یدالله موقن لوسين لوي- برول ومسئله ذهنيتâ€Ù‡Ø§ Lucien Levy-Bruhl and the Problem of Mentalities
آيا اقوام مختل٠داراي ذهنيت مشابهي هستند؟ اگر پاسخ مثبت باشد پس چرا ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯â€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ù‚ÙˆØ§Ù… اين همه با هم Ù…ØªÙØ§ÙˆØªâ€Ø§Ù†Ø¯ØŸ آيا ØªÙØ§ÙˆØªâ€Ù‡Ø§ÙŠ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÙŠ Ø±Ø§ نبايد Ù¾ÙŠâ€Ø¢Ù…د ØªÙØ§ÙˆØªâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¯Ø± ذهنيت دانست؟ آيا به راستي Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÙŠâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ø±Ø§ درك كرد كه با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ خودمان Ù…ØªÙØ§ÙˆØªâ€Ø§Ù†Ø¯ØŸ Ùˆ آيا به راستي ما درك درستي ØØªÙŠ Ø§Ø² ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ خودمان داريم؟ اين نوشته براین پرسش اساسي متمركز شده است: آيا ØªÙØ§ÙˆØªÙŠ Ø§Ø³Ø§Ø³ÙŠ در شيوۀ تÙكر(Ú†Ù‡ در Ù…ØØªÙˆØ§ Ùˆ Ú†Ù‡ در منطق Ùˆ ÙØ±Ù…ولبندي موضوعâ€Ù‡Ø§) ميان جوامع غربي با جوامع غير غربي وجود دارد؟ آيا از Ù„ØØ§Ø¸ ساختار تÙكر ÙØ±Ù‚ اساسي ميان جوامع سنتي با مدرن Ùˆ پيش- علمي با سمت گيري شدۀ علمي، باسواد با Ø¨ÙŠâ€Ø³ÙˆØ§Ø¯ØŒ صنعتي با غيرصنعتي، توسعه ÙŠØ§ÙØªÙ‡ با در ØØ§Ù„ توسعه وجود دارد؟ شايد هم ØªÙØ§ÙˆØª چندان مهمي ميان شيوۀ تÙكر آنها وجود نداشته باشد؟ شايد اصلاً Ø·Ø±Ø Ú†Ù†ÙŠÙ† پرسشي نامعقول باشد Ùˆ شايد هم اين پرسش، پرسش ÙˆØ§ØØ¯ÙŠ Ù†Ø¨Ø§Ø´Ø¯ØŸ اما Ø·Ø±Ø Ú†Ù†ÙŠÙ† پرسشی ØŒ لااقل از ديدگاه غربيان، مهم است. اين پرسش†ناشي از علائق باستان شناختي يا بيگانه شناختي نيست بلكه براي تعري٠تÙكر غربي Ùˆ تعيين جايگاه آن Ø¶Ø±ÙˆØ±ÙŠâ€Ø§Ø³Øª. بررسي اين پرسش بايد در Ù…ØØªÙˆØ§ÙŠ ØªØ§Ø±ÙŠØ®ÙŠ Ùˆ جغراÙيايي آن صورت گيرد.
در نخستين نگاه آشكارترين گروهي كه پرسش ØªÙØ§ÙˆØª ميان شيوۀتÙكر در جوامع غربي با غير غربي را بررسي ÙƒØ±Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŒ انسان شناسان Ø§Ø¬ØªÙ…Ø§Ø¹ÙŠâ€Ø§Ù†Ø¯ كه از طريق علائق ÙˆØ³ÙŠØ¹â€Ø´Ø§Ù† به جوامعي كه به دورهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…Ø®ØªÙ„Ù Ùˆ نواØÙŠ Ú¯ÙˆÙ†Ø§Ú¯ÙˆÙ† متعلق Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŒ اين پرسش برايشان Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ است. اما اين پرسش مورد توجه ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù†ØŒ Ø±ÙˆØ§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù†ØŒ نظريهâ€Ù¾Ø±Ø¯Ø§Ø²Ø§Ù† اجتماعي، مورخان، Ø²Ø¨Ø§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† Ùˆ جامعه â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† Ùˆ بسياري ديگر نيز قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است؛ زيرا اينان نيز به طور مستقيم يا غير مستقيم به همان اندازۀ Ø§Ù†Ø³Ø§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† اجتماعي با اين پرسش سر Ùˆ كار پيدا ÙƒØ±Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. مسئلۀ اساسي اين است كه آیا ØªÙØ§ÙˆØªÙŠ Ø§Ø³Ø§Ø³ÙŠ ميان شيوۀ تÙكر٠جوامع سنتي با جوامع مدرن وجود دارد؟ اين مسئله ضرورتاً نوعي تقابل را Ù…ÙŠâ€Ø±Ø³Ø§Ù†Ø¯ØŒ اين تقابل در برگيرندۀ Ù…Ùهوم شيوهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´Ù‡ است واين Ù…Ùهوم به اين معني است كه كل پرسش در خور بررسي است.
لوسين لوي- برول ومسئله ذهنيتâ€Ù‡Ø§ یدالله موقن
Lucien Levy-Bruhl and the Problem of Mentalities by Yadollah Moughen
آيا اقوام مختل٠داراي ذهنيت مشابهي هستند؟ اگر پاسخ مثبت باشد پس چرا ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯â€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ù‚ÙˆØ§Ù… اين همه با هم Ù…ØªÙØ§ÙˆØªâ€Ø§Ù†Ø¯ØŸ آيا ØªÙØ§ÙˆØªâ€Ù‡Ø§ÙŠ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÙŠ Ø±Ø§ نبايد Ù¾ÙŠâ€Ø¢Ù…د ØªÙØ§ÙˆØªâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¯Ø± ذهنيت دانست؟ آيا به راستي Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÙŠâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ø±Ø§ درك كرد كه با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ خودمان Ù…ØªÙØ§ÙˆØªâ€Ø§Ù†Ø¯ØŸ Ùˆ آيا به راستي ما درك درستي ØØªÙŠ Ø§Ø² ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ خودمان داريم؟ اين نوشته براین پرسش اساسي متمركز شده است: آيا ØªÙØ§ÙˆØªÙŠ Ø§Ø³Ø§Ø³ÙŠ در شيوۀ تÙكر(Ú†Ù‡ در Ù…ØØªÙˆØ§ Ùˆ Ú†Ù‡ در منطق Ùˆ ÙØ±Ù…ولبندي موضوعâ€Ù‡Ø§) ميان جوامع غربي با جوامع غير غربي وجود دارد؟ آيا از Ù„ØØ§Ø¸ ساختار تÙكر ÙØ±Ù‚ اساسي ميان جوامع سنتي با مدرن Ùˆ پيش- علمي با سمت گيري شدۀ علمي، باسواد با Ø¨ÙŠâ€Ø³ÙˆØ§Ø¯ØŒ صنعتي با غيرصنعتي، توسعه ÙŠØ§ÙØªÙ‡ با در ØØ§Ù„ توسعه وجود دارد؟ شايد هم ØªÙØ§ÙˆØª چندان مهمي ميان شيوۀ تÙكر آنها وجود نداشته باشد؟ شايد اصلاً Ø·Ø±Ø Ú†Ù†ÙŠÙ† پرسشي نامعقول باشد Ùˆ شايد هم اين پرسش، پرسش ÙˆØ§ØØ¯ÙŠ Ù†Ø¨Ø§Ø´Ø¯ØŸ اما Ø·Ø±Ø Ú†Ù†ÙŠÙ† پرسشی ØŒ لااقل از ديدگاه غربيان، مهم است. اين پرسش†ناشي از علائق باستان شناختي يا بيگانه شناختي نيست بلكه براي تعري٠تÙكر غربي Ùˆ تعيين جايگاه آن Ø¶Ø±ÙˆØ±ÙŠâ€Ø§Ø³Øª. بررسي اين پرسش بايد در Ù…ØØªÙˆØ§ÙŠ ØªØ§Ø±ÙŠØ®ÙŠ Ùˆ جغراÙيايي آن صورت گيرد.
در نخستين نگاه آشكارترين گروهي كه پرسش ØªÙØ§ÙˆØª ميان شيوۀتÙكر در جوامع غربي با غير غربي را بررسي ÙƒØ±Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŒ انسان شناسان Ø§Ø¬ØªÙ…Ø§Ø¹ÙŠâ€Ø§Ù†Ø¯ كه از طريق علائق ÙˆØ³ÙŠØ¹â€Ø´Ø§Ù† به جوامعي كه به دورهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…Ø®ØªÙ„Ù Ùˆ نواØÙŠ Ú¯ÙˆÙ†Ø§Ú¯ÙˆÙ† متعلق Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŒ اين پرسش برايشان Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ است. اما اين پرسش مورد توجه ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù†ØŒ Ø±ÙˆØ§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù†ØŒ نظريهâ€Ù¾Ø±Ø¯Ø§Ø²Ø§Ù† اجتماعي، مورخان، Ø²Ø¨Ø§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† Ùˆ جامعه â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† Ùˆ بسياري ديگر نيز قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است؛ زيرا اينان نيز به طور مستقيم يا غير مستقيم به همان اندازۀ Ø§Ù†Ø³Ø§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† اجتماعي با اين پرسش سر Ùˆ كار پيدا ÙƒØ±Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. مسئلۀ اساسي اين است كه آیا ØªÙØ§ÙˆØªÙŠ Ø§Ø³Ø§Ø³ÙŠ ميان شيوۀ تÙكر٠جوامع سنتي با جوامع مدرن وجود دارد؟ اين مسئله ضرورتاً نوعي تقابل را Ù…ÙŠâ€Ø±Ø³Ø§Ù†Ø¯ØŒ اين تقابل در برگيرندۀ Ù…Ùهوم شيوهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´Ù‡ است واين Ù…Ùهوم به اين معني است كه كل پرسش در خور بررسي است.
نخست Ú†Ù‡ چيزي را در تقابل با Ú†Ù‡ چيزي قرار Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡ÙŠÙ…ØŸ Ú†Ù‡ نوع Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø±Ø§ با Ú†Ù‡ نوع Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡â€Ø§ÙŠ Ù…Ù‚Ø§Ø¨Ù„ هم ميâ€Ú¯Ø°Ø§Ø±ÙŠÙ…ØŸ Ú†Ù‡ منطقه را با Ú†Ù‡ منطقه يا كدام دوره را با كدام دوره مقابله ميâ€ÙƒÙ†ÙŠÙ…ØŸ آيا اين مقابله بر اساس شواهد تجربي است يا بر پايۀ شيوۀ ديگري صورت Ù…ÛŒ گیرد؟ در بررسي اين Ù…Ø¨Ø§ØØ« يكي از نكات جالب،تكثر ديدگاهâ€Ù‡Ø§ ميان پژوهشگران است. بسياري از Ù…ØÙ‚قان از تقابل جوامع مدرن وعلمي با جوامع سنتي(يا ابتدايي) Ùˆ پيش علمي سخن ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙ†Ø¯. در اين نوع مقابله، لااقل در آغاز،مقولات تا ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠ Ø±ÙˆØ´Ù† Ùˆ واضØâ€Ø§Ù†Ø¯. شايد در ميان خصوصياتي كه در اينجا مورد نظرند مهمترين تمايزات از اين قرار باشند: عقلانيت(كه گاهي اوقات با روش علمي برابر دانسته Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯) در تقابل با غير عقلانيت. ÙŠØ§ÙØªÙ‡â€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¹Ù„Ù…(كه معمولاً با علم غربي يكي انگاشته Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ وگاهي اوقات به منزلۀ ÙŠØ§ÙØªÙ‡â€Ù‡Ø§ÙŠ ØµØÙŠØ ØªØ¹Ø±ÙŠÙ Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯) در مقابل باورهاي غير علمي يا Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØªâ€Ù‡Ø§ÙŠ ØºÙ„Ø· Ùˆ تصورات نادرست؛ باز بودن سيستمâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ùكري در مقابل بسته بودن انديشهâ€Ù‡Ø§Ø› سكولاريسم(كه گاهي اوقات با روش علمي يا ÙŠØ§ÙØªÙ‡â€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¹Ù„Ù…ÙŠ برابر دانسته Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯) در مقابل ديني بودن يا اعتقاد به جادو.
در همين رابطه Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† Ø±ÙØªØ§Ø± ديني(يا جادويي) را براي تمايز شيوۀâ€Ù‡Ø§ÙŠ ØªÙكر به كار برد؛ زيرا Ø±ÙØªØ§Ø± ديني(يا جادويي) ØÙ‚ ويژۀ خود را دارد Ùˆ الگويی خاص براي انديشه- عمل ارائه Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ ÙˆÙ…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† منطق آن را تØÙ„يل كرد. ديني- بودن گاهي اوقات شامل بسياري چيزها Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯Ø› مثلاً تاكيد بر دين، بر جادو Ùˆ بر بينش Ø§ÙØ³ÙˆÙ† بخش به زندگي يا ØØªÙŠ Ø¹Ù„Ø§Ù‚Ù‡ به بيان شاعرانه Ùˆ شيوۀâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¨ÙŠØ§Ù† سمبليك. Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª مقابل ديني- بودن را Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† چنين برشمرد: عقلانيت، علم Ùˆ گاهي اوقات بينش مكانيكي از جهان. Ø§ÙØ²Ø§ÙŠØ´ سكولار شدن كه خصلت زندگي مدرن است در تقابل با تسري ÙŠØ§ÙØªÙ† دين به همه امور Ùˆ شئون زندگي كه مشخصۀ جامعۀ ابتدايي است.
شايد Ù…Ù†Ø§Ø³Ø¨â€ØªØ±ÙŠÙ† معيار براي تمايز شيوۀâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´Ù‡ØŒ تقسيم كار اجتماعی باشد؛ يعني تقابل ميان تقسيم كار در Ø³Ø·Ø Ø¹Ø§Ù„ÙŠ Ùˆ Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØªÙ‡ با تقسيم كار در Ø³Ø·Ø Ù¾Ø§ÙŠÙŠÙ† Ùˆ ابتدايي. تقابل ديگر را Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† در اين دانست: سلطۀ سنت (شامل آموختهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø³Ø·Ø Ù¾Ø§ÙŠÙŠÙ† Ùˆ ابتدايي) در مقابل خلاقيت ÙØ±Ø¯ÙŠ Ùˆ بيان ÙØ±Ø¯ÙŠ.
شايد در ميان اين معيارها، معيار عقلانيت(كه اغلب با علمي بودن يكي Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯) مهمترين معيار باشد.
عقلانيت گاهي اوقات در مقابل جادو يا شيوهâ€Ù‡Ø§ÙŠ ØªÙكري قرار ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯ كه به طور غير – تجربي Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØªÙ‡ Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ گاهي اوقات نيز در مقابل تبيينâ€Ù‡Ø§ÙŠ ØºÙ„Ø· يا در مقابل بينش شخصي معنادار از جهان قرار داده Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. گاهي اوقات Ú¯ÙØªÙ‡ Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ كه خصلت جامعۀ مدرن غربي، انديشۀ علمي است. اما اين خصلت Ú†Ù‡ معنايي دارد؟ شايد تÙكر علمي به معناي پذيرش شواهد تجربي باشد يادر معناي Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ØªØ±ØŒ تÙكر علمي را كوششي در جهت كش٠قوانين طبيعي بدانيم؛ Ùˆ چنانچه معناي آن را باز هم Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ØªØ± كنيم تÙكر علمي را كوششی در جهت كش٠آن دسته از قوانين طبيعي بدانيم كه ما را قادر Ù…ÙŠâ€Ø³Ø§Ø²Ù†Ø¯ كه از طبيعت بهرهâ€ÙˆØ±ÙŠ ÙƒÙ†ÙŠÙ…. پس Ú†Ù‡ چيزي ما را بر آن Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø±Ø¯ كه بگوييم يك جامعه به طور علمي Ù…ÙŠâ€Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´Ø¯ØŸ آيا اين سخن به این معناست كه بايد Ù¾ÙŠÙƒØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø² دانش در آنجا موجود باشد يا اينكه جامعه بايد امور Ùˆ معضلات خود را با روشهاي علمي ØÙ„ Ùˆ ÙØµÙ„ كند يا اين كه اعضاي چنين Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡â€Ø§ÙŠ Ù…Ø§ÙŠÙ„Ù†Ø¯ كه براي باورهاي خود اساس علمي قايل شوند؟
به رغم چنين مسائلي، تمايل عمومي بر اين است كه عقلانيت يا علم را معيار واضØÙŠØŒ يا لااقل معياري كه بايد آن را جدي Ú¯Ø±ÙØªØŒ براي تمايز شيوۀâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´Ù‡ بشناسيم. نكتۀ ديگري كه بايد در اين ارتباط در نظر داشت Ù¾ÙŠâ€Ø¢Ù…د گزينش چنين معياري است؛ چون گاهي اوقات به نظر Ù…ÙŠâ€Ø±Ø³Ø¯ كه عقلانيت معيار مناسبي باشد زيرا ØØ±ÙƒØª در جهت Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØª را نشان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ Ùˆ گاهي اوقات نيز Ù…ÛŒ â€ØªÙˆØ§Ù† اين معيار را با در نظر Ú¯Ø±ÙØªÙ† قدرت عظيم توضيØÙŠ Ø¹Ù„Ù… مدرن توجيه كرد.
لوسين لوي- برول شايد نخستين كسي بود كه ذهنيت اقوام ابتدايي را بر پايۀ پژوهشâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ù†Ø³Ø§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø®ØªÙŠ Ù…ÙˆØ¶ÙˆØ¹ پژوهش قرار داد Ùˆ كوشيد خصلتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¨Ø§Ø±Ø² اين ذهنيت را بشناسد Ùˆ ØªÙØ§ÙˆØªØ´ را با ذهنیت منطقي- علمي دريابد. به ديگر سخن، معيار او براي تمايز شيوهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´Ù‡ØŒ عقلانيت غربي يا علم غربي بود. ارنست كاسيرر نيز در جلد دوم ÙلسÙÛ€ صورتهاي سمبليك: انديشۀ Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ1 مقولات منطقي Ùˆ مقولات علم مدرن را معيار تمايز شيوۀ تÙكر Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ- ديني از انديشۀ منطقي- علمي Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯.
نظريۀ لوي- برول درباره ذهنيت هاي Ù…ØªÙØ§ÙˆØª Ùˆ متمايز(مانند ذهنيت ابتدايي، ذهنيت علمي) همچنان نظريۀ مطرØÙŠ Ø§Ø³Øª Ùˆ به طور گسترده، بويژه در زادگاه او، ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ ØŒ در قلمروهاي مختل٠به وسيلۀ مورخان، روان شناسان، ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† ÙˆØ§Ù†Ø³Ø§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† اجتماعي، ÙŠÙˆÙ†Ø§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù†ØŒ Ú†ÙŠÙ†â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† Ùˆ خاورشناسان به كار Ù…ÙŠâ€Ø±ÙˆØ¯. در ميان مورخان Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† از اعضاي مكتب آنال Annales در تاريخ نام برد. لوسين Ùور( Lucien Febvre )كه به همراه مارك بلوخ ( ( Marc Bloch پايهâ€Ú¯Ø°Ø§Ø± مكتب آنال بود، در كتاب مشهورش مسئلۀ Ø¨ÙŠâ€Ø§ÙŠÙ…اني در سده شانزدهم ميâ€ÙƒÙˆØ´Ø¯ تا اين نظر آبل لو ÙØ±Ø§Ù†Ùƒ ( ( Abel Lefranc
را رد كند كه مدعي بود كه راز نوشتۀ پر غنا Ùˆ ÙØ®ÙŠÙ… رابÙله2 ØÙ…له همۀ جانبه به مسيØÙŠØª بود. Ùور كوشيد تا نشان دهد كه با درنظر Ú¯Ø±ÙØªÙ† قيود Ùˆ Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠØªâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø°Ù‡Ù†ÙŠØª جمعي ØØ§ÙƒÙ… بر جامعۀ سده شانزدهم ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ØŒ انديشۀ آزاد ضد مسيØÙŠØŒ به منزلۀ نوعي بي خدايي، امري Ù…ØØ§Ù„ بوده است. بدين منظور Ùور جاي مسلطي را كه دين در زندگي انسانâ€Ù‡Ø§ در سده شانزدهم اروپا اشغال مي كند به ØªÙØµÙŠÙ„ نشان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯. او ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه در آن دوران تمامي زندگي خصوصي وعمومي Ùˆ ØØ±ÙÙ‡â€Ø§ÙŠ ÙŠÙƒ مسيØÙŠ Ø¯Ø± چنبرۀ مسيØÙŠØª بود. Ùور ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
« امروزه ما آزاديم كه مسيØÙŠ Ø¨Ø§Ø´ÙŠÙ… يا نباشيم. اما چنين آزاديي در قرن شانزدهم وجود نداشت.» غسل تعميد، تقدس†ازدواج، شعائر مربوط به مرگ، ØØ±Ø§Ù… بودن بعضي خوراكيâ€Ù‡Ø§ØŒ همۀ اينها را دين تعيين ميâ€ÙƒØ±Ø¯. وساطت مقدسان براي Ø´ÙØ§ÙŠ Ø¨ÙŠÙ…Ø§Ø±Ø§Ù† ضروري بود. زيارت گور قديسان Ùˆ اماكن مقدسه Ùˆ دادن نذرها از اهم واجبات بودند تا از اين طريق بلاها Ø¯ÙØ¹ Ùˆ بيماريâ€Ù‡Ø§ درمان شوند. ناقوس كليساها تواتر نمازگزاران Ùˆ عبادات را از بام تا شام در ساعتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…Ù‚Ø±Ø± اعلام Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø´Øª. ØØªÙŠ Ú¯Ø±ÙØªÙ† مدرك ØªØØµÙŠÙ„ÙŠ دانشگاهي ØµØ±ÙØ§Ù‹ موÙقيت در گذراندن Ø§Ù…ØªØØ§Ù†Ø§Øª نبود بلكه اجراي مناسك Ùˆ شعائر بود: داوطلب ØØªÙŠ Ø§Ú¯Ø± پروتستان بود، نه كاتوليك، موظ٠بود در مراسمي با شكوه كه چيزي ميان آيين عشاء رباني Ùˆ مراسم شكرگزاري بود شركت نماید Ùˆ در Ù…ØØ±Ø§Ø¨ از Ø±Ø³Ø§Ù„Ù‡â€Ø§Ø´ Ø¯ÙØ§Ø¹ كند. اين دين، اين مسيØÙŠØªØŒ مانند رداي ØØ¶Ø±Øª مريم بخشايشگر بودكه در كليساهاي آن زمان اغلب تصوير شده بود. همۀ انسانها از هر Ø·Ø¨Ù‚Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø²ÙŠØ± رداي ØØ¶Ø±Øª مريم بخشايشگر پناه ميâ€ÙŠØ§Ùتند. آيا كسي واقعاً مايل بود كه از اين پناهگاه قدم بيرون گذارد؟ داشتن چنين تمايلي Ù…ØØ§Ù„ بود. انسانâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ ÙƒÙ‡ در آغل مادرانۀ ØØ¶Ø±Øª مريم غنوده بودند ØØªÙŠ Ø§ØØ³Ø§Ø³ نميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ÙƒÙ‡ در Ø§Ø³Ø§Ø±Øªâ€Ø§Ù†Ø¯. براي اينكه آنان بتوانند بر ضد چنين وضعي بشورند نخست ضروري بود كه آنان اين توانايي Ùكري را داشته باشند كه بتوانند پرسش كنند. سپس Ùور با سند Ùˆ مدرك ميâ€ÙƒÙˆØ´Ø¯ تا نشان دهد كه انديشۀ انسان سده شانزدهم در ÙˆØ§Ø¶Ø Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´ÙŠØ¯Ù† Ùˆ درك جامع Ùˆ موثر Ú†Ù‡ تواناييâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ø¯Ø§Ø´Øª.
