯. يعني آنها را،گويي،در آيينه وجود بشرâ€Ù…ÙŠâ€Ø¨ÙŠÙ†Ø¯.
همين رابطه دو جانبه به Ø§ØØ³Ø§Ø³ اسطوره â€Ø§ÛŒ Ø²Ù…Ø§Ù†â€ Ù…ÙŠâ€Ø§Ù†Ø¬Ø§Ù…د كه â€Ù…يان شكل ذهني زندگي Ùˆ شهود عيني طبيعت پليâ€Ù…ÙŠâ€Ø²Ù†Ø¯. ØØªÙŠ Ø¯Ø± مرØÙ„Û€ جادويي â€Ø§ÙŠÙ† دو ÙØ±Ù… سخت به هم تنيده Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. همين امر توضيØâ€ Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ كه چگونه جادو سير ÙØ±Ø§ÙŠÙ†Ø¯Ù‡Ø§ÙŠ Ø¹ÙŠÙ†ÙŠ را تعيين†ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. از ديدگاه جادو،قانوني تغيير ناپذير سير خورشيد Ùˆ گردش ÙØµÙˆÙ„ را تنظيم نميâ€ÙƒÙ†Ø¯ بلكه آنها ØªØØª تاثير قواي اهريمني هستند ونيز دردسترس نيروهاي جادويي. شكلâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¨Ø³ÙŠØ§Ø± گوناگون جادوي قياسی â€Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡Ù†Ø¯ تا نيروهايی را كه در سير خورشيد يا گردش ÙØµÙˆÙ„ دست دارند ØªØØª تاثير قرار دهد، يا آنها را تقويت†کند Ùˆ به عمل وادارشان كند. مراسمي كه ØØªÙŠ Ø§Ù…Ø±ÙˆØ²Ù‡ به هنگام تØÙˆÙŠÙ„ سال نو(نوروز،عيد پاك) يا در مراسم اعتدالين(جشن مهرگان،جشن چهارشنبه سوري) يا مراسمي كه در شب يلدا يا در شب نخستين روز تابستان برگزارâ€Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ØŒ بر پايه همين بينش جادويي هستند.
نبردهاي دروغين كه در مراسم Ùˆ مناسك مربوط به جشن هاي گوناگون درâ€Ù…ÙŠâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯ بر Ø§Ø³Ø§Ø³â€Ø§ÙŠÙ† Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØª است كه نيروی ØÙŠØ§Øª بخش خورشيد Ùˆ نيروهاي رويندگي طبيعت را بايد با اجراي مناسك ياری داد Ùˆ آنها را در برابر نيروهاي مخال٠تقويت Ùˆ Ù…ØØ§Ùظت كرد.
شعری از دوران مصر باستان در دست است كه در آن دشمنان ÙØ±Ø¹ÙˆÙ† لعن Ùˆ Ù†ÙØ±â€ÛŒÙ† Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯. بايد به ياد داشت كه راء(خورشيد-خدا) نخستين ØØ§ÙƒÙ… مصر بود وتا جايي كه تصوير راء ديده Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ تا آنجا نيز قلمرو ÙØ±Ù…انروايي ÙØ±Ø¹ÙˆÙ† بود.â€Ø§ÙŠÙ† شعرâ€Ù…ÙŠâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه دشمنان ÙØ±Ø¹ÙˆÙ†Â«Ø¨Ù‡ هنگام سپيده دم سال نو مانند مار آپوÙيس هستند.» مار آپوÙيس، تاريكي- دشمن است كه خورشيد هر شب او را، به هنگام سير خود در جهان زيرين (از Ù…ØÙ„ غروب Ø¢ÙØªØ§Ø¨ در باختر تا Ù…ØÙ„ طلوع آن در خاور)ØŒ Ø´ÙƒØ³Øªâ€ Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯. اما چرا دشمنان ÙØ±Ø¹ÙˆÙ† بايد به هنگام سپيده دم سال نو مانند مارآپوÙيس باشند؟ Ù¾Ø§Ø³Ø®â€Ø§ÙŠÙ† است كه Ø¢ÙØ±ÙŠÙ†Ø´ Ùˆ آغاز سال نو Ù‡Ù…Ø³Ø§Ù†â€Ø§Ù†Ø¯. پس نيروهاي Ø¢ÙØ±ÙŠÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÙŠ Ø¨Ù‡ هنگام سپيده دم سال نو از همه وقت قويتر Ùˆ ÙØ¹Ø§Ù„ ترند. پس در روز اول سال نو،مصريان دشمنان ÙØ±Ø¹ÙˆÙ† را لعنâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆâ€Ø§ÙŠÙ† لعن را با Ø³ØØ± Ùˆ Ø§ÙØ³ÙˆÙ† تقويت â€Ù…ÙŠâ€Ù†Ù…ودند.
در بابل از هزاره سوم تا زمان هلنی ها، جشنها Ùˆ مراسم سال نو چندين روز به درازاâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒØ´ÙŠØ¯. Ø¯Ø±â€Ø§ÙŠÙ† مراسم ÙƒØ§Ù‡Ù†Ø§Ù†Â«Ø³ÙØ± پيدايش» راâ€Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ù†Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ سپس نبرد مردوخ(خداي پيروزمند) با هيولاي تيامات تقليدâ€Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯.â€Ø§ÙŠÙ† مراسم سمبليك نبود بلكه بابليان تصويرâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ كه در آن Ù„ØØ¸Ù‡ نبرد واقعي†ميان مردوخ Ùˆ تيامات در جريان است. پادشاه بابل تجسم مردوخ بود. Ø§Ø²â€Ø§ÙŠÙ† رو، او يا كسي از جانب او، در نقش مردوخ ظاهرâ€Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ Ùˆ با هيولاي ØªÙŠØ§Ù…Ø§Øªâ€ Ù…ÙŠâ€Ø¬Ù†Ú¯ÙŠØ¯. Ø¨Ø§Ø¨Ù„ÙŠØ§Ù†â€ Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ø³ØªÙ†Ø¯ Ø¨Ø§â€Ø§ÙŠÙ† مناسك Ùˆ مراسم، مردوخ را در نبرد با هيولاي تيامات ياری دهند.
