نقدی بر کتاب شعر سنگ های نه ماهه Pooya Azizi
در پیش روی به سمت مخاطب نه ماهه !!!
نقدی بر کتاب شعر ٠سنگ های نه ماهه / روجا چمنکار
متن سخن رانی پویا عزیزی در جلسه ی نقد کتاب، دانشگاه علوم پزشکی تهران
ذهنیت های زنانه از میان تجربه های متÙاوت Ú©Ù‡ Øاصل برخوردهای متÙاوت جنس Ù…Øورانه اند ØŒ از میان ٠زمان ØŒ سر برآورده Ùˆ گاه Ù„ØÙ† ها ØŒ دایره های واژگانی ای متÙاوت ØŒ Ùˆ گویش متÙاوت مخصوص به خودی را به وجود آورده Ú©Ù‡ Øاصل آبستنی ٠زبان معیار در برابر برخورد Ùˆ آمیزش Ù Ùرهنگی جنس Ù…Øورانه است . اما این پدیده های جدید با وجود شان Ùˆ اثبات آن ØŒ ناسازگاری هایی را با ارزش های مردانه باعث نمی شوند. پدیده هایی از پای گاه Ù Ùرهنگی ای خاص اند ØŒ Ú©Ù‡ در Ù¾ÛŒ ٠آمیزش خویش آن Ú†Ù‡ دارند، جز Ù…Øتوای شخصی شده ÛŒ متشخّص در آثارشان نمی باشد ØŒ Ú©Ù‡ در سنگ های نه ماهه آبستنی Ù…Ùهومی را به همراه نوعی دایره ÛŒ ٠واژگانی ٠بوم Ù…Øور تداعی Ù…ÛŒ کند . موقعیت ØŒ Ú©Ù‡ سنگ را آبستن Ù…ÛŒ کند Ùˆ درست پا به ماه اش Ù†Ú¯Ù‡ Ù…ÛŒ دارد ØŒ نه Ù…ÛŒ زایاندش Ùˆ نه از موقعیت زایش Ù…ÛŒ رهاندش Ùˆ درست در موقعیت زایش است Ú©Ù‡ تولد مادّیت جدیدی از دل مادیت قدیم انتظارش رÙته است (در بالقوه Ú¯ÛŒ خودش مانده است). تاثیر عمده Ùˆ پر دوام تصویرهایی بومی Ùˆ Ù…Øوری در شعر های مختل٠به خصوص در شعری مانند «برای روز سوم»که همراه با مؤلÙÙ‡ های بیانی Ùˆ Ù„ØÙ†ÛŒ زنانه Ú©Ù‡ ملهم از Ùرهنگ گویشی زنانه است، شتاب دهنده ÛŒ مساله ای ست ØŒ مساله ای Ú©Ù‡ جز تداعی معانی چیزی نیست ØŒ مساله ای Ùˆ در واقع Ø·Ø±Ø Ù…Ø³Ø§Ù„Ù‡ ای برای ایجاد نوعی نوستالژی بر پایه ÛŒ ٠روایت پذیری مدرن ! علی رغم مانورهای دیگری Ú©Ù‡ از تصاویر وارد شده مانند تشبیهات نشات Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ روند یک پارچه را موجب تغییراتی وسیع Ù…ÛŒ شود Ùˆ Ùضای بسته ÛŒ ٠آن هر ماجرای Ùردی را به ایجاد پیوند Ùوری بین راوی Ùˆ مکان Ùˆ زمان برقرار Ù…ÛŒ کند .
یکی از ویژگی های اصلی در ساختمان این اشعار تغییر نامØسوس راوی است Ú©Ù‡ این ویژگی Ùقط به طور نسبی در برخی شعرها مورد توجه قرار گرÙته Ùˆ ارتباط متقابل بین قدرت مندی ٠سوژه ÛŒ ٠مورد تخیل Ùˆ بین جلوه های تصویری Ùˆ روایی به تصویر Ù…ÛŒ کشد ØŒ مثلن در شعر « تمام صداها باید از این جا گذشته باشند » Ùˆ یا مثلن در شعرهایی شبیه «نگاه ک٠بین ها » تنها با یک سوژه است Ú©Ù‡ (مولÙ) چیزی Ùردی Ù…ÛŒ تواند از مورد جمعی شده Ùˆ زندگی خود را پیش ببرد . سوژه ای Ú©Ù‡ بر بنیانی مانند تخیل کارآ دامن Ù…ÛŒ زند Ùˆ Øاصل اش سوررئالیسم عادلانه ای ست Ú©Ù‡ Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ از مهم جلوه هایش Ù…ÛŒ توان به سطرها Ùˆ بند هایی از قبیل: « نهمین روز دریا بود / من Ú©Ù‡ توی خودم جمع شده بودم / لیز خوردم / تشتی از جیغ مادر Ùˆ خاکستر / با دو بال سÙید بر شانه هام / Ùˆ Ú©Ùتری گیر کرده توی گلوم .»
