رسالت هنرمندانه
رسالت هنرمندانه
در Ø´Ø±Ø Ù†Øوه بر خورد با شرایط تهدید 1
داریوش معمار
هنر, پر کننده شکا٠میان جامعه Ùˆ Ùرهنگ در Øال رشد است Ùˆ هنرمند مستقل,ØاÙظه زنده گذشته ,Øال Ùˆ آینده ای است Ú©Ù‡ مدام با هم در Øال تعامل هستند. Øالا اگر به هر Ø´Ú©Ù„ این Øقیقت تØری٠شود ,به قول "والتر بنیامین": زمان ,معنای رو به جلوی خود را از دست Ù…ÛŒ دهد Ùˆ جامعه ,دچار عقب ماندگی
در تمام ابعاد Øیاتی خود Ù…ÛŒ شود.
تهدید مستقیم هنرمند Ùˆ نشریات مستقل هنری, توسط نهاد های قانونی,برای کنترل شدید Ùˆ اعمال Ùشار به ایشان را Ù…ÛŒ توان مصداقی روشن از چنان تØریÙÛŒ دانست . در نگاه عام تر,تعطیل کردن مجلات Ùرهنگی ,هنری,یا مجلاتی Ú©Ù‡ اهمیتی ویژه برای هنر مستقل قائل Ù…ÛŒ شوند؛ به دلیل درک این اولویت Ùˆ نسبت ناسازگار دادن, به نوع نگاه موجود در چنین پایگاه هایی Ù…ÛŒ تواند, منجر به برخورد های شدید زنجیره ای, توسط نهاد های خود سر ,با بستر های خلاق٠آÙرینش Ùˆ ساختن هنری شود. چنین مواجهه ای در دراز مدت,نه تنها موجب دوام جامعه نیست ,بلکه شرایط را به Ø´Ú©Ù„ بغرنجی به سمت انØطاط Ùˆ اÙÙت Ùرهنگی عمومی Ù…ÛŒ برد .Ú©Ù‡ آسیب های آن در بین مردم, به صورت رشد جرائم مختل٠,بی ثباتی در ادراک , کندی قوه خلاقیت Ùˆ نوآوری ودرک ناقص از خلق Ùˆ خوی Øضور در جمع ,بروز Ù…ÛŒ کند.
اما Ø·ÛŒ این نوشته, قصد ندارم به تØلیل چنین مسئله ای بپردازم . بلکه, موضوع مد نظر, Ø´Ø±Ø Ø±Ø³Ø§Ù„Øª هنرمند در چنین شرایطی است. Ùˆ Ø·Ø±Ø Ø§ÛŒÙ† پرسش Ú©Ù‡: آیا هنرمند در این وضع Ù…ÛŒ تواند خود را Ùردی Ùاقد مسئولیت Ùˆ تعهد اجتماعی روشنگرانه /روشنÙکرانه بداند؟ 2
مقدمه اول:Ùرهنگ در کانون توجه سیاست
از آنجائی Ú©Ù‡ هر تغییری در مدل رÙتاری Ùˆ کاربست های اصلی Ù…Ùاهیم اجتماعی ,پیوندی درونی Ùˆ تنگاتنگ با Øواس هنری جامعه -لذت Ùˆ زیبائی خواهی-دارد Ùˆ اصالت ,زیبائی؛ صدق Ùˆ دیگر ابعاد اعتباری جمعیت ها در جنبه های شناختی Ùˆ معرÙتی, به شدت تØت تاثیر سه Øوزه هنر,علم Ùˆ اخلاق Ù…ÛŒ باشد, طبیعی است Ú©Ù‡ سیاست ,خصوصاً درصورت های ایدئولوژیک ,به عنوان اصلی ترین مدعی مدیریت Ùˆ Øراست اجتماعی, بخش زیادی از تلاش خود را معطو٠به کنترل هنرمندان در جامعه کند.
در این شرایط ,کنترل هنر اشکال مختلÙÛŒ دارد. مثلاً ,ایجاد مسیر های موازی با عنوان "هنردولتی/هنرمند دولتی" Ùˆ Øمایت شدید از آن,شبیه سازی هنر ÛŒ,منزوی کردن هنرمندان Ùˆ مطبوعات هنری مستقل, به واسطه تبلیغ علیه تلاش های پیشرو ایشان به عنوان عاملی تهدید کنند, برای روشهای عرÙÛŒ Ùˆ عمومی زیست Ùˆ اداره جامعه ,ارزش گزاری های ایدئولوژیک Ùˆ دادن نسبت های عملگرایانه ,به آثار هنری از قبیل: تشبیه ضمنی آنها به نظرات Ùˆ ایده هایی Ú©Ù‡ در Ùرهنگ عمومی, ضد اخلاقی Ùˆ Ùروکاسته Ù…Øسوب Ù…ÛŒ شوند,یا تعرض مادی Ùˆ معنوی به هنرمند Ùˆ توقی٠کردن مطبوعات هنری ,Ú©Ù‡ موجب Ù…Øرومیت Ùˆ بهره مند نشدن ایشان از مراوده ,زندگی طبیعی Ùˆ امنیت اجتماعی Ù…ÛŒ گردد. 3
این گونه برخورد ها ,در جوامعی Ú©Ù‡ مبتنی بر تقدس Øداکثری سنت هاست, معمولاً تØت عنوان از خود بیگانگی Ùˆ بیگانه زدائی قاطعانه Ùˆ شدید تر است. Ú©Ù‡ Ø´Ú©Ù„ آن ؛اقدام به پاک سازی هنرمندانی Ú©Ù‡ در Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù…Ø·ÛŒØ¹ نیستند Ùˆ یا نامتعارند Ù…ÛŒ باشد. روش های کنترل در چنین جوامعی؛ دیگر نه تنها نقش میانجی را بین هنر Ùˆ سیاست قبول ندارند, بلکه آن را نوعی تساهل Ùˆ ØªØ³Ø§Ù…Ø Ø®Ø·Ø± ناک ,برای جامعه Ù…ÛŒ دانند Ùˆ با تکیه بر اولویت بی چون Ùˆ چرای عر٠اخلاقی از پیش تعری٠شده Ùˆ نظریه واکنش سریع به عنوان تنها شیوه Ùˆ الگوی تهدیدی Ú©Ù‡ متناسب با هد٠است ؛زیر لوای سیاست قانونی, شدیداً از هنر مستقل مراقبت کرده Ùˆ آن را مساوی ایده ای برای بر اندازی Ùˆ نه روشی معمول برای دگرگونی Ùˆ رشد جامعه در Øال توسعه ,Ù…ÛŒ کنند.