Ùور ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯: واژهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ø§Ø² نوع واژهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø²ÙŠØ± در Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª آن قرن وجود نداشتند Ùˆ Ùقدان همين واژهâ€Ù‡Ø§ از ديدگاه انديشۀ ÙلسÙÙŠ نابسندگي واقعي انديشه Ùˆ نقص آن را Ù…ÙŠâ€Ø±Ø³Ø§Ù†Ø¯. ØµÙØªâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ù…Ø§Ù†Ù†Ø¯: مطلق، نسبي،انتزاعي،كانكريت، از روي قصد(intentional) ØŒ ذاتي(inherent) ترانساندانتال]=ÙØ±Ø§ØªØ±ÙŠØŒ ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ø´ÙŠ[ Ùˆ اسمâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ù…Ø§Ù†Ù†Ø¯: علت ØŒ انتظام، Ù…Ùهوم Ùˆ معيار Ùˆ تØÙ„يل Ùˆ تركيب، قياس Ùˆ استقراء هماهنگي Ùˆ Ø·Ø¨Ù‚Ù‡â€Ø¨Ù†Ø¯ÙŠ Ø¯Ø± زبان ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ آنزمان وجود نداشتند. ØØªÙŠ ÙˆØ§Ú˜Û€ سيستم در ميانۀ سده Ù‡ÙØ¯Ù‡Ù… رايج شد.3 راسيوناليسم]=خردگرايي[ تا قرن نوزدهم Ù…ØµØ·Ù„Ø Ù†Ø´Ø¯Ù‡ بود. همين طور در Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª آن زمان اين ايسم ها وجود نداشتند: (theism) ] خداپرستي[ØŒ پانته ايسم، ماترياليسم، ناتوراليسم، Ùناتيسم ØŒ دترمينيسم(اصطلاØÙŠ ÙƒÙ‡ كانت واضعش بود)ØŒ شكاكيت(اين Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø±Ø§ ديدرو نخستين بار به كار برد) Ùˆ Ø§ÙŠØ¯Ù‡â€Ø¢Ù„يسم؛ هيچ يك از اين واژهâ€Ù‡Ø§ را ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÙŠ Ø²Ø¨Ø§Ù† دههâ€Ù‡Ø§ÙŠ 1520 تا 1550 در اختيار نداشت تا بتواند بينديشد وانديشهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø®ÙˆØ¯ را براي ساير ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÙŠØ§Ù† به ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ بيان كند. واژهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ ÙƒÙ‡ ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÙŠØ§Ù† سده شانزدهم در اختيار داشتند واژهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ø¨Ø±Ø§ÙŠ استدلال كردن يا تبيين كردن يا اثبات كردن نبودند. گرچه ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÙŠØ§Ù† زبان لاتين را در اختيار داشتند اما زبان لاتين نيز Ù†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³Øª به آنان در ÙلسÙÙŠ انديشيدن كمك كند Ùˆ وضعش چندان بهتر از زبان ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ نبود.
اين Ù†Ù…ÙˆÙ†Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¨ÙˆØ¯ از تاثير لوي- برول بر اعضاي مكتب آنال در تاريخ.4 تاثير لوسين لوي- برول Ùˆ ارنست كاسيرر بر Ù…ÙØ³Ø±Ø§Ù† كتاب مقدس Ùˆ به طور كلي ØªÙØ³ÙŠØ± متون مقدس بسيار زياد بوده است. شايد مطالب زير به طور مستقيم يا غير مستقيم ØªØØª تاثير اين دو متÙكر نوشته شده باشد. به خصوص لوي- برول بر زبان تصويري كه منطبق با ذهنيت ابتدايي است تاكيد بسيار ميâ€ÙƒØ±Ø¯ØŒ ذهنيت ابتدايي نه با Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… بلكه با تصاوير سروكار دارد. ابزار تÙكرش تصاويرند Ùˆ شيوه بيانش نيز تصويري است. يكي از يهودشناسان Ùˆ Ù…ÙØ³Ø±Ø§Ù† برجسته كتاب مقدس در خصوص ارتباط زبان عبري با شيوۀ تÙكر يا به طور كلي با شيوۀ بيان متون مقدس Ùˆ نوع پيامي كه اينها Ù…ÙŠâ€Ø±Ø³Ø§Ù†Ù†Ø¯ چنين ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
« نثري را كه در كتاب مقدس Bible) )عبري به كار Ø±ÙØªÙ‡ است Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† به مقولات زير تجزيه كرد: نخست بيش از همه، Ú¯ÙØªØ§Ø±ÙŠ Ø¯Ø§Ø±ÙŠÙ… كه در دعاها Ùˆ در خطبهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¯ÙŠÙ†ÙŠ Ùˆ در سخنرانيâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¹Ù…ÙˆÙ…ÙŠ به كار Ù…ÙŠâ€Ø±ÙˆØ¯. در سراسر خاور نزديك در دوران باستان سخنوري اهميت بسزايي داشت Ùˆ يكي از معيارهاي اساسي سنجش توانايي يك شخص همين بود كه آيا Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ نظر خود را خوب بيان كند. شخصي را كه از اين موهبت Ø¨ÙŠâ€Ø¨Ù‡Ø±Ù‡ بود الكن Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯. البته استثناهاي در خور توجهي نيز وجود دارد؛ مانند شخص موسي(Ø³ÙØ± خروج باب 16 آيۀ18 ). دو نمونۀ موسي Ùˆ ارميا نشان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ كه ناتواني در روان ØØ±Ù زدن مانعي زايل نشدني در كار پيامبري آنها بوده است،مانعي كه يا بايد بر Ø·Ø±Ù Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ مانند مورد ارميا يا Ú†Ø§Ø±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¨Ø±Ø§ÙŠ آن انديشيده Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ مانند مورد موسي] كه ظاهراً هارون به جايش سخن ميâ€Ú¯Ùته است[. اما نبايد بپنداريم كه Ú¯ÙØªØ§Ø±ÙŠ ÙƒÙ‡ به عبري بيان Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ØŒ شبيه به Ú¯ÙØªØ§Ø±ÙŠ Ø¨ÙˆØ¯ كه به زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ ØºØ±Ø¨ÙŠ بيان Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ØŒ Ú¯ÙØªØ§Ø± اخير مآخوذ از متون اساسي كلاسيك دربارۀ ÙÙ† خطابه است. Ú¯ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÙŠÙŠ ÙƒÙ‡ به زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ ÙŠÙˆÙ†Ø§Ù†ÙŠ باستان يا Ù„Ø§ØªÙŠÙ†â€Ø§Ù†Ø¯ Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡Ù†Ø¯ مخاطب يا مخال٠را با ارائه دلايل متقاعد كنند؛ بنابراين تا ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠ Ù‡Ù…ÙŠØ´Ù‡ سرشتي انتزاعي دارند، ØØªÙŠ Ø§Ú¯Ø± با مثالâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ØØ³ÙˆØ³ Ùˆ ملموس همراه باشند. Ú¯ÙØªØ§Ø± اين زبانâ€Ù‡Ø§ هميشه به منطق مخاطب يا مخال٠توسل Ù…ÙŠâ€Ø¬ÙˆÙŠØ¯. اما تا آنجا كه Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ… Ú¯ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÙŠÙŠ ÙƒÙ‡ به زبان عبري هستند سرشت كاملاً Ù…ØªÙØ§ÙˆØªÙŠ Ø¯Ø§Ø±Ù†Ø¯. البته ما در وضعيتي نيستيم كه بدانيم مخاطب در برابر اين Ú¯ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ Ú†Ù‡ واكنشي از خود نشان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ است؛ اما Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ… كه Ù…ØØªÙˆØ§ÙŠ Ø§ÙŠÙ† نوع Ú¯ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ خط Ùˆ نشان كشيدن بوده است نه متقاعد كردن مخاطب از طريق ارائه دلايل. Ú¯ÙØªØ§Ø± عبري ميâ€ÙƒÙˆØ´Ø¯ تا از طريق نيروي تصاويري كه ارائه Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ مخاطب را ØªØØª ÙØ´Ø§Ø± قرار دهد Ùˆ او را بترساند. شايد ما اين نوع Ú¯ÙØªØ§Ø± را ضرورتاً نامناسب ندانيم. كتاب دوم سموييل باب Ù‡ÙØ¯Ù‡Ù… چنين آغاز Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯:
«واخيتوÙÙ„ به آبشالوم Ú¯ÙØª مرا اذن بده كه دوازده هزار Ù†ÙØ± را برگزيده برخيزم Ùˆ شبانگاه داوود را تعاقب نمايم* پس در ØØ§Ù„ÙŠ كه او خسته Ùˆ دستâ€Ù‡Ø§ÙŠØ´ سست است بر او رسيده او را مضطرب خواهم ساخت Ùˆ تمامي قومي كه همراهش هستند خواهند گريخت Ùˆ پادشاه را به تنهايي خواهم كشت* Ùˆ تمامي قوم را نزد تو خواهم برگردانيد زيرا شخصي كه او را Ù…ÙŠâ€Ø·Ù„بي مثل برگشتن همه است پس تمام قوم در سلامتي خواهند بود* Ùˆ اين سخن در نظر آبشالوم Ùˆ در نظر جمیع مشايخ اسراييل پسند آمد* Ùˆ به آبشالوم Ú¯ÙØª ØÙˆØ´Ø§ÙŠ Ø§Ú˜ÙƒÙŠ را نيز بخوانيد تا بشنويم كه او Ú†Ù‡ خواهد Ú¯ÙØª* Ùˆ چون ØÙˆØ´Ø§ÙŠ Ù†Ø²Ø¯ آبشالوم آمد آبشالوم وي را خطاب كرده Ú¯ÙØª اخيتوÙÙ„ بدين مضمون Ú¯ÙØªÙ‡ است پس تو بگو كه بر ØØ³Ø¨ راي او عمل نماييم يا نه* ØÙˆØ´Ø§ÙŠ Ø¨Ù‡ آبشالوم Ú¯ÙØª مشورتي كه اخيتوÙÙ„ اين مرتبه داده است خوب نيست* Ùˆ ØÙˆØ´Ø§ÙŠ Ú¯ÙØª Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠ ÙƒÙ‡ پدرت Ùˆ مردانش شجاع هستند ومثل خرسي كه بچهâ€Ù‡Ø§ÙŠØ´ را در بيابان Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ باشند در تلخي جانند Ùˆ پدرت مرد جنگ آزموده است Ùˆ شير را در ميان قوم نمي ماند*»(به نقل از ترجمۀ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب مقدس)
نوع Ú¯ÙØªØ§Ø± ØÙˆØ´Ø§ÙŠØŒÚ¯Ùتار تصويري است كه Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡Ø¯ به نيروي تصاويري كه Ù…ÙŠâ€Ø¢Ùريند مخاطب را ØªØØª تاثير قرار دهد. در متون مقدس،ØÙ‚يقت،عنصري عيني نيست كه مخاطب بايد آن را بررسي كند Ùˆ پيش از آن كه تصميمي بگيرد آن را با آرامش خيال ارزيابي كند بلكه برعكس، در اين متون ØÙ‚يقت چيزي است كه بايد به آن ايمان آورد Ùˆ آن را نه از طريق استدلال بلكه به طور ذهني Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØª. Ú¯ÙØªØ§Ø± عبري، مخاطب را گيج ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ يعني قدرت تÙكر را از او سلب ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ ودرمقابل ميâ€ÙƒÙˆØ´Ø¯ تا او را مرعوب Ùˆ منكوب كند Ø¨ÙŠâ€Ø¢Ù†ÙƒÙ‡ به او ÙØ±ØµØª دهد كه دربارۀ آنچه شنيده تامل كند. Ú¯ÙˆÙŠÙ†Ø¯Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ دلايلش را در قالب تصاوير زنده Ùˆ در واقع در قالب Ø®Ø´Ù†â€ØªØ±ÙŠÙ† تصاوير ارئه Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ تصاويري كه مختص Ú¯ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÙŠ Ø¹ÙˆØ§Ù… ÙØ±ÙŠØ¨Ø§Ù† است، كسي است كه انتظار دارد كه ØØ±Ù هايش را باور كنند».5
شايد در اينجا بي مورد نباشد كه اعتقاد جنون وار به جادو را كه در سده Ù‡ÙØ¯Ù‡Ù… سراسر اروپا را ÙØ±Ø§Ú¯Ø±Ùته بود در ارتباط با نظریۀ بازنمايي جمعی لوی-برول ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ù‡ÛŒÙ….تروور-روپر(Trevor-Roper)
مورخ التقاتی Ùˆ برجسته ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÙŠ Ø¨Ù‡ Ù…Ùهوم لوسين Ùور از ذهنيت متوسل Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯(كه البته هم چنان كه در بالا Ú¯ÙØªÙŠÙ… Ùور Ù…Ùهوم ذهنيت را از لوي- برول- Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است).
تروور- روپر ميâ€ÙƒÙˆØ´Ø¯ تا ثابت كند كه اعتقاد جنون وار به جادو Ùقط هنگامي Ùهم پذير است كه در چارچوب كل جهان بيني وكل شيوۀ تÙكر Ùˆ عمل قرار داده شود. چنانچه در قالب Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª توماس كوون در كتاب: انقلاب علمي سخن گوييم، تروور- روپر ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه اعتقاد جنون وار به جادو بخشي از كل پاراديم بود ÙˆÙ…ÙŠâ€Ø¨Ø§ÙŠØ³Øª تغييري كلي در پاراديم(يا در ذهنيت) به وجود آيد پيش از آنكه نوع ديگري از خرد Ùˆ عقلانيت بتوانند در اروپا غلبه يابند. در ØªÙØ³ÙŠØ± تروور- روپر از اعتقاد به جادو دو نكته اساسي وجود دارند. نخست اينكه اعتقادات جادويي آن زمان را بايد در Ù…ØØªÙˆØ§ÙŠ Ø¹Ù…ÙˆÙ…ÙŠ شان قرار داد واين مستلزم اين است كه آنها را به منزلۀ بخشی مدغم از كل جهان بيني آن دوران در نظر آوريم Ùˆ نيز به عنوان بخشي از شكلâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ø¬ØªÙ…Ø§Ø¹ÙŠ بدانيم كه ريشۀعميقي در تمايلات پايدار اجتماعي دارند.بنابراين نادرست است كه اعتقادات به جادو را از بستر Ø¹Ù…ÙˆÙ…ÙŠâ€Ø´Ø§Ù† جدا كردو پرسيد چگونه اين اعتقادات رادرست ميâ€Ù¾Ù†Ø¯Ø§Ø´ØªÙ†Ø¯ در ØØ§Ù„ÙŠ كه نادرست بودن آنها در پرتو معيارهاي عقلاني امروزي ÙˆØ§Ø¶Ø Ùˆ آشكار است. تروور- روپر ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯: نادرست است كه خرد ومنطق امروزي را سيستمي معتبر، پايدار، خود- بسامان Ùˆ مستقل بدانيم. ما ØØªÙŠ Ø®Ø±Ø¯Ú¯Ø±Ø§ÙŠÙŠ را نسبي Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ… بدين معني كه خرد گرايي در چارچوب Ù…ØØªÙˆØ§ÙŠ ÙلسÙÙŠ عامي كار ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ ÙˆÙ†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† آن را از چارچوب اين Ù…ØØªÙˆØ§ جدا كرد.
پي آمد اين دید كل نگر اين است كه اعتقادات جادويي Ùˆ اعمال جادويي Ùˆ Ø§ÙØ±Ø§Ø· كاريâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ ÙƒÙ‡ دراين خصوص در سدهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù‡ÙØ¯Ù‡Ù… Ùˆ هجدهم وجود داشتند Ù†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯ به طور مجزا ريشه كن شوند، مگر آنكه كل بستر اين اعتقادات دگرگون Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯. چنانچه آن تغييرات اجتماعي رخ نداده بودند كه شالودۀ اجتماعي اين نوع اعتقادات را از ميان ببرند، اين اعتقادات پا بر جا ميâ€Ù…اندند واگر تغييري انتقادي در كل جهان بيني آن دوران صورت نمي Ú¯Ø±ÙØª اين اعتقادات هم چنان به ØÙŠØ§Øª خود ادامه مي دادند. براي از ميان بردن اسطوره Ùˆ خشكاندن سرچشمۀ زهرآگين آن Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø§ÙŠØ³Øª كل سيستم عقلاني Ùˆ ساختار اجتماعي، كه گرداگرد چنين اعتقادات Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ- ديني متبلور Ùˆ Ù…ØªØØ¬Ø± شده بودند، ÙØ±ÙˆØ±ÙŠØ®ØªÙ‡ شوند. بنابراين هنگامي Ú©Ù‡ چنين دگرگونيي در اواخر سده Ù‡ÙØ¯Ù‡Ù… به وقوع پيوست اين دگرگوني يك انقلاب ÙØ±Ø§Ú¯ÙŠØ± ÙلسÙÙŠ بود كه كل Ù…Ùهوم طبيعت Ùˆ نيز درك ما را از شيوۀ عمل آن تغيير داد Ùˆ خردگرايي مدرن پا به عرصۀ وجود گذاشت Ùˆ بنيادگرايي كتاب مقدسي را مردود شمرد. اين پيروزي نهايي كه طبيعت را از بنياد گرايي كتاب مقدس آزاد ساخت از يك سو به توسط جنبش زاهدان( Pietists) آلماني Ùˆ دائيستâ€Ù‡Ø§ÙŠ( Deists) انگليسي(كه وارثان Ù…Ù„ØØ¯Ø§Ù† پروتستان سده Ù‡ÙØ¯Ù‡Ù… بودند) Ùˆ از ديگر سو به وسيلۀ دكارت Ùˆ Ù†Ø¸Ø±ÙŠÙ‡â€Ø§Ø´ دربارۀ قوانين مكانيكي جهانشمول طبيعت انجام Ú¯Ø±ÙØª.6
تام بيا (Tambia )در كتابش: جادو،علم، دين Ùˆ گستره عقلانيت ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
« نظريۀ لوي- برول دربارۀ آميختگي( Participation) كه او كوشيدتا از طريق گزارشâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ÙØ¨Ù„غان مسيØÙŠ Ùˆ Ø³ÙŠØ§ØØªÙ†Ø§Ù…Ù‡â€Ù‡Ø§ Ùˆ Ø³ÙØ±Ù†Ø§Ù…Ù‡â€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¬Ù‡Ø§Ù†Ú¯Ø±Ø¯Ø§Ù† غربي كه دربارۀ اقوام ابتدايي نوشته شده بودند بازسازي كند به وسيلۀ ميشل Ùوكو در كتابش: واژهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ اشياء با اسناد Ùˆ مدارك به طرز درخشاني به كار Ø±ÙØªÙ‡ است. Ùوكو نشان داده است كه Ù…Ùهوم آميختگي در قالب Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª انديشۀ سده شانزدهم اروپا به آموزۀ نشان â€Ù‡Ø§ (doctrine of signatures) معرو٠است. در آموزۀ نشان ها Ù…Ùهوم همانندی] يا شباهت[ در رابطۀ ميان انسان Ùˆ پديدهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø·Ø¨ÙŠØ¹Øª نقش كليدي Ø§ÙŠÙØ§ ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. Ùوكو نقش همانندي(در تقابل با بازنمايي representation) رادر كسب دانش در سده شانزدهم اروپا نقشي سازنده Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯. ميدان معنايي همانندی (يا شباهت) شامل همانندي مجاورتي Ùˆ همانندي از دور است. در سده شانزدهم همدليâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ÙŠØ§Ù† انسان Ùˆ پديدهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¬Ù‡Ø§Ù† را چيزهايي Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯ÙƒÙ‡ ÙØ¶Ø§Ù‡Ø§ÙŠ ÙˆØ³ÙŠØ¹ÙŠ را Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯Ø·ÙŠ ÙƒÙ†Ù†Ø¯ Ùˆ همانند گرديâ€Ù‡Ø§ Ùˆ آميختگي ها را باعث شوند. انسان در مركز روابط چند جانبه قرار داشت Ùˆ هماننديâ€Ù‡Ø§ از او به جهان Ùˆ از جهان به او تابش ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯.
