Peter Huchel-پیتر هوخل - بدیهیان
Peter Huchel(1903-1981)
پیتر هوخل در 1903 در برلین دیده به جهان گشودو در شهرک کوچکی در شمال آلمان بنام
بزرگ شد.Brandenbarg
شعر های هوخل بیشتر در رابطه با جریانهای Øاد سیاسی آلمان مدرن است،با اینهمه استایل خاص ØŒ شاعرانه وغالبا
عمیق اومتوجه مناطق روستایی شمال آلمان میشد.
انتشار اولین مجموعه ÛŒ اشعارش در1924 ØŒ آنهم Ùقط در برلین بود.در 1948 چاپ دومین Ùˆ بدنبال آن سومین مجموعه ÛŒ شعرش موÙقیت آمیز بود.
وی پس از برگشت از کمپ اسرای جنگی از شوروی،مسیول برنامه های هنری رادیو برلین شد.در 1949 سر دبیر نشریه ی ادبی که توسط آکادمی هنر برلین شرقی چاپ می شد.این
بزگترین نشریه ÛŒ ادبی بود Ú©Ù‡ در طول سالهای پنجاه Ùˆ اوایل شصد در آلمان بچاپ Ù…ÛŒ رسید هرچند مدتی بعد او مجبور به استعÙا از این سمت گردید.زیرا مطالب آورده شده در یکی از شماره های نشریه خوشایند صاØب منصبان واقع نگردیده بود.بدنبال این جریان پیتر هوخل بمدت 9 سال
در منطقه ÛŒ بعنوان یک ادیتور معمولی زندگی کرد، تا آنکه در 1971 به او اجازه ÛŒ ورود به جمهوری Ùدرال پیتر هوخل بعنوان یکی از بهترین شاعران آلمان غربی شناخته شده است.
رودخانه ی شرقی
در آبهای گل آلود
بدنبال سنگ مبا ش
قایق رÙته است.
و این رودخانه دیگر نشانی ندارد
Øتی از رسوبات Ùˆ نقش ها.
اینک
رد پای خورشید است و
زمین مرطوب و صا٠،
وکاکل گلها.
تنها درخت بید است که شاهد است
و راز ولگردها
در ریشه اش
در گنجینه ی ناچیزش
پنهان می ماند.
قلاب های زنگ زده،
شیشه های پر از ماسه،و
دندانه های بی سر چنگال
Ú©Ù‡ با خود Ú¯Ùتگو های Ùراموش شده را
Øمل Ù…ÛŒ کنند.
روی شاخه های بزرگ
که خالی از آشیانه ی پرستو هاست.
Ú©Ùشهایی به بی وزنی پرند ها،
که کسی دیگر آنها را
بپای کودکان نمی کند. م-ب(اوبا)
ملاقات
جغد اصطبل
دختر برÙ
موضوع باد شبانه
که هنوز ریشه می گیرد
با پنجه هایش
در زخم های گندیده و کبره بسته ی دیوارها
چهره ی منقاری
با چشمهای مدور
و ماسک قلب سنگی اش
Ùˆ پر هایی از آتش سÙید
که نه زمان، نه مکان را لمس می کند.
و این باد نوازشگر که می وزد
در جهت عکس خانه ها
Ùˆ بر ساکنین این Ùضای بیرنگ.
درشکه هایی Ú©Ù‡ بار Ùˆ چراغشان پوشیده از برÙ.
در دیگ ها مرگ، در آبدان ها زهر
و آخر وصیتنامه ای که بر دیوار میخ شده.
و راز هایی پنهان
زیر پنجه های سنگ
و آشکار شدنشان به شب
ÙˆØشت مرگ Ú©Ù‡ به زخم Ù…ÛŒ پاشد همچو نمکی سوده.
بیا Ùرو برویم
Ùرو در زبان Ùرشته ها
و در آجر های شکسته ی بابل.
