مقدمه ای بر مجموعه شعرآستا Ù† های ÙˆØÛŒØ¯ ضیائی / دکتر قدمعلی سرَامی
روزگار ما ØŒ روزگاری هست Ú©Ù‡ ØØªØ§ قوانین پارلمانها هم از قطعیت معنا دهی جدا Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ اند .هنر مدرن ØŒ هر Ú†Ù‡ هست ØŒ میکوشد تا تشویش Ùˆ اضطراب بشریت معاصر را باز نمون کند

مقدمه ای بر مجموعه شعرآستا Ù† های ÙˆØÛŒØ¯ ضیائی
دکتر قدمعلی سرَامی - بهار 87
Word is a bee
It sings
It stings
Then it flies!
این شعر Ø§ÙØ³ÙˆÙ† وار از آن شاعر عار٠مسلک انگلیسی زبان قرن نوزدهم امیلی دیکنسون است Ú©Ù‡ من تنها یک واژه ÛŒ انرا عوض کرده ام .یعنی نخستین کلمه را Ú©Ù‡ ( Fame- شهرت ) بوده است برداشته Ùˆ به جایش ( Word – کلمه ) گذاشته ام Ú©Ù‡ با ( world – جهان ) تنها یک ØØ±Ù " L" Ú©Ù… دارد : ØØ±ÙÛŒ Ú©Ù‡ تقاطع خطوط عمودی Ùˆ اÙÙ‚ÛŒ است : ØØ±ÙÛŒ Ú©Ù‡ اول Lord ( خدا ) – Love ( عشق ) – Life ( زندگی ) – Light ( روشنایی ) – Law ( قانون ) Ùˆ Lojic (منطق ) است .
آهنگم از آغاز این یادداشت با این بازی کلامی این است Ú©Ù‡ بگویم : هر واژه ای Ù…ÛŒ تواند تا همگی دنیا اتساع یابد Ùˆ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ تورات در اول Ø³ÙØ± تکوین به درستی همه چیز ØØªØ§ خدا را ( کلمه ) دیده است Ùˆ دیگر ستون ÙˆØÛŒØ§Ù†ÛŒ هم Ú©Ù‡ نطÙÙ‡ ÛŒ جهان خدا – Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯ را تنها تک هجای " Ú©Ù† " اعلام کرده اند Ú¯Ø²Ø§Ù Ù†Ú¯ÙØªÙ‡ اند .هر Ú†Ù‡ هست برای ما آدمها ØŒ هیچ ØÙ‚یقتی بر تر از همین هجاها Ú©Ù‡ یاخته های جهانند موجود نیست .
اگر در ادبیات مرسوم خواننده Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… Ùˆ معانی متن را تکلی٠خود به شمار Ù…ÛŒ آورد ØŒ در ادبیاتی از دست آنچه ÙˆØÛŒØ¯ ضیائی پخت Ùˆ پز کرده است اندک اندک در Ù…ÛŒ یابد Ú©Ù‡ ØÙ‚ دارد از درک Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ آثار هم به طور Ú©Ù„ÛŒ هم به صورت جزء به جزء عاجز بماند .بیگمان نویسنده هم به هنگام نوشتن این متن ها به خود ØÙ‚ Ù…ÛŒ داده است Ú©Ù‡ خواننده را دست بیندازد ( ØØªÛŒ ) Ú©Ù†ÙØª کند Ùˆ بالاتر از اینها نه دماغ سوخته Ú©Ù‡ دیاغ سوخته Ø¨ÙØ±Ù…اید !
چنین Ù…ÛŒ نماید Ú©Ù‡ پیام اصلی این نوشته ها ØØ§Ù„ÛŒ کردن این واقعیت برشته به مخاطبان است Ú©Ù‡ روزگار ØŒ روزگار گیجی Ùˆ منگی ØŒ کوری Ùˆ لنگی است Ùˆ نویسنده این مهم را با اندکی شوخی Ùˆ شنگی به انجام رسانده است .پیام عمده ÛŒ نویسنده این است Ú©Ù‡ بگوید : همه مان را سر کار گذاشته اند .بنابراین Ú†Ù‡ اشکالی دارد اگر من هم شما را سر کار گذاشته باشم .هد٠نویسنده این ست Ú©Ù‡ بگوید : در ظلمات بی آغاز Ùˆ پایانی سرگردانیم Ùˆ نمی توان تنها به امید رنگ باخته ÛŒ چشمه آب زندگانی دل خوش کرد ! اگر در ظلمات ادبیات Ùˆ هنر قدمایی ØŒ خضر ها به آب زندگانی میرسیدند Ùˆ اسکندر ها از آن بی بهره Ù…ÛŒ ماندند در ادب اکنون نه خضریان Ù…ÛŒ توانند به نوشیدن آب جادو Ùˆ انوشه شدن ایمان بیاورند Ùˆ نه اسکندریان را یارای آن است Ú©Ù‡ با Ú©ÙØ± بی نصیبی از آشامیدن آبگینه ÛŒ اعجاز بیعت کنند ! همه چیز در این نوشته ها در برزخ تاریکی Ùˆ روشنایی Ùˆ اعرا٠دانایی تا نادانی سیر Ù…ÛŒ کند .در این آثار به آسانی Ù…ÛŒ توان ادات " هل " را از آغاز پرسش بلند آوازه ÛŒ " هل یستوی الذین یعلمون Ùˆ الذین لا یعلمون " برداشت ! در این قلمرو جمع Ù†ÙÛŒ Ùˆ اثبات به درآزنای از ØµÙØ± تا بینهایت تواند بود .ناهید اللهوردیزاده به درستی Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØªÙ‡ است Ú©Ù‡ " خواننده ای Ú©Ù‡ عادت بر سلطه بر متن دارد ØŒ این جنون نگاری را برنمی تابد Ùˆ واقعا هم هد٠متن چیزی جز به تامل واداشتن Ùˆ دگر اندیشی Ùˆ دگر خواهی مخاطب نیست .آن هم با سلطه ستیزی تمام عیار " (1)
روزگار ما ØŒ روزگاری هست Ú©Ù‡ ØØªØ§ قوانین پارلمانها هم از قطعیت معنا دهی جدا Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ اند .هنر مدرن ØŒ هر Ú†Ù‡ هست ØŒ میکوشد تا تشویش Ùˆ اضطراب بشریت معاصر را باز نمون کند .سرعت تغییرات در همه Ø³Ø·ÙˆØ Ùکری Ùˆ ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ÛŒ Ùˆ هنری Ùˆ در یک کلام مادی Ùˆ معنوی ØŒ استواری Ùˆ ثبات را از انسان Ùˆ جهان او باز Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ است .شعرآستان های ضیائی سوء ظن ØŒ عدم اعتماد ØŒ ناامنی ،و سرگشتگی را به خوانندگان خود تلقین Ù…ÛŒ کند Ùˆ اساسی ترین شالوده های روانی آدمیان را به لرزه در Ù…ÛŒ آورد .