آموزۀ†نشانâ€Ù‡Ø§ نظريۀ â€Ø§ÙŠ Ø¯Ø±Ø¨Ø§Û€ زبان نيز در بر دارد بويژه در اين خصوص كه نامâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ø´ÙŠØ§Ø¡ØŒ همانندي مدغمي با اشيايي دارندكه آنهارا ميâ€Ù†Ø§Ù…ند. نشانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù‡Ù…Ø§Ù†Ù†Ø¯ÙŠØŒ هم آميختگي٠زباني Ùˆ هم آميختگي٠غير زباني را شامل اند. اين نظريه كه دربارۀ نام ها Ùˆ نيز چگونگي درگيري زبان با جهان است، رابطۀ مهمي نيز با به كارگيري زبان در جادو Ùˆ در هنرهاي Ø®Ùيه دارد. بنابر نظر Ùوكو بينش جديد از زبان (كه زبان را Ù¾Ø¯ÙŠØ¯Ù‡â€Ø§ÙŠ Ù‚Ø±Ø§Ø±Ø¯Ø§Ø¯ÙŠ Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ رابطۀ ميان زبان Ùˆ جهاني را كه زبان توصي٠ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ از نوع بازنمايي Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯ØŒ Ù†Ø¸Ø±ÙŠÙ‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ مكتب پور روايال ارائه داد،) جابجايي اپيستمه(يا پاراديم)یعنی جابجایی يك نوع ذهنيت با ذهنيتی از نوع ديگرتلقی Ù…ÛŒ کند».7
البته ميشل Ùوكو را مريد ارنست كاسيرر Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŒ اما به واسطۀ خويشاوندي نظريۀ ذهنيت پيش- منطقي Ùˆ Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÙŠ Ù„ÙˆÙŠ- برول با نظريۀ انديشۀ Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø±Ù†Ø³Øª كاسيرر Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† ميشل Ùوكو را مريد لوي- برول نيز دانست، همچنان كه تام بيا مدعي است.
برونوسنل در كتاب خود: كش٠ذهن8تمايز لوي- برول ميان انديشۀ پيش- منطقي Ùˆ انديشۀ منطقي را به كار Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø±Ø¯ تا جابجايي انديشۀ يوناني از شيوۀ Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¨Ù‡ شيوۀ منطقي رادر سير زمان توصي٠كند. در انديشۀ Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø³ØªØ¹Ø§Ø±Ù‡â€Ù‡Ø§ Ùˆ همانندي ها به منزلۀ تصاوير ØØ³ÙŠ Ø¨Ù‡ كار Ù…ÙŠâ€Ø±ÙˆÙ†Ø¯ كه خواص متاÙيزيكي دارند. با تغیير اين شيوۀ انديشه به انديشۀ منطقي، جاي تصاوير Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø±Ø§ØªÙˆØµÙŠÙâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¯Ù‚ÙŠÙ‚ Ùˆ برقراری نسبتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¹Ù‘Ù„ÙŠÙ Ø·Ø¨ÙŠØ¹ÙŠ ميان پديدهâ€Ù‡Ø§ ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ù†Ø¯ Ùˆ شيوۀ علمي انديشه پابه عرصۀ وجود ميâ€Ú¯Ø°Ø§Ø±Ø¯.
اين سخن را در همين جا بگوييم كه مسئله اعتبار Ùˆ Ù…Ùيد بودن Ù…Ùهوم ذهنيتâ€Ù‡Ø§ براي پژوهشگران Ù…Ø®ØªÙ„Ù Ù…ØªÙØ§ÙˆØª است. بعضي از آنان از ذهنيت به Ú¯ÙˆÙ†Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø³Ø®Ù† ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙ†Ø¯ÙƒÙ‡ گويي منظورشان Ùقط گرايش ها Ùˆ تمايلات ذهني ونظرات وعلائق Ùكري رايج در جامعه اي خاص Ùˆ در دوره†اي ويژه است. برخي ديگر Ù…Ùهوم ذهنيت را به معنايي به كار Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø±Ù†Ø¯ كه پي آمدهاي عظيمي دارد. اين موضوع بويژه درست است كه ÙØ±Ø¶ Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ كه كل يك ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ØŒ يا يك جامعه در Ø¯ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø®Ø§Øµ از زمان يا در هر يك از مراØÙ„ تØÙˆÙ„ شناختي٠جهانشمول انسان،خصوصيات ذهني متمايزي را نشان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯. مثلاً جام باتيستاويكو تاريخ را ÙØ±Ø¢ÙŠÙ†Ø¯ تدريجي انسان شدن٠انسان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯. او معتقد است كه تاريخ انسان يادر ØÙ‚یقت تاريخ انسان غربي از سه مرØÙ„Ù‡ گذر كرده است.9 پيش از اين سه مرØÙ„ه، دوره غول ها يا جانوران كودن، Ø¨ÙŠâ€Ø§ØØ³Ø§Ø³ Ùˆ ترسناك بوده است. مرØÙ„Û€ نخست، دوران خدايان است. در اين دوره انسانâ€Ù‡Ø§ ميâ€Ù¾Ù†Ø¯Ø§Ø±Ù†Ø¯ كه هر چيزي خداست يا خدا آن را ساخته يا خدا آن را انجام داده است. مرØÙ„Û€ دوم، عصر قهرمانان است كه عصر بربريت است Ùˆ در آن ØÙ‚ با زورگوست. مرØÙ„Û€ سوم، عصر انسانâ€Ù‡Ø§ يعني عصر خرد Ùˆ تمدن است كه همراه با دوره Ø§Ù†ØØ·Ø§Ø· شعر Ùˆ تخيل Ùˆ Ø§ØØ³Ø§Ø³ امر والا است.10 ويكو اين سه مرØÙ„Ù‡ را يك سيكل یا یک دوره Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ تاريخ را تكرار اين سيكل ميâ€Ù¾Ù†Ø¯Ø§Ø±Ø¯. ويكو از ذهنيت شعري، زبان شعري، قانون شعري، اخلاق شعري،منطق شعري Ùˆ مانند اينها سخن مي گويد. منظور او از شعري نوعی بيان است كه تودۀ مردم ساده در سالهاي نخست نژاد انساني به كار Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø±Ø¯Ù‡ اند. انسانهاي نخستين يا ÙˆØØ´ÙŠØ§Ù† ابتدايي براي اينكه با همنوعان خود ارتباط برقرار كنند،علائم طبيعي وايما Ùˆ اشاره را به كار مي بردند، چيزي كه ويكو آن را اعمال Ú¯Ù†Ú¯ ميâ€Ù†Ø§Ù…د.11 مدلول قرار دادن يك چيز كه دلالت بر چيزهاي ديگري بكند كه شبيه آنند، يا بازنمايي تصويري چيز ÙŠ كه به جاي كل طبقۀ موجودات يا اشيايي قرار بگيرد كه شبيه آن هستند،كار خط هيروگلي٠يا نقش نگاري بودكه زماني همه جا به كار مي Ø±ÙØªÙ‡ است. اما Ùقط در مصر Ùˆ چين Ùˆ در ميان سرخ پوستان آمريكا باقي مانده است؛ زيرا تمدن هاي اين كشورها از جريان اصلي ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ بشري به دور مانده Ùˆ Ù…ØªØØ¬Ø± Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. به همين دليل ويكو معتقد است كه نوشتار پيش از Ú¯ÙØªØ§Ø± پديد آمده است. اين نشانهâ€Ù‡Ø§ØŒ تصاوير Ùˆ ايماها Ùˆ اشاره ها نه به اشیايء مادي بلكه به آن چيزي ارجاع ميâ€Ú©Ù†Ù†Ø¯ كه ما آن را خصوصيات ذهني مي ناميم، Ùˆ دلالت بر Ùقر بيش از ØØ¯ زبان هاي ابتدايي مي كنند. اين ايما ها Ùˆ اشارهâ€Ù‡Ø§ يا تصاوير براي ذهن انسان هاي ابتدايي همچون Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… انتزاعي براي انسانهاي ÙØ±Ù‡ÙŠØ®ØªÙ‡ عصر جديدند. زيرا در زمانهاي اوليه، واژهâ€Ù‡Ø§ از اجسام Ùˆ خواص آنها انتقال ميâ€ÙŠØ§Ùتند تا چيزهاي ذهن Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø±Ø§ بيان كنند.12
مشخصۀ مرØÙ„Û€ بعدي Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØª انسانيت، به كارگيري استعارهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ تشبيهات Ùˆ تصاوير است كه اينها خصلت آن زباني را بيان ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ كه ما امروزه زبان شعري مي ناميم. انسانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ø¨ØªØ¯Ø§ÙŠÙŠ اشياء را نه با نام طبيعي شان بلكه با جوهر هاي Ùيزيكي نام گذاري مي كردند. داستان ها واسطورهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ نيز كاراكترهايي كه در اين داستان ها Ùˆ اسطوره ها ظاهر Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ØŒÙƒÙ„ÙŠ هاي تخيلي هستند،كه مي كوشند بدون كمك گيري از Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª عام مناسب، به انواع موجودات ارجاع كنند(چون در اين مرØÙ„Ù‡ توانايي ذهن انسان ابتدايي به مرØÙ„Ù‡ انتزاعي نرسيده است). بنابراين ژوپيتر همزمان هم نام آسمان است Ùˆ هم نام پدر خدايان Ùˆ ÙØ±Ù…انرواي جهان Ùˆ منبع تندر، ÙˆØØ´Øª Ùˆ وظيÙÙ‡.او تجسم همۀ نيروهاي لگام Ú¯Ø³ÙŠØ®ØªÙ‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø³Øª كه بشر بايد براي Ø¯ÙØ¹ شرشان، در برابرشان كرنش كند. هركول نام يك قهرمان است كه كارهاي عظيم Ùˆ ثمربخشي انجام Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ØŒ اما هركول نام طبقۀ همۀ قهرمانان٠همۀ اسطورهâ€Ù‡Ø§Ø³Øª. از اين رو هر قومي، هركول خود را ميâ€Ù¾Ø±Ø³ØªØ¯ . ويكو ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ بايد كوششي عظيم به خرج دهيم تا بتوانيم به اين نوع ذهنيت وارد شويم. انسان ابتدايي Ùقط در قالب تصاوير Ù…ÙŠâ€Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´ÙŠØ¯. شيوه تÙكرش، شعري بود.« باور اين موضوع براي ما Ù…ØØ§Ù„ است كه اجسام، Ø±ÙˆØ Ø¨Ø§Ø´Ù†Ø¯Ø› اما روميان اعتقاد داشتندكه آسمان توÙنده، ژوپيتر است».13 آسمان در نظر آنان شخصی عظیم الجثه Ùˆ ÙˆØØ´Øª Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† بود.ما به طور انتزاعی Ù…ÛŒ اندیشیم اما آنان در ØØ³ÙŠØ§Øª مستغرق بودند. «اين ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÙŠ ØªÙˆØ§Ù† ماست كه به تخيل عظيم آن نخستين انسانهايي وارد شويم كه Ø°Ù‡Ù†â€Ø´Ø§Ù†ØŒ انتزاعي ومعنوي Ùˆ ظري٠نبود. چون كه آنان كاملاً در ØØ³ÙŠØ§Øª خود غرق Ùˆ زنداني هيجانات خويش بودند Ùˆ در كالبد خود Ù…ØØµÙˆØ±Â».14 ما بايد به ذهن آن "غولâ€Ù‡Ø§ÙŠ ÙˆØØ´ÙŠ" Ù†Ùوذ كنيم كه علت پديدهâ€Ù‡Ø§ را شخص ميâ€Ù¾Ù†Ø¯Ø§Ø´ØªÙ†Ø¯ يعني وقتي در جستجوي علت Ù¾Ø¯ÙŠØ¯Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¨Ø± Ù…ÙŠâ€Ø¢Ù…دند به دنبال شخص ميâ€Ú¯Ø´ØªÙ†Ø¯ØŒ علتâ€Ù‡Ø§ØŒ شخصâ€Ù‡Ø§ بودند. گاهي اوقات آنان ØØªÙŠ Ø§Ø¯Ø¹Ø§ ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ كه اين موجودات آسماني را Ø¯ÙŠØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŒ مثلاً ژوپيتر را Ùˆ معتقد بودند كه او« با علائم ÙØ±Ù…ان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø¯ Ùˆ اين علائم، سخنان واقعي بودند Ùˆ آن علائم طبيعي يعني رعد Ùˆ برق، سخنان ژوپيتر بودند».15
با توجه به سخنان ويكو Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† مدعي شد كه لوسين لوي- برول نظريه كاملاً ØªØ§Ø²Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¯Ø±Ø¨Ø§Ø±Û€ ذهنيت انسانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ø¨ØªØ¯Ø§Ø¦ÙŠ ارائه نداده بلكه Ùقط كوشيده است آنچه را ويكو گمانهâ€Ù¾Ø±Ø¯Ø§Ø²ÙŠ ÙƒØ±Ø¯Ù‡ او با اسناد Ùˆ مدارك جديد Ø§Ù†Ø³Ø§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ Ø¨Ù‡ اثبات برساند.
لوي- برول كتاب مهمي درباره آگوست كنت تالي٠كرده است.. كنت بر لوي- برول تاثير عظيمي داشته است Ùˆ شايد بتوان Ú¯ÙØª كه پوزيتيويسم لوي- برول متاثر ازپوزيتيويسم كنت است.کار اساسی لوی-برول تزریق تاریخ گرایی آلمانی به پوزیتیویسم کنت است.
كنت نيز مانند ويكو ساخت ذهن انسان را دوره بندي ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. او در پي بررسيâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡ شناختي خويش به اين نتيجه رسيد كه ذهن انسان غربي از سه مرØÙ„Ù‡ گذر كرده است. در مرØÙ„Û€ نخست ذهن انسان پديدهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø·Ø¨ÙŠØ¹ÙŠ يا اجتماعي را به اين شيوه تبيين ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه علل به وجود آورندۀ آنها، موجوداتي شبيه به Ø§Ù†Ø³Ø§Ù†â€Ø§Ù†Ø¯Ø› يعني در اين مرØÙ„ه، ذهن انسان غربي به شيوۀ انسان گونه پنداري Ù…ÙŠâ€Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´Ø¯. به ديگر سخن در اين مرØÙ„ه، علت هر Ù¾Ø¯ÙŠØ¯Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø´Ø®Øµ پنداشته Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. لوي- برول اين شيوۀ تÙكر را Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÙŠ ÙˆÙ¾ÙŠØ´- منطقي ميâ€Ù†Ø§Ù…د Ùˆ ارنست كاسيرر آن را شيوۀ انديشه Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ù†Ø¯. رشد ذهن انسان Ø®Ø§ÙˆØ±Ù…ÙŠØ§Ù†Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø²Ø¬Ù…Ù„Ù‡ رشد ذهن ايراني، گويا، در همين مرØÙ„Ù‡ متوق٠مانده است. ذهن انسان غربي از اين مرØÙ„Ù‡ گذر كرده به مرØÙ„Û€ دوم Ù…ÙŠâ€Ø±Ø³Ø¯ كه مرØÙ„Û€ متاÙيزيك است. در اينجا او پديدهâ€Ù‡Ø§ را با توسل جستن به مقولات مجردي چون«جوهر» ØŒÂ«ÙØ·Ø±ØªÂ» Ùˆ غيره ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯. در مرØÙ„Û€ نخست، سازمان جامعه، ابتدايي است، آنچه امور جامعه را انتظام Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø®Ø´Ø¯ سنت است. در جامعه سنتي تÙكر غالب ÙˆØØ§ÙƒÙ…ØŒ تÙكر ديني است. كشيشان Ùˆ متكلمان زمام امور ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÙŠ Ùˆ سياسي Ùˆ قضايي جامعه را برعهده دارند Ùˆ همه ÙƒØ§Ø±Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. از نظر آگوست كنت جامعۀ سنتي دو خصلت اساسي Ùˆ به هم وابسته دارد: يكي اين كه تئوكراتيك است وديگر اينكه نظامي يا سپاهي است. جامعۀ سنتي،دين مداراست Ùˆ ÙØ¹Ø§Ù„يت غالب در آن، ÙØ¹Ø§Ù„يت نظامي است؛ به اين معني كه همواره بر طبل جنگ كوبيده Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ تا از اين طريق، غنائمي به دست آيد تا شكمâ€Ù‡Ø§ سير شوند Ùˆ جیب ها پر. در اين نوع جامعه، Ø¹Ø§Ù„ÙŠâ€ØªØ±ÙŠÙ† مقامâ€Ù‡Ø§ به نظاميان داده Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. اما اين جامعه در برابر چشمان آگوست كنت در ØØ§Ù„ Ù…ØÙˆ شدن بود Ùˆ نوع ØªØ§Ø²Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø² جامعه سربر ميâ€ÙƒØ´ÙŠØ¯ كه وجه تÙكر ØØ§ÙƒÙ… بر آن،علمي بود؛ به ديگر سخن، ذهن انسان غربي دو مرØÙ„Û€ پيشين را پشت سر گذاشته بود Ùˆ وارد مرØÙ„Û€ سوم يعني مرØÙ„Û€ علمي شده بود. در اين مرØÙ„ه، ذهن انسان پديدهâ€Ù‡Ø§ را مشاهده ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ به اين خرسند Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ كه در خصوص پديدار شدنشان، قاعده يا قانوني بيابد. وقتي كه قوانين ØØ§ÙƒÙ… بر وقوع رويدادهارا به دست آورد خرسند Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ وديگر در پي ÙŠØ§ÙØªÙ† يك اصل متاÙيزيكي كه در پس آنها باشد بر Ù†Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙŠØ¯. اين مرØÙ„Ù‡ را آگوست كنت مرØÙ„Û€ علمی یا پوزیتیویسم Ù…ÛŒ نامد.Ú¯ÙØªÛŒÙ… Ú©Ù‡ در جامعۀ سنتي كه Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¯ÙŠÙ† مدار يا خدامدار بود،كشيشان Ùˆ نظاميان همه كاره بودند، اما در جامعۀ مدرن جاي كشيشان را دانشمندان Ú¯Ø±ÙØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ جاي نظاميان را مديران صنعتي Ùˆ كارخانه داران. كنت از تØÙ„يل Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ در آن به سر مي برد اين نتيجه گيري را كرد كه شرط اساسي براي Ø§ØµÙ„Ø§Ø ÙŠØ§ تØÙˆÙ„ جامعه ØŒ Ø§ØµÙ„Ø§Ø ÙŠØ§ تØÙˆÙ„ انديشه است.16
Ù…ÙŠâ€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠÙ… كه لوي- برول در ارائه نظريۀ ذهنيت ابتدايي پيشگامان برجسته اي چون ويكو Ùˆ آگوست كنت داشته است. اما دستاورد عظيم لوي – برول در اين است كه او براي نخستين بار نشان داد كه انسان شناسي بايد به جاي ÙلسÙÙ‡ بنشيند. زيرا آنچه را ÙلسÙÙ‡ Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡Ø¯ انجام دهد ابزارهاي لازم براي اجرايش را در اختيار ندارد،اما Ø§Ù†Ø³Ø§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ Ø¯Ø§Ø±Ø¯. ÙلسÙÙ‡ Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡Ø¯ تاريخ Ø±ÙˆØ Ø§Ù†Ø³Ø§Ù† را پژوهش كند اما ناتوان از انجامش است. لوي- برول نشان داد كه اين كار Ùقط از انسان شناسي ساخته است.
