فريبا شادكهن

از نظر من چيزي كه اين ترانه را از ترانه های شرقی جدا می كند،شنيدن صدای ذهن دختر است.دختری كه احساس می كند،ابراز می كند و همانگونه كه خواهيم ديد برای پاك كردن ترديد از تصميم مرد،در ذهن او نفوذ می كند،آن را می خواند.
شتاب او برای اعلام سن بلوغ ،بازگويی حضور خرد اوست.خردی كه در هجده سالگی رسميت اجتماعی ميابد،پس صدای ذهن مرد را می شنود و شتابان می گويد:_ من به زودی هفده سالگی را پشت سر خواهم گذاشت.
اما كهنسالی فردريك و اشاره به تازگی و جوانی ماه اين پرسش را بر می انگيزاند كه ارتباط اين دو چيست؟پيری فردريك و جوانی قرص كامل ماه! و من به اين پاسخ می رسم؛ماه اشاره ای ست به طبيعت هميشه زنده آدمی ،چيزی در ما هميشه فارغ از گذر زمان ،شور و حالی زنده را حس می كند و در" سن و سال "نمی گنجد ،ميلان كوندرا به خوبی به اين بخش اشاره كرده است.گويی ماه زبان می گشايد و اينگونه سخن مياغازد:_من همان طراوت و جوانی درون توام،من به آن چيز كه در درون توست اشاره می كنم،خويش را درياب.


خود دوست دارم بدون قضاوت اخلاقی زيبايی لحظاتشان را تجسم كنم.

كورنليز وريسويك كه اصليت او هلندی ست و در ١٢ سالگی به سوئد مهاجرت می كند،بيشتر از ٤٠٠ ترانه سروده و ترانه ها را با صدای خود اجرا كرده است،در ميان آن ترانه ها ترانه "سسيليا ليند"به زيبايی و خاطره انگيزی مشهور است.آهنگ اين ترانه نيز از ساخته های اوست. او در سال ١٩٣٧ به دنيا آمد و در سال ١٩٨٧ چشم از جهان فرو بست.
نام اين قطعه" تصنيفي درباره آقای فردريك اكاره و دوشيزه زيبا و دوست داشتني سسيليا ليند" است. برگزيده از مجموعهء بهترين های كورنليز.
Balladen om herr Fredrik Åkare och den söta fröken Cecilia Lind
اين شما و اين هم صدای كرنليز
(Cornelis Vreeswijk)

Från Öckerö loge hörs dragspel och bas
och fullmånen lyser som var den av glas.
Där dansar Fredrik Åkare,kind emot kind,
med lilla fröken Cecilia Lind.

Hon dansar och blundar så nära intill
Hon följer i dansen precis vart han vill.
Han för och hon följer så lätt som en vind.
Men säg varför rodnar Cecilia Lind?

Säg var det för det frdrik Åkare sa,?
Du doftar så gott och du dansar så bra.
Din midja är smal och barmen är trind.
Vad du är vacker Cecilia Lind!

Men dansen tog slut och vart skulle dom gå?
Dom bodde så nära varandra ändå.
Till slut kom dom fram till Cecilias grind
Nu vill jag ,bli kysst,sa,Cecilia Lind



Vet hut,Fredrik Åkare,skäms gamla karll ,n!
Cecilia Lind är ju bara ett barn.
ren som en blomma,skygg som en hind.
Jag fyller snart sjutton ,sa Cecilia Lind.

Och stjärnorna vandra och timmarna fly,
och Fredrik är gammal men månen är ny.
Ja,Fredrik är gammal,men kärlek är blind.
Ã…h, kyss mig igen,sa Cecilia Lind.

Ur Grimascher och telegram( 1966)

از لژ "اكرو"صدای" آكاردئون" و "باس" شنيده می شود
و ماه شب چهارده چون شيشه ای می درخشد!
آن جا "فردريك اكاره" گونه به گونه می رقصد
با دوشيزه جوان "سسيليا ليند"

دختر با چشمهای بسته،آنقدر نزديك به او می رقصد
و رقص را دنبال می كند،درست هر جا كه فردريك می خواهد.
فردريك به اين سو و آنسو می بردش و دختر به سادگی نسيم دنبالش می كند.
_ولی بگو چرا از شرم سرخ می شوی سسيليا ليند؟!

_بگو كجاها" فردريك اكاره" می بردت؟!
تو بوی خوش می دهی و زيبا می رقصی
كمرت باريك و سينه هات درشت و برجسته است.
وای!!! "چقدر "تو "زيبايی" "سسيليا ليند"!

وقتی رقص تمام شد،آنها كجا می خواستند بروند؟
هرچند،در نزديكی هم زندگی می كردند.
سرانجام آنها تا نزديكی درب خانه سسيليا آمدند
_"حالا می خواهم مرا ببوسی" گفت:"سسيليا ليند"!

صدايي در خود شنيد:_شرم كن ای پيرمرد!
سسيليا ليند فقط يك بچه اس!
پاك چون يك گل و كمرو چون ماده گوزن.
_"من به زودی هفده سالگی را تمام می كنم ." گفت،"سسيليا ليند"

ستاره ها پرسه می زدند و زمان محو می شد
و فردريكی كه كهنسال است و ماهی كه جوان!
آری فردريك كهنسال است ولی عشق نابينا!
_"اوه ببوس دوباره مرا ." گفت ،"سسيليا ليند".