هم در مصر Ùˆ هم در بابل مراسم تاجگذاري پادشاه در آغاز يكي از ÙØµÙˆÙ„ برگزارâ€Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ تا مبدا پادشاهي جديد ÙØ±Ø®Ù†Ø¯Ù‡ باشد. در مصر،زمان تاجگذاري يا در آغاز تابستان بود،يعني هنگامي كه رود نيل شروع به طغيانâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒØ±Ø¯ يا در آغاز پاييز،يعني زماني كه طغيان رود نيل ÙØ±Ùˆ نشسته بود وكشتزارها پوشيده از رسوبات شده Ùˆ آماده Ø¨Ø°Ø±Ø§ÙØ´Ø§Ù†ÙŠ Ø¨ÙˆØ¯. در بابل هر پادشاه سلطنت خود را از روز اول سال نو آغازâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒØ±Ø¯ Ùˆ مراسم گشايش هر پرسشتگاه جديد نيز در آن روز صورتâ€Ù…ÙŠâ€Ú¯Ø±Ùت.
اندیشه اسطوره ای Â«ØØ³ ٠مراØÙ„ Ù» زمان را Ùقط در قالب تصوير Ù ØÙŠØ§Øª درك â€Ù…ÙŠâ€ÙƒÙ†Ø¯. در نتيجه هر چيزی را كه در زمان ØØ±ÙƒØª â€Ù…ÙŠâ€ÙƒÙ†Ø¯ØŒÙ‡Ø± چيزي را كه متناوباً â€Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙŠØ¯ Ùˆâ€Ù…ÙŠâ€Ø±ÙˆØ¯ØŒØ¨Ù‡ شكل ØÙŠØ§Øªâ€ Ù…ÙŠâ€Ø¨ÙŠÙ†Ø¯.
بدين سان Ù…ÙŠâ€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠÙ… كه اسطوره از عينيتي كه در Ù…Ùهوم Ùيزيكي – رياضي زمان،يعني زمان مطلق نيوتني دارا است هيچ Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØªÙŠ Ù†Ø¯Ø§Ø±Ø¯. اسطوره زمان مطلقي را كه Â«Ø¨ÙŠâ€ØªÙˆØ¬Ù‡ به هر شيء خارجي،در خود Ùˆ براي خود،جريان دارد» Ù†Ù…ÙŠâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø¯ Ùˆ همين طور نيز از زمان تاريخی آگاهی ندارد. بدين دليل كه در آگاهی از زمان تاريخي،عوامل عيني متعددي وجود دارند، زمان تاريخی بر اساس گاهشماری تغيير ناپذير Ùˆ تمايزâ€Ù…يان«زودتر» Ùˆ «ديرتر» Ùˆ مشاهده نظمي مشخص Ùˆ معين در تسلسل Ù„ØØ¸Ø§Øª زمان استوار است. اسطوره نه از چنين تقسيم†بندي در مراØÙ„ زمان آگاه است ونه از تنظيم زمان در دستگاهي منظم كه در آن هر واقعه خاص يك موقعيت Ùˆ Ùقط يك موقعيت را دارا باشد. قبلاً ديديم كه خاصيت انديشه اسطوره â€Ø§ÛŒ â€Ø§ÙŠÙ† است كه هر جا رابطه â€Ø§ÛŒ â€Ù…يان اشيا يا امور برقرارâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒÙ†Ø¯ØŒ موجبâ€Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ اعضای â€Ø§ÙŠÙ† رابطه درهم تداخل كنند Ùˆ داراي يك جوهر شوند.â€Ø§ÙŠÙ† وضع در قلمرو آگاهي اسطوره â€Ø§ÛŒ زمان نيز ØØ§ÙƒÙ… است. مراØÙ„ زمان، يعني گذشته، اكنون وآينده از يكديگر متمايز نيستند. بارها آگاهی اسطوره â€Ø§ÛŒ ØªÙØ§ÙˆØª â€Ù…يان آنها را ازâ€Ù…ÙŠØ§Ù†â€ Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø±Ø¯ Ùˆ سرانجام آنها را در Ù‡Ù…â€ Ù…ÙŠâ€Ø¢Ù…يزد. بويژه Ø¬Ø§Ø¯Ùˆâ€Ø§ÙŠÙ† اصل كلي خود را كه معتقد است جزء با كل يكي است از ÙØ¶Ø§ به زمان نيز ØªØ¹Ù…ÙŠÙ…â€ Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯Ø› Ùˆ درست همانگونه كه هر جزء ÙØ¶Ø§ÙŠÙŠ Ù†Ù‡ تنها به جاي كل قرارâ€Ù…ÙŠ گيرد بلكه خود كل است، رابطه جادويي نيز از ÙØ±Ø§Ø² همه Ø§Ø®ØªÙ„Ø§ÙØ§Øª Ùˆ تقسیمات زماني â€Ù…ÙŠâ€Ú¯Ø°Ø±Ø¯.«اكنون» جادويي ØµØ±ÙØ§Ù‹ «اكنون» Ù…ØØ¶ نيست يعني «اكنون » ساده Ùˆ متمايز نيست، بلكه در بردارنده گذشته Ùˆ آبستن†آینده است. Ø§Ø²â€Ø§ÙŠÙ† رو غيب گويي جزء جداييâ€Ù†Ø§Ù¾Ø°ÙŠØ± آگاهی اسطوره â€Ø§ÛŒ است. در غیب گويي تداخل كيÙÙŠ همه مراØÙ„ زمان به روشنترين وجه نمايان است.
