Ø¯Ø±Ø¯ÙØ§Ø¹ از نظریات لوی-برول یدالله موقن

For Lucien Levy-Bruhl
ذهنیت ها ÛŒ غیر غربی در مقایسه با ذهنیت های ما، عادتهای ذهنی Ù…ØªÙØ§ÙˆØªÛŒ دارند.» Ùˆ در یادداشت دیگری(به تاریخ سپتامبر- اوت1938) Ù…ÛŒ نویسد:« به نظر من آمیختگی هنوزهم چیزی اساسی در ذهنیت ابتدایی Ùˆ شاید در ذهن بشر است. آمیختگی وزنه ای متمم Ùˆ شاید وزنه ای متقابل با اصول انتظام بخش تÙکر منطقی باشد. اما اگر چنین است میدان عمل آمیختگی از کجا آغاز Ù…ÛŒ شود Ùˆ به کجا خاتمه Ù…ÛŒ یابد؟(...) Ùˆ چون به نظر Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ آمیختگی مستلزم چیزی است Ú©Ù‡ شدیداٌ در برابر Ùهم پذیر شدن طغیان Ù…ÛŒ کند، پس چگونه Ù…ÛŒ توان این موضوع را هضم کرد Ú©Ù‡ ذهن انسان Ù…ÛŒ تواند درعین ØØ§Ù„ هم سرچشمۀ عقلانیت باشد وهم غیرعقلانیت(irrational)؟»
. یعنی ذهن بشر هم علم را Ù…ÛŒ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ Ùˆ هم Ø®Ø±Ø§ÙØ§Øª را
یدالله موقن
در Ø¯ÙØ§Ø¹ از نظریۀ لوی-برول
For Lucien Levy-Bruhl by Yadollah Moughen
كساني كه ØªØØµÙŠÙ„ات دانشگاهي خود را در Ùيزيك نظري به انجام رسانده Ùˆ به Ù…Ø¨Ø§ØØ« ÙلسÙÙŠ نسبيت خاص وعام Ùˆ مكانيك كوانتوم علاقهâ€Ù…ند باشند با انتقادهايي كه از اين تئوريها Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ آشنا هستند Ùˆ Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ù†Ø¯ كه خصلت هر نظريۀ علمي انتقادپذيري آن است؛ Ùˆ علم،علم نيست اگر در Ø¨ØØ±Ø§Ù† به سر نبرد Ùˆ نظريه هاي Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØªÙ‡ Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ø´ مورد انتقاد Ùˆ بازنگري قرار نگیرند. در اينجا براي روشن شدن Ø¨ØØ«ØŒ انتقادهايي را كه بر نظريه هاي نسبيت ومكانيك كوانتوم Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ به اجمال از نظر ميâ€Ú¯Ø°Ø±Ø§Ù†ÙŠÙ…. Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ… كه مكانيك نيوتني Ùˆ معادلات ماكسول در الكترومغناطيس اعتبارشان را در درون اتم از دست مي دهند. اما به رغم اين، مكانيك كوانتوم بر Ùيزيك كلاسيك متكي است، واين وضع٠بسيار عجيبی است. مكانيك كوانتوم همچنان كه از Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø ÙƒÙˆØ§Ù†ØªØ§ بر Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙŠØ¯ از كميات Ù…Ù†ÙØµÙ„ Ø¨ØØ« ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ ولي نسبيت از كميات متصل. يعني ميان سه ØÙˆØ²Û€ Ùيزيك كه عبارت باشند از: Ùيزيك كلاسيك، مكانيك كوانتوم Ùˆ نسبيت، شكاÙهاي عميق Ùˆ پهناوري وجود دارند. به سخن ديگر،علم Ùيزيك در Ø¨ØØ±Ø§Ù† به سر Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø±Ø¯. شايد اين وضع Ø¨ØØ±Ø§Ù†ÙŠ Ø±Ø§ تاريك انديشان Ùˆ علم ستيزان مستمسك قرار دهند Ùˆ بگويند كه وقتي وضع دقيقترين علم تجربي از اين قرار باشد واي به ØØ§Ù„ ديگر رشتهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¹Ù„Ù…Ø› واعلام كنند كه شالودۀ علم بر آب است. ورنر هايزنبرگ(1976-1901)ØŒ كه از Ùيزيكدانان برجستۀ اين قرن بود، در خصوص انتقادهايي كه همواره به نظريه هاي جديد علمي Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ در كتاب خود: «Ùيزيك Ùˆ ÙلسÙه» ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
«در سراسر تاريخ علم هميشه كشÙيات تازه Ùˆ انديشه هاي جديد سبب مناقشات علمي Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ آثار Ù…Ø¬Ø§Ø¯Ù„Ù‡â€Ø¢Ù…يزي انتشار ÙŠØ§ÙØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯ كه در آنها انديشه هاي جديد مورد انتقاد قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯. اما چنين انتقادهايي اغلب براي تكامل آن انديشهâ€Ù‡Ø§ Ù…Ùيد Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. ولي اين مناقشات هرگز به آن شدت Ùˆ ØØ¯Ù‘ت نبودند كه در خصوص نظريۀ نسبيت Ùˆ تا ØØ¯ÙˆØ¯ كمتري نظريۀ كوانتوم دامن زده شدند. در هردو مورد، مسائل علمي سرانجام با مسائل سياسي درآميختند Ùˆ بعضي از دانشمندان براي به كرسي نشاندن نظرات خود به روشهاي سياسي دست يازيدند».1
وقتي منتقدان نسبيت ومكانيك كوانتوم براي كوبيدن نظريات علمي به روشهاي سياسي متوسل Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ØŒ به طريق اولي Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† نظريهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¬Ø¯ÙŠØ¯ در علوم اجتماعي براي توجيه انتقادهاي خود از وسايل سياسي سود Ù…ÙŠâ€Ø¬ÙˆÙŠÙ†Ø¯ØŒ كه مورد بارز آن، انتقاد از نظريات لوي- برول است كه بيشتر جنبهâ€ÙŠ Ø³ÙŠØ§Ø³ÙŠ Ùˆ عقيدتي دارد تا علمي.
هربرت دينگل كه استاد ممتاز تاريخ Ùˆ ÙلسÙÛ€ علم در دانشگاه لندن بود،هنگامي كه اينشتاين نظريۀ نسبيت خاص را ارائه داد به Ø·Ø±ÙØ¯Ø§Ø±ÙŠ Ø§Ø² آن برخاست Ùˆ كتابي نوشت با عنوان:« نظريۀ نسبيت خاص». دينگل بعداً در مقدمۀ چاپ چهارم كتاب(1961) چنين نوشت:«از زمانی Ú©Ù‡ این کتاب ØªØØ±ÛŒØ±Ø´Ø¯ØŒ به دلایلی Ú©Ù‡ به نظر خودم قطعی هستند ØŒ نظريۀ نسبيت به نظرم دیگر اعتبار ندارد. اما این موضوع را همگان Ù†Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ‡ اند Ùˆ این مسأله مورد بررسی قرار Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است Ú©Ù‡ تاآنجا Ú©Ù‡ به شواهد آزمایشی ارتباط Ù…ÛŒ یابد Ù…ÛŒ توان نظریۀ دیگری را جایگزین نسبیت کرد؟»2
ولي دينگل Ùقط به نوشتن مقدمۀ جديدي بر كتاب خود Ø§ÙƒØªÙØ§ نكرد Ùˆ در مجلۀ ليسنر Listener) )مقالهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ø¯Ø± اين خصوص نوشت Ùˆ سرانجام در سال1971 كتاب خود:« علم در چهار راه ها» را منتشر كرد Ùˆ در آن نوشت:
«من در سه موقعيت پياپي اثبات ÙƒØ±Ø¯Ù‡â€Ø§Ù… كه نظريهâ€ÙŠ Ù†Ø³Ø¨ÙŠØª خاص غلط است. سخنان من به طور كلي ناشنيده مانده Ùˆ ... دلايلم ناديده Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ نظريۀ نسبيت خاص همچنان شالودهâ€ÙŠ Ø¢Ø²Ù…Ø§ÙŠØ´Ù‡Ø§ÙŠ جاري در Ùيزيك است Ùˆ Ù¾ÙŠØ´â€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠâ€Ù‡Ø§ همچنان بر پايۀ نسبيت خاص صورت ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ù†Ø¯.