به این ترتیب ,در Ù…Øیط هایی چنین بسته Ú©Ù‡ Øقیقت اثر هنری مبدل به کذبی غیر اخلاقی Ùˆ تهدید آمیز برای جامعه Ù…ÛŒ شود , Ùˆ هنرمند ,به عنوان عامل ایجادی آن, مدام مورد سرزنش قرار Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ اعتماد Ùˆ اقبال عمومی اش ,به عنوان مهمترین جریان Ùرهنگ ساز ,با تبلیغ Ùˆ سانسور نهاد سیاسی تهدید Ù…ÛŒ شود . تنها راه عبور Ùˆ تضمین تداوم Øیات, از یک سو عدم سازشگری Ùˆ مصالØÙ‡ نکردن Ùˆ از سوی دیگر تاکید بیشتر بر تعهد Ùˆ رسالت شخصی هنرمند نسبت به جامعه است . این موضوع ,در چنین وضعی شاید تنها پاشنه آشیل سیاست کنترلی باشد. بستری Ú©Ù‡ با Ú©Ù…Ú© Øقیقت نهÙته در خود, کنترل را مبدل به علیه خویش Ù…ÛŒ کند Ùˆ موجب ایجاد Ùضای مناسب ,جهت شکست موضوع Øاد "هنر /هنرمند دشمن مردم" ؛در ذهن عموم اÙراد یک جامعه ,درÙرایند روابط بین ایشان Ù…ÛŒ گردد.
در این بخش ,باید به این موضوع هم اشاره کنیم, Ú©Ù‡ البته ؛داشتن تعهد به این معنی نیست Ú©Ù‡ هنرمند ,خود مبدل را هد٠سیاست کند ,یا اثر هنری ,تبدیل به وسیله ای سیاسی شود ,بلکه منظور, عکس چنین موضوعی است. یعنی خارج شدن هنر Ùˆ هنرمند از کانون توجه ,برنامه ریزی های سیاست ,به عنوان وسیله ای برای ØªÙˆØ¬ÛŒØ ÛŒØ§ تهدیدی علیه خود. Ùˆ روشن شدن اینکه ,هنر در واقع بستری دوران ساز است, Ùˆ نمی توان آن را عاملی سیاسی برانداز, یا ØاÙظ مناÙع ,دانست, بلکه هنر ,Øاضر معنوی در Ø´Ú©Ù„ گرÙتن بخشی از ابعاد عمومی سیاست در جامعه است ,Ú©Ù‡ به Øقیقت Ùردی Ùˆ خلاقیت بی Øد Ùˆ مرز انسانی ,در Ø¢Ùرینش Ùˆ نو آوری Ùˆ دیگر شدن, ربط دارد. به عنوان کلام آخر, در این بخش اینطور Ù…ÛŒ توان نتیجه گرÙت ,Ú©Ù‡: هنر سیاسی, امر مبتذلی است Ùˆ با هنر
" روشنگر/روشنÙکر" Ú©Ù‡ این خاصیت را از ماهیت خود کسب کرده, تÙاوت های اساسی دارد.
مقدمه دوم : Ùرهنگ Øاکم,Ùرهنگ Ù…Øکوم
روایت گری ,داستان , قصه Ùˆ شعر در جوامع مدرن, با وجود رسانه های گوناگون به سبب الویتی Ú©Ù‡ "نوشت/ار" در اعتبار ساختمانی, Ø³Ø·ÙˆØ Ù…Ø®ØªÙ„Ù Ø§Ø¯Ø±Ø§Ú©ÛŒ Ùˆ بیانی آنها دارد, همچنان یکی از مهمترین روش های Ù…Ùاهمه Ù…Øسوب Ù…ÛŒ شود. اما تÙاوت Ù…Ùاهمه موجود در ادبیات با دیگر رسانه ها در این است Ú©Ù‡ ادبیات ,هدÙÛŒ رسانه ای جهت تبلیغ Ùˆ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯Ù† چیزی نیست. اما با توجه به تعلیق Ùˆ تعویق درونیش.بیشترین سهم در آموزش Ù…Ùاهمه آرام به جامعه را دارد . ولی در این رابطه از این نکته هم نباید غاÙÙ„ شد Ú©Ù‡ بر خلا٠نگاه نظریه پردازان Ùˆ جامعه شناسان مهمی مانند "هابرماس" Ùˆ "گاÙمن" Ú©Ù‡ جزو جدی ترین شارØان Ùˆ مداÙعان شرایط مدرن در عصر ما Ù…ÛŒ باشند ,هرگز تØلیل رÙتار ,خرد Ùˆ زندگی روزمره جامعه مدرن در قبال اثر هنری, نشان دهنده ابزاری شدن Øقیقت هنر نیست, این موضوع نتیجه Øضور صداقت ملکه ذهن هنرمند به عنوان رکنی اصلی وجود خلاقیت هنر است, Ú©Ù‡ بر خلا٠خلاقیت های سیاسی ,سعی نمی کند از خاصیت تعلیق Ùˆ تعویق در زبان به Ù†Ùع Ùریب خود بهره ببرد Ùˆ از چنین کاربست هایی برای تاکید بر صلاØیت عمل پرهیز Ù…ÛŒ کند.بنابراین؛ تهدید ادبیات "Øقیقی/غیر وابسته" از سوی سیاست Ù…ÛŒ تواند دلایل زیر را دنبال کند:
1- جلو گیری از بر ملا شدن Ùریب موجود ,در نوع Ú¯Ùتار سیاسی ,برای عموم از طریق مقایسه آن با نوع تعلیق Ùˆ تعویق Ú¯Ùتار در زبان ادبی ,Ú©Ù‡ اینجا صورتی انتقادی به خود Ù…ÛŒ گیرد.