ادامه Ø¨ØØ«(عدد )درقسمت پنجم Ú©Ù‡ بخش نهایی است.
گرچه ÙØ±Ù… ÙØ¶Ø§ براي ساخت جهان عيني Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¨Ø³ÙŠØ§Ø± مهم است؛ Ø¨Ø§â€Ø§ÙŠÙ† وص٠اگر در مقولۀ ÙØ¶Ø§ توق٠كنيم هرگز Ù†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†ÙŠÙ… به هستي واقعي يا به «قلب» جهان Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø±Ø§Ù‡ يابيم. خود اصطلاØÙŠ ÙƒÙ‡ زبان با آن، جهان Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø±Ø§ معرÙي†ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ØŒ بيانگر همين نكته است. زيرا معناي اصلي«ميتوس»(=اساطير)ØŒ نه بينشي ÙØ¶Ø§ÙŠÙŠ Ø¨Ù„ÙƒÙ‡ بينشي زماني را در بر دارد. â€Ù…يتوس به طور بارز«وجه» مربوط به زمان را Ø§Ø±Ø§Ø¦Ù‡â€ Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ كه در آن،جهان به منزلۀ يك كل ديده â€Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯
اسطوره راستين با شهود كيهان Ùˆ اجزا Ùˆ نيروهاي آن، كه به شكل تصاويري مشخص،يعني به ØµÙˆØ±Øªâ€Ø§ÙŠØ²Ø¯Ø§Ù† Ùˆ ديوان درآمده باشند، شروع Ù†Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯Ø› بلكه با«پيدايش» Ùˆ تكوين†اين تصاوير،با«شدن» يا ØÙŠØ§Øª در زمان آنها، آغازâ€Ù…ÛŒ گردد. هنگامي كه ديگر Ù†Ø¸Ø±ÙŠâ€Ø§ÙŠØ³ØªØ§ دربارۀ†ايزدان خرسند كننده نباشد،رواياتي نقل â€Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ كه در Ø¢Ù†Ù‡Ø§â€ Ø§ÙŠØ²Ø¯Ø§Ù†â€ØŒ وجود Ùˆ سرشت خويش رادر زمان متجلي â€Ù…ÙŠâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯.هنگامي كه آگاهي انسان گامي به پيش نهد Ùˆ از تصاوير خدايان به تاريخ آنان يا«روايات خدايان» Ø¨Ù¾Ø±Ø¯Ø§Ø²Ø¯â€ØŒ تنها در آن وقت است كه با «اساطير» به معناي اخص Ùˆ دقيق آن سرو كار پيداâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒÙ†ÙŠÙ…. اگر Ù…Ùهوم«تاريخ خدايان» را به مولÙÙ‡â€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¢Ù† تجزيه كنيم تاكيد نه بر خدايان بلكه بر تاريخ، يعني بر شهود زماني قرارâ€Ù…ÙŠâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯. زيرا«زمان» يكي از شرايط تØÙˆÙ„ كامل Ù…Ùهوم خدايان است. Ù‡Ø±â€Ø§ÙŠØ²Ø¯ÙŠ ØªÙ†Ù‡Ø§ با اتكا به تاريخ خود Ø¨Ø±Ø§ÙˆØ±Ù†Ú¯â€Ø§ÙŠØ²Ø¯ÙŠ â€Ù…ÙŠâ€Ù†Ø´ÙŠÙ†Ø¯. Ù‡Ø±â€Ø§ÙŠØ²Ø¯ÙŠ ØªÙ†Ù‡Ø§ از طريق تاريخ خود است كه از ديگر نيروهاي Ø¨ÙŠâ€Ø´Ù…ار Ùˆ غير شخصی طبيعت متمايز شده به منزلۀ وجودی مستقل در برابر آنها قرارâ€Ù…ÙŠâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯ Ùˆ بر آنها Ú†ÙŠØ±Ù‡â€ Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. Ùقط هنگامي كه جهان اسطوره â€Ø§ÛŒ به جريان Ø§ÙØªØ¯ØŒ يعني هنگامي كه ديگر ØµØ±ÙØ§Ù‹ جهان موجودات Ø¨ÙŠâ€ØªØØ±Ùƒ نباشد بلكه جهان عمل Ø´ÙˆØ¯ØŒÙ…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† ÙØ±Ø¯ÙŠØª مستقل هر يك Ø§Ø²â€Ø§ÙŠØ²Ø¯Ø§Ù† Ùˆ ديوان را مشخص كرد. Ø¯Ø±â€Ø§ÙŠÙ†Ø¬Ø§ خصلت ويژۀ تغيير ÙˆØ¹Ù…Ù„â€ØŒ تاثيركردن Ùˆ متاثر شدن است كه شالودۀ تعريÙâ€Ø§ÙŠØ²Ø¯Ø§Ù† Ùˆ ديوان قرارâ€Ù…ÙŠâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯. درست است كه تقسيم جهان به مقدس Ùˆ غير مقدس شالودۀ آگاهي Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø³ØªØŒØ§Ù…Ø§ جهان اسطوره â€Ø§ÛŒ وقتی بيان واقعي خود راâ€Ù…ÛŒ â€ÙŠØ§Ø¨Ø¯ كه Ø¨ÙØ¹Ø¯ زمان آن را عمق بخشيده باشد. سرشت موجود اسطوره†ای، نخست هنگامي متجليâ€Ù…ÙŠâ€Ú¯Ø±Ø¯Ø¯ كه به منزلۀ موجود مبداها Ùˆ منشاها نمايان شود. تمامي تقدس موجود اسطوره†اي سرانجام به قداست منشا آن بازâ€Ù…ÙŠâ€Ú¯Ø±Ø¯Ø¯. تقدس آن بيâ€ÙˆØ§Ø³Ø·Ù‡ درامر ارائه شده نيست بلكه در مبدا آن است. در كيÙيات Ùˆ ØµÙØ§Øª آن نيست بلكه در تكوين آن در گذشته است. با قرار دادن موجود Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¯Ø± گذشتۀ دور Ùˆ در اعماق زمان، نه تنها Ù…ØØªÙˆØ§ÙŠÙŠ Ø®Ø§Øµ به منزلۀ مقدس،يعني چيزي كه از Ù„ØØ§Ø¸ Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ù…Ù‡Ù… است، به آن دادهâ€Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ بلكه Ø¨Ù‡â€Ø§ÙŠÙ† طريق تقدس Ùˆ مقام Ùˆ منزلتش توجيه â€Ù…ÙŠâ€Ú¯Ø±Ø¯Ø¯.