اين وضع عواقب وخيمي براي Ùيزيك نظري Ùˆ ÙلسÙÙ‡ دارد زيرا نبايد اين ØÙ‚يقت را كتمان كرد كه آزمايشهاي Ùيزيكي مدرن چنان سرشتي دارند كه هر گونه خطري كه در نتايج نظري]Ù¾ÙŠØ´â€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠ Ø´Ø¯Ù‡[ صورت گيرد مي تواند به پرداخت بهاي سنگيني منجر شود؛ مثلاً Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¯Ø± تاسيسات انرژي اتمي به بار آورد، كه علت آن ناشناخته ميâ€Ù…اند؛ اما شكي نيست كه وقتي اÙكار عمومي به علت آن] كه غلط بودن نسبيت خاص است[ پي برد، كه Ø¨ÙŠâ€Ø´Ùƒ اين موضوع ÙØ§Ø´ خواهد شد، Ùˆ مطلع خواهد گشت كه در خصوص مسئوليت در قبال چنين ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¨ÙŠØ´ØªØ± آشكارا هشدار داده شده بود، كه اگر هم اين هشدار شنيده شده باشد كلاً به آن اعتنايي نشده است، در آن صورت واكنش اÙكار عمومي شديد Ùˆ شديد بودنش نيز موجه خواهد بود».3
Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ Ù¾Ø±ÙˆÙØ³ÙˆØ± دینگل از خطر ÙØ§Ø¬Ø¹Û€ اتمی سخن به میان آورده است تا اذهان عمومی را نسبت به نسبیت خاص مشوب نماید.انتقاد دینگل بر پایۀ پارادوکس دو قلو ها Ú©Ù‡ در Ø³ÙØ± ÙØ¶Ø§ÛŒÛŒ پیش Ù…ÛŒ آید مبتنی است.بدین ترتیب Ú©Ù‡ اگر یکی از آن دو به ÙØ¶Ø§ برود Ùˆ مدت مدیدی در Ø³ÙØ± ÙØ¶Ø§ÛŒÛŒ باشد به هنگام باز گشت به زمین طبق نظریۀ نسبیت خاص از دو قلوی دیگر Ú©Ù‡ در زمین مانده جوانتر خواهد بود.دانشمند انگلیسی دیگری به نام اسن کتابی نوشته است با عنوان :«نظریۀ نسبیت خاص ØŒ تØÙ„یلی انتقادی »که در آن چنین Ù…ÛŒ گوید :
«انتقاداتي كه دراين كتاب به نظريۀ نسبيت خاص Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ شده Ùقط به تناقضات دروني خود نظريه معطو٠است. اينشتاين Ùˆ نسبيت گرايان عموماً بر ضرورت انطباق نتايج اين نظريه با آزمونهاي آزمايشي تاكيد ÙƒØ±Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯Ø› اما همان قدر نيز مهم است كه يك نظريه،همساز Ùˆ Ø¨ÙŠâ€ØªÙ†Ø§Ù‚ض باشد. اگر ناسازگاريهاي نظريه نشان داده شوند، اين انتقاد معتبر است ØØªÙŠ Ø§Ú¯Ø± به نظر رسد كه نتايج آزمايشها ØŒ نظريۀ نسبيت Ùˆ نيز نتايج آن را تاييد ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯Â».4
شايد در اينجا Ø§Ø´Ø§Ø±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ú¯Ø°Ø±Ø§ به بعضي اشكالاتي كه به نظريۀ اينشتاين Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ شده است Ù…Ùيد باشد. نظريۀ نسبيت خاص بر دو اصل موضوعه متكي است كه اينشتاين در مقالۀ مشهور 1905 خود كه در مجلۀ « آنالÙÙ† Ø¯ÙØ± Ùيزيك»( Annalen der physik) با عنوان«دربارۀ الكتروديناميك اجسام Ù…ØªØØ±ÙƒÂ» به چاپ رسيد بيان كرده است:
«براي همهâ€ÙŠ Ø¢Ù† دستگاههاي مختصاتي كه معادلات مكانيك در آنها ØµØ§Ø¯Ù‚â€Ø§Ù†Ø¯ØŒ قوانين الكتروديناميك Ùˆ اپتيك نيز اعتبار خواهند داشت. اين ÙØ±Ø¶ را(كه از اين پس«اصل نسبيت» ناميده Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯) در مقام يك اصل موضوعه قرار Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡ÙŠÙ… Ùˆ اصل موضوعۀ ديگري را معرÙÙŠ ميâ€ÙƒÙ†ÙŠÙ… كه Ùقط ظاهراً با اصل موضوعۀ Ùوق ناسازگار است،اين اصل موضوعه اين است كه نور در خلا هميشه با سرعت معلوم C ØØ±ÙƒØª ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه مستقل از وضع ØØ±ÙƒØª منبع نور است».5
در اينجا اينشتاين Ùقط مستقل بودن سرعت نور از سرعت منبع تابش كننده را بيان ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. اما ÙØ±Ù†Ù„Fersnel)) در سال 1828 اين اصل را ÙØ±Ù…ول بندي كرده بود كه سرعت انتشار موج مستقل از سرعت منبع آن است. درستي اين اصل آشكار است Ùˆ Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† با پرتاب سنگي به Ø³Ø·Ø Ø¢Ø¨ آن را مشاهده كرد؛ Ùˆ چون نور نيز خواص موجي دارد، پس اين اصل ÙØ±Ù†Ù„ براي نور نيز صادق است. بنابراين نيازي به نظريۀ اينشتاين نبود تا اصلي را كه ÙØ±Ù†Ù„ يك قرن پيشتر بيان كرده بود به رسميت بشناسد. اصل ÙØ±Ù†Ù„ Ùقط ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه سرعت موج مستقل از سرعت منبع است؛ اما چيزي دربارل مقدار كمّي سرعت آن نميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯. سرعت نور در آزمايشگاه Ú†Ù‡ مقدار است؟ در منظومۀ شمسي Ú†Ù‡ اندازه است؟ هر كتاب درسي Ùيزيك ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه سرعت نور 000/300 كيلومتر در ثانيه است. اما اين به Ú†Ù‡ معناست؟ يعني سرعت نور در همۀ جهات 000/300 كيلومتر در ثانيه است؟ چگونه چنين چيزي را Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ…ØŸ در زير نشان خواهيم داد كه موضوع Ù¾ÙŠÚ†ÙŠØ¯Ù‡â€ØªØ± از آن است كه تصور ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯.
نخست در سال 1937 ايوس Ùˆ ستيل ول6 اين امر واقع را بيان كردند كه سرعت نور را Ù†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† در يك جهت اندازهâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ ÙƒØ±Ø¯Ø› Ùˆ سپس كارلو(1970)7 مجدداً آن را به اثبات رساند.
اينشتاين Ùقط در بخش سوم مقالۀ خود از«اصل سرعت ثابت نور در دستگاه غير Ù…ØªØØ±ÙƒÂ» سخن ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯. بدين معني كه سرعت نور مثلاً در دستگاه S در همۀ جهات ثابت است. اما در واقع اين اصل ÙØ§Ù‚د معناي تجربي است ÙˆÙ†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† آن را، مثلاً، با قوانين ترموديناميك مقايسه كرد. اين موضوع كه Ù†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† سرعت نور را در يك جهت اندازهâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ ÙƒØ±Ø¯ بايد ØµØ±Ø§ØØªØ§Ù‹ به عنوان يكي از قوانين طبيعت شناخته شود. اصل Ù…ØØ§Ù„ بودن اندازهâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ Ø³Ø±Ø¹Øª نور در يك جهت را Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† همانند قانون دوم ترموديناميك دانست نه اصل اينشتاين در نظريۀ نسبيت خاص را كه ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ سرعت نور در همۀ جهات برابر است (قانون دوم ترموديناميك ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه جهت گرما از منبع گرم به منبع سرد است، ولي چنانچه بخواهيم اين جهت را معكوس كنيم يعني گرما را از منبع سرد به منبع گرم منتقل كنيم بايد انرژي مصر٠كنيم)Ø› اما منظور از اينكه Ù†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† سرعت نور را در يك جهت اندازهâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ ÙƒØ±Ø¯ چيست؟ معمولاً براي اندازهâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ Ø³Ø±Ø¹Øª نور، نور را از منبع تابش ÙƒÙ†Ù†Ø¯Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¨Ù‡ سوي Ø¢ÙŠÙ†Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¯Ø± ÙØ§ØµÙ„Ù‡ دور ميâ€Ùرستند، نور پس از برخورد به آينه منعكس شده، باز ميâ€Ú¯Ø±Ø¯Ø¯ØŒ دو برابر ÙØ§ØµÙ„Û€ منبع نور تا آينه، Ù…Ø³Ø§ÙØªÙŠ Ø§Ø³Øª كه نور، Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ بازگشته است. ولي هيچ دليلي تجربي در دست نيست كه سرعت Ø±ÙØª Ùˆ برگشت نور مساوي هم باشند. آنچه آزمايش به ما ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ اين است كه طي اين زمان، نور از منبع به آينه†برخورد كرده Ùˆ مجدداً بازگشته است. شايد سرعت Ø±ÙØª Ùˆ برگشت نور مساوي باشند، شايد هم نباشند. ØØ¯Ø§ÙƒØ«Ø± كاري كه Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ كرد اين است كه قرار بگذاريم سرعت Ø±ÙØª وبر گشت نور را مساوي بگيريم.