2- سوء استÙاده از زبان ادبی با توجه به قدمت Ùˆ توجه عمومی به آن؛ برای توجیه نوع عملکرد Ùریب کارانه Ú¯Ùتار سیاسی در Ø´Ø±Ø Ø´Ø±Ø§ÛŒØ· خود.
3- تهدید ,تطمیع ادبیات Ùˆ سعی در منزوی یا منÙعل کردن آن, جهت همراه شدن Ùˆ همکاری با آنچه نام سیاست کلان دولت جهت ØÙظ مناÙع جامعه بر آن گذاشته Ù…ÛŒ شود.
4-سعی در بی هویت کردن زبان ادبی, جهت سهولت در انتقال Ú¯Ùتار سیاسی به عنوان ارزشی قابل اعتماد.
نتایج زیان بار هر کدام از اعمال Ùشار های Ùوق را به راØتی Ù…ÛŒ توان در نوع مکالمات Ùˆ Ø³Ø·Ø Ø§Ø¹ØªÙ…Ø§Ø¯ عمومی اعضاء جامعه نسبت به هم Ùˆ دیگری سیاسی مشاهده کرد. در چنین شرایطی ,منÙعل شدن هنرمند یا پیوستن او به جریان سیاسی , به عنوان واکنش ناچار Ùرهنگ Ù…Øکوم, در برابر قدرت Ùرهنگ Øاکم, بازتاب معضلی جدی در قالب انØطاط Ùهم عمومی است Ú©Ù‡ پیرامون موضوع تØرک Ùˆ نو آوری Ùˆ بی ثباتی Ùریبکارانه جهت ØÙظ مناÙع سیاسی Ù…ÛŒ باشد.
بنابراین اگر تن دادن به صورت انÙعال یا هنر Ùروشی روش هنرمندان یک جامعه باشد. جریانی Ú©Ù‡ با نوع ساختن وآÙرینش خود, اصلی ترین Øلقه تزریق خلاقیت Ùˆ نشاط درونی به رÙتار اجتماعی است, در برابر Øجم تØمیل Ùرهنگی Ú©Ù‡ خود را Øاکم Ù…ÛŒ داند, Ù…Øکوم به رنجوری Ùˆ تقلیل یاÙتن است. Ùˆ البته در چنین شرایطی است Ú©Ù‡, مبارزه هنرمند برای ØÙظ بقای Øقیقت نهÙته در زبان اثرش Ùˆ قربانی نشدن, به عنوان وسیله Ùرهنگ سیاسی مسلط آغاز Ù…ÛŒ شود. Ùˆ Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ÛŒ هنرمند در این وضع؛ بازتاب وجدان آگاه جامعه Ùˆ اضطراب عمیق آن نسبت به تنگناهایی از این دست Ù…ÛŒ باشد.
هنر جهت ØÙظ استقلال خود ,پوچ Ùˆ تهی بودن"هنری وابسطه/دولتی/ایدئولوژیک "را به عنوان نمودی از جوهره سیاست معطو٠به خواسته های مستبدانه بر ملا Ù…ÛŒ کند, Ùˆ ریشه Ùˆ خواستگاه چنین Ø´Ú©Ù„ گرÙتنی را به صورت Ø´Ùا٠با اعتراض خود در برابر جامعه قرار Ù…ÛŒ دهد. Ùˆ شاید همین موضوع باعث آشÙتن بی Øد سیاست, Ú©Ù‡ خود را Øاکمی بی رقیب در عرصه اجتماعی Ù…ÛŒ داند, بر علیه هنرمندان مستقل باشد.
همانطور Ú©Ù‡ پیشتر هم اشاره شد سانسور, تخریب چهره اجتماعی هنرمند, تهدید از طریق شبیه سازی Ùˆ برخورد با رسانه های آزادی Ú©Ù‡ چنین هنری را معرÙÛŒ Ù…ÛŒ کنند Ùˆ ØØ°Ù Ùیزیکی هنرمندان در این وضع, البته آخرین راه کار های نظام سیاسی Øاکم است ,Ú©Ù‡ به این وسیله سعی Ù…ÛŒ کنند طر٠مقابل را در جایگاه Ù…Øکوم قرار داده Ùˆ Ø´Ú©Ù„ رÙتار خود را از دید عموم پنهان کنند.
