( 3) ماركسيسم و ديالكتيك لوچوكولتي ترجمۀ یدالله موقن
ترجمۀ ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ Ø§ÙŠÙ† مقاله از روي ترجمۀ انگليسي آن صورت Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ كه در مجلۀ Ù†ÙŠÙˆÙ„ÙØª ريâ€ÙˆÙŠÙˆØŒ شماره93(سپتامبر- اكتبر1975،ص29-3) چاپ شده است. كولتي در اين مقاله،نخست ÙØ±Ù‚ ميان تقابل٠واقعي Ùˆ تناقض٠ديالكتيكي را Ø´Ø±Ø Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ØŒ سپس اثبات ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه در كتاب سرمايه،تقابلها از نوع ØªÙ†Ø§Ù‚Ø¶Ù‡Ø§ÙŠÙ Ø¯ÙŠØ§Ù„ÙƒØªÙŠÙƒÙŠâ€Ø§Ù†Ø¯. به همين دليل،ماركسيسم بر خلا٠علم، پايبند اصل امتناع تناقض نيست ÙˆÙ†Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ علم باشد.
Lucio Colletti : Marxism and Dialectics ,translated by Yadollah Moughen
پانوشت ها:
1- Ù…ØµØ§ØØ¨Û€ « Ù†ÙŠÙˆÙ„ÙØª ري ويو» با لوچوكولتي كه با Ø¹Ù†ÙˆØ§Ù†Â«Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ اي سياسي Ùˆ ÙلسÙي» در شمارۀ 86†ژوئيه- اوت1974 به چاپ رسيد.-Ù…
2 - G.E.F.Hegel, Lectures on the History of philosophy, London 1892, reprinted 1955,vol.II,p.49.
3 - pure notions
4- در اين باره، كتاب كهنه شدۀ زير هنوز هم مطالب Ù…Ùيدي در بر دارد:
A.Dies.Autor de Platon, paris, 1925, vol. II,pp.470-522.
علاوه بر كتاب Ùوق، اثر زير نيز Ù…Ùيد است:
J.Stenzel, Studien Zur Entwicklung der platonischen Dialektik von Sokrates zu Aristoteles, Stuttgart, 1931, and now Darmastadt ,1974,pp.71ff.
و نيز رجوع كنيد به :
W.C.Neale & M.Kneale, Storia della Logica, Turin, 1972, pp.28-9.
5 - original community
6 -E.Cassirer, Storia della filosofia moderna, Turin, 1955, vol,III,p.389.
7 - Contradictory opposition
8- N.Hartmann, La filosofia dell, Idealismo tedesco, Milan, 1972,p.427.
9 - Ibid, p.381.
10 - Karl Marx, Early Writings, Introduced by Locio Colletti, Penguin/ NLR,1975,p.155.
البته مترجم معتقد است كه ماركس نيز مانند Ù‡Ú¯Ù„ وانگلس ØªÙØ§ÙˆØªÙŠ Ù…ÙŠØ§Ù† تقابلهای٠واقعي وتقابلهاي٠ديالكتيكي قائل نبوده است. اما Ù‡Ú¯Ù„ چون ايده آليست است وجهان مادي را غير واقعي مي داند، به اندازۀ ماركس وانگلسÙ«ماترياليست» دچار اشكال نمي شود. نكتۀ مهم ديگر اينكه كولتي در اينجا عبارات ماركس را نه بدان گونه كه خود او بيان كرده است بلكه خارج از متن ØªÙØ³ÙŠØ± مي كند(گرچه بهتر است Ú¯ÙØªÙ‡ شود كه كولتي Ø³ÙØ³Ø·Ù‡ ميâ€ÙƒÙ†Ø¯). منظور ماركس در آن ØµÙØÛ€ بخصوص، اين است كه مثلاً قوچ Ùˆ ميش يا خروس Ùˆ مرغ را مي توان با هم Ø¬ÙØª داد، ولي قوچ Ùˆ مرغ، يا خروس Ùˆ ميش را نمي توان؛ زيرا از یک گونه نيستند. او دقيقاً زن Ùˆ مرد را مثال مي زند، Ùˆ مي گويد اينها دو قطبي هستند كه Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯ با هم ازدواج كنند، چون همديگر را جذب مي كنند Ùˆ به هم عشق مي ورزند Ùˆ با هم يگانه مي شوند. يعني آنها را دو قطب ديالكتيكي مي داند كه البته نادرست است. به اين دليل كه مرد(يا زن) ÙÙŠ Ù†ÙØ³Ù‡ منÙÙŠ نيست بلكه وجودي ØÙ‚يقي است.
11- R.Kroner, von Kant bis Hegel, Tubingen, 1924, vol,II,p.352,note1.
كرونر در Ø¨ØØ« از تقابلهاي تجربي، نكته سنجيهاي روشنگرانه اي دارد. او تاكيد مي كند كه چگونه تقابلهاي تجربي با يكديگر تداخل نمي كنند Ùˆ مكمل يكديگر نيستند.
12- I.Kant, Scritti precriticci, Bari ,195p.III,p.263.
13- Ibid., p.263.
14 – Ibid.,p.264.
15 – Ibid., p.268.
16- Ibid,.p.255.
[به نظر مي رسد ص255 كه در ترجمۀ ايتاليايي مشخص شده است نادرست باشد، Ø§ØØªÙ…الاً ص265 است.Ù…]
17- Ibid.,p.267.
18- مثلاً در مجموعهâ€ÙŠ Ø²ÙŠØ± ]وقتي اعداد مثبت به پايان مي رسند†اعداد منÙÙŠ آغاز مي شوند:[

بررسي Ù…ÙØ³Ø±Ø§Ù† كانت از تمايزي كه او ميان تقابلهاي٠منطقي وتقابلهاي٠واقعي قائل مي شود، نه تنها نسبت به نوشته هاي پيش از«نقدي» او بلكه نسبت به نقد خرد Ù…ØØ¶ نيز به طور كلي نابسنده اند مثلاً:
N.Kemp- Smith, A Commentary to Kant's Critique of Pure Reason,2nd edition, Now York, 1962,pp.422-3.
از سوي ديگر نكات Ù…Ùيدي در كتاب زير وجود دارد:
E.Cassirer. Kants Leben und Lehre, Berlin,1981,reprint Darmstadt, 1972,pp.77-8.
19- Ibid., p.267.
20 - V.I.Lenin, philosophical Notebooks.
در مجموعه آثار لنين(ترجمۀ انگليسي، چاپ مسكو،1958) جلد سي و هشتم، ص359.
21- ماخذ پيشين، همان ØµÙØÙ‡.]لنين به دنبال مثالهاي Ùوق، مورد زير را نيز ذكر مي كند:«در علم اجتماع: مبارزۀ طبقاتي».
كولتي رندانه مثال آخري را نياورده است؛ زيرا اگر«مبارزۀ طبقاتي» را تقابل واقعي بداند†يعني«پرولتاريا» Ùˆ بورژوازي» را دو طبقه بداند كه در جامعۀ Ø³Ø±Ù…Ø§ÙŠÙ‡â€Ø¯Ø§Ø±ÙŠ ÙˆØ¬ÙˆØ¯ واقعي دارند، در آن صورت در Ø¨ØØ« خود دربارۀ ماركس، كه به دنبال مي آيد، دچار تناقض گويي مي شود. چون به اين نتيجه رسيده است كه Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ…ÙŠ كه ماركس براي مطالعۀ «جامعۀ Ø³Ø±Ù…Ø§ÙŠÙ‡â€Ø¯Ø§Ø±ÙŠÂ» به كار برده است، به رغم معناي ظاهريشان،باري ديالكتيكي دارند. Ùˆ اگر از سوي ديگر ØµØ±ÙŠØØ§Ù‹ بپذيرد كه «مبارزۀ طبقاتي» موردي از تناقض٠ديالكتيكي است، دراين صورت اعلام كرده است كه«بورژوازي» Ùˆ قطب مقابل آن«پرولتاريا» Ùˆ Â«ÙˆØØ¯ØªÂ» آن دو قطب یعنی«جامعۀ Ø³Ø±Ù…Ø§ÙŠÙ‡â€Ø¯Ø§Ø±ÙŠØŒ Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… Ø¯ÙŠØ§Ù„ÙƒØªÙŠÙƒÙŠâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ پس وجودي ØµØ±ÙØ§Ù‹ منÙÙŠ دارند نه ØÙ‚يقي. به سخن ديگر، ماركس در عباراتي بسيار پيچيده اعلام داشته است كه«جامعۀ Ø³Ø±Ù…Ø§ÙŠÙ‡â€Ø¯Ø§Ø±ÙŠÂ» وهم وپندار است. اين نوع نتيجه گيري براي نظام ايده آليستي Ù‡Ú¯Ù„ موÙقيت به شمار مي آيد؛ ولي براي مكتب ماركسيسم كه خود را ماترياليستي مي داند، ÙØ§ جعه آميز است. به همين دليل مترجم معتقد است كه ماركسيسم، رمانس ÙلسÙÙŠ است.Ù…]
22 - Mao Tse-Tung, Selected Works, peking, 1967, vol,1,p.317.
