Edward Hirsch/ / M.Badihian / مهناز بدیهیان /ادوارد هرش
ادوارد هرش در سال 1950 در شیکاگو دیده بجهان گشود. تØصیلات او در کالج " گرینل" Ùˆ دانشگاه پنسیلوانیا بود، جایی Ú©Ù‡ او دکترا در رشته ÛŒ Ùولکلور را به اتمام رساند.
ادوارد هرش در سال 1950 در شیکاگو دیده بجهان گشود. تØصیلات او در کالج " گرینل" Ùˆ دانشگاه پنسیلوانیا بود، جایی Ú©Ù‡ او دکترا در رشته ÛŒ Ùولکلور را به اتمام رساند.
در سال 1981 اولین مجموعه شعر او بنام " اسلیپ واکر" (کسی که در خواب راه میرود) منتشر شد.این کتاب از طر٠آکادمی شعر آمریکا جایزه ی شاعران جوان ، بنام جایزه ی "لوان"
Lavan Younger Poets Award
و از دانشگاه نیویورک جایزه ی" دلمور شوارتز"
Delmore Schwartz Memorial Award
را از آن خود کرد.
دومین مجموعه شعر او در سال 1986 بنام
Wild Gratitude ( سپاس ÙˆØØ´ÛŒ)
برنده ی جایزه ی ملی گروه منتقدین کتاب شد.
از آن زمان تاکنون هرش کتابهای بسیاری منتشر کرده است از جمله در سال 2008 مجموعه شعر
Special Orders
رامنتشر کرده است.
هرش آثار بسیار دیگری در زمینه ی ادبیات غیر شعری دارد از جمله کتاب"چگونه شعر بخوانیم و عاشق آن شویم "
این کتاب جزو پر Ùروش ترین کتابهای سال 1999 در آمریکا Ù…ÛŒ باشد
او سالهاست بتدریس در دانشگاه مشغو ل است .
I Need Help
بکمک نیاز دارم
می خواهم برای شب بیداران جهان
نوعی ماشین بیاÙرینم
که با آن شبها بتوان از تن گریخت
Ù…ÛŒ دانم Ú©Ù‡ این اختراع برنده ÛŒ ØµÙ„Ø Ù…ÛŒ شود
اما چنان بی رمقم که به تنهایی نمی توانم
به مخترعین نیازمندم
اقرار می کنم که درمانده ام ، می دانم
که پاهایی که در پای من هستند می لرزند
و اسکلتم از تنم می گریزد
Ùˆ شب از صخره ها Ùرو Ù…ÛŒ اÙتد
نیازمندم کسی چرخ بزرگی را پایین بیاورد
برای بالا بردنم به بالای کوه
زیرا به تنهایی قادر نیستم به انجام آن
اینجا چنان تاریک است Ú©Ù‡ من متØیر
در طول خیابان همچو آدمی مست Ùˆ Ù…Ùلوجم
ومن همچو کوژ پشتی شده ام در روبرویی با نگه داشتن
آسمان در آن بالا ، ابرها عظیمند و من نیازمند
وزن بردارانم
تا Ú†Ù‡ Øد Ù…ÛŒ توانم این چنین شبهایی را
بدون کوچکترین روشنایی از آسمان بگذرانم
نه ماهی ØŒ نه ستاره ای ØŒ نه Øتی چراغ کورسوی خیابانی
Ù…ÛŒ خواهم همه ÛŒ ابرها را بدون Ùکر بØراج بگذارم
Ùˆ بجایشان کبریت Ùˆ چراغ وآتش بÙرستم
ویک چراغ Ù†Ùتی قدیمی ØŒ من بیک Ú©Ù…Ú© آتشین Ùˆ روشن نیازمندم
تا چند شب می توانم راه بروم در امتداد باغ
Ùˆ همچو Ø§Ø±ÙˆØ§Ø Ú¯ÙˆØ´ کنم بصدای Ø®ÙÙ‡ شدن گلها در خاک
