ر. رخشاني ----عباس ميلاني با Ù„ØÙ†ÙŠ Ø¨Ø³ÙŠØ§Ø± بسيار تند Ùˆ آمرانه
در كرامات يك استاد "روستائي" متجدد!
در ØÙˆØ²Ù‡ ÙŠ تجدد ØŒ مهم اين نيست كه يك انسان در Ù…ØÙŠØ·ÙŠ Ø³Ù†ØªÙŠ زندگي كند يا نكند Ùˆ يا اينكه از Ú†Ù‡ درجه اي از ØªØØµÙŠÙ„ات برخوردار باشد . بلكه اين است كه انسان متØÙˆÙ„ شود، " ديگر" شود. اين تØÙˆÙ„ نياز به كار برروي "پندار Ùˆ كردار" خويشتن ØŒ نقد نظريات Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÙŠ Ø³Ù†ØªÙŠ گذشته ÙŠ خود ØŒ Ùˆ بهينه سازي شيوه ÙŠ برخورد خويش Ùˆ بهبود منش ارتباطي خود، با " ديگران" دارد. اينگونه است كه انسان امروزه ØŒ با نقد
گذشته ÙŠ خود ØŒ از سنت به تجدد، گذاري ژر٠مي كند Ùˆ تغييري كيÙÙŠ مي پذيرد.
مدرنيسم يك شيوه ي نگرش و كردار نوين است.
اخيرا" در جلسه اي در دانشگاه استانÙورد ÙƒØ§Ù„ÙŠÙØ±Ù†ÙŠØ§ ( Stanford University ) به تاريخ 10 ماه مه 2007 از آقاي ابراهيم گلستان دعوت شده بود كه پس از سال ها ØŒ Ú¯ÙØª Ùˆ شنودي داشته باشند. رياست اين جلسه به عهده ÙŠ استاد عباس ميلاني بود .
موضوع جلسه Ùˆ Ø¨ØØ« Ùˆ Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ با آقاي گلستان اينجا مورد نظر نيست. موضوع به مساله اي ديگر برمي گردد كه در اين جلسه Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ø§ÙØªØ§Ø¯.
يكي از ØØ¶Ø§Ø± اين جلسه مي پرسند كه : " چرا اينجا كه هيچ آمريكائي نيست ( بجز خانمي كه پرسش هاي كتبي را از ØØ§Ø¶Ø±ÙŠÙ† جمع آوري مي كند ) اين جلسه را به ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ Ø¨Ø±Ú¯Ø²Ø§Ø± نمي كنيد؟‌"
استاد عباس ميلاني با Ù„ØÙ†ÙŠ Ø¨Ø³ÙŠØ§Ø± بسيار تند Ùˆ آمرانه به ايشان مي گويند كه : " اينجا جاي اين ØØ±Ù ها نيست . سوال شما از قاعده ÙŠ اين مجلس به دور است. بايد بدانيد كه اينجا دانشگاه استانÙورد است . دانشگاه يزد كه نيست.
بنشينيد سرجايتان ØŒ ØØ±Ù نزنيد ØŒ در غير اينصورت پليس را صدا مي زنم Ùˆ ازجلسه اخراجتان مي كنم. "
آقاي گلستان هم بدون هيچ نظري، ابرويي بالا مي اندازند Ùˆ به Ú¯ÙØª Ùˆ شنود خود با استاد ادامه مي دهند.
اصل را ما بر اين ÙØ±Ø¶ مي گذاريم كه سوال آن آقا از قاعده ÙŠ جلسه خارج بوده است ØŒ اما شيوه ÙŠ برخورد استاد عباس ميلاني نمايشگر نوعي استبداد ذهني Ùˆ نمودار نوعي منش روستائي بود ( منظور پيشامدرن است Ùˆ نه بي Ø§ØØªØ±Ø§Ù…ÙŠ به شيوه ÙŠ زندگي در ده ) كه با پيشينه ÙŠ سنتي استاد كاملا" همخواني داشت. بقول سعدي :
تو اي بي خبر همچنان در دهي كه بر خويشتن منصبي مي نهي
استاد ميلاني در نوجواني Ùˆ جواني در آمريكا ( يعني در مهد مدرنيته Ùˆ تجدد آن دوره ها... ) به يكي از دهاتي ترين Ùˆ پسمانده ترين گرايش هاي Ùكري Ú†Ù¾ ( مائويسم ) تعلق خاصي پيدا مي كنند Ùˆ لابد در جستجوي راه ØÙ„ هاي روستائي (مثلا" از يزد ) براي پاسخگوئي به مسائل مدرن در جامعه ÙŠ آمريكا، به نظريه پردازي Ùˆ ÙØ¹Ø§Ù„يت مي پردازند. ( Ù…ØØ§ØµØ±Ù‡ ÙŠ شهرها از طريق روستاها – نظريه ÙŠ مائو ) .