[مائو علاوه بر مثالهايي كه لنين ذ كر كرده است، موارد زير را نام مي برد:«در جنگ: ØÙ…له Ùˆ Ø¯ÙØ§Ø¹ØŒ پيشروي وعقب نشيني، پيروزي Ùˆ شكست، همۀ اينها متقابلاً رويدادهايي متناقض اند»م.]
23- K,Korsch: Dialectica e Scienza nel Marxismo, Bari ,1974,pp.31-2.
[كارل كورش(1886-1961) ماركسيست آلماني Ùˆ نظريه پرداز برجستۀ دههâ€Ù‡Ø§ÙŠ 1920 Ùˆ 1930بود. او مانند لوكاچ(البته نه در ØØ¯ او) ØªÙØ³ÙŠØ± تازه اي از انديشۀ ماركس ارائه داد. بوخارين Ùˆ زينووي٠از او انتقاد كردند. ØªÙØ³ÙŠØ± لوكاچ نيز شديداً مورد ØÙ…له قرار Ú¯Ø±ÙØª. لوكاچ توبه كرد Ùˆ در ØØ²Ø¨ كمونيست مجارستان ماند ولي كورش ØØ§Ø¶Ø± به توبه نشد. بنابراين از ØØ²Ø¨ كمونيست آلمان اخراج شد. مهمترين آثار كورش عبارتند از: 1) ماركسيسم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ 2) كارل ماركس،كورش در سال 1936 به آمريكا مهاجرت كرد وتا پايان عمر در آنجا ماند.Ù…]
24- C.Luporini, spazio e Materia in Kant, Florence, 1961,p.59
25- Ibid,p.116.
26- منظور كولتي مطالبي است كه در اثر درخشان خويش به نام: ماركسيسم Ùˆ Ù‡Ú¯Ù„ آورده است؛ Ùˆ بويژه ÙØµÙ„ يكم آن: «هگل Ùˆ ديالكتيك٠ماده »(ترجمه انگليسي) ص7-27.Ù…
27-Hegel , Science of Logic ,(English translation by W. H.Johnstone &L.G.Sthruthers )
London ,1929 ,Vol.1,P.168.
28 – Ibid.,p.168.
29-R. Kroner ,Von Kant bis Hegel ,Tubingen ,1924 ,Vol.II ,P.360.
30- براي Ø´Ø±Ø Ø¨ÙŠØ´ØªØ± رجوع كنيد به مقدمۀ كولتي بر: نوشته هاي جواني ماركس، ØµÙØÙ‡ 20 Ùˆ در خود متن دستنوشته هاي اقتصادي- ÙلسÙÙŠØŒ ص385. مشخصات چاپ:
K.Marx, Early Writings, Penguin/NLR,1975.
Ùˆ در: مجموعه آثار ماركس- انگلس(ترجمۀ انگليسي چاپ مسكو1975) جلد سوم، ص232. Ù…ØªØ§Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ همين موضوع در مورد انديشۀ ماركس صادق است. او Ø§ÙŠØ¯Ù‡â€Ø§Ù„يسم Ø§ÙØ±Ø§Ø·ÙŠ Ù‡Ú¯Ù„ را با ماترياليسم خام لامتري وهلوسيوس درآميخته است؛ Ùˆ بايد Ú¯ÙØª كه وضع ماركس به مراتب بدتر از Ù‡Ú¯Ù„ است. آكتون Ùيلسو٠انگليسي در كتاب خود: توهم عصر(كه منظور او از توهم عصر، ماركسيسم- لنينيسم است، توهمي كه سرانجام زايل شد) به اثبات اين موضوع پرداخته كه ماركسيسم نظامي التقاطي است از هگليانيسم Ùˆ پوزيتيويسم. خود كولتي نيز در اواخر اين مقاله نتيجه مي گيرد كه دو ماركس وجود دارند؛ اما نوزده سال پس از آكتون.Ù… مشخصات كتاب آكتون:
H.B.Acton, The Illusion of the Epoch. Routeledge &Kegan Paul, 1955.-l
31- اين اثر در: مجموعه آثار Ù‡Ú¯Ù„ چاپ زوركمپ در جلد دوم ØµÙØØ§Øª 72-213 چاپ شده است.
32- T.D.Lysenko(1898-1976)ØŒ زيست شناس Ùˆ متخصص امور كشاورزي. وي رييس آكادمي علوم كشاورزي شوروي در سالهاي(56-1938) ونيز(62-1958) بود. در سال 1958 جايزه لنين Ú¯Ø±ÙØª. ليسنكو پس از بركناري خروشچ٠در سال 1965 بازنشسته شد. Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù†Ø´ او را شياد مي دانند؛ ولي آيا او شياد بود يا مومن به ماركسيسم – لنينيسم، امري است كه بستگي به ديدگاه داوران دارد. به هر ØØ§Ù„ او در ÙØ¶Ø§ÙŠ ØØ§ÙƒÙ… بر شوروي استالين اعلام كرد كه علم ژنتيك، بورژوايي است Ùˆ او علم پرولتاريايي آورده است. وي معتقد بود كه بر اثر تغيير Ù…ØÙŠØ· زيست جانوران Ùˆ گياهان، Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† آنها را، در جهتي كه دلخواه انسان است، تغيير داد. Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† او از آكادميها Ùˆ دانشگاهها اخرج شدند. متون درسي مطابق عقايد ليسنكو نوشته شدند. برنامه ريزي در امور كشاورزي مطابق عقايد او، يا به سخن ديگر، مطابق علم پرولتاريايي صورت Ú¯Ø±ÙØª. بر اثر طرØÙ‡Ø§ÙŠ Ø§Ùˆ كشاورزي شوروي آسيب ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù† ديد؛ Ùˆ به دنبال آن، كم كم Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù†Ø´ زبان به انتقاد گشودند. با بي اعتبار شدن ليسنكو،كتابهاي درسي مجدداً مطابق متوني شدند كه در دانشگاههاي غرب تدريس Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯Ùˆ بدين ترتيب پروندۀ علم پرولتاريايي بسته شد. مترجم معتقد است كه ليسنكو را بايد ماركس زيست شناسي ناميد يا به عكس، ماركس را ليسنكوي علم اقتصاد خواند. با اين ØªÙØ§ÙˆØª كه ليسنكو Ùقط به كشاورزي شوروي خسارات بسيار رساند ولي ماركس موجب قتل بيش از يكصد ميلیون انسان بي گناه در قرن بيستم شد. با ÙØ±ÙˆÙ¾Ø§Ø´ÙŠ Ù…Ø§Ø±ÙƒØ³ÙŠØ³Ù…- لنينيسم در اروپاي خاوري Ùˆ شوروي پيشين، پروندۀ انقلاب پرولتاريايي نيز بسته شد. براي Ø´Ø±Ø Ø¨ÙŠØ´ØªØ± دربارۀ ليسنكو ونظريات او Ùˆ تاثيرش در تبليغات Ø§ØØ²Ø§Ø¨ كمونيست، رجوع كنيد به كتاب زير كه لويي آلتوسر Ùيلسو٠رسمي ØØ²Ø¨ كمونيست ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ نيز بر آن Ù…Ù‚Ø¯Ù…Ù‡â€Ø§ÙŠ Ù†ÙˆØ´ØªÙ‡ است:
D.Lecourt, Proletarian Science,(English translation, London ,NLR 1977)
كتاب زير نيز مرجع است:
Z.A.Mevedev, The Rise & Fall of T.D.Lysenko, N.Y.1969 reprint Anchorbooks, p/b ,1977.
33-F. Engels,Dialectic of Nature ( English translation ) London ,1940,P. 160.
34 – Ibid.,p.227.