آن دهان های کوچکی که تشنه ی هوا هستند مثل
بدن های کوچک آسم داری که با جان خود در جنگند، و باد را می خورند
من به انگشتان سبز باغبان نیازمندم
من امشب به کمک قضات نیازمندم
تا Ù…Øاکمه ÛŒ نظامی کنم چهره های سیاهی را
که زیر توده ی عل٠متورم می کنند
ماه سیاه را، دهان های مرده را
Ú©Ù‡ Ù†Ùس خود را در زمین Ú©Ù… عمق Øبس کرده اند
Ùˆ بسختی Ù†Ùس Ù…ÛŒ کشند،
نمی دانم چرا
چهره ی من هرگز در میانشان نیست
من از سرزنش خود باز می ایستم
می خواهم صدای ضربه ی ناگهانی را در سینه ام بشنوم
Ú©Ù‡ در سینه ام ØÚ©Ù… نهایی را Ùریاد Ù…ÛŒ زند"جرم- گناهان دزدیده "
من اما به تنهایی قادر به انجام نیستم، نیازمند کمکم از مردانی
که خوابجامه ی سیاه بتن دارند
و چون نمی توانم وزن سنگین این شب سنگین را
از شانه هایم بر دارم بکمک شش
تابوت دار شب نیازمندم که سر در می آورند از
سایه های آهسته و خالی و بدن را
بلند می کنند بطر٠تابوت خالی
من نیازمند آنها هستم تا ازخویشتنم به در آیم
ت: م-ب
----
Poor Angels
بیچاره Ùرشته ها
در این ساعت Ø±ÙˆØ Ø§Ù†Ø³Ø§Ù†
در طول خیابانها نا مرعی و ساکت
بدون وزن معلق است
متØیر از مخلوط دودی خاکستری Ùˆ طلا Ú©Ù‡ از هوا
نشد می کند، و ناگهان نیمه ی تیره ی غروب
هوای شهر را پر می کند
در Øالیکه جسممان بی Ùهرست کنار پنجره نشسته
متورم Ùˆ سنگین، خسته تر از آنکه Øرکت کند
بی Øال تر از آنکه به ایستد یا دراز بکشد.
در اینمواقع Ø±ÙˆØ Ø¢Ø¯Ù…ÛŒ مثل بال زرد رنگی
در Øال لغزیدن از بالای درخت، Ùˆ تکه ای ابر نشئه
که می پوشاند پیاده رو را، و روبسوی شبی که نزدیک می شود
Ùریاد Ù…ÛŒ زند " Ø´Ú¯Ùت زده ام Ú©Ù† Ø´Ú¯Ùت زده"
در Øالیکه بدن، دلگیر کنار پنجره نشسته
و گوش می دهد به ناله های بی رنگ
شیشه ی مرد ه ی بیرنگ
شب گاه آماده ی پیوستن به آنهاست
آه، چه ناباورانه، بی شباهت به زنجیری
باÙته شده از سرعت Ùˆ بی سرعتی
بهنگام Ú©Ù‡ Ø±ÙˆØ Ø¢Ø¯Ù…ÛŒ پرواز Ù…ÛŒ کند، تن Ùرود Ù…ÛŒ رود
Ùˆ تمام شب Ù‚ÙÙ„ شده در یک اطاق متشنج
همچنان بگو مگو می کنند با تهدید های سخت
آنچنان که یکدکر را ، ساکت در هوا رها می کنند
با صدای ساکت قلب سوخته
تا به کی این ازدواج سردر گم می پاید؟
در نیمه ÛŒ شب Ø±ÙˆØ Ø¢Ø¯Ù…ÛŒ رویای شعله ای Ú©ÙˆÚ†Ú©
از ستاره ها ی سوزان آنطر٠آسمان را دارد
اما بدنمان در پوست خالی شب خیره می شود
چشمان سیاه تهی، بیچاره Ùرشته های بد شانس
عشاق تب آلود ÛŒ قدیمی از هم Ùا صله نگیرید
بگذارید آنچه بر Ù…ÛŒ اید با آنچه Ùرود Ù…ÛŒ آید زندگی کند
ت: م-ب
-----