در نگاه من آنچه در این متن ها آمده است ØŒ کوششیست ØØ§ØµÙ„ کششی ناشناخته ØŒ در اندرون Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ù†Ø¯Ù‡ ÛŒ آنها .نویسنده در تمام طول سطر های نوشتار خویش در ØØ§Ù„ جستجوست Ùˆ دست آخر بی آنکه خود به ÛŒØ§ÙØªÙ‡ ای مشخص رسیده باشد ( ØŸ) جستار را به خواننده وا Ù…ÛŒ گذارد Ùˆ خواننده هم در انتهای خواندار ها ØŒ با نویسنده به شدت Ø§ØØ³Ø§Ø³ همدردی Ù…ÛŒ کند Ùˆ تنها چیزی Ú©Ù‡ به طور قطع Ù…ÛŒ تواند Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØªÙ‡ باشد عدم قطعیت است .دانشی Ú©Ù‡ Ù…ØØµÙˆÙ„ خوانش این نوشته ها است مدلول این بیت معرو٠است Ú©Ù‡ :
تا بدانجا رسید دانش من که بدانم همی که نادانم
در متن های این مجموعه ØŒ به طرز Ø´Ú¯ÙØªÛŒ ØŒ جد Ùˆ هزل ØŒ هنر Ùˆ بازی ØŒ ÙˆØ¶ÙˆØ Ùˆ ابهام ØŒ ØØªØ§ آسمان Ùˆ ریسمان به هم گره خورده اند .نویسنده Ù…ÛŒ خواهد ØØ§Ù„ÛŒ مان کند Ú©Ù‡ لا Ùˆ الا ØŒ Ú©Ú˜ Ùˆ راست ØŒ مغز Ùˆ پوست ØŒ دو کمان یک دایره اند .این متن ها یاداور همان مار دم در در اساطیر اولینند .در انزوای ذهن آقای ضیائی سنگ Ùˆ کالا ÙØ±Ù‚ چندانی با هم ندارند .به همان گونه Ú©Ù‡ تلاش Ùˆ تلاشی پشت هم را Ù…ÛŒ خاراند Ùˆ عقاب Ùˆ غراب زنده به خورد مردارند .شاید بتوان یکی از خواست های ناخوداگاه نویسنده را تØÙ‚یر خوانندگان به ØØ³Ø§Ø¨ آورد .به انگاشت من اگر هنرمندان هم روزگارمان تنها خاصیت Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ هاشان القای نادانی Ùˆ ناتوانی به مخاطبان باشد ØŒ کار کارستانی کرده اند .به راستی آدمهای زمانه ما خودشان را Ú¯Ù… کرده اند Ùˆ خیال Ù…ÛŒ کنند همه چیز را ÛŒØ§ÙØªÙ‡ اند . من Ú©Ù‡ با همه ÛŒ سالخوردگی از این جوان سالخوار سپاسگذارم Ú©Ù‡ به قلعه Ø±ÙØªÙ† شاهوار ØŒ ناگزیرم کرده است .خدا قوت جوان ØŒ خسته نباشی !
