یدالله موقن -------- Ùرم اندیشه اسطوره ای - 3
Ùضا
شهود اسطوره ای Ùضا موقعیتی میان ادراک Øسی Ùضا Ùˆ شناخت علمی Ùضا، یعنی هندسه، دارد. روشن است Ú©Ù‡ Ùضای ادراک Øسی، یعنی Ùضایی Ú©Ù‡ Øس بساوایی Ùˆ Øس بینایی ارائه Ù…ÛŒ دهند، با Ùضای ریاضیات Ù…Øض یکی نیست. در واقع میان این دو نوع Ùضا اختلا٠بارزی وجود دارد. ویژگیهای Ùضای ریاضی صرÙا از Ùضای Øسی Øاصل نمی شود، به عکس، برای رسیدن به Ùضای منطقی ریاضیات Ù…Øض باید هر آنچه را ادراک Øسی ارائه Ù…ÛŒ دهد Ù†ÙÛŒ کرد. مقایسه میان Ùضای Ùیزیولوژیک Ùˆ Ùضای متریک، Ú©Ù‡ هندسه ÛŒ اقلیدسی بر اساس آن بنا شده،این تقابل را از هر نظر اثبات Ù…ÛŒ کند.
Ùضای اقلیدسی دارای سه ویژگی اساسی است: پیوسته بودن، بی کران بودن Ùˆ همگون بودن. اما این ویژگیها در تقابل با ادراک Øسی Ùضا قرار دارد. ادراک Øسی Ù…Ùهوم بی کرانگی را در نمی یابد Ùˆ از همان ابتدا در Ù…Øدوده ÛŒ Ùضایی خاصی Ú©Ù‡ قوه ادراک Øسی بر آن تØمیل Ù…ÛŒ کند Ù…Øصور Ù…ÛŒ شود. در ارتباط با Ùضای ادراک Øسی نه از بی کرانگی Ùضا Ù…ÛŒ توان سخن Ú¯Ùت نه از همگون Ùˆ همسان بودن آن. شالوده نهایی همسانی وهمگوئی Ùضای هندسی این است Ú©Ù‡ عناصرش، یعنی نقطه ها صرÙا تعیین کننده ی«وضعیت»اند Ùˆ هیچگونه Ù…Øتوای مستقلی از آن خود Ùˆ بیرون از این نسبت ندارند. واقعیت «نقطه ها» صرÙا در نسبتی است Ú©Ù‡ با یکدیگر دارند. از این رو واقعیت آنها صرÙا تابعی(= Ùونکسیونل) است نه مادی. از آن جا Ú©Ù‡ «نقطه ها» اساسا Ùاقد Ù…Øتوایند Ùˆ Ùقط بیانگر نسبتهای Ù…Øض اند، درباره تÙاوت آنها از Ù„Øاظ Ù…Øتوا هیچ گونه پرسشی Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù†ÛŒ نیست؛ Ùˆ همگون بودن آنها نیز چیزی نیست جز یکسانی در ساخت Ú©Ù‡ در کارکرد منطقی Ùˆ معنای ایده آل مشترک آنها وجود دارد.از این رو Ùضای همگون هندسه به هیچ وجه Ùضای ارائه شده به ادراک Øسی نیست بلکه Ùضایی است Ú©Ù‡ به طور Ù…Ùهومی ساخته Ù…ÛŒ شود. در واقع Ù…Ùهوم هندسی همگونی را Ù…ÛŒ توان با این اصل موضوعه بیان کرد Ú©Ù‡ از هر نقطه در Ùضا بشود شکلهایی مشابه در اندازه Ùˆ جهت دلخواه رسم کرد. در Ùضای ادراک Øسی بی واسطه هیچ جا نمی توان این اصل موضوعه را تØقق بخشید. زیرا هیچگونه همگونی وهمسانی از Ù„Øاظ وضعیت وجهت وجود ندارد. هر مکانی Øا لت خاص خود Ùˆ ارزش ویژه خویش را داراست. Ùضای بساوایی ÙˆÙضای بینایی هر دو در مقایسه با Ùضای متریک هندسه ÛŒ اقلیدسی ناهمگون وناهمسان اند. ارنست ماخ، Ùیزیکدان ÙˆÙیلسو٠مشهور اتریشی در اثر خویش به نام شناخت وخطا Ù…ÛŒ نویسد: در Ùضای بساوایی ÙˆÙضای بینایی، جهت های اصلی اندامهای ما مانند: پیش، پس، بالا، پایین، Ú†Ù¾ Ùˆ راست مشابه یکدیگر نیستند.
