بهزاد کشمیری پور

گله‌گذاری از معشوق با عبارتهای مغلوط، نگاهی به تصنیفهای پاپ داخل کشور
پس از رفع محدویتهایی که برای اجرا و ارائه موسیقی پاپ در ایران وجود داشت بازار بدلهای خوانندگان لس‌آنجلسی در ایران فرا.وان شد. اما اکنون ظاهرا عده‌ای متوجه شده‌اند که بسیاری از حوانندگان لس‌آنجلسی چیزی ندارند که داخلی‌ها چیزی از آنها کم داشته باشند. پس تقلید لازم نیست و می‌توان مستقل دست به تولید زد. امروزه کار به جایی رسیده که بعضی از لس‌آنجلسیها از خوانندگان داخلی تقلید می‌کنند!


تا چند سال پیش که ارائه‌ی آهنگهای پاپ در ایران مجاز نبود این کمبود را محصولات خارج و عمدتا آن چه که موسیقی لس‌آنجلسی خوانده می‌شود جبران می‌کرد. پس از رفع محدودیتها عده‌ای از خوانندگان که آغاز به تولید این گونه موسیقی در داخل کردند اغلب تقلیدی از خوانندگان مهاجر بودند؛ چند بدل داریوش، ابی، ستار و دیگران تصنیفهای سر هم بندی شده را می‌خواندند و روانه بازار می‌کردند. رفته رفته چهره‌هایی در داخل پیدا شدند که تا حدی ویژگیهای شخصی خود را داشتند و به سرعت نه تنها جایی برای خود یافتند که مقلدانی نیز پیدا کردند. قمیشی که یکی از معروفترین اینهاست و مدتی است به مهاجران پیوسته اکنون صاحب چند بدل در ایران است. به همین دلیل گاهی صدای خوانندگان آنقدر به هم شبیه است که آنها را نه از صدایشان که از طریق آهنگی که به نامشان معروف است بازمی‌شناسند.

اکنون که وضع تغییر کرده و تصنیفهای پاپ در داخل نیز تولید می‌شود اتفاق دیگری هم افتاده است. ظاهرا عده‌ای متوجه شده‌اند که بسیاری از حوانندگان لس‌آنجلسی چیزی ندارند که داخلی‌ها چیزی از آنها کم داشته باشند؛ بخش بزرگی از آهنگها که تقلیدی از آهنگهای اسپانیایی، عربی، ترکی و ملودیهای محلی، یا بازخوانی تصنیفهای موفق سالیان گذشته است، ترانه‌ها هم که اغلب تکرار چند عبارت مغلوط و بعضا بی‌معناست. پس تقلید لازم نیست و با کمک کیبورد و استفاده از امکانات الکترونیکی و مقداری تصنیف می‌توان مستقل دست به تولید زد. امروزه کار به جایی رسیده که بعضی از لس‌آنجلسیها از خوانندگان داخلی تقلید می‌کنند!

اما ترانه‌ها در سالهای اخیر بیشتر و بیشتر عامیانه و به محاوره‌های مردم کوچه و بازار شبیه شده‌اند. موجی نیز رو به گسترش است که نه تنها از اصطلاحات جوانان مانند «کل کل کردن»، «عمرا»، «خیالی نیست» و امثال آن استفاده می‌کند که عبارتها و ترکیبهای نادرست و بی‌معنی نیز فراوان به کار می‌برد. اخیرا بسیاری از تصنیفها گله‌گذاری از دست معشوقی است که جفا کرده و عاشق را تنها گذاشته است. گاهی او را سرزنش می‌کنند که چرا مرا با «تیرکمان زاری» هدف گرفتی:

«شکاری مثل خودت

که اومدی سراغم

منو نشونه رفتی با تیرکمون زاری ...»

یا دلخورند که چرا «بی‌سر و سکه مونده دل» و «شکسته بازار وفا»:

«اونا که اهل دل بودن

بی سر و سکه مونده دل

شکسته بازار وفا...»

یا دعوت به مهربانی و دوست داشتن همه است و توصیه می‌کند که «همه را به هر چه دوست داری هماهنگ بزن»!

«یه سبد دعا و خوشبختی فردا مال تو

دست من بود که میگفتم همه دنیا مال تو

برو زندگی رو با مهربونی رنگ بزن

همه رو با هر چی دوست داری هماهنگ بزن ...»

