نقدی بر مجموعه شعر سی Ùˆ سه شعر عاشقانه /ÙˆØید ضیائی
ثریا کهریزی
نقدی بر مجموعه شعر سی Ùˆ سه شعر عاشقانه /ÙˆØید ضیائی
نشر الکترونیکی مانیها 2003
جنبه ای Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ شود بر پایه ÛŒ آن شعر ÙˆØید ضیایی را بر رسی کرد گرایش این شاعر به «طنزگروتسکی » ست . او برای اجرای این شاخصه به Ù…Ùاهیمی Ú©Ù„ÛŒ چون عشق ØŒ مرگ ØŒ ومذهب تکیه کرده واین Ù…Ùاهیم را- Ú©Ù‡ به Ø´Ú©Ù„ تاریخمند همواره در بستره ÛŒ Øیات شعری اند - به Ø´Ú©Ù„ Ùردیت مدارانه Ùˆ شخصی شده اي درمØيط زیست ذوق شخصی به اجرا در Ù…ÛŒ آورد Ùˆ به قول Ø´Ùيعي كدكني نوعی « رستا خیزی » به این Ù…Ùاهیم جزئي شده Ùˆ شخصی شده Ù…ÛŒ بخشد :
( 1)
« هر دو سال هاست مرده ایم / اما نه در من»
برداشت 1- در من کسی نمرده است ،هر Ú†Ù‡ هست Øيات است ØŒ رستا خیزی Ùˆ تناسخ است .
برداشت 2- اگر قرار است کسی در من بمیرد این مرگ به منزله ÛŒ نابودی نیست ØŒ از خود بی خود شدن Ùˆ غرق شدن در Ù…Ùهوم زيست است .
برداشت 3- دراين مرگ پذیری نوعی شالوده Ø´Ú©Ù†ÛŒ Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ گیردبه اين صورت كه قرارداد تازه اي بين «آگاه » و« پيش آگاه » صورت مي پذيرد Ùˆ در اين قرارداد جديد گاهي اين دو مكانيسم ( آگاه Ùˆ پيش آگاه ) در هم آميخته Ùˆ ماهيتي نو شكل مي دهند ØŒ مانند آداب سما كه دراويش به واسطه ÙŠ نوعي رÙتار به عنوان « ذكر » به اين مرØله از Øيات مي رسند كه درعين Øال كه به هستي پيرامون غلبه دارند در نوعي ازپيش آگاهي هم سير مي كنند این شیوه ÙŠ برخورد با معنا ها Ùˆ Ù…Ùاهیم ØŒ بستر قراد داد هایی هستند Ú©Ù‡ در نظام Ùکری Ùˆ رÙتاری زیست شعر، مبین تÙکرا ت نو اندیشانه اند . تÙکری Ú©Ù‡ هر Ù„Øظه امکان درهم ریزی سیستم نظام قرارداد های سنگ شده در آن وجود دارد .
طبیعتن کار شاعرهم جز این نمی تواند باشد در غیر این صورت شاهد این همه تنوع Ùˆ تکثر در شعر نبودیم ØŒ- ÙÙ„Ú© را سق٠بشکاÙیم Ùˆ طرØÛŒ نو در اندازیم - .
( 2 )
لبی لیز کن تا زانو .
در مشاهده ÛŒ اولیه ÛŒ این سطر با یک تخیل تصویری مواجه Ù…ÛŒ شویم ØŒ آرکی تایپ ها Ù…Ùهومی به عنوان «اروتیک » را انتقال داده اند . اما با Ú©Ù…ÛŒ تعمق این برداشت اولیه کنار رÙته Ùˆ با عا مل دیگری چون « گروتسک زباني» برمی خوریم . ساده ترین راه برای ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ùˆ القای اين Ú¯Ùته آن است Ú©Ù‡ این سطر« لبی لیز Ú©Ù† تا زانو» را در معرض یک کاریکاتوریست گذاشته Ùˆ از او بخواهیم آن را ترسیم کند طبیعی ست Ú©Ù‡ ترسیم کننده تصویر لبی را خواهد کشید Ú©Ù‡ تا زانويي را بلعیده Ùˆ در Øال لیس زدن است . به سادگی درک Ùˆ ترسیم اعمال جنسی به شكل گروتسكي آن ملاØظه Ù…ÛŒ گردد اما آیا تا زانو لیز کردن لب ،باورگرایش به غریزه ÛŒ جنسی را بر جسته نکرده واين Ù…Ùهوم را به دگر ديسي نويني نرسانده است ØŸ . آیا این الگو های رÙتاری جنسی ( Ø´Ú©Ù„ گروتسكي اعمال جنسی ) را در این مثال صرÙÙ† یک یا چند تصویر تخیلی Ù…ÛŒ پنداریم ØŸ قطعن نه ! همان گونه Ú©Ù‡ اشاره شد به نوعی تخیل زباني از طریق گروتسک معنا یی پر داخته شده Ùˆ با تکیه بر مكانيسم« سوبژكتيو دروني» این سطر از تخیل ذهنی به تخیل زبانی منتقل Ùˆ عيني شده است . اگر دقت کرده باشیم عوامل سازنده ÛŒ این برش از شعر،عواملی هستند Ú©Ù‡ غیر از عناصر مورد استÙاده ÛŒ رایج در مخیله اند . یعنی بيشترتکيه برعواملی ست چون «اغراق »، « توهم » Ùˆ نوعی استÙاده ÛŒ روانی