«زمان» عامل اصلي براي توجيه امور معنوي است؛ بويژه عادات، رسوم،هنجارها Ùˆ پيوندهاي اجتماعي Ùˆ اØÚ©Ø§Ù… ÙˆÙØ±Ø§ÛŒØ¶ دینی Ø¨Ù‡â€Ø§ÙŠÙ† طريق تقديس Ùˆ توجيهâ€Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ كه آنها از نهادهايی ناشي Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ كه در گذشتۀ آغازين Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ ØØ§ÙƒÙ… Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. از ديدگاه Ø§ØØ³Ø§Ø³ Ùˆ انديشۀ اسطوره†ای، خود هستي وطبيعت اشياء Ùقط هنگامي Ùهم â€Ù¾Ø°ÙŠØ±â€Ù…ÙŠâ€Ú¯Ø±Ø¯Ù†Ø¯ كه در چنين پرسپكتيوي گذاشته شوند.
هنگامي يك خاصيت بارز طبيعت(يا خصلت مهم شيئي يا ØµÙØª نمايان نوعي از جانوران)Â«Ù…ØªØ¹ÙŠÙ†Â»Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ كه با واقعه â€Ø§ÛŒ بيâ€Ù‡Ù…تا در گذشته ارتباط يابد.â€Ø§ÙŠÙ† واقعه بيâ€Ù‡Ù…تا تكوين اسطوره†ای آن را نشانâ€Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯. داستان هاي اسطوره â€Ø§ÙŠ Ù‡Ù…Ù‡ اقوام Ø§Ø²â€Ø§ÙŠÙ† گونه «تبيين»ها ØºÙ†ÙŠâ€Ø§Ù†Ø¯. Ø¯Ø±â€Ø§ÙŠÙ†Ø¬Ø§ انديشۀ انسان به مرØÙ„ه†ای رسيده است كه بايد دليل وجودي رسوم، سنت ها Ùˆ اØÙƒØ§Ù… را بداند. بدين منظور وجود آنها را به گذشتۀ اسطوره†ای منتقلâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒÙ†Ø¯. از ديدگاه اسطوره، خود٠گذشته ديگر «چرا» ندارد. «گذشته»،چرایي وجود چيزهاست. آنچه زمان اسطوره†ای را از زمان تاريخي متمايزâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒÙ†Ø¯ â€Ø§ÙŠÙ† است كه براي زمان اسطوره â€Ø§ÛŒØŒÚ¯Ø°Ø´ØªÛ€ مطلقي وجود دارد كه نه نيازي به تبيين دارد ونه تبيينâ€Ù¾Ø°ÙŠØ± است.تاريخ، وجود يك رویداد را به رشته â€Ø§ÛŒ بيâ€Ù¾Ø§ÙŠØ§Ù† از «شدن» تجزيه†ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه در آن هيچ نقطه â€Ø§ÛŒ به منزلۀ مبدا متمايز نميâ€Ú¯Ø±Ø¯Ø¯ بلكه نقطۀ پيش از خود را Ù†Ø´Ø§Ù†â€ Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯Ø› Ùˆâ€Ø§ÙŠÙ† رشته تا بيâ€Ù†Ù‡Ø§ÙŠØª در گذشته به عقبâ€Ù…ÙŠâ€Ø±ÙˆØ¯. مسلم است كه اسطوره نيزâ€Ù…يان «بودن» Ùˆ «شدن» Ùˆâ€Ù…يان «اكنون» Ùˆ «گذشته» خطي رسم â€Ù…ÙŠâ€ÙƒÙ†Ø¯. اما ÙˆÙ‚ØªÙŠâ€Ø§ÙŠÙ† «گذشته» به دست آمد،اسطوره آن را به منزلۀ چيزی ابدی ØŒ پایدار Ùˆ «چون Ùˆ چرا برندار»â€Ù…ÙŠâ€Ø§Ù†Ú¯Ø§Ø±Ø¯. براي اسطوره، زمان به شكل نسبت Ù…ØØ¶ نيست كه در آن، گذشته،اكنون Ùˆâ€Ø¢ÙŠÙ†Ø¯Ù‡ مدام تغيير كنند Ùˆ به يكديگر تبديل شوند. در زمان اسطوره â€Ø§ÛŒ مانعي Ù†Ùوذناپذير، «اكنون» تجربي را از مبدا اسطوره â€Ø§ÛŒ جداâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ به هر يك «خصلت» انتقال ناپذيری â€Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø®Ø´Ø¯. بدين ØªØ±ØªÙŠØ¨â€Ø§ÙŠÙ† موضوع Ùهم پذيرâ€Ù…ÙŠâ€Ú¯Ø±Ø¯Ø¯ كه چرا گاهي اوقات آگاهي اسطوره â€Ø§ÛŒ(با همۀ اهميتي كه شهود زمان در شكلâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ Ø¢Ù† دارد) آگاهی بی â€Ø²Ù…ان ناميدهâ€Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. زيرا زمان اسطوره†ای در مقايسه با زمان عيني(Ú†Ù‡ زمان Ùيزيكي Ùˆ Ú†Ù‡ زمان تاريخي) براستي بی â€Ø²Ù…ان است.
