رنج تاریخ تولد ندارد که نوشته اید۲۹ـ۱۲ـ۵۸ ..اسم وفامیل نداردکه گذاشته اید خیرالله فضلی ...از پله ها برگرد.. به پشت بام نمی رسد ارثي كه ميبرم.. يك اسم و فاميل به همه ميرسد... جنوبي از شهرستان خنج ساکن ابوظبی.. اینجا چتر برای باران نمیفروشند جبراً چتر برای آفتاب می خریم..چیز زیادی ندارم: دیپلم علوم انسانی..چند تا شعر..و دستی که با خودکار از جیبم در آمده نوشته اوٌل خدا بعد........من در نياز زن مي بيند اما حوصله در دختر ندارد خيال من از كناره هاي تو جمع است كه همه جاي تو لب است كه حوصله در بوس دارم شاعرم كسي براي خودم در تخيلم

چنگالهای یک نرِ تلف شده

گِرد میکشد
ازوقتی این عکس
زن مصرف نمیکند
مستطیل میکشی
از وقتی ارامبخش
رامت نمی کند
زن بگیر
بیا
برو
بخند نیستم
مرد بگیر
بشور
بپز
برقص نیستی
نه چنگالهای یک نرِ تلف شده به تو میرسد
نه این آپارتمانِ وحشی
چلوارِ سفیدِ آویزت را به باد میدهد
شن های مدرن
برای شترهای کلاسیک
بار ممنوعه من اینست
چشمهایم خلیج فارس حمل میکند
وقتی نارنجی محشرت میکند
وقتی نارنجی بهار نارنجت میکند
رنجم می دهی
نارنجم را به کس دیگری می دهی
کوچه را بردار
عمود بکار
شیرو پلنگ البرز سینه ات را
جنگی به جا مانده ازبمب جهانی
بگذار بگذر
پلنگ بگیر
شیربکش
آهو بخور
نیستم که
نيستي
مستطیل میکشم
از وقتي گورمصرف ميكنم
از وقتی گور مصرفم میکند


نوامبر 2006 ابوظبی