رسالت هنر مندانه
در بخش های مختل٠این مقاله ,Ø´Ø±Ø Ù…Ø³Ø¦ÙˆÙ„ÛŒØª هنرمندی Ú©Ù‡ در چنین شرایطی زندگی Ù…ÛŒ کند به دو صورت داده شد: اول رسالتی معطو٠به هنر Ùˆ بعد معطو٠به جامعه. رسالت معطو٠هنر را Ù…ÛŒ توان با عنوان آزادی هنر نیز Ø´Ø±Ø Ø¯Ø§Ø¯. هنر باید برای بیان آنچه Ù…ÛŒ خواهد آزاد باشد پس با هرچه Ú©Ù‡ این آزادی را Ù…Øدود Ù…ÛŒ کند مخالÙت Ù…ÛŒ کند. بیان این مخالÙت, همان مسئولیت هنر است. اما رسالت معطو٠جامعه چیست؟ رسالت هنر مند در برابر جامعه Ø´Ø±Ø Ø¯Ù„Ø§ÛŒÙ„ Ùˆ نبیین جریان هنر رها Ùˆ Ùارق از بار سیاست است.
هنرمند مسئول است ,با ایستادگی در برابر سانسور Ùˆ نقد آن ,برای عموم مردم Ø´Ø±Ø Ø¨Ø¯Ù‡Ø¯ Ú©Ù‡ آثار نویسندگان Ùˆ هنرمندان بزرگ دوره مدرن مانند "کاÙکا","بکت","جویس","البوت" Ùˆ غیره چگونه Ø´Ú©Ù„ گرÙته اند Ùˆ مایه اصلی این آثار چقدر, با Ùریب سیاسی Ùˆ خود سانسوری Ùریب کارانه,سرناسازگاری دارد. هنرمند باید برای جامعه خود Ø´Ø±Ø Ø¨Ø¯Ù‡Ø¯ Ú©Ù‡ نتایج پوشیده نویسی وپنهان کاری, ترس وخودسانسوری هنر, چقدر زیانبار است Ùˆ چطور مردم را به سمت ریا کاری شخصی سوق Ù…ÛŒ دهد. البته این موضوع به این معنی نیست Ú©Ù‡ نوشته Ùˆ اثر ما Ù…Øتوایی صرÙاً اجتماعی است . نه صØبت بر سر دÙاع از هنر آزاد؛ در بیان بی پروای خود است. هنر Ùارق از سانسور, Ú©Ù‡ برای ارائه خود با تهدید روبرو نیست Ùˆ هر روز در دادگاه "ارتجاع" Ù…Øکوم نمی شود.
رسالت هنر مند در این شرایط همان وظیÙÙ‡ شهروندی او است Ú©Ù‡ هرگز ساقط نمی شود. اینکه نباید در برابر آنچه Ø´Ú©ÙˆÙائی اش را تهدید Ù…ÛŒ کند ,سکوت اختیار کند. Ùˆ البته اگر غیر از این باشد تنها جوابی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توان به پرسش "ادبیات Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ تواند بکند؟" داد این است Ú©Ù‡: "ادبیات هیچ نمی تواند بکند."4 Ø´Ú©ÛŒ نیستن Ú©Ù‡ هر اثر بزرگ هنری نهضتی در درون خود است؛نهضتی زیبائی شناسانه,اندیشگی وادبی .ولی ادبیاتی Ú©Ù‡ هیچ کاری تنواند بکند هیچ زمان اثر بزرگی را نمی Ø¢Ùریند , زیرا جز تنها تکبر,خود خواهی , Ùخر Ùروشی Ùˆ شهوتی است Ú©Ù‡ در هر Ù„Øظه Ù…ÛŒ تواند مبدل به اقدامی Ùریبکارانه علیه خلاقیت هنرمند شود؛ چیز دیگری نمی تواند باشد.
1-این مقاله در شرایط Ùعلی بی Ø´Ú© امکان چاپ در هیچ کدام از مطبوعات مکتوب را پیدا نمی کند. ضمن آنکه Ùضای اینترنت با اینکه شاید کاربرانش تمام طی٠های جامعه نباشند اما به دلیل داشتن شرایط آزادانه تر در نشر اثر شاید بازتاب دهنده بهتری برای چنین موضوعی به Øساب بیاد.
2-در مقاله تهدید مطبوعات ادبی چاپ شده در مجله نامه-Ú©Ù‡ اخیراً توقی٠شد-به صورت دقیق به آسیب بر خورد با مجلات مستقل هنری Ùˆ Ùرهنگی پرداخته ام. اما طعطیل شدن مجله نامه به دلیل چاپ شدن شعری از سیمین بهبهانی Ú©Ù‡ پیشتر از وازات ارشاد مجوز چاپ بصورت کتاب را در سال 84 Ùˆ دوره دولت جدید دریاÙت کرده بود. تعطیل شدن روزنامه شرق به دلیل چاپ یک کاریکاتور همینطور تعطیل شدن موسسات مستقل Ùرهنگی Ùˆ تهدید نهاد های Ùرهنگی غیر دولتی بهانه ای برای نوشتن این مقاله در شهریور ماه سال 85 با موضوع رسالت هنرمند شد.
3- انجمن قلم Ùˆ انجمن های مشابه Ú©Ù‡ بیش از تلاش برای داشتن نقش Ùرهنگی در جامعه هدÙشان تخریب وجه هنرمندان مستقل Ùˆ مخشوش کردن اÙکار عمومی از طریق انØصار رسانه ای Ùˆ دادن اطلاعات خلا٠و تخریبی توسط روزنامه هایی مانند کیهان Ùˆ جمهوری اسلامی Ùˆ غیره است از نمونه های روشن چنین اقدامی است. ضمن آنکه Ù…Øدودیت Ùعالیت کانون نویسندگان ایران از طریق به انزوا کشاندن آن نیز از دیگر نمود های چنین عملکردی است.
