رسالت هنرمندانه
رسالت هنرمندانه
در Ø´Ø±Ø Ù†ØÙˆÙ‡ بر خورد با شرایط تهدید 1
داریوش معمار
هنر, پر کننده شکا٠میان جامعه Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ در ØØ§Ù„ رشد است Ùˆ هنرمند مستقل,ØØ§Ùظه زنده گذشته ,ØØ§Ù„ Ùˆ آینده ای است Ú©Ù‡ مدام با هم در ØØ§Ù„ تعامل هستند. ØØ§Ù„ا اگر به هر Ø´Ú©Ù„ این ØÙ‚یقت ØªØØ±ÛŒÙ شود ,به قول "والتر بنیامین": زمان ,معنای رو به جلوی خود را از دست Ù…ÛŒ دهد Ùˆ جامعه ,دچار عقب ماندگی
در تمام ابعاد ØÛŒØ§ØªÛŒ خود Ù…ÛŒ شود.
تهدید مستقیم هنرمند Ùˆ نشریات مستقل هنری, توسط نهاد های قانونی,برای کنترل شدید Ùˆ اعمال ÙØ´Ø§Ø± به ایشان را Ù…ÛŒ توان مصداقی روشن از چنان ØªØØ±ÛŒÙÛŒ دانست . در نگاه عام تر,تعطیل کردن مجلات ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ,هنری,یا مجلاتی Ú©Ù‡ اهمیتی ویژه برای هنر مستقل قائل Ù…ÛŒ شوند؛ به دلیل درک این اولویت Ùˆ نسبت ناسازگار دادن, به نوع نگاه موجود در چنین پایگاه هایی Ù…ÛŒ تواند, منجر به برخورد های شدید زنجیره ای, توسط نهاد های خود سر ,با بستر های Ø®Ù„Ø§Ù‚Ù Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ Ùˆ ساختن هنری شود. چنین مواجهه ای در دراز مدت,نه تنها موجب دوام جامعه نیست ,بلکه شرایط را به Ø´Ú©Ù„ بغرنجی به سمت Ø§Ù†ØØ·Ø§Ø· Ùˆ اÙÙØª ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ عمومی Ù…ÛŒ برد .Ú©Ù‡ آسیب های آن در بین مردم, به صورت رشد جرائم مختل٠,بی ثباتی در ادراک , کندی قوه خلاقیت Ùˆ نوآوری ودرک ناقص از خلق Ùˆ خوی ØØ¶ÙˆØ± در جمع ,بروز Ù…ÛŒ کند.
اما Ø·ÛŒ این نوشته, قصد ندارم به تØÙ„یل چنین مسئله ای بپردازم . بلکه, موضوع مد نظر, Ø´Ø±Ø Ø±Ø³Ø§Ù„Øª هنرمند در چنین شرایطی است. Ùˆ Ø·Ø±Ø Ø§ÛŒÙ† پرسش Ú©Ù‡: آیا هنرمند در این وضع Ù…ÛŒ تواند خود را ÙØ±Ø¯ÛŒ ÙØ§Ù‚د مسئولیت Ùˆ تعهد اجتماعی روشنگرانه /روشنÙکرانه بداند؟ 2
مقدمه اول:ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ در کانون توجه سیاست
از آنجائی Ú©Ù‡ هر تغییری در مدل Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ Ùˆ کاربست های اصلی Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… اجتماعی ,پیوندی درونی Ùˆ تنگاتنگ با ØÙˆØ§Ø³ هنری جامعه -لذت Ùˆ زیبائی خواهی-دارد Ùˆ اصالت ,زیبائی؛ صدق Ùˆ دیگر ابعاد اعتباری جمعیت ها در جنبه های شناختی Ùˆ Ù…Ø¹Ø±ÙØªÛŒ, به شدت ØªØØª تاثیر سه ØÙˆØ²Ù‡ هنر,علم Ùˆ اخلاق Ù…ÛŒ باشد, طبیعی است Ú©Ù‡ سیاست ,خصوصاً درصورت های ایدئولوژیک ,به عنوان اصلی ترین مدعی مدیریت Ùˆ ØØ±Ø§Ø³Øª اجتماعی, بخش زیادی از تلاش خود را معطو٠به کنترل هنرمندان در جامعه کند.
در این شرایط ,کنترل هنر اشکال مختلÙÛŒ دارد. مثلاً ,ایجاد مسیر های موازی با عنوان "هنردولتی/هنرمند دولتی" Ùˆ ØÙ…ایت شدید از آن,شبیه سازی هنر ÛŒ,منزوی کردن هنرمندان Ùˆ مطبوعات هنری مستقل, به واسطه تبلیغ علیه تلاش های پیشرو ایشان به عنوان عاملی تهدید کنند, برای روشهای عرÙÛŒ Ùˆ عمومی زیست Ùˆ اداره جامعه ,ارزش گزاری های ایدئولوژیک Ùˆ دادن نسبت های عملگرایانه ,به آثار هنری از قبیل: تشبیه ضمنی آنها به نظرات Ùˆ ایده هایی Ú©Ù‡ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ عمومی, ضد اخلاقی Ùˆ ÙØ±ÙˆÚ©Ø§Ø³ØªÙ‡ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ Ù…ÛŒ شوند,یا تعرض مادی Ùˆ معنوی به هنرمند Ùˆ توقی٠کردن مطبوعات هنری ,Ú©Ù‡ موجب Ù…ØØ±ÙˆÙ…یت Ùˆ بهره مند نشدن ایشان از مراوده ,زندگی طبیعی Ùˆ امنیت اجتماعی Ù…ÛŒ گردد. 3
این گونه برخورد ها ,در جوامعی Ú©Ù‡ مبتنی بر تقدس ØØ¯Ø§Ú©Ø«Ø±ÛŒ سنت هاست, معمولاً ØªØØª عنوان از خود بیگانگی Ùˆ بیگانه زدائی قاطعانه Ùˆ شدید تر است. Ú©Ù‡ Ø´Ú©Ù„ آن ؛اقدام به پاک سازی هنرمندانی Ú©Ù‡ در Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù…Ø·ÛŒØ¹ نیستند Ùˆ یا نامتعارند Ù…ÛŒ باشد. روش های کنترل در چنین جوامعی؛ دیگر نه تنها نقش میانجی را بین هنر Ùˆ سیاست قبول ندارند, بلکه آن را نوعی تساهل Ùˆ ØªØ³Ø§Ù…Ø Ø®Ø·Ø± ناک ,برای جامعه Ù…ÛŒ دانند Ùˆ با تکیه بر اولویت بی چون Ùˆ چرای عر٠اخلاقی از پیش تعری٠شده Ùˆ نظریه واکنش سریع به عنوان تنها شیوه Ùˆ الگوی تهدیدی Ú©Ù‡ متناسب با هد٠است ؛زیر لوای سیاست قانونی, شدیداً از هنر مستقل مراقبت کرده Ùˆ آن را مساوی ایده ای برای بر اندازی Ùˆ نه روشی معمول برای دگرگونی Ùˆ رشد جامعه در ØØ§Ù„ توسعه ,Ù…ÛŒ کنند.