از « کاریکلماتور» ها . اغراق Ùˆ توهم نقشي Ùزاینده در ايجادآنچه كه تخیل زبان نام نهاده ایم دارند . در این سطر با اغراق در تصوير Ùˆ معنا روبروییم یعنی توده ÛŒ معنایی لبی لیز Ú©Ù† تا زانو را هیچ گاه نمی توان درروند طبيعي تخیل ذهن تعری٠داد. اما به وسیله ÛŒ متخیل شدن زبان به راØتی انتقال Ùˆ درک Ù…ÛŒ شود . به خوبی مشاهده Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ این توهم تصویری چگونه کاراکتر های سازنده ÛŒ تخیل زبان را به صورت دلقک های گروتسکی به شکلیت در زبان Ù…ÛŒ رساند وآن ها را به عنوان کاریکلماتور ها ÛŒ نظام یاÙته «ونقش پذير»معرÙÛŒ Ù…ÛŒ کند . یعنی با تشکیل شبکه ای ازساز وکار ها سعی درخلاقه کردن قشرها ÙŠ معنايي Ùˆ تبديل آن ها به برش های « معنی دار» زبانی کرده وبه وسيله ÙŠ خلاقيت درطنز،انتقال آن را به زبان سهل ترساخته است . بارها Ú¯Ùته ام Ùˆ بار دیگر Ù…ÛŒ گویم Ú©Ù‡ باید در هر آنچه نقد ادبی Ù…ÛŒ دانیم تØولی عظیم روی دهد Ùˆ قرائتی دیگر از نقد ادبی بداریم چرا Ú©Ù‡ تمام شاخصه ها Ùˆ معیار های سنجش در نقد Ùˆ زيبايي شناسي تغییر کرده Ùˆ شعر این نسل توقع معرÙÛŒ Øقیقی خود را دارد نه آنچه Ú©Ù‡ اکنون در نقد واقع است Ùˆ مرسوم ویا از ممالک دیگر به شعر اکنون ايران اتج Ù…ÛŒ شود .
( 3 )
اگر عامل اغراق در موسیقی این سطر به Ø´Ú©Ù„ سیستما تیک وهدÙدار با دیگر جنبه ها - مانند جنبه های معنا یی Ùˆ زبانی - با Øرکتی چند جانبه Ø·ÛŒ طریق نمی نمود Ùˆ به « پو یایی» در بطن این سطرنمی رسید هیچ گاه نمی توانست قابلیت این خوانش را داشته باشد .
بیاییم موسیقی این سطر را به وسیله ی یک ساز تعری٠کنیم :
« لبي ليزكن تا زانو»
اگربخواهيم آهنگ اين سطر را با نت ها ÙŠ Ù‡Ùت گانه در موسيقي مقايسه كنيم بايداز طريق مصوت Ùˆ صامت ها وارد شده Ùˆ مثالمان را اين گونه بياوريم :
دو(c) . ر(d) . مي (e) . Ùا ( f) . سل (g) . لا (a) . سي (b) همان گونه كه مشاهده مي شود كلمات« لبي » و«زانو» مطابق است با آخرين نت كشيده يعني سي ،و كلمه ÛŒ «كن » با «سي ديز» يعني Øالتي كه به آستانه ÙŠ مطلق نت مي رسد همخواني وتطبيق دارد. نيز كلمات « ليز» و« تا» درØالت «كرن » قرار مي گيردو ازاين طريق Ùاصله ÙŠ «بمل (بالاترين Øد نت تا نت اصلي ) » شكل مي گيرد.
به اين ترتيب تنظيم آهنگ واژگاني شكل گرÙته وايجاد آهنگ (موسيقي ) خواهنده وهنجارشده است .Ù…ÛŒ توان Ú¯Ùت كه این سطر دارای دو جنبه اصلی « Ùالش » Ùˆ « کرن » است Ú©Ù‡ به واسطه ÛŒ دو پرده ÛŒ کامل Ùˆ یک نیم پرده Ùراز Ùˆ Ùرود اصواتش توازن یاÙته Ùˆ زیبایی موسیقیایی القا نموده است. اگر این سطر صرÙÙ† دارای اصوات نزولی یا بالعکس بود بی Ø´Ú© ایجاد اجرای واژ گان آهنگین نمی كرد .يعني اگر چنانچه Øالت Ùالش ( ازنت خارج ) كلمات اين سطر از طريق ذوق وآگاهي شاعرانه با Øالت هاي آهنگين كلمات همزيستي پيدا نمي كرد Ùˆ به قول معرو٠هارمونيك نمی شد طبيعتن نمي توانست ايجاد لذت موسيقيايي بكند .
هرخواننده اي درسيستم مغزش دستگاه تيونری ( دستگاهي كه به وسيله ÙŠ آن Ùالش وكرن مشخص مي شود ) دارد Ùˆ به طورغريزي موسيقي ناهنجار شعرراپس زده Ùˆ يا از موسيقي بهنجارو سالم آن لذت مي برد. صد البته چگونگی پردازش Ùˆ تنظیم این اصوات درموسیقی شعر سرنوشت سازاست واجراي هارمونيك واژگان عامل مهمي دررابطه با ايجاد موسيقي شعر است .
لبی لیز کن تا زانو
بخش 1- « ل » = دایره ، « ب » = ساکن ، « ز» = دایره .
بخش 2 - « تا = اÙÙ‚ÛŒ ØŒ « زا » = خطی ØŒ « نو » = دایره .