اگر این مقایسه را معیار قرار دهیم، در این باره Ú©Ù‡ Ùضای اسطوره ای Ùˆ Ùضای ادراک Øسی دارای ارتباطی نزدیک اند وکاملا در تقابل با Ùضای منطقی هندسه قرار دارند دچار تردید Ù…ÛŒ شویم. اما هم Ùضای اسطوره ای وهم Ùضای ادراک Øسی تماما Ø¢Ùریده های ملموس آگاهی هستند Ú©Ù‡ در آنها تمایز میان وضعیت Ùˆ Ù…Øتوا، Ú©Ù‡ شالوده بنای Ùضای هندسی است،امری ناشناخته است. در Ùضای اسطوره ای ÙˆÙضای ادراک Øسی، وضعیت چیزی نیست Ú©Ù‡ از Ù…Øتوا جدا باشد یا به منزله ÛŒ عنصری با مدلولی مستقل، در مقابل Ù…Øتوا قرار گیرد. تنها چیزی را Ù…ÛŒ توان Ú¯Ùت «هست» Ú©Ù‡ Ù…Øتوایی مشخص یا Ù…Øتوای Øسی منØصر به Ùرد یا شهودی داشته باشد. از این رو در Ùضای Øسی، مانند Ùضای اسطوره ای، هیچ این «جا »و آن «جایی»، این «جا »و آن «جای» صر٠یا اصطلاØÛŒ Ù…Øض نیست Ú©Ù‡ بتواند در رابطه ای کلی، بدون توجه به Ù…Øتوای آن، قرار گیرد؛ زیرا هر نقطه یا هر عنصری،نوعی Ú©ÛŒÙیت خاص خود را دارد. این Ú©ÛŒÙیت خاص را نمی توان در قالب Ù…Ùاهیم عام توصی٠کرد بلکه Ù…ÛŒ توان آن را بی واسطه تجربه کرد. این Ú©ÛŒÙیت خاص به جهت های Ùضایی ونیز به وضعیتهای Ùضایی وابسته است. دیدیم Ú©Ù‡ Ùضای Ùیزیولوژیک متÙاوت با Ùضای متریک است، زیرا در آن، Ú†Ù¾ Ùˆ راست، پیش Ùˆ پس، بالا Ùˆ پایین با یکدیگر تÙاوت دارند Ùˆ نمی توانند به جای یکدیگر قرار گیرند.
این اختلا٠از آنجا ناشی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ Øرکت در هر یک از این جهات مستلزم Øسیات ارگانیک خاصی است ونیز هر یک از این جهات ارزشهای عاطÙÛŒ اسطوره ای خاصی در بر دارد. در تقابل با همگونی Ùضای Ù…Ùهومی هندسه، در Ùضای اسطوره ای، وضعیت Ùˆ جهت ،گویی، خاصیت ویژه ای دارند.این خاصیت همیشه به خاصیت اساسی اسطوره ای،یعنی تقسیم جهان Ùˆ امور آن به مقدس Ùˆ غیر مقدس باز Ù…ÛŒ گردد. Ù…Øدودیتهایی Ú©Ù‡ آگاهی اسطوره ای برقرار Ù…ÛŒ کند Ùˆ از طریق آنها به قالب ریزی Ùضایی وادراکی خود Ù…ÛŒ پردازد، بر پایه ÛŒ Ù…Øدودیت من انسان، به منزله ÛŒ Ù†Ùس اراده کننده Ùˆ عمل کننده است.من، در رویارویی با واقعیت جهان خارج، موانع خاص خود را Ú©Ù‡ با اØساس Ùˆ اراده او پیوند دارند ایجاد Ù…ÛŒ کند. اختلا٠اساسی میان مکانها یا جهات گوناگون Ùضا به همین تÙاوت میان دو قلمرو از هستی بازمی گردد. یکی قلمروی همگانی Ùˆ در دسترس است، Ùˆ دیگری قلمروی مقدس Ùˆ Ù…Øصور Ú©Ù‡ از Ù…Øیط پیرامون خود متمایز شده است Ùˆ به دور آن Øصاری کشیده اند تا آن را در برابر Ù…Øیط پیرامون غیر مقدس ØÙاظت کند. تصاویر Ùˆ شکلهای اسطوره ای همواره همین تÙاوت اساسی را نمایش Ù…ÛŒ دهند.در تÙکر اسطوره ای-دینی هر جهت Ùضایی ØŒ مکان یکی از خدایان است.بدین ترتیب اندیشه ÛŒ اسطوره ای –دینی دستگاه مختصات Ùضایی خاص خود را با بر پا Ù…ÛŒ دارد. اما این دستگاه مختصات را نه برای اندازه گیریهای عینی بلکه برای نشان دادن ارزشهای عاطÙÛŒ Ùˆ ذهنی به کار Ù…ÛŒ برد.