« به تخته سنگ ها بر Ù…ÛŒ خورم Ùˆ بر Ù…ÛŒ گردم / به رنگ دریا Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ آیی از دور / موج بر Ù…ÛŒ دارد دامنم / Ùانوس روشن Ùˆ این مرگ ØŒ به خاطر تو /به تاخیر Ù…ÛŒ اÙتد /سنگ سرش به من Ù…ÛŒ خورد / از دور دریا Ú©Ù‡ رنگ تو باشد / ( چیزی توی دلم ) /موج / برم Ù…ÛŒ دارد .»
« دو لاله ی سرخ می سابم / بر سپیدی موهام / بوی بوسه می آید از گلویم / بیرون می زند از لبم / بوق ممتد اشک / دلم دلم دلم
هم زاد پنداری Ùˆ ایجاد تشخّص به کاراکتر وارد شده این امکان را Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ راوی را در پس پشت خود پنهان کرده Ùˆ به موقعیتی خاص برسد . موقعیتی Ú©Ù‡ در آن هم مول٠است Ú©Ù‡ Øر٠می زند، هم از زبان دیگری داریم Ù…ÛŒ شنویم Ú©Ù‡ مول٠نیست Ùˆ این ادامه ÛŒ همان نگرش سورئالیستی مول٠است (به مرگ مول٠در این جا Ùکر Ù…ÛŒ کنم !) Ú©Ù‡ در هم زاد پنداری اش با اشیا Ùˆ پرسوناژها اتÙاق Ù…ÛŒ اÙتد Ùˆ در همین سطر های آخر هم به خوبی پیداست .
گوهر هنری واژه در قبال ساختن تصاویر شاعرانه Ùˆ ایجاد Ù„ØÙ† در زمینه ای تماتیک با روشنایی بیش تری در آثاری مانند «پلکان های ممنوع» Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ گیرد . آثاری Ú©Ù‡ نظمی روایی را در قالب رÙتارهای Ùرمیک در بیان ارایه Ù…ÛŒ دهد Ùˆ سعی Ù…ÛŒ کند با وارد کردن دیالوگ هایی پاسخ گویانه ØŒ به پیش روی هایی با انتقال به تر روایت Ú©Ù…Ú© کند .اثر ادبی اما نه در درون عرصه های Ùرومانده Ùˆ سنگ شده ÛŒ ویژگی های خاص خود ØŒ بل در گذرگاه Ø¢Ùرینش های مشترک ØŒ در عرصه های متÙاوت Ù…Øتوا Ùˆ Ùرم Ùˆ به خصوص معنا پذیری است Ú©Ù‡ بار آور ترین Ùˆ پرشور ترین Ùˆ در عین Øال عینی ترین تصویرها را به تصویر Ù…ÛŒ کشاند ØŒ هر چند Ú©Ù‡ در ساختمان اثر مهم ترین Ùˆ بزرگ ترین Ù…ØµØ§Ù„Ø ØŒ زبان است .
بیان روایی Ùˆ Ù„ØÙ† توصیÙÛŒ – ایضاØÛŒ در سنگ های نه ماهه با شدت زیادی به چشم Ù…ÛŒ خورد . بیانی Ú©Ù‡ شاید در بیش تر اوقات به داستان سرایی Ùˆ قصه پردازی هایی شاعرانه Ù…ÛŒ پردازد Ùˆ گاه با سطرهایی ضعی٠به Ùرود Ùˆ Øد نازل رسیده Ùˆ گاه با یکی دو سطر شاعرانه ÛŒ قوی به اوج Ù…ÛŒ رسد Ø› شعر های این مجموعه شعرهای اوج Ùˆ Ùرود است . انگار تپه های Ú©ÙˆÚ†Ú© گرم سیری را بالا Ùˆ پایین Ù…ÛŒ روی از یکی به یکی دیگر Ùˆ در آخر بین زمین Ùˆ هوا Ù…ÛŒ مانی . Ù…Ùهومی شاعرانه اما ØŒ بیان روایی نثر گونه Ùˆ بیشتر گزارشی Ùˆ توصیÙÛŒ مثل نمونه :
سیزده بدر/ روی بچه گی هایم آلیس شده بودم/ در سرزمین عجایب
دوربین ثابت است / روسپی Øلقه Øلقه دود Ù…ÛŒ شود // رو سپید Øلزون ها / سگ ØŒ توله های سپیدش را شیر Ù…ÛŒ دهد/ من جنین Ú©ÙˆÚ†Ú©ÛŒ بودم / بدون مجوز رسمی Ùˆ ... / سگ بالا Ù…ÛŒ آورد / سگ پارس Ù…ÛŒ کند / سگ بچه هایم را به دندان Ù…ÛŒ گیرد / سگ ٠زیر لب چیزی Ù…ÛŒ گوید / دوربین ثابت است / شما خیلی طبیعی باز ÛŒ Ù…ÛŒ کنید خانوم !/من از سلول های انÙرادی برگشته ام/دخمه ها بوی نطÙÙ‡ ÛŒ ٠گندیده Ù…ÛŒ دهند / گره Ù…ÛŒ خورم به سرنوشتی / Ú©Ù‡ روی دوربین های سنگی رقم Ù…ÛŒ خورد / دوربین / ثابت است !/یک شب ماهی سیاه Ú©ÙˆÚ†Ú©ÛŒ /در عمق خلیج / سرنوشت جهان را به خطر خواهد انداخت .