به این ترتیب ,در Ù…ØÛŒØ· هایی چنین بسته Ú©Ù‡ ØÙ‚یقت اثر هنری مبدل به کذبی غیر اخلاقی Ùˆ تهدید آمیز برای جامعه Ù…ÛŒ شود , Ùˆ هنرمند ,به عنوان عامل ایجادی آن, مدام مورد سرزنش قرار Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ اعتماد Ùˆ اقبال عمومی اش ,به عنوان مهمترین جریان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ساز ,با تبلیغ Ùˆ سانسور نهاد سیاسی تهدید Ù…ÛŒ شود . تنها راه عبور Ùˆ تضمین تداوم ØÛŒØ§Øª, از یک سو عدم سازشگری Ùˆ مصالØÙ‡ نکردن Ùˆ از سوی دیگر تاکید بیشتر بر تعهد Ùˆ رسالت شخصی هنرمند نسبت به جامعه است . این موضوع ,در چنین وضعی شاید تنها پاشنه آشیل سیاست کنترلی باشد. بستری Ú©Ù‡ با Ú©Ù…Ú© ØÙ‚یقت Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ در خود, کنترل را مبدل به علیه خویش Ù…ÛŒ کند Ùˆ موجب ایجاد ÙØ¶Ø§ÛŒ مناسب ,جهت شکست موضوع ØØ§Ø¯ "هنر /هنرمند دشمن مردم" ؛در ذهن عموم Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ یک جامعه ,Ø¯Ø±ÙØ±Ø§ÛŒÙ†Ø¯ روابط بین ایشان Ù…ÛŒ گردد.
در این بخش ,باید به این موضوع هم اشاره کنیم, Ú©Ù‡ البته ؛داشتن تعهد به این معنی نیست Ú©Ù‡ هنرمند ,خود مبدل را هد٠سیاست کند ,یا اثر هنری ,تبدیل به وسیله ای سیاسی شود ,بلکه منظور, عکس چنین موضوعی است. یعنی خارج شدن هنر Ùˆ هنرمند از کانون توجه ,برنامه ریزی های سیاست ,به عنوان وسیله ای برای ØªÙˆØ¬ÛŒØ ÛŒØ§ تهدیدی علیه خود. Ùˆ روشن شدن اینکه ,هنر در واقع بستری دوران ساز است, Ùˆ نمی توان آن را عاملی سیاسی برانداز, یا ØØ§Ùظ Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ ,دانست, بلکه هنر ,ØØ§Ø¶Ø± معنوی در Ø´Ú©Ù„ Ú¯Ø±ÙØªÙ† بخشی از ابعاد عمومی سیاست در جامعه است ,Ú©Ù‡ به ØÙ‚یقت ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ خلاقیت بی ØØ¯ Ùˆ مرز انسانی ,در Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ Ùˆ نو آوری Ùˆ دیگر شدن, ربط دارد. به عنوان کلام آخر, در این بخش اینطور Ù…ÛŒ توان نتیجه Ú¯Ø±ÙØª ,Ú©Ù‡: هنر سیاسی, امر مبتذلی است Ùˆ با هنر
" روشنگر/روشنÙکر" Ú©Ù‡ این خاصیت را از ماهیت خود کسب کرده, ØªÙØ§ÙˆØª های اساسی دارد.
مقدمه دوم : ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØØ§Ú©Ù…,ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ù…ØÚ©ÙˆÙ…
روایت گری ,داستان , قصه Ùˆ شعر در جوامع مدرن, با وجود رسانه های گوناگون به سبب الویتی Ú©Ù‡ "نوشت/ار" در اعتبار ساختمانی, Ø³Ø·ÙˆØ Ù…Ø®ØªÙ„Ù Ø§Ø¯Ø±Ø§Ú©ÛŒ Ùˆ بیانی آنها دارد, همچنان یکی از مهمترین روش های Ù…ÙØ§Ù‡Ù…Ù‡ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ Ù…ÛŒ شود. اما ØªÙØ§ÙˆØª Ù…ÙØ§Ù‡Ù…Ù‡ موجود در ادبیات با دیگر رسانه ها در این است Ú©Ù‡ ادبیات ,هدÙÛŒ رسانه ای جهت تبلیغ Ùˆ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯Ù† چیزی نیست. اما با توجه به تعلیق Ùˆ تعویق درونیش.بیشترین سهم در آموزش Ù…ÙØ§Ù‡Ù…Ù‡ آرام به جامعه را دارد . ولی در این رابطه از این نکته هم نباید غاÙÙ„ شد Ú©Ù‡ بر خلا٠نگاه نظریه پردازان Ùˆ جامعه شناسان مهمی مانند "هابرماس" Ùˆ "گاÙمن" Ú©Ù‡ جزو جدی ترین Ø´Ø§Ø±ØØ§Ù† Ùˆ Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹Ø§Ù† شرایط مدرن در عصر ما Ù…ÛŒ باشند ,هرگز تØÙ„یل Ø±ÙØªØ§Ø± ,خرد Ùˆ زندگی روزمره جامعه مدرن در قبال اثر هنری, نشان دهنده ابزاری شدن ØÙ‚یقت هنر نیست, این موضوع نتیجه ØØ¶ÙˆØ± صداقت ملکه ذهن هنرمند به عنوان رکنی اصلی وجود خلاقیت هنر است, Ú©Ù‡ بر خلا٠خلاقیت های سیاسی ,سعی نمی کند از خاصیت تعلیق Ùˆ تعویق در زبان به Ù†ÙØ¹ ÙØ±ÛŒØ¨ خود بهره ببرد Ùˆ از چنین کاربست هایی برای تاکید بر صلاØÛŒØª عمل پرهیز Ù…ÛŒ کند.بنابراین؛ تهدید ادبیات "ØÙ‚یقی/غیر وابسته" از سوی سیاست Ù…ÛŒ تواند دلایل زیر را دنبال کند:
1- جلو گیری از بر ملا شدن ÙØ±ÛŒØ¨ موجود ,در نوع Ú¯ÙØªØ§Ø± سیاسی ,برای عموم از طریق مقایسه آن با نوع تعلیق Ùˆ تعویق Ú¯ÙØªØ§Ø± در زبان ادبی ,Ú©Ù‡ اینجا صورتی انتقادی به خود Ù…ÛŒ گیرد.
