قونیه شمس گریه می کند/ جواد سجادي راد
قونیه را برده است نیشابور
تا گوش بچسباند به ریل
Ùˆ علامت دهد از روی قا٠گم شده در عکس های سیاه Ùˆ سÙید
...
قونیه شمس گریه می کند
اتاق غیاب منست به Øلاج
و نیشابور بوی گوگرد است آغشته به پنبه
منÙجر Ù…ÛŒ شوم در خراسان
سیاوشم می دود در خیابان
کودکیم در عکس های سیاه Ùˆ سÙید
Ùˆ قا٠گم Ù…ÛŒ شود در ازدØام
قا٠می شود شمس / در ازدØام
تا نرسی / برسی
قونیه را برده است نیشابور
تا گوش بچسباند به ریل
Ùˆ علامت دهد از روی قا٠گم شده در عکس های سیاه Ùˆ سÙید
و اعلام کند به آقای سازمان ملل
در ایستگاهی که اتوبوس جهانی بایستد
گا٠بزرگی می دهد شاعر
لاجرم دجله سر می رود
از چشمهای شما
و آقای رییس جمهور این تیمور عزیز
در تبریز میدود که مرزهای مثنوی سر نرود از آتش نیشابور
آقای سازمان ملل
کسی Ú©Ù‡ در Ú©ÙˆÚ†Ù‡ های سیاه Ùˆ سÙید این جهان بدود
از جانب چه کسیست
و خاورمیانه چه گوئرنیکای بزرگی دارد
گناه پیکاسو بود که در تهران متولد نشد
یا Ùرانکو خیلی جهانی بود
که در بین النهرین
تخت جمشید
و در میان مجسمه های بودا
از چاههای Ù†Ùت بیرون دوید
آقای سازمان ملل
دهکده ما چه مرزهای بلندی دارد
و امتداد خطوط مرزی شما
روی تن شاعران خانه ما می دود
و دجله همان نیل است
در چشمهای ابوالهول
می سی سی پی
در چپق سرخپوستان
آقای سازمان ملل
این نامه را برسانید
به سرخپوستی که آواز غریبانه ای داشت در شمال
و بگویید شبهای قطبی شما ادامه دارد در اتاقهای ما
این نامه را برسانید
به ابوالهول
Ùˆ نیل بلند شاخ Ø¢Ùریقا
و یا تقدیم کنید به شیهه بلند گوئرنیکا
و مردم خاموش خاورمیانه
" به سگ دو زنان بینوا Ú©Ù‡ یکشبه رÙیقان دریوزه وار شده اند " **
و اعلام کنید در بیانیه ای جهانی :
" همه شاعران بی سرزمینند
همه شاعران غمگینند " **
........
پنج شنبه – رشت – خرداد هشتاد و نه
*- Ùکر میکنم شاید جایی دور از پژمان گلچین شنیده ام
**- قسمتی از یک شعر علی عربی
تا گوش بچسباند به ریل
Ùˆ علامت دهد از روی قا٠گم شده در عکس های سیاه Ùˆ سÙید
...
قونیه شمس گریه می کند
اتاق غیاب منست به Øلاج
و نیشابور بوی گوگرد است آغشته به پنبه
منÙجر Ù…ÛŒ شوم در خراسان
سیاوشم می دود در خیابان
کودکیم در عکس های سیاه Ùˆ سÙید
Ùˆ قا٠گم Ù…ÛŒ شود در ازدØام
قا٠می شود شمس / در ازدØام
تا نرسی / برسی
قونیه را برده است نیشابور
تا گوش بچسباند به ریل
Ùˆ علامت دهد از روی قا٠گم شده در عکس های سیاه Ùˆ سÙید
و اعلام کند به آقای سازمان ملل
در ایستگاهی که اتوبوس جهانی بایستد
گا٠بزرگی می دهد شاعر
لاجرم دجله سر می رود
از چشمهای شما
و آقای رییس جمهور این تیمور عزیز
در تبریز میدود که مرزهای مثنوی سر نرود از آتش نیشابور
آقای سازمان ملل
کسی Ú©Ù‡ در Ú©ÙˆÚ†Ù‡ های سیاه Ùˆ سÙید این جهان بدود
از جانب چه کسیست
و خاورمیانه چه گوئرنیکای بزرگی دارد
گناه پیکاسو بود که در تهران متولد نشد
یا Ùرانکو خیلی جهانی بود
که در بین النهرین
تخت جمشید
و در میان مجسمه های بودا
از چاههای Ù†Ùت بیرون دوید
آقای سازمان ملل
دهکده ما چه مرزهای بلندی دارد
و امتداد خطوط مرزی شما
روی تن شاعران خانه ما می دود
و دجله همان نیل است
در چشمهای ابوالهول
می سی سی پی
در چپق سرخپوستان
آقای سازمان ملل
این نامه را برسانید
به سرخپوستی که آواز غریبانه ای داشت در شمال
و بگویید شبهای قطبی شما ادامه دارد در اتاقهای ما
این نامه را برسانید
به ابوالهول
Ùˆ نیل بلند شاخ Ø¢Ùریقا
و یا تقدیم کنید به شیهه بلند گوئرنیکا
و مردم خاموش خاورمیانه
" به سگ دو زنان بینوا Ú©Ù‡ یکشبه رÙیقان دریوزه وار شده اند " **
و اعلام کنید در بیانیه ای جهانی :
" همه شاعران بی سرزمینند
همه شاعران غمگینند " **
........
پنج شنبه – رشت – خرداد هشتاد و نه
*- Ùکر میکنم شاید جایی دور از پژمان گلچین شنیده ام
**- قسمتی از یک شعر علی عربی
مه ناز یوسÙÛŒ نوشت