اينشتاين بيانيۀ مستقل بودن سرعت نور از سرعت منبع را از اين بيانيه جدا نميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه نور در دستگاه S در جهتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ØªÙ‚Ø§Ø¨Ù„ با سرعت برابر منتشر Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. علاوه بر اين، او خصلت ميزان كردن ساعتها در ÙØ§ØµÙ„Û€ دور يا همزماني را مسئله â€Ø§ÙŠ ØªØ¹Ø±ÙŠÙÙŠdefinitional)) ميâ€Ù†Ø§Ù…د؛ اما اينشتاين از ذكر اين نكته قصور ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه ثابت بودن سرعت نور در جهات Ù…Ø®ØªÙ„Ù ØµØ±ÙØ§Ù‹ نتيجۀ همين تعري٠همزماني است. در نظريۀ نسبيت خاص،چه با رجوع به يك قانون طبيعي Ú†Ù‡ از طريق نتيجهâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠ Ø§Ø² يك قانون طبيعي، Ù…ØØ§Ù„ است كه همزماني دو واقعه در ÙØ§ØµÙ„Û€ دور را تعيين كرد. ميزان كردن ساعتها در ÙØ§ØµÙ„Û€ دور Ùقط امري گزينشي Ùˆ اختياري است. بنابراين مقدار سرعت نور در يك جهت، چون پيشاپيش وابسته به ميزان كردن ساعتها در ÙØ§ØµÙ„Ù‡ دور Ø§Ø³ØªØŒÙ†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ يك ثابت طبيعي يا يك مقدار«مطلق جديد» باشد.
اما انتقادهايي كه بر مكانيك كوانتوم Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ ØØªÙŠ Ø§Ø² انتقادهاي وارده بر نسبيت شديدتر اند. ماكس جامر در مقدمۀ كتاب خود:« ÙلسÙÙ‡ مكانيك كوانتوم »كه اثر تØÙ‚يقي درخشاني است ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
« در تاريخ علم هرگز هيچ Ù†Ø¸Ø±ÙŠÙ‡â€Ø§ÙŠ Ù…Ø§Ù†Ù†Ø¯ مكانيك کوانتوم نبوده است كه چنين تاثيري عميق بر تÙكر انسان گذاشته باشد Ùˆ هرگز هيچ Ù†Ø¸Ø±ÙŠÙ‡â€Ø§ÙŠ Ù…Ø§Ù†Ù†Ø¯ آن، چنين موÙقيت درخشاني در Ù¾ÙŠØ´â€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠ ØªØ¹Ø¯Ø§Ø¯ زيادي از پديدهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…Ø®ØªÙ„Ù(در Ùيزيك اتمي، Ùيزيك ØØ§Ù„ت جامد، شيمي وغيره) نداشته است. علاوه بر اين، از همۀ آن چيزهايي كه تا امروز در خصوص اتم Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ…ØŒ مكانيك كوانتوم يگانه نظريۀمنسجم در خصوص ÙØ±Ø¢ÙŠÙ†Ø¯Ù‡Ø§ÙŠ Ø¨Ù†ÙŠØ§Ø¯ÙŠ جهان اتم است.
بنابراين مكانيك كوانتوم بازنگري بنياديني را در خصوص بنيانهاي Ùيزيك سنتي Ùˆ شناخت شناسي كلاسيك طلب ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. دستگاه Ùˆ ابزارهاي رياضي٠مكانيك كوانتوم يا به طور عامتر ÙØ±Ù…اليسم٠انتزاعي آن، به نظر Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙŠØ¯ كه به طور Ù…ØÙƒÙ… Ùˆ استوار استقرار ÙŠØ§ÙØªÙ‡ باشند؛ ودر واقع، هيچ ÙØ±Ù…اليسم ديگري كه ساختاري اساساً Ù…ØªÙØ§ÙˆØª با ÙØ±Ù…اليسم كنوني آن داشته باشد Ùˆ به عنوان ÙØ±Ù…اليسم جانشين ØŒ عموماً از سوي Ùيزيكدانان Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØªÙ‡ شده باشد،ارائه نشده است. ØªÙØ³ÙŠØ± اين ÙØ±Ù…اليسم كه بيش از نيم قرن از ابداع آن ميâ€Ú¯Ø°Ø±Ø¯ هنوز هم موضوع مناقشهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¨ÙŠâ€Ø³Ø§Ø¨Ù‚ه†است. در ØÙ‚ÙŠÙ‚ØªØŒØªÙØ³ÙŠØ± مكانيك كوانتوم Ù…Ø¬Ø§Ø¯Ù„Ù‡â€Ø¢Ù…يزترين مسئله پژوهشهاي جاري در اساس Ùˆ مباني Ùيزيك است Ùˆ جامعۀ Ùيزيكدانان Ùˆ ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† علم را به تعدادي«مكتبâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ùكري» متخاصم تقسيم كرده است».8
هايزنبرگ كه خود از بنيانگذاران نظريۀ مكانيك كوانتوم Ùˆ واضع اصل عدم تعين است در خصوص همين مناقشات ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
«انتقاد اينشتاين، لائوLau)) Ùˆ ديگران را... Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† به صورت زير بيان كرد: Ø·Ø±Ø Ø±ÙŠØ§Ø¶ÙŠ نظريۀ كوانتوم براي توصي٠آماري پديدهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§ØªÙ…ÙŠ به نظر نابسنده ميâ€Ù†Ù…ايد. اما ØØªÙŠ Ø§Ú¯Ø± بيانيهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù†Ø¸Ø±ÙŠÛ€ كوانتوم در خصوص Ø§ØØªÙ…ال وقوع رويدادهاي اتمي كاملاً صØÙŠØ باشد اين ØªÙØ³ÙŠØ± آن Ú†Ù‡ را واقعاً مستقل از مشاهدات ]Ùيزيكدان[ يا ميان مشاهدات]او[ روي Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ توصي٠نميâ€ÙƒÙ†Ø¯. البته Ø¨ÙŠâ€Ø´Ùƒ بايد چيزي مستقل از مشاهدات Ùيزيكدان] درون اتم[Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ø¨ÙŠÙØªØ¯ØŒ اين چيزي كه روي Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ ضرورتي ندارد در قالب Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§ØªÙŠ Ù…Ø§Ù†Ù†Ø¯ الكترونâ€Ù‡Ø§ يا امواج يا كوانتاهاي نور توصي٠شود. ولي تا زماني كه آنچه ] درون اتم مستقل از مشاهدات Ùيزيكدان[ روي Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ به نوعي توصي٠نشود، وظيÙÛ€ Ùيزيك كاملاً به انجام نرسيده است. اين موضوع Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØªÙ†ÙŠ Ù†ÙŠØ³Øª كه Ùيزيك Ùقط به عمل مشاهده Ø§ÙƒØªÙØ§ كند. Ùيزيكدان بايد درعلم Ùيزيك اين نكته را اصل موضوعه قرار دهد كه او جهاني را مطالعه ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه خود او آن را Ù†ÙŠØ§ÙØ±ÙŠØ¯Ù‡ است Ùˆ ØØªÙŠ Ø§Ú¯Ø± Ùيزيكدان نيز آنجا نباشد، آن جهان وجود دارد Ùˆ اساساً ØØ¶ÙˆØ± Ùيزيكدان در وضع آن تغييري به وجود Ù†Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙˆØ±Ø¯. بنابراین ØªÙØ³ÙŠØ± مكتب كپنهاگ از مكانيك كوانتوم Ùهم واقعي پديدهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§ØªÙ…ÙŠ را ارائه Ù†Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯Â».9
اما اين اختلا٠نظر Ùقط ميان اينشتاين از يك سو Ùˆ بوهر Ùˆ هايزنبرگ در ديگر سو نبود بلكه اروين شرودينگر كه خود از بنيانگذاران مكانيك كوانتوم است Ùˆ معادلۀ او در ØÙ„ مسائل كوانتوم مشهور است، با ØªÙØ³ÙŠØ± بوهر Ùˆ هايزنبرگ از مكانيك كوانتوم مواÙÙ‚ نبود.