شاید هنوز شعر دوستانی باشند Ú©Ù‡ گمان کنند وظیÙÙ‡ ÛŒ نقد ادبی ØµØ±ÙØ§ روشن کردن ظلمات ذاتی سروده های شاعران است .اما خبرگان امر Ù…ÛŒ دانند Ú©Ù‡ سره گری ادبیات هم مثل همه پدیده های عالم کرداری تناقض آمیز است Ùˆ در عین ØØ§Ù„ Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تواند نورانیتی به وجود آورد به انبوهی ظلمات خاکستری روان شعر خواهد Ø§ÙØ²ÙˆØ¯ .من این یادداشت را بر مجموعه شعرآستان های ÙˆØÛŒØ¯ ضیائی نمی نویسم تنها به این قصد Ú©Ù‡ در Ùهم معانی تنیده در آنها خوانندگان را یاریگری کنم Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ دانم ØØ§ØµÙ„ کارم ØŒ Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù† Ú¯Ù†Ú¯ÛŒ های تازه ای بر غموضشان نیز هست .Ùˆ این را هم خدمت به این نوشتار ها به ØØ³Ø§Ø¨ Ù…ÛŒ آورم Ú©Ù‡ ابهام Ø§ÙØ²Ø§ÛŒÛŒ را از کارکرد های نقد ادبی Ù…ÛŒ دانم : " نقادی دود بر ابهام شعر Ø§ÙØ±ÙˆØ®ØªÙ† Ù…ÛŒ Ø§ÙØ²Ø§ÛŒØ¯ ! شعر از آن مقوله ها نیست Ú©Ù‡ به میانجی ØªÙØ³ÛŒØ± کردن از Ú¯Ù†Ú¯ÛŒ آن کاسته شود Ú©Ù‡ هر گونه روشنگری در این باب به پیچیده تر شدنش Ù…ÛŒ انجامد .در اینجا هر هر گرهی Ú©Ù‡ به ظاهر Ù…ÛŒ گشاییم بستگی را بیشتر Ù…ÛŒ کنیم " (2) نقد ØŒ تاویل ØŒ ØªÙØ³ÛŒØ± Ùˆ هر ÙÙ† Ùˆ روشی Ú©Ù‡ به امید روشنگری کردن در ØÙ‚ آثار هنری در کار Ù…ÛŒ اوریم ØŒ در عین ØØ§Ù„ تاریکی ها شان را Ø§ÙØ²ÙˆÙ†ÛŒ خواهد داد هر باری هر به راه آوردنی در عالم هنر از راه بدر بردنی نیز خواهد بود .به باور من هنرمند روزگار نو در اندیشه ÛŒ نو کردن خود Ùˆ مخاطبان خویش است Ùˆ این کار در درازنای هزاره هایی Ú©Ù‡ در پیش روی است به انجام تواند رساند .هنر کیمیای روان انسانی است :
تغییر گوهر است زبان مرا ، هنر زرینه گوش کن که هیاهوی کیمیاست (3)
البته همینطور Ú©Ù‡ Ú¯ÙØªÙ… ØŒ این کار روز Ùˆ Ù‡ÙØªÙ‡ Ùˆ ماه Ùˆ سال Ùˆ دهه Ùˆ ØØªÛŒ سده نیست .خیلی زمان میبرد اما هر Ú†Ù‡ هست این تنها امیدی است Ú©Ù‡ انسان روزگار ما میتواند داشته باشد .البته معجزات دانش بشری ØŒ از دست اعمال روش کلونینگ در تولید مثل را انکار نمیکنم .ØØªÙ…ا در مطبوعات مطالعه ÙØ±Ù…وده اید ØŒ دانشمندان ینگه دنیایی ØŒ جنین واره ÛŒ آدمیزاد را هم ساخته اند Ùˆ خوب با این تکنولوژی زیست شناسی نوین خیلی Ø§ÙØ³ÙˆÙ† گری ها Ù…ÛŒ توان کرد اما در کار هنر ØŒ سخن تدریجی بودن آن است .لابد Ù…ÛŒ دانید عجله کار شیطان است (!) Ùˆ هنر ذاتیتی الهی دارد Ùˆ روایت شده است Ú©Ù‡ التا Ù†ÛŒ للله.
هنر مندان هیچ شتابی ندارند ØŒ چون Ù…ÛŒ خواهند نرم Ø§ÙØ²Ø§Ø± Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ آدمیت را دگرگون کنند Ùˆ این کار هر Ú†Ù‡ آرامتر صورت پذیرد بی خطر تر خواهد بود .
" شعر همانگونه Ú©Ù‡ یاخته ÛŒ آن : بیت از دو باره ÛŒ به ظاهر از هم جدا اما در باطن پیوسته Ùˆ با هم یگانه ØŒ ÙØ±Ø§Ù‡Ù… Ù…ÛŒ آید .یگانه ای است دوگانه : مظهر تناقض ØŒ تناقض Ù„ÙØ¸ Ùˆ معنا ØŒ راست ترین دروغ ØŒ آبستن هدایت Ùˆ ضلالت :
خیر و شر ،
توامان بطن بودن اند .
هر دو
در شیار زار کشتن و درودنند .
هر دو گرم بازی گره زدن ، گره گشودنند .
تاچگونه خواب تازه را توان گزارد ،
کوب کوب شان همیشه را بلند باد !
کوبه ی در خیال خانه ی سرودن اند !
