Shahrnoosh Parsipor-گربه های Ú¯Ú†ÛŒ نوشته ÛŒ ÙØ±Ø®Ù†Ø¯Ù‡ آقایی
شهرنوش پارسي پور
ÙØ±Ø®Ù†Ø¯Ù‡ آقايي نويسنده شناخته شده اي ست، Ùˆ كتاب هاي زيادي منتشر كرده است، كه بدبختانه Ùهرست آنها در اين مجموعه نيامده است. مجموعه ØØ§Ø¶Ø± در برگيرنده Ù‡ÙØª داستان است كه در ٨٩ ØµÙØÙ‡ گنجانيده شده اند. سبك كار نويسنده در اين آثار Ù…ØªÙØ§ÙˆØª است Ùˆ هركدام
از آنها به موضوعي مي پردازد. داستان نخست، "پرديس"ØŒ ماجرايي ست كه Ø§ØØªÙ…الا واقعي بايد باشد. مكان داستان ايتالياست. اطلاع دارم كه نويسنده مدتي را در ايتاليا زندگي مي كرده. در اين داستان ايتاليائي ها وارد ميدان مي شوند. نويسنده در Ø¨ØØ« هايي كه با مردم دارد از پرديس يا بهشت ØµØØ¨Øª مي كند، يعني همانجا كه جاي مسلمان مومن پس از مرگ است. اما Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از واژه پرديس ظاهرا بايد به اين علت باشد كه اين واژه در تمام زبان هاي هند Ùˆ اروپايي وجود دارد. داستان در برگيرنده برخورد نويسنده با ميكله است كه پيرمرد وارسته اي ست Ùˆ به نويسنده Ø§Ù„ØªÙØ§Øª دارد.
"آناناس" موضوع جالبي دارد. يك زن روسپي را به Ù…ØÙلي برده اند كه با خبرنگاران سوئدي Ù…ØµØ§ØØ¨Ù‡ كند. او شرط را بر اين گذاشته كه از او Ùيلمبرداري نكنند، البته دوربين مخÙÙŠ كار خودش را مي كند. زن بچه دارد. بچه اش را هم به اين Ù…ØÙÙ„ برده است. او زندگي اش را براي خبرنگاران Ø´Ø±Ø Ù…ÙŠ دهد. زن از ازدواج نخستش دو بچه دارد Ùˆ ØØ§Ù„ا با مردي ازدواج كرده كه عاشق او شده. آرزويش اين است كه آنقدر پولدار شود تا بتواند بچه ها را پانسيون بگذارد. داستان جالبي ست.
"خواب هاي لعنتي" اما مجموعه خواب هاي عجيب و غريبي ست كه جمعيتي پس از تصاد٠برادر ديده اند. خواب هركدام از آنها به گونه اي ست كه به تصاد٠برادر ارتباط پيدا مي كند. اين مسئله از نظر بررسي روانشناسي اجتماعي ايران جالب است.
داستان، "بخت، بخت اول" در يك بيمارستان رواني مي گذرد. يكي از بيماران خود را به درخت بسته تا خودكشي كند. دكتر اما او را نجات مي دهد. در عين ØØ§Ù„ دكتر سعي دارد بيماران را متقاعد كند كه بيمار نيستند Ùˆ بايد بيمارستان را ترك كنند. ماجرا بيشتر در اطرا٠زندگي ÙØªØ§Ù†Ù‡ مي گذرد. او بيمار است، اما از نوع بيماراني كه به سختي مي شود بيماري شان را كش٠كرد. خانواده او را رها كرده است. ÙØªØ§Ù†Ù‡ كوشش غريبي داشته تا همسري بيابد Ùˆ بارها با سر در منجلاب غلتيده است. داستان خوب پرورانده شده.
"گربه هاي Ú¯Ú†ÙŠ" كه نام خود را به داستان داده ماجراي آموزش رقص گروهي زن Ùˆ دختر است. آنها از معلمي كه يك متر Ùˆ نيم قد Ùˆ هشتاد كيلو وزن دارد رقص مي آموزند. Ù„ØÙ† نويسنده در اينجا توأم با طنز است. روشن نيست كه اگر گروهي مي كوشند رقص ياد بگيرند چرا بايد به عنوان "آدم هاي ØÙŠÙˆÙˆÙ†ÙƒÙŠ" مورد بررسي قرار بگيرند. البته در خواندن متوجه مي شويم كه اين Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ زندگي دردباري داشته اند. بايد همگي از نوع آن دسته از انسان هاي ايراني باشند كه سالها زير ÙØ´Ø§Ø± ترسناكي بوده اند. اينك اما مي كوشند برقصند.
