نگاهی به شعرهای شهلا آقاپور---گیل آوایی
از عریانی اØساسی وسوسه انگیز Ú©Ù‡ شور Ùˆ Øال زنانه را آواز Ù…ÛŒ دهد تا عاشقی Ú©Ù‡ اصالت زندگی را Ù…ÛŒ ستاید Ùˆ بی پیرایگی Ø´ÛŒÙته ای را Ù…ÛŒ نمایاند،تصویری هماره همچون سایه ای خواننده را دنبال Ù…ÛŒ کند.
نگاهی به شعرهای شهلا آقاپور
بخش نخست
از: گیل آوایی
۲۳ اکتبر۲۰۰۷
شعرهای شهلا آقاپور را هر وقت خوانده ام چنین تداعی شده است Ú©Ù‡ نقاشی، وسوسه گر، مقابل بوم نقاشی ایستاده Ùˆ مانند نسیمی بازی گوش در جای جای بوم، رنگی شیطنت بار Ù…ÛŒ ا Ùشاند.
از عریانی اØساسی وسوسه انگیز Ú©Ù‡ شور Ùˆ Øال زنانه را آواز Ù…ÛŒ دهد تا عاشقی Ú©Ù‡ اصالت زندگی را Ù…ÛŒ ستاید Ùˆ بی پیرایگی Ø´ÛŒÙته ای را Ù…ÛŒ نمایاند،تصویری هماره همچون سایه ای خواننده را دنبال Ù…ÛŒ کند.
با رنگهای شاد در سایه روشن سیاه اندوه سر از عرÙان دلپذیری در Ù…ÛŒ آوری Ú©Ù‡ رنگی شاد Ø±ÙˆØ Ø±Ø§ به سماع Ù…ÛŒ برد Ùˆ در همان Øال به Ùانتزیهای رنگ آمیز رنگین کمانی کشانده Ù…ÛŒ شوی Ú©Ù‡ Ùقط به زیبایی Ùˆ مهر Ùˆ دوست داشتن Ù…ÛŒ اندیشی.
خشم Ùˆ کینه Ùˆ انتقام Ùˆ Øسد در شعرهای شهلا آقاپور جا ندارد. مهر ستایی٠بی پیرایه ÛŒ شهلا آقاپور، به زندگی Ùˆ انسان، نماد مستمر Ùˆ یک نواختی است از آغاز تا پایان کارش Ú©Ù‡ با تو واژه به واژه Ùˆ نصویر به تصویر پا به پا همراه است.
وقتی شعرش را چنین می آغازد که:
"شب ها به Øس Ù
شنیدن ٠عطر Ù
آه Ù Ù†Ùس ٠تو
نبض ٠آب ٠آبی دلم
تاب تاب می زند...."
از آه Ù†Ùس یار به نبض آب آبی، تابلویی در مقابل خواننده نقش Ù…ÛŒ زند Ú©Ù‡ هنوز از تماشای ایماژ آن رها نشده بازیگوشانه نقشی دیگر Ù…ÛŒ زند:
"شبها که می گذری
از قبرستان ٠خیس Ù
شهرک ٠شیرین
گردنبندی می شوی
برگردنم ازقطرات باران
و انگشتانت که
به بالا می چکند...."
نشانه بی پروایی ای می آغازد و پیش از آنکه به ادامه شعر پیش کشیده شوی یا اینکه بخواهی بپردازی، در واژه واژه همین بخش به تصور و ذهنیت و نقشهایی می پردازی که هر کلمه تا اینجایش ترا می گیراند.
شعری از Ùروغ در ذهن جان Ù…ÛŒ گیردکه با شور خاص Ùروغ وارش داد Ù…ÛŒ زند: ای ماهی طلایی مرداب وجود من...............
اØساس نهÙته در هر واژه از شعر شهلا آقاپور تا آنجا Ú©Ù‡ با روان Ùˆ بی پیرایگی جاریست، خواننده را بسهولت در ارتباط Øسی اش Ù…ÛŒ کشاند Ùˆ زبان شعریش را ملموس Ùˆ ستودنی Ù…ÛŒ کند.
"
...من درآرزوی تصاØب Ù
باغ ٠گرم ٠دستهایت
دل به راهم ..."
روبرو شدن با ایماژها Ùˆ تصویرهایی از این دست چونان نسیمی Ø±ÙˆØ Ø®ÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯Ù‡ را به نوازش Ù…ÛŒ نشاند.