راس اصل ماجراست ،
از ØªÙ†Ø§ÙØ± دو ضلع بگذریم
زاویه ØŒ همیشه ملتقای Ø§Ù†ØØµØ§Ø±ÛŒ دو خط راست
جوش خوردن دو خط و بر دو راستاست !!!(4)
" وقتی به پایه های هنر Ù…ÛŒ نگریم یکی از ویژگی های آنرا ستیزه کردن با وضعیت موجود Ù…ÛŒ بینیم .بنابراین اگر شعر از نظر مضمون هم ØØ§ÙˆÛŒ اسطوره نباشد از دیدگاه منطق ستیز بودن اسطوره است .من هنر Ùˆ علی الخصوص شعر را اسطوره ÛŒ جاری نام مینهم .مادام Ú©Ù‡ شعر را Ù…ÛŒ پذیریم ØŒ انگار اسطوره را Ù¾Ø°ÛŒØ±ÙØªÙ‡ ایم .یکی از بنیاد های شعر ایرانی تناقض بارگی ان است .این خصوصیت را بیشتر از همه در سروده های مولانا Ùˆ بیدل Ù…ÛŒ توانیم دید .Ø§ØªÙØ§Ù‚ا در آثار این دو سراینده ØŒ با ØØ³ آمیزی هم بیشتر دیدار Ù…ÛŒ کنیم .به اعتقاد من هنر پست مدرنیسم پیش از هر چیز تجسم درامیختن ناساز هاست .هد٠این هنر نه ابلاغ Ùˆ انتقال معانی Ú©Ù‡ خلق ØÛŒØ±Øª Ùˆ Ø´ÛŒÙØªÚ¯ÛŒ Ùˆ هر Ú†Ù‡ گیج تر کردن مخاطبان Ùˆ ایجاد تشویشی مطبوع در ضمیر آنهاست .وقتی مولانا نور میخورد Ùˆ قطار مورد نظر هوشنگ ایرانی ØŒ غار کبودی دوان است Ú©Ù‡ جیغ Ø¨Ù†ÙØ´ میکشد ما با ÙØ¶Ø§ÛŒÛŒ پست مدرن رویاروئیم .همانگونه Ú©Ù‡ در روان ما آدمها تمایل به نظم Ùˆ انسجام عقلانی هست ØŒ ØªÙ†Ø§ÙØ± نسبت به نظم Ùˆ انسجام نیز هست . این ØÙ‚یقت تلخ Ùˆ شیرین را ما با ØªÙØØµ در اسطوره ها ÛŒ اقوام Ùˆ ملل باستانی Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØªÙ‡ ایم Ùˆ جز از اسطوره ها رویاهای اکنون خودمان نیز ØŒ از همین ØÙ‚یقت متناقض درسرشت ما پرده برمیدارد .دنیاهای خواب Ùˆ بیداری ما از هم جدایند Ùˆ هنر کوشش روان ما برای ترکیب این دو عالم است...به بیان دیگر به یاری Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ هنری است Ú©Ù‡ ناخوداگاهی Ùˆ خوداگاهی مان را با هم در میامیزیم Ùˆ به میانجی این ابزار متعالی به اصل اساطیری خویش باز Ù…ÛŒ گردیم ." (5)
از دهه های پایانی قرن نوزدهم Ùˆ سالهای آغازین قرن بیستم Ú©Ù‡ بشر با کش٠جبر ژنتیکی خود اندک اندک امید خویش به آسمان را رنگباخته ÛŒØ§ÙØª Ùˆ ادبیات با سر در چاهسار ناتورالیسم ØŒ واژگون شد .زمینه برای سیاه بینی شاعران Ùˆ نویسندگان ÙØ±Ø§Ù‡Ù… آمد .انسان به تبار قابیلی خویش ÙˆÙ‚ÙˆÙ ÛŒØ§ÙØª Ùˆ دانست Ú©Ù‡ به عنوان سلاله آدم ØŒ اگر نخواهد چون هابیل ÙØ¯Ø§Ø´ÙˆØ¯ باید راه Ùˆ رسم قابیلی پیشه کند .به یاداورد Ú©Ù‡ به موجب کتاب مقدس از نسل قاتلی مطرود Ùˆ ملعون ØŒ برادر Ú©Ø´ÛŒ ناپرواست .بنابر آن جهان خود را جهانی قابیلی پندار کرد Ùˆ بزودی به رای العین دید Ú©Ù‡ پیرامون ÙˆÛŒ را دزدان Ùˆ قاتلان ØŒ نامردان Ùˆ خیانت پیشه گان ÙØ±Ø§Ú¯Ø±Ùته اند .چونین شد Ú©Ù‡ اندک اندک اعتماد خود به همنوعان را از دست داد Ùˆ همه را با خود بیگانه دید Ùˆ تنها خود را با خویش اندکی آشنا ÛŒØ§ÙØª Ú©Ù‡ آن آشنایی هم پس از گذار چند دهه به از خود بیگانگی بدل شد .براین بنیاد ÙØ±Ø¯ÛŒØª در تمام شئون زندگانی ÙˆÛŒ از آن زمان در عوالم هنری او رسوخ کرد Ùˆ کار به آنجا رسید Ú©Ù‡ ØµØ±Ø§ØØª Ùˆ روشنایی در هنر بی ارج اند Ùˆ ابهام Ùˆ غموض قدر Ùˆ قیمت پیدا کرد .هنر به جای آنکه بیان همسانی های هنرمند با مخاطبان خود باشد به نمایش ناهمخوانی های او با جماعت تغییر ماهیت داد .در ادبیات هم روش دلی عقده سرودن Ùˆ نوشتن جای خود را به سخنان چند Ùˆ چند پهلو وا میگذارد .ادبیات لختک لختک بجای آن Ú©Ù‡ پاسخ به مساله ای از مسائل روانی آدمیان باشد به Ø·Ø±Ø Ù…Ø³Ø§Ù„Ù‡ مبدل شد Ùˆ مطالعه آثار ادبی در ØÙ‚یقت ورود به قلمرو پایان ناپذیر معما های ذهن بشری گردید .