ÙØ±ØµØªÙ دوست داشتن-نقد٠کیان آذری
نمی شود ، باید بشود ، می شود
نقد٠کیان آذری بر ترجمه ی٠وØÛŒØ¯ ضیایی
در Ú©ØªØ§Ø¨Ù Â«ÙØ±ØµØªÙ دوست داشتن»
نشر٠بوتیمار ، چاپ٠هشتاد و پنج
در بازار مکاره ÛŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ امروز این دیار، Ú©Ù‡ چوب ØØ±Ø§Ø¬ متولیان آن بر بساط ترجمه هم خورده، ترجمه ÛŒ ÙˆØÛŒØ¯ ضیایی از شعر زنان جهان را باید غنیمت شمرد. ترجمه ای Ú©Ù‡ با شهودی شاعرانه انجام Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ‡: Ù¾ÙØ±Ù…ایه، با Ø¨ÙØ±Ø´ واژگانی ی٠متناسب Ùˆ در خور ÙØ¶Ø§ÛŒ شعر.
ترجمه یک وضعیت است: جست Ùˆ جوی انطباق تقریبی ÛŒ دوزبان؛ زبان گذاری. این وضعیت ÙØ±Ø§Ù†Ù‡Ø§Ø¯Ù اÙق٠متن است Ùˆ اÙق٠مترجم Ú©Ù‡ به تعالی هر دو Ù…ÛŒ انجامد؛ منظورم از این اÙÙ‚ تا ØØ¯ÛŒ همان اÙÙ‚ÛŒ ست Ú©Ù‡ گادامر در Ø¨ØØ« هم آمیزی ی٠اÙÙ‚ ها از آن یاد Ù…ÛŒ کند. در عین ØØ§Ù„ ترجمه «امر٠ناممکن» است؛ در ترجمه، ØØªØ§ اگر بسیار هنرمندانه هم باشد بخشی از عطر واژه ها از دست Ù…ÛŒ رود، چرا Ú©Ù‡ واژه ها در هر زبان زیست Ùˆ تبار خود رادارند. آن جا هم Ú©Ù‡ صناعت Ùˆ نگرش شاعر، زبان شعری ی٠ویژه ای را به دست داده Ú©Ù‡ ØØ§ØµÙ„ تشخص بخشیدن شاعر به کلمه Ùˆ ترکیب های ویژه ای ست، دیگر راستی کاری نمی شود کرد مگر با یک شهود شاعرانه. در عمل گویا ترجمه Ù…ÛŒ شود ÛŒØ§ÙØªÙ† پرتوهایی از بارهای دلالتی ی٠متن با توجه به صناعت Ùˆ ساختار آن. زبان اما هم چنان باب تأویل است Ùˆ مترجم تأویل گر.چاره ای نیست؛ باید به ترجمه، به این شقاق عظیم، هم چون Ø·Ø±Ø Ù‡Ø³ØªÛŒ ی٠خود٠ما، تن داد Ú©Ù‡ : نمی شود، باید بشود، Ù…ÛŒ شود.
تمامی ی٠دستاوردهای ترجمه ای ی٠وØÛŒØ¯ ضیایی ØØ§ØµÙ„ همان Â«ØØ¶ÙˆØ± Ùˆ منظر» این جایی ی٠مترجم است Ùˆ ÙØ±Ø§Ù‡Ù… آمده به ÛŒÙمن مکاشÙÙ‡ در ساختار پیچیده Ùˆ صناعت٠غرابت٠شعر؛ نگرشی Ú©Ù‡ ØØ§ØµÙ„ خوشه چینی از کلام Ø´Ø§Ø±ØØ§Ù† آن طر٠دنیا نیست Ùˆ «خودÙ» ÙˆØÛŒØ¯ ضیایی ی٠مترجم به ÙˆØ¶ÙˆØ Ø¯Ø± آن پیداست. این صناعت٠غرابت، Ú©Ù‡ ØØ§ØµÙ„ نگرش Ùˆ دنیای ویژه ی٠شاعر است، متضمن زبان Ùˆ بیانی ست غریب Ú©Ù‡ در ترجمه، ÙØ±Ø§ØªØ± از یک تقلید٠صر٠از اثر درآمده است. برای به دست دادن چنین زبان Ùˆ بیانی، ضیایی Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÛŒ گوناگونی را با زبان در پیش Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ موجد کنش های شعری ی٠غریبی Ù…ÛŒ شوند.