تا آنجا Ú©Ù‡ زبان Øسی Ùˆ شعری شهلا آقاپور با چنین بی پیرایگی Ùˆ روانی جاری ترا با خود Ù…ÛŒ برد، گریزی از آنت نیست Ùˆ بر پَر٠٠خیالت با اØساس پر شور زنانه ای Ú©Ù‡ عشق Ù…ÛŒ ورزد، Ù…ÛŒ نشینی تا وقتی Ú©Ù‡ شیطنت شاعرانه به Ø¢Ùرینش واژه یا ساخت شعری کشیده Ù…ÛŒ شود مانند Ù†Ùتی سر کشیده از برون Ùضایی Ú©Ù‡ هستی به چگونگی پردازش Ùˆ زیبایی سازی واژه Ù…ÛŒ رسی:
" ...آه دوباره
Ø´Ú©ÙˆÙÙ‡ Ù…ÛŒ زنند
ژرÙدریاها
رقص ٠سبزÙآبی٠ی
تازگی ها ..."
اییجاست Ú©Ù‡ شهلاآقاپور٠شاعر را در Ùضای دیگری Ù…ÛŒ یابی Ú©Ù‡ باز نمادی از همان نقاش وسوسه گریست Ú©Ù‡ آگاهانه، رنگی نیز بر بوم شعری اش Ù…ÛŒ پاشاند Ùˆ رقص سبز آبی ÛŒ تازگی ها را Ù…Ùهوم Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ از " شبها Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ گذری از قبرستان خیس....." Ùاصله Ù…ÛŒ گیری Ùˆ به تلاش شاعر در پایبندی به واقعیت شعری Ùˆ ساخت ادیبانه Ù…ÛŒ رسی.
شهلا آقاپور در شعر هایش چهارÙصل را به خواننده آواز Ù…ÛŒ دهد بگونه ای Ú©Ù‡ نوای ویوالدی شعرش، بهار را در گوش جان تو زمزمه Ù…ÛŒ کند، شهلا آقاپور را Ù…ÛŒ شنوی Ú©Ù‡:
"بهار، بهار ست
سبز بهارین
یواش، یواش بیا
نوازش ٠نرمین Ù Øس..."
" شا پّرک ٠سر خوش ٠دلم
دوباره
نوروز، نوروز
در کو چه های برلین
دÙرناز ،دÙر ناز
هوای عاشقی دارد..."
با Øسی بسیار گیرا Ùˆ وسوسه گر از سبزانه ÛŒ بهار خرامان به هوای عاشقی کشیده Ù…ÛŒ شوی به:
".. دلبر پسری جوان،
Ùرانسوی آشوبگر
چشمانش پسته ،پسته
مثل Ùیروزه نهان ØŒ
کنار ٠کلیسای ٠شکسته
می نوازد مدهوش
گیتار Ù*رومانس* عاشقانه
بنواز، بنواز ملودی Ù Ù
* Ù…Ùونمو،مÙونمو* عشق من،عشق من..."
نسیم بازیگوش شاعرانه شهلا آقاپور با پیش درآمد سبزانه بهارش ترا به دنیایی Ù…ÛŒ برد Ú©Ù‡ از یک سو با عاشق شدن Ùˆ گردش در دیاری Ú©Ù‡ بنوعی وسوسه در غربت را جان Ù…ÛŒ دهد Ùˆ با نوای مونامو*ØŒ Ø±ÙˆØ ØªØ±Ø§ به نجوای عاشقانه Ùˆ رقصی نرگسانه Ù…ÛŒ خواند Ú©Ù‡ Øس ناخودآگاه نوستالوژیک سرزمین پدری آشکار Ù…ÛŒ شود Ùˆ از Ùضای هنری Ùˆ عاشقانه ای Ú©Ù‡ از Ú©ÙˆÚ†Ù‡ های برلین تا جوانک آشوبگر Ùرانسوی به Ùریاد ناگهانی سنÙونی بتهونی Ù…ÛŒ برد Ú©Ù‡ گویی تمامی ترا هشدار Ù…ÛŒ دهد Ùˆ بخود آمدنی Ú©Ù‡ های :
"...* پارلاخ پارلاخ
بهارین یارپاخ لار تÙÙˆÛŒ لاریندا اوی نیاخ*
براق، براق درعروسی برگهای بهار
بر قصیم ، شادییانه بر قصیم..."
