نبوغ متفکرانه ی لنگستون هیوز، متاثر از زندگی او در محله های هارلم نیویورک بود(محله هایی که بیشتر ساکنین آن سیاهپوست بودند). کار ادبی هیوزبه شکل دادن به کار ادبی و سیاسی آمریکا کمک کرد. هیوز مثل سایر افراد فعال در رنسانس هارلم احساسی بسیار قوی در مورد غرور نژادی داشت. او از طریق نوشته هایش بوسیله ی شعر-رمان-نمایشنامه و مقاله و کتابهای کودکان به نفی جریان نژاد پرستی و بی عدالتی کمک بزرگی کرد.
در زیر ترجمه چند شعر از لنگستون هیوز را می خوانید.
م-ب


آواز سیاهان برای هوای غروب
از لنگستون هیوز

هی رفقا، من آمدم شمال
واسه اینکه، بهم گفتند شمال خوبه
آمدم شمال
واسه اینکه بهم گفتند شمال خوبه
شش ماهه شمالم
دارم دیونه میشم

امروز صبح واسه صبحونه
هوای صبح جویدم
امروز صبحی واسه صبحونه
هوای صبح جویدم

اما واسه شام
یه کمی هوای غروب گیرم اومد
باورت بشه، یه کم رقصیدم
تا یه کم غمارو دور کنم
یه کم رقصیدم
تا یه کم غمارو دور کنم
واسه اینکه وقتی می رقصی
غما یادشون میره بمونند

اما اگه تو بپرسی غما چطور میاند
لازم نیست بپرسی
نیگام کن تا بفهمی


مردم من

شب زیباست
و چنین است صورت مردمان من

ستاره زیباست
و چنین است چشمان مردمان من
زیبا ، همچنین خورشید است
زیبا ، همچنین روح مردمان من

غمخواری برای سیا ها
زمانی سرخپوست بودم
اما سیاها آمدن
من سیاهپوست هم بودم
اما سفید پوستا آمدن
از جنگلها بیرونم کردن
از بیشه روندنم
درختامو از دست دادم
ماه نقره ایمو از دست دادم
حالا تو قفسم
تو سیرک تمدن
حالا صدای خیلی ها رو میشنفم
که زندانی شدن تو سیرک تمدن
ترجمه از انگلیسی: مهناز بدیهیان