Ù…ÙŠâ€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠÙ… كه ميان بزرگترين Ùيزيكدانان قرن گذشته در مورد ØªÙØ³ÙŠØ± آخرين دستاوردهاي Ùيزيك مدرن اختلا٠نظر عميقي وجود دارد. ØØªÙŠ Ø¯Ø± مورد وجود خود اتم نيز در آغاز قرن گذشته اختلا٠نظر وجود داشت. Ùيلسو٠و Ùيزيكدان برجسته اتريشي ارنست ماخ(1916-1838) به وجود اتم اعتقاد نداشت ÙˆÙقط در بستر بيماري ومرگ، وقتي كه Ø§Ø³ØªÙØ§Ù† مايرStefan Meyer) ) Ùيزيكدان اهل ونيز، ØµÙØÙ‡â€Ø§ÙŠ Ø±Ø§ به او نشان داد كه بر آن ستارهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ù†ÙˆØ±Ø§Ù†ÙŠ Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø±Ø®Ø´ÙŠØ¯Ù†Ø¯ كه به وسيلۀ راديوم ايجاد شده بودند ماخ به وجود اتم اعتقاد پيدا كرد. ولي پي ير دوهم (1916-1861) كه Ùيزيكدان، Ùيلسو٠علم Ùˆ مورخ علم بود Ùˆ بيش از پنجاه اثر در زمينۀ Ùيزيك Ùˆ كتابهاي :« هد٠و ساختار نظريه Ùيزيكي»10ØŒ و« نجات پديدارها »را در زمينۀ ÙلسÙÛ€ Ùيزيك نگاشته بود Ùˆ كتاب ده جلدي «منظومۀ جهان: تاريخ عقايد كيهان شناسي از اÙلاطون تا كوپرنيك»11ØŒ را در زمينۀ تاريخ نجوم تالي٠كرده كه در واقع Ù…ÙØµÙ„ترين تاريخ نجوم است، هيچ گاه به وجود اتم اعتقاد پيدا نكرد.12
مسلماً از نظر كسي كه Ùيزيكدان يا Ùيلسو٠علم به معناي اخص آن نباشد اين اختلا٠نظرها Ùˆ مجادلات ØÙŠØ±Øª آور است؛ Ùˆ براي چنين شخص آماتوري وجود اين مجادلات دال بر باطل بودن علم است. روشنÙكر جهان سومي نيز كه به هر چيزي Ùقط نوكي زده Ùˆ به عمق هيچ علمي، Ú†Ù‡ علوم طبيعي Ùˆ Ú†Ù‡ علوم اجتماعي، دست Ù†ÙŠØ§ÙØªÙ‡ است همين مجادلات را دستاويز Ø¯ÙØ§Ø¹ از عقايد سنتي Ùˆ ارتجاعي خود قرار Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯.
انتقاد از نظريا ت لوي- برول Ùقط از نظر آدم آماتور در علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ دليل بر غلط بودن آنهاست؛ اما از نظر ذهن علمي Ùˆ استدلالي، هر Ù†Ø¸Ø±ÙŠÙ‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ú¯Ø± ادعاي علمي بودن بكند خواه ناخواه در معرض انتقاد قرار ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯ Ùˆ مسلماً نارساييهايي خواهد داشت.Ùقط اعتقادات Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø®ÙˆØ¯ را مصون از خطا Ùˆ نقصان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ù†Ø¯ وانتقاد را بر Ù†Ù…ÙŠâ€ØªØ§Ø¨Ù†Ø¯ Ùˆ از Ø¨ØØ±Ø§Ù†ÙŠ ÙƒÙ‡ هميشه گريبانگير نظريهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¹Ù„Ù…ÙŠ است بر كنار ميâ€Ù…انند. نظريۀ لوي- برول در خصوص ذهنيت ابتدايي، در واقع، هم به شناخت شناسي ارتباط ميâ€ÙŠØ§Ø¨Ø¯ Ùˆ هم به Ø±ÙˆØ§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ ØªÙƒÙˆÙŠÙ†ÙŠ Ùˆ Ø±ÙˆØ§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠÙ شناختی وانسانشناسی٠شناختی. در ØÙ‚یقت لوی-برول ذهنیت غیر غربی را توصی٠کرده است.
گرچه در زمان لوي- برول Ø±ÙˆØ§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ ØªÙƒÙˆÙŠÙ†ÙŠ Ùˆ مطالعه رشد ذهني كودكان Ùˆ Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ بالغ در مرØÙ„Ù‡ جنيني Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŒ با اين وص٠دستاوردهاي لوي- برول را ژان پياژه كه خود سرآمد Ø±ÙˆØ§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† تكويني Ùˆ در عين ØØ§Ù„ منطقدان Ùˆ ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙ Ø¨Ø±Ø¬Ø³ØªÙ‡â€Ø§ÙŠ Ù†ÙŠØ² بود در آثار خود ØªØØ³ÛŒÙ† Ù…ÛŒ کرد Ùˆ آنها راتاییدمی نمود. هر مقوله ای از تÙکر را Ú©Ù‡ لوی-برول در آثار خود ونيز كاسيرر در جلد دوم:« ÙلسÙÛ€ صورتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø³Ù…Ø¨Ù„ÙŠÙƒ: انديشهâ€ÙŠ Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠÂ» بررسي ÙƒØ±Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŒ پياژه نيز آن رادر تÙكر كودك مطالعه كرده است؛ مانند كتابهای:« زبان Ùˆ انديشۀ كودك»، «درك كودك از عليت Ùيزيكی»، «درك كودك از ÙØ¶Ø§Â»ØŒ «درك كودك از زمان»، «درك كودك از عدد»،« درك كودك از واقعيت»،« درك كودك از جهان»،« آزمایشهایی دربارهâ€ÙŠ ØªÙ†Ø§Ù‚Ø¶Â» Ùˆ نيز ديگر كتابهاي او. پياژه در مقالۀ خود با عنوان: «منطق ژنتيكي Ùˆ Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡â€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠÂ»13 پس از آنكه اميل دوركم Ùˆ لوسين لوي- برول را بنيانگذاران Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡â€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠÙ شناخت ناميد ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه خارج از مكتب دوركم، پارتو (Pareto)نيز در اثر عظيم خود:« Ø±Ø³Ø§Ù„Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¯Ø±Ø¨Ø§Ø±Ù‡â€ÙŠ Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡â€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠÂ» Ùˆ در آلمان ماكس شلر] در اثر خود:« شكلهاي شناخت Ùˆ جامعه»[ به بررسي مسائل Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡â€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠÙ شناخت Ù¾Ø±Ø¯Ø§Ø®ØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯. پياژه ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ او Ùقط در مقام شخصي كه در خصوص مراØÙ„ رشد ذهني كودك تØÙ‚يق كرده است درباره مسائل شناخت شناسي نظر Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ وعقايد او در اين مسائل به طور از پيشي نيست. او در سراسر مقالۀ ياد شده به Ø¯ÙØ§Ø¹ از نظريات لوي- برول ميâ€Ù¾Ø±Ø¯Ø§Ø²Ø¯ Ùˆ انتقاد اميل دوركم Ùˆ ديگران را مردود Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯. پياژه مي†نویسد: در زبان سنتی٠روانشناسی Ú©Ù‡ میان کارکرد های ذهن وساختار ذهن تمایزی نیست ما در یک دایره هستیم؛ زیرا برای کاربرد اصل امتناع تناقض باید Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… را داشت Ú©Ù‡ دقیقاً تعری٠شده Ùˆ به Ø´Ú©Ù„ اصول موضوعه در آمده باشند.اما از سوی دیگر برای تعری٠درست Ùˆ دقیق Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… باید اصل امتناع تناقض را به کار برد.اصل امتناع سبب انسجام Ùˆ یگانگی اندیشه Ù…ÛŒ شود. اما انسجام Ú†Ù‡ نوع اندیشه ای ؟پاسخ این است Ú©Ù‡ اصل امتناع تناقض اندیشۀ منطقی را منسجم Ùˆ یگانه Ù…ÛŒ کند.اما آیا انسجام اندیشۀ انسان ابتدایی از نوع دیگری نیست؟ انسجام اندیشۀ انسان ابتدایی بیشتر از نوع عاطÙÛŒ Ùˆ Ù…ØØ±Ú© است تا از نوع عقلانی؛ Ùˆ اگر ما از اصل امتناع تناقض ØŒ ساختار ذهن Ùˆ کارکرد های ذهن را در Ù…ÛŒ یابیم باید ساختار Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… به قدر کاÙÛŒ تعری٠شده باشند Ú©Ù‡ اجازه دهند Ú©Ù‡ استدلال بدون تناقض صورت گیرد.جای تردید است Ú©Ù‡ اصل امتناع تناقض را در تÙکرانسان ابتدایی Ùˆ در تÙکر کودک Ùˆ در اندیشۀ ØØ§Ú©Ù… بر جوامع سنتی بیابیم.14پياژه ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه نظريات لوي- برول نه Ùقط در خصوص جوامع عقبâ€Ù…انده بلكه در مورد جوامع تئوكراتيك نيز صادق اند(ص16-215). پياژه براي Ù…Ùهوم «آمیختگی» یا خلط اهميت زيادي قائل است. خلط Ù…Ø¨ØØ« كردن Ùˆ به جاي تجزيه Ùˆ متمايز كردن امور آنها را در هم آميختن، يكي از خصوصيات تÙكر عادي Ùˆ معمولي بشر است. بنا به نظر پياژه تÙكر عادي بشر در سیر تØÙˆÙ„ÙŠ خود ديالكتيكي است Ùˆ بشر در بيشتر وقتها اصل امتناع تناقض را رعايت نميâ€ÙƒÙ†Ø¯Ø› ولي گاهي اوقات نيز انسان منطقي Ù…ÙŠâ€Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´Ø¯ Ùˆ Ùقط در آن هنگام اصل امتناع تناقض اهميت پيدا ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. پياژه در اين خصوص دركتاب:« آزمايشهايي درباره تناقض» ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