کلیت کیهان علمی کلیت قوانین است، کلیت نسبتها Ùˆ توابع(ریاضی) است. Ùضا Ùˆ زمان، گرچه نخست به منزله ÛŒ جوهر، یعنی به منزله ÛŒ چیزی Ú©Ù‡ ÙÛŒ Ù†Ùسه وجود دارند، در نظر گرÙته Ù…ÛŒ شدند(Ùیزیک نیوتنی به Ùضای مطلق Ùˆ زمان مطلق اعتقاد دارد)Ø› اما پابه پای تØول اندیشه ÛŒ علمی، Ùضا Ùˆ زمان نیز بیش از پیش به منزله ÛŒ سیستمی از نسبتها شناخته شدند. از این پس وجود عینی Ùضا وزمان صرÙا بدین معنی است Ú©Ù‡ Ùضا Ùˆ زمان شهود تجربی را امکان پذیر Ù…ÛŒ سازند Ùˆ مبادیی هستند برای ادراک تجربی. در Ùضای شناخت ناب، یعنی هندسه، رابطه Ú©Ù„ Ùضایی به جزء Ùضایی، مادی نیست بلکه صرÙا تابعی(Ùونکسیونل)است. Ú©Ù„ Ùضا از به هم پیوستن عناصرش بنا نمی شود بلکه عناصر Ùضا،«شرایط» بنا کننده ÛŒ Ùضا هستند خط از تکوین نقطه، صÙØÙ‡ از تکوین خط Ùˆ جسم از تکوین صÙØÙ‡ به دست Ù…ÛŒ آید.
اندیشه، بر طبق قانونی خاص، یکی را از رشد دیگری Ù…ÛŒ Ø¢Ùریند. شکلهای پیچیده ÛŒ Ùضایی را نیز از طریق تعری٠تکوینی آنها درک Ù…ÛŒ کنند.این تعری٠تکوینی شیوه وقاعده ÛŒ تولید آنها را بیان Ù…ÛŒ کند. بنابراین Ùهم یک Ú©Ù„ Ùضایی مستلزم بازگشت به عناصر مولده ÛŒ آن، یعنی نقطه ها Ùˆ Øرکت آنهاست.
Ùضای اسطوره ای، در تقابل با Ùضای Ùونکسیونل ریاضیات Ù…Øض، ساختاری است. Ú©Ù„ در Ùضای اسطوره ای بر اثر رشد تکوینی عناصر آن وطبق قاعده ای معین Ø¢Ùریده نمی شود؛ بلکه میان Ú©Ù„ Ùˆ اجزایش رابطه ای ذاتا ایستا وجود دارد.هر اندازه Ú©Ù„ را تقسیم کنیم، در تک تک اجزای به دست آمده Ùرم یا ساختار Ú©Ù„ را Ù…ÛŒ یابیم. در تØلیل ریاضی Ùضای هندسی، Ú©Ù„ به عناصر همگون Ùˆ در نتیجه بی Ø´Ú©Ù„ØŒ مانند خط Ùˆ نقطه، تجزیه Ù…ÛŒ شود. اما در Ùضای اسطوره ای، با تقسیم پیاپی ساختار از میان نمی رود؛ Ùˆ به نظر Ù…ÛŒ آید Ú©Ù‡ Ú©Ù„ جهان Ùضایی Ùˆ همراه با آن کیهان، بر طبق الگویی مشخص ساخته شده باشند.الگویی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند خود را در همه ابعاد Ú†Ù‡ بزرگ Ú†Ù‡ Ú©ÙˆÚ†Ú© نشان دهد. اما ساخت در هر دو مقطع یکی است. همه روابط Ùضای اسطوره ای سرانجام به اینهمانی آغازین متکی اند. همه آن روابط (یا نسبتها) نه به قانونی دینامیک بلکه به یکی بودن آغازین جوهر باز Ù…ÛŒ گردند. با آوردن یک مثال خصلت Ùضای اسطوره ای را بهتر Ù…ÛŒ توان نشان داد:
مصریان قدیم معتقد بودند Ú©Ù‡ Ø¢Ùریدگار(خورشید- خدا) از آبهای متلاطم سر برکشیدو با خاک خشک تپه Ú©ÙˆÚ†Ú©ÛŒ درست کرد تا بتواند روی آن بایستد. این تپه نخستین را، Ú©Ù‡ Ø¢Ùرینش از آنجا آغاز شده بود، پرسشتگاه خورشید در هلیوپولیس Ù…ÛŒ دانستند، اما قدس الاقداس هر پرسشتگاهی به همان قداست پرستشگاه خورشید بود؛ Ùˆ هر خدایی نیز، در مقام خدایی خود، مبدا قدرت Ø¢Ùرینندگی بود، از این رو در سراسر سرزمین مصر قدس الاقداس هر پرستشگاهی را با آن تپه نخستین(= نمونه ازلی= آرکه تیپ) یکی Ù…ÛŒ انگاشتند. بر پایه همین عقیده درباره پرستشگاه Ùیلئا، Ú©Ù‡ در سده چهارم پیش از میلاد ساخته شده بود،گÙته شده است: این پرسشتگاه هنگامی Ø¢Ùریده شد Ú©Ù‡ هیچ چیز موجود نبود Ùˆ چیزی Ø¢Ùریده نشده بود وزمین هنوز در تاریکی Ùˆ تیرگی قرار داشت. برای دیگر پرسشتگاهها نیز همین ادعا را Ù…ÛŒ کردند. از نام زیارتگاههای بزرگ در ممÙیس، تبس Ùˆ هرمون تيس صريØاً برâ€Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙŠØ¯ كه آنها«نخستين جزيره الهي» هستند. مصريان قديم وقتي پرستشگاهيâ€Ù…ÙŠâ€Ø³Ø§Ø®ØªÙ†Ø¯â€ØŒ تصورâ€Ù…ÙŠ كردند كه تقدس بالقوه Ù…ØÙ„ پرستشگاه خود به خود متجلي يا ظاهرâ€Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. ازâ€Ø§ÙŠÙ† رو هر زيارتگاهي كيÙيت ذاتي تپه نخستين را داشت. هم ارزشي Ùˆ برابري هر پرستشگاهي با تپه نخستين در معماري نيز بازتاب â€Ù…ÙŠâ€ÙŠØ§Ùت. مدخل قدس الاقداس هر پرستشگاه چند پله بالاتر از صØÙ† بود Ùˆ به گونهâ€Ø§ÙŠ قرار گرÙته بودكه بالاتر بودن آن كاملاً نمايان باشد. گورستانهاي سلطنتي نيز با تپه نخستين از يك جوهر بودند. مصريان قديم اعتقاد داشتند كه مردگان Ùˆ بويژه پادشاهان مرده دوباره زندهâ€Ù…ÙŠ شوند. ازâ€Ø§ÙŠÙ† رو براي زايش دوباره پادشاهان هيچ مكاني خجسته تر Ùˆ هيچ Ù…Øلي مقدستر از تپه نخستين(يعني مركز نيروهاي Ø¢Ùريننده كه سامان بخشيدن به Øيات كيهان از آنجا آغاز شده بود) وجود نداشت. بر پايه چنين تصوري گورستان سلطنتي را نيز به شكل هرمâ€Ù…ÙŠ ساختند تا مانند تپه نخستين باشد.
در Ùضاي همگون Ùˆ پيوسته رياضيات Ù…Øضâ€ØŒ جاي هر مكاني بدون ابهام تعيينâ€Ù…ÙŠ شود. از ديدگاه علمي تنها يك Ù…ØÙ„ وجود داشته كه در آنجا زمين خشك(يا تپه نخستين) از آبهاي متلاطم سر بر كشيده است. اما مصريان قديم چنينâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ø¯ÙŠ را مغلطه يا سÙسطه زبانâ€Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯. زيرا در نظر آنان همه پرسشتگاهها Ùˆ گورستانهاي سلطنتي همان قداست تپه نخستين را داشتند. Ùˆ از آنجا كه شكل معماري آنها نيز مشابه تپه نخستين(=نمونه ازلي= آركه تيپ) بود با تپه نخستين از يك جوهر بودند.(در دو مقاله ÛŒ پيش Ú¯Ùته شد كه انديشه اسطورهâ€Ø§ÙŠ از درك Ùرم ناب]=â€Ø§ÙŠØ¯Ù‡â€Ø¢Ù„[ ناتوان است، ازâ€Ø§ÙŠÙ† رو دو شيء مشابه را داراي يك جوهر ماديâ€Ù…ÙŠ داند.) از نظر مصريان قديمâ€Ø§ÙŠÙ† سوال بي معني بود كه كدام يك ازâ€Ø§ÙŠÙ† بناها شايستگي بيشتري دارد تا تپه نخستين خوانده شود؟ آبهاي متلاطم آغازين،كه Øيات از آنها ناشي شده بود، در بسياري از جاها بود Ùˆ در اقتصاد مصر نقش Øياتي خود راâ€Ø§ÙŠÙاâ€Ù…ÙŠ كرد. مصريان قديمâ€Ù…ÙŠâ€Ù¾Ù†Ø¯Ø§Ø´ØªÙ†Ø¯ كه آبهاي متلاطم آغازين به شكل اقيانوس گرداگرد زمين را نيز ÙراگرÙته اند. زمين از دل آن آبها بيرون آمده Ùˆ اكنون روي آنها شناور است. به همين دليل آبهاي زيرزمين نيز همان آبهاي متلاطم آغازينâ€Ø§Ù†Ø¯. بر اساس همين تصور، تابوت پادشاه را در Ù…Øلي قرارâ€Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù†Ø¯ كه به شكل جزيره بود Ùˆ هر دو سويش پلكان داشت. پيرامونâ€Ø§ÙŠÙ† جزيره را خندقي در برâ€Ù…ÙŠâ€Ú¯Ø±Ùت Ùˆ با آبي كه از چاه بيرونâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒØ´ÙŠØ¯Ù†Ø¯ پرâ€Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯. جسد پادشاه را بهâ€Ø§ÙŠÙ† ترتيب به گورâ€Ù…ÙŠâ€Ø³Ù¾Ø±Ø¯Ù†Ø¯ وتصورâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ كه در Ù…ØÙ„ Ø¢Ùرينش(يا تپه نخستين)دوباره زنده خواهد شد. همچنين تصورâ€Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ كه آب رودخانه نيلâ€ØŒÙƒÙ‡ Øاصلخيزي كشتزار را تجديد Ùˆ اØياâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒØ±Ø¯ØŒ همان آبهاي متلاطم آغازين باشد.