تقسيم زمان به مراØÙ„ گوناگون به موازات تقسيم ÙØ¶Ø§ به جهات Ùˆ نواØÙŠ Ù…Ø®ØªÙ„Ù ØµÙˆØ±Øªâ€Ù…ÙŠâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯. زمان نيز مانند ÙØ¶Ø§ به مقدس Ùˆ غير مقدس تقسيمâ€Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. Ø§ØØ³Ø§Ø³ اسطوره â€Ø§ÛŒ به «وضعيت» Ùˆ «جهت» در ÙØ¶Ø§ نه به منزلۀ نسبت Ù…ØØ¶ بلكه به منزلۀ جايگاه موجودي خاص، يعني جايگاه†ايزد يا ديو،ميâ€Ù†Ú¯Ø±Ø¯. همين موضوع در مورد زمان Ùˆ تقسيمات آن صادق است.
شهود اسطوره†ای زمان مانند شهود اسطوره†ای ÙØ¶Ø§ به تمامي كيÙÛŒ Ùˆ ملموس است نه كمي Ùˆ انتزاعي. براي اسطوره، زمان«كمي وانتزاعي»، زماني كه آهنگي يكنواخت داشته باشد Ùˆ Ù„ØØ¸Ø§Øª بيâ€ÙˆÙ‚ÙÙ‡ در پي يكديگرآيند Ùˆ طبق قاعده â€Ø§ÛŒ معين تكرار شوند،وجود ندارد. تنها چيزي كه اسطوره†می â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø¯ تصاوير است كه Ù…ØØªÙˆØ§ÙŠÙŠ ÙˆÙŠÚ˜Ù‡ دارند Ùˆ آنها«گشتالت» (يا هيئت) زماني معينی را آشكارâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯Ø› مانند: آمدن Ùˆ Ø±ÙØªÙ†ØŒ پا به عرصۀ وجود گذاشتن ادواري Ùˆ تغييرات Ø¯ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ.
بدين ترتيب زمان، به منزلۀ يك كل، به مرزهای مشخص مانند خط â€Ù…يزان در نت موسيقي ØªÙ‚Ø³ÙŠÙ…â€ Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. اما«ضربه â€Ù‡Ø§ÛŒÂ» آن شمرده واندازهâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ Ù†Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ بلكه Ùقط Ø§ØØ³Ø§Ø³â€Ù…ÙŠâ€Ú¯Ø±Ø¯Ø¯.
ØÙ‚ÙŠÙ‚Øªâ€Ø§ÙŠÙ† است كه آگاهي انسان، زماني دراز پيش ازآنكه بتواند نخستين Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… مربوط به خواص اصلي وعيني ÙØ¶Ø§ØŒ زمان وعدد را شكل دهد،â€Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø§ÙŠØ¯ نسبت به دورۀ گردش Ùˆ آهنگ ØÙŠØ§Øª بشر ØØ³Ø§Ø³ÙŠØª ظريÙÙŠ به دست آورده باشد. ØØªÙŠ Ø¯Ø± Ù¾Ø§ÙŠÙŠÙ†â€ØªØ±ÙŠÙ† مراØÙ„ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ØŒ ØØªÙŠâ€Ù…يان اقوام ابتدايي كه هنوز به مرØÙ„Û€ شمارش اعداد Ù†Ø±Ø³ÙŠØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ به همين سبب Ù†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯ Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØª روشني از روابط كمي زمان داشته Ø¨Ø§Ø´Ù†Ø¯ØŒØ§ØºÙ„Ø¨â€Ø§ÙŠÙ† Ø§ØØ³Ø§Ø³ ذهني نسبت به ديناميك ØÙŠØ§ØªÙŠ ÙØ±Ø¢ÙŠÙ†Ø¯ زمان به طور Ø´Ú¯ÙØªâ€Ø¢ÙˆØ±ÙŠ Ø±Ø´Ø¯ كرده Ùˆ بسيار ظري٠و دقيق شده است.