این معماگرایی تا آنجا پیش Ø±ÙØª Ú©Ù‡ " کلینت بروکس " ناقد ØŒ گزاره های موسوم به " ناسازه " را Ú©Ù‡ تعبیری مدرن از جمله های Ø´Ø·Ø Ø¢Ù…ÛŒØ² است ØŒ زبان بایسته Ùˆ ناگزیر شعر شمار کرد .گذشتگان از سد Ù‡ های پیشین ØŒ از عقل Ùˆ ارشادات او ØŒ تا ØØ¯ÛŒ زیاد امید بریده بودند اما به عشق دل بسته بودند Ùˆ چار هجای دوس – تت – دا – رم را چاره ÛŒ کار Ù…ÛŒ دانستند .اما ظاهرا برای اکنونیان خدای عشق هم رنگی ندارد .من به باور تازه ای رسیده ام Ú©Ù‡ چندان هم تازگی ندارد Ùˆ آن هم درآمیختن این هر دو آن است :
کوریم Ùˆ عصای عشقمان بینایی ست خورشید ØŒ ÙØ±Ø§Ø² گنبد مینایی ست
در سینه دلی ابو سعیدی داریم مغز سرمان ، ابو علی سینا ئی ست (6)
آری کوریم Ùˆ عصای عشقمان بینای ست .وقتی این رباعی خود را بی کلام در Ù…ÛŒ یابم همه ØÙ‚یقت را به جویندگان هنر Ú¯ÙØªÙ‡ ام : همه از Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª ØÙ‚یقت مطلق ناتوانیم Ùˆ تنها ابزاری Ú©Ù‡ میتواند دلمان را خوش کند عصای عشق است Ú©Ù‡ آنرا به اعجاز اندرون ØªØ§ÙØªÙ‡ از اژدهای Ù†ÙØ³ در وجود آورده ایم :
عصا را اژدها کردن ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ست عصا Ú©Ù† اژدها را Ùˆ ÙØ³ÙˆÙ† Ú©Ù† !
Ùˆ نیز Ú¯ÙØªÙ‡ ام نه با عقل ØŒ نه با عشق ØŒ با هیچکدام به تنهایی نمیتوانیم انسانی زیست Ú©Ù‡ باید هر دو را در کار آریم : باید معجون جنون Ùˆ عقل را درمان بزرگ قرن خویش بدانیم Ùˆ بدانیم Ú©Ù‡ :
این جوش و خروش در رگ و ریشه ی ماست
خون دل ماست این که در شیشه ی ماست
در کاسه ی سر به جای می در جوش است
اندیشه ی خون که خون اندیشه ی ماست ( 7)
در نگاه من پدیداورنده ÛŒ این متن ها در نوشتن آنها با این معجون دوپینگ کرده است .در این نوشته ها خواننده خود را با آمیختار دیوانگی Ùˆ خردمندی رویاروی میبیند Ùˆ همین تضاد اندرونی است Ú©Ù‡ Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù‡ های ضیائی را درنگریستنی کرده است .داستانی درباره ÛŒ لامینگ نقاش معاصر ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ هست Ú©Ù‡ در مراسم هشتادمین سالگرد تولدش Ú¯ÙØªÙ‡ بود :" در هنر قواعد Ùˆ قوانین به منزله ÛŒ دستورات طبی اند .انسان باید بیمار باشد تا از آنها پیروی کند " ( 8)
این سخن نقاش ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÙˆÛŒ ØÙ‚یقتی انکار ناپذیر است .هنر همیشه رشد Ùˆ تکامل خود را مدیون قانون Ø´Ú©Ù†ÛŒ ها بوده است .براستی اگر نمایشنامه نویسان بعد از چند قرن ÙˆØØ¯Øª های سه گانه ÛŒ ارسطویی را نمی شکستند امروز هنر های نمایشی به تکاملی Ú©Ù‡ تاکنون رسیده است ØŒ میرسید ØŸ
برای گوشهای هنر دوستان هیچ صدایی خوشتر و گوشنواز تر از تراک شکستن پیاپی معیار و میزانهای هزاره های پیشین نیست .انسان دلشکسته ی این هزاره همه چیز را شکستنی می خواهد !
آمیختن شعر Ùˆ داستان در جهان Ùˆ ایران ØŒ امری دیرینه است Ùˆ کار تازه ای نیست .درØÙ‚یقت شاهکارهایی چون شاهنامه ØŒ مثنوی معنوی ØŒ منطق الطیر Ùˆ صدها اثر دیگر از این آمیختگی ØØ§ØµÙ„ شده اند .همین طور Ú©Ù‡ همه موجودات Ù…ØØµÙˆÙ„ آمیزش اضداد با هم اند Ùˆ در عالم جانداران ادامه ÛŒ راه ØÛŒØ§Øª ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ جمعی Ùˆ نوعی جز از طریق پیوند نر ها Ùˆ ماده ها میسور نمی تواند بود ØŒ هنر های ما آدمیان Ùˆ از آن جمله هنر های کلامی جز از راه درآمیختگی مداومت نمی توانند ÛŒØ§ÙØª .
کهن ترین سرود های بشری ØŒ ØÙ…اسه ها Ùˆ تغزلات ØŒ Ù…ØØµÙˆÙ„ برخورد شاعرانه ÛŒ آدمیان با رویدادهای طبیعی اجتماعی Ùˆ ÙØ±Ø¯ÛŒ است .