"مددكار" زن خوبي ست. او به طور دائم مي كوشد به Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ÙŠ ÙƒÙ‡ امكانات ندارند كمك كند. ماجرا در اطرا٠پسري مي گذرد كه تا ØØ¯ÙŠ Ø¹Ù‚Ø¨ مانده به نظر مي رسد. او مادرش را از دست داده است. زن در آخرين Ù„ØØ¸Ø§Øª زندگي، از آنجائي كه كسي را نداشته بچه اش را به دوستانش سپرده. اينك پسر نيازمند عمل جراØÙŠ Ø³Øª Ùˆ پول ندارد. دلش نمي خواهد جواهرات مادرش را كه در ØÙ‚يقت بدلي هستند Ø¨ÙØ±ÙˆØ´Ø¯. مددكار به ياري اش مي شتابد.
"لاك پشت من" ØÙƒØ§ÙŠØª آپارتمان نشيني Ùˆ كمبود ÙØ¶Ø§Ø³Øª. زن يك لاك پشت خريده. لاك پشتش را خيلي دوست دارد، اما هيچكس آن را دوست ندارد. از آنجائي كه آپارتمان نشين است لاك پشت را در ØÙ…ام خانه نگهداري مي كند. لاك پشت كم كم بزرگ مي شود Ùˆ اسباب دردسر است. زن او را به باغ مدرسه اي مي برد، اما بعد روشن مي شود كه شخصي او را در استخر ميدان ÙØ±Ø¯ÙˆØ³ÙŠ Ø§Ù†Ø¯Ø§Ø®ØªÙ‡ است. زن اكنون جوياي لاك پشت خود است كه اثري از آثارش پيدا نيست.
در خواندن داستان هاي ÙØ±Ø®Ù†Ø¯Ù‡ آقايي متوجه مي شويم كه او به ميدان هاي اجتماعي زندگي توجه ويژه اي دارد. كار او از نوع بررسي روانكاوانه شخصيت نيست. در متن اجتماع كار مي كند. به Ø³Ø·Ø Ù…Ø³Ø§Ø¦Ù„ مي پردازد Ùˆ با بررسي Ø³Ø·Ø Ø¯Ø± جستجوي پاسخگوئي به مشكلات زندگي ست. عكس هائي كه او از مسائل اجتماعي مي گيرد Ø´ÙØ§Ù Ùˆ قابل درك هستند. آقائي نثر ساده Ùˆ قابل دركي دارد. روشن است كه چندان در جستجوي نوآوري در سبك كه اينك در جامعه ادبي ايران به شدت شايع است، نيست. عقيده من اين است كه ادبيات جوان ما به شدت نيازمند اين گونه داستانهاست. ما نياز داريم خودمان را بشناسيم. البته اگر هدايت به كالبد شكاÙÙŠ يك شخصيت مي پردازد (بو٠كور)ØŒ به طور قطع ميدان هاي گسترده تاريخي Ùˆ اساطيري را در مد نظر دارد. اما همين هدايت داستان هاي زيادي دارد كه به همين Ø³Ø·Ø Ø±ÙˆØ¦ÙŠÙ† جامعه مي پردازد (مثلا ØØ§Ø¬ آقا). هرچه ميدان نوشتن اين داستان ها گسترده تر شود كار نويسندگاني كه مي خواهند در ميدان هاي ديگر جهش كنند آسان تر مي شود. ما در آغاز Ùˆ پيش از هر كاري نيازمند شناخت از خود هستيم. جالب است كه بدانيم يك مددكار Ú†Ù‡ كار مي كند، Ùˆ يك زن روسپي Ú†Ù‡ مسائلي دارد. طراØÙŠ Ø§ÙŠÙ† شخصيت ها كار نويسنده است، كه البته بعد مي توان به ادبيات ناب پرداخت Ùˆ درهائي به سوي ناشناخته ها گشود.
ariyobarzan نوشت
در این ØµÙØÙ‡ Ú©Ù…ÛŒ با شخصیت خانم اقایی اشنا شدیم در صورت امکان یکی از داستان های ایشان را در ماه Ù…Ú¯ نصب کنید تا بیشتر با اÙکار خانم اقایی اشنا شویم.
ممنون از شما
ariyobarzan parsinezhad