در Ú©ØªØ§Ø¨Ù Â«ÙØ±ØµØª دوست داشتن» زبان٠رسیده به تنیدگی ÛŒÙ Ù…ÙØ±Ø¯Ø§ØªØŒ به ابهام وایهامی در شعر Ù…ÛŒ انجامد Ú©Ù‡ متضمن نوعی شقاق٠زبانی هم هست. مترجم با ÙØ±Ø§Ø®ÙˆØ§Ù†Ø¯Ù† دال Ùˆ مدلول در خود واژه به عین های زبانی Ù…ÛŒ رسد Ùˆ واژه ها را از ØØ¯ نشانه های زبانی مجرد به جنبش Ùˆ تداوم شیئی Ù…ÛŒ رساند. این گونه به شعر٠غایی ی٠خود دست Ù…ÛŒ یابد : این همانی ی٠شعرو موضوعش.
گاهی ÙˆØÛŒØ¯ ضیایی «معنا» را در تکثر دچار شقاق Ù…ÛŒ کند Ùˆ با خلق دلالت های متکثر، اÙÙ‚ÛŒ گسترده تر در ترجمه ÛŒ شعر ÙØ±Ø§Ø² Ù…ÛŒ آورد. در عین ØØ§Ù„ ترجمه ÛŒ او از ÙØ±Ùˆ لغزیدن به دامان یک نثر توضیØÛŒ Ùˆ ÙØ®Ø§Ù…ت٠مصنوع در امان مانده است. این خطر برای ترجمه ÛŒ هر شعری همواره وجود دارد؛ ترجمه ÛŒ ضیایی گاهی ملموس تر از خود٠شعر Ù…ÛŒ شود چون ØªØµØ±ÛŒØ Ù…ÛŒ کند Ùˆ ØØªØ§ گاه در Ø¨ÙØ±Ø´Ù واژگان به هم آوایی توجه دارد Ùˆ علاوه بر این Ú©Ù‡ از نزدیک ترین Ùˆ دقیق ترین معادل ها بهره Ù…ÛŒ گیرد، از ویژگی های سماعی ی٠شعرهم غاÙÙ„ نمی ماند.
در Ú©ØªØ§Ø¨Ù Â«ÙØ±ØµØª دوست داشتن» از شعرهایی نمونه Ùˆ معیار، ترجمه ای نمونه به دست Ù…ÛŒ آوریم. ترجمه ای به دور از یک زبان گذاری ی٠مصنوع. مشخصه ی٠ترجمه های٠وØÛŒØ¯ ضیایی همان زبان گذاری ی٠مناسب است بر اساس یک اÙÙ‚ روشن نسبت به متن؛ چون آن جا Ú©Ù‡ مترجم اÙÙ‚ خویش را در ترجمه وا Ù…ÛŒ نهد، مخاطره آغاز Ù…ÛŒ شود Ùˆ آن تعامل خلاق با متن، آن بازیابی Ùˆ باززایی Ùˆ نامیدن متن در یک زبان دیگر، Ú†Ù‡ ساده ازدست Ù…ÛŒ رود. با Ø§Ù…ØØ§ÛŒ اÙÙ‚ مترجم در این معادله یک ØØ¶ÙˆØ± زبانی از دست Ù…ÛŒ رود: یک طر٠این Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ عملن لال Ù…ÛŒ شود. ØØ§ØµÙ„Ø´ همان نوشتار زبان بسته ÛŒ مقهور است. اما ÙˆØÛŒØ¯ ضیایی با ØØ¶ÙˆØ± Ùˆ منظر آگاهانه ÛŒ خود در ترجمه ÛŒ شعر زنان جهان به این زبان گذاری ی٠مصنوع تن نمی دهد؛ بلکه هستی ی٠تازه ای در زبان Ù…ÛŒ یابد Ùˆ ØÛŒØ§Øª خویش را Ù¾ÛŒ Ù…ÛŒ گیرد. ترجمه ÛŒ ÙˆØÛŒØ¯ ضیایی دیگر Ø¨Ø§Ø²Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ نیست؛ خود، Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ÛŒ تازه است.