شهلا آقاپور را اینجا در هر Øر٠و کلام Ùˆ واژه با زمزمه ÛŒ ساری گلین Ù…ÛŒ بینی Ùˆ خود در Øال Ùˆ هوا Ùˆ شور ترانه ای Ú©Ù‡ در جان تو ریشه دارد سیر Ù…ÛŒ Ú©Ù†ÛŒ با گوشه چشمی به نقاشی وسوسه گر Ú©Ù‡ بازیگوشانه به رنگ امیزی اØساس Ùˆ ضمیر آگاه Ùˆ ناخودآگاه خویش نشسته است.
"..چه خوش گوار مزه ی دارد
چهل چراغ ٠تن ٠معشوق
در*آتلیه*
کارگاه ٠رنگهای پرتقالی ام
سراسر آیینه ی چمن ست،
صد چمنÙ٠تابلو ÛŒ نورس
پرسه زنان درگالریهای سیب وانار
سبزینانه نقاشی می کنم
بر تن ٠ماهیان ٠سبز
غزلهای ٠هیجان زده ÛŒÙ
مست ٠شهلایی را
بهار، بهار ست
سبز بهارین
یواش،یواش
بیا..."
شهلا آقاپور از بهار تا بهار با گردشی هنرمندانه اما بازیگوش Ú©Ù‡ نیم نگاهی به اصالت انسان Ùˆ ÙلسÙÙ‡ دارد ترا با خود چون پروانه ای به پرواز در Ù…ÛŒ آورد Ùˆ از Ú©ÙˆÚ†Ù‡ های برلین تا عاشق نوازی در پاریس Ùˆ پرسه زنان در گالریهای سیب Ùˆ انار، Ø±ÙˆØ Ù†Ø§Ø¢Ø±Ø§Ù…ÛŒ را گویی با ساری گلین صیقل Ù…ÛŒ دهد Ùˆ چون نوای دلنواز ویوالدی از چهارÙصل عشق، هنر Ùˆ اصالت Ùˆ زنده بودن یواش یواش Ù…ÛŒ خواند Ùˆ همچنانکه به زمزمه نا خودآگاه ساری گلین، مستانه سرک Ù…ÛŒ Ú©Ø´ÛŒ به Ùانتزیهای شاعر، Ù…ÛŒ خوانی از او:
" آی دلربا معشوق
وقتی دستهای ضخیم
مردانه ات،
Ùریبا Ù† وگلبرگین
به نا٠آغوشم می خزد
پروانه های تنم
خدای گونه می تپند..."
Ùˆ چنین است Ú©Ù‡ وسوسه Øسی خواستنی Ùˆ دلنشین از Ùانتزی زیبای زنانه، ترا به دنیای عشق Ùˆ دلبریها Ù…ÛŒ برد آنچه Ú©Ù‡ پروانه های تن خدایگونه Ù…ÛŒ تپد. تصویری بی بدیل Ú©Ù‡ از خلاقیت هنری شهلا آقاپور نشأت Ù…ÛŒ گیرد. پروانه های تن Ú©Ù‡ تپیدن خدای گونه انجام نوازش دست مردانه Ùریبان Ùˆ گلبرگین به نا٠آغوش Ù…ÛŒ نشیند، ایماژی بغایت هنرمندانه Ùˆ ستودنی از یک نوازش Ùˆ عشق Ùˆ هم آغوشی ای دل انگیز Ùˆ انسانی است:
" میان این همه
ضیاÙت Ùکوه،
آتشÙشان ٠زیر ٠دامنم
Ùقط
شیهه ÛŒ اسب ٠سرکش Ù
دل تو را می خواهد"
تجسمی از این دست ریشه در نگاهی هنرمندانه دارد Ú©Ù‡ با Øس سرودن در Ù…ÛŒ آمیزد Ùˆ تصویری Ùˆ تمثیلی اعجازبرانگیز Ù…ÛŒ دهد. آتشÙشان زیر دامن Ú©Ù‡ شیهه اشب سرکش دل معشوق Ù…ÛŒ خواهد.