استÙاده از زبان معیار به همراه زبان Ù…Øاوره ای Ú©Ù‡ در آن وارد Ù…ÛŒ شود جلوه های زیبایی از یک گویش Øقیقی Ù…ÛŒ Ø¢Ùریند Ú©Ù‡ دیگر نه ان چنان صقیل Ùˆ ÙخرÙروشانه است Ùˆ نه آن چنان عادی Ùˆ Ú¯Ùتاری ØŒ هر چند Ú©Ù‡ جلوه های Ú¯Ùتار از جلوه های نوشتار در این اثر پیشی Ù…ÛŒ گیرد . به نمونه ها دقت کنیم :
«قسم Ù…ÛŒ خورم به نمک Ùˆ دانه های ترش انار » «می زنم به جاده ای Ú©Ù‡ خیلی Øر٠ها توی ٠دلم باد کرده بود » «بند ناÙÙ… را به نام سنگ ناشناسی در معبدی دور بریده اند »«خاک ات دامن گیرم کرده » «موج برم Ù…ÛŒ دارد »
نمونه هایی Ú©Ù‡ البته به قصد بار آوری مضاع٠معنایی استÙاده Ù…ÛŒ شوند Ùˆ در یک آشنایی زدایی Ùˆ یا ترکیب تصویری جدید در جای گاه تازه ای از معنا در زبان قرار Ù…ÛŒ گیرند . در Ú©Ù„ با مجموعه ای روبه رو هستیم Ú©Ù‡ دنبال کردن مسیری را از ما Ù…ÛŒ خواهد . خودش دارد در مسیری Ù…ÛŒ رود Ùˆ همه چیز را هم با خود Ùˆ با ما Ù…ÛŒ برد. Ù…ÛŒ رود به سمت نشانه شدن Ùˆ اصلن سنگ های نه ماهه برای همین نشانه شدن است Ú©Ù‡ آمده است روی جلد . استعاری شدن زبان ØŒ نمادها Ùˆ Øس ها همه Ùˆ همه Ù…ÛŒ روند تا به جایی برسند Ú©Ù‡ سر منزل تاویل است تازه ! البته جالب است اشاره کنم به این روند Ú©Ù‡ در چند شعر متوالی اتÙاق Ù…ÛŒ اÙتد Ùˆ شاید به سمت Ùˆ سوی نشانه شدن مکانی نمادین (Subjective) در موقعیتی خاص Ù…ÛŒ رود .
«از زیر طاق بستان دستانم صلیب / Ùˆ مجسمه های سنگی نه ماهه برایم ک٠زدند /این جا ویرانه های ماقبل تاریخ است / خراب روی سرم Ùˆ گردنم Ùˆ خودم »«گÙته بودم / این مجسمه ÛŒ سنگی مثل روØÛŒ باستانی از دیوار Ù…ÛŒ گذرد »«گÙته بودم این مجسمه ÛŒ سنگی به طرز عجیبی غیب .../ Ùˆ تنها دو تار موی سیاه از آن به جای Ù…ÛŒ ماند »
«بند ناÙÙ… را به نام سنگ ناشناسی/ در معبدی دور بریده اند /Ùˆ گیس هایم / روی سر عروسک ها جا مانده »
«نه شاخه های هراسان بلوط / نه گیس های سیاه و قلب کوچک جا مانده در معبد سنگی و...»
«پیرزنی سوخته بر شانه ام زد/ موجی بر ساØÙ„ /- الهه ÛŒ سنگی به معبدت برگرد . »
«گÙتی / سنگی Ú©Ù‡ بر گردن ات آویزان کرده ای / بازی کودکانه ای است Ú©Ù‡ سرت را خواهد شکست .»
