شعر خودکشی از خورخه لویس بورخس- World Poetry
ØØªØ§ یک ستاره در شب نمی ماند
شب نخواهد ماند
.من می میرم، و با من، وزن ،
جهان بی تØÙ…Ù„ نیز.
من پاک می کنم ، اهرام را ،
مدالهای عظیم را،
جهان و چهره ها را.
من باید گذشته ی انبار شده را پاک کنم.
باید از تاریخ غبار بسازم، غبار از غبار.
هم اکنون به آخرین غروب می نگرم.
آخرین پرنده را می شنوم.
پوچی را به کسی نمی دهم.
ترجمه از انگلیسی
مهناز بدیهیان
شب نخواهد ماند
.من می میرم، و با من، وزن ،
جهان بی تØÙ…Ù„ نیز.
من پاک می کنم ، اهرام را ،
مدالهای عظیم را،
جهان و چهره ها را.
من باید گذشته ی انبار شده را پاک کنم.
باید از تاریخ غبار بسازم، غبار از غبار.
هم اکنون به آخرین غروب می نگرم.
آخرین پرنده را می شنوم.
پوچی را به کسی نمی دهم.
ترجمه از انگلیسی
مهناز بدیهیان
بی نام... نوشت
کوتاه و جذاب و واقعی ...
خیلی ØØ§Ù„ کردم . بااجازه کپیش Ù…ÛŒ کنم.