هر واژه ای از واژه های زبانهای بشری از این بابت Ú©Ù‡ ما به ازائی در عوالم عین Ùˆ ذهن دارد به مثابه ÛŒ پیوند دهنده ÛŒ جهانهای کهین Ùˆ مهین است Ùˆ شعر Ùˆ داستان ØŒ هر دو از این بابت با هم یگانگی دارند .هر دو در آمیختن Ù…ØØ§Ú©Ø§Øª های انسان Ùˆ دنیای اویند .امیلی دیکنسون کار خود Ùˆ همه شاعران جهان را عشق ورزیدن Ùˆ سرودن Ùˆ سرودن Ù…ÛŒ دانست :"کار من عشق ورزیدن است ØŒ امروز ØµØ¨Ø Ù¾Ø±Ù†Ø¯Ù‡ ای ÛŒØ§ÙØªÙ… در آن پایین پایین ØŒ بر بوته ÛŒ Ú©ÙˆÚ†Ú©ÛŒ در انتهای باغ ØŒ پرسیدم : برای Ú†Ù‡ Ù…ÛŒ خوانی وقتی کسی صدایت را نمی شنود ØŸ ØŒ با بغضی در گلو Ùˆ تپشی در سینه Ú¯ÙØª : کار من خواندن است Ùˆ از آنجا پر کشید Ø› Ú†Ù‡ میدانم شاید ÙØ±Ø´ØªÙ‡ ها روزی خودشان با همین شکیبایی گوش ÙØ±Ø§ دهند Ùˆ سرود بیشنونده ÛŒ مرغک را تشویق کنند " ( 9)
این سخن ØØ§Ú©ÛŒ از آن است Ú©Ù‡ هر موجودی ØÙ‚ دارد ØŒ در این کارناوال عظیم ازلی Ùˆ ابدی ØŒ صدای خودش را بلند کند Ùˆ هیچ صدایی را نباید خاموش کرد .نمیشود کسی را به این دلیل Ú©Ù‡ ØØ±Ùهایش برایمان Ù…Ùهوم نیست به سکوت ÙØ±Ø§Ø®ÙˆØ§Ù†Ø¯ .هزاران سال است Ú©Ù‡ هم کلاغان قار قار میکنند هم کبوتر ها بقبقبو Ùˆ هم گنجشکان جیک جیک Ùˆ ما معنای هیچکدام از آواز های بکرشان را اندر نمی یابیم .بنابراین این Ú©Ù‡ من نمیÙهمم توچه Ù…ÛŒ گویی نباید باعث شود Ú©Ù‡ من دهان تو را ببندم Ùˆ صدایت را Ø®ÙÙ‡ کنم .
" دیگر روزگار زبان را لقمه Ú¯Ø±ÙØªÙ† Ùˆ در گوش مخاطب ÙØ±Ùˆ کردن نیست Ú©Ù‡ زمانه ÛŒ به چشمکی ØŒ چشمه ÛŒ Ù…Ø¹Ø±ÙØª در دلها جاری کردن است " ( 10 )
اگر شاعر باید اشارات را به عبارات بدل کند شعر دوست هم باید بتواند عبارات ÙˆÛŒ را دیگر بار به اشارات برگرداند .روشنگری های Ù…ÙØ³Ø±Ø§Ù† Ùˆ ناقدان تنها باید به هر دو گروه یاری کند تا بتوانند آسانتر عبارت ها Ùˆ اشارت ها را در یابند Ùˆ بدین ترÙند ÙØ§ØµÙ„Ù‡ ÛŒ بینهایت موجود میان خودشان را متناهی کنند .بسیاری از اوقات ØŒ تنگناهای گوناگون اخلاقی ØŒ سیاسی ØŒ اجتماعی Ùˆ مذهبی Ùˆ ØØªÛŒ اقتصادی در این دنیای Ø§ÙØ³Ø§Ø± گسیخته ØŒ به آدم اجازه ÛŒ این کار را نمی دهد .اینجا هاست Ú©Ù‡ Ø®Ùقان Ú¯Ø±ÙØªÙ† Ùˆ خاموشی اختیار کردن را از هر بیانی ابلغ میابد .من خود وقتی سروده ام :
سکوت نغز ترین شعر روزگاران است
در آن دیار Ú©Ù‡ طوطی سخن شناس Ø§ÙØªØ¯ ( 11)
این سخن را به هیچ وجه گزاÙÙ‡ نپندارید .گاهی وقتها واژه ÛŒ تک هجایی " هیس !" Ù…ÛŒ تواند دیوان کبیر شاعران بزرگ روزگار باشد به همانگونه Ú©Ù‡ در هزار Ùˆ چهار صد سال پیش تک هجای اول کلمه ÛŒ توØÛŒØ¯ :" لا " بزرگترین پیام مسلمانی بود .همین ØØ±Ù نهنگ آسا ØŒ همین جاروی Ø±ÙØª Ùˆ روب ماسوی الله .ØØªØ§ آنرا دوبار هم نمی شود Ú¯ÙØª Ú©Ù‡ در ان صورت جز دعوت به خواب Ùˆ خموشی نمی بود !!
آمیختار شعر Ùˆ داستان در ØÙ‚یقت کوششی در خلق بکارت ادبی است .نویسنده با این کار قبل از هر ØØ±Ù Ùˆ سخنی میخواهد بگوید من از Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† در قالبهای کهن ادبیات ØªØ§ØØ¯ÛŒ خسته شده ام Ùˆ بر سر آنم تا با پیوند پاره ای از آنها با یکدیگر ØŒ قالبی بدیع ÙØ±Ø§Ù‡Ù… آورم .ØØ±Ù دیگرش این است Ú©Ù‡ همیشه نو ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ÛŒ است Ú©Ù‡ از Ù„Ù‚Ø§Ø Ú©Ù‡Ù†Ù‡ ها در وجود Ù…ÛŒ آید . برای هر Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ نوینی چاره ای جز رجوع به گذشته ها نداریم :
" من قطار سرنوشت را ،
دیده ام که میرود به پیش .