4- این پرسش در ابتدای مقاله ژرژ سمپرون در کتاب وظیÙÙ‡ ادبیات ترجمه Ùˆ تدوین ابوالØسن نجÙÛŒ هم آمده است. Ú©Ù‡ خواندن آن رابه مخاطباوشته پیشنهاد Ù…ÛŒ کنم
در Ø´Ø±Ø Ù†Øوه بر خورد با شرایط تهدید 1
داریوش معمار
هنر, پر کننده شکا٠میان جامعه Ùˆ Ùرهنگ در Øال رشد است Ùˆ هنرمند مستقل,ØاÙظه زنده گذشته ,Øال Ùˆ آینده ای است Ú©Ù‡ مدام با هم در Øال تعامل هستند. Øالا اگر به هر Ø´Ú©Ù„ این Øقیقت تØری٠شود ,به قول "والتر بنیامین": زمان ,معنای رو به جلوی خود را از دست Ù…ÛŒ دهد Ùˆ جامعه ,دچار عقب ماندگی
در تمام ابعاد Øیاتی خود Ù…ÛŒ شود.
تهدید مستقیم هنرمند Ùˆ نشریات مستقل هنری, توسط نهاد های قانونی,برای کنترل شدید Ùˆ اعمال Ùشار به ایشان را Ù…ÛŒ توان مصداقی روشن از چنان تØریÙÛŒ دانست . در نگاه عام تر,تعطیل کردن مجلات Ùرهنگی ,هنری,یا مجلاتی Ú©Ù‡ اهمیتی ویژه برای هنر مستقل قائل Ù…ÛŒ شوند؛ به دلیل درک این اولویت Ùˆ نسبت ناسازگار دادن, به نوع نگاه موجود در چنین پایگاه هایی Ù…ÛŒ تواند, منجر به برخورد های شدید زنجیره ای, توسط نهاد های خود سر ,با بستر های خلاق٠آÙرینش Ùˆ ساختن هنری شود. چنین مواجهه ای در دراز مدت,نه تنها موجب دوام جامعه نیست ,بلکه شرایط را به Ø´Ú©Ù„ بغرنجی به سمت انØطاط Ùˆ اÙÙت Ùرهنگی عمومی Ù…ÛŒ برد .Ú©Ù‡ آسیب های آن در بین مردم, به صورت رشد جرائم مختل٠,بی ثباتی در ادراک , کندی قوه خلاقیت Ùˆ نوآوری ودرک ناقص از خلق Ùˆ خوی Øضور در جمع ,بروز Ù…ÛŒ کند.
اما Ø·ÛŒ این نوشته, قصد ندارم به تØلیل چنین مسئله ای بپردازم . بلکه, موضوع مد نظر, Ø´Ø±Ø Ø±Ø³Ø§Ù„Øª هنرمند در چنین شرایطی است. Ùˆ Ø·Ø±Ø Ø§ÛŒÙ† پرسش Ú©Ù‡: آیا هنرمند در این وضع Ù…ÛŒ تواند خود را Ùردی Ùاقد مسئولیت Ùˆ تعهد اجتماعی روشنگرانه /روشنÙکرانه بداند؟ 2
مقدمه اول:Ùرهنگ در کانون توجه سیاست
از آنجائی Ú©Ù‡ هر تغییری در مدل رÙتاری Ùˆ کاربست های اصلی Ù…Ùاهیم اجتماعی ,پیوندی درونی Ùˆ تنگاتنگ با Øواس هنری جامعه -لذت Ùˆ زیبائی خواهی-دارد Ùˆ اصالت ,زیبائی؛ صدق Ùˆ دیگر ابعاد اعتباری جمعیت ها در جنبه های شناختی Ùˆ معرÙتی, به شدت تØت تاثیر سه Øوزه هنر,علم Ùˆ اخلاق Ù…ÛŒ باشد, طبیعی است Ú©Ù‡ سیاست ,خصوصاً درصورت های ایدئولوژیک ,به عنوان اصلی ترین مدعی مدیریت Ùˆ Øراست اجتماعی, بخش زیادی از تلاش خود را معطو٠به کنترل هنرمندان در جامعه کند.
در این شرایط ,کنترل هنر اشکال مختلÙÛŒ دارد. مثلاً ,ایجاد مسیر های موازی با عنوان "هنردولتی/هنرمند دولتی" Ùˆ Øمایت شدید از آن,شبیه سازی هنر ÛŒ,منزوی کردن هنرمندان Ùˆ مطبوعات هنری مستقل, به واسطه تبلیغ علیه تلاش های پیشرو ایشان به عنوان عاملی تهدید کنند, برای روشهای عرÙÛŒ Ùˆ عمومی زیست Ùˆ اداره جامعه ,ارزش گزاری های ایدئولوژیک Ùˆ دادن نسبت های عملگرایانه ,به آثار هنری از قبیل: تشبیه ضمنی آنها به نظرات Ùˆ ایده هایی Ú©Ù‡ در Ùرهنگ عمومی, ضد اخلاقی Ùˆ Ùروکاسته Ù…Øسوب Ù…ÛŒ شوند,یا تعرض مادی Ùˆ معنوی به هنرمند Ùˆ توقی٠کردن مطبوعات هنری ,Ú©Ù‡ موجب Ù…Øرومیت Ùˆ بهره مند نشدن ایشان از مراوده ,زندگی طبیعی Ùˆ امنیت اجتماعی Ù…ÛŒ گردد. 3
این گونه برخورد ها ,در جوامعی Ú©Ù‡ مبتنی بر تقدس Øداکثری سنت هاست, معمولاً تØت عنوان از خود بیگانگی Ùˆ بیگانه زدائی قاطعانه Ùˆ شدید تر است. Ú©Ù‡ Ø´Ú©Ù„ آن ؛اقدام به پاک سازی هنرمندانی Ú©Ù‡ در Ø§ØµØ·Ù„Ø§Ø Ù…Ø·ÛŒØ¹ نیستند Ùˆ یا نامتعارند Ù…ÛŒ باشد. روش های کنترل در چنین جوامعی؛ دیگر نه تنها نقش میانجی را بین هنر Ùˆ سیاست قبول ندارند, بلکه آن را نوعی تساهل Ùˆ ØªØ³Ø§Ù…Ø Ø®Ø·Ø± ناک ,برای جامعه Ù…ÛŒ دانند Ùˆ با تکیه بر اولویت بی چون Ùˆ چرای عر٠اخلاقی از پیش تعری٠شده Ùˆ نظریه واکنش سریع به عنوان تنها شیوه Ùˆ الگوی تهدیدی Ú©Ù‡ متناسب با هد٠است ؛زیر لوای سیاست قانونی, شدیداً از هنر مستقل مراقبت کرده Ùˆ آن را مساوی ایده ای برای بر اندازی Ùˆ نه روشی معمول برای دگرگونی Ùˆ رشد جامعه در Øال توسعه ,Ù…ÛŒ کنند.
