درباره ما
تماس پیوند ها |
![]() |
|
|
سينه ی پشمالودش را خاراند. پري دريايي در بيشه زار٠پشم گم شد. پير مرد بزرگ، دستار سياه از سر انداخت. عبا بر دوش و عرقچين بر سر، با ريش خضاب بسته عنابي چون واعظي نعره زد:
...به گمانم بعدها باید یه بچه ازپروشگاه بیاری "یکی ازخانمها با دست راست موهایش رازیر روسری جمع وجورکرد و
....Ùˆ سرانجام سراغ من آمدند؛ هرچه ÙØ±ÛŒØ§Ø¯ کردم Ùˆ Ú©Ù…Ú© خواستم، کسی باقی نمانده بود Ú©Ù‡
اعتراض کند "برتولت برشت" ![]() درون٠قاب مردی به پشت ایستاده. درون٠قاب‌ترین قاب‌ها. قابی Ú©Ù‡ قاب نیست. مردی در گوشه‌ای گور خود را می‌کند. گوشه‌ای Ú©Ù‡ از چشم‌های٠خودش هم پنهان است ![]() پاهای آهوتØÙ…Ù„ وزنش را نداشت .شیر به آهو نگاه کرد . بره به شیر رسید . آهو چشمانش را بست . ![]() تنها يك مشكل براي آنها ØÙ„ نشده باقي مانده است اينكه نمي دانند توسط دوستانشان خورده مي شوند يا دشمنانشان! مادرم یک بار Ú¯ÙØª: "انگشتانش Ú©Ù‡ هیچ، خودش هم رشد نمی کند." Ú¯ÙØªÙ…: "ولی خودش رشد کرده." Ú¯ÙØª: "ولی دیگر رشد نمی کند."
برای روایت قصه ها وپریشان ØØ§Ù„ÛŒ ها وبه نظم درآوردن تغزل های ناب عاشقانه ÛŒ دوران جوانی
قصه راز پارمیدا نوشته بهرام سلاØÙˆØ±Ø²ÛŒ مثل Ø´Ú©Ùˆ ÙÙ‡ های نارنج وعطر سوسن ها Ùˆ سرود غمنامه های عاشقان٠مستی است Ú©Ù‡ مستی را در هشیاری Ù…ÛŒ دانند
به نسیم خاکسار
Ù€ سلام عليكم ØØ§Ø¬ آقا، ØØ§Ù„ سركار خوبه، بچه ها Ùˆ عيال خوبن؟ عمر Ùˆ عزتتون زياد، به مرØÙ…ت شما… ![]() صدای ØØ§Ø¬ÛŒÙ‡ ملوک بود Ùˆ پشت بندش ØŒ دو سه زن دیگر Ú©Ù‡ عجول تر بودند Ø› اما پروانه خانم هنوز درگیر ٠پسرش بود Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواست همراه شان برود Ùˆ مادر نهیب Ù…ÛŒ زد : نمی شود ذلیل مرده . این هزار Ø¯ÙØ¹Ù‡ . به گوش ات Ù…ÛŒ رودیا نه پدرسگ ØŸ ![]() «نيازی نيست Ùكرت به اين چيزا مشغول باشه. دختر Ùˆ پسر ÙØ±Ù‚ÛŒ نداره. مهم اينه كه سالم باشه. هرچی كه از شكم تو بيرون بياد واسه Ù… مقدس Ùˆ عزيزه. ![]() جهانگیر هدایت Ù…ÛŒ گوید در نمایشگاه کتاب هر جا پوستری از عکس صادق هدایت بوده، روی آن کاغذ سÙیدی چسبانده شده تا مردم او را نبینند. او Ù…ÛŒ گوید Ú©Ù‡ این کار شاید خیلی هم بد نباشد چون با این اوضاع ØŒ بهتر است هدایت این وضعیت را نبیند.
من با دروغ Ú¯ÙØªÙ† به مردم، خودم را ارضاء مي کنم. یعنی از درون شاد Ù…ÛŒ شوم. ابتدا مومورم مي‌شود، Ø§ØØ³Ø§Ø³ مي‌كنم جريان خونم منقبض شده، يك هيجان مرموز Ùˆ
نگاهت Ù…ÛŒ کنم ØŒ ØØ³Ø±Øª را در چشم های من Ù…ÛŒ بینی . غزال ناگهان Ù…ÛŒ گریزد ØŒ با دیدنش خنده به لب های خاموش Ùˆ ساکتم بر Ù…ÛŒ گردد . تو هم Ù…ÛŒ خندی Ùˆ Ù„ØØ¸Ø§ØªÛŒ بعد در ØØ§Ù„تی میان خنده Ùˆ گریه Ú¯Ø±ÙØªØ§Ø± Ù…ÛŒ شوم ØŒ گریه Ùˆ خنده باهم ØŒ به Ø´Ú©Ù„ دردناکی اشک هایم را مخÙÛŒ Ù…ÛŒ کنم Ùˆ Ú©Ù… Ú©Ù… آرام Ù…ÛŒ شوم
![]() ملیسا قلبش ÙØ±Ùˆ ریخت. او به پول داخل چکمه همین ÙØ±Ø¯Ø§ Ø§ØØªÛŒØ§Ø¬ داشت. |
آرشـیـو داستان
mySQL error with query SELECT i.inumber as itemid, i.ititle as title, i.ibody as body, m.mname as author, m.mrealname as authorname, UNIX_TIMESTAMP(i.itime) as timestamp, i.itime, i.imore as more, m.mnumber as authorid, c.cname as category, i.icat as catid, i.iclosed as closed FROM nucleus_item as i, nucleus_member as m, nucleus_category as c WHERE i.iauthor=m.mnumber and i.icat=c.catid and i.iblog=3 and i.inumber<>15 and i.itime<="2025-10-04 18:14:38" and i.idraft=0 ORDER BY i.itime DESC LIMIT -44,200: You have an error in your SQL syntax; check the manual that corresponds to your MySQL server version for the right syntax to use near '-44,200' at line 1
|