و البته گاهی هم پیش می‌آید که معشوق بی‌وفا را نفرین می‌کنند:

«قسم میخوردی با منی

قسم میخوردی به خدا

خدا الهی بزنه تو کمرت تو کمرت

من اهل نفرین نبودم

چه برسه که تو باشی

بیاد الهی خبرت

بیاد الهی خبرت ...»

اما ظاهرا آنقدر شور تکرار این گله‌گذاریها درآمده که خواننده‌ای می‌خواند:

«این روزا دیگه همه جا

صحبت بی وفاییه

ورد زبون آدما

تنهایی و جداییه ...»

گرایش دیگری که شاید از ویژگیهای ترانه‌های این دوران است در هم ریختن مرزهای اعتقادات مذهبی با جنبه‌های زندگی مدرن می‌باشد. در حالی که اکثر تصنیفها حکایت دلدادگی و جفای معشوق است، و از رابطه‌ی عاشقانه‌ای می‌گوید که در جامعه‌ی اسلامی می‌تواند نامشروع قلمداد شود همان خواننده‌ها و با موسیقی کمابیش یکسان تصنیفی هم در رثای وقایع کربلا می‌خوانند:

«گوید غریبه مادر

ای یادگار حیدر

فردا بریده حنجر در دشت کربلایی ...»

امروز دیگر مرزی میان موسیقی پاپ و آهنگهای مذهبی نمی‌توان تشخیص داد. در ماههای عزاداری همه‌جا نوحه‌هایی با آهنگهای پاپ به گوش می‌رسد. حسن ناهید، نوازنده نی و از استاتید موسیقی سنتی در این مورد و در گفتگو با خبرگزاری مهر تاکید می کند: «امروزه اغلب موسیقی هایی که به عنوان موسیقی مذهبی شناخته می شود، همان آهنگ های پاپ امروزی است که شعرشان عوض شده است و آنها را با محتوای مذهبی می شنویم.»

توجه به مضامین مذهبی تنها به تصنیفهای ساخته شده در داخل کشور محدود نمی‌شود. در خارج از کشور نیز که در سالهای اخیر دلتنگی برای وطن یکی از موضوعات اصلی تصنیفها شده، گاهی یادآوری خاطراتی که به نوعی با اعتقادات مذهبی ارتباط دارد محتوای ترانه‌ای می‌شود؛ مثل این خواننده که یاد زیارتهای امام رضا و دزدیده شدن کفشهایش افتاده، و گله می‌کند که چرا کفشهایش را «بی‌چک و چونه» برده‌اند:

«یادش به خیر اون زمونا که خونمون تو وطن بود

زیارت اما رضا همیشه کار من بود

با چشم گریون اومدم یه شب برم به خونه

دیدم کفشامو یه نفر برده بی چک و چونه ...»

خانم نیلوفر مینا موسیقیدان و استاد دانشگاههای نیویورک است. او تحصیلات خود را در رشته‌ی «اتنوموزیکولوژی» نیز به پایان رسانده و از جنبه‌های جامعه‌شناسی تحقیقاتی در مورد موسیقی انجام داده است. یکی از محورهای اصلی کار او پژوهش درمورد موسیقی پاپ مهاجران ایرانی در اروپا و آمریکا است. او که چندی پیش برای شرکت در سمیناری به ایران آمد در گفتگویی با روزنامه‌ی شرق نیز شرکت کرد و از بررسیهای خود سخن گفت. خانم مینا می‌گوید در بررسیهای خود متوجه شده که جوانان ایرانی مهاجر نه تنها به موسیقی پاپ دخل کشور گوش می‌دهند بلکه شعرهای آنها را هم از بر هستند و بعضا فارسی را از آنها می‌آموزند.

اما واقعا از عبارتهایی مانند «هماهنگ زدن» و «بازار وفا را شکستن» و از «دلی که بی‌سر و سکه مانده» چه می‌توان آموخت؟ چه فارسی‌ای می‌توان از تصنیفهایی آموخت که می‌گویند: «تو منو دوستم نداشتی حتی قد نوک انگشت»؟! و از این گونه عبارتها در تصنیفهای امروز متاسفانه فراوان شنیده می‌شود.

بهزاد کشمیری‌پور، گزارشگر صدای آلمان در تهران