â€Ø§ÙŠÙ† اقوام آنچه را Â«ØØ³ مراØÙ„» اسطوره â€Ø§ÛŒ â€Ù…ÙŠâ€Ù†Ø§Ù…ند، دارا هستند Ùˆ آن رادر همۀ رويدادهاي زندگي، بويژه به هنگام گذر از يك مرØÙ„Ù‡ سني به مرØÙ„Û€ سني ديگر يا به هنگام انتقال از يك مقام Ùˆ منزلت اجتماعي به مقام Ùˆ منزلت اجتماعي ديگر، به كارâ€Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø±Ù†Ø¯. ØØªÙŠ Ø¯Ø± Ù¾Ø§ÙŠÙŠÙ†â€ØªØ±ÙŠÙ† Ø³Ø·ÙˆØØŒ مهم ترين تغييرات در زندگي ÙØ±Ø¯ يا قوم با مناسك Ùˆ انجام مراسم مخصوص همراهâ€Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ تا از سير يكنواخت رويدادها جدا Ùˆ مجزا گردند. اجراي دقيق مناسك Ùˆ ØªØ´Ø±ÙŠÙØ§ØªØŒØ³ÙŠØ± تغييرات را از آغاز تا پايان Ù…ØØ§Ùظت خواهد كرد. از Ø·Ø±ÙŠÙ‚â€Ø§ÙŠÙ† مناسك، سير يكنواخت زندگي ياجريان يكنواخت زمان به مراØÙ„ÙŠ تقسيم â€Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. هر مرØÙ„Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø² زندگي،خصلت يكنواخت زمان به مراØÙ„ÙŠ ØªÙ‚Ø³ÙŠÙ…â€ Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. هر مرØÙ„Ù‡ â€Ø§ÛŒ از زندگي،خصلت اسطوره†ای خاصي به دستâ€Ù…ÛŒâ€Ø¢ÙˆØ±Ø¯ كه بدان معناي ويژه†ای â€Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø®Ø´Ø¯. زايش Ùˆ مرگ، آبستني Ùˆ مادر شدن، بلوغ جنسي Ùˆ ازدواج،همه با مراسم Ùˆ مناسك خاص گذر كردن Ùˆâ€Ø¢ÙŠÙŠÙ† های تشر٠مشخصâ€Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯.â€Ø§ÙŠÙ† مناسك Ùˆ مراسم به مراØÙ„ مختل٠زندگي چنان ويژگي اسطوره†ای â€Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø®Ø´Ù†Ø¯ كه به نظرâ€Ù…ÙŠâ€Ø±Ø³Ø¯ پيوسته بودن زندگی را ازâ€Ù…يان ببرند.â€Ø§ÙŠÙ† عقيده†ميان اقوام گوناگون رايج است Ùˆ به شكل هاي مختل٠تكرارâ€Ù…ÛŒ â€Ø´ÙˆØ¯ØŒÙƒÙ‡ به هنگام گذر از يك مرØÙ„Ù‡ زندگي به مرØÙ„Ù‡ ديگر،انسان من تازه â€Ø§ÛŒ به دستâ€Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙˆØ±Ø¯. مثلاً كودك با رسيدن به مرØÙ„Ù‡ بلوغâ€Ù…ÙŠâ€Ù…يرد،كودكâ€Ù…ÙŠâ€Ù…يرد تا دوباره به منزله يك جوان بالغ متولد شود. به طور كلي «مرØÙ„Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¨ØØ±Ø§Ù†ÙŠÂ» كه مدتش كوتاه يا طولاني است دو مر ØÙ„Ù‡ مهم زندگي را از يكديگر جداâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒÙ†Ø¯. براي شخصی كه Ø¯Ø±â€Ø§ÙŠÙ† مرØÙ„Ù‡ Ø¨ØØ±Ø§Ù†ÙŠ Ù‚Ø±Ø§Ø± دارد، انجام بعضي از امور واجب Ùˆ انجام برخي ØØ±Ø§Ù… است.
بدين ترتيبâ€Ù…ÙŠâ€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠÙ… كه براي آگاهي ÙˆØ§ØØ³Ø§Ø³ اسطوره â€Ø§ ی، شهود نوعي زمان زيست شناختي يا تناوب جزر Ùˆ مد زندگی مقدم بر شهود زمان كيهاني، به معناي اخص،است. در واقع اسطوره، زمان كيهاني را به همين شكل Ø²ÙŠØ³Øªâ€Ø´Ù†Ø§Ø®ØªÙŠ Ø®Ø§Øµ دركâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒÙ†Ø¯. زيرا از ديدگاه آگاهي اسطوره ای نظم ÙØ±Ø¢ÙŠÙ†Ø¯Ù‡Ø§ÛŒ طبيعي مانند دوره گردش ÙØµÙˆÙ„ Ùˆ سيارات كاملا به منزلۀ ÙØ±Ø¢ÙŠÙ†Ø¯ ØÙŠØ§Øª نمايانâ€Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯. آگاهی اسطوره â€Ø§ÛŒ نخست تغيير روز به شب، روييدن Ùˆ ازâ€Ù…يان Ø±ÙØªÙ† گياهان Ùˆ گردش ÙØµÙˆÙ„ را Ùقط با ÙØ±Ø§ اÙÙƒÙ†Ø¯Ù†â€Ø§ÙŠÙ† پديدارها به درون وجود بشر درك â€Ù…ÙŠâ€ÙƒÙ†Ø¯. يعني آنها را،گويي،در آيينه وجود بشرâ€Ù…ÙŠâ€Ø¨ÙŠÙ†Ø¯.
