Ùردیت Ù…Øال»--مریم قهرمانیm- ghahramani
خدا
« Ùردیت Ù…Øال»
نگاهی به دیگری ها
مجموعه شعر سمیرا کرمی
نشر سخن گستر
مریم قهرمانی
دستان من
پرده های هستی تو را می گشایند
غایت عریانی را بر تو می پوشانند
تن های تن تو را برهنه می سازند
دستان من
برای تن ٠تو تن دیگری ابداع می کنند
«اکتاویو پاز»
وقتی مقدمه یک منتقد با تجربه را دراولین برگ های یک مجموعه شعر Ù…ÛŒ بینیم هم زمان ØÙ‚ Ø·Ø±Ø Ú†Ù†Ø¯ سئوال را خواهیم داشت Ú©Ù‡ از خود یا دیگری بپرسیم. آیا این قرائت Ú©Ù‡ منتقد پیش روی خوانش ما قرار داده چیزی دور از آن Øر٠نیچه نیست Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ Ú¯Ùت : پرسش این چیست؟ گونه ای تØمیل معناست از نگاهی دیگر. آیا نوشتن در این شرایط Ú©Ù‡ خود مبتنی بر خوانش متن است تØت تاثیرنگاه منتقد قرار نخواهد گرÙت؟ آیا نمی توان از بØران مشروعیت یا در شرایط معتدل تر از بØران مخاطب Ùˆ Ùاصله بوجود آمده ناشی از تخصصی شدن Ùˆ ارتباطش با آوانگاردیسم Øر٠زد؟ آیا جلب نظر یک منتقد از نسل قبل از توÙیقی آشتی دهنده بین دو نسل خبر Ù…ÛŒ دهد؟ درهر Øال دیگری ها پیش روی ماست Ùˆ به ما امکان Ù…ÛŒ دهد تا با تمام سوالها Ùˆ نیتها ØŒ خود را در کلماتش Ú¯Ù… کنیم.
این امکان، امکان Ú©Ù…ÛŒ نیست Ùˆ به تعادلی در اقتصاد خوانش اشاره دارد Ú©Ù‡ از مول٠و نیتهای سرکوبگر به سمت اÙÙ‚ÛŒ بازتر Ùاصله گرÙته است. اÙÙ‚ÛŒ Ú©Ù‡ در نهایت Ù…ÛŒ توانست به متلاشی شدن متن در یک وضعیت اÙراطی Ú©Ù‡ تصادم را Ù…Øور قرار داده است بیانجامد. چیزی Ú©Ù‡ روشن است دیگری ها Øامل پرسشی اساسی است. این پرسش پیش از آنکه بر Ú©ÙÙ‡ ÛŒ دیگر تقابل بین من Ùˆ دیگری استوار باشد اشاره ای است بر غیاب. غیاب من، غیاب من در خویش Ú©Ù‡ در بیرون از من به واسطه ÛŒ عدم Øضور تو پدیدار شده است.
نوک ناخن شصتم ترا به من معرÙÛŒ کرده Ú©Ù‡
بیشتر از من من شده بود
من کم آورده بودم و باید با من که نمی شناختم
تنهاش
تنها یعنی من و چترم که بهم بزرگ است که تنها تر
تنها یعنی پارکی که صندلی هاش بهم گشاد است که تنهاتر
تنها یعنی بی تو هام را
به توچال ببرم تا چال کنم در جای
در خودم بی خود
تر
بی تو تر
تر
اجرای ÙراÙکنانه ای از غیاب من درمن، در Øضوری برجسته اما ترک شده در دیگری ها. بد نیست به این موضوع از این منظر نگاه کنیم Ú©Ù‡ در زبان Ùارسی همواره بین دو کلمه ÛŒ «تو- ضمیر دوم شخص-» و«تو-درون، داخل-» Ú©Ù‡ دقیقا به یک Ø´Ú©Ù„ نوشته Ù…ÛŒ شوند ارتباط ظریÙÛŒ برقرار است. چرا Ú©Ù‡ ما ناگزیر از " تو" یا دیگری به مثابه جهان Ùˆ چیزی بیرون از من برای نمایش " تو"- درون- استÙاده Ù…ÛŒ کنیم Ùˆ بالعکس ،و به صورت قابل ملاØظه ای میتوان با دقت به این ارتباط لغزنده بین این دو کلمه به درک Ú©Ù„ÛŒ در این باره رسید. تاکید بر این نکته Ú©Ù‡ بخش اعظمی از ادبیات غنائی Ùˆ عرÙانی ما همواره در Ù…Ø¯Ø ÛŒØ§ ØªÙ‚Ø¨ÛŒØ ÛŒÚ© "تو"ست، Ú©Ù‡ با قیاس Ùˆ سنجش ها به شمایلی از تØریم Ùˆ تکریم بدل شده نیزمی تواند از این جهت مورد بازخوانی قرار گیرد Ú©Ù‡ این "تو" ناموجود امکانی برای جمع کردن روز Ùˆ روزه Ùˆ دریوزه را زیر چتر آنچه ساختار گرایان«روایت گیر»
Ù…ÛŒ خوانند Ùراهم Ù…ÛŒ سازد. پس "تو" به عنوان دیگری همان " تو" به مثابه بازتابننده درون است Ùˆ این Ù…Ø¯Ø Ùˆ ستایش ها چیزی به دوراز نمایش شیدائی های درونی نیست. از اینجا Ù…ÛŒ شود به آینه Ùˆ رابطه ÛŒ آینه Ú¯ÛŒ Ú©Ù‡ همواره در ادبیات کهن Ùˆ ÙلسÙÙ‡ Ùˆ روانکاوی معاصر نیز جاریست نگریست. Ùˆ این خود نگریستن است Ú©Ù‡ باعث غیاب Ù…ÛŒ شود. باعث غیاب من در من Ùˆ کش٠دیگری هایی Ú©Ù‡ در من Øضور دارند Ùˆ غایبند. دیگری هائی Ú©Ù‡ بی اطلاع از بیگانگی خویش در خویش اند Ùˆ این آینه گردانی تا بی نهایت گسترده است.
