اسکار وایلد oscar wild- Mahnaz Badihian
اسکار وایلد
عشق، شاهکار Ù…ÛŒ Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø¯
اسکار وایلد عاشق لرد Ø¢Ù„ÙØ±Ø¯
دوگلاس بود
اسکاروایلد شاعری است ایرلندی تبار Ú©Ù‡ در اکتبر Û±Û¸ÛµÛ¸ در دابلین Dublin به دنیا آمد. پدر او یک Ø¬Ø±Ø§Ø Ø³Ø±Ø´Ù†Ø§Ø³ چشم Ùˆ مادرش جین ÙØ±Ø§Ù†Ø³ÛŒØ³Ú©Ø§ وایلد
Wild Jane Francisca ، شاعر ملی ایرلندی بود.
اسکاروایلد شاعر، رمان نویس Ùˆ درام نویس است Ú©Ù‡ او را بیشتر بخاطر تیزهوشی Ùˆ درکش ستوده اند.اولین نمایشنامهء او در سال Û±Û¸Û¸Û° ورا Vera نام داشت.اولین مجموعه شعرش در سال Û±Û¸Û¸Û± به چاپ رسید. در سال Û±Û¸Û¸Û´ با کنستانس لوید Constance Liyd ازدواج Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ ØØ§ØµÙ„ این پیوند، دو پسر با نامهای وویان Vivian Ùˆ سریل Cyril بوده است.
او در سال Û±Û¸Û¹Ûµ به مدت دوسال زندان Ù…ØÚ©ÙˆÙ… Ù…ÛŒ شود. در این مدت همسرش مسئولیت قانونی نگهداری بچه ها را به عهده Ù…ÛŒ گیرد Ùˆ نام خانوادگی آنها را از وایلد به هلند Holland تغییر Ù…ÛŒ دهد.
سال ۲۰۰۱ صد ویکمین سال مرگ نابهنگام و زودرس یکی از نوابغ ادبیات جهان ست، بلند پایه ای با نام اسکاروایلد که بیشترین شهرت او به خاطر نمایشنامهء : اهمیت جدی بودن ، و تنها رمان وی بنام «تصویر دورویان گری»
The Picture of Dorian Gray
است. اسکاروایلد در بدنامی درگذشت نه به سبب نبوغش بلکه بیشتر به خاطر رابطهء عاشقانه ای Ú©Ù‡ با لرد Ø¢Ù„ÙØ±Ø¯ دوگلاس
Lord Alfred Douglas یا بوزی Bosie ( نامی که اسکاروایلد عاشقانه به او خطاب می کرد) داشت.
اسکاروایلد دوسال را درزندان به جرمSodomy یا همجنسگرائی با لرد Ø¢Ù„ÙØ±Ø¯ دوگلاس پسر لرد کوانزبری Lord Quensbery ØŒ به سختی بیگاری کرد.
او سه سال پس از آزاد شدن به دلیل مشکلات روØÛŒ Ùˆ روانی ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù† درگذشت. دوا ثر بزرگی Ú©Ù‡ نام بردیم ØØ§ØµÙ„ دوران زندان اوست. اولی نامه ای است بسیار طولانی Ú©Ù‡ خطاب به بوزی به نام Ø¯Ù¾Ø±ÙˆÙØ§Ù†Ø¯ÛŒØ³ De profundis Ú©Ù‡ این نامه ها ØŒ نشانی ازعشق Ùˆ تراژدی است. این نامه سالها پس از مرگ اسکاروایلد به دست بوزی Ù…ÛŒ رسد Ú©Ù‡ سبب عصبانیت Ùˆ رنج Ùˆ اندوه ÙØ±Ø§ÙˆÙ† ÙˆÛŒ Ù…ÛŒ شود. اسکاروایلد این نامه را از زندان به رابرت راس Robert Ross Ù…ÛŒ ÙØ±Ø³ØªØ¯ Ùˆ از او Ù…ÛŒ خواهد Ú©Ù‡ آنها را به لرد Ø¢Ù„ÙØ±Ø¯ دوگلاس برساند.