مشاهده مي شودکه بخش یک ØŒ پیرو« اصل دایره ÛŒ هار مونیک » Ùˆ بخش دوم مربوط به اصل اجرای « خطی هار مونیک »است.اما بخش سومی هم « به صورت مخÙÙŠ » در کار است Ùˆ آن ØŒ بخش«خلع »است Ú©Ù‡ پیرو اصل « خنثی هار مونیک » است در واقع بایداین اصل را به عنوان ارتباط دهنده كه درساز،آن را به عنوان « نيم پرده » مي شناسند نام نهاد.
نكته اي كه دردرجه ÙŠ بالايي از اهميت قرار مي گيرد آن است كه در اين سطر، اصل مخÙÙŠ خلع ( نيم پرده – اصل خنثي ) اغراق ياÙته Ùˆ ايجاد موسيقي ذوق امروزي ( عاطÙÙ‡ شيÙتگي اصوات ) كرده است .
همان گونه كه در يك ساز به وسيله دستگاه تيونر مي توان كوچك ترين ناهنجاري ها Ùˆ از نت خارج شدن ها را گرÙت در شعر نيز به راØتی به وسیله « اصل اصوات » ويا از طريق ذوق ذهني ( تيونر ذهني )Ù…ÛŒ توان صدا هارا تنظیم کرد Ùˆ به وسیله ÛŒ « مکانیسم صداشناسي » ØŒ به اجرای موسیقی در شعر پر داخت ویا طلب موسیقی ( خواهنده ) کرد .
موسیقی خواهنده یعنی تنظیم ارتعاشات صوتی Ú©Ù‡ به رÙتار پذیرنده در نظم هارمونیک به سمع برسد . اما در مقابل موسیقی نا خواسته آن است Ú©Ù‡ اصوات به Ø´Ú©Ù„ ارتعاشات سیکوتیکی Ùˆ نا هنجاربا هم ترکیب شده Ùˆ ایجاد دÙع درسمع مي كند . مثلن صدای ساز تنبور یا هر سازدیگری Ú©Ù‡ درآن ارتعاشات صوتی به وسیله ÛŒ پرده ها Ùˆ نیم پرده ها به صورت الگوی رÙتار موسیقیایی بهنجاردرمی آیند Ùˆ در مقابل موسیقی ناخواسته به Ø´Ú©Ù„ صدا های گوش خراش ( ساز كوك نشده ) ويا مانند صدای ماشین ها Ùˆ صنایع كه بدون رعایت اصل نظم هارمونیک بروز پیدا کرده ØŒ تØمیل براØساس وروان مي گردد Ùˆ ایجاد Øس نا خوشا یند Ù…ÛŒ کند . متا سÙانه در اکثر شعر های اکنون به دلیل آشنا نبودن این نسل از اصل اصوات( موسیقی شعر) این آلودگی های صوتی همواره در شعر اکنون دیده Ù…ÛŒ شود Ùˆ گاهی آدم را از خواندن شعر منصر٠می کند .
در علم صدا شناسی دسي بل آلودگی صوتی 70 - 120 است به عبارتی اگر درهر شعری بیشتر از 40-30 دسی بل صوت ایجاد گردد آلودگی موسیقیایی شعر Ù…Øسوب Ù…ÛŒ شود . Ú©Ù‡ بدبختانه در اکثر شعر ها ÛŒ این دوره این تنظیم رخ نمی دهد Ùˆ بسیاری ازاشعار ،این آلودگی را به وسیله Ù„ØÙ† ها ØŒ ØŒ صدا ها Ùˆ آهنگ واژگانی انتقال Ù…ÛŒ دهند . اگر به آنا تومی مان Ú©Ù‡ در با لا به وسیله ÛŒ تقسیم اصل صوت ØªØ´Ø±ÛŒØ Ø´Ø¯ تکیه کنیم وبه سه بخش تشریØÛŒ سطر استدلال کنیم Ù…ÛŒ توان رعایت اصل Ùواصل صوتی در این سطررا انگشت گذاشته Ùˆ این سطر را به عنوان ذوق استاندارد موسیقیایی معرÙÛŒ کرد.
لبی لیز کن تا زانو
در روان شناسی کلمات، استÙاده ازاصطلاØاتی چون لیز خورن ØŒ تاب خوردن وغیره نشانگرالقاء Øس اروتیک است . زانو هم قسمتی از بدن یا به عبارتی یکی از قسمت های مهم بدن در پزشکی Ùˆ Øتا درذهن ادبيات عامه است ،درمثل مي گویند : تا زانو توی قرضم یا تا زانو توی Ú¯Ù„ گیرکرده Ùˆ یا در پزشکی با ضربه زدن به تشتك زانو واکنش رÙتاری – روانی بیمار را مشاهده Ù…ÛŒ کنند به هرØال Ù…Ùصلی Øیاتی ست Ùˆ همیشه بار معنایی داشته است مثل سر بگذارروی زانویم Ùˆ ... اما سواي اين ها قابليت Ùˆ بارديگري كه توسط اين شاعربه اين Ù…Ùصل ( Ù…Ùهوم )مي اÙزايد تزريق گروتسك است كه در ØاÙظه ÙŠ ژنتيك ادبيات ØŒ لااقل تا جايي كه اينجانب آگاه باشم وجود نداشته است .