هر چند جائی باید به تÙاوتی رسید تا از سرگیجه رها شد. جائی Ú©Ù‡ آینه کدر شده خود را بیش از بازتاب Ù…ÛŒ نمایاند. جائی Ú©Ù‡ به "همه، Øمله Ù…ÛŒ شود" Ùˆ انتقال سریع با Ú©Ù…ÛŒ مشکل روبه رو Ù…ÛŒ شود. وکلمات به نمایش آنچه از یسرایت Ù…ÛŒ گویند Ù…ÛŒ پردازند.
« دری Ú©Ù‡ Ù‚ÙÙ„ نشود Ú©Ù‡ در نیست
انتظار Øمله Øمه است
من در معرض Øمه ام» ص39
بله دیگری ها در معرض اند. در معرض خوانش Ùˆ دیده شدن در معرض سرایت Ùˆ آغشتگی. همه چیز از جابجائی ضمایر خبر Ù…ÛŒ دهد. Ù…ØÙˆ شدن عکس من در چشم آینه Ùˆ انکسار بی پایان نمایش آینه( زبان) در خیانت دال ها.
وقتی مرگ تو برای مورچه ای که ترا میجود هم
هم نیست
در من سری ست Ú©Ù‡ از سرم نمی اÙتد
چقدر به هم ها که با هم جور نمی شود
چقدر جورها که جور دیگری می خواهم
چقدر نمی خواهم صدای که
از گلوم در نمی آید
که به خود برسد
چه برسد به خو
« Ùردیت Ù…Øال»
نگاهی به دیگری ها
مجموعه شعر سمیرا کرمی
نشر سخن گستر
مریم قهرمانی
دستان من
پرده های هستی تو را می گشایند
غایت عریانی را بر تو می پوشانند
تن های تن تو را برهنه می سازند
دستان من
برای تن ٠تو تن دیگری ابداع می کنند
«اکتاویو پاز»
وقتی مقدمه یک منتقد با تجربه را دراولین برگ های یک مجموعه شعر Ù…ÛŒ بینیم هم زمان ØÙ‚ Ø·Ø±Ø Ú†Ù†Ø¯ سئوال را خواهیم داشت Ú©Ù‡ از خود یا دیگری بپرسیم. آیا این قرائت Ú©Ù‡ منتقد پیش روی خوانش ما قرار داده چیزی دور از آن Øر٠نیچه نیست Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ Ú¯Ùت : پرسش این چیست؟ گونه ای تØمیل معناست از نگاهی دیگر. آیا نوشتن در این شرایط Ú©Ù‡ خود مبتنی بر خوانش متن است تØت تاثیرنگاه منتقد قرار نخواهد گرÙت؟ آیا نمی توان از بØران مشروعیت یا در شرایط معتدل تر از بØران مخاطب Ùˆ Ùاصله بوجود آمده ناشی از تخصصی شدن Ùˆ ارتباطش با آوانگاردیسم Øر٠زد؟ آیا جلب نظر یک منتقد از نسل قبل از توÙیقی آشتی دهنده بین دو نسل خبر Ù…ÛŒ دهد؟ درهر Øال دیگری ها پیش روی ماست Ùˆ به ما امکان Ù…ÛŒ دهد تا با تمام سوالها Ùˆ نیتها ØŒ خود را در کلماتش Ú¯Ù… کنیم.
این امکان، امکان Ú©Ù…ÛŒ نیست Ùˆ به تعادلی در اقتصاد خوانش اشاره دارد Ú©Ù‡ از مول٠و نیتهای سرکوبگر به سمت اÙÙ‚ÛŒ بازتر Ùاصله گرÙته است. اÙÙ‚ÛŒ Ú©Ù‡ در نهایت Ù…ÛŒ توانست به متلاشی شدن متن در یک وضعیت اÙراطی Ú©Ù‡ تصادم را Ù…Øور قرار داده است بیانجامد. چیزی Ú©Ù‡ روشن است دیگری ها Øامل پرسشی اساسی است. این پرسش پیش از آنکه بر Ú©ÙÙ‡ ÛŒ دیگر تقابل بین من Ùˆ دیگری استوار باشد اشاره ای است بر غیاب. غیاب من، غیاب من در خویش Ú©Ù‡ در بیرون از من به واسطه ÛŒ عدم Øضور تو پدیدار شده است.
