Edna St. Vincent Millay, ادنا میلای - m.badihian
Edna Millay 1892-1950
اولین زنی که جایزه ی نوبل در شعر را از آن خود کرد.
خاکستر زندگی
عشق مرا تنها رها کرد
و روزها همه یکسانند.
خوردن باید مرا و خواب را.
و آنشب که می توانست اینجا باشد.
اما- آه- بیدار خوابیدن
و شنیدن ساعات آهسته که ضربه می زند.
میشود آیا Ú©Ù‡ روز باشد ØŒ دوباره !Ùˆ Ø´ÙÙ‚ نزدیک!
.
عشق مرا تنها رها کردو
من نمیدانم چه باید کرد.
این و آن و یا آنچه خواستن است
برایم همه یکسان است.
و همه ی آنچه را آغاز کرده ام ، می گذارم
قبل از پایان یاÙتنم.
تا آنجا که من می بینم، همه چیز مصرقی ناچیز دارد.
عشق مرا تنها رها کرد و
همسایه ها در می زنند و قرض می کنند
و زندگی همچنان ، چون
زوزه های موشی ادامه دارد
Ùˆ Ùر-دا Ùˆ Ùر-دا Ùˆ Ùر-دا.
تنها این خیابان کوچک است و
این خانه ی کوچک
ترجمه- مهناز بدیهیان
اولین زنی که جایزه ی نوبل در شعر را از آن خود کرد.
خاکستر زندگی
عشق مرا تنها رها کرد
و روزها همه یکسانند.
خوردن باید مرا و خواب را.
و آنشب که می توانست اینجا باشد.
اما- آه- بیدار خوابیدن
و شنیدن ساعات آهسته که ضربه می زند.
میشود آیا Ú©Ù‡ روز باشد ØŒ دوباره !Ùˆ Ø´ÙÙ‚ نزدیک!
.
عشق مرا تنها رها کردو
من نمیدانم چه باید کرد.
این و آن و یا آنچه خواستن است
برایم همه یکسان است.
و همه ی آنچه را آغاز کرده ام ، می گذارم
قبل از پایان یاÙتنم.
تا آنجا که من می بینم، همه چیز مصرقی ناچیز دارد.
عشق مرا تنها رها کرد و
همسایه ها در می زنند و قرض می کنند
و زندگی همچنان ، چون
زوزه های موشی ادامه دارد
Ùˆ Ùر-دا Ùˆ Ùر-دا Ùˆ Ùر-دا.
تنها این خیابان کوچک است و
این خانه ی کوچک
ترجمه- مهناز بدیهیان