نقد٠کیان آذری بر ترجمه ی٠وØÛŒØ¯ ضیایی
در Ú©ØªØ§Ø¨Ù Â«ÙØ±ØµØªÙ دوست داشتن»
نشر٠بوتیمار ، چاپ٠هشتاد و پنج
در بازار مکاره ÛŒ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ امروز این دیار، Ú©Ù‡ چوب ØØ±Ø§Ø¬ متولیان آن بر بساط ترجمه هم خورده، ترجمه ÛŒ ÙˆØÛŒØ¯ ضیایی از شعر زنان جهان را باید غنیمت شمرد. ترجمه ای Ú©Ù‡ با شهودی شاعرانه انجام Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ‡: Ù¾ÙØ±Ù…ایه، با Ø¨ÙØ±Ø´ واژگانی ی٠متناسب Ùˆ در خور ÙØ¶Ø§ÛŒ شعر.
ترجمه یک وضعیت است: جست Ùˆ جوی انطباق تقریبی ÛŒ دوزبان؛ زبان گذاری. این وضعیت ÙØ±Ø§Ù†Ù‡Ø§Ø¯Ù اÙق٠متن است Ùˆ اÙق٠مترجم Ú©Ù‡ به تعالی هر دو Ù…ÛŒ انجامد؛ منظورم از این اÙÙ‚ تا ØØ¯ÛŒ همان اÙÙ‚ÛŒ ست Ú©Ù‡ گادامر در Ø¨ØØ« هم آمیزی ی٠اÙÙ‚ ها از آن یاد Ù…ÛŒ کند. در عین ØØ§Ù„ ترجمه «امر٠ناممکن» است؛ در ترجمه، ØØªØ§ اگر بسیار هنرمندانه هم باشد بخشی از عطر واژه ها از دست Ù…ÛŒ رود، چرا Ú©Ù‡ واژه ها در هر زبان زیست Ùˆ تبار خود رادارند. آن جا هم Ú©Ù‡ صناعت Ùˆ نگرش شاعر، زبان شعری ی٠ویژه ای را به دست داده Ú©Ù‡ ØØ§ØµÙ„ تشخص بخشیدن شاعر به کلمه Ùˆ ترکیب های ویژه ای ست، دیگر راستی کاری نمی شود کرد مگر با یک شهود شاعرانه. در عمل گویا ترجمه Ù…ÛŒ شود ÛŒØ§ÙØªÙ† پرتوهایی از بارهای دلالتی ی٠متن با توجه به صناعت Ùˆ ساختار آن. زبان اما هم چنان باب تأویل است Ùˆ مترجم تأویل گر.چاره ای نیست؛ باید به ترجمه، به این شقاق عظیم، هم چون Ø·Ø±Ø Ù‡Ø³ØªÛŒ ی٠خود٠ما، تن داد Ú©Ù‡ : نمی شود، باید بشود، Ù…ÛŒ شود.
تمامی ی٠دستاوردهای ترجمه ای ی٠وØÛŒØ¯ ضیایی ØØ§ØµÙ„ همان Â«ØØ¶ÙˆØ± Ùˆ منظر» این جایی ی٠مترجم است Ùˆ ÙØ±Ø§Ù‡Ù… آمده به ÛŒÙمن مکاشÙÙ‡ در ساختار پیچیده Ùˆ صناعت٠غرابت٠شعر؛ نگرشی Ú©Ù‡ ØØ§ØµÙ„ خوشه چینی از کلام Ø´Ø§Ø±ØØ§Ù† آن طر٠دنیا نیست Ùˆ «خودÙ» ÙˆØÛŒØ¯ ضیایی ی٠مترجم به ÙˆØ¶ÙˆØ Ø¯Ø± آن پیداست. این صناعت٠غرابت، Ú©Ù‡ ØØ§ØµÙ„ نگرش Ùˆ دنیای ویژه ی٠شاعر است، متضمن زبان Ùˆ بیانی ست غریب Ú©Ù‡ در ترجمه، ÙØ±Ø§ØªØ± از یک تقلید٠صر٠از اثر درآمده است. برای به دست دادن چنین زبان Ùˆ بیانی، ضیایی Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÛŒ گوناگونی را با زبان در پیش Ù…ÛŒ گیرد Ú©Ù‡ موجد کنش های شعری ی٠غریبی Ù…ÛŒ شوند.