تاثير لوي- برول بر دو دانشمند برجستۀ اين قرن يكي ÙˆÙŠÚ¯ÙˆØªØ³ÙƒÙŠØŒØ²Ø¨Ø§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³ روسي Ùˆ ديگري ژان پياژه روانشناس تكويني اهل سوئيس، هميشه در سمينارهاي علمي مورد Ø¨ØØ« Ùˆ Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ بوده است. ژان پياژه در كتاب خود: زبان Ùˆ انديشه كودك ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:«آثار كلاسيك لوي- برول هميشه منبع الهام من Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯Â».17
اما آنچه نگارنده را به نظرات لوي- برول علاقه مند كرده است پرتوي است كه نظريات او بر علل عقب ماندگي جوامع از جمله جوامع خاورميانه Ù…ÙŠâ€Ø§Ùشاند. خاورشناسان نامداري چون ايچ. ÙØ±Ø§Ù†ÙƒÙورت،ايچ. ا. ÙØ±Ø§Ù†ÙƒÙورت، جان. او.ويلسون، ت. جایکوبسن Ùˆ ويليام ايروين در آثار خود Ùˆ بويژه در اثر آكادميك مشتركشان به نام:ماجراي عقلاني انسان باستاني، نظريۀ ذهنيت پيش- منطقي ÙˆØ¹Ø±ÙØ§Ù†ÙŠ Ù„ÙˆÙŠ- برول (يانظريۀ انديشۀ Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙƒØ§Ø³ÙŠØ±Ø±) را با موÙقيت به كار Ø¨Ø±Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. ÙØµÙ„ يكم كتاب ياد شده كه به قلم ايچ. ÙØ±Ø§Ù†ÙƒÙورت وايچ. ا. ÙØ±Ø§Ù†ÙƒÙورت است عنوانش:« اسطوره Ùˆ واقعيت» است وچنين آغاز Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯:
«اگر به جستجوي انديشۀ نظري در اسناد Ùˆ مدارك باستانيان برآييم ناگزيريم بپذيريم كه در نوشتهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¢Ù†Ø§Ù† چيز بسيار اندكي وجود دارد كه شايستۀ نام «انديشه» ،در معناي دقيق آن، باشد. در نوشتهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¨Ø±Ø¬Ø§ÙŠ مانده در خاور نزديك، قطعات بسيار كمي را Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† ÙŠØ§ÙØª كه استدلال منسجم Ùˆ قانع ÙƒÙ†Ù†Ø¯Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø±Ø§ نشان دهندكه ما وجودش را لازمۀ تÙكر Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ…. انديشۀ خاور نزديك،زنداني تخيل است. آن را آميخته با خيال باÙÙŠ ميâ€ÙŠØ§Ø¨ÙŠÙ…. اما باستانيان نميâ€Ù¾Ø°ÙŠØ±Ùتند كه هرچيزي را Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† از شكلâ€Ù‡Ø§ÙŠ ÙƒØ§Ù†ÙƒØ±ÙŠØª]= Ù…ØØ³ÙˆØ³ Ùˆ ملموس[ كه آنان براي ما بر جاي Ú¯Ø°Ø§Ø´ØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯ انتزاع كرد».18
هانري ÙØ±Ø§Ù†ÙƒÙورت Ù¾ÙŠØ´Ú¯ÙØªØ§Ø± كتاب ديگرش را: پادشاهي وخدايان: پژوهشي درباره دين خاور نزديك باستان به منزلۀ ادغام جامعه Ùˆ طبيعت چنين آغاز ميâ€ÙƒÙ†Ø¯:
Â«Ø¢ÙØ±ÙŠÙ†Ø´â€Ù‡Ø§ÙŠ Ø°Ù‡Ù† ابتدايي در هم Ùˆ بر هم هستند، Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ…â€Ø§Ø´ تعري٠درستي ندارند، يا دقیقتر بگوييم، ÙØ§Ù‚د ØØ¯ÙˆØ¯ Ùˆ ثغورند. هر Ø±Ø§Ø¨Ø·Ù‡â€Ø§ÙŠ Ù…ÙŠØ§Ù† دو شيء به معناي اين است كه آن دو، ذاتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù‡Ù…Ø§Ù†Ù†Ø¯ÙŠ دارند. جزء به جاي كل قرار مي گيرد] به اين معني كه جزیي از يك كل برابر است با خود كل مثلاً:[ نام يك شخص، سايۀ او يا تصويرش با خود شخص برابرند. اين Ø¢Ù…ÙŠØ®ØªÚ¯ÙŠÙ Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÙŠ Ø§Ù‡Ù…ÙŠØª تمايزات را كم مي كند. در ØØ§Ù„ÙŠ كه اهميت هر نوع شباهتي را Ø§ÙØ²Ø§ÙŠØ´ Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯. اين Ø¢Ù…ÙŠØ®ØªÚ¯ÙŠÙ Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÙŠ Ù‡Ù…Û€ ضوابط Ùكري ما را نقض مي كند. بنابراين ابزار انديشۀ ما Ùˆ زبان ما براي توصي٠برداشت هاي ذهن ابتدايي چندان مناسب نيستند.
مثلاً ما Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡ÙŠÙ… در انديشۀ ابتدايي Ù…Ùهوم ÙˆØ§ØØ¯ÙŠ Ø±Ø§ مجزا كنيم، اما هر وقت دست به چنين كوششي Ù…ÙŠâ€Ø²Ù†ÙŠÙ… خود را در وضعيتي ميâ€ÙŠØ§Ø¨ÙŠÙ…ØŒ كه گويي،كلاÙÙŠ از تار Ùˆ پودهاي كاملاً Ù…ØªÙØ§ÙˆØª را كه سخت در هم تنيده شده اند در دست داريم Ùˆ Ù…ØÙƒÙˆÙ… به آنيم كه يا هر تاري را از اين كلا٠تا دورترين گوشهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø²Ù†Ø¯Ú¯ÙŠ باستاني دنبال كنيم يا اينكه دنبال تار را در جايي قطع نماييم Ùˆ وانمودكنيم كه Ù…Ùهومي كه به اجبار از اين كلا٠سخت در هم تنيده شده جدا ÙƒØ±Ø¯Ù‡â€Ø§ÙŠÙ… با انديشۀ ابتدايي متناظر است.
بنابراين، چنانچه نهاد پادشاهی را موضوع پژوهش قرار دهيم، يعني نهادي كه قلب Ù‚Ø¯ÙŠÙ…ÙŠâ€ØªØ±ÙŠÙ† جوامع متمدن راتشكيل Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ØŒØ¨Ø§ÙŠØ¯ از همان آغاز اين ØªÙØ§ÙˆØª در ذهنيت را،كه هم اكنون نشان Ø¯Ø§Ø¯ÙŠÙ…ØŒÙ…Ø·Ù…Ø Ù†Ø¸Ø± داشته باشيم. چنانچه كاركردهاي سياسي Ùˆ اقتصادي پادشاهي را در خاور نزديك پي گيري كنيم عوامل غير عقلاني اي خواهيم ÙŠØ§ÙØª كه در همه جا تاثير گذارند. از سوي ديگر چنانچه علت پي آمدهاي ديني پادشاهي را ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡ÙŠÙ… Ùˆ دلايل خداشناختي آن را بررسي كنيم در ميâ€ÙŠØ§Ø¨ÙŠÙ… كه آنها ما را ناچار Ù…ÙŠâ€Ø³Ø§Ø²Ù†Ø¯ كه با گزارش Ø¢ÙØ±ÙŠÙ†Ø´ آغاز كنيم به اين معني كه نخستين روز ]Ø¢ÙØ±ÙŠÙ†Ø´[ را با هر سپيده دمي Ùˆ با نخستين روز هر سال نوي Ùˆ نه تنها با به پادشاهي رسيدن هر شاهي بلكه با هر باري كه پادشاه بر تخت ميâ€Ù†Ø´ÙŠÙ†Ø¯ يا در ميدان رزم ظاهر Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ØŒ يكي بدانيم».19
آيا مورخان ما اين نكاتي را كه مورخ- ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù†ÙŠ Ú†ÙˆÙ† ÙØ±Ø§Ù†ÙƒÙورت يا ويليام آلبرايت متذكر Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯Ø¯Ø± نظر ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ù†Ø¯ØŸ
ويليام آلبرايت خاورشناس برجسته براي ØªÙØ³ÙŠØ± متون تاريخي Ùˆ ديني مصريان Ùˆ يهوديان به آثار لوي- برول استناد ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. ا ودر اثر مشهور خود: ازعصر سنگ تا مسيØÙŠØª ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
«بر اثر تلاش هاي بسياري از قوم شناسان برجسته Ùˆ مورخان دين، اكنون قلمرو دين ابتدايي، نسبت به ده سال پيش ÙˆØ¶ÙˆØ Ø¨ÙŠØ´ØªØ±ÙŠ ÙŠØ§ÙØªÙ‡ است(...) Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØª جديد اساساً در دو جهت بوده است: يكي در منظم Ùˆ مترتب Ùˆ روشن كردن Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… درباره ذهنيت انسان ابتدايي Ùˆ انسان ÙˆØØ´ÙŠ ÙˆØ¯ÙŠÚ¯Ø±ÙŠ كه در جهت نشان دادن اينكه اعتقاد به خدايان عالي امري قديمي Ùˆ رایج بوده است. در مورد نخست ما مديون دو كتاب درخشان لوي –برول: كاركردهاي ذهني در جوامع عقب مانده(1910) Ùˆ بويژه ذهنيت ابتدایي(1922) هستيم.اين دو كتاب، نظري را در خود متبلور ÙƒØ±Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ كه در دهۀ گذشته تاثير روز Ø§ÙØ²ÙˆÙ†ÙŠ Ø¯Ø§Ø´ØªÙ‡ است».20
آيا جز كشورهاي خاورميانه و خاور نزديك، نظريۀ لوي- برول در مورد انديشۀ چيني و هندي هم مصداق دارد؟
مارسل گرانه چين شناس مشهور ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÙŠ Ø¯Ø± اثر مشهور خود: انديشۀ چيني ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:« Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… اساسي انديشۀ چيني از Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª زبان عاميانه Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ شده كه آن Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª نيز از ذهنيت پيش- منطقي يا ذهنيت Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ù†Ø´Ø§Øª ÙŠØ§ÙØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯Â».21
در اينجا به نظر خود لوي- برول رجوع ميâ€ÙƒÙ†ÙŠÙ… تا علت ركود انديشۀ علمي چينيâ€Ù‡Ø§ Ùˆ هنديâ€Ù‡Ø§ را دريابيم . لوي- برول ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
« شناخت علمي در چين مثال بارزي از اين رشد متوق٠شده را ارائه Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯. علم چيني دانش دائره المعارÙÙŠ عظيمي در نجوم، Ùيزيك، شيمي، Ùيزيولوژي، آسيب شناسي]= پاتولوژي[ وطب درماني]= تراپولوژي[ Ùˆ علومي مانند اينها را Ø¢ÙØ±ÙŠØ¯Ù‡ است. اما از نظر ما اين دانش دائره المعارÙÙŠ مهمل است. چگونه Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† طي اعصار طولاني اين كوشش عظيم Ùˆ مهارت زياد را مصر٠كرد Ú©Ù‡ ØØ§ØµÙ„ آن مطلقاً ØµÙØ± باشد؟ بي شك اين موضوع علتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ú¯ÙˆÙ†Ø§Ú¯ÙˆÙ† دارد؛ اما بيش از همه بايد اين ØÙ‚يقت را در نظر Ú¯Ø±ÙØª كه همۀ اين به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¹Ù„ÙˆÙ… بر Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… منجمد Ùˆ Ù…ØªØØ¬Ø± استوارند.Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ…ÙŠ كه هرگز واقعاً مورد آزمون تجربی قرار Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ Ù…ØØªÙˆØ§ÙŠ Ø´Ø§Ù† به سختي چيزي بيش از تصورات مبهم Ùˆ آزمون ناپذير است كه به پيش- پیوند هاي Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÙŠ Ø¢ØºØ´ØªÙ‡ است. شكل انتزاعي Ùˆ عامي كه اين Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… در آن پيچيده Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ اجازه Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ كه ÙØ±Ø§ÙŠÙ†Ø¯ دو گانۀ تØÙ„يل Ùˆ تركيب كه ظاهراً منطقي است صورت پذيرد؛ گرچه اين ÙØ±Ø¢ÙŠÙ†Ø¯ هميشه بي ثمر است؛ اما همواره ارضا كننده است Ùˆ همواره نيز تا بيâ€Ù†Ù‡Ø§ÙŠØª تكرار Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. كساني مانند دو گرو كه با ذهنيت چيني آشنا هستند تقريباً نوميد Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ از اينكه ذهنيت چيني بتواند خود را از بندهايش برهاند Ùˆ ازچرخيدن به دور خود بازايستد. شيوۀ تÙكر چيني بسيار جامد Ùˆ Ù…ØªØØ¬Ø± Ùˆ آمرانه شده است. همان طور كه دشوار است كه اروپا را از دانشمندانش بيزاركرد، همين طور نيز دشوار است كه چيني ها را ناگزير سازند كه از پزشكان Ùˆ جادوگران Ùˆ استادان Ùونگ – شويي خود دست بكشند.
شكلâ€Ù‡Ø§ÙŠ ÙØ¹Ø§Ù„يت عقلاني هنديان همانندي بيشتري با شكلâ€Ù‡Ø§ÙŠ ÙØ¹Ø§Ù„يت عقلاني ما دارند. هند، دستور زبان دانان، رياضيدانان، منطق دانان Ùˆ ØÙƒÙŠÙ…ان ما بعد الطبيعي خود را داشته است. اما چرا هند چيزي كه شبيه علوم طبيعي ما باشد به وجود نياورده است؟ در ميان دلايل بسيار، يكي هم اين است كه طبق قاعده، Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… آنان مقدار زيادي از عناصر Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÙŠ Ø¨Ø§Ø²Ù†Ù…Ø§ÙŠÙŠ هاي جمعي را(كه Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… از آنها سر بر ÙƒØ´ÙŠØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯) در خود نگاه Ø¯Ø§Ø´ØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯Ø› Ùˆ اين Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… در عين ØØ§Ù„ صلب Ùˆ Ù…ØªØØ¬Ø± Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯Ø› به اين ترتيب Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… از تØÙˆÙ„ بيشتر كه بتواند آنها را بتدريج از اين عناصر Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÙŠ Ø±Ù‡Ø§ سازد، بازمانده اند. اما برعكس٠انديشۀ هندي، خوشبختانه انديشۀ يوناني در شرايطي مشابه، چنين تØÙˆÙ„ÙŠ ÙŠØ§ÙØª. انديشۀ هنديان از آن زمان تاكنون ØØªÙŠ Ø§Ú¯Ø± Ù…Ùهومي شده باشد،باز هم بازنمايي هاي جمعی آنان Ù…ØÙƒÙˆÙ… به اين Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ كه اساساً Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÙŠ Ø¨Ù…Ø§Ù†Ù†Ø¯ Ùˆ Ùقط به دشواري در برابر درسâ€Ù‡Ø§ÙŠ ØªØ¬Ø±Ø¨Ù‡ Ù†Ùوذ پذير باشند. اگر هندیان موضوعâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ø±Ø§ براي شناخت علمي تهيه ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ØŒ اين علوم Ùقط Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯ از نوع سمبليك Ùˆ خيالي باشند يا ØµØ±ÙØ§Ù‹ از نوع انتزاعي وجدلي. در ميان اقوامي كه رشد كمتري ÙŠØ§ÙØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŒØØªÙŠ Ø§Ú¯Ø± متمدن هم باشند، مانند مصري ها Ùˆ مكزيكي ها، باز نمايي هاي جمعي آنان كه به منزلۀ Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ…،ته نشين شده اند هنوز هم خصوصيات بارز پيش- منطقي ÙˆØ¹Ø±ÙØ§Ù†ÙŠ Ø±Ø§ در خود نگاه داشته اند».22
البته امروزه بر اثر ورود استعمار انگليس به چين وهند، آن دو كشور علم Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ غربي را Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØªÙ‡ اند Ùˆ به سرعت غربي مي شوند.23 اما بايد منتظر ماند Ùˆ ديد آيا علم Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ غربي در آن دو كشور به شكل بومي در Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙŠÙ†Ø¯ Ùˆ نهادینه Ù…ÛŒ شوند يا مثل كشورهاي اسلامي در خاورميانه كه علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ يوناني را Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØªÙ†Ø¯ اما پس از مدت كوتاهی آنها را به منزلۀ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÙŠ Ø¨ÙŠÚ¯Ø§Ù†Ù‡ با تÙكر سنتي شان كنار نهادندآن دو كشور نيز چنين مي كنند؟ نظريات لوي- برول شايد در خصوص علت يا علل عقب ماندگي كشورمان ايران نيز Ù…Ùيد باشد. علاوه بر اين،نظريات لوي- برول به ما كمك مي كنند تا آثاري مانند:ايلياد Ùˆ اديسه هومر Ùˆ مقدمۀ ابن خلدون،تاريخ جرير طبري،مروج الذهب Ùˆ اوستا Ùˆ شاهنامه Ùˆ غيره را بهتر درك Ùˆ ØªÙØ³ÙŠØ± كنيم. ØØªÙŠ Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† Ú¯ÙØª كه نظريات او ما را در Ùهم ÙلسÙÙ‡ هاي خرد ستيز معاصر غربي نيز ياري ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯.
پي نوشت ها:
* نگارنده كتابي با عنوان: لوسين لوي- برول Ùˆ مسئلۀ ذهنيتâ€Ù‡Ø§ تالي٠کرده استکه اين مقاله بخشي از آن است Ùˆ در اینجا از نظر خوانندگان ميâ€Ú¯Ø°Ø±Ø¯.
1- ارنست كاسيرر: ÙلسÙÛ€ صورتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø³Ù…Ø¨Ù„ÙŠÙƒ:انديشۀ Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ ØªØ±Ø¬Ù…Û€ يد الله موقن (تهران، انتشارات هرمس، 1378)
2- Fransios Rabelais(1553-1494)ØŒ طنز نويس Ùˆ هجونامه نويس ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÙŠ. دو رمان او به نام هاي Pantagruel(1533) Ùˆ Gargantua(1535) به خاطر طنز قوي Ùˆ تصوير پردازي درخشان شان سبب شهرت او شده اند.
3-خواننده را باید از این پیشداوری بر ØØ°Ø± داشت Ú©Ù‡ این واژه ها را ما پیش از ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ ها در زبان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ داشته ایم. بار معنایی Ú©Ù‡ این واژه ها اکنون در ترجمۀ متون ÙلسÙÛŒ غربی به خود Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند باری قرضی است. این واژه ها Ùˆ معنایشان گرته بر داری شده از واژه های زبانهای اروپایی اند.
4- به نقل از كتاب:
Stanley Teyaraja Tambiah: Magic , Science , Religion and the Scope of Rationality Cambridge University Press, 1990,pp.88-9.
5- J.Aberto Soggin: Introdution to the Old Testament, SCM Press, 1989,p.80.
براي آگاهي بيشتر از ارتباط ميان زبان با انديشه Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ رجوع كنيد به مقالۀ پل هنله: «زبان، انديشه Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Â» در كتاب: يد الله موقن: زبان،انديشه Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯(تهران، انتشارات هرمس، 1378،صص30-1) اين مقاله در Ø´Ø±Ø Ù†Ø¸Ø±ÙŠÛ€ نسبيت زباني ور٠(Whorf) است كه اين نظريه با آراي لوي- برول همانندي دارد.
6- مآخذ شماره 4 صص89-88
7- همان ص163
8- Bruno Snell, The Discovery of the Mind , New York , Harper Torchbook , 1960.
9- The New Science of Giambattista Vico, English translation by Berg and Fish, Cornell University press, 1961.N,2,922.
10- Ibid, No 2 , 923-938.
11- Ibid , 32.
12- Ibid , 237.
13- Ibid , 383.
14- Ibid, 379-9.
15 Ibid, 379.
16- آگوست كنت گذار سه مرØÙ„Ù‡â€Ø§ÙŠ Ù…Ø´Ù‡ÙˆØ± خود را نخست در جزوات(Opuscules) كه در سال 1822 منتشر شد بيان كرد. سپس اين جزوات در انتهاي جلد چهارم سيستم سياست اثباتي]=پوزيتيو[ تجديدچاپ شد:
August Comte: Systeme de Politique Positive , Tome Quatrieome et dernier , 1854, p .87.
17- J.Piaget, The Language and Thought of the Child , London, Kegan Pauk , 1921 , 2nd ed , p.XXIV.
18 H.and H.A.Frankfort , John A. Wilson , Thorkild Jacobson , William A. Irwin,: The Intellectual Adventures of Ancient Man, The University of Chicago Press, 1946.P.3.
19-Henri Frankfort ,Kingship and the Gods,A study of Ancient Near Eastern Religion as theIntegrationof Society and Nature , the University of Chicago Press , 1948,p.ix.
20-William Foxwell Albright,From the Stone Age to Christianity,Anchor books edition, 1957 , p.168.