( 4 )
( گروتسک )
گروتسک واکنشی بود Ú©Ù‡ در قبا Ù„ طنز سیاه یا طنز خشک ظهور کرد این پدیده به ندرت در متن های این دوره دیده Ù…ÛŒ شود تا جایی Ú©Ù‡ آگاه باشم گروتسک را جزدر شعر کورش کرم پور، مهر داد ÙÙ„Ø§Ø Ùˆ یکی دو Ù†Ùر دیگرندیده ام اما زمانی كه به شعر ÙˆØید ضیایی دقت کردم به این امید رسیدم Ú©Ù‡ این شاعر جوان، دارای پتانسیل بهره گیری بشتر ازگروتسك در شعرش Ù…ÛŒ تواند باشد .
یقینن انتظار داشتم Ú©Ù‡ Øد اقل به دلیل شرا یط ويژه ÛŒ این دو دهه بیشتر Ø´Ú©Ù„ Ùˆ شما یل گرو تسک را در شعر نظاره کنیم اما متاسÙانه از سوی شاعران نسبت به Ù…Ùهوم اين Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù‡Ù… دچار کج Ùهمی شدیم یا شدند واین پدیده مانند دیگر جریانات به هرز رÙت. گروتسک یعنی طنزی Ú©Ù‡ در لوای تلخی لبخندی متÙکرانه را برلبان جاری کند یعنی عاملی Ú©Ù‡ تکیه اش بر لودگی ØŒ سیاست ØŒ وغیره نباشد Ùˆ بیشتر به نوعی « گريز ذهنی » ازطنزرايج و« كثي٠مØوري » تکیه کند. اگر تاریخ طنزرا مد نطرداشته باشیم Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ طنز به خاطر نوعی رندی در سیاست پدید آمده است یعنی همیشه طنزآن جا هایی Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ آزادی بیان نقد وجود نداشته باشد.در کنار طنز اول پارودی Ø´Ú©Ù„ گرÙت Ùˆ بعد مضØÚ©Ù‡ Ùˆ دیگرجنبه های طنز Ú©Ù‡ هیچ کدام نتوانستندجواب Ú¯ÙˆÛŒ Ù…Ùهوم واقعی طنز گردند . بعد از ظهور این پدیده ( گروتسك ) Ú©Ù‡ نیاز زبانی هم بود به Ø´Ú©Ù„ÛŒ کلیت طنز به صورت شناخت گرایانه ای به موقعیت گشتالتی الآنه ÛŒ خود رسید.
گرو تسک Ù…ÛŒ تواند همزمان سررا بالای دار ببرد Ùˆ درعین Øال جنبه های گریز Ø´ هم باور نکردنی است چرا Ú©Ù‡ این پدیده بیشتر در زبان اتÙاق Ù…ÛŒ اÙتد یعنی Ù…Øيط زيست اش در زبان است Ùˆ خوشبختا نه زبان هم اين قابليت را دارد Ú©Ù‡ سريعن جلد عوض کند ووکیل مداÙع خوبی برای خود باشد. در معنا اين جلد عوض کردن زمان خيلی بيشتری را تصر٠می کند وانعطا٠و پردازش آن دشوار تر است اما به خاطر زنده Ùˆ زايا بودن ØŒ زبان هميشه در Øال پويايی Ùˆ صيقل خودن است Ùˆ به همین دلیل هم هرروزه شاهد نظریات نوین زبانشناسان هستیم . جنبه ها وگریز های گروتسک جادویی ست تاجایی Ú©Ù‡ اکثر وکلای برجسته ودرجه یک ازاین راه برای برنده شدن درپرونده هاشان استÙاده Ù…ÛŒ کنند .مثا Ù„ :
در اصل پانزده قانون اساسی به روشنی آمده است Ú©Ù‡ تدریس زبان های کردی Ùˆ ترکی آزاد است اما زمانی Ú©Ù‡ این اصل « وانمود » شد ... لطÙÙ† به كلمه ÙŠ « وانمود» توجه شود Ù…ÛŒ توان Øد اقل چند اتهام بر نویسنده ÙŠ اين برش از متن وارد كرد Ùˆ همزمان به راØتی متهم را از اتهامات تبرئه کرد Ùˆ همان طور كه در مثال آمد ØŒ گروتسك در كلمه ÙŠ وانمود تجلي ياÙته تا منظور نويسنده را القا كرده باشد .
( 5 )
لبی لیز کن تا زانو
Øمله ای جدی به آداب جنسی، انزجار از ازمÙاهیم کلیشه شده ÙŠ پیرامون ØŒ Øمله به هنجار ها ØŒ مثل رعایت ظری٠کاری دراین آداب . یا با لعکس ØŒ القای نهایت گرایش Ùˆ میل ( Ø´Ú©Ù„ غریزی میل بشری ) توهم Ùˆ بلا تکلیÙÛŒ در صلاØیت امریا عدم صلاØيت ويا هیچ کدام ØŒ نوعی رهایی از بند قرار داد ها را اين شاعر Ù…ÛŒ خواسته به اجرا در بیاورد . موقعيتی Ú©Ù‡ ÙˆØید ضیایی در این سطر ایجاد کرده یک موقعیت پارادوکسیکال است . نمی توان تصمیم گرÙت Ú©Ù‡ او Ù…ÛŒ خواهد این نوع رÙتار را پیشنهاد کند یا منع Ø› نباید هم به قضاوتمان برساند چیزی Ú©Ù‡ مهم است آن Ø¢ ست Ú©Ù‡ طنزی گروتسکی در قالب زبان رخ داده Ùˆ همین کاÙÛŒ Ù…ÛŒ تواند باشد .