«تناقض٠منطقي، در واقع، عبارت از بيان همزمان اين مطلب است كه هم P Ùˆ هم نقيض P ØµØ§Ø¯Ù‚â€Ø§Ù†Ø¯Ø› يا اگر q پس PØŒ به رغم وجود Ù…Ø¬Ù…ÙˆØ¹Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø² ØªØ¹Ø§Ø±ÙŠÙØŒ اصول وقضايا كه تا كنو Ù† در ستيشان Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØªÙ‡ Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ نيز به رغم قواعدي كه براي به كار بردن Ù†ÙÙŠ Ùˆ استلزام وجود دارد، همزمان Ú¯ÙØªÙ‡ شود كه هم P. q ]يعني تركيب عطÙÙŠ q Ùˆ p [ Ùˆ هم p نقيض. q ]يعني تركيب عطÙÙŠ q Ùˆ نقيض p [ Ø¯Ø±Ø³Øªâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ اين را تناقض گويند. به سخن ديگر تناقض منطقي عبارت از خطا در Ù…ØØ§Ø³Ø¨Ø§Øª صوري است كه اين خطا مربوط به روش استدلال Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯Ùˆ شخص Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ با به كار بردن درست همين روش استدلال از خطا] يا از تناقض٠منطقي[ اجتناب كند Ùˆ از طريق همين روش Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† خطا را ÙƒØ´ÙØª كرد Ùˆ آن را تصØÙŠØ نمود؛ اما در انديشهâ€ÙŠ Ø·Ø¨ÙŠØ¹ÙŠØŒ تناقضات اجتنابâ€Ù†Ø§Ù¾Ø°ÙŠØ± ميâ€Ù†Ù…ايند، زيرا تناقضات از پرسشهايي ناشي Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ كه شخص بايد آن پرسشها را پيش خودش Ø·Ø±Ø Ù†Ù…Ø§ÙŠØ¯ Ø¨ÙŠâ€Ø¢Ù†ÙƒÙ‡ در مورد آنها پيشاپيش دانشي داشته باشد كه از طريق آن بتواند از تناقضات پرهيز كند(يعني شخص ÙØ§Ù‚د مكانيسم صوري] يا استدلالي Ùˆ منطقي[ است كه بتواند با به كارگيري آن دچار خطا نشود). اين پرسشها در عمل عبارت از Ø§ÙŠÙ†â€Ø§Ù†Ø¯ كه كسي از خود بپرسد آيا عمل ال٠سازگار يا ØØªÙŠ Ù…Ø³Ø§Ø¹Ø¯ براي انجام عمل ب هست يا آنكه آن دونا سازگارند Ùˆ به طور ساده مانع تØÙ‚Ù‚ يكديگرند؟ يگانه روشي كه در اختيار انديشۀ طبيعي يا Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ هنوز منطقي Ùˆ صوري نشده باشد اين است كه بكوشد اين اعمال را انجام دهد Ùˆ سپس از روي نتايج به دست آمده داوري كندکه آيا آنها با يكديگر سازگار Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ يانه؟ در مرØÙ„Û€ Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØªÙ‡â€ØªØ± انديشه، اين آزمونها ونتيجهâ€Ú¯ÙŠØ±ÙŠÙ‡Ø§ را Ù¾ÙŠØ´â€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠ Ù…ÙŠâ€Ù†Ù…ايد يا آنها را به درجات مختل٠مÙهومي ميâ€ÙƒÙ†Ø¯.
Ø§Ù…Ø§ØØªÙŠ Ø§Ú¯Ø± تÙكر طبيعي به مرØÙ„Û€ تعاري٠نيز برسد، تا وقتي صوري بودن آن ناكامل باشد. اين تعاري٠هنوز هم ØµØ±ÙØ§Ù‹ Ø¹Ø¨Ø§Ø±Øªâ€Ø§Ù†Ø¯Ø§Ø² مرØÙ„Û€ كسب آگاهي از اعمالي كه قبلاً انجام Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. بنابراين نخستين مسئله اين است كه معين كنيم در تÙكر طبيعي، يعني از ديدگاه اعمال Ùˆ كارهاي شخصي،اين «تناقضات» چيستند؟(...)
مسئلۀ دوم ما اين است كه سرشت«نسخها» را در ارتباط با اين تناقضاتÙ«طبيعي» تعيين كنيم. در اينجا نيز تقابل با انديشۀ صوري Ùˆ استدلالي كاملاً مشهود است. زيرا Ù†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† تناقض منطقي يا صوري را «منسوخ» كرد، Ùˆ Ù†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† اين نوع تناقض را با تصØÙŠØ موضعي در استدلال يا تغيير تئوري Ø±ÙØ¹ كرد يا مردود شناخت. در عمل هيچ منطق برشونده اي ]ترانساندان/ نسخ كننده (transcendence)[وجود ندارد؛ وهمچنان كه هنريكHenriques)) در مركز تØÙ‚يقاتي ما نشان داده است، چنانچه كسي از «نسخ٠ديالكتيكيÙ» تناقضات در بسياري ØÙˆØ²Ù‡â€Ù‡Ø§ سخن گويد ،بايد سخن او را ØµØ±ÙØ§Ù‹ ØØ§ÙƒÙŠ Ø§Ø² اين دانست كه تناقض٠ديالكتيكي به انديشۀ طبيعي نزديكتر است تا به منطق٠صوري».15
اين سخن يكي از بزرگترين پژوهشگراني است كه در زمينۀ رشد ذهني كودك عمري را دست به تØÙ‚يق تجربي زده است. Ù…Ø§ØØµÙ„ سخن او اين است كه تÙكر طبيعي بشر منطقي نيست؛ بشر امور را در هم مي آمیزد Ùˆ خود به خود قادر به Ø·Ø¨Ù‚Ù‡â€Ø¨Ù†Ø¯ÙŠ Ø§Ø´ÙŠØ§ Ùˆ امور نيست. هم چنان كه كودك 4 يا 5 ساله، سايۀ٠روي تابلو را سايۀ زير درختان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯ يعني در آغاز سايهâ€Ù‡Ø§ را اموري Ù…Ù†ÙØ±Ø¯ ميâ€Ù¾Ù†Ø¯Ø§Ø±Ø¯ØŒ همين طور نيز انسان ابتدايي امور را Ù…Ù†ÙØ±Ø¯ Ù…ÙŠâ€Ø¨ÙŠÙ†Ø¯ Ùˆ از امر كلي Ùˆ عمومي استنباط ناقصي دارد. ذهنيت پيش- منطقي، بنابر نظر پياژه، مختص جوامع عقبâ€Ù…انده نيست بلكه ذهنيت انسان به طور طبيعي، پيش- منطقي است، مگر آنكه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ جامعه، ذهن او را بپروراند واستدلالي Ùˆ منطقي كند. به ديگر سخن ذهنيت٠منطقي دستاورد ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÙŠ Ø§Ø³Øª نه ميراث زيستي Ùˆ ژنتيكي نوع انسان. وقتي ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙŠÙ… ذهن روشنÙكران ايراني «پيش- منطقي» است،از آن روست كه ذهن آنان قادر به Ø·Ø¨Ù‚Ù‡â€Ø¨Ù†Ø¯ÙŠ Ù…Ù†Ø·Ù‚ÙŠ نيست Ùˆ امور را Ù…Ù†ÙØ±Ø¯ Ù…ÙŠâ€Ø¨ÙŠÙ†Ø¯. شايد با ذكر مثالي بتوانيم نظر خود را روشنتر كنيم. چند هزار سال پيش، اÙلاطون Ùˆ ارسطو در آثار خود ØÙƒÙˆÙ…تها را به انواع مختل٠تقسيم كردند Ùˆ ØµÙØ§Øª Ùˆ خصوصيات هر يك را برشمردند. اما ØªØØµÙŠÙ„كردهâ€ÙŠ Ø§ÙŠØ±Ø§Ù†ÙŠØŒ به رغم آشناييش با آثار اÙلاطون Ùˆ ارسطو Ùˆ ديگر متÙكران غربي، از Ø·Ø¨Ù‚Ù‡â€Ø¨Ù†Ø¯ÙŠ Ù…Ù†Ø·Ù‚ÙŠ ØÙƒÙˆÙ…تها عاجز است. ØªÙ‚Ø³ÙŠÙ…â€Ø¨Ù†Ø¯ÙŠ ØªØØµÙŠÙ„کرده Ùˆ روشنÙكر ايرانی بر اساس عاطÙÙŠ Ùˆ بغض Ùˆ كينهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø´Ø®ØµÙŠ است. او ØÙƒÙˆÙ…تها را به دست نشاندگان امپرياليست Ùˆ ضد امپرياليست تقسيم ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. براي او انواع ØÙƒÙˆÙ…ت مانند اليگارشي، سلطنتي، تئوكراتيك Ùˆ جمهوري وجود ندارند. او ØÙƒÙˆÙ…تها را نه ناشي از تاريخ، رسوم، خلقيات Ùˆ دين يك قوم بلكه برخاسته از ارادۀ انگليس يا آمريكا Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯Ø› ØØªÙŠ ÙƒØ³Ø§Ù†ÙŠ كه در دانشگاههاي غرب درس Ø®ÙˆØ§Ù†Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŒ آن چنان زير سيطرۀ تÙكر بومي Ùˆ سنتي Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ كه ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ غرب بر ساختار ذهنشان اثری نگذاشته است Ùˆ آنان نيز پيشداوريهاي خود را به عنوان آخرين پژوهشهاي علمي قلمداد ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯Ø› Ùˆ يكي از مشكلات عمدۀ ما نيز همين است كه گويي ذهن ØªØØµÙŠÙ„كردۀ ايراني با روش علمي Ùˆ تØÙ‚يق علمي سرسازگاري ندارد.