21-Marcel Granet ,Das Chinisische Denken, Suhrkamp, 1985 , S.61.
Ù…ØªØ§Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ اصل ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ کتاب Ùوق در دسترس من نبود Ùقط ترجمۀ آلمانی آن را در اختیار داشتم.
22-لوسین لوی-برول : کار کردهای ذهنی در جوامع عقب مانده ترجمۀ یدالله موقن (زیر چاپ ).
23-برای آگاهی بیشتر از تاثیر استعمار انگلیس بر هند Ùˆ به طور Ú©Ù„ÛŒ بر کشور های آسیایی Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ‚ایی رجوع کنید به مقاله های مارکس Ùˆ انگلس در بارۀ استعمار یا به مقالۀ یدالله موقن :«تاریخچۀ Ù…Ùهوم استبداد شرقی» در همین سایت.
پایان
در نخستين نگاه آشكارترين گروهي كه پرسش ØªÙØ§ÙˆØª ميان شيوۀتÙكر در جوامع غربي با غير غربي را بررسي ÙƒØ±Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŒ انسان شناسان Ø§Ø¬ØªÙ…Ø§Ø¹ÙŠâ€Ø§Ù†Ø¯ كه از طريق علائق ÙˆØ³ÙŠØ¹â€Ø´Ø§Ù† به جوامعي كه به دورهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…Ø®ØªÙ„Ù Ùˆ نواØÙŠ Ú¯ÙˆÙ†Ø§Ú¯ÙˆÙ† متعلق Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŒ اين پرسش برايشان Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ است. اما اين پرسش مورد توجه ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù†ØŒ Ø±ÙˆØ§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù†ØŒ نظريهâ€Ù¾Ø±Ø¯Ø§Ø²Ø§Ù† اجتماعي، مورخان، Ø²Ø¨Ø§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† Ùˆ جامعه â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† Ùˆ بسياري ديگر نيز قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است؛ زيرا اينان نيز به طور مستقيم يا غير مستقيم به همان اندازۀ Ø§Ù†Ø³Ø§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† اجتماعي با اين پرسش سر Ùˆ كار پيدا ÙƒØ±Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. مسئلۀ اساسي اين است كه آیا ØªÙØ§ÙˆØªÙŠ Ø§Ø³Ø§Ø³ÙŠ ميان شيوۀ تÙكر٠جوامع سنتي با جوامع مدرن وجود دارد؟ اين مسئله ضرورتاً نوعي تقابل را Ù…ÙŠâ€Ø±Ø³Ø§Ù†Ø¯ØŒ اين تقابل در برگيرندۀ Ù…Ùهوم شيوهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´Ù‡ است واين Ù…Ùهوم به اين معني است كه كل پرسش در خور بررسي است.
لوسين لوي- برول ومسئله ذهنيتâ€Ù‡Ø§ یدالله موقن
Lucien Levy-Bruhl and the Problem of Mentalities by Yadollah Moughen
آيا اقوام مختل٠داراي ذهنيت مشابهي هستند؟ اگر پاسخ مثبت باشد پس چرا ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯â€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ù‚ÙˆØ§Ù… اين همه با هم Ù…ØªÙØ§ÙˆØªâ€Ø§Ù†Ø¯ØŸ آيا ØªÙØ§ÙˆØªâ€Ù‡Ø§ÙŠ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÙŠ Ø±Ø§ نبايد Ù¾ÙŠâ€Ø¢Ù…د ØªÙØ§ÙˆØªâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¯Ø± ذهنيت دانست؟ آيا به راستي Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÙŠâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ø±Ø§ درك كرد كه با ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ خودمان Ù…ØªÙØ§ÙˆØªâ€Ø§Ù†Ø¯ØŸ Ùˆ آيا به راستي ما درك درستي ØØªÙŠ Ø§Ø² ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ خودمان داريم؟ اين نوشته براین پرسش اساسي متمركز شده است: آيا ØªÙØ§ÙˆØªÙŠ Ø§Ø³Ø§Ø³ÙŠ در شيوۀ تÙكر(Ú†Ù‡ در Ù…ØØªÙˆØ§ Ùˆ Ú†Ù‡ در منطق Ùˆ ÙØ±Ù…ولبندي موضوعâ€Ù‡Ø§) ميان جوامع غربي با جوامع غير غربي وجود دارد؟ آيا از Ù„ØØ§Ø¸ ساختار تÙكر ÙØ±Ù‚ اساسي ميان جوامع سنتي با مدرن Ùˆ پيش- علمي با سمت گيري شدۀ علمي، باسواد با Ø¨ÙŠâ€Ø³ÙˆØ§Ø¯ØŒ صنعتي با غيرصنعتي، توسعه ÙŠØ§ÙØªÙ‡ با در ØØ§Ù„ توسعه وجود دارد؟ شايد هم ØªÙØ§ÙˆØª چندان مهمي ميان شيوۀ تÙكر آنها وجود نداشته باشد؟ شايد اصلاً Ø·Ø±Ø Ú†Ù†ÙŠÙ† پرسشي نامعقول باشد Ùˆ شايد هم اين پرسش، پرسش ÙˆØ§ØØ¯ÙŠ Ù†Ø¨Ø§Ø´Ø¯ØŸ اما Ø·Ø±Ø Ú†Ù†ÙŠÙ† پرسشی ØŒ لااقل از ديدگاه غربيان، مهم است. اين پرسش†ناشي از علائق باستان شناختي يا بيگانه شناختي نيست بلكه براي تعري٠تÙكر غربي Ùˆ تعيين جايگاه آن Ø¶Ø±ÙˆØ±ÙŠâ€Ø§Ø³Øª. بررسي اين پرسش بايد در Ù…ØØªÙˆØ§ÙŠ ØªØ§Ø±ÙŠØ®ÙŠ Ùˆ جغراÙيايي آن صورت گيرد.
در نخستين نگاه آشكارترين گروهي كه پرسش ØªÙØ§ÙˆØª ميان شيوۀتÙكر در جوامع غربي با غير غربي را بررسي ÙƒØ±Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŒ انسان شناسان Ø§Ø¬ØªÙ…Ø§Ø¹ÙŠâ€Ø§Ù†Ø¯ كه از طريق علائق ÙˆØ³ÙŠØ¹â€Ø´Ø§Ù† به جوامعي كه به دورهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…Ø®ØªÙ„Ù Ùˆ نواØÙŠ Ú¯ÙˆÙ†Ø§Ú¯ÙˆÙ† متعلق Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŒ اين پرسش برايشان Ù…Ø·Ø±Ø Ø´Ø¯Ù‡ است. اما اين پرسش مورد توجه ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù†ØŒ Ø±ÙˆØ§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù†ØŒ نظريهâ€Ù¾Ø±Ø¯Ø§Ø²Ø§Ù† اجتماعي، مورخان، Ø²Ø¨Ø§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† Ùˆ جامعه â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† Ùˆ بسياري ديگر نيز قرار Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است؛ زيرا اينان نيز به طور مستقيم يا غير مستقيم به همان اندازۀ Ø§Ù†Ø³Ø§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† اجتماعي با اين پرسش سر Ùˆ كار پيدا ÙƒØ±Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. مسئلۀ اساسي اين است كه آیا ØªÙØ§ÙˆØªÙŠ Ø§Ø³Ø§Ø³ÙŠ ميان شيوۀ تÙكر٠جوامع سنتي با جوامع مدرن وجود دارد؟ اين مسئله ضرورتاً نوعي تقابل را Ù…ÙŠâ€Ø±Ø³Ø§Ù†Ø¯ØŒ اين تقابل در برگيرندۀ Ù…Ùهوم شيوهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´Ù‡ است واين Ù…Ùهوم به اين معني است كه كل پرسش در خور بررسي است.
نخست Ú†Ù‡ چيزي را در تقابل با Ú†Ù‡ چيزي قرار Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡ÙŠÙ…ØŸ Ú†Ù‡ نوع Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø±Ø§ با Ú†Ù‡ نوع Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡â€Ø§ÙŠ Ù…Ù‚Ø§Ø¨Ù„ هم ميâ€Ú¯Ø°Ø§Ø±ÙŠÙ…ØŸ Ú†Ù‡ منطقه را با Ú†Ù‡ منطقه يا كدام دوره را با كدام دوره مقابله ميâ€ÙƒÙ†ÙŠÙ…ØŸ آيا اين مقابله بر اساس شواهد تجربي است يا بر پايۀ شيوۀ ديگري صورت Ù…ÛŒ گیرد؟ در بررسي اين Ù…Ø¨Ø§ØØ« يكي از نكات جالب،تكثر ديدگاهâ€Ù‡Ø§ ميان پژوهشگران است. بسياري از Ù…ØÙ‚قان از تقابل جوامع مدرن وعلمي با جوامع سنتي(يا ابتدايي) Ùˆ پيش علمي سخن ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙ†Ø¯. در اين نوع مقابله، لااقل در آغاز،مقولات تا ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠ Ø±ÙˆØ´Ù† Ùˆ واضØâ€Ø§Ù†Ø¯. شايد در ميان خصوصياتي كه در اينجا مورد نظرند مهمترين تمايزات از اين قرار باشند: عقلانيت(كه گاهي اوقات با روش علمي برابر دانسته Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯) در تقابل با غير عقلانيت. ÙŠØ§ÙØªÙ‡â€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¹Ù„Ù…(كه معمولاً با علم غربي يكي انگاشته Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ وگاهي اوقات به منزلۀ ÙŠØ§ÙØªÙ‡â€Ù‡Ø§ÙŠ ØµØÙŠØ ØªØ¹Ø±ÙŠÙ Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯) در مقابل باورهاي غير علمي يا Ø¯Ø±ÙŠØ§ÙØªâ€Ù‡Ø§ÙŠ ØºÙ„Ø· Ùˆ تصورات نادرست؛ باز بودن سيستمâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ùكري در مقابل بسته بودن انديشهâ€Ù‡Ø§Ø› سكولاريسم(كه گاهي اوقات با روش علمي يا ÙŠØ§ÙØªÙ‡â€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¹Ù„Ù…ÙŠ برابر دانسته Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯) در مقابل ديني بودن يا اعتقاد به جادو.
در همين رابطه Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† Ø±ÙØªØ§Ø± ديني(يا جادويي) را براي تمايز شيوۀâ€Ù‡Ø§ÙŠ ØªÙكر به كار برد؛ زيرا Ø±ÙØªØ§Ø± ديني(يا جادويي) ØÙ‚ ويژۀ خود را دارد Ùˆ الگويی خاص براي انديشه- عمل ارائه Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ ÙˆÙ…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† منطق آن را تØÙ„يل كرد. ديني- بودن گاهي اوقات شامل بسياري چيزها Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯Ø› مثلاً تاكيد بر دين، بر جادو Ùˆ بر بينش Ø§ÙØ³ÙˆÙ† بخش به زندگي يا ØØªÙŠ Ø¹Ù„Ø§Ù‚Ù‡ به بيان شاعرانه Ùˆ شيوۀâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¨ÙŠØ§Ù† سمبليك. Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª مقابل ديني- بودن را Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† چنين برشمرد: عقلانيت، علم Ùˆ گاهي اوقات بينش مكانيكي از جهان. Ø§ÙØ²Ø§ÙŠØ´ سكولار شدن كه خصلت زندگي مدرن است در تقابل با تسري ÙŠØ§ÙØªÙ† دين به همه امور Ùˆ شئون زندگي كه مشخصۀ جامعۀ ابتدايي است.
شايد Ù…Ù†Ø§Ø³Ø¨â€ØªØ±ÙŠÙ† معيار براي تمايز شيوۀâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´Ù‡ØŒ تقسيم كار اجتماعی باشد؛ يعني تقابل ميان تقسيم كار در Ø³Ø·Ø Ø¹Ø§Ù„ÙŠ Ùˆ Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØªÙ‡ با تقسيم كار در Ø³Ø·Ø Ù¾Ø§ÙŠÙŠÙ† Ùˆ ابتدايي. تقابل ديگر را Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† در اين دانست: سلطۀ سنت (شامل آموختهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø³Ø·Ø Ù¾Ø§ÙŠÙŠÙ† Ùˆ ابتدايي) در مقابل خلاقيت ÙØ±Ø¯ÙŠ Ùˆ بيان ÙØ±Ø¯ÙŠ.
شايد در ميان اين معيارها، معيار عقلانيت(كه اغلب با علمي بودن يكي Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯) مهمترين معيار باشد.
عقلانيت گاهي اوقات در مقابل جادو يا شيوهâ€Ù‡Ø§ÙŠ ØªÙكري قرار ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯ كه به طور غير – تجربي Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØªÙ‡ Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ گاهي اوقات نيز در مقابل تبيينâ€Ù‡Ø§ÙŠ ØºÙ„Ø· يا در مقابل بينش شخصي معنادار از جهان قرار داده Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. گاهي اوقات Ú¯ÙØªÙ‡ Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ كه خصلت جامعۀ مدرن غربي، انديشۀ علمي است. اما اين خصلت Ú†Ù‡ معنايي دارد؟ شايد تÙكر علمي به معناي پذيرش شواهد تجربي باشد يادر معناي Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ØªØ±ØŒ تÙكر علمي را كوششي در جهت كش٠قوانين طبيعي بدانيم؛ Ùˆ چنانچه معناي آن را باز هم Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ØªØ± كنيم تÙكر علمي را كوششی در جهت كش٠آن دسته از قوانين طبيعي بدانيم كه ما را قادر Ù…ÙŠâ€Ø³Ø§Ø²Ù†Ø¯ كه از طبيعت بهرهâ€ÙˆØ±ÙŠ ÙƒÙ†ÙŠÙ…. پس Ú†Ù‡ چيزي ما را بر آن Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø±Ø¯ كه بگوييم يك جامعه به طور علمي Ù…ÙŠâ€Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´Ø¯ØŸ آيا اين سخن به این معناست كه بايد Ù¾ÙŠÙƒØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø² دانش در آنجا موجود باشد يا اينكه جامعه بايد امور Ùˆ معضلات خود را با روشهاي علمي ØÙ„ Ùˆ ÙØµÙ„ كند يا اين كه اعضاي چنين Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡â€Ø§ÙŠ Ù…Ø§ÙŠÙ„Ù†Ø¯ كه براي باورهاي خود اساس علمي قايل شوند؟
به رغم چنين مسائلي، تمايل عمومي بر اين است كه عقلانيت يا علم را معيار واضØÙŠØŒ يا لااقل معياري كه بايد آن را جدي Ú¯Ø±ÙØªØŒ براي تمايز شيوۀâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´Ù‡ بشناسيم. نكتۀ ديگري كه بايد در اين ارتباط در نظر داشت Ù¾ÙŠâ€Ø¢Ù…د گزينش چنين معياري است؛ چون گاهي اوقات به نظر Ù…ÙŠâ€Ø±Ø³Ø¯ كه عقلانيت معيار مناسبي باشد زيرا ØØ±ÙƒØª در جهت Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØª را نشان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ Ùˆ گاهي اوقات نيز Ù…ÛŒ â€ØªÙˆØ§Ù† اين معيار را با در نظر Ú¯Ø±ÙØªÙ† قدرت عظيم توضيØÙŠ Ø¹Ù„Ù… مدرن توجيه كرد.
لوسين لوي- برول شايد نخستين كسي بود كه ذهنيت اقوام ابتدايي را بر پايۀ پژوهشâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ù†Ø³Ø§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø®ØªÙŠ Ù…ÙˆØ¶ÙˆØ¹ پژوهش قرار داد Ùˆ كوشيد خصلتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¨Ø§Ø±Ø² اين ذهنيت را بشناسد Ùˆ ØªÙØ§ÙˆØªØ´ را با ذهنیت منطقي- علمي دريابد. به ديگر سخن، معيار او براي تمايز شيوهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´Ù‡ØŒ عقلانيت غربي يا علم غربي بود. ارنست كاسيرر نيز در جلد دوم ÙلسÙÛ€ صورتهاي سمبليك: انديشۀ Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ1 مقولات منطقي Ùˆ مقولات علم مدرن را معيار تمايز شيوۀ تÙكر Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ- ديني از انديشۀ منطقي- علمي Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯.
نظريۀ لوي- برول درباره ذهنيت هاي Ù…ØªÙØ§ÙˆØª Ùˆ متمايز(مانند ذهنيت ابتدايي، ذهنيت علمي) همچنان نظريۀ مطرØÙŠ Ø§Ø³Øª Ùˆ به طور گسترده، بويژه در زادگاه او، ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ ØŒ در قلمروهاي مختل٠به وسيلۀ مورخان، روان شناسان، ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù† ÙˆØ§Ù†Ø³Ø§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† اجتماعي، ÙŠÙˆÙ†Ø§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù†ØŒ Ú†ÙŠÙ†â€Ø´Ù†Ø§Ø³Ø§Ù† Ùˆ خاورشناسان به كار Ù…ÙŠâ€Ø±ÙˆØ¯. در ميان مورخان Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† از اعضاي مكتب آنال Annales در تاريخ نام برد. لوسين Ùور( Lucien Febvre )كه به همراه مارك بلوخ ( ( Marc Bloch پايهâ€Ú¯Ø°Ø§Ø± مكتب آنال بود، در كتاب مشهورش مسئلۀ Ø¨ÙŠâ€Ø§ÙŠÙ…اني در سده شانزدهم ميâ€ÙƒÙˆØ´Ø¯ تا اين نظر آبل لو ÙØ±Ø§Ù†Ùƒ ( ( Abel Lefranc
را رد كند كه مدعي بود كه راز نوشتۀ پر غنا Ùˆ ÙØ®ÙŠÙ… رابÙله2 ØÙ…له همۀ جانبه به مسيØÙŠØª بود. Ùور كوشيد تا نشان دهد كه با درنظر Ú¯Ø±ÙØªÙ† قيود Ùˆ Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠØªâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø°Ù‡Ù†ÙŠØª جمعي ØØ§ÙƒÙ… بر جامعۀ سده شانزدهم ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ØŒ انديشۀ آزاد ضد مسيØÙŠØŒ به منزلۀ نوعي بي خدايي، امري Ù…ØØ§Ù„ بوده است. بدين منظور Ùور جاي مسلطي را كه دين در زندگي انسانâ€Ù‡Ø§ در سده شانزدهم اروپا اشغال مي كند به ØªÙØµÙŠÙ„ نشان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯. او ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه در آن دوران تمامي زندگي خصوصي وعمومي Ùˆ ØØ±ÙÙ‡â€Ø§ÙŠ ÙŠÙƒ مسيØÙŠ Ø¯Ø± چنبرۀ مسيØÙŠØª بود. Ùور ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
« امروزه ما آزاديم كه مسيØÙŠ Ø¨Ø§Ø´ÙŠÙ… يا نباشيم. اما چنين آزاديي در قرن شانزدهم وجود نداشت.» غسل تعميد، تقدس†ازدواج، شعائر مربوط به مرگ، ØØ±Ø§Ù… بودن بعضي خوراكيâ€Ù‡Ø§ØŒ همۀ اينها را دين تعيين ميâ€ÙƒØ±Ø¯. وساطت مقدسان براي Ø´ÙØ§ÙŠ Ø¨ÙŠÙ…Ø§Ø±Ø§Ù† ضروري بود. زيارت گور قديسان Ùˆ اماكن مقدسه Ùˆ دادن نذرها از اهم واجبات بودند تا از اين طريق بلاها Ø¯ÙØ¹ Ùˆ بيماريâ€Ù‡Ø§ درمان شوند. ناقوس كليساها تواتر نمازگزاران Ùˆ عبادات را از بام تا شام در ساعتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…Ù‚Ø±Ø± اعلام Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø´Øª. ØØªÙŠ Ú¯Ø±ÙØªÙ† مدرك ØªØØµÙŠÙ„ÙŠ دانشگاهي ØµØ±ÙØ§Ù‹ موÙقيت در گذراندن Ø§Ù…ØªØØ§Ù†Ø§Øª نبود بلكه اجراي مناسك Ùˆ شعائر بود: داوطلب ØØªÙŠ Ø§Ú¯Ø± پروتستان بود، نه كاتوليك، موظ٠بود در مراسمي با شكوه كه چيزي ميان آيين عشاء رباني Ùˆ مراسم شكرگزاري بود شركت نماید Ùˆ در Ù…ØØ±Ø§Ø¨ از Ø±Ø³Ø§Ù„Ù‡â€Ø§Ø´ Ø¯ÙØ§Ø¹ كند. اين دين، اين مسيØÙŠØªØŒ مانند رداي ØØ¶Ø±Øª مريم بخشايشگر بودكه در كليساهاي آن زمان اغلب تصوير شده بود. همۀ انسانها از هر Ø·Ø¨Ù‚Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø²ÙŠØ± رداي ØØ¶Ø±Øª مريم بخشايشگر پناه ميâ€ÙŠØ§Ùتند. آيا كسي واقعاً مايل بود كه از اين پناهگاه قدم بيرون گذارد؟ داشتن چنين تمايلي Ù…ØØ§Ù„ بود. انسانâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ ÙƒÙ‡ در آغل مادرانۀ ØØ¶Ø±Øª مريم غنوده بودند ØØªÙŠ Ø§ØØ³Ø§Ø³ نميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ÙƒÙ‡ در Ø§Ø³Ø§Ø±Øªâ€Ø§Ù†Ø¯. براي اينكه آنان بتوانند بر ضد چنين وضعي بشورند نخست ضروري بود كه آنان اين توانايي Ùكري را داشته باشند كه بتوانند پرسش كنند. سپس Ùور با سند Ùˆ مدرك ميâ€ÙƒÙˆØ´Ø¯ تا نشان دهد كه انديشۀ انسان سده شانزدهم در ÙˆØ§Ø¶Ø Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´ÙŠØ¯Ù† Ùˆ درك جامع Ùˆ موثر Ú†Ù‡ تواناييâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ø¯Ø§Ø´Øª.