همين رابطه دو جانبه به Ø§ØØ³Ø§Ø³ اسطوره â€Ø§ÛŒ Ø²Ù…Ø§Ù†â€ Ù…ÙŠâ€Ø§Ù†Ø¬Ø§Ù…د كه â€Ù…يان شكل ذهني زندگي Ùˆ شهود عيني طبيعت پليâ€Ù…ÙŠâ€Ø²Ù†Ø¯. ØØªÙŠ Ø¯Ø± مرØÙ„Û€ جادويي â€Ø§ÙŠÙ† دو ÙØ±Ù… سخت به هم تنيده Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. همين امر توضيØâ€ Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ كه چگونه جادو سير ÙØ±Ø§ÙŠÙ†Ø¯Ù‡Ø§ÙŠ Ø¹ÙŠÙ†ÙŠ را تعيين†ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. از ديدگاه جادو،قانوني تغيير ناپذير سير خورشيد Ùˆ گردش ÙØµÙˆÙ„ را تنظيم نميâ€ÙƒÙ†Ø¯ بلكه آنها ØªØØª تاثير قواي اهريمني هستند ونيز دردسترس نيروهاي جادويي. شكلâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¨Ø³ÙŠØ§Ø± گوناگون جادوي قياسی â€Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡Ù†Ø¯ تا نيروهايی را كه در سير خورشيد يا گردش ÙØµÙˆÙ„ دست دارند ØªØØª تاثير قرار دهد، يا آنها را تقويت†کند Ùˆ به عمل وادارشان كند. مراسمي كه ØØªÙŠ Ø§Ù…Ø±ÙˆØ²Ù‡ به هنگام تØÙˆÙŠÙ„ سال نو(نوروز،عيد پاك) يا در مراسم اعتدالين(جشن مهرگان،جشن چهارشنبه سوري) يا مراسمي كه در شب يلدا يا در شب نخستين روز تابستان برگزارâ€Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ØŒ بر پايه همين بينش جادويي هستند.
نبردهاي دروغين كه در مراسم Ùˆ مناسك مربوط به جشن هاي گوناگون درâ€Ù…ÙŠâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯ بر Ø§Ø³Ø§Ø³â€Ø§ÙŠÙ† Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØª است كه نيروی ØÙŠØ§Øª بخش خورشيد Ùˆ نيروهاي رويندگي طبيعت را بايد با اجراي مناسك ياری داد Ùˆ آنها را در برابر نيروهاي مخال٠تقويت Ùˆ Ù…ØØ§Ùظت كرد.
شعری از دوران مصر باستان در دست است كه در آن دشمنان ÙØ±Ø¹ÙˆÙ† لعن Ùˆ Ù†ÙØ±â€ÛŒÙ† Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯. بايد به ياد داشت كه راء(خورشيد-خدا) نخستين ØØ§ÙƒÙ… مصر بود وتا جايي كه تصوير راء ديده Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ تا آنجا نيز قلمرو ÙØ±Ù…انروايي ÙØ±Ø¹ÙˆÙ† بود.â€Ø§ÙŠÙ† شعرâ€Ù…ÙŠâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه دشمنان ÙØ±Ø¹ÙˆÙ†Â«Ø¨Ù‡ هنگام سپيده دم سال نو مانند مار آپوÙيس هستند.» مار آپوÙيس، تاريكي- دشمن است كه خورشيد هر شب او را، به هنگام سير خود در جهان زيرين (از Ù…ØÙ„ غروب Ø¢ÙØªØ§Ø¨ در باختر تا Ù…ØÙ„ طلوع آن در خاور)ØŒ Ø´ÙƒØ³Øªâ€ Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯. اما چرا دشمنان ÙØ±Ø¹ÙˆÙ† بايد به هنگام سپيده دم سال نو مانند مارآپوÙيس باشند؟ Ù¾Ø§Ø³Ø®â€Ø§ÙŠÙ† است كه Ø¢ÙØ±ÙŠÙ†Ø´ Ùˆ آغاز سال نو Ù‡Ù…Ø³Ø§Ù†â€Ø§Ù†Ø¯. پس نيروهاي Ø¢ÙØ±ÙŠÙ†Ù†Ø¯Ú¯ÙŠ Ø¨Ù‡ هنگام سپيده دم سال نو از همه وقت قويتر Ùˆ ÙØ¹Ø§Ù„ ترند. پس در روز اول سال نو،مصريان دشمنان ÙØ±Ø¹ÙˆÙ† را لعنâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆâ€Ø§ÙŠÙ† لعن را با Ø³ØØ± Ùˆ Ø§ÙØ³ÙˆÙ† تقويت â€Ù…ÙŠâ€Ù†Ù…ودند.
در بابل از هزاره سوم تا زمان هلنی ها، جشنها Ùˆ مراسم سال نو چندين روز به درازاâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒØ´ÙŠØ¯. Ø¯Ø±â€Ø§ÙŠÙ† مراسم ÙƒØ§Ù‡Ù†Ø§Ù†Â«Ø³ÙØ± پيدايش» راâ€Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ù†Ø¯Ù†Ø¯ Ùˆ سپس نبرد مردوخ(خداي پيروزمند) با هيولاي تيامات تقليدâ€Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯.â€Ø§ÙŠÙ† مراسم سمبليك نبود بلكه بابليان تصويرâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ كه در آن Ù„ØØ¸Ù‡ نبرد واقعي†ميان مردوخ Ùˆ تيامات در جريان است. پادشاه بابل تجسم مردوخ بود. Ø§Ø²â€Ø§ÙŠÙ† رو، او يا كسي از جانب او، در نقش مردوخ ظاهرâ€Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ Ùˆ با هيولاي ØªÙŠØ§Ù…Ø§Øªâ€ Ù…ÙŠâ€Ø¬Ù†Ú¯ÙŠØ¯. Ø¨Ø§Ø¨Ù„ÙŠØ§Ù†â€ Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ø³ØªÙ†Ø¯ Ø¨Ø§â€Ø§ÙŠÙ† مناسك Ùˆ مراسم، مردوخ را در نبرد با هيولاي تيامات ياری دهند.