2- سوء Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از زبان ادبی با توجه به قدمت Ùˆ توجه عمومی به آن؛ برای توجیه نوع عملکرد ÙØ±ÛŒØ¨ کارانه Ú¯ÙØªØ§Ø± سیاسی در Ø´Ø±Ø Ø´Ø±Ø§ÛŒØ· خود.
3- تهدید ,تطمیع ادبیات Ùˆ سعی در منزوی یا Ù…Ù†ÙØ¹Ù„ کردن آن, جهت همراه شدن Ùˆ همکاری با آنچه نام سیاست کلان دولت جهت ØÙظ Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ جامعه بر آن گذاشته Ù…ÛŒ شود.
4-سعی در بی هویت کردن زبان ادبی, جهت سهولت در انتقال Ú¯ÙØªØ§Ø± سیاسی به عنوان ارزشی قابل اعتماد.
نتایج زیان بار هر کدام از اعمال ÙØ´Ø§Ø± های Ùوق را به Ø±Ø§ØØªÛŒ Ù…ÛŒ توان در نوع مکالمات Ùˆ Ø³Ø·Ø Ø§Ø¹ØªÙ…Ø§Ø¯ عمومی اعضاء جامعه نسبت به هم Ùˆ دیگری سیاسی مشاهده کرد. در چنین شرایطی ,Ù…Ù†ÙØ¹Ù„ شدن هنرمند یا پیوستن او به جریان سیاسی , به عنوان واکنش ناچار ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ù…ØÚ©ÙˆÙ…, در برابر قدرت ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØØ§Ú©Ù…, بازتاب معضلی جدی در قالب Ø§Ù†ØØ·Ø§Ø· Ùهم عمومی است Ú©Ù‡ پیرامون موضوع ØªØØ±Ú© Ùˆ نو آوری Ùˆ بی ثباتی ÙØ±ÛŒØ¨Ú©Ø§Ø±Ø§Ù†Ù‡ جهت ØÙظ Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ سیاسی Ù…ÛŒ باشد.
بنابراین اگر تن دادن به صورت Ø§Ù†ÙØ¹Ø§Ù„ یا هنر ÙØ±ÙˆØ´ÛŒ روش هنرمندان یک جامعه باشد. جریانی Ú©Ù‡ با نوع ساختن ÙˆØ¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ خود, اصلی ترین ØÙ„قه تزریق خلاقیت Ùˆ نشاط درونی به Ø±ÙØªØ§Ø± اجتماعی است, در برابر ØØ¬Ù… تØÙ…یل ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ú©Ù‡ خود را ØØ§Ú©Ù… Ù…ÛŒ داند, Ù…ØÚ©ÙˆÙ… به رنجوری Ùˆ تقلیل ÛŒØ§ÙØªÙ† است. Ùˆ البته در چنین شرایطی است Ú©Ù‡, مبارزه هنرمند برای ØÙظ بقای ØÙ‚یقت Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ در زبان اثرش Ùˆ قربانی نشدن, به عنوان وسیله ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیاسی مسلط آغاز Ù…ÛŒ شود. Ùˆ Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ÛŒ هنرمند در این وضع؛ بازتاب وجدان آگاه جامعه Ùˆ اضطراب عمیق آن نسبت به تنگناهایی از این دست Ù…ÛŒ باشد.
هنر جهت ØÙظ استقلال خود ,پوچ Ùˆ تهی بودن"هنری وابسطه/دولتی/ایدئولوژیک "را به عنوان نمودی از جوهره سیاست معطو٠به خواسته های مستبدانه بر ملا Ù…ÛŒ کند, Ùˆ ریشه Ùˆ خواستگاه چنین Ø´Ú©Ù„ Ú¯Ø±ÙØªÙ†ÛŒ را به صورت Ø´ÙØ§Ù با اعتراض خود در برابر جامعه قرار Ù…ÛŒ دهد. Ùˆ شاید همین موضوع باعث Ø¢Ø´ÙØªÙ† بی ØØ¯ سیاست, Ú©Ù‡ خود را ØØ§Ú©Ù…ÛŒ بی رقیب در عرصه اجتماعی Ù…ÛŒ داند, بر علیه هنرمندان مستقل باشد.
همانطور Ú©Ù‡ پیشتر هم اشاره شد سانسور, تخریب چهره اجتماعی هنرمند, تهدید از طریق شبیه سازی Ùˆ برخورد با رسانه های آزادی Ú©Ù‡ چنین هنری را معرÙÛŒ Ù…ÛŒ کنند Ùˆ ØØ°Ù Ùیزیکی هنرمندان در این وضع, البته آخرین راه کار های نظام سیاسی ØØ§Ú©Ù… است ,Ú©Ù‡ به این وسیله سعی Ù…ÛŒ کنند طر٠مقابل را در جایگاه Ù…ØÚ©ÙˆÙ… قرار داده Ùˆ Ø´Ú©Ù„ Ø±ÙØªØ§Ø± خود را از دید عموم پنهان کنند.