Ùور ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯: واژهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ø§Ø² نوع واژهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø²ÙŠØ± در Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª آن قرن وجود نداشتند Ùˆ Ùقدان همين واژهâ€Ù‡Ø§ از ديدگاه انديشۀ ÙلسÙÙŠ نابسندگي واقعي انديشه Ùˆ نقص آن را Ù…ÙŠâ€Ø±Ø³Ø§Ù†Ø¯. ØµÙØªâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ù…Ø§Ù†Ù†Ø¯: مطلق، نسبي،انتزاعي،كانكريت، از روي قصد(intentional) ØŒ ذاتي(inherent) ترانساندانتال]=ÙØ±Ø§ØªØ±ÙŠØŒ ÙØ±Ø§Ø¨Ø§Ø´ÙŠ[ Ùˆ اسمâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ù…Ø§Ù†Ù†Ø¯: علت ØŒ انتظام، Ù…Ùهوم Ùˆ معيار Ùˆ تØÙ„يل Ùˆ تركيب، قياس Ùˆ استقراء هماهنگي Ùˆ Ø·Ø¨Ù‚Ù‡â€Ø¨Ù†Ø¯ÙŠ Ø¯Ø± زبان ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ آنزمان وجود نداشتند. ØØªÙŠ ÙˆØ§Ú˜Û€ سيستم در ميانۀ سده Ù‡ÙØ¯Ù‡Ù… رايج شد.3 راسيوناليسم]=خردگرايي[ تا قرن نوزدهم Ù…ØµØ·Ù„Ø Ù†Ø´Ø¯Ù‡ بود. همين طور در Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª آن زمان اين ايسم ها وجود نداشتند: (theism) ] خداپرستي[ØŒ پانته ايسم، ماترياليسم، ناتوراليسم، Ùناتيسم ØŒ دترمينيسم(اصطلاØÙŠ ÙƒÙ‡ كانت واضعش بود)ØŒ شكاكيت(اين Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø±Ø§ ديدرو نخستين بار به كار برد) Ùˆ Ø§ÙŠØ¯Ù‡â€Ø¢Ù„يسم؛ هيچ يك از اين واژهâ€Ù‡Ø§ را ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÙŠ Ø²Ø¨Ø§Ù† دههâ€Ù‡Ø§ÙŠ 1520 تا 1550 در اختيار نداشت تا بتواند بينديشد وانديشهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø®ÙˆØ¯ را براي ساير ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÙŠØ§Ù† به ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ بيان كند. واژهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ ÙƒÙ‡ ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÙŠØ§Ù† سده شانزدهم در اختيار داشتند واژهâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ø¨Ø±Ø§ÙŠ استدلال كردن يا تبيين كردن يا اثبات كردن نبودند. گرچه ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÙŠØ§Ù† زبان لاتين را در اختيار داشتند اما زبان لاتين نيز Ù†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³Øª به آنان در ÙلسÙÙŠ انديشيدن كمك كند Ùˆ وضعش چندان بهتر از زبان ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ نبود.
اين Ù†Ù…ÙˆÙ†Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¨ÙˆØ¯ از تاثير لوي- برول بر اعضاي مكتب آنال در تاريخ.4 تاثير لوسين لوي- برول Ùˆ ارنست كاسيرر بر Ù…ÙØ³Ø±Ø§Ù† كتاب مقدس Ùˆ به طور كلي ØªÙØ³ÙŠØ± متون مقدس بسيار زياد بوده است. شايد مطالب زير به طور مستقيم يا غير مستقيم ØªØØª تاثير اين دو متÙكر نوشته شده باشد. به خصوص لوي- برول بر زبان تصويري كه منطبق با ذهنيت ابتدايي است تاكيد بسيار ميâ€ÙƒØ±Ø¯ØŒ ذهنيت ابتدايي نه با Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… بلكه با تصاوير سروكار دارد. ابزار تÙكرش تصاويرند Ùˆ شيوه بيانش نيز تصويري است. يكي از يهودشناسان Ùˆ Ù…ÙØ³Ø±Ø§Ù† برجسته كتاب مقدس در خصوص ارتباط زبان عبري با شيوۀ تÙكر يا به طور كلي با شيوۀ بيان متون مقدس Ùˆ نوع پيامي كه اينها Ù…ÙŠâ€Ø±Ø³Ø§Ù†Ù†Ø¯ چنين ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
« نثري را كه در كتاب مقدس Bible) )عبري به كار Ø±ÙØªÙ‡ است Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† به مقولات زير تجزيه كرد: نخست بيش از همه، Ú¯ÙØªØ§Ø±ÙŠ Ø¯Ø§Ø±ÙŠÙ… كه در دعاها Ùˆ در خطبهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¯ÙŠÙ†ÙŠ Ùˆ در سخنرانيâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¹Ù…ÙˆÙ…ÙŠ به كار Ù…ÙŠâ€Ø±ÙˆØ¯. در سراسر خاور نزديك در دوران باستان سخنوري اهميت بسزايي داشت Ùˆ يكي از معيارهاي اساسي سنجش توانايي يك شخص همين بود كه آيا Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ نظر خود را خوب بيان كند. شخصي را كه از اين موهبت Ø¨ÙŠâ€Ø¨Ù‡Ø±Ù‡ بود الكن Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯. البته استثناهاي در خور توجهي نيز وجود دارد؛ مانند شخص موسي(Ø³ÙØ± خروج باب 16 آيۀ18 ). دو نمونۀ موسي Ùˆ ارميا نشان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ كه ناتواني در روان ØØ±Ù زدن مانعي زايل نشدني در كار پيامبري آنها بوده است،مانعي كه يا بايد بر Ø·Ø±Ù Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ مانند مورد ارميا يا Ú†Ø§Ø±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¨Ø±Ø§ÙŠ آن انديشيده Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ مانند مورد موسي] كه ظاهراً هارون به جايش سخن ميâ€Ú¯Ùته است[. اما نبايد بپنداريم كه Ú¯ÙØªØ§Ø±ÙŠ ÙƒÙ‡ به عبري بيان Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯ØŒ شبيه به Ú¯ÙØªØ§Ø±ÙŠ Ø¨ÙˆØ¯ كه به زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ ØºØ±Ø¨ÙŠ بيان Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ØŒ Ú¯ÙØªØ§Ø± اخير مآخوذ از متون اساسي كلاسيك دربارۀ ÙÙ† خطابه است. Ú¯ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÙŠÙŠ ÙƒÙ‡ به زبانâ€Ù‡Ø§ÙŠ ÙŠÙˆÙ†Ø§Ù†ÙŠ باستان يا Ù„Ø§ØªÙŠÙ†â€Ø§Ù†Ø¯ Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡Ù†Ø¯ مخاطب يا مخال٠را با ارائه دلايل متقاعد كنند؛ بنابراين تا ØØ¯ÙˆØ¯ÙŠ Ù‡Ù…ÙŠØ´Ù‡ سرشتي انتزاعي دارند، ØØªÙŠ Ø§Ú¯Ø± با مثالâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ØØ³ÙˆØ³ Ùˆ ملموس همراه باشند. Ú¯ÙØªØ§Ø± اين زبانâ€Ù‡Ø§ هميشه به منطق مخاطب يا مخال٠توسل Ù…ÙŠâ€Ø¬ÙˆÙŠØ¯. اما تا آنجا كه Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ… Ú¯ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÙŠÙŠ ÙƒÙ‡ به زبان عبري هستند سرشت كاملاً Ù…ØªÙØ§ÙˆØªÙŠ Ø¯Ø§Ø±Ù†Ø¯. البته ما در وضعيتي نيستيم كه بدانيم مخاطب در برابر اين Ú¯ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ Ú†Ù‡ واكنشي از خود نشان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø¯Ù‡ است؛ اما Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ… كه Ù…ØØªÙˆØ§ÙŠ Ø§ÙŠÙ† نوع Ú¯ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ خط Ùˆ نشان كشيدن بوده است نه متقاعد كردن مخاطب از طريق ارائه دلايل. Ú¯ÙØªØ§Ø± عبري ميâ€ÙƒÙˆØ´Ø¯ تا از طريق نيروي تصاويري كه ارائه Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ مخاطب را ØªØØª ÙØ´Ø§Ø± قرار دهد Ùˆ او را بترساند. شايد ما اين نوع Ú¯ÙØªØ§Ø± را ضرورتاً نامناسب ندانيم. كتاب دوم سموييل باب Ù‡ÙØ¯Ù‡Ù… چنين آغاز Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯:
«واخيتوÙÙ„ به آبشالوم Ú¯ÙØª مرا اذن بده كه دوازده هزار Ù†ÙØ± را برگزيده برخيزم Ùˆ شبانگاه داوود را تعاقب نمايم* پس در ØØ§Ù„ÙŠ كه او خسته Ùˆ دستâ€Ù‡Ø§ÙŠØ´ سست است بر او رسيده او را مضطرب خواهم ساخت Ùˆ تمامي قومي كه همراهش هستند خواهند گريخت Ùˆ پادشاه را به تنهايي خواهم كشت* Ùˆ تمامي قوم را نزد تو خواهم برگردانيد زيرا شخصي كه او را Ù…ÙŠâ€Ø·Ù„بي مثل برگشتن همه است پس تمام قوم در سلامتي خواهند بود* Ùˆ اين سخن در نظر آبشالوم Ùˆ در نظر جمیع مشايخ اسراييل پسند آمد* Ùˆ به آبشالوم Ú¯ÙØª ØÙˆØ´Ø§ÙŠ Ø§Ú˜ÙƒÙŠ را نيز بخوانيد تا بشنويم كه او Ú†Ù‡ خواهد Ú¯ÙØª* Ùˆ چون ØÙˆØ´Ø§ÙŠ Ù†Ø²Ø¯ آبشالوم آمد آبشالوم وي را خطاب كرده Ú¯ÙØª اخيتوÙÙ„ بدين مضمون Ú¯ÙØªÙ‡ است پس تو بگو كه بر ØØ³Ø¨ راي او عمل نماييم يا نه* ØÙˆØ´Ø§ÙŠ Ø¨Ù‡ آبشالوم Ú¯ÙØª مشورتي كه اخيتوÙÙ„ اين مرتبه داده است خوب نيست* Ùˆ ØÙˆØ´Ø§ÙŠ Ú¯ÙØª Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠ ÙƒÙ‡ پدرت Ùˆ مردانش شجاع هستند ومثل خرسي كه بچهâ€Ù‡Ø§ÙŠØ´ را در بيابان Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ باشند در تلخي جانند Ùˆ پدرت مرد جنگ آزموده است Ùˆ شير را در ميان قوم نمي ماند*»(به نقل از ترجمۀ ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ کتاب مقدس)
نوع Ú¯ÙØªØ§Ø± ØÙˆØ´Ø§ÙŠØŒÚ¯Ùتار تصويري است كه Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡Ø¯ به نيروي تصاويري كه Ù…ÙŠâ€Ø¢Ùريند مخاطب را ØªØØª تاثير قرار دهد. در متون مقدس،ØÙ‚يقت،عنصري عيني نيست كه مخاطب بايد آن را بررسي كند Ùˆ پيش از آن كه تصميمي بگيرد آن را با آرامش خيال ارزيابي كند بلكه برعكس، در اين متون ØÙ‚يقت چيزي است كه بايد به آن ايمان آورد Ùˆ آن را نه از طريق استدلال بلكه به طور ذهني Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØª. Ú¯ÙØªØ§Ø± عبري، مخاطب را گيج ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ يعني قدرت تÙكر را از او سلب ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ ودرمقابل ميâ€ÙƒÙˆØ´Ø¯ تا او را مرعوب Ùˆ منكوب كند Ø¨ÙŠâ€Ø¢Ù†ÙƒÙ‡ به او ÙØ±ØµØª دهد كه دربارۀ آنچه شنيده تامل كند. Ú¯ÙˆÙŠÙ†Ø¯Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ دلايلش را در قالب تصاوير زنده Ùˆ در واقع در قالب Ø®Ø´Ù†â€ØªØ±ÙŠÙ† تصاوير ارئه Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ تصاويري كه مختص Ú¯ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÙŠ Ø¹ÙˆØ§Ù… ÙØ±ÙŠØ¨Ø§Ù† است، كسي است كه انتظار دارد كه ØØ±Ù هايش را باور كنند».5
شايد در اينجا بي مورد نباشد كه اعتقاد جنون وار به جادو را كه در سده Ù‡ÙØ¯Ù‡Ù… سراسر اروپا را ÙØ±Ø§Ú¯Ø±Ùته بود در ارتباط با نظریۀ بازنمايي جمعی لوی-برول ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ù‡ÛŒÙ….تروور-روپر(Trevor-Roper)
مورخ التقاتی Ùˆ برجسته ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÙŠ Ø¨Ù‡ Ù…Ùهوم لوسين Ùور از ذهنيت متوسل Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯(كه البته هم چنان كه در بالا Ú¯ÙØªÙŠÙ… Ùور Ù…Ùهوم ذهنيت را از لوي- برول- Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است).
تروور- روپر ميâ€ÙƒÙˆØ´Ø¯ تا ثابت كند كه اعتقاد جنون وار به جادو Ùقط هنگامي Ùهم پذير است كه در چارچوب كل جهان بيني وكل شيوۀ تÙكر Ùˆ عمل قرار داده شود. چنانچه در قالب Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª توماس كوون در كتاب: انقلاب علمي سخن گوييم، تروور- روپر ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه اعتقاد جنون وار به جادو بخشي از كل پاراديم بود ÙˆÙ…ÙŠâ€Ø¨Ø§ÙŠØ³Øª تغييري كلي در پاراديم(يا در ذهنيت) به وجود آيد پيش از آنكه نوع ديگري از خرد Ùˆ عقلانيت بتوانند در اروپا غلبه يابند. در ØªÙØ³ÙŠØ± تروور- روپر از اعتقاد به جادو دو نكته اساسي وجود دارند. نخست اينكه اعتقادات جادويي آن زمان را بايد در Ù…ØØªÙˆØ§ÙŠ Ø¹Ù…ÙˆÙ…ÙŠ شان قرار داد واين مستلزم اين است كه آنها را به منزلۀ بخشی مدغم از كل جهان بيني آن دوران در نظر آوريم Ùˆ نيز به عنوان بخشي از شكلâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ø¬ØªÙ…Ø§Ø¹ÙŠ بدانيم كه ريشۀعميقي در تمايلات پايدار اجتماعي دارند.بنابراين نادرست است كه اعتقادات به جادو را از بستر Ø¹Ù…ÙˆÙ…ÙŠâ€Ø´Ø§Ù† جدا كردو پرسيد چگونه اين اعتقادات رادرست ميâ€Ù¾Ù†Ø¯Ø§Ø´ØªÙ†Ø¯ در ØØ§Ù„ÙŠ كه نادرست بودن آنها در پرتو معيارهاي عقلاني امروزي ÙˆØ§Ø¶Ø Ùˆ آشكار است. تروور- روپر ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯: نادرست است كه خرد ومنطق امروزي را سيستمي معتبر، پايدار، خود- بسامان Ùˆ مستقل بدانيم. ما ØØªÙŠ Ø®Ø±Ø¯Ú¯Ø±Ø§ÙŠÙŠ را نسبي Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ… بدين معني كه خرد گرايي در چارچوب Ù…ØØªÙˆØ§ÙŠ ÙلسÙÙŠ عامي كار ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ ÙˆÙ†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† آن را از چارچوب اين Ù…ØØªÙˆØ§ جدا كرد.
پي آمد اين دید كل نگر اين است كه اعتقادات جادويي Ùˆ اعمال جادويي Ùˆ Ø§ÙØ±Ø§Ø· كاريâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ ÙƒÙ‡ دراين خصوص در سدهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù‡ÙØ¯Ù‡Ù… Ùˆ هجدهم وجود داشتند Ù†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯ به طور مجزا ريشه كن شوند، مگر آنكه كل بستر اين اعتقادات دگرگون Ù…ÙŠâ€Ø´Ø¯. چنانچه آن تغييرات اجتماعي رخ نداده بودند كه شالودۀ اجتماعي اين نوع اعتقادات را از ميان ببرند، اين اعتقادات پا بر جا ميâ€Ù…اندند واگر تغييري انتقادي در كل جهان بيني آن دوران صورت نمي Ú¯Ø±ÙØª اين اعتقادات هم چنان به ØÙŠØ§Øª خود ادامه مي دادند. براي از ميان بردن اسطوره Ùˆ خشكاندن سرچشمۀ زهرآگين آن Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø§ÙŠØ³Øª كل سيستم عقلاني Ùˆ ساختار اجتماعي، كه گرداگرد چنين اعتقادات Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ- ديني متبلور Ùˆ Ù…ØªØØ¬Ø± شده بودند، ÙØ±ÙˆØ±ÙŠØ®ØªÙ‡ شوند. بنابراين هنگامي Ú©Ù‡ چنين دگرگونيي در اواخر سده Ù‡ÙØ¯Ù‡Ù… به وقوع پيوست اين دگرگوني يك انقلاب ÙØ±Ø§Ú¯ÙŠØ± ÙلسÙÙŠ بود كه كل Ù…Ùهوم طبيعت Ùˆ نيز درك ما را از شيوۀ عمل آن تغيير داد Ùˆ خردگرايي مدرن پا به عرصۀ وجود گذاشت Ùˆ بنيادگرايي كتاب مقدسي را مردود شمرد. اين پيروزي نهايي كه طبيعت را از بنياد گرايي كتاب مقدس آزاد ساخت از يك سو به توسط جنبش زاهدان( Pietists) آلماني Ùˆ دائيستâ€Ù‡Ø§ÙŠ( Deists) انگليسي(كه وارثان Ù…Ù„ØØ¯Ø§Ù† پروتستان سده Ù‡ÙØ¯Ù‡Ù… بودند) Ùˆ از ديگر سو به وسيلۀ دكارت Ùˆ Ù†Ø¸Ø±ÙŠÙ‡â€Ø§Ø´ دربارۀ قوانين مكانيكي جهانشمول طبيعت انجام Ú¯Ø±ÙØª.6
تام بيا (Tambia )در كتابش: جادو،علم، دين Ùˆ گستره عقلانيت ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
« نظريۀ لوي- برول دربارۀ آميختگي( Participation) كه او كوشيدتا از طريق گزارشâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ÙØ¨Ù„غان مسيØÙŠ Ùˆ Ø³ÙŠØ§ØØªÙ†Ø§Ù…Ù‡â€Ù‡Ø§ Ùˆ Ø³ÙØ±Ù†Ø§Ù…Ù‡â€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¬Ù‡Ø§Ù†Ú¯Ø±Ø¯Ø§Ù† غربي كه دربارۀ اقوام ابتدايي نوشته شده بودند بازسازي كند به وسيلۀ ميشل Ùوكو در كتابش: واژهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ اشياء با اسناد Ùˆ مدارك به طرز درخشاني به كار Ø±ÙØªÙ‡ است. Ùوكو نشان داده است كه Ù…Ùهوم آميختگي در قالب Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª انديشۀ سده شانزدهم اروپا به آموزۀ نشان â€Ù‡Ø§ (doctrine of signatures) معرو٠است. در آموزۀ نشان ها Ù…Ùهوم همانندی] يا شباهت[ در رابطۀ ميان انسان Ùˆ پديدهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø·Ø¨ÙŠØ¹Øª نقش كليدي Ø§ÙŠÙØ§ ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. Ùوكو نقش همانندي(در تقابل با بازنمايي representation) رادر كسب دانش در سده شانزدهم اروپا نقشي سازنده Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯. ميدان معنايي همانندی (يا شباهت) شامل همانندي مجاورتي Ùˆ همانندي از دور است. در سده شانزدهم همدليâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù…ÙŠØ§Ù† انسان Ùˆ پديدهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¬Ù‡Ø§Ù† را چيزهايي Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯ÙƒÙ‡ ÙØ¶Ø§Ù‡Ø§ÙŠ ÙˆØ³ÙŠØ¹ÙŠ را Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯Ø·ÙŠ ÙƒÙ†Ù†Ø¯ Ùˆ همانند گرديâ€Ù‡Ø§ Ùˆ آميختگي ها را باعث شوند. انسان در مركز روابط چند جانبه قرار داشت Ùˆ هماننديâ€Ù‡Ø§ از او به جهان Ùˆ از جهان به او تابش ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯.