بی پروایی شهلا آقاپور در بیان هنرمندانه Øس Ùˆ Ùانتزی زنانه در شعر با بعدی بسیار زیبا Ùˆ جسورانه ستودنی بویژه اینکه به وقتی تابوهای Ùرهنگی جامعه خویش Ù…ÛŒ اندیشی Ùˆ آن همه خواستها Ùˆ آرزوهای Ù…Ú¯Ùˆ ÛŒ سرکوب شده Ú©Ù‡ بنام شرم Ùˆ Øجب Ùˆ Øیای قهقرایی دینی، چونان سدی در نبوغ Ùˆ خلاقیت زن از گسترگی Ùراخ Ø±ÙˆØ Ùˆ بیان اØساس مانده است.
" آه...نزدیکتر بیا.....
Ùاصله را با باران بوسه هایت
پاک کن سخت،
سخت بچسبا ن
نرمای ماه سینه ات را
بر درشتی ٠پستانها یم"
شهلا آقاپور با بیانی شجاعانه Ùˆ شاعرانه دریچه ای هنرمندانه Ùˆ زیبا از بی پروایی در بیان اØساس زنانه Ù…ÛŒ گشاید Ùˆ بیمی در بیان آنچه Ú©Ù‡ اØساس Ù…ÛŒ کند در خود راه نمی دهدو با گامی Ùراتر:
"بزن
هزاران شعله ی سوز
بر تنم
ببر از هوشم
درین بازی راز ٠بقا
تا هر دو مست٠جان
در شراره ی
یکی شدن ٠شقایق ها"
خلسه ÛŒ زلال Ù
خواب شویم"
زبان شعری شهلاآقاپور Ú©Ù‡ به ÛŒÙمن Øس هنرمندانه اش جذابیتی دلنشین Ùˆ وسوسه گر دارد، تا عمق جان Ø´ÛŒÙته آدمی Ù†Ùوذ Ù…ÛŒ کند Ùˆ چونان سنÙونی دریاچه قو، Ø±ÙˆØ Ù†ÙˆØ§Ø² از گذر پر نشیب Ùˆ Ùراز انگیزه ها Ùˆ وسوسه ها Ùˆ هشدارها، Ø±ÙˆØ Ø§Ø¯Ù…ÛŒ را نوازش Ù…ÛŒ دهد.
بیان زیبا Ùˆ هنرمندانه Ùانتزیهای زنانه، برجسته ترین نماد شعری شهلا Ø¢Ùاپور است Ú©Ù‡ بنوبه خود راه را برای بخش وسیعی از زنان ایرانی Ú©Ù‡ هنوز در بیان اØساس Ùˆ خواستگاههای خویش در Ùرهنگی مردسالارانه Ùˆ Ùئودالی دست Ùˆ پا Ù…ÛŒ زنند، Ù…ÛŒ گشاید.
جسارت Ùˆ هشیاری آمیخته به Øسی زیبا Ùˆ انسانی، شهلا آقاپور را شاعری ماندگار، به ادبیات معاصر ما نوید Ù…ÛŒ دهد.
زبان شعری شهلا آقاپور با ساختار تا کنونی اش دور از " تلاش در Ø¢Ùرینش واژه های تازه Ùˆ تØت شعاع قراردادن روانی٠و جاری شدن زلال شعرهایش، در بعهده گرÙتن رسالتی از این دست Ú©Ù‡ در قالبهای لغت Ùˆ زایشهای واژه های تازه"ØŒ زبانی روان Ùˆ هارمونیک، آمیخته به رنگین کمان هنرمندانه اش Ú©Ù‡ رنگهای متاثر از شناخت Ùˆ آگاهی در Øالتها، خواستها Ùˆ Ùانتزهای زنانه Ú©Ù‡ از بی پروایی ستودنی همراه است، دلپذیر Ùˆ در ارتباط با خواننده شعرهایش، موÙÙ‚ Ù…ÛŒ دانم.
Øضور پرشور Ùˆ سودمند شهلا آقاپور در جامعه قلم Ùˆ هنر ایرانی در تبعید را Ù…ÛŒ ستایم. امید Ú©Ù‡ پربارتر شاهد آثار هنری Ùˆ ادبی Ùˆ Ø¢Ùرینشهای بالنده او باشیم.
با مهر
گیل آوایی
* یارپاخلار توی لاریندا- عروسی برگها
پارلاخ-براق
رومانس- عاشقانه
مونمو- عشق من
گالری. مکان نمایش هنر
آتلیه- کارگاه هنر(نقاشی ،مجسمه سازی وغیره)
کوودام - منطقه ای ست در وسط شهر برلین
و کلیسای شکسته معرو٠قدیمی تاریخی در انجا قرار دارد
که بر اثر جنک صدمه دیده است .