رسالت هنر مندانه
در بخش های مختل٠این مقاله ,Ø´Ø±Ø Ù…Ø³Ø¦ÙˆÙ„ÛŒØª هنرمندی Ú©Ù‡ در چنین شرایطی زندگی Ù…ÛŒ کند به دو صورت داده شد: اول رسالتی معطو٠به هنر Ùˆ بعد معطو٠به جامعه. رسالت معطو٠هنر را Ù…ÛŒ توان با عنوان آزادی هنر نیز Ø´Ø±Ø Ø¯Ø§Ø¯. هنر باید برای بیان آنچه Ù…ÛŒ خواهد آزاد باشد پس با هرچه Ú©Ù‡ این آزادی را Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ Ù…ÛŒ کند Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª Ù…ÛŒ کند. بیان این Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª, همان مسئولیت هنر است. اما رسالت معطو٠جامعه چیست؟ رسالت هنر مند در برابر جامعه Ø´Ø±Ø Ø¯Ù„Ø§ÛŒÙ„ Ùˆ نبیین جریان هنر رها Ùˆ ÙØ§Ø±Ù‚ از بار سیاست است.
هنرمند مسئول است ,با ایستادگی در برابر سانسور Ùˆ نقد آن ,برای عموم مردم Ø´Ø±Ø Ø¨Ø¯Ù‡Ø¯ Ú©Ù‡ آثار نویسندگان Ùˆ هنرمندان بزرگ دوره مدرن مانند "کاÙکا","بکت","جویس","البوت" Ùˆ غیره چگونه Ø´Ú©Ù„ Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند Ùˆ مایه اصلی این آثار چقدر, با ÙØ±ÛŒØ¨ سیاسی Ùˆ خود سانسوری ÙØ±ÛŒØ¨ کارانه,سرناسازگاری دارد. هنرمند باید برای جامعه خود Ø´Ø±Ø Ø¨Ø¯Ù‡Ø¯ Ú©Ù‡ نتایج پوشیده نویسی وپنهان کاری, ترس وخودسانسوری هنر, چقدر زیانبار است Ùˆ چطور مردم را به سمت ریا کاری شخصی سوق Ù…ÛŒ دهد. البته این موضوع به این معنی نیست Ú©Ù‡ نوشته Ùˆ اثر ما Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒÛŒ ØµØ±ÙØ§Ù‹ اجتماعی است . نه ØµØØ¨Øª بر سر Ø¯ÙØ§Ø¹ از هنر آزاد؛ در بیان بی پروای خود است. هنر ÙØ§Ø±Ù‚ از سانسور, Ú©Ù‡ برای ارائه خود با تهدید روبرو نیست Ùˆ هر روز در دادگاه "ارتجاع" Ù…ØÚ©ÙˆÙ… نمی شود.
رسالت هنر مند در این شرایط همان وظیÙÙ‡ شهروندی او است Ú©Ù‡ هرگز ساقط نمی شود. اینکه نباید در برابر آنچه Ø´Ú©ÙˆÙØ§Ø¦ÛŒ اش را تهدید Ù…ÛŒ کند ,سکوت اختیار کند. Ùˆ البته اگر غیر از این باشد تنها جوابی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توان به پرسش "ادبیات Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ تواند بکند؟" داد این است Ú©Ù‡: "ادبیات هیچ نمی تواند بکند."4 Ø´Ú©ÛŒ نیستن Ú©Ù‡ هر اثر بزرگ هنری نهضتی در درون خود است؛نهضتی زیبائی شناسانه,اندیشگی وادبی .ولی ادبیاتی Ú©Ù‡ هیچ کاری تنواند بکند هیچ زمان اثر بزرگی را نمی Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ , زیرا جز تنها تکبر,خود خواهی , ÙØ®Ø± ÙØ±ÙˆØ´ÛŒ Ùˆ شهوتی است Ú©Ù‡ در هر Ù„ØØ¸Ù‡ Ù…ÛŒ تواند مبدل به اقدامی ÙØ±ÛŒØ¨Ú©Ø§Ø±Ø§Ù†Ù‡ علیه خلاقیت هنرمند شود؛ چیز دیگری نمی تواند باشد.
1-این مقاله در شرایط ÙØ¹Ù„ÛŒ بی Ø´Ú© امکان چاپ در هیچ کدام از مطبوعات مکتوب را پیدا نمی کند. ضمن آنکه ÙØ¶Ø§ÛŒ اینترنت با اینکه شاید کاربرانش تمام طی٠های جامعه نباشند اما به دلیل داشتن شرایط آزادانه تر در نشر اثر شاید بازتاب دهنده بهتری برای چنین موضوعی به ØØ³Ø§Ø¨ بیاد.
2-در مقاله تهدید مطبوعات ادبی چاپ شده در مجله نامه-Ú©Ù‡ اخیراً توقی٠شد-به صورت دقیق به آسیب بر خورد با مجلات مستقل هنری Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ پرداخته ام. اما طعطیل شدن مجله نامه به دلیل چاپ شدن شعری از سیمین بهبهانی Ú©Ù‡ پیشتر از وازات ارشاد مجوز چاپ بصورت کتاب را در سال 84 Ùˆ دوره دولت جدید Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª کرده بود. تعطیل شدن روزنامه شرق به دلیل چاپ یک کاریکاتور همینطور تعطیل شدن موسسات مستقل ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ تهدید نهاد های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ غیر دولتی بهانه ای برای نوشتن این مقاله در شهریور ماه سال 85 با موضوع رسالت هنرمند شد.
3- انجمن قلم Ùˆ انجمن های مشابه Ú©Ù‡ بیش از تلاش برای داشتن نقش ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ در جامعه Ù‡Ø¯ÙØ´Ø§Ù† تخریب وجه هنرمندان مستقل Ùˆ مخشوش کردن اÙکار عمومی از طریق Ø§Ù†ØØµØ§Ø± رسانه ای Ùˆ دادن اطلاعات خلا٠و تخریبی توسط روزنامه هایی مانند کیهان Ùˆ جمهوری اسلامی Ùˆ غیره است از نمونه های روشن چنین اقدامی است. ضمن آنکه Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÛŒØª ÙØ¹Ø§Ù„یت کانون نویسندگان ایران از طریق به انزوا کشاندن آن نیز از دیگر نمود های چنین عملکردی است.