كارل گوستا Ùˆ يونگ در خصوص اقوام ابتدايي ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
«در ميان اين اقوام، كه خود- آگاهيشان در مدارج Ù…ØªÙØ§ÙˆØªÙŠ Ø§Ø² خود- آگاهي ما غربیها قرار دارد، «روØÂ»Ø¨Ù‡ عنوان چيزي ÙˆØ§ØØ¯ Ø§ØØ³Ø§Ø³ Ù†Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. بسياري از اقوام ابتدایي تصور ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ كه هر كس علاوه بر Ø±ÙˆØ Ø®ÙˆØ¯Ø´ داراي يك Â«Ø±ÙˆØ Ø¬Ù†Ú¯Ù„ÙŠÂ» نيز هست Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø¬Ù†Ú¯Ù„ÙŠ در يك ØÙŠÙˆØ§Ù† ÙˆØØ´ÙŠ ÙŠØ§ در یک درخت كه ÙØ±Ø¯ÛŒ خاص با آن، نوعي همانندي روØÙŠ Ø¯Ø§Ø±Ø¯ØŒ جايگير شده است. اين همان چيزي است كه Ø§Ù†Ø³Ø§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³ شهير ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÙŠ Ù„ÙˆØ³ÛŒÙ† لوي- برول آن را Â«Ø¢Ù…ÙŠØ®ØªÚ¯ÛŒÙ Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÙŠÂ» ناميده است. او بعداً، بر اثر ÙØ´Ø§Ø± منتقدان اين Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø±Ø§ پس Ú¯Ø±ÙØªØŒ ولي به عقيدۀ من منتقدان اشتباه ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯. در Ø±ÙˆØ§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ Ø§ÙŠÙ† ØÙ‚يقت شناخته Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø³Øª كه ÙØ±Ø¯ ممكن است چنين همانندي ناخودآگاهی بايك شخص يا شيء داشته باشد.
اين همانندي، در ميان اقوام ابتدايي، شكلهاي مختل٠به خود ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯. اگر Ø±ÙˆØ Ø¬Ù†Ú¯Ù„ÙŠ متعلق به يك ØÙŠÙˆØ§Ù† باشد، خود ØÙŠÙˆØ§Ù† نسبت به شخص ،نوعي برادر شمرده Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. مثلاً تصور ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ كسي كه برادرش ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ø§Ø³ØªØŒ Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ در يك رودخانه پر از ØªÙ…Ø³Ø§Ø Ø´Ù†Ø§ كند Ø¨ÙŠâ€Ø¢Ù†ÙƒÙ‡ آسيبي ببيند. اگر Ø±ÙˆØ Ø¬Ù†Ú¯Ù„ÙŠØŒ يك درخت باشد، چنين تصور ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ÙƒÙ‡ آن درخت ،نوعي ولايت پدري يا مادري بر ÙØ±Ø¯ دارد».16
پس يونگ معتقداست كه لوي- برول در راه درستي گام Ø¨Ø±Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø´ØªÙ‡ است .
پياژه در كتاب خود:« ساختار گرايي» به انتقاد از نظريۀ لوي- ستروس ميâ€Ù¾Ø±Ø¯Ø§Ø²Ø¯ Ùˆ ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
«به نظر من همان طور Ú©Ù‡ لوی- برول در آثار اولیۀ خود دچار Ø§ÙØ±Ø§Ø· شد در یادداشت هایی Ú©Ù‡ پس از مرگش منتشر شده Ùˆ ØØ§Ú©ÛŒ از اینست Ú©Ù‡ از نظریۀ [ذهنیت« پیش-منطقی »] دست بر داشته دچار ØªÙØ±ÛŒØ· شده است.«ذهنیت ابتدایی » وجود ندارد اما ذهنیت« پیش-منطقی »] به معنای Ø³Ø·Ø Ù¾ÛŒØ´ از عملیاتی اندیشه یعنی سطØÛŒ Ú©Ù‡ به عملیات ملموس[ یا کانکریت در تقابل با عملیات انتزاعی ] Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ Ù…ÛŒ شود Ù…ÛŒ تواند وجود داشته باشد."آمیختگی" Ù…Ùهومی است بسیار در خور توجه،که در آن نه پیوندی Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÛŒ Ú©Ù‡ اصل امتناع تناقض Ùˆ اصل اینهمانی را نقض Ù…ÛŒ کند بلکه رابطه ای را ببینیم Ú©Ù‡ میان ذهن کودکان مشترک است؛یعنی ذهنیتی Ú©Ù‡ نه هنوز امور را Ù…ÛŒ تواند به انواع طبقه بندی کند Ùˆ نه آنها را اموری Ù…Ù†ÙØ±Ø¯ Ù…ÛŒ بیند؛مثلاً کودک چهار یا پنج ساله سایه ای را Ú©Ù‡ بر تابلو Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ است " سایۀ زیر درختان "Ù…ÛŒ داندیا سایۀ شب Ù…ÛŒ پندارد. کودک سایه ها را در طبقه ای عمومی قرار نمی دهد.اما این سخن به این معنی نیست Ú©Ù‡ او سایۀ زیر درختان را به طور ÙØ¶Ø§ÛŒÛŒ به روی تابلو "منتقل" Ù…ÛŒ کند.البته شاید کودک به خاطر Ùقدان بیانی بهتر چنین چیزی بگوید.در اینجا نوعی آمیختگی بی واسطۀ اشیا [در ذهن کودک ] مشاهده Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ در سنین بالا تر وقتی Ú©Ù‡ قانون آنها را درک کرد آنها را از یکدیگر تÙکیک Ùˆ طبقه بندی Ù…ÛŒ کند.ØØªÛŒ اگر [ طبق نظر ستروس] آمیختگی را ØµØ±ÙØ§Ù‹ نوعی اندیشۀ تمثیلی بدانیم ( رجوع کنید به اندیشۀ ÙˆØØ´ÛŒ ØŒ اثر لوی- ستروس ترجمۀ انگلیسی آن ØµÙØÛ€ 263 )باز هم Ù…Ùهوم "آمیختگی" از Ù„ØØ§Ø¸ معنای دو گانۀ " پیش –منطقی" در خور توجه است:یکی به معنای پیش- منطقی بودن از دیدگاه Ù…Ù†Ø·Ù‚Ù Ù…ØØ¶ ودیگری به معنای مرØÙ„Û€ آگاهی برای منطقی شدن »17 Ùˆ در جای دیگری در همان کتاب Ù…ÛŒ گوید:
Â«Ø¨ÙŠâ€Ø´Ùƒ نظامهاي خويشاوندي كه لوي- ستروس توصي٠ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ شاهدي است بر اينكه منطق اقوام ابتدايي Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØªÙ‡â€ØªØ± از ]مرØÙ„Û€ پيش- عملياتي يا پيش- منطقي[ است. اما نيازي به Ú¯ÙØªÙ† اين مطلب نيست كه براي هر قوم شناسي اين موضوع كاملاً ÙˆØ§Ø¶Ø Ø§Ø³Øª كه چنين نظامهاي خويشاوندي را Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ ابداع Ù†ÙƒØ±Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯... بلكه طي زماني طولاني شكل Ú¯Ø±ÙØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯Ø› Ùˆ به همين دليل Ø¢ÙØ±ÙŠØ¯Ù† اين نظامهاي خويشاوندي ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÙŠ ØªÙˆØ§Ù† تك تك Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ يك قوم ابتدايي است Ùˆ آنها را بايد دستاورد نهادها دانست.(Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† اين تشبيه را به كا برد: طريقي كه موريانهâ€Ù‡Ø§ لانۀ خود را Ù…ÙŠâ€Ø³Ø§Ø²Ù†Ø¯ØŒ به هيچ وجه اطلاعي متقن در خصوص Ø±ÙØªØ§Ø± هندسي آنها در ديگر موقعيتها به دست Ù†Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯). اگر Ù…Ùهوم خود تنظيمي يا تعادل] در هر مرØÙ„Ù‡ از رشد ذهني[ معنايي داشته باشد منطقي يا پيش – منطقي بودن٠ذهن اعضاي يك جامعه را Ù†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† Ùقط با Ø¢ÙØ±ÙŠÙ†Ø´Ù‡Ø§ÙŠ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÙŠ ÙƒÙ‡ شكل Ù…ØªØØ¬Ø±ÙŠ ÙŠØ§ÙØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯ سنجيد. مسئلۀ†واقعي اين است كه نشان داده شود چگونه ÙØ±Ø¯ØŒ ابزارهاي جمعي]يا گروهي[ را در استدلالها Ùˆ تÙكر روزمره خويش به كار ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯(...) نظامهاي خويشاوندي، نظامهاي پايان ÙŠØ§ÙØªÙ‡ Ùˆ خود- Ù…ØØµÙˆØ±ÙŠ Ù‡Ø³ØªÙ†Ø¯ كه داراي Ø§Ù†ØªØ¸Ø§Ù…â€Ø§Ù†Ø¯ ÙˆØ¯Ø§Ù…Ù†Ù‡â€Ø´Ø§Ù† Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ است. اما آنچه ما خواهان دانستنش هستيم خلاقيتهاي ÙØ±Ø¯ÙŠ Ø§Ø³Øª.