به این ترتیب ,در Ù…Øیط هایی چنین بسته Ú©Ù‡ Øقیقت اثر هنری مبدل به کذبی غیر اخلاقی Ùˆ تهدید آمیز برای جامعه Ù…ÛŒ شود , Ùˆ هنرمند ,به عنوان عامل ایجادی آن, مدام مورد سرزنش قرار Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ اعتماد Ùˆ اقبال عمومی اش ,به عنوان مهمترین جریان Ùرهنگ ساز ,با تبلیغ Ùˆ سانسور نهاد سیاسی تهدید Ù…ÛŒ شود . تنها راه عبور Ùˆ تضمین تداوم Øیات, از یک سو عدم سازشگری Ùˆ مصالØÙ‡ نکردن Ùˆ از سوی دیگر تاکید بیشتر بر تعهد Ùˆ رسالت شخصی هنرمند نسبت به جامعه است . این موضوع ,در چنین وضعی شاید تنها پاشنه آشیل سیاست کنترلی باشد. بستری Ú©Ù‡ با Ú©Ù…Ú© Øقیقت نهÙته در خود, کنترل را مبدل به علیه خویش Ù…ÛŒ کند Ùˆ موجب ایجاد Ùضای مناسب ,جهت شکست موضوع Øاد "هنر /هنرمند دشمن مردم" ؛در ذهن عموم اÙراد یک جامعه ,درÙرایند روابط بین ایشان Ù…ÛŒ گردد.
در این بخش ,باید به این موضوع هم اشاره کنیم, Ú©Ù‡ البته ؛داشتن تعهد به این معنی نیست Ú©Ù‡ هنرمند ,خود مبدل را هد٠سیاست کند ,یا اثر هنری ,تبدیل به وسیله ای سیاسی شود ,بلکه منظور, عکس چنین موضوعی است. یعنی خارج شدن هنر Ùˆ هنرمند از کانون توجه ,برنامه ریزی های سیاست ,به عنوان وسیله ای برای ØªÙˆØ¬ÛŒØ ÛŒØ§ تهدیدی علیه خود. Ùˆ روشن شدن اینکه ,هنر در واقع بستری دوران ساز است, Ùˆ نمی توان آن را عاملی سیاسی برانداز, یا ØاÙظ مناÙع ,دانست, بلکه هنر ,Øاضر معنوی در Ø´Ú©Ù„ گرÙتن بخشی از ابعاد عمومی سیاست در جامعه است ,Ú©Ù‡ به Øقیقت Ùردی Ùˆ خلاقیت بی Øد Ùˆ مرز انسانی ,در Ø¢Ùرینش Ùˆ نو آوری Ùˆ دیگر شدن, ربط دارد. به عنوان کلام آخر, در این بخش اینطور Ù…ÛŒ توان نتیجه گرÙت ,Ú©Ù‡: هنر سیاسی, امر مبتذلی است Ùˆ با هنر
" روشنگر/روشنÙکر" Ú©Ù‡ این خاصیت را از ماهیت خود کسب کرده, تÙاوت های اساسی دارد.
مقدمه دوم : Ùرهنگ Øاکم,Ùرهنگ Ù…Øکوم
روایت گری ,داستان , قصه Ùˆ شعر در جوامع مدرن, با وجود رسانه های گوناگون به سبب الویتی Ú©Ù‡ "نوشت/ار" در اعتبار ساختمانی, Ø³Ø·ÙˆØ Ù…Ø®ØªÙ„Ù Ø§Ø¯Ø±Ø§Ú©ÛŒ Ùˆ بیانی آنها دارد, همچنان یکی از مهمترین روش های Ù…Ùاهمه Ù…Øسوب Ù…ÛŒ شود. اما تÙاوت Ù…Ùاهمه موجود در ادبیات با دیگر رسانه ها در این است Ú©Ù‡ ادبیات ,هدÙÛŒ رسانه ای جهت تبلیغ Ùˆ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø¯Ø§Ø¯Ù† چیزی نیست. اما با توجه به تعلیق Ùˆ تعویق درونیش.بیشترین سهم در آموزش Ù…Ùاهمه آرام به جامعه را دارد . ولی در این رابطه از این نکته هم نباید غاÙÙ„ شد Ú©Ù‡ بر خلا٠نگاه نظریه پردازان Ùˆ جامعه شناسان مهمی مانند "هابرماس" Ùˆ "گاÙمن" Ú©Ù‡ جزو جدی ترین شارØان Ùˆ مداÙعان شرایط مدرن در عصر ما Ù…ÛŒ باشند ,هرگز تØلیل رÙتار ,خرد Ùˆ زندگی روزمره جامعه مدرن در قبال اثر هنری, نشان دهنده ابزاری شدن Øقیقت هنر نیست, این موضوع نتیجه Øضور صداقت ملکه ذهن هنرمند به عنوان رکنی اصلی وجود خلاقیت هنر است, Ú©Ù‡ بر خلا٠خلاقیت های سیاسی ,سعی نمی کند از خاصیت تعلیق Ùˆ تعویق در زبان به Ù†Ùع Ùریب خود بهره ببرد Ùˆ از چنین کاربست هایی برای تاکید بر صلاØیت عمل پرهیز Ù…ÛŒ کند.بنابراین؛ تهدید ادبیات "Øقیقی/غیر وابسته" از سوی سیاست Ù…ÛŒ تواند دلایل زیر را دنبال کند:
1- جلو گیری از بر ملا شدن Ùریب موجود ,در نوع Ú¯Ùتار سیاسی ,برای عموم از طریق مقایسه آن با نوع تعلیق Ùˆ تعویق Ú¯Ùتار در زبان ادبی ,Ú©Ù‡ اینجا صورتی انتقادی به خود Ù…ÛŒ گیرد.