پس از مدتي ØŒ استاد خجولانه اين اÙكار واپس گرا را ØŒ بدون هيچ نقدي از خويشتن ØŒ Ùˆ بدون هيچ ريشه يابي علل گرايش خود به ‌آن اÙكار ‌آنهم در مهد مدرنيته آن دوره ها، ترك مي گويند ØŒ به ايران باز مي گردند Ùˆ توبه مي كنند.
نوار ويدئوي توبه ÙŠ ايشان براي عبرت گيري ديگران، در زندان هاي ساواك پخش مي شود. بعدها نيز‌ ( همانگونه كه مطلع هستيد ) بنØÙˆÙŠ Ù¾Ø§Ù†Ø¯ÙˆÙ„ÙŠ ØŒ استاد Ø´ÙŠÙØªÙ‡ ÙŠ صدراعظم متجدد ايران‌، آقاي هويدا مي شوند.
البته گذار استاد ميلاني از سنت به تجدد ØŒ گذاري مدرنيستي كه نياز به نقد "پندار Ùˆ كردار" خويشتن دارد ØŒ بنظر مي رسد كه نبوده است. گويا همان ÙØ±Ù… سنتي توبه را بجاي "‌نقد خويشتن " برگزيده اند كه يك چنين Ø±ÙØªØ§Ø± Ùˆ شيوه ÙŠ برخوردي از ايشان در اين جلسه سر مي زند. (نوع ميلانيستي گذار به تجدد!)
نكته مهم ديگراين است كه وظيÙÙ‡ ÙŠ مدارس عالي Ùˆ دانشگاه ها ØŒ مي بايد ايجاد Ù…ØÙŠØ· Ùˆ ÙØ¶Ø§Ø¦ÙŠ Ø¨Ø±Ø§ÙŠ تربيت انسان هايي متÙكر ØŒ پژوهشگر ØŒ مولد، ÙØ±Ù‡ÙŠØ®ØªÙ‡ ØŒ Ùˆ خدمتگزار مردم بوده باشد. Ù…ØªØ§Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ " ساخت دنياي كنوني " شرائطي را بوجود آورده است كه دانشگاه ها نمي توانند چنين وظيÙÙ‡ اي را بنØÙˆ Ø§ØØ³Ù† انجام دهند.
پرسش من از استاد ميلاني چنين است :
" اگر دانشگاه يزد ØŒ اكثرا" آدم هائي را تربيت نمايد كه بجاي خدمتگزاران ملت، كارگزاران قدرت شوند Ùˆ دانشگاه استانÙورد كساني را تربيت كند كه مثلا" خدمتگزاران كارگزاران قدرت در انستيتوي هوور
شوند ( Hoover Institution ) ØŒ پس Ú†Ù‡ ØªÙØ§ÙˆØªÙŠ ÙƒÙŠÙÙŠ بين اين دو دانشگاه است ØŸ
بد نيست بدانيم كه ØŒ استاد ميلاني استاد قراردادي اين دانشگاه هستند Ùˆ كرسي دائم استادي از دانشگاه استانÙورد ندارند Ùˆ چنين سينه چاكي مي كنند.
آخر اينكه شرم بر عده اي از ØØ§Ø¶Ø±ÙŠÙ† اين جلسه، كه براي استاد پس از يك چنين Ø±ÙØªØ§Ø± Ùˆ شيوه ÙŠ برخوردي، ك٠زدند! Ø³Ø·Ø Ù†Ø§Ø²Ù„ كيÙÙŠ Ø±ÙØªØ§Ø± مدني مخاطبين، Ø³Ø·Ø Ù†Ø§Ø²Ù„ كيÙÙŠ استاداني اين چنين را مي طلبد.
بله، واقعيت اين است كه انسان عوض مي شود ، ولي بقول دوستي ، عوض شدن سير طبيعي رشد آدمي ست ، اميدواريم كه آدم عوضي نشود.