ادامه ی مطلب (در باره ی زمان و عدد)در بخش های بعدی
شهود اسطوره ای Ùضا موقعیتی میان ادراک Øسی Ùضا Ùˆ شناخت علمی Ùضا، یعنی هندسه، دارد. روشن است Ú©Ù‡ Ùضای ادراک Øسی، یعنی Ùضایی Ú©Ù‡ Øس بساوایی Ùˆ Øس بینایی ارائه Ù…ÛŒ دهند، با Ùضای ریاضیات Ù…Øض یکی نیست. در واقع میان این دو نوع Ùضا اختلا٠بارزی وجود دارد. ویژگیهای Ùضای ریاضی صرÙا از Ùضای Øسی Øاصل نمی شود، به عکس، برای رسیدن به Ùضای منطقی ریاضیات Ù…Øض باید هر آنچه را ادراک Øسی ارائه Ù…ÛŒ دهد Ù†ÙÛŒ کرد. مقایسه میان Ùضای Ùیزیولوژیک Ùˆ Ùضای متریک، Ú©Ù‡ هندسه ÛŒ اقلیدسی بر اساس آن بنا شده،این تقابل را از هر نظر اثبات Ù…ÛŒ کند.
Ùضای اقلیدسی دارای سه ویژگی اساسی است: پیوسته بودن، بی کران بودن Ùˆ همگون بودن. اما این ویژگیها در تقابل با ادراک Øسی Ùضا قرار دارد. ادراک Øسی Ù…Ùهوم بی کرانگی را در نمی یابد Ùˆ از همان ابتدا در Ù…Øدوده ÛŒ Ùضایی خاصی Ú©Ù‡ قوه ادراک Øسی بر آن تØمیل Ù…ÛŒ کند Ù…Øصور Ù…ÛŒ شود. در ارتباط با Ùضای ادراک Øسی نه از بی کرانگی Ùضا Ù…ÛŒ توان سخن Ú¯Ùت نه از همگون Ùˆ همسان بودن آن. شالوده نهایی همسانی وهمگوئی Ùضای هندسی این است Ú©Ù‡ عناصرش، یعنی نقطه ها صرÙا تعیین کننده ی«وضعیت»اند Ùˆ هیچگونه Ù…Øتوای مستقلی از آن خود Ùˆ بیرون از این نسبت ندارند. واقعیت «نقطه ها» صرÙا در نسبتی است Ú©Ù‡ با یکدیگر دارند. از این رو واقعیت آنها صرÙا تابعی(= Ùونکسیونل) است نه مادی. از آن جا Ú©Ù‡ «نقطه ها» اساسا Ùاقد Ù…Øتوایند Ùˆ Ùقط بیانگر نسبتهای Ù…Øض اند، درباره تÙاوت آنها از Ù„Øاظ Ù…Øتوا هیچ گونه پرسشی Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù†ÛŒ نیست؛ Ùˆ همگون بودن آنها نیز چیزی نیست جز یکسانی در ساخت Ú©Ù‡ در کارکرد منطقی Ùˆ معنای ایده آل مشترک آنها وجود دارد.از این رو Ùضای همگون هندسه به هیچ وجه Ùضای ارائه شده به ادراک Øسی نیست بلکه Ùضایی است Ú©Ù‡ به طور Ù…Ùهومی ساخته Ù…ÛŒ شود. در واقع Ù…Ùهوم هندسی همگونی را Ù…ÛŒ توان با این اصل موضوعه بیان کرد Ú©Ù‡ از هر نقطه در Ùضا بشود شکلهایی مشابه در اندازه Ùˆ جهت دلخواه رسم کرد. در Ùضای ادراک Øسی بی واسطه هیچ جا نمی توان این اصل موضوعه را تØقق بخشید. زیرا هیچگونه همگونی وهمسانی از Ù„Øاظ وضعیت وجهت وجود ندارد. هر مکانی Øا لت خاص خود Ùˆ ارزش ویژه خویش را داراست. Ùضای بساوایی ÙˆÙضای بینایی هر دو در مقایسه با Ùضای متریک هندسه ÛŒ اقلیدسی ناهمگون وناهمسان اند. ارنست ماخ، Ùیزیکدان ÙˆÙیلسو٠مشهور اتریشی در اثر خویش به نام شناخت وخطا Ù…ÛŒ نویسد: در Ùضای بساوایی ÙˆÙضای بینایی، جهت های اصلی اندامهای ما مانند: پیش، پس، بالا، پایین، Ú†Ù¾ Ùˆ راست مشابه یکدیگر نیستند.