35- Ø´Ú¯ÙØªÙŠ Ø¢ÙˆØ± است كه ÙيلسوÙÙŠ از ترازكولتي براي نظريۀ «بازتاب»(reflection) لنين چنين ارجي قائل مي â€Ø´ÙˆØ¯. لويي آلتوسرÙيلسو٠رسمي ØØ²Ø¨ كمونيست ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ØŒ نظر ژان پل سارتر Ùˆ مرلوپونتي را(كه هر دو ماركسيست Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯) دربارۀ ÙلسÙÛ€ لنين نقل ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. وي در اثر خويش به نام: لنين Ùˆ ÙلسÙÙ‡(ترجمۀ انگليسي، لندن 1971ØŒ ØµÙØÙ‡33) ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:«سارتر ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه ÙلسÙÛ€ ماترياليستي انگلس Ùˆ لنين نينديشيدني به معني وجود نداشتن است Ø› يعني ÙلسÙÙ‡ â€Ø§ÙŠ Ø§Ø³Øª كه در برابر آزمون Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´Û€Ù…ØØ¶ تاب Ù†Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ø› چون ناتوراليستي(طبيعتگرايانه)ØŒ پيش نقدی، پيش از كانتي Ùˆ پيش از متاÙيزيك هگلي است. اما سارتر از سر لط٠تصديق ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه اين ÙلسÙÙ‡ Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ نقش«اسطورۀ» اÙلاطوني را داشته باشد كه به پرولتاريا كمك ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ تا انقلابي باشد. مرلوپونتي ÙلسÙÛ€ لنين را با يك كلمه رد ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. (وي ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه) ÙلسÙÛ€ لنين Ù…ØµÙ„ØØªÙŠ Ø§Ø³Øª يعني براي نيازمنديهاي بلشويسم سرهم بندي شده است.
نظر كولتي درباره كانت، ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙ Ø§ÙŠØ¯Ù‡â€Ø§Ù„يست آلماني، نيز Ø´Ú¯ÙØª انگيز است. زيرا كانت را ماترياليست Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ù†Ø¯.«انقلاب كوپرنيكي» كانت عبارت از اين بودكه اعلام كرد اين ذهن انسان است كه قوانين خود را به طبيعت تجويز مي كند نه بالعكس. ذهن، تاثرات ØØ³ÙŠ Ø±Ø§ در قالبهاي از پيشي(=مستقل از تجربه Ùˆ پيش از تجربه) مي ريزد Ùˆ بدين طريق آنها را شكل Ùˆ ÙØ±Ù… مي بخشد.
36- A.Tarski, "The Concept of Truth in Formalized Languages" in Tarski, Logic, Semantics and Meta-mathematics, Oxford,1965,p.152.
37 - Deutsche Zeitschrift fur philosophie
38 - مثلاً در كتاب زير ارجاعهای متعددي به اين Ø¨ØØ« شده است:
N.Merker, le origini della Logica, Milan ,1961,pp,358-60 and passim,
39- W.Harich, in" Deutsche Zeitschrift fur philosophie", 1951, no.1,p.205.
40- paul F. Linke, Ibid., 1953, no.2, p.328.
البته بيان اين مطلب كه واقعيت، نامتناهي است و از اين رو تناقضات در واقعيت نيستند با تصديق و تاييد اين موضوع همراه است كه در واقعيت، برخوردها و تقابلهاي٠واقعي وجود دارند.
41- Ibid., p.359.
42- Ibid., p.356
43- Ùƒ. آژدوكيويچ(1890-1963). از وي كتاب زير به ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ ØªØ±Ø¬Ù…Ù‡ شده كه ØØ§ÙˆÙŠ Ø´Ø±Ø ØØ§Ù„ او نيز هست: مسائل ونظريات ÙلسÙÙ‡(ترجمه منوچهر بزرگمهر،1356).Ù…
44- K.Ajdukiewicz, Abriss der Logik, Berlin,1958,pp.79-80
45- سه اصل ديالكتيك عبارتند از:
1) قانون تبديل كميت به كيÙيت Ùˆ بالعكس؛
2) قانون تداخل تقابلها در يكديگر؛
3) قانون Ù†ÙÙŠ Ù†ÙÙŠ.
اين سه قانون در ديالكتيك طبيعت(نوشته انگلس،ترجمۀ انگليسي، مسكو،1954،ص62) آمده است. اما انگلس در Ø·Ø±Ø Ù†Ø®Ø³ØªÙŠÙ† كتاب(1878)ØŒ ديالكتيك را چنين تعري٠ميâ€ÙƒÙ†Ø¯:«ديالكتيك به منزلۀ علم نسبتهای متقابل ØŒ جهانشمول است؛ Ùˆ قوانين عمدۀ آن عبارتند از: تبديل كميت به كيÙيت،نÙوذ(يا تداخل)متقابل تقابلهاي قطبي Ùˆ تبديل هر يك به ديگري ،وقتي به مرØÙ„Û€ نهاييشان برسند؛ تØÙˆÙ„ تناقض يا Ù†ÙÙŠ Ù†ÙÙŠØ› شكل مارپيچي تØÙˆÙ„»(ديالكتيك طبيعت،ص117).
برتل اولمن در كتاب خويش، اليناسيون، «شكل مارپيچي تØÙˆÙ„» را چهارمين قانون ديالكتيك ذكر ميâ€ÙƒÙ†Ø¯:
Bertell ollman, Alienation, Cambridge U.P.,1971,P.58.
46-G. Klaus ,Ein Fuhrung in die formale logik ,Berlin ,1959,P.50.
47-M.Aebi, Pouvior del' Esprit sur le reel ,pp.52-3.
48 - گالوانودلاولپه(1895-1968) Ùيلسو٠ماركسيست ايتاليايي. او نخست به گروه ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙ ÙØ§Ø´ÙŠØ³Øª ايتاليايي جنتيله پيوست Ùˆ در آغاز تمايلات ÙØ§Ø´ÙŠØ³ØªÙŠ Ø¯Ø§Ø´Øª. سپس به عضويت ØØ²Ø¨ كمونيست ايتاليا درآمد. مورد دلاولپه ونيز ژرژ سورل نشان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ كه Ø§Ø±ØªØ¬Ø§Ø¹Ù ÙØ§Ø´ÛŒØ³Ù… Ùˆ كمونيسم دو ÙØ±Ø§ÙƒØ³ÙŠÙˆÙ† يك ايدئولوژي ÙˆØ§ØØ¯Ù†Ø¯ يا دوقلوهايي هستند كه مادرشان اسطورۀ ضد مدرنيته است.
براي اطلاع از Ø´Ø±Ø ØØ§Ù„ دلاولپه به كتاب زير رجوع كنيد:
John Frasser, An Introduction to the Thought of Galvano Della Volpe, London,1977.
كتاب Ùوق در ضمن اشاراتي به ارتباط كولتي با مكتب دلاولپه دارد.-Ù…
49- Lenin, What the Friends of the People are?
در: مجموعه آثار لنين(ترجمه انگليسي)،جلد يكم، ص146.
50- G.H.Carr, What is History? , London, 1961, pp.58&60.
-
51- اين جنبه از پژوهش مرا ناپلئوني(C.Napoleoni) Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ در مقدمۀ خود بر ترجمۀ ايتاليايي(چاپ تورين،1970) كتاب سويزي با عنوان نظريۀ تØÙˆÙ„ Ø³Ø±Ù…Ø§ÙŠÙ‡â€Ø¯Ø§Ø±ÙŠ(لندن،1946) Ùˆ نيز در اثر مهمش به نام: درسهايي دربارۀ ÙØµÙ„ ششم چاپ نشده(كتاب سرمايه) ماركس(تورين، 1972) گسترش داده است. Ø´Ø±Ø ÙƒØ§Ù…Ù„ اين ØÙˆØ²Û€ تئوريك در مقدمۀ كريستينا پن Ù†Ø§ÙØ§ÙŠØ§ (Pennavaja) بر كتاب ناپلئوني (ريكاردو Ùˆ ماركس، ÙØ±Ø§Ù†ÙƒÙورت،1974،ص20-26)آمده است.