در ØÙˆØ²Ù‡ ÙŠ تجدد ØŒ مهم اين نيست كه يك انسان در Ù…ØÙŠØ·ÙŠ Ø³Ù†ØªÙŠ زندگي كند يا نكند Ùˆ يا اينكه از Ú†Ù‡ درجه اي از ØªØØµÙŠÙ„ات برخوردار باشد . بلكه اين است كه انسان متØÙˆÙ„ شود، " ديگر" شود. اين تØÙˆÙ„ نياز به كار برروي "پندار Ùˆ كردار" خويشتن ØŒ نقد نظريات Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÙŠ Ø³Ù†ØªÙŠ گذشته ÙŠ خود ØŒ Ùˆ بهينه سازي شيوه ÙŠ برخورد خويش Ùˆ بهبود منش ارتباطي خود، با " ديگران" دارد. اينگونه است كه انسان امروزه ØŒ با نقد
گذشته ÙŠ خود ØŒ از سنت به تجدد، گذاري ژر٠مي كند Ùˆ تغييري كيÙÙŠ مي پذيرد.
مدرنيسم يك شيوه ي نگرش و كردار نوين است.
اخيرا" در جلسه اي در دانشگاه استانÙورد ÙƒØ§Ù„ÙŠÙØ±Ù†ÙŠØ§ ( Stanford University ) به تاريخ 10 ماه مه 2007 از آقاي ابراهيم گلستان دعوت شده بود كه پس از سال ها ØŒ Ú¯ÙØª Ùˆ شنودي داشته باشند. رياست اين جلسه به عهده ÙŠ استاد عباس ميلاني بود .
موضوع جلسه Ùˆ Ø¨ØØ« Ùˆ Ú¯ÙØªÚ¯Ùˆ با آقاي گلستان اينجا مورد نظر نيست. موضوع به مساله اي ديگر برمي گردد كه در اين جلسه Ø§ØªÙØ§Ù‚ Ø§ÙØªØ§Ø¯.
يكي از ØØ¶Ø§Ø± اين جلسه مي پرسند كه : " چرا اينجا كه هيچ آمريكائي نيست ( بجز خانمي كه پرسش هاي كتبي را از ØØ§Ø¶Ø±ÙŠÙ† جمع آوري مي كند ) اين جلسه را به ÙØ§Ø±Ø³ÙŠ Ø¨Ø±Ú¯Ø²Ø§Ø± نمي كنيد؟‌"
استاد عباس ميلاني با Ù„ØÙ†ÙŠ Ø¨Ø³ÙŠØ§Ø± بسيار تند Ùˆ آمرانه به ايشان مي گويند كه : " اينجا جاي اين ØØ±Ù ها نيست . سوال شما از قاعده ÙŠ اين مجلس به دور است. بايد بدانيد كه اينجا دانشگاه استانÙورد است . دانشگاه يزد كه نيست.
بنشينيد سرجايتان ØŒ ØØ±Ù نزنيد ØŒ در غير اينصورت پليس را صدا مي زنم Ùˆ ازجلسه اخراجتان مي كنم. "
آقاي گلستان هم بدون هيچ نظري، ابرويي بالا مي اندازند Ùˆ به Ú¯ÙØª Ùˆ شنود خود با استاد ادامه مي دهند.
اصل را ما بر اين ÙØ±Ø¶ مي گذاريم كه سوال آن آقا از قاعده ÙŠ جلسه خارج بوده است ØŒ اما شيوه ÙŠ برخورد استاد عباس ميلاني نمايشگر نوعي استبداد ذهني Ùˆ نمودار نوعي منش روستائي بود ( منظور پيشامدرن است Ùˆ نه بي Ø§ØØªØ±Ø§Ù…ÙŠ به شيوه ÙŠ زندگي در ده ) كه با پيشينه ÙŠ سنتي استاد كاملا" همخواني داشت. بقول سعدي :
تو اي بي خبر همچنان در دهي كه بر خويشتن منصبي مي نهي
استاد ميلاني در نوجواني Ùˆ جواني در آمريكا ( يعني در مهد مدرنيته Ùˆ تجدد آن دوره ها... ) به يكي از دهاتي ترين Ùˆ پسمانده ترين گرايش هاي Ùكري Ú†Ù¾ ( مائويسم ) تعلق خاصي پيدا مي كنند Ùˆ لابد در جستجوي راه ØÙ„ هاي روستائي (مثلا" از يزد ) براي پاسخگوئي به مسائل مدرن در جامعه ÙŠ آمريكا، به نظريه پردازي Ùˆ ÙØ¹Ø§Ù„يت مي پردازند. ( Ù…ØØ§ØµØ±Ù‡ ÙŠ شهرها از طريق روستاها – نظريه ÙŠ مائو ) .