نوک ناخن شصتم ترا به من معرÙÛŒ کرده Ú©Ù‡
بیشتر از من من شده بود
من کم آورده بودم و باید با من که نمی شناختم
تنهاش
تنها یعنی من و چترم که بهم بزرگ است که تنها تر
تنها یعنی پارکی که صندلی هاش بهم گشاد است که تنهاتر
تنها یعنی بی تو هام را
به توچال ببرم تا چال کنم در جای
در خودم بی خود
تر
بی تو تر
تر
اجرای ÙراÙکنانه ای از غیاب من درمن، در Øضوری برجسته اما ترک شده در دیگری ها. بد نیست به این موضوع از این منظر نگاه کنیم Ú©Ù‡ در زبان Ùارسی همواره بین دو کلمه ÛŒ «تو- ضمیر دوم شخص-» و«تو-درون، داخل-» Ú©Ù‡ دقیقا به یک Ø´Ú©Ù„ نوشته Ù…ÛŒ شوند ارتباط ظریÙÛŒ برقرار است. چرا Ú©Ù‡ ما ناگزیر از " تو" یا دیگری به مثابه جهان Ùˆ چیزی بیرون از من برای نمایش " تو"- درون- استÙاده Ù…ÛŒ کنیم Ùˆ بالعکس ،و به صورت قابل ملاØظه ای میتوان با دقت به این ارتباط لغزنده بین این دو کلمه به درک Ú©Ù„ÛŒ در این باره رسید. تاکید بر این نکته Ú©Ù‡ بخش اعظمی از ادبیات غنائی Ùˆ عرÙانی ما همواره در Ù…Ø¯Ø ÛŒØ§ ØªÙ‚Ø¨ÛŒØ ÛŒÚ© "تو"ست، Ú©Ù‡ با قیاس Ùˆ سنجش ها به شمایلی از تØریم Ùˆ تکریم بدل شده نیزمی تواند از این جهت مورد بازخوانی قرار گیرد Ú©Ù‡ این "تو" ناموجود امکانی برای جمع کردن روز Ùˆ روزه Ùˆ دریوزه را زیر چتر آنچه ساختار گرایان«روایت گیر»
Ù…ÛŒ خوانند Ùراهم Ù…ÛŒ سازد. پس "تو" به عنوان دیگری همان " تو" به مثابه بازتابننده درون است Ùˆ این Ù…Ø¯Ø Ùˆ ستایش ها چیزی به دوراز نمایش شیدائی های درونی نیست. از اینجا Ù…ÛŒ شود به آینه Ùˆ رابطه ÛŒ آینه Ú¯ÛŒ Ú©Ù‡ همواره در ادبیات کهن Ùˆ ÙلسÙÙ‡ Ùˆ روانکاوی معاصر نیز جاریست نگریست. Ùˆ این خود نگریستن است Ú©Ù‡ باعث غیاب Ù…ÛŒ شود. باعث غیاب من در من Ùˆ کش٠دیگری هایی Ú©Ù‡ در من Øضور دارند Ùˆ غایبند. دیگری هائی Ú©Ù‡ بی اطلاع از بیگانگی خویش در خویش اند Ùˆ این آینه گردانی تا بی نهایت گسترده است.
هر چند جائی باید به تÙاوتی رسید تا از سرگیجه رها شد. جائی Ú©Ù‡ آینه کدر شده خود را بیش از بازتاب Ù…ÛŒ نمایاند. جائی Ú©Ù‡ به "همه، Øمله Ù…ÛŒ شود" Ùˆ انتقال سریع با Ú©Ù…ÛŒ مشکل روبه رو Ù…ÛŒ شود. وکلمات به نمایش آنچه از یسرایت Ù…ÛŒ گویند Ù…ÛŒ پردازند.
« دری Ú©Ù‡ Ù‚ÙÙ„ نشود Ú©Ù‡ در نیست
انتظار Øمله Øمه است
من در معرض Øمه ام» ص39
بله دیگری ها در معرض اند. در معرض خوانش Ùˆ دیده شدن در معرض سرایت Ùˆ آغشتگی. همه چیز از جابجائی ضمایر خبر Ù…ÛŒ دهد. Ù…ØÙˆ شدن عکس من در چشم آینه Ùˆ انکسار بی پایان نمایش آینه( زبان) در خیانت دال ها.
وقتی مرگ تو برای مورچه ای که ترا میجود هم
هم نیست
در من سری ست Ú©Ù‡ از سرم نمی اÙتد
چقدر به هم ها که با هم جور نمی شود
چقدر جورها که جور دیگری می خواهم
چقدر نمی خواهم صدای که
از گلوم در نمی آید
که به خود برسد
چه برسد به خو
Ù…Øسن نوشت