نگاهی به شعرهای شهلا آقاپور
بخش نخست
از: گیل آوایی
۲۳ اکتبر۲۰۰۷
شعرهای شهلا آقاپور را هر وقت خوانده ام چنین تداعی شده است Ú©Ù‡ نقاشی، وسوسه گر، مقابل بوم نقاشی ایستاده Ùˆ مانند نسیمی بازی گوش در جای جای بوم، رنگی شیطنت بار Ù…ÛŒ ا Ùشاند.
از عریانی اØساسی وسوسه انگیز Ú©Ù‡ شور Ùˆ Øال زنانه را آواز Ù…ÛŒ دهد تا عاشقی Ú©Ù‡ اصالت زندگی را Ù…ÛŒ ستاید Ùˆ بی پیرایگی Ø´ÛŒÙته ای را Ù…ÛŒ نمایاند،تصویری هماره همچون سایه ای خواننده را دنبال Ù…ÛŒ کند.
با رنگهای شاد در سایه روشن سیاه اندوه سر از عرÙان دلپذیری در Ù…ÛŒ آوری Ú©Ù‡ رنگی شاد Ø±ÙˆØ Ø±Ø§ به سماع Ù…ÛŒ برد Ùˆ در همان Øال به Ùانتزیهای رنگ آمیز رنگین کمانی کشانده Ù…ÛŒ شوی Ú©Ù‡ Ùقط به زیبایی Ùˆ مهر Ùˆ دوست داشتن Ù…ÛŒ اندیشی.
خشم Ùˆ کینه Ùˆ انتقام Ùˆ Øسد در شعرهای شهلا آقاپور جا ندارد. مهر ستایی٠بی پیرایه ÛŒ شهلا آقاپور، به زندگی Ùˆ انسان، نماد مستمر Ùˆ یک نواختی است از آغاز تا پایان کارش Ú©Ù‡ با تو واژه به واژه Ùˆ نصویر به تصویر پا به پا همراه است.
وقتی شعرش را چنین می آغازد که:
"شب ها به Øس Ù
شنیدن ٠عطر Ù
آه Ù Ù†Ùس ٠تو
نبض ٠آب ٠آبی دلم
تاب تاب می زند...."
از آه Ù†Ùس یار به نبض آب آبی، تابلویی در مقابل خواننده نقش Ù…ÛŒ زند Ú©Ù‡ هنوز از تماشای ایماژ آن رها نشده بازیگوشانه نقشی دیگر Ù…ÛŒ زند:
"شبها که می گذری
از قبرستان ٠خیس Ù
شهرک ٠شیرین
گردنبندی می شوی
برگردنم ازقطرات باران
و انگشتانت که
به بالا می چکند...."
نشانه بی پروایی ای می آغازد و پیش از آنکه به ادامه شعر پیش کشیده شوی یا اینکه بخواهی بپردازی، در واژه واژه همین بخش به تصور و ذهنیت و نقشهایی می پردازی که هر کلمه تا اینجایش ترا می گیراند.
شعری از Ùروغ در ذهن جان Ù…ÛŒ گیردکه با شور خاص Ùروغ وارش داد Ù…ÛŒ زند: ای ماهی طلایی مرداب وجود من...............
اØساس نهÙته در هر واژه از شعر شهلا آقاپور تا آنجا Ú©Ù‡ با روان Ùˆ بی پیرایگی جاریست، خواننده را بسهولت در ارتباط Øسی اش Ù…ÛŒ کشاند Ùˆ زبان شعریش را ملموس Ùˆ ستودنی Ù…ÛŒ کند.
"
...من درآرزوی تصاØب Ù
باغ ٠گرم ٠دستهایت
دل به راهم ..."
روبرو شدن با ایماژها Ùˆ تصویرهایی از این دست چونان نسیمی Ø±ÙˆØ Ø®ÙˆØ§Ù†Ù†Ø¯Ù‡ را به نوازش Ù…ÛŒ نشاند.