4- این پرسش در ابتدای مقاله ژرژ سمپرون در کتاب وظیÙÙ‡ ادبیات ترجمه Ùˆ تدوین Ø§Ø¨ÙˆØ§Ù„ØØ³Ù† نجÙÛŒ هم آمده است. Ú©Ù‡ خواندن آن رابه مخاطباوشته پیشنهاد Ù…ÛŒ کنم

در Ø´Ø±Ø Ù†ØÙˆÙ‡ بر خورد با شرایط تهدید 1
داریوش معمار
هنر, پر کننده شکا٠میان جامعه Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ در ØØ§Ù„ رشد است Ùˆ هنرمند مستقل,ØØ§Ùظه زنده گذشته ,ØØ§Ù„ Ùˆ آینده ای است Ú©Ù‡ مدام با هم در ØØ§Ù„ تعامل هستند. ØØ§Ù„ا اگر به هر Ø´Ú©Ù„ این ØÙ‚یقت ØªØØ±ÛŒÙ شود ,به قول "والتر بنیامین": زمان ,معنای رو به جلوی خود را از دست Ù…ÛŒ دهد Ùˆ جامعه ,دچار عقب ماندگی
در تمام ابعاد ØÛŒØ§ØªÛŒ خود Ù…ÛŒ شود.
تهدید مستقیم هنرمند Ùˆ نشریات مستقل هنری, توسط نهاد های قانونی,برای کنترل شدید Ùˆ اعمال ÙØ´Ø§Ø± به ایشان را Ù…ÛŒ توان مصداقی روشن از چنان ØªØØ±ÛŒÙÛŒ دانست . در نگاه عام تر,تعطیل کردن مجلات ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ ,هنری,یا مجلاتی Ú©Ù‡ اهمیتی ویژه برای هنر مستقل قائل Ù…ÛŒ شوند؛ به دلیل درک این اولویت Ùˆ نسبت ناسازگار دادن, به نوع نگاه موجود در چنین پایگاه هایی Ù…ÛŒ تواند, منجر به برخورد های شدید زنجیره ای, توسط نهاد های خود سر ,با بستر های Ø®Ù„Ø§Ù‚Ù Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ Ùˆ ساختن هنری شود. چنین مواجهه ای در دراز مدت,نه تنها موجب دوام جامعه نیست ,بلکه شرایط را به Ø´Ú©Ù„ بغرنجی به سمت Ø§Ù†ØØ·Ø§Ø· Ùˆ اÙÙØª ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ عمومی Ù…ÛŒ برد .Ú©Ù‡ آسیب های آن در بین مردم, به صورت رشد جرائم مختل٠,بی ثباتی در ادراک , کندی قوه خلاقیت Ùˆ نوآوری ودرک ناقص از خلق Ùˆ خوی ØØ¶ÙˆØ± در جمع ,بروز Ù…ÛŒ کند.
اما Ø·ÛŒ این نوشته, قصد ندارم به تØÙ„یل چنین مسئله ای بپردازم . بلکه, موضوع مد نظر, Ø´Ø±Ø Ø±Ø³Ø§Ù„Øª هنرمند در چنین شرایطی است. Ùˆ Ø·Ø±Ø Ø§ÛŒÙ† پرسش Ú©Ù‡: آیا هنرمند در این وضع Ù…ÛŒ تواند خود را ÙØ±Ø¯ÛŒ ÙØ§Ù‚د مسئولیت Ùˆ تعهد اجتماعی روشنگرانه /روشنÙکرانه بداند؟ 2
مقدمه اول:ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ در کانون توجه سیاست
از آنجائی Ú©Ù‡ هر تغییری در مدل Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ Ùˆ کاربست های اصلی Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… اجتماعی ,پیوندی درونی Ùˆ تنگاتنگ با ØÙˆØ§Ø³ هنری جامعه -لذت Ùˆ زیبائی خواهی-دارد Ùˆ اصالت ,زیبائی؛ صدق Ùˆ دیگر ابعاد اعتباری جمعیت ها در جنبه های شناختی Ùˆ Ù…Ø¹Ø±ÙØªÛŒ, به شدت ØªØØª تاثیر سه ØÙˆØ²Ù‡ هنر,علم Ùˆ اخلاق Ù…ÛŒ باشد, طبیعی است Ú©Ù‡ سیاست ,خصوصاً درصورت های ایدئولوژیک ,به عنوان اصلی ترین مدعی مدیریت Ùˆ ØØ±Ø§Ø³Øª اجتماعی, بخش زیادی از تلاش خود را معطو٠به کنترل هنرمندان در جامعه کند.
در این شرایط ,کنترل هنر اشکال مختلÙÛŒ دارد. مثلاً ,ایجاد مسیر های موازی با عنوان "هنردولتی/هنرمند دولتی" Ùˆ ØÙ…ایت شدید از آن,شبیه سازی هنر ÛŒ,منزوی کردن هنرمندان Ùˆ مطبوعات هنری مستقل, به واسطه تبلیغ علیه تلاش های پیشرو ایشان به عنوان عاملی تهدید کنند, برای روشهای عرÙÛŒ Ùˆ عمومی زیست Ùˆ اداره جامعه ,ارزش گزاری های ایدئولوژیک Ùˆ دادن نسبت های عملگرایانه ,به آثار هنری از قبیل: تشبیه ضمنی آنها به نظرات Ùˆ ایده هایی Ú©Ù‡ در ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ عمومی, ضد اخلاقی Ùˆ ÙØ±ÙˆÚ©Ø§Ø³ØªÙ‡ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ Ù…ÛŒ شوند,یا تعرض مادی Ùˆ معنوی به هنرمند Ùˆ توقی٠کردن مطبوعات هنری ,Ú©Ù‡ موجب Ù…ØØ±ÙˆÙ…یت Ùˆ بهره مند نشدن ایشان از مراوده ,زندگی طبیعی Ùˆ امنیت اجتماعی Ù…ÛŒ گردد. 3
این گونه برخورد ها ,در جوامعی Ú©Ù‡ مبتنی بر تقدس ØØ¯Ø§Ú©Ø«Ø±ÛŒ سنت هاست, معمولاً ØªØØª عنوان از خود بیگانگی Ùˆ بیگانه زدائی قاطعانه Ùˆ شدید تر است. Ú©Ù‡ Ø´Ú©Ù„ آن ؛اقدام به پاک سازی هنرمندانی Ú©Ù‡ در Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù…Ø·ÛŒØ¹ نیستند Ùˆ یا نامتعارند Ù…ÛŒ باشد. روش های کنترل در چنین جوامعی؛ دیگر نه تنها نقش میانجی را بین هنر Ùˆ سیاست قبول ندارند, بلکه آن را نوعی تساهل Ùˆ ØªØ³Ø§Ù…Ø Ø®Ø·Ø± ناک ,برای جامعه Ù…ÛŒ دانند Ùˆ با تکیه بر اولویت بی چون Ùˆ چرای عر٠اخلاقی از پیش تعری٠شده Ùˆ نظریه واکنش سریع به عنوان تنها شیوه Ùˆ الگوی تهدیدی Ú©Ù‡ متناسب با هد٠است ؛زیر لوای سیاست قانونی, شدیداً از هنر مستقل مراقبت کرده Ùˆ آن را مساوی ایده ای برای بر اندازی Ùˆ نه روشی معمول برای دگرگونی Ùˆ رشد جامعه در ØØ§Ù„ توسعه ,Ù…ÛŒ کنند.