در Ú©ØªØ§Ø¨Ù Â«ÙØ±ØµØª دوست داشتن» زبان٠رسیده به تنیدگی ÛŒÙ Ù…ÙØ±Ø¯Ø§ØªØŒ به ابهام وایهامی در شعر Ù…ÛŒ انجامد Ú©Ù‡ متضمن نوعی شقاق٠زبانی هم هست. مترجم با ÙØ±Ø§Ø®ÙˆØ§Ù†Ø¯Ù† دال Ùˆ مدلول در خود واژه به عین های زبانی Ù…ÛŒ رسد Ùˆ واژه ها را از ØØ¯ نشانه های زبانی مجرد به جنبش Ùˆ تداوم شیئی Ù…ÛŒ رساند. این گونه به شعر٠غایی ی٠خود دست Ù…ÛŒ یابد : این همانی ی٠شعرو موضوعش.
گاهی ÙˆØÛŒØ¯ ضیایی «معنا» را در تکثر دچار شقاق Ù…ÛŒ کند Ùˆ با خلق دلالت های متکثر، اÙÙ‚ÛŒ گسترده تر در ترجمه ÛŒ شعر ÙØ±Ø§Ø² Ù…ÛŒ آورد. در عین ØØ§Ù„ ترجمه ÛŒ او از ÙØ±Ùˆ لغزیدن به دامان یک نثر توضیØÛŒ Ùˆ ÙØ®Ø§Ù…ت٠مصنوع در امان مانده است. این خطر برای ترجمه ÛŒ هر شعری همواره وجود دارد؛ ترجمه ÛŒ ضیایی گاهی ملموس تر از خود٠شعر Ù…ÛŒ شود چون ØªØµØ±ÛŒØ Ù…ÛŒ کند Ùˆ ØØªØ§ گاه در Ø¨ÙØ±Ø´Ù واژگان به هم آوایی توجه دارد Ùˆ علاوه بر این Ú©Ù‡ از نزدیک ترین Ùˆ دقیق ترین معادل ها بهره Ù…ÛŒ گیرد، از ویژگی های سماعی ی٠شعرهم غاÙÙ„ نمی ماند.
در Ú©ØªØ§Ø¨Ù Â«ÙØ±ØµØª دوست داشتن» از شعرهایی نمونه Ùˆ معیار، ترجمه ای نمونه به دست Ù…ÛŒ آوریم. ترجمه ای به دور از یک زبان گذاری ی٠مصنوع. مشخصه ی٠ترجمه های٠وØÛŒØ¯ ضیایی همان زبان گذاری ی٠مناسب است بر اساس یک اÙÙ‚ روشن نسبت به متن؛ چون آن جا Ú©Ù‡ مترجم اÙÙ‚ خویش را در ترجمه وا Ù…ÛŒ نهد، مخاطره آغاز Ù…ÛŒ شود Ùˆ آن تعامل خلاق با متن، آن بازیابی Ùˆ باززایی Ùˆ نامیدن متن در یک زبان دیگر، Ú†Ù‡ ساده ازدست Ù…ÛŒ رود. با Ø§Ù…ØØ§ÛŒ اÙÙ‚ مترجم در این معادله یک ØØ¶ÙˆØ± زبانی از دست Ù…ÛŒ رود: یک طر٠این Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ عملن لال Ù…ÛŒ شود. ØØ§ØµÙ„Ø´ همان نوشتار زبان بسته ÛŒ مقهور است. اما ÙˆØÛŒØ¯ ضیایی با ØØ¶ÙˆØ± Ùˆ منظر آگاهانه ÛŒ خود در ترجمه ÛŒ شعر زنان جهان به این زبان گذاری ی٠مصنوع تن نمی دهد؛ بلکه هستی ی٠تازه ای در زبان Ù…ÛŒ یابد Ùˆ ØÛŒØ§Øª خویش را Ù¾ÛŒ Ù…ÛŒ گیرد. ترجمه ÛŒ ÙˆØÛŒØ¯ ضیایی دیگر Ø¨Ø§Ø²Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†ÛŒ نیست؛ خود، Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ÛŒ تازه است.