امیری براکا
امیری براکا در سال 1934 با نام " لی روی جونز" در نیو جرسی از شهرهای نیویورک دیده بجهان گشود. وی پس از اتمام تحصیلاتش در کالج هاوارد در واشنگتن دی سی ، وارد ارتش آمریکا شد. براکا در اواخر سالهای 1950 در دهکدهی " گرین ویچ" در نیویورک اقامت گزید. در سال 1964 بدلیل انتشار نمایشنامه ای بنام " داچ من" Dutchman که جایزه ی " اوبی" را از آن خود کرد به شهرت رسید

.
پس از مرگ "ملکم اکس" او تبدیل بیک سیاه پوست ملی گرا شد . ابتدا به هارلم و سپس به نیوارک رفت.. در سالهای 1970 ، براکا ناسیونالیست سیاهان را نژاد پرستی خوان و خود را یک مارکسیست لنینیست جهان سومی اعلام کرد.. براکا در سال 1974 آثار نمایشنامه نویسی و شعر های مارکسیتی خود را در مجموعه ای بنام"حقیقت سخت و شعر برای پیشرو ها" را بچاپ رساند.
براکا در سال 1999 پس از بیست سال تدریس دردر دانشکده ی مطالعات آفریقایی در دانشگاه " سونی بروک"، باز نشست شد و بیشتر به نوشتن پرداخت.
امیری براکا هم اکنون به اتفاق همسرش امینا براکا در نیو ارک زندگی می کند..
وی در عصر "بیت" که هنوز نام "لی روی جونز" را داشت، مجله ی کوچک و مهمی را همراه با چهرهای معروفی چون آلن گینزبرگ و فرانک اوهرا ، با نام yugen , floating bear " یوگن و " فلوتین بیر" را بچاپ می رساند.
براکا تحت تاثیرآوانگارد های سفید پوستی چون " چالز اولسون " و " اوهرا" قرار گرفت. بخصوص تحت تاثیر آلن گینزبرگ ، روش بی پرده گویی و جستجو گر بودن در شعر را آموخت.


مقدمه ای بر بیست جلد یادداشت های خود کشی

دیریست که من خو گرفته ام بفرمی
که زمین دهان باز می کند و می بلعدم ،
هر زمان که سگم را برای راه رفتن می برم.
و یا لبه ی وسیع موسیقی باد را که می نوازد
هر زمان که من بسوی اتوبوس می دوم

همه چیز به آن روال ختم می شود.

و حالا هر شب من ستاره می شمارم
و هر شب شمارش یکی ست.
و شبی که نمی آیند تا شمرده شوند
من جای پای آنها را می شمرم

دیگر کسی آواز نمی خواند.

و من دیشب پا ورچین به اطاق دخترم رفتم
تا گوش کنم به حرفهایی که با کسی میزد.
وقتی در را باز کردم
کسی آنجا نبود.
دخترم بود و زانوهای تنهایش در بغل
که باانگشتان در هم قفل شده اش ور می رفت......


دوشنبه در نت بم "بی"

تمام روز می توانم
عبادت کنم
و خدا نخواهد آمد
اما اگر به شماره ی 911
زنگ بزنم
شیطان حاضر می شود.
در یک دقیقه.....