شعری از توی دريکوت/آمريکا
شعری از توی دريکوت/آمريکا

ترجمه:پويا عزيزی
کارگاهی در نوع نژاد
مادرش دارد گريه می کند
چون برايانا غصه دار از مدرسه به خانه رسيد
در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ مسخره شده بود.
در کلاس او دو دختر ديگر با نام برايانا هستند.
و بچه ها برای جدا کردن آن ها
او را برايانای سياه صدا می زنند
در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ سر زنش اش Ù…ÛŒ کنند.
او سر مادرش جيغ می زند:
من نبايد برايانای سياه باشم
مادر بيچاره اش گريه می کند.
من چه می توانم بکنم؟
عروسک هايش را می بخشم.
گذشته ی تاريک اش را می خوانم
چگونه Ù…ÛŒ توان ام ØÙ…ايت اش کنم؟
اينک به پنج بچه Ù…ÛŒ Ùهمانم
که سياه يک رنگ نيست
بل که يک پوست مشتعل است
Ù…ØÙ…ود نوشت
واژه مقدسي است
وقتي به همسايگان خورشيد Ùكر مي كنم ...
(از آخرين شعرهاي Ù…ØÙ…ود داودي) تقديم به همه زØÙ…تهاي شما...