[كولتي سرانجام به نتيجه اي مي رسد كه گئورگ لوكاچ در اثر خود: تاريخ Ùˆ آگاهي طبقاتي رسيده بود. ØØªÙŠ Ø¨Ø± تل اولمن پيش از كولتي به همين نتيجه رسيده است. وي در كتاب خود، اليناسيون، ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯: نظريه اليناسيون، چشم اندازی Ø§ÙŠØ¯Ù‡â€Ø¢Ù„ÙŠ عرضه مي كند كه Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† از طريق آن نظريۀ ارزش(متكي بر) كار را بررسي كرد. چون اليناسيون Ù…ØÙˆØ± واقعي انديشۀ(ماركس) است كه ساير مولÙÙ‡â€Ù‡Ø§ بر آن استوار Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯. Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† Ø´ÙŠÙˆÙ‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ ماركس، بر اساس آن نظريهâ€ÙŠ Ù…Ø±ÙƒØ²ÙŠ اقتصاد خود را عرضه ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ÙˆÙ†ÙŠØ² الگوهايي كه بر پايه آنها شكلهاي ارزش را ارائه Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ØŒ با نظريه وسيعتر اليناسيون پيگيري كرد. بدين ترتيب Ø´Ø±Ø Ø§Ù„ÙŠÙ†Ø§Ø³ÙŠÙˆÙ† مرا در موقعيتي قرار داد تا بتوانم چهار خصوصيت اقتصاد ماركس را كه مهمترين Ùˆ درعين ØØ§Ù„ Ù…Ø¹Ù…Ø§ÙŠÙŠâ€ØªØ±ÙŠÙ† خصوصيات آنند ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡ÙŠÙ…: نيروي كار، ارزش، دگرديسي٠ارزش، Ùˆ پرستش٠بتâ€ÙˆØ§Ø± كالاها»م]
[Bertell Ollman, Alienation, Cambridge U.P.,1971,p.171.]
52 - intuition
53 - K.Marx, Theories of surplus value(English Translation), London ,1972, PartIII,p.453.
54 – Ibid.,p.491.
55 – Ibid.,p.456
56 – Ibid.,p.476.
57- Sraffa، ويراستار مجموعه آثار ريكاردو و نويسنده كتاب مشهور توليد كالاها از طريق كالاها.
P.Saraffa, The Production of Commodities by Means of Commodities, Cambrideg U.P.,1960.
ماركوليپيني در اثر خويش ارزش Ùˆ طبيعتگرايي در ماركس درباره رابطۀ كتاب Ø³Ø±Ø§ÙØ§ با نظريۀ ارزش در ماركسيسم ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:«در كتاب Ø³Ø±Ø§ÙØ§ اين گزاره هست كه قيمتها ونرخ سود را Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† بدون بررسي ارزشها تعيين كرد. بنابراين مسئله تبديل ارزشها به قيمتها، يا لااقل به Ø´ÙŠÙˆÙ‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ ماركس آن را Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒØ±Ø¯Ù‡ بود، ديگر وجود ندارد؛ يعني ضرورت تعيين قيمتها از طريق ارزشها ديگر موردي ندارد» رجوع كنيد به مقالۀ «نقدي بر ماركسيسم» به قلم یدالله موقن در همین سایت.Ù…
Marco Lippini, Value and Naturalism in Marx.(English translation), London, NLB,1976,p.
58 - Ø¯Ø±Ú¯Ø²ÙŠØ¯Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø² آثار موريس داب(Dobb)ØŒ لانگه(Lange) Ùˆ لرنر(Lerner) با عنوان:
Teoria economi e economica Socialista, Milan, 1972,pp.48-50.
59 - K.Marx, Capital,(English translation),1972, vol.3, part III,p.259.
60- در ترجمۀ ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ ÙƒØªØ§Ø¨ سرمايه كه ايرج اسكندري انجام داده است، زير عنوان آن« نقد اقتصاد سياسي» نيامده است. آيا ايرج اسكندري Ùˆ ديگر رهبران ØØ²Ø¨ توده از Ø¨ØØ« لوكاچ Ùˆ كورش Ùˆ به دنبال آنها، اعضاي مكتب ÙØ±Ø§Ù†ÙƒÙورت آگاه بوده Ùˆ به همين دليل Ùˆ عمداً زير عنوان كتاب را ØØ°Ù ÙƒØ±Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŸ گمان Ù†Ù…ÙŠâ€Ø±ÙˆØ¯ كه آنان با چنان Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ø¢Ø´Ù†Ø§ بوده باشند.-Ù….
61- ماركس درکتاب : نظريه â€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ø±Ø²Ø´ اضاÙÙŠ(بخش دوم، ص493ØŒ ترجمۀ انگليسي آن) از ريكاردو نقل ميâ€ÙƒÙ†Ø¯:«آقاي سي(Say) به طور رضايت بخشي نشان داده است كه هيچ مقدار سرمايه نيست كه نتوان در كشور به كار Ú¯Ø±ÙØªØ› به اين علت كه تقاضا را Ùقط توليد Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. هيچ كس توليد نميâ€ÙƒÙ†Ø¯ مگر آنكه بخواهد آن را مصر٠كند يا Ø¨ÙØ±ÙˆØ´Ø¯ØŒ وهيچ كسي چيزي نميâ€Ùروشد مگر آنكه قصد خريد كالاي ديگري را داشته باشد... پس او با توليد كردن ضرورتاً يا مصر٠كنندهâ€ÙŠ Ø§Ø¬Ù†Ø§Ø³ خود Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ يا خريدار Ùˆ مصر٠كنندهâ€ÙŠ Ø§Ø¬Ù†Ø§Ø³ شخص ديگري.» يادداشت مترجم انگليسي مقالۀ ØØ§Ø¶Ø±ØŒ(John Mattews)
62- K.Marx, Capital, vol.I,P.115.
[Ù…ØªØ§Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ ترجمۀ ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ Ø¹Ø¨Ø§Ø±Ø§Øª Ùوق در كتاب سرمايه(ترجمۀ ايرج اسكندري، ص6-135) به هيچ وجه واÙÙŠ به مقصود نيست. مثلاً مترجم (مانند بسياري از مترجمان از جمله مرØÙˆÙ… ØÙ…ید عنایت) ميان«تناقض» Ùˆ «تضاد» ÙØ±Ù‚ÙŠ قائل نشده است Ùˆ در بسياري جاها به جاي«تناقض» ،«تضاد» گذاشته كه نشانۀ Ù†Ùهميدن مطلب است.-Ù….]
63 - K.Marx, Theories of Surplus Value, Part II, p.509.
64- Hegel, Science of Logic, vol.II," Observation on Contradition", p.66.
65- Ibid., p.66.
66 - از نظر لنين Ø³Ø±Ù…Ø§ÙŠÙ‡â€Ø¯Ø§Ø±ÙŠ Ù†ÙŠØ² واقعيت است. رجوع كنيد به يادداشتهاي ÙلسÙÙŠ او؛ در آنجا او آرام آرام بيان ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه:«در نظر ماركس، ديالكتيك جامعۀ بورژوا Ùقط موردي خاص از ديالكتيك به طور عام است.»
67 -K.Marx, Theories of Surplus Value, Part I,p.409.
68 - اين سخنان ماركس Ùˆ آنچه كولتي به دنبال آن از گروندريسه نقل ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ همه مويد سرشت توتاليتاريستي انديشۀ ماركس است. هد٠همۀ نظامهاي توتاليتر، Ú†Ù‡ Ú†Ù¾ Ùˆ Ú†Ù‡ راست، از ميان بردن استقلال Ùˆ آزادي ÙØ±Ø¯ Ùˆ ايجاد«گله â€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ù†Ø³Ø§Ù†ÙŠÂ» بوده است. ولي چون يگانه كردن ÙØ±Ø¯ با اجتماع، ديگر خود به خود Ùˆ به طور ارگانيك صورت نميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯ØŒ دولت توتاليتر به خشونت متوسل Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ Ùˆ با ايجاد رعب Ùˆ ÙˆØØ´ØªØŒ ميان ÙØ±Ø¯ Ùˆ اجتماع يگانگي مكانيكي به وجود Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙˆØ±Ø¯. بدين منظور دولت توتاليتر جامعه را به پادگان نظامي تبديل ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ ØØ±ÙŠÙ… زندگي ÙØ±Ø¯ را با انواع مداخله â€Ù‡Ø§ از ميان Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø±Ø¯. بدين ترتيب قلمرو زندگي خصوصي ÙØ±Ø¯ با قلمرو ØÙŠØ§Øª اجتماعي يكي مي شود. Ùˆ ÙØ±Ø¯ به صورت گوسÙندي در ميان رمه در ميآيد. اما روند جدايي Ùˆ استقلال ÙØ±Ø¯ از اجتماع روز بروز سرعت بيشتري ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯. ارتجاع ÙØ§Ø´ÙŠØ³Ù… Ùˆ كمونيسم نيز در برابر اين روند مقاومت ناپذير جامعۀ مدرن شكست Ø®ÙˆØ±Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ شكست خواهند خورد.-Ù….
69 - K.Marx, Grundrisse, (English Translation) London, Penguin/ NLB, P.489.
70 –Ibid., p.496.
71 – Ibid.,p.503.