به این ترتیب ,در Ù…ØÛŒØ· هایی چنین بسته Ú©Ù‡ ØÙ‚یقت اثر هنری مبدل به کذبی غیر اخلاقی Ùˆ تهدید آمیز برای جامعه Ù…ÛŒ شود , Ùˆ هنرمند ,به عنوان عامل ایجادی آن, مدام مورد سرزنش قرار Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ اعتماد Ùˆ اقبال عمومی اش ,به عنوان مهمترین جریان ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ساز ,با تبلیغ Ùˆ سانسور نهاد سیاسی تهدید Ù…ÛŒ شود . تنها راه عبور Ùˆ تضمین تداوم ØÛŒØ§Øª, از یک سو عدم سازشگری Ùˆ مصالØÙ‡ نکردن Ùˆ از سوی دیگر تاکید بیشتر بر تعهد Ùˆ رسالت شخصی هنرمند نسبت به جامعه است . این موضوع ,در چنین وضعی شاید تنها پاشنه آشیل سیاست کنترلی باشد. بستری Ú©Ù‡ با Ú©Ù…Ú© ØÙ‚یقت Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ در خود, کنترل را مبدل به علیه خویش Ù…ÛŒ کند Ùˆ موجب ایجاد ÙØ¶Ø§ÛŒ مناسب ,جهت شکست موضوع ØØ§Ø¯ "هنر /هنرمند دشمن مردم" ؛در ذهن عموم Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ یک جامعه ,Ø¯Ø±ÙØ±Ø§ÛŒÙ†Ø¯ روابط بین ایشان Ù…ÛŒ گردد.
در این بخش ,باید به این موضوع هم اشاره کنیم, Ú©Ù‡ البته ؛داشتن تعهد به این معنی نیست Ú©Ù‡ هنرمند ,خود مبدل را هد٠سیاست کند ,یا اثر هنری ,تبدیل به وسیله ای سیاسی شود ,بلکه منظور, عکس چنین موضوعی است. یعنی خارج شدن هنر Ùˆ هنرمند از کانون توجه ,برنامه ریزی های سیاست ,به عنوان وسیله ای برای ØªÙˆØ¬ÛŒØ ÛŒØ§ تهدیدی علیه خود. Ùˆ روشن شدن اینکه ,هنر در واقع بستری دوران ساز است, Ùˆ نمی توان آن را عاملی سیاسی برانداز, یا ØØ§Ùظ Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ ,دانست, بلکه هنر ,ØØ§Ø¶Ø± معنوی در Ø´Ú©Ù„ Ú¯Ø±ÙØªÙ† بخشی از ابعاد عمومی سیاست در جامعه است ,Ú©Ù‡ به ØÙ‚یقت ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ خلاقیت بی ØØ¯ Ùˆ مرز انسانی ,در Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ Ùˆ نو آوری Ùˆ دیگر شدن, ربط دارد. به عنوان کلام آخر, در این بخش اینطور Ù…ÛŒ توان نتیجه Ú¯Ø±ÙØª ,Ú©Ù‡: هنر سیاسی, امر مبتذلی است Ùˆ با هنر
" روشنگر/روشنÙکر" Ú©Ù‡ این خاصیت را از ماهیت خود کسب کرده, ØªÙØ§ÙˆØª های اساسی دارد.
مقدمه دوم : ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØØ§Ú©Ù…,ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ù…ØÚ©ÙˆÙ…
روایت گری ,داستان , قصه Ùˆ شعر در جوامع مدرن, با وجود رسانه های گوناگون به سبب الویتی Ú©Ù‡ "نوشت/ار" در اعتبار ساختمانی, Ø³Ø·ÙˆØ Ù…Ø®ØªÙ„Ù Ø§Ø¯Ø±Ø§Ú©ÛŒ Ùˆ بیانی آنها دارد, همچنان یکی از مهمترین روش های Ù…ÙØ§Ù‡Ù…Ù‡ Ù…ØØ³ÙˆØ¨ Ù…ÛŒ شود. اما ØªÙØ§ÙˆØª Ù…ÙØ§Ù‡Ù…Ù‡ موجود در ادبیات با دیگر رسانه ها در این است Ú©Ù‡ ادبیات ,هدÙÛŒ رسانه ای جهت تبلیغ Ùˆ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯Ù† چیزی نیست. اما با توجه به تعلیق Ùˆ تعویق درونیش.بیشترین سهم در آموزش Ù…ÙØ§Ù‡Ù…Ù‡ آرام به جامعه را دارد . ولی در این رابطه از این نکته هم نباید غاÙÙ„ شد Ú©Ù‡ بر خلا٠نگاه نظریه پردازان Ùˆ جامعه شناسان مهمی مانند "هابرماس" Ùˆ "گاÙمن" Ú©Ù‡ جزو جدی ترین Ø´Ø§Ø±ØØ§Ù† Ùˆ Ù…Ø¯Ø§ÙØ¹Ø§Ù† شرایط مدرن در عصر ما Ù…ÛŒ باشند ,هرگز تØÙ„یل Ø±ÙØªØ§Ø± ,خرد Ùˆ زندگی روزمره جامعه مدرن در قبال اثر هنری, نشان دهنده ابزاری شدن ØÙ‚یقت هنر نیست, این موضوع نتیجه ØØ¶ÙˆØ± صداقت ملکه ذهن هنرمند به عنوان رکنی اصلی وجود خلاقیت هنر است, Ú©Ù‡ بر خلا٠خلاقیت های سیاسی ,سعی نمی کند از خاصیت تعلیق Ùˆ تعویق در زبان به Ù†ÙØ¹ ÙØ±ÛŒØ¨ خود بهره ببرد Ùˆ از چنین کاربست هایی برای تاکید بر صلاØÛŒØª عمل پرهیز Ù…ÛŒ کند.بنابراین؛ تهدید ادبیات "ØÙ‚یقی/غیر وابسته" از سوی سیاست Ù…ÛŒ تواند دلایل زیر را دنبال کند:
1- جلو گیری از بر ملا شدن ÙØ±ÛŒØ¨ موجود ,در نوع Ú¯ÙØªØ§Ø± سیاسی ,برای عموم از طریق مقایسه آن با نوع تعلیق Ùˆ تعویق Ú¯ÙØªØ§Ø± در زبان ادبی ,Ú©Ù‡ اینجا صورتی انتقادی به خود Ù…ÛŒ گیرد.