پس از مدتي ØŒ استاد خجولانه اين اÙكار واپس گرا را ØŒ بدون هيچ نقدي از خويشتن ØŒ Ùˆ بدون هيچ ريشه يابي علل گرايش خود به ‌آن اÙكار ‌آنهم در مهد مدرنيته آن دوره ها، ترك مي گويند ØŒ به ايران باز مي گردند Ùˆ توبه مي كنند.
نوار ويدئوي توبه ÙŠ ايشان براي عبرت گيري ديگران، در زندان هاي ساواك پخش مي شود. بعدها نيز‌ ( همانگونه كه مطلع هستيد ) بنØÙˆÙŠ Ù¾Ø§Ù†Ø¯ÙˆÙ„ÙŠ ØŒ استاد Ø´ÙŠÙØªÙ‡ ÙŠ صدراعظم متجدد ايران‌، آقاي هويدا مي شوند.
البته گذار استاد ميلاني از سنت به تجدد ØŒ گذاري مدرنيستي كه نياز به نقد "پندار Ùˆ كردار" خويشتن دارد ØŒ بنظر مي رسد كه نبوده است. گويا همان ÙØ±Ù… سنتي توبه را بجاي "‌نقد خويشتن " برگزيده اند كه يك چنين Ø±ÙØªØ§Ø± Ùˆ شيوه ÙŠ برخوردي از ايشان در اين جلسه سر مي زند. (نوع ميلانيستي گذار به تجدد!)
نكته مهم ديگراين است كه وظيÙÙ‡ ÙŠ مدارس عالي Ùˆ دانشگاه ها ØŒ مي بايد ايجاد Ù…ØÙŠØ· Ùˆ ÙØ¶Ø§Ø¦ÙŠ Ø¨Ø±Ø§ÙŠ تربيت انسان هايي متÙكر ØŒ پژوهشگر ØŒ مولد، ÙØ±Ù‡ÙŠØ®ØªÙ‡ ØŒ Ùˆ خدمتگزار مردم بوده باشد. Ù…ØªØ§Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ " ساخت دنياي كنوني " شرائطي را بوجود آورده است كه دانشگاه ها نمي توانند چنين وظيÙÙ‡ اي را بنØÙˆ Ø§ØØ³Ù† انجام دهند.
پرسش من از استاد ميلاني چنين است :
" اگر دانشگاه يزد ØŒ اكثرا" آدم هائي را تربيت نمايد كه بجاي خدمتگزاران ملت، كارگزاران قدرت شوند Ùˆ دانشگاه استانÙورد كساني را تربيت كند كه مثلا" خدمتگزاران كارگزاران قدرت در انستيتوي هوور
شوند ( Hoover Institution ) ØŒ پس Ú†Ù‡ ØªÙØ§ÙˆØªÙŠ ÙƒÙŠÙÙŠ بين اين دو دانشگاه است ØŸ
بد نيست بدانيم كه ØŒ استاد ميلاني استاد قراردادي اين دانشگاه هستند Ùˆ كرسي دائم استادي از دانشگاه استانÙورد ندارند Ùˆ چنين سينه چاكي مي كنند.
آخر اينكه شرم بر عده اي از ØØ§Ø¶Ø±ÙŠÙ† اين جلسه، كه براي استاد پس از يك چنين Ø±ÙØªØ§Ø± Ùˆ شيوه ÙŠ برخوردي، ك٠زدند! Ø³Ø·Ø Ù†Ø§Ø²Ù„ كيÙÙŠ Ø±ÙØªØ§Ø± مدني مخاطبين، Ø³Ø·Ø Ù†Ø§Ø²Ù„ كيÙÙŠ استاداني اين چنين را مي طلبد.
بله، واقعيت اين است كه انسان عوض مي شود ، ولي بقول دوستي ، عوض شدن سير طبيعي رشد آدمي ست ، اميدواريم كه آدم عوضي نشود.
Omid نوشت
him off Bad Joor. i hope you will send your article for Iranin.com as well.good job and keep it up good luck