ترجمه:مهناز بدیهیان از منبع انگلیسی
پیتر هوخل در 1903 در برلین دیده به جهان گشودو در شهرک کوچکی در شمال آلمان بنام
بزرگ شد.Brandenbarg
شعر های هوخل بیشتر در رابطه با جریانهای Øاد سیاسی آلمان مدرن است،با اینهمه استایل خاص ØŒ شاعرانه وغالبا
عمیق اومتوجه مناطق روستایی شمال آلمان میشد.
انتشار اولین مجموعه ÛŒ اشعارش در1924 ØŒ آنهم Ùقط در برلین بود.در 1948 چاپ دومین Ùˆ بدنبال آن سومین مجموعه ÛŒ شعرش موÙقیت آمیز بود.
وی پس از برگشت از کمپ اسرای جنگی از شوروی،مسیول برنامه های هنری رادیو برلین شد.در 1949 سر دبیر نشریه ی ادبی که توسط آکادمی هنر برلین شرقی چاپ می شد.این
بزگترین نشریه ÛŒ ادبی بود Ú©Ù‡ در طول سالهای پنجاه Ùˆ اوایل شصد در آلمان بچاپ Ù…ÛŒ رسید هرچند مدتی بعد او مجبور به استعÙا از این سمت گردید.زیرا مطالب آورده شده در یکی از شماره های نشریه خوشایند صاØب منصبان واقع نگردیده بود.بدنبال این جریان پیتر هوخل بمدت 9 سال
در منطقه ÛŒ بعنوان یک ادیتور معمولی زندگی کرد، تا آنکه در 1971 به او اجازه ÛŒ ورود به جمهوری Ùدرال پیتر هوخل بعنوان یکی از بهترین شاعران آلمان غربی شناخته شده است.
رودخانه ی شرقی
در آبهای گل آلود
بدنبال سنگ مبا ش
قایق رÙته است.
و این رودخانه دیگر نشانی ندارد
Øتی از رسوبات Ùˆ نقش ها.
اینک
رد پای خورشید است و
زمین مرطوب و صا٠،
وکاکل گلها.
تنها درخت بید است که شاهد است
و راز ولگردها
در ریشه اش
در گنجینه ی ناچیزش
پنهان می ماند.
قلاب های زنگ زده،
شیشه های پر از ماسه،و
دندانه های بی سر چنگال
Ú©Ù‡ با خود Ú¯Ùتگو های Ùراموش شده را
Øمل Ù…ÛŒ کنند.
روی شاخه های بزرگ
که خالی از آشیانه ی پرستو هاست.
Ú©Ùشهایی به بی وزنی پرند ها،
که کسی دیگر آنها را
بپای کودکان نمی کند. م-ب(اوبا)
ملاقات
جغد اصطبل
دختر برÙ
موضوع باد شبانه
که هنوز ریشه می گیرد
با پنجه هایش
در زخم های گندیده و کبره بسته ی دیوارها
چهره ی منقاری
با چشمهای مدور
و ماسک قلب سنگی اش
Ùˆ پر هایی از آتش سÙید
که نه زمان، نه مکان را لمس می کند.
و این باد نوازشگر که می وزد
در جهت عکس خانه ها
Ùˆ بر ساکنین این Ùضای بیرنگ.
درشکه هایی Ú©Ù‡ بار Ùˆ چراغشان پوشیده از برÙ.
در دیگ ها مرگ، در آبدان ها زهر
و آخر وصیتنامه ای که بر دیوار میخ شده.
و راز هایی پنهان
زیر پنجه های سنگ
و آشکار شدنشان به شب
ÙˆØشت مرگ Ú©Ù‡ به زخم Ù…ÛŒ پاشد همچو نمکی سوده.
بیا Ùرو برویم
Ùرو در زبان Ùرشته ها
و در آجر های شکسته ی بابل.
ترجمه:مهناز بدیهیان از منبع انگلیسی
سوده نگین تاج نوشت