هم در مصر Ùˆ هم در بابل مراسم تاجگذاري پادشاه در آغاز يكي از ÙØµÙˆÙ„ برگزارâ€Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ تا مبدا پادشاهي جديد ÙØ±Ø®Ù†Ø¯Ù‡ باشد. در مصر،زمان تاجگذاري يا در آغاز تابستان بود،يعني هنگامي كه رود نيل شروع به طغيانâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒØ±Ø¯ يا در آغاز پاييز،يعني زماني كه طغيان رود نيل ÙØ±Ùˆ نشسته بود وكشتزارها پوشيده از رسوبات شده Ùˆ آماده Ø¨Ø°Ø±Ø§ÙØ´Ø§Ù†ÙŠ Ø¨ÙˆØ¯. در بابل هر پادشاه سلطنت خود را از روز اول سال نو آغازâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒØ±Ø¯ Ùˆ مراسم گشايش هر پرسشتگاه جديد نيز در آن روز صورتâ€Ù…ÙŠâ€Ú¯Ø±Ùت.
اندیشه اسطوره ای Â«ØØ³ ٠مراØÙ„ Ù» زمان را Ùقط در قالب تصوير Ù ØÙŠØ§Øª درك â€Ù…ÙŠâ€ÙƒÙ†Ø¯. در نتيجه هر چيزی را كه در زمان ØØ±ÙƒØª â€Ù…ÙŠâ€ÙƒÙ†Ø¯ØŒÙ‡Ø± چيزي را كه متناوباً â€Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙŠØ¯ Ùˆâ€Ù…ÙŠâ€Ø±ÙˆØ¯ØŒØ¨Ù‡ شكل ØÙŠØ§Øªâ€ Ù…ÙŠâ€Ø¨ÙŠÙ†Ø¯.
بدين سان Ù…ÙŠâ€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠÙ… كه اسطوره از عينيتي كه در Ù…Ùهوم Ùيزيكي – رياضي زمان،يعني زمان مطلق نيوتني دارا است هيچ Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØªÙŠ Ù†Ø¯Ø§Ø±Ø¯. اسطوره زمان مطلقي را كه Â«Ø¨ÙŠâ€ØªÙˆØ¬Ù‡ به هر شيء خارجي،در خود Ùˆ براي خود،جريان دارد» Ù†Ù…ÙŠâ€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø¯ Ùˆ همين طور نيز از زمان تاريخی آگاهی ندارد. بدين دليل كه در آگاهی از زمان تاريخي،عوامل عيني متعددي وجود دارند، زمان تاريخی بر اساس گاهشماری تغيير ناپذير Ùˆ تمايزâ€Ù…يان«زودتر» Ùˆ «ديرتر» Ùˆ مشاهده نظمي مشخص Ùˆ معين در تسلسل Ù„ØØ¸Ø§Øª زمان استوار است. اسطوره نه از چنين تقسيم†بندي در مراØÙ„ زمان آگاه است ونه از تنظيم زمان در دستگاهي منظم كه در آن هر واقعه خاص يك موقعيت Ùˆ Ùقط يك موقعيت را دارا باشد. قبلاً ديديم كه خاصيت انديشه اسطوره â€Ø§ÛŒ â€Ø§ÙŠÙ† است كه هر جا رابطه â€Ø§ÛŒ â€Ù…يان اشيا يا امور برقرارâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒÙ†Ø¯ØŒ موجبâ€Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ اعضای â€Ø§ÙŠÙ† رابطه درهم تداخل كنند Ùˆ داراي يك جوهر شوند.â€Ø§ÙŠÙ† وضع در قلمرو آگاهي اسطوره â€Ø§ÛŒ زمان نيز ØØ§ÙƒÙ… است. مراØÙ„ زمان، يعني گذشته، اكنون وآينده از يكديگر متمايز نيستند. بارها آگاهی اسطوره â€Ø§ÛŒ ØªÙØ§ÙˆØª â€Ù…يان آنها را ازâ€Ù…ÙŠØ§Ù†â€ Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø±Ø¯ Ùˆ سرانجام آنها را در Ù‡Ù…â€ Ù…ÙŠâ€Ø¢Ù…يزد. بويژه Ø¬Ø§Ø¯Ùˆâ€Ø§ÙŠÙ† اصل كلي خود را كه معتقد است جزء با كل يكي است از ÙØ¶Ø§ به زمان نيز ØªØ¹Ù…ÙŠÙ…â€ Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯Ø› Ùˆ درست همانگونه كه هر جزء ÙØ¶Ø§ÙŠÙŠ Ù†Ù‡ تنها به جاي كل قرارâ€Ù…ÙŠ گيرد بلكه خود كل است، رابطه جادويي نيز از ÙØ±Ø§Ø² همه Ø§Ø®ØªÙ„Ø§ÙØ§Øª Ùˆ تقسیمات زماني â€Ù…ÙŠâ€Ú¯Ø°Ø±Ø¯.«اكنون» جادويي ØµØ±ÙØ§Ù‹ «اكنون» Ù…ØØ¶ نيست يعني «اكنون » ساده Ùˆ متمايز نيست، بلكه در بردارنده گذشته Ùˆ آبستن†آینده است. Ø§Ø²â€Ø§ÙŠÙ† رو غيب گويي جزء جداييâ€Ù†Ø§Ù¾Ø°ÙŠØ± آگاهی اسطوره â€Ø§ÛŒ است. در غیب گويي تداخل كيÙÙŠ همه مراØÙ„ زمان به روشنترين وجه نمايان است.
ادامه Ø¨ØØ«(عدد )درقسمت پنجم Ú©Ù‡ بخش نهایی است.