به رابرت راس می نویسد :
« رابی عزیز من
در بسته ای دیگر نامه هایم را به لرد Ø¢Ù„ÙØ±Ø¯ دوگلاس (بوزی) برایت Ù…ÛŒ ÙØ±Ø³ØªÙ… Ú©Ù‡ امید است سالم به دستت برسد. از تو Ù…ÛŒ خواهم به Ù…ØØ¶ آن Ú©Ù‡ آنها را خوا اندی با دقت Ú©Ù¾ÛŒ Ú©Ù†ÛŒ Ú©Ù‡ دلایل زیادی برای این کار وجود دارد.
من Ù…ÛŒ خواهم تو مجری ادبی من باشی. اگر Ù…ÙØ±Ø¯Ù…ØŒ Ù…ÛŒ خواهم کنترل کامل نمایشنامه ها، کتابها Ùˆ کاغذهایم در دست تو باشد. من سعی Ù…ÛŒ کنم هرچه زودتر این امر را به صورت یک نوشتهء قانونی ثبت کنم.
همسرم هنر مرا درک نمی کند. Ùˆ هیچ انتظاری هم از او نمی رود Ú©Ù‡ علاقه ای به آنها داشته باشد. پسرم سیریل نیز Cyrilبچه است، پس طبیعتا به تو روی Ù…ÛŒ آورم، Ùˆ Ù…ÛŒ خواهم تو همهء کارهای ادبی مرا در اختیار داشته باشی Ùˆ پولی را Ú©Ù‡ از ÙØ±ÙˆØ´ آنها ØØ§ØµÙ„ Ù…ÛŒ شود به ØØ³Ø§Ø¨ پسرانم بریزی.
بنابراین تو تنها مدرکی Ú©Ù‡ Ø±ÙØªØ§Ø± غیرعادی مرا توجیه Ù…ÛŒ کند در اختیار خواهی داشت. وقتی نامه را بخوانی به ØªÙˆØ¶ÛŒØØ§Øª روانی Ø±ÙØªØ§Ø±ÛŒ Ú©Ù‡ به ظاهر عملی اØÙ…قانه Ùˆ زشت بود Ù¾ÛŒ خواهی برد. یک روز واقعیت آشکار خواهد شد، نه لزوما در زندگی من یا در طول عمر لرد Ø¢Ù„ÙØ±Ø¯ دوگلاس.ولی من خودم را آماده نکرده ام Ú©Ù‡ در این کادر تنبیهی Ùˆ بی چهره، تا پایان عمر باقی بمانم، به همین دلیل ساده Ú©Ù‡ من از پدر Ùˆ مادرم اعتبار ادبی Ùˆ هنری والائی به ارث براده ام Ùˆ نمی توانم اجازه دهم Ú©Ù‡ این نام توسط کوازی ) پدر Ø¢Ù„ÙØ±Ø¯ داگلاس Ú©Ù‡ شکایت او به داداگاه در مورد رابطهء سکاروایلد با پسر ÙˆÛŒ این رسوائی Ùˆ سرانجام Û² سال زندان برای اسکار وایلد بوجود آورد) مکدر Ùˆ خدشه دار شود.
من دراینجا کوشش ندارم از Ø±ÙØªØ§Ø± خود Ø¯ÙØ§Ø¹ کنم.ØŒ بل Ú©Ù‡ آن را ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ù…ÛŒ دهم. »
اسکار وایلد در ادامهء نامه به رابرت راس می نویسد : «زندگی پیچیده نیست، ما پیچیده ایم، زندگی آسان است و چیزهای آسان، درست ترین هستند...مذهب به من کمکی نمی کند. ایمانی که مردم می دهند برای آن چیزهائی که نادیدنی است . من همان ایمانم را برای آن چیزهائی می دهم که قابل رؤیت و لمس شدنی است.»