اگر این مقایسه را معیار قرار دهیم، در این باره Ú©Ù‡ Ùضای اسطوره ای Ùˆ Ùضای ادراک Øسی دارای ارتباطی نزدیک اند وکاملا در تقابل با Ùضای منطقی هندسه قرار دارند دچار تردید Ù…ÛŒ شویم. اما هم Ùضای اسطوره ای وهم Ùضای ادراک Øسی تماما Ø¢Ùریده های ملموس آگاهی هستند Ú©Ù‡ در آنها تمایز میان وضعیت Ùˆ Ù…Øتوا، Ú©Ù‡ شالوده بنای Ùضای هندسی است،امری ناشناخته است. در Ùضای اسطوره ای ÙˆÙضای ادراک Øسی، وضعیت چیزی نیست Ú©Ù‡ از Ù…Øتوا جدا باشد یا به منزله ÛŒ عنصری با مدلولی مستقل، در مقابل Ù…Øتوا قرار گیرد. تنها چیزی را Ù…ÛŒ توان Ú¯Ùت «هست» Ú©Ù‡ Ù…Øتوایی مشخص یا Ù…Øتوای Øسی منØصر به Ùرد یا شهودی داشته باشد. از این رو در Ùضای Øسی، مانند Ùضای اسطوره ای، هیچ این «جا »و آن «جایی»، این «جا »و آن «جای» صر٠یا اصطلاØÛŒ Ù…Øض نیست Ú©Ù‡ بتواند در رابطه ای کلی، بدون توجه به Ù…Øتوای آن، قرار گیرد؛ زیرا هر نقطه یا هر عنصری،نوعی Ú©ÛŒÙیت خاص خود را دارد. این Ú©ÛŒÙیت خاص را نمی توان در قالب Ù…Ùاهیم عام توصی٠کرد بلکه Ù…ÛŒ توان آن را بی واسطه تجربه کرد. این Ú©ÛŒÙیت خاص به جهت های Ùضایی ونیز به وضعیتهای Ùضایی وابسته است. دیدیم Ú©Ù‡ Ùضای Ùیزیولوژیک متÙاوت با Ùضای متریک است، زیرا در آن، Ú†Ù¾ Ùˆ راست، پیش Ùˆ پس، بالا Ùˆ پایین با یکدیگر تÙاوت دارند Ùˆ نمی توانند به جای یکدیگر قرار گیرند.
این اختلا٠از آنجا ناشی Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ Øرکت در هر یک از این جهات مستلزم Øسیات ارگانیک خاصی است ونیز هر یک از این جهات ارزشهای عاطÙÛŒ اسطوره ای خاصی در بر دارد. در تقابل با همگونی Ùضای Ù…Ùهومی هندسه، در Ùضای اسطوره ای، وضعیت Ùˆ جهت ،گویی، خاصیت ویژه ای دارند.این خاصیت همیشه به خاصیت اساسی اسطوره ای،یعنی تقسیم جهان Ùˆ امور آن به مقدس Ùˆ غیر مقدس باز Ù…ÛŒ گردد. Ù…Øدودیتهایی Ú©Ù‡ آگاهی اسطوره ای برقرار Ù…ÛŒ کند Ùˆ از طریق آنها به قالب ریزی Ùضایی وادراکی خود Ù…ÛŒ پردازد، بر پایه ÛŒ Ù…Øدودیت من انسان، به منزله ÛŒ Ù†Ùس اراده کننده Ùˆ عمل کننده است.من، در رویارویی با واقعیت جهان خارج، موانع خاص خود را Ú©Ù‡ با اØساس Ùˆ اراده او پیوند دارند ایجاد Ù…ÛŒ کند. اختلا٠اساسی میان مکانها یا جهات گوناگون Ùضا به همین تÙاوت میان دو قلمرو از هستی بازمی گردد. یکی قلمروی همگانی Ùˆ در دسترس است، Ùˆ دیگری قلمروی مقدس Ùˆ Ù…Øصور Ú©Ù‡ از Ù…Øیط پیرامون خود متمایز شده است Ùˆ به دور آن Øصاری کشیده اند تا آن را در برابر Ù…Øیط پیرامون غیر مقدس ØÙاظت کند. تصاویر Ùˆ شکلهای اسطوره ای همواره همین تÙاوت اساسی را نمایش Ù…ÛŒ دهند.در تÙکر اسطوره ای-دینی هر جهت Ùضایی ØŒ مکان یکی از خدایان است.بدین ترتیب اندیشه ÛŒ اسطوره ای –دینی دستگاه مختصات Ùضایی خاص خود را با بر پا Ù…ÛŒ دارد. اما این دستگاه مختصات را نه برای اندازه گیریهای عینی بلکه برای نشان دادن ارزشهای عاطÙÛŒ Ùˆ ذهنی به کار Ù…ÛŒ برد.
کلیت کیهان علمی کلیت قوانین است، کلیت نسبتها Ùˆ توابع(ریاضی) است. Ùضا Ùˆ زمان، گرچه نخست به منزله ÛŒ جوهر، یعنی به منزله ÛŒ چیزی Ú©Ù‡ ÙÛŒ Ù†Ùسه وجود دارند، در نظر گرÙته Ù…ÛŒ شدند(Ùیزیک نیوتنی به Ùضای مطلق Ùˆ زمان مطلق اعتقاد دارد)Ø› اما پابه پای تØول اندیشه ÛŒ علمی، Ùضا Ùˆ زمان نیز بیش از پیش به منزله ÛŒ سیستمی از نسبتها شناخته شدند. از این پس وجود عینی Ùضا وزمان صرÙا بدین معنی است Ú©Ù‡ Ùضا Ùˆ زمان شهود تجربی را امکان پذیر Ù…ÛŒ سازند Ùˆ مبادیی هستند برای ادراک تجربی. در Ùضای شناخت ناب، یعنی هندسه، رابطه Ú©Ù„ Ùضایی به جزء Ùضایی، مادی نیست بلکه صرÙا تابعی(Ùونکسیونل)است. Ú©Ù„ Ùضا از به هم پیوستن عناصرش بنا نمی شود بلکه عناصر Ùضا،«شرایط» بنا کننده ÛŒ Ùضا هستند خط از تکوین نقطه، صÙØÙ‡ از تکوین خط Ùˆ جسم از تکوین صÙØÙ‡ به دست Ù…ÛŒ آید.