نقدی بر مجموعه شعر سی Ùˆ سه شعر عاشقانه /ÙˆØید ضیائی
نشر الکترونیکی مانیها 2003
جنبه ای Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ شود بر پایه ÛŒ آن شعر ÙˆØید ضیایی را بر رسی کرد گرایش این شاعر به «طنزگروتسکی » ست . او برای اجرای این شاخصه به Ù…Ùاهیمی Ú©Ù„ÛŒ چون عشق ØŒ مرگ ØŒ ومذهب تکیه کرده واین Ù…Ùاهیم را- Ú©Ù‡ به Ø´Ú©Ù„ تاریخمند همواره در بستره ÛŒ Øیات شعری اند - به Ø´Ú©Ù„ Ùردیت مدارانه Ùˆ شخصی شده اي درمØيط زیست ذوق شخصی به اجرا در Ù…ÛŒ آورد Ùˆ به قول Ø´Ùيعي كدكني نوعی « رستا خیزی » به این Ù…Ùاهیم جزئي شده Ùˆ شخصی شده Ù…ÛŒ بخشد :
( 1)
« هر دو سال هاست مرده ایم / اما نه در من»
برداشت 1- در من کسی نمرده است ،هر Ú†Ù‡ هست Øيات است ØŒ رستا خیزی Ùˆ تناسخ است .
برداشت 2- اگر قرار است کسی در من بمیرد این مرگ به منزله ÛŒ نابودی نیست ØŒ از خود بی خود شدن Ùˆ غرق شدن در Ù…Ùهوم زيست است .
برداشت 3- دراين مرگ پذیری نوعی شالوده Ø´Ú©Ù†ÛŒ Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ گیردبه اين صورت كه قرارداد تازه اي بين «آگاه » و« پيش آگاه » صورت مي پذيرد Ùˆ در اين قرارداد جديد گاهي اين دو مكانيسم ( آگاه Ùˆ پيش آگاه ) در هم آميخته Ùˆ ماهيتي نو شكل مي دهند ØŒ مانند آداب سما كه دراويش به واسطه ÙŠ نوعي رÙتار به عنوان « ذكر » به اين مرØله از Øيات مي رسند كه درعين Øال كه به هستي پيرامون غلبه دارند در نوعي ازپيش آگاهي هم سير مي كنند این شیوه ÙŠ برخورد با معنا ها Ùˆ Ù…Ùاهیم ØŒ بستر قراد داد هایی هستند Ú©Ù‡ در نظام Ùکری Ùˆ رÙتاری زیست شعر، مبین تÙکرا ت نو اندیشانه اند . تÙکری Ú©Ù‡ هر Ù„Øظه امکان درهم ریزی سیستم نظام قرارداد های سنگ شده در آن وجود دارد .
طبیعتن کار شاعرهم جز این نمی تواند باشد در غیر این صورت شاهد این همه تنوع Ùˆ تکثر در شعر نبودیم ØŒ- ÙÙ„Ú© را سق٠بشکاÙیم Ùˆ طرØÛŒ نو در اندازیم - .
( 2 )
لبی لیز کن تا زانو .
در مشاهده ÛŒ اولیه ÛŒ این سطر با یک تخیل تصویری مواجه Ù…ÛŒ شویم ØŒ آرکی تایپ ها Ù…Ùهومی به عنوان «اروتیک » را انتقال داده اند . اما با Ú©Ù…ÛŒ تعمق این برداشت اولیه کنار رÙته Ùˆ با عا مل دیگری چون « گروتسک زباني» برمی خوریم . ساده ترین راه برای ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ùˆ القای اين Ú¯Ùته آن است Ú©Ù‡ این سطر« لبی لیز Ú©Ù† تا زانو» را در معرض یک کاریکاتوریست گذاشته Ùˆ از او بخواهیم آن را ترسیم کند طبیعی ست Ú©Ù‡ ترسیم کننده تصویر لبی را خواهد کشید Ú©Ù‡ تا زانويي را بلعیده Ùˆ در Øال لیس زدن است . به سادگی درک Ùˆ ترسیم اعمال جنسی به شكل گروتسكي آن ملاØظه Ù…ÛŒ گردد اما آیا تا زانو لیز کردن لب ،باورگرایش به غریزه ÛŒ جنسی را بر جسته نکرده واين Ù…Ùهوم را به دگر ديسي نويني نرسانده است ØŸ . آیا این الگو های رÙتاری جنسی ( Ø´Ú©Ù„ گروتسكي اعمال جنسی ) را در این مثال صرÙÙ† یک یا چند تصویر تخیلی Ù…ÛŒ پنداریم ØŸ قطعن نه ! همان گونه Ú©Ù‡ اشاره شد به نوعی تخیل زباني از طریق گروتسک معنا یی پر داخته شده Ùˆ با تکیه بر مكانيسم« سوبژكتيو دروني» این سطر از تخیل ذهنی به تخیل زبانی منتقل Ùˆ عيني شده است . اگر دقت کرده باشیم عوامل سازنده ÛŒ این برش از شعر،عواملی هستند Ú©Ù‡ غیر از عناصر مورد استÙاده ÛŒ رایج در مخیله اند . یعنی بيشترتکيه برعواملی ست چون «اغراق »، « توهم » Ùˆ نوعی استÙاده ÛŒ روانی از « کاریکلماتور» ها . اغراق Ùˆ توهم نقشي Ùزاینده در ايجادآنچه كه تخیل زبان نام نهاده ایم دارند . در این سطر با اغراق در تصوير Ùˆ معنا روبروییم یعنی توده ÛŒ معنایی لبی لیز Ú©Ù† تا زانو را هیچ گاه نمی توان درروند طبيعي تخیل ذهن تعری٠داد. اما به وسیله ÛŒ متخیل شدن زبان به راØتی انتقال Ùˆ درک Ù…ÛŒ شود . به خوبی مشاهده Ù…ÛŒ شود Ú©Ù‡ این توهم تصویری چگونه کاراکتر های سازنده ÛŒ تخیل زبان را به صورت دلقک های گروتسکی به شکلیت در زبان Ù…ÛŒ رساند وآن ها را به عنوان کاریکلماتور ها ÛŒ نظام یاÙته «ونقش پذير»معرÙÛŒ Ù…ÛŒ کند . یعنی با تشکیل شبکه ای ازساز وکار ها سعی درخلاقه کردن قشرها ÙŠ معنايي Ùˆ تبديل آن ها به برش های « معنی دار» زبانی کرده وبه وسيله ÙŠ خلاقيت درطنز،انتقال آن را به زبان سهل ترساخته است . بارها Ú¯Ùته ام Ùˆ بار دیگر Ù…ÛŒ گویم Ú©Ù‡ باید در هر آنچه نقد ادبی Ù…ÛŒ دانیم تØولی عظیم روی دهد Ùˆ قرائتی دیگر از نقد ادبی بداریم چرا Ú©Ù‡ تمام شاخصه ها Ùˆ معیار های سنجش در نقد Ùˆ زيبايي شناسي تغییر کرده Ùˆ شعر این نسل توقع معرÙÛŒ Øقیقی خود را دارد نه آنچه Ú©Ù‡ اکنون در نقد واقع است Ùˆ مرسوم ویا از ممالک دیگر به شعر اکنون ايران اتج Ù…ÛŒ شود .
( 3 )
اگر عامل اغراق در موسیقی این سطر به Ø´Ú©Ù„ سیستما تیک وهدÙدار با دیگر جنبه ها - مانند جنبه های معنا یی Ùˆ زبانی - با Øرکتی چند جانبه Ø·ÛŒ طریق نمی نمود Ùˆ به « پو یایی» در بطن این سطرنمی رسید هیچ گاه نمی توانست قابلیت این خوانش را داشته باشد .
بیاییم موسیقی این سطر را به وسیله ی یک ساز تعری٠کنیم :
« لبي ليزكن تا زانو»
اگربخواهيم آهنگ اين سطر را با نت ها ÙŠ Ù‡Ùت گانه در موسيقي مقايسه كنيم بايداز طريق مصوت Ùˆ صامت ها وارد شده Ùˆ مثالمان را اين گونه بياوريم :
دو(c) . ر(d) . مي (e) . Ùا ( f) . سل (g) . لا (a) . سي (b) همان گونه كه مشاهده مي شود كلمات« لبي » و«زانو» مطابق است با آخرين نت كشيده يعني سي ،و كلمه ÛŒ «كن » با «سي ديز» يعني Øالتي كه به آستانه ÙŠ مطلق نت مي رسد همخواني وتطبيق دارد. نيز كلمات « ليز» و« تا» درØالت «كرن » قرار مي گيردو ازاين طريق Ùاصله ÙŠ «بمل (بالاترين Øد نت تا نت اصلي ) » شكل مي گيرد.
به اين ترتيب تنظيم آهنگ واژگاني شكل گرÙته وايجاد آهنگ (موسيقي ) خواهنده وهنجارشده است .Ù…ÛŒ توان Ú¯Ùت كه این سطر دارای دو جنبه اصلی « Ùالش » Ùˆ « کرن » است Ú©Ù‡ به واسطه ÛŒ دو پرده ÛŒ کامل Ùˆ یک نیم پرده Ùراز Ùˆ Ùرود اصواتش توازن یاÙته Ùˆ زیبایی موسیقیایی القا نموده است. اگر این سطر صرÙÙ† دارای اصوات نزولی یا بالعکس بود بی Ø´Ú© ایجاد اجرای واژ گان آهنگین نمی كرد .يعني اگر چنانچه Øالت Ùالش ( ازنت خارج ) كلمات اين سطر از طريق ذوق وآگاهي شاعرانه با Øالت هاي آهنگين كلمات همزيستي پيدا نمي كرد Ùˆ به قول معرو٠هارمونيك نمی شد طبيعتن نمي توانست ايجاد لذت موسيقيايي بكند .
هرخواننده اي درسيستم مغزش دستگاه تيونری ( دستگاهي كه به وسيله ÙŠ آن Ùالش وكرن مشخص مي شود ) دارد Ùˆ به طورغريزي موسيقي ناهنجار شعرراپس زده Ùˆ يا از موسيقي بهنجارو سالم آن لذت مي برد. صد البته چگونگی پردازش Ùˆ تنظیم این اصوات درموسیقی شعر سرنوشت سازاست واجراي هارمونيك واژگان عامل مهمي دررابطه با ايجاد موسيقي شعر است .
لبی لیز کن تا زانو
بخش 1- « ل » = دایره ، « ب » = ساکن ، « ز» = دایره .
بخش 2 - « تا = اÙÙ‚ÛŒ ØŒ « زا » = خطی ØŒ « نو » = دایره .