آموزۀ†نشانâ€Ù‡Ø§ نظريۀ â€Ø§ÙŠ Ø¯Ø±Ø¨Ø§Û€ زبان نيز در بر دارد بويژه در اين خصوص كه نامâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ø´ÙŠØ§Ø¡ØŒ همانندي مدغمي با اشيايي دارندكه آنهارا ميâ€Ù†Ø§Ù…ند. نشانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù‡Ù…Ø§Ù†Ù†Ø¯ÙŠØŒ هم آميختگي٠زباني Ùˆ هم آميختگي٠غير زباني را شامل اند. اين نظريه كه دربارۀ نام ها Ùˆ نيز چگونگي درگيري زبان با جهان است، رابطۀ مهمي نيز با به كارگيري زبان در جادو Ùˆ در هنرهاي Ø®Ùيه دارد. بنابر نظر Ùوكو بينش جديد از زبان (كه زبان را Ù¾Ø¯ÙŠØ¯Ù‡â€Ø§ÙŠ Ù‚Ø±Ø§Ø±Ø¯Ø§Ø¯ÙŠ Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ رابطۀ ميان زبان Ùˆ جهاني را كه زبان توصي٠ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ از نوع بازنمايي Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯ØŒ Ù†Ø¸Ø±ÙŠÙ‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ مكتب پور روايال ارائه داد،) جابجايي اپيستمه(يا پاراديم)یعنی جابجایی يك نوع ذهنيت با ذهنيتی از نوع ديگرتلقی Ù…ÛŒ کند».7
البته ميشل Ùوكو را مريد ارنست كاسيرر Ø¯Ø§Ù†Ø³ØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŒ اما به واسطۀ خويشاوندي نظريۀ ذهنيت پيش- منطقي Ùˆ Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÙŠ Ù„ÙˆÙŠ- برول با نظريۀ انديشۀ Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø±Ù†Ø³Øª كاسيرر Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† ميشل Ùوكو را مريد لوي- برول نيز دانست، همچنان كه تام بيا مدعي است.
برونوسنل در كتاب خود: كش٠ذهن8تمايز لوي- برول ميان انديشۀ پيش- منطقي Ùˆ انديشۀ منطقي را به كار Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø±Ø¯ تا جابجايي انديشۀ يوناني از شيوۀ Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¨Ù‡ شيوۀ منطقي رادر سير زمان توصي٠كند. در انديشۀ Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø³ØªØ¹Ø§Ø±Ù‡â€Ù‡Ø§ Ùˆ همانندي ها به منزلۀ تصاوير ØØ³ÙŠ Ø¨Ù‡ كار Ù…ÙŠâ€Ø±ÙˆÙ†Ø¯ كه خواص متاÙيزيكي دارند. با تغیير اين شيوۀ انديشه به انديشۀ منطقي، جاي تصاوير Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø±Ø§ØªÙˆØµÙŠÙâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¯Ù‚ÙŠÙ‚ Ùˆ برقراری نسبتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¹Ù‘Ù„ÙŠÙ Ø·Ø¨ÙŠØ¹ÙŠ ميان پديدهâ€Ù‡Ø§ ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ù†Ø¯ Ùˆ شيوۀ علمي انديشه پابه عرصۀ وجود ميâ€Ú¯Ø°Ø§Ø±Ø¯.
اين سخن را در همين جا بگوييم كه مسئله اعتبار Ùˆ Ù…Ùيد بودن Ù…Ùهوم ذهنيتâ€Ù‡Ø§ براي پژوهشگران Ù…Ø®ØªÙ„Ù Ù…ØªÙØ§ÙˆØª است. بعضي از آنان از ذهنيت به Ú¯ÙˆÙ†Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø³Ø®Ù† ميâ€Ú¯ÙˆÙŠÙ†Ø¯ÙƒÙ‡ گويي منظورشان Ùقط گرايش ها Ùˆ تمايلات ذهني ونظرات وعلائق Ùكري رايج در جامعه اي خاص Ùˆ در دوره†اي ويژه است. برخي ديگر Ù…Ùهوم ذهنيت را به معنايي به كار Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø±Ù†Ø¯ كه پي آمدهاي عظيمي دارد. اين موضوع بويژه درست است كه ÙØ±Ø¶ Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ كه كل يك ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ØŒ يا يك جامعه در Ø¯ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø®Ø§Øµ از زمان يا در هر يك از مراØÙ„ تØÙˆÙ„ شناختي٠جهانشمول انسان،خصوصيات ذهني متمايزي را نشان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯. مثلاً جام باتيستاويكو تاريخ را ÙØ±Ø¢ÙŠÙ†Ø¯ تدريجي انسان شدن٠انسان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯. او معتقد است كه تاريخ انسان يادر ØÙ‚یقت تاريخ انسان غربي از سه مرØÙ„Ù‡ گذر كرده است.9 پيش از اين سه مرØÙ„ه، دوره غول ها يا جانوران كودن، Ø¨ÙŠâ€Ø§ØØ³Ø§Ø³ Ùˆ ترسناك بوده است. مرØÙ„Û€ نخست، دوران خدايان است. در اين دوره انسانâ€Ù‡Ø§ ميâ€Ù¾Ù†Ø¯Ø§Ø±Ù†Ø¯ كه هر چيزي خداست يا خدا آن را ساخته يا خدا آن را انجام داده است. مرØÙ„Û€ دوم، عصر قهرمانان است كه عصر بربريت است Ùˆ در آن ØÙ‚ با زورگوست. مرØÙ„Û€ سوم، عصر انسانâ€Ù‡Ø§ يعني عصر خرد Ùˆ تمدن است كه همراه با دوره Ø§Ù†ØØ·Ø§Ø· شعر Ùˆ تخيل Ùˆ Ø§ØØ³Ø§Ø³ امر والا است.10 ويكو اين سه مرØÙ„Ù‡ را يك سيكل یا یک دوره Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ تاريخ را تكرار اين سيكل ميâ€Ù¾Ù†Ø¯Ø§Ø±Ø¯. ويكو از ذهنيت شعري، زبان شعري، قانون شعري، اخلاق شعري،منطق شعري Ùˆ مانند اينها سخن مي گويد. منظور او از شعري نوعی بيان است كه تودۀ مردم ساده در سالهاي نخست نژاد انساني به كار Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø±Ø¯Ù‡ اند. انسانهاي نخستين يا ÙˆØØ´ÙŠØ§Ù† ابتدايي براي اينكه با همنوعان خود ارتباط برقرار كنند،علائم طبيعي وايما Ùˆ اشاره را به كار مي بردند، چيزي كه ويكو آن را اعمال Ú¯Ù†Ú¯ ميâ€Ù†Ø§Ù…د.11 مدلول قرار دادن يك چيز كه دلالت بر چيزهاي ديگري بكند كه شبيه آنند، يا بازنمايي تصويري چيز ÙŠ كه به جاي كل طبقۀ موجودات يا اشيايي قرار بگيرد كه شبيه آن هستند،كار خط هيروگلي٠يا نقش نگاري بودكه زماني همه جا به كار مي Ø±ÙØªÙ‡ است. اما Ùقط در مصر Ùˆ چين Ùˆ در ميان سرخ پوستان آمريكا باقي مانده است؛ زيرا تمدن هاي اين كشورها از جريان اصلي ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ بشري به دور مانده Ùˆ Ù…ØªØØ¬Ø± Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. به همين دليل ويكو معتقد است كه نوشتار پيش از Ú¯ÙØªØ§Ø± پديد آمده است. اين نشانهâ€Ù‡Ø§ØŒ تصاوير Ùˆ ايماها Ùˆ اشاره ها نه به اشیايء مادي بلكه به آن چيزي ارجاع ميâ€Ú©Ù†Ù†Ø¯ كه ما آن را خصوصيات ذهني مي ناميم، Ùˆ دلالت بر Ùقر بيش از ØØ¯ زبان هاي ابتدايي مي كنند. اين ايما ها Ùˆ اشارهâ€Ù‡Ø§ يا تصاوير براي ذهن انسان هاي ابتدايي همچون Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… انتزاعي براي انسانهاي ÙØ±Ù‡ÙŠØ®ØªÙ‡ عصر جديدند. زيرا در زمانهاي اوليه، واژهâ€Ù‡Ø§ از اجسام Ùˆ خواص آنها انتقال ميâ€ÙŠØ§Ùتند تا چيزهاي ذهن Ùˆ Ø±ÙˆØ Ø±Ø§ بيان كنند.12
مشخصۀ مرØÙ„Û€ بعدي Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØª انسانيت، به كارگيري استعارهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ تشبيهات Ùˆ تصاوير است كه اينها خصلت آن زباني را بيان ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯ كه ما امروزه زبان شعري مي ناميم. انسانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ø¨ØªØ¯Ø§ÙŠÙŠ اشياء را نه با نام طبيعي شان بلكه با جوهر هاي Ùيزيكي نام گذاري مي كردند. داستان ها واسطورهâ€Ù‡Ø§ Ùˆ نيز كاراكترهايي كه در اين داستان ها Ùˆ اسطوره ها ظاهر Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯ØŒÙƒÙ„ÙŠ هاي تخيلي هستند،كه مي كوشند بدون كمك گيري از Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª عام مناسب، به انواع موجودات ارجاع كنند(چون در اين مرØÙ„Ù‡ توانايي ذهن انسان ابتدايي به مرØÙ„Ù‡ انتزاعي نرسيده است). بنابراين ژوپيتر همزمان هم نام آسمان است Ùˆ هم نام پدر خدايان Ùˆ ÙØ±Ù…انرواي جهان Ùˆ منبع تندر، ÙˆØØ´Øª Ùˆ وظيÙÙ‡.او تجسم همۀ نيروهاي لگام Ú¯Ø³ÙŠØ®ØªÙ‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø³Øª كه بشر بايد براي Ø¯ÙØ¹ شرشان، در برابرشان كرنش كند. هركول نام يك قهرمان است كه كارهاي عظيم Ùˆ ثمربخشي انجام Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ØŒ اما هركول نام طبقۀ همۀ قهرمانان٠همۀ اسطورهâ€Ù‡Ø§Ø³Øª. از اين رو هر قومي، هركول خود را ميâ€Ù¾Ø±Ø³ØªØ¯ . ويكو ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ بايد كوششي عظيم به خرج دهيم تا بتوانيم به اين نوع ذهنيت وارد شويم. انسان ابتدايي Ùقط در قالب تصاوير Ù…ÙŠâ€Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´ÙŠØ¯. شيوه تÙكرش، شعري بود.« باور اين موضوع براي ما Ù…ØØ§Ù„ است كه اجسام، Ø±ÙˆØ Ø¨Ø§Ø´Ù†Ø¯Ø› اما روميان اعتقاد داشتندكه آسمان توÙنده، ژوپيتر است».13 آسمان در نظر آنان شخصی عظیم الجثه Ùˆ ÙˆØØ´Øª Ø¢ÙØ±ÛŒÙ† بود.ما به طور انتزاعی Ù…ÛŒ اندیشیم اما آنان در ØØ³ÙŠØ§Øª مستغرق بودند. «اين ÙØ±Ø§Ø³ÙˆÙŠ ØªÙˆØ§Ù† ماست كه به تخيل عظيم آن نخستين انسانهايي وارد شويم كه Ø°Ù‡Ù†â€Ø´Ø§Ù†ØŒ انتزاعي ومعنوي Ùˆ ظري٠نبود. چون كه آنان كاملاً در ØØ³ÙŠØ§Øª خود غرق Ùˆ زنداني هيجانات خويش بودند Ùˆ در كالبد خود Ù…ØØµÙˆØ±Â».14 ما بايد به ذهن آن "غولâ€Ù‡Ø§ÙŠ ÙˆØØ´ÙŠ" Ù†Ùوذ كنيم كه علت پديدهâ€Ù‡Ø§ را شخص ميâ€Ù¾Ù†Ø¯Ø§Ø´ØªÙ†Ø¯ يعني وقتي در جستجوي علت Ù¾Ø¯ÙŠØ¯Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¨Ø± Ù…ÙŠâ€Ø¢Ù…دند به دنبال شخص ميâ€Ú¯Ø´ØªÙ†Ø¯ØŒ علتâ€Ù‡Ø§ØŒ شخصâ€Ù‡Ø§ بودند. گاهي اوقات آنان ØØªÙŠ Ø§Ø¯Ø¹Ø§ ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ كه اين موجودات آسماني را Ø¯ÙŠØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŒ مثلاً ژوپيتر را Ùˆ معتقد بودند كه او« با علائم ÙØ±Ù…ان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ø¯ Ùˆ اين علائم، سخنان واقعي بودند Ùˆ آن علائم طبيعي يعني رعد Ùˆ برق، سخنان ژوپيتر بودند».15
با توجه به سخنان ويكو Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† مدعي شد كه لوسين لوي- برول نظريه كاملاً ØªØ§Ø²Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¯Ø±Ø¨Ø§Ø±Û€ ذهنيت انسانâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ø¨ØªØ¯Ø§Ø¦ÙŠ ارائه نداده بلكه Ùقط كوشيده است آنچه را ويكو گمانهâ€Ù¾Ø±Ø¯Ø§Ø²ÙŠ ÙƒØ±Ø¯Ù‡ او با اسناد Ùˆ مدارك جديد Ø§Ù†Ø³Ø§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ Ø¨Ù‡ اثبات برساند.
لوي- برول كتاب مهمي درباره آگوست كنت تالي٠كرده است.. كنت بر لوي- برول تاثير عظيمي داشته است Ùˆ شايد بتوان Ú¯ÙØª كه پوزيتيويسم لوي- برول متاثر ازپوزيتيويسم كنت است.کار اساسی لوی-برول تزریق تاریخ گرایی آلمانی به پوزیتیویسم کنت است.
كنت نيز مانند ويكو ساخت ذهن انسان را دوره بندي ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. او در پي بررسيâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡ شناختي خويش به اين نتيجه رسيد كه ذهن انسان غربي از سه مرØÙ„Ù‡ گذر كرده است. در مرØÙ„Û€ نخست ذهن انسان پديدهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø·Ø¨ÙŠØ¹ÙŠ يا اجتماعي را به اين شيوه تبيين ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه علل به وجود آورندۀ آنها، موجوداتي شبيه به Ø§Ù†Ø³Ø§Ù†â€Ø§Ù†Ø¯Ø› يعني در اين مرØÙ„ه، ذهن انسان غربي به شيوۀ انسان گونه پنداري Ù…ÙŠâ€Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´Ø¯. به ديگر سخن در اين مرØÙ„ه، علت هر Ù¾Ø¯ÙŠØ¯Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø´Ø®Øµ پنداشته Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. لوي- برول اين شيوۀ تÙكر را Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÙŠ ÙˆÙ¾ÙŠØ´- منطقي ميâ€Ù†Ø§Ù…د Ùˆ ارنست كاسيرر آن را شيوۀ انديشه Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ù†Ø¯. رشد ذهن انسان Ø®Ø§ÙˆØ±Ù…ÙŠØ§Ù†Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø²Ø¬Ù…Ù„Ù‡ رشد ذهن ايراني، گويا، در همين مرØÙ„Ù‡ متوق٠مانده است. ذهن انسان غربي از اين مرØÙ„Ù‡ گذر كرده به مرØÙ„Û€ دوم Ù…ÙŠâ€Ø±Ø³Ø¯ كه مرØÙ„Û€ متاÙيزيك است. در اينجا او پديدهâ€Ù‡Ø§ را با توسل جستن به مقولات مجردي چون«جوهر» ØŒÂ«ÙØ·Ø±ØªÂ» Ùˆ غيره ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯. در مرØÙ„Û€ نخست، سازمان جامعه، ابتدايي است، آنچه امور جامعه را انتظام Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø®Ø´Ø¯ سنت است. در جامعه سنتي تÙكر غالب ÙˆØØ§ÙƒÙ…ØŒ تÙكر ديني است. كشيشان Ùˆ متكلمان زمام امور ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÙŠ Ùˆ سياسي Ùˆ قضايي جامعه را برعهده دارند Ùˆ همه ÙƒØ§Ø±Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. از نظر آگوست كنت جامعۀ سنتي دو خصلت اساسي Ùˆ به هم وابسته دارد: يكي اين كه تئوكراتيك است وديگر اينكه نظامي يا سپاهي است. جامعۀ سنتي،دين مداراست Ùˆ ÙØ¹Ø§Ù„يت غالب در آن، ÙØ¹Ø§Ù„يت نظامي است؛ به اين معني كه همواره بر طبل جنگ كوبيده Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ تا از اين طريق، غنائمي به دست آيد تا شكمâ€Ù‡Ø§ سير شوند Ùˆ جیب ها پر. در اين نوع جامعه، Ø¹Ø§Ù„ÙŠâ€ØªØ±ÙŠÙ† مقامâ€Ù‡Ø§ به نظاميان داده Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. اما اين جامعه در برابر چشمان آگوست كنت در ØØ§Ù„ Ù…ØÙˆ شدن بود Ùˆ نوع ØªØ§Ø²Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø² جامعه سربر ميâ€ÙƒØ´ÙŠØ¯ كه وجه تÙكر ØØ§ÙƒÙ… بر آن،علمي بود؛ به ديگر سخن، ذهن انسان غربي دو مرØÙ„Û€ پيشين را پشت سر گذاشته بود Ùˆ وارد مرØÙ„Û€ سوم يعني مرØÙ„Û€ علمي شده بود. در اين مرØÙ„ه، ذهن انسان پديدهâ€Ù‡Ø§ را مشاهده ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ به اين خرسند Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ كه در خصوص پديدار شدنشان، قاعده يا قانوني بيابد. وقتي كه قوانين ØØ§ÙƒÙ… بر وقوع رويدادهارا به دست آورد خرسند Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ وديگر در پي ÙŠØ§ÙØªÙ† يك اصل متاÙيزيكي كه در پس آنها باشد بر Ù†Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙŠØ¯. اين مرØÙ„Ù‡ را آگوست كنت مرØÙ„Û€ علمی یا پوزیتیویسم Ù…ÛŒ نامد.Ú¯ÙØªÛŒÙ… Ú©Ù‡ در جامعۀ سنتي كه Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø¯ÙŠÙ† مدار يا خدامدار بود،كشيشان Ùˆ نظاميان همه كاره بودند، اما در جامعۀ مدرن جاي كشيشان را دانشمندان Ú¯Ø±ÙØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ جاي نظاميان را مديران صنعتي Ùˆ كارخانه داران. كنت از تØÙ„يل Ø¬Ø§Ù…Ø¹Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ در آن به سر مي برد اين نتيجه گيري را كرد كه شرط اساسي براي Ø§ØµÙ„Ø§Ø ÙŠØ§ تØÙˆÙ„ جامعه ØŒ Ø§ØµÙ„Ø§Ø ÙŠØ§ تØÙˆÙ„ انديشه است.16
Ù…ÙŠâ€Ø¨ÙŠÙ†ÙŠÙ… كه لوي- برول در ارائه نظريۀ ذهنيت ابتدايي پيشگامان برجسته اي چون ويكو Ùˆ آگوست كنت داشته است. اما دستاورد عظيم لوي – برول در اين است كه او براي نخستين بار نشان داد كه انسان شناسي بايد به جاي ÙلسÙÙ‡ بنشيند. زيرا آنچه را ÙلسÙÙ‡ Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡Ø¯ انجام دهد ابزارهاي لازم براي اجرايش را در اختيار ندارد،اما Ø§Ù†Ø³Ø§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³ÙŠ Ø¯Ø§Ø±Ø¯. ÙلسÙÙ‡ Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡Ø¯ تاريخ Ø±ÙˆØ Ø§Ù†Ø³Ø§Ù† را پژوهش كند اما ناتوان از انجامش است. لوي- برول نشان داد كه اين كار Ùقط از انسان شناسي ساخته است.