بی که بگسلد ز راه ، گام
بر دو خط بیت های خویش .
***
Ù„ÙØ¸ ØŒ جیغ واره ÛŒ Ø¨Ù†ÙØ´ ØŒ
Ù…ØØªÙˆØ§ ØŒ کبود گان غار ØŒ
ابتدا ، رمان از انتها :
هر گزینه ای همیشه زار ! ( 12)
انگار هزاره ÛŒ سوم هزاره ÛŒ نو کردن همه چیز است .ضیائی خواسته است با درآمیختن شعر Ùˆ داستان به این نیاز هزاره در ØØ¯ خویش پاسخی داده باشد .دلیل این کار او بیگمان درک یگانگی ذاتی آن دو بوده است ." شعر Ùˆ داستان ØŒ ذاتی یگانه دارند Ùˆ این یگانگی ذاتی ØØ§ØµÙ„ آن است Ú©Ù‡ هر دو ØŒ روندی از کردارند Ùˆ نوع مرغوبشان همیشه ØŒ معجونی از قبض Ùˆ بسط ØŒ گره Ùˆ گشایش است " ( 13)
عمومی ترین پیام هنر نو ØŒ بیان Ú¯Ù†Ú¯ÛŒ وضعیت ادبی جهان است .اینکه ابهام در هنر نو ØØ³Ù† شمرده شده است به دلیل آن است Ú©Ù‡ پیام اصلی هنر در دوران نو همین است .هنر وظیÙÙ‡ ÛŒ خود Ù…ÛŒ داند Ú©Ù‡ به آدمیان ØØ§Ù„ÛŒ کند Ú©Ù‡ وضع پیچیده تر از آن است Ú©Ù‡ انسانهای گذشته Ù…ÛŒ اندیشیده اند .شاعر امروز با این کار نقصان دانایی خود را اعلام Ù…ÛŒ کند Ùˆ به همه مخاطبان خویش اعلام میکند Ú©Ù‡ هر کسی باید خود به Ùکر خود باشد چرا Ú©Ù‡ چاره ای همگانی یا خارجی وجود ندارد یا به این سادگی ها نمی توان آنرا پیدا کرد .آری در جهانی Ú©Ù‡ ÙØ±Ø¯ÛŒØª جانشین جامعه گرایی شده است هیچکس نمی تواند راهی همگانی به دیگران نشان دهد Ùˆ بقول شادروان شاملو :
کوهها با همند و تنهایند / مثل ما باهمان تنهایان .
دنیای عجیبی است .همه با هم ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ میزنیم اما هیچکس جز صدای خودش را نمیشنود.شاعری با دربار صÙÙˆÛŒ تعهد کرد Ú©Ù‡ شعری بی معنی بسراید Ùˆ در ازاء هر بیت Ú©Ù‡ معنی داشته باشد کتک بخورد .ابیات مثنوی را خواندند .چند تا معنی دار پیدا کردند Ùˆ از بابت همانها ÙÙ„Ú©Ø´ کردند . گمان Ù…ÛŒ کنم ضیائی هم هوس ÙÙ„Ú© کرده است اما به او توصیه Ù…ÛŒ کنم : از گرمای کویری اندرون خود بکاهد تا از سگ Ù†ÙØ³ او نمک برآورد :
من به ÙÙ„Ú© نمی روم گر ÙÙ„Ú©Ù… کند ÙÙ„Ú©
داغ کویر را بگو از سگ من نمک کند !
شعرآستان ساق ماهی اینگونه پایان می پذیرد : " آدم اگر عاشق باران است ، ماهی میشود / رنگین کمان طاق نصرت ماهی هاست "(14)
دال ها یگانه اند اما همنشینیشان با هم ØŒ میان مدلولهاشان درگیری ایجاد Ù…ÛŒ کند ." راستی آدم اگر آدم بود تا همین الان هم Ú©ÛŒÙور سیب ØÙˆØ§ میشد..."( شعلوک )
هنر روزگار ما هنر ترکیبی است .درآمیختن شعر Ùˆ داستان در ØÙ‚یقت خلق ادبیاتی نریانه است .از آن جنس Ú©Ù‡ چند دهه پیش سراینده ÛŒ " شاهین ها" دکتر تندر کیا به صورت " نثم " رو به راه کرد Ù‡ بود .او این نریانگی را از طریق در آمیختن نظم Ùˆ نثر با نام نثم ÙØ±Ø§Ù‡Ù… آورد Ùˆ ضیائی از طریق آمیزش شعر Ùˆ داستان Ú©Ù‡ گونه ÛŒ دیگری از آمیزشهاست .ناپلئون بیجا Ù†Ú¯ÙØªÙ‡ بود Ú©Ù‡ مرد نثرخدا Ùˆ زن شعر اوست .در نوشتار ضیائی این زن Ùˆ شوهر ادبی با هم آمیخته اند Ùˆ به همین دلیل ظلمت شبانه ÛŒ ابهام را برای آمیزش برگزیده اند .Ùˆ ØØªØ§ Ø§Ù„ÙØ§Ø¸ Ùˆ معانی را Ú©Ù‡ آنهم هر Ù„ØØ¸Ù‡ به رنگی در Ù…ÛŒ آید : سرخ ØŒ سبز ØŒ آبی ØŒ زرد ØŒ Ø¨Ù†ÙØ´ ØŒ کبود ØŒ نارنجی ...