بنابراين به نظر ما مسئلۀ ]كاركردهاي ذهني در جوامع عقبâ€Ù…انده Ùˆ بسته[ همچنان Ù…Ø·Ø±Ø Ø§Ø³ØªÂ».18
یکی از انسان شناسان به نام جک گودی نیز در کتابش : «اهلی شدن ذهن ÙˆØØ´ÛŒÂ» نتیجه گیری Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡:« در پشت٠تمایز لوی-برول از ذهنیت =پیش- منطقی Ùˆ ذهنیت٠منطقی ونیز درپشت Ø¨ØØ« او از قانون تناقض عنصر توجیه پذیری وجود دارد».19
Ù…ÙŠâ€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠÙ… كه ØØªÛŒ بخشهایی از نظریۀ لوی-برول Ú©Ù‡ خود او در یادداشتهایش Ø¬Ø±Ø Ùˆ تعدیل کرده است مورد تایید پیروانش قرار نمی گیرد وآنان نظریۀ ذهنیت پیش-منطقی را همچنان معتبر Ù…ÛŒ دانند.پس مسئله Ù¾ÙŠÚ†ÙŠØ¯Ù‡â€ØªØ± از آن است كه بعضي از Ø§Ù†Ø³Ø§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† ميâ€Ù¾Ù†Ø¯Ø§Ø±Ù†Ø¯ Ùˆ موضوع كاركردهاي ذهني Ú†Ù‡ در جوامع عقبâ€Ù…انده Ùˆ Ú†Ù‡ در جوامع Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØªÛ€ صنعتي همچنان موضوع مطرØÙŠ Ø§Ø³Øª كه برخلا٠نظر آماتورهاي جهان سومي بساط Ø¨ØØ« برچيده نشده است. گوستاو جاهودا در كتاب خود:« Ø±ÙˆØ§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ Ùˆ Ø§Ù†Ø³Ø§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠÂ» در خصوص واكنشي كه نظریۀ لوي- برول در بارۀ ذهنیت ابتدایی برانگيخت ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
«همه واكنشها نسبت به نظريۀ لوي- برول خصمانه نبود، Ùˆ Ø¨ØØ«ÙŠ ÙƒÙ‡ دربارۀ نظريۀ او در انجمن ÙلسÙÛ€ ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ در سال 1923 در Ú¯Ø±ÙØª در خور ثبت است، پيرو (Pieron) شديداً از لوي- برول Ø¯ÙØ§Ø¹ كرد. در آن جلسه پيرو مسئلۀ مهمي را Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒØ±Ø¯ كه لوي- برول مستقيماً بدان نپرداخته بود Ùˆ نياز به پاسخ داشت.
]پيرو Ú¯ÙØª:[
«آيا تÙكر منطقي از ساختارهاي اجتماعي خاصي نشئت ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯ØŒ يا اين نوع تÙكر نتيجۀ طبيعي چگونگي كاركردهاي كالبد انسان است؟(...) از Ù„ØØ¸Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ جامعهâ€ÙŠ Ø§Ù†Ø³Ø§Ù†ÙŠ شكل ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯ Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† در آن، دو جنبه را ÙØ±Ø¶ Ú¯Ø±ÙØª كه هر دوی آنها براي بقاي جامعه Ø¶Ø±ÙˆØ±ÙŠâ€Ø§Ù†Ø¯:
1) نوعي تعادل در Ø±ÙØªØ§Ø± اعضاي اجتماع نسبت به يكديگر كه مانع پارهâ€Ù¾Ø§Ø±Ù‡ شدن اجتماع شود؛ 2) انطباق اين اعضا با تنازع پيروزمندانه برمØÙŠØ·.«انديشۀ پيش- منطقي» جنبۀ خاصي از جامعه است. اما بر اثر نياز مبرم، انديشۀ پيش- منطقي نسبت به تجربه Ø¨ÙŠâ€ØªÙاوت نمانده Ùˆ به ويژه از طريق ÙØ¹Ø§Ù„يتهاي Ùني وعملي تاثير Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØªÙ‡ است».
اين نكته سنجي موثر Ø±ÙˆØ§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³ ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÙŠ ÙƒÙ‡ علائق زيست شناختي نيز داشت، از يك سو پيشاپيش يكي از مسائل كليدي را Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒØ±Ø¯Ù‡ است كه نظريۀ هاي†انسان Ø´Ù†Ø§Ø®ØªÛŒâ€ Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø§ÙŠØ³Øª با آن Ø±ÙˆØ¨Ù‡â€Ø±Ùˆ شوند Ùˆ از ديگر سو بعضي از مسائل بنياديني را Ø·Ø±Ø Ù†Ù…ÙˆØ¯Ù‡ كه پياژه بعداً بدانها پرداخت».20
اما پياژه مانند لوي- برول بر اين عقيده است كه ØØªÙŠ Ø§Ù†Ø³Ø§Ù†Ù‡Ø§ÙŠ جوامع امروزي نيز وقتي پاي اعتقادات اساسيشان در ميان باشد، به امور تجربي كه ناقض آن Ø§Ø¹ØªÙ‚Ø§Ø¯Ø§Øªâ€Ø§Ù†Ø¯ Ø¨ÙŠâ€Ø§Ø¹ØªÙ†Ø§ ميâ€Ù…انند Ùˆ در پايبندي به اعتقادات سنتي شان سر سختي نشان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯. نکتۀ مهم دیگر این Ú©Ù‡ با هر جامعه ای نوعی ذهنیت خاص آن جامعه وجود دارد.
پياژه در Ù…Ù‚Ø§Ù„Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¨Ø§ عنوان :« نياز به پژوهشهاي ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÙŠ ØªØ·Ø¨ÙŠÙ‚ÙŠ براي Ø±ÙˆØ§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ ØªÙƒÙˆÙŠÙ†ÙŠ Ùˆ اهميت اين پژوهشها» ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
«مايليم كه آن نوع پژوهشهاي ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÙŠ ØªØ·Ø¨ÙŠÙ‚ÙŠ را مطالعه كنيم كه به كاركردهاي شناختي، به منزله يك كل ØŒ مربوط Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ Ùˆ Ùقط به مطالعۀ رشد ذهني كودك Ù…Ù†ØØµØ± نشده باشند؛ Ùˆ از آن جمله مراØÙ„ نهايي رشد ذهني بزرگسالان را در نظر گيرند. هنگامي كه لوي – برول مسئلۀ«پيش – منطقي»بودن٠«ذهنيت ابتدايي را Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒØ±Ø¯ Ø¨ÙŠâ€Ø´Ùƒ تقابل]ميان «ذهنيت ابتدايي» Ùˆ «ذهنيت علمي»[ را بيش از ØØ¯ برجسته نموده، درست همانطور كه بعداً در اثري كه پس از مرگش انتشار ÙŠØ§ÙØªÙ‡ØŒ در مورد يكساني ساختارهاي ذهني] در همۀ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ù‡Ø§[ راه غلو پوييده است... اين امر متØÙ…Ù„ است(Ùˆ اسناد Ùˆ مدارك قوم شناختي نيز آن را القاء ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯) كه در بسياري از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ù‡Ø§ تÙكر بزرگسالان از مرØÙ„Û€ عمليات انضمامي(كانكريت/ عملي) ÙØ±Ø§ØªØ± نرود Ùˆ به مرØÙ„Û€ عمليات منطقي]يا تÙكر استدلالي Ùˆ انتزاعي[ كه در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ما]=اروپاي غربي Ùˆ آمريكاي شمالي[ در 12 تا15 سالگي ØØ§ØµÙ„ Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ØŒ نرسد».21
در اينجا پياژه ØµØ±ÙŠØØ§Ù‹ ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه تÙكر در بيشتر ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ù‡Ø§ به مرØÙ„Û€ استدلالي Ùˆ انتزاعي Ù†Ù…ÙŠâ€Ø±Ø³Ø¯ØŒ پس اين سوال Ù…Ø·Ø±Ø Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ كه چرا بعضي Ø§Ù†Ø³Ø§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† چنين نظري را قبول ندارند؟ هالپيك كه خود مدتي در ميان قبايل ØØ¨Ø´Ù‡ به سر برده Ùˆ رسالۀ دكترايش را نيز دربارۀ نظام ارزشي آنها نگاشته است، در اين خصوص در كتاب خود:« مباني تÙكر ابتدايي»،كه كرسي استادي Ø§Ù†Ø³Ø§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ Ø§Ø¬ØªÙ…Ø§Ø¹ÙŠ را براي او به ارمغان آورده است، ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