اندیشه، بر طبق قانونی خاص، یکی را از رشد دیگری Ù…ÛŒ Ø¢Ùریند. شکلهای پیچیده ÛŒ Ùضایی را نیز از طریق تعری٠تکوینی آنها درک Ù…ÛŒ کنند.این تعری٠تکوینی شیوه وقاعده ÛŒ تولید آنها را بیان Ù…ÛŒ کند. بنابراین Ùهم یک Ú©Ù„ Ùضایی مستلزم بازگشت به عناصر مولده ÛŒ آن، یعنی نقطه ها Ùˆ Øرکت آنهاست.
Ùضای اسطوره ای، در تقابل با Ùضای Ùونکسیونل ریاضیات Ù…Øض، ساختاری است. Ú©Ù„ در Ùضای اسطوره ای بر اثر رشد تکوینی عناصر آن وطبق قاعده ای معین Ø¢Ùریده نمی شود؛ بلکه میان Ú©Ù„ Ùˆ اجزایش رابطه ای ذاتا ایستا وجود دارد.هر اندازه Ú©Ù„ را تقسیم کنیم، در تک تک اجزای به دست آمده Ùرم یا ساختار Ú©Ù„ را Ù…ÛŒ یابیم. در تØلیل ریاضی Ùضای هندسی، Ú©Ù„ به عناصر همگون Ùˆ در نتیجه بی Ø´Ú©Ù„ØŒ مانند خط Ùˆ نقطه، تجزیه Ù…ÛŒ شود. اما در Ùضای اسطوره ای، با تقسیم پیاپی ساختار از میان نمی رود؛ Ùˆ به نظر Ù…ÛŒ آید Ú©Ù‡ Ú©Ù„ جهان Ùضایی Ùˆ همراه با آن کیهان، بر طبق الگویی مشخص ساخته شده باشند.الگویی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند خود را در همه ابعاد Ú†Ù‡ بزرگ Ú†Ù‡ Ú©ÙˆÚ†Ú© نشان دهد. اما ساخت در هر دو مقطع یکی است. همه روابط Ùضای اسطوره ای سرانجام به اینهمانی آغازین متکی اند. همه آن روابط (یا نسبتها) نه به قانونی دینامیک بلکه به یکی بودن آغازین جوهر باز Ù…ÛŒ گردند. با آوردن یک مثال خصلت Ùضای اسطوره ای را بهتر Ù…ÛŒ توان نشان داد:
مصریان قدیم معتقد بودند Ú©Ù‡ Ø¢Ùریدگار(خورشید- خدا) از آبهای متلاطم سر برکشیدو با خاک خشک تپه Ú©ÙˆÚ†Ú©ÛŒ درست کرد تا بتواند روی آن بایستد. این تپه نخستین را، Ú©Ù‡ Ø¢Ùرینش از آنجا آغاز شده بود، پرسشتگاه خورشید در هلیوپولیس Ù…ÛŒ دانستند، اما قدس الاقداس هر پرسشتگاهی به همان قداست پرستشگاه خورشید بود؛ Ùˆ هر خدایی نیز، در مقام خدایی خود، مبدا قدرت Ø¢Ùرینندگی بود، از این رو در سراسر سرزمین مصر قدس الاقداس هر پرستشگاهی را با آن تپه نخستین(= نمونه ازلی= آرکه تیپ) یکی Ù…ÛŒ انگاشتند. بر پایه همین عقیده درباره پرستشگاه Ùیلئا، Ú©Ù‡ در سده چهارم پیش از میلاد ساخته شده بود،گÙته شده است: این پرسشتگاه هنگامی Ø¢Ùریده شد Ú©Ù‡ هیچ چیز موجود نبود Ùˆ چیزی Ø¢Ùریده نشده بود وزمین هنوز در تاریکی Ùˆ تیرگی قرار داشت. برای دیگر پرسشتگاهها نیز همین ادعا را Ù…ÛŒ کردند. از نام زیارتگاههای بزرگ در ممÙیس، تبس Ùˆ هرمون تيس صريØاً برâ€Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙŠØ¯ كه آنها«نخستين جزيره الهي» هستند. مصريان قديم وقتي پرستشگاهيâ€Ù…ÙŠâ€Ø³Ø§Ø®ØªÙ†Ø¯â€ØŒ تصورâ€Ù…ÙŠ كردند كه تقدس بالقوه Ù…ØÙ„ پرستشگاه خود به خود متجلي يا ظاهرâ€Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. ازâ€Ø§ÙŠÙ† رو هر زيارتگاهي كيÙيت ذاتي تپه نخستين را داشت. هم ارزشي Ùˆ برابري هر پرستشگاهي با تپه نخستين در معماري نيز بازتاب