2- سوء Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از زبان ادبی با توجه به قدمت Ùˆ توجه عمومی به آن؛ برای توجیه نوع عملکرد ÙØ±ÛŒØ¨ کارانه Ú¯ÙØªØ§Ø± سیاسی در Ø´Ø±Ø Ø´Ø±Ø§ÛŒØ· خود.
3- تهدید ,تطمیع ادبیات Ùˆ سعی در منزوی یا Ù…Ù†ÙØ¹Ù„ کردن آن, جهت همراه شدن Ùˆ همکاری با آنچه نام سیاست کلان دولت جهت ØÙظ Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ جامعه بر آن گذاشته Ù…ÛŒ شود.
4-سعی در بی هویت کردن زبان ادبی, جهت سهولت در انتقال Ú¯ÙØªØ§Ø± سیاسی به عنوان ارزشی قابل اعتماد.
نتایج زیان بار هر کدام از اعمال ÙØ´Ø§Ø± های Ùوق را به Ø±Ø§ØØªÛŒ Ù…ÛŒ توان در نوع مکالمات Ùˆ Ø³Ø·Ø Ø§Ø¹ØªÙ…Ø§Ø¯ عمومی اعضاء جامعه نسبت به هم Ùˆ دیگری سیاسی مشاهده کرد. در چنین شرایطی ,Ù…Ù†ÙØ¹Ù„ شدن هنرمند یا پیوستن او به جریان سیاسی , به عنوان واکنش ناچار ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ Ù…ØÚ©ÙˆÙ…, در برابر قدرت ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ ØØ§Ú©Ù…, بازتاب معضلی جدی در قالب Ø§Ù†ØØ·Ø§Ø· Ùهم عمومی است Ú©Ù‡ پیرامون موضوع ØªØØ±Ú© Ùˆ نو آوری Ùˆ بی ثباتی ÙØ±ÛŒØ¨Ú©Ø§Ø±Ø§Ù†Ù‡ جهت ØÙظ Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ سیاسی Ù…ÛŒ باشد.
بنابراین اگر تن دادن به صورت Ø§Ù†ÙØ¹Ø§Ù„ یا هنر ÙØ±ÙˆØ´ÛŒ روش هنرمندان یک جامعه باشد. جریانی Ú©Ù‡ با نوع ساختن ÙˆØ¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ خود, اصلی ترین ØÙ„قه تزریق خلاقیت Ùˆ نشاط درونی به Ø±ÙØªØ§Ø± اجتماعی است, در برابر ØØ¬Ù… تØÙ…یل ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ú©Ù‡ خود را ØØ§Ú©Ù… Ù…ÛŒ داند, Ù…ØÚ©ÙˆÙ… به رنجوری Ùˆ تقلیل ÛŒØ§ÙØªÙ† است. Ùˆ البته در چنین شرایطی است Ú©Ù‡, مبارزه هنرمند برای ØÙظ بقای ØÙ‚یقت Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ در زبان اثرش Ùˆ قربانی نشدن, به عنوان وسیله ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ سیاسی مسلط آغاز Ù…ÛŒ شود. Ùˆ Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ÛŒ هنرمند در این وضع؛ بازتاب وجدان آگاه جامعه Ùˆ اضطراب عمیق آن نسبت به تنگناهایی از این دست Ù…ÛŒ باشد.
هنر جهت ØÙظ استقلال خود ,پوچ Ùˆ تهی بودن"هنری وابسطه/دولتی/ایدئولوژیک "را به عنوان نمودی از جوهره سیاست معطو٠به خواسته های مستبدانه بر ملا Ù…ÛŒ کند, Ùˆ ریشه Ùˆ خواستگاه چنین Ø´Ú©Ù„ Ú¯Ø±ÙØªÙ†ÛŒ را به صورت Ø´ÙØ§Ù با اعتراض خود در برابر جامعه قرار Ù…ÛŒ دهد. Ùˆ شاید همین موضوع باعث Ø¢Ø´ÙØªÙ† بی ØØ¯ سیاست, Ú©Ù‡ خود را ØØ§Ú©Ù…ÛŒ بی رقیب در عرصه اجتماعی Ù…ÛŒ داند, بر علیه هنرمندان مستقل باشد.
همانطور Ú©Ù‡ پیشتر هم اشاره شد سانسور, تخریب چهره اجتماعی هنرمند, تهدید از طریق شبیه سازی Ùˆ برخورد با رسانه های آزادی Ú©Ù‡ چنین هنری را معرÙÛŒ Ù…ÛŒ کنند Ùˆ ØØ°Ù Ùیزیکی هنرمندان در این وضع, البته آخرین راه کار های نظام سیاسی ØØ§Ú©Ù… است ,Ú©Ù‡ به این وسیله سعی Ù…ÛŒ کنند طر٠مقابل را در جایگاه Ù…ØÚ©ÙˆÙ… قرار داده Ùˆ Ø´Ú©Ù„ Ø±ÙØªØ§Ø± خود را از دید عموم پنهان کنند.