تا آنجا Ú©Ù‡ زبان Øسی Ùˆ شعری شهلا آقاپور با چنین بی پیرایگی Ùˆ روانی جاری ترا با خود Ù…ÛŒ برد، گریزی از آنت نیست Ùˆ بر پَر٠٠خیالت با اØساس پر شور زنانه ای Ú©Ù‡ عشق Ù…ÛŒ ورزد، Ù…ÛŒ نشینی تا وقتی Ú©Ù‡ شیطنت شاعرانه به Ø¢Ùرینش واژه یا ساخت شعری کشیده Ù…ÛŒ شود مانند Ù†Ùتی سر کشیده از برون Ùضایی Ú©Ù‡ هستی به چگونگی پردازش Ùˆ زیبایی سازی واژه Ù…ÛŒ رسی:
" ...آه دوباره
Ø´Ú©ÙˆÙÙ‡ Ù…ÛŒ زنند
ژرÙدریاها
رقص ٠سبزÙآبی٠ی
تازگی ها ..."
اییجاست Ú©Ù‡ شهلاآقاپور٠شاعر را در Ùضای دیگری Ù…ÛŒ یابی Ú©Ù‡ باز نمادی از همان نقاش وسوسه گریست Ú©Ù‡ آگاهانه، رنگی نیز بر بوم شعری اش Ù…ÛŒ پاشاند Ùˆ رقص سبز آبی ÛŒ تازگی ها را Ù…Ùهوم Ù…ÛŒ دهد Ú©Ù‡ از " شبها Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ گذری از قبرستان خیس....." Ùاصله Ù…ÛŒ گیری Ùˆ به تلاش شاعر در پایبندی به واقعیت شعری Ùˆ ساخت ادیبانه Ù…ÛŒ رسی.
شهلا آقاپور در شعر هایش چهارÙصل را به خواننده آواز Ù…ÛŒ دهد بگونه ای Ú©Ù‡ نوای ویوالدی شعرش، بهار را در گوش جان تو زمزمه Ù…ÛŒ کند، شهلا آقاپور را Ù…ÛŒ شنوی Ú©Ù‡:
"بهار، بهار ست
سبز بهارین
یواش، یواش بیا
نوازش ٠نرمین Ù Øس..."
" شا پّرک ٠سر خوش ٠دلم
دوباره
نوروز، نوروز
در کو چه های برلین
دÙرناز ،دÙر ناز
هوای عاشقی دارد..."
با Øسی بسیار گیرا Ùˆ وسوسه گر از سبزانه ÛŒ بهار خرامان به هوای عاشقی کشیده Ù…ÛŒ شوی به:
".. دلبر پسری جوان،
Ùرانسوی آشوبگر
چشمانش پسته ،پسته
مثل Ùیروزه نهان ØŒ
کنار ٠کلیسای ٠شکسته
می نوازد مدهوش
گیتار Ù*رومانس* عاشقانه
بنواز، بنواز ملودی Ù Ù
* Ù…Ùونمو،مÙونمو* عشق من،عشق من..."
نسیم بازیگوش شاعرانه شهلا آقاپور با پیش درآمد سبزانه بهارش ترا به دنیایی Ù…ÛŒ برد Ú©Ù‡ از یک سو با عاشق شدن Ùˆ گردش در دیاری Ú©Ù‡ بنوعی وسوسه در غربت را جان Ù…ÛŒ دهد Ùˆ با نوای مونامو*ØŒ Ø±ÙˆØ ØªØ±Ø§ به نجوای عاشقانه Ùˆ رقصی نرگسانه Ù…ÛŒ خواند Ú©Ù‡ Øس ناخودآگاه نوستالوژیک سرزمین پدری آشکار Ù…ÛŒ شود Ùˆ از Ùضای هنری Ùˆ عاشقانه ای Ú©Ù‡ از Ú©ÙˆÚ†Ù‡ های برلین تا جوانک آشوبگر Ùرانسوی به Ùریاد ناگهانی سنÙونی بتهونی Ù…ÛŒ برد Ú©Ù‡ گویی تمامی ترا هشدار Ù…ÛŒ دهد Ùˆ بخود آمدنی Ú©Ù‡ های :
"...* پارلاخ پارلاخ
بهارین یارپاخ لار تÙÙˆÛŒ لاریندا اوی نیاخ*
براق، براق درعروسی برگهای بهار
بر قصیم ، شادییانه بر قصیم..."