2- سوء استÙاده از زبان ادبی با توجه به قدمت Ùˆ توجه عمومی به آن؛ برای توجیه نوع عملکرد Ùریب کارانه Ú¯Ùتار سیاسی در Ø´Ø±Ø Ø´Ø±Ø§ÛŒØ· خود.
3- تهدید ,تطمیع ادبیات Ùˆ سعی در منزوی یا منÙعل کردن آن, جهت همراه شدن Ùˆ همکاری با آنچه نام سیاست کلان دولت جهت ØÙظ مناÙع جامعه بر آن گذاشته Ù…ÛŒ شود.
4-سعی در بی هویت کردن زبان ادبی, جهت سهولت در انتقال Ú¯Ùتار سیاسی به عنوان ارزشی قابل اعتماد.
نتایج زیان بار هر کدام از اعمال Ùشار های Ùوق را به راØتی Ù…ÛŒ توان در نوع مکالمات Ùˆ Ø³Ø·Ø Ø§Ø¹ØªÙ…Ø§Ø¯ عمومی اعضاء جامعه نسبت به هم Ùˆ دیگری سیاسی مشاهده کرد. در چنین شرایطی ,منÙعل شدن هنرمند یا پیوستن او به جریان سیاسی , به عنوان واکنش ناچار Ùرهنگ Ù…Øکوم, در برابر قدرت Ùرهنگ Øاکم, بازتاب معضلی جدی در قالب انØطاط Ùهم عمومی است Ú©Ù‡ پیرامون موضوع تØرک Ùˆ نو آوری Ùˆ بی ثباتی Ùریبکارانه جهت ØÙظ مناÙع سیاسی Ù…ÛŒ باشد.
بنابراین اگر تن دادن به صورت انÙعال یا هنر Ùروشی روش هنرمندان یک جامعه باشد. جریانی Ú©Ù‡ با نوع ساختن وآÙرینش خود, اصلی ترین Øلقه تزریق خلاقیت Ùˆ نشاط درونی به رÙتار اجتماعی است, در برابر Øجم تØمیل Ùرهنگی Ú©Ù‡ خود را Øاکم Ù…ÛŒ داند, Ù…Øکوم به رنجوری Ùˆ تقلیل یاÙتن است. Ùˆ البته در چنین شرایطی است Ú©Ù‡, مبارزه هنرمند برای ØÙظ بقای Øقیقت نهÙته در زبان اثرش Ùˆ قربانی نشدن, به عنوان وسیله Ùرهنگ سیاسی مسلط آغاز Ù…ÛŒ شود. Ùˆ Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ÛŒ هنرمند در این وضع؛ بازتاب وجدان آگاه جامعه Ùˆ اضطراب عمیق آن نسبت به تنگناهایی از این دست Ù…ÛŒ باشد.
هنر جهت ØÙظ استقلال خود ,پوچ Ùˆ تهی بودن"هنری وابسطه/دولتی/ایدئولوژیک "را به عنوان نمودی از جوهره سیاست معطو٠به خواسته های مستبدانه بر ملا Ù…ÛŒ کند, Ùˆ ریشه Ùˆ خواستگاه چنین Ø´Ú©Ù„ گرÙتنی را به صورت Ø´Ùا٠با اعتراض خود در برابر جامعه قرار Ù…ÛŒ دهد. Ùˆ شاید همین موضوع باعث آشÙتن بی Øد سیاست, Ú©Ù‡ خود را Øاکمی بی رقیب در عرصه اجتماعی Ù…ÛŒ داند, بر علیه هنرمندان مستقل باشد.
همانطور Ú©Ù‡ پیشتر هم اشاره شد سانسور, تخریب چهره اجتماعی هنرمند, تهدید از طریق شبیه سازی Ùˆ برخورد با رسانه های آزادی Ú©Ù‡ چنین هنری را معرÙÛŒ Ù…ÛŒ کنند Ùˆ ØØ°Ù Ùیزیکی هنرمندان در این وضع, البته آخرین راه کار های نظام سیاسی Øاکم است ,Ú©Ù‡ به این وسیله سعی Ù…ÛŒ کنند طر٠مقابل را در جایگاه Ù…Øکوم قرار داده Ùˆ Ø´Ú©Ù„ رÙتار خود را از دید عموم پنهان کنند.