اسکار وایلد در نامه اش خطاب به Ø¢Ù„ÙØ±Ø¯ داگلاس چنین آغاز Ù…ÛŒ کند:
« بوزی عزیر،
پس از یک انتظار طولانی Ùˆ بی ÙØ§ÛŒØ¯Ù‡ØŒ تصمیم Ú¯Ø±ÙØªÙ… برای تو نامه ای بنویسم، به خاطر تو Ùˆ خودم، زیرا نمی خواهم Ùکر کنم دو سال طولانی Ùˆ سخت را در زندان گذراندم بدون Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª سطری از تو یا ØØªØ§ خبر یا پیامی. نصیب من Ùقط درد Ùˆ اندوه بود...
رابطه Ùˆ دوستی Ú©Ù… دوام وغم انگیز ما به ویرانی Ùˆ بی آبروئی من منتهی شد، با این همه، خاطرات Ùˆ عواط٠گذشته غالبا با من است ØŒ Ùˆ این Ú©Ù‡ Ùکر کنم جای آن همه عشق Ùˆ زیبائی را تلخی Ùˆ زشتی بگیرد برایم غم انگیز است. »
اسکار وایلد همچنین در جائی دیگر از این نامه می نویسد :
« من خودم را سرزنش Ù…ÛŒ کنم به خاطر این Ú©Ù‡ اجازه دادم یک دوستی غیرروشنÙکرانه بوجود آید. یک رابطه Ú©Ù‡ اولین هد٠آن Ø¢ÙØ±ÛŒÙ†Ø´ Ùˆ اند یشیدن در مورد چیزهای زبیا نبوده است. تو تشخیص ندادی Ú©Ù‡ یک هنرمند ØŒ به ویژه هنرمندی مثل من ØŒ Ú©Ù‡ باید بگویم Ú©ÛŒÙیت Ùˆ رشد کارش بستگی به همهء ایده ها، ÙØ¶Ø§ÛŒ روشنÙکری، سکوت ØŒ ØµÙ„Ø Ùˆ تنهائی دارد . هرچند تو از موÙقیت کارهای من وقتی تمام Ù…ÛŒ شدند یا اجرا Ù…ÛŒ شدند لذت Ù…ÛŒ بردی، ولی تو موقعیتی را Ú©Ù‡ برای تولید کار هنری لازم است درک نمی کردی. »
اثر دوم اسکاروایلد Ú©Ù‡ ØØ§ØµÙ„ دوران زندان اوست، شعر عجیبی است با نام:
« قصیده زندان ریدینگ
The Ballad of Reading Gaol
( این، نام زندانی است که اسکار وایلد در آن بسر برده و کلمهء gaol همان لغت Jail است در نوشته های قدیمی(. این شعر بلند از ۱۰۹ بند ۶ بخشی تشکیل شده است.شعر در مورد سربازی است با نام توماس وول ریج
Thomas Woolridge
Ú©Ù‡ به جرم کشتن همسرش در زندان بوده Ùˆ یکروز پیش چشم اسکاروایلد Ùˆ سایر زندانیان او را به دار Ù…ÛŒ آویزند Ùˆ Ø¨Ù„Ø§ÙØ§ØµÙ„Ù‡ او را زیر تپه ای از Ú¯Ù„ Ùˆ خاشاک پنهان Ù…ÛŒ کنند. اسکار وایلد در سال Û±Û¸Û¹Û¸ چند ماه پس از آزاد شدن از زندان این قصیدهء بلند را Ù…ÛŒ نویسد Ùˆ با نام مستعار C.Û³.Û³ Ú©Ù‡ در ØÙ‚یقت شمارهء سلولی بوده Ú©Ù‡ اسکاروایلد در آن بسر برده بود به چاپ Ù…ÛŒ رساند. در همان سه ماه اول، این کتاب Û¶ بار به زیر چاپ Ù…ÛŒ رود ).
اسکاروایلد نمایشنامهء اهمیت جدی بودن
The Importance of Being Ernest
را Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ گویند شاهکار Ùکاهی ÙˆÛŒ است در تابستان Û±Û¸Û¹Û´ - هنگامی Ú©Ù‡ به Ø§ØªÙØ§Ù‚ همسر Ùˆ ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø§Ù†Ø´ در تعطیلات بسر Ù…ÛŒ برده-نوشته است. بیشتر جملات این نمایشنامه سهمی از ÙØ±Ù‡Ù†Ú¯ مدرن انگلیسی است.