â€Ù…ÙŠâ€ÙŠØ§Ùت. مدخل قدس الاقداس هر پرستشگاه چند پله بالاتر از صØÙ† بود Ùˆ به گونهâ€Ø§ÙŠ قرار گرÙته بودكه بالاتر بودن آن كاملاً نمايان باشد. گورستانهاي سلطنتي نيز با تپه نخستين از يك جوهر بودند. مصريان قديم اعتقاد داشتند كه مردگان Ùˆ بويژه پادشاهان مرده دوباره زندهâ€Ù…ÙŠ شوند. ازâ€Ø§ÙŠÙ† رو براي زايش دوباره پادشاهان هيچ مكاني خجسته تر Ùˆ هيچ Ù…Øلي مقدستر از تپه نخستين(يعني مركز نيروهاي Ø¢Ùريننده كه سامان بخشيدن به Øيات كيهان از آنجا آغاز شده بود) وجود نداشت. بر پايه چنين تصوري گورستان سلطنتي را نيز به شكل هرمâ€Ù…ÙŠ ساختند تا مانند تپه نخستين باشد.
در Ùضاي همگون Ùˆ پيوسته رياضيات Ù…Øضâ€ØŒ جاي هر مكاني بدون ابهام تعيينâ€Ù…ÙŠ شود. از ديدگاه علمي تنها يك Ù…ØÙ„ وجود داشته كه در آنجا زمين خشك(يا تپه نخستين) از آبهاي متلاطم سر بر كشيده است. اما مصريان قديم چنينâ€Ø§ÙŠØ±Ø§Ø¯ÙŠ را مغلطه يا سÙسطه زبانâ€Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯. زيرا در نظر آنان همه پرسشتگاهها Ùˆ گورستانهاي سلطنتي همان قداست تپه نخستين را داشتند. Ùˆ از آنجا كه شكل معماري آنها نيز مشابه تپه نخستين(=نمونه ازلي= آركه تيپ) بود با تپه نخستين از يك جوهر بودند.(در دو مقاله ÛŒ پيش Ú¯Ùته شد كه انديشه اسطورهâ€Ø§ÙŠ از درك Ùرم ناب]=â€Ø§ÙŠØ¯Ù‡â€Ø¢Ù„[ ناتوان است، ازâ€Ø§ÙŠÙ† رو دو شيء مشابه را داراي يك جوهر ماديâ€Ù…ÙŠ داند.) از نظر مصريان قديمâ€Ø§ÙŠÙ† سوال بي معني بود كه كدام يك ازâ€Ø§ÙŠÙ† بناها شايستگي بيشتري دارد تا تپه نخستين خوانده شود؟ آبهاي متلاطم آغازين،كه Øيات از آنها ناشي شده بود، در بسياري از جاها بود Ùˆ در اقتصاد مصر نقش Øياتي خود راâ€Ø§ÙŠÙاâ€Ù…ÙŠ كرد. مصريان قديمâ€Ù…ÙŠâ€Ù¾Ù†Ø¯Ø§Ø´ØªÙ†Ø¯ كه آبهاي متلاطم آغازين به شكل اقيانوس گرداگرد زمين را نيز ÙراگرÙته اند. زمين از دل آن آبها بيرون آمده Ùˆ اكنون روي آنها شناور است. به همين دليل آبهاي زيرزمين نيز همان آبهاي متلاطم آغازينâ€Ø§Ù†Ø¯. بر اساس همين تصور، تابوت پادشاه را در Ù…Øلي قرارâ€Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù†Ø¯ كه به شكل جزيره بود Ùˆ هر دو سويش پلكان داشت. پيرامونâ€Ø§ÙŠÙ† جزيره را خندقي در برâ€Ù…ÙŠâ€Ú¯Ø±Ùت Ùˆ با آبي كه از چاه بيرونâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒØ´ÙŠØ¯Ù†Ø¯ پرâ€Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯. جسد پادشاه را بهâ€Ø§ÙŠÙ† ترتيب به گورâ€Ù…ÙŠâ€Ø³Ù¾Ø±Ø¯Ù†Ø¯ وتصورâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ كه در Ù…ØÙ„ Ø¢Ùرينش(يا تپه نخستين)دوباره زنده خواهد شد. همچنين تصورâ€Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ كه آب رودخانه نيلâ€ØŒÙƒÙ‡ Øاصلخيزي كشتزار را تجديد Ùˆ اØياâ€Ù…ÙŠâ€ÙƒØ±Ø¯ØŒ همان آبهاي متلاطم آغازين باشد.
ادامه ی مطلب (در باره ی زمان و عدد)در بخش های بعدی