پایان
Lucio Colletti : Marxism and Dialectics ,translated by Yadollah Moughen
پانوشت ها:
1- Ù…ØµØ§ØØ¨Û€ « Ù†ÙŠÙˆÙ„ÙØª ري ويو» با لوچوكولتي كه با Ø¹Ù†ÙˆØ§Ù†Â«Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ اي سياسي Ùˆ ÙلسÙي» در شمارۀ 86†ژوئيه- اوت1974 به چاپ رسيد.-Ù…
2 - G.E.F.Hegel, Lectures on the History of philosophy, London 1892, reprinted 1955,vol.II,p.49.
3 - pure notions
4- در اين باره، كتاب كهنه شدۀ زير هنوز هم مطالب Ù…Ùيدي در بر دارد:
A.Dies.Autor de Platon, paris, 1925, vol. II,pp.470-522.
علاوه بر كتاب Ùوق، اثر زير نيز Ù…Ùيد است:
J.Stenzel, Studien Zur Entwicklung der platonischen Dialektik von Sokrates zu Aristoteles, Stuttgart, 1931, and now Darmastadt ,1974,pp.71ff.
و نيز رجوع كنيد به :
W.C.Neale & M.Kneale, Storia della Logica, Turin, 1972, pp.28-9.
5 - original community
6 -E.Cassirer, Storia della filosofia moderna, Turin, 1955, vol,III,p.389.
7 - Contradictory opposition
8- N.Hartmann, La filosofia dell, Idealismo tedesco, Milan, 1972,p.427.
9 - Ibid, p.381.
10 - Karl Marx, Early Writings, Introduced by Locio Colletti, Penguin/ NLR,1975,p.155.
البته مترجم معتقد است كه ماركس نيز مانند Ù‡Ú¯Ù„ وانگلس ØªÙØ§ÙˆØªÙŠ Ù…ÙŠØ§Ù† تقابلهای٠واقعي وتقابلهاي٠ديالكتيكي قائل نبوده است. اما Ù‡Ú¯Ù„ چون ايده آليست است وجهان مادي را غير واقعي مي داند، به اندازۀ ماركس وانگلسÙ«ماترياليست» دچار اشكال نمي شود. نكتۀ مهم ديگر اينكه كولتي در اينجا عبارات ماركس را نه بدان گونه كه خود او بيان كرده است بلكه خارج از متن ØªÙØ³ÙŠØ± مي كند(گرچه بهتر است Ú¯ÙØªÙ‡ شود كه كولتي Ø³ÙØ³Ø·Ù‡ ميâ€ÙƒÙ†Ø¯). منظور ماركس در آن ØµÙØÛ€ بخصوص، اين است كه مثلاً قوچ Ùˆ ميش يا خروس Ùˆ مرغ را مي توان با هم Ø¬ÙØª داد، ولي قوچ Ùˆ مرغ، يا خروس Ùˆ ميش را نمي توان؛ زيرا از یک گونه نيستند. او دقيقاً زن Ùˆ مرد را مثال مي زند، Ùˆ مي گويد اينها دو قطبي هستند كه Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯ با هم ازدواج كنند، چون همديگر را جذب مي كنند Ùˆ به هم عشق مي ورزند Ùˆ با هم يگانه مي شوند. يعني آنها را دو قطب ديالكتيكي مي داند كه البته نادرست است. به اين دليل كه مرد(يا زن) ÙÙŠ Ù†ÙØ³Ù‡ منÙÙŠ نيست بلكه وجودي ØÙ‚يقي است.
11- R.Kroner, von Kant bis Hegel, Tubingen, 1924, vol,II,p.352,note1.
كرونر در Ø¨ØØ« از تقابلهاي تجربي، نكته سنجيهاي روشنگرانه اي دارد. او تاكيد مي كند كه چگونه تقابلهاي تجربي با يكديگر تداخل نمي كنند Ùˆ مكمل يكديگر نيستند.
12- I.Kant, Scritti precriticci, Bari ,195p.III,p.263.
13- Ibid., p.263.
14 – Ibid.,p.264.
15 – Ibid., p.268.
16- Ibid,.p.255.
[به نظر مي رسد ص255 كه در ترجمۀ ايتاليايي مشخص شده است نادرست باشد، Ø§ØØªÙ…الاً ص265 است.Ù…]
17- Ibid.,p.267.
18- مثلاً در مجموعهâ€ÙŠ Ø²ÙŠØ± ]وقتي اعداد مثبت به پايان مي رسند†اعداد منÙÙŠ آغاز مي شوند:[

بررسي Ù…ÙØ³Ø±Ø§Ù† كانت از تمايزي كه او ميان تقابلهاي٠منطقي وتقابلهاي٠واقعي قائل مي شود، نه تنها نسبت به نوشته هاي پيش از«نقدي» او بلكه نسبت به نقد خرد Ù…ØØ¶ نيز به طور كلي نابسنده اند مثلاً:
N.Kemp- Smith, A Commentary to Kant's Critique of Pure Reason,2nd edition, Now York, 1962,pp.422-3.
از سوي ديگر نكات Ù…Ùيدي در كتاب زير وجود دارد:
E.Cassirer. Kants Leben und Lehre, Berlin,1981,reprint Darmstadt, 1972,pp.77-8.
19- Ibid., p.267.
20 - V.I.Lenin, philosophical Notebooks.
در مجموعه آثار لنين(ترجمۀ انگليسي، چاپ مسكو،1958) جلد سي و هشتم، ص359.
21- ماخذ پيشين، همان ØµÙØÙ‡.]لنين به دنبال مثالهاي Ùوق، مورد زير را نيز ذكر مي كند:«در علم اجتماع: مبارزۀ طبقاتي».
كولتي رندانه مثال آخري را نياورده است؛ زيرا اگر«مبارزۀ طبقاتي» را تقابل واقعي بداند†يعني«پرولتاريا» Ùˆ بورژوازي» را دو طبقه بداند كه در جامعۀ Ø³Ø±Ù…Ø§ÙŠÙ‡â€Ø¯Ø§Ø±ÙŠ ÙˆØ¬ÙˆØ¯ واقعي دارند، در آن صورت در Ø¨ØØ« خود دربارۀ ماركس، كه به دنبال مي آيد، دچار تناقض گويي مي شود. چون به اين نتيجه رسيده است كه Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ…ÙŠ كه ماركس براي مطالعۀ «جامعۀ Ø³Ø±Ù…Ø§ÙŠÙ‡â€Ø¯Ø§Ø±ÙŠÂ» به كار برده است، به رغم معناي ظاهريشان،باري ديالكتيكي دارند. Ùˆ اگر از سوي ديگر ØµØ±ÙŠØØ§Ù‹ بپذيرد كه «مبارزۀ طبقاتي» موردي از تناقض٠ديالكتيكي است، دراين صورت اعلام كرده است كه«بورژوازي» Ùˆ قطب مقابل آن«پرولتاريا» Ùˆ Â«ÙˆØØ¯ØªÂ» آن دو قطب یعنی«جامعۀ Ø³Ø±Ù…Ø§ÙŠÙ‡â€Ø¯Ø§Ø±ÙŠØŒ Ù…ÙØ§Ù‡ÙŠÙ… Ø¯ÙŠØ§Ù„ÙƒØªÙŠÙƒÙŠâ€Ø§Ù†Ø¯ØŒ پس وجودي ØµØ±ÙØ§Ù‹ منÙÙŠ دارند نه ØÙ‚يقي. به سخن ديگر، ماركس در عباراتي بسيار پيچيده اعلام داشته است كه«جامعۀ Ø³Ø±Ù…Ø§ÙŠÙ‡â€Ø¯Ø§Ø±ÙŠÂ» وهم وپندار است. اين نوع نتيجه گيري براي نظام ايده آليستي Ù‡Ú¯Ù„ موÙقيت به شمار مي آيد؛ ولي براي مكتب ماركسيسم كه خود را ماترياليستي مي داند، ÙØ§ جعه آميز است. به همين دليل مترجم معتقد است كه ماركسيسم، رمانس ÙلسÙÙŠ است.Ù…]
22 - Mao Tse-Tung, Selected Works, peking, 1967, vol,1,p.317.
[مائو علاوه بر مثالهايي كه لنين ذ كر كرده است، موارد زير را نام مي برد:«در جنگ: ØÙ…له Ùˆ Ø¯ÙØ§Ø¹ØŒ پيشروي وعقب نشيني، پيروزي Ùˆ شكست، همۀ اينها متقابلاً رويدادهايي متناقض اند»م.]
23- K,Korsch: Dialectica e Scienza nel Marxismo, Bari ,1974,pp.31-2.