شهلا آقاپور را اینجا در هر Øر٠و کلام Ùˆ واژه با زمزمه ÛŒ ساری گلین Ù…ÛŒ بینی Ùˆ خود در Øال Ùˆ هوا Ùˆ شور ترانه ای Ú©Ù‡ در جان تو ریشه دارد سیر Ù…ÛŒ Ú©Ù†ÛŒ با گوشه چشمی به نقاشی وسوسه گر Ú©Ù‡ بازیگوشانه به رنگ امیزی اØساس Ùˆ ضمیر آگاه Ùˆ ناخودآگاه خویش نشسته است.
"..چه خوش گوار مزه ی دارد
چهل چراغ ٠تن ٠معشوق
در*آتلیه*
کارگاه ٠رنگهای پرتقالی ام
سراسر آیینه ی چمن ست،
صد چمنÙ٠تابلو ÛŒ نورس
پرسه زنان درگالریهای سیب وانار
سبزینانه نقاشی می کنم
بر تن ٠ماهیان ٠سبز
غزلهای ٠هیجان زده ÛŒÙ
مست ٠شهلایی را
بهار، بهار ست
سبز بهارین
یواش،یواش
بیا..."
شهلا آقاپور از بهار تا بهار با گردشی هنرمندانه اما بازیگوش Ú©Ù‡ نیم نگاهی به اصالت انسان Ùˆ ÙلسÙÙ‡ دارد ترا با خود چون پروانه ای به پرواز در Ù…ÛŒ آورد Ùˆ از Ú©ÙˆÚ†Ù‡ های برلین تا عاشق نوازی در پاریس Ùˆ پرسه زنان در گالریهای سیب Ùˆ انار، Ø±ÙˆØ Ù†Ø§Ø¢Ø±Ø§Ù…ÛŒ را گویی با ساری گلین صیقل Ù…ÛŒ دهد Ùˆ چون نوای دلنواز ویوالدی از چهارÙصل عشق، هنر Ùˆ اصالت Ùˆ زنده بودن یواش یواش Ù…ÛŒ خواند Ùˆ همچنانکه به زمزمه نا خودآگاه ساری گلین، مستانه سرک Ù…ÛŒ Ú©Ø´ÛŒ به Ùانتزیهای شاعر، Ù…ÛŒ خوانی از او:
" آی دلربا معشوق
وقتی دستهای ضخیم
مردانه ات،
Ùریبا Ù† وگلبرگین
به نا٠آغوشم می خزد
پروانه های تنم
خدای گونه می تپند..."
Ùˆ چنین است Ú©Ù‡ وسوسه Øسی خواستنی Ùˆ دلنشین از Ùانتزی زیبای زنانه، ترا به دنیای عشق Ùˆ دلبریها Ù…ÛŒ برد آنچه Ú©Ù‡ پروانه های تن خدایگونه Ù…ÛŒ تپد. تصویری بی بدیل Ú©Ù‡ از خلاقیت هنری شهلا آقاپور نشأت Ù…ÛŒ گیرد. پروانه های تن Ú©Ù‡ تپیدن خدای گونه انجام نوازش دست مردانه Ùریبان Ùˆ گلبرگین به نا٠آغوش Ù…ÛŒ نشیند، ایماژی بغایت هنرمندانه Ùˆ ستودنی از یک نوازش Ùˆ عشق Ùˆ هم آغوشی ای دل انگیز Ùˆ انسانی است:
" میان این همه
ضیاÙت Ùکوه،
آتشÙشان ٠زیر ٠دامنم
Ùقط
شیهه ÛŒ اسب ٠سرکش Ù
دل تو را می خواهد"
تجسمی از این دست ریشه در نگاهی هنرمندانه دارد Ú©Ù‡ با Øس سرودن در Ù…ÛŒ آمیزد Ùˆ تصویری Ùˆ تمثیلی اعجازبرانگیز Ù…ÛŒ دهد. آتشÙشان زیر دامن Ú©Ù‡ شیهه اشب سرکش دل معشوق Ù…ÛŒ خواهد.
بی پروایی شهلا آقاپور در بیان هنرمندانه Øس Ùˆ Ùانتزی زنانه در شعر با بعدی بسیار زیبا Ùˆ جسورانه ستودنی بویژه اینکه به وقتی تابوهای Ùرهنگی جامعه خویش Ù…ÛŒ اندیشی Ùˆ آن همه خواستها Ùˆ آرزوهای Ù…Ú¯Ùˆ ÛŒ سرکوب شده Ú©Ù‡ بنام شرم Ùˆ Øجب Ùˆ Øیای قهقرایی دینی، چونان سدی در نبوغ Ùˆ خلاقیت زن از گسترگی Ùراخ Ø±ÙˆØ Ùˆ بیان اØساس مانده است.