مشاهده مي شودکه بخش یک ØŒ پیرو« اصل دایره ÛŒ هار مونیک » Ùˆ بخش دوم مربوط به اصل اجرای « خطی هار مونیک »است.اما بخش سومی هم « به صورت مخÙÙŠ » در کار است Ùˆ آن ØŒ بخش«خلع »است Ú©Ù‡ پیرو اصل « خنثی هار مونیک » است در واقع بایداین اصل را به عنوان ارتباط دهنده كه درساز،آن را به عنوان « نيم پرده » مي شناسند نام نهاد.
نكته اي كه دردرجه ÙŠ بالايي از اهميت قرار مي گيرد آن است كه در اين سطر، اصل مخÙÙŠ خلع ( نيم پرده – اصل خنثي ) اغراق ياÙته Ùˆ ايجاد موسيقي ذوق امروزي ( عاطÙÙ‡ شيÙتگي اصوات ) كرده است .
همان گونه كه در يك ساز به وسيله دستگاه تيونر مي توان كوچك ترين ناهنجاري ها Ùˆ از نت خارج شدن ها را گرÙت در شعر نيز به راØتی به وسیله « اصل اصوات » ويا از طريق ذوق ذهني ( تيونر ذهني )Ù…ÛŒ توان صدا هارا تنظیم کرد Ùˆ به وسیله ÛŒ « مکانیسم صداشناسي » ØŒ به اجرای موسیقی در شعر پر داخت ویا طلب موسیقی ( خواهنده ) کرد .
موسیقی خواهنده یعنی تنظیم ارتعاشات صوتی Ú©Ù‡ به رÙتار پذیرنده در نظم هارمونیک به سمع برسد . اما در مقابل موسیقی نا خواسته آن است Ú©Ù‡ اصوات به Ø´Ú©Ù„ ارتعاشات سیکوتیکی Ùˆ نا هنجاربا هم ترکیب شده Ùˆ ایجاد دÙع درسمع مي كند . مثلن صدای ساز تنبور یا هر سازدیگری Ú©Ù‡ درآن ارتعاشات صوتی به وسیله ÛŒ پرده ها Ùˆ نیم پرده ها به صورت الگوی رÙتار موسیقیایی بهنجاردرمی آیند Ùˆ در مقابل موسیقی ناخواسته به Ø´Ú©Ù„ صدا های گوش خراش ( ساز كوك نشده ) ويا مانند صدای ماشین ها Ùˆ صنایع كه بدون رعایت اصل نظم هارمونیک بروز پیدا کرده ØŒ تØمیل براØساس وروان مي گردد Ùˆ ایجاد Øس نا خوشا یند Ù…ÛŒ کند . متا سÙانه در اکثر شعر های اکنون به دلیل آشنا نبودن این نسل از اصل اصوات( موسیقی شعر) این آلودگی های صوتی همواره در شعر اکنون دیده Ù…ÛŒ شود Ùˆ گاهی آدم را از خواندن شعر منصر٠می کند .
در علم صدا شناسی دسي بل آلودگی صوتی 70 - 120 است به عبارتی اگر درهر شعری بیشتر از 40-30 دسی بل صوت ایجاد گردد آلودگی موسیقیایی شعر Ù…Øسوب Ù…ÛŒ شود . Ú©Ù‡ بدبختانه در اکثر شعر ها ÛŒ این دوره این تنظیم رخ نمی دهد Ùˆ بسیاری ازاشعار ،این آلودگی را به وسیله Ù„ØÙ† ها ØŒ ØŒ صدا ها Ùˆ آهنگ واژگانی انتقال Ù…ÛŒ دهند . اگر به آنا تومی مان Ú©Ù‡ در با لا به وسیله ÛŒ تقسیم اصل صوت ØªØ´Ø±ÛŒØ Ø´Ø¯ تکیه کنیم وبه سه بخش تشریØÛŒ سطر استدلال کنیم Ù…ÛŒ توان رعایت اصل Ùواصل صوتی در این سطررا انگشت گذاشته Ùˆ این سطر را به عنوان ذوق استاندارد موسیقیایی معرÙÛŒ کرد.
لبی لیز کن تا زانو
در روان شناسی کلمات، استÙاده ازاصطلاØاتی چون لیز خورن ØŒ تاب خوردن وغیره نشانگرالقاء Øس اروتیک است . زانو هم قسمتی از بدن یا به عبارتی یکی از قسمت های مهم بدن در پزشکی Ùˆ Øتا درذهن ادبيات عامه است ،درمثل مي گویند : تا زانو توی قرضم یا تا زانو توی Ú¯Ù„ گیرکرده Ùˆ یا در پزشکی با ضربه زدن به تشتك زانو واکنش رÙتاری – روانی بیمار را مشاهده Ù…ÛŒ کنند به هرØال Ù…Ùصلی Øیاتی ست Ùˆ همیشه بار معنایی داشته است مثل سر بگذارروی زانویم Ùˆ ... اما سواي اين ها قابليت Ùˆ بارديگري كه توسط اين شاعربه اين Ù…Ùصل ( Ù…Ùهوم )مي اÙزايد تزريق گروتسك است كه در ØاÙظه ÙŠ ژنتيك ادبيات ØŒ لااقل تا جايي كه اينجانب آگاه باشم وجود نداشته است .