بر اساس این نشانه شدن Ù…ÛŒ توان Ú¯Ùت Ú©Ù‡ گویه های نمادین بر مبنای تصاویر مشابه از آدمی در موقعیتی یکسان Ø´Ú©Ù„ Ù…ÛŒ گیرند ØŒ یعنی در واقع بر آیند Ù Ùˆ واکنش در موقعیت قرارگیری آدم اند این شباهت بزرگ Ùˆ آشکار میان تصاویر مشابه از نشانه Ùˆ نماد تنها به این هد٠می آید Ú©Ù‡ مناسبتی بیرونی را از انگاره ای درونی Øاصل کند . شباهتی Ú©Ù‡ در واقع مناسبات Ùˆ تناسباتی را در بر Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ معیار هر گونه باز تابش موقعیت هاست . نوعی از وا نموده Ú¯ÛŒ Ú©Ù‡ Øاصل رو نوشتی واقعن شبیه Ùˆ هم سان در ساختاری متÙاوت است . Ùˆ اما ساختمان برخی از آثار این مجموعه قابل بررسی هایی بیش تر است .
از ساختمان آشنای شعر دوزخ بگیر تا بقیه ... . ساختمان مبنی بر پاسخ Ùˆ پرسش Ùˆ دیالوگ پذیری در شعر «همین جهان از میان دست های ٠تو » Øاصل برداشتی راØت Ùˆ ساده از بیان Ú¯Ùتاری ست Ú©Ù‡ به هم راه ٠تصاویر شاعرانه از Ú¯Ùتار Ùˆ Ùضای Ú¯Ùتار خارج شده Ùˆ خود را در جای گاهی دیگری Ù…ÛŒ بیند . جای گاهی از ریتم پذیری Ú©Ù‡ نه بر پای اوج Ùˆ Ùرود موسیقایی بل بر پایه ÛŒ نوعی Ùرم پذیری از نظم پرسش Ùˆ پاسخ Ùˆ تکرار آن ØŒ اما موسیقی واژگانی Ùˆ موسیقی هجایی هم در برخی از این آثار پرداخته Ù…ÛŒ شود Ø› تکرار صدای ÙتØÙ‡ Ùˆ واج میم Ú©Ù‡ صدای اَم را تداعی Ù…ÛŒ کند به تعداد 12 بار در میان 66 کلمه ÛŒ ٠شعر «تا سال تØویل » Ù…ÛŒ آید . جوری تداعی تیک تاک Ùˆ Ù„Øظه شماری تا سال تØویل را در آرامشی قبل از طوÙان به ذهن Ù…ÛŒ آورد . آرایش صوتی خاص مبنی بر استÙاده از این صدا به نوعی ریتم موسیقایی بدل شده تا این شعر از قاÙله ÛŒ موسیقی زبانی عقب نماند . هر چند موسیقی پذیری این شعر به Ø´Ú©Ù„ کلاسیک اش (کالا بدون اØتساب وزن مساوی Ùˆ موازی )قاÙیه دارا نه است . روی کردی Ú©Ù‡ مبتنی ست بر جناس های مداوم واژگان .
یا مثلن در شعر برای روز سوم ØŒ تقسیم مدت زمان به بخش هایی متوالی یا موازی Ú©Ù‡ هر یک از این بخش ها باید پایان مشخصی داشته باشد Ùˆ به بخش دیگری تعمیم پیدا کند . نوعی ریتم دیگر را بر اساس Ùرمی روایی بر پایه ÛŒ ٠زمان به نمایش Ù…ÛŒ گذارد تا زمان به مراتبی مجزا Ùˆ متناسب تجزیه شود اما سازمان دهی ٠این مراتب بر اساس طرØÛŒ ست هم گرایانه Ú©Ù‡ تا Øد ÛŒ ممکن از زبان Ùˆ بیانی ساده Ùˆ هم راه با ترکیب های بومی Ùˆ Ù…ØÙ„ÛŒ سود Ù…ÛŒ برد .
به هر Øال سنگ های نه ماهه مجموعه ای ست از شعر هایی قابل تامل Ú©Ù‡ هم پرداختن بیش تر به آن ها موجبات باز کردن بØØ« های وسیع Ùˆ بسیط تر است مثل بررسی های Ù…Ùهومی Ú©Ù‡ دامن به ÙلسÙÙ‡ Ù…ÛŒ زند Ùˆ بررسی های رÙتاری Ú©Ù‡ دامن به روان شناسی زده Ùˆ هم چنین باز کردن بØØ« آسیب شناسی زبان این مجموعه Ú©Ù‡ در زمان نگارش این نوشتار مجال اش را نداشتم . بعد تر در تکمیل این پروسه قدم بر خواهم داشت .
میثم نوشت