اسکاروایلد شخصیت اصلی نمایشنامه یعنی جک وودینگ Worthing Jack آغاز سرنوشت ÙˆÛŒ را از روی خبری Ú©Ù‡ همان روزها در روزنامهء Ù…ØÙ„ÛŒ به نام وودینگ گازت Worthing Gazette اقتباس کرده است. خبر چنین بوده است :
« روز دوشنبه مردی با سبدی در دست در ایستگاه قطار کینگ کراس King Cross پیدایش Ù…ÛŒ شود Ùˆ تقاضا Ù…ÛŒ کند Ú©Ù‡ سبد را به خانمی در ریچموند Richmond بدهند. کارمندان قطار Ø¯Ø±ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ خواهند سبد را وزن کنند، صدائی از آن Ù…ÛŒ شنوند، در سبد را باز Ù…ÛŒ کند Ùˆ متوجه Ù…ÛŒ شوند Ú©Ù‡ نوزادی چند روزه در آن قرار دارد. چون ØµØ§ØØ¨ بچه را نمی یابند او را به ایستگاه پلیس Ù…ÛŒ برند.»
نمایشنامه ÛŒ اهمیت جدی بودن سالهاست با هنرمندان مختل٠به اجرا درآمده است. از ژانویهء Û²Û°Û°Û± تا کنون نیز در تئاتر لندن روی صØÙ†Ù‡ است. به هنرمندی شخصیت معرو٠تئاتر لندن به خانم پاتریشیا روتلج Patricia Routledge
در زیر برگزیده ای از شعر بلند Gaol Reading را می خوانید:
کت قرمز ش را به تن نکرد
زیرا خون و شراب قرمزند
و خون و شراب در دستش بودند
Ú©Ù‡ او را با مرده ای ÛŒØ§ÙØªÙ†Ø¯
زن بیچاره ای را که دوستش می داشت
در رختخوابش کشته بود.
من Ùقط Ù…ÛŒ دانستم Ú†Ù‡ Ùکر آزاردهنده ای.
به قدمهایش سرعت داد،
و چرا
او به آن روز خیره کننده می اندیشید
با چنان چشمان اندوهبار
آن چیزی را که دوست داشت، کشته است
پس باید بمیرد...
با این همه هر انسانی آنچه را که دوست می دارد، می کشد
بگذار همه این را بشنوند ،
که بعضی این کار را با نگاهی تلخ انجام می دهند
بعضی با کلملات دلربا
ترسو با بوسه ای
و شجاع با شمشیر
بعضی عشقشان را می کشند، وقتی جوانند
و برخی وقتی پیرند
Ùˆ کسانی Ø®ÙÙ‡ Ù…ÛŒ کنند با دستان شهوت
بعضی با دستان طلائی
مهربان ترین ها با چاقو،
زیرا کشته زود سرد می شود
بعضی اندکی دوست دارند،
بعضی طولانی
بعضی Ù…ÛŒ ÙØ±ÙˆØ´Ù†Ø¯ØŒØ¨Ø¹Ø¶ÛŒ Ù…ÛŒ خرند
بعضی این کار را با اشکهای ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù† سرانجام Ù…ÛŒ دهند.
بعضی بدون قطره ای اشک
زیرا که هر انسان آنچه را دوست دارد می کشد
با این همه هر انسانی نمی میرد
شب قبل از ØÙ„Ù‚ آویز شدن :
او خوابیده
چونان کسی غرق در رؤیا
در سرزمینی سبز و دلنواز
چشمهائی، تماشایش کردند، به وقت خواب
Ùˆ نمی توانستند بÙهمند
هر زندانی که انسان می سازد با خشت شرم می سازد
چگونه کسی می خوابد،
خوابی چنین شیرین با جلادان در نزدیکی خویش
روز اعدام
با شوکی ناگهانی،
ساعت زندان نعره ای ز د
روی دیوار لرزان
شیونی برخاست از زندان
سوÙÙŠ نوشت