«بعضي از پژوهشگران اين نظر را، كه «ذهنيت ابتدايي» وجود دارد، به پاي نژادپرستي ميâ€Ú¯Ø°Ø§Ø±Ù†Ø¯ØŒ زيرا تصور ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ كه بيان اين مطلب به اين معني است كه مغز انسانهاي ابتدايي با مغز ما Ù…ØªÙØ§ÙˆØª است، از اين رو هوش آنان به طور ÙØ·Ø±ÙŠ ÙƒÙ…ØªØ± از هوش ماست. مسئلۀ تÙكر ابتدايي مانند هر مسئلۀ ديگري در علوم انساني با پيشداوريهاي سياسي آلوده شده است. از سكوت غير انتقادي بعضي از پژوهشگران كه ديد ويكتوريايي دارند Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ تا تصميم غير انتقادي بعضي از Ù¾Ø±ÙˆÙØ³ÙˆØ±Ù‡Ø§ÙŠ Ù…Ø¯Ø±Ù† كه Ù…ØµÙ…Ù…â€Ø§Ù†Ø¯ اثبات كنند Ú©Ù‡ برادران ØªØØª ستم ما در جهان سوم اگر Ú†Ù‡ ÙØ§Ù‚د شناخت علمي هستند Ùˆ مشغوليت ذهني آنان مسائل غير تكنولوژيكي است، با اين وص٠اگر آنان از Ù„ØØ§Ø¸ Ùكري از ما برتر نباشد لااقل با ما برابرند».22
ولي همچنان كه خود هالپيك در پانوشت همين مطلب ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ اين نوع اظهارات، آرزو اندیشی است . Ú¯Ø±ÙØªÙ† اين نوع ژستها بيشتر بيانگر اين است كه اين پژوهشگران آرزو دارندكه اي كاش جهان چنين بود! اما Ù…ØªØ§Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ جهان مطابق تمنيات Ùˆ آرزوهاي روشنÙكرانهâ€ÙŠ Ø¢Ù†Ø§Ù† نيست. ØªÙØ§ÙˆØª در ساختارتÙكر، همچنان كه بارها در همين مقاله Ú¯ÙØªÙ‡ شده است، Ù…Ø³Ø¦Ù„Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÙŠ- اجتماعي است نه ژنتيكي Ùˆ نژادی. هالپيك در كتاب ياد شده(پانوشت ØµÙØÛ€50) به تمجيد از لوي- برول ميâ€Ù¾Ø±Ø¯Ø§Ø²Ø¯ Ùˆ ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯:
«گرچه لوي- برول از امكانات Ùˆ وسائل Ø±ÙˆØ§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ Ø´Ù†Ø§Ø®ØªÙŠ آگاه نبود با اين وص٠آنچه او در خصوص ذهنيت «پيش – منطقي » ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ با آنچه ژان پياژه در مورد مرØÙ„ۀ«پيش- عملياتي» در رشد ذهني ميâ€Ù†Ø§Ù…د يكي است Ùˆ مسائلي كه در آثار لوي- برول Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ در خور توجه اند Ùˆ توجيه شدني».
هالپيك ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯:«اختلا٠در ساختار تÙكر وقتي مشهود Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ كه تÙكر ØØ§ÙƒÙ… بر جوامع سنتي يا پيش- صنعتي با تÙكر ØØ§ÙƒÙ… بر جوامع Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØªÛ€ صنعتي را مقابله Ùˆ مقايسه كنيم.»
Ùقط اگر تصوري از آنچه زندگي در جهاني كه ديدگاه علمي هنوز به آن رخنه نكرده است داشته باشيم Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†ÙŠÙ… خصوصيات مقولات كلي تÙكر انسان را شناسايي كنيم؛ Ùˆ با اين كار Ø´Ø¨Ø Ù„ÙˆÙŠ- برول را Ø§ØØ¶Ø§Ø± ÙƒØ±Ø¯Ù‡â€Ø§ÙŠÙ…. Ú†Ù‡ مخال٠نظريات لوي- برول باشيم Ùˆ Ú†Ù‡ مواÙÙ‚ آنها، ديگر Ù†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†ÙŠÙ… به موقعيت پيش از دستاوردهاي عظيم لوي- برول باز گرديم. Ø´Ø¨Ø Ø§Ùˆ هميشه با ماست..
اگر لوي- برول، ژان پياژه Ùˆ هالپيك Ùˆ ديگران درست بگويند Ùˆ تÙكر در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Ù‡Ø§ÙŠ Ø³Ù†ØªÙŠ در مرØÙ„ه«پيش- منطقي» متوق٠شود، بايد علت العلل مشكلات كشورهاي آسيايي Ùˆ Ø¢ÙØ±ÙŠÙ‚ايي را در ساختار تÙكرشان دانست.
پانوشت ها :
1-Werner Heisenberg ,Physics and Philosophy ,Geoge Allen &Unwin,London ,1958,p.145.
2-Herbert Dingle ,The Special Theory of Relativity ,Methuen , London 1940 ,pp.v-vi.
3-Herbert Dingle , Science at the Cross-Raods,Martin Brian & O'Keeffe , London ,1972, pp.47-8.
4-L. Essen ,The Special Theory of Relativity ,A Critical Analysis,Oxford U. P. 1971,p. 3.
5-A. Eistein " Zur Elektrodynamik bewegter Koerper "
در کتاب :
H.A. Lorenz ,A. Einstein ,H. Minkowski.Das Relativitaet Prinzip, B. G. Teubner ,Stuttgart, 1923,P.26.
Ùˆ در ترجمۀ انگلیسی آن (چاپ دوور ( Dover) 1923 )ØµÙØØ§Øª 38-37.
6-Ives,H. E. and Stillwell, G. R. (1937 )"Graphical Exposition of the Michelson Morley Experiment " Journal of the Optical Society of America , 27 ,pp. 177-80.
Kartov ,V.(1970 ) " Does Roemer 's Method Yield A Unidirectional Speed of Light "
Australian Journal of Physics , 23,pp. 243-53.
7- A. Einstein ,op.cit.pp.33034,( in Enghlish trans. P.46).
8- Max Jammer ,The Philosophy of Quantum Mechanics ,John Wiley & Sons ,London , 1974 ,p. vi.
9-Heisenberg ,op. cit. ,p.126.
هم جنین رجوع کنید به مقالۀ اینشتاین ،تولمن و پودولسکی با عنوان « شناخت گذشته و آینده در مکانیک کوانتوم » در همین سایت.
10-Pier Duhem ,The Aim and Structure of Physical Theory ,(Translated from French by Philip P. Wiener ) Princeton U. P. 1954.
11- Pier Duhem , Le System du Monde , Histoire des doctrines Cosmologique de platon a Copernic ,dix volumes ,Hermann , Paris , 1913-59.
12-به نقل از مقدمۀ جکی ( Jaki) بر ترجمۀ انگلیسی :
Pier Duhem , To Save the Phenamena ,( Enghlish translation ) The University of Chicago Press , 1969, p.xiv.
13-این مقاله :
"Logique Genetque et Sociologie "
نخست در مجلۀ:
Revue philosphique de la France et de Etranger, 53 , 1928, nos 3 et 4 , 161- 205
و سپس در کتاب زیر به جاپ رسید :
Jean Piaget ,Etudes Sociologiques , Geneve ,1977 ,201- 239.
14- Jean Piaget , op.cit. pp.213-214.
15- Jean Piaget , Experiments in Contradiction , ( Trans. By Dereke Coltman ), The University of Chicago Press ,1980 , pp.286-7.
16-کارل گوستاو یونگ:انسان Ùˆ سمبلهایش ØŒ ترجمۀ ابو طالب صارمی (تهران ØŒ 1352 )ØµÙØØ§Øª 29-28. یونگ در دیگر آثارش نیز به کتاب های لوی- برول استناد Ù…ÛŒ کند.
17- Jean Piaget , Structuralism ,(Trans. And edited by Chaninh Maschler ), London,RKP. 1971, p.116.
18- Jean Piaget , op.cit.p.117.
19-Jack goody ,The Domestication of the Savage Mind ,Cambridge University Press , 1977 , 1990, P. 12.
20-Gustave Jahoda , Psychology and Anthropology , 1982 p. 176.
از جاهودا کتاب زیر به ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ ترجمه شده است : روان شناسی Ø®Ø±Ø§ÙØ§Øª ) ترجمۀ Ù…ØÙ…د تقی براهنی ØŒ تهران ØŒ نشر ØŒ النرز ØŒ چاپ سوم 1371 ).
21- Jean Piaget , " Need and Significance of Cross- Cultural Studies in Genetic psychology "
در کتاب :
Berry and Dasen (eds. ),Culture and Cognition : Readings in Cross –Cultural Psychology , London , Methuen , 1974, p. 3o9.
22-C. P. Hallpike ,The Foundations of Primitive Thought , Oxford U. P. 1979,pp.1-2.
پایان