رسالت هنر مندانه
در بخش های مختل٠این مقاله ,Ø´Ø±Ø Ù…Ø³Ø¦ÙˆÙ„ÛŒØª هنرمندی Ú©Ù‡ در چنین شرایطی زندگی Ù…ÛŒ کند به دو صورت داده شد: اول رسالتی معطو٠به هنر Ùˆ بعد معطو٠به جامعه. رسالت معطو٠هنر را Ù…ÛŒ توان با عنوان آزادی هنر نیز Ø´Ø±Ø Ø¯Ø§Ø¯. هنر باید برای بیان آنچه Ù…ÛŒ خواهد آزاد باشد پس با هرچه Ú©Ù‡ این آزادی را Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ Ù…ÛŒ کند Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª Ù…ÛŒ کند. بیان این Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª, همان مسئولیت هنر است. اما رسالت معطو٠جامعه چیست؟ رسالت هنر مند در برابر جامعه Ø´Ø±Ø Ø¯Ù„Ø§ÛŒÙ„ Ùˆ نبیین جریان هنر رها Ùˆ ÙØ§Ø±Ù‚ از بار سیاست است.
هنرمند مسئول است ,با ایستادگی در برابر سانسور Ùˆ نقد آن ,برای عموم مردم Ø´Ø±Ø Ø¨Ø¯Ù‡Ø¯ Ú©Ù‡ آثار نویسندگان Ùˆ هنرمندان بزرگ دوره مدرن مانند "کاÙکا","بکت","جویس","البوت" Ùˆ غیره چگونه Ø´Ú©Ù„ Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند Ùˆ مایه اصلی این آثار چقدر, با ÙØ±ÛŒØ¨ سیاسی Ùˆ خود سانسوری ÙØ±ÛŒØ¨ کارانه,سرناسازگاری دارد. هنرمند باید برای جامعه خود Ø´Ø±Ø Ø¨Ø¯Ù‡Ø¯ Ú©Ù‡ نتایج پوشیده نویسی وپنهان کاری, ترس وخودسانسوری هنر, چقدر زیانبار است Ùˆ چطور مردم را به سمت ریا کاری شخصی سوق Ù…ÛŒ دهد. البته این موضوع به این معنی نیست Ú©Ù‡ نوشته Ùˆ اثر ما Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒÛŒ ØµØ±ÙØ§Ù‹ اجتماعی است . نه ØµØØ¨Øª بر سر Ø¯ÙØ§Ø¹ از هنر آزاد؛ در بیان بی پروای خود است. هنر ÙØ§Ø±Ù‚ از سانسور, Ú©Ù‡ برای ارائه خود با تهدید روبرو نیست Ùˆ هر روز در دادگاه "ارتجاع" Ù…ØÚ©ÙˆÙ… نمی شود.
رسالت هنر مند در این شرایط همان وظیÙÙ‡ شهروندی او است Ú©Ù‡ هرگز ساقط نمی شود. اینکه نباید در برابر آنچه Ø´Ú©ÙˆÙØ§Ø¦ÛŒ اش را تهدید Ù…ÛŒ کند ,سکوت اختیار کند. Ùˆ البته اگر غیر از این باشد تنها جوابی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توان به پرسش "ادبیات Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ تواند بکند؟" داد این است Ú©Ù‡: "ادبیات هیچ نمی تواند بکند."4 Ø´Ú©ÛŒ نیستن Ú©Ù‡ هر اثر بزرگ هنری نهضتی در درون خود است؛نهضتی زیبائی شناسانه,اندیشگی وادبی .ولی ادبیاتی Ú©Ù‡ هیچ کاری تنواند بکند هیچ زمان اثر بزرگی را نمی Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯ , زیرا جز تنها تکبر,خود خواهی , ÙØ®Ø± ÙØ±ÙˆØ´ÛŒ Ùˆ شهوتی است Ú©Ù‡ در هر Ù„ØØ¸Ù‡ Ù…ÛŒ تواند مبدل به اقدامی ÙØ±ÛŒØ¨Ú©Ø§Ø±Ø§Ù†Ù‡ علیه خلاقیت هنرمند شود؛ چیز دیگری نمی تواند باشد.
1-این مقاله در شرایط ÙØ¹Ù„ÛŒ بی Ø´Ú© امکان چاپ در هیچ کدام از مطبوعات مکتوب را پیدا نمی کند. ضمن آنکه ÙØ¶Ø§ÛŒ اینترنت با اینکه شاید کاربرانش تمام طی٠های جامعه نباشند اما به دلیل داشتن شرایط آزادانه تر در نشر اثر شاید بازتاب دهنده بهتری برای چنین موضوعی به ØØ³Ø§Ø¨ بیاد.
2-در مقاله تهدید مطبوعات ادبی چاپ شده در مجله نامه-Ú©Ù‡ اخیراً توقی٠شد-به صورت دقیق به آسیب بر خورد با مجلات مستقل هنری Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ پرداخته ام. اما طعطیل شدن مجله نامه به دلیل چاپ شدن شعری از سیمین بهبهانی Ú©Ù‡ پیشتر از وازات ارشاد مجوز چاپ بصورت کتاب را در سال 84 Ùˆ دوره دولت جدید Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª کرده بود. تعطیل شدن روزنامه شرق به دلیل چاپ یک کاریکاتور همینطور تعطیل شدن موسسات مستقل ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ تهدید نهاد های ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ غیر دولتی بهانه ای برای نوشتن این مقاله در شهریور ماه سال 85 با موضوع رسالت هنرمند شد.
3- انجمن قلم Ùˆ انجمن های مشابه Ú©Ù‡ بیش از تلاش برای داشتن نقش ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ در جامعه Ù‡Ø¯ÙØ´Ø§Ù† تخریب وجه هنرمندان مستقل Ùˆ مخشوش کردن اÙکار عمومی از طریق Ø§Ù†ØØµØ§Ø± رسانه ای Ùˆ دادن اطلاعات خلا٠و تخریبی توسط روزنامه هایی مانند کیهان Ùˆ جمهوری اسلامی Ùˆ غیره است از نمونه های روشن چنین اقدامی است. ضمن آنکه Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÛŒØª ÙØ¹Ø§Ù„یت کانون نویسندگان ایران از طریق به انزوا کشاندن آن نیز از دیگر نمود های چنین عملکردی است.
4- این پرسش در ابتدای مقاله ژرژ سمپرون در کتاب وظیÙÙ‡ ادبیات ترجمه Ùˆ تدوین Ø§Ø¨ÙˆØ§Ù„ØØ³Ù† نجÙÛŒ هم آمده است. Ú©Ù‡ خواندن آن رابه مخاطباوشته پیشنهاد Ù…ÛŒ کنم
شیخ نوشت