تاثير لوي- برول بر دو دانشمند برجستۀ اين قرن يكي ÙˆÙŠÚ¯ÙˆØªØ³ÙƒÙŠØŒØ²Ø¨Ø§Ù†â€Ø´Ù†Ø§Ø³ روسي Ùˆ ديگري ژان پياژه روانشناس تكويني اهل سوئيس، هميشه در سمينارهاي علمي مورد Ø¨ØØ« Ùˆ Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ بوده است. ژان پياژه در كتاب خود: زبان Ùˆ انديشه كودك ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:«آثار كلاسيك لوي- برول هميشه منبع الهام من Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯Â».17
اما آنچه نگارنده را به نظرات لوي- برول علاقه مند كرده است پرتوي است كه نظريات او بر علل عقب ماندگي جوامع از جمله جوامع خاورميانه Ù…ÙŠâ€Ø§Ùشاند. خاورشناسان نامداري چون ايچ. ÙØ±Ø§Ù†ÙƒÙورت،ايچ. ا. ÙØ±Ø§Ù†ÙƒÙورت، جان. او.ويلسون، ت. جایکوبسن Ùˆ ويليام ايروين در آثار خود Ùˆ بويژه در اثر آكادميك مشتركشان به نام:ماجراي عقلاني انسان باستاني، نظريۀ ذهنيت پيش- منطقي ÙˆØ¹Ø±ÙØ§Ù†ÙŠ Ù„ÙˆÙŠ- برول (يانظريۀ انديشۀ Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ ÙƒØ§Ø³ÙŠØ±Ø±) را با موÙقيت به كار Ø¨Ø±Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯. ÙØµÙ„ يكم كتاب ياد شده كه به قلم ايچ. ÙØ±Ø§Ù†ÙƒÙورت وايچ. ا. ÙØ±Ø§Ù†ÙƒÙورت است عنوانش:« اسطوره Ùˆ واقعيت» است وچنين آغاز Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯:
«اگر به جستجوي انديشۀ نظري در اسناد Ùˆ مدارك باستانيان برآييم ناگزيريم بپذيريم كه در نوشتهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¢Ù†Ø§Ù† چيز بسيار اندكي وجود دارد كه شايستۀ نام «انديشه» ،در معناي دقيق آن، باشد. در نوشتهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø¨Ø±Ø¬Ø§ÙŠ مانده در خاور نزديك، قطعات بسيار كمي را Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† ÙŠØ§ÙØª كه استدلال منسجم Ùˆ قانع ÙƒÙ†Ù†Ø¯Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø±Ø§ نشان دهندكه ما وجودش را لازمۀ تÙكر Ù…ÙŠâ€Ø¯Ø§Ù†ÙŠÙ…. انديشۀ خاور نزديك،زنداني تخيل است. آن را آميخته با خيال باÙÙŠ ميâ€ÙŠØ§Ø¨ÙŠÙ…. اما باستانيان نميâ€Ù¾Ø°ÙŠØ±Ùتند كه هرچيزي را Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† از شكلâ€Ù‡Ø§ÙŠ ÙƒØ§Ù†ÙƒØ±ÙŠØª]= Ù…ØØ³ÙˆØ³ Ùˆ ملموس[ كه آنان براي ما بر جاي Ú¯Ø°Ø§Ø´ØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯ انتزاع كرد».18
هانري ÙØ±Ø§Ù†ÙƒÙورت Ù¾ÙŠØ´Ú¯ÙØªØ§Ø± كتاب ديگرش را: پادشاهي وخدايان: پژوهشي درباره دين خاور نزديك باستان به منزلۀ ادغام جامعه Ùˆ طبيعت چنين آغاز ميâ€ÙƒÙ†Ø¯:
Â«Ø¢ÙØ±ÙŠÙ†Ø´â€Ù‡Ø§ÙŠ Ø°Ù‡Ù† ابتدايي در هم Ùˆ بر هم هستند، Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ…â€Ø§Ø´ تعري٠درستي ندارند، يا دقیقتر بگوييم، ÙØ§Ù‚د ØØ¯ÙˆØ¯ Ùˆ ثغورند. هر Ø±Ø§Ø¨Ø·Ù‡â€Ø§ÙŠ Ù…ÙŠØ§Ù† دو شيء به معناي اين است كه آن دو، ذاتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ù‡Ù…Ø§Ù†Ù†Ø¯ÙŠ دارند. جزء به جاي كل قرار مي گيرد] به اين معني كه جزیي از يك كل برابر است با خود كل مثلاً:[ نام يك شخص، سايۀ او يا تصويرش با خود شخص برابرند. اين Ø¢Ù…ÙŠØ®ØªÚ¯ÙŠÙ Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÙŠ Ø§Ù‡Ù…ÙŠØª تمايزات را كم مي كند. در ØØ§Ù„ÙŠ كه اهميت هر نوع شباهتي را Ø§ÙØ²Ø§ÙŠØ´ Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯. اين Ø¢Ù…ÙŠØ®ØªÚ¯ÙŠÙ Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÙŠ Ù‡Ù…Û€ ضوابط Ùكري ما را نقض مي كند. بنابراين ابزار انديشۀ ما Ùˆ زبان ما براي توصي٠برداشت هاي ذهن ابتدايي چندان مناسب نيستند.
مثلاً ما Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ù‡ÙŠÙ… در انديشۀ ابتدايي Ù…Ùهوم ÙˆØ§ØØ¯ÙŠ Ø±Ø§ مجزا كنيم، اما هر وقت دست به چنين كوششي Ù…ÙŠâ€Ø²Ù†ÙŠÙ… خود را در وضعيتي ميâ€ÙŠØ§Ø¨ÙŠÙ…ØŒ كه گويي،كلاÙÙŠ از تار Ùˆ پودهاي كاملاً Ù…ØªÙØ§ÙˆØª را كه سخت در هم تنيده شده اند در دست داريم Ùˆ Ù…ØÙƒÙˆÙ… به آنيم كه يا هر تاري را از اين كلا٠تا دورترين گوشهâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø²Ù†Ø¯Ú¯ÙŠ باستاني دنبال كنيم يا اينكه دنبال تار را در جايي قطع نماييم Ùˆ وانمودكنيم كه Ù…Ùهومي كه به اجبار از اين كلا٠سخت در هم تنيده شده جدا ÙƒØ±Ø¯Ù‡â€Ø§ÙŠÙ… با انديشۀ ابتدايي متناظر است.
بنابراين، چنانچه نهاد پادشاهی را موضوع پژوهش قرار دهيم، يعني نهادي كه قلب Ù‚Ø¯ÙŠÙ…ÙŠâ€ØªØ±ÙŠÙ† جوامع متمدن راتشكيل Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ØŒØ¨Ø§ÙŠØ¯ از همان آغاز اين ØªÙØ§ÙˆØª در ذهنيت را،كه هم اكنون نشان Ø¯Ø§Ø¯ÙŠÙ…ØŒÙ…Ø·Ù…Ø Ù†Ø¸Ø± داشته باشيم. چنانچه كاركردهاي سياسي Ùˆ اقتصادي پادشاهي را در خاور نزديك پي گيري كنيم عوامل غير عقلاني اي خواهيم ÙŠØ§ÙØª كه در همه جا تاثير گذارند. از سوي ديگر چنانچه علت پي آمدهاي ديني پادشاهي را ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡ÙŠÙ… Ùˆ دلايل خداشناختي آن را بررسي كنيم در ميâ€ÙŠØ§Ø¨ÙŠÙ… كه آنها ما را ناچار Ù…ÙŠâ€Ø³Ø§Ø²Ù†Ø¯ كه با گزارش Ø¢ÙØ±ÙŠÙ†Ø´ آغاز كنيم به اين معني كه نخستين روز ]Ø¢ÙØ±ÙŠÙ†Ø´[ را با هر سپيده دمي Ùˆ با نخستين روز هر سال نوي Ùˆ نه تنها با به پادشاهي رسيدن هر شاهي بلكه با هر باري كه پادشاه بر تخت ميâ€Ù†Ø´ÙŠÙ†Ø¯ يا در ميدان رزم ظاهر Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ØŒ يكي بدانيم».19
آيا مورخان ما اين نكاتي را كه مورخ- ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙØ§Ù†ÙŠ Ú†ÙˆÙ† ÙØ±Ø§Ù†ÙƒÙورت يا ويليام آلبرايت متذكر Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯Ø¯Ø± نظر ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ù†Ø¯ØŸ
ويليام آلبرايت خاورشناس برجسته براي ØªÙØ³ÙŠØ± متون تاريخي Ùˆ ديني مصريان Ùˆ يهوديان به آثار لوي- برول استناد ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. ا ودر اثر مشهور خود: ازعصر سنگ تا مسيØÙŠØª ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
«بر اثر تلاش هاي بسياري از قوم شناسان برجسته Ùˆ مورخان دين، اكنون قلمرو دين ابتدايي، نسبت به ده سال پيش ÙˆØ¶ÙˆØ Ø¨ÙŠØ´ØªØ±ÙŠ ÙŠØ§ÙØªÙ‡ است(...) Ù¾ÙŠØ´Ø±ÙØª جديد اساساً در دو جهت بوده است: يكي در منظم Ùˆ مترتب Ùˆ روشن كردن Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… درباره ذهنيت انسان ابتدايي Ùˆ انسان ÙˆØØ´ÙŠ ÙˆØ¯ÙŠÚ¯Ø±ÙŠ كه در جهت نشان دادن اينكه اعتقاد به خدايان عالي امري قديمي Ùˆ رایج بوده است. در مورد نخست ما مديون دو كتاب درخشان لوي –برول: كاركردهاي ذهني در جوامع عقب مانده(1910) Ùˆ بويژه ذهنيت ابتدایي(1922) هستيم.اين دو كتاب، نظري را در خود متبلور ÙƒØ±Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ كه در دهۀ گذشته تاثير روز Ø§ÙØ²ÙˆÙ†ÙŠ Ø¯Ø§Ø´ØªÙ‡ است».20
آيا جز كشورهاي خاورميانه و خاور نزديك، نظريۀ لوي- برول در مورد انديشۀ چيني و هندي هم مصداق دارد؟
مارسل گرانه چين شناس مشهور ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÙŠ Ø¯Ø± اثر مشهور خود: انديشۀ چيني ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:« Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… اساسي انديشۀ چيني از Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª زبان عاميانه Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ شده كه آن Ø§ØµØ·Ù„Ø§ØØ§Øª نيز از ذهنيت پيش- منطقي يا ذهنيت Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ Ù†Ø´Ø§Øª ÙŠØ§ÙØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯Â».21
در اينجا به نظر خود لوي- برول رجوع ميâ€ÙƒÙ†ÙŠÙ… تا علت ركود انديشۀ علمي چينيâ€Ù‡Ø§ Ùˆ هنديâ€Ù‡Ø§ را دريابيم . لوي- برول ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:
« شناخت علمي در چين مثال بارزي از اين رشد متوق٠شده را ارائه Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯. علم چيني دانش دائره المعارÙÙŠ عظيمي در نجوم، Ùيزيك، شيمي، Ùيزيولوژي، آسيب شناسي]= پاتولوژي[ وطب درماني]= تراپولوژي[ Ùˆ علومي مانند اينها را Ø¢ÙØ±ÙŠØ¯Ù‡ است. اما از نظر ما اين دانش دائره المعارÙÙŠ مهمل است. چگونه Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† طي اعصار طولاني اين كوشش عظيم Ùˆ مهارت زياد را مصر٠كرد Ú©Ù‡ ØØ§ØµÙ„ آن مطلقاً ØµÙØ± باشد؟ بي شك اين موضوع علتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ú¯ÙˆÙ†Ø§Ú¯ÙˆÙ† دارد؛ اما بيش از همه بايد اين ØÙ‚يقت را در نظر Ú¯Ø±ÙØª كه همۀ اين به Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ø¹Ù„ÙˆÙ… بر Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… منجمد Ùˆ Ù…ØªØØ¬Ø± استوارند.Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ…ÙŠ كه هرگز واقعاً مورد آزمون تجربی قرار Ù†Ú¯Ø±ÙØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ Ù…ØØªÙˆØ§ÙŠ Ø´Ø§Ù† به سختي چيزي بيش از تصورات مبهم Ùˆ آزمون ناپذير است كه به پيش- پیوند هاي Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÙŠ Ø¢ØºØ´ØªÙ‡ است. شكل انتزاعي Ùˆ عامي كه اين Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… در آن پيچيده Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ اجازه Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ كه ÙØ±Ø§ÙŠÙ†Ø¯ دو گانۀ تØÙ„يل Ùˆ تركيب كه ظاهراً منطقي است صورت پذيرد؛ گرچه اين ÙØ±Ø¢ÙŠÙ†Ø¯ هميشه بي ثمر است؛ اما همواره ارضا كننده است Ùˆ همواره نيز تا بيâ€Ù†Ù‡Ø§ÙŠØª تكرار Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯. كساني مانند دو گرو كه با ذهنيت چيني آشنا هستند تقريباً نوميد Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ از اينكه ذهنيت چيني بتواند خود را از بندهايش برهاند Ùˆ ازچرخيدن به دور خود بازايستد. شيوۀ تÙكر چيني بسيار جامد Ùˆ Ù…ØªØØ¬Ø± Ùˆ آمرانه شده است. همان طور كه دشوار است كه اروپا را از دانشمندانش بيزاركرد، همين طور نيز دشوار است كه چيني ها را ناگزير سازند كه از پزشكان Ùˆ جادوگران Ùˆ استادان Ùونگ – شويي خود دست بكشند.
شكلâ€Ù‡Ø§ÙŠ ÙØ¹Ø§Ù„يت عقلاني هنديان همانندي بيشتري با شكلâ€Ù‡Ø§ÙŠ ÙØ¹Ø§Ù„يت عقلاني ما دارند. هند، دستور زبان دانان، رياضيدانان، منطق دانان Ùˆ ØÙƒÙŠÙ…ان ما بعد الطبيعي خود را داشته است. اما چرا هند چيزي كه شبيه علوم طبيعي ما باشد به وجود نياورده است؟ در ميان دلايل بسيار، يكي هم اين است كه طبق قاعده، Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… آنان مقدار زيادي از عناصر Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÙŠ Ø¨Ø§Ø²Ù†Ù…Ø§ÙŠÙŠ هاي جمعي را(كه Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… از آنها سر بر ÙƒØ´ÙŠØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯) در خود نگاه Ø¯Ø§Ø´ØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯Ø› Ùˆ اين Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… در عين ØØ§Ù„ صلب Ùˆ Ù…ØªØØ¬Ø± Ø´Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯Ø› به اين ترتيب Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… از تØÙˆÙ„ بيشتر كه بتواند آنها را بتدريج از اين عناصر Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÙŠ Ø±Ù‡Ø§ سازد، بازمانده اند. اما برعكس٠انديشۀ هندي، خوشبختانه انديشۀ يوناني در شرايطي مشابه، چنين تØÙˆÙ„ÙŠ ÙŠØ§ÙØª. انديشۀ هنديان از آن زمان تاكنون ØØªÙŠ Ø§Ú¯Ø± Ù…Ùهومي شده باشد،باز هم بازنمايي هاي جمعی آنان Ù…ØÙƒÙˆÙ… به اين Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ كه اساساً Ø¹Ø±ÙØ§Ù†ÙŠ Ø¨Ù…Ø§Ù†Ù†Ø¯ Ùˆ Ùقط به دشواري در برابر درسâ€Ù‡Ø§ÙŠ ØªØ¬Ø±Ø¨Ù‡ Ù†Ùوذ پذير باشند. اگر هندیان موضوعâ€Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ø±Ø§ براي شناخت علمي تهيه ميâ€ÙƒØ±Ø¯Ù†Ø¯ØŒ اين علوم Ùقط Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø³ØªÙ†Ø¯ از نوع سمبليك Ùˆ خيالي باشند يا ØµØ±ÙØ§Ù‹ از نوع انتزاعي وجدلي. در ميان اقوامي كه رشد كمتري ÙŠØ§ÙØªÙ‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŒØØªÙŠ Ø§Ú¯Ø± متمدن هم باشند، مانند مصري ها Ùˆ مكزيكي ها، باز نمايي هاي جمعي آنان كه به منزلۀ Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ…،ته نشين شده اند هنوز هم خصوصيات بارز پيش- منطقي ÙˆØ¹Ø±ÙØ§Ù†ÙŠ Ø±Ø§ در خود نگاه داشته اند».22
البته امروزه بر اثر ورود استعمار انگليس به چين وهند، آن دو كشور علم Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ غربي را Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØªÙ‡ اند Ùˆ به سرعت غربي مي شوند.23 اما بايد منتظر ماند Ùˆ ديد آيا علم Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ غربي در آن دو كشور به شكل بومي در Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙŠÙ†Ø¯ Ùˆ نهادینه Ù…ÛŒ شوند يا مثل كشورهاي اسلامي در خاورميانه كه علم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ يوناني را Ù¾Ø°ÙŠØ±ÙØªÙ†Ø¯ اما پس از مدت كوتاهی آنها را به منزلۀ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÙŠ Ø¨ÙŠÚ¯Ø§Ù†Ù‡ با تÙكر سنتي شان كنار نهادندآن دو كشور نيز چنين مي كنند؟ نظريات لوي- برول شايد در خصوص علت يا علل عقب ماندگي كشورمان ايران نيز Ù…Ùيد باشد. علاوه بر اين،نظريات لوي- برول به ما كمك مي كنند تا آثاري مانند:ايلياد Ùˆ اديسه هومر Ùˆ مقدمۀ ابن خلدون،تاريخ جرير طبري،مروج الذهب Ùˆ اوستا Ùˆ شاهنامه Ùˆ غيره را بهتر درك Ùˆ ØªÙØ³ÙŠØ± كنيم. ØØªÙŠ Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† Ú¯ÙØª كه نظريات او ما را در Ùهم ÙلسÙÙ‡ هاي خرد ستيز معاصر غربي نيز ياري ميâ€ÙƒÙ†Ù†Ø¯.
پي نوشت ها:
* نگارنده كتابي با عنوان: لوسين لوي- برول Ùˆ مسئلۀ ذهنيتâ€Ù‡Ø§ تالي٠کرده استکه اين مقاله بخشي از آن است Ùˆ در اینجا از نظر خوانندگان ميâ€Ú¯Ø°Ø±Ø¯.
1- ارنست كاسيرر: ÙلسÙÛ€ صورتâ€Ù‡Ø§ÙŠ Ø³Ù…Ø¨Ù„ÙŠÙƒ:انديشۀ Ø§Ø³Ø·ÙˆØ±Ù‡â€Ø§ÙŠ ØªØ±Ø¬Ù…Û€ يد الله موقن (تهران، انتشارات هرمس، 1378)
2- Fransios Rabelais(1553-1494)ØŒ طنز نويس Ùˆ هجونامه نويس ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÙŠ. دو رمان او به نام هاي Pantagruel(1533) Ùˆ Gargantua(1535) به خاطر طنز قوي Ùˆ تصوير پردازي درخشان شان سبب شهرت او شده اند.
3-خواننده را باید از این پیشداوری بر ØØ°Ø± داشت Ú©Ù‡ این واژه ها را ما پیش از ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ ها در زبان ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ داشته ایم. بار معنایی Ú©Ù‡ این واژه ها اکنون در ترجمۀ متون ÙلسÙÛŒ غربی به خود Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند باری قرضی است. این واژه ها Ùˆ معنایشان گرته بر داری شده از واژه های زبانهای اروپایی اند.
4- به نقل از كتاب:
Stanley Teyaraja Tambiah: Magic , Science , Religion and the Scope of Rationality Cambridge University Press, 1990,pp.88-9.
5- J.Aberto Soggin: Introdution to the Old Testament, SCM Press, 1989,p.80.
براي آگاهي بيشتر از ارتباط ميان زبان با انديشه Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ رجوع كنيد به مقالۀ پل هنله: «زبان، انديشه Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯Â» در كتاب: يد الله موقن: زبان،انديشه Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯(تهران، انتشارات هرمس، 1378،صص30-1) اين مقاله در Ø´Ø±Ø Ù†Ø¸Ø±ÙŠÛ€ نسبيت زباني ور٠(Whorf) است كه اين نظريه با آراي لوي- برول همانندي دارد.
6- مآخذ شماره 4 صص89-88
7- همان ص163
8- Bruno Snell, The Discovery of the Mind , New York , Harper Torchbook , 1960.
9- The New Science of Giambattista Vico, English translation by Berg and Fish, Cornell University press, 1961.N,2,922.
10- Ibid, No 2 , 923-938.
11- Ibid , 32.
12- Ibid , 237.
13- Ibid , 383.
14- Ibid, 379-9.
15 Ibid, 379.
16- آگوست كنت گذار سه مرØÙ„Ù‡â€Ø§ÙŠ Ù…Ø´Ù‡ÙˆØ± خود را نخست در جزوات(Opuscules) كه در سال 1822 منتشر شد بيان كرد. سپس اين جزوات در انتهاي جلد چهارم سيستم سياست اثباتي]=پوزيتيو[ تجديدچاپ شد:
August Comte: Systeme de Politique Positive , Tome Quatrieome et dernier , 1854, p .87.
17- J.Piaget, The Language and Thought of the Child , London, Kegan Pauk , 1921 , 2nd ed , p.XXIV.
18 H.and H.A.Frankfort , John A. Wilson , Thorkild Jacobson , William A. Irwin,: The Intellectual Adventures of Ancient Man, The University of Chicago Press, 1946.P.3.
19-Henri Frankfort ,Kingship and the Gods,A study of Ancient Near Eastern Religion as theIntegrationof Society and Nature , the University of Chicago Press , 1948,p.ix.
20-William Foxwell Albright,From the Stone Age to Christianity,Anchor books edition, 1957 , p.168.
21-Marcel Granet ,Das Chinisische Denken, Suhrkamp, 1985 , S.61.
Ù…ØªØ§Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ اصل ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ کتاب Ùوق در دسترس من نبود Ùقط ترجمۀ آلمانی آن را در اختیار داشتم.
22-لوسین لوی-برول : کار کردهای ذهنی در جوامع عقب مانده ترجمۀ یدالله موقن (زیر چاپ ).
23-برای آگاهی بیشتر از تاثیر استعمار انگلیس بر هند Ùˆ به طور Ú©Ù„ÛŒ بر کشور های آسیایی Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ‚ایی رجوع کنید به مقاله های مارکس Ùˆ انگلس در بارۀ استعمار یا به مقالۀ یدالله موقن :«تاریخچۀ Ù…Ùهوم استبداد شرقی» در همین سایت.
پایان