[كارل كورش(1886-1961) ماركسيست آلماني Ùˆ نظريه پرداز برجستۀ دههâ€Ù‡Ø§ÙŠ 1920 Ùˆ 1930بود. او مانند لوكاچ(البته نه در ØØ¯ او) ØªÙØ³ÙŠØ± تازه اي از انديشۀ ماركس ارائه داد. بوخارين Ùˆ زينووي٠از او انتقاد كردند. ØªÙØ³ÙŠØ± لوكاچ نيز شديداً مورد ØÙ…له قرار Ú¯Ø±ÙØª. لوكاچ توبه كرد Ùˆ در ØØ²Ø¨ كمونيست مجارستان ماند ولي كورش ØØ§Ø¶Ø± به توبه نشد. بنابراين از ØØ²Ø¨ كمونيست آلمان اخراج شد. مهمترين آثار كورش عبارتند از: 1) ماركسيسم Ùˆ ÙلسÙÙ‡ 2) كارل ماركس،كورش در سال 1936 به آمريكا مهاجرت كرد وتا پايان عمر در آنجا ماند.Ù…]
24- C.Luporini, spazio e Materia in Kant, Florence, 1961,p.59
25- Ibid,p.116.
26- منظور كولتي مطالبي است كه در اثر درخشان خويش به نام: ماركسيسم Ùˆ Ù‡Ú¯Ù„ آورده است؛ Ùˆ بويژه ÙØµÙ„ يكم آن: «هگل Ùˆ ديالكتيك٠ماده »(ترجمه انگليسي) ص7-27.Ù…
27-Hegel , Science of Logic ,(English translation by W. H.Johnstone &L.G.Sthruthers )
London ,1929 ,Vol.1,P.168.
28 – Ibid.,p.168.
29-R. Kroner ,Von Kant bis Hegel ,Tubingen ,1924 ,Vol.II ,P.360.
30- براي Ø´Ø±Ø Ø¨ÙŠØ´ØªØ± رجوع كنيد به مقدمۀ كولتي بر: نوشته هاي جواني ماركس، ØµÙØÙ‡ 20 Ùˆ در خود متن دستنوشته هاي اقتصادي- ÙلسÙÙŠØŒ ص385. مشخصات چاپ:
K.Marx, Early Writings, Penguin/NLR,1975.
Ùˆ در: مجموعه آثار ماركس- انگلس(ترجمۀ انگليسي چاپ مسكو1975) جلد سوم، ص232. Ù…ØªØ§Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ همين موضوع در مورد انديشۀ ماركس صادق است. او Ø§ÙŠØ¯Ù‡â€Ø§Ù„يسم Ø§ÙØ±Ø§Ø·ÙŠ Ù‡Ú¯Ù„ را با ماترياليسم خام لامتري وهلوسيوس درآميخته است؛ Ùˆ بايد Ú¯ÙØª كه وضع ماركس به مراتب بدتر از Ù‡Ú¯Ù„ است. آكتون Ùيلسو٠انگليسي در كتاب خود: توهم عصر(كه منظور او از توهم عصر، ماركسيسم- لنينيسم است، توهمي كه سرانجام زايل شد) به اثبات اين موضوع پرداخته كه ماركسيسم نظامي التقاطي است از هگليانيسم Ùˆ پوزيتيويسم. خود كولتي نيز در اواخر اين مقاله نتيجه مي گيرد كه دو ماركس وجود دارند؛ اما نوزده سال پس از آكتون.Ù… مشخصات كتاب آكتون:
H.B.Acton, The Illusion of the Epoch. Routeledge &Kegan Paul, 1955.-l
31- اين اثر در: مجموعه آثار Ù‡Ú¯Ù„ چاپ زوركمپ در جلد دوم ØµÙØØ§Øª 72-213 چاپ شده است.
32- T.D.Lysenko(1898-1976)ØŒ زيست شناس Ùˆ متخصص امور كشاورزي. وي رييس آكادمي علوم كشاورزي شوروي در سالهاي(56-1938) ونيز(62-1958) بود. در سال 1958 جايزه لنين Ú¯Ø±ÙØª. ليسنكو پس از بركناري خروشچ٠در سال 1965 بازنشسته شد. Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù†Ø´ او را شياد مي دانند؛ ولي آيا او شياد بود يا مومن به ماركسيسم – لنينيسم، امري است كه بستگي به ديدگاه داوران دارد. به هر ØØ§Ù„ او در ÙØ¶Ø§ÙŠ ØØ§ÙƒÙ… بر شوروي استالين اعلام كرد كه علم ژنتيك، بورژوايي است Ùˆ او علم پرولتاريايي آورده است. وي معتقد بود كه بر اثر تغيير Ù…ØÙŠØ· زيست جانوران Ùˆ گياهان، Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† آنها را، در جهتي كه دلخواه انسان است، تغيير داد. Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† او از آكادميها Ùˆ دانشگاهها اخرج شدند. متون درسي مطابق عقايد ليسنكو نوشته شدند. برنامه ريزي در امور كشاورزي مطابق عقايد او، يا به سخن ديگر، مطابق علم پرولتاريايي صورت Ú¯Ø±ÙØª. بر اثر طرØÙ‡Ø§ÙŠ Ø§Ùˆ كشاورزي شوروي آسيب ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù† ديد؛ Ùˆ به دنبال آن، كم كم Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù†Ø´ زبان به انتقاد گشودند. با بي اعتبار شدن ليسنكو،كتابهاي درسي مجدداً مطابق متوني شدند كه در دانشگاههاي غرب تدريس Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯Ùˆ بدين ترتيب پروندۀ علم پرولتاريايي بسته شد. مترجم معتقد است كه ليسنكو را بايد ماركس زيست شناسي ناميد يا به عكس، ماركس را ليسنكوي علم اقتصاد خواند. با اين ØªÙØ§ÙˆØª كه ليسنكو Ùقط به كشاورزي شوروي خسارات بسيار رساند ولي ماركس موجب قتل بيش از يكصد ميلیون انسان بي گناه در قرن بيستم شد. با ÙØ±ÙˆÙ¾Ø§Ø´ÙŠ Ù…Ø§Ø±ÙƒØ³ÙŠØ³Ù…- لنينيسم در اروپاي خاوري Ùˆ شوروي پيشين، پروندۀ انقلاب پرولتاريايي نيز بسته شد. براي Ø´Ø±Ø Ø¨ÙŠØ´ØªØ± دربارۀ ليسنكو ونظريات او Ùˆ تاثيرش در تبليغات Ø§ØØ²Ø§Ø¨ كمونيست، رجوع كنيد به كتاب زير كه لويي آلتوسر Ùيلسو٠رسمي ØØ²Ø¨ كمونيست ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ نيز بر آن Ù…Ù‚Ø¯Ù…Ù‡â€Ø§ÙŠ Ù†ÙˆØ´ØªÙ‡ است:
D.Lecourt, Proletarian Science,(English translation, London ,NLR 1977)
كتاب زير نيز مرجع است:
Z.A.Mevedev, The Rise & Fall of T.D.Lysenko, N.Y.1969 reprint Anchorbooks, p/b ,1977.
33-F. Engels,Dialectic of Nature ( English translation ) London ,1940,P. 160.
34 – Ibid.,p.227.
35- Ø´Ú¯ÙØªÙŠ Ø¢ÙˆØ± است كه ÙيلسوÙÙŠ از ترازكولتي براي نظريۀ «بازتاب»(reflection) لنين چنين ارجي قائل مي â€Ø´ÙˆØ¯. لويي آلتوسرÙيلسو٠رسمي ØØ²Ø¨ كمونيست ÙØ±Ø§Ù†Ø³Ù‡ØŒ نظر ژان پل سارتر Ùˆ مرلوپونتي را(كه هر دو ماركسيست Ø¨ÙˆØ¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯) دربارۀ ÙلسÙÛ€ لنين نقل ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. وي در اثر خويش به نام: لنين Ùˆ ÙلسÙÙ‡(ترجمۀ انگليسي، لندن 1971ØŒ ØµÙØÙ‡33) ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:«سارتر ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه ÙلسÙÛ€ ماترياليستي انگلس Ùˆ لنين نينديشيدني به معني وجود نداشتن است Ø› يعني ÙلسÙÙ‡ â€Ø§ÙŠ Ø§Ø³Øª كه در برابر آزمون Ø§Ù†Ø¯ÙŠØ´Û€Ù…ØØ¶ تاب Ù†Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙˆØ±Ø¯Ø› چون ناتوراليستي(طبيعتگرايانه)ØŒ پيش نقدی، پيش از كانتي Ùˆ پيش از متاÙيزيك هگلي است. اما سارتر از سر لط٠تصديق ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه اين ÙلسÙÙ‡ Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù†Ø¯ نقش«اسطورۀ» اÙلاطوني را داشته باشد كه به پرولتاريا كمك ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ تا انقلابي باشد. مرلوپونتي ÙلسÙÛ€ لنين را با يك كلمه رد ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. (وي ميâ€Ú¯ÙˆÙŠØ¯ كه) ÙلسÙÛ€ لنين Ù…ØµÙ„ØØªÙŠ Ø§Ø³Øª يعني براي نيازمنديهاي بلشويسم سرهم بندي شده است.