" آه...نزدیکتر بیا.....
Ùاصله را با باران بوسه هایت
پاک کن سخت،
سخت بچسبا ن
نرمای ماه سینه ات را
بر درشتی ٠پستانها یم"
شهلا آقاپور با بیانی شجاعانه Ùˆ شاعرانه دریچه ای هنرمندانه Ùˆ زیبا از بی پروایی در بیان اØساس زنانه Ù…ÛŒ گشاید Ùˆ بیمی در بیان آنچه Ú©Ù‡ اØساس Ù…ÛŒ کند در خود راه نمی دهدو با گامی Ùراتر:
"بزن
هزاران شعله ی سوز
بر تنم
ببر از هوشم
درین بازی راز ٠بقا
تا هر دو مست٠جان
در شراره ی
یکی شدن ٠شقایق ها"
خلسه ÛŒ زلال Ù
خواب شویم"
زبان شعری شهلاآقاپور Ú©Ù‡ به ÛŒÙمن Øس هنرمندانه اش جذابیتی دلنشین Ùˆ وسوسه گر دارد، تا عمق جان Ø´ÛŒÙته آدمی Ù†Ùوذ Ù…ÛŒ کند Ùˆ چونان سنÙونی دریاچه قو، Ø±ÙˆØ Ù†ÙˆØ§Ø² از گذر پر نشیب Ùˆ Ùراز انگیزه ها Ùˆ وسوسه ها Ùˆ هشدارها، Ø±ÙˆØ Ø§Ø¯Ù…ÛŒ را نوازش Ù…ÛŒ دهد.
بیان زیبا Ùˆ هنرمندانه Ùانتزیهای زنانه، برجسته ترین نماد شعری شهلا Ø¢Ùاپور است Ú©Ù‡ بنوبه خود راه را برای بخش وسیعی از زنان ایرانی Ú©Ù‡ هنوز در بیان اØساس Ùˆ خواستگاههای خویش در Ùرهنگی مردسالارانه Ùˆ Ùئودالی دست Ùˆ پا Ù…ÛŒ زنند، Ù…ÛŒ گشاید.
جسارت Ùˆ هشیاری آمیخته به Øسی زیبا Ùˆ انسانی، شهلا آقاپور را شاعری ماندگار، به ادبیات معاصر ما نوید Ù…ÛŒ دهد.
زبان شعری شهلا آقاپور با ساختار تا کنونی اش دور از " تلاش در Ø¢Ùرینش واژه های تازه Ùˆ تØت شعاع قراردادن روانی٠و جاری شدن زلال شعرهایش، در بعهده گرÙتن رسالتی از این دست Ú©Ù‡ در قالبهای لغت Ùˆ زایشهای واژه های تازه"ØŒ زبانی روان Ùˆ هارمونیک، آمیخته به رنگین کمان هنرمندانه اش Ú©Ù‡ رنگهای متاثر از شناخت Ùˆ آگاهی در Øالتها، خواستها Ùˆ Ùانتزهای زنانه Ú©Ù‡ از بی پروایی ستودنی همراه است، دلپذیر Ùˆ در ارتباط با خواننده شعرهایش، موÙÙ‚ Ù…ÛŒ دانم.
Øضور پرشور Ùˆ سودمند شهلا آقاپور در جامعه قلم Ùˆ هنر ایرانی در تبعید را Ù…ÛŒ ستایم. امید Ú©Ù‡ پربارتر شاهد آثار هنری Ùˆ ادبی Ùˆ Ø¢Ùرینشهای بالنده او باشیم.
با مهر
گیل آوایی
* یارپاخلار توی لاریندا- عروسی برگها
پارلاخ-براق
رومانس- عاشقانه
مونمو- عشق من
گالری. مکان نمایش هنر
آتلیه- کارگاه هنر(نقاشی ،مجسمه سازی وغیره)
کوودام - منطقه ای ست در وسط شهر برلین
و کلیسای شکسته معرو٠قدیمی تاریخی در انجا قرار دارد
که بر اثر جنک صدمه دیده است .
GilAvaei نوشت
https://www.aghapour.de/
با مهر Ùˆ اØترام
گیل اوایی