( 4 )
( گروتسک )
گروتسک واکنشی بود Ú©Ù‡ در قبا Ù„ طنز سیاه یا طنز خشک ظهور کرد این پدیده به ندرت در متن های این دوره دیده Ù…ÛŒ شود تا جایی Ú©Ù‡ آگاه باشم گروتسک را جزدر شعر کورش کرم پور، مهر داد ÙÙ„Ø§Ø Ùˆ یکی دو Ù†Ùر دیگرندیده ام اما زمانی كه به شعر ÙˆØید ضیایی دقت کردم به این امید رسیدم Ú©Ù‡ این شاعر جوان، دارای پتانسیل بهره گیری بشتر ازگروتسك در شعرش Ù…ÛŒ تواند باشد .
یقینن انتظار داشتم Ú©Ù‡ Øد اقل به دلیل شرا یط ويژه ÛŒ این دو دهه بیشتر Ø´Ú©Ù„ Ùˆ شما یل گرو تسک را در شعر نظاره کنیم اما متاسÙانه از سوی شاعران نسبت به Ù…Ùهوم اين Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù‡Ù… دچار کج Ùهمی شدیم یا شدند واین پدیده مانند دیگر جریانات به هرز رÙت. گروتسک یعنی طنزی Ú©Ù‡ در لوای تلخی لبخندی متÙکرانه را برلبان جاری کند یعنی عاملی Ú©Ù‡ تکیه اش بر لودگی ØŒ سیاست ØŒ وغیره نباشد Ùˆ بیشتر به نوعی « گريز ذهنی » ازطنزرايج و« كثي٠مØوري » تکیه کند. اگر تاریخ طنزرا مد نطرداشته باشیم Ù…ÛŒ بینیم Ú©Ù‡ طنز به خاطر نوعی رندی در سیاست پدید آمده است یعنی همیشه طنزآن جا هایی Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ آزادی بیان نقد وجود نداشته باشد.در کنار طنز اول پارودی Ø´Ú©Ù„ گرÙت Ùˆ بعد مضØÚ©Ù‡ Ùˆ دیگرجنبه های طنز Ú©Ù‡ هیچ کدام نتوانستندجواب Ú¯ÙˆÛŒ Ù…Ùهوم واقعی طنز گردند . بعد از ظهور این پدیده ( گروتسك ) Ú©Ù‡ نیاز زبانی هم بود به Ø´Ú©Ù„ÛŒ کلیت طنز به صورت شناخت گرایانه ای به موقعیت گشتالتی الآنه ÛŒ خود رسید.
گرو تسک Ù…ÛŒ تواند همزمان سررا بالای دار ببرد Ùˆ درعین Øال جنبه های گریز Ø´ هم باور نکردنی است چرا Ú©Ù‡ این پدیده بیشتر در زبان اتÙاق Ù…ÛŒ اÙتد یعنی Ù…Øيط زيست اش در زبان است Ùˆ خوشبختا نه زبان هم اين قابليت را دارد Ú©Ù‡ سريعن جلد عوض کند ووکیل مداÙع خوبی برای خود باشد. در معنا اين جلد عوض کردن زمان خيلی بيشتری را تصر٠می کند وانعطا٠و پردازش آن دشوار تر است اما به خاطر زنده Ùˆ زايا بودن ØŒ زبان هميشه در Øال پويايی Ùˆ صيقل خودن است Ùˆ به همین دلیل هم هرروزه شاهد نظریات نوین زبانشناسان هستیم . جنبه ها وگریز های گروتسک جادویی ست تاجایی Ú©Ù‡ اکثر وکلای برجسته ودرجه یک ازاین راه برای برنده شدن درپرونده هاشان استÙاده Ù…ÛŒ کنند .مثا Ù„ :
در اصل پانزده قانون اساسی به روشنی آمده است Ú©Ù‡ تدریس زبان های کردی Ùˆ ترکی آزاد است اما زمانی Ú©Ù‡ این اصل « وانمود » شد ... لطÙÙ† به كلمه ÙŠ « وانمود» توجه شود Ù…ÛŒ توان Øد اقل چند اتهام بر نویسنده ÙŠ اين برش از متن وارد كرد Ùˆ همزمان به راØتی متهم را از اتهامات تبرئه کرد Ùˆ همان طور كه در مثال آمد ØŒ گروتسك در كلمه ÙŠ وانمود تجلي ياÙته تا منظور نويسنده را القا كرده باشد .
( 5 )
لبی لیز کن تا زانو
Øمله ای جدی به آداب جنسی، انزجار از ازمÙاهیم کلیشه شده ÙŠ پیرامون ØŒ Øمله به هنجار ها ØŒ مثل رعایت ظری٠کاری دراین آداب . یا با لعکس ØŒ القای نهایت گرایش Ùˆ میل ( Ø´Ú©Ù„ غریزی میل بشری ) توهم Ùˆ بلا تکلیÙÛŒ در صلاØیت امریا عدم صلاØيت ويا هیچ کدام ØŒ نوعی رهایی از بند قرار داد ها را اين شاعر Ù…ÛŒ خواسته به اجرا در بیاورد . موقعيتی Ú©Ù‡ ÙˆØید ضیایی در این سطر ایجاد کرده یک موقعیت پارادوکسیکال است . نمی توان تصمیم گرÙت Ú©Ù‡ او Ù…ÛŒ خواهد این نوع رÙتار را پیشنهاد کند یا منع Ø› نباید هم به قضاوتمان برساند چیزی Ú©Ù‡ مهم است آن Ø¢ ست Ú©Ù‡ طنزی گروتسکی در قالب زبان رخ داده Ùˆ همین کاÙÛŒ Ù…ÛŒ تواند باشد .