رسالت هنر مندانه
در بخش های مختل٠این مقاله ,Ø´Ø±Ø Ù…Ø³Ø¦ÙˆÙ„ÛŒØª هنرمندی Ú©Ù‡ در چنین شرایطی زندگی Ù…ÛŒ کند به دو صورت داده شد: اول رسالتی معطو٠به هنر Ùˆ بعد معطو٠به جامعه. رسالت معطو٠هنر را Ù…ÛŒ توان با عنوان آزادی هنر نیز Ø´Ø±Ø Ø¯Ø§Ø¯. هنر باید برای بیان آنچه Ù…ÛŒ خواهد آزاد باشد پس با هرچه Ú©Ù‡ این آزادی را Ù…Øدود Ù…ÛŒ کند مخالÙت Ù…ÛŒ کند. بیان این مخالÙت, همان مسئولیت هنر است. اما رسالت معطو٠جامعه چیست؟ رسالت هنر مند در برابر جامعه Ø´Ø±Ø Ø¯Ù„Ø§ÛŒÙ„ Ùˆ نبیین جریان هنر رها Ùˆ Ùارق از بار سیاست است.
هنرمند مسئول است ,با ایستادگی در برابر سانسور Ùˆ نقد آن ,برای عموم مردم Ø´Ø±Ø Ø¨Ø¯Ù‡Ø¯ Ú©Ù‡ آثار نویسندگان Ùˆ هنرمندان بزرگ دوره مدرن مانند "کاÙکا","بکت","جویس","البوت" Ùˆ غیره چگونه Ø´Ú©Ù„ گرÙته اند Ùˆ مایه اصلی این آثار چقدر, با Ùریب سیاسی Ùˆ خود سانسوری Ùریب کارانه,سرناسازگاری دارد. هنرمند باید برای جامعه خود Ø´Ø±Ø Ø¨Ø¯Ù‡Ø¯ Ú©Ù‡ نتایج پوشیده نویسی وپنهان کاری, ترس وخودسانسوری هنر, چقدر زیانبار است Ùˆ چطور مردم را به سمت ریا کاری شخصی سوق Ù…ÛŒ دهد. البته این موضوع به این معنی نیست Ú©Ù‡ نوشته Ùˆ اثر ما Ù…Øتوایی صرÙاً اجتماعی است . نه صØبت بر سر دÙاع از هنر آزاد؛ در بیان بی پروای خود است. هنر Ùارق از سانسور, Ú©Ù‡ برای ارائه خود با تهدید روبرو نیست Ùˆ هر روز در دادگاه "ارتجاع" Ù…Øکوم نمی شود.
رسالت هنر مند در این شرایط همان وظیÙÙ‡ شهروندی او است Ú©Ù‡ هرگز ساقط نمی شود. اینکه نباید در برابر آنچه Ø´Ú©ÙˆÙائی اش را تهدید Ù…ÛŒ کند ,سکوت اختیار کند. Ùˆ البته اگر غیر از این باشد تنها جوابی Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ توان به پرسش "ادبیات Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ تواند بکند؟" داد این است Ú©Ù‡: "ادبیات هیچ نمی تواند بکند."4 Ø´Ú©ÛŒ نیستن Ú©Ù‡ هر اثر بزرگ هنری نهضتی در درون خود است؛نهضتی زیبائی شناسانه,اندیشگی وادبی .ولی ادبیاتی Ú©Ù‡ هیچ کاری تنواند بکند هیچ زمان اثر بزرگی را نمی Ø¢Ùریند , زیرا جز تنها تکبر,خود خواهی , Ùخر Ùروشی Ùˆ شهوتی است Ú©Ù‡ در هر Ù„Øظه Ù…ÛŒ تواند مبدل به اقدامی Ùریبکارانه علیه خلاقیت هنرمند شود؛ چیز دیگری نمی تواند باشد.
1-این مقاله در شرایط Ùعلی بی Ø´Ú© امکان چاپ در هیچ کدام از مطبوعات مکتوب را پیدا نمی کند. ضمن آنکه Ùضای اینترنت با اینکه شاید کاربرانش تمام طی٠های جامعه نباشند اما به دلیل داشتن شرایط آزادانه تر در نشر اثر شاید بازتاب دهنده بهتری برای چنین موضوعی به Øساب بیاد.
2-در مقاله تهدید مطبوعات ادبی چاپ شده در مجله نامه-Ú©Ù‡ اخیراً توقی٠شد-به صورت دقیق به آسیب بر خورد با مجلات مستقل هنری Ùˆ Ùرهنگی پرداخته ام. اما طعطیل شدن مجله نامه به دلیل چاپ شدن شعری از سیمین بهبهانی Ú©Ù‡ پیشتر از وازات ارشاد مجوز چاپ بصورت کتاب را در سال 84 Ùˆ دوره دولت جدید دریاÙت کرده بود. تعطیل شدن روزنامه شرق به دلیل چاپ یک کاریکاتور همینطور تعطیل شدن موسسات مستقل Ùرهنگی Ùˆ تهدید نهاد های Ùرهنگی غیر دولتی بهانه ای برای نوشتن این مقاله در شهریور ماه سال 85 با موضوع رسالت هنرمند شد.
3- انجمن قلم Ùˆ انجمن های مشابه Ú©Ù‡ بیش از تلاش برای داشتن نقش Ùرهنگی در جامعه هدÙشان تخریب وجه هنرمندان مستقل Ùˆ مخشوش کردن اÙکار عمومی از طریق انØصار رسانه ای Ùˆ دادن اطلاعات خلا٠و تخریبی توسط روزنامه هایی مانند کیهان Ùˆ جمهوری اسلامی Ùˆ غیره است از نمونه های روشن چنین اقدامی است. ضمن آنکه Ù…Øدودیت Ùعالیت کانون نویسندگان ایران از طریق به انزوا کشاندن آن نیز از دیگر نمود های چنین عملکردی است.
4- این پرسش در ابتدای مقاله ژرژ سمپرون در کتاب وظیÙÙ‡ ادبیات ترجمه Ùˆ تدوین ابوالØسن نجÙÛŒ هم آمده است. Ú©Ù‡ خواندن آن رابه مخاطباوشته پیشنهاد Ù…ÛŒ کنم
شیخ نوشت