شعری عاشقانه از شکسپیر-

ترجمه ی سونات شماره ی 18 را در زیر می خوانید.
چشمان معشوقه ام بی شباهت به خورشید است
مرجان بسیار قرمز تر از لبان اوست.
اگر بر٠سÙید است، چرا سینه های معشوق من تیره است
......
من Ú¯Ù„ رز دیده ام، نقاب Ú©Ù‡ از چهره بردارد سÙید Ùˆ قرمز است
اما چنین گلی بر گونه های معشوقم ندیده ام.
عطر هایی هستند با رایØÙ‡ ÛŒ دلپذیر
بیشتر از رایØÙ‡ ای Ú©Ù‡ معشوق من با خود دارد.
چشمان معشوقه ام بی شباهت به خورشید است
مرجان بسیار قرمز تر از لبان اوست.
من دوست دارم معشوقم ØØ±Ù بزند ،هر چند Ù…ÛŒ دانم
صدای موسیقی بسیار دلنواز تر صدای اوست.
مطمئنم ندیده ام الهه ای را هنگام راه Ø±ÙØªÙ†
معشوق من اما وقتی راه می رود ، زمین می خراشد.
من اما سوگند می خورم معشوقه ام نایاب است
من نیز مثل هر کس دیگر با قیاسی اشتباه سنجیده ام او را.
ترجمه ی مهناز بدیهیان
پوریا نوشت
خیلی خوبه