نظر كولتي درباره كانت، ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙ Ø§ÙŠØ¯Ù‡â€Ø§Ù„يست آلماني، نيز Ø´Ú¯ÙØª انگيز است. زيرا كانت را ماترياليست Ù…ÙŠâ€Ø®ÙˆØ§Ù†Ø¯.«انقلاب كوپرنيكي» كانت عبارت از اين بودكه اعلام كرد اين ذهن انسان است كه قوانين خود را به طبيعت تجويز مي كند نه بالعكس. ذهن، تاثرات ØØ³ÙŠ Ø±Ø§ در قالبهاي از پيشي(=مستقل از تجربه Ùˆ پيش از تجربه) مي ريزد Ùˆ بدين طريق آنها را شكل Ùˆ ÙØ±Ù… مي بخشد.
36- A.Tarski, "The Concept of Truth in Formalized Languages" in Tarski, Logic, Semantics and Meta-mathematics, Oxford,1965,p.152.
37 - Deutsche Zeitschrift fur philosophie
38 - مثلاً در كتاب زير ارجاعهای متعددي به اين Ø¨ØØ« شده است:
N.Merker, le origini della Logica, Milan ,1961,pp,358-60 and passim,
39- W.Harich, in" Deutsche Zeitschrift fur philosophie", 1951, no.1,p.205.
40- paul F. Linke, Ibid., 1953, no.2, p.328.
البته بيان اين مطلب كه واقعيت، نامتناهي است و از اين رو تناقضات در واقعيت نيستند با تصديق و تاييد اين موضوع همراه است كه در واقعيت، برخوردها و تقابلهاي٠واقعي وجود دارند.
41- Ibid., p.359.
42- Ibid., p.356
43- Ùƒ. آژدوكيويچ(1890-1963). از وي كتاب زير به ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ ØªØ±Ø¬Ù…Ù‡ شده كه ØØ§ÙˆÙŠ Ø´Ø±Ø ØØ§Ù„ او نيز هست: مسائل ونظريات ÙلسÙÙ‡(ترجمه منوچهر بزرگمهر،1356).Ù…
44- K.Ajdukiewicz, Abriss der Logik, Berlin,1958,pp.79-80
45- سه اصل ديالكتيك عبارتند از:
1) قانون تبديل كميت به كيÙيت Ùˆ بالعكس؛
2) قانون تداخل تقابلها در يكديگر؛
3) قانون Ù†ÙÙŠ Ù†ÙÙŠ.
اين سه قانون در ديالكتيك طبيعت(نوشته انگلس،ترجمۀ انگليسي، مسكو،1954،ص62) آمده است. اما انگلس در Ø·Ø±Ø Ù†Ø®Ø³ØªÙŠÙ† كتاب(1878)ØŒ ديالكتيك را چنين تعري٠ميâ€ÙƒÙ†Ø¯:«ديالكتيك به منزلۀ علم نسبتهای متقابل ØŒ جهانشمول است؛ Ùˆ قوانين عمدۀ آن عبارتند از: تبديل كميت به كيÙيت،نÙوذ(يا تداخل)متقابل تقابلهاي قطبي Ùˆ تبديل هر يك به ديگري ،وقتي به مرØÙ„Û€ نهاييشان برسند؛ تØÙˆÙ„ تناقض يا Ù†ÙÙŠ Ù†ÙÙŠØ› شكل مارپيچي تØÙˆÙ„»(ديالكتيك طبيعت،ص117).
برتل اولمن در كتاب خويش، اليناسيون، «شكل مارپيچي تØÙˆÙ„» را چهارمين قانون ديالكتيك ذكر ميâ€ÙƒÙ†Ø¯:
Bertell ollman, Alienation, Cambridge U.P.,1971,P.58.
46-G. Klaus ,Ein Fuhrung in die formale logik ,Berlin ,1959,P.50.
47-M.Aebi, Pouvior del' Esprit sur le reel ,pp.52-3.
48 - گالوانودلاولپه(1895-1968) Ùيلسو٠ماركسيست ايتاليايي. او نخست به گروه ÙÙŠÙ„Ø³ÙˆÙ ÙØ§Ø´ÙŠØ³Øª ايتاليايي جنتيله پيوست Ùˆ در آغاز تمايلات ÙØ§Ø´ÙŠØ³ØªÙŠ Ø¯Ø§Ø´Øª. سپس به عضويت ØØ²Ø¨ كمونيست ايتاليا درآمد. مورد دلاولپه ونيز ژرژ سورل نشان Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ù†Ø¯ كه Ø§Ø±ØªØ¬Ø§Ø¹Ù ÙØ§Ø´ÛŒØ³Ù… Ùˆ كمونيسم دو ÙØ±Ø§ÙƒØ³ÙŠÙˆÙ† يك ايدئولوژي ÙˆØ§ØØ¯Ù†Ø¯ يا دوقلوهايي هستند كه مادرشان اسطورۀ ضد مدرنيته است.
براي اطلاع از Ø´Ø±Ø ØØ§Ù„ دلاولپه به كتاب زير رجوع كنيد:
John Frasser, An Introduction to the Thought of Galvano Della Volpe, London,1977.
كتاب Ùوق در ضمن اشاراتي به ارتباط كولتي با مكتب دلاولپه دارد.-Ù…
49- Lenin, What the Friends of the People are?
در: مجموعه آثار لنين(ترجمه انگليسي)،جلد يكم، ص146.
50- G.H.Carr, What is History? , London, 1961, pp.58&60.
-
51- اين جنبه از پژوهش مرا ناپلئوني(C.Napoleoni) Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ Ùˆ در مقدمۀ خود بر ترجمۀ ايتاليايي(چاپ تورين،1970) كتاب سويزي با عنوان نظريۀ تØÙˆÙ„ Ø³Ø±Ù…Ø§ÙŠÙ‡â€Ø¯Ø§Ø±ÙŠ(لندن،1946) Ùˆ نيز در اثر مهمش به نام: درسهايي دربارۀ ÙØµÙ„ ششم چاپ نشده(كتاب سرمايه) ماركس(تورين، 1972) گسترش داده است. Ø´Ø±Ø ÙƒØ§Ù…Ù„ اين ØÙˆØ²Û€ تئوريك در مقدمۀ كريستينا پن Ù†Ø§ÙØ§ÙŠØ§ (Pennavaja) بر كتاب ناپلئوني (ريكاردو Ùˆ ماركس، ÙØ±Ø§Ù†ÙƒÙورت،1974،ص20-26)آمده است.
[كولتي سرانجام به نتيجه اي مي رسد كه گئورگ لوكاچ در اثر خود: تاريخ Ùˆ آگاهي طبقاتي رسيده بود. ØØªÙŠ Ø¨Ø± تل اولمن پيش از كولتي به همين نتيجه رسيده است. وي در كتاب خود، اليناسيون، ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯: نظريه اليناسيون، چشم اندازی Ø§ÙŠØ¯Ù‡â€Ø¢Ù„ÙŠ عرضه مي كند كه Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† از طريق آن نظريۀ ارزش(متكي بر) كار را بررسي كرد. چون اليناسيون Ù…ØÙˆØ± واقعي انديشۀ(ماركس) است كه ساير مولÙÙ‡â€Ù‡Ø§ بر آن استوار Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆÙ†Ø¯. Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† Ø´ÙŠÙˆÙ‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ ماركس، بر اساس آن نظريهâ€ÙŠ Ù…Ø±ÙƒØ²ÙŠ اقتصاد خود را عرضه ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ÙˆÙ†ÙŠØ² الگوهايي كه بر پايه آنها شكلهاي ارزش را ارائه Ù…ÙŠâ€Ø¯Ù‡Ø¯ØŒ با نظريه وسيعتر اليناسيون پيگيري كرد. بدين ترتيب Ø´Ø±Ø Ø§Ù„ÙŠÙ†Ø§Ø³ÙŠÙˆÙ† مرا در موقعيتي قرار داد تا بتوانم چهار خصوصيت اقتصاد ماركس را كه مهمترين Ùˆ درعين ØØ§Ù„ Ù…Ø¹Ù…Ø§ÙŠÙŠâ€ØªØ±ÙŠÙ† خصوصيات آنند ØªÙˆØ¶ÙŠØ Ø¯Ù‡ÙŠÙ…: نيروي كار، ارزش، دگرديسي٠ارزش، Ùˆ پرستش٠بتâ€ÙˆØ§Ø± كالاها»م]
[Bertell Ollman, Alienation, Cambridge U.P.,1971,p.171.]