رویش گذاشته اند .این نوشتار ها هرگز صورت Ùیلم پورنوگراÙیک سکسی را نمی گیرند Ú©Ù‡ هماغوشی های ضد ها Ùˆ نقیض ها در آنها رو به خاموشی صوتی Ùˆ تصویریست .پیام اصلی این نوشتار ها به باور من هیچ جز بیان غموض Ùˆ Ú¯Ù†Ú¯ÛŒ روند های زندگانی ÙØ±Ø¯ÛŒ Ùˆ اجتماعی انسان در هزاره ÛŒ سوم نیست Ùˆ همین ØØ±Ù ØØ³Ø§Ø¨ درشتی است Ú©Ù‡ به همه ØØ±ÙˆÙ Ø§Ù„ÙØ¨Ø§ÛŒ زبانهای بشری آبستن است .ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ ضیائی این است Ú©Ù‡ نمی داند با خود Ùˆ جهانی Ú©Ù‡ در آن میزید چگونه سلوک کند .این نوشتار ها نوعی اعترا٠به نابینایی Ùˆ نادانی است .آری از خیر Ø¢ÙØªØ§Ø¨ گذشتیم آیا شب تالی روان تاریکمان را با نور آشنایی نخواهد داد؟
من
با تمام Ú˜Ø±ÙØ§
چونانکه چاه ، دوخته ام چشم
عمری بر آسمان ،
شاید ستاره ای
آیینه ی زلال مرا بارور کند !
شاید
دوباره باهم
Ú˜Ø±ÙØ§ Ùˆ روشنی
همداستان شوند !
تا کی میان این دو جدائی ست ؟
هنگامه ی نیاز گشائیست ! ( 15)
می گویند نور جهان بیگم به کلیم کاشانی اعتقادی نداشت .کلیم وقتی با تبختر این بیت را خواند :
ز شرم آب شدم ، آب را شکستی نیست
به ØÛŒØ±ØªÙ… Ú©Ù‡ مرا روزگار چون بشکست !
نور جهان به بدیهه Ú¯ÙØª :" یخ بست Ùˆ شکست ! " ( 16)
شاید بعضی ها با نوآوری های پدید آورنده ی این مجموعه چونین برخورد کنند و با طنزی آمیخته به ناباوری با آن درگیر شوند .
اما من مطمئنم که در هنر ، هیچ راهی جز تن دادن به تجربه های تازه راهگشا نمی تواند بود .
ÙˆØÛŒØ¯ ضیائی هنوز بسیار جوان است Ùˆ تا رسیدن به دیگر قله های Ø¢ÙØ±ÛŒØ¯Ù† راهی دهشتناک Ùˆ درازینه Ùˆ دیریاب پیش روی دارد اما هر Ú†Ù‡ هست بقول خواجه ÛŒ شیراز : " زهد رندان نوآموخته راهی به دهی ست " من بیگمانم Ú©Ù‡ ÙØ±Ø¯Ø§Ù‡Ø§ÛŒ این جوان روشنتر از این خواهد بود Ùˆ تØÙ‚Ù‚ این امید مستلزم بردباری مخاطبان است Ùˆ بس !هیس ! نمرت بیس !
پی نوشت ها :
1-سایت اینترنتی ادبیان ، سوختن در هاوییه بینامتنیت ، ناهید اللهوردیزاده ، ژانویه 2006
2- از دو نقطه تا همه چیز ، قدمعلی سرامی ، انتشارات مشیانه ، تهران ، چاپ اول ، 1374
3- همان ، ص 8 .
4- از هرگز تا همیشه ØŒ قدمعلی سرامی ØŒ انتشارات ترÙند ØŒ تهران ØŒ چاپ دوم ØŒ 1385
5- همان ، ص 229 .
6- تا زادن بامداد باید خواند ØŒ قدمعلی سرامی ØŒ انتشارات ØØ¯ÛŒØ« امروز ØŒ قزویم ØŒ چاپ اول ØŒ 1381.
7- از دونقطه تا همه چیز ، ص 23.
8- گنجینه ÛŒ لطای٠، گرداورنده Ù… . ÙØ±Ø¯Ø§Ø¯ ØŒ به کوشش Ù…ØÙ…د ØØ³ÛŒÙ† تسبیØÛŒ ØŒ انتشارات بنیاد ØŒ تهران ØŒ چاپ Ù‡ÙØªÙ… ØŒ 1372.
9- گزیده ی نامه ها و اشعار امیلی دیکنسون ، ترجمه سعید سعید پور ، انتشارات مروارید ، تهران ، چاپ اول ، 1385
10- از دو نقطه تا همه چیز ، ص 26 .
11- تازادن بامداد باید خواند ، ص 28 .
12- از هرگز تا همیشه ، ص 231 .
13- از دو نقطه تا همه چیز ، ص 7 .
14- ندیمه نورد ØŒ مجموعه شعرآستان ها ØŒ ÙˆØÛŒØ¯ ضیائی ØŒ سایت ادبی Ù…Ø§Ù†ÛŒÙØ³ØªØŒ 1385.
15- تا زادن بامداد باید خواند، ص 94 .
16- گنجینه ی لطای٠، ص 206 .