52 - intuition
53 - K.Marx, Theories of surplus value(English Translation), London ,1972, PartIII,p.453.
54 – Ibid.,p.491.
55 – Ibid.,p.456
56 – Ibid.,p.476.
57- Sraffa، ويراستار مجموعه آثار ريكاردو و نويسنده كتاب مشهور توليد كالاها از طريق كالاها.
P.Saraffa, The Production of Commodities by Means of Commodities, Cambrideg U.P.,1960.
ماركوليپيني در اثر خويش ارزش Ùˆ طبيعتگرايي در ماركس درباره رابطۀ كتاب Ø³Ø±Ø§ÙØ§ با نظريۀ ارزش در ماركسيسم ميâ€Ù†ÙˆÙŠØ³Ø¯:«در كتاب Ø³Ø±Ø§ÙØ§ اين گزاره هست كه قيمتها ونرخ سود را Ù…ÙŠâ€ØªÙˆØ§Ù† بدون بررسي ارزشها تعيين كرد. بنابراين مسئله تبديل ارزشها به قيمتها، يا لااقل به Ø´ÙŠÙˆÙ‡â€Ø§ÙŠ ÙƒÙ‡ ماركس آن را Ù…Ø·Ø±Ø ÙƒØ±Ø¯Ù‡ بود، ديگر وجود ندارد؛ يعني ضرورت تعيين قيمتها از طريق ارزشها ديگر موردي ندارد» رجوع كنيد به مقالۀ «نقدي بر ماركسيسم» به قلم یدالله موقن در همین سایت.Ù…
Marco Lippini, Value and Naturalism in Marx.(English translation), London, NLB,1976,p.
58 - Ø¯Ø±Ú¯Ø²ÙŠØ¯Ù‡â€Ø§ÙŠ Ø§Ø² آثار موريس داب(Dobb)ØŒ لانگه(Lange) Ùˆ لرنر(Lerner) با عنوان:
Teoria economi e economica Socialista, Milan, 1972,pp.48-50.
59 - K.Marx, Capital,(English translation),1972, vol.3, part III,p.259.
60- در ترجمۀ ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ ÙƒØªØ§Ø¨ سرمايه كه ايرج اسكندري انجام داده است، زير عنوان آن« نقد اقتصاد سياسي» نيامده است. آيا ايرج اسكندري Ùˆ ديگر رهبران ØØ²Ø¨ توده از Ø¨ØØ« لوكاچ Ùˆ كورش Ùˆ به دنبال آنها، اعضاي مكتب ÙØ±Ø§Ù†ÙƒÙورت آگاه بوده Ùˆ به همين دليل Ùˆ عمداً زير عنوان كتاب را ØØ°Ù ÙƒØ±Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ØŸ گمان Ù†Ù…ÙŠâ€Ø±ÙˆØ¯ كه آنان با چنان Ø¨ØØ«Ù‡Ø§ÙŠÙŠ Ø¢Ø´Ù†Ø§ بوده باشند.-Ù….
61- ماركس درکتاب : نظريه â€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ø±Ø²Ø´ اضاÙÙŠ(بخش دوم، ص493ØŒ ترجمۀ انگليسي آن) از ريكاردو نقل ميâ€ÙƒÙ†Ø¯:«آقاي سي(Say) به طور رضايت بخشي نشان داده است كه هيچ مقدار سرمايه نيست كه نتوان در كشور به كار Ú¯Ø±ÙØªØ› به اين علت كه تقاضا را Ùقط توليد Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ ميâ€ÙƒÙ†Ø¯. هيچ كس توليد نميâ€ÙƒÙ†Ø¯ مگر آنكه بخواهد آن را مصر٠كند يا Ø¨ÙØ±ÙˆØ´Ø¯ØŒ وهيچ كسي چيزي نميâ€Ùروشد مگر آنكه قصد خريد كالاي ديگري را داشته باشد... پس او با توليد كردن ضرورتاً يا مصر٠كنندهâ€ÙŠ Ø§Ø¬Ù†Ø§Ø³ خود Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ يا خريدار Ùˆ مصر٠كنندهâ€ÙŠ Ø§Ø¬Ù†Ø§Ø³ شخص ديگري.» يادداشت مترجم انگليسي مقالۀ ØØ§Ø¶Ø±ØŒ(John Mattews)
62- K.Marx, Capital, vol.I,P.115.
[Ù…ØªØ§Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ ترجمۀ ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ Ø¹Ø¨Ø§Ø±Ø§Øª Ùوق در كتاب سرمايه(ترجمۀ ايرج اسكندري، ص6-135) به هيچ وجه واÙÙŠ به مقصود نيست. مثلاً مترجم (مانند بسياري از مترجمان از جمله مرØÙˆÙ… ØÙ…ید عنایت) ميان«تناقض» Ùˆ «تضاد» ÙØ±Ù‚ÙŠ قائل نشده است Ùˆ در بسياري جاها به جاي«تناقض» ،«تضاد» گذاشته كه نشانۀ Ù†Ùهميدن مطلب است.-Ù….]
63 - K.Marx, Theories of Surplus Value, Part II, p.509.
64- Hegel, Science of Logic, vol.II," Observation on Contradition", p.66.
65- Ibid., p.66.
66 - از نظر لنين Ø³Ø±Ù…Ø§ÙŠÙ‡â€Ø¯Ø§Ø±ÙŠ Ù†ÙŠØ² واقعيت است. رجوع كنيد به يادداشتهاي ÙلسÙÙŠ او؛ در آنجا او آرام آرام بيان ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ كه:«در نظر ماركس، ديالكتيك جامعۀ بورژوا Ùقط موردي خاص از ديالكتيك به طور عام است.»
67 -K.Marx, Theories of Surplus Value, Part I,p.409.
68 - اين سخنان ماركس Ùˆ آنچه كولتي به دنبال آن از گروندريسه نقل ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ همه مويد سرشت توتاليتاريستي انديشۀ ماركس است. هد٠همۀ نظامهاي توتاليتر، Ú†Ù‡ Ú†Ù¾ Ùˆ Ú†Ù‡ راست، از ميان بردن استقلال Ùˆ آزادي ÙØ±Ø¯ Ùˆ ايجاد«گله â€Ù‡Ø§ÙŠ Ø§Ù†Ø³Ø§Ù†ÙŠÂ» بوده است. ولي چون يگانه كردن ÙØ±Ø¯ با اجتماع، ديگر خود به خود Ùˆ به طور ارگانيك صورت نميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯ØŒ دولت توتاليتر به خشونت متوسل Ù…ÙŠâ€Ø´ÙˆØ¯ Ùˆ با ايجاد رعب Ùˆ ÙˆØØ´ØªØŒ ميان ÙØ±Ø¯ Ùˆ اجتماع يگانگي مكانيكي به وجود Ù…ÙŠâ€Ø¢ÙˆØ±Ø¯. بدين منظور دولت توتاليتر جامعه را به پادگان نظامي تبديل ميâ€ÙƒÙ†Ø¯ Ùˆ ØØ±ÙŠÙ… زندگي ÙØ±Ø¯ را با انواع مداخله â€Ù‡Ø§ از ميان Ù…ÙŠâ€Ø¨Ø±Ø¯. بدين ترتيب قلمرو زندگي خصوصي ÙØ±Ø¯ با قلمرو ØÙŠØ§Øª اجتماعي يكي مي شود. Ùˆ ÙØ±Ø¯ به صورت گوسÙندي در ميان رمه در ميآيد. اما روند جدايي Ùˆ استقلال ÙØ±Ø¯ از اجتماع روز بروز سرعت بيشتري ميâ€Ú¯ÙŠØ±Ø¯. ارتجاع ÙØ§Ø´ÙŠØ³Ù… Ùˆ كمونيسم نيز در برابر اين روند مقاومت ناپذير جامعۀ مدرن شكست Ø®ÙˆØ±Ø¯Ù‡â€Ø§Ù†Ø¯ Ùˆ شكست خواهند خورد.-Ù….
69 - K.Marx, Grundrisse, (English Translation) London, Penguin/ NLB, P.489.
